به مناسبت سالگرد قتل محمد مختاری، شاعر و نویسنده
محمد مختاری، جان بر سر #قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار #کانون #نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم #سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای توسط وزارت #اطلاعات جمهوری اسلامی به #قتل رسید. محمد مختاری، #شاعر، #نویسنده و از فعالان #کانون_نویسندگان_ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر #مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری، جان بر سر #قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار #کانون #نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم #سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای توسط وزارت #اطلاعات جمهوری اسلامی به #قتل رسید. محمد مختاری، #شاعر، #نویسنده و از فعالان #کانون_نویسندگان_ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر #مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
محمد مختاری؛ جان بر سر قلم
در یک اتوبان شلوغ در کشور آلمان، آمبولانسی #آژیرکشان در حال عبور است. واکنش ِ ماشینها در این #اتوبان شلوغ بسیار درسآموز است.
شما چه فکر میکنید؟ این اندازه #همدلی و #همیاری در یک جامعه چگونه ایجاد میشود؟
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
شما چه فکر میکنید؟ این اندازه #همدلی و #همیاری در یک جامعه چگونه ایجاد میشود؟
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
جامعه برای همه: بدون #تبعیض
به مناسبت روز بین المللی معلولان
سعید #سبزیان
جامعه #عادلانه، قوی، و #اخلاقی جامعهای است که در آن #حقوق_بشر به «همه» بسط بیابد. معلولان بزرگترین اقلیت دنیا هستند و در ایران جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر از نوعی معلولیت رنج میبرند و این رنج آنان به خانوادههای آنها و به کلیت زندگی این افراد هم سرایت میکند.
هر سال بیش از ۷۰ هزار نفر به علتهای ژنتیکی، تصادفات، بیماریها و صدمات معلول میشوند. معلولیت صرفا یک مساله پزشکی نیست بلکه «سیاسی» و «حقوقی» است. از این رو کوشندگی و یادگیری درباره معلولیت به سود همه است.
سوم دسامبر مصادف با ۱۲ آذر هر سال روز بینالمللی معلولان است. این سنت از سال ۱۹۹۲ از سوی سازمان ملل رسمی شده است و دولتها و مردم در این روز برای ارتقای #آگاهی از معضلات معلولان میکوشند.
اهدافی که مردم در این روز دنبال میکنند عبارتند از: ارتقای آگاهی از معضلات و مشکلات معلولان، کوشش برای احقاق حقوق مدنی و منزلت اجتماعی معلولان، تاکید بر حذف #تبعیض، و کوشش برای گروش معلولان به جامعه فعال. معلولیتهای افراد نباید سبب شود که ادارت حکومتی و شرکتهای خصوصی از #استخدام آنها ممانعت کنند. همچنین، مردم باید هشیار باشند که معلولان در تولید و مصرف فرهنگ (نوشتن، #خلاقیت و مشاهده و بهرهوری از ابعاد فرهنگ و هنر) محروم نباشند.
از جمله مواردی که عموما سبب جداسازی و انزوای معلولان شده عبارتند از: فقدان سامانه حمل و نقل (مثلا «تمام» اتوبوسهای حمل و نقل درونشهری باید صندلیهای مخصوص معلولان را فراهم کرده باشند)، استخدام (به عنوان مثال در روزنامه ها تبعیض بر اساس «سلامت بدنی» و گواهی پزشک مورد تایید قرار میگیرد و این مصداق نقض حقوق بشر است)، حیثیت و شان اجتماعی (به عنوان مثال مردم در زبان روزمره و نویسندگان در آثار ادبی و فیلمسازان در فیلمها این تصویر را از معلولان نشان میدهند که گویی نیازمند ترحم هستند، حال اینکه باید ساختارهای زبانی، حقوقی، معماری و استخدامی مورد انتقاد باشند که معلولان را نه بر اساس تفاوت بلکه بر اساس مغلوب شدن آنها در ساختارهای اخراجگر قضاوت و تحقیر میکنند).
مردم همچنین باید نظارت و دقت کنند که تکنولوژی و صنعت (از جمله اینترنت، حمل و نقل و ابزار آموزش) اماکن رفاهی (مانند پارکها و رستورانها، سینماها)، مدارس و دانشگاهها و خیابانها به گونهای دسترسیپذیر باشد که معلولان بدون نیاز به همراهی و کمک افراد خانواده یا سایر شهروندان بتوانند مانند افراد سالم رفت و آمد و زندگی کنند.
به طور خلاصه میتوان روز سه دسامبر را یادآوری وضعیت معلولان در جوانب زیر دانست:
۱. شهرها سرتاسر (از مجتمعهای مسکونی و آسانسورها و پلههای ورودی همه ساختمانهای اداری و آوزشی و پارکها و رستورانها و بازارها و دستشوییها) برای معلولان مناسبسازی شده باشد به نحوی که نیازمند دستگیری افراد دیگر نباشند.
۲. افزایش آگاهی آماری از تعداد انواع معلولیتها و اقدامات و گزارشهای حکومت برای بهبود زندگی معلولان
۳. گنجاندن افرادی که معلولیتهای «ناپیدا» دارند در زمره معلولان و ارائه خدمات به آنها
۴. گسترش و تحقیق در معنای معلولیت و کشف انواع معلولیتهایی که تاکنون بر اساس معیارهای بینالمللی معلولیت تلقی نشدهاند.
