آموزشکده توانا
60.4K subscribers
28.5K photos
35.2K videos
2.53K files
18.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کودکان نیاز به بازی در دنیای واقعی دارند. بازی های رایانه‌ای و گجت ها آنها را در خود فرو برده است.تکنولوژی خیلی کمک ها در ارتقای کیفیت زندگی کرده، ولی باید مراقب غرق شدن کودکان در آن بود.
@tavaanatech
«البته که زن و مرد برابرند...»
طرح از مانا نیستانی
مرتبط:
انقیاد زنان
https://goo.gl/2Uq5ak
حمایت از حقوق زنان در ایران
http://bit.ly/1iolbS5

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
من آمادگی خود را برای مناظره با مراجع تقلید اعلام می‌کنم
goo.gl/WOvd0X

در طی دو سال گذشته من چند مقاله منتشر کرده ام که در آنها اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهی در عصر حاضر را به صورت جدی زیر سئوال برده‌ام. آن مقالات اینها هستند:

۱- «چگونه مبانی کلامی و فقهی فرو ریخته است»
۲- «تحریر محل نزاع با فقیهان»
۳- «اگر داعش از فقیهان بپرسد؟»
۴- «مبانی تئوریک داعش»
۵- «چرا دوران علم اصول و اجتهاد فقهی سپری شده است؟»

این مقالات در وبسایت شخصی من و به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده است (به سبب سانسور حاکم بر مطبوعات کشور چاپ این مقالات مقدور نبوده است) اینک من از آقایان صاحب مسند فتوا که در حوزه علمیه قم نشسته اند و مرجع تقلید نامیده می‌شوند و هیچ گونه پاسخی به آن مقالات نداده اند، صمیمانه درخواست می‌کنم برای انجام یک مناظره علمی با صاحب این قلم، در دانشگاه تهران یا سیمای جمهوری اسلامی حضور پیدا کنند تا درباره مدعاهای آن مقالات پنجگانه که با اصل و اساس مشغله بسیار مهم آقایان مراجع در ارتباط است با یکدیگر مناظره علمی کنیم. مطمئن هستم چنین گفتگوئی برای توسعه فرهنگ اسلامی ما و حوزه‌های علمیه بسیار مفید خواهد بود.
إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ (قرآن مجید/۱۱/۸۸).

محمد مجتهد شبستری
٢١ آذر ١٣٩٥

برگرفته از وبسایت نویسنده
http://mohammadmojtahedshabestari.com/index.php
مطالب مرتبط:
سنجش فلسفی اسلام گرایی
محمد ضاهر
https://goo.gl/GChvCQ
از اجتهاد به نقد عقل اسلامی
محمد ارکون
https://goo.gl/o6sOZy
اصلاح اندیشه اسلامی
نصر حامد ابوزید
http://bit.ly/1JRhqJ8
نوآوری، تحریم و تاویل
نصر حامد ابوزید
http://ow.ly/4nmBb8

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
نظر یکی از همراهان توانا در پاسخ به نظر همراهان دیگرمان: ملت ترک؟ملت فارس؟؟ مگر ایران فدرالی ست که ملتی غیر ملت ایران وجود داشته باشد مگر در ایران بین اقوام مرزی هست؟؟ مگر کردها و آذری ها در آذربایجان و غربی و کردستان در کنار هم زندگی نمیکنند. مگر تالش و…
پاسخ یکی از همراهان توانا:

من فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی هستم. تورک هم هستم و مثل همه به قومیتم افتخار میکنم ولی "پان تورک" نیستم. در اصل کلمه "پان تورک" اساسا کلمه ای بی مفهومه. همونطور که کلمه پان عرب و پان کورد بی مفهومه. اولا لازمه مفهوم کلمه پان رو هرکسی که از کلمه "پان ..." استفاده میکنه بدونه. هروقت حکومتی که روی قدرته در حق سایر قومیت ها یا سایر مذاهب غیر از قومیت یا مذهب حاکم اعمال نژادپرستانه انجام بده لقب پان میگیره. پس توی یه سیستمی که یه سری اقوام در اقلیت هستن نمیشه کلمه پان رو براشون استفاده کرد.
ثانیا یکی از بزرگترین جنایات تو ایران تبعیض قومی و نژادی و یکسان سازی قومی و زبانی هست که از زمان رضاخان شروع شده و همچنان با تمام قدرت ادامه داره.بعضا به هم میهنان فارس حق میدم که نتونن درک کنن رفتار تورک ها یا کوردها یا بلوچ ها و سیستانی ها رو و ادعای ایران یکپارچه کنن. اما ازشون این انتظار هم میره که برای تحقق دموکراسی و یک جامعه مدنی پویا کمی به خودشون زحمت مطالعه و کنجکاوی بیطرفانه رو بدن و یک طرفه به قاضی نرن. براتون چند مثال میارم خوب و منطقی و بیطرفانه بهش فکر کنید و ببینید چه حسی دارید.
البته باید از آقای زند سپاسگزار باشیم که اجازه میدن حداقل تو خونه و محله خودمون به تورکی یا کوردی یا... صحبت کنیم. اما ازشون این سوال رو دارم. شما یک فرد بیسواد رو هم یه سری تناقضات نشون بدین میفهمه قضیه رو چه رسد به یک فرد تحصیل کرده و مدعی جامعه مدنی.سوال اینه:چطوره که برای زبان فارسی فرهنگستان زبان داریم و هر کلمه ای رو سریع براش معادل فارسی تولید میکنیم؟ که البته امر ستودنی و مقبولیه. اما وقتی میبینی همچین حرکتهایی فقط برای یک زبان خاص هست حس بدی بهت دست میده. اینکه زبان فارسی زبان رسمی هست هم استدلالیه که فقط خودتونو قانع میکنه. واقعا اگه زبان رسمی کوردی یا تورکی بود و زبان فارسی در حاشیه بود هم همچین استدلالی رو قبول میکردین؟مساله دوم اینه که چه کسی گفته حاکمیت باید فقط برای حفظ زبان فارسی سرمایه گذاری کنه؟ لطفا قانون اساسی رو بخونین. یا حتی فراتر برید و ببینید در جوامع مدنی پیشرفته تر مثل کانادا و آلمان و هلند و بلژیک و ... که چند زبان رسمی دارن چطور سیستم منجر به رضایت اقوام مختلف میشه؟ مگر نه اینه که دنبال وحدت هستیم؟ مگر نه اینه که دنبال تمامیت و مفهوم جامع ایران و ملیت ایرانی هستیم؟ این شرایط زمانی تحقق پیدا میکنه که همه قومیت ها حس کنن همه یکسانند و اصلا مفهومی بنام قومیت باقی نمونه.اینکه میفرمایید بیکاری واختلاس رو ما تورک ها یا هر قومیت دیگری به عنوان مشکل نگاه نمیکنیم و فقط زبان و... مهمه برامون اشتباه محضه و نشان از عدم آگاهی شما از خواسته ها و حرفهای دل قومیت ها داره. و اگر آگاهی ندارید نسبت به این خواسته ها پس حق اظهار نظر هم ندارید. لطفا اگر واقعا دغدغه تون ایران یکپارچه هست تعصب توی وجودتونو بذارین کنار و به حرفهای منطقی ما گوش کنید. اینطوریه که حس دوستی و اهمیت داشتن برای هموطن به آدم دست میده نه با اظهار نظر های تعصبی. کاش خودتون تحقیق میکردین و متوجه ریشه شعار "خلیج عربی" میشدین و میفهمیدین که یک نوع اعتراضه. مطمئن باشید هیچ کدوم از اون افراد ته دلشون راضی به دادن همچین شعاری نیستن. اما وقتی میبینی هر روز یکی از محله های شهر و روستای محل سکونتت داره اسمش از یه اسم با ریشه و تورکی یا کوردی و... به یه اسم فارسی تبدیل میشه بدون اینکه نظرت رو بپرسن و از اون طرف میبینی طرف مقابلت انقدر تند در مقابل "خلیج عربی" نامیدن خلیج فارس واکنش نشان میده یه چیزیت میشه.واقعا خودتون همچین تناقضی رو میتونین هضم کنین؟مگه اسم تورکی شهرهای ما و محله های شهر ما رو عوض کردن و اسم فارسی روش گذاشتن چه تفاوتی با عوض کردن اسم خلیج فارس داره؟ چرا باید اسم "سولدوز" به نقده تغییر پیدا کنه؟ چرا باید اسم " ملک کندی" به ملکان تغییر پیدا کنه؟ چرا باید وقتی توی شهر من شورای شهر(که نماینده من هستن) تصمیم گرفتن اسم یه میدانی رو از میدان "فردوسی" به میدان "شهدا" تغییر بدن رگ همه فارسها باد میکنه که فردوسی اسطوره ماست دست بهش نزنین! مگه من حق ندارم خودم برای شهرم تصمیم بگیرم؟ واقعا به این مسایل فکر کنین.
در آخر باید بگم خوش بحالتون که دغدغه تون فقط اختلاس و بیکاریه. و بدونین اینا دغدغه ماها هم هست شاید بیشتر از شماها. اما اینم بدونین ما علاوه بر اینها دغدغه هویت هم داریم. هر روز یکی از نمادهای هویتی ما زیر سوال میره یا بهش حمله میشه یا حذف میشه.
آقای زند شما که ادعای حقوق بشر داری فکر کنم اینو میدونی که طبق تعریف سازمان ملل " هرکسی که نتونه به زبان مادری (تاکید میکنم مادری نه زبان رسمی) بخونه و بنویسه بیسواد محسوب میشه."
لطفا به اندازه ادعاتون مطالعه داشته باشین و بیطرف باشید.
@Tavaana_TavaanaTech
همراهان عزیز؛

