Forwarded from بشکن Beshkan
هات اسپات شیلد ۶.۴.۱.exe
14.1 MB
☝️☝️☝️آخرین نسخه فیلترشکن هات اسپات شیلد (نسخه ۶.۴.۱) برای ویندوز☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
www.telegram.me/beshkan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سریال «معمای شاه» تحریفهای فراوانی صورت گرفته است. یکی از آنها حذف صادق قطب زاده و ابوالحسن بنیصدر است که جای هر دو را ابراهیم یزدی پر کرده است.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
«هفته پيش يك سفر ٤ روزه به تركيه داشتم. به تركيه رفتم تا خواهرم رو، رفيق بچگيهامو، توى يك كشور سوم ببينم. نه در بلژيك و نه در ايران، چرا كه من كه يك تبعيدى ام و نميتونم بروم ايران؛ و بلژيك هم به خواهرم ويزا نميده بياد اينجا. خواهرم دوازده ساله كه نتونسته براى ديدن من ويزاى بلژيك رو بگيره. واقعيت اينه كه ديوارى كه مردم فكر ميكنند ترامپ كشيده، سالهاست اينجا هست. اين ديوارى ٣٨ ساله است كه هر سال بلندتر از سال پيش ميشه. منشاء و مسئولش هم كسى نيست جز جمهورى اسلامى.
من دو خواهر داشتم. آره، داشتم. خواهر كوچكترم همين چند ماه پيش، در شهريورِ همين امسال، درگذشت. جايى ننوشتم و جايى نگفتم. تنهايى عزادارى كردم. تنهايى اشك ريختم. گوچكترين خواهرم بود. فقط ٢٩ سال داشت. درخواست ويزاى او هم مورد قبول سفارت بلژيك قرار نمى گرفت. او را هم فقط مى توانستم در كشور سومى مانند تركيه ببينم. ديوارها مدتها است وجود دارند.
من تعجب مى كنم كه چرا تاكنون كسى اين ديوارهاى سخت و بلند رو نديده! ديوارهاى بلند ٣٨ ساله! ديوارهايى كه اعضاى خانواده هاى جداشده در اينور و آنور آن از رنج دورى زار مى زنند، ولى كسى صدايشان را نمى شنود. حتى بدتر: اگر به نظر بعضى ها زيادى حرف بزنند متهم ميشوند به "خارج نشين"؛ چه واژه زشت و غيرانسانى اى. فقط يك تبعيدى ميتونه زشتى اين واژه رو تا گوشت و استخونش درك كنه.
تا به هتلم در استانبول رسيدم، از ديدار خواهرم و در سوگ خواهر ديگرم كه ديگر هيچ جاى دنيا نميتونى پيداش كنى، فقط ده دقيقه، تنها خواهر باقى مانده ام را در بغل فشردم و زار زدم. آنچه ماه ها منتظرش بودم، گريستن در آغوش خواهرم در عزاى خواهر مشتركمان. ما تبعيدى ها از عزادارى هم محروميم. خيلى سخته كه خواهر جوانت بميرد و نتوانى حتى براى شركت در مراسم عزاداريش به سرزمينت برگردى. سرزمينى كه با تمام وجود دوستش دارى. سرزمينى كه بخاطر عشق به اون زندانى و تبعيد شده اى. مدتهاست پشت ديوارهاى بلندى كه دور سرزمين مادريمان كشيده اند ما را از ابتدايى ترين حقوقمان محروم كردهاند.»
نوشتهای از Darya Safai
goo.gl/tFSK5i
مطالب مرتبط:
فرازی از زندگی دریا صفایی، فعال مدنی
http://bit.ly/2kIpkwE
مبارزه مدنی یک زن برای ورود زنان ایرانی به استادیومها
http://bit.ly/1LegStt
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
من دو خواهر داشتم. آره، داشتم. خواهر كوچكترم همين چند ماه پيش، در شهريورِ همين امسال، درگذشت. جايى ننوشتم و جايى نگفتم. تنهايى عزادارى كردم. تنهايى اشك ريختم. گوچكترين خواهرم بود. فقط ٢٩ سال داشت. درخواست ويزاى او هم مورد قبول سفارت بلژيك قرار نمى گرفت. او را هم فقط مى توانستم در كشور سومى مانند تركيه ببينم. ديوارها مدتها است وجود دارند.
من تعجب مى كنم كه چرا تاكنون كسى اين ديوارهاى سخت و بلند رو نديده! ديوارهاى بلند ٣٨ ساله! ديوارهايى كه اعضاى خانواده هاى جداشده در اينور و آنور آن از رنج دورى زار مى زنند، ولى كسى صدايشان را نمى شنود. حتى بدتر: اگر به نظر بعضى ها زيادى حرف بزنند متهم ميشوند به "خارج نشين"؛ چه واژه زشت و غيرانسانى اى. فقط يك تبعيدى ميتونه زشتى اين واژه رو تا گوشت و استخونش درك كنه.
تا به هتلم در استانبول رسيدم، از ديدار خواهرم و در سوگ خواهر ديگرم كه ديگر هيچ جاى دنيا نميتونى پيداش كنى، فقط ده دقيقه، تنها خواهر باقى مانده ام را در بغل فشردم و زار زدم. آنچه ماه ها منتظرش بودم، گريستن در آغوش خواهرم در عزاى خواهر مشتركمان. ما تبعيدى ها از عزادارى هم محروميم. خيلى سخته كه خواهر جوانت بميرد و نتوانى حتى براى شركت در مراسم عزاداريش به سرزمينت برگردى. سرزمينى كه با تمام وجود دوستش دارى. سرزمينى كه بخاطر عشق به اون زندانى و تبعيد شده اى. مدتهاست پشت ديوارهاى بلندى كه دور سرزمين مادريمان كشيده اند ما را از ابتدايى ترين حقوقمان محروم كردهاند.»
نوشتهای از Darya Safai
goo.gl/tFSK5i
مطالب مرتبط:
فرازی از زندگی دریا صفایی، فعال مدنی
http://bit.ly/2kIpkwE
مبارزه مدنی یک زن برای ورود زنان ایرانی به استادیومها
http://bit.ly/1LegStt
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «هفته پيش يك سفر ٤ روزه به #تركيه داشتم. به تركيه رفتم تا خواهرم رو، رفيق بچگيهامو، توى يك كشور سوم ببينم. نه در بلژيك و نه در ايران، چرا كه من كه يك #تبعيدى ام و نميتونم بروم ايران؛ و بلژيك هم به خواهرم ويزا نميده بياد اينجا. خواهرم دوازده ساله كه نتونسته…
آموزشکده توانا
نوجوان هنرمند سورنا قجر ۱۲ ساله از شهر تهران https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نوجوان هنرمند سورنا قجر ۱۲ ساله از شهر تهران
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/17193
سورنا از هشت سالگی نواختن تنبک را آغاز کرد ، هشت ماه نزد استاد خواجه نوری نوازنده تنبک آموزش دید .سپس ساز ویولن را نزد استاد محبوبیان شروع و اکنون نزد خانم کاشیان به آموختن این ساز مشغول است.
سورنا به جز تنبک و ویولن که آموزش دیده ،به ساز های دیگر هم علاقمند بوده وبصورت خودآموز پیانو وسنتور مینوازد.
این نوجوان هنرمند ،فرزند رضا قجر یکی از سازندگان ویولن است.
آیتالله خامنهای میگوید:بطور کلی ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام اسلامی منافات دارد.
و همینطور ایشان در جایی گفتهاند که آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان هم ایراد دارد. در حالی که بسیاری از کارشناسان امر آموزش معتقدند دوران کودکی و نوجوانی زمان مناسبی برای یادگیری است . یادگیری موسیقی هم از این مورد استثنا نیست.
آشنایی کودکان با موسیقی به سلامت روان کودک و همینطور جامعه کمک میرساند. اساسا اگر قرار است آموزشی به صورت جدی آغاز شود شاید بهترین زمان آغاز آن زمان کودکی باشد.
شما چه فکر میکنید؟
در زمینه کودکان:
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
http://bit.ly/1fGyUup
دفاع از حقوق کودکان
http://bit.ly/2dzy8iN
کلیه مطالب لینک زیر در حوزهی حقوق کودکان است:
http://bit.ly/1q63D5D
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/17193
سورنا از هشت سالگی نواختن تنبک را آغاز کرد ، هشت ماه نزد استاد خواجه نوری نوازنده تنبک آموزش دید .سپس ساز ویولن را نزد استاد محبوبیان شروع و اکنون نزد خانم کاشیان به آموختن این ساز مشغول است.
