عروس محمد رضا عالی پیام شاعر منتقد متخلص به هالو ضمن خبر دادن از بازداشت او از تاریخ 24 آبان از مشکلات و محرومیت های وی از حقوق شهروندی طی سال های اخیر خبر داد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from محمدرضا عالی پیام
من حانیه ام. همان که از چهارده سالگی شاگردتان بود و شما را پدر دوم خود میدانست و شما او را "دخترم" صدا می زدید. حالا هم که هشت ماه است همسر پسرتان هستم و عروستان شده ام
چند روز پیش(بیست و چهارم آبان)تو را دوباره به زندان برده اند و رمق زندگی برای من و هانی نمانده. این را می نویسم تا جز قلم و کاغذ،دیگران هم از درد دل های ما باخبر باشند
نه سال است که من شما را می شناسم و بارها و بارها از خیلی ها شنیدیم،به خودت گفتند،به ما گفتند،به همدیگر گفتند:"آقای عالی پیام شما این شعرارو می گی زندانش رو هم می ری ولی چه فایده؟ کیه که قدر بدونه؟حالا ارزش زندان رفتنو داشت؟ چیزی درست نمیشه که"
یادم هست در جوابشان می گفتی:"ما الان را نباید بسنجیم،اینها سرمایه گذاری برای آگاهی نسل های بعد است،از نسل های بعد توقع داریم،هیچ مبارزه ای بی جواب نمی ماند،و مردم خیلی خوب اینها را می دانند"
یا برعکس گروه اول،گروه دیگری برایت سینه چاک می دادند و می گفتند ارزش مبارزه ات را می دانند و تو را افتخار ایران می خوانند و بر غیرت و شرفت درود می فرستند و بارها از مردانگی و ایستادگی ت می گفتند و تو در جوابشان می گفتی:"این تنها کاری ست که از من بر می آید. خوشا زندانی که در راه عقیده باشد"
دلم بدجور گرفته. شما را باز هم به زندان برده اند برای عقیده ات،برای شعرهات،و اینبار با پاپوشی جدید آنهم در یزد
هر کس نداند ما که خانواده ی توییم بهتر از همه می دانیم که تو برای راهی که می روی خیلی چیزها را فدا کردی. دفتر فیلمسازی و تبلیغاتی داشتی بر میدان ونک. ماشین. خانه. راننده. ویلا. ملک و املاک.
تو شعر نوشتی و آنها فیلمت را توقیف کردند. جلوی انتشار کتاب هات را گرفتند. دفترت را بستند. ممنوع الکار شدی. به زندان رفتی. همه ی دارایی ات را بانک حراج کرد. اجاره نشین شدی و با صاحب خانه هایی سر و کله زدی که هر سال از ترس سیاسی بودنت تو را جواب می کنند. از رفتن به انجمن ها منعت کردند. ممنوع فرهنگ شدی و به تازگی هم که جلوی فروش کتاب هات را گرفته اند
تمام آنچه که داشتی رفت. همه را از دست دادی اما قلمت برایت ماند. تو پای حرف ها و اعتقاداتت ایستادی. چنان که هیچ سروی به گرد پایت هم نرسد
همیشه می گویی:"همه چیز را از دست دادم اما این مقبولیت و همین لبخند و سپس اندیشه ای که شعرم برای مردم می آورد حالا همه چیز من است و همین ها برای من کافی ست"
از کسی توقعی نیست. شاید ما زیاده خواهیم. اما این چند روز که دوباره زندان بودی به عالم و آدم زنگ زدیم و برای وثیقه رو انداختیم. چه آنها که حساب تعداد املاکشان از دستشان در رفته و چه دیگرانی که فکر می کردیم کاری از دستشان بر بیاید و این لطف را در حقمان بکنند. اما همه و همه به ناگهان ملک و املاکشان یا در گروی بانک است یا به نام فرزندشان، یا سند ندارند، یا همسرشان اجازه نمی دهد و هزارها دلیل دیگر.