انتشار نظرات افراد مختلف به معنای رد یا قبول سخنان آنها از طرف توانا نیست.
معتقدیم، در زمینه مسایل ملی باید گفتگو صورت بگیرد و افراد با ذهنیت همدیگر آشنا شوند

رعایت حقوق اقلیت ها و تنوع های قومی از جمله پایه های اصلی دموکراسی هاست و توانا تا کنون منابع بسیاری در این زمینه منتشر کرده است.
از همه عزیزان دعوت به مطالعه منابع توانا و نیز آگاهی از خواسته های اقلیت های مختلف اجتماع مان را داریم.
دستیابی به وحدت ملی تنها از مسیر توجه و احترام به حقوق انسانی همه آحاد جامعه ایران مطابق با حقوق بشر میسر است.

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
☝️☝️☝️آخرین نسخه فیلترشکن سایبرگوست (نسخه ۵.۵.۱.۷) برای اندروید☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
تأثیر ناصر حجازی بر یک مترجم
خشایار دیهیمی
goo.gl/0Jxa3b

تازه از تبریز به تهران آمده بودم. عمویم مرا به تماشای بازی تیم دارایی و شاهین برد. تیم فوتبال دارایی پدرجد استقلال است و شاهین هم پدرجد پرسپولیس. در آن بازی، عمو، برادر و پسردایی‌ام طرفدار تیم شاهین بودند؛ در ورزشگاه ٣٠هزارنفری امجدیه شاید ٢٩هزار نفر طرفدار تیم شاهین بودند. من هم دیدم تیم دارایی، مظلوم است و از آن طرفداری کردم. بازی بسیار مهیجی بود. بازیکنان محبوب من از همان نوجوانی، دروازه‌بان‌ها، بودند. دروازه‌بان تیم محبوبم هم «عزیز اصلی»، همشهری‌ام، بود. او بعد از چندی به تیم رقیب رفت و من بدون بازیکن محبوب ماندم.

یکی از روز‌هایی که به ورزشگاه امجدیه‌ رفته بودم، تیم دسته دو نادر، مقابل تیم دیگری بازی داشت. دروازه‌بان تیم نادر، جوان ١٨ساله‌ خوش‌سیما و خوش‌هیکلی بود، خیلی خوب بازی می‌کرد. بعد بازی کنجکاو شدم بدانم او کیست؟! پرس‌وجو کردم، گفتند: ناصر حجازی‌ است. در آن ایام رایکوف، سرمربی تیم فوتبال تاج بود. او مربی تأثیر‌گذار و خلاقی بود. بازی تیم‌های دسته دو را هم می‌دید. توانایی خوبی در کشف بازیکن‌های بااستعداد داشت. او بازی ناصر حجازی را در تیم فوتبال نادر دید و دروازه‌بان محبوبم را به تیم تاج آورد.

