آموزشکده توانا
59.4K subscribers
29K photos
35.5K videos
2.53K files
18.3K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه Love Story با اجرای اندی ویلیامز و با زیرنویس
@Tavaana_TavaanaTech
اهواز
طرح : فیروزه مظفری،فرهیختگان
#دلواپس_خوزستانیم
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
جدال در غبار
http://bit.ly/2e04Nge

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سود اینترنت ملی به جیب چه کسی می رود؟

تواناتکشو: اینترنت ملی و رونق اقتصادی
https://goo.gl/hwyGSv
عضویت در خبرنامه بشکن:
http://goo.gl/A7DbzA
بشکن در تلگرام:
@beshkan

@tavaanatech
سود اینترنت ملی به جیب چه کسی می رود؟

مردم ایران شاید همواره از این امر شکایت داشته باشند که چرا سهم ناچیزی از منابع طبیعی و معدنی کشور خویش می‌برند. منابعی که بی شک متعلق به مردم ایران است و باید مستقیم و یا غیر مستقیم روی زندگی آنها تاثیر داشته باشد، مثل نفت و گاز، تاثیری که البته قابل رویت نیست! اما اینترنت پدیده‌ای به کل متفاوت است، هیچ کس سرقفلی اینترنت را از آن خود نمی‌داند. کشوری که اینترنت را ابداع کرده آن را به رایگان در اختیار تمام مردم جهان گذاشته تا به هر نحو ممکن از آن استفاده کنند. اما در کشور ما مثل این که این پدیده هم باید ملی شود و از ملی کردن منظور این است که سودش باید به جیب افراد خاصی واریز شود و گرنه آیا شما دلیل دیگری برای ملی کردن اینترنت سراغ دارید؟ در این شماره از تواناتک شو به بعد اقتصادی اینترنت ملی نگاهی داشته‌ایم، با ما همراه باشید.

لینک ویدئو در یوتیوب:
https://goo.gl/hwyGSv
عضویت در خبرنامه بشکن:
http://goo.gl/A7DbzA
بشکن در تلگرام:
https://telegram.me/beshkan

@tavaanatech
محمد شیرعلی شهرضا اگه فوتبالیست بود همه می‌شناختنش

«تا به حال عکس این دانشمندان جوان و نابغه کشور را دیده‌اید؟ جوانی که با همه دردها و مشکلات جسمانی تا آخرین لحظات زندگی خود دست از کسب علم و دانش برنداشت و مدال‌های افتخار را یکی پس از دیگری به گردن آویخت.

محمد شیرعلی شهررضا که از دانشجویان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و متولد سال ۱۳۶۵ بود دانشجوی نابغه دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که دانشجوی نمونه کشوری سال ۸۶، دارنده رتبه اول جشنواره جوان خوارزمی در سال ۸۵ و پژوهشگر ممتاز انجمن رمز ایران بود.

در طول دوره کارشناسی خود موفق به ارایه ۸۰ مقاله علمی در کنفرانس‌های بین‌المللی شد و ۱۳ مقاله چاپ شده در مجلات معتبر علمی پژوهشی داشت و یک اختراع ثبت شده نیز از خود به جا گذاشت. او در سال ۱۳۸۵ به عنوان پژوهشگر جوان ممتاز انجمن رمز ایران در مقطع کارشناسی برگزیده شد.

در دومین کنفرانس بین‌المللی ایکتا ۲۰۰۶ (ICTTA 2006) به عنوان جوان‌ترین محقق انتخاب شد. همچنین در یازهمین کنفرانس بین‌المللی انجمن کامپیوتر ایران (CSICC2006) به عنوان جوان‌ترین محقق برگزیده شد. این دانشجوی فقید یک کتاب به عنوان «آموزش الگوریتم‌ها» تألیف کرد و همچنین ۲ بخش برای دایره‌المعارف Encyclopedia of Mobile Computing &commerce و کتاب Handbook of on secure Multimedia Distribution را نوشته است. زمینه‌های تحقیقاتی مورد علاقه وی نهان‌نگاری اطلاعات، برنامه‌نویسی تلفن همراه و سیستم‌های تفکیک کاربران انسانی از ماشین بود.

وی در سال ۱۳۶۵، در شهرستان شهرضا چشم به جهان گشود و مرداد ماه ۱۳۸۷ بر اثر ناراحتی ستون فقرات چشم از جهان فرو بست.»