۵. اختصاص وکلای حقوقی به معلولان و اعطای مجوز به این وکلا که بتوانند حقوق مدنی آنها را از دولت مطالبه کنند و در صورت مناقشه با ادارات و کارفرمایان، وکلای حقوقی آگاه به معلولیت بتوانند از آنها دفاع کنند.
برای آشنایی بیشتر با موضوع #معلولان:
نام کتاب: #جسمیت و #قدرت: مباحثی در #معلولیت و #تحول_اجتماعی
https://goo.gl/Ijn82L
#توانا
به مناسبت روز بین المللی معلولان
سعید #سبزیان
جامعه #عادلانه، قوی، و #اخلاقی جامعهای است که در آن #حقوق_بشر به «همه» بسط بیابد. معلولان بزرگترین اقلیت دنیا هستند و در ایران جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر از نوعی معلولیت رنج میبرند و این رنج آنان به خانوادههای آنها و به کلیت زندگی این افراد هم سرایت میکند.
هر سال بیش از ۷۰ هزار نفر به علتهای ژنتیکی، تصادفات، بیماریها و صدمات معلول میشوند. معلولیت صرفا یک مساله پزشکی نیست بلکه «سیاسی» و «حقوقی» است. از این رو کوشندگی و یادگیری درباره معلولیت به سود همه است.
سوم دسامبر مصادف با ۱۲ آذر هر سال روز بینالمللی معلولان است. این سنت از سال ۱۹۹۲ از سوی سازمان ملل رسمی شده است و دولتها و مردم در این روز برای ارتقای #آگاهی از معضلات معلولان میکوشند.
اهدافی که مردم در این روز دنبال میکنند عبارتند از: ارتقای آگاهی از معضلات و مشکلات معلولان، کوشش برای احقاق حقوق مدنی و منزلت اجتماعی معلولان، تاکید بر حذف #تبعیض، و کوشش برای گروش معلولان به جامعه فعال. معلولیتهای افراد نباید سبب شود که ادارت حکومتی و شرکتهای خصوصی از #استخدام آنها ممانعت کنند. همچنین، مردم باید هشیار باشند که معلولان در تولید و مصرف فرهنگ (نوشتن، #خلاقیت و مشاهده و بهرهوری از ابعاد فرهنگ و هنر) محروم نباشند.
از جمله مواردی که عموما سبب جداسازی و انزوای معلولان شده عبارتند از: فقدان سامانه حمل و نقل (مثلا «تمام» اتوبوسهای حمل و نقل درونشهری باید صندلیهای مخصوص معلولان را فراهم کرده باشند)، استخدام (به عنوان مثال در روزنامه ها تبعیض بر اساس «سلامت بدنی» و گواهی پزشک مورد تایید قرار میگیرد و این مصداق نقض حقوق بشر است)، حیثیت و شان اجتماعی (به عنوان مثال مردم در زبان روزمره و نویسندگان در آثار ادبی و فیلمسازان در فیلمها این تصویر را از معلولان نشان میدهند که گویی نیازمند ترحم هستند، حال اینکه باید ساختارهای زبانی، حقوقی، معماری و استخدامی مورد انتقاد باشند که معلولان را نه بر اساس تفاوت بلکه بر اساس مغلوب شدن آنها در ساختارهای اخراجگر قضاوت و تحقیر میکنند).
مردم همچنین باید نظارت و دقت کنند که تکنولوژی و صنعت (از جمله اینترنت، حمل و نقل و ابزار آموزش) اماکن رفاهی (مانند پارکها و رستورانها، سینماها)، مدارس و دانشگاهها و خیابانها به گونهای دسترسیپذیر باشد که معلولان بدون نیاز به همراهی و کمک افراد خانواده یا سایر شهروندان بتوانند مانند افراد سالم رفت و آمد و زندگی کنند.
به طور خلاصه میتوان روز سه دسامبر را یادآوری وضعیت معلولان در جوانب زیر دانست:
۱. شهرها سرتاسر (از مجتمعهای مسکونی و آسانسورها و پلههای ورودی همه ساختمانهای اداری و آوزشی و پارکها و رستورانها و بازارها و دستشوییها) برای معلولان مناسبسازی شده باشد به نحوی که نیازمند دستگیری افراد دیگر نباشند.
۲. افزایش آگاهی آماری از تعداد انواع معلولیتها و اقدامات و گزارشهای حکومت برای بهبود زندگی معلولان
۳. گنجاندن افرادی که معلولیتهای «ناپیدا» دارند در زمره معلولان و ارائه خدمات به آنها
۴. گسترش و تحقیق در معنای معلولیت و کشف انواع معلولیتهایی که تاکنون بر اساس معیارهای بینالمللی معلولیت تلقی نشدهاند.
۵. اختصاص وکلای حقوقی به معلولان و اعطای مجوز به این وکلا که بتوانند حقوق مدنی آنها را از دولت مطالبه کنند و در صورت مناقشه با ادارات و کارفرمایان، وکلای حقوقی آگاه به معلولیت بتوانند از آنها دفاع کنند.
برای آشنایی بیشتر با موضوع #معلولان:
نام کتاب: #جسمیت و #قدرت: مباحثی در #معلولیت و #تحول_اجتماعی
https://goo.gl/Ijn82L
#توانا
صداقت یا تظاهر؛ سران کشورهای جهان در پاریس چه میکنند؟
سام خسرویفرد
همچنان پاریس مرکز توجه است. وقتی رهبران ۱۴۷ کشور جهان در جایی جمع شوند بیشک آن نقطه از زمین میشود کانون خبر. رسانهها از سراسر گیتی میآیند برای گزارش لحظه به لحظه اخبار و سخنان و دیدارها. حضور باراک اوباما، بیش از همه در کانون توجه محیطزیستیهاست. نه به این خاطر که او رییس جمهور مهمترین اقتصاد جهان است و نه به این دلیل که کشور او را یکی از مهمترین ابرقدرتهای کره خاک میشناسند. طرفداران محیطزیست در انتظارند که آمریکا به کنوانسیون تغییرات اقلیمی، چراغ سبز نشان بدهد و با آن همراه شود.
