آموزشکده توانا
61.4K subscribers
28K photos
34.9K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آموزشکده توانا
«در بخشی از تجمع نیم‌میلیونی مخالفان ترامپ در واشینگتن، عده‌ای از تجمع‌کنندگان از زنان خواستند که حجاب بر سر کنند. حجاب اجباری به عنوان بخشی از ابزار سرکوب علیه زنان در دست این افراد به عنوان ابزار اعتراض به سیاست‌های ضدزن قرار گرفته است. آیا چیزی که خودش…
نوشته ارسالی یکی از همراهان توانا درباره راهپیمایی بزرگ فعالان مدنی آمریکا علیه ترامپ:
"شنبه تظاهرات بزرگی در آمریکا برگزار شد که یک اتفاق بزرگ در تاریخ مبارزات مدنی آمریکا است و به گفته برخی کسانی که قدیمی‌تر هستند بزرگترین راهپیمایی قرن ۲۱ آمریکا.

یکی از محورهای این برنامه دفاع از مسلمانان و مهاجران مسلمان بوده که قطعا روزهای سختی در دوره ترامپ خواهند داشت. کسانی به طور نمادین حجاب (و دقت شود حجاب اختیاری) سر کرده‌اند تا همبستگی خود را با مسلمانان نشان دهند و سخنرانان گفته‌اند که اگر برنامه ثبت مسلمانان که ترامپ حرفش زده شود ما همه خودمان را در همبستگی با مسلمانان به عنوان مسلمان ثبت‌نام خواهیم کرد.
در نوشته ای که توانا از قول یک همراه توانا منتشر کرده، طوری گفته شده که انگار این زنان دارند از حجاب اجباری دفاع می‌کنند. در حالی که اصلا حجاب اجباری در آمریکا موضوعیت ندارد و اینجا «حجاب اختیاری» سر کردن این زنان نماد همبستگی آنها با مسلمانان آمریکا به عنوان یک اقلیت است."

از این همراه توانا بسیار سپاسگزاریم.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
جلسه_ششم__کمپین_یا_کارزار_انتخاباتی.mp4
53.4 MB
ویدئوی آموزشی جلسه ششم کلاس
استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه
مدرس آندره بلیک
استاد سیاست و تاریخ معاصر
در کینگز کالج لندن
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به احترام درگذشت آتش نشان های پلاسکو (نود 4 بهمن)
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
نوشته ارسالی یکی از همراهان توانا درباره راهپیمایی بزرگ فعالان مدنی آمریکا علیه ترامپ: "شنبه تظاهرات بزرگی در آمریکا برگزار شد که یک اتفاق بزرگ در تاریخ مبارزات مدنی آمریکا است و به گفته برخی کسانی که قدیمی‌تر هستند بزرگترین راهپیمایی قرن ۲۱ آمریکا. یکی از…
در راهپیمایی بزرگ واشنگتن بسیاری از ایرانیان هم حضور داشتند. تجربه خانم فرناز سیفی فعال حقوق زنان و خبرنگار دویچه‌وله را از این فعالیت مدنی بخوانید:

شنبه‌ای که گذشت، میان آن جمعیت عظیم و شورانگیز و غرورآفرین در خیابان‌های واشنگتن دی‌سی، برای اولین‌بار احساس کردم تکه‌ی مهمی از چهل‌تکه‌ تاریخ فراموش‌ناشدنی را در بطن زیستم، لمس کردم، فریاد زدم، زیر پای خود پشت‌سر گذاشتم و نقش زدم... هنوز گیج و مبهوت و سرخوشم...هنوز چیزهای به‌غایت مهمی را باید مرور کنم تا باورم شود...مثل این‌که در میان آن جماعت عظیم در بطن ماجرا در خیابان Independence که جا برای سوزن‌انداختن هم نبود، نه تنها هیچ خبری از دستمالی و لگد و هل و فشار نبود، که جمعیت به بالغ‌ترین شکل مراقب یکدیگر بودند و حواسشان به فضا و حریم دیگری بود. وقتی زنی آن وسط از حال رفت، این جمعیت عظیم به سرعتی باورنکردنی راه باز کرد، پلیس خبر کرد تا زن را از بطن صحنه، امن و آرام بیرون ببرند و مراقبت کنند. ساعت‌ها و ساعت‌ها چشم گرداندم و کوچک‌ترین درگیری، عربده‌کشی و خشونتی ندیدم. بلوغ آن جماعت عظیم که در گوناگونی نژادی، جنسیتی، ملیتی و سنی بی‌نظیر بود، حیرت‌انگیز بود. وقتی به سخنرانی گلوریا استاینم و آنجلا دیویس گوش می‌دادیم که مثل همیشه شورانگیز و یگانه بودند، به چروک انگشتان کشیده استاینم که به نشانه‌ی اولتیماتوم بلند بود خیره شدم-«اگر شروع به ثبت مسلمانان کنید، همه‌ی ما خود را به عنوان مسلمان ثبت خواهیم کرد»- و خرمن موهای جوگندمی دیویس (او برای من همیشه زنی است که صورت‌اش به‌تمامی پیداست) و فکر می‌کردم بیش از نیم قرن است که این دو زن مبارزه می‌کنند، در خیابان‌ها و صف اول تظاهرات‌ها حضور دارند، می‌نویسند و می‌نویسند و صدای خود را بلند می‌کنند و معترض‌اند. هرگز خسته نشدند، هرگز ناامید نشدند، هرگز رها نکردند، هرگز باورشان به اراده و قدرت مردم را از دست ندادند، هرگز نپذیرفتند و تن ندادند که همین است که هست، هرگز زیپ دهان را نکشیدند... جان لنون و یوکو اونو در ترانه‌ی «آنجلا» که به افتخار آنجلا دیویس خواندند خطاب به او می‌گویند:«خواهر، باد وزانی هم هست که هرگز از وزیدن دست نخواهد کشید» و آنجلا دیویس و گلوریا استاینم این‌چنین همیشه وزان‌اند...

