آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای زیبای ترانه "مجنون نبودم"
توسط سیما بینا

سیما بینا، واحه به واحه دنبال ترانه
http://bit.ly/2j2v0xa

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آقای مجری: چه كمكی به كاهش آلودگی هوا كردی؟
فاميل دور: ما نه كارخونه داريم، نه توليدی، نه ماشين!
همين كه بدبختيم خودش بيشترين كمكه.


goo.gl/K4ZGZd
مطالب مرتبط:

هیولای هولناک آلودگی هوا در ایران
http://bit.ly/2ggoJQw

بازی بنزینی در ماجرای آلودگی هوا
http://bit.ly/1vQH96J

بحران‌های محیط زیست در ایران
http://bit.ly/2ah8zp5

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«خانم «شکوفه رنجبر» دانشجوی رشته مامایی در ارومیه، هفته‌ی گذشته پس از گذراندن هشتاد واحد به دلیل «بهایی بودن» از دانشگاه اخراج شد. بنا بر گزارش منتشر شده در رسانه‌ها، دانشگاه وقتی خانم رنجبر را احضار کرده «با ابراز تاثّر فراوان» به او گفته که ناچار است دستورِ «حراست» را اجرا کند! و او سرانجام پس از حدود پنج ترم تحصيل حتی نتوانسته مدرك معادل كاردانى‌اش و ريز نمراتِ واحدهاى گذرانده را بگیرد. جالب است که اگر ملاک، قانون اساسی است او به عنوان یک شهروند حق تحصیل دارد؛ اگر ملاک تعالیم دینی و شیعی است امام علی علیه‌السلام خطاب به مالک اشتر (حاکم مصر) بر تساوی حقوق مردم با هر دین و آئینی تاکید می‌کند و می‌گوید «آنها یا در دین با تو مشترکند یا در انسان بودن» اگر ملاک خودِ دانشگاه است که از اجرای حکمِ حراست ابراز «تاثّر فراوان» کرده! پس این «حراست» دقیقا کیست و چیست و از کجا دستور می‌گیرد و قانونِ چه کسی را اجرا می‌کند؟

ریشه‌اش آیا در سیاست‌های فرهنگیِ کسی است که به جای «رهبریِ همه‌ی مردم» رهبریِ یک جریان خاصِ دینی و سیاسی را به عهده گرفته و همین دیروز گفته: «از جوانان مؤمن و انقلابی، در هر کجا باشند پشتیبانی می‌کنم و وظیفه‌ی رؤسا و مسئولین دانشگاه‌ها و وزرای مربوطه، حمایت مضاعف از جوانان مؤمن و انقلابی در دانشگاه‌ها است»؟ پس چه کسی باید از صدها جوانِ این سرزمین که به بهانه‌های مذهبی و سیاسی ستاره‌دار یا اخراج می‌شوند «پشتیبانی» کند؟ هر کس در برابر این اخراج‌های غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرقانونی سکوت کند این ظلم دامن او را خواهد گرفت چنانکه سالهاست گرفته! معروف است که مارتین نیمولر، کشیش پروتستان مخالف هیتلر، از تجربه‌اش در برابر نازیسم نوشته بود: «اول سراغ کمونیست‌ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی‌ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید». عبرت بگیریم و سکوت نکنیم.»

محمدجواد اکبرین - دین‌پژوه

برگفته از فیس‌بوک آقای اکبرین
goo.gl/0YIA4t

مطالب مرتبط:

فریبا کمال‌آبادی؛ بیست سال زندان برای بهایی بودن
http://bit.ly/1RYyUoP

مهوش ثابت؛ شاعر و معلم بهایی زندانی
http://bit.ly/1PEjUv3

آزار سنگین جمهوری اسلامی و چشم هراسان بهاییان ایران
http://bit.ly/2hOd77I

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from بشکن Beshkan
☝️☝️☝️آخرین نسخه فیلترشکن هات اسپات شیلد (نسخه ۶.۲.۰) برای ویندوز☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
روايت فیروزه صابر از آخرين ديدارش با برادرش هدی صابر

اين روزها بحث اعتصاب غذا از سوي نمايندگان مجلس و شوراي اسلامي مطرح شده است. به سراغ فيروزه صابر رفته‌ايم و درباره هدي صابر و روند درگذشت او پرسيده‌ايم. پيش از اين، دادستان وقت تهران نيز درباره مرگ او اعلام‌نظر كرده بود.