برای کشوری که بخش خصوصی قدرت بیپایان و لایزالی دارد، همین اقدام نیز قدمی بزرگ ارزیابی شد. اوباما دیروز وارد پاریس شد و همراه رییسجمهور و شهردار پاریس به یاد #قربانیان حوادث اخیر در این شهر، خارج سالن باتاکلان، گُلی سپید روی زمین نهاد. او با پوتین، همتای روس خود نیز درباره وقایع اخیر ترکیه گفتوگو کرده است. اما برای محیطزیستیها شاید سخنان امروز رییسجمهوری آمریکا اهمیت بیشتری داشت.
او به عزم آمریکا برای مبارزه با تغییرات اقلیمی اشاره کرد و افزود: «هیچ کشوری بزرگ یا کوچک، فقیر یا غنی در برابر تغییرات اقلیمی مصون نیست.» اوباما گفت: «به عنوان رهبر بزرگترین اقتصاد جهان امروز شخصا به اینجا آمدم که بگویم نه تنها کشورم نقش خود را در #تغییرات_اقلیمی میشناسد بلکه با هر اقدامی در این ارتباط موافق است.»
خواهر مری و یارانش در پاریس
از ایران نیز نمایندگانی در اجلاس پاریس شرکت کردهاند. خانم معصومه ابتکار رییس سازمان محیطزیست راهی این نشست جهانی شده است. در بدو ورود، پیرو رسم دیپلماتیک، فرانسوا اولاند رییس جمهوری فرانسه به او خیر مقدم گفت. کسانی عکس او را در فضای مجازی دست به دست کردند و به غلط نوشتند دیدار خانم ابتکار و اولاند در حاشیه اجلاس!
فریبا لاهوتی رییس دفتر خانم ابتکار (یا مشاور و مدیر کل حوزه ریاست) نیز به پاریس رفته است. پس از وقایع اخیر در سازمان محیطزیست و اعتراض کارمندان آن، نام خانم لاهوتی رسانهای شد. او برای استخدام کارمندی دیپلمه اما با سابقه کاری به نسبت طولانی توصیهنامهای نوشته بود و نارضایتی جمعی از کارمندان این سازمان را رقم زد. دیگر شرکتکننده از تیم سازمان محیطزیست، مجید شفیعپور است. او پیشتر مدیر کل #محیطزیست استان تهران بود و روابط نزدیکی با خودروسازان پایتخت داشت. شفیعپور، اینک رییس مرکز امور بینالملل و کنوانسیونها در تیم ابتکار است. خانم ابتکار در این مراسم حضوری کوتاه مدت خواهد داشت اما دار و دسته او در صحنه باقی میمانند. خانم ابتکار در مصاحبه با بیبیسی انگلیسی حرفهای همیشگی را درباره وضعیت #دریاچه ارومیه تکرار کرده و گفته اگر تحریمها برداشته شود، ایران تولید گازهای گلخانهای را به شدت کاهش خواهد داد. انگار تولید گازهای گلخانهای چاقویی زنگار بسته است که به مثابه تهدید از آن استفاده میشود. او نمیگوید که چرا ایران دهمین کشور تولیدکننده گازهای گلخانهای است اما در جهان #صنعتی حرفی برای گفتن ندارد. نخستین روز کنفرانس پاریس به سر آمده است اما هنوز ۱۱ روز دیگر باقی است برای این که خوشبین بود و امید داشت که جهان برای کاهش گازهای #گلخانهای به توافقی واحد میرسد.
منبع: ایرانوایر
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/AiSZ0J
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سام خسرویفرد
همچنان پاریس مرکز توجه است. وقتی رهبران ۱۴۷ کشور جهان در جایی جمع شوند بیشک آن نقطه از زمین میشود کانون خبر. رسانهها از سراسر گیتی میآیند برای گزارش لحظه به لحظه اخبار و سخنان و دیدارها. حضور باراک اوباما، بیش از همه در کانون توجه محیطزیستیهاست. نه به این خاطر که او رییس جمهور مهمترین اقتصاد جهان است و نه به این دلیل که کشور او را یکی از مهمترین ابرقدرتهای کره خاک میشناسند. طرفداران محیطزیست در انتظارند که آمریکا به کنوانسیون تغییرات اقلیمی، چراغ سبز نشان بدهد و با آن همراه شود.
برای کشوری که بخش خصوصی قدرت بیپایان و لایزالی دارد، همین اقدام نیز قدمی بزرگ ارزیابی شد. اوباما دیروز وارد پاریس شد و همراه رییسجمهور و شهردار پاریس به یاد #قربانیان حوادث اخیر در این شهر، خارج سالن باتاکلان، گُلی سپید روی زمین نهاد. او با پوتین، همتای روس خود نیز درباره وقایع اخیر ترکیه گفتوگو کرده است. اما برای محیطزیستیها شاید سخنان امروز رییسجمهوری آمریکا اهمیت بیشتری داشت.