و ما بعد از هر تماس تنها تر می شدیم. تنها تر
و این غم بزرگی ست. این برای ما غم خیلی بزرگی ست بابا. که وقتی تو نیستی هیچکس نباشد که به دادمان برسد. از شش صبح تا دوازده شب در خیابان ها راه می رفتیم به هر کجا که فکرش را بکنی سر زدیم و از هر کسی که فکرش را بکنی خواستیم لااقل داروهایت را به تو برسانند
و در میان همه تنها یکی از دوستانت بود که همراه خانواده ی مهربانش مردانگی و رفاقت را در حقت تمام کرد و با تمام گرفتاری هاش پا به پای ما جلو آمد و پیگیری کرد و به همراه یکی از دوستان وکیلت در کنار ما بودند که لطف و شرفشان تا عمر داریم از ذهنمان پاک نخواهد شد. و یا محبت بی دریغ یکی دیگر از دوستانت که بعد از تماسمان یک ساعته سند برایمان فرستاد.
تعداد کسانی که کنار ما بودند به تعداد انگشتان یک دست بود
می دانم تو برای اندیشه ات می نویسی و می گویی و می خوانی و زندان و تبعاتش را هم به جان خریده ای. منتی هم بر سر کسی نگذاشته ای و نخواهی گذاشت که هر چه کردی در راه هدف خودت بوده. محبت های بی دریغ مردم را لطف می دانی و از هیچکس هیچوقت توقع نداری. اما برای ما سخت است که وقتی زندان باشی اینقدر تنها باشیم و تو زبان مردمی باشی که فقط برایت افسوس می خورند و بس
قلب ما آنقدر که قلب تو دریاست بزرگ نیست که بایستیم و لبخند بزنیم
هرچند حالا تحمل کردن این غم ها را بهتر یاد گرفته ایم. آنقدر قوی شدیم که جلوی چشم های قاضی ات نزنیم زیر گریه و به عجز نیفتیم. اما هنوز نتوانسته ایم مانند تو لبخند بزنیم و برای قلب سنگی آن مرد پشت میز هم دل بسوزانیم. یاد نگرفتیم که در دل نفرینشان نکنیم و وقتی روبه روی میزشان خواسته هایمان را مطرح می کنیم یاد نگرفته ایم که نفرتی که دارد چشمانمان را به آتش می کشد را پنهان کنیم
تو قوی بودن را خوب بلدی اما برای ما وقتی نیستی بغض راه نفسمان را می بندد
95/8/29
دوستانی که کاری از دستشان بر می آید با آیدی زیر در تماس باشند
@alonehalloo
کانال:
@mrhalloo
چند روز پیش(بیست و چهارم آبان)تو را دوباره به زندان برده اند و رمق زندگی برای من و هانی نمانده. این را می نویسم تا جز قلم و کاغذ،دیگران هم از درد دل های ما باخبر باشند
نه سال است که من شما را می شناسم و بارها و بارها از خیلی ها شنیدیم،به خودت گفتند،به ما گفتند،به همدیگر گفتند:"آقای عالی پیام شما این شعرارو می گی زندانش رو هم می ری ولی چه فایده؟ کیه که قدر بدونه؟حالا ارزش زندان رفتنو داشت؟ چیزی درست نمیشه که"
یادم هست در جوابشان می گفتی:"ما الان را نباید بسنجیم،اینها سرمایه گذاری برای آگاهی نسل های بعد است،از نسل های بعد توقع داریم،هیچ مبارزه ای بی جواب نمی ماند،و مردم خیلی خوب اینها را می دانند"
یا برعکس گروه اول،گروه دیگری برایت سینه چاک می دادند و می گفتند ارزش مبارزه ات را می دانند و تو را افتخار ایران می خوانند و بر غیرت و شرفت درود می فرستند و بارها از مردانگی و ایستادگی ت می گفتند و تو در جوابشان می گفتی:"این تنها کاری ست که از من بر می آید. خوشا زندانی که در راه عقیده باشد"
دلم بدجور گرفته. شما را باز هم به زندان برده اند برای عقیده ات،برای شعرهات،و اینبار با پاپوشی جدید آنهم در یزد
هر کس نداند ما که خانواده ی توییم بهتر از همه می دانیم که تو برای راهی که می روی خیلی چیزها را فدا کردی. دفتر فیلمسازی و تبلیغاتی داشتی بر میدان ونک. ماشین. خانه. راننده. ویلا. ملک و املاک.