‌شما در جریان اعتصاب غذای ایشان بودید؟

قبل از اعلام اعتصاب، نامه‌ای به ما نوشته بود و دلایل و چگونگی اعتصاب غذایش را عنوان کرده بود. فردِ مسلمانی بود که نمی‌خواست از راه اعتصاب غذا جان بدهد؛ می‌خواست به روشی مسالمت‌آمیز، اعتراضش را به مرگ هاله سحابی نشان دهد. برایمان توضیح داد اگر به خاطر اعتصاب غذا حالش بد شود، اعتصاب را خواهد شکست؛ اما تا زمان مرگ، همچنان در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

‌این اعتصاب غذا به چه دلیل و به چه روشی بود؟
goo.gl/7vpUf2

هدی بعد از واقعه تلخی که برای هاله سحابی رخ داد، دست به اعتصاب غذا زد. در دیداری که با او داشتیم، برایمان توضیح داد به خاطر حضور در زندان نمی‌تواند به شیوه‌ای جز اعتصاب غذا اعتراض خود را به این واقعه نشان دهد. به خاطر دارم روز دوشنبه‌اي با او ملاقات داشتیم و از او درخواست کردیم به دلیل ملاحظات سنی، این اعتصاب را خاتمه بدهد؛ اما او برایمان تشریح کرد که اعتصاب غذایش دقیقا به چه صورت است و گفت در این روزها، دکترها معاینه‌اش کرده‌اند و مشکلی برای ادامه اعتصاب غذا ندارد. او در اعتصاب غذا، آب، شکر و نمک می‌خورد و همه اینها را به دقت در همان نامه توضیح داده بود. اهل جنجال یا رفتار غلوآمیز نبود که بخواهد طوری باشد و به شکل دیگری خود را نمایش دهد.
‌بنابراین این درست است که گفته شده برادر شما به علت سکته قلبی درگذشته و نه اعتصاب غذا؟
علت مرگ سکته قلبی بود، اما وقتی فوت کرد، هنوز در اعتصاب غذا به سر می‌برد. همان‌طور که می‌دانید، برای سکته قلبی یک وقت طلایی هست- حدود دو ساعت - که اگر بیمار دیرتر از این زمان به بیمارستان برسد، درمان با مشکل مواجه می‌شود. او را به بیمارستان مدرس برده بودند و ما در جریان نبودیم. بعد از طریق خبرهایی که این طرف و آن طرف آمده بود، متوجه شدیم چه اتفاق هولناکی افتاده است.

‌در آن دیداری که با ایشان داشتید، وضع جسمی‌شان چطور بود؟

در ملاقاتی که با او در زندان داشتیم از اتفاقی که برای هاله سحابی پیش آمده بود، به‌شدت متأثر، برافروخته و نگران بود. پرس‌وجو می‌کرد که چرا این اتفاق افتاده. خودش به ما در همان ملاقات گفت چند روز است اعتصاب غذا را شروع کرده. حالش خوب بود و می‌گفت ورزش می‌کند.
من گمانم این است که بر اثر فشاری که در نتیجه اعتصاب غذا به او وارد شده بود، سکته کرده... اینها را همان زمان هم‌بندهای هدی در زندان مستند کرده و شهادت دادند. به این خاطر به حرف‌های آنها استناد می‌کنم که خودمان آنجا نبودیم و خبری در این باره نداشتیم.

‌به عنوان آخرین سؤال، آیا او را پیش از فوت در بیمارستان ملاقات کردید؟

خیر، ما هدی را در سردخانه دیدیم.

