«این جوان اگر ساکن جایی دیگر بود
الان مشغول تحصیل بود ،یا کار مناسبی داشت و سالی یکبارهم به تعطیلات می رفت .
شاید با رخسارو قامتش ستاره سینما می شد.
اما اینجا کولبر بود وزیر برف جان سپرد .
روح همه کولبرانی که زیر خروارها برف جان سپردن شاد ویادشان گرامی باد.»
برگرفته از ایستاگرام پرویز پرستویی
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/gynX67
مطلب مرتبط:
مبارزه حکومت ایران با کولبری از رواج آن نکاسته است؛ چرا؟
http://bit.ly/1TUQA7P
کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
الان مشغول تحصیل بود ،یا کار مناسبی داشت و سالی یکبارهم به تعطیلات می رفت .
شاید با رخسارو قامتش ستاره سینما می شد.
اما اینجا کولبر بود وزیر برف جان سپرد .
روح همه کولبرانی که زیر خروارها برف جان سپردن شاد ویادشان گرامی باد.»
برگرفته از ایستاگرام پرویز پرستویی
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/gynX67
مطلب مرتبط:
مبارزه حکومت ایران با کولبری از رواج آن نکاسته است؛ چرا؟
http://bit.ly/1TUQA7P
کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «این جوان اگر ساکن جایی دیگر بود الان مشغول تحصیل بود ،یا کار مناسبی داشت و سالی یکبارهم به تعطیلات می رفت . شاید با رخسارو قامتش ستاره سینما می شد. اما اینجا #کولبر بود وزیر برف جان سپرد . روح همه کولبرانی که زیر خروارها برف جان سپردن شاد ویادشان گرامی…
از مرز مکزیک تا کوچه اختر؛ شما نگران دیوار هستید آقای روحانی؟!
goo.gl/TKS0tY
حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در واکنش به تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر منع ورود شهروندان هفت کشور از جمله ایران به امریکا و دیوارکشی در مرز آمریکا با مکزیک گفته است که «دوران دیوارکشی به پایان رسیده است و امروز روز ایجاد فاصله بین ملتها نیست».
جناب رییس جمهور در حالی نگران دیوارکشی در مرز بین دو کشور هزاران کیلومتر دور از ایران است که فراموش کرده خودش اساسا با وعده برداشتن "یک دیوار" به ریاست جمهوری رسید. بسیاری از کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ به حسن روحانی رای دادند، امیدوار بودند که وی به حصر رهبران جنبش سبز، خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی پایان میدهد و زمینه آزادی آنان را فراهم میکند. با این حال، در شرایطی که تنها چندماه به پایان ریاست جمهوری وی باقی نمانده، نه تنها تغییری در وضعیت رهبران جنبش سبز ایجاد نشده بلکه هیچ نشانهای حتی از «تلاش» آقای روحانی در این زمینه دیده نمیشود.
جناب رییس جمهور؛ شما اگر نگران دیوار و دیوارکشی هستید، به جای مرز مکزیک و امریکا، دیوارهای "کوچه اختر" را بردارید؛ قفل خانه مهدی کروبی را باز کنید؛ زندانیان سیاسی را که سالهاست پشت دیوارهای زندانها محبوساند، آزاد کنید؛ مرز آمریکا و مکزیک پیشکش.
از سوی دیگر، دیوار فقط خشت و آجر نیست. جمهوری اسلامی، از طریق سانسور، ارسال امواج سرطانزای پارازیت، فیلترینگ سایتها، توقیف مطبوعات، انحصار رسانهای از طریق صدا و سیما و انواع روشهای دیگر سالهاست که دور مردم ایران دیوار رسانهای کشیده است. شرم میکنم از اینکه در اوایل قرن بیست و یکم میلادی، در زمانهای که دنیا در حال بررسی امکان زندگی در کرات دیگر است، در کشور من اما به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و سلطان ولی فقیه حتی "فیسبوک" و "یوتیوب" نیز فیلتر است چراکه "امنیت ملی" نظام به خطر میافتد.
شما اگر ذرهای نگران دیوارکشی بین ملتها هستید، دیوار رسانهای و ارتباط جمعی میان مردم ایران با دنیا را بردارید.
تردیدی نیست که تصمیم آقای ترامپ، اقدامی ناعادلانه علیه شهروندان ایرانی است؛ تصمیمی که باید مستقیما علیه مسئولان جمهوری اسلامی (و نه شهروندان) اتخاذ میشد منتها جناب آقای روحانی، شما به جای خرده گرفتن از رییس جمهوری که در یک "نظام دموکراتیک" به قدرت رسیده است، از خودتان بپرسید که چرا اینهمه از ایرانیان در حال فرار از کشوری هستند که جمهوری اسلامی نزدیک به چهل سال بر آن حکومت کرده است؟
اگر قرار باشد "دولتی" (و نه شهروندان) به تصمیم آقای ترامپ اعتراض کند، دولت جمهوری اسلامی ایران قطعا جزو آخرین آنها است.
برگرفته از فیسبوک
Youhan Najdi
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
فیلترینگ در ایران
http://bit.ly/1mFgEfP
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/TKS0tY
حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در واکنش به تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر منع ورود شهروندان هفت کشور از جمله ایران به امریکا و دیوارکشی در مرز آمریکا با مکزیک گفته است که «دوران دیوارکشی به پایان رسیده است و امروز روز ایجاد فاصله بین ملتها نیست».
جناب رییس جمهور در حالی نگران دیوارکشی در مرز بین دو کشور هزاران کیلومتر دور از ایران است که فراموش کرده خودش اساسا با وعده برداشتن "یک دیوار" به ریاست جمهوری رسید. بسیاری از کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ به حسن روحانی رای دادند، امیدوار بودند که وی به حصر رهبران جنبش سبز، خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی پایان میدهد و زمینه آزادی آنان را فراهم میکند. با این حال، در شرایطی که تنها چندماه به پایان ریاست جمهوری وی باقی نمانده، نه تنها تغییری در وضعیت رهبران جنبش سبز ایجاد نشده بلکه هیچ نشانهای حتی از «تلاش» آقای روحانی در این زمینه دیده نمیشود.
جناب رییس جمهور؛ شما اگر نگران دیوار و دیوارکشی هستید، به جای مرز مکزیک و امریکا، دیوارهای "کوچه اختر" را بردارید؛ قفل خانه مهدی کروبی را باز کنید؛ زندانیان سیاسی را که سالهاست پشت دیوارهای زندانها محبوساند، آزاد کنید؛ مرز آمریکا و مکزیک پیشکش.
از سوی دیگر، دیوار فقط خشت و آجر نیست. جمهوری اسلامی، از طریق سانسور، ارسال امواج سرطانزای پارازیت، فیلترینگ سایتها، توقیف مطبوعات، انحصار رسانهای از طریق صدا و سیما و انواع روشهای دیگر سالهاست که دور مردم ایران دیوار رسانهای کشیده است. شرم میکنم از اینکه در اوایل قرن بیست و یکم میلادی، در زمانهای که دنیا در حال بررسی امکان زندگی در کرات دیگر است، در کشور من اما به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و سلطان ولی فقیه حتی "فیسبوک" و "یوتیوب" نیز فیلتر است چراکه "امنیت ملی" نظام به خطر میافتد.
شما اگر ذرهای نگران دیوارکشی بین ملتها هستید، دیوار رسانهای و ارتباط جمعی میان مردم ایران با دنیا را بردارید.
