« ما بر سر دوراهی لاسکو »
علی نصری
اگر تعریفی برای «پیشرفت» و «عقبماندگی» کشورها وجود داشته باشد٬ به وجود یا عدم وجود یک «ویژگی» یا «خصلت» جمعی در ملتهایشان برمیگردد؛
ملتهای «پیشرفته» قادرند که از درون حوادث روزگار - سیل و طوفان و زلزله و سونامی و آتشسوزی و ترور و افنجار و اشغال و جنگ - هر بار قویتر و منسجمتر و سربلندتر از قبل بیرون بیآیند و انبوهی از تجربهها و ارزشهای جدیدی را به نسلهای آینده منتقل میکنند.
اما ملتهای «عقبمانده» با هر ضربهای که میخورند قدری شکستهتر٬ تلختر٬ خشمگینتر و افسردهتر میشوند و کولهبار سنگینتری از احساس حقارت و ذلت و حسرت و افسوس و نفرت از خود را بر دوش نسلهای آینده میگذارند.
بسیاری از کشورهایی که ما امروز به عنوان نمادهای «پیشرفت» و «توسعه» میشناسیم٬ کشورهایی هستند که تاریخشان بستر خانمانسوزترین حوادث و دشوارترین آزمونها بوده؛
ملت «آلمان» که در طی یک قرن در مرکز دو جنگ جهانی قرار داشته٫ ۹۰٪ شهرهای بزرگش در آتش سوخته بودند٬ ویرانگرترین ایدئولوژی تا مغر استخوانش ریشه دوانده بود٬ نیروهای خارجی خاکش را اشغال کرده بودند٬ و دیوار قطوری سرزمینش را دو نیمه کرده بود؛ اگر «آگاهانه» چشم بر نقاط قوت خود نمیدوخت و آنها را برجسته نمینمود و جایگزین احساس حقارت و ننگ و تلخی نمیکرد٬ امروز در چه جایگاه متفاوتی قرار داشت؟
ملت «فرانسه» تنها یک سال بعد از آغاز جنگ جهانی دوم تسلیم دشمن شدند٬ کلید پایتختشان را به او تحویل دادند٬ دولت دستنشاندهء «ویشی» را بر مسند قدرت نشاندند٬ در خیابان مشهور شانزلیزه استقبال چند میلیونی از مارشال پتن (Maréchal Pétain) - رئیس دولت دستنشاندهء نازیها - به عمل آوردند٬ اعضای «مقامت» را شناسایی میکردند و لو میدادند٬ و به طور گسترده در جنایات نازیها همکاری میکردند. اما در سال ۱۹۹۴ وقتی خبرنگار فرانسوی در یک مصاحبهء تلویزیونی از فرانسوآ میتران (Francois Mitterrand) - رئیس جمهور - میپرسد که آیا حاضر است به عنوان نمایندهء کشور فرانسه به خاطر تشکیل دولت «ویشی» در جنگ جهانی دوم عذرخواهی کند؛ او با عصبانیت پاسخ میدهد که «کسانی که چنین تقاضایی دارند هیچ درکی از تاریخ پُر افتخار فرانسه ندارند. آنها صد سال دیگر هم میتوانند منتظر بمانند؛ من هرگز تسلیم گفتمان نفرت نخواهم شد!»
فرانسوآ میتران به درستی درک کرده بود که یک ملت بر «روایت جمعی» خودش استوار است؛ روایتی که باید هر لحظه در هر رویداد و حادثهای «آگاهانه» نوشته شود. او ترجیح میداد که روایت جمعی ملتش حکایت اندک شهروندانی باشد که شبنامههای «ژان مولن» (Jean Moulin) - چهرء مقاومت علیه نازیها- را پخش میکردند و نه شهروندانی که اعضای مقاومت را لو میدادند٬ حکایت استقبالِ گستردهء مردم از ژنرال دوگل (De Gaulle) در روز آزادی باشد و نه استقبال از مارشال پتن در روز اشغال٬ و ارزشهای «آزادیخواهی» و «عزت» و «مقاومت» به نسلهای آینده منتقل شود و نه شرمندگیِ «تسلیم» و «سرسپردگی».
حالا ما از خودمان بپرسیم که از دل حوادث روزگار با چه قامتی بیرون میآییم؟
دیروز ساختمان پلاسکو فروریخت؛ میلیونها شهروند ایرانی با دلهای شکسته و چشمان نگران لحظه به لحظهء اخبار این حادثه را پیگیری کردند٬ مغازهدران اطراف با پخش غذا و آب و میوه به نیروهای امدادرسانی یاری رساندند٬ هزاران شهروند در مقابل بانکهای اهدای خون ساعتها صف کشیدند٬ گروهی از مردم در کنار ایستگاههای آتشنشانی شهر دستههای گُل و روبانهای سیاه و پیامهای تسلیت گذاشتند٬ و ایرانیان از سراسر جهان میلیونها پیام و شعر و عکس برای ابراز همدردی با هموطنانشان ارسال کردند.
اما در«روایتی» که ما امروز در شبکههای اجتماعی مشغول نوشتن آن هستیم٬ چه میزان توجه به این واکنشهای انسانی و یاری رسانیها و ابراز همدردیها و همبستگیها شده و چند میلیون بار عکس فردی که صحنهء حادثه در حال لبخند زدن و «سلفی» گرفتن است با عنوان «بیشعوری» و «سقوط اخلاقی» ایرانیان بازنشر شده است؟ چه میزان از اطلاعرسانی جمعیمان صرف برجسته نمودن نقاط قوت و پخش تصاویر لحظههای انسانی و تقویت روحیهء همبستگی و سازندگی و خیررسانی شده و چه میزان صرف «خودزنی» و لعن و نفرین ملت شده است؟
ما از دل این حادثه - و حوادث دیگر - چه ارزشهایی استخراخ خواهیم کرد٬ چه تجربههایی کسب خواهیم کرد٬ و چه روایتی برای نسلهای آینده خواهیم نوشت؟
goo.gl/1881cb
مطالب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
هنگام اتحاد، "جمع سپاری" پاسخ شهروندان به طوفان سندی
http://goo.gl/F6xmz9
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
علی نصری
اگر تعریفی برای «پیشرفت» و «عقبماندگی» کشورها وجود داشته باشد٬ به وجود یا عدم وجود یک «ویژگی» یا «خصلت» جمعی در ملتهایشان برمیگردد؛
ملتهای «پیشرفته» قادرند که از درون حوادث روزگار - سیل و طوفان و زلزله و سونامی و آتشسوزی و ترور و افنجار و اشغال و جنگ - هر بار قویتر و منسجمتر و سربلندتر از قبل بیرون بیآیند و انبوهی از تجربهها و ارزشهای جدیدی را به نسلهای آینده منتقل میکنند.
اما ملتهای «عقبمانده» با هر ضربهای که میخورند قدری شکستهتر٬ تلختر٬ خشمگینتر و افسردهتر میشوند و کولهبار سنگینتری از احساس حقارت و ذلت و حسرت و افسوس و نفرت از خود را بر دوش نسلهای آینده میگذارند.
بسیاری از کشورهایی که ما امروز به عنوان نمادهای «پیشرفت» و «توسعه» میشناسیم٬ کشورهایی هستند که تاریخشان بستر خانمانسوزترین حوادث و دشوارترین آزمونها بوده؛
ملت «آلمان» که در طی یک قرن در مرکز دو جنگ جهانی قرار داشته٫ ۹۰٪ شهرهای بزرگش در آتش سوخته بودند٬ ویرانگرترین ایدئولوژی تا مغر استخوانش ریشه دوانده بود٬ نیروهای خارجی خاکش را اشغال کرده بودند٬ و دیوار قطوری سرزمینش را دو نیمه کرده بود؛ اگر «آگاهانه» چشم بر نقاط قوت خود نمیدوخت و آنها را برجسته نمینمود و جایگزین احساس حقارت و ننگ و تلخی نمیکرد٬ امروز در چه جایگاه متفاوتی قرار داشت؟
ملت «فرانسه» تنها یک سال بعد از آغاز جنگ جهانی دوم تسلیم دشمن شدند٬ کلید پایتختشان را به او تحویل دادند٬ دولت دستنشاندهء «ویشی» را بر مسند قدرت نشاندند٬ در خیابان مشهور شانزلیزه استقبال چند میلیونی از مارشال پتن (Maréchal Pétain) - رئیس دولت دستنشاندهء نازیها - به عمل آوردند٬ اعضای «مقامت» را شناسایی میکردند و لو میدادند٬ و به طور گسترده در جنایات نازیها همکاری میکردند. اما در سال ۱۹۹۴ وقتی خبرنگار فرانسوی در یک مصاحبهء تلویزیونی از فرانسوآ میتران (Francois Mitterrand) - رئیس جمهور - میپرسد که آیا حاضر است به عنوان نمایندهء کشور فرانسه به خاطر تشکیل دولت «ویشی» در جنگ جهانی دوم عذرخواهی کند؛ او با عصبانیت پاسخ میدهد که «کسانی که چنین تقاضایی دارند هیچ درکی از تاریخ پُر افتخار فرانسه ندارند. آنها صد سال دیگر هم میتوانند منتظر بمانند؛ من هرگز تسلیم گفتمان نفرت نخواهم شد!»