روزنامه شرق

مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
عزت هاله
https://tavaana.org/fa/Haleh_Sahabi

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
راه حل آلودگی هوا : فشار به مردم!

دیرین دیرین این‌گونه راه حل کاستن از آلودگی هوا را پیدا کرده است.

شما چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/t000La

مطالب مرتبط:

هیولای هولناک آلودگی هوا در ایران
http://bit.ly/2ggoJQw

بازی بنزینی در ماجرای آلودگی هوا
http://bit.ly/1vQH96J

بحران‌های محیط زیست در ایران
http://bit.ly/2ah8zp5

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زندگی با سلطه‌گر
فتحیه زرکش

در این سری از مقالات، به این موضوع پرداخته می‌شود که چرا سلطه‌گر از خشونت استفاده می‌‌‌‌‌کند و باورهایش چیست و اثرات این باورها و رفتارها بر زنان و کودکان چیستند.

بخش پنجم: ارباب خانه

مردهای سلطه‌گر می‌گویند زنان برای سه کار خوبند:"آشپزی، سکس و نظافت." به باور آنان زنان آنقدر احمق هستند که می‌‌‌توان گولشان زد تا فکر کنند مردها نمی‌‌‌توانند از عهده کارخود برآیند.

ارباب خانه همچنین فکر می‌‌‌کند کار خانه در درجه دوم و شغلی پایین‌تر است. این کار برای شهروندان پست و درجه دوم است. بنابراین زنان که آن‌ها را پست‌تر می‌داند و شهروند درجه دوم، باید آن‌را انجام دهند. یک مرد شاعر "فرهیخته" با یک چنین باوری با گلایه می‌گفت که چرا وی پس از مرگ همسرش لازم شده خود به خرید پیاز برای تهیه آبگوشت برود!!

کار خانگی کسر شأن مردان است و مرد واقعی آ‌ن‌را انجام نمی‌‌‌دهد. مردان واقعی هیچوقت نباید بابت کار خانگی به کسی اجرت بدهند. مردان واقعی زنانی دارند که منتظر دستور هستند، بدون اینکه دستمزدی بگیرند.

ارباب خانه فکر می‌‌‌کند فقط مردان همجنس‌گرا یا شکست‌خورده کارهای خود را انجام می‌‌‌دهند. او این رفتار را خشونت‌بار نمی‌داند و به‌نظرش طبیعی است. او فکر می‌‌‌کند که نان‌آور خانه است حتی اگر بیکار باشد و این او را ارباب می‌کند.

ارباب خانه باورهای خود را از کجا می‌‌‌آورد و چگونه از طرف جامعه‌‌‌ای که در آن زیست می‌‌‌کند تقویت می‌‌‌شود؟

ارباب خانه به احتمال زیاد پدرش را دیده که ارباب بوده و مادرش که نقش خدمتکار را بازی می‌‌‌کرده است. مادرش احتمالا برای او هم به‌عنوان یک فرزند پسر مثل یک خدمتکار عمل کرده است. خواهرانش هم ممکن است به وی خدمت می‌‌‌کرده‌‌‌اند.

کتاب‌های درسی کودکان پر است از کلیشه‌سازی و جداسازی کار خانه و کار در اجتماع. مادر را همواره در حال رسیدگی به احوالات خانه و کودکان ترسیم می‌کنند و ذهنیات آنان را با این تبعیضات پر می‌کنند. این در باورهای پسران و دختران تاثیر می‌‌گذارد.

رسانه‌‌‌ها هم این عقاید را با استفاده از زنان در آگهی‌‌‌های تبلیغاتی مربوط به خانه‌داری و بچه داری مثل محصولات تمیزکننده، تقویت می‌‌‌کنند. همچنین یک پیام موذیانه‌‌‌ای هم می‌‌‌فرستد. گویا زنان هرگز در ایجاد درآمد در خانواده نقش ندارند. در فیلم‌ها و تئاترها یا سریال‌های آبکی زنان را در حال انجام کار خانه نشان می‌‌‌دهند. مجلات زنان در کشورهای غربی هم اختصاصا تمیزکاری و آشپزی را نشان می‌‌‌دهند. به زنان می‌آموزند که چطور میز غذا را بچینند یا تختخواب را درست کنند. برعکس، نقش تمامی تبلیغات مربوط به درآمدزایی و یا کارهای مهم در جامعه را مردان بازی می‌کنند.