این نوشته را یکی از همراهان توانا ارسال کرده است.

شما چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/ur5ZYR

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا چه می‌دانید؟
شماره اول

آیا چه می‌دانید انتخابات شورای شهر کیست؟!

لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2l5k6Jr

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
آیا چه می‌دانید؟ شماره اول آیا چه می‌دانید انتخابات شورای شهر کیست؟! لینک یوتیوب: http://bit.ly/2l5k6Jr https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آیا چه می‌دانید؟
شماره اول

آیا چه می‌دانید انتخابات شورای شهر کیست؟!

«آیا چه می دانید» عنوان مجموعه برنامه جدیدی از توانا است که با محوریت موضوع انتخابات ساخته می‌شود. در این برنامه‌ها تلاش می‌کنیم با معرفی اصول قانونی انتخابات در ایران و سایر کشورها، قضاوت و داوری درباره آنچه که قانون درباره انتخابات می‌گوید با آنچه در عمل رخ می دهد را به شما بسپاریم.

شما چه فکر می‌کنید؟

لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2l5k6Jr

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
روزگار دشوار معلمان در مسیر سنگلاخی سیستان و بلوچستان
داستان عشق یک معلم که ۱۴۰کیلومتر از خانه اش تا روستا می رود که به ۳ دانش‌آموز درس بدهد.
goo.gl/C7U2yZ

@Tavaana_TavaanaTech
مژده به همراهان توانا

از مجموعه مطالعات موردی در توانا منتشر شد

جنبش "رئیس ناشنوا همین حالا!" در دانشگاه گالودت

ششم مارس سال ۱۹۸۸ بود که جمعیتی انبوه به امید شنیدن اعلانی تاریخی به سوی پردیس دانشگاه گالودت (Gallaudet) در واشنگتن دی‌.سی به راه افتاد. به نظر می‌رسید ریاست تنها کالج هنرهای آزاد ناشنوایان در جهان، سرانجام به فردی ناشنوا سپرده خواهد شد. در تاریخ صد و بیست‌ و ‌چهار ساله دانشگاه گالودت ریاست این دانشگاه را همواره افراد شنوا عهده‌دار بودند، تناقضی دردناک برای موسسه‌ای که نه فقط دانشگاه ناشنوایان بود بلکه «نقش مشعلی هدایتگر برای ناشنوایان [سراسر] جهان را نیز ایفا می‌کرد.»

به هر حال این وضعیت در راستای همان دیدگاه‌های اجتماعی قرار می‌گرفت مبنی بر اینکه «شنوایان افرادی طبیعی‌اند و باید از ناشنوایان مراقبت کنند.» سال‌ها از ناشنوایان تصاویر کلیشه‌ای به شکل «اشخاصی منزوی، وابسته، بیسواد و اغلب قابل ترحم» ارائه داده بودند، نه اشخاصی توانمند و مستقل.

اینها همه موجب شده بود ناشنوایان علیه تبعیض‌ در حوزه‌های مختلف، از آموزش و کار گرفته تا رانندگی و حقوق فرزندپذیری، به مبارزه بپردازند.

برگزیدن فردی ناشنوا به ریاست دانشگاه گالودت در نهایت نشان می‌داد که ناشنوایان توانایی اداره خود را دارند. تنها چیزی که باقی مانده بود اعلام رسمی این رای از جانب هیات امنای دانشگاه بود. دو تن از سه نامزد نهایی ریاست، یعنی آی. کینگ جردن (I. King Jordan) و هاروی کورسن (Harvey Corson)، ناشنوا بودند، و به نظر قطعی می‌آمد که هیات امنا یکی از این دو نفر را انتخاب خواهد کرد نه الیزابت زینسر (Elisabeth Zinser)، تنها نامزد شنوا که تجربه اندکی در ارتباط با ناشنوایان داشت. یکی از کنشگران جنبش چنین به یاد می‌آورد: «ما یقین داشتیم که آنها فردی ناشنوا را انتخاب [خواهند] کرد.»

