آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آموزشکده توانا
بخش دوم "مرغ سحر" با اجرای قمرالملوک وزیری - ۱۳۱۳ قمرالملوک وزیری، ملکه آواز ایران و زنی بخشنده bit.ly/2eGgI7o او در ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ درگذشت. @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری، ملکه آواز ایران
goo.gl/rBpUhD

قمرالملوک وزیری نه تنها از اندیشه آزادی و حق اختیار زنان سخن گفت بلکه در زندگی‌اش به آن صورت عمل بخشید. زندگی قمرالملوک وزیری افتان و خیزان‌ فراوانی داشت؛ سرنوشتی که با غم نداشتن پدر و از دست رفتن مادر وقتی که تنها ۱۸ ماهه بود آغاز شد، استعداد استثنایی و آوای خوشی که در نوجوانی کشف و در جوانی همه گیر شد تا فقر و انزوایی که آخرین سال‌های عمر به سراغش آمد.

تاریخ دقیق تولدش معلوم نیست. تنها تاریخی که بر مزارش نگاشته شده شده، می گوید در ۱۲۷۴ در تاکستان قزوین متولد شده است. نام شناسنامه‌اش «قمر خانم سید حسین‌خان» بود. زمانی که داشتن شناسنامه اجباری شد به احترام «کلنل علینقلی وزیری»، موسس مدرسه عالی موسیقی، نام «وزیری‌زاده» را برگزید. پس از فوت مادر، مادربزرگش «خیر النساء» ملقب به افتخار‌الذاکرین که روضه‌خوان حرم ناصر‌الدین شاه بود او را بزرگ کرد. قمرالملوک نقل می‌کند که همین تربیت اولیه و پامنبری کردن‌ها به او جرئت خوانندگی بخشید. گفته شده است که در کودکی از مادربزرگش می‌خواهد معلمی موسیقی برای او پیدا کند. خواسته‌ای که قبول می‌افتد و همراه شنیدن روضه‌ها، مرثیه‌ها و نوحه‌خوانی‌های خیرالنساء گوش موسیقایی‌اش را تقویت می‌کند. قمر نغمه‌ها را فرا می‌گیرد و با تمرین، اعتماد به نفس لازم برای خواندن را به دست می‌آورد. او با تربیت رسمی مشکل داشت و در کودکی بسیار شیطان و سر به هوا بود.

مادربزرگ قمر زمانی که ۱۶ سال داشت، فوت می‌کند و او بی‌کس و تنها رها می‌شود. در همان زمان با «استاد بحرینی» آشنا می‌شود. حامی مقتدر و پشتیبانی عاطفی که به خاطر ذوق هنری‌اش و تملک مالی، قمر را با خود به مجالس موسیقی برد و بعد به تهران آورد تا با شعرا و تصنیف‌سازان نامی آشنا شود. سمت و سوی زندگی این بلبل خوش‌خوان در ۱۷ سالگی رقم می‌خورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت می‌کند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضی‌خان نی‌داوود» نشسته بود که پس از صدای شگفت‌انگیز قمر پیش می‌آید و دست به تار می‌برد. و قمر می‌خواند:

جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

درباره قمر در اینجا بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2eGgI7o

آواز زنان،صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف شاه من
مرتضی خان نی‌داوود - قمرالملوک وزیری

قمرالملوک وزیری، ملکه آواز ایران و زنی بخشنده
bit.ly/2eGgI7o
او در ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو کودک کار؛ یکی وقتی میگوید آرزویش این است که مهندس شود، دوستش میگوید:‌«ایشالله».

حق کودکان، کار در شرایط سخت و تحقیرآمیز نیست. حق آنها کودکی است...

کودکان کار؛ ستمدیدگان بی صدا
bit.ly/1nUB4YK
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزگار عشایر زاهدان در تابستان،کلاس درس را به کتابخانه تبدیل کرده و خود برای دانش‌آموزانی که راهشان دوراست کتاب می‌برد.

محمد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایر
bit.ly/2lDFVTw

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بازخوانی زیبای آواز جاودانه (مرغ سحر)
آهنگساز:استاد مرتضى خان نى داوود
شاعر:ملك الشعراء بهار
تنظيم:مجيد درخشانى
آواز :مهديه محمدخانى

آواز زنان،صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر دختر بچه ۶ساله مقنعه میگذارن تا به حجاب عادت کند او دوست ندارد.
حجاب زورکی بر سر کودک گذاشتن،نوعی خشونت علیه کودکان است.