تردیدی نیست که تصمیم آقای ترامپ، اقدامی ناعادلانه علیه شهروندان ایرانی است؛ تصمیمی که باید مستقیما علیه مسئولان جمهوری اسلامی (و نه شهروندان) اتخاذ میشد منتها جناب آقای روحانی، شما به جای خرده گرفتن از رییس جمهوری که در یک "نظام دموکراتیک" به قدرت رسیده است، از خودتان بپرسید که چرا اینهمه از ایرانیان در حال فرار از کشوری هستند که جمهوری اسلامی نزدیک به چهل سال بر آن حکومت کرده است؟
اگر قرار باشد "دولتی" (و نه شهروندان) به تصمیم آقای ترامپ اعتراض کند، دولت جمهوری اسلامی ایران قطعا جزو آخرین آنها است.
برگرفته از فیسبوک
Youhan Najdi
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
فیلترینگ در ایران
http://bit.ly/1mFgEfP
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
از مرز مکزیک تا کوچه اختر؛ شما نگران دیوار هستید آقای روحانی؟!
.
حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در واکنش به تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر منع ورود #شهروندان هفت کشور از جمله ایران به امریکا و دیوارکشی در مرز آمریکا با مکزیک…
از مرز مکزیک تا کوچه اختر؛ شما نگران دیوار هستید آقای روحانی؟!
.
حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در واکنش به تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر منع ورود #شهروندان هفت کشور از جمله ایران به امریکا و دیوارکشی در مرز آمریکا با مکزیک…
Forwarded from بشکن Beshkan
سایفون ۹۱.apk
5 MB
☝️☝️☝️آخرین نسخه فیلترشکن سایفون (نسخه ۹۱) برای اندروید☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
www.telegram.me/beshkan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای رهایی از استرس، اضطراب و افسردگی این ۵ احساس طبیعی را سرکوب نکنید
مرتبط:
با فردی که قصدخودکشی دارد چه باید کرد؟
http://bit.ly/1NJwMRR
افسردگی چیست؟
http://bit.ly/1RVn7J3
@Tavaana_TavaanaTech
مرتبط:
با فردی که قصدخودکشی دارد چه باید کرد؟
http://bit.ly/1NJwMRR
افسردگی چیست؟
http://bit.ly/1RVn7J3
@Tavaana_TavaanaTech
قابل توجه دانشجویان کلاس «استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه» آندره بلیک
آندره بلیک استاد سیاست و تاریخ معاصر در در کینگز کالج لندن
ساعت ۸:۳۰ شب به وقت تهران
جلسه هشتم کلاس با عنوان:
ارزیابی انتخابات
آندره بلیک، استاد سیاست و تاریخ معاصر در کینگز کالج لندن، پیش از این وبینار «نبض دموکراسی را چطور اندازه بگیریم؟» را در آموزشکده توانا تدریس کرده است.
برای آشنایی بیشتر با این دوره میتوانید به لینک زیر بروید:
http://bit.ly/2iaG2Ej
افرادی که ثبت نام نکرده اند می توانند به عنوان میهمان در این جلسه حضور یابند.
لینک ورود به جلسه:
https://tavaana.adobeconnect.com/standards/?launcher=false
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آندره بلیک استاد سیاست و تاریخ معاصر در در کینگز کالج لندن
ساعت ۸:۳۰ شب به وقت تهران
جلسه هشتم کلاس با عنوان:
ارزیابی انتخابات
آندره بلیک، استاد سیاست و تاریخ معاصر در کینگز کالج لندن، پیش از این وبینار «نبض دموکراسی را چطور اندازه بگیریم؟» را در آموزشکده توانا تدریس کرده است.
برای آشنایی بیشتر با این دوره میتوانید به لینک زیر بروید:
http://bit.ly/2iaG2Ej
افرادی که ثبت نام نکرده اند می توانند به عنوان میهمان در این جلسه حضور یابند.
لینک ورود به جلسه:
https://tavaana.adobeconnect.com/standards/?launcher=false
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
چه خوش صداست مجتبی فغانی، اهل كردكوی، مقام سوم کشوری و ۱۵ بار قهرمان استان گلستان در کشتی، که دچار ضایعه نخاعی شد
این صدای خوش تقدیم به همهی معلولان عزیز کشورمان و به امید اینکه حکومت به وظایف خود نسبت به این شهروندان توجه داشته باشد.
goo.gl/qxOFeG
مطالب مرتبط:
جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی
http://bit.ly/1I0beqv
بلاغت استبداد و اکتیویسم در معلولیت
http://bit.ly/1vePSVj
معلولیت در سینما
http://bit.ly/2d3BA4m
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
این صدای خوش تقدیم به همهی معلولان عزیز کشورمان و به امید اینکه حکومت به وظایف خود نسبت به این شهروندان توجه داشته باشد.
goo.gl/qxOFeG
مطالب مرتبط:
جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی
http://bit.ly/1I0beqv
بلاغت استبداد و اکتیویسم در معلولیت
http://bit.ly/1vePSVj
معلولیت در سینما
http://bit.ly/2d3BA4m
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. چه خوش صداست مجتبی فغانی، اهل #كردكوی، مقام سوم کشوری و ۱۵ بار قهرمان استان گلستان در #کشتی، که دچار #ضایعه_نخاعی شد. این صدای خوش تقدیم به همهی #معلولان عزیز کشورمان و به امید اینکه حکومت به وظایف خود نسبت به این #شهروندان توجه داشته باشد. مطالب مرتبط:…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد برتراندراسل فیلسوف و ریاضیدان بریتانیایی است.او در کمتر از دودقیقه دراین ویدئو در مورد عشق و آینده جهان سخن میگوید
آشنایی بیشتر با برتراندراسل:
https://goo.gl/9ewwy8
@Tavaana_TavaanaTech
آشنایی بیشتر با برتراندراسل:
https://goo.gl/9ewwy8
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا:
در سال ۱۸۹۳، راسل جایزۀ نفر اول در رشتۀ ریاضی را به خود اختصاص داد، نفر هفتم دانشگاه رنگلر شد و با اختلاف در سال بعد در رشتۀ علوم اخلاقی نیز نفر اول شد (در دانشگاه کمبریج به رشتههایی همچون فلسفه و اقتصاد علم اخلاق گفته میشد). وی سپس به نوشتن رسالۀ خود در زمینۀ پایۀ هندسه پرداخت؛ یک تمرین کانتی که نشاندهندۀ دیدگاه آن زمان وی بود.
راسل در طول این سالها از نظر فعالیتهای روشنفکرانه بیکار نبود، علاقۀ وی به سیاست زنده بود؛ او بهصورت داوطلبانه کمپین تشکیل میداد و برای حمایت از حق رأی زنان در انتخابات ویمبلدون سال ۱۹۰۷ کاندیدا شد. حق رأی زنان -که در آن زمان بسیار نامطلوب به شمار میآمد- کمکم باعث شد کمپین وی دچار سوءاستفاده و حتی ایجاد خشونت شود. راسل وارد پارلمان شد و بر روی تفکر لاادریگری خویش پافشاری کرد. در آستانۀ کاندیدا شدن در انتخابات ۱۹۱۱ بدفورد بود که همحزبیهای محلی وی به او هشدار دادند که او نباید این اعتقاد خود را از رأیدهندگان پنهان کند و نباید به کلیسا برود؛ بر همین اساس آنها یک کاندیدای دیگر را انتخاب کردند.
سپس نیمقرن بعد در جنگ ویتنام راسل به شدت فعالیتهای روشنگرانه داشت. قتلعام دهشتناک پناهگاهها هنوز اتفاق نیفتاده بود که راسل آن را به همراه پیامدهای نهچندان طولانیمدت شیطانی آنها پیشبینی کرد. افراد کمی در آن زمان میتوانستند پیشبینی کنند که قرار است رویدادی اتفاق بیفتد که نیمی از جهان را به مدت نیمقرن درگیر جنگی واقعی کند که مرگ میلیونها نفر را در پی خواهد داشت؛ و منجر به هدر رفتن منابع بسیاری به منظور توسعۀ تکنولوژی نظامی شود که باعث پیشرفتهای جدید علمی خطرناکتر و مخربتر از قبل میشد. البته در آن زمان راسل نتوانست بلشویسم نازیسم و هلوکاست سلاحهای هستهای و جنگ سرد ناسیونالیسم بهوجودآمده از تجارت اسلحۀ بینالمللی و بنیادگرایی ناشی از خلأ حسادتآمیز بین ملتهای فقیر و غنی در سال ۱۹۱۴ را پیشبینی کند؛ اما حسی زنده در او میگفت که شیوع جنگ به معنای باز شدن درهایی بهسوی فجایعی عظیم به شکلهای مختلف میباشد و دهههای زیادی ادامه خواهد یافت.
راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان قرن بیستم است. بخش اعظمی از شهرت وی حاصل شرکت در مناقشات اجتماعی و سیاسی است. او به مدت ۶۰ سال فردی سرشناس بود و گاهی در روزنامههای معروف مورد هجمه و تهمت قرار میگرفت. در برخی دورهها نیز که مورد احترام بود، از او بهعنوان یک حکیم یاد میکردند. گاهی نیز نقش سخنگوی معترضان را ایفا کرد. او حرفهای بسیاری در مورد جنگ و صلح، مرگومیر، میل جنسی، تحصیلات و شادیهای انسان مطرح کرد. او کتاب و مقالههای پرمخاطب بسیاری به چاپ رساند. رویکرد وی واکنشهای زیادی را برای او در بر داشت، از جملات زهرآگین گرفته تا جایزۀ نوبل؛ اما علت اصلی شهرتش به دلیل تسلطش در زمینۀ فنی فلسفه و منطق بوده است. او تأثیر بسیاری بر روی موضوع و نحلۀ فلسفۀ انگلیسیزبان قرن بیستویکم گذاشت که میتوان وی را منشأ این موضوع دانست. فلاسفه از تکنیکها و ایدههای نشئتگرفته از کارهای وی استفاده میکنند بدون اینکه نیازی به ذکر نام وی احساس کنند و این نشان از تأثیرگذاری وی دارد. در این راه تأثیر او نسبت به شاگردش لودویگ ویتگنشتاین بسیار مهمتر است. فلسفه درسهای بزرگی از ویتگنشتاین گرفته است؛ اما راسل سازندۀ یک چارچوب کلی است که امروزه به آن «فلسفۀ تحلیلی» میگویند. عنوان «تحلیلی» به معنای تعریف دقیق مفاهیم مهم فلسفی و زبانی است که با استفاده از روشها و ایدههای نشئتگرفته از منطق صوری، آنها را نشان میدهند.
البته راسل به تنهایی فلسفۀ تحلیلی را خلق نکرده است، او از منطقدانانی همچون جوزپه پینو و گوتلوب فرگه و همچنین همکلاسیهای دانشگاه کمبریج خود جی. ای. مور و ای. ان. وایتهد تأثیر گرفته است. دستۀ دوم تأثیرگذاران بر وی، متفکرانی از قرن هفدهم و هجدهم همچون رنه دکارت، گاتفیلد لایب نیتس، جورج برکلی و دیوید هیوم بودهاند.علاوه بر این، اولین کتاب فلسفی وی مطالعهای بر روی تفکرات دستۀ دوم بود؛ اما وی این تأثیرات را در کنار هم به گونهای جمعآوری کرد که دستاوردی جدید برای مسائل فلسفی به وجود آمد و با تفکر منطقی نقادانۀ جدیدی آنها را تبیین کرد؛ درواقع او نقش کلیدی در فلسفۀ انقلابی قرن بیستم در نحلۀ انگلیسی ایفا کرد.
راسل در ۲ فوریه ۱۹۷۰ درگذشت؛راسل به دنبال ایجاد یک نظام جهانبینی نبود و برای ساخت آن نیز تلاش نکرد: «راسل به ما نیاموخت که چگونه شبیه به او فکر کنیم بلکه گسترش افکار خودمان را به ما آموزش داد. از یک سو هیچکس نمیتواند راسلی باشد، اما از سوی دیگر همۀ ما چیزی از تفکرات راسل هستیم.»
مطلب فوق قسمتی از مقاله امیر سلطان زاده در سایت فرهنگ امروز با عنوان "فیلسوف روشنگر انگلیسی" است.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/zBVk32
@Tavaana_TavaanaTech
در سال ۱۸۹۳، راسل جایزۀ نفر اول در رشتۀ ریاضی را به خود اختصاص داد، نفر هفتم دانشگاه رنگلر شد و با اختلاف در سال بعد در رشتۀ علوم اخلاقی نیز نفر اول شد (در دانشگاه کمبریج به رشتههایی همچون فلسفه و اقتصاد علم اخلاق گفته میشد). وی سپس به نوشتن رسالۀ خود در زمینۀ پایۀ هندسه پرداخت؛ یک تمرین کانتی که نشاندهندۀ دیدگاه آن زمان وی بود.
راسل در طول این سالها از نظر فعالیتهای روشنفکرانه بیکار نبود، علاقۀ وی به سیاست زنده بود؛ او بهصورت داوطلبانه کمپین تشکیل میداد و برای حمایت از حق رأی زنان در انتخابات ویمبلدون سال ۱۹۰۷ کاندیدا شد. حق رأی زنان -که در آن زمان بسیار نامطلوب به شمار میآمد- کمکم باعث شد کمپین وی دچار سوءاستفاده و حتی ایجاد خشونت شود. راسل وارد پارلمان شد و بر روی تفکر لاادریگری خویش پافشاری کرد. در آستانۀ کاندیدا شدن در انتخابات ۱۹۱۱ بدفورد بود که همحزبیهای محلی وی به او هشدار دادند که او نباید این اعتقاد خود را از رأیدهندگان پنهان کند و نباید به کلیسا برود؛ بر همین اساس آنها یک کاندیدای دیگر را انتخاب کردند.
سپس نیمقرن بعد در جنگ ویتنام راسل به شدت فعالیتهای روشنگرانه داشت. قتلعام دهشتناک پناهگاهها هنوز اتفاق نیفتاده بود که راسل آن را به همراه پیامدهای نهچندان طولانیمدت شیطانی آنها پیشبینی کرد. افراد کمی در آن زمان میتوانستند پیشبینی کنند که قرار است رویدادی اتفاق بیفتد که نیمی از جهان را به مدت نیمقرن درگیر جنگی واقعی کند که مرگ میلیونها نفر را در پی خواهد داشت؛ و منجر به هدر رفتن منابع بسیاری به منظور توسعۀ تکنولوژی نظامی شود که باعث پیشرفتهای جدید علمی خطرناکتر و مخربتر از قبل میشد. البته در آن زمان راسل نتوانست بلشویسم نازیسم و هلوکاست سلاحهای هستهای و جنگ سرد ناسیونالیسم بهوجودآمده از تجارت اسلحۀ بینالمللی و بنیادگرایی ناشی از خلأ حسادتآمیز بین ملتهای فقیر و غنی در سال ۱۹۱۴ را پیشبینی کند؛ اما حسی زنده در او میگفت که شیوع جنگ به معنای باز شدن درهایی بهسوی فجایعی عظیم به شکلهای مختلف میباشد و دهههای زیادی ادامه خواهد یافت.
راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان قرن بیستم است. بخش اعظمی از شهرت وی حاصل شرکت در مناقشات اجتماعی و سیاسی است. او به مدت ۶۰ سال فردی سرشناس بود و گاهی در روزنامههای معروف مورد هجمه و تهمت قرار میگرفت. در برخی دورهها نیز که مورد احترام بود، از او بهعنوان یک حکیم یاد میکردند. گاهی نیز نقش سخنگوی معترضان را ایفا کرد. او حرفهای بسیاری در مورد جنگ و صلح، مرگومیر، میل جنسی، تحصیلات و شادیهای انسان مطرح کرد. او کتاب و مقالههای پرمخاطب بسیاری به چاپ رساند. رویکرد وی واکنشهای زیادی را برای او در بر داشت، از جملات زهرآگین گرفته تا جایزۀ نوبل؛ اما علت اصلی شهرتش به دلیل تسلطش در زمینۀ فنی فلسفه و منطق بوده است. او تأثیر بسیاری بر روی موضوع و نحلۀ فلسفۀ انگلیسیزبان قرن بیستویکم گذاشت که میتوان وی را منشأ این موضوع دانست. فلاسفه از تکنیکها و ایدههای نشئتگرفته از کارهای وی استفاده میکنند بدون اینکه نیازی به ذکر نام وی احساس کنند و این نشان از تأثیرگذاری وی دارد. در این راه تأثیر او نسبت به شاگردش لودویگ ویتگنشتاین بسیار مهمتر است. فلسفه درسهای بزرگی از ویتگنشتاین گرفته است؛ اما راسل سازندۀ یک چارچوب کلی است که امروزه به آن «فلسفۀ تحلیلی» میگویند. عنوان «تحلیلی» به معنای تعریف دقیق مفاهیم مهم فلسفی و زبانی است که با استفاده از روشها و ایدههای نشئتگرفته از منطق صوری، آنها را نشان میدهند.
البته راسل به تنهایی فلسفۀ تحلیلی را خلق نکرده است، او از منطقدانانی همچون جوزپه پینو و گوتلوب فرگه و همچنین همکلاسیهای دانشگاه کمبریج خود جی. ای. مور و ای. ان. وایتهد تأثیر گرفته است. دستۀ دوم تأثیرگذاران بر وی، متفکرانی از قرن هفدهم و هجدهم همچون رنه دکارت، گاتفیلد لایب نیتس، جورج برکلی و دیوید هیوم بودهاند.علاوه بر این، اولین کتاب فلسفی وی مطالعهای بر روی تفکرات دستۀ دوم بود؛ اما وی این تأثیرات را در کنار هم به گونهای جمعآوری کرد که دستاوردی جدید برای مسائل فلسفی به وجود آمد و با تفکر منطقی نقادانۀ جدیدی آنها را تبیین کرد؛ درواقع او نقش کلیدی در فلسفۀ انقلابی قرن بیستم در نحلۀ انگلیسی ایفا کرد.
راسل در ۲ فوریه ۱۹۷۰ درگذشت؛راسل به دنبال ایجاد یک نظام جهانبینی نبود و برای ساخت آن نیز تلاش نکرد: «راسل به ما نیاموخت که چگونه شبیه به او فکر کنیم بلکه گسترش افکار خودمان را به ما آموزش داد. از یک سو هیچکس نمیتواند راسلی باشد، اما از سوی دیگر همۀ ما چیزی از تفکرات راسل هستیم.»
مطلب فوق قسمتی از مقاله امیر سلطان زاده در سایت فرهنگ امروز با عنوان "فیلسوف روشنگر انگلیسی" است.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/zBVk32
@Tavaana_TavaanaTech
فرهنگ امروز
فیلسوف روشنگر انگلیسی
در جنگ ویتنام راسل به شدت فعالیتهای روشنگرانه داشت. قتلعام دهشتناک پناهگاهها هنوز اتفاق نیفتاده بود که راسل آن را به همراه پیامدهای نهچندان طولانیمدت شیطانی آنها پیشبینی کرد. اما راسل نتوانست بلشویسم نازیسم و هلوکاست سلاحهای هستهای و جنگ سرد ناسیونالیسم…
تولد نوزاد پسر در بیابانهای اطراف تهران
نوزاد منجمدشده به بهزیستی واگذار میشود
goo.gl/1Ejl4a
نوزادی که در بیابان های اطراف شهر تهران متولد شد، پس از طی مراحل درمان به سازمان بهزیستی واگذار خواهد شد.
شب سختی را پشت سر گذاشته است. نوزادش را در بیابان های اطراف تهران به دنیا آورده و ساعت ها خودش و نوزاد تازه متولد شده در بیابان رها مانده اند.
در سرمای زمستان تنها کاری که از دستش برآمده، بریدن بند ناف نوزاد با قیچی بوده که در جیب خود داشته است. مابقی ماجرا را به خاطر ندارد اما آنطور که پزشکان بیمارستان تخمین زده اند، زمانی که نوزاد به بیمارستان منتقل شده حدود 9 ساعت از تولد او می گذشته است.
در این ساعات دلهره آور شاید با یک معجزه، نوزاد زنده مانده است؛ نوزادی بدون لباس در سرمای شدید یک شب زمستانی در بیابانی که محل تردد سگ ها است.
پس از چندین ساعت از تولد نوزاد، رهگذری با صحنه ای ناگوار مواجه می شود. یک زن بیهوش و نوزادی یخ بسته که در بیابان رها مانده اند. بلافاصله با نیروهای اورژانس تماس گرفته شده و مادر و نوزاد به بیمارستان منتقل می شوند.
برای دیدار با این زن و پیگیری وضعیت او به همراه مددکار موسسه خیریه مهرآفرین راهی بیمارستانی در تهران می شویم. اگر چه ساعات اولیه صبح است و وقت ملاقات نیست اما حیاط بیمارستان مملو از همراهان بیمارانی است که اغلب آنها از شهرستان راهی تهران شده و مکانی برای استراحت ندارند.
پس از عبور از حیاط شلوغ این بیمارستان دولتی، راهی طبقه چهارم و بخش مورد نظر می شویم. نگهبان پس از پرسش چندین و چند سوال، سرانجام اجازه می دهد از خان اول عبور کنیم. سراغ زن را می گیریم، آدرس آخرین اتاق بخش را به ما می دهند.
یکی از پرستاران می گوید: دنبال همان زنی هستید که معتاد است؟ وقتی با پاسخ مثبت مواجه می شود در جواب می گوید وضعیت چندان مناسبی ندارد اما خواب هم نیست و می توانید با او صحبت کنید.
وارد اتاق شماره ۴۱۲ می شویم. به ما گفته شده تخت شماره 31 متعلق به "شهلا" است. اما با نگاهی به سایر بیماران حتی بدون داشتن شماره تخت هم تشخیص چهره تکیده "شهلا" ممکن است. پتوی بیمارستان را تا نیمه به روی صورت خود کشیده تا هم اتاقی هایش که با تعجب به او نگاه می کنند را نبیند.
اگر چه شب دشواری را پشت سر گذاشته اما توان صحبت کردن دارد. دندان هایش یکی در میان است و سعی می کند موهای کوتاهش که از زیر کلاه بیمارستان به بیرون آمده را از جلوی چشمانش دور کند.
.
او در گفت وگو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان در رابطه با وضعیت زندگی خود می گوید:
۳۲ سال دارم اما شناسنامه ام را گم کرده ام. 13 ساله که بودم با اصرار خانواده به همسری پسری ۱۸ ساله درآمدم.
وی می افزاید: هنوزعروسک بازی می کردم که نخستین فرزندم متولد شد. نه چیزی از نگهداری نوزاد می دانستم و نه معنی درست زندگی را فهمیده بودم که از طریق همسرم با مواد مخدر آشنا شدم.
"شهلا" در رابطه با چرایی مصرف مواد مخدر می گوید: زمانی که ازدواج کردم همسرم معتاد نبود اما پس از مدتی طی رفت و آمدهایی که با برخی از دوستانش داشت با تریاک آشنا شد. او در خانه مواد مخدر مصرف می کرد و همین شد که من نیز پا به پای او مصرف مواد را آغاز کردم.
وی با اشاره به فوت همسر اولش می گوید: همسرم علاوه بر اعتیاد به فروش مواد مخدر نیز روی آورده بود. سرانجام نیز به جرم فروش مواد مخدر زندانی شد. او مبتلا به بیماری سرطان هم بود و در نهایت نیز در زندان جان خود را از دست داد.