تو شعر نوشتی و آنها فیلمت را توقیف کردند. جلوی انتشار کتاب هات را گرفتند. دفترت را بستند. ممنوع الکار شدی. به زندان رفتی. همه ی دارایی ات را بانک حراج کرد. اجاره نشین شدی و با صاحب خانه هایی سر و کله زدی که هر سال از ترس سیاسی بودنت تو را جواب می کنند. از رفتن به انجمن ها منعت کردند. ممنوع فرهنگ شدی و به تازگی هم که جلوی فروش کتاب هات را گرفته اند
تمام آنچه که داشتی رفت. همه را از دست دادی اما قلمت برایت ماند. تو پای حرف ها و اعتقاداتت ایستادی. چنان که هیچ سروی به گرد پایت هم نرسد
همیشه می گویی:"همه چیز را از دست دادم اما این مقبولیت و همین لبخند و سپس اندیشه ای که شعرم برای مردم می آورد حالا همه چیز من است و همین ها برای من کافی ست"
از کسی توقعی نیست. شاید ما زیاده خواهیم. اما این چند روز که دوباره زندان بودی به عالم و آدم زنگ زدیم و برای وثیقه رو انداختیم. چه آنها که حساب تعداد املاکشان از دستشان در رفته و چه دیگرانی که فکر می کردیم کاری از دستشان بر بیاید و این لطف را در حقمان بکنند. اما همه و همه به ناگهان ملک و املاکشان یا در گروی بانک است یا به نام فرزندشان، یا سند ندارند، یا همسرشان اجازه نمی دهد و هزارها دلیل دیگر.
و ما بعد از هر تماس تنها تر می شدیم. تنها تر
و این غم بزرگی ست. این برای ما غم خیلی بزرگی ست بابا. که وقتی تو نیستی هیچکس نباشد که به دادمان برسد. از شش صبح تا دوازده شب در خیابان ها راه می رفتیم به هر کجا که فکرش را بکنی سر زدیم و از هر کسی که فکرش را بکنی خواستیم لااقل داروهایت را به تو برسانند
و در میان همه تنها یکی از دوستانت بود که همراه خانواده ی مهربانش مردانگی و رفاقت را در حقت تمام کرد و با تمام گرفتاری هاش پا به پای ما جلو آمد و پیگیری کرد و به همراه یکی از دوستان وکیلت در کنار ما بودند که لطف و شرفشان تا عمر داریم از ذهنمان پاک نخواهد شد. و یا محبت بی دریغ یکی دیگر از دوستانت که بعد از تماسمان یک ساعته سند برایمان فرستاد.
تعداد کسانی که کنار ما بودند به تعداد انگشتان یک دست بود
می دانم تو برای اندیشه ات می نویسی و می گویی و می خوانی و زندان و تبعاتش را هم به جان خریده ای. منتی هم بر سر کسی نگذاشته ای و نخواهی گذاشت که هر چه کردی در راه هدف خودت بوده. محبت های بی دریغ مردم را لطف می دانی و از هیچکس هیچوقت توقع نداری. اما برای ما سخت است که وقتی زندان باشی اینقدر تنها باشیم و تو زبان مردمی باشی که فقط برایت افسوس می خورند و بس
قلب ما آنقدر که قلب تو دریاست بزرگ نیست که بایستیم و لبخند بزنیم
هرچند حالا تحمل کردن این غم ها را بهتر یاد گرفته ایم. آنقدر قوی شدیم که جلوی چشم های قاضی ات نزنیم زیر گریه و به عجز نیفتیم. اما هنوز نتوانسته ایم مانند تو لبخند بزنیم و برای قلب سنگی آن مرد پشت میز هم دل بسوزانیم. یاد نگرفتیم که در دل نفرینشان نکنیم و وقتی روبه روی میزشان خواسته هایمان را مطرح می کنیم یاد نگرفته ایم که نفرتی که دارد چشمانمان را به آتش می کشد را پنهان کنیم
تو قوی بودن را خوب بلدی اما برای ما وقتی نیستی بغض راه نفسمان را می بندد
95/8/29
دوستانی که کاری از دستشان بر می آید با آیدی زیر در تماس باشند
@alonehalloo
کانال:
@mrhalloo
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بیطرفی_شبکه چیست؟
در این قسمت از تواناتک به موضوع بیطرفی شبکه میپردازیم. بیطرفی شبکه چه معنایی دارد؟
@tavaanatech
در این قسمت از تواناتک به موضوع بیطرفی شبکه میپردازیم. بیطرفی شبکه چه معنایی دارد؟
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Blowin' in the wind
Writer: Bob Dylan
پیام صلح
منبع: کانال تلگرام پویش سپاس
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Writer: Bob Dylan
پیام صلح
منبع: کانال تلگرام پویش سپاس
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام امید به دگرباشان جنسی
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
پیام امید به دگرباشان جنسی @Tavaana_TavaanaTech
روز یادبود تراجنسیتی
روز یادبود تراجنسیتی هر ساله در ۲۰ نوامبر برای احترام به ترنس هایی برگذار می شود که به خاطر رفتارهای تراجنسی ستیزانه جامعه به قتل رسیده اند یا توسط دیگران مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند.