او به عزم آمریکا برای مبارزه با تغییرات اقلیمی اشاره کرد و افزود: «هیچ کشوری بزرگ یا کوچک، فقیر یا غنی در برابر تغییرات اقلیمی مصون نیست.» اوباما گفت: «به عنوان رهبر بزرگترین اقتصاد جهان امروز شخصا به اینجا آمدم که بگویم نه تنها کشورم نقش خود را در #تغییرات_اقلیمی میشناسد بلکه با هر اقدامی در این ارتباط موافق است.»
خواهر مری و یارانش در پاریس
از ایران نیز نمایندگانی در اجلاس پاریس شرکت کردهاند. خانم معصومه ابتکار رییس سازمان محیطزیست راهی این نشست جهانی شده است. در بدو ورود، پیرو رسم دیپلماتیک، فرانسوا اولاند رییس جمهوری فرانسه به او خیر مقدم گفت. کسانی عکس او را در فضای مجازی دست به دست کردند و به غلط نوشتند دیدار خانم ابتکار و اولاند در حاشیه اجلاس!
فریبا لاهوتی رییس دفتر خانم ابتکار (یا مشاور و مدیر کل حوزه ریاست) نیز به پاریس رفته است. پس از وقایع اخیر در سازمان محیطزیست و اعتراض کارمندان آن، نام خانم لاهوتی رسانهای شد. او برای استخدام کارمندی دیپلمه اما با سابقه کاری به نسبت طولانی توصیهنامهای نوشته بود و نارضایتی جمعی از کارمندان این سازمان را رقم زد. دیگر شرکتکننده از تیم سازمان محیطزیست، مجید شفیعپور است. او پیشتر مدیر کل #محیطزیست استان تهران بود و روابط نزدیکی با خودروسازان پایتخت داشت. شفیعپور، اینک رییس مرکز امور بینالملل و کنوانسیونها در تیم ابتکار است. خانم ابتکار در این مراسم حضوری کوتاه مدت خواهد داشت اما دار و دسته او در صحنه باقی میمانند. خانم ابتکار در مصاحبه با بیبیسی انگلیسی حرفهای همیشگی را درباره وضعیت #دریاچه ارومیه تکرار کرده و گفته اگر تحریمها برداشته شود، ایران تولید گازهای گلخانهای را به شدت کاهش خواهد داد. انگار تولید گازهای گلخانهای چاقویی زنگار بسته است که به مثابه تهدید از آن استفاده میشود. او نمیگوید که چرا ایران دهمین کشور تولیدکننده گازهای گلخانهای است اما در جهان #صنعتی حرفی برای گفتن ندارد. نخستین روز کنفرانس پاریس به سر آمده است اما هنوز ۱۱ روز دیگر باقی است برای این که خوشبین بود و امید داشت که جهان برای کاهش گازهای #گلخانهای به توافقی واحد میرسد.
منبع: ایرانوایر
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/AiSZ0J
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
tavaana.org
صداقت یا تظاهر؛ سران کشورهای جهان در پاریس چه میکنند؟ | Tavaana Article
سام خسرویفرد
زادروز غلامحسین صدیقی از آورندگان دانش جامعهشناسی به ایران
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
غلامحسین صدیقی متولد دوازدهم آذرماه ۱۲۸۴ در شهر تهران خیابان سیروس (بازارچه سرچشمه) است.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه آلیانس شد و در آنجا زبان #فرانسه آموخت. پس از آن وارد مدرسه #دارالفنون شد و در نهایت در شهریور ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در مدت پنج سال توانست پنج دیپلم عالی در #روانشناسی، #روانشناسی_کودک و آموزش و پرورش،تاریخ ادیان، جمالشناسی و #اخلاق و جامعهشناسی اخذ کند و با گرفتن دکترا به ایران بازگردد. او به درستی یکی از پیشکسوتهای علوم اجتماعی در ایران است. رشته جامعهشناسی در ایران با نام غلامحسین صدیقی گره خورده است به شکلی که نام او تداعیکننده رشته دیر به ایرانآمده "جامعهشناسی" است.
غلامحسین صدیقی خود در این زمینه میگوید:
"در مهرماه ۱۳۱۹ که بنده درس جامعهشناسی را در #دانشگاه تهران شروع کردم حتا لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران به این نحو معمول نبود و آن را علمالاجتماع میگفتند و در هفته دو ساعت در دانشسرای عالی دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دانشگاه تهران به عنوان علمالاجتماع پرورشی تدریس میشد… در سال ۱۳۱۹ تنها پنج علم از علوم اجتماعی که حتا مردم به اصطلاحات آن هم آشنا نبودند در ایران تدریس میشد. خوشبختانه اکنون چنانچه میدانید ساعات درس #جامعهشناسی در ایران از دهها میگذرد و علوم اجتماعی در پانزده درس تدریس میشود".(سخنرانیها و گزارشها در نخستین سمینار بررسی مسائل اجتماعی، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۱ -تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ۱۳۴۳)
#غلامحسین_صدیقی هرگز با انقلابیون ۵۷ همراه نشد اما دلایل و علل انقلاب را خوب درک میکرد از آنرو که درسش را خوانده بود و تدریس کرده بود. او در بحبوحه امواج خروشان انقلاب مانند بسیاری از تحصیلکردگان آن زمان بر موج ِ #انقلابیگری تودهها سوار نشد و همواره مدافع #اصلاح و #رفورم ماند. شاه به او پیشنهاد نخستوزیری داد اما او نپذیرفت.