سورنا به جز تنبک و ویولن که آموزش دیده ،به ساز های دیگر هم علاقمند بوده وبصورت خودآموز پیانو وسنتور مینوازد.
این نوجوان هنرمند ،فرزند رضا قجر یکی از سازندگان ویولن است.
آیتالله خامنهای میگوید:بطور کلی ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام اسلامی منافات دارد.
و همینطور ایشان در جایی گفتهاند که آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان هم ایراد دارد. در حالی که بسیاری از کارشناسان امر آموزش معتقدند دوران کودکی و نوجوانی زمان مناسبی برای یادگیری است . یادگیری موسیقی هم از این مورد استثنا نیست.
آشنایی کودکان با موسیقی به سلامت روان کودک و همینطور جامعه کمک میرساند. اساسا اگر قرار است آموزشی به صورت جدی آغاز شود شاید بهترین زمان آغاز آن زمان کودکی باشد.
شما چه فکر میکنید؟
در زمینه کودکان:
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
http://bit.ly/1fGyUup
دفاع از حقوق کودکان
http://bit.ly/2dzy8iN
کلیه مطالب لینک زیر در حوزهی حقوق کودکان است:
http://bit.ly/1q63D5D
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
نوجوان هنرمند سورنا قجر ۱۲ ساله از شهر تهران
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا آرزو سرانجام درس خواند؟ کسی از آرزو و آرزوهایش خبر دارد؟
ویدیو قدیمی و مربوط به حدود هشت تا ده سال قبل است.
مرتبط:
آرزوهای دخترک
http://bit.ly/1CWrI4G
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو قدیمی و مربوط به حدود هشت تا ده سال قبل است.
مرتبط:
آرزوهای دخترک
http://bit.ly/1CWrI4G
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
آیا آرزو سرانجام درس خواند؟ کسی از آرزو و آرزوهایش خبر دارد؟ ویدیو قدیمی و مربوط به حدود هشت تا ده سال قبل است. مرتبط: آرزوهای دخترک http://bit.ly/1CWrI4G @Tavaana_TavaanaTech
آیا آرزو سرانجام درس خواند؟ کسی از آرزو و آرزوهایش خبر دارد؟
ویدئو قدیمی است و برای بیش از ده سال پیش اما درد همچنان جدید است و متاسفانه دردی کهنه و پیوسته به تاریخ نیست. هر طرف که سر بچرخانیم این درد بزرگ را میبینیم.
یکی از همراهان توانا با ارسال این ویدئو که توسط میلاد معینی ضبط و پخش شده است گفته است هر وقت این ویدئو را میبینم غم عجیبی سراپای وجودم را فرا میگیرد. کسی دختری را از پدرش کرایه کرده است تا سر چهارراهها گل بفروشد. توانایی بالایی میخواهد تا ویدئو را ببینی و اشک نریزی. :)
لطفا این را منتشر کنید تا بیابیم که آیا کسی از این دختر خبری دارد.»
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
آرزوهای دخترک
http://bit.ly/1CWrI4G
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
ویدئو قدیمی است و برای بیش از ده سال پیش اما درد همچنان جدید است و متاسفانه دردی کهنه و پیوسته به تاریخ نیست. هر طرف که سر بچرخانیم این درد بزرگ را میبینیم.
یکی از همراهان توانا با ارسال این ویدئو که توسط میلاد معینی ضبط و پخش شده است گفته است هر وقت این ویدئو را میبینم غم عجیبی سراپای وجودم را فرا میگیرد. کسی دختری را از پدرش کرایه کرده است تا سر چهارراهها گل بفروشد. توانایی بالایی میخواهد تا ویدئو را ببینی و اشک نریزی. :)
لطفا این را منتشر کنید تا بیابیم که آیا کسی از این دختر خبری دارد.»
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
آرزوهای دخترک
http://bit.ly/1CWrI4G
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
YouTube
آرزوهای دخترک
دیدن کودکانی که سر چهارراهها فال، گل یا روزنامه میفروشند برای کمتر کسی تازگی دارد. اما، بهترین راه کمک به کودکان چیست؟
۱) چند سالِ پیش و در گذرِ هر روزهام از میدانِ فردوسی مشهد، دخترِ جوانِ نقاشی را میدیدم که روی چهارپایهاش نشسته و در حال نقاشی کردنِ تصاویرِ شاهنامه بر روی دیوارهای دورتادورِ میدان بود. پیشرویِ او هر روزه بود و من از خودم میپرسیدم: «آیا میشود؟»
۲) نقاشیِ دیوارهای دورِ میدان، بعد از چند ماه، تقریباً کامل شده بود که یک روز صبح، ناگهان، با دیوارهای کاملاً سفیدِ دورِ میدان مواجه شدم: شبانه، و لابد با فتوای خطیبی کمدان و پرگو، تمامِ نقاشیهای دورِ میدان را با رنگ پاک کرده بودند. (انگار دیو سپید، باز - و اینبار در هیئتی دیگر- از خواب برخاسته بود.) بعدتر خواندم که آن دخترِ جوان، درگفتگو با روزنامه، از شدتِ گریه، نمیتوانسته حرف بزند. او تحقیر شده بود. ما تحقیر شده بودیم. اشکهای او، بغضِ ترکیدهی مردمانِ تحقیر شدهی شهر بود.
۳) « لشگرِ توران به قلبِ سرزمینِ ما رسید/ رستم و گودرز کو، اسفندیاران را چه شد؟»
۴) حالا چند سال از آن ماجرا گذشته؛ به لطفِ گذرِ زمان و به لطفِ «گزندِ باد و باران»، آن رنگِ سفید در حالِ محو شدن است و قصهها و تصاویر، باز در حالِ بیرون کشیدنِ خود از زیرِ آوارِ پاک شدن، حذف شدن و فراموش شدن اَند.
۵) اینجا میدانِ فردوسیِ مشهد است. این عکسِ دیوارهای میدانِ فردوسی است؛ دیوارهایی که به گونهای نمادین، نمایانگرِ وضعی هستند که در ایرانِ این سالها جریان دارد.
برگرفته از فیسبوک Reza Kazemian
goo.gl/VK4ITq
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۲) نقاشیِ دیوارهای دورِ میدان، بعد از چند ماه، تقریباً کامل شده بود که یک روز صبح، ناگهان، با دیوارهای کاملاً سفیدِ دورِ میدان مواجه شدم: شبانه، و لابد با فتوای خطیبی کمدان و پرگو، تمامِ نقاشیهای دورِ میدان را با رنگ پاک کرده بودند. (انگار دیو سپید، باز - و اینبار در هیئتی دیگر- از خواب برخاسته بود.) بعدتر خواندم که آن دخترِ جوان، درگفتگو با روزنامه، از شدتِ گریه، نمیتوانسته حرف بزند. او تحقیر شده بود. ما تحقیر شده بودیم. اشکهای او، بغضِ ترکیدهی مردمانِ تحقیر شدهی شهر بود.
۳) « لشگرِ توران به قلبِ سرزمینِ ما رسید/ رستم و گودرز کو، اسفندیاران را چه شد؟»
۴) حالا چند سال از آن ماجرا گذشته؛ به لطفِ گذرِ زمان و به لطفِ «گزندِ باد و باران»، آن رنگِ سفید در حالِ محو شدن است و قصهها و تصاویر، باز در حالِ بیرون کشیدنِ خود از زیرِ آوارِ پاک شدن، حذف شدن و فراموش شدن اَند.
۵) اینجا میدانِ فردوسیِ مشهد است. این عکسِ دیوارهای میدانِ فردوسی است؛ دیوارهایی که به گونهای نمادین، نمایانگرِ وضعی هستند که در ایرانِ این سالها جریان دارد.
برگرفته از فیسبوک Reza Kazemian
goo.gl/VK4ITq
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. ۱) چند سالِ پیش و در گذرِ هر روزهام از میدانِ فردوسی مشهد، دخترِ جوانِ نقاشی را میدیدم که روی چهارپایهاش نشسته و در حال نقاشی کردنِ تصاویرِ #شاهنامه بر روی دیوارهای دورتادورِ میدان بود. پیشرویِ او هر روزه بود و من از خودم میپرسیدم: «آیا میشود؟» ۲)…
ابراهیم پورداود، ایرانشناس برجسته و نخستین مترجم اوستا
goo.gl/ng4X2E
ابراهیم پورداود، ایرانشناس و اوستاشناس معاصر و نخستین کسی که اوستا را به فارسی برگرداند در بیستم بهمنماه ۱۲۶۴ در شهر رشت و در محلهی سبزهمیدان دیده به جهان گشود.