حقوق کودک و نوجوان:ازتولد تا ۱۸سالگی
bit.ly/1fGyUup

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک مامور راهنمایی باکلامی زشت و دورازادب به یک شهروند میگوید:‌«من بچه پایین شهرم، جرواجرت میدم!»
چنین کلامی ازکجا ریشه میگیرد؟

حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
bit.ly/1zUZf9R
@Tavaana_TavaanaTech
مردی همسرش را با تفنگ ‌ساچمه‌ای و کودک ۱۱ماهه‌ را با کوبیدن‌ به‌ دیوار کشت
انگیزه قتل: استفاده از بیمه ‌عمر

سحرگاه پنج شنبه به قاضی ویژه قتل عمد مشهد خبر داده شد که اجساد زن جوان و یک نوزاد در زمینی محصور واقع در منطقه ناظریه مشهد و ابتدای جاده کمربندی سبز کشف شده است. پس از عملیات کارآگاهی پلیس، مشخص شد که قاتل، همسر مقتول بوده است.

قاتل پس از بازداشت گفت: وضعیت مالی ام خوب نبود از حدود پنج ماه قبل خودم و همسرم را بیمه عمر کرده بودم تا این که فکر دریافت پول از بیمه به سرم زد. صبح روز دهم مرداد ابتدا خودم از منزل بیرون آمدم تا همسایگان ببینند که همسرم به تنهایی از منزل بیرون می رود اما با او در کنار فضای سبز قرار گذاشته بودم به او گفتم من به منزل یکی از دوستانم می روم وقتی زنگ زدم، بیا کنار فضای سبز تا با هم به مشهد برویم. با این نقشه همسر و فرزند ۱۱ ماهه ام را سوار خودروی آردی کردم و به سوی مشهد به راه افتادیم.

سلاح شکاری ساچمه زنی را هم با خودم برداشتم. آن روز هم عصر بود که آن ها را به داخل زمین بزرگ محصوری بردم که از قبل شناسایی کرده بودم. زیراندازها را انداختم و مشغول تیراندازی شدیم که ناگهان از پشت سر و از فاصله نزدیک به سر همسرم شلیک کردم. در این لحظه پسر ۱۱ ماهه ام را از زیر پیکر غرق به خون همسرم در حالی بیرون کشیدم که گریه می کرد. او را به دیوار آجری کوبیدم و پیکرش را به آن سوی حصار انداختم.

روزنامه خراسان

goo.gl/2EEmBc
شما هم با خواندن این خبر از خودتان پرسیدید که چه به سر جامعه ما آمده است؟

مطلب مرتبط:
وبینار سلامت روح و روان
شهرزاد پورعبدالله
https://tavaana.org/fa/Mental-Health
قانون نابرابر؛ مروج خشونت علیه زنان
https://tavaana.org/fa/node/1069
فرزندکُشی
مجازات پدری که مرتکب قتل فرزندش شده، چیست؟
goo.gl/PpjE5M

@Tavaana_TavaanaTech
نامه آرش صادقی به همسرش گلرخ ایرایی به مناسبت تولد او

بنا به گزارش توانا، آرش صادقی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ اوین نامه‌ای برای همسر در بندش، به مناسبت تولدش نوشته است، که متن آن به شرح ذیل است:

زادروز تو که مهربانیت گرمابخش وجود من است بهانه‌ای شد که با تمام وجود قلم به دست بگیرم و بنویسم، بنویسم از چیزی که شاید تنها گفتن از آن مرا در این روزها وادار به نوشتن می‌کند.
می‌خواهم از تجربه‌ای یگانه بگویم، از عشق پشت میله‌های زندان، از وصال و فراغ، می‌خواهم از عاشقانه‌هایم بگویم.
حالا سه سال از آخرین تجربه زندگی‌مان در آن بهشت کوچک گذشت، ۲۲ ماه فراغ؛ هفت ماه بازداشتم در دو الف سپاه با تلخی بازداشت جانم همراه بود، تجربه‌ای تلخ، بازجویی های هم زمان، آزار و اذیت تو و منی که بخاطر بازداشت تو تا مرز جنون رسیدم.
تمام دلخوشی من در آن روزها شنیدن صدای تو در هواخوری بند نسوان دو الف بود و گهگاه صدای خنده‌های تلخت در کنار یگانه صالحی(همسر جیسون رضایی) هم‌سلولی عزیزت.
صدایم به هواخوری بند شما که درست روی سلولم بود نمی‌رسید پس زیر لب زمزمه می‌کردم، هوا را از من بگیرخنده‌ات را نه.
همین جمله را با قاشق پلاستیکی غذایم روی جای جای سلولم حک می‌کنم.
این شعر یادآور روزهای عاشقانه قبل از بازداشتمان است.
تمام دلخوشیم ساعتهای هواخوری شماست و شنیدن صدای زیبایت.
معمولا هواخوری زنان و مردان همزمان است.
هر روز خودم را از هواخوری محروم میکنم تا بتوانم صدایت را بشنوم تا شاید مطمئن باشم هنوز زنده‌ای، هنوز هستی، هنوز سالمی.
بعد از گذشت مدتی صدایی از تو نمی‌شنوم.
از بازجو پرونده سوال می‌کنم و او در پاسخ می‌گوید با ما همکاری نکردی فرستادیمش بازجویی فنی‌تر.
بازجویی فنی‌تر در اصطلاح یعنی بازحویی با فشار و خشونت بیشتر.
دیگر از آن تاریخ شب و روز ندارم.
قرص‌های ضد تشنج و ضدافسردگی و اعصابم که ماحصل روزهای پس از مرگ مادرم بود بعد از بازداشت به دستور بازجو قطع می‌شود.
شب و روز در گوشم می‌خوانند که تو اعدام خواهی شد بخاطر نگارش داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و اینکه سنگسار از مسلمات اسلام و قرآن است و منکران آن عقوبتی بهتر از مرگ ندارند.
در مورد میزان آزار و اذیت و ضرب و شتم های دوران بازجویی تو خود نیک می‌دانی چه بر من گذشت، پس در این نامه بیشتر از این ذهنت را مکدر نمی‌کنم.
بعد از انجام پروژه اعتراف گیری اولین ملاقاتمان شکل می‌گیرد.
.
تا قبل از لحظه دیدار نمی‌دانم با چه کسی ملاقات دارم، وقتی در اتاق ملاقات میبینمت دیگر نمی‌توانم احساساتم را مهار کنم، در آغوشت می‌کشمت و برای این‌که دوربین اتاق اشک‌هایم را ثبت نکند، سرم را روی شانه هایت می‌گذارم و نم نم اشک می‌ریزم، عطر تنت، عطر نفسهایت را استشمام میکنم. چه قدر خوشحالم که زنده ای، تمام روزهای سخت را با امید آزادی نیمی از وجودم گذرانده‌ام و حالا تو را آزاد می‌بینم. دیگر از آن لحظه احساس در بند بودن نمی‌کنم.
در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به صورت غیابی و درحالی‌که روز دادگاه زیر تیغ جراحی هستی محاکمه می‌شوی، پرونده پزشکیت را به دادگاه ارائه می‌کنند ولی قاضی در جواب می‌گوید به من گفته شده باید زودتر حکم‌های این پرونده را صادر کنم.
۶سال حبس برای تو،۶سال حبس بی پایان!
۵سال آن بخاطر نگارش یک داستان منتشر نشده، ظلم تا کجا؟
حکم لازم‌الاجراست تا چند ماه بعد از قطعی شدن حکمت تنها کابوس من به بند کشیدن مجدد یگانه عشقم بود، کابوس خواب و بیداریم و انگار همیشه فاجعه پیش از انتظار تو در راه است.
همیشه به بچه‌های زندان می‌گفتم با آزادی عشقم انگار من آزادم و آوار سنگین این زندان را حس نمی‌کنم.
چه لحظه وحشتناک و سختی بود وقتی مادرت با بغض گفت آن بهشت کوچکمان خالی از تو شده.
روزهای یکی شدن زیر سقف بهشت کوچکمان زیاد نبود، روز پیوندمان با هم عهد بستیم که برای خوشبختی آحاد مردم سرزمین‌مان در حد توان تلاش کنیم و در این مسیر از مخاطرات پروا نکنیم.
با هم عهد بستیم عشقمان را پیوند بزنیم به عشق به تمام زندانیان سیاسی، قلمه‌ای که ماحصل آن حق آزادی همه زندانیان سیاسی و هزاران خواست به حق تک تک کسانی هست که در این سالها شناخته و دیده‌ایم.
عشق من به فردایی بیاندیش که خوشبختی سهم تمام انسانهاست آن روز که خیلی هم دور نیست ما هم می‌توانیم تلخی امروز را از یاد ببریم و این زندان چه اندک است در برابر این رویای دست‌یافتنی که خوشبختی من و تو با خوشبختی تمام مردم و آزادی ما با آزادی تمام مردم پیوند می‌خورد.
زندانی عاشق صبورتر است.
عشقم هیچ پاییز و زمستانی ماندنی نیست.
من برای رسیدن به آرامش تنها به تکرار اسم تو بسنده می‌کنم.
گلرخ عزیزم زادروزت خجسته

