This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میشود گاهی مرهم بود با کلامی، دست پر مهری، شاخه گلی...
میشود گاهی مرهم بود...
میشود...
#سپاس_مهربانی
@sepas_campaign
@Tavaana_TavaanaTech
میشود گاهی مرهم بود...
میشود...
#سپاس_مهربانی
@sepas_campaign
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
میشود گاهی مرهم بود با کلامی، دست پر مهری، شاخه گلی... میشود گاهی مرهم بود... میشود... #سپاس_مهربانی @sepas_campaign @Tavaana_TavaanaTech
چند روز پیش تو محله داشتم ميومدم خونه، ديدم يه ماشين شاسي بلند برام دست تكون ميده!
اول فكر كردم دخترمه ولي ديدم نه، خلاصه ايستادم، اومد پايين و از من سراغ برچسب "من بين خطوط میرانم" رو كه پشت ماشينم زدم، گرفت.
گفتم خونه دارم اگر بخواهي
خلاصه آدرسمو دادم و ازش جدا شدم يكي دو ساعت بعد ديدم زنگ در خونه رو ميزنند
گفتم اين وقت شب كي میتونه باشه... وقتي رفتم ديدم همين دوست جوونمومه... آمده سراغ برچسب بین خطوط.
خودم تعجب كردم و برام جذاب بود که در زمانی هستیم که آدما نه تنها دوست دارن حركتهاي خوب اجتماعی رو ببينن بلکه در گسترش و فرهنگسازی سهیم میشوند.
سپاس از این مسئولیت پذیری و سپاس از بی تفاوت نبود و فرهنگسازی...
ارسال از مهرآسا
#قصه_سپاس
@sepas_campaign
goo.gl/CzE61n
متن بالا در یک کانال تلگرامی به نام کمپین سپاس منتشر شده است.
به نظر می رسد دست اندرکاران این کمپین تلاش می کنند اتفاقات کوچک خوبی که در زندگی روزمره اتفاق می افتد را بازتاب دهند.
شهروندان ایرانی در طی یکی دو سال گذشته کمپین هایی مثل سه شنبه های بدون خودرو ، بین خطوط میرانم ، آشغال نریزیم، عبور از خط عابر پیاده ، کیسه پلاستیک نمی خواهم، درخت بکاریم، کمپین خاک، کمپین آب و ... را راه انداخته اند.
گاه در گروه هایی خودجوش به پاکسازی محیط زیست و کوهستان و پارک ها مشغول می شوند. گاه کنار خیابان کتاب می خوانند و به سایرین هم کتاب می دهند، گاه برای کودکان مناطق محروم از سررسیدها دفتر مشق می سازند، گاه برای مدرسه سازی پیش قدم می شوند و ....
این شهروندان اتفاق نظر دارند که باید کاری کرد. گفتن مشکلات بی پایان کشور که گوش ها از شنیدن آنها پر شده است را کافی نمی دانند و خود آستین بالا می زنند برای یک فعالیت اثرگذار. برای نشان دادن اینکه هنوز ارزش هایی در جامعه هست که به آنها ببالیم.
فعالیت های مدنی کم هزینه از طرفی قانون مندی را به همه یادآوری می کند و توجه ها را به مشکلات زیست محیطی و مدیریتی جامعه معطوف می کند. از طرفی به شهروندان تنها شکل می دهد. حرکت جمعی انرژی و همبستگی ایجاد می کند.
این کنش های کوچک در جامعه استبداد زده ایران بسیار مفید است.
شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در شکل گیری و گسترش این حرکت ها نقش مهمی داشته اند. به طوری که سال قبل با یک فراخوان برای حمایت از حیوانات و مقابله با حیوان آزاری هزاران نفر جمع شدند.
حالا در هر شهری کمپینی برای انجام برخی فعالیت ها شکل گرفته و در حین عمل تجربه های بسیاری برای افراد فعال به ارمغان می آورد.
شنیده شدن خبرهای خوش و سپاس گفتن نیکی ها، شاید به ترویج خوبی و مهربانی بیانجامد.
خیلی خوب است که از کشورمان خبرهای خوب هم به گوش برسد. امیدوار می شویم که همه چیز تیره و تار و تباه نشده و سرمایه انسانی ای برای آباد کردن این ملک وجود دارد.
دست اندرکاران پویش سپاس، از راهیابی این پویش از فضای مجازی به دنیای حقیقی و افدام های عملی خبر دادند:
"قصد پویش سپاس و این کانال دیدن، گفتن و شنیدن مهربانیها صرفا در فضای مجازی و محدود به یک شبکه اجتماعی نیست.
