زهرا محمودی دانشجوی تئاتر دانشگاه هنر تهران به مهد کودک ها می رود و با زبانی کودکانه شاهنامه را برای کودکان نقالی می کند.
goo.gl/yPd2eW

@Tavaana_TavaanaTech

خانم «زهرا محمودی» دانشجوی تئاتر دانشگاه هنر تهران است. او برای اینکه کودکان را با داستان های «شاهنامه» آشنا کند، به مهد کودک ها می رود و با زبانی کودکانه شاهنامه را برای کودکان نقالی می کند.
عملی تحسین برانگیز!
goo.gl/yPd2eW

همراهان عزیز توانا!
ذهن و ضمیر ما از کودکی شکل می گیرد. این سال ها با توجه به سیاست های نامطلوب، بعضی از کتاب هایی که برای کودکان تولید می شوند، پر از مفاهیم دیگری ستیزانه و ضدمدنی است.
آموزشکده توانا تصمیم دارد لیستی از کتاب های مفید برای کودکان تهیه کند. کتاب هایی که یا کودکان را به نحوی مفید و موثر سرگرم کند یا اینکه از خلال داستان و قصه به آنان مفاهیم انسانی را آموزش دهد. این کتاب ها باید در داخل کشور منتشر شده باشند تا دسترسی و تهیه آن راحت باشد.
شما می توانید در این زمینه به ما کمک کنید؟ کتاب هایی را که می شناسید به ما معرفی کنید، تا ما بتوانیم از آن ها یک لیست تهیه کنیم. به فکر کودکان خود باشیم ومانند خانم زهرا محمودی سعی کنیم آنان را با اسطوره های ملی - میهنی خود آشنا سازیم یا به آنان یاد دهیم چگونه با دیگران تعامل کنند و همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند.

منتظر کامنت های خوب شما هستیم. کتاب های خوب برای کودکان را به ما معرفی کنید با نام و نویسنده و مترجم و انتشاراتی که کتاب را منتشر کرده است. همراهی شما موجب افتخار ماست!

مرتبط:
توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک و نوجوان
http://bit.ly/2cRaaRs
عباس یمینی شریف، نغمه‌سرای کودکان
http://bit.ly/1Q1WLPR

- همه منابع توانا درباره حقوق کودکان را می توانید از اینجا دریافت کنید:
http://bit.ly/1q63D5D

@Tavaana_TavaanaTech

نزاعی خیابانی در تهران؛

چندین نفر به جان هم افتاده اند. علت این نزاع روشن نیست.

چرا این اندازه کم طاقت و کم تحمل شده ایم؟

-راه اندازی کلینیک خشم در تهران:
bit.ly/2vO8qmB

@Tavaana_TavaanaTech

نزاعی خیابانی در تهران؛

چندین نفر به جان هم افتاده اند. علت این نزاع روشن نیست. اما آنچه روشن است این است که ما مردمی کم طاقت و کم تحمل شده ایم. واقعیت را از خود پنهان نکنیم. آن را به زیر فرش جارو نکنیم. به این بیاندیشیم که چرا نمی توانیم با هم حرف بزنیم و یا برای حل نزاع به مراجع قانونی مراجعه کنیم؟ وقتی چندی پیش موسسه «گالوپ» ایرانیان را از عصبانی ترین مردم دنیا معرفی کرد برخی از همراهان به آن معترض بودند و رد می کردند. اما مساله فقط آمارهای بین المللی نیست. پزشکی قانونی کشور در دوسال پیش اعلام کرد روزانه ۱۶۰۰ پرونده نزاع منجر به جرح در این سازمان تشکیل می‌شود؛ یعنی هر ساعت حدود ۶۶ نفر با هم در کشور درگیر می‌شوند و توجه کنید این مواردی ست که در نهادهای مربوطه ثبت می شود. رییس قوه قضاییه در سال ۹۵ از وجود بیش از ۱۵ میلیون پرونده قضایی گفت که قطعا بخش قابل توجهی از آن پرونده ها را همین نزاع های خیابانی تشکیل می دهند.
goo.gl/8RVZZa

شما برای ما بنویسید ما چرا این اندازه کم طاقت و کم تحمل شده ایم؟

- راه اندازی کلینیک خشم در تهران:
http://bit.ly/2vO8qmB

@Tavaana_TavaanaTech

ورود خانم‌ها ممنوع!
احسان گنجی
روزنامه شهروند

با وجود وعده حضور زنان در دولت، هیچ زنی برای پست وزارت معرفی نشد.