در هر نوبت که کلمات روزمره مثل "خانم خانه" به‌کار برده می‌‌‌شود به این عقاید کمک می‌‌‌کنند. چون ما معنی پنهان در آن را عمیقا متوجه نمی‌شویم می‌تواند به‌طور خاصی تاثیر گذار باشد. اسباب بازی‌های فراوانی هستند که کمک می‌‌‌کنند به باور اینکه وظیفه زنان انجام کار خانه است. چیزهایی مثل جارو و خاک‌انداز، جارو برقی، ماشین لباسشویی، کالسکه عروسک و حتی دستشویی کوچک وجود دارند که اکثرا برای دختر بچه‌ها خریده می‌شوند.

راهنمای زنان خوب در اکثر جوامع

"همسر خوب آن است که از پیش برنامه‌‌‌ریزی کند، حتی از شب قبل، یک غذای خوشمزه را به‌موقع برای برگشتن همسر به منزل آماده کرده ‌‌‌باشد. این راهی است که به مرد بگویید به‌فکرش بوده‌‌‌اید و به احتیاجات او علاقمندید. بیشتر مردان وقتی به خانه می‌‌‌آیند گرسنه هستند و چشم‌‌‌انداز یک غذای خوب (به‌خصوص اگر غذای مورد علاقه‌شان باشد) بخشی از خوش‌‌‌آمد‌گویی است که او لازم دارد. پانزده دقیقه به خود وقت استراحت بدهید تا موقع رسیدن وی، تر و تازه باشید. آرایش کنید و به خود عطر بزنید و سرحال بنظر بیایید. او با یک دنیا خستگی از کار می‌‌‌آید. زن باید کمی شاد باشد و کمی برای مردش جالب توجه باشد. روز کسل‌کننده او احتیاج به روحیه شاد دارد و یکی از وظایف زن فراهم آوردن آنست.
......

باورهایی که زنان هم دارند

بسیاری از زنان بر این باورند که به‌طور طبیعی مسئول تمام کارهای خانه هستند. برای مثال به همسرشان می‌‌‌گویند "به من کمک بده" تا ظرف‌ها را از ماشین در‌‌‌آورم یا لباس چرک‌ها را در ماشین بیندازم. زنی می‌گفت از همسرش خواسته تا "شیشه‌های او را تمیز کند."

آن زمان که همسرهای سلطه‌گر می‌‌‌نشینند و حاضر نیستند ریخت و پاش‌های خود را تمیز کنند و زنان انجامش می‌‌‌دهند، زیرا برایشان سخت است که آن‌را همانطور رها کنند، معمولا به بدترین حالت برابری می‌‌‌رسند.

بیشتر بخوانید:
goo.gl/yx0Y6a

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه افزونه امنیتی برای کروم که امنیت شما را تضمین کرده و شما را در قبال هرگونه کلاهبرداری آنلاین محافظت می‌کند.
goo.gl/9VRg4M
سوالاتتان را از طریق ایمیل tech@tavaana.org از تواناتک بپرسید.
@tavaanatech
«فردی که در عکس زیر میبینید تنها به دلیل بهایی بودن محل کسبش پلمب شده است و حالا مقابل درب مغازه پلمب شده خود کار میکند تا معاش خود را تامین کند.او هرگز دزدی نمی کند و از دیوار کسی بالا نمی رود ، حتی بانک ها هم به او وام های کلان کم بهره نمی دهد، آقازاده و دارای پست و مقام در این نظام نیست که فساد داشته باشد و فساد کند، او یک فرد عادی و هموطن و همشهری است و تنها عقایدش با مغازه کناری خود فرق می کند ،عقایدی که به دنبال صلح است نه جنگ و در مقابل جنگی که با خود میبیند دست به تلافی نمی زند.
اقای حروی در نوشهر یکی از صدها بهائی در ایران است که محل کسبش تنها به دلیل بهایی بودن پلمب شده است.»