فرانسوآ میتران به درستی درک کرده بود که یک ملت بر «روایت جمعی» خودش استوار است؛ روایتی که باید هر لحظه در هر رویداد و حادثهای «آگاهانه» نوشته شود. او ترجیح میداد که روایت جمعی ملتش حکایت اندک شهروندانی باشد که شبنامههای «ژان مولن» (Jean Moulin) - چهرء مقاومت علیه نازیها- را پخش میکردند و نه شهروندانی که اعضای مقاومت را لو میدادند٬ حکایت استقبالِ گستردهء مردم از ژنرال دوگل (De Gaulle) در روز آزادی باشد و نه استقبال از مارشال پتن در روز اشغال٬ و ارزشهای «آزادیخواهی» و «عزت» و «مقاومت» به نسلهای آینده منتقل شود و نه شرمندگیِ «تسلیم» و «سرسپردگی».
حالا ما از خودمان بپرسیم که از دل حوادث روزگار با چه قامتی بیرون میآییم؟
دیروز ساختمان پلاسکو فروریخت؛ میلیونها شهروند ایرانی با دلهای شکسته و چشمان نگران لحظه به لحظهء اخبار این حادثه را پیگیری کردند٬ مغازهدران اطراف با پخش غذا و آب و میوه به نیروهای امدادرسانی یاری رساندند٬ هزاران شهروند در مقابل بانکهای اهدای خون ساعتها صف کشیدند٬ گروهی از مردم در کنار ایستگاههای آتشنشانی شهر دستههای گُل و روبانهای سیاه و پیامهای تسلیت گذاشتند٬ و ایرانیان از سراسر جهان میلیونها پیام و شعر و عکس برای ابراز همدردی با هموطنانشان ارسال کردند.
اما در«روایتی» که ما امروز در شبکههای اجتماعی مشغول نوشتن آن هستیم٬ چه میزان توجه به این واکنشهای انسانی و یاری رسانیها و ابراز همدردیها و همبستگیها شده و چند میلیون بار عکس فردی که صحنهء حادثه در حال لبخند زدن و «سلفی» گرفتن است با عنوان «بیشعوری» و «سقوط اخلاقی» ایرانیان بازنشر شده است؟ چه میزان از اطلاعرسانی جمعیمان صرف برجسته نمودن نقاط قوت و پخش تصاویر لحظههای انسانی و تقویت روحیهء همبستگی و سازندگی و خیررسانی شده و چه میزان صرف «خودزنی» و لعن و نفرین ملت شده است؟
ما از دل این حادثه - و حوادث دیگر - چه ارزشهایی استخراخ خواهیم کرد٬ چه تجربههایی کسب خواهیم کرد٬ و چه روایتی برای نسلهای آینده خواهیم نوشت؟
goo.gl/1881cb
مطالب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
هنگام اتحاد، "جمع سپاری" پاسخ شهروندان به طوفان سندی
http://goo.gl/F6xmz9
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
« ما بر سر دوراهی لاسکو »
علی نصری
اگر تعریفی برای «پیشرفت» و «عقبماندگی» کشورها وجود داشته باشد٬ به وجود یا عدم وجود یک «ویژگی» یا «خصلت» جمعی در ملتهایشان برمیگردد؛
ملتهای «پیشرفته» قادرند که از درون حوادث روزگار - سیل و طوفان و زلزله و سونامی…
« ما بر سر دوراهی لاسکو »
علی نصری
اگر تعریفی برای «پیشرفت» و «عقبماندگی» کشورها وجود داشته باشد٬ به وجود یا عدم وجود یک «ویژگی» یا «خصلت» جمعی در ملتهایشان برمیگردد؛
ملتهای «پیشرفته» قادرند که از درون حوادث روزگار - سیل و طوفان و زلزله و سونامی…
تازه از آموزشکده توانا
عاصمه جهانگیر: حقوق بشر برای همه
goo.gl/HvxpYk
عاصمه جهانگیر از آبان ۱۳۹۵ ماموریت خود را در مقام گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران آغاز کرده است. او با عزمی راسخ و خستگیناپذیر در پشتیبانی از حقوق بشر و تعهد به طرح علنی و پیوستۀ دغدغههای حقوق بشری در ایران این ماموریت را پذیرفته است.
عاصمه جهانگیر چندین دهه از مدافعان حقوق بشر و یکی از نیرومندترین فعالان پشتیبان دموکراسی و سیاستهای پیشرو در پاکستان بوده و در سالهای اخیر دامنۀ کنشگری خود را به سطح بین الملی رسانده و به شهرتی جهانی دست یافته است. عاصمه جهانگیر در طول زندگی حرفهایش در زمینههای گوناگونی فعال بوده است از وکالت و کنشگری برای اصلاحات گرفته تا نویسندگی و حمایتگری برای همۀ گروهها و اقشاری که به خاطر کوتاهی دولتهایشان از محرومیت و عقبماندگی رنج میبرند. با وجود تهدیدهای جانی، حملات شخصی، و حتی طرح نقشۀ ترورش به دست دولت پاکستان، جهانگیر در دفاع از زنان و اقلیتها و همۀ آنان که بیپشتیبان اند قاطعانه ایستاده است.
جهانگیر این گونه تهدیدها را به سادگی «بخشی از کار»ی که به آن مشغول است میداند.
سازمان ملل متحد با توجه به اقدامات شجاعانۀ جهانگیر در پیریزی جنبش حقوق بشر پاکستان، او را به مأموریتهای متعددی گمارده است، از جمله گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور اعدامهای فراقضایی، خودسرانه و بدون محاکمه (۱۳۸۵-۱۳۷۹) و گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور آزادی دین و باور (۱۳۸۵-۱۳۹۱)
چندین گزارش مهم سازمان ملل متحد دربارۀ موضوعاتی از قبیل رفتار با کودکان در پاکستان و ارتقای حقوق بشر و جامعۀ مدنی در همین مدت به قلم او نوشته شده است. جهانگیر همچنین از فعالان پیشرو در حوزۀ نوپای حقوق دگرباشان جنسی است: در سال ۱۳۸۸، جهانگیر از جمله کارشناسانی بود که در به جریان افتادن «اصول جوگجاکارتا» - که در اجلاس کارشناسان در شهری به همین نام در اندونزی به تصویب رسید- فعالیت کرده است. این اصول قوانین بینالمللى حقوق بشر را به زمینه گرایش جنسى و هویت جنسیتی گسترش میدهد.
جهانگیر جوایز بین المللی بسیاری در زمینۀ حقوق بشر دریافت کرده است و این به او کمک کرده تا پیام مشارکت گرایانۀ خود را در سطح جهانی و با صدایی هر چه رساتر به گوش همگان برساند.
از جمله جوایزی که جهانگیر دریافت کرده است میتوان به جایزۀ هزاره (میلنیوم)، جایزۀ بیلبائوی یونسکو برای ارتقاء فرهنگ حقوق بشر، مدال آزادی عبادت، جایزۀ حق برخورداری از معیشت اشاره کرد و نیز به نامزد شدن او برای جایزۀ نوبل. جهانگیر درباره جایزۀ حق برخورداری از معیشت گفته است: «این جایزه نه تنها به پاس و قدردانی از اقدامات من که به قدردانی از شمار عظیمی از پاکستانیها اعطا شده که خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت حقوق بشر در پاکستان زحمت کشیدهاند.»
جهانگیر آشکارا نشان داده است که با عزم راسخ و اشتیاق ماموریت جدید خود را به عنوان گزارشگر ویژۀ حقوق بشر در ایران برعهده خواهد گرفت. به همین سبب، تنها چند روز پس از بر عهده گرفتن این سمت، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج به نامهنگاری با او و گزارش موارد گوناگون نقض حقوقشان پرداختند. عاصمه جهانگیر همانند مقام پیش از خود، احمد شهید، حامی نیرومند و قاطعی برای مردم ایران خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/content/AsmaJahangir
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
عاصمه جهانگیر: حقوق بشر برای همه
goo.gl/HvxpYk
عاصمه جهانگیر از آبان ۱۳۹۵ ماموریت خود را در مقام گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران آغاز کرده است. او با عزمی راسخ و خستگیناپذیر در پشتیبانی از حقوق بشر و تعهد به طرح علنی و پیوستۀ دغدغههای حقوق بشری در ایران این ماموریت را پذیرفته است.
عاصمه جهانگیر چندین دهه از مدافعان حقوق بشر و یکی از نیرومندترین فعالان پشتیبان دموکراسی و سیاستهای پیشرو در پاکستان بوده و در سالهای اخیر دامنۀ کنشگری خود را به سطح بین الملی رسانده و به شهرتی جهانی دست یافته است. عاصمه جهانگیر در طول زندگی حرفهایش در زمینههای گوناگونی فعال بوده است از وکالت و کنشگری برای اصلاحات گرفته تا نویسندگی و حمایتگری برای همۀ گروهها و اقشاری که به خاطر کوتاهی دولتهایشان از محرومیت و عقبماندگی رنج میبرند. با وجود تهدیدهای جانی، حملات شخصی، و حتی طرح نقشۀ ترورش به دست دولت پاکستان، جهانگیر در دفاع از زنان و اقلیتها و همۀ آنان که بیپشتیبان اند قاطعانه ایستاده است.
جهانگیر این گونه تهدیدها را به سادگی «بخشی از کار»ی که به آن مشغول است میداند.
سازمان ملل متحد با توجه به اقدامات شجاعانۀ جهانگیر در پیریزی جنبش حقوق بشر پاکستان، او را به مأموریتهای متعددی گمارده است، از جمله گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور اعدامهای فراقضایی، خودسرانه و بدون محاکمه (۱۳۸۵-۱۳۷۹) و گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور آزادی دین و باور (۱۳۸۵-۱۳۹۱)
چندین گزارش مهم سازمان ملل متحد دربارۀ موضوعاتی از قبیل رفتار با کودکان در پاکستان و ارتقای حقوق بشر و جامعۀ مدنی در همین مدت به قلم او نوشته شده است. جهانگیر همچنین از فعالان پیشرو در حوزۀ نوپای حقوق دگرباشان جنسی است: در سال ۱۳۸۸، جهانگیر از جمله کارشناسانی بود که در به جریان افتادن «اصول جوگجاکارتا» - که در اجلاس کارشناسان در شهری به همین نام در اندونزی به تصویب رسید- فعالیت کرده است. این اصول قوانین بینالمللى حقوق بشر را به زمینه گرایش جنسى و هویت جنسیتی گسترش میدهد.