از فیسبوک فرناز سیفی

مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیت‌های شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R


https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
کمی قبل از چهارراه استانبول

برگرفته از توئیتر روشن نوروزی

به نظر شما با این ساختمان‌های فرسوده در تهران که تعداد آن کم هم نیست شهرداری و شورای شهر باید چه کند؟

@Tavaana_TavaanaTech
كارتونيست نازنين جمشيدي

حضور برخی افراد مسئولان و هنرمندان در محل فاجعه #پلاسکو درحالیکه #آتشنشانان با تاثر در حال کار هستند.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
پیام همدردی آتش‌نشانان نيويورک با قهرمانان پلاسکو

goo.gl/crzj5w

پس از حادثه‌ی تلخ #پلاسکو که هنوز پس از گذشت چند روز ابعاد این حادثه و تعداد جانباختگان آن مشخص نشده است افراد بسیاری از اصناف مختلف در سراسر جهان با آتش‌نشانان ایرانی ابراز همدردی کردند. در این ویدئو پیام همدردی بخشی از آتش‌نشانان نیویورکی را می‌بینید.

مطلب مرتبط:

همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
نوشته ارسالی یکی از همراهان توانا درباره راهپیمایی بزرگ فعالان مدنی آمریکا علیه ترامپ: "شنبه تظاهرات بزرگی در آمریکا برگزار شد که یک اتفاق بزرگ در تاریخ مبارزات مدنی آمریکا است و به گفته برخی کسانی که قدیمی‌تر هستند بزرگترین راهپیمایی قرن ۲۱ آمریکا. یکی از…
از تلگرام بهزاد مهرانی:

در تجمع معترضان به ترامپ در واشینگتن، پایتخت آمریکا مردمانی گفتند که اگر روزی ترامپ بخواهد مسلمانان را نام‌نویسی کند، همه‌ی ما که مسلمان نیستیم نیز نام‌نویسی خواهیم کرد. این یعنی اقتدار جامعه مدنی آمریکا و این یعنی کشوری دموکراتیک.

تصور کنید در ایران، عده‌ای جمع شوند و بگویند که آقای جمهوری اسلامی که نزدیک چهار دهه است که بهاییان اعدام شدند، سرکوب شدند و حق رفتن به دانشگاه نداشتند و ندارند و نمی‌توانند شغل دولتی داشته باشند و گورستان‌هاشان ویران می‌شود بشنو که ما مسلمانان هم بهایی هستیم و به این روند اعتراض داریم. تصور کنید که چه سرنوشتی در انتظار معترضان خواهد بود.

تفاوت یک نظام دموکراتیک که در آن جامعه‌ی مدنی قدرتمند است با کشوری که در آن ولایت فقیه وجود دارد و مردم صغیر فرض می‌شوند این است.

@behzadmehrani

کتاب کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A

جدایی‌ دین از دولت، آزادی مذهبی و پلورالیسم
http://bit.ly/1iqBkxe
دین و آزادی‌های مذهبی
http://bit.ly/2euo8tZ
سیاست و دین
http://bit.ly/2eGYv5x

رواداری یا تلورانس یکی از پروژه‌های تواناست. از طریق سایت زیر می‌توانید به منابع جامعی که آموزشکده تهیه کرده است دسترسی پیدا کنید:

bit.ly/1RtZYec

اطلاعات بیشتر درباره‌ی مدارای مذهبی :
http://bit.ly/1ZppjIC

حقوق اقلیت‌ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
http://bit.ly/1QUEeV6

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
برنامه زنده فیس بوکی رونمایی از کتاب «زندان در ایران» با حضور خانم شیرین عبادی

امشب ۵ بهمن‌ماه برابر ۲۴ ژانویه
ساعت ۸:۳۰ شب به وقت تهران

پرسش‌های خود را در زمینه‌ی نقض حقوق بشر و زندان در ایران با مهمان برنامه در میان بگذارید.
goo.gl/K2GCIx

همزمان با این برنامه لینک دانلود کتاب در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت و می‌توانید به صورت رایگان دانلود کنید.

