آموزشکده توانا
زنی که در یک شب دوبار مورد #تجاوز_جنسی قرار گرفت goo.gl/eL8S2w دو مرد سرنشین یک خودرو به زن جوانی که مورد #تجاوز قرار گرفته بود و به آنها پناه آورده بود، تجاوز کردند. به گزارش روزنامه ایران، این زن در راه خانه از سوی یک راننده ربوده شده بود و در بیابانهای…
دلنوشته یکی از همراهان توانا خطاب به زن جوانی که در یک شب دو بار مورد تجاوز واقع شد، بار اول توسط یک به ظاهرمسافر کش دزدیده شد و بار بعد وقتی از خودروهای عبوری تقاضای کمک کرد.... :
"کاش مرا کشته بودند
حسرت و آرزوی زن قربانی #دوبار_تجاوز در یک شب!
این زن زخم خورده، این مرد تنها، تو و من و او و همه ما و شما و ایشان! همه مردم محروم و مظلوم همیشه ساکن در صحنه ایران محکوم به دوبار و سه بار و چندین بار مردن هستیم، باید چندین بار ما را بدرانند و بکشند!
حالا روز روشن باشد یا شب وحشت باشد!
به دست بیگانه یا خودی ها...
همین روزها بود، میزدن و میکشتند اما انگار خدای کشتار و مصیبت ارضا نمیشد، پس چکار کردن؟ جنازه ها را دزدیدن! گلوله میخوردی، تمام میشدی اما کافی نبود همانطور که گرم خواب ابدی شده بودی باید میخوابیدی کف خیابان تا با ماشین یکبار دوبار از روی تو رد شوند!
دستگیر شدی، ترسیدی، زخم برداشتی، اندازه تمام عمر کوتاهت که سلام کردی و سلامت باشی شنیدی، ناخوش شدی و فحش بارت کردن... اما دوباره باید برای تجاوز کهریزک آماده بشی!
اعدام شدی، تمام شدی باز، ناکام شدی، عروسیت عزا شده! اما شب ادامه داره، خدا بزرگه، باید جگر آب شده مادرت و کمر خورد شده پدرت یادگاری بمونه! گورت را گم میکنند تا از بی کفنی دوباره بمیری!
از کار بیکار شدی... پول و سرمایه ات را بانک غارت کرده... میای با بقیه رفقای همدرد و سایر مال باختگان دسته جمعی دعا کنی یا نفرین! دوباره غارت میشوی اینبار قصد تنها سرمایه ات که جانت هست میکنند! کتک میخوری...
تیتر بزنید لعنتی ها!
داد بزنید منفعل ها!
چراااا؟ ما مردم دوبار و چندبار تجاوز شده و قربانی شده و فراموش شده هستیم! چرا کتک خور چهل ساله شدیم؟ چندباره عصا گم میکنیم و باز عصا قورت داده و قوز صاف کرده ایستاده و از هوش ایرانی میگوییم!
چند بار کلاه مان را برداشته اند!
زن قصه هر روز ما میگوید از روی خستگی و ناچاری سوار ماشین شدم و بعد از حادثه اول از روی درماندگی اعتماد کردم، تو مقصر نیستی عزیز!
نه تو و نه فاطی خواهر قیصر که قربانی تجاوز شد و بعد از خودکشی تازه مادرش و خان دایی گفتن خوب شد که مُرد! خواهرجان من و تو نسل دوبار مکافات و شکنجه و بدبختی در طول یکبار به دنیا آمدن در حکومتی هستیم که چهل سال پیش میخواست ما را به معنویت برساند و جایگاه انسانیت!
و امروز هم میگوید: #دوباره ایران!
حالا دوباره همان ایران سابق میشویم یا دوباره اینان از نو.... به خودمان برمیگردد!
خواهر جان در مرام اینان دوبار و سه بار مکافات باید پس بدهیم، امروز در خیابان سیگار میکشی یا آب میخوری به جرم روزه خواری بلاهای چندباره میرسند! اول از هتاکی عامل امر به معروف شروع میشه، سیلی مامور و خشم قاضی و شلاق های اجرای احکام...
اما، اما! باز دوباره ها شروع میشود در یوم الحشر، اللّه مدینه به سراغ تو میاید و برای سیگاری که امروز دود کردی دوباره آتشت میزند و کبابت میکند!
ما محکوم به مرگ دوباره ایم!
به روی زیبایت اسید میپاشند، فکر کردی تو و درد هایت را رها میکنند؟ نه! برایت حرف در میاورند، جک میسازند، تکرارت میکنند! کسی که درد تو را فریاد کند و حق تو را مطالبه... از من و مای بی غیرت نپرس با او چه کردند...
بچه ام... به کلاس قران میبرد مرا...
بی تعارف تعرض و تجاوز میبینم! وقتم رفت، قلبم رفتم، غرورم... اما کافی نیست به خاطر پیگیری هایم و اعتمادی که به خدا و به وجدان ها دارم، دوباره مورد ظلم واقع میشم... در دادگاه محکوم میشم! برای ذهن مریض قاضی من قربانی، مفعول میشم!
خواهر هموطن من،
ما تو و قصه آن شب سیاه و دوبار زجر تو را فراموش میکنیم همین فردا نه همین امشب با شروع شدن "شو خندوانه"
آبجی جان ما ایرانیه تربیت شده رژیم ولایت هستیم چه انتظاری داری...
ما بعد از ۶۴ سال یک آخوندی را امروز تازه به کمک بیگانه شناختیم همان که تا دیروز پسرش را که صدها نشان از پدر داشت به کاندیدای ریاست جمهور قبول کردیم!
خواهر تو تنها نیستی. ما تکراری ها، ما قربانی ها.. ما کتک خور ها... ما دوباره ها زیادیم! ما تکرار میکنیم تاریخ را... شکست را... بدبختی را... و حتی تجاوز را...
راستی آن .... (نام هر موجود درنده ای را بگویم جفا کردم در حق حیوان ها) آن ابلیس هایی که فریب شیطان را خوردند و.... همان ها به معنویت میرسند!تا شاید کمی از درد ناتمام تو کم کند، آنها هم به #دوبار_اعدام در ملاء عام محکوم میشوند!"
@Tavaana_TavaanaTech
"کاش مرا کشته بودند
حسرت و آرزوی زن قربانی #دوبار_تجاوز در یک شب!
این زن زخم خورده، این مرد تنها، تو و من و او و همه ما و شما و ایشان! همه مردم محروم و مظلوم همیشه ساکن در صحنه ایران محکوم به دوبار و سه بار و چندین بار مردن هستیم، باید چندین بار ما را بدرانند و بکشند!
حالا روز روشن باشد یا شب وحشت باشد!
به دست بیگانه یا خودی ها...
همین روزها بود، میزدن و میکشتند اما انگار خدای کشتار و مصیبت ارضا نمیشد، پس چکار کردن؟ جنازه ها را دزدیدن! گلوله میخوردی، تمام میشدی اما کافی نبود همانطور که گرم خواب ابدی شده بودی باید میخوابیدی کف خیابان تا با ماشین یکبار دوبار از روی تو رد شوند!
دستگیر شدی، ترسیدی، زخم برداشتی، اندازه تمام عمر کوتاهت که سلام کردی و سلامت باشی شنیدی، ناخوش شدی و فحش بارت کردن... اما دوباره باید برای تجاوز کهریزک آماده بشی!
اعدام شدی، تمام شدی باز، ناکام شدی، عروسیت عزا شده! اما شب ادامه داره، خدا بزرگه، باید جگر آب شده مادرت و کمر خورد شده پدرت یادگاری بمونه! گورت را گم میکنند تا از بی کفنی دوباره بمیری!
از کار بیکار شدی... پول و سرمایه ات را بانک غارت کرده... میای با بقیه رفقای همدرد و سایر مال باختگان دسته جمعی دعا کنی یا نفرین! دوباره غارت میشوی اینبار قصد تنها سرمایه ات که جانت هست میکنند! کتک میخوری...