او پس از پیروزی انقلاب هم دعوت مهدی #بازرگان برای شرکت در دولت موقت را نپذیرفت.
صدیقی در بحبوحه #انقلاب در مورد آینده ایران گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام #ایران و #ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
دکتر غلامحسین #صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد #مصدق بود.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
غلامحسین صدیقی متولد دوازدهم آذرماه ۱۲۸۴ در شهر تهران خیابان سیروس (بازارچه سرچشمه) است.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه آلیانس شد و در آنجا زبان #فرانسه آموخت. پس از آن وارد مدرسه #دارالفنون شد و در نهایت در شهریور ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در مدت پنج سال توانست پنج دیپلم عالی در #روانشناسی، #روانشناسی_کودک و آموزش و پرورش،تاریخ ادیان، جمالشناسی و #اخلاق و جامعهشناسی اخذ کند و با گرفتن دکترا به ایران بازگردد. او به درستی یکی از پیشکسوتهای علوم اجتماعی در ایران است. رشته جامعهشناسی در ایران با نام غلامحسین صدیقی گره خورده است به شکلی که نام او تداعیکننده رشته دیر به ایرانآمده "جامعهشناسی" است.
غلامحسین صدیقی خود در این زمینه میگوید:
"در مهرماه ۱۳۱۹ که بنده درس جامعهشناسی را در #دانشگاه تهران شروع کردم حتا لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران به این نحو معمول نبود و آن را علمالاجتماع میگفتند و در هفته دو ساعت در دانشسرای عالی دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دانشگاه تهران به عنوان علمالاجتماع پرورشی تدریس میشد… در سال ۱۳۱۹ تنها پنج علم از علوم اجتماعی که حتا مردم به اصطلاحات آن هم آشنا نبودند در ایران تدریس میشد. خوشبختانه اکنون چنانچه میدانید ساعات درس #جامعهشناسی در ایران از دهها میگذرد و علوم اجتماعی در پانزده درس تدریس میشود".(سخنرانیها و گزارشها در نخستین سمینار بررسی مسائل اجتماعی، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۱ -تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ۱۳۴۳)
#غلامحسین_صدیقی هرگز با انقلابیون ۵۷ همراه نشد اما دلایل و علل انقلاب را خوب درک میکرد از آنرو که درسش را خوانده بود و تدریس کرده بود. او در بحبوحه امواج خروشان انقلاب مانند بسیاری از تحصیلکردگان آن زمان بر موج ِ #انقلابیگری تودهها سوار نشد و همواره مدافع #اصلاح و #رفورم ماند. شاه به او پیشنهاد نخستوزیری داد اما او نپذیرفت.
او پس از پیروزی انقلاب هم دعوت مهدی #بازرگان برای شرکت در دولت موقت را نپذیرفت.
صدیقی در بحبوحه #انقلاب در مورد آینده ایران گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام #ایران و #ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
دکتر غلامحسین #صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد #مصدق بود.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدئویی از مراسم #تشییع #محمد_مختاری که به وسیلهی #اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید
محمد مختاری #نویسنده و #شاعر ایرانی در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای در تاریخ دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
در این ویدئو بخشی از مراسم تشییع جنازهی این نویسنده را میبینیم. در این مراسم همسر مختاری از ایشان سخن میگوید.
برای اطلاع بیشتر در مورد محمد مختاری و شیوهی قتل او میتوانید به مطلب زیر رجوع کنید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
محمد مختاری #نویسنده و #شاعر ایرانی در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای در تاریخ دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
در این ویدئو بخشی از مراسم تشییع جنازهی این نویسنده را میبینیم. در این مراسم همسر مختاری از ایشان سخن میگوید.
برای اطلاع بیشتر در مورد محمد مختاری و شیوهی قتل او میتوانید به مطلب زیر رجوع کنید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
توانا
محمد مختاری؛ جان بر سر قلم
گدای میلیونر در بوشهر دستگیر شد/ به خاطر کارم وقت ازدواج نداشتم
گدایی که سالها در شهر بوشهر مشغول به تکدیگری بود و ظاهری نامناسب داشت و گاهی موجب ترس شهروندان میشد، بالاخره دستگیر و مشخص شد که میلیونر است.
به گزارش خبرنگار مهر، چهره زشت و لباسهای کثیف و ظاهر ژولیده و آلوده او به خوبی نشان میداد که سالهاست رنگ حمام را به خود ندیده است و شاید هم دیگر نبیند.
هر فردی از نزدیکی او عبور میکرد، از بوی بسیار بد این گدای خیابانی حالش بد میشد و دلش نمیخواست به او کمک کند ولی خودش میگوید که مردم همیشه کمکهای خوبی به او کردهاند.
هر چند در ظاهر نمیتوانستیم به خوبی متوجه وضعیت مالی او شویم ولی با تحقیقات صورت گرفته مشخص شد که او یک گدای میلیونر است. تنها در دو حساب بانکی این گدای بوشهری ۵۵۰ میلیون ریال پول وجود داشت.
پس از سالها گدایی آزادانه در بوشهر، بالاخره ماموران شهرداری او را دستگیر و پس از استحمام و پوشاندن لباسهای نو، او را اندکی نو نوار کردند.
به گزارش مهر به نقل از روابط عمومی شهرداری بوشهر، هیچکس گمان نمیکرد که این مرد میانسال که پیراهن قرمز و شلوار سفید به تن دارد و ظهر هنگام با ماموران نیروی انتظامی وارد شهرداری بوشهر شد، همان گدای معروفی است که با ظاهری ژولیده، در خیابانهای بوشهر میچرخید و به ترفندهای مختلف از مردم پول طلب میکرد.