سهم بسیار ناچیز زنان از صندلی وزارت در نظام اسلامی
goo.gl/yf1xBp

@Tavaana_TavaanaTecg

بیان مطالبه بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، رفع فیلتر توئیتر، حمایت از ایشان سلطانی در برنامه تلویزیون

روزنامه‌نگاری فکت محور- روزنامه‌نگاری شهروندی
goo.gl/cKbT76

@Tavaana_TavaanaTech

شصت ثانیه: ستاره خود را در آسمان دنبال کنید

آیا می‌دانستید که با گرفتن گوشی خود مقابل آسمان می‌توانید نام ستارگان آسمان را بر صفحه خود ببینید؟
goo.gl/gSL9Yf

@tavaanatech

‏برنامه لایو فیسبوکی
با مهرانگیزکار
دلایل غيبت زنان درليست كابينه روحانى
- پنجشنبه ۱۹مرداد؛ ۸شب تهران

https://facebook.com/tavaana

کارتون؛ کابینه بدون زن
مانانیستانی/ایران وایر

@Tavaana_TavaanaTech

سلفی گرفتن مردم با موگرینی در خیابان

اگر شما جای نمایندگان مجلس بودید، با خانم موگرینی سلفی می‌گرفتید؟

@Tavaana_TavaanaTech

نارا شهری در ژاپن است که بیش از هزار گوزن کنار مردم زندگی می‌کنند. این امر، نارا را به یکی از جاذبه‌های توریستی ژاپن بدل کرده
مرتبط
اعتراض فعالان محیط زیست به شکار
bit.ly/2g3wk2q

@Tavaana_TavaanTech

زنانی که رویاهاشان در میادین شهر رنگ باخته است؛

گزارش ایلنا از وضع اشتغال زنان
goo.gl/Bxcxks

«اسمش شهیندخت است، دختری بیست و چندساله که در یکی از مانتوفروشی‌های دورِ میدان هفت تیر، شاغل است؛ هفت تیر به اصطلاح، کُلونیِ لباس رسمی زنانه است؛ تا دلت بخواهد مانتوفروشی و شال‌فروشی است و تا دلت بخواهد دختران جوانی هستند که در این مغازه‌ها کار می‌کنند.

از میان این همه مغازه و فروشگاه، سراغ دختری به نام شهیندخت آمدیم تا از شرایط شغلی‌اش برایمان بگوید؛ شهیندخت دختری است با موهای بلوند و شالِ پررنگِ جیغ، دختری که اجازه نمی‌دهد از محل کارش عکسبرداری کنیم؛ حتی اجازه نمی‌دهد نام مغازه را در گزارش بیاوریم یا از بیرون مغازه، یک شات کوچک تصویر برداریم؛ او می‌ترسد؛ می‌ترسد که همین شغل نیم‌بندِ به قول خودش «آبکی» را هم از دست بدهد؛ شاید هم ترسش چندان پُربیراه نباشد؛ اوضاعی که در آن به سر می‌برد، تعریف چندانی ندارد؛

وقتی از اوضاع و احوال کارش می‌گوید، بی‌پناهیِ زنان شاغل در این دست مشاغل، خودش را بیشتر نشان می‌دهد:«سال آخرِ دانشگاه که بودم، از بیکاری و بی‌پولی به ستوه آمدم؛ پدرم که چندسالی می‌شد بازنشست شده بود، درآمد چندانی نداشت؛ او در یک کارخانه چینی‌سازی کار می‌کرد و نمی‌دانم چطور شده که با بیست سال سابقه، بازنشست شده و کمتر از همکارانِ هم‌رده‌اش حقوق می‌گیرد؛ برادر بزرگم هم مدتی راننده تاکسی بود، که گرفتار اعتیاد شد و چند سالی است که تا لنگ ظهر فقط در خانه می‌خوابد و بعد هم تا عصر سیگار پشتِ سیگار دود می‌کند، وقتی عصر‌ها نشئه شد، شاید چندساعتی کار کند؛ آن هم می‌شود خرجِ عمل خودش و خلاص…»