مراسم یادبود تراجنسیتی اولین بار در سال ۱۹۸۸ توسط گوندولین ان اسمیت یک نقاش، نویسنده و فعال تراجنسیتی و به خاطر مرگ ریتا هستر یک تراجنسی دورگه آمریکایی-افریقایی در ماساچوست برگذار شد
این تراجنسی ۳۴ ساله در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۸ در آپارتمان محل زندگی خود و به طور مشکوک به قتل رسیده بود. (برگرفته از وبسایت محتا)
«اوضاع بهتر میشه!»: پیام امید برای جوانان دگرباش
قلدری، مشکلی است که میلیونها دانشآموز آمریکایی بالاخص نوجوانان با آن مواجه هستند. بنا به گرازشها تنها در سال تحصیلی ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، بیش از ۱/۸ میلیون دانشآموز ۱۲ تا ۱۸ ساله در مدرسه، قربانی قلدری شدند. این آزار و اذیت گسترده، تبدیل شدن خودکشی به سومین علت مرگ نوجوانان آمریکایی را توضیح میدهد.
قلدری برای دانشآموزان ال.جی.بی.تی (لزبین یا همجنسگرای مونث، گِی یا همجنسگرای مذکر، بای سکسچوال یا دوجنسی و ترَنس سکسچوال یا فراجنسی) حتی مشکلی بزرگتر است که با تابوهای اجتماعی و مجادلات سیاسی مرتبط با هویت همجنسگرا، جامعۀ همجنسگرایان و حقوق همجنسگرایان تشدید شده است. ۶۱ درصد از دانشآموزان ال.جی.بی.تی در یک گزارش، احساس عدم امنیت خود را در مدرسه بیان کردهاند و دانشآموزان متعلق به این گروه، میان دو تا چهار برابر بیشتر از دیگر دانشآموزان به خودکشی اقدام کردهاند.
این واقعیت جانکاه را رشتهای از خودکشیهای نوجوانان همجنسگرا در سپتامبر ۲۰۱۰، به عرصۀ عمومی آورد، از جمله خودکشی دانشجوی سال اول دانشگاه راتگِرز، به نام تایلر کِلِمِنتی و پسری سیزده ساله به نام سِت والش. مرگ تایلر کِلِمِنتی بالاخص توجه بینالمللی را برانگیخت، از آن جهت که او بدون رضایت خودش پس از ضبط و انتشار ویدئوی سکس وی در اینترنت، توسط هم اتاقیش اخراج شده بود. کِلِمِنتی با پریدن از روی پل واشینگتن که مَنهَتَن و نیوجرزی را به هم متصل میکند در ۲۲ سپتامبر خودکشی کرد.
goo.gl/wfg8TZ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
روز یادبود تراجنسیتی هر ساله در ۲۰ نوامبر برای احترام به ترنس هایی برگذار می شود که به خاطر رفتارهای تراجنسی ستیزانه جامعه به قتل رسیده اند یا توسط دیگران مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند.
مراسم یادبود تراجنسیتی اولین بار در سال ۱۹۸۸ توسط گوندولین ان اسمیت یک نقاش، نویسنده و فعال تراجنسیتی و به خاطر مرگ ریتا هستر یک تراجنسی دورگه آمریکایی-افریقایی در ماساچوست برگذار شد
این تراجنسی ۳۴ ساله در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۸ در آپارتمان محل زندگی خود و به طور مشکوک به قتل رسیده بود. (برگرفته از وبسایت محتا)
«اوضاع بهتر میشه!»: پیام امید برای جوانان دگرباش
قلدری، مشکلی است که میلیونها دانشآموز آمریکایی بالاخص نوجوانان با آن مواجه هستند. بنا به گرازشها تنها در سال تحصیلی ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، بیش از ۱/۸ میلیون دانشآموز ۱۲ تا ۱۸ ساله در مدرسه، قربانی قلدری شدند. این آزار و اذیت گسترده، تبدیل شدن خودکشی به سومین علت مرگ نوجوانان آمریکایی را توضیح میدهد.