پورداود در سال ۱۲۸۷ از راه قم، اراک، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت و در بیروت و در مدرسهی «لوئیک» به آموختن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همانجا بود که نام پورداود بر خود نهاد و برادرانش نیز نام خانوادگی داودزاده و داودی را انتخاب کردند.
پورداود در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین و پس از آن در دانشکدهی «ارلانگن» به ادامهی تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت. پورداود در آنجا با سیدحسن تقیزاده آشنا شد و در انتشار مجلهی «کاوه» با او همکاری کرد. همکاری با تقیزاده و محمد قزوینی و آشناییاش با خاورشناسان آلمانی مانند «یوزف مارکوارت» تاثیر بسیاری بر اندیشههای پورداود گذاشت. پورداود بیش از پیش به تحصیل و تحقیق در مورد ایران باستان علاقهمند شد.
پورداود در آنجا به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا همت گمارد. مَزدَیَسنا صفتی است که به معنای پرستندهی اهورامزدا است. پورداود در سال ۱۳۱۱ به درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاهی در هند به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۲ در هفتمین کنگرهی هند شزقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبهی عربی-پارسی را نیز برعهده گرفت و در آنجا خطابهای با عنوان «مراجعاتی چند دربارهی بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ارائه داد. زرتشتیان هند بسیار به پورداود علاقهمند بودند و حتا در مراسمهایی که جز زرتشتیان کسی را راه نمیدادند نیز از او دعوت به عمل میآوردند.
پورداود در سال ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و در آنجا به ادامهی کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. او در سال ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشگدهی حقوق و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۷ عضو پیوستهی فرهنگستان ایران شد. فرهنگستان ایران نهادی بود که در نهم اردیبهشت ۱۳۱۴ برای اصلاح زبان و خط فارسی به دستور رضاشاه تاسیس شده بود و تا سال ۱۳۳۳ فعالیت داشت. در شصتمین سال تولد پورداود، مراسم پاشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران برگزار شد که در آن اساتید برجستهای حضور داشتند که علاوه بر اساتید ایرانی، شخصیتهای علمی خارجی نیز شرکت کرده بودند.
.
از ابراهیم پورداود آثار فراوانی بر جای مانده است. به غیر از مجموعه گفتارها و رسالات فراوانی که ایشان نوشته است فقط کتابهای علمی و تحقیق و ترجمههایی که از او باقی مانده است بیش از ۲۲۰۰ صفحه است و همهی اینها به غیر از کار بزرگ پورداود در ترجمه و تفسیر اوستا است که شامل دو جلد «یشنا»، دو جلد «یسنا»، دو ترجمه از «گاتها» و یک جلد «ویسپرد» است. از دیگر آثار پورداود میتوان به «آناهیتا» اشاره کرد.
ابراهیم پورداود در ۲۶ آبانماه ۱۳۴۷ در سن ۸۳ سالگی در تهران درگشدت و طبق وصیتش در آرامگاه خانوادگی در رشت به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/wuKWDf
#ابراهیمپورداود
#اوستا
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/ng4X2E
ابراهیم پورداود، ایرانشناس و اوستاشناس معاصر و نخستین کسی که اوستا را به فارسی برگرداند در بیستم بهمنماه ۱۲۶۴ در شهر رشت و در محلهی سبزهمیدان دیده به جهان گشود.
پورداود در سال ۱۲۸۷ از راه قم، اراک، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت و در بیروت و در مدرسهی «لوئیک» به آموختن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همانجا بود که نام پورداود بر خود نهاد و برادرانش نیز نام خانوادگی داودزاده و داودی را انتخاب کردند.
پورداود در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین و پس از آن در دانشکدهی «ارلانگن» به ادامهی تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت. پورداود در آنجا با سیدحسن تقیزاده آشنا شد و در انتشار مجلهی «کاوه» با او همکاری کرد. همکاری با تقیزاده و محمد قزوینی و آشناییاش با خاورشناسان آلمانی مانند «یوزف مارکوارت» تاثیر بسیاری بر اندیشههای پورداود گذاشت. پورداود بیش از پیش به تحصیل و تحقیق در مورد ایران باستان علاقهمند شد.
پورداود در آنجا به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا همت گمارد. مَزدَیَسنا صفتی است که به معنای پرستندهی اهورامزدا است. پورداود در سال ۱۳۱۱ به درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاهی در هند به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۲ در هفتمین کنگرهی هند شزقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبهی عربی-پارسی را نیز برعهده گرفت و در آنجا خطابهای با عنوان «مراجعاتی چند دربارهی بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ارائه داد. زرتشتیان هند بسیار به پورداود علاقهمند بودند و حتا در مراسمهایی که جز زرتشتیان کسی را راه نمیدادند نیز از او دعوت به عمل میآوردند.
پورداود در سال ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و در آنجا به ادامهی کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. او در سال ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشگدهی حقوق و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۷ عضو پیوستهی فرهنگستان ایران شد. فرهنگستان ایران نهادی بود که در نهم اردیبهشت ۱۳۱۴ برای اصلاح زبان و خط فارسی به دستور رضاشاه تاسیس شده بود و تا سال ۱۳۳۳ فعالیت داشت. در شصتمین سال تولد پورداود، مراسم پاشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران برگزار شد که در آن اساتید برجستهای حضور داشتند که علاوه بر اساتید ایرانی، شخصیتهای علمی خارجی نیز شرکت کرده بودند.
.
از ابراهیم پورداود آثار فراوانی بر جای مانده است. به غیر از مجموعه گفتارها و رسالات فراوانی که ایشان نوشته است فقط کتابهای علمی و تحقیق و ترجمههایی که از او باقی مانده است بیش از ۲۲۰۰ صفحه است و همهی اینها به غیر از کار بزرگ پورداود در ترجمه و تفسیر اوستا است که شامل دو جلد «یشنا»، دو جلد «یسنا»، دو ترجمه از «گاتها» و یک جلد «ویسپرد» است. از دیگر آثار پورداود میتوان به «آناهیتا» اشاره کرد.
ابراهیم پورداود در ۲۶ آبانماه ۱۳۴۷ در سن ۸۳ سالگی در تهران درگشدت و طبق وصیتش در آرامگاه خانوادگی در رشت به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/wuKWDf
#ابراهیمپورداود
#اوستا
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. ابراهیم پورداود، ایرانشناس برجسته و نخستین مترجم اوستا . #ابراهیم_پورداود، #ایرانشناس و #اوستاشناس معاصر و نخستین کسی که اوستا را به فارسی برگرداند در بیستم بهمنماه ۱۲۶۴ در شهر #رشت و در محلهی سبزهمیدان دیده به جهان گشود. #پورداود در سال ۱۲۸۷ از راه…
شهر بیتاب نغمههای توست.
چه پرفروغ و روشن است آن روز که صدای تو دوباره شهر را پر کند. مبارزه کن مثل همیشه تا گوش های ما آواز زندگی را از دهان تو بشنود. ما در کنار توییم تا همیشه...
برگرفته از فیسبوک همایون شجریان
استاد شجریان و همسرشان پس از بازگشت به ایران.
شجریان مدتی برای درمان بیماری سرطان خود در خارج از کشور به سر میبرد و حالا در ایران است. آموزشکده توانا امیدوار است که هر چه زودتر شاهد هنرمایی و برگزاری کسنرت شجریان در ایران باشیم.
goo.gl/53DY0z
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
چه پرفروغ و روشن است آن روز که صدای تو دوباره شهر را پر کند. مبارزه کن مثل همیشه تا گوش های ما آواز زندگی را از دهان تو بشنود. ما در کنار توییم تا همیشه...
برگرفته از فیسبوک همایون شجریان
استاد شجریان و همسرشان پس از بازگشت به ایران.