فرد متکدی که در شرایط کاملا غیر بهداشتی بود به حمام عمومی شهرداری منتقل شد تا استحمام شود اما فاصله این تغییر فوق العاده قیافه و ظاهر متکدی ژولیده با یک فرد عادی، یک حمام گرم و اساسی بود که به مدد استحمام انجام شد.
صبح روز هشتم آذرماه بود که ماموران شهرداری بوشهر در ادامه اقداماتشان برای جمع آوری متکدیان از سطح شهر، گدایی که به کثیفی و فحاشی به مردم معروف شده بود را در خیابان طالقانی زیر نظر گرفتند و با حضور متعاقب ماموران انتظامی دستگیرش کردند.
وی که در ابتدا قصد فرار داشت و برای سوار شدن به وانت ماموران مقاومت زیادی می کرد، بلافاصله به حمام شهرداری منتقل شد. ماموران میگویند متکدی که خودش را در آینه حمام عمومی دید یک لحظه ماند. بوی بد و وضع کاملا غیربهداشتی فرد به شکلی بود که با آب داغ فشار قوی و مصرف دو بطری بزرگ شامپو، ماموران موفق شدند بعد از دو ساعت استحمام او را به وضع عادی برگرداند.
بعد از استحمام و اصلاح، ماموران شهرداری لباس تمیز به تن گدای ژولیده پوش کردند، کسی باور نمیکرد این فرد که حالا شبیه یک فرد عادی شده، همانی است که تا ساعاتی پیش، چهار کت و کاپشن بر روی هم به تن کرده بود و کیسههای نایلونی پر از پول را در آستر و درز آنها جا داده بود. او به هر کس که فکر میکرد قصد کیسههای پولش را دارد، حمله میکرد و دشنام میداد.
گدا که خود را اسماعیل معرفی کرده بود، گفت که اهل یکی از شهرهای همجوار بوشهر است، مجرد است و فقط برادری دارد که او از گدایی کردنش خبر دارد؛ چون که پولهایش را به او میدهد تا برایش در بانک نگهداری کند.
وی که حالا دیگر تمیز شده بود، میگفت: فکر نمیکرد روزگاری شود که بالاخره ماموران شهرداری جرات کنند و به او نزدیک شوند؛ اما شهرداری بالاخره به سراغش رفت و نگذاشت اشخاصی با وضع ظاهر و رفتار ناصحیحشان، سلامت روانی اجتماع را به هم بزنند.
استحمام متکدی دستگیر شده که به پایان رسید ماموران شهرداری بوشهر، لباس نو و تمیز به تن وی کردند.
بعد ازاستحمام، فرد متکدی با پولهایش، به حراست شهرداری منتقل شد تا درباره وضعیت این همه اسکناس فکری شود.
با نظارت مسئولان حراست شهرداری و نیروی انتظامی، کار شمارش پولها که در جیبها و آستر کتها و کاپشن مرد پنهان شده بود، آغاز شد. خیلی زود مشخص شد که ماموران با یک گدای میلیونر روبرو هستند؛ مقدار ۳۵ میلیون ریال وجه نقد شامل چک پول، و اسکناس در جیبهایش با خود به همراه داشت.
گدا در پاسخ به اینکه چرا مثل بقیه دنبال کاری نرفتی، گفت: الان هم کار می کردم؛ پولها هم مال خودم است. مگه مال شماست؟ کارکردم پول درآوردم. وی در جواب ماموران که پرسیدند پولهایت را چکار میکردی، گفت: هر سه ماه به بانک میبردم.
با بررسیها مشخص شد که وی دو حساب بانکی در بوشهر و شهرستانهای اطراف مرکز استان دارد. در حساب شهر بوشهرش در یکی از بانکهای شهر، حداقل ۲۵ میلیون تومان پول دارد و در شهرستان محل تولدش هم بهوسیله برادرش ۳۰ میلیون تومان پول نگهداری میکند.
وی در پاسخ به اینکه با این همه پول میخواستی چکار کنی، گفت: قصد ازدواج داشتم اما به خاطر «کارم» وقت نمیکردم.
ماموران تلاش کردند که پولهای مچاله شده چند کیسه نایلونی را شمارش کنند، اما آن قدر اسکناسها فرسوده شده و بر اثر بارندگیهای اخیر به هم چسیده بودند که به راحتی قابل شمارش نبودند.
گدایی که سالها در شهر بوشهر مشغول به تکدیگری بود و ظاهری نامناسب داشت و گاهی موجب ترس شهروندان میشد، بالاخره دستگیر و مشخص شد که میلیونر است.
به گزارش خبرنگار مهر، چهره زشت و لباسهای کثیف و ظاهر ژولیده و آلوده او به خوبی نشان میداد که سالهاست رنگ حمام را به خود ندیده است و شاید هم دیگر نبیند.
هر فردی از نزدیکی او عبور میکرد، از بوی بسیار بد این گدای خیابانی حالش بد میشد و دلش نمیخواست به او کمک کند ولی خودش میگوید که مردم همیشه کمکهای خوبی به او کردهاند.
هر چند در ظاهر نمیتوانستیم به خوبی متوجه وضعیت مالی او شویم ولی با تحقیقات صورت گرفته مشخص شد که او یک گدای میلیونر است. تنها در دو حساب بانکی این گدای بوشهری ۵۵۰ میلیون ریال پول وجود داشت.