او می‌خواهد بیشتر از این‌ها از اوضاع زندگی و خانواده‌اش درددل کند؛ از خواهر طلاق‌گرفته، از عشق ناکام دوران دانشجویی خودش و از مادری که کم‌کمَک دارد، آلزایمر می‌گیرد؛ اما ترجیح می‌دهم از شغلش بگوید، از کارکردن در مغازهٔ رو به میدانِ هفت تیر:«چند روزی، روزنامه همشهری را گرفتم و آگهی‌ها را چرخیدم؛ چیزی که به دردِ رشته‌ام، تاریخ، بخورد که پیدا نمی‌شد؛ کمی که چرخیدم، ناامیدی سراغم آمد؛ فهمیدم یا باید دستفروش شوم و خودم در مترو و کنارِ خیابان بساط کنم، یا شغلی مثل تایپ یا فروشندگی را انتخاب کنم؛ تایپ کردن برایم راحت نبود، دنبال مغازه‌های لباسِ زنانه گشتم و در ‌‌نهایت، بعدِ یک ماه، اینجا را پیدا کردم؛ روزی که برای مصاحبه آمده بودم، زن‌ها صف کشیده بودند، چه صف درازی؛ نبودید و ندیدید….»
.
شهیندخت از اینکه توانسته کار بگیرد، احساس غرور هم می‌کند: «نمی‌دانید چقدر دلهره داشتم؛ ولی فکر کنم هم از همهٔ زن‌ها سرزبان‌دار‌تر بودم و هم خوش بر و رو‌تر؛ این چیز‌ها خیلی مهم است؛ چرا می‌خندید؟ باور نمی‌کنید؟ انگار در باغ نیستید اصلا..»

حالا درست، ۸ ماه است که شهیندخت، مانتو می‌فروشد و به قول خودش با پورسانت و انعام زندگی می‌کند؛ قراردادِ نوشته ندارد؛ حقوق ثابت ندارد؛ از بیمه هم خبری نیست؛ می‌گوید: ماهی دویست-سیصد، دستی از صاحب مغازه می‌گیریم، بابت تمیزکاری‌ها و چای دم کردن و خدمات، بقیه‌اش، درصدِ فروش است؛ دمِ عید به یک و نیم میلیون تومان هم رسید درآمدم؛ اما حالا اغلب ماهی ۷۰۰- ۸۰۰ بیشتر درنمی‌آورم؛ منتظر شهریور هستم، با نزدیک شدن به مهر و باز شدن مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها، دخترخانم‌ها و محصل‌ها دسته دسته می‌ریزند هفت تیر؛ می‌آیند، مانتو می‌خرند و وضعِ ما فروشنده‌ها باز کمی بهتر می‌شود.

در‌‌ همان حینِ صحبت، دو سه خانمِ مشتری داخل مغازه می‌شوند؛ شهیندخت با تاسف نگاه می‌کند که چرا بیرون ایستاده و مشغول صحبت است؛ باید برود داخل، گرچه قشنگ نیست این حرف، اما باید به اصطلاح خودش مشتری‌ها را قاپ بزند؛وگرنه پورسانت، نصیب دو فروشندهٔ دیگر می‌شود و کو تا دوباره سه خانمِ خواهانِ مانتو بیایند سراغ این مغازه.

از این دختر‌ها و زن‌ها، گوشه و کنار این شهرِ درندشت، کم نیستند؛ زن‌هایی که از حقوقِ کار محرومند و کارشان، کارمزدی است؛ این زن‌ها، کاسبیِ صاحب کار که خوب باشد، نانِ بخور و نمیری دارند، کاسبی که نباشد، فقط می‌آیند و می‌روند؛ بیگاریِ بی‌مواجب و بدون هیچ چشم انداز روشن…

در قانون، برای امثال شهیندخت، راه‌ها و چاه‌ها به خوبی پیش‌بینی‌شده اما اینکه این قانون و این آیین نامه با وجود گذشت ربع قرن از تصویب چرا اجرایی نمی‌شود، سوالی است که بی‌پاسخ می‌ماند.

وقتی شهیندخت حقوقش را می‌فهمد، اینکه بایستی قرارداد داشته باشد و دستمزدش هم نباید از حداقل مزد که برایش توضیح می‌دهم امسال نهصد هزار تومان و خورده‌ای است، کمتر باشد، هم تعجب می‌کند و هم با یک دنیا استیصال در چشمانش می‌پرسد: خُب چطور باید اعتراض کنم و حقم را بگیرم؟ چطور که بیکار هم نشوم؟ و البته این هم سوال دیگری است که بی‌پاسخ می‌ماند….»

حمایت از حقوق زنان
bit.ly/1iolbS5

@Tavaana_TavaanaTech

دوره حمایتگری از دختران آسیب‌پذیر از ۲۱ آگوست (۳۰ مردادماه) تا ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور) برگزار می‌شود.