قلدری برای دانشآموزان ال.جی.بی.تی (لزبین یا همجنسگرای مونث، گِی یا همجنسگرای مذکر، بای سکسچوال یا دوجنسی و ترَنس سکسچوال یا فراجنسی) حتی مشکلی بزرگتر است که با تابوهای اجتماعی و مجادلات سیاسی مرتبط با هویت همجنسگرا، جامعۀ همجنسگرایان و حقوق همجنسگرایان تشدید شده است. ۶۱ درصد از دانشآموزان ال.جی.بی.تی در یک گزارش، احساس عدم امنیت خود را در مدرسه بیان کردهاند و دانشآموزان متعلق به این گروه، میان دو تا چهار برابر بیشتر از دیگر دانشآموزان به خودکشی اقدام کردهاند.
این واقعیت جانکاه را رشتهای از خودکشیهای نوجوانان همجنسگرا در سپتامبر ۲۰۱۰، به عرصۀ عمومی آورد، از جمله خودکشی دانشجوی سال اول دانشگاه راتگِرز، به نام تایلر کِلِمِنتی و پسری سیزده ساله به نام سِت والش. مرگ تایلر کِلِمِنتی بالاخص توجه بینالمللی را برانگیخت، از آن جهت که او بدون رضایت خودش پس از ضبط و انتشار ویدئوی سکس وی در اینترنت، توسط هم اتاقیش اخراج شده بود. کِلِمِنتی با پریدن از روی پل واشینگتن که مَنهَتَن و نیوجرزی را به هم متصل میکند در ۲۲ سپتامبر خودکشی کرد.
goo.gl/wfg8TZ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
وثیقه یا حساب شخصی
طرح از اسد بیناخواهی
goo.gl/8txYwP
در خبرها آمده است که صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، سود وثیقهها و خسارات پرداختی به قوه قضائیه را به حسابهای شخصیاش واریز کرده است. دو رسانه خصوصی این موضوع را فاش کردند و یک نماینده مجلس پیگیر آن است.
زندانیان بسیاری که با وثیقه در مرخصی بودهاند قید وثیقه را زدهاند و جانشان را نجات دادهاند و وثیقهءی آنها توقیف و مصادره شده است.
قوهی قضائیه جمهوری اسلامی با توقیف این وثیقهها و سود آن برای خود منبع درآمد ایجاد کرده است.
شما چه فکر میکنید؟
منبع: رادیو زمانه
Assad Binakhahi
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
طرح از اسد بیناخواهی
goo.gl/8txYwP
در خبرها آمده است که صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، سود وثیقهها و خسارات پرداختی به قوه قضائیه را به حسابهای شخصیاش واریز کرده است. دو رسانه خصوصی این موضوع را فاش کردند و یک نماینده مجلس پیگیر آن است.
زندانیان بسیاری که با وثیقه در مرخصی بودهاند قید وثیقه را زدهاند و جانشان را نجات دادهاند و وثیقهءی آنها توقیف و مصادره شده است.
قوهی قضائیه جمهوری اسلامی با توقیف این وثیقهها و سود آن برای خود منبع درآمد ایجاد کرده است.
شما چه فکر میکنید؟
منبع: رادیو زمانه
Assad Binakhahi
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #وثیقه یا #حساب_شخصی طرح از #اسد_بیناخواهی در خبرها آمده است که #صادق_لاریجانی #رئیس_قوه_قضائیه، سود وثیقهها و خسارات پرداختی به #قوه_قضائیه را به حسابهای شخصیاش واریز کرده است. دو رسانه خصوصی این موضوع را فاش کردند و یک نماینده مجلس پیگیر آن است. #زندانیان…
روز جهانی کودک
goo.gl/avqbjV
سازمان ملل متحد، ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را روز جهانی کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال ۱۹۵۹ اعلامیهٔ حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد.
دانستن و شناختن دنیای کودکان برای ساختن دنیایی بهتر برای کودکان ضروری است.
کودکان کار بخشی از کودکان هستند که از زندگی سعادتمندانه بینصیب هستند.