شهلا در حالی که مرتب خمیازه می کشد و مشخص است که از آخرین مصرف مواد مخدرش ساعت ها گذشته است در رابطه با وضعیت نخستین فرزندش می گوید: فرزند اولم پسربود و اکنون باید ۱۸ سال داشته باشد. مدت زیادی است که او را ندیده ام و او نیز علاقه ای به دیدن من ندارد. زمانی که همسرم از دنیا رفت، تصمیم گرفتم بار دیگر ازدواج کنم و خانواده همسرم که می دانستند من اعتیاد دارم، نوه شان را از من گرفتند.
وی درخصوص ازدواج دوم خود می گوید: برای بار دوم با مردی ازدواج کردم که 5 سال از من بزرگتر بود. او یک بار ازدواج کرده بود اما به علت اعتیاد از همسرش جدا شده بود. این مرد دنبال زنی می گشت که همانند خودش معتاد باشد و سرانجام نیز من را انتخاب کرد.
شهلا می افزاید: همسر دومم شیشه و هروئین مصرف می کرد و من نیز پس از ازدواج با او با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم.
وی با اشاره به محل زندگی خود می گوید: اعتیاد شدید باعث شد تمام دارایی هایمان را از دست بدهیم. پس از این اتفاق، یک اتاق مخروبه در بیابان های اطراف تهران و نرسیده به شهر پردیس پیدا کردیم و آنجا شد خانه ما. محلی که به خانه ما تبدیل شد متعلق به فردی است که از وضعیت زندگی ما خبر داشت و اجازه داد که در اتاق خرابه او زندگی کنیم.
مطالب مرتبط:
بچههای اعتیاد
http://bit.ly/1L8sPRh
برگرفته از خبرانلاین
@Tavaana_TavaanaTech
نوزاد منجمدشده به بهزیستی واگذار میشود
goo.gl/1Ejl4a
نوزادی که در بیابان های اطراف شهر تهران متولد شد، پس از طی مراحل درمان به سازمان بهزیستی واگذار خواهد شد.
شب سختی را پشت سر گذاشته است. نوزادش را در بیابان های اطراف تهران به دنیا آورده و ساعت ها خودش و نوزاد تازه متولد شده در بیابان رها مانده اند.
در سرمای زمستان تنها کاری که از دستش برآمده، بریدن بند ناف نوزاد با قیچی بوده که در جیب خود داشته است. مابقی ماجرا را به خاطر ندارد اما آنطور که پزشکان بیمارستان تخمین زده اند، زمانی که نوزاد به بیمارستان منتقل شده حدود 9 ساعت از تولد او می گذشته است.
در این ساعات دلهره آور شاید با یک معجزه، نوزاد زنده مانده است؛ نوزادی بدون لباس در سرمای شدید یک شب زمستانی در بیابانی که محل تردد سگ ها است.
پس از چندین ساعت از تولد نوزاد، رهگذری با صحنه ای ناگوار مواجه می شود. یک زن بیهوش و نوزادی یخ بسته که در بیابان رها مانده اند. بلافاصله با نیروهای اورژانس تماس گرفته شده و مادر و نوزاد به بیمارستان منتقل می شوند.
برای دیدار با این زن و پیگیری وضعیت او به همراه مددکار موسسه خیریه مهرآفرین راهی بیمارستانی در تهران می شویم. اگر چه ساعات اولیه صبح است و وقت ملاقات نیست اما حیاط بیمارستان مملو از همراهان بیمارانی است که اغلب آنها از شهرستان راهی تهران شده و مکانی برای استراحت ندارند.
پس از عبور از حیاط شلوغ این بیمارستان دولتی، راهی طبقه چهارم و بخش مورد نظر می شویم. نگهبان پس از پرسش چندین و چند سوال، سرانجام اجازه می دهد از خان اول عبور کنیم. سراغ زن را می گیریم، آدرس آخرین اتاق بخش را به ما می دهند.
یکی از پرستاران می گوید: دنبال همان زنی هستید که معتاد است؟ وقتی با پاسخ مثبت مواجه می شود در جواب می گوید وضعیت چندان مناسبی ندارد اما خواب هم نیست و می توانید با او صحبت کنید.
وارد اتاق شماره ۴۱۲ می شویم. به ما گفته شده تخت شماره 31 متعلق به "شهلا" است. اما با نگاهی به سایر بیماران حتی بدون داشتن شماره تخت هم تشخیص چهره تکیده "شهلا" ممکن است. پتوی بیمارستان را تا نیمه به روی صورت خود کشیده تا هم اتاقی هایش که با تعجب به او نگاه می کنند را نبیند.
اگر چه شب دشواری را پشت سر گذاشته اما توان صحبت کردن دارد. دندان هایش یکی در میان است و سعی می کند موهای کوتاهش که از زیر کلاه بیمارستان به بیرون آمده را از جلوی چشمانش دور کند.
.
او در گفت وگو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان در رابطه با وضعیت زندگی خود می گوید:
۳۲ سال دارم اما شناسنامه ام را گم کرده ام. 13 ساله که بودم با اصرار خانواده به همسری پسری ۱۸ ساله درآمدم.
وی می افزاید: هنوزعروسک بازی می کردم که نخستین فرزندم متولد شد. نه چیزی از نگهداری نوزاد می دانستم و نه معنی درست زندگی را فهمیده بودم که از طریق همسرم با مواد مخدر آشنا شدم.
"شهلا" در رابطه با چرایی مصرف مواد مخدر می گوید: زمانی که ازدواج کردم همسرم معتاد نبود اما پس از مدتی طی رفت و آمدهایی که با برخی از دوستانش داشت با تریاک آشنا شد. او در خانه مواد مخدر مصرف می کرد و همین شد که من نیز پا به پای او مصرف مواد را آغاز کردم.
وی با اشاره به فوت همسر اولش می گوید: همسرم علاوه بر اعتیاد به فروش مواد مخدر نیز روی آورده بود. سرانجام نیز به جرم فروش مواد مخدر زندانی شد. او مبتلا به بیماری سرطان هم بود و در نهایت نیز در زندان جان خود را از دست داد.
شهلا در حالی که مرتب خمیازه می کشد و مشخص است که از آخرین مصرف مواد مخدرش ساعت ها گذشته است در رابطه با وضعیت نخستین فرزندش می گوید: فرزند اولم پسربود و اکنون باید ۱۸ سال داشته باشد. مدت زیادی است که او را ندیده ام و او نیز علاقه ای به دیدن من ندارد. زمانی که همسرم از دنیا رفت، تصمیم گرفتم بار دیگر ازدواج کنم و خانواده همسرم که می دانستند من اعتیاد دارم، نوه شان را از من گرفتند.
وی درخصوص ازدواج دوم خود می گوید: برای بار دوم با مردی ازدواج کردم که 5 سال از من بزرگتر بود. او یک بار ازدواج کرده بود اما به علت اعتیاد از همسرش جدا شده بود. این مرد دنبال زنی می گشت که همانند خودش معتاد باشد و سرانجام نیز من را انتخاب کرد.
شهلا می افزاید: همسر دومم شیشه و هروئین مصرف می کرد و من نیز پس از ازدواج با او با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم.
وی با اشاره به محل زندگی خود می گوید: اعتیاد شدید باعث شد تمام دارایی هایمان را از دست بدهیم. پس از این اتفاق، یک اتاق مخروبه در بیابان های اطراف تهران و نرسیده به شهر پردیس پیدا کردیم و آنجا شد خانه ما. محلی که به خانه ما تبدیل شد متعلق به فردی است که از وضعیت زندگی ما خبر داشت و اجازه داد که در اتاق خرابه او زندگی کنیم.