لینک‌های ثبت‌نام:
گوگل‌فرم:
bit.ly/2tiINJy
وبسایت:
bit.ly/1EmIDO2

@Tavaana_TavaanaTech

دیرین دیرین؛ این قسمت: موگرینی

جوگیر شدن نمایندگان مجلس و تقلا برای عکس گرفتن با خانم فدریکا موگرینی سوژه طنز دیرین دیرین شد.

@Tavaana_TavaanaTech

واکنش «محمدرضا داورزنی» - معاون وزیر ورزش - به بازی «مسعود شجاعی» و «احسان حاج صفی» به بازی مقابل باشگاه مکابی اسراییل

goo.gl/AST8Qm

«درست است که این دو بازیکن نسبت به باشگاه خود تعهد داشتند ولی تعهدشان نسبت به ملت ایران چه می شود؟ قطعا این دو بازیکن به تیم ملی فوتبال دعوت نمی شوند.»

شما در این باره چه فکر می کنید؟ آیا شجاعی و حاج صفی به ملت ایران تعهد داده اند که در مقابل باشگاه های اسراییلی بازی نکنند؟

مطلب مرتبط؛
مسعود شجاعی حامی کمپین «زنان برای فیفا»
http://bit.ly/2wLkvW9

ببینید؛
«فرهنگ سیاسی و سیاست خارجی؛ اصلاح یا انقلاب؟»
با تدریس «مهدی خلجی»
bit.ly/1IJbVZC

@Tavaana_TavaanaTech

- حکم اعدام علیرضا تاجیکی در شیراز اجرا شد
goo.gl/eDY9hq

«نسرین ستوده» - وکیل دادگستری و فعال مدنی - خبر داد که حکم اعدام علیرضا تاجیکی اجرا شده است و این جوان دیگر در این دنیا نیست. این جوان که در زمان اعدام حدود ۲۰ سال سن داشت در سال ۱۳۹۱ در ۱۵ سالگی به اتهام قتل نوجوان ۱۶ ساله ای به نام «احسان نیساری» بازداشت شد. پس از مدتی بازجویی و انفرادی، دادگاه جنایی استان فارس، این نوجوان را به اتهام قتل و لواط به اعدام محکوم کرد. این در حالی بود که علیرضا تاجیکی این اتهامات را کاملا رد می کرد و می گفت که بارها مورد شکنجه قرار گرفته است. .
نسرین ستوده در خرداد ۹۵ اعلام کرده بود که نقاط ابهام بسیاری در این پرونده وجود دارد که صدور حکم اعدام را با اشکالات بسیاری روبرو می کند. اما حتی اگر بپذیریم علیرضا تاجیکی مرتکب قتل عمد شده است، مساله این است که او در زمان ارتکاب موارد اتهامی فقط ۱۵ سال داشته است. براساس پیمان نامه جهانی حقوق کودکان، ایران نیز متعهد شده است با تمام افراد زیر ۱۸ سال به عنوان کودک برخورد کند و تضمین کند که برای آن ها حکم اعدام صادر نمی کند.
اما با این حال ایران از معدود کشورهایی ست که کودکان و نوجوانان را به خاطر جرمی که قبل از ۱۸ سالگی مرتکب شده اند اعدام می کند. فیلیپ لوتر، مدیر اجرایی بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین‌الملل درباره پرونده علیرضا تاجیکی می‌گوید: « که نه تنها علیرضا در زمان بازداشت کودک بوده، که حکم اعدام او هم در دادگاهی غیر‌منصفانه و بر اساس اعتراف‌هایی از سر شکنجه و همچنین شواهد نادرست و ناکافی صادر شده است.» «بربل کوفلر»، مسئول امور حقوق بشر دولت آلمان نیز درباره احتمال اعدام علیرضا تاجیکی گفت:‌« اعدام او نقض غیرقابل قبول حقوق بین الملل خواهد بود. تاجیکی باید حق برخورداری از محاکمه‌ای عادلانه را داشته باشد. »

علیرضا تاجیکی در سحرگاه پنج شنبه در زندان عادل آباد شیراز اعدام شد. - مطلب مرتبط: زگهواره تاگور:گزارشی از اعدام کودکان در ایران
http://goo.gl/gVWSsr

کارتون از مانا نیستانی

@Tavaana_TavaanaTech

‏برنامه لایو فیسبوکی
با مهرانگیزکار
دلایل غيبت زنان درليست كابينه روحانى
- پنجشنبه ۱۹مرداد؛ ۸شب تهران

https://facebook.com/tavaana

کارتون؛ کابینه بدون زن
مانانیستانی/ایران وایر

@Tavaana_TavaanaTech

طلاق و شرط‌هایش

زن در چه مواقعى مى‌تواند درخواست طلاق كند؟ حق طلاق در عقدنامه چيست و چگونه مى‌تواند مورد استفاده قرار گيرد؟
goo.gl/GA3XBr
قانون به زبان ساده
@Tavaana_TavaanaTech

این سگ تقریبا مرده بود،مگسها هم فکرمیکردند مرده!ولی قلبش تپش داشت و حامیان حیوانات در هند نجاتش دادند.