تیتر بزنید لعنتی ها!
داد بزنید منفعل ها!
چراااا؟ ما مردم دوبار و چندبار تجاوز شده و قربانی شده و فراموش شده هستیم! چرا کتک خور چهل ساله شدیم؟ چندباره عصا گم میکنیم و باز عصا قورت داده و قوز صاف کرده ایستاده و از هوش ایرانی میگوییم!
چند بار کلاه مان را برداشته اند!
زن قصه هر روز ما میگوید از روی خستگی و ناچاری سوار ماشین شدم و بعد از حادثه اول از روی درماندگی اعتماد کردم، تو مقصر نیستی عزیز!
نه تو و نه فاطی خواهر قیصر که قربانی تجاوز شد و بعد از خودکشی تازه مادرش و خان دایی گفتن خوب شد که مُرد! خواهرجان من و تو نسل دوبار مکافات و شکنجه و بدبختی در طول یکبار به دنیا آمدن در حکومتی هستیم که چهل سال پیش میخواست ما را به معنویت برساند و جایگاه انسانیت!
و امروز هم میگوید: #دوباره ایران!
حالا دوباره همان ایران سابق میشویم یا دوباره اینان از نو.... به خودمان برمیگردد!
خواهر جان در مرام اینان دوبار و سه بار مکافات باید پس بدهیم، امروز در خیابان سیگار میکشی یا آب میخوری به جرم روزه خواری بلاهای چندباره میرسند! اول از هتاکی عامل امر به معروف شروع میشه، سیلی مامور و خشم قاضی و شلاق های اجرای احکام...
اما، اما! باز دوباره ها شروع میشود در یوم الحشر، اللّه مدینه به سراغ تو میاید و برای سیگاری که امروز دود کردی دوباره آتشت میزند و کبابت میکند!
ما محکوم به مرگ دوباره ایم!
به روی زیبایت اسید میپاشند، فکر کردی تو و درد هایت را رها میکنند؟ نه! برایت حرف در میاورند، جک میسازند، تکرارت میکنند! کسی که درد تو را فریاد کند و حق تو را مطالبه... از من و مای بی غیرت نپرس با او چه کردند...
بچه ام... به کلاس قران میبرد مرا...
بی تعارف تعرض و تجاوز میبینم! وقتم رفت، قلبم رفتم، غرورم... اما کافی نیست به خاطر پیگیری هایم و اعتمادی که به خدا و به وجدان ها دارم، دوباره مورد ظلم واقع میشم... در دادگاه محکوم میشم! برای ذهن مریض قاضی من قربانی، مفعول میشم!
خواهر هموطن من،
ما تو و قصه آن شب سیاه و دوبار زجر تو را فراموش میکنیم همین فردا نه همین امشب با شروع شدن "شو خندوانه"
آبجی جان ما ایرانیه تربیت شده رژیم ولایت هستیم چه انتظاری داری...
ما بعد از ۶۴ سال یک آخوندی را امروز تازه به کمک بیگانه شناختیم همان که تا دیروز پسرش را که صدها نشان از پدر داشت به کاندیدای ریاست جمهور قبول کردیم!
خواهر تو تنها نیستی. ما تکراری ها، ما قربانی ها.. ما کتک خور ها... ما دوباره ها زیادیم! ما تکرار میکنیم تاریخ را... شکست را... بدبختی را... و حتی تجاوز را...
راستی آن .... (نام هر موجود درنده ای را بگویم جفا کردم در حق حیوان ها) آن ابلیس هایی که فریب شیطان را خوردند و.... همان ها به معنویت میرسند!تا شاید کمی از درد ناتمام تو کم کند، آنها هم به #دوبار_اعدام در ملاء عام محکوم میشوند!"
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کردستان؛
معلم فداکار کلاس را به خانه شاگردش برد.
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
bit.ly/SJKqJ2
خواندنی
درباره حقوق معلولان
goo.gl/MbSQUp
@Tavaana_TavaanaTech
معلم فداکار کلاس را به خانه شاگردش برد.
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
bit.ly/SJKqJ2
خواندنی
درباره حقوق معلولان
goo.gl/MbSQUp
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه دلپوش
خواننده: ابراهیم حامدی (ابی)
آهنگساز: صادق نجوکی
ترانهسرا: شهیار قنبری
تقدیم به همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خواننده: ابراهیم حامدی (ابی)
آهنگساز: صادق نجوکی
ترانهسرا: شهیار قنبری
تقدیم به همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ترانه دلپوش خواننده: ابراهیم حامدی (ابی) آهنگساز: صادق نجوکی ترانهسرا: شهیار قنبری تقدیم به همراهان توانا @Tavaana_TavaanaTech
ابراهیم حامدی (زادهٔ: ۲۹ خرداد ۱۳۲۸ در تهران) مشهور به ابی خوانندهٔ موسیقی پاپ ایرانی است. ابی در سبکهای مختلف موسیقی صاحب اثر است و بسیاری از طرفدارانش او را «آقای صدا» در حوزهٔ موسیقی پاپ فارسی میدانند. در کارنامهٔ کاری وی، همکاری با ترانهسرایان برجستهای چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز، منصور تهرانی و شهیار قنبری و آهنگسازان سرشناسی چون واروژان، سیاوش قمیشی، فرید زلاند، شادمهر عقیلی، حسن شماعی زاده، اسفندیار منفردزاده و بابک بیات به چشم میخورد. ابی در دو فیلم سینمایی هم در نقش بازیگر حضور داشته است. یکی فیلم بوی گندم، محصول سال ۱۳۵۶ به کارگردانی محمد دلجو و امیر مجاهد، و دیگری فیلم ناخدا با خدا، محصول سال ۱۳۵۲ به کارگردانی نصرتالله وحدت.
goo.gl/Cscavu
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/Cscavu
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #ابراهیم_حامدی (زادهٔ: ۲۹ خرداد ۱۳۲۸ در تهران) مشهور به #ابی خوانندهٔ #موسیقی پاپ ایرانی است. ابی در سبکهای مختلف موسیقی صاحب اثر است و بسیاری از طرفدارانش او را «آقای صدا» در حوزهٔ #موسیقی_پاپ فارسی میدانند. در کارنامهٔ کاری وی، همکاری با ترانهسرایان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تابعیت ایرانی
اگر یک زن ایرانی با یک مرد غیر ایرانی یا یک مرد ایرانی با یک زن غیر ایرانی ازدواج کند، آیا فرزند و همسر ایرانی محسوب میشوند؟
goo.gl/n9s9pk
@Tavaana_TavaanaTech
اگر یک زن ایرانی با یک مرد غیر ایرانی یا یک مرد ایرانی با یک زن غیر ایرانی ازدواج کند، آیا فرزند و همسر ایرانی محسوب میشوند؟
goo.gl/n9s9pk
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بنیصدر!