ناصر حجازی از همان روز‌ها نشان داد، آدمی باشخصیت و بازیکن متفاوتی است؛ برخلاف بسیاری از بازیکن‌ها، آن‌موقع و این‌ سال‌ها نه‌تنها لمپن نبود، بلکه بسیار باشخصیت بود. از وقتی ناصر حجازی به تیم محبوبم آمد، بیشتر دلبسته‌اش شدم. او بعد از چندی به تیم ملی امید دعوت شد و بعد‌تر هم دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال ایران شد و عیش من کامل شد.
بعد از آن من به هوای تماشای بازی ناصر حجازی به ورزشگاه می‌رفتم. دوبار هم در همان سال‌های نوجوانی بازیکن محبوبم را از نزدیک دیدم. نوجوانی ١٤، ١٥ساله بودم و بسیاری از عکس‌های منتشرشده ناصر حجازی در نشریات ورزشی را در دفتری می‌چسباندم و هربار به ورزشگاه می‌رفتم آن را با خودم می‌بردم به هوای اینکه بتوانم ناصر حجازی را ببینم و دفتری را که از عکس‌هایش درست کرده‌ام، برایم امضا کند، اما پیدایش نمی‌کردم. آن‌موقع مثل الان نبود که همه بازیکن‌ها با اتوبوسی به ورزشگاه بیایند و هرکس از جایی می‌آمد. یکی از آن روز‌ها پشت دروازه ورزشگاه امجدیه ایستاده بودم، یک‌باره او را دیدم و بدوبدو با شوق به سمتش رفتم، برق شوق را در چشم‌هایم می‌دید، رفتم کنارش، نشست با حوصله یکی‌یکی عکس‌هایش را برایم امضا کرد، بسیار مهربان بود.

یک‌بار دیگر هم اتفاقی او را در امجدیه دیدم. او بازیکنی باوجدان و مهربان بود و من بسیار دوستش داشتم. بخش مهمی از سال‌های نوجوانی‌ام با علاقه عمیق به ناصر حجازی سپری شد. زمان گذشت و بزرگ‌تر شدم و من بیشتر از شخصیت و منش او خوشم می‌آمد. او بازیکنی متفاوت بود، بسیار جوانمرد بود علاوه بر اینکه دروازه‌بان خوبی بود، انسانی مهربان و باشخصیت بود.

یادم هست، بعد از یکی از رقابت‌های جام جهانی که کره شمالی تیم‌های فوتبال مهمی را شکست داده بود، ما با کر‌ه شمالی در رقابت‌های آسیایی بازی داشتیم و بسیاری، از تیم کره شمالی وحشت داشتند، اما به دلیل بازی خوب ناصر حجازی، ما این تیم را هم در کشور خودشان و هم در ایران بردیم، بازی بسیار هیجان‌انگیز و غریبی بود، این یکی از جذاب‌ترین بازی‌های ناصر حجازی بود. من بسیار آن مسابقه را دوست داشتم.

ناصر حجازی عشق و ذوق بی‌پایانی به کارش داشت و اهل التماس، گدایی و فضاحت نبود و بسیار باشهامت و صبور بود. وقتی هم به دلیل سیاسی از تیم ملی بازنشسته‌اش کردند، آخ نگفت و از حرفش کوتاه نیامد. او در همه دوران‌ بازیگری و مربیگری‌اش آدم با پرنسیبی بود. علاوه بر مهارت در فوتبال، شخصیتی شریف و پرغرور داشت. ناصر حجازی بیشتر از بسیاری از نویسنده‌ها بر زندگی من تأثیر گذاشت؛ شاید این حرف برای برخی عجیب باشد، چطور من که کارم در عرصه دیگری است، حجازی این‌قدر بر زندگی و شخصیتم تأثیر گذاشته است؟! اما بی‌اغراق می‌گویم او شخصیت تأثیر‌گذار زندگی من بود؛ دلايل شخصی بسیاری برای تأثیر‌گذاری او بر زندگی‌ام دارم.