ما برآنیم که با شما از دنیای مجازی پلی بزنیم به واقعیتهایمان که بزودی قدمهای آتی را به اشتراک گذاشته و باهم و همگام پیش خواهیم رفت.
اما حرکت کوچکی که پویش سپاس امروز میخواهد با شما قسمت کند کلیپ کوتاهی است که تقدیم حضورتان میشود و میخواهیم بدانید که زین پس همه باهم به استقبال قدردانی ها، دلجویی ها، مهربانیها و سپاس های زندگیهایمان خواهیم رفت..."
برخی ارضاء حس انجام کامل مسئولیت های شهروندی و عدم مطالبه گری از سیستم حاکم برای انجام وظایف و مسئولیت هایش و عدم توجه به مشکلات ریشه ای را از آفت های چنین کمپین هایی می دانند.
اما در مقابل برخی در نبود احزاب مستقل و نبود فضا برای کار جمعی، این گونه فعالیت ها را موجب افزایش همبستگی اجتماعی و تعمیق مطالبات مردم می دانند.
نظر شما چیست؟
مطالب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
نقش تشکل های مردم نهاد در حفاظت از محیط, زیست:
goo.gl/xuIAVw
چگونه یک تشکل غیر دولتی جمع و جور بسازیم؟
https://goo.gl/P07KUr
الفبای حمایتگری:
goo.gl/moU6nH
کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
@Tavaana_TavaanaTech
اول فكر كردم دخترمه ولي ديدم نه، خلاصه ايستادم، اومد پايين و از من سراغ برچسب "من بين خطوط میرانم" رو كه پشت ماشينم زدم، گرفت.
گفتم خونه دارم اگر بخواهي
خلاصه آدرسمو دادم و ازش جدا شدم يكي دو ساعت بعد ديدم زنگ در خونه رو ميزنند
گفتم اين وقت شب كي میتونه باشه... وقتي رفتم ديدم همين دوست جوونمومه... آمده سراغ برچسب بین خطوط.
خودم تعجب كردم و برام جذاب بود که در زمانی هستیم که آدما نه تنها دوست دارن حركتهاي خوب اجتماعی رو ببينن بلکه در گسترش و فرهنگسازی سهیم میشوند.
سپاس از این مسئولیت پذیری و سپاس از بی تفاوت نبود و فرهنگسازی...
ارسال از مهرآسا
#قصه_سپاس
@sepas_campaign
goo.gl/CzE61n
متن بالا در یک کانال تلگرامی به نام کمپین سپاس منتشر شده است.
به نظر می رسد دست اندرکاران این کمپین تلاش می کنند اتفاقات کوچک خوبی که در زندگی روزمره اتفاق می افتد را بازتاب دهند.
شهروندان ایرانی در طی یکی دو سال گذشته کمپین هایی مثل سه شنبه های بدون خودرو ، بین خطوط میرانم ، آشغال نریزیم، عبور از خط عابر پیاده ، کیسه پلاستیک نمی خواهم، درخت بکاریم، کمپین خاک، کمپین آب و ... را راه انداخته اند.
گاه در گروه هایی خودجوش به پاکسازی محیط زیست و کوهستان و پارک ها مشغول می شوند. گاه کنار خیابان کتاب می خوانند و به سایرین هم کتاب می دهند، گاه برای کودکان مناطق محروم از سررسیدها دفتر مشق می سازند، گاه برای مدرسه سازی پیش قدم می شوند و ....
این شهروندان اتفاق نظر دارند که باید کاری کرد. گفتن مشکلات بی پایان کشور که گوش ها از شنیدن آنها پر شده است را کافی نمی دانند و خود آستین بالا می زنند برای یک فعالیت اثرگذار. برای نشان دادن اینکه هنوز ارزش هایی در جامعه هست که به آنها ببالیم.
فعالیت های مدنی کم هزینه از طرفی قانون مندی را به همه یادآوری می کند و توجه ها را به مشکلات زیست محیطی و مدیریتی جامعه معطوف می کند. از طرفی به شهروندان تنها شکل می دهد. حرکت جمعی انرژی و همبستگی ایجاد می کند.
این کنش های کوچک در جامعه استبداد زده ایران بسیار مفید است.
شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در شکل گیری و گسترش این حرکت ها نقش مهمی داشته اند. به طوری که سال قبل با یک فراخوان برای حمایت از حیوانات و مقابله با حیوان آزاری هزاران نفر جمع شدند.
حالا در هر شهری کمپینی برای انجام برخی فعالیت ها شکل گرفته و در حین عمل تجربه های بسیاری برای افراد فعال به ارمغان می آورد.