زمانی که فارغ‌التحصیلان و کارمندان دانشگاه، اندکی پیش از زمان مقررِ اعلان رای، به پردیس دانشگاه وارد شدند، در کمال شگفتی دریافتند دو ساعت پیش‌تر به سرعت خبری در رسانه‌ها مبنی بر گزینش زینسر به ریاست دانشگاه منتشر شده است. هیات امنا حتی این زحمت را بر خود هموار نکرده بودند که به پردیس دانشگاه بیایند و تصمیم خود را به صورت رسمی اعلام کنند و یا به جامعه دانشگاهی توجهی نشان دهند. یکی از دانشجوها اتفاق آن روز را چنین تعریف می‌کند: «مثل این بود که ... یکی به من سیلی زده باشد.»
بار دیگر ریاست مرکز باهمستان ناشنوایان به فردی شنوا سپرده شده بود. یکی از اعضای هیات علمی می‌پرسید، «اگر یک ناشنوا شایسته اداره دانشگاه شناخته نمی‌شود، پس هدف از داشتن دانشگاهی برای ناشنوایان چیست؟
goo.gl/IrOatB

از لینک زیر به رایگان دانلود کنید:

https://tavaana.org/fa/content/DeafPresident

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
سالگرد درگذشت سید علی نصر پدر تئاتر نوین ایران

تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدین‌شاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سه‌گانه‌ی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایش‌های کوچه‌بازاری نبود. روحوضی نمونه‌ای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدین‌شاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیره‌ای متبلور بود. کریم شیره‌ای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و می‌توانست هر چه می‌خواهد بگوید و شاه از این بداهه‌گویی‌های کریم شیره‌ای دچار مسرت می‌شد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالن‌های تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.

او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایش‌هایی مانند آن‌چه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و این‌چنین شد که ناصرالدین‌شاه اولین کسی بود که به شکل‌گیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشه‌هایی نیز پرورش یافتند. نخستین این‌ها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در می‌آمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظل‌السلطان، فرزند ناصرالدین‌شاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.

سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران داده‌اند نیز از همین‌جا برآمد. سیدعلی نصر سیاست‌مدار، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و هم‌چنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پست‌های دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکم‌رانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استان‌دار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخست‌وزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهده‌دار شد.

پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینه‌های احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و هم‌چنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نماینده‌ی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد. او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاش‌های مجدانه‌ی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.

مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین می‌گوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز‌ هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دست‌اندرکاران بتوانند با سامان‌دهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز غزاله علیزاده، داستان‌نویس
غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»
goo.gl/OjgiO4

در یک روز جمعه ۲۱ ادردیبهشت ۱۳۷۵، تعدادی از ساکنان محله‌ای در جنگل اطراف شهر رامسر در شمال ایران و در روستای «جواهرده» جسدی را یافتند که از درختی حلق‌آویز شده بود. او کسی نبود جز «غزاله علیزاده» نویسنده‌ی ایرانی و صاحب رمان مشهور دو جلدی «خانه ادریسی‌ها».

غزاله علیزاده ۲۷ بهمن‌ماه ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی زنی شاعر و نویسنده بود. او لیسانس علوم سیاسی خود را از دانش‌گاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانش‌گاه سوربن ِ شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند.البته او در ابتدا برای تحصیل در رشته‌ی حقوق که رشته‌ی مورد علاقه‌ی مادر بود راهی فرانسه شده بود اما با تلاش فراون رشته‌اش را به فلسفه تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را در مورد مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پدر مانع این کار شد.

فعالیت ادبی غزاله علیزاده در دهه‌ی ۱۳۴۰ و در شهر زادگاهش با چاپ داستان شروع شد. اولین مجموعه داستانی علیزاده «سفر ناگذشتنی» نام داشت که در سال ۱۳۵۶انتشار یافت. غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با «بیژن الهی» که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی ِ خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.

غزاله علیزاده در مورد خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ی ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهرماه ۱۳۷۴ این‌چنین می‌گوید:

«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ی بی‌شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رؤيا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ی حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تأسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤيا، حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ی عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت…
اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌قرار می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ی بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمان‌گرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»

آن‌چه نام غزاله علیزاده را به عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبْک و معتبر در قصه‌نویسی ایران به ثبت رساند انتشار رمان دو جلدی ِ «خانه ادریسی‌ها» در سال ۱۳۷۰ بود. البته آثار دیگر علیزاده هم‌چون «چهار راه»، «دو منظره»، «تالارها» و «شب‌های تهران» همه نشانه‌ای از تسلط نویسنده‌ای در حیطه‌ی کار خود است. علیزاده در همه‌ی آثارش آرمان‌گرایی ایده‌آلیست با دغدغه‌های فمینیستی است.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/TxY8D2

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز زنی که بر بام جهان جاودانه شد
لیلا اسفندریاری: می‌خواهم بام جهان آرام‌گاه ابدی‌ام باشد
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/14439
لیلا اسفندیاری، کوه‌نورد زن ایرانی، متولد ۱۳۴۹ بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ در کوه گاشروم ۲ که سیزدهمین کوه مرتفع در سطح خشکی‌های زمین شناخته می‌شود و در پاکستان قرار دارد سقوط کرد و کشته شد.