آیا در ایران اسلامی همه رئیسجمهورها برای همه رهبرها در آخر همان بنیصدر میشوند؟ آیا جمهوری اسلامی کلا در کار بنیصدرسازی است؟
goo.gl/F863eu
@Tavaana_TavaanaTech
آیا در ایران اسلامی همه رئیسجمهورها برای همه رهبرها در آخر همان بنیصدر میشوند؟ آیا جمهوری اسلامی کلا در کار بنیصدرسازی است؟
goo.gl/F863eu
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
🔞🔞🚫توجه ویدئو بسیار دلخراش است. goo.gl/Z9zDqs کولبرها را نکشید؛ آن ها عزیزان ما هستند «اواسط اردیبهشت ماه با گروهی از عکاسان استان کرمانشاه سفری به هورامان تخت داشتم. آنها عکاس بودند و در طول مسیر هر منظره خاص و بکری که توجهشان را جلب میکرد؛ میایستادند…
نامهی سرگشادهی ۲۵۰ تن از فعالان مدنی در اعتراض به کشتار کولبران
همزمان با بالا گرفتن اعتراضات به قتل کولبران در مناطق غربی کشور توسط قوای انتظامی مستقر در منطقه، ۲۵۰ تن از کنشگران مدنی با انتشار نامهای با این اعتراضات همراه شدند. در قسمتی از این نامه آمده است “ما امضاکنندگان این نامه مراتب نگرانی عمیق و انزجار شدید خود را از هر نوع برخورد خشونتآمیز با کولبران و مسئلهی کولبری اعلام میداریم و خواستار پایان سکوت غیرقابلتوجیه مردم، فعّالان مدنی و نمایندگان مجلس در این رابطه هستیم”
متن کامل این نامه را بخوانید:
ملّت شریف ایران، مردم عزیز کردستان، مسئولان و مقامات ملّی و محلّی
همچنان که استحضار دارید، سالهاست در سایهی فقر و توسعهنیافتگی منطقه و نگرش امنیتی و تبعیضهای گوناگون، بسیاری از مرزنشینان فقیر کردستان، از سر ناچاری، به شغل مشقّتبار «کولبری» روی آوردهاند. هرچند در سالیان اخیر با ایجاد تمهیداتی از قبیل؛ ساماندهی تعاونیهای مرزنشینان، صدور کارت تردّد و تعیین سقف و سهمیهی مجازِ ترخیصِ کالا، تلاشهایی در راستای نظاممند و قانونی کردن مسئلهی کولبری صورت گرفته است، امّا همچنان افراد بسیاری ناچارند در قبال دستمزدی ناچیز، خارج از ضوابط تعیینشده، خود را در معرض خطرات جدّی کولبری قرار دهند. خطراتی از قبیل: عبور از میدانهای مین و راههای صعبالعبور و تحمّل گرما و سرما، که سالیانه موجب وارد آمدن خسارات مادی و تلفات جانی بسیاری به این قشر مظلوم و محروم میشود.
امّا مزید بر اینها، آنچه مسئلهی کولبران را به یک تراژدی تبدیل کرده است، شلّیک کور نیروهای نظامی است که بارها موجب مرگ یا معلولیت این قشر بیدفاع شده است.
اگرچه کشتار بیرحمانهی کولبران حتّی موجب اعتراض برخی مقامات شده است، امّا عملاً نه تنها به اعتراضات مردم منطقه اهمّیّتی داده نشده، بلکه واکنش مقامات هم تنها در رسانهها نمود پیدا کرده است و آنچه در عمل روزانه اتّفاق میافتد شلیک بیمحابا و کشتار مداوم کولبران مظلوم است. در آخرین نمونه از این رفتارهای غیرمسئولانه، شاهد جانباختن کولبری دیگر در اثر تیراندازی مستقیم نیروی انتظامی در سردشت بودیم. تصویر جوانی معصوم که در کنار بار سیگارش مظلومانه در خاک افتاده است، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. تصویر دلخراشی که بهصورت گسترده در فضای مجازی بازتاب یافت. بدیهی است تولید و تکرار مکرّر این حوادث دردناک، در سالهای اخیر، نشان از عدم وجود ارادهای جدّی و تلاشی صادقانه برای پایان دادن به این سریال نامیمون دارد.
ما امضاکنندگان این نامه ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانوادهی کولبر جانباخته و دیگر قربانیان این سالها، مراتب نگرانی عمیق و انزجار شدید خود را از هر نوع برخورد خشونتآمیز با کولبران و مسئلهی کولبری اعلام میداریم و خواستار پایان سکوت غیرقابلتوجیه مردم، فعّالان مدنی و نمایندگان مجلس در این رابطه هستیم. همچنین از مسئولان مربوطه خواستاریم هرچه زودتر به این اعمال غیراسلامی و غیرقانونی پایان داده و در قبال آنها پاسخگو باشند تا حداقل برای یک بار هم شده مسئولان ما در مقابل به خون غلطیدن کولبران مظلوم کرد، زحمت اندکی پاسخگویی و شفافسازی به خود بدهند. بدیهی است این خواستهی روا، برگرفته از حقّ طبیعی صیانت از جان شهروندان است. باشد که آغازی گردد تا در پرتو آن آمران و عاملان این فجایع در برابر قانون قرار گرفته و نیز اصلاح ساختارها و سیاستهای این حوزه در دستور کار قرار گیرد. در غیر این صورت، استمرار روند کنونی و کشتار غیرقابل تحمّل کولبران کرد، موجب ناامیدی بیشازپیش و بیاعتمادی و واگرایی خواهد شد.
لذا بر همهی آزادیخواهان ایران و کردستان فرض است تا صدایشان را برای توقّف این مهمانی خون و اشک همراه این کارزار حقطلبانه نمایند.
(هرانا)
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با بالا گرفتن اعتراضات به قتل کولبران در مناطق غربی کشور توسط قوای انتظامی مستقر در منطقه، ۲۵۰ تن از کنشگران مدنی با انتشار نامهای با این اعتراضات همراه شدند. در قسمتی از این نامه آمده است “ما امضاکنندگان این نامه مراتب نگرانی عمیق و انزجار شدید خود را از هر نوع برخورد خشونتآمیز با کولبران و مسئلهی کولبری اعلام میداریم و خواستار پایان سکوت غیرقابلتوجیه مردم، فعّالان مدنی و نمایندگان مجلس در این رابطه هستیم”
متن کامل این نامه را بخوانید:
ملّت شریف ایران، مردم عزیز کردستان، مسئولان و مقامات ملّی و محلّی
همچنان که استحضار دارید، سالهاست در سایهی فقر و توسعهنیافتگی منطقه و نگرش امنیتی و تبعیضهای گوناگون، بسیاری از مرزنشینان فقیر کردستان، از سر ناچاری، به شغل مشقّتبار «کولبری» روی آوردهاند. هرچند در سالیان اخیر با ایجاد تمهیداتی از قبیل؛ ساماندهی تعاونیهای مرزنشینان، صدور کارت تردّد و تعیین سقف و سهمیهی مجازِ ترخیصِ کالا، تلاشهایی در راستای نظاممند و قانونی کردن مسئلهی کولبری صورت گرفته است، امّا همچنان افراد بسیاری ناچارند در قبال دستمزدی ناچیز، خارج از ضوابط تعیینشده، خود را در معرض خطرات جدّی کولبری قرار دهند. خطراتی از قبیل: عبور از میدانهای مین و راههای صعبالعبور و تحمّل گرما و سرما، که سالیانه موجب وارد آمدن خسارات مادی و تلفات جانی بسیاری به این قشر مظلوم و محروم میشود.
امّا مزید بر اینها، آنچه مسئلهی کولبران را به یک تراژدی تبدیل کرده است، شلّیک کور نیروهای نظامی است که بارها موجب مرگ یا معلولیت این قشر بیدفاع شده است.
اگرچه کشتار بیرحمانهی کولبران حتّی موجب اعتراض برخی مقامات شده است، امّا عملاً نه تنها به اعتراضات مردم منطقه اهمّیّتی داده نشده، بلکه واکنش مقامات هم تنها در رسانهها نمود پیدا کرده است و آنچه در عمل روزانه اتّفاق میافتد شلیک بیمحابا و کشتار مداوم کولبران مظلوم است. در آخرین نمونه از این رفتارهای غیرمسئولانه، شاهد جانباختن کولبری دیگر در اثر تیراندازی مستقیم نیروی انتظامی در سردشت بودیم. تصویر جوانی معصوم که در کنار بار سیگارش مظلومانه در خاک افتاده است، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. تصویر دلخراشی که بهصورت گسترده در فضای مجازی بازتاب یافت. بدیهی است تولید و تکرار مکرّر این حوادث دردناک، در سالهای اخیر، نشان از عدم وجود ارادهای جدّی و تلاشی صادقانه برای پایان دادن به این سریال نامیمون دارد.