مطالب مرتبط:
بچههای اعتیاد
http://bit.ly/1L8sPRh
برگرفته از خبرانلاین
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تولد نوزاد پسر در بیابانهای اطراف تهران نوزاد منجمدشده به بهزیستی واگذار میشود . نوزادی که در #بیابان های اطراف شهر تهران متولد شد، پس از طی مراحل درمان به سازمان بهزیستی واگذار خواهد شد. شب سختی را پشت سر گذاشته است. نوزادش را در بیابان های اطراف تهران…
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.:
«آقا عظیم یک چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان به حیات وحش هست.
اینقدر به حیات وحش میتونه نزدیک بشه که با گوشی عکس بگیره.
یکبار هم یوز دیده و تمام مشخصات یوز را شرح میده و شاهد شکار بره میش توسط کاراکال بوده و هر دفعه دانهٔ بادام کوهی برای او میبرم در اوقات بیکاری در کوه میکاره.
ای کاش میتونستم دوربین عکاسی برای او بخرم تا عکس یوز و صحنه های زیبا رابگیره...
اینها نوشته های محیطبان جواد شکوهی بود که وقتی در کانالم گذاشتم چند نفر گفتند دوربین اضافه داریم تا بهش هدیه بدیم ، یک نفر هم یک جفت پوتین درجه یک ، جوراب ، لباس و کاپشن براش فرستاد.
گفتند این هم نذرما به طبیعت تا عظیم در کنار محیط بانان بتونه به محیط زیست خدمت کنه و هوای یوزپلنگ ها رو داشته باشه.
وقتی اینهمه آدم خوب اطرافمون داریم خیالمون راحته...»
goo.gl/31C3lz
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.:
«آقا عظیم یک چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان به حیات وحش هست.
اینقدر به حیات وحش میتونه نزدیک بشه که با گوشی عکس بگیره.
یکبار هم یوز دیده و تمام مشخصات یوز را شرح میده و شاهد شکار بره میش توسط کاراکال بوده و هر دفعه دانهٔ بادام کوهی برای او میبرم در اوقات بیکاری در کوه میکاره.
ای کاش میتونستم دوربین عکاسی برای او بخرم تا عکس یوز و صحنه های زیبا رابگیره...
اینها نوشته های محیطبان جواد شکوهی بود که وقتی در کانالم گذاشتم چند نفر گفتند دوربین اضافه داریم تا بهش هدیه بدیم ، یک نفر هم یک جفت پوتین درجه یک ، جوراب ، لباس و کاپشن براش فرستاد.
گفتند این هم نذرما به طبیعت تا عظیم در کنار محیط بانان بتونه به محیط زیست خدمت کنه و هوای یوزپلنگ ها رو داشته باشه.
وقتی اینهمه آدم خوب اطرافمون داریم خیالمون راحته...»
goo.gl/31C3lz
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.: «آقا عظیم یک #چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان…
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.: «آقا عظیم یک #چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان…
قبل از انقلاب - بعد از انقلاب
طرح از اسد بیناخواهی
منبع: رادیو فردا
منبع مرتبط:
نظام آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
طرح از اسد بیناخواهی
منبع: رادیو فردا
منبع مرتبط:
نظام آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
کولبران زیر کدام بهمن یخ زدند؟ سیستان را کدام سیل برد؟
تصاویری از کولبران منتشر میشود و رنج و سختی ایشان را به تصویر میکشد. تصاویری به همان ترتیب سیستان را نشان میدهند که مردمانش رنجیده و مشوش، در چادرها اسکان یافتهاند. اما باور کنیم که نه کولبران غرب زیر بهمن سرد ماندند، و نه مردمان شرق زیر آب رفتند. مردمان شرق و غرب این سرزمین زیر آوار توسعهنیافتگی؛ نابرابریهای ساختاری نظام بودجهریزی؛ شکافهای قومی؛ مذهبی و زبانی؛ شکاف فزاینده توسعه مرکز و پیرامون؛ صدای ناشنیده حاشیه؛ و نگرشهای به دور از منطق توسعه پایدار و انباشته از رویکردهای نادرست مدیریتی؛ یخ زدند، غرق شدند و گاه ریههایشان هوای انباشته از ریزگردهای آمده از عراق و گاه شنهای برخاسته از خاک هامون را تنفس کرده است. قربانیان کولبری، غریقهای سیستان و حتی جانباختگان پلاسکو، همه محصول یک چیز هستند: توسعهنیافتگی.
ایران ما همچون آدمیزادی شده که پوکی استخوان گرفته است. هر ضربهای حتی ضعیف، جایی از آنرا میشکند. فروریزی پلاسکو، آوار شدن بهمن بر کولبران، سیل در سیستان، خشکسالی در اصفهان، ریزگرد در خوزستان، طوفان نمک در آذربایجان و شماری دیگر از همین دست بر ما آوار خواهند شد مگر آنکه راه دیگری در پیش گیریم، به دور از شعار و استوار بر شعور.
دکتر محمد فاضلی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
تصاویری از کولبران منتشر میشود و رنج و سختی ایشان را به تصویر میکشد. تصاویری به همان ترتیب سیستان را نشان میدهند که مردمانش رنجیده و مشوش، در چادرها اسکان یافتهاند. اما باور کنیم که نه کولبران غرب زیر بهمن سرد ماندند، و نه مردمان شرق زیر آب رفتند. مردمان شرق و غرب این سرزمین زیر آوار توسعهنیافتگی؛ نابرابریهای ساختاری نظام بودجهریزی؛ شکافهای قومی؛ مذهبی و زبانی؛ شکاف فزاینده توسعه مرکز و پیرامون؛ صدای ناشنیده حاشیه؛ و نگرشهای به دور از منطق توسعه پایدار و انباشته از رویکردهای نادرست مدیریتی؛ یخ زدند، غرق شدند و گاه ریههایشان هوای انباشته از ریزگردهای آمده از عراق و گاه شنهای برخاسته از خاک هامون را تنفس کرده است. قربانیان کولبری، غریقهای سیستان و حتی جانباختگان پلاسکو، همه محصول یک چیز هستند: توسعهنیافتگی.
ایران ما همچون آدمیزادی شده که پوکی استخوان گرفته است. هر ضربهای حتی ضعیف، جایی از آنرا میشکند. فروریزی پلاسکو، آوار شدن بهمن بر کولبران، سیل در سیستان، خشکسالی در اصفهان، ریزگرد در خوزستان، طوفان نمک در آذربایجان و شماری دیگر از همین دست بر ما آوار خواهند شد مگر آنکه راه دیگری در پیش گیریم، به دور از شعار و استوار بر شعور.
دکتر محمد فاضلی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلمهاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin
📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org
tavaana.org
instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
عكس،خبر و فيلمهاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin
📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org
tavaana.org
instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
«میدانید چرا با مفاسد اقتصادی مبارزه نمیشود و همه چیز در حد شعار و اعدام موسمی برخی افراد آنهم به صورت مبهم باقی میماند؟ به این چند خط نوشته بهمن احمدی امویی دقت کنید تا عمق فاجعه را دریابید.
بهمن امویی نیز چند سال برای گفتن چنین حرفهایی زندانی شد.»
نظر شما در مورد این نوشته یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/jH2AHO
مطالب مرتبط:
بهمن احمدیامویی؛ آنکه از آشتی مینویسد
http://bit.ly/1kbtaJD
فساد اقتصادی و چگونگی مبارزه با آن در فرایند توسعه اقتصادی
http://bit.ly/2dr9xk0
اقتصاد دولتی: عامل اصلی فساد گسترده در اقتصاد ایران
http://bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
http://bit.ly/2cmC8Gd
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
بهمن امویی نیز چند سال برای گفتن چنین حرفهایی زندانی شد.»