از سگ‌کشی شبانه شهرداری تا ساخت پردیس سگ‌ها با کمکهای مردمی
bit.ly/2enU4j0

@Tavaana_TavaanaTech

فوتبال بازی کردن مسعود شجاعی با کودکان کار

مرتبط:
مسعود شجاعی حامی کمپین زنان برای فیفا
goo.gl/pLKq3t
کودکان کار ستمدیدگان بیصدا
bit.ly/1nUB4YK

@Tavaana_TavaanaTech

مسعود شجاعی، بازیکن تیم ملی، شجاعانه از فساد سیستماتیک در ورزش و در کشور می‌گوید. او از حقوق ضایع‌شده‌ی زنان و کودکان و مهاجران می‌گوید.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ

- اگر نام این ریا نیست، پس چیست؟

پس از انتخاب «لعیا جنیدی» - تصویر بالا - به عنوان معاون حقوقی رییس جمهور او که چادری نبود، بلافاصله با چادر عکس گرفت و پوشش مانتو و روسری خود را کنار گذاشت. «مسیح علی نژاد» با توجه به این مساله نوشته است؛

«يكي لعیا جنیدی است و ديگري پروانه سلحشوري. هر دو مانتويي بودند اما يكي به محض معاون حقوقی رییس‌جمهور شدن و ديگري بعد از نماينده مجلس شدن، چادري شدند. اگر نامش ريا نيست چيست؟ اگر نامش دوگانگي و خودسانسوري نيست چيست؟ شما نام اين كار را چه مي گذاريد؟ نگوييد انتخاب شخصي است، انتخاب شخصي شان تحت الشُعَاع اجبار و مصلحت سنجي است تا قدرت و موقعيت را از دست ندهند پس بايد در موردش گفتگو كرد. نگوييد شرايط ايجاب مي كند چون شرايط خود به خود و يا با عقبگرد رفتن تغيير نمي كند، شرايط را آدم ها تغيير مي دهند. نگوييد شغل شان را از دست مي دهند. الهه كولايي و فاطمه رضازاده زناني بودند كه با مانتو وارد مجلس ششم شدند هيچ كس هم اين دو نماينده را از مجلس به خاطر مانتويي بودن بيرون نيانداخت. فقط كمي با نگاه هاي نديد بديد و تيز نماينده هاي بي ظرفيت و موگريني نديده ي مجلس جنگيدند اما خودشان را بنا بر مصلحت يا ريا چادري نكردند. من در كتاب تاج خارم در مورد فشارهاي فضاي مردسالارانه ي سياست بر زنان خبرنگار و نوع پوشش شان نوشتم. ما خبرنگاران زن هم تحت فشار بوديم ولي بسياري از خبرنگاران مقاومت كردند تا شرايط را تغيير دهند. حداد عادل به مي گفت براي چي مثل پينوكو كفش قرمز مي پوشي، من نرفتم از فردا كفش سياه بپوشم. خيلي از زنان ديگر را مي شناسم كه زير بار مصلحت انديشي رياكاري نكردند. نسرين ستوده وكيل زنداني بود به او گفتند تا چادر سرت نكني اجازه ملاقات با بچه هايت را نداري. به بچه هايش نامه نوشت عذرخواهي كرد و يك ماه ملاقات نكرد تا زندانبان را تسليم كرد. اين حرف ها كه مجبور بودند، شرايط ايجاب مي كرد دروغ است. حقيقت همين است كه اگر زني معاون حقوقي يا وكيل مردم مي شود اول بايد از حق انتخاب خودش دفاع كند.»

goo.gl/ppZphr

@masih_alinejad

مطالب مرتبط:
سی و پنج سال در حجاب؛ نقض گسترده حقوق زنان در ایران
https://goo.gl/txi0CD
سخنرانی مسیح علی‌نژاد در کنفرانس «زنان در جهان»
https://goo.gl/OPMJem
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
https://goo.gl/FF90kE

@Tavaana_TavaanaTech