شجریان مدتی برای درمان بیماری سرطان خود در خارج از کشور به سر میبرد و حالا در ایران است. آموزشکده توانا امیدوار است که هر چه زودتر شاهد هنرمایی و برگزاری کسنرت شجریان در ایران باشیم.
goo.gl/53DY0z
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. شهر بیتاب نغمههای توست. چه پرفروغ و روشن است آن روز که صدای تو دوباره شهر را پر کند. مبارزه کن مثل همیشه تا گوش های ما آواز زندگی را از دهان تو بشنود. ما در کنار توییم تا همیشه... برگرفته از فیسبوک همایون شجریان استاد شجریان و همسرشان پس از بازگشت به…
مریم معمارصادقی یکی از ۶۰ دانشپژوه آمریکایی منتخب «برنامه راهبردی ریاستجمهوری» سال ۲۰۱۷
مریم معمارصادقی از بنیانگذاران و مدیران آموزشکده توانا به عنوان یکی از دانشپژوهان «برنامه راهبری ریاست جمهوری» در میان ۶۰ آمریکایی است که در سال ۲۰۱۷ انتخاب شده است.
مریم یکی از ۶۰ دانشپژوهی است که در میان ۶۰ آمریکایی از بخشهای مختلف جامعهی مدنی و همینطور از بخش مختلف جامعه آمریکا از جمله جامعهی پزشکان، دولت، نهادهای آکادمیک، ارتش، قضات، شرکتهای سهامی برای این برنامه آموزشی انتخاب شده است. این برنامه، ابتکاری ویژه در جهت توسعه راهبری است که از منابع مراکز روسای جمهور سابق از جمله مرکز ریاست جمهوری جرج بوش پسر، بیل کلینتون، جرج بوش پدر و لیندون جانسون بهره میبرد. دانشپژوهان بر اساس توانایی راهبری و پروژههای شخصیشان در جهت بهبود مصالح اجتماعی و مدنی با بررسی نیازها و مشکلات جوامع, سازمانها یا حرفهها انتخاب شدهاند.
این انتخاب بیشک افتخاری است برای آموزشکدهی توانا و تیم و خانوادهی صمیمی آن که ماحصل کار و تجربهی چند سالهی خود را با دیگران در میان بگذارد و فرصتی است تا آنها نیز از تجارب فراوان توانا در این مسیر پر مشقت فعالیت آشنا بشوند. توانا نیز میتواند با این حضور خود از تجارب دیگر بخشهای جامعهی مدنی آمریکا استفاده کند. این انتخاب میتواند برای جامعهی مدنی آمریکا سودمند باشد.
دانشپژوهان در طی چند ماه به مراکز ریاستجمهوری سفر خواهند کرد تا مهارتهای راهبری روسای جمهور سابق، مقامات دولتی و مدرسان برجسته را فرا بگیرند. آنها رویکردهای متفاوت راهبری را مطالعه میکنند و به کار میبندند.آنها همچنین شبکهای از همکاران ایجاد کرده و با مشاوران تبادل نظر میکنند.
goo.gl/JHY6IT
دوره مدیریت سازمان های غیر دولتی که توسط مریم معمارصادقی برگزار شده بود را در آدرس زیر ببینید:
goo.gl/9FSTbn
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مریم معمارصادقی از بنیانگذاران و مدیران آموزشکده توانا به عنوان یکی از دانشپژوهان «برنامه راهبری ریاست جمهوری» در میان ۶۰ آمریکایی است که در سال ۲۰۱۷ انتخاب شده است.
مریم یکی از ۶۰ دانشپژوهی است که در میان ۶۰ آمریکایی از بخشهای مختلف جامعهی مدنی و همینطور از بخش مختلف جامعه آمریکا از جمله جامعهی پزشکان، دولت، نهادهای آکادمیک، ارتش، قضات، شرکتهای سهامی برای این برنامه آموزشی انتخاب شده است. این برنامه، ابتکاری ویژه در جهت توسعه راهبری است که از منابع مراکز روسای جمهور سابق از جمله مرکز ریاست جمهوری جرج بوش پسر، بیل کلینتون، جرج بوش پدر و لیندون جانسون بهره میبرد. دانشپژوهان بر اساس توانایی راهبری و پروژههای شخصیشان در جهت بهبود مصالح اجتماعی و مدنی با بررسی نیازها و مشکلات جوامع, سازمانها یا حرفهها انتخاب شدهاند.
این انتخاب بیشک افتخاری است برای آموزشکدهی توانا و تیم و خانوادهی صمیمی آن که ماحصل کار و تجربهی چند سالهی خود را با دیگران در میان بگذارد و فرصتی است تا آنها نیز از تجارب فراوان توانا در این مسیر پر مشقت فعالیت آشنا بشوند. توانا نیز میتواند با این حضور خود از تجارب دیگر بخشهای جامعهی مدنی آمریکا استفاده کند. این انتخاب میتواند برای جامعهی مدنی آمریکا سودمند باشد.
دانشپژوهان در طی چند ماه به مراکز ریاستجمهوری سفر خواهند کرد تا مهارتهای راهبری روسای جمهور سابق، مقامات دولتی و مدرسان برجسته را فرا بگیرند. آنها رویکردهای متفاوت راهبری را مطالعه میکنند و به کار میبندند.آنها همچنین شبکهای از همکاران ایجاد کرده و با مشاوران تبادل نظر میکنند.
goo.gl/JHY6IT
دوره مدیریت سازمان های غیر دولتی که توسط مریم معمارصادقی برگزار شده بود را در آدرس زیر ببینید:
goo.gl/9FSTbn
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #مریم_معمارصادقی یکی از ۶۰ دانشپژوه آمریکایی منتخب «برنامه راهبردی ریاستجمهوری» سال ۲۰۱۷ . مریم معمارصادقی از بنیانگذاران و مدیران #آموزشکده_توانا به عنوان یکی از دانشپژوهان «برنامه راهبری ریاست جمهوری» در میان ۶۰ آمریکایی است که در سال ۲۰۱۷ انتخاب…
بیانیه تنی چند از شخصیتهای حقوقی، مدنی،
سیاسی و هنری ایران برای آزادی "شهناز اکملی"
شما ای ایرانیان و هموطنان...
ما امضاء کنندگان این نامه، همچون شما مردم، شرمگینِ اوضاعِ اسفبار سرزمینِ خویشیم، و رنج می بریم از اینکه شب ها و روزهای ما را با نگرانی و هراس و آشفتگی آمیخته اند.
ما نیز چون شما؛ از اینکه روان جامعه را نا آرام و خراشیده می بینیم، غصه میخوریم. غصه میخوریم از اینکه می بینیم فرصت های ناب و بی بازگشتِ سرزمین مان بلعیده میشود و به باد می رود. و از اینکه می بینیم نخبگان سرزمین مان به کوچی ناگزیر تن می سپرند، یا به وسیله مراجع غیرقانونی و غیر صالح و فقدان دادرسی منصفانه به انزوا و زندان در می افتند؛ میگدازیم. آشوبی که این روزها به جمال و جان جامعه نشسته، نه آن است که چشم انتظارش بودیم.
در میان کشته های عاشورای سال 88...
پسر جوانی است بنام "مصطفی کریم بیگی".
مردم مگر چه میخواستند که مصطفی هایشان به ضرب تیر مستقیم و به تیزی قمه از پا در آیند؟، و مگر پدران و مادرانشان چه میگویند که یا باید لب فرو بندند، یا با هجوم ناگهانیِ مأموران به زندان برده شوند؟!
شهناز اکملی (مادر مصطفی) را سراسیمه و بدون اخطار قبلی از خانه بیرون میکشند، و راهی سلول انفرادی اش می کنند! درست به همان شیوه ای که "نرگس محمدی" و "آتنا دائمی" و دیگر عزیزان ما را روانه ی زندان کردند!
این بانوانِ زندانی ما، از عفیف ترین و شایسته ترین و انسان ترین و بی گناه ترین هایند، که جز برای ایران و ایرانیان، درستی و نظم و قانون و بهروزی نخواسته اند، جای این بانوان بر چشم ماست نه زندان.
ای شما ایرانیان و هموطنان...
ما امضاء کنندگان این نامه، همچون شمایان، خسته ایم از بی قانونی های پی درپی، و شرمنده ایم از تماشای ریختِ ناجور سرزمین مان ایران، و دلگیریم از تماشای برآمدن زشتی ها و به خاک رفتنِ راستی ها. ما را شاید فرصت چندانی نباشد. به آنانی که سایه ی شوم ترس را بر سرِ خانه های ما آوار کرده اند، میگوییم: گردونه ی نابخردی را دوامی نیست، و می گوییم: ماندگاری، تنها با دل های آرامِ مردمِ آگاه است.
مردان و زنان معترض و منتقد و فعالان حقوق بشریِ ما چرا باید در زندان باشند؟ "شهناز اکملی" چرا زندانی است؟ این زندانیان، غرور و افتخار مایند. اینان، رنج زندان و محرومیت های بعدی اش را بجان خریده اند، تا راهی برای رهایی سرزمین شان بکاوند.