روزنامه شرق

مرتبط:
ناصر حجازی؛ اسطوره‌ای که اسطوره ماند
https://goo.gl/64mtFG

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در پنجاهمین روز اعتصاب آرش صادقی و مرتضی مرادپور

طوفان توئیتری برا ی آرش صادقی و مرتضی مرادپور با هشتگ :
#FreeArash
#FreeMorteza
امشب ساعت ۹ الی ۱۱ به وقت تهران
@Tavaana_TavaanaTech
«شعار دادیم دیو چو بیرون رود فرشته در آید، شعار دادیم که فردای بهتر با ما است. شعار دادیم که دیگر مستصعف و فقر ریشه‌کن می‌شود و مملکت از آن کوخ‌نشینان می‌شود.

مریم رفیعی‌ها و سحر محمدی‌های زیادی آن روزها شاد بودند که با رفتن شاه روزگار سعادتمندتری برای‌شان رقم خواهد خورد. مریم اعدام شد و سحر از کشور برای همیشه رفت.
این عکس به وسیله‌ی آقای محمود کلاری گرفته شده و از مجله تهران مصور است و شادی این دو جوان را به دلیل رفتن شاه از کشور نشان می‌دهد. در تهران مصور و زیر عکس نوشته شده است:
«شادمان هستند چون فردای روشنی در انتظار آن‌ها است...»

فردا رسیدُ خوشه‌یی‌ تو دست‌ ما باقی‌ نموند
سقف‌ ستاره‌ها شکست‌، رو سرمون‌ طاقی‌ نموند»

نظر شما در مورد این نوشته‌ی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/3zIIX0

مطلب مرتبط:

زندانیان سیاسی
http://bit.ly/2gk31IO

حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«سلام
ديروز بعد از مدت ها به همراه يكي از دوستانم به بهشت زهرا رفتيم. از سال ٨٨ هميشه دوست داشتم بر سره مزار ندا آقا سلطان بروم كه ديروز موفق شديم آنجا برويم. ميدانستم ديدن سنگ قبرش مرا اندوهگين خواهد كرد. وقتي آنجا رسيدم، با ديدن شكسته شدن و تخريب بخشي از سنگ قبرش واقعا احساس غصه ي شديدي در دلم افتاد. از خودم پرسيدم كجا زندگي ميكنيم جايي كه حتي به سنگ قبر مردگان هم رحم نميكنند چطور اسمشان را انسان بگذارم ...»

عکس مزار و نوشته از همراهان توانا
goo.gl/M6Bp0d

شما چه فکر می‌کنید؟

مطلب مرتبط:

تخریب گورستان بهاییان
http://bit.ly/2gALUBv

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فردین مرادپور؛ برادر مرتضی مرادپور از وضع وخیم برادرش در پنجاه و یکمین رور اعتصاب غذا می گوید.
صدای مرتضی مرادپور و خانواده اش باشیم.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
فردین مرادپور؛ برادر مرتضی مرادپور از وضع وخیم برادرش در پنجاه و یکمین رور اعتصاب غذا می گوید. صدای مرتضی مرادپور و خانواده اش باشیم. https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در این ویدئو فردین مرادپور از تصمیم خود و مادرش برای تحصن جلوی دادگاه و اعتصاب غذا در صورت بازداشت می گوید.
مرتضی مرادپور فعال مدنی هویت طلب، اگر قانون در موردش اجرا شود، باید آزاد گردد. خواسته او فقط اجرای قانون و ماده 134 است! حال او در پنجاه و یکمین روز اعتصاب غذا وخیم گزارش شده است.
صدای خانواده مرادپور باشیم و تنهاشان نگذاریم.
گزارش زیر را دیروز هرانا منتشر کرده است:

مرتضی مرادپور زندانی سیاسی در زندان مرکزی تبریز در پنجاهمین روز از اعتصاب غذای اعتراضی اش در شرایط «وخیمی» به سر می برد. این زندانی روز گذشته به بهداری زندان منتقل شده اما از تزریق سرم و درمان خودداری کرده است. از سوی دیگر روز جاری در ادامه پیگیری‌های قضایی خانواده مرادپور، دادستان و قاضی ناظر زندان تبریز خطاب به این خانواده گفته اند تا اعتصاب غذایش را نشکند، هیچ اقدامی نخواهیم کرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در ادامه پیگیری‌های قضایی خانواده مرادپور، امروز سه‌شنبه ۲۳ آذر۹۵، این خانواده با دادستان “خلیل الهی”، و قاضی ناظر زندان “جعفر فاضل‌نیا”، دیدار کرده و خواستار رسیدگی به وضعیت فرزندشان شدند. در این دیدار دادستان و قاضی ناظر زندان همچنان تاکید کرده اند “تا اعتصاب غذایش را نشکند، هیچ اقدامی از طرف ما صورت نخواهد گرفت.”

فردین مرادپور، برادر این زندانی در گفتگو با گزارشگر هرانا در مورد وضعیت جسمی مرتضی تاکید کرد: “مرتضی در پنجاهمین روز اعتصاب غذا قرار دارد. وضعیت جسمی و سلامتی او بسیار وخیم است. توان راه رفتن ندارد، نصف کبد و کلیه‌هایش به طور جدی آسیب دیده و تحلیل رفته، و هر لحظه خطر ایست قلبی، کما و حتی مرگ او را تهدید می‌کند.”

مرتضی مرادپور در پی وخامت حالش، روز گذشته ۲۲ آذر به بهداری زندان تبریز منتقل شده اما از تزریق سرم و دریافت درمان خودداری کرده است.

به گفته خانواده مرادپور، “تنها با گرفتن نوار قلب و فشار خون، وضعیت مرتضی را کنترل می‌کنند. ولی حتی آن را نیز مخفی کرده‌اند و چیزی در مورد وضعیت قلبی او نگفته‌اند. اگر چیز نگران کننده‌ای نبود، لااقل باید به خود وی می‌گفتند.”

فردین مرادپور درپایان ابراز نگرانی کرد: “مرتضی به سختی صحبت می‌کند. نفس‌هایش به شماره افتاده است. و توانایی ایستادن بدون کمک دیگران را ندارد. ما واقعا نگران جان او هستیم. و از هر کسی که می‌تواند برای او کاری انجام دهد، خواهش می‌کنیم که دریغ نکند.”

مرتضی مرادپور از صبح چهارم آبان ۹۵ در اعتراض به عدم اجرای ماده ۱۳۴ (تجمیع مجازات) با نوشتن نامه‌ای خطاب به ریاست دادگستری استان آذربایجان شرقی ضمن اعتراض به روند غیرقانونی دادرسی و اجرای حکم دادگاه، تا رسیدگی مسئولین به موارد اعتراضی، وارد اعتصاب غذا شده است.

بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، فرد محکوم مجموع دوره‌های حبس را نمی‌گذراند بلکه از بین چندین مجازات، تنها اشد مجازات درنظرگرفته شده برای وی اجرایی می‌شود. بر این اساس و با توجه به سپری شدن بیش از دو سال از زندان مرتضی مرادپور، وی اکنون می‌تواند آزاد شود.
مطالب مرتبط:

حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه‌ای از علی نظری خواننده کوچه بازاری
او 21 آذر 95 در لس آنجلس درگذشت.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
ترانه‌ای از علی نظری خواننده کوچه بازاری او 21 آذر 95 در لس آنجلس درگذشت. https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مرگ ترانه‌خوان خاطره‌ها در سکوت خبری!

علی نظری خواننده پرآوازه قبل از انقلاب، روز یکشنبه ۲۱ آذر ۹۵ در شهر لس‌آنجلس و در سکوت خبری درگذشت.

علی نظری متولد ۱۳۱۴ اهواز، آهنگساز-ترانه سرا و خواننده ترانه‌های کوچه‌بازاری که با آهنگ‌های عربی در لاله زار معروف شد. نام این خواننده در کنار بزرگانی چون تاجیک -داود مقامی -و قاسم جبلی باشکوه یاد می‌شود. وی از معدود خوانندگان کوچه بازاری بود که به شوهای تلویزیون دعوت می‌شد.