ما امضاکنندگان این نامه ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانوادهی کولبر جانباخته و دیگر قربانیان این سالها، مراتب نگرانی عمیق و انزجار شدید خود را از هر نوع برخورد خشونتآمیز با کولبران و مسئلهی کولبری اعلام میداریم و خواستار پایان سکوت غیرقابلتوجیه مردم، فعّالان مدنی و نمایندگان مجلس در این رابطه هستیم. همچنین از مسئولان مربوطه خواستاریم هرچه زودتر به این اعمال غیراسلامی و غیرقانونی پایان داده و در قبال آنها پاسخگو باشند تا حداقل برای یک بار هم شده مسئولان ما در مقابل به خون غلطیدن کولبران مظلوم کرد، زحمت اندکی پاسخگویی و شفافسازی به خود بدهند. بدیهی است این خواستهی روا، برگرفته از حقّ طبیعی صیانت از جان شهروندان است. باشد که آغازی گردد تا در پرتو آن آمران و عاملان این فجایع در برابر قانون قرار گرفته و نیز اصلاح ساختارها و سیاستهای این حوزه در دستور کار قرار گیرد. در غیر این صورت، استمرار روند کنونی و کشتار غیرقابل تحمّل کولبران کرد، موجب ناامیدی بیشازپیش و بیاعتمادی و واگرایی خواهد شد.
لذا بر همهی آزادیخواهان ایران و کردستان فرض است تا صدایشان را برای توقّف این مهمانی خون و اشک همراه این کارزار حقطلبانه نمایند.
(هرانا)
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توضیح هالو در مورد سند ۲۰۳۰
مشکل آقایان با سند ۲۰۳۰ چیست؟
محمدرضا عالی پیام؛
هالوی هنر ایران
https://tavaana.org/fa/MohammadrezaAalipayam
@Tavaana_TavaanaTech
مشکل آقایان با سند ۲۰۳۰ چیست؟
محمدرضا عالی پیام؛
هالوی هنر ایران
https://tavaana.org/fa/MohammadrezaAalipayam
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا صادقی ویدئویی از دخترش منتشر کرده و نوشته است :
"همصدای تو خواهم ماند تا آزادی...صداهای ناب بانوان سرزمینم"
آواز زنان، صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB
@Tavaana_TavaanaTech
"همصدای تو خواهم ماند تا آزادی...صداهای ناب بانوان سرزمینم"
آواز زنان، صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
#مهدخت_صنعتی (دولتآبادی) فعال اجتماعی، #نویسنده، #مترجم و از بنیانگذاران انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران، در ۲۹ خرداد سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. بعد از اتمام دوره دبیرستان، برای ادامه تحصیل راهی لندن شد و در رشته دستیاری رادیولوژی فارغالتحصیل شد. پس از مدتی به ایران بازگشت و به سبب علاقهای که به کار کودکان داشت، همکاری خود را به عنوان نویسنده و مترجم با نشریات «پیک» آغاز کرد و سردبیر «پیک دانشآموز» شد. او هفت سال به عنوان ویراستار کتابهای کودکان با انتشارات «فرانکلین» همکاری داشت.
مهدخت در سال ۱۳۵۷ توانست فوق لیسانس خود را در رشته «مشاوره و راهنمایی» از دانشگاه تهران بگیرد. صنعتی قبل از انقلاب ایران را ترک میکند و در دانشگاه «ایلینوی» در رشته «آموزش قبل از دبستان» به تحصیل میپردازد، گرچه او به دلایل شخصی تحصیلات خود را به اتمام نمیرساند؛ اما علاقه به کار کردن برای کودکان او را ترغیب میکند که پس از بازگشت به ایران، یکی از پایهگذاران «انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران» باشد. مهدخت هماکنون ساکن لسآنجلس است و مسئولیت کانون حمایت از #حقوق_کودکان را در جنوب کالیفرنیا به عهده دارد.
https://goo.gl/GHvpMz
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مهدخت در سال ۱۳۵۷ توانست فوق لیسانس خود را در رشته «مشاوره و راهنمایی» از دانشگاه تهران بگیرد. صنعتی قبل از انقلاب ایران را ترک میکند و در دانشگاه «ایلینوی» در رشته «آموزش قبل از دبستان» به تحصیل میپردازد، گرچه او به دلایل شخصی تحصیلات خود را به اتمام نمیرساند؛ اما علاقه به کار کردن برای کودکان او را ترغیب میکند که پس از بازگشت به ایران، یکی از پایهگذاران «انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران» باشد. مهدخت هماکنون ساکن لسآنجلس است و مسئولیت کانون حمایت از #حقوق_کودکان را در جنوب کالیفرنیا به عهده دارد.
https://goo.gl/GHvpMz
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
گفتگوی اختصاصی توانا با مهدخت صنعتی Tavaana Exclusive Interview with Mahdokht Sanati
مهدخت صنعتی (دولتآبادی) فعال اجتماعی، نویسنده، مترجم و از بنیانگذاران انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران، در ۲۹ خرداد سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. بعد از ات...
Forwarded from آموزشکده توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مهدخت_صنعتی (دولتآبادی) فعال اجتماعی، #نویسنده، #مترجم و از بنیانگذاران انجمن حمایت از #حقوق_کودکان ایران، در ۲۹ خرداد سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد.
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
آتنا فرقدانی زندانی سیاسی سابق با نوشتهای وضع اسفبار زندان زنان قرچک ورامین را توصیف کرد، بدون توضیح بیشتر خود متن را بخوانید:
goo.gl/BWR31K
"فردا در روزنامه هایشان تیتر می زنند..."!
ظروف غذا با بوی قرمه سبزی بین زندانیان قرچک توزیع می گردید.مشغول خوردن غذا شدیم که ناگهان فریاد زنی تکیده بلند شد: "مرغ" خانم ها یک تکه مرغ در غذا پیدا کردم! زندانیان به سمتش هجوم بردند تا با چشمان خود ببینند.دختری از میان آنها، تکه ی کوچک مرغ را از درون قاشق زن به سرعت قاپید و در دهان گذاشت؛ چشمانش را بست تا از طعم آن لذت ببرد؛ زن تکیده به سوی او حمله ور شد و فریاد می کشید تکه گوشتم را دزدیدی وخوردی.وکیل بند آنها را از یکدیگر جدا کرد.همان شب به عنوان شام سیب زمینی و تخم مرغ بین زندانیان پخش میشد و خوشحال بودند؛ چرا که از مخلوط این دو، تصور می کردند الویه می خورند! صبح روز بعد با سوت نگهبانان در صف آمار قرار گرفتیم.آن روز خانم مولاوردی معاون رییس جمهور در امور زنان, به آنجا آمد؛ یکی از نگهبانان به سمتم آمد و گفت: سریع حاضر شو؛ ایشان قرار است شما را ببینند.گفتم پیغام دهید که علاقه ای به دیدنشان نیست.چند تن از زندانیان آمدند و گفتند: برو از مشکلات اینجا برایشان بگو؛ شاید برایمان چاره ای شد! اولین سوال که ایشان پرسیدند این بود: چرا پیغام فرستادی که تمایلی برای ملاقات نداری؟! پاسخ دادم چون شما را جدای از سیستم حاکمیت نمی دانم! سکوت کرد.با چهره ای خشمگین این طور شروع کردم:
این جا تنها 4 دوش حمام برای سالنی 189 نفره موجود است که در طول شبانه روز تنها 2 ساعت آب گرم دارد...هپاتیت و ایدز فراگیر است چون خود ارضایی با شیلنگ توالت و هم جنس گرایی بیداد می کند...اینجا آب شوری دارد و خرید آب معدنی در توان بسیاری از زندانیان نیست...در اینجا برای آنکه از اعتراضات به وضعیت موجود جلوگیری شود؛ تهدید می کنند که به سلول انفرادی انتقال داده می شوند؛ سلولی که همه ی ما می دانیم در آن زنی نگهداری می شود که در همان جا با دسته ی تی زمین شوی به دختری تجاوز می کند و دختر فوت میشود! از کچلی،شپش، اوضاع وخیم دارو و بهداشت و درمان بگذریم، تنها امروز که شما در اینجا حضور یافتید؛ راهروها و دیوارها پاکیزه شد و گوشت مرغ سرو خواهد شد.برای غذا تشریف دارید؟!! پرسید: از اوضاع خودت بگو؛ تو زندانی سیاسی هستی با تو چطور رفتار می کنند؟ گفتم:فکر می کنم باید جویای حال تمامی زندانیان باشید! زندان،زندان است و شرایطش برای همه ی ما یکسان و تفاوتی بین سیاسی و غیر سیاسی نباید باشد، چرا که حقوق اولیه ی همه ی ما یکسان است!