ما بر آزادیِ بی قید و شرط و هرچه زودترِ بانوان و مردانی که اراده ای جز فرا بردنِ بایستگی های حقوق بشری در کشورمان نداشته اند، اصرار می ورزیم. "شهناز اکملی" و دیگر عزیزانِ دربند "باید" آزاد شوند. این به نفع همه است. تهدید نمیکنیم. حتمآ آزادیِ این خوبان، راهی است برای برون رفت از مخمصه های گلوگیر، و راهی است برای همدلی.
goo.gl/zd525C
امضاء کنندگان:
شیرین عبادی، دکتر محمد ملکی، دکتر محمد سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی، مهناز پراکند، محمد نوری زاد
در همین رابطه:
شهناز کریم بیگی؛ مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
#FREESHAHNAZ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
سیاسی و هنری ایران برای آزادی "شهناز اکملی"
شما ای ایرانیان و هموطنان...
ما امضاء کنندگان این نامه، همچون شما مردم، شرمگینِ اوضاعِ اسفبار سرزمینِ خویشیم، و رنج می بریم از اینکه شب ها و روزهای ما را با نگرانی و هراس و آشفتگی آمیخته اند.
ما نیز چون شما؛ از اینکه روان جامعه را نا آرام و خراشیده می بینیم، غصه میخوریم. غصه میخوریم از اینکه می بینیم فرصت های ناب و بی بازگشتِ سرزمین مان بلعیده میشود و به باد می رود. و از اینکه می بینیم نخبگان سرزمین مان به کوچی ناگزیر تن می سپرند، یا به وسیله مراجع غیرقانونی و غیر صالح و فقدان دادرسی منصفانه به انزوا و زندان در می افتند؛ میگدازیم. آشوبی که این روزها به جمال و جان جامعه نشسته، نه آن است که چشم انتظارش بودیم.
در میان کشته های عاشورای سال 88...
پسر جوانی است بنام "مصطفی کریم بیگی".
مردم مگر چه میخواستند که مصطفی هایشان به ضرب تیر مستقیم و به تیزی قمه از پا در آیند؟، و مگر پدران و مادرانشان چه میگویند که یا باید لب فرو بندند، یا با هجوم ناگهانیِ مأموران به زندان برده شوند؟!
شهناز اکملی (مادر مصطفی) را سراسیمه و بدون اخطار قبلی از خانه بیرون میکشند، و راهی سلول انفرادی اش می کنند! درست به همان شیوه ای که "نرگس محمدی" و "آتنا دائمی" و دیگر عزیزان ما را روانه ی زندان کردند!
این بانوانِ زندانی ما، از عفیف ترین و شایسته ترین و انسان ترین و بی گناه ترین هایند، که جز برای ایران و ایرانیان، درستی و نظم و قانون و بهروزی نخواسته اند، جای این بانوان بر چشم ماست نه زندان.
ای شما ایرانیان و هموطنان...
ما امضاء کنندگان این نامه، همچون شمایان، خسته ایم از بی قانونی های پی درپی، و شرمنده ایم از تماشای ریختِ ناجور سرزمین مان ایران، و دلگیریم از تماشای برآمدن زشتی ها و به خاک رفتنِ راستی ها. ما را شاید فرصت چندانی نباشد. به آنانی که سایه ی شوم ترس را بر سرِ خانه های ما آوار کرده اند، میگوییم: گردونه ی نابخردی را دوامی نیست، و می گوییم: ماندگاری، تنها با دل های آرامِ مردمِ آگاه است.
مردان و زنان معترض و منتقد و فعالان حقوق بشریِ ما چرا باید در زندان باشند؟ "شهناز اکملی" چرا زندانی است؟ این زندانیان، غرور و افتخار مایند. اینان، رنج زندان و محرومیت های بعدی اش را بجان خریده اند، تا راهی برای رهایی سرزمین شان بکاوند.
ما بر آزادیِ بی قید و شرط و هرچه زودترِ بانوان و مردانی که اراده ای جز فرا بردنِ بایستگی های حقوق بشری در کشورمان نداشته اند، اصرار می ورزیم. "شهناز اکملی" و دیگر عزیزانِ دربند "باید" آزاد شوند. این به نفع همه است. تهدید نمیکنیم. حتمآ آزادیِ این خوبان، راهی است برای برون رفت از مخمصه های گلوگیر، و راهی است برای همدلی.
goo.gl/zd525C
امضاء کنندگان:
شیرین عبادی، دکتر محمد ملکی، دکتر محمد سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی، مهناز پراکند، محمد نوری زاد
در همین رابطه:
شهناز کریم بیگی؛ مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
#FREESHAHNAZ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
مستند شهناز اکملی(کریمبیگی)
شهناز کریم بیگی؛مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
زندان در ایران:جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
@Tavaana_TavaanaTech
شهناز کریم بیگی؛مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
زندان در ایران:جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناصراشجاری؛فعال مدنی و سیاسی مدتی است در زندان است.درتصاویر می بینید که او به دیدار کارگران و معلمان و زندانیان سیاسی و خانواده های داغدار میرفت.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
ناصراشجاری؛فعال مدنی و سیاسی مدتی است در زندان است.درتصاویر می بینید که او به دیدار کارگران و معلمان و زندانیان سیاسی و خانواده های داغدار میرفت. https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«زندانی سیاسی ناصراشجاری: در زندان قصد جانم را کرده اند. من وصیت میکنم هر اتفاقی برایم افتاد، دستگاه قضایی کشور و مسئولین زندان اوین مسئول جان من هستند.
طبق آخرین خبر؛ آقای #ناصراشجاری خبر داد که با ایجاد دعوای ساختگی هدف حمله دو زندانی در بند 209 اوین، و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در ادامه مامورین زندان وی را به انفرادی بند 204 منتقل کردند که تنها سه نفر زندانی در کنارش هستند. امکانات زندگی دراین محل بسیار ابتدایی و فوق العاده آلوده است.
گفتنی ست که #ناصراشجاری از ناراحتی کلیه و بیماری قند و کبد رنج می برد و از دسترسی به دارو و امکانات پزشکی محروم شده است. وی تمام اتهامات بی اساس و پوچ مانند اهانت به ائمه، توهین به رهبر و مقامات دولتی در فضای مجازی و تهیه عکس و ویدئو برای رسانه های خارج کشور از جمله برنامه مسیح علینژاد در صدای آمریکا و فضای مجازی و دریافت کمک مالی از خارج کشور را رد کرده (در حالیکه هیچ پولی در منزل و یا حساب وی موجود نیست که مخارج وکیل پرداخت شود). وی بجز همدردی و همراهی انساندوستانه با خانواده زندانیان سیاسی و تلاش برای رعایت حقوق بشر هیچ کاری نکرده است.
دیده شده که پس از دستگیری نامتعارف (یکشنبه 7 ژانویه 17دی)، توقیف موبایل و کامپیوتر شخصی وی، همچنان کسانی با آیدی وی آنلاین شده و بجای وی در تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک و ... ظاهر شده اند. بنظر میرسد این شیوه تبهکارانه که در مورد سایر دستگیر شده ها هم اجرا میشود، جهت پرونده سازی و جمع آوری اطلاعات کذایی صورت میگیرد.
در جمهوری اسلامی، خانواده تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی بشدت تحت فشار و تهدید جانی و ارعاب قرار می گیرند که سکوت اختیار کنند و از اعتراض به حبس و اطلاع رسانی در مورد دستگیری و آزار زندانی پرهیز کنند. بدین ترتیب فشار مضاعفی را بر زندانی وارد می آورند.
بدینوسیله یک بار دیگر، توجه تمام مدافعین حقوق بشر و نهادهای بیت المللی حقوق بشری و عفو بین الملل و کمسیون حقوق بشر سازمان ملل به نقض حقوق اولیه انسانی، بیعدالتی قوه قضائیه و وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی در سیاهچاله جمهوری اسلامی ایران لازم است. سیالچاله جمهوری اسلامی باید از سرکوب و نابودی مردم دست بردارد.»
متن برگرفته از فیسبوک محمود ماهری
goo.gl/ImSqak
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
طبق آخرین خبر؛ آقای #ناصراشجاری خبر داد که با ایجاد دعوای ساختگی هدف حمله دو زندانی در بند 209 اوین، و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در ادامه مامورین زندان وی را به انفرادی بند 204 منتقل کردند که تنها سه نفر زندانی در کنارش هستند. امکانات زندگی دراین محل بسیار ابتدایی و فوق العاده آلوده است.