از این هنرمند نزدیک به صد ترانه منتشر شد که از معروف‌ترین آثار ایشان می‌توان به ترانه‌های «برمزار مادر»، «نماز»، «روزه دارم»، «قسم به آه بی‌نوایان»، «دختر دردانه من»،«تاپ تاپ»، «نازی نازی»، «سوگند» و «سنگ صبور» اشاره کرد. این هنرمند در فیلمی به نام «خانه به دوشان» به کارگردانی سلیمان راستکار نیز بازی کردند.

لینک ویدیو:
https://goo.gl/rXu1PY

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این مرد خوش‌صدا- آقا محمود- با همراهی حسن ریوندی صدای شهرام ناظری را تقلید می‌کنند.
روزگارتان خوش!
مرتبط:
تحسر:تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
هم سلولی
طرح از اسد بیناخواهی

منبع: رادیو فردا

مطالب مرتبط:

زندانیان سیاسی
http://bit.ly/2gk31IO

حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
کودک و جنگ
طرح از مانا نیستانی

مرتبط:
کارتون دیگری از مانا نیستانی
http://bit.ly/1G1Gzet

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«نهایت جنگ سوریه برای ایران چیست؟‌ فرض کنیم تسلط دولت بر حلب، مقدمه تسلطش بر کل سوریه و حذف همه مخالفان مسلح و غیرمسلح باشد. نتیجه اش می شود دوام یکی از فاشیست ترین حاکمان معاصر. فرض کنید پس از این پیروزی، بشار اسد اندازه احمد جنتی هم عمر کرد، نتیجه اش چیست؟ تضمین حفظ عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و قوی تر شدن شانس بقا و دوام یک حکومت مستبد دیگر.

این بقا / تضمین که حاصل ضرب فاشیستم در استبداد است، از چه راهی به دست آمده: ویران شدن یک کشور، کشته شدن ۴۰۰ هزار سوری، آواره شدن ۵.۵میلیون نفرشان، برباد رفتن میلیاردها دلار از ثروت ایران،‌ کشته شدن چند هزار نیروی نظامی وابسته به جمهوری اسلامی و کاش بذر نفرت و انتقام در دل میلیون ها مسلمان خاورمیانه ای. باید هم برای این دستاورد جشن بگیرید، این دسته گل از برنامه منهدم شده اتمی هم قشنگ تر است، روی خون و در خون برقصید، با روی سیاه.»

رضا حقیقت‌نژاد- روزنامه‌نگار
Reza HaghighatNejad

goo.gl/GDKL5h
مطلب مرتبط:

کودک و جنگ
http://bit.ly/1CBN7Ca

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
ایجاد امنیت برای زنان در اماکن عمومی؛ وعده بر زمین مانده حسن روحانی

وقتی حسن روحانی با صدای رسای خود در میان جمعیت نوید می‌داد که کاری خواهد کرد که «دختران ما در خیابان‌ها احساس امنیت بکنند.» غریو شادی دختران هوادار او نیز به هوا برخاسته بود. آن‌ها بر این گمان بودند که پس از دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، کسی روی کار خواهد آمد که بساط تحقیر زنان در خیابان‌ها را برخواهد چید. «گشت ارشاد» کابوس هرروزه زنانی‌ست که نمی‌خواهند پوشش خود در خیابان‌ها را طبق ارزش‌های حکومت اسلامی تنظیم کنند و خواستار آزادی پوشش هستند. حسن روحانی وعده داده بود که اجازه نخواهد داد: «ماموری بی‌نام و نشان از کسی سؤال کند.»

حسن روحانی حتی از این هم فراتر رفته بود و رسماً نوع نگاه رسمی جمهوری اسلامی به مقوله حجاب را زیر سؤال برد. او در تیر ۱۳۹۲ و با تفاوت گذاری بین مقوله حجاب با مقوله عفاف گفت: «به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمی‌رود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسان‌های عفیفی نبودند؟ من هشدار می‌دهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند.»

بیشتر بخوانید:
goo.gl/i8iXvk

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