جهانگیر جوایز بین المللی بسیاری در زمینۀ حقوق بشر دریافت کرده است و این به او کمک کرده تا پیام مشارکت گرایانۀ خود را در سطح جهانی و با صدایی هر چه رساتر به گوش همگان برساند.
از جمله جوایزی که جهانگیر دریافت کرده است میتوان به جایزۀ هزاره (میلنیوم)، جایزۀ بیلبائوی یونسکو برای ارتقاء فرهنگ حقوق بشر، مدال آزادی عبادت، جایزۀ حق برخورداری از معیشت اشاره کرد و نیز به نامزد شدن او برای جایزۀ نوبل. جهانگیر درباره جایزۀ حق برخورداری از معیشت گفته است: «این جایزه نه تنها به پاس و قدردانی از اقدامات من که به قدردانی از شمار عظیمی از پاکستانیها اعطا شده که خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت حقوق بشر در پاکستان زحمت کشیدهاند.»
جهانگیر آشکارا نشان داده است که با عزم راسخ و اشتیاق ماموریت جدید خود را به عنوان گزارشگر ویژۀ حقوق بشر در ایران برعهده خواهد گرفت. به همین سبب، تنها چند روز پس از بر عهده گرفتن این سمت، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج به نامهنگاری با او و گزارش موارد گوناگون نقض حقوقشان پرداختند. عاصمه جهانگیر همانند مقام پیش از خود، احمد شهید، حامی نیرومند و قاطعی برای مردم ایران خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/content/AsmaJahangir
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تازه از آموزشکده توانا . #عاصمه_جهانگیر: #حقوق_بشر برای همه . عاصمه جهانگیر از آبان ۱۳۹۵ ماموریت خود را در مقام #گزارشگر_ویژه_حقوق_بشر #سازمان_ملل_متحد در امور ایران آغاز کرده است. او با عزمی راسخ و خستگیناپذیر در پشتیبانی از حقوق بشر و تعهد به طرح علنی…
آموزشکده توانا
ترانه علیدوستی مراسم اسکار را بایکوت میکند! ترانه علیدوستی، بازیگر فیلم «فروشنده» اعلام کرد که در مراسم اسکار شرکت نخواهد کرد. خانم علیدوستی با اعلام این مطلب که این اقدام را در واکنش به ممنوعیت صدور ویزا برای شهروندان ایران که از سوی امریکا وضع شده…
برخی واکنش ها به بایکوت اسکار توسط ترانه علیدوستی:
۱.
به تيترها نگاه كنيد. هر دو بايكوت كردند
نازي پاكيدزه قهرمان شطرنج آمريكا در اعتراض به قانون حجاب اجباري كه در جمهوري اسلامي به او هم تحميل مي شد، شركت در مسابقات قهرماني را كه قرار بود در ايران برگزار شود بايكوت كرد
و ترانه عليدوستي در اعتراض به قانون محدوديت ويزايي كه قرار است در آمريكا و توسط ترامپ تصويب شود، شركت در مراسم اسكار را تحريم كرد.
پس مي بينيد نبايد گفت، هر كشوري قانون خودش را دارد و بايد به قانون آن كشور احترام گذاشت؟ مي بينيد تحريم هاي شخصي و اعتراض هاي فردي حق هر بازيگر و ورزشكاري است كه نمي خواهد به قانونِ بد تن دهد؟ وقتي يك قانوني كه اجرا مي شود يا قرار است تصويب شود نقض كننده ي حقوق انسان هاي بي گناه است با صداي بلند بايد اعتراض كرد و از قضاوت هاي تلخ نترسيد. قانون حجاب اجباري زشت است، قانون محدوديت ويزايي براي شهرندان عادي هم زشت است. در برابر قوانين زشت متحد باشيم و پشتِ هم را خالي نكنيم🌹
از اینستاگرام مسیح علی نژاد
۲.
به شخصه بیشتر از هر زمانی آرزو دارم فیلم #فروشنده برنده اسکار بشه؛ این پیروزی میتونه قابلیت های خوبی برای انعکاس موضوع محدویت های ویزایی در اسکار ایجاد کنه:
1. از موقعیت آقای #فرهادی در ارتباط با #ویزای امریکا خبر ندارم. به نظرم اگه ویزا نداره، بهتره برای اخذ ویزا اقدام کنه. در این صورت حالات زیر اتفاق می افته:
الف: ویزاش رد میشه: با آقای فرهادی ویزا نمیدن اما (بازم میگم در صورت برنده شدن #فروشنده) نماینده ای از ایشون میتونه روی صحنه اسکار بره و بگه که کارگردان فیلم برنده اسکار ویزای ورود نگرفته و...!
ب. ممکنه به عنوان مورد استثنا، بهش ویزا بدن: آقای فرهادی ویزا می گیره اما در اعتراض به این محدودیت ها، به امریکا نمیره (در این صورت باز هم نماینده ای از ایشون، این پیام را منتقل خواهد کرد)
ج. ویزا بهش میدن و آقای فرهادی تصمیم می گیره بره: باز هم میتونه از همان صحنه برای اعلام این اعتراض استفاده کنه.
برنده شدن فیلم فروشنده در اسکار در نهایت موقعیتی بسیار استثنایی برای اعلام جهانی اعتراض خیلی ها به محدودیت های ویزا و مهاجرت ایجاد میکنه، فقط اگه برنده بشه!
(پی نوشت: برای تایپ این مطلب، روی کیبورد دانشگاه نیم فاصله نداشتم)
فیسبوک: negin hosseini
روزنامه نگار
۳.
در مورد ترانه علیدوستی و اینکه گفته در اعتراض به طرح ترامپ به اسکار نمی رود.
1- احتمالا آیا ممنوعیت صدور ویزا شامل حال ایشان هم نمی شود؟
2- مواظب باشند جریان کشتی نگرفتن با اسرائیلی ها نشود که اول داوطلبانه بود ولی بعد به یک رسم تبدیل شد و اجباری شد ولی ظاهر داوطلبانه ش را حفظ کرد و باعث محرومیت کشتی گیران ایرانی زیادی شد.
3- راستش تا وقتیکه فیلم های کسانی مثل کیانوش عیاری در ایران ممنوع می شود افتخار ما به جوایز اسکار با ناراحتی وجدان و شرم آغشته است. اگر ترانه علیدوستی به عنوان یک هنرمند شناخته شده اعتراضی هم به ممنوعیت فیلم های ارزشمند همکاران شریفش در ایران بکند در دفاع از شأن ایرانی ها انصاف را به کمال رعایت کرده است.
از فیسبوک پروانه حسینی. روزنامه نگار
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۱.
به تيترها نگاه كنيد. هر دو بايكوت كردند
نازي پاكيدزه قهرمان شطرنج آمريكا در اعتراض به قانون حجاب اجباري كه در جمهوري اسلامي به او هم تحميل مي شد، شركت در مسابقات قهرماني را كه قرار بود در ايران برگزار شود بايكوت كرد
و ترانه عليدوستي در اعتراض به قانون محدوديت ويزايي كه قرار است در آمريكا و توسط ترامپ تصويب شود، شركت در مراسم اسكار را تحريم كرد.
پس مي بينيد نبايد گفت، هر كشوري قانون خودش را دارد و بايد به قانون آن كشور احترام گذاشت؟ مي بينيد تحريم هاي شخصي و اعتراض هاي فردي حق هر بازيگر و ورزشكاري است كه نمي خواهد به قانونِ بد تن دهد؟ وقتي يك قانوني كه اجرا مي شود يا قرار است تصويب شود نقض كننده ي حقوق انسان هاي بي گناه است با صداي بلند بايد اعتراض كرد و از قضاوت هاي تلخ نترسيد. قانون حجاب اجباري زشت است، قانون محدوديت ويزايي براي شهرندان عادي هم زشت است. در برابر قوانين زشت متحد باشيم و پشتِ هم را خالي نكنيم🌹
از اینستاگرام مسیح علی نژاد
۲.
به شخصه بیشتر از هر زمانی آرزو دارم فیلم #فروشنده برنده اسکار بشه؛ این پیروزی میتونه قابلیت های خوبی برای انعکاس موضوع محدویت های ویزایی در اسکار ایجاد کنه:
1. از موقعیت آقای #فرهادی در ارتباط با #ویزای امریکا خبر ندارم. به نظرم اگه ویزا نداره، بهتره برای اخذ ویزا اقدام کنه. در این صورت حالات زیر اتفاق می افته:
الف: ویزاش رد میشه: با آقای فرهادی ویزا نمیدن اما (بازم میگم در صورت برنده شدن #فروشنده) نماینده ای از ایشون میتونه روی صحنه اسکار بره و بگه که کارگردان فیلم برنده اسکار ویزای ورود نگرفته و...!
ب. ممکنه به عنوان مورد استثنا، بهش ویزا بدن: آقای فرهادی ویزا می گیره اما در اعتراض به این محدودیت ها، به امریکا نمیره (در این صورت باز هم نماینده ای از ایشون، این پیام را منتقل خواهد کرد)
ج. ویزا بهش میدن و آقای فرهادی تصمیم می گیره بره: باز هم میتونه از همان صحنه برای اعلام این اعتراض استفاده کنه.