نظر شما در مورد این نوشته یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/jH2AHO
مطالب مرتبط:
بهمن احمدیامویی؛ آنکه از آشتی مینویسد
http://bit.ly/1kbtaJD
فساد اقتصادی و چگونگی مبارزه با آن در فرایند توسعه اقتصادی
http://bit.ly/2dr9xk0
اقتصاد دولتی: عامل اصلی فساد گسترده در اقتصاد ایران
http://bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
http://bit.ly/2cmC8Gd
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
«میدانید چرا با #مفاسد_اقتصادی مبارزه نمیشود و همه چیز در حد شعار و اعدام موسمی برخی افراد آنهم به صورت مبهم باقی میماند؟ به این چند خط نوشته #بهمن_احمدی_امویی دقت کنید تا عمق فاجعه را دریابید.
#بهمن_امویی نیز چند سال برای گفتن چنین حرفهایی زندانی…
«میدانید چرا با #مفاسد_اقتصادی مبارزه نمیشود و همه چیز در حد شعار و اعدام موسمی برخی افراد آنهم به صورت مبهم باقی میماند؟ به این چند خط نوشته #بهمن_احمدی_امویی دقت کنید تا عمق فاجعه را دریابید.
#بهمن_امویی نیز چند سال برای گفتن چنین حرفهایی زندانی…
زادروز بزرگ علوی
بزرگ علوی و «چشمهایش»
شاید کمتر کسی باشد که با خواندن سر و کار داشته باشد و لااقل نام رمان «چشمهایش» را نشنیده باشد. داستان کوتاه «چمدان» نیز از داستانهای معروف این نویسندهی نامآشنای ایرانی است؛ بزرگ علوی.
بزرگ علوی در سیزدهم بهمنماه ۱۲۸۲در تهران و در خانهی پدربزرگش که از بازرگانان سرشناس تهران و از فعالان دورهی انقلاب مشروطه بود چشم بر جهان گشود. پدربزرگ ِ «بزرگ»، حاج سید محمد صراف نمایندهی دورهی اول مجلس شورای ملی از صنف تجار تهران بود. هم او بود که نام خانوادگی «علوی» را انتخاب کرد. حاج سید محمد صراف در سالهای ابتدایی اتقلاب مشروطه سه پسر خود را که پرتو و حسین و فدایی نام داشتند برای تحصیل به لوزان سوئیس و آلمان فرستاد که مورد اعتراض بازاریان مذهبی واقع شد چرا که در نگاه آنها نام فرنگ تداعیکنندهی فساد و بیبندوباری و بیدینی بود.
بزرگ علوی در آلمان دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف سپری کرد. در دوران اقامت در آلمان در این زمان بزرگ علوی چند اثر ادبی ِ آلمانی را به زبان فارسی ترجمه کرد. پدر بزرگ علوی در سال ۱۳۰۵ با یک شکست تجاری مواجه میشود که موجب میشود که دست به خودکشی بزند. یک سال پس از مرگ پدر، بزرگ علوی از دانشگاه مونیخ فارغالتحصیل شده و به ایران بازمیگردد.
بزرگ علوی پس از بازگشت به تهران، تدریس را آغاز میکند. در همین سالها است که علوی با سه نفر دیگر یعنی صادق هدایت، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد گروه «ربعه» را تشکیل میدهند و بحثهایی دربارهی ادبیات مدرن به راه میاندازند.
بزرگ علوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برافتادن پهلوی که از آرزوهای بزرگ علوی و دیگر چپگرایان ایرانی بود، برای مدت کوتاهی به ایران میآید اما نمیتواند در ایران بماند و دوباره به آلمانشرقی برمیگردد. بزرگ علوی سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ بر اثر سکتهی قلبی فوت میکند.
از آثار مشهور بزرگ علوی علاوه بر چشمهایش و چمدان میتوان به سالاریها، موریانه، میرزا، ورقپارههای زندان و … اشاره کرد.
بزرگ علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ درگذشت.
goo.gl/YqST50
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
بزرگ علوی و «چشمهایش»
شاید کمتر کسی باشد که با خواندن سر و کار داشته باشد و لااقل نام رمان «چشمهایش» را نشنیده باشد. داستان کوتاه «چمدان» نیز از داستانهای معروف این نویسندهی نامآشنای ایرانی است؛ بزرگ علوی.
بزرگ علوی در سیزدهم بهمنماه ۱۲۸۲در تهران و در خانهی پدربزرگش که از بازرگانان سرشناس تهران و از فعالان دورهی انقلاب مشروطه بود چشم بر جهان گشود. پدربزرگ ِ «بزرگ»، حاج سید محمد صراف نمایندهی دورهی اول مجلس شورای ملی از صنف تجار تهران بود. هم او بود که نام خانوادگی «علوی» را انتخاب کرد. حاج سید محمد صراف در سالهای ابتدایی اتقلاب مشروطه سه پسر خود را که پرتو و حسین و فدایی نام داشتند برای تحصیل به لوزان سوئیس و آلمان فرستاد که مورد اعتراض بازاریان مذهبی واقع شد چرا که در نگاه آنها نام فرنگ تداعیکنندهی فساد و بیبندوباری و بیدینی بود.
بزرگ علوی در آلمان دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف سپری کرد. در دوران اقامت در آلمان در این زمان بزرگ علوی چند اثر ادبی ِ آلمانی را به زبان فارسی ترجمه کرد. پدر بزرگ علوی در سال ۱۳۰۵ با یک شکست تجاری مواجه میشود که موجب میشود که دست به خودکشی بزند. یک سال پس از مرگ پدر، بزرگ علوی از دانشگاه مونیخ فارغالتحصیل شده و به ایران بازمیگردد.
بزرگ علوی پس از بازگشت به تهران، تدریس را آغاز میکند. در همین سالها است که علوی با سه نفر دیگر یعنی صادق هدایت، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد گروه «ربعه» را تشکیل میدهند و بحثهایی دربارهی ادبیات مدرن به راه میاندازند.
بزرگ علوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برافتادن پهلوی که از آرزوهای بزرگ علوی و دیگر چپگرایان ایرانی بود، برای مدت کوتاهی به ایران میآید اما نمیتواند در ایران بماند و دوباره به آلمانشرقی برمیگردد. بزرگ علوی سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ بر اثر سکتهی قلبی فوت میکند.
از آثار مشهور بزرگ علوی علاوه بر چشمهایش و چمدان میتوان به سالاریها، موریانه، میرزا، ورقپارههای زندان و … اشاره کرد.
بزرگ علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ درگذشت.
goo.gl/YqST50
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز بزرگ علوی بزرگ علوی و «چشمهایش» شاید کمتر کسی باشد که با خواندن سر و کار داشته باشد و لااقل نام رمان «چشمهایش» را نشنیده باشد. داستان کوتاه «چمدان» نیز از داستانهای معروف این نویسندهی نامآشنای ایرانی است؛ بزرگ علوی. بزرگ علوی در سیزدهم بهمنماه…
استقبال نمادین از آیتالله خمینی در ۱۲ بهمن، مدرسه پسرانه امام خمینی شادگان خوزستان
«کودک که بودیم سر صف مدرسه باید میایستادیم تا پس از خواندن قرآن، یکی پشت تریبون برود و شعار بدهد و ما کودکان با صدای بلند شعارها را تکرار کنیم. مرگ بر ... مرگ بر...
اگر به دلیل کودکی صدایمان ضعیف بود از پشت بلندگو اعلام میکردند که این صدا تا واشینگتن نمیرود. بلندتر فریاد میزدیم. آنقدر بلند که صدایمان میگرفت. آموزشهای ایدئولوژیک به راستی نقض حقوق کودکان است.»
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/CgbQNT
مطالب مرتبط:
تغییرات نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
http://bit.ly/2kr66ff
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«کودک که بودیم سر صف مدرسه باید میایستادیم تا پس از خواندن قرآن، یکی پشت تریبون برود و شعار بدهد و ما کودکان با صدای بلند شعارها را تکرار کنیم. مرگ بر ... مرگ بر...