نیشخندی بر گوشه ی لبانم نشاندم و به سمت سالن بازگشتم.وارد بند شدم؛ زندانیان با خشم و چهره ای عبوس به من نگاه می کردند.وکیل بند جلو آمد و گفت:
"فردا در روزنامه هایشان تیتر می زنند که معاون رییس جمهور از زندان قرچک بازدید کرد! دریغ از اینکه مردم بدانند که ایشان حاضر نشد حتی با یک نفر از"زندانیان غیر سیاسی" ارتباط کلامی برقرار کند...!
اتنا فرقدانی
درباره آتنا فرقدانی:
دختر نقاش و تابلویی از دلیری
http://bit.ly/1PKkiu9
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/BWR31K
"فردا در روزنامه هایشان تیتر می زنند..."!
ظروف غذا با بوی قرمه سبزی بین زندانیان قرچک توزیع می گردید.مشغول خوردن غذا شدیم که ناگهان فریاد زنی تکیده بلند شد: "مرغ" خانم ها یک تکه مرغ در غذا پیدا کردم! زندانیان به سمتش هجوم بردند تا با چشمان خود ببینند.دختری از میان آنها، تکه ی کوچک مرغ را از درون قاشق زن به سرعت قاپید و در دهان گذاشت؛ چشمانش را بست تا از طعم آن لذت ببرد؛ زن تکیده به سوی او حمله ور شد و فریاد می کشید تکه گوشتم را دزدیدی وخوردی.وکیل بند آنها را از یکدیگر جدا کرد.همان شب به عنوان شام سیب زمینی و تخم مرغ بین زندانیان پخش میشد و خوشحال بودند؛ چرا که از مخلوط این دو، تصور می کردند الویه می خورند! صبح روز بعد با سوت نگهبانان در صف آمار قرار گرفتیم.آن روز خانم مولاوردی معاون رییس جمهور در امور زنان, به آنجا آمد؛ یکی از نگهبانان به سمتم آمد و گفت: سریع حاضر شو؛ ایشان قرار است شما را ببینند.گفتم پیغام دهید که علاقه ای به دیدنشان نیست.چند تن از زندانیان آمدند و گفتند: برو از مشکلات اینجا برایشان بگو؛ شاید برایمان چاره ای شد! اولین سوال که ایشان پرسیدند این بود: چرا پیغام فرستادی که تمایلی برای ملاقات نداری؟! پاسخ دادم چون شما را جدای از سیستم حاکمیت نمی دانم! سکوت کرد.با چهره ای خشمگین این طور شروع کردم:
این جا تنها 4 دوش حمام برای سالنی 189 نفره موجود است که در طول شبانه روز تنها 2 ساعت آب گرم دارد...هپاتیت و ایدز فراگیر است چون خود ارضایی با شیلنگ توالت و هم جنس گرایی بیداد می کند...اینجا آب شوری دارد و خرید آب معدنی در توان بسیاری از زندانیان نیست...در اینجا برای آنکه از اعتراضات به وضعیت موجود جلوگیری شود؛ تهدید می کنند که به سلول انفرادی انتقال داده می شوند؛ سلولی که همه ی ما می دانیم در آن زنی نگهداری می شود که در همان جا با دسته ی تی زمین شوی به دختری تجاوز می کند و دختر فوت میشود! از کچلی،شپش، اوضاع وخیم دارو و بهداشت و درمان بگذریم، تنها امروز که شما در اینجا حضور یافتید؛ راهروها و دیوارها پاکیزه شد و گوشت مرغ سرو خواهد شد.برای غذا تشریف دارید؟!! پرسید: از اوضاع خودت بگو؛ تو زندانی سیاسی هستی با تو چطور رفتار می کنند؟ گفتم:فکر می کنم باید جویای حال تمامی زندانیان باشید! زندان،زندان است و شرایطش برای همه ی ما یکسان و تفاوتی بین سیاسی و غیر سیاسی نباید باشد، چرا که حقوق اولیه ی همه ی ما یکسان است!
نیشخندی بر گوشه ی لبانم نشاندم و به سمت سالن بازگشتم.وارد بند شدم؛ زندانیان با خشم و چهره ای عبوس به من نگاه می کردند.وکیل بند جلو آمد و گفت:
"فردا در روزنامه هایشان تیتر می زنند که معاون رییس جمهور از زندان قرچک بازدید کرد! دریغ از اینکه مردم بدانند که ایشان حاضر نشد حتی با یک نفر از"زندانیان غیر سیاسی" ارتباط کلامی برقرار کند...!
اتنا فرقدانی
درباره آتنا فرقدانی:
دختر نقاش و تابلویی از دلیری
http://bit.ly/1PKkiu9
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. آتنا فرقدانی زندانی سیاسی سابق با نوشتهای وضع اسفبار زندان زنان قرچک ورامین را توصیف کرد، بدون توضیح بیشتر خود متن را بخوانید: . "فردا در روزنامه هایشان تیتر می زنند..."! . ظروف غذا با بوی قرمه سبزی بین #زندانیان قرچک توزیع می گردید.مشغول خوردن غذا شدیم…
مجری برنامه کودک: با ۶ موشک خوشگل همه را کشتند و ما لذت بردیم
goo.gl/nE5H6t
این مجری برنامه کودک سحرگاهی صدا و سیما خطاب به کودکان با هیجان از خشونت و کشتن و لذت آن میگوید.
آیا در رسانهای در این سطح مجریان نباید آموزشهای اولیه در رابطه با روانشناسی کودک را بیاموزند؟ ترویج خشونت و لذت بردن از کشتن فارغ از آنکه با چه گروهی یا شخصی صورت گرفته باشد چه آثاری بر اذهان کودکان خواهد گذاشت؟
ماجرایی که این مجری توضیح میدهد مربوط به این است که ایران چندین موشک را به مواضع داعش در دیرالزور شلیک کرده است.
در توانا بخوانید:
کتابچه حقوق کودک از تولد تا هجدهسالگی: نوشته حسین رئیسی
https://goo.gl/MEusds
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/nE5H6t
این مجری برنامه کودک سحرگاهی صدا و سیما خطاب به کودکان با هیجان از خشونت و کشتن و لذت آن میگوید.
آیا در رسانهای در این سطح مجریان نباید آموزشهای اولیه در رابطه با روانشناسی کودک را بیاموزند؟ ترویج خشونت و لذت بردن از کشتن فارغ از آنکه با چه گروهی یا شخصی صورت گرفته باشد چه آثاری بر اذهان کودکان خواهد گذاشت؟
ماجرایی که این مجری توضیح میدهد مربوط به این است که ایران چندین موشک را به مواضع داعش در دیرالزور شلیک کرده است.