برنده شدن فیلم فروشنده در اسکار در نهایت موقعیتی بسیار استثنایی برای اعلام جهانی اعتراض خیلی ها به محدودیت های ویزا و مهاجرت ایجاد میکنه، فقط اگه برنده بشه!
(پی نوشت: برای تایپ این مطلب، روی کیبورد دانشگاه نیم فاصله نداشتم)
فیسبوک: negin hosseini
روزنامه نگار
۳.
در مورد ترانه علیدوستی و اینکه گفته در اعتراض به طرح ترامپ به اسکار نمی رود.
1- احتمالا آیا ممنوعیت صدور ویزا شامل حال ایشان هم نمی شود؟
2- مواظب باشند جریان کشتی نگرفتن با اسرائیلی ها نشود که اول داوطلبانه بود ولی بعد به یک رسم تبدیل شد و اجباری شد ولی ظاهر داوطلبانه ش را حفظ کرد و باعث محرومیت کشتی گیران ایرانی زیادی شد.
3- راستش تا وقتیکه فیلم های کسانی مثل کیانوش عیاری در ایران ممنوع می شود افتخار ما به جوایز اسکار با ناراحتی وجدان و شرم آغشته است. اگر ترانه علیدوستی به عنوان یک هنرمند شناخته شده اعتراضی هم به ممنوعیت فیلم های ارزشمند همکاران شریفش در ایران بکند در دفاع از شأن ایرانی ها انصاف را به کمال رعایت کرده است.
از فیسبوک پروانه حسینی. روزنامه نگار
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Audio
فایل صوتی سخنان مانا نیستانی درباره بایکوت اسکار توسط خانم ترانه علیدوستی
منبع: تلگرام @mananey
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
منبع: تلگرام @mananey
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from 🌐 بهزاد مهرانی
جامعهالمصطفیالعالمیه با ۵۰ هزار دانشجو ۲۵۶ میلیاردتومان و سیستان و بلوچستان با بیش از ۲/۵میلیون نفر جمعیت۳۵۰ میلیارد تومان.با بسیج هم که اصلا قابل مقایسه نیست. بیچاره مردم 😔
@behzadmehrani
@behzadmehrani
.
صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟
ولی خوبی ها رو ندیدن
ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟
ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید !
ندیدن = مرد با کلی بربری تازه
.ندیدن = از صنف کباب فروش ها یک وانت غذا رسیده.
ندیدن =یکی از اصفهان گز یا سوهان فرستاده
ندیدن = خانومی = برای آتشنشان ها لقمه درست میکرد ؟
ندیدن = یا از کرج و شهرهای حومه تهران غذای نذری. می آوردن
ندیدن = پاکت های شیر و پلاستیک میوه هاشسته تلمبار شده.
ندیدن = اونطرف تراز پلاسکو رستوران دار مغازه اش رو برای استراحت اتشنشان ها بازگذاشته و با عدسی داغ در هوای سرد تهران پذیرای میکنه.
ندیدن = هر نیم ساعت یکی میاد و میگه لوبیاگرم میخای یا چای؟
ندیدن =یکی فریاد میزنه دو هزار پرس غذا رسید کی پحش کنیم؟
ندیدن = ازهرصنفی زن ومرد پیرجوون ایرونی اومدن یاری تون کنند؟
مسولین به دور برتون نگاه کنید اینجا ایران.
به خودم افتخار میکنم هم وطن نازنین هایی چون شما هستم
سلفی و حضور وتجمع مردم بهانه است ؟
حقیقت اینه که عده ایی معدود میخواهند مردم حقیقت را نبینند؟
آگررسانه ملی خبرها را به موقع وحقیقت پخش کنه هیچکس کنجکاو نمیشه که بره ......
اینها همون مردم هستن که تا رسید به مردم؟
شدیدترین طرح های ترافیکی وسنگین ترین جریمه ها و تندترین برخورد را
با همین مردم و جوون های ایران کردید
نمایندگان مون هم تصویب کردید وتایید کردین وسکوت کردین ؟
مردم ایران = نگفتن به ماچه مربوط دولت مسول است؟
این جریمه ها وکاغذبازی و............ دستمزد این مردم نیست ؟
قانون واعمال قانون نباید فرق بذاره بین هموطن ها؟
داداش و آبجی هموطن آگر مطلب راخوندی ودیدی حرف دل شماهم است
پست رابه اشتراک بذارتاشایدبرسه دست اونایی که تاب شنیدن حرف حق راندارند
زنده یاد ایران پاینده باد ایران و ایرانی عاشق ایران
حسین گیلک
goo.gl/0k7iqe
چرا باید هوای همدیگر را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
#پلاسکو
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟
ولی خوبی ها رو ندیدن
ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟
ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید !
ندیدن = مرد با کلی بربری تازه
.ندیدن = از صنف کباب فروش ها یک وانت غذا رسیده.
ندیدن =یکی از اصفهان گز یا سوهان فرستاده
ندیدن = خانومی = برای آتشنشان ها لقمه درست میکرد ؟
ندیدن = یا از کرج و شهرهای حومه تهران غذای نذری. می آوردن
ندیدن = پاکت های شیر و پلاستیک میوه هاشسته تلمبار شده.
ندیدن = اونطرف تراز پلاسکو رستوران دار مغازه اش رو برای استراحت اتشنشان ها بازگذاشته و با عدسی داغ در هوای سرد تهران پذیرای میکنه.
ندیدن = هر نیم ساعت یکی میاد و میگه لوبیاگرم میخای یا چای؟
ندیدن =یکی فریاد میزنه دو هزار پرس غذا رسید کی پحش کنیم؟
ندیدن = ازهرصنفی زن ومرد پیرجوون ایرونی اومدن یاری تون کنند؟
مسولین به دور برتون نگاه کنید اینجا ایران.
به خودم افتخار میکنم هم وطن نازنین هایی چون شما هستم
سلفی و حضور وتجمع مردم بهانه است ؟
حقیقت اینه که عده ایی معدود میخواهند مردم حقیقت را نبینند؟
آگررسانه ملی خبرها را به موقع وحقیقت پخش کنه هیچکس کنجکاو نمیشه که بره ......
اینها همون مردم هستن که تا رسید به مردم؟
شدیدترین طرح های ترافیکی وسنگین ترین جریمه ها و تندترین برخورد را
با همین مردم و جوون های ایران کردید
نمایندگان مون هم تصویب کردید وتایید کردین وسکوت کردین ؟
مردم ایران = نگفتن به ماچه مربوط دولت مسول است؟
این جریمه ها وکاغذبازی و............ دستمزد این مردم نیست ؟
قانون واعمال قانون نباید فرق بذاره بین هموطن ها؟
داداش و آبجی هموطن آگر مطلب راخوندی ودیدی حرف دل شماهم است
پست رابه اشتراک بذارتاشایدبرسه دست اونایی که تاب شنیدن حرف حق راندارند
زنده یاد ایران پاینده باد ایران و ایرانی عاشق ایران
حسین گیلک
goo.gl/0k7iqe
چرا باید هوای همدیگر را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
#پلاسکو
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟ ولی خوبی ها رو ندیدن ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟ ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید ! ندیدن = مرد با کلی بربری تازه .ندیدن = از صنف کباب…
درحاشیه سیل سیستان و بلوچستان
کارتونیست:نازنین جمشیدی/شهروند
بحرانهای محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
گوشهای ازرنجی که سیستان وبلوچستان میبرد
https://goo.gl/WFc3Ru
@Tavaana_TavaanaTech
کارتونیست:نازنین جمشیدی/شهروند
بحرانهای محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
گوشهای ازرنجی که سیستان وبلوچستان میبرد
https://goo.gl/WFc3Ru
@Tavaana_TavaanaTech
بازیهای روانی پنهان در فاجعه ساختمان پلاسکو
من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با ساختمان پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند:
۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر "تاسف" خورد به جای فکرکردن و نگران شدن برای ایمنی تک تک خانه ها و ادارات و پاساژهای کاری. شبیه روندی که در بیماران اضطراب افسردگی دیده میشود که بیشتر "احساس"میکنند تا " فکر و عمل". اگر بازاریابی ترسناک بیمه ها را در وسط این بحرانها به روی خود نیاوریم، حداقل میتوان نگران شد که وضعیت ساختمانهای مسکونی خودمان، ایمنی آسانسورهای احتمالی، وضعیت کپسول آتش نشانی ساختمان هایمان چگونه است؟
۲- جامعه ایرانی بیشتر به قهرمان سازی و گرامیداشت اتش نشانان پرداخت نه به گرفتاری های صنفی ایشان و نبودن هلیکوپترهای تخصصی و واقعیتهای fact های ناکارآمدی اتش نشانی در پایتخت در مواجهه با خطرات احتمالی تهران- حتی اینکه میلیاردها تومان سرمایه ۴ صنف بزرگ کشور سوخت و هزاران نفر شب عید بیکار شدند، سهم کمتری از تاسف جامعه و رسانه را دربر داشت انگاری دل بعضیها خنک هم شد! این نبود قدرت تشخیص فجایع در جامعه و رسانه ما ترسناک است.
۳- به نظر میرسد رسانه ملی به فاز احساسی مردم و قهرمان سازی دامن زد. در ریشه یابی موضوع، رسانه بسنده کرد به اثبات غلیظ سهم خود "مردم"در اتفاقات این بحران و تقبیح بیش از حد تجمع و سلفی گرفتن و سرزنش بیمه نکردن کسبه! به این نمیگویند ریشه یابی بحران،میگویند انحراف افکار از دلایل مهمتر و زیربنایی تر( مثل عدم مداخله جدی شهرداری و بسنده کردن به تذکر کتبی ،جدی نگرفتن ناایمن بودن ساختمان) به دلایل سطحی تر یک بحران.