برگرفته از فیس‌بوک
Morteza Esmailpour
goo.gl/qyMpKy

مطالب مرتبط:

فریبا کمال‌آبادی؛ بیست سال زندان برای بهایی بودن
http://bit.ly/1RYyUoP
مهوش ثابت؛ شاعر و معلم بهایی زندانی
http://bit.ly/1PEjUv3
آزار سنگین جمهوری اسلامی و چشم هراسان بهاییان ایران
http://bit.ly/2hOd77I

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
فریادهای یک مرد جوان مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران:

«ما آماده جنگیم! من جوان بیکار از کجا بیارم بخورم؟ آمدن از ما رای جمع کردند، اما زن و بچه خودشون تو آمریکا دارن کیف می‌کنن».
goo.gl/OzRDFc

مطلب مرتبط:

میلیون‌ها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
http://bit.ly/2dglOa8

زندگی در حدفاصل بیکاری و خودکشی
http://bit.ly/2iYpYBI

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مهرناز دبیرزاده، نوزانده و مدرس تمبک و سازهای کوبه‌ای است.
در این ویدئو آموزش او به یکی از شاگردانش را می‌بینیم و می‌شنویم. مهرناز دبیرزاده در توضیح این ویدئو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:

«ميگه خانم صدام خوب نيست كه بخوام بخونم..می‌گم مهم نيست، فقط می‌خوام ياد بگيری چجوری بخونی و بزني، می‌گه خيلي سخته آخه..می‌گم خيلی راحت بزن، تو می‌تونی، فقط بايد حالمون خوب باشه.
اين فيلم رو به اشتراک می‌گذارم برای اينكه اميرحسين بدونه با توجه به زمان خيلی كمی كه می‌اد ،خوب ساز می‌زنه و با تشويق شما بهتر هم می‌شه»
goo.gl/reruy8

مطلب مرتبط:

تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4

ارفع اطرایی، استاد موسیقی و نخستین زن مدرس سنتور
http://bit.ly/2ixwIKf

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«روزگاری اقای کیانوری برای رفتن برخی از اعضای حزب توده به خارج ازکلمه «هجرت» استفاده می‌کرد. میگفت: اعضای حزب توده به خارج هجرت کردند!!!! به دوست بسیار عزیزی که حالا درمیان ما نیست گفتم چرا ایشان ازکلمه هجرت استفاده می کندیا سوء‌استفاده می کند. گفت : یعنی کیانوری نمی فهمه تو می‌فهمی؟

بعد اقای طالقانی توی مجلس به اعتراض نشست.روی صندلی نمی نشست .به یک دوست مذهبی که شاعر هم بود گفتم: یعنی مجلس نباید صندلی داشته باشه؟ یعنی همه بدبختی‌ها زیر سر صندلی‌هاست یا آدم‌هایی که رو اون می‌شنیند گفتم این چه اعتراضی است؟ درجواب گفت : یعنی اقای طالقانی نمی‌فهمه تو می‌فهمی؟

روزگار گذشت تا رسید به اقای خاتمی که به آقای لاجوردی گفت سردار ملی
به دوستی اصلاح‌طلب گفتم یعنی واقعا آقای لاجوردی سردار ملی بوده ما نمی‌فهمیدیم
گفت: یعنی خیال می‌کنی اقای خاتمی نمی‌فهمه تو می‌فهمی ؟؟؟

دیروز هم بحثم بر سر ژیژک و نوام جامسکی بود به دوستی می گفتم این اقای ژیژک تو مصاحبه اخرش درمورد مهاجران سوری فکر نمی‌کنی گه زیادی خورده؟ یا این نوام جامسکی این قدر بیزار از سیستم حاکم بر امریکاست که هر نوع دیکتاتوری توی خاورمیانه را نادیده می‌گیره خیال نمی‌کنی داره اشتباه می‌کنه؟
دوست من جواب داد که یعنی ژیژک ونوام جامسکی نمی فهمند تو می‌فهممی؟
من یک چیز را می‌فهمم
زمانه آدم‌های گنده گذشته
همین گنده‌ها هستند که اشتباهات بی پیر می‌کنند.