در توانا بخوانید:
کتابچه حقوق کودک از تولد تا هجدهسالگی: نوشته حسین رئیسی
https://goo.gl/MEusds
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. مجری برنامه کودک: با ۶ موشک خوشگل همه را کشتند و ما لذت بردیم . این مجری #برنامه_کودک سحرگاهی #صداوسیما خطاب به #کودکان با هیجان از #خشونت و #کشتن و لذت آن میگوید. آیا در رسانهای در این سطح مجریان نباید آموزشهای اولیه در رابطه با روانشناسی کودک را بیاموزند؟…
جنتی از طرف خبرگان، طی بیانیه ای مواضع اخیر روحانی را تفرقه انگیز و مشروعیت ولایت را نه با رای مردم بلکه الهی و بیعت را تنها برای اعلام تبعیت و فرمانبری اعلام کرد.
سقف خبرگان چیست؟
goo.gl/S7D94v
سقف خبرگان چیست؟
goo.gl/S7D94v
به مناسبت سالگرد درگذشت شهریار عدل
نقش او در ثبت چغازنبیل و تخت جمشید و غیره در میراث فرهنگی جهانی
goo.gl/kbkWNB
شهریار عدل نقش عمدهای در ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان در فهرست میراث فرهنگی جهان ِ یونسکو داشت.
شاید بسیاری از ما نامی از ایشان نشنیده بودیم چرا که به تعبیر داریوش شایگان از دوستان نزدیک ِ عدل، شهریار عدل مردی بود که عمری بیسر و صدا به ایران خدمت کرد.
شهریار عدل در ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۸ برای ادامهی تحصیل به پاریس رفت و در آنجا تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه سوربن در رشتهی تاریخ شروع کرد و پس از ان به مدرسهی موزهی لوور رفت تا تاریخ و هنر و باستانشناسی مشرق زمین و همینطور تاریخ هنرهای دورهی اسلامی را یاد بگیرد. او همچنین به مدرسهی معماری و هنرهای زیبایی «بوزار» در پاریس رفت و دکترای خود را از این مدرسهی معروف گرفت. او در سال ۱۳۹۴ در پاریس درگذشت.
شهریار عدل اولین گامها را برای ثبت آثار باستانی ایران در میراث فرهنگی جهانی آغاز کرد.
برای آشنایی بیشتر با کارهای بزرگ عدل شاید بد نباشد با چعازنبیل آشنا بشویم.
چُغازَنبیل، نیایشگاهی باستانی در خوزستان
چُغازَنبیل نیاشگاهی است باستانی که در زمان ایلام (عیلام) و چیزی حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد مسیح ساخته شده است. ایلام یا همان عیلام نام تمدنی است در منطقهای که بخش وسیعی در جنوب غربی فلات ایران را در پایان هزارهی سوم قبل از میلاد در بر میگرفت ولی در دورهی هخامنشیان به منطقهی جغرافیایی سوزیانا -شوش Susa- تقلیل یافت.
این محوطه در ۳۵ کیلومتری جنوب شهر باستانی شوش واقع شده است که بعد از حملهی آشوریها ناتمام ماند. چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد. محوطهی چغازبیل را ژاک دمرگان و براون خلبان نیوزلندی که در سال ۱۳۱۴ در خوزستان به دنبال نفت بودند کشف و شناسایی کردند. و پس از این اتفاق رولان دومکنم، باستانشناس فرانسوی و همکارانش از این محل دیدن کردند. در میان این همکاران محسن مقدم از بنیانگذاران دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران که همسری فرانسوی و باستانشناس داشت نیز حضور داشت.
ملاط به کار رفته در سازههای این بنا گل و قیر معدنی و گچ بوده است و از سنگ نیز برای وصلکردن درها به دیوارها استفاده شده است. معبد شهر چغازبیل در ۶ بهمنماه ۱۳۴۸ به ثبت آثار ملی ایران درآمد و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ به ثبت جهانی یونسکو رسید.
.
این معبد نخستین اثری از ایران است که در فهرست میراث جهانی جای گرفته است و جهانیان این اثر تاریخی را یکی از مهمترین دستاوردهای بشری میشناسند. بسیاری از کارشناسان بر این نظر هستند که از مجموعهی میراث فرهنگی ایران که در مجموعهی میراث فرهنگی جهان ثبت شدهاند معبد چغازنبیل به دلیل طرحهای عمرانی و کاوش نفت در خطر آسیبهای جدی هستند. تردد و عبور احشام یکی از امور زننده و ویرانگری است که در این معبد بزرگ تاریخی اتفاق میافتد که موجب انباشت فضولات حیوانی میشود و همینطور بوی پسابهای نیشکر مانع از آن میشود که گردشگران بتوانند از این منطقه دیدار داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BwL3VS
@Tavaana_TavaanaTech
نقش او در ثبت چغازنبیل و تخت جمشید و غیره در میراث فرهنگی جهانی
goo.gl/kbkWNB
شهریار عدل نقش عمدهای در ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان در فهرست میراث فرهنگی جهان ِ یونسکو داشت.
شاید بسیاری از ما نامی از ایشان نشنیده بودیم چرا که به تعبیر داریوش شایگان از دوستان نزدیک ِ عدل، شهریار عدل مردی بود که عمری بیسر و صدا به ایران خدمت کرد.
شهریار عدل در ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۸ برای ادامهی تحصیل به پاریس رفت و در آنجا تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه سوربن در رشتهی تاریخ شروع کرد و پس از ان به مدرسهی موزهی لوور رفت تا تاریخ و هنر و باستانشناسی مشرق زمین و همینطور تاریخ هنرهای دورهی اسلامی را یاد بگیرد. او همچنین به مدرسهی معماری و هنرهای زیبایی «بوزار» در پاریس رفت و دکترای خود را از این مدرسهی معروف گرفت. او در سال ۱۳۹۴ در پاریس درگذشت.
شهریار عدل اولین گامها را برای ثبت آثار باستانی ایران در میراث فرهنگی جهانی آغاز کرد.
برای آشنایی بیشتر با کارهای بزرگ عدل شاید بد نباشد با چعازنبیل آشنا بشویم.
چُغازَنبیل، نیایشگاهی باستانی در خوزستان
چُغازَنبیل نیاشگاهی است باستانی که در زمان ایلام (عیلام) و چیزی حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد مسیح ساخته شده است. ایلام یا همان عیلام نام تمدنی است در منطقهای که بخش وسیعی در جنوب غربی فلات ایران را در پایان هزارهی سوم قبل از میلاد در بر میگرفت ولی در دورهی هخامنشیان به منطقهی جغرافیایی سوزیانا -شوش Susa- تقلیل یافت.
این محوطه در ۳۵ کیلومتری جنوب شهر باستانی شوش واقع شده است که بعد از حملهی آشوریها ناتمام ماند. چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد. محوطهی چغازبیل را ژاک دمرگان و براون خلبان نیوزلندی که در سال ۱۳۱۴ در خوزستان به دنبال نفت بودند کشف و شناسایی کردند. و پس از این اتفاق رولان دومکنم، باستانشناس فرانسوی و همکارانش از این محل دیدن کردند. در میان این همکاران محسن مقدم از بنیانگذاران دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران که همسری فرانسوی و باستانشناس داشت نیز حضور داشت.
ملاط به کار رفته در سازههای این بنا گل و قیر معدنی و گچ بوده است و از سنگ نیز برای وصلکردن درها به دیوارها استفاده شده است. معبد شهر چغازبیل در ۶ بهمنماه ۱۳۴۸ به ثبت آثار ملی ایران درآمد و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ به ثبت جهانی یونسکو رسید.
.