مانا نیستانی در طرح «آینده کودکان کار» به زیبایی وضعیت رنجآور این کودکان را تصویر کرده است.
مطالب مرتبط:
کودکان کار، ستمدیدگان بیصدا
http://bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
حسین رئیسی
http://bit.ly/1fGyUup
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/avqbjV
سازمان ملل متحد، ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را روز جهانی کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال ۱۹۵۹ اعلامیهٔ حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد.
دانستن و شناختن دنیای کودکان برای ساختن دنیایی بهتر برای کودکان ضروری است.
کودکان کار بخشی از کودکان هستند که از زندگی سعادتمندانه بینصیب هستند.
مانا نیستانی در طرح «آینده کودکان کار» به زیبایی وضعیت رنجآور این کودکان را تصویر کرده است.
مطالب مرتبط:
کودکان کار، ستمدیدگان بیصدا
http://bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
حسین رئیسی
http://bit.ly/1fGyUup
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
#روز_جهانی_کودک
سازمان ملل متحد، ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را روز جهانی #کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال ۱۹۵۹ اعلامیهٔ حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون #حقوق_کودک را تصویب کرد.
دانستن و شناختن دنیای #کودکان برای ساختن دنیایی…
#روز_جهانی_کودک
سازمان ملل متحد، ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را روز جهانی #کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال ۱۹۵۹ اعلامیهٔ حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون #حقوق_کودک را تصویب کرد.
دانستن و شناختن دنیای #کودکان برای ساختن دنیایی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض مردم کجوار(روستایی نزدیک تبریز)به آلودگی هوا جلوی پتروشیمی تبريز
از همراهان توانا
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
از همراهان توانا
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئوی ساخته شده توسط یکی از همراهان توانا که خودش 18 ساله است....
به مناسبت هجدهم سالگرد قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری
یادشان گرامی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
به مناسبت هجدهم سالگرد قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری
یادشان گرامی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در طراحی جالب این پله ها محل عبور معلولین به شکلی جالب در پله ها جا داده شده است.
کتاب مرتبط:
جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی
سعید سبزیان
http://bit.ly/1I0beqv
@Tavaana_TavaanaTech
کتاب مرتبط:
جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی
سعید سبزیان
http://bit.ly/1I0beqv
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
☝️☝️☝️فیلترشکن تونل بر برای ویندوز☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
www.telegram.me/beshkan
مریم اکبری منفرد: دادسرای تهران به شکایتم درباره اعدامهای سال67 پاسخ دهد
goo.gl/GJUB15
مریم اکبری منفرد در نامهای از دادسرای تهران خواست پاسخ دهد پرونده شکایت او درباره اعدام خواهر و برادرش به کدام شعبه ارجاع شده و در چه مرحلهای است.رقیه و عبدالرضا اکبری منفرد جزو هزاران زندانی سیاسی اعدام شده در تابستان سال1367 بودند.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با ارسال نامه ای رسمی به دادسرای تهران که تصویر آن در اختیار "عدالت برای ایران" قرار گرفته، نوشته است: “یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفتهاند که مسئولان قتل عام سال67 از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مردهاند و یا پیر شدهاند. می خواهم اسامی آنها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. همچنین بدانم چرا و چگونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کردهاند.”
مریم اکبری منفرد همچنین در نامه خود با اشاره به بخش دیگری از واکنش شفاهی دادسرای تهران به شکایت وی که در مهرماه سال جاری تسلیم شده، آورده است:“یک مقام دادستانی به خانواده ام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفته ام میخواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شده اند گفته است در گورستان خاوران دفن شده اند.می خواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آنها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی.”
عبدالرضا اکبری منفرد در سن17 سالگی در سال59 به دلیل اینکه نشریه مجاهد پخش میکرد دستگیر و به سه سال حبس محکوم شده بود اما با وجود اینکه سالها بود مدت حبس خود را گذرانده بود مقامات قضایی از آزادی او خودداری کرده بودند و در سال67 اعدام شد.
درمراسم شب هفت پسر دیگر این خانواده، علیرضا اکبری منفرد که در 28شهریور سال60 به اتهام هواداری از مجاهدین اعدام شده بود، ماموران امنیتی به برگزارکنندگان مراسم حمله کردند و حضار از جمله مادر و خواهرم رقیه اکبری منفرد را نیز دستگیر کردند. رقیه اکبری منفرد که که مادر یک دختر خردسال بود، به 8سال زندان محکوم شد و در سال 67 درحالی که فقط یک سال تا پایان اتمام مدت محکومیتش باقی مانده بود، اعدام شد.