باید به حرفی که زده می شود نگاه کرد نه به آن مدعی پشت حرف.
این را این جا یاد گرفتم که فرق نمی‌کند اوباما حرف بزند یا ترامپ یا جامسکی ...حرف را باید سنجید ..واین که ولله باله سر هیچ کس به سر شاه نمی‌مونه .

بزرگون حرف مفت بسیار می‌زنند و کار مفت بسیار می‌کنند .غافل بشی ....غرق شدی
اینم حرف اول سال هوراشیوگونزالس ......»

برگرفته از صفحه فیسبوک منیر و روانیپور
Moniro Ravanipour
داستان‌نویس
goo.gl/cUKVOi

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
امتناع عمل پیوند کبد به دلیل «شائبه افغانستانی بودن بیمار ایرانی»

(در بیمارستان خمینی تهران، از انجام عمل پیوند کبد بر روی یک زن جلوگیری کردند. می‌دانید چرا؟ چون فکر کردند زن افغانستانی است.)

عصر روز یکشنبه و برای بررسی میزان کیفیت و چگونگی ارائه خدمات به بیماران در بیمارستان امام خمینی به این محل در انتهای بلوار کشاورز تهران رفتیم. ابتدا سری به بخش‌های اورژانس و قلب زدیم و قرار بود ببینیم وضعیت پذیرش و بستری و میزان رضایت بیماران و همراهان‌شان از خدمات‌دهی بیمارستان همیشه شلوغ امام خمینی به چه نحو است. در آن ساعت‌ها جز برخی موارد همچون کثیفی برخی تخت‌ها و کمبود سرویس بهداشتی، مشکل دیگری از سوی بیماران و همراهان‌شان عنوان نشد و از برخورد پرستاران و پزشکان نیز رضایت نسبی داشتند.

ماجرای اصلی اما از جایی شروع شد که تصمیم گرفتیم به بخش گوارش بیمارستان هم سری بزنیم و کیفیت رسیدگی به بیماران را از نزدیک ببینیم. در اتاق اول همه چیز خوب و رضایت بخش بود اما در اتاق دوم بخش گوارش، زنی میانسال در حالتی بسیار نگران‌کننده روی تخت بود که فرزندان و اقوامش به دورش حلقه زده بودند و با بغض و اشک، وی را نوازش می‌کردند. به سمت‌شان رفتیم و خودمان را معرفی کردیم و از نحوه خدمت‌رسانی پرسنل بیمارستان سوال کردیم. با دیدن ما به طور ناگهانی تمام خانواده به سمت‌مان هجوم آوردند و تقاضای انعکاس مشکل‌شان و کمک داشتند. متعجب شدیم. ماجرا را جویا شدیم. برادرزاده بیمار، این قصه شوک‌آور را این‌گونه شروع به تشریح کرد: «ما از هموطنان مرزنشین شما و اهل سیستان و بلوچستان هستیم و چند سالی می‌شود که در شهرستان گنبد در استان گلستان ساکنیم. پس از مدت‌ها درد و مشکل کبد زن عمویمان، ۱۰ روز پیش به همراه خانواده به تهران آمدیم تا بنا به گفته پزشکان، پیوند کبد را در این بیمارستان انجام دهیم. تمام آزمایشات و مراحل کافی در طول این ۱۰ روز انجام شد و وفق‌پذیری بدن بیمار ما با کبد اهدایی هم تایید شد. حالا امروز که قرار بود این عمل انجام شود، در لحظه آخر پزشک جراح از انجام این پیوند خودداری کرد و زن‌عمویمان را از اتاق عمل به بخش برگشت دادند. تنها دلیلش هم به گفته شخص پزشک، شناسنامه نداشتن بیمار بود و اینکه از نظر آنها ما افغانستانی هستیم! در حالی که همگان می‌دانند که قوم ما از ایرانی‌های عشایر و مرزنشین هستند و این خانم هم حدود 35 سال است که از سیستان‌و‌بلوچستان به گنبد آمده است.»