پس از سالها گدایی آزادانه در بوشهر، بالاخره ماموران شهرداری او را دستگیر و پس از استحمام و پوشاندن لباسهای نو، او را اندکی نو نوار کردند.
به گزارش مهر به نقل از روابط عمومی شهرداری بوشهر، هیچکس گمان نمیکرد که این مرد میانسال که پیراهن قرمز و شلوار سفید به تن دارد و ظهر هنگام با ماموران نیروی انتظامی وارد شهرداری بوشهر شد، همان گدای معروفی است که با ظاهری ژولیده، در خیابانهای بوشهر میچرخید و به ترفندهای مختلف از مردم پول طلب میکرد.
فرد متکدی که در شرایط کاملا غیر بهداشتی بود به حمام عمومی شهرداری منتقل شد تا استحمام شود اما فاصله این تغییر فوق العاده قیافه و ظاهر متکدی ژولیده با یک فرد عادی، یک حمام گرم و اساسی بود که به مدد استحمام انجام شد.
صبح روز هشتم آذرماه بود که ماموران شهرداری بوشهر در ادامه اقداماتشان برای جمع آوری متکدیان از سطح شهر، گدایی که به کثیفی و فحاشی به مردم معروف شده بود را در خیابان طالقانی زیر نظر گرفتند و با حضور متعاقب ماموران انتظامی دستگیرش کردند.
وی که در ابتدا قصد فرار داشت و برای سوار شدن به وانت ماموران مقاومت زیادی می کرد، بلافاصله به حمام شهرداری منتقل شد. ماموران میگویند متکدی که خودش را در آینه حمام عمومی دید یک لحظه ماند. بوی بد و وضع کاملا غیربهداشتی فرد به شکلی بود که با آب داغ فشار قوی و مصرف دو بطری بزرگ شامپو، ماموران موفق شدند بعد از دو ساعت استحمام او را به وضع عادی برگرداند.
بعد از استحمام و اصلاح، ماموران شهرداری لباس تمیز به تن گدای ژولیده پوش کردند، کسی باور نمیکرد این فرد که حالا شبیه یک فرد عادی شده، همانی است که تا ساعاتی پیش، چهار کت و کاپشن بر روی هم به تن کرده بود و کیسههای نایلونی پر از پول را در آستر و درز آنها جا داده بود. او به هر کس که فکر میکرد قصد کیسههای پولش را دارد، حمله میکرد و دشنام میداد.
گدا که خود را اسماعیل معرفی کرده بود، گفت که اهل یکی از شهرهای همجوار بوشهر است، مجرد است و فقط برادری دارد که او از گدایی کردنش خبر دارد؛ چون که پولهایش را به او میدهد تا برایش در بانک نگهداری کند.
وی که حالا دیگر تمیز شده بود، میگفت: فکر نمیکرد روزگاری شود که بالاخره ماموران شهرداری جرات کنند و به او نزدیک شوند؛ اما شهرداری بالاخره به سراغش رفت و نگذاشت اشخاصی با وضع ظاهر و رفتار ناصحیحشان، سلامت روانی اجتماع را به هم بزنند.
استحمام متکدی دستگیر شده که به پایان رسید ماموران شهرداری بوشهر، لباس نو و تمیز به تن وی کردند.
بعد ازاستحمام، فرد متکدی با پولهایش، به حراست شهرداری منتقل شد تا درباره وضعیت این همه اسکناس فکری شود.
با نظارت مسئولان حراست شهرداری و نیروی انتظامی، کار شمارش پولها که در جیبها و آستر کتها و کاپشن مرد پنهان شده بود، آغاز شد. خیلی زود مشخص شد که ماموران با یک گدای میلیونر روبرو هستند؛ مقدار ۳۵ میلیون ریال وجه نقد شامل چک پول، و اسکناس در جیبهایش با خود به همراه داشت.
گدا در پاسخ به اینکه چرا مثل بقیه دنبال کاری نرفتی، گفت: الان هم کار می کردم؛ پولها هم مال خودم است. مگه مال شماست؟ کارکردم پول درآوردم. وی در جواب ماموران که پرسیدند پولهایت را چکار میکردی، گفت: هر سه ماه به بانک میبردم.
با بررسیها مشخص شد که وی دو حساب بانکی در بوشهر و شهرستانهای اطراف مرکز استان دارد. در حساب شهر بوشهرش در یکی از بانکهای شهر، حداقل ۲۵ میلیون تومان پول دارد و در شهرستان محل تولدش هم بهوسیله برادرش ۳۰ میلیون تومان پول نگهداری میکند.
وی در پاسخ به اینکه با این همه پول میخواستی چکار کنی، گفت: قصد ازدواج داشتم اما به خاطر «کارم» وقت نمیکردم.
ماموران تلاش کردند که پولهای مچاله شده چند کیسه نایلونی را شمارش کنند، اما آن قدر اسکناسها فرسوده شده و بر اثر بارندگیهای اخیر به هم چسیده بودند که به راحتی قابل شمارش نبودند.
در اظهاراتش به ماموران شهرداری گفت که ۹ کلاس سواد دارد، شبها پشت پمپ بنزین خیابان طالقانی میخوابیده است، بیش از سیزده سال است که کارش گدایی است و چون مردم شهر بوشهر به گداها خوب پول میدهند شهر خودش را رها کرده و بوشهر را برای کارش انتخاب کرده است.