شنیده شدن خبرهای خوش و سپاس گفتن نیکی ها، شاید به ترویج خوبی و مهربانی بیانجامد.
خیلی خوب است که از کشورمان خبرهای خوب هم به گوش برسد. امیدوار می شویم که همه چیز تیره و تار و تباه نشده و سرمایه انسانی ای برای آباد کردن این ملک وجود دارد.
دست اندرکاران پویش سپاس، از راهیابی این پویش از فضای مجازی به دنیای حقیقی و افدام های عملی خبر دادند:
"قصد پویش سپاس و این کانال دیدن، گفتن و شنیدن مهربانیها صرفا در فضای مجازی و محدود به یک شبکه اجتماعی نیست.
ما برآنیم که با شما از دنیای مجازی پلی بزنیم به واقعیتهایمان که بزودی قدمهای آتی را به اشتراک گذاشته و باهم و همگام پیش خواهیم رفت.
اما حرکت کوچکی که پویش سپاس امروز میخواهد با شما قسمت کند کلیپ کوتاهی است که تقدیم حضورتان میشود و میخواهیم بدانید که زین پس همه باهم به استقبال قدردانی ها، دلجویی ها، مهربانیها و سپاس های زندگیهایمان خواهیم رفت..."
برخی ارضاء حس انجام کامل مسئولیت های شهروندی و عدم مطالبه گری از سیستم حاکم برای انجام وظایف و مسئولیت هایش و عدم توجه به مشکلات ریشه ای را از آفت های چنین کمپین هایی می دانند.
اما در مقابل برخی در نبود احزاب مستقل و نبود فضا برای کار جمعی، این گونه فعالیت ها را موجب افزایش همبستگی اجتماعی و تعمیق مطالبات مردم می دانند.
نظر شما چیست؟
مطالب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
نقش تشکل های مردم نهاد در حفاظت از محیط, زیست:
goo.gl/xuIAVw
چگونه یک تشکل غیر دولتی جمع و جور بسازیم؟
https://goo.gl/P07KUr
الفبای حمایتگری:
goo.gl/moU6nH
کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
@Tavaana_TavaanaTech
مردی که احمدینژاد نبود
goo.gl/4pyqgM
یک ماه پس از نهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری در تابستان ۱۳۸۴، عکسی در رسانهها منتشر شد که ادعا میشد متعلق به محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت است. او کنار یکی از گروگانهای آمریکایی که چشمبند به چشم دارد ایستاده است.این عکس نشانگر آن بود که محمود احمدینژاد در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشته است. حداقل پنج نفر از گروگانهای آمریکایی اعلام کردند که احمدینژاد در گروگانگرفتن آنها نقش داشته و یکی از گروگانگیرها بوده است.
این در حالی است که دانشجویانی که در آن زمان سفارت آمریکا را اشغال کردند میگویند که احمدینژاد در میان اشغالگران سفارت آمریکا نبوده است. آنها می گویند نه تنها او از اشغالگران نبوده بلکه با تسخیر سفارت آمریکا مخالف بوده و اصرار داشته است که سفارت شوروی اشغال شود.
اما اگر آن فردی که تصویر او به عنوان احمدینژاد در رسانهها شناخته میشود احمدینژاد نیست پس چه کسی است؟
آن عکس متعلق است به فردی به نام «تقی محمدی». تقی محمدی، متولد ۱۳۳۶ و ساکن نازیآباد تهران بود. محمدی در کمیتهی انقلاب منطقهی نازیآباد فعالیت داشت. او سپس به کمیتهی اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی به فعالیت پرداخت. او یکی از کسانی است که در ستاد ضد کوتای نوژه فعال بود. پس از این تقی محمدی به اطلاعات نخستوزیری پیوست.
تقی محمدی از دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشت و در یکی از روزهای اولیهی اشغال، باری روزن، وابستهی مطبوعاتی سفارت آمریکا، که به زبان فارسی نیز مسلط بود را به میان خبرنگاران آورد. تقی محمدی همان کسی است که که تصویر او را به اشتباه متعلق به احمدینژاد دانستهاند. تقی محمدی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. او همچنین یکی از اعضای اولیهی دفتر اطلاعات نخستوزیری بود.
سعید حجاریان، در گفتوگویی در معرفی تقی محمدی او را چنین معرفی میکند: «فردی كه تصوير وی در عكس سياهوسفيد از دستگيری جاسوسان آمريكايی سفارت اين كشور آمده، اسمش تقی محمدی است.اين مرد، تقی محمدی، فردی است كه بعدا به مخالف جمهوری اسلامی تبديل شد و در زندان خود را حلقآويز نمود و خودكشي كرد».