این معبد نخستین اثری از ایران است که در فهرست میراث جهانی جای گرفته است و جهانیان این اثر تاریخی را یکی از مهمترین دستاوردهای بشری میشناسند. بسیاری از کارشناسان بر این نظر هستند که از مجموعهی میراث فرهنگی ایران که در مجموعهی میراث فرهنگی جهان ثبت شدهاند معبد چغازنبیل به دلیل طرحهای عمرانی و کاوش نفت در خطر آسیبهای جدی هستند. تردد و عبور احشام یکی از امور زننده و ویرانگری است که در این معبد بزرگ تاریخی اتفاق میافتد که موجب انباشت فضولات حیوانی میشود و همینطور بوی پسابهای نیشکر مانع از آن میشود که گردشگران بتوانند از این منطقه دیدار داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BwL3VS
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت سالگرد درگذشت #شهریار_عدل نقش او در ثبت #چغازنبیل و #تخت_جمشید و غیره در #میراث_فرهنگی جهانی . شهریار عدل نقش عمدهای در ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان در فهرست میراث فرهنگی جهان ِ #یونسکو داشت. شاید بسیاری از ما نامی از…
آرش صادقی به بیمارستان طالقانی منتقل شد.
goo.gl/Ln5xH4
بنا به گزارش توانا، آرش صادقی فعال سیاسی زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، جهت انجام معاینات به بیمارستان طالقانی منتقل گردید.
امت بعد از گذشت چند ساعت از انتقال وی رسیدگی به او به دلیل نبود پزشک متخصص مربوطه صورت نگرفت.
همچنین بعد از مراجعه به اورژانس به توصیه پرستاران با مطالعه پرونده آرش صادقی متوجه شدند که هیچ گونه تست پزشکی در پرونده اش ثبت نشده و معاینات در آنجا نیز ناقص ماند این تکمیل نبودن پرونده پزشکی او نتیجه عدم ارسال و پیگیری پرونده پزشکی او از سمت مسئولین زندان صورت گرفته است.
آرش صادقی نهایتا بعد از چند ساعت به زندان منتقل شد.
آرش صادقی بر اثر اعتصاب غذای طولانی مدت و عدم رسیدگی پزشکی به بیماری آسم (منتهی از اندوتوکسین) و از کار افتادگی درصد بالایی از کلیه سمت راست مبتلا شده است. علیرغم وضعیت نامناسب پزشکی این زندانی و ناتوانی در هضم غذای جامد با دخالت قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران از اعزام به موقع وی به بیمارستان جلوگیری شده است. معده آرش همچنان قادر به پذیرش غذا های جامد نیست و روزانه فقط میتواند یک پیاله آب عدس یا آب مرغ یا سوپ بدون رشته مصرف کند. همچنین روزانه سه بار از اسپری تنفسی آسم استفاده می کند. از وضعیت قلب و کلیه او بعد از پایان اعتصاب هم هیچ تستی گرفته نشده است، قلب آرش در زمان اعتصاب دچار آریتمی شده و همچنین کلیه راست وی در زمان اعتصاب ۷۰ درصد و کلیه چپ وی ۲۰ درصد از بین رفته است، اما همانطور که گفته شد بعد از پایان اعتصاب تا کنون هیچ گونه تستی از او گرفته نشده و وزن آرش نیز حدود ۵۰ کیلو گرم است که حداقل ۲۰ کیلوگرم همچنان از وزن اولیه وی کمتر است.
مطلب مرتبط:
آرش صادقی، زندانی عدالت تراسیماخوسی
http://bit.ly/2gtKJ7C
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
عکس ها مربوط به صبح امروز در بیمارستان است.
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/Ln5xH4
بنا به گزارش توانا، آرش صادقی فعال سیاسی زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، جهت انجام معاینات به بیمارستان طالقانی منتقل گردید.
امت بعد از گذشت چند ساعت از انتقال وی رسیدگی به او به دلیل نبود پزشک متخصص مربوطه صورت نگرفت.
همچنین بعد از مراجعه به اورژانس به توصیه پرستاران با مطالعه پرونده آرش صادقی متوجه شدند که هیچ گونه تست پزشکی در پرونده اش ثبت نشده و معاینات در آنجا نیز ناقص ماند این تکمیل نبودن پرونده پزشکی او نتیجه عدم ارسال و پیگیری پرونده پزشکی او از سمت مسئولین زندان صورت گرفته است.
آرش صادقی نهایتا بعد از چند ساعت به زندان منتقل شد.
آرش صادقی بر اثر اعتصاب غذای طولانی مدت و عدم رسیدگی پزشکی به بیماری آسم (منتهی از اندوتوکسین) و از کار افتادگی درصد بالایی از کلیه سمت راست مبتلا شده است. علیرغم وضعیت نامناسب پزشکی این زندانی و ناتوانی در هضم غذای جامد با دخالت قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران از اعزام به موقع وی به بیمارستان جلوگیری شده است. معده آرش همچنان قادر به پذیرش غذا های جامد نیست و روزانه فقط میتواند یک پیاله آب عدس یا آب مرغ یا سوپ بدون رشته مصرف کند. همچنین روزانه سه بار از اسپری تنفسی آسم استفاده می کند. از وضعیت قلب و کلیه او بعد از پایان اعتصاب هم هیچ تستی گرفته نشده است، قلب آرش در زمان اعتصاب دچار آریتمی شده و همچنین کلیه راست وی در زمان اعتصاب ۷۰ درصد و کلیه چپ وی ۲۰ درصد از بین رفته است، اما همانطور که گفته شد بعد از پایان اعتصاب تا کنون هیچ گونه تستی از او گرفته نشده و وزن آرش نیز حدود ۵۰ کیلو گرم است که حداقل ۲۰ کیلوگرم همچنان از وزن اولیه وی کمتر است.
مطلب مرتبط:
آرش صادقی، زندانی عدالت تراسیماخوسی
http://bit.ly/2gtKJ7C
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
عکس ها مربوط به صبح امروز در بیمارستان است.
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #آرش_صادقی به بیمارستان طالقانی منتقل شد بنا به گزارش توانا، #آرش_صادقی فعال سیاسی زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، جهت انجام معاینات به بیمارستان طالقانی منتقل گردید. امت بعد از گذشت چند ساعت از انتقال وی رسیدگی به او به دلیل نبود پزشک متخصص مربوطه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی از فاجعه معدن یورت آزادشهر
عدم ایمنی کارگران و عدم مسئولیت پذیری کارفرما و رد کردن بیمه کارگر ساده خیاطی و دستمزد پایین و حقوق معوقه ...
مظلومیت کارگران از خاطر نخواهدرفت.
@Tavaana_TavaanaTech
عدم ایمنی کارگران و عدم مسئولیت پذیری کارفرما و رد کردن بیمه کارگر ساده خیاطی و دستمزد پایین و حقوق معوقه ...
مظلومیت کارگران از خاطر نخواهدرفت.
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد به خون درغلتیدن ندا آقا سلطان
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/16774
ندا آقاسلطان یکی از دهها نفری بود که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، در محلهٔ امیرآباد تهران به ضرب گلوله کشته شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظات جان سپردن وی که با تلفن همراه گرفته شد، بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان به دنبال داشت. به نوشته هفتهنامه تایم، لحظه جان سپردن وی پربینندهترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت شد.
این شعر مرثیهای است از شاعر گرانقدر کشورمان شمس لنگرودی، که برای ندا سروده است.
دخترم!
سنتشان بود
زنده به گورت کنند
تو کشته شدی
ملتی زنده به گور میشود.
ببین که چه آرام سر بر بالش میگذارد
او که پول مرگ تو را گرفته
شام حلال میخورد.
تو فقط ایستاده بودی
و خوشدلانه نگاه میکردی
که به خانهات برگردی
اما دیگر اتاق کوچک خود را نخواهی دید دخترم
و خیل خیالهای خوش آینده
بر در و دیوارش پرپر میزنند.
تو مثل مرغ حلالی به دام افتادی
مرغی حیران
که مضطربانه چهرهی صیادش را جستجو میکند
تو به دام افتادی
همچون خوشهی انگوری
که لگدکوب شد
و بدل به شراب حرام میشود.
کیانند اینان
پنهان بر پنجرهها، بامها
کیانند اینان در تاریکی
که با صدای پرندهی خانگی
پارس میکنند.
کشتندت دخترم
کشتندت
تا یک تن کم شود
اما تو چگونه این همه تکثیر میشوی.