لیلا اسفندیاری در یکی از شاخص‌ترین صعودهای خود موفق شد که به «قله‌ی نانگاداربات» که کوهی در رشته‌ کوه‌های هیمالایا است و در پاکستان قرار گرفته صعود کند؛ این صعود هرگز از سوی فدراسیون کوه‌نوردی مورد پذیرش قرار نگرفت.

پس از مرگ اسفندیاری فیلم مستندی به نام «لیلای بی لیلی» که نسخه‌ی اولیه‌ی آن در ابتدا به سفارش باشگاه کوه‌نوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی درآید که این مستند به دلیل این‌که لیلا اسفندیاری در آن بدون روسری گفت‌وگو کرده بود به نمایش درنیامد.
لیلا اسفندیاری در سال ۱۳۸۱ به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمودن کامل غار پراو، عمیق‌ترین غار ایران در استان کرمانشاه شد.

لیلا اسفندیاری که برای صعود به قله‌های گاشربروم ۱ و ۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت ۱۴:۱۴ ظهر جمعه، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ موفق می‌شود قله‌ی گاشربروم ۲ را صعود کند اما در برگشت به دلیل خستگی و از دست‌دادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی سقوط می‌کند و در ارتفاع حدود ۷۸۰۰ متری در میان صخره‌ها و بین دو شیب یخی سقوط کرده و کشته می‌شود.

او همیشه به دوستان و نزدیکان خود می‌گفت که اگر در کوه جان خود را از دست داد بگذارند در همان کوه بماند. او گفته بود می‌خواهم بام جهان آرام‌گاه ابدی‌ام باشد.

لیلا اسفندیاری ۲۷ بهمن ۱۳۴۹، در تهران دیده به جهان گشود.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ علی خامنه‌ای به محمد خاتمی در مورد طرح آشتی ملی
شما چه فکر می‌کنید؟
مرتبط:
توافق و گذار در آفریقای جنوبی
http://bit.ly/1WU8Awx
مجموعه وبینارهای خشونت پرهیزی در تاریخ:
http://ow.ly/Q2DS304hSNf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسیر دشوار کولبری
جان برای نان

مبارزه حکومت ایران با کولبری از رواج آن نکاسته است؛ چرا؟
http://bit.ly/1TUQA7P
کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با اشتباه پزشک، تنها کلیه دختر جوان، از شکمش خارج شد و او را دیالیزی کرد.
مطلب مرتبط:

«در حاشیه» درآمد پزشکان متخصص در ایران
http://bit.ly/2cKL9a9

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
فروغ-گلستان.MP4
144.5 MB
#فروغ در یاد #ابراهیم_گلستان

ویدیوی مصاحبه #داریوش_کریمی با #گلستان درباره #فرخزاد برنامه #پرگار
youtu.be/tzVJvuXx0gc

⚠️ 📱: اگراز اینترنت موبایل وصل هستید توجه کنیدکه ۱۴۵ مگابایته.

📡 @VahidOnline
آموزشکده توانا
فروغ-گلستان.MP4
عادت ماهیانه فروغ فرخزاد یا قاعدگی فکری ابراهیم گلستان؟

برنامه پرگار گذشته، گفت‌وگویی داشت با ابراهیم گلستان در مورد فروغ فرخ‌زاد به بهانه‌ی گذشت ۵۰ سال از مرگ فروغ.
این برنامه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. ابراهیم گلستان در این برنامه داستان ازدواج محضری و یا صیغه شرعی با فروغ را رد کرد و گفت که آن‌ها رابطه‌ای آزاد داشته‌اند. ابراهیم گلستان در مورد ارتباطش با «فخری خانم»، همسرش، پس از ارتباط او با فروغ، به تعریف و تمجید از فخری خانم پرداخت و او را زنی دوست‌داشتنی خواند که حتا سه نفری - ابراهیم، فروغ، فخری- با هم به سفر رفته‌اند و مشکلی نبوده است.