ایرج مصداقی، نویسنده و از زندانیان سیاسی پیشین میگوید که تقی محمدی هیچگاه مخالف رژیم نبوده است و هیچگاه به جرگهی مخالفان حکومت نیز نپیوسته است.
تقی محمدی در این زمان کاردار ایران در افغانستان است. وزارت خارجه بدون اینکه موضوع را با او در میان بگذارد او را به ایران احضار میکند. تقی محمدی در سال ۱۳۶۴ را از کابل فراخوانده میشود و پس از ورود به ایران بازداشت و به زندان اوین منتقل میشود. تقی محمدی در سال ۱۳۶۵ برای خلاصی از فشار زندان، خود را حلقآویز میکند. گفته میشود تیم لاجوردی به شدت او را در زندان شکنجه میکنند.
در مورد تقی محمدی بیشتر بدانید:
http://bit.ly/2eBov2z
مطالب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه میگوید؟
http://bit.ly/2cLIPlU
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/4pyqgM
یک ماه پس از نهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری در تابستان ۱۳۸۴، عکسی در رسانهها منتشر شد که ادعا میشد متعلق به محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت است. او کنار یکی از گروگانهای آمریکایی که چشمبند به چشم دارد ایستاده است.این عکس نشانگر آن بود که محمود احمدینژاد در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشته است. حداقل پنج نفر از گروگانهای آمریکایی اعلام کردند که احمدینژاد در گروگانگرفتن آنها نقش داشته و یکی از گروگانگیرها بوده است.
این در حالی است که دانشجویانی که در آن زمان سفارت آمریکا را اشغال کردند میگویند که احمدینژاد در میان اشغالگران سفارت آمریکا نبوده است. آنها می گویند نه تنها او از اشغالگران نبوده بلکه با تسخیر سفارت آمریکا مخالف بوده و اصرار داشته است که سفارت شوروی اشغال شود.
اما اگر آن فردی که تصویر او به عنوان احمدینژاد در رسانهها شناخته میشود احمدینژاد نیست پس چه کسی است؟
آن عکس متعلق است به فردی به نام «تقی محمدی». تقی محمدی، متولد ۱۳۳۶ و ساکن نازیآباد تهران بود. محمدی در کمیتهی انقلاب منطقهی نازیآباد فعالیت داشت. او سپس به کمیتهی اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی به فعالیت پرداخت. او یکی از کسانی است که در ستاد ضد کوتای نوژه فعال بود. پس از این تقی محمدی به اطلاعات نخستوزیری پیوست.
تقی محمدی از دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشت و در یکی از روزهای اولیهی اشغال، باری روزن، وابستهی مطبوعاتی سفارت آمریکا، که به زبان فارسی نیز مسلط بود را به میان خبرنگاران آورد. تقی محمدی همان کسی است که که تصویر او را به اشتباه متعلق به احمدینژاد دانستهاند. تقی محمدی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. او همچنین یکی از اعضای اولیهی دفتر اطلاعات نخستوزیری بود.
سعید حجاریان، در گفتوگویی در معرفی تقی محمدی او را چنین معرفی میکند: «فردی كه تصوير وی در عكس سياهوسفيد از دستگيری جاسوسان آمريكايی سفارت اين كشور آمده، اسمش تقی محمدی است.اين مرد، تقی محمدی، فردی است كه بعدا به مخالف جمهوری اسلامی تبديل شد و در زندان خود را حلقآويز نمود و خودكشي كرد».
ایرج مصداقی، نویسنده و از زندانیان سیاسی پیشین میگوید که تقی محمدی هیچگاه مخالف رژیم نبوده است و هیچگاه به جرگهی مخالفان حکومت نیز نپیوسته است.
تقی محمدی در این زمان کاردار ایران در افغانستان است. وزارت خارجه بدون اینکه موضوع را با او در میان بگذارد او را به ایران احضار میکند. تقی محمدی در سال ۱۳۶۴ را از کابل فراخوانده میشود و پس از ورود به ایران بازداشت و به زندان اوین منتقل میشود. تقی محمدی در سال ۱۳۶۵ برای خلاصی از فشار زندان، خود را حلقآویز میکند. گفته میشود تیم لاجوردی به شدت او را در زندان شکنجه میکنند.