گفتنی ست که #ناصراشجاری از ناراحتی کلیه و بیماری قند و کبد رنج می برد و از دسترسی به دارو و امکانات پزشکی محروم شده است. وی تمام اتهامات بی اساس و پوچ مانند اهانت به ائمه، توهین به رهبر و مقامات دولتی در فضای مجازی و تهیه عکس و ویدئو برای رسانه های خارج کشور از جمله برنامه مسیح علینژاد در صدای آمریکا و فضای مجازی و دریافت کمک مالی از خارج کشور را رد کرده (در حالیکه هیچ پولی در منزل و یا حساب وی موجود نیست که مخارج وکیل پرداخت شود). وی بجز همدردی و همراهی انساندوستانه با خانواده زندانیان سیاسی و تلاش برای رعایت حقوق بشر هیچ کاری نکرده است.
دیده شده که پس از دستگیری نامتعارف (یکشنبه 7 ژانویه 17دی)، توقیف موبایل و کامپیوتر شخصی وی، همچنان کسانی با آیدی وی آنلاین شده و بجای وی در تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک و ... ظاهر شده اند. بنظر میرسد این شیوه تبهکارانه که در مورد سایر دستگیر شده ها هم اجرا میشود، جهت پرونده سازی و جمع آوری اطلاعات کذایی صورت میگیرد.
در جمهوری اسلامی، خانواده تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی بشدت تحت فشار و تهدید جانی و ارعاب قرار می گیرند که سکوت اختیار کنند و از اعتراض به حبس و اطلاع رسانی در مورد دستگیری و آزار زندانی پرهیز کنند. بدین ترتیب فشار مضاعفی را بر زندانی وارد می آورند.
بدینوسیله یک بار دیگر، توجه تمام مدافعین حقوق بشر و نهادهای بیت المللی حقوق بشری و عفو بین الملل و کمسیون حقوق بشر سازمان ملل به نقض حقوق اولیه انسانی، بیعدالتی قوه قضائیه و وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی در سیاهچاله جمهوری اسلامی ایران لازم است. سیالچاله جمهوری اسلامی باید از سرکوب و نابودی مردم دست بردارد.»
متن برگرفته از فیسبوک محمود ماهری
goo.gl/ImSqak
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
ناصراشجاری؛فعال مدنی و سیاسی مدتی است در زندان است.درتصاویر می بینید که او به دیدار کارگران و معلمان و زندانیان سیاسی و خانواده های داغدار میرفت.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صادق زیبا کلام: در زندان اوین مثل شمر اعدام کردیم!
goo.gl/hOCA8O
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/hOCA8O
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
صادق زیبا کلام: در زندان اوین مثل شمر اعدام کردیم! goo.gl/hOCA8O https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
صادق زیبا کلام: در زندان اوین مثل شمر اعدام کردیم!
goo.gl/hOCA8O
صادق زیبا کلام در گفتگو با علی معلم در حاشیه جشنواره فیلم فجر در خصوص سینمای ایران گفت: سینمای جمهوری اسلامی ایران مثل سینمای اتحاد شوروی است در زمانی که کمونیستها سر کار بودند. زیبا کلام در نقد فیلم حکومتی «ماجرای نیمروز» گفت: بخشی از این فیلم که درباره مجاهدین است مطلقا به شما نمیگوید چرا این اتفاق افتاده که مجاهدین به صورت کور ترور میکنند. فیلم به شما نمیگوید ریشه این تضاد چیست.
فیلم خواسته بگویه مجاهدین مثا آب خوردن آدم میکشتند ولی کسانی که با اینها مبارزه میکردند احساس و عواطف انسانی داشتند. در برابر ترورها و بمبگذاری های آنها ما هم مثل شمر در زندان اوین اعدام کردیم ....
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/hOCA8O
صادق زیبا کلام در گفتگو با علی معلم در حاشیه جشنواره فیلم فجر در خصوص سینمای ایران گفت: سینمای جمهوری اسلامی ایران مثل سینمای اتحاد شوروی است در زمانی که کمونیستها سر کار بودند. زیبا کلام در نقد فیلم حکومتی «ماجرای نیمروز» گفت: بخشی از این فیلم که درباره مجاهدین است مطلقا به شما نمیگوید چرا این اتفاق افتاده که مجاهدین به صورت کور ترور میکنند. فیلم به شما نمیگوید ریشه این تضاد چیست.
فیلم خواسته بگویه مجاهدین مثا آب خوردن آدم میکشتند ولی کسانی که با اینها مبارزه میکردند احساس و عواطف انسانی داشتند. در برابر ترورها و بمبگذاری های آنها ما هم مثل شمر در زندان اوین اعدام کردیم ....
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
صادق زیبا کلام: در زندان اوین مثل شمر اعدام کردیم!
goo.gl/hOCA8O
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/hOCA8O
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
سهیل عربی زندانی ِ احکام قرون وسطایی
goo.gl/rK8Y16
داستانی که میخوانید، داستانی واقعی است. داستانی واقعی که صد البته نه تاریخی که برای مثال تعلق به چند قرن پیش ِ اروپای گرفتار ِ قرون وسطی داشته باشد. داستانی است که همین حوالی خودمان و در عصر جمهوری اسلامی رخ داده است. داستان البته شباهتهای بسیاری به دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطایی دارد. قصهی پر غصهی ما، داستان جوانی است به نام سهیل عربی. سهیل عربی جوانی است ۳۱ ساله و متولد سیام مردادماه ۱۳۶۴. سهیل فارغالتحصیل رشتهی عکاسی از دانشگاه هنر و معماری است و متاهل که دختری دارد به نام روژان.
سهیل عربی به همراه همسرش در آتلیهی عکاسیشان مشغول کار بودند که توسط نیروهای اطلاعات سپاه «ثارالله» در ۱۶ آذرماه سال ۱۳۹۲ دستگیر و به بند دو الف منتقل میشود. دو ماه در سلول انفرادی مورد بازجویی و شکنجه قرار میگیرد و سرانجام در شعبهی ۱۲ دادسرای فرهنگ و رسانه تفهیم اتهام میشود. اتهامات او فعالیت تبلیغی علیه نظام است که با استناد به عکسهایی که سهیل عربی از راهپیماییهای مسالمتآمیز سال ۱۳۸۸ و سرکوب مردم صورت گرفته است. توهین به مقامات نظام از دیگر اتهامات سهیل عربی است. توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی، خمینی از طریق انتشار کاریکاتور هم از اتهامات این جوان است و در نهایت توهین به مقدسات مذهبی از دیگر اتهاملات او است. اولین دادگاه سهیل عربی در سال ۱۳۹۳ در شعبهی ۷۱ کیفری استان به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی تشکیل میشود و بنا بر کیفرخواست نمایندهی دادستان و حکم قاضی، سهیل عربی به اتهام «سبالنبی» به حکم اعدام محکوم میشود.
در ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی آمده است:
«هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره(س) اهانت نماید اگر مشمول حکم سابالنبی باشد اعدام میشود و در غیر اینصورت به حبس یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»
سهیل عربی به اعدام محکوم میشود. اعتراض وکلا و خانوادهی سهیل عربی که معتقد هستند این حکم وجاهت قانونی ندارد و نقد مذهب را نمیتوان مصداق سابالنبی دانست موجب میشود که تجدید نظر صورت بگیرد. قاضی تجدید نظر، علی رازینی است. رازینی نه تنها حکم را تایید میکند بلکه یک حکم اعدام دیگر نیز به جرم فعالیت گسترده در جهت تحریک مردم علیه نظام و دعوت به راهپیمایی و بیدین کردن دهها هزار جوان ایرانی به حکم افزوده میشود.
وکلای سهیل عربی اما از پا نمینشینند و مجددا درخواست اعداده دادرسی میکنند که پس از ۹ ماه تلاش و رسانهای شدن پروندهی سهیل عربی و فشار نهادهای حقوق بشری، حکم اعدام نقض میشود. سرانجام پس از دو سال زندانیکشیدن سهیل عربی زیر خکم اعدام و فشار بر خانواده دادگاه کیفری یک استان تهران، شعبه ده حکم اعدام را نقض میکند. قاضی پرونده اما زیر فشار سپاه پاسداران برائت سهیل عربی را نمیپذیرد و حکم اعدام را به بیستودو سال و شش ماه حبس محکوم میکند در صورتی که طبق قانون ۵۱۳ مجازات اسلامی اشد مجازات برای این جرم پنج سال است.