ساعت پنج بعد از ظهر بود که ۹ کیلو و ۳۰۰ گرم اسکناس غیرقابل شمارش، توسط ماموران صورتجلسه شد و اسکناسها و گدای میلیونر به کلانتری تحویل داده شد تا وضعیت وی از طریق مراجع قانونی مشخص شود.
صبح نهم آذر ماه که دادگاه گدای میلیونر برگزار شد، مقرر شد که گدای میلیونر هر چه سریعتر شهر بوشهر را ترک کند در غیر اینصورت مجدد دستگیر و به یکی از شهرهای دوردست کشور فرستاد میشود.
ساعت پنج بعد از ظهر بود که ۹ کیلو و ۳۰۰ گرم اسکناس غیرقابل شمارش، توسط ماموران صورتجلسه شد و اسکناسها و گدای میلیونر به کلانتری تحویل داده شد تا وضعیت وی از طریق مراجع قانونی مشخص شود.
صبح نهم آذر ماه که دادگاه گدای میلیونر برگزار شد، مقرر شد که گدای میلیونر هر چه سریعتر شهر بوشهر را ترک کند در غیر اینصورت مجدد دستگیر و به یکی از شهرهای دوردست کشور فرستاد میشود.
۱۳ آذرماه تولد #واروژان #آهنگساز ایرانی است. به لیست ساختههای واروژان در عمر کوتاه ۴۱ سالهاش نگاهی بیاندازیم. چهقدر از آن ترانههای ناب بخشی از #خاطرات ما شدهاند؟ بسیاری از آن کارها امروز برای بسیاری از ما تداعیکنندهی بسیاری از خاطرات تلخ و شیرین است:
هفتهی خاکستری، بوی خوب گندم، عشق من عاشقم باش، پل، حرف، پوست شهر، شبزده، گهواره، وقتشه و ...
ترانهی پل، با صدای #گوگوش و آهنگسازی واروژان و شعر ایرج جنتی عطایی و ترانه بوی گندم با صدای #داریوش و آهنگسازی واروژان و شعر شهیار قنبری تقدیم میشود به شما همراهان همیشگی توانا.
یاد واروژان گرامی!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هفتهی خاکستری، بوی خوب گندم، عشق من عاشقم باش، پل، حرف، پوست شهر، شبزده، گهواره، وقتشه و ...
ترانهی پل، با صدای #گوگوش و آهنگسازی واروژان و شعر ایرج جنتی عطایی و ترانه بوی گندم با صدای #داریوش و آهنگسازی واروژان و شعر شهیار قنبری تقدیم میشود به شما همراهان همیشگی توانا.
یاد واروژان گرامی!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
دوم دسامبر از سوی سازمان ملل بهعنوان « روز لغو بردهداری در دنیا» نامگذاری شده است. در طول تاریخ #بردهداری، انسانهای بیشماری برای #آزادی خود و دیگر #بردگان تلاش کرده و حتی جانشان را در این راه #فدا کردهاند که نامشان در حافظه تاریخ به ثبت رسیده است.
فردریک داگلاس (١٨١٨ – ١٨٩۵) یکی از رهبران الغای #بردگی و #برده سابق در مهمترین سخنرانی ضد بردگی در تاریخ آمریکا ، ظلم و ستمی که بر بردهها روا میرفت را بیان نموده است. وی در این سخنرانی گفته "آیا اجازه میدهید استدلال کنم که انسان مستحق آزادی است؟ که مالک محق بدن خودش است؟ شما قبلاً این را اعلام کردهاید. آیا باید ثابت کنم که بردهداری غلط است؟ آیا این امر برای جمهوریخواهان سؤال است؟ آیا باید با منطق و استدلال آن را حل کرد، آنهم چنین موضوع دشوار و غیر قابلفهمی که مستلزم اجرای مبهم #عدالت است؟ امروز در حضور آمریکاییها چطور میتوانم نشان دهم که آزادی حق طبیعی انسانهاست، چه با نگاه نسبی، مطلق، مثبت، یا منفی. با چنین کاری خودم را مسخره کردهام و به شعور شما توهین کردهام. هیچ انسانی زیر خیمه آسمان نیست که نداند بردهداری کاری غیراخلاقی است."»
متن کامل سخنرانی برای دانلود: https://goo.gl/1VB2PA
https://goo.gl/ZYO7VD
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
فردریک داگلاس (١٨١٨ – ١٨٩۵) یکی از رهبران الغای #بردگی و #برده سابق در مهمترین سخنرانی ضد بردگی در تاریخ آمریکا ، ظلم و ستمی که بر بردهها روا میرفت را بیان نموده است. وی در این سخنرانی گفته "آیا اجازه میدهید استدلال کنم که انسان مستحق آزادی است؟ که مالک محق بدن خودش است؟ شما قبلاً این را اعلام کردهاید. آیا باید ثابت کنم که بردهداری غلط است؟ آیا این امر برای جمهوریخواهان سؤال است؟ آیا باید با منطق و استدلال آن را حل کرد، آنهم چنین موضوع دشوار و غیر قابلفهمی که مستلزم اجرای مبهم #عدالت است؟ امروز در حضور آمریکاییها چطور میتوانم نشان دهم که آزادی حق طبیعی انسانهاست، چه با نگاه نسبی، مطلق، مثبت، یا منفی. با چنین کاری خودم را مسخره کردهام و به شعور شما توهین کردهام. هیچ انسانی زیر خیمه آسمان نیست که نداند بردهداری کاری غیراخلاقی است."»
متن کامل سخنرانی برای دانلود: https://goo.gl/1VB2PA
https://goo.gl/ZYO7VD
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