آه ندای عزیز من
گل سرخی که بر گلوی تو روئیده بود
باز شد
گسترده شد
و نقشهی ایران را در ترنم گلبرگهایش فرو پوشانید
و اینانی که ندا دادهاند
بلبلانند
میلیونها تن که گرد گلی نشسته
و نام تو را میخوانند.
یعنی ممکن است صداشان را که برای تو آواز میخوانند نشنوی
یعنی پنجرهات را بستند که صدای پیروزی خود را هم نشنوی
ببین که چه آرام سر بر بالش میگذارد
او که صید حلال میخورد.
@Tavaana_TavaanaTech
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/16774
ندا آقاسلطان یکی از دهها نفری بود که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، در محلهٔ امیرآباد تهران به ضرب گلوله کشته شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظات جان سپردن وی که با تلفن همراه گرفته شد، بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان به دنبال داشت. به نوشته هفتهنامه تایم، لحظه جان سپردن وی پربینندهترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت شد.
این شعر مرثیهای است از شاعر گرانقدر کشورمان شمس لنگرودی، که برای ندا سروده است.
دخترم!
سنتشان بود
زنده به گورت کنند
تو کشته شدی
ملتی زنده به گور میشود.
ببین که چه آرام سر بر بالش میگذارد
او که پول مرگ تو را گرفته
شام حلال میخورد.
تو فقط ایستاده بودی
و خوشدلانه نگاه میکردی
که به خانهات برگردی
اما دیگر اتاق کوچک خود را نخواهی دید دخترم
و خیل خیالهای خوش آینده
بر در و دیوارش پرپر میزنند.
تو مثل مرغ حلالی به دام افتادی
مرغی حیران
که مضطربانه چهرهی صیادش را جستجو میکند
تو به دام افتادی
همچون خوشهی انگوری
که لگدکوب شد
و بدل به شراب حرام میشود.
کیانند اینان
پنهان بر پنجرهها، بامها
کیانند اینان در تاریکی
که با صدای پرندهی خانگی
پارس میکنند.
کشتندت دخترم
کشتندت
تا یک تن کم شود
اما تو چگونه این همه تکثیر میشوی.
آه ندای عزیز من
گل سرخی که بر گلوی تو روئیده بود
باز شد
گسترده شد
و نقشهی ایران را در ترنم گلبرگهایش فرو پوشانید
و اینانی که ندا دادهاند
بلبلانند
میلیونها تن که گرد گلی نشسته
و نام تو را میخوانند.
یعنی ممکن است صداشان را که برای تو آواز میخوانند نشنوی
یعنی پنجرهات را بستند که صدای پیروزی خود را هم نشنوی
ببین که چه آرام سر بر بالش میگذارد
او که صید حلال میخورد.
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
به یاد «ندای مردم ایران»
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
پناه نزدیک است
کاری از مانا نیستانی
goo.gl/rWHPFy
امروز - ۲۰ ژوئن- #روز_جهانی_پناهندگان است.
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
بیستم ژوئن، ۳۰ خرداد روز جهانی پناهندگان و آوارگان نامگذاری شده است. بنابر آمار سازمان ملل، حدود شصت میلیون نفر در جهان به اجبار از محل زندگی خود آواره شدهاند که ۵۱ درصد آنان کمتر از ۱۸ سال دارند.
به همین مناسبت بخشهایی از شعر بازگشت محمدکاظم کاظمی، شاعر افغان را به تمام آنها که به اجبار از سرزمین خود رانده شدند تقدیم میکنیم. کاظمی در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان، کارشناسی خود را رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت. از سال ۱۳۶۵ فعالیتهای ادبی خود را آغاز کرد. انتشار مثنوی «بازگشت» او در فروردین ۱۳۷۰ مایه شهرت او شد.
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفرهای که تهی بود بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید همسایه
صدای گریه نخواهی شنید همسایه
همان غریبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده
به هر چه آینه تصویری از شکست من است
به سنگ سنگ بناها، نشان دست من است
اگر به لطف و اگر به قهر میشناسندم
تمام مردم این شهر میشناسندم
شکسته میگذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بیشمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهید دادهام، از دردتان خبر دارم
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم
اگرچه تلخ شد آرامش همیشهتان
اگرچه کودک من سنگ زد به شیشهتان
دم سفر مپسندید نا امید مرا
ولو دروغ، عزیزان، حلال کنید مرا
تمام آنچه ندارم، نهاده، خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
مطالب توانا مربوط به حقوق پناهندگان را بخوانید:
راهنمای پناهجویان ایرانی در ترکیه
https://goo.gl/K6uhEg
نجات آخرین کنیسه شهر
https://goo.gl/AEvHRL
غول نوپدید، اثر اما لازاروس
https://goo.gl/N59w49
جلسه چهارم پشتیبانی از حقوق دگرباشان جنسی: پناهندگی و پناهجویی
https://goo.gl/dbgbRF
در مورد حقوق پناهندگان بیشتر بدانید:
http://bit.ly/2bJ9Io7
http://bit.ly/2bKbGSi
http://bit.ly/2brWX0r
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از مانا نیستانی
goo.gl/rWHPFy
امروز - ۲۰ ژوئن- #روز_جهانی_پناهندگان است.
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
بیستم ژوئن، ۳۰ خرداد روز جهانی پناهندگان و آوارگان نامگذاری شده است. بنابر آمار سازمان ملل، حدود شصت میلیون نفر در جهان به اجبار از محل زندگی خود آواره شدهاند که ۵۱ درصد آنان کمتر از ۱۸ سال دارند.
به همین مناسبت بخشهایی از شعر بازگشت محمدکاظم کاظمی، شاعر افغان را به تمام آنها که به اجبار از سرزمین خود رانده شدند تقدیم میکنیم. کاظمی در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان، کارشناسی خود را رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت. از سال ۱۳۶۵ فعالیتهای ادبی خود را آغاز کرد. انتشار مثنوی «بازگشت» او در فروردین ۱۳۷۰ مایه شهرت او شد.
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفرهای که تهی بود بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید همسایه
صدای گریه نخواهی شنید همسایه
همان غریبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده
به هر چه آینه تصویری از شکست من است
به سنگ سنگ بناها، نشان دست من است
اگر به لطف و اگر به قهر میشناسندم
تمام مردم این شهر میشناسندم
شکسته میگذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بیشمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهید دادهام، از دردتان خبر دارم
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم
اگرچه تلخ شد آرامش همیشهتان
اگرچه کودک من سنگ زد به شیشهتان
دم سفر مپسندید نا امید مرا
ولو دروغ، عزیزان، حلال کنید مرا
تمام آنچه ندارم، نهاده، خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
مطالب توانا مربوط به حقوق پناهندگان را بخوانید:
راهنمای پناهجویان ایرانی در ترکیه
https://goo.gl/K6uhEg
نجات آخرین کنیسه شهر
https://goo.gl/AEvHRL
غول نوپدید، اثر اما لازاروس
https://goo.gl/N59w49
جلسه چهارم پشتیبانی از حقوق دگرباشان جنسی: پناهندگی و پناهجویی
https://goo.gl/dbgbRF
در مورد حقوق پناهندگان بیشتر بدانید:
http://bit.ly/2bJ9Io7
http://bit.ly/2bKbGSi
http://bit.ly/2brWX0r
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. پناه نزدیک است کاری از مانا نیستانی امروز - ۲۰ ژوئن- #روز_جهانی_پناهندگان است. پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت بیستم ژوئن، ۳۰ خرداد روز جهانی #پناهندگان و آوارگان نامگذاری شده است. بنابر آمار سازمان ملل، حدود شصت میلیون نفر در جهان به اجبار از محل زندگی…
Forwarded from آموزشکده توانا
راهنمای_پناهجویان_ایرانی_در_ترکیه.pdf
804.5 KB