آرش صادقی
مرداد ۹۶
بند ۳۵۰

goo.gl/33YxVu

آرش صادقی، زندانی عدالت تراسیماخوسی
goo.gl/HFDrmP
حقوق زندانی
goo.gl/pzrYsu
کتاب زندان در ایران
goo.gl/NnbzXB

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز اسدالله ملک

اسدالله ملک، نوازنده ویولون و آهنگساز ایرانی، در ۱۴ مرداد سال ۱۳۲۰در محله «دروازه دولت» تهران متولد شد.
وی در در ایام کودکی و نوجوانی حدود سه سال شاگرد ابولحسن صبا بود و جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد.
اسدالله ملک در سن هفده سالگی رسما به رادیو راه یافت و در آن سن با ساختن قطعه «گریه لیلی» در مایه دشتی و اجرای آن با ویولن، اشتهار فراوان یافت.
اسدالله ملک یکی از سلیست های خوب و موفق برنامه«گلها» بود به طوری که هر کس ساز سلوی او را می شنید بی اختیار تحت تاثیر پنجه های شیرین و آرشه سحر آمیزش قرار می گرفت.
از جمله خوانندگانی که ملک با آنها همکاری داشتند می‌توان به اکبر گلپایگانی، محمود محمودی خوانساری، ایرج، بهرام حصیری، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ زاده و... اشاره نمود که ثمره سالها همکاری آنها با استاد ملک آهنگهای زیبایی چون تک درخت، مرغ شباهنگ، جدایی تو، حکایت دل و... است که سالها مورد اقبال مردم ایران بوده‌است.
جاودان یاد اسدالله ملک پس از سالها خدمت به موسیقی ایران زمین سرانجام در روز سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۰ بر اثر تومور مغزی در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت.

ویدئو، بخش کوتاهی از نوازندگی اسدالله ملک در سال های اوایل دهه هفتاد در یک بزم خصوصی، همراه تعدادی از اساتید است.
تعدادی ویدئو از دهه شصت و هفتاد از بزم های خصوصی بر جای مانده است که خوانندگانی چون ایرج و دلکش و مرضیه حضور دارند. دورانی که بسیاری از هنرمندان اجازه برگزاری کنسرت نداشتن و به ناچار در محیط های خصوصی و در جمعی محدود از آشنایان هنرنمایی می کردند.
goo.gl/qii5yJ

مطلب مرتبط:
تحسر:تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
goo.gl/vBS4hm

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف مرغ شباهنگ
آهنگساز اسدالله ملک
شعر از معینی کرمانشاهی
خواننده محمودی خوانساری

درباره اسدالله ملک:
http://goo.gl/qii5yJ

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
Psiphon3-V129.exe
5.1 MB
آخرین نسخه فیلترشکن سايفون برای ويندوز عضویت در بشکن:
http://goo.gl/A7DbzA
سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.

@beshkan
Forwarded from بشکن Beshkan
PsiphonAndroid.apk
8.8 MB
آخرین نسخه فیلترشکن سايفون برای اندرويد عضویت در بشکن:
http://goo.gl/A7DbzA
سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.

@beshkan
Forwarded from بشکن Beshkan
Hotspot Shield Free VPN Proxy.apk
10.7 MB
آخرین نسخه فیلترشکن هات اسپات شيلد برای اندرويد عضویت در بشکن:
http://goo.gl/A7DbzA
سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.