نکته‌ی جالب برنامه این است که داریوش کریمی، مجری برنامه با لبخند از ابراهیم گلستان می‌پرسد که وقتی به گذشته فکر می‌کند بیش‌تر به یاد فروغ می‌افتد و یا فخری، که گلستان سوال را پرت می‌داند و می‌گوید هر دو در یادش زنده هستند.

حالا فرض کنیم که ماجرا عکس این بود. تجسم کنیم که فروغ فرخزاد وقتی که همسر «پرویز شاپور» بود، با ابراهیم گلستان نیز رابطه داشت و هر سه با هم به سفر می‌رفتند و الان این ابراهیم گلستان بود که ۵۰ سال پیش با ملک‌الموت دیدار داشت و مرده بود.

در آن شرایط فرضی، فروغ فرخزاد هم‌اکنون روبه‌روی دوربین داریوش کریمی در برنامه‌ی پرگار نشسته بود و مجری برنامه از فروغ فرخزاد می‌پرسید که کدام‌یک را بیش‌تر دوست دارد و وقتی یاد گذشته می‌کند بیش‌تر به پرویز فکر می‌کند که همسرش بود یا به ابراهیم که معشوقه‌اش بود؟

فکر می‌کنید که مجری این پرسش را از فروغ می‌پرسید؟ یا اگر می‌پرسید این پرسش را با لبخندی بر لب سوال می‌کرد؟ و اگر این پرسش از فروغ فرخزاد پرسیده می‌شد و فروغ در جواب می‌گفت این چه سوال پرتی است و معلوم است که هم پرویز را دوست دارد و هم ابراهیم را، جامعه‌ی ایران و فرهنگ عمومی مردم و حتا روشن‌فکران همین‌گونه که در مورد ابراهیم گلستان سخن می‌گوید در مورد فروغ فرخ‌زاد هم سخن می‌گفت.

فراموش نکنیم که در همین مورد نیز فروغ فرخزاد بارها مورد حمله قرار گرفته و حتا او را زن بدکاره لقب داده‌اند اما کم‌تر کسی از این زاویه ابراهیم گلستان را مورد سرزنش قرارداده است.

آری! این‌که حق مرد است که در کنار همسرش، زن صیغه‌ای یا رسمی یا معشوقه شرعی و غیر شرعی داشته باشد چیزی نیست که فقط برای روحانیت و مومنان جا افتاده باشد. بسیاری از افراد در میان مردم و حتا جامعه‌ی روشن‌فکری و فرهیخته‌ی ایرانی نیز تعدد پارتنر یا همسر را برای مردان امری عادی می‌دانند که حق و حقوق‌شان است و به حوزه‌ی خصوصی‌شان ربط دارد اما همین امر برای زنان امری نکوهیده است که از جانب حکومت مستحق سنگسار است و از جانب مردمان بی‌قدرت مستحق طعن و لعن و نفرین و دشنام.

آن‌چه فروغ فرخ‌زاد و فروغ فرخ‌زادها را در جامعه‌ی مردسالار ایران به خودکشی می‌رساند عادت ماهیانه‌ی زنانه نیست آن‌گونه که ابراهیم گلستان در این گفت‌وگو می‌گوید بل‌که همین بی‌عدالتی و شرایط نابرابر بین زن و مرد است. قاعدگی فکری مستدام امثال ابراهیم گلستان موجب خودکشی فروغ است و نه قاعدگی ماهانه جسمی چند روزه‌ی فروغ فرخ‌زاد. آدرس عوضی ندهید آقای گلستان!
از کانال تلگرام بهزاد مهرانی
@behzadmehrani

نظر شما چیست؟

مرتبط:
کتاب «رفع تبعیض علیه زنان» نوشته خانم مهرانگیز کار
دانلود رایگان:
http://ow.ly/DuvT306sOhF
لینک دانلود در تلگرام:
http://ow.ly/zHVP306sOhG
انقیاد زنان
http://bit.ly/1v4u0MJ
حق زن بر بدن خود ، اثر مارگارت سانگر
http://bit.ly/1w00U2b
حق زن بر بدنش
مهرانگیز کار
http://bit.ly/1jCEnls

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
قبحی برای کارکودک درمزارع مازندران وجودندارد
سکوت فعالان حقوق کودک
http://ow.ly/ruIn3092s5o
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
http://ow.ly/RckC3092s5p

@Tavaana_TavaanaTech