پرستار بخش، دلیل اصلی خودداری پزشک از عمل و به خطر افتادن جان بیمار را نداشتن شناسنامه عنوان کرد!

در ادامه همسر بیمار مدارک و تاییدیه‌ای از پزشکی‌قانونی مبنی بر ایرانی بودن همسرش به ما نشان داد و مدارکی دال بر اینکه اجداد و نیاکان‌شان هم ایرانی هستند را ارائه کرد. او همچنین گواهینامه ایرانی هم داشت و گفت که در حال پیگیری پروسه دریافت شناسنامه ایرانی هستند. ظاهرا به دلیل مرزنشین بودن این اقوام، صدور شناسنامه برای آنها به سختی انجام می شود و به دلیل زمانبر بودنش، بسیاری از آنها بی‌خیال پیگیری آن می‌شوند. حسن‌آقا از ما خواست کمک حال‌شان باشیم و هر طور می‌توانیم، همسرش را از مرگ نجات دهیم.

برگرفته از روزنامه جهان صنعت

goo.gl/8smLRs

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مدرسه کپری روستای انور آباد – بلوچستان

کمپین فعالین بلوچ- روستای انور آباد از دهستان ایرافشان و از بخش مرزی اشار است.بیش از ۳۰ خانواده در این روستا ساکن هستند و حدود چهل دانش آموز در پایه اول و دوم ابتدایی مشغول به تحصیلند و دلیل آن این است که تنها دو سال است که معلم به روستا میرود. اهالی روستا ،کپری که قبلا به عنوان انبار استفاده میشده را تبدیل به مدرسه کرده اند . شوق آموختن برای این بچه ها سختیهای تحصیل در این انبار کپری روستا را ساده میکند.
از تلگرام کمپین بلوچ
goo.gl/Wauit3

مطالب مرتبط:

#نظام_آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr

دستنامه شیوه های #تدریس در #آموزش_شهروندی
http://bit.ly/2bKLPJG

عدالت برای کودکان و نوجوانان
https://goo.gl/MbSQUp

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قرار بود برای #گورخواب ها گرماخانه بزنند اما آمدند و گرم زدن‌شان. چانه و دنده‌هایشان را شکستند. با پیت حلبی بر سرشان کوبیدند.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
قرار بود برای #گورخواب ها گرماخانه بزنند اما آمدند و گرم زدن‌شان. چانه و دنده‌هایشان را شکستند. با پیت حلبی بر سرشان کوبیدند. https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
قرار بود برای #گورخواب ها گرماخانه بزنند اما آمدند و گرم زدن‌شان. چانه و دنده‌هایشان را شکستند. با پیت حلبی بر سرشان کوبیدند.

قرار این بود که مستصعف روی زمین نباشد، مستضعف زنده‌زنده در گور شد. قرار بود...

مستند ۴ دقیقه‌ای در مورد گورخواب‌های نصیرآباد
https://telegram.me/Tavaana_TavaanaTech/16352
مطالب مرتبط:

زنان کارتن خواب؛ جنگی تمام عیار برای زنده ماندن
http://bit.ly/1XJYAd3
کارتن‌خواب‌ها و آغاز فصل سرد
http://bit.ly/1ywJAlX

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز جبران خلیل جبران
goo.gl/Hy2dJn