اگر به دلیل کودکی صدایمان ضعیف بود از پشت بلندگو اعلام میکردند که این صدا تا واشینگتن نمیرود. بلندتر فریاد میزدیم. آنقدر بلند که صدایمان میگرفت. آموزشهای ایدئولوژیک به راستی نقض حقوق کودکان است.»
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/CgbQNT
مطالب مرتبط:
تغییرات نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
http://bit.ly/2kr66ff
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گوگوش: احساسی که درباره ممنوعیت ویزا پیدا کردم مثل حس ۱۹۸۰ است که می خواستم به ایران برگردم و انقلاب شده بود/می ترسم خانه دومم را هم از دست بدهم.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظارت مقدّس در شهرداریهای نظام مقدّس.
هزینه این نوع نظارت را چه کسانی می دهند؟
از برنامه آپوزیت
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
هزینه این نوع نظارت را چه کسانی می دهند؟
از برنامه آپوزیت
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
دومان رادمهر و عذرا آذری از زمره فعالان در زمینه حقوق بشر و حقوق اقلیتها هستند. آنها به علت فعالیتهای خود مجبور به ترک ایران شدهاند و هم اکنون ساکن سوئد هستند. فرزند آنها حدود سه هفته پیش متولد شده است. این زوج جوان که خود تبار ترک دارند، نام فرزند را" تئومان ساوالان" گذاشتهاند. تئومان در ترکی به معنای "مه" و "ساوالان" نیز نام بلندترین کوه آذربایجان (سبلان) است. اما برای نام فامیل پسرشان برخلاف معمول، نام خانوادگی مادرش یعنی "آذری" را انتخاب کردند.
این انتخاب یک انتخاب آگاهانه و با هدف اعتراض به فرهنگ مردسالار و قوانین تبعیض آمیز بر علیه زنان در جامعه ایران بوده است •آنها در متنی که برای آموزشکده توانا نوشتهاند، در چرایی این تصمیم خود بیشتر توضیح دادهاند: «شاید یکی از اعتقاداتی که محوریت مردان در جوامع ما را به دنبال داشته، باور به انتقال نسل خانوادگی از طریق مردان است که در انتقال نام خانوادگی پدر بر فرزندان نمود پیدا میکند. بدون شک این باور زمینه ساز ارزش شدن مفاهیمی عرفی چون «غیرت مردانه» و «ناموس» میشود که در عمل موجب تحدید آزادی زنان میشوند.
در ادامهی همین ارزشهای برساخته در جامعه است که قوانین تعریف شده نیز تنها مردان را به عنوان اصل قبول کرده و نقش زنان را فرعی میداند. به نظر ما قانونی که قیمومیت فرزند را بعد از مرگ پدرش به پدربزرگش و یا حتی عمویش میسپارد و نه مادرش، و قانونی که نام خانوادگی پدر را بالاجبار برای فرزندان انتخاب میکند، ریشهی مشترک دارند و آن هم باور به محور بودن مردان در اذهان مردمان ماست. همین ذهنیت در محبوب بودن فرزندان پسر هم قابل مشاهده است.
انتخاب نام خانوادگی مادر، در واقع، اعتراض به عرف و قوانینی است که سمبل آنها انتخاب اجباری نام خانوادگی پدرانه است. طبق قوانین سوئد، کودک میتواند نام فامیلی پدر و یا مادر و یا هردو را داشته باشد. شاید برای رعایت اصل تساوی حقوق، گزینش نام خانوادگی هر دوی پدر و مادر منطقی به نظر برسد. ولی ترجبح ما، نه برقراری تساوی در امر نام خانوادگی فرزندمان بلکه استفاده از این فرصت برای حساسیت زایی هر چه بیشتر در مورد باورهای تبعیض آمیز جامعهمان بود. امیدواریم این انتخاب ما به نوبهی خود کمک کند تا تلنگری به اذهان زده شود و حساسیتها در این مورد بیشتر برانگیخته شود.. در این میان از خانوادههایمان که این اقدام ما را با دلگرمی پذیرفتند، ممنونیم.
goo.gl/cZo2J8
دومان – عذرا، ژانویه ۲۰۱۷-سوئد»
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
این انتخاب یک انتخاب آگاهانه و با هدف اعتراض به فرهنگ مردسالار و قوانین تبعیض آمیز بر علیه زنان در جامعه ایران بوده است •آنها در متنی که برای آموزشکده توانا نوشتهاند، در چرایی این تصمیم خود بیشتر توضیح دادهاند: «شاید یکی از اعتقاداتی که محوریت مردان در جوامع ما را به دنبال داشته، باور به انتقال نسل خانوادگی از طریق مردان است که در انتقال نام خانوادگی پدر بر فرزندان نمود پیدا میکند. بدون شک این باور زمینه ساز ارزش شدن مفاهیمی عرفی چون «غیرت مردانه» و «ناموس» میشود که در عمل موجب تحدید آزادی زنان میشوند.
در ادامهی همین ارزشهای برساخته در جامعه است که قوانین تعریف شده نیز تنها مردان را به عنوان اصل قبول کرده و نقش زنان را فرعی میداند. به نظر ما قانونی که قیمومیت فرزند را بعد از مرگ پدرش به پدربزرگش و یا حتی عمویش میسپارد و نه مادرش، و قانونی که نام خانوادگی پدر را بالاجبار برای فرزندان انتخاب میکند، ریشهی مشترک دارند و آن هم باور به محور بودن مردان در اذهان مردمان ماست. همین ذهنیت در محبوب بودن فرزندان پسر هم قابل مشاهده است.
انتخاب نام خانوادگی مادر، در واقع، اعتراض به عرف و قوانینی است که سمبل آنها انتخاب اجباری نام خانوادگی پدرانه است. طبق قوانین سوئد، کودک میتواند نام فامیلی پدر و یا مادر و یا هردو را داشته باشد. شاید برای رعایت اصل تساوی حقوق، گزینش نام خانوادگی هر دوی پدر و مادر منطقی به نظر برسد. ولی ترجبح ما، نه برقراری تساوی در امر نام خانوادگی فرزندمان بلکه استفاده از این فرصت برای حساسیت زایی هر چه بیشتر در مورد باورهای تبعیض آمیز جامعهمان بود. امیدواریم این انتخاب ما به نوبهی خود کمک کند تا تلنگری به اذهان زده شود و حساسیتها در این مورد بیشتر برانگیخته شود.. در این میان از خانوادههایمان که این اقدام ما را با دلگرمی پذیرفتند، ممنونیم.
goo.gl/cZo2J8
دومان – عذرا، ژانویه ۲۰۱۷-سوئد»
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دومان رادمهر و عذرا آذری از زمره فعالان در زمینه #حقوق_بشر و حقوق اقلیتها هستند. آنها به علت فعالیتهای خود مجبور به ترک ایران شدهاند و هم اکنون ساکن سوئد هستند. فرزند آنها حدود سه هفته پیش متولد شده است. این زوج جوان که خود تبار ترک دارند، نام فرزند…
تولد نوزاد در بیابان های اطراف تهران
محمد طحانى
مرتبط:
بچههای اعتیاد:
http://bit.ly/1L8sPRh
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
محمد طحانى
مرتبط:
بچههای اعتیاد:
http://bit.ly/1L8sPRh
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خانوادههای کولبرهای کشته شده در بهمن سردشت از وضع زندگی عزیزانشان میگویند
ما مرزنشینان بیکار داغدیدهایم
http://ht.ly/s65D308B8EE
مرتبط:
کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N
@Tavaana_TavaanaTech
ما مرزنشینان بیکار داغدیدهایم
http://ht.ly/s65D308B8EE
مرتبط:
کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N
@Tavaana_TavaanaTech