با ما باشید!

قسمتی از مقدمه کتاب "زندان در ایران" که توسط توانا تالیف و منتشر شده است.

فلسفه وجودی زندان در جوامع بسته و مبتلا به استبداد مانند ایران با جوامع آزاد متفاوت است. در دنیای آزاد زندان برای تنبیه مجرمین وبهسازی آن ها و یا ایجاد امنیت برای شهروندان تعبیه شده است و علی الاغلب این بزهکاران و مجرمان و ناقضان حقوق فردی و اجتماعی افراد هستند که در زندان قرار می گیرند، اما در نظامهای غیر آزاد، بخش زیادی از زندانیان کسانی هستند که معترض به فساد، جرم و جنایت حاکمان هستند. منتقدان بی باکی که منتقد عدم پاسخگویی حکومت در قبال عملکرد خود و نابسامانی های سیاسی - اجتماعی هستند.

در حکومت های ایدیولوژیک نظیر جمهوری اسلامی ایران، جدا از مسایل سیاسی و اجتماعی، این نظامها حتی در قبال باورها و اعتقادات شهروندان نیز احساس قیمومیت دارند و دگرستیزی نهادینه در حکمرانی اینان، باورمندان به دیگر ادیان و باورهای عقیدتی را نیز از گزند داغ و درفش و دخالت نابجا در امان نمی گذارد. چنین نظامهای تمامیت خواهی همانگونه که به دنبال سیطره خود بر جان و مال مردم هستند یه دنبال اعمال سلطه ای تام و تمام برباورهای شهروندان نیز هستند. 

این حکومت های غیر دموکراتیک برای حفظ حصار عقیدتی و امنیت سلطه خود، شهروندان معترض و منتقد را در زندان قرار می دهند. افرادی که در چنین نظام هایی به دلایل عقیدتی و سیاسی، زندانی می شوند، عموما شهروندانی فداکار هستند که برخوردار از شهامت مدنی هستند. شهامت قابل ستایشی که در مقابل بی عدالتی ها سکوت نمی کند و بعضا در این راه جان گرانبهای خود را نیز از دست می دهند. دردآور آنکه این فداکاری تنها شامل خود آنها نمی شود و در بسیاری از موارد خانواده های آنان نیز درگیر مصائب اعتراض به استبداد می شوند.   .خانواده های این زندانیان نه تنها بعضا عزیزان و حامی خود را از دست می دهند بلکه در بسیاری از حق و حقوق فردی و اجتماعی خود نیز محروم می شوند.
آموزشکده توانا که خود را آموزشکده جامعه مدنی تعریف می کند، در راستای ادای دین به چنین افرادی ست  که تصمیم گرفته است مجموعه ای منتخب از نامه های برخی از این آنان را به انتشار برساند. نامه هایی که این ستاره های تابناک جامعه مدنی ایران، در دوره زندان نوشته اند و به بیرون درز داده اند. نام این مجموعه از نامه زنده یاد هدی صابر برگرفته شده است که از دوران زندان خود و زندانبانان خود چنین یاد می کند:« در رفتار اين قدرتمداران و قاضيان و زندانبانان متشبث به ولايت و دين، نه خدا هست نه قانون. نه اخلاق دينی نه اخلاق مدنی.»

 در انتخاب این نامه ها تا آنجاکه ممکن بوده است تلاش شده است همه گرایشهای جامعه ایران  اعم از سیاسی، مذهبی و قومی در کنار هم در یک مجموعه منتشر شود تا نسل های پیش رو، فریادها، شکایت ها و داستان های این قهرمانان را از زبان و قلم خودشان بخوانند .

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه استرس بدن شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

لینک یوتیوب:
https://goo.gl/Fzj7XQ

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
چگونه استرس بدن شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ لینک یوتیوب: https://goo.gl/Fzj7XQ https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
چگونه استرس بدن شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
https://t.me/tavaanatech/5601
در حال آماده کردن خویش برای یک امتحان هستید؟ در صدد هستید کارهایی فراتر از وقت محدودی که در اختیار دارید، انجام دهید؟ استرس احساسی است که همه ما وقتی در موقعیتی دشوار و چالش‌برانگیز قرار می‌گیریم تجربه می‌کنیم. اما بیش از این که استرس تنها یک احساس باشد، به نوعی واکنش فیزیکی به هم پیوسته است که در سراسر بدن ما جریان می‌یابد. در بازه زمانی کوتاه، #استرس می‌تواند مفید فایده باشد، ولی وقتی خیلی زیاد یا خیلی طولانی فعال شود، درگیری اولیه شما با استرس نه تنها باعث بروز تغییراتی در مغز شما خواهد شد بلکه به بسیاری از سلول‌ها و اندام دیگر در سراسر بدن شما آسیب خواهند رساند. غده فوق کلیوی شما شروع به ترشح هورمون‌های استرس‌زا می‌کند که کورتیوزل و اپینفرین نام دارند که همچنین به نام #آدرنالین و نوراپینفرین نیز شناخته می‌شوند.