«فرزندانتان، فرزندان شما نیستند؛
آنان فرزندان زندگی‌اند که به خویشتن خویش مشتاق‌اند.
آنان به‌وسیله‌ی شما به این جهان می‌آیند اما از آنها شما نیستند.
اگرچه با شما زندگی می‌کنند اما از آنِ شما نیستند. شما می‌توانید به آنان عشق بورزید، اما نمی‌توانید بذر اندیشه‌هایتان را در آنان بکارید، زیرا اندیشه‌ی مستقلی دارند. شما می‌توانید برای تن‌شان خانه بسازید، اما روان‌شان در این خانه نخواهد ماند. زیرا آنان به خانه‌ی فردا تعلق دارند؛ فردایی که در خواب نیز نمی‌توانید دید. می‌توانید بکوشید مانند آنان شوید، اما بیهوده است که بکوشید آنان را مانند خود کنید. زیرا زندگی به عقب بازنمی‌گردد و در خانه‌ی دیروز به سر نمی‌برد." (برگرفته از کتاب پیامبر)

جبران خلیل جبران در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳ در یک خانواده‌ی مسیحی مارونی که به خلیل جبران شهره بودند در منطقه‌ای کوهستانی به نام «البشری» در شمال لبنان به دنیا آمد.
نام مادر جبران، کامله رحمه بود که جبران از ازدواج این زن با همسر سومش به دنیا آمد؛ پدری بدون هرگونه احساس مسئولیت نسبت به فرزند که خانواده به علت این بی‌مسئولیتی به گرداب فقر و فلاکت افتاد. این نداری موجب شد که جبران در آن دوره نتواند تحصیلات رسمی داشته باشد و تنها آموزش او محدود به دیدارهایی شد که بین جبران و یک کشیش روستایی در جریان بود و نتیجه‌اش برای جبران، یادگیری اصول مذهب و انجیل و زبان‌های عربی و سوری بود. جبران تنها هشت سال داشت که پدرش به دلیل مشکلات عدیده‌ی مالی به زندان افتاد و ورشکست شد به شکلی که حکومت عثمانی همه‌ی اموالشان را توقیف کرد. مادر جبران پس از این اتفاق تصمیم گرفت که با خانواده به آمریکا مهاجرت کند و این‌چنین شد که در ژوئن سال ۱۸۹۵ و در سن دوازده‌سالگی، جبران به هم‌راه مادر و برادر و دو خواهرش راهی ایالات متحده آمریکا شد. او در محله‌ی فقیرنشین شهر بوستون ساکن شد و با دست‌فروشی و دوره‌گردی روزگار می‌گذراند. او تنها فرزند خانواده بود که توانست به مدرسه برود و سواد بیاموزد.

اشعار جبران خلیل جبران از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان شد و آوازه‌ی جبران جهان را در نوردید. کتاب “پیامبر” پس از انتشار آن در سال ۱۹۲۳ هر ساله تجدید چاپ می‌شود و تا کنون به ۵۰ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. استفان هگارتی معتقد است این کتاب عملا در فضای آکادمیک ادبیات غرب نادیده گرفته شده است اما سطوری از آن الهام‌بخش ترانه‌ها و سخنرانی‌ها بوده و در سراسر جهان در عزا و عروسی خوانده شده است.
پروفسور خوان کول، متخصص تاریخ خاورمیانه در دانشگاه میشیگان و مترجم چندین اثر جبران از زبان عربی، می‌گوید: «بسیاری از کلیسا روی گرداندند و به جبران دل بستند».
«او معنویتی جهان‌شمول و بی‌تعصب پیش کشیده است که در تقابل با مذاهب خشک قرار دارد. و فهمش از معنویت اخلاق‌گرا نیست. در واقع از مردم می‌خواهد که دیگران را قضاوت نکنند". کول درباره وضعیت جبران خیلیل جبران در کشورهای انگلیسی زبان می‌گوید: "او را در آستان ادبیات انگلیسی راه ندادند. با وجود این که کارهای عمده‌اش پس از ۱۹۱۸ به زبان انگلیسی بودند و اشعارش یکی از پرفروشترین‌ کتاب‌ها در تاریخ آمریکا محسوب‌ می‌شوند، اساتید ادبیات انگلیسی او را عوامانه شمردند».

جبران خلیل جبران در دهم آوریل سال ۱۹۳۱ بر اثر بیماری کبد درگذشت.
بیش‌تر بخوانید:

https://goo.gl/mRrdQz

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