سهیل عربی در نهایت بر اساس قانون تجمیع احکام به هفت سال و شش ماه حبس و صد ضربه شلاق و دو سال ممنوعالخروجی و همینطور دو سال فعالیت تحقیقی دینی اجباری در دفتر مصباح یزدی محکوم میشود.
سهیل عربی مجبور است پس از پایان حکم و برای اثبات پشیمانی خود از باورهایش نسبت به مذهب ۱۳ جلد کتاب در حوزهی دینشناسی را بخواند و پس از آن از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند تا پاسخ شبهات خود را از موسسهی «راه حق» و پژوهشکده «امام خمینی» دریافت کند و پرسشها و پاسخها را به وصورت مکتوب به دادگاه ارائه کند.
سهیل عربی از سال ۱۳۹۲ بدون حتا یک روز مرخصی در زندان است. او در مدت زندان خود به بیماریهای مختلفی دچار شده است اما مسئولان زندان اجازهی درمان او را خارج از زندان نمیدهند.
امیر سالار داوودی، وکیل سهیل عربی اعلام کرده است که وضعیت جسمی سهیل عربی مناسب نیست و با اعلام وحامت حال موکل خود از مسئولان جمهوری اسلامی خواست که او را برای مداوا به بیرون از زندان منتقل کنند. طبق اخبار در چهار ماه گذشته سهیل عربی چندین بار در زندان دچار تشنج شده است.
روژان دختر سهیل عربی، بیتاب پدر است. او در ویدئویی میگوید که از تولد چهار سالگیام پدرم هیچکدام از جشن تولدهای من را نیامده است.
https://tavaana.org/fa/Soheil_Arabi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/rK8Y16
داستانی که میخوانید، داستانی واقعی است. داستانی واقعی که صد البته نه تاریخی که برای مثال تعلق به چند قرن پیش ِ اروپای گرفتار ِ قرون وسطی داشته باشد. داستانی است که همین حوالی خودمان و در عصر جمهوری اسلامی رخ داده است. داستان البته شباهتهای بسیاری به دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطایی دارد. قصهی پر غصهی ما، داستان جوانی است به نام سهیل عربی. سهیل عربی جوانی است ۳۱ ساله و متولد سیام مردادماه ۱۳۶۴. سهیل فارغالتحصیل رشتهی عکاسی از دانشگاه هنر و معماری است و متاهل که دختری دارد به نام روژان.
سهیل عربی به همراه همسرش در آتلیهی عکاسیشان مشغول کار بودند که توسط نیروهای اطلاعات سپاه «ثارالله» در ۱۶ آذرماه سال ۱۳۹۲ دستگیر و به بند دو الف منتقل میشود. دو ماه در سلول انفرادی مورد بازجویی و شکنجه قرار میگیرد و سرانجام در شعبهی ۱۲ دادسرای فرهنگ و رسانه تفهیم اتهام میشود. اتهامات او فعالیت تبلیغی علیه نظام است که با استناد به عکسهایی که سهیل عربی از راهپیماییهای مسالمتآمیز سال ۱۳۸۸ و سرکوب مردم صورت گرفته است. توهین به مقامات نظام از دیگر اتهامات سهیل عربی است. توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی، خمینی از طریق انتشار کاریکاتور هم از اتهامات این جوان است و در نهایت توهین به مقدسات مذهبی از دیگر اتهاملات او است. اولین دادگاه سهیل عربی در سال ۱۳۹۳ در شعبهی ۷۱ کیفری استان به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی تشکیل میشود و بنا بر کیفرخواست نمایندهی دادستان و حکم قاضی، سهیل عربی به اتهام «سبالنبی» به حکم اعدام محکوم میشود.
در ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی آمده است:
«هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره(س) اهانت نماید اگر مشمول حکم سابالنبی باشد اعدام میشود و در غیر اینصورت به حبس یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»
سهیل عربی به اعدام محکوم میشود. اعتراض وکلا و خانوادهی سهیل عربی که معتقد هستند این حکم وجاهت قانونی ندارد و نقد مذهب را نمیتوان مصداق سابالنبی دانست موجب میشود که تجدید نظر صورت بگیرد. قاضی تجدید نظر، علی رازینی است. رازینی نه تنها حکم را تایید میکند بلکه یک حکم اعدام دیگر نیز به جرم فعالیت گسترده در جهت تحریک مردم علیه نظام و دعوت به راهپیمایی و بیدین کردن دهها هزار جوان ایرانی به حکم افزوده میشود.
وکلای سهیل عربی اما از پا نمینشینند و مجددا درخواست اعداده دادرسی میکنند که پس از ۹ ماه تلاش و رسانهای شدن پروندهی سهیل عربی و فشار نهادهای حقوق بشری، حکم اعدام نقض میشود. سرانجام پس از دو سال زندانیکشیدن سهیل عربی زیر خکم اعدام و فشار بر خانواده دادگاه کیفری یک استان تهران، شعبه ده حکم اعدام را نقض میکند. قاضی پرونده اما زیر فشار سپاه پاسداران برائت سهیل عربی را نمیپذیرد و حکم اعدام را به بیستودو سال و شش ماه حبس محکوم میکند در صورتی که طبق قانون ۵۱۳ مجازات اسلامی اشد مجازات برای این جرم پنج سال است.
سهیل عربی در نهایت بر اساس قانون تجمیع احکام به هفت سال و شش ماه حبس و صد ضربه شلاق و دو سال ممنوعالخروجی و همینطور دو سال فعالیت تحقیقی دینی اجباری در دفتر مصباح یزدی محکوم میشود.
سهیل عربی مجبور است پس از پایان حکم و برای اثبات پشیمانی خود از باورهایش نسبت به مذهب ۱۳ جلد کتاب در حوزهی دینشناسی را بخواند و پس از آن از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند تا پاسخ شبهات خود را از موسسهی «راه حق» و پژوهشکده «امام خمینی» دریافت کند و پرسشها و پاسخها را به وصورت مکتوب به دادگاه ارائه کند.
سهیل عربی از سال ۱۳۹۲ بدون حتا یک روز مرخصی در زندان است. او در مدت زندان خود به بیماریهای مختلفی دچار شده است اما مسئولان زندان اجازهی درمان او را خارج از زندان نمیدهند.
امیر سالار داوودی، وکیل سهیل عربی اعلام کرده است که وضعیت جسمی سهیل عربی مناسب نیست و با اعلام وحامت حال موکل خود از مسئولان جمهوری اسلامی خواست که او را برای مداوا به بیرون از زندان منتقل کنند. طبق اخبار در چهار ماه گذشته سهیل عربی چندین بار در زندان دچار تشنج شده است.
روژان دختر سهیل عربی، بیتاب پدر است. او در ویدئویی میگوید که از تولد چهار سالگیام پدرم هیچکدام از جشن تولدهای من را نیامده است.
https://tavaana.org/fa/Soheil_Arabi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سهیل عربی زندانی ِ احکام قرون وسطایی . داستانی که میخوانید، داستانی واقعی است. داستانی واقعی که صد البته نه تاریخی که برای مثال تعلق به چند قرن پیش ِ اروپای گرفتار ِ قرون وسطی داشته باشد. داستانی است که همین حوالی خودمان و در عصر جمهوری اسلامی رخ داده…
فکر کنم بیشتر کسایی که اسمشون بهمن هست تو بهمن ماه بدنیا اومدن،
اماصابخونه ی من تو دربند یک نوه داشت حدودا دوساله به اسم بهمن که فکرکنم اسمشو از بهمن واقعی (برف) گرفته بودن,چرا که یه شب مااونجا دعوت بودیم و این آقا بهمن کوچولو هم تا اومد تو، خراب شد رو سر و کول پدربزرگش و بقیه ی فامیل به زور و بلا این موجود عجیب رو از رو سر اون پیرمرد کشیدن پایین و شانس ادامه ی زندگی رو بهش برگردوندن.