به گزارش سازمان عفو بین الملل، در پی شکایت رسمی مریم اکبری منفرد به قوه قضاییه،وی که در حال سپری کردن پانزده سال دوران حبس خود در اوین است، از دسترسی به امکانات پزشکی محروم شدهاست.
این گزارش میافزاید:“مقامات ایرانی از انتقال مریم اکبری منفرد به بیرون از زندان برای مداوا سر باز میزنند و این در حالی است که از قبل، برای درمان مشکلات آرتروز و تیروئید وی برنامه ریزی شده بود. دادیار زندان اوین خانواده خانم اکبری خبر داده که برنامه درمانی وی به دلیل اینکه او “پررو شده”، لغو شده است. این ابراز نظر با اشاره به درج شکایت رسمی از طرف مریم اکبری منفرد که خواهان تحقیقات رسمی در مورد کشتار جمعی حدود پنج هزار زندانی سیاسی از جمله برادر و خواهر خود در سال 1367،محل بهخاکسپاری اجساد و هویت عاملان این جنایت میشود، بیان شده است. محرومیت از حق درمان در ادامه اقدامات تلافیجویانه قبلی چون دستور دادستان مبنی بر محرومیت از حق دیدار خانواده و تهدیداتی چون اتهامات تازه علیه وی صورت گرفته است.”
مریم اکبری منفرد در واکنش به این اقدامات تلافی جویانه،در نامه ای سرگشاده نوشت:”شماها چه چیزی برایم باقی گذاشته اید که مرا از محروم کردنش می ترسانید.واقعا شرم نمیکنید مرا،مادری که حتی نمیداند رنگ مورد علاقه دخترش چیست،حتی نمی داند غذای مورد علاقه دخترش چیست، نمیداند تفریح و سرگرمی دخترش چیست،تهدید به قطع ملاقات میکنید؟!”
سه برادر و یک خواهر مریم اکبری منفرد به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین در دهه 60 اعدام شدهاند.وی که در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱خرداد ۱۳۸۹ و توسط ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او بارها آن را رد کرده است.او پیشتر در نامه ای به احمد شهید نوشته بود که قاضی صلواتی در جلسه دادرسی خطاب به او گفته است: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”
عفو بین الملل با انتشار فراخوانی از همگان خواسته تا آزادی فوری بی قید و شرط مریم اکبری منفرد،امکان مداوای فوری و دوامدار وی، عدم شکنجه وی،عدم آزار و شکنجه خانواده های قربانیان کشتار جمعی سال 1367،اجرای عدالت و جبران خسارت،تحقیقات مستقل و موثر، محاکمه عاملان را مطالبه کنند.
متن کامل نامه مریم اکبری منفرد به دادسرای تهران در پیگیری شکواییهاش را در آدرس زیر ببینید:
http://ow.ly/XoLZ306nd44
مرتبط: حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/GJUB15
مریم اکبری منفرد در نامهای از دادسرای تهران خواست پاسخ دهد پرونده شکایت او درباره اعدام خواهر و برادرش به کدام شعبه ارجاع شده و در چه مرحلهای است.رقیه و عبدالرضا اکبری منفرد جزو هزاران زندانی سیاسی اعدام شده در تابستان سال1367 بودند.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با ارسال نامه ای رسمی به دادسرای تهران که تصویر آن در اختیار "عدالت برای ایران" قرار گرفته، نوشته است: “یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفتهاند که مسئولان قتل عام سال67 از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مردهاند و یا پیر شدهاند. می خواهم اسامی آنها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. همچنین بدانم چرا و چگونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کردهاند.”
مریم اکبری منفرد همچنین در نامه خود با اشاره به بخش دیگری از واکنش شفاهی دادسرای تهران به شکایت وی که در مهرماه سال جاری تسلیم شده، آورده است:“یک مقام دادستانی به خانواده ام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفته ام میخواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شده اند گفته است در گورستان خاوران دفن شده اند.می خواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آنها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی.”