۴- رسانه ملی ۵ روزه عمده اخبارش به موضوع پلاسکو اختصاص یافته است در حالیکه کشور ۸۰ میلیونی هزاران اتفاق دیگر دارد. این تمرکز از یک نقطه ای به بعد، به مردم ترسهای بیش از حدِ اجتماعی social phobia میدهد و اضطراب عمومی و تله" اسیب پذیری به سانحه و گزند "را طبق نظریه schema therapy جفری یانگ تشدید میکند. هزاران کودک که بی محابا در معرض تصاویر تلویزیونی ۲۴ ساعته اتش سوزی و هنوز اتش سوزی و باز هم اتش سوزی هستند،قربانی بی ملاحظگی رسانه و والدینشان هستند که موجب میشود ترسهای عمیق حل نشدنی با خود حمل کنند و سپس به افسردگی ناشی از احساس بی کفایتی و ناامنی فروروند.
۵- جامعه ما فهم ویرانی های آنی مثل پلاسکو و قطار و ... را البته که دارد ولی ایا به ویرانیهای بزرگتر و مخرب تر و تدریجی نیز ادراک دارد؟ سیاستهای اقتصادی اختلاس پرور دولت قبل که موجب تورم ۴۰% و رشدمنفی ۶% اقتصاد و سوختن میلیونها کسب و کار ایرانی شد واقعا درک شد؟ احتمالا نه! مغز طبق نظریات خطای شناختی cognitive tilts به موضوعات ترسناکتری که دیده میشود،سوگیری دارد. علیرغم اینکه سالی بیست هزار نفر در جاده ای ایران کشته میشوند،ولی هنوز صندوق صدقات فرودگاههای کشور عظیم الجثه هستند(!) زیرا مردم تحت تاثیر بزرگنمایی رسانه ها ،هنوز ترس بیشتری از سقوط هواپیما دارند تا تصادف جاده ای با اینکه سالهاست سانحه هوایی نداشته ایم! مغز اتش پلاسکو را فاجعه بارتر ادراک میکند تا فاجعه سوختن اقتصاد یکی از بهترین کشورهای رو به رشد دنیا را.
۶- خانم نائومی کلاین در فصول اول کتاب دکترین شوک پرده از تحقیقی ترسناک بر میدارد که انجمن روانپزشکان امریکا ۵۰ سال قبل انجام داده است که در اختیار تیمهای امنیتی و بازجویی CIA قرار داده است . در این تحقیق اذعان میشود که اگر به متهم شوکی وارد شود مثلا نصفه شب با حمله به منزلش از رختخواب بیرون کشیده شود ،مغز دچار شوکی میشود که در تحلیل داده ها و شیوه های کنترل خویش دچار اختلال میشود و ۶-۸ ساعت اول شوک بهترین وضعیت تخلیه اطلاعاتی اوست. بسیاری از شکنجه شدگان ازادیخواه گواتمالایی شهادت داده اند که افسران چشم آبی این نظریات را حین بازجویی های کارشناسان محلی روی ایشان تست میکرده اند. خانم کلاین به نرمی نتیجه میگیرد که جوامع شوک زده قدرت تشخیص خویش را از دست میدهند و میتوان در شوک های ناشی از زلزله و سوانح و سرکوبهای شدید اجتماعی، کارهایی را پیش برد که گیرنده های جامعه و خبرنگاران و تحلیل گران در حالت عادی براحتی ازش نمیگذرند. او مثال میزند در طوفان کاترینا در ایالت فقیر نیواورلئان، چگونه سرمایه داران فرصت طلب بخش خصوصی، ۱۰۰میلیارددلار سرمایه آموزش و پرورش را به بهانه عدم توانایی دولت در تداوم اموزش، از آن خود کردند.من فکر میکنم جامعه ایرانی سریعا باید از شوک زدگی خارج شود، سطح دامن زدن به احساسات ملی و قهرمان پروری بهتر است فروکاسته شود تا هم سلامت روانی مردم آسیب نخورد هم اقداماتی کارآمدتر از رفتارهای احساسی صورت پذیرد.
دکتر علیرضا شیری
goo.gl/eL2BrY
تصاویر از آخرین روز فاجعه پلاسکو
@Tavaana_TavaanaTech
من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با ساختمان پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند:
۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر "تاسف" خورد به جای فکرکردن و نگران شدن برای ایمنی تک تک خانه ها و ادارات و پاساژهای کاری. شبیه روندی که در بیماران اضطراب افسردگی دیده میشود که بیشتر "احساس"میکنند تا " فکر و عمل". اگر بازاریابی ترسناک بیمه ها را در وسط این بحرانها به روی خود نیاوریم، حداقل میتوان نگران شد که وضعیت ساختمانهای مسکونی خودمان، ایمنی آسانسورهای احتمالی، وضعیت کپسول آتش نشانی ساختمان هایمان چگونه است؟
۲- جامعه ایرانی بیشتر به قهرمان سازی و گرامیداشت اتش نشانان پرداخت نه به گرفتاری های صنفی ایشان و نبودن هلیکوپترهای تخصصی و واقعیتهای fact های ناکارآمدی اتش نشانی در پایتخت در مواجهه با خطرات احتمالی تهران- حتی اینکه میلیاردها تومان سرمایه ۴ صنف بزرگ کشور سوخت و هزاران نفر شب عید بیکار شدند، سهم کمتری از تاسف جامعه و رسانه را دربر داشت انگاری دل بعضیها خنک هم شد! این نبود قدرت تشخیص فجایع در جامعه و رسانه ما ترسناک است.
۳- به نظر میرسد رسانه ملی به فاز احساسی مردم و قهرمان سازی دامن زد. در ریشه یابی موضوع، رسانه بسنده کرد به اثبات غلیظ سهم خود "مردم"در اتفاقات این بحران و تقبیح بیش از حد تجمع و سلفی گرفتن و سرزنش بیمه نکردن کسبه! به این نمیگویند ریشه یابی بحران،میگویند انحراف افکار از دلایل مهمتر و زیربنایی تر( مثل عدم مداخله جدی شهرداری و بسنده کردن به تذکر کتبی ،جدی نگرفتن ناایمن بودن ساختمان) به دلایل سطحی تر یک بحران.
۴- رسانه ملی ۵ روزه عمده اخبارش به موضوع پلاسکو اختصاص یافته است در حالیکه کشور ۸۰ میلیونی هزاران اتفاق دیگر دارد. این تمرکز از یک نقطه ای به بعد، به مردم ترسهای بیش از حدِ اجتماعی social phobia میدهد و اضطراب عمومی و تله" اسیب پذیری به سانحه و گزند "را طبق نظریه schema therapy جفری یانگ تشدید میکند. هزاران کودک که بی محابا در معرض تصاویر تلویزیونی ۲۴ ساعته اتش سوزی و هنوز اتش سوزی و باز هم اتش سوزی هستند،قربانی بی ملاحظگی رسانه و والدینشان هستند که موجب میشود ترسهای عمیق حل نشدنی با خود حمل کنند و سپس به افسردگی ناشی از احساس بی کفایتی و ناامنی فروروند.
۵- جامعه ما فهم ویرانی های آنی مثل پلاسکو و قطار و ... را البته که دارد ولی ایا به ویرانیهای بزرگتر و مخرب تر و تدریجی نیز ادراک دارد؟ سیاستهای اقتصادی اختلاس پرور دولت قبل که موجب تورم ۴۰% و رشدمنفی ۶% اقتصاد و سوختن میلیونها کسب و کار ایرانی شد واقعا درک شد؟ احتمالا نه! مغز طبق نظریات خطای شناختی cognitive tilts به موضوعات ترسناکتری که دیده میشود،سوگیری دارد. علیرغم اینکه سالی بیست هزار نفر در جاده ای ایران کشته میشوند،ولی هنوز صندوق صدقات فرودگاههای کشور عظیم الجثه هستند(!) زیرا مردم تحت تاثیر بزرگنمایی رسانه ها ،هنوز ترس بیشتری از سقوط هواپیما دارند تا تصادف جاده ای با اینکه سالهاست سانحه هوایی نداشته ایم! مغز اتش پلاسکو را فاجعه بارتر ادراک میکند تا فاجعه سوختن اقتصاد یکی از بهترین کشورهای رو به رشد دنیا را.
۶- خانم نائومی کلاین در فصول اول کتاب دکترین شوک پرده از تحقیقی ترسناک بر میدارد که انجمن روانپزشکان امریکا ۵۰ سال قبل انجام داده است که در اختیار تیمهای امنیتی و بازجویی CIA قرار داده است . در این تحقیق اذعان میشود که اگر به متهم شوکی وارد شود مثلا نصفه شب با حمله به منزلش از رختخواب بیرون کشیده شود ،مغز دچار شوکی میشود که در تحلیل داده ها و شیوه های کنترل خویش دچار اختلال میشود و ۶-۸ ساعت اول شوک بهترین وضعیت تخلیه اطلاعاتی اوست. بسیاری از شکنجه شدگان ازادیخواه گواتمالایی شهادت داده اند که افسران چشم آبی این نظریات را حین بازجویی های کارشناسان محلی روی ایشان تست میکرده اند. خانم کلاین به نرمی نتیجه میگیرد که جوامع شوک زده قدرت تشخیص خویش را از دست میدهند و میتوان در شوک های ناشی از زلزله و سوانح و سرکوبهای شدید اجتماعی، کارهایی را پیش برد که گیرنده های جامعه و خبرنگاران و تحلیل گران در حالت عادی براحتی ازش نمیگذرند. او مثال میزند در طوفان کاترینا در ایالت فقیر نیواورلئان، چگونه سرمایه داران فرصت طلب بخش خصوصی، ۱۰۰میلیارددلار سرمایه آموزش و پرورش را به بهانه عدم توانایی دولت در تداوم اموزش، از آن خود کردند.من فکر میکنم جامعه ایرانی سریعا باید از شوک زدگی خارج شود، سطح دامن زدن به احساسات ملی و قهرمان پروری بهتر است فروکاسته شود تا هم سلامت روانی مردم آسیب نخورد هم اقداماتی کارآمدتر از رفتارهای احساسی صورت پذیرد.