پدر بزرگش رو کرد به ما گفت استاد جان این بهمن ما خیلی تو نقاشی بااستعداده و بچه ی تیز و بُزیه,
اما درواقع بهمن جان بهره ای از هوش نبرده بود و از تیز و بز فقط بز بود,چرا که وقت شام به یکباره دیدیم رفته بالای تلویزیون و همه زدن تو سر خودشون که بچه بیا پایین,
دراین هنگام مادرش قربون صدقه ش رفت که الهی قربونش برم,بچه م میخواد گوینده خبر شه,(یکی نیست بگه خانوم آخه گوینده ی خبر بالای تلویزیون چکار میکنه؟)
بعد گفت بهمن جان یه خورده اخبار بگو,بچه هم چندتا اصوات بیمعنی مثل ابببب دددد داد بیرون و مامانش گفت بچه م داره اهم اخبار رو میگه
پدر بچه که پاک قاطی کرده بود پاشد گفت بچه بیا پایین وگرنه با یه مشت میکنمت تو خود تلویزیون که جای درست گوینده ی اخباره,
با وساطت من و بقیه ی فامیل پدر رو از قتل پسر برحذر داشتیم و آن گوینده ی عزیز اخبار رو از بالای تلویزیون آوردن پایین در حالیکه شلوار رو از شماره دو!قهوه ای کرده بود,دست برقضا شام هم فسنجون بود و من دیگه نتونستم ادامه بدم و با ذکر اینکه من همیشه شام کم میخورم عقب کشیدم و ماجرا خاتمه یافت.
___________________
تصویر, من و بهمن مفید سوار بر بهمن غیر مفید(البته بهمن غیر مفید روزگاری از شرایط هنرمندی بود و نشانه ی روشنفکری,که خوشبختانه جای خودش رو به موی فر نامرتب و ته ریش و عینک گردالی و شلوار جین پاره داد)
برگرفته از اینستاگرام مهدی احمدیان، کارتونیست و طنزنویس
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/37Fs0E
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
اماصابخونه ی من تو دربند یک نوه داشت حدودا دوساله به اسم بهمن که فکرکنم اسمشو از بهمن واقعی (برف) گرفته بودن,چرا که یه شب مااونجا دعوت بودیم و این آقا بهمن کوچولو هم تا اومد تو، خراب شد رو سر و کول پدربزرگش و بقیه ی فامیل به زور و بلا این موجود عجیب رو از رو سر اون پیرمرد کشیدن پایین و شانس ادامه ی زندگی رو بهش برگردوندن.
پدر بزرگش رو کرد به ما گفت استاد جان این بهمن ما خیلی تو نقاشی بااستعداده و بچه ی تیز و بُزیه,
اما درواقع بهمن جان بهره ای از هوش نبرده بود و از تیز و بز فقط بز بود,چرا که وقت شام به یکباره دیدیم رفته بالای تلویزیون و همه زدن تو سر خودشون که بچه بیا پایین,
دراین هنگام مادرش قربون صدقه ش رفت که الهی قربونش برم,بچه م میخواد گوینده خبر شه,(یکی نیست بگه خانوم آخه گوینده ی خبر بالای تلویزیون چکار میکنه؟)
بعد گفت بهمن جان یه خورده اخبار بگو,بچه هم چندتا اصوات بیمعنی مثل ابببب دددد داد بیرون و مامانش گفت بچه م داره اهم اخبار رو میگه
پدر بچه که پاک قاطی کرده بود پاشد گفت بچه بیا پایین وگرنه با یه مشت میکنمت تو خود تلویزیون که جای درست گوینده ی اخباره,
با وساطت من و بقیه ی فامیل پدر رو از قتل پسر برحذر داشتیم و آن گوینده ی عزیز اخبار رو از بالای تلویزیون آوردن پایین در حالیکه شلوار رو از شماره دو!قهوه ای کرده بود,دست برقضا شام هم فسنجون بود و من دیگه نتونستم ادامه بدم و با ذکر اینکه من همیشه شام کم میخورم عقب کشیدم و ماجرا خاتمه یافت.
___________________
تصویر, من و بهمن مفید سوار بر بهمن غیر مفید(البته بهمن غیر مفید روزگاری از شرایط هنرمندی بود و نشانه ی روشنفکری,که خوشبختانه جای خودش رو به موی فر نامرتب و ته ریش و عینک گردالی و شلوار جین پاره داد)
برگرفته از اینستاگرام مهدی احمدیان، کارتونیست و طنزنویس
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/37Fs0E
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
فکر کنم بیشتر کسایی که اسمشون بهمن هست تو بهمن ماه بدنیا اومدن،
اماصابخونه ی من تو دربند یک نوه داشت حدودا دوساله به اسم بهمن که فکرکنم اسمشو از #بهمن واقعی (برف) گرفته بودن,چرا که یه شب مااونجا دعوت بودیم و این آقا بهمن کوچولو هم تا اومد تو، خراب شد رو…
فکر کنم بیشتر کسایی که اسمشون بهمن هست تو بهمن ماه بدنیا اومدن،
اماصابخونه ی من تو دربند یک نوه داشت حدودا دوساله به اسم بهمن که فکرکنم اسمشو از #بهمن واقعی (برف) گرفته بودن,چرا که یه شب مااونجا دعوت بودیم و این آقا بهمن کوچولو هم تا اومد تو، خراب شد رو…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رابطه گلوبالیزیشن،صدور انقلاب و...!
باوربفرمائید این ویدئو طنز نیست بلکه یکی از کارشناسان!طرفدار انقلاب اسلامی درمورد بسط انقلاب اسلامی و صدور آن صحبت میکند.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
باوربفرمائید این ویدئو طنز نیست بلکه یکی از کارشناسان!طرفدار انقلاب اسلامی درمورد بسط انقلاب اسلامی و صدور آن صحبت میکند.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
.
«اولین دغدغه سید محمد #خاتمی «استمرار» نظام است نه «اصلاح» آن. برای اصلاح، نیاز به «مبارزه» است و برای استمرار، نیاز به «محافظه». آقای خاتمی قصد «مبارزه مسالمت آمیز» با نظام را ندارد بلکه هدف او «محافظه مسالمت آمیز» از نظام است.
پیشنهاد #آشتی_ملی او و دعوت به راهپیمایی ۲۲ بهمن هم برای اعتبار نظام است نه نجات ایران. حضور بیشتر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نه به نفع مردم است و نه به نفع تمامیت کشور. اصلا فرض کنیم که مردم به طور گسترده در راهپیمایی حکومتی شرکت کنند. این چه چیزی را به جهان نشان می دهد؟ اینکه مردم ایران حامی حکومت و سیاستهایش هستند؟! خوب این همان چیزی است که ترامپ ادعا می کند. چرا آقای خاتمی مردم را تشویق میکند که مهر تایید بر آن بزنند؟»
برگرفته از صفحه فیسبوک
Ammar Maleki
https://www.instagram.com/p/BQTALf_hPLU/
شما درباره این نظر عمار ملکی چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
مبارزه خشونت پرهیز؛۵۰ نکته اساسی
http://bit.ly/2dpVYhY
خشونت پرهیزی در تاریخ
http://bit.ly/1L2x4eI
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«اولین دغدغه سید محمد #خاتمی «استمرار» نظام است نه «اصلاح» آن. برای اصلاح، نیاز به «مبارزه» است و برای استمرار، نیاز به «محافظه». آقای خاتمی قصد «مبارزه مسالمت آمیز» با نظام را ندارد بلکه هدف او «محافظه مسالمت آمیز» از نظام است.
پیشنهاد #آشتی_ملی او و دعوت به راهپیمایی ۲۲ بهمن هم برای اعتبار نظام است نه نجات ایران. حضور بیشتر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نه به نفع مردم است و نه به نفع تمامیت کشور. اصلا فرض کنیم که مردم به طور گسترده در راهپیمایی حکومتی شرکت کنند. این چه چیزی را به جهان نشان می دهد؟ اینکه مردم ایران حامی حکومت و سیاستهایش هستند؟! خوب این همان چیزی است که ترامپ ادعا می کند. چرا آقای خاتمی مردم را تشویق میکند که مهر تایید بر آن بزنند؟»
برگرفته از صفحه فیسبوک
Ammar Maleki
https://www.instagram.com/p/BQTALf_hPLU/
شما درباره این نظر عمار ملکی چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
مبارزه خشونت پرهیز؛۵۰ نکته اساسی
http://bit.ly/2dpVYhY
خشونت پرهیزی در تاریخ
http://bit.ly/1L2x4eI
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «اولین دغدغه سید محمد #خاتمی «استمرار» نظام است نه «اصلاح» آن. برای اصلاح، نیاز به «مبارزه» است و برای استمرار، نیاز به «محافظه». آقای خاتمی قصد «مبارزه مسالمت آمیز» با نظام را ندارد بلکه هدف او «محافظه مسالمت آمیز» از نظام است. پیشنهاد #آشتی_ملی او و دعوت…