در مورد تقی محمدی بیشتر بدانید:
http://bit.ly/2eBov2z
مطالب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه میگوید؟
http://bit.ly/2cLIPlU
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. مردی که احمدینژاد نبود یک ماه پس از نهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری در تابستان ۱۳۸۴، عکسی در رسانهها منتشر شد که ادعا میشد متعلق به #محمود_احمدی_نژاد رئیسجمهور وقت است. او کنار یکی از گروگانهای آمریکایی که چشمبند به چشم دارد ایستاده است.این عکس…
۱۳ آبان چه روزی است؟
«روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ ساعت ۸:۳۰ به وقت گرجستان وقت سفارت آمریکا جهت اخذ ویزای دانشجویی داشتم. رأس ساعت ۸ وارد سفارت شدم. کارمند سفارت بعد از چک کردن پاسپورتم مدارکی مبنی بر سکونت در گرجستان خواست. نداشتم! من شهروند موقت یا دائم گرجی نبودم! صرفاً به دلیل عدم آزاد بودن وقت سفارت آمریکا در دوبی، ترکیه و ارمنستان بهناچار از گرجستان وقت گرفته بودم. قبول نکردند. گفتند اونچه که در فرم من اومده گزینهی Regular هست که نشون میده من شهروند گرجی هستم و اگر اینطور نیست من باید گزینهی Non-Citizen رو انتخاب میکردم. به هتل برگشتم و با آژانس مسافرتی که برای من وقت گرفته بودند بهسختی تماس گرفتم و پیگیر شدم. کاشف به عمل اومد که مشکل از سایت سفارت آمریکا در گرجستان بوده که از اول اکتبر آپدیت و این گزینه در اون تفکیک شده. در تاریخ ۱۰ سپتامیر که من از سفارت وقت گرفتم اصلاً این گزینه قابلیت تغییر نداشته. دوباره به سفارت برگشتم. جلوی در سفارت بهکلی مانع ورود من شدند و من بیشتر از دو ساعت زیر بارون جلوی در سفارت منتظر موندم. چندین بار کارمندای سفارت رفت و آمد کردند و گفتند که من باید از اول پول واریز کنم و وقت بگیرم و وقتی پافشاری من رو مبنی بر اینکه این مشکل از طرف سایت بوده نه شخصِ من دیدند در نهایت یک کارت به من دادند و با تأسف گفتند که با شماره تلفن روی کارت تماس بگیرم و این مساله رو مطرح کنم. دوباره به هتل برگشتم و این کار رو انجام دادم. شخصی که تلفنی با من صحبت کرد پذیرفت که مشکل از سایت بوده و گفت که ظرف ۲۴ یا ۴۸ ساعت آینده از طریق ایمیل وقت جدید به من اعلام میشه. تمام روزِ بعد رو به انتظار ایمیل توی هتل موندم اما هیچ ایمیلی نگرفتم. با خانمی که مترجم فارسی به روسی بود تماس گرفتم تا از اون در مورد روند کار سفارت بپرسم بلکه از استرسم کم بشه. اون خانم بهم گفت امروز جلوی در سفارت منتظر تو بودن که بری و این بار بهت اجازهی ورود بِدَن. فردای اون روز دوباره ساعت ۸ صبح جلوی در سفارت حاضر شدم... باز هم بیشتر از یک ساعت مانع ورود من شدند و گفتند که منتظر بمونم... بعد از انتظار طولانی و تماس با کنسول، در نهایت اعلام کردند که امروز فقط با درخواست کنندگان مهاجرت دائم مصاحبه میکنند و من باید برم و فردا مجدد مراجعه کنم... ساعت ۸ صبح فردا جلوی در سفارت بودم... بالاخره به من اجازهی ورود دادند... خانم کنسول یک مصاحبه یک دقیقهای با من داشتند و بدون خواستن هیچ مدارکی در لحظه من رو ریجکت کردند...خیلی ایرانیهای دیگه هم ریجکت شدن... خیلیها هم مدتهاست در انتظار جواب سفارت هستند... این رو به استناد خبری میگم که تاریخ اول آبان در سایت آخرین خبر قرار گرفته بود... چه چیزی میتونه دلیل این مساله باشه؟ چه چیزی میتونه دلیل سه روز موندنِ من پشت در سفارت باشه؟ از جایی شنیدم که سایت سفارت آمریکا در گرجستان دقیقاً گزینهی Regular و Non-Citizen رو به خاطر تفکیک ایرانیها اضافه کرده...
... حقیقتاً اگر من یک ایرانی نبودم یا اگر در ایران سفارت آمریکا وجود داشت قطعاً من اون شرایط سخت رو هرگز تجربه نمیکردم. توی اون شرایط به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که چرا من باید ایرانی باشم؟ چرا باید شهروند کشوری باشم که سالانه تعداد زیادی از مردمش متقاضی