عبدالرضا اکبری منفرد در سن17 سالگی در سال59 به دلیل اینکه نشریه مجاهد پخش میکرد دستگیر و به سه سال حبس محکوم شده بود اما با وجود اینکه سالها بود مدت حبس خود را گذرانده بود مقامات قضایی از آزادی او خودداری کرده بودند و در سال67 اعدام شد.
درمراسم شب هفت پسر دیگر این خانواده، علیرضا اکبری منفرد که در 28شهریور سال60 به اتهام هواداری از مجاهدین اعدام شده بود، ماموران امنیتی به برگزارکنندگان مراسم حمله کردند و حضار از جمله مادر و خواهرم رقیه اکبری منفرد را نیز دستگیر کردند. رقیه اکبری منفرد که که مادر یک دختر خردسال بود، به 8سال زندان محکوم شد و در سال 67 درحالی که فقط یک سال تا پایان اتمام مدت محکومیتش باقی مانده بود، اعدام شد.
به گزارش سازمان عفو بین الملل، در پی شکایت رسمی مریم اکبری منفرد به قوه قضاییه،وی که در حال سپری کردن پانزده سال دوران حبس خود در اوین است، از دسترسی به امکانات پزشکی محروم شدهاست.
این گزارش میافزاید:“مقامات ایرانی از انتقال مریم اکبری منفرد به بیرون از زندان برای مداوا سر باز میزنند و این در حالی است که از قبل، برای درمان مشکلات آرتروز و تیروئید وی برنامه ریزی شده بود. دادیار زندان اوین خانواده خانم اکبری خبر داده که برنامه درمانی وی به دلیل اینکه او “پررو شده”، لغو شده است. این ابراز نظر با اشاره به درج شکایت رسمی از طرف مریم اکبری منفرد که خواهان تحقیقات رسمی در مورد کشتار جمعی حدود پنج هزار زندانی سیاسی از جمله برادر و خواهر خود در سال 1367،محل بهخاکسپاری اجساد و هویت عاملان این جنایت میشود، بیان شده است. محرومیت از حق درمان در ادامه اقدامات تلافیجویانه قبلی چون دستور دادستان مبنی بر محرومیت از حق دیدار خانواده و تهدیداتی چون اتهامات تازه علیه وی صورت گرفته است.”
مریم اکبری منفرد در واکنش به این اقدامات تلافی جویانه،در نامه ای سرگشاده نوشت:”شماها چه چیزی برایم باقی گذاشته اید که مرا از محروم کردنش می ترسانید.واقعا شرم نمیکنید مرا،مادری که حتی نمیداند رنگ مورد علاقه دخترش چیست،حتی نمی داند غذای مورد علاقه دخترش چیست، نمیداند تفریح و سرگرمی دخترش چیست،تهدید به قطع ملاقات میکنید؟!”
سه برادر و یک خواهر مریم اکبری منفرد به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین در دهه 60 اعدام شدهاند.وی که در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱خرداد ۱۳۸۹ و توسط ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او بارها آن را رد کرده است.او پیشتر در نامه ای به احمد شهید نوشته بود که قاضی صلواتی در جلسه دادرسی خطاب به او گفته است: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”
عفو بین الملل با انتشار فراخوانی از همگان خواسته تا آزادی فوری بی قید و شرط مریم اکبری منفرد،امکان مداوای فوری و دوامدار وی، عدم شکنجه وی،عدم آزار و شکنجه خانواده های قربانیان کشتار جمعی سال 1367،اجرای عدالت و جبران خسارت،تحقیقات مستقل و موثر، محاکمه عاملان را مطالبه کنند.
متن کامل نامه مریم اکبری منفرد به دادسرای تهران در پیگیری شکواییهاش را در آدرس زیر ببینید:
http://ow.ly/XoLZ306nd44
مرتبط: حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #مریم_اکبری_منفرد: #دادسرای_تهران به شکایتم درباره اعدامهای سال 67 پاسخ دهد مریم اکبری منفرد در نامهای از دادسرای تهران خواست پاسخ دهد پرونده شکایت او درباره اعدام خواهر و برادرش به کدام شعبه ارجاع شده و در چه مرحلهای است. رقیه و عبدالرضا اکبری منفرد…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز آلودگی هوای بندرعباس بحرانی شد، مردم خاک تنفس کردند! اورژانس و درمانگاهها به حالت آماده باش درآمدند. آلودگی هوا از 300 رد شد!
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un