#استرس

لینک یوتیوب:
https://goo.gl/Fzj7XQ

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ ساخته شده و ارسالی یکی از همراهان توانا به یاد آتشنشان های قهرمان که در فاجعه پلاسکو جان باختند.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
طنزی تلخ از کانال تلگرام روزگار من و لیدی:

لیدی و واقعه ی پلاسکو
لیدی 📢برو اون جعبه ی فساد رو روشن کن ببینم بالاخره پیداشون کردن یا نه
من📢 مامان مثل اینکه اون چهار نفر که پیامک زده بودن ما زنده ایم رو پیدا کردن ولی مردن
لیدی📢 پس میخواستی تا حالا زنده باشن؟ یه ذره عقلت رو به کار بنداز
من📢 چه میدونم ؟گفتم شاید زنده باشن .حالا میگن تقصیر مردمه که اونجا جمع شدن وگرنه اینطوری نمیشد
لیدی 📢یه روز خونه ی یه بابایی رو دزد میزنه گوشواره ی زنشو می بره، میره پیش قاضی شکایت میکنه، قاضی میگه تقصیر خودته که دیر از سر کار اومدی خونه،میگه خب من کار داشتم نمیتونستم بیام خونه، میگه پس تقصیر زنته که گوشواره شو گذاشته لب تاقچه،میگه زنم میخواسته بره حموم گوشواره شو در آورده ،میگه پس تقصیر بچه اته که رفته تو کوچه بازی کنه در رو باز گذاشته، یارو عصبانی میشه میگه مثل اینکه فقط دزده بی تقصیر بوده و پاسبون که پول میگیره از مال ما مواظبت کنه؟!
من 📢خب پس میگی تقصیر کی بوده؟
لیدی 📢تقصیر جعبه ی فساد بوده!
من📢 تلویزیون؟تقصیر تلویزیون بوده؟!
لیدی📢 بعله که تقصیر تلویزیون بوده!هر بلایی سر این ملت میاد تقصیر همین جعبه ی فساده!اینه که ملتو خر کرده!  مغزشونو خراب کرده! هر وقت روشن کردم داشت چرت و پرت میگفت چهار تا زنیکه آورده بود میگفتن ما داریم بچه می زائیم خدا گفته رهبر گفته.یه حرف درست و حسابی تو این جعبه ی فساد نشنیدم.میخواست یه بار بگه اگه جایی آتیش گرفت نزدیک نشین.میخواست یه بار بره ببینه مردم دیگه چطور آتیش خاموش میکنن.
من📢 مگه چطوری باید آتیش خاموش کنن؟
لیدی 📢خونه ی پدر من یه بالاخونه داشت کاهگلی بود.یه شب از اول شب بارون اومد.هی بارون اومد.پدر من با همه ی بی عقلیش که تو شوهر دادن من داشت اینجا عقلشو به کار انداخت.گفت الانه که دیوار از آب زیاد سنگین بشه بیاد پایین. بعله!رو خونه ی قدیمی نمیشه اینقدر آب ریخت.اگه این جعبه ی فساد رو می دادن دست من ، من خودم همه چی یاد این مردم می دادم.
من 📢خب مامان برو رئیس صدا و سیما بشو
لیدی 📢حرف مفت نزن.هر چی می کشم از دست شماهاست.به خاطر شماهاست که نمی تونم  برم تو تلویزیون!فردا یکی میاد میگه تو اگه راست میگی چرا بچه های خودت اینقدر بی عقلن؟! پس چرا نتونستی چیزی یاد این بی عقلها بدی؟! اون از هرمز بی شعور که جون منو بالا آورده اونم از تو که صبح تا شب دهن به دهن من میذاری .بلند شو برو تا نزدم تو سرت‌..برو ببینم اعصاب ندارم ,اینهمه آدم بیخودی مردن اومده حرف از من میگیره
@ladyiran

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نوشته دریافتی از یکی از همراهان توانا:

وضعیت ایران از وضعیت شهر حلب کمتر نیست.