@beshkan
«روشنایی شبکه های اجتماعی بر کودک‌آزاری»
کارتون از بهنام محمدی
https://tech.tavaana.org/fa/Child_Maltreatment_Digital

@tavaanatech
عادت خوب رشتی‌ها

هواداران سپیدرود تا اینجای لیگ توانسته‌اند فرهنگی تازه را در فوتبال ما به نمایش بگذراند.

کاش به جایی برسیم که زباله‌هایمان را اینگونه بر زمین نریزیم که افراد دیگری مجبور به برداشتن آن‌ها باشند.

تیم سپیدرود رشت تاکنون در هر دو بازی خود در لیگ برتر فوتبال ایران متحمل شکست شده است. در یک بازی میهمان و در دیگری میزبان بود. طرفداران این تیم اما با وجود ناراحتی از شکست تیمشان، در هر دو بازی زباله‌ها را در ورزشگاههایی که تیمشان میهمان یا میزبان بود، جمع آوری کرده‌اند.
goo.gl/36R8Pn
مطالب مرتبط:

مسئولیت شهروندی در دموکراسی
bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیت‌های شهروندان دموکراتیک
bit.ly/1zUZf9R
نقش تشکل های مردم نهاد در حفاظت از محیط, زیست:
goo.gl/xuIAVw
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
bit.ly/SJKqJ2

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشعاری از شیرکو بیکس با صدای احمد شاملو

شیرکو بیکس شاعر نامدار کردستان بود که در ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ درگذشت.
درباره او بیشتر بخوانید:
goo.gl/7mp8cg

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
اشعاری از شیرکو بیکس با صدای احمد شاملو شیرکو بیکس شاعر نامدار کردستان بود که در ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ درگذشت. درباره او بیشتر بخوانید: goo.gl/7mp8cg @Tavaana_TavaanaTech
شاملوی کردستان جاودانه شد

شیرکو بیکس (به کردی شیرکو بی که س) شاعر نام آشنای کردستان، صبح روز یکشنبه 14 مرداد ۱۳۹۲ در سن ۷۳ سالگی به دلیل سرطان ریه در استکهلم سوئد در گذشت.

شیرکو بیکس که در جامعه فرهنگی کرد به شاملوی کردستان شهره است در شهر سلیمانیه واقع در کردستان عراق دیده به جهان گشود.

در ۱۹۶۸ اولین مجموعه شعر شیرکو بنام مهتاب شعر منتشر شد و از آن زمان تا کنون چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی و عروسی خون اثر لورکا به زبان کردی از او به چاپ رسیده است.

از جمله دفترهای شعر این شاعر می‌توان از دو سرو کوهی، عقاب، رود، سپیده دم، آفات، کرکس، عطشم را شعله فرو می‌نشاند، دره پروانه‌ها، صلیب، مار و روز شمار یک شاعر، سایه و آزادی، این واژه بی‌آبرو نام برد که به زبان‌های فرانسوی، ایتالیایی، سوئدی، عربی و غیره ترجمه و چاپ شده‌اند. در ایران نیز در مجموعه‌هایی از او همچون منظومه بلند دره پروانه (ده‌ربه‌ندی په‌پووله) و آزادی، این واژه بی‌آبرو با همت محمد رئوف مرادی ترجمه و به چاپ رسیده است.

بیکس در طول دوران فعالیت ادبیش موفق به دریافت چندین جایزه معتبر جهانی از جمله جایزه توچولسکی (Tucholsky) انجمن قلم سوئد شد.


ترجمه فارسی شعری از شیرکو بیکس:

در سرزمین من

روزنامه لال به دنیا می‌آید

رادیو کر

و تلویزیون کور...

و کسانی که طالب سالم زاده شدن این همه باشند را

لال می‌کنند و می‌کشند

کر می‌کنند و می‌کشند

کور می‌کنند و می‌کشند...

در سرزمین من!

آه! سرزمین من!