دکتر علیرضا شیری
goo.gl/eL2BrY
تصاویر از آخرین روز فاجعه پلاسکو
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. بازیهای روانی پنهان در فاجعه ساختمان #پلاسکو . من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با #ساختمان_پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند : ۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر…
مامان شهناز آزاد نشد! وثیقه پذیرفته نشد! تحقیقات (بازجویی) ادامه دارد...
درباره شهناز اکملی (کریمبیگی)
http://bit.ly/2k4cloY
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
درباره شهناز اکملی (کریمبیگی)
http://bit.ly/2k4cloY
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
برخی از شهروندان در فیسبوک پیشنهادهای سازنده و جالبی پس از فاجعه پلاسکو طرح کرده است:
[پیشنهاد اول]
طرح ایمن سازی منازل مسکونی
#این_خانه_ایمن_است
از حادثه نباید ترسید، باید برای مقابله با آن آمادگی داشت.
۱ - همین امروز از کارشناسان و متخصصان بخواهیم محل سکونت مان را بازرسی و مشکلات ایمنی موجود را برطرف کنند.
۲ - پس از اطمینان از ایمن بودن محل سکونت خودمان، نشان "این خانه ایمن است" را جایی در دید عموم نصب کنیم.
(اینکار ضمن تشویق دیگران، باعث می شود تصویر روشنی از وضعیت ایمنی ساختمان های مسکونی اطرافمان داشته باشیم)
۳ - حتما دوستان، آشنایان و اقوام و عزیزانی که دوستشان داریم را به ایمن سازی محل سکونتشان تشویق کنیم.
۴ - در صورت امکان، به افرادی که توانایی مالی لازم برای ایمن سازی محل سکونت شان را ندارند، کمک کنیم.
۵ - اگر متخصص یا کارشناس هستیم، منصفانه و با وجدان کاری به هموطنان خودمان خدمت کنیم.
۶ - نسبت به کسانی که در ایمن سازی محل سکونتشان اقدام نمی کنند، حساس باشیم.
۷ - در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد (و این نشان) می توانید برای پیشگیری از حوادث تلخ، مثل آتش سوزی ساختمان #پلاسکو قدم موثری بردارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
...
پیشنهاد دوم:
#تجهیز_سازمان_به_جای_ساخت_یادمان
"تنها به فاصله دو روز از حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو، از طرف مدیرعامل سازمان #زیباسازی_تهران فراخوانی منتشر شد به منظور طراحی و ساخت یادمان شهدای آتش نشان"
۱ - وقوع حادثه پلاسکو نشان داد بزک کردن شهر و رنگ و روغن مالیدن به دیوارهای آن، شاید بتواند سفره چند نفری را رنگین تر کند، اما هرگز نمی تواند مانع فرو ریختن ساختمان ها و سوختن آدم ها و خاکستر شدن سرمایه ها شود.
۲ - آتش نشان ها، قربانی #کمبود_امکانات، #ضعف_مدیرت و ایمن نبودن ساختمان های شهر شدند. یادشان تنها زمانی به معنای واقعی گرامی داشته خواهد شد که #مقصران_اصلی حادثه مورد بازخواست و مشکلات و معضلات موجود از بین رفته باشد … یا دست کم تلاشی در این راستا صورت بگیرد.
(به عنوان اولین قدم شاید بد نباشد برای ۵ هزار عضو این سازمان لباس مناسب آتش نشانی و تجهیزات همراه خریداری شود.)
۳ - مدیران شهرداری و سایر نهاد ها و سازمان های وابسته بهتر است به جای سوء استفاده از موقعیت و #موج_سواری بر احساسات و عواطف زخم خورده مردم، تا روشن شدن اوضاع و شناسایی مقصران اصلی، از ارائه طرح ها و ایده های خلق الساعه و اقدامات بی اثر اکیدا خودداری نمایند.
۴ - با مشاهده امکانات و تجهیزات سازمان آتش نشانی در شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، وضعیت سایر نقاط کشور قابل پیش بینی و تجهیز و بروزرسانی آنها در اولویت بعدی است.
۵ - #یادمان قربانیان حادثه پلاسکو - آنهم به شکلی معقول و در شان اقدامات شجاعانه آتش نشان ها - قطعا در شهری/کشوری ایمن، مجهز و پاک به خواست مردم و به دست خودشان ساخته و مورد تکریم و احترام واقع خواهد شد.
در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد می توانید در تبدیل شدنش به یک درخواست عمومی و محقق شدن آن، قدم موثری بردارید.
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
منیع: فیسبوک نویسنده
ممنون از یکی از همراهان توانا که این مطالب را برای ما فرستاد و ما را با نوشته های این شهروند آشنا کرد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
[پیشنهاد اول]
طرح ایمن سازی منازل مسکونی
#این_خانه_ایمن_است
از حادثه نباید ترسید، باید برای مقابله با آن آمادگی داشت.
۱ - همین امروز از کارشناسان و متخصصان بخواهیم محل سکونت مان را بازرسی و مشکلات ایمنی موجود را برطرف کنند.
۲ - پس از اطمینان از ایمن بودن محل سکونت خودمان، نشان "این خانه ایمن است" را جایی در دید عموم نصب کنیم.
(اینکار ضمن تشویق دیگران، باعث می شود تصویر روشنی از وضعیت ایمنی ساختمان های مسکونی اطرافمان داشته باشیم)
۳ - حتما دوستان، آشنایان و اقوام و عزیزانی که دوستشان داریم را به ایمن سازی محل سکونتشان تشویق کنیم.
۴ - در صورت امکان، به افرادی که توانایی مالی لازم برای ایمن سازی محل سکونت شان را ندارند، کمک کنیم.
۵ - اگر متخصص یا کارشناس هستیم، منصفانه و با وجدان کاری به هموطنان خودمان خدمت کنیم.
۶ - نسبت به کسانی که در ایمن سازی محل سکونتشان اقدام نمی کنند، حساس باشیم.
۷ - در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد (و این نشان) می توانید برای پیشگیری از حوادث تلخ، مثل آتش سوزی ساختمان #پلاسکو قدم موثری بردارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
...
پیشنهاد دوم:
#تجهیز_سازمان_به_جای_ساخت_یادمان
"تنها به فاصله دو روز از حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو، از طرف مدیرعامل سازمان #زیباسازی_تهران فراخوانی منتشر شد به منظور طراحی و ساخت یادمان شهدای آتش نشان"
۱ - وقوع حادثه پلاسکو نشان داد بزک کردن شهر و رنگ و روغن مالیدن به دیوارهای آن، شاید بتواند سفره چند نفری را رنگین تر کند، اما هرگز نمی تواند مانع فرو ریختن ساختمان ها و سوختن آدم ها و خاکستر شدن سرمایه ها شود.
۲ - آتش نشان ها، قربانی #کمبود_امکانات، #ضعف_مدیرت و ایمن نبودن ساختمان های شهر شدند. یادشان تنها زمانی به معنای واقعی گرامی داشته خواهد شد که #مقصران_اصلی حادثه مورد بازخواست و مشکلات و معضلات موجود از بین رفته باشد … یا دست کم تلاشی در این راستا صورت بگیرد.
(به عنوان اولین قدم شاید بد نباشد برای ۵ هزار عضو این سازمان لباس مناسب آتش نشانی و تجهیزات همراه خریداری شود.)
۳ - مدیران شهرداری و سایر نهاد ها و سازمان های وابسته بهتر است به جای سوء استفاده از موقعیت و #موج_سواری بر احساسات و عواطف زخم خورده مردم، تا روشن شدن اوضاع و شناسایی مقصران اصلی، از ارائه طرح ها و ایده های خلق الساعه و اقدامات بی اثر اکیدا خودداری نمایند.
۴ - با مشاهده امکانات و تجهیزات سازمان آتش نشانی در شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، وضعیت سایر نقاط کشور قابل پیش بینی و تجهیز و بروزرسانی آنها در اولویت بعدی است.
۵ - #یادمان قربانیان حادثه پلاسکو - آنهم به شکلی معقول و در شان اقدامات شجاعانه آتش نشان ها - قطعا در شهری/کشوری ایمن، مجهز و پاک به خواست مردم و به دست خودشان ساخته و مورد تکریم و احترام واقع خواهد شد.
در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد می توانید در تبدیل شدنش به یک درخواست عمومی و محقق شدن آن، قدم موثری بردارید.
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
منیع: فیسبوک نویسنده
ممنون از یکی از همراهان توانا که این مطالب را برای ما فرستاد و ما را با نوشته های این شهروند آشنا کرد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعه یافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود، یعنی با ایجاد یک روحیه ی خنثی و بیتفاوت در میان بینندگان و شنوندگان، به یک #درماندگی_آموخته_شده تبدیل میگردد که همگان حضور آن را میپذیرند و به راحتی با آن کنار آمده و تحمل میکنند، و برای راحت کردن وجدان ناآسوده ی خود به خاطر این ناهماهنگی شناختی و تضاد درونی، دست به ساخت #مکانیسمهای دفاعی خام (مانند طنزپردازی، همرنگی با جماعت، انتساب به نظام سیاسی، نظام اداری و ... ) در مورد آن رفتار ناگوار میزنند تا بتوانند به راحتی مرتکب آن شوند.