وضعیت ایران از وضعیت شهر حلب که امروز بخاطر ویران شدنش به یک قضیه جهانی تبدیل شده است کمتر نیست تفاوت آنها در این است که شهر حلب عرض 3الی5 سال ویران شد. ولی ایران بصورت خیلی آهسته به سمت ویران شدن حرکت می کند و در حلب شاید یک مقصر پیدا کنیم و آن را محاکمه کنیم اما در ایران مقصر معلوم نیست.
در ایران وظایف شهرداری در کل:
وظايف اصلي
زیر سازی، جدول گذاری و آسفالت معابر؛
پیاده روسازی، احداث و نگهداری پارک و فضای عمومی؛ جمع آوری و دفع بهداشتی زباله
نظافت معابر و اماکن شهری، صدور پروانه ساختمان، تشکیل کمیسیون ماده صد و برخورد قانونی با تخلفات ساختمانی، جلوگیری از سد معبر.

وظايف مهم
احداث و ادارۀ تأسیسات خدمات شهری شامل کشتارگاه، گورستان، بازار روز و همچنین راه اندازی کارخانه آسفالت، احداث کتابخانه، ادارۀ امور تاکسیرانی، ارائه خدمات ایمنی و آتش نشانی ، ایجاد تأسیسات حفاظتی ( سیل گیرو.. ) ایجاد شبکه جمع آوری آب های سطحی، لایروبی مسیل ها و قنوات، رفع خطر از بناها، کنترل صنایع مزاحم، نامگذاری معابر و نصب پلاک و انواع تابلوها، وظایفی می باشند که بین 50 تا 80 درصد شهرداری ها آنها را به انجام می رسانند و شعار اصلی آنها دستیابی توسعه پایدار شهری است.
اما در عمل می بینیم که شهردارها زمین ها و پارک را بخاطر حفظ منافع خود به بعضی از آدم ها!!! هدیه می دهند و با وقایعی مثل فروریختن ساختمان پلاسکو که مقصر اصلی آن شهرداری است ولی کسی گردن نمی گیرد و نیز وجود پیمانکارهای غیر متعهد و دادن پروژه های مهم به آنها (مانند آسفالت کردن خیابان ها و بعد از مدتی کنده می شوند و جدول سازی و زیر سازی بی برنامه آنها)که فقط باعث هدر دادن بودجه و تخریب چهره شهر می شوند، ایران را حتما مثل حلب خواهند کرد!
در قضیه محیط زیست که وظیفه اصلی بشر و مردم ساکن منطقه مراقبت از آن است و این محیط برای نسل های اینده بگذاریم اما در ایران شاهد این هستیم که روز به روز رودها و دریاچه های مان بدلیل بی برنامگی و عدم وجود مسئولین وظیفه شناس خشک می شوند و هوا گرم و گرم تر می شود و حتی کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده نه چندان دور جنگ داخلی بخاطر آب اتفاق خواهد افتاد. هوای ناسالم و پر از غبار وآلایندگی و عدم وجود آب، ایران را نیز مثل حلب خواهد کرد.
شاخص توسعه انسانی(HDI)که از سال 1990 توسط سازمان ملل متحد انتشار یافت که براساس آن توسعه کشورها را می سنجند. برای محاسبه ارزش شاخص توسعه انسانی هر کشور داری 3 مولفه است که عبارتند از:
1-توان برخورداری از عمری طولانی و توام با سلامت (شاخص امید به زندگی) . 2-توان معرفت اندوزی و کسب علم (نرخ های سواد و درصد ثبت نام شدگان در مراحل مختلف تحصیلی) 3- توان دسترسی به منابع و امکانات لازم برای برخورداری از یک سطح زندگی مناسب (درامد سرانه تبدیل شده به برابری قدرت خرید (PPP))
ایران بر اساس این شاخص در سال 2014 در رده متوسط بوده و سال به سال به دلایل زیر پایین و پایین تر می اید:
بر اساس وزارت بهداشت پاییز 92 همه ساله مردم ایران بخاطر هزینه های درمانی 7درصد زیر خط فقر می روند که این به خود یک فاجعه است.
اموزش وپرورش موجود در ایران بر اساس کارشناسان اموزش وپرورش آقای علی عبدالهی و اقای محسن رنانی سنتی است و هیچ ثمره ای ندارد.
با وجود رکود و تورم و ایجاد بیکاری و وضعیت نا امن بازار در ایران روز به روز به کارتون خواب ها و گورخواب ها اضافه می شود.
شاید فرد در حلب با یک تیر یا یک انفجار از زندگی اش خلاصش شود اما درایران با زجر کشیدن و با حرص و ناامیدی از این دنیا می میرود. پس ایران هم وضعیت خوبی نسبت به حلب ندارد و بتدریج حلب اینده می شود. در حلب جنگ مقصر است اما در ایران مقصر کیست؟

نبیل امیری

نظر شما درباره نوشته این همراه توانا چیست؟

مطالب بسیاری از شما همراهان محترم توانا به دستمان رسیده که قادر به انتشار همه آنها نیستیم، ولی بیشتر آنها را منتشر خواهیم کرد.
برخی تصاویر ارسالی را در توییتر توانا منتشر کردیم.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
یاد از مجتبی مینوی مورخ و ادیب سرشناس ایرانی، در سالروز درگذشتش
goo.gl/MEm6Fm

«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بی‌هوده نبوده است.»