ترجمه فارسی شعر جدایی از شیرکو بیکس

اگر/از شعرهایم/گُل را جدا کنید/از چهار فصل/یک فصلم می میرد/اگر یار را از آن جدا کنید/دو فصلم می میرد/اگر نان را از آن جدا کنید/سه فصلم می میرد/اگر آزادی را از آن جداکنید/سالَم می میرو و من نیز
خک:
شاخه‌ از شدت درد از جا پرید/همین که‌ دستم را به‌ سوی شاخه‌ بردم/تنه‌ی درخت به‌ لرزه‌ در آمد/همین که‌ تنه‌ی درخت را در آغوش گرفتم/خاک زیر پایم به‌ لرزه‌ افتاد، سنگ نالید/آنگاه که‌ خم شدم و خاک را بر داشتم
تمامیِ کردستان به ضجه درآمد.
goo.gl/BWb11y

@Tavaana_TavaanaTech
"موگرینی اگر به رسم بسیاری از سیاستمداران بعدها کتاب خاطراتی بنویسد خواهد نوشت: من به ایران رفتم در حالی که #حجاب بر سر گذاشتم تا به قوانین این کشور احترام بگذارم. در این زمان متوجه شدم فلسفه ی حجاب در ایران چیست. زمانی که به مجلس نمایندگان رفتم فهمیدم #مردان_ایرانی زنان را بسیار دوست دارند، به خصوص زنان بور و چشم آبی را. آن ها آن قدر زنان را دوست دارند که اجازه نمی دهند آفتاب و مهتاب زنانشان را ببینند. به حدی که حتی رفتن به ورزشگاه را هم برای زنان ممنوع کرده اند. من در مجلس ایران فهمیدم چرا زنان ایرانی حجاب دارند، مردان ایرانی چنان شیفته ی زنان اند که با دیدن آنها از خود بی خود می شوند و اختیار از کف می دهند و شان و مقامشان را فراموش می کنند و برای #سلفی گرفتن روی دست هم بلند می شوند و صف می بندند حتی. به طوری که ممکن است جانشان را از دست بدهند. من به این نتیجه رسیدم که زنان در ایران باید برای حفظ جان مردان حجاب داشته باشند. در ایران فهمیدم زنان نباید وزیر شوند. طبق قوانین مذهبی ایران زنان قاعده حق ندارند به مکانهای مذهبی وارد شوند و اتفاقا در این کشور بسیاری از مراسم رسمی در مکانهای مذهبی برگزار می شود. تصور کنید قرار باشد یک خانم وزیر برای سخنرانی به مکانی مذهبی دعوت شود و قاعده هم باشد. طبق قوانین او حق ورود ندارد. من کاملا به رئیس جمهور ایران حق می دهم که در کابینه اش هیچ وزیر زنی نداشته باشد. آنها به شدت مراقب سلامت جسم و روح زنان اند. من در ایران فهمیدم تمام زنان این کشور در امنیت کامل زندگی می کنند. دلیلش هم واضح است: مردانی چنین شیفته ی زنان هرگز اجازه نمی دهند به زنان آسیبی برسد. حتی روحانیانی که رسانه های ما به دروغ آنها را خشن و بداخلاق نشان می دهند چنان مهربان اند که مدام به من لبخند می زدند و می خواستند با هم عکس بگیریم. همان جا بود که تصمیم گرفتم پس از بازنشستگی برای همیشه به ایران بروم و باقی عمر را در سرزمینی زندگی کنم که زنانش نور چشمان مردان و به ویژه مردان مهربان سیاست اند. افسوس که #زنان ایرانی قدر بهشتی را که در آن زندگی می کنند نمی دانند."
goo.gl/c3uUCV

نویسنده مطلب خانم محدثه گودرزنیا
این مطلب طنز از کانال خرمالوی سیاه انتخاب شده است.

نظر شما درباره رفتار #نمایندگان در ربودن گوی سبقت از هم برای سلفی گرفتن با خانم #موگرینی چیست؟
*درحاشیه مراسم تحلیف، رفتاری دور از شان نمایندگی از برخی نمایندگان مجلس سر زد که مورد انتقاد بسیار قرار گرفت، موگرینی در واقع مهمترین میهمان تحلیف بود. کسی که به ممنوعیت بورکینی در فرانسه اعتراض کرد، ولی به حجاب اجباری در ایران اعتراض نکرد و به آن تن داد...

مطالب مرتبط:
هراس زنان ایران از خیابان و حکومت
bit.ly/2em5yQS
متلک گویی مردان آزار زنان
goo.gl/4RB9g6

@Tavaana_TavaanaTech