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر کدام از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
از فیسبوک علیرضا کمالی
**** ****
حالا با این مقدمه متن زیر را هم بخوانید:
تغيير رفتار ترافيكي مردم تهران چند روز پس از حادثه پلاسكو
شبکههای اجتماعی تأثیر بسیار بالایی و انکار ناپذیری در فرهنگسازی جامعه دارند. حال که رسانه ملی کشور در انحصار قدرت است و تمام تلاش آن تولید و پخش برنامههای سفارشی است در راستای سیاستهای انحصارطلبانه حاکمان جامعه، نخبگان و همه کسانی که شوق تغییر مثبت در جامعه دارند میتوانند در این راستا بکوشند.
این ویدیو چند روز پس از آتشسوزی #پلاسکو در شهر تهران ثبت شده است. شهروندان مسئولی که حالا نیک میدانند با شنیدن آژیر، راه را برای ماشینهای اورژانس و آتشنشانی باید باز کنند. شاید این تغییر، یکی از تاثیرات مثبت شبکههای اجتماعی باشد. نظر شما چیست؟
goo.gl/c69Z3c
در همین رابطه:
نقش شبکههای اجتماعی در افشای فساد
http://bit.ly/2k7zuGK
شبکههای اجتماعی بلای جان نظامهای فاسد
http://bit.ly/1U3VbV8
شبکههای اجتماعی و بحران زباله در لبنان
http://bit.ly/2juU2Z8
نقش شبکههای اجتماعی در نجات حیوانات
http://bit.ly/2k7Ihbx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر کدام از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
از فیسبوک علیرضا کمالی
**** ****
حالا با این مقدمه متن زیر را هم بخوانید:
تغيير رفتار ترافيكي مردم تهران چند روز پس از حادثه پلاسكو
شبکههای اجتماعی تأثیر بسیار بالایی و انکار ناپذیری در فرهنگسازی جامعه دارند. حال که رسانه ملی کشور در انحصار قدرت است و تمام تلاش آن تولید و پخش برنامههای سفارشی است در راستای سیاستهای انحصارطلبانه حاکمان جامعه، نخبگان و همه کسانی که شوق تغییر مثبت در جامعه دارند میتوانند در این راستا بکوشند.
این ویدیو چند روز پس از آتشسوزی #پلاسکو در شهر تهران ثبت شده است. شهروندان مسئولی که حالا نیک میدانند با شنیدن آژیر، راه را برای ماشینهای اورژانس و آتشنشانی باید باز کنند. شاید این تغییر، یکی از تاثیرات مثبت شبکههای اجتماعی باشد. نظر شما چیست؟
goo.gl/c69Z3c
در همین رابطه:
نقش شبکههای اجتماعی در افشای فساد
http://bit.ly/2k7zuGK
شبکههای اجتماعی بلای جان نظامهای فاسد
http://bit.ly/1U3VbV8
شبکههای اجتماعی و بحران زباله در لبنان
http://bit.ly/2juU2Z8
نقش شبکههای اجتماعی در نجات حیوانات
http://bit.ly/2k7Ihbx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعه یافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود،…
دردلهای بانوی دلگانی پس از گذشت چند روز از سیل سیستان و بلوچستان:
در خانه همسایگان زندگی میکنیم ولی هنوز هیچ مسئولی به ما کمک نکرد!
goo.gl/FZmF22
چند روز از سیل سیستان و بلوچستان: در خانه همسایگان زندگی میکنیم و مسئولي به ما كمكي نكرد
بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان سه روز است که با مشکل سیل و آبگرفتگی مواجه شده و انعکاس ناچیز مشکلات مردم سیلزده در صداوسیما و رسانههای رسمی باعث بروز برخی انتقادات در شبکههای اجتماعی شده است.
بارش شدید باران از ابتدای هفته جاری باعث طغیان چندین #رودخانه در استان سیستان و بلوچستان شده و جاری شدن سیلاب باعث قطع ارتباط روستاها و وارد شدن خسارات به اماکن و تاسیسات شده است.
بر اساس آخرین اظهارات مقامهای محلی در روز سه شنبه ۵ بهمن ماه، تاکنون سه روستای شهرستان چابهار به طور کامل تخلیه شده و ۱۶۸ واحد مسکونی در شهرهای کنارک، دلگان، نیکشهر، بنت، فنوج، چابهار و مهرستان بالای ۶۰ درصد تخریب شدهاند.
همچنین اعلام شده که یک هزار و ۴۳۵ نفر از مردم جنوب استان سیستان و بلوچستان به دلیل آسیب وارد شده به خانههایشان از یکم بهمن ماه در چادرهای هلال احمر اسکان دادهشدهاند.
ویدئوی کامل:
http://bit.ly/2kdqLU0
مطالب مرتبط:
.
گوشهای از رنجی که سیستان و بلوچستان میبرد
https://goo.gl/WFc3Ru
بیشناسنامهها؛ مردمی که شناسایی نمیشوند
https://goo.gl/NCbHnu
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در خانه همسایگان زندگی میکنیم ولی هنوز هیچ مسئولی به ما کمک نکرد!
goo.gl/FZmF22
چند روز از سیل سیستان و بلوچستان: در خانه همسایگان زندگی میکنیم و مسئولي به ما كمكي نكرد
بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان سه روز است که با مشکل سیل و آبگرفتگی مواجه شده و انعکاس ناچیز مشکلات مردم سیلزده در صداوسیما و رسانههای رسمی باعث بروز برخی انتقادات در شبکههای اجتماعی شده است.
بارش شدید باران از ابتدای هفته جاری باعث طغیان چندین #رودخانه در استان سیستان و بلوچستان شده و جاری شدن سیلاب باعث قطع ارتباط روستاها و وارد شدن خسارات به اماکن و تاسیسات شده است.
بر اساس آخرین اظهارات مقامهای محلی در روز سه شنبه ۵ بهمن ماه، تاکنون سه روستای شهرستان چابهار به طور کامل تخلیه شده و ۱۶۸ واحد مسکونی در شهرهای کنارک، دلگان، نیکشهر، بنت، فنوج، چابهار و مهرستان بالای ۶۰ درصد تخریب شدهاند.
همچنین اعلام شده که یک هزار و ۴۳۵ نفر از مردم جنوب استان سیستان و بلوچستان به دلیل آسیب وارد شده به خانههایشان از یکم بهمن ماه در چادرهای هلال احمر اسکان دادهشدهاند.
ویدئوی کامل:
http://bit.ly/2kdqLU0
مطالب مرتبط:
.
گوشهای از رنجی که سیستان و بلوچستان میبرد
https://goo.gl/WFc3Ru
بیشناسنامهها؛ مردمی که شناسایی نمیشوند
https://goo.gl/NCbHnu
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دردلهای بانوی دلگانی پس از گذشت چند روز از #سیل #سیستان و #بلوچستان: در خانه همسایگان زندگی میکنیم ولی هنوز هیچ مسئولی به ما کمک نکرد! http://bit.ly/2kdqLU0 چند روز از #سیل_سیستان_و_بلوچستان: در خانه همسایگان زندگی میکنیم و مسئولي به ما كمكي نكرد. بخشهایی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر ناطقی الهی (دکترای مهندسی عمران-سازه دانشگاه کلمبیای آمریکا): چطور ما اجازه دادیم آتش نشانان بعد از ۱ساعت داخل ساختمان باشند؟ کدام فرمانده آتش نشانی اجازه داد؟ این فاجعه است
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
ورود پرتقال های یخ زده به ساحل دریای مازندران
چرا پرتقال های شمال به دریای خزر ریخته شدند؟
goo.gl/LNJrZk
درپی انتشار تصاویر و خبرهایی درباره ریخته شدن پرتقالهای یخ زده در رودخانه تجن و دریای خزر، معاون وزیر کشاورزی اعلام کرد: این پرتقالها را دولت در حمایت از تولیدکنندگان خریداری کرده و به دلیل اینکه هیچگونه مصرفی نداشت، آن را به رودخانه ریختند.
معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور باغبانی در ادامه افزود: این پرتقالهای یخ زده را سازمان تعاونی روستایی به نمایندگی از وزارت جهاد کشاورزی خریداری کرده و میزان دقیق این خرید و چگونگی آن در اختیار این سازمان است.
البته برخی از خبرها در این باره نشان از آلودگی دریای خزر داشت که باید دید چرا وزارت جهاد کشاورزی و سازمان تعاون روستایی به عنوان مجری این طرح پرتقالهای یخ زده را به دریا ریختهاند؟
عکس : مصطفی شانچی - ایسنا
در همین رابطه:
مبارزه برای حقوق کارگران کشاورز: سزار چاوز، اعتصاب و بایکوت انگور دِلِینو
http://bit.ly/RcDFz1
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
چرا پرتقال های شمال به دریای خزر ریخته شدند؟
goo.gl/LNJrZk
درپی انتشار تصاویر و خبرهایی درباره ریخته شدن پرتقالهای یخ زده در رودخانه تجن و دریای خزر، معاون وزیر کشاورزی اعلام کرد: این پرتقالها را دولت در حمایت از تولیدکنندگان خریداری کرده و به دلیل اینکه هیچگونه مصرفی نداشت، آن را به رودخانه ریختند.
معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور باغبانی در ادامه افزود: این پرتقالهای یخ زده را سازمان تعاونی روستایی به نمایندگی از وزارت جهاد کشاورزی خریداری کرده و میزان دقیق این خرید و چگونگی آن در اختیار این سازمان است.
البته برخی از خبرها در این باره نشان از آلودگی دریای خزر داشت که باید دید چرا وزارت جهاد کشاورزی و سازمان تعاون روستایی به عنوان مجری این طرح پرتقالهای یخ زده را به دریا ریختهاند؟
عکس : مصطفی شانچی - ایسنا
در همین رابطه:
مبارزه برای حقوق کارگران کشاورز: سزار چاوز، اعتصاب و بایکوت انگور دِلِینو
http://bit.ly/RcDFz1
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. ورود #پرتقال های یخ زده به ساحل دریای #مازندران چرا پرتقال های شمال به دریای خزر ریخته شدند؟ . درپی انتشار تصاویر و خبرهایی درباره ریخته شدن پرتقالهای یخ زده در رودخانه تجن و دریای خزر، معاون وزیر کشاورزی اعلام کرد: این پرتقالها را دولت در حمایت از تولیدکنندگان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتاب «جنگ و هولوکاست»، اثر میشائیل ویلد
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
کتاب «جنگ و هولوکاست»، اثر میشائیل ویلد لینک دانلود: http://bit.ly/1ub3BeE https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«جنگ و هولوکاست»، اثر میشائیل ویلد
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/16925
«رژیم نازیسم برای سراسر اروپا و دیگر نقاط دنیا، ویرانی و مرگ به ارمغان آورد. در این جنگ، حدود ۵۵ میلیون نفر جان باختند که بیشتر آنها غیرنظامیان بودند. نزدیک به شش میلیون یهودی به قتل رسیدند. علاوه بر آنها، صدها هزار کولی روما و سینتی (Roma-Sinti) و معلولان و بیماران نیز، به عنوان «انسانهای بیارزش»، قربانی ایدئولوژی نژادپرستانه ناسیونال - سوسیالیسم شدند. رهبری نازیسم از همان ابتدا خواهان جنگ بود. قصد آنها این بود که با به کارگیری قهر، ابتدا سرزمینهایی که براساس قرارداد ورسای، پس از جنگ جهانی اول، از دست داده بودند را دوباره به آلمان برگردانند، سپس از راه جنگ، در اولین مرحله با تصرف شرق اروپا، برای آلمان «فضای زندگی» ایجاد کنند. زیرا از نگاه نازیها، امپراتوری آلمان ظرفیت لازم برای تغذیه درازمدت ملت را نداشت و «فضای» آن بسیار کوچک بود. از نگاه نازیها، در «امپراتوری بزرگ آلمان» که دربرگیرنده لهستان، مناطق بالتیک، اوکراین و همچنین مناطق وسیعی از خاک روسیه بود، میبایستی آلمانیها اسکان داده شوند تا به عنوان «نژاد برتر» بر آن سرزمینها حکومت کنند، و اهالی آنجا را یا از میان ببرند، یا بیرونشان کنند و یا مجبور کنند به عنوان برده، برای آلمانیها کار کنند. دومین سیاست کلان و اصلی نازیسم، عبارت بود از: نظم «نژادی» نوین اروپا، بر اساس حاکمیت آلمان، که بنابر آن میبایست در درجه نخست، اقلیت یهودی از آلمان و از تمام کشورهای قابل دسترس بیرون رانده و سپس با افزدون بر شدت اعمال قهر و خشونت بر آنها، از میان برده شوند. برای آنها جنگ، آمادهکننده چهارچوب و پیششرطهای لازم این جنایت علیه بشریت، یعنی قتل عام یهودیان اروپا بود. جنگ، یهودستیزی و نژادپرستی از همان ابتدا، شکلدهنده اجزاء اصلی، اهداف و اصول راهنمای رژیم نازیسم بودند. رژیم هیتلر، بلافاصله پس از دست یازیدن به قدرت در ژانویه ۱۹۳۳، اقدامات و تدابیر اقتصادی لازم، با هدف مسلح شدن بسیار وسیع را شروع نمود. نازیها در آپریل ۱۹۳۳، اولین قوانین یهودستیزانه خود را به تصویب رساندند، قوانینی که بر اساس آنها فعالیت یهودیان در بخشهای دولتی و عمومی ممنوع میشد. در پی آن، در ژوئیه ۱۹۳۳، قانون «پیشگیری از انتقال بیماریهای ارثی» تصویب شد که بر اساس آن، نازا (عقیم) کردن صدها هزار انسان معلول (جسمی یا روانی) یا کسانی که گویا دارای «بیماریهای ارثی» بودند، قانونی و اجباری شد.»
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/16925
«رژیم نازیسم برای سراسر اروپا و دیگر نقاط دنیا، ویرانی و مرگ به ارمغان آورد. در این جنگ، حدود ۵۵ میلیون نفر جان باختند که بیشتر آنها غیرنظامیان بودند. نزدیک به شش میلیون یهودی به قتل رسیدند. علاوه بر آنها، صدها هزار کولی روما و سینتی (Roma-Sinti) و معلولان و بیماران نیز، به عنوان «انسانهای بیارزش»، قربانی ایدئولوژی نژادپرستانه ناسیونال - سوسیالیسم شدند. رهبری نازیسم از همان ابتدا خواهان جنگ بود. قصد آنها این بود که با به کارگیری قهر، ابتدا سرزمینهایی که براساس قرارداد ورسای، پس از جنگ جهانی اول، از دست داده بودند را دوباره به آلمان برگردانند، سپس از راه جنگ، در اولین مرحله با تصرف شرق اروپا، برای آلمان «فضای زندگی» ایجاد کنند. زیرا از نگاه نازیها، امپراتوری آلمان ظرفیت لازم برای تغذیه درازمدت ملت را نداشت و «فضای» آن بسیار کوچک بود. از نگاه نازیها، در «امپراتوری بزرگ آلمان» که دربرگیرنده لهستان، مناطق بالتیک، اوکراین و همچنین مناطق وسیعی از خاک روسیه بود، میبایستی آلمانیها اسکان داده شوند تا به عنوان «نژاد برتر» بر آن سرزمینها حکومت کنند، و اهالی آنجا را یا از میان ببرند، یا بیرونشان کنند و یا مجبور کنند به عنوان برده، برای آلمانیها کار کنند. دومین سیاست کلان و اصلی نازیسم، عبارت بود از: نظم «نژادی» نوین اروپا، بر اساس حاکمیت آلمان، که بنابر آن میبایست در درجه نخست، اقلیت یهودی از آلمان و از تمام کشورهای قابل دسترس بیرون رانده و سپس با افزدون بر شدت اعمال قهر و خشونت بر آنها، از میان برده شوند. برای آنها جنگ، آمادهکننده چهارچوب و پیششرطهای لازم این جنایت علیه بشریت، یعنی قتل عام یهودیان اروپا بود. جنگ، یهودستیزی و نژادپرستی از همان ابتدا، شکلدهنده اجزاء اصلی، اهداف و اصول راهنمای رژیم نازیسم بودند. رژیم هیتلر، بلافاصله پس از دست یازیدن به قدرت در ژانویه ۱۹۳۳، اقدامات و تدابیر اقتصادی لازم، با هدف مسلح شدن بسیار وسیع را شروع نمود. نازیها در آپریل ۱۹۳۳، اولین قوانین یهودستیزانه خود را به تصویب رساندند، قوانینی که بر اساس آنها فعالیت یهودیان در بخشهای دولتی و عمومی ممنوع میشد. در پی آن، در ژوئیه ۱۹۳۳، قانون «پیشگیری از انتقال بیماریهای ارثی» تصویب شد که بر اساس آن، نازا (عقیم) کردن صدها هزار انسان معلول (جسمی یا روانی) یا کسانی که گویا دارای «بیماریهای ارثی» بودند، قانونی و اجباری شد.»
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Telegram
آموزشکده توانا
کتاب «جنگ و هولوکاست»، اثر میشائیل ویلد
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
لینک دانلود:
http://bit.ly/1ub3BeE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از یک شهروند در حمایت از خانم شهناز اکملی ( #کریمبیگی)
#FreeOurMom
شهناز کریم بیگی؛ مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
@Tavaana_TavaanaTech
#FreeOurMom
شهناز کریم بیگی؛ مادری که خونبهای فرزندش را آزادی ایران میداند
http://bit.ly/2k4cloY
@Tavaana_TavaanaTech
سقوط جوان نابینا از پل عابر پیاده در ورامین و انتقال به بیمارستان
مناسب سازی معابر حق معلولان است.
جسمیت و قدرت:مباحثی درمعلولیت و تحول اجتماعی
سعید سبزیان
http://bit.ly/1I0beqv
@Tavaana_TavaanaTech
مناسب سازی معابر حق معلولان است.
جسمیت و قدرت:مباحثی درمعلولیت و تحول اجتماعی
سعید سبزیان
http://bit.ly/1I0beqv
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«کوچه دل»
ترانه سرا : حسن نجفیان
آهنگ ساز : کورش یغمایی
تنظیم : کورش یغمایی
البوم : فتنه چکمه پوش
خواننده : فریدون فروغی
درباره فریدونفروغی :
https://goo.gl/1z8XNf
@Tavaana_TavaanaTech
ترانه سرا : حسن نجفیان
آهنگ ساز : کورش یغمایی
تنظیم : کورش یغمایی
البوم : فتنه چکمه پوش
خواننده : فریدون فروغی
درباره فریدونفروغی :
https://goo.gl/1z8XNf
@Tavaana_TavaanaTech