مجتبی مینوی ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمن‌ماه ۱۲۸۲ متولد شد. همه‌ی خانواده‌ی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعت‌مداری طلبه‌ای بود که در سامره تدریس می‌کرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.

در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب می‌شود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار می‌شود که به تهران بر‌می‌گردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول می‌شود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع می‌کند. طی سال‌های بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا می‌شود.

در همین سال به ریاست کتاب‌خانه معارف منصوب می‌شود که بعدها نام «کتاب‌خانه‌ی ملی» به خود می‌گیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا می‌شود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد می‌گیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان می‌رود و طی سال‌های بعد به یادگیری زبان‌های انگلیسی و فرانسوی مبادرت می‌ورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا می‌شود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمی‌گردد و در تهیه و چاپ شاه‌نامه توسط کتاب‌فروشی بروخیم شرکت می‌جوید و همین‌طور با محمدعلی فروغی در تهیه‌ی خلاصه‌ای از شاه‌نامه هم‌کاری می‌کند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات می‌پردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیه‌ی وزارت فرهنگ را عهده‌دار می‌شود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانش‌گاه تهران به جهت ماموریت برای عکس‌برداری و تهیه میکروفیلم نسخه‌های خطی عازم کشور ترکیه می‌شود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب می‌شود. او هم‌چنین عضویت در شورای عالی دانش‌گاه‌ها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوسته‌ی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.

علی دهباشی مدیر مسئول مجله‌ی بخارا در شبی از شب‌های بخارا (۶ بهمن‌ماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین می‌گوید:

« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانه‌ای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی‌ مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب می‌شود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذی‌وجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن می‌رود که ما دیگر به این آسانی‌ها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بی‌گمان نام و خاطره‌ مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU

#مجتبی‌مینوی

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مطلب دریافتی از همراهان توانا:

تلنگر و تامل یک معلم بر حادثه پلاسکو
▪️ من سیاه پوش خودم هستم!

#اسعدی، دبیر متوسطه، استان فارس

💎من مشکی پوشم.
مشکی پوش آتش نشانان؟
مشکی پوش آنان که در زیر آوار ماندند؟
نه!!!!
هیچکدام!
من سیاهپوش خودم هستم!
سیاهپوش سه دهه معلمی کردن بدون آنکه هنوز استفاده از کپسول آتشنشانی را بلد باشم!
بدون آنکه بدانم یک مبتلا به سکته ی قلبی را چگونه از مرگ نجات دهم!
بدون آنکه بدانم چگونه دستان شکسته ای را آتل بندی کنم!
اما در سابقه ی تدریسم دهها تشویقی از مدیر و رییس و مدیرکل و وزیر اندوخته ام.
نزدیک به هزار ساعت دوره ی ضمن خدمت پشت سر گذاشته ام اما در لابه لای آنها هیچ اثری از امداد و نجات نیست.!!!!
فقط وقتی پدرم داشت در اثر سکته پرپر می شد، مات و مبهوت ایستادم و نظاره کردم....
تا تمام کرد!
فقط اشک ریختم و بر سر و صورت زدم
دقیقا کاری که از دست هر پیرزن و پیرمرد بیسواد روستایی هم بر می آید...!!!
وقتی دانش آموزم، بر اثر زمین خوردن زانویش آسیب دید؛ فقط به دوتا دانش آموز درشت هیکل دستور دادم زیر بازویش را بگیرند و به دفتر ببرند و من هم ظفرمندانه پدرش را با تلفن آگاه کردم تا او را از روی دستم بردارد!!!! همین.
آخر عرضه ی بیش از این را نداشتم و ندارم....
در عوض دوره ی کتاب های شهید مطهری و آقای قرائتی را با نمره ی بسیار خوب گذرانده ام.
تفسیر اکثر سور قرآن را با نمره ی عالی در برگه های ضمن خدمتم دارم.
جاذبه و دافعه ی علی (ع)را خط به خط حفظم و دنیای پس از مرگ را مثل کف دست می شناسم!!
آمادگی در برابر زلزله را در بیست دقیقه و با یک امتحان کتبی چهار گزینه ای گذرانده ام و 90ساعت امتیازش را هم از آن خود کرده ام.!!!
اما چه سود.
دوسال پیش که زلزله ی 4 ریشتری در شیراز آمد فقط گوش به رادیو بودیم ببینیم کجا چه اتفاقی افتاده. تا آمدم از زیر پتو بیرون بیایم و به اطرافم نگاه کنم زلزله آمده بود و رفته بود!!
در زنگ آمادگی برای زلزله در مدرسه فقط چند عکس تهیه کردیم برای ارسال به اداره.
چون آنها همین عکس ها را معیار مستند بودن و آماده بودن می دانند!
به مطالبی که تدریس می کنیم نگاهی انداختم.
همه اش به درد دنیای پس از مرگ می خورد. انگار بعد از زلزله و آتش سوزی و مردن است که ثمره و نتیجه ی آموزشم دیده می شود.
من وظایف شهردار را آموزش میدهم در حالی که کارهایی که آقای شهردار انجام می دهد و کل کل های سیاسی اش را انگار از آن بخش کتاب حذف کرده بودند.
من از قوه ی قضاییه و وظایفش می گویم ولی شاگردم پوزخندی می زند و ناتوانی دستگاه قضا را متذکر می شود.
من از رئیس جمهور می گویم و اجرای قانون، اما مگر قانونی وجود دارد؟
دانش آموزم می گفت اگر قانون وجود دارد چرا هنوز سرنوشت متهمان قطار تبریز، آتش سوزی درود زن، اختلاس بانک ملی، جزایری، زنجانی و ...نامشخص و فراموش شده هست! و من فقط توجیه کردم و دفاع!!
اما
اگر امروز پلاسکو بر سر خودش آوار شد و حداقل سازنده اش آن را طوری طراحی کرد که فقط در خودش تخریب شود می ترسم از روزی که برج میلاد تا جنوب شهرتهران را پوشش دهد و هتل چمران تا حوالی قصرالدشت را.

آری با این بی برنامگی ها باید سیاهپوش شهری شویم بعد از زلزله ای که تمام کوچه پس کوچه هایش را به "بن بست کده ای" تبدیل کند و من و دانش آموزانی که همه چیز می دانند جز قانون مندی و قانون گرایی و کمک به هم نوع.
من و شاگردانی که فقط مدرک داریم و الفبای شهروندی را نمی دانیم.
من و شاگردانی که که دوست داریم کمک کنیم ولی نمی دانیم چگونه؟!!

فقط تنها کاری که ازمان بر می آید اینکه عکس سلفی بگیریم.
عکس پروفایلمان را مشکی کنیم.
متن ادبی در رثای جانباختگان بنویسیم
و خودجوش شمع روشن کنیم در شهرهای مختلف.
بیایید فرهنگمان را، سیاست هایمان را، درس هایمان را داشته هایمان را وطن مان را
"به روز " کنیم.

مطلب مرتبط:
نظام آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مطلب ارسالی همراهان توانا

پلاسکو؛ما متهمیم!

سلفی گرفتن چند نوجوان یا جوان با دود برخاسته از پلاسکو سند بی فرهنگی یا از دست رفتن تمامیت اخلاق در جامعه ما نیست.
ما در خیلی زمینه ها فقیریم و در بحث فرهنگ فقیرتر!
فروکاستن فاجعه پلاسکو به راه بند آوردن یا سلفی گرفتن نشانگر عدم درک درست از دردها و بیماری های اجتماعی است.
ما معترضین به سلفی های پلاسکو زمانی که از تربیون های رسمی و نیمه رسمی برای تماشای اعدام روز بعد تشویق و دعوت میشویم چقدر رگ روشنفکری مان باد می کند که معترض این دعوت به تماشای مرگ شویم؟
وقتی الهه راستگو در خیانتی آشکار به رای مردم تهران با پشت کردن به اتحاد اصلاح طلبان برای ستاندن سکان شهرداری از قالیباف ناکارآمد امری غیر اخلاقی مرتکب شد،چه کردیم؟
مهندس چمران در کمتر از یک روز در همدستی و همداستانی با قالیباف یاشار سلطانی را به جرم افشای املاک نجومی به حبس و بند انداخت،الان مهندس چمران کجای کار ایستاده است؟
طلبکار است یا بدهکار؟
اینروزها دوستان قالیباف دوره افتاده و ماله از پی ماله ناکارآمدی سردار را توجیه می کنند.
پاساژ علاءالدین هم پلاسکویی دیگر است.پل صدری که سردار عرصه های جهاد و انتخابات با رقمی تریلیاردی و از جیب مردم پایتخت بنا کرد در برابر چند ریشتر زلزله مقاوم است؟
تونل و زیرگذر توحید تا کنون باعث مرگ چندین و چند موتور سوار شده با ریزش های متعدد آب و فروریختن سقف
شاهکارهای انتخاباتی سردار به قیمت جان انسان های بیگناه دارد تمام میشود.
آیا از دلایل اعدام غلامرضا نیک پی شهردار تهران در دوره پهلوی به دست انقلابیون خبر داریم؟
شورای شهر جای حسین رضا زاده وزنه بردار،هادی ساعی تکواندوکار،علیرضا دبیر و عباس جدیدی کشتی گیر،حاج حبیب کاشانی مجهول التخصص و دیگرانی که اینکاره نیستند نیست.
باور کنیم که این آقایان خیلی پیشتر با اعتباری که مردم در میدان های ورزشی ارزانی شان کردند سلفی گرفتند.
با مدال هایشان سلفی گرفتند
با خون سلفی گرفتند
با مرگ سلفی گرفتند...

مهدی رازقندی

مرتبط:
نیک‌پی، شهرداری که تیرباران شد!
http://bit.ly/2eDek1O

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Audio
تقدیم به همه اتشنشانان تهران
شعر و دکلمه از مهتاب توکلی از هموطنان خارج از ایران
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویرجینیا وولف، رمان‌نویس و منتقد فمینیست
https://goo.gl/cw2ckP

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
ویرجینیا وولف، رمان‌نویس و منتقد فمینیست https://goo.gl/cw2ckP https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز ویرجینیا وولف، رمان‌نویس و منتقد فمینیست
goo.gl/2pp7rk

آدلاین ویرجینیا وولف، رمان‌نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی در ۲۵ ژانویه‌ی ۱۸۸۲ در شهر لندن به دنیا آمد. مادر ویرجینیا مدل بود. خانواده‌ی ویرجینیا اهل علم و ادب بودند. پدرش لسلی استیفن مردی ادیب و منتقدی مشهور بود. و همسرش لئونارد وولف کتاب‌هایی در زمینه‌ی اقتصاد و سیاست نوشته بود. چارلز داروین از بستگان وولف بود و خانه‌ی آن‌ها مدام در آمد و شد بزرگان و فرهیختگان قرار داشت. کتاب‌خانه‌ی پدر پر از کتاب‌هایی بود که ویرجینیا از نوجوانی از آن‌ها بهره می‌برد. او آثار نویسندگان بزرگی هم‌چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست را در این کتاب‌خانه خوانده بود.

ویرجینیا در سیزده‌سالگی مادرش را از دست داد و پس از این حادثه‌ی دل‌خراش ناگهانی، ویرجینیا خواهر ناتنی‌اش را نیز از دست داد. فشارهای عصبی وارد شده بر ویرجینیا در اثر این فقدان‌ها موجب شد که دو سال بعد ویرجینیا دچار حمله‌ی عصبی بشود. با همه ی این دشواری‌ها ویرجینیا بین سال‌های ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ موفق شد در دانش‌کده‌ی زنان کالج سلطنتی لندن درس‌هایی در زبان یونانی و لاتین و آلمانی و هم‌چنین تاریخ بخواند. ویرجینیا ۲۲ سال داشت که پدرش را نیز از دست داد.

از میان آثار ویرجینیا وولف کتاب‌های «اتاقی از آن خود» توسط نشر نیلوفر و با ترجمه‌ی صفورا نوربخش، «موج‌ها» با ترجمه‌ی مهدی غبرایی و توسط نشر افق، «به سوی فانوس دریایی» ترجمه‌ی صالح حسینی- که بعدها این ترجمه لغو مجوز شد-، و … به فارسی ترجمه شده است.

از معروف‌ترین اثر وولف که از قضا داستان هم نیست، کتاب «اتاقی از آن خود» است. این کتاب را وولف در سن ۴۷ سالگی خود منتشر کرد. این کتاب در کلاس‌های آئین نگارش پایه‌های مختلف در دانش‌گاه تدریس می‌شود.بسیاری از منتقدان این کتاب را شکل‌دهنده‌ی جریان فکری فمینیستی و نقد ادبی فمینیستی می‌دانند.فکر نوشتن این کتاب زمانی در ذهن وولف جرقه خورد که در بستر بیماری افتاده بود. او قصد داشت کتاب امواج را شروع کند اما اندیشه ی نوشتن «اتاقی از آن خود» رهایش نمی‌کرد. او در مورد نوشتن این کتاب می‌گوید: «با چنان سرعتی می‌نوشتم که وقتی قلم به دست می‌گرفتم مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد.

با نهایت سرعتی که می‌توانستم می‌نوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشته‌ها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم آزادی می‌دهد و اجازه می‌دهد از فکری به فکر دیگر بپرد.» ویرجینیا وولف در بخشی از این کتاب به شکسپیر اشاره می‌کند که چگونه این فرصت را پیدا کرد به لندن برود و به تماشاخانه‌های آن‌جا راه پیدا کند و بعد از ما می‌خواهد که خواهر شکسپیر و موقعیت او را در ذهنمان تجسم کنیم: «هنرش را روی صحنه‌ها، وهوشش را در خيابان‌ها می‌آزمود و حتی به كاخ ملكه هم راه يافت. فرض كنيم در اين بين خواهر فو‌‌ق‌العاده بااستعداد او در خانه مانده بود. او هم به‌ اندازه‌ی برادرش ماجراجو و خلاق بود و برای ديدن دنيا اشتياق داشت. اما او را به مدرسه نفرستادند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/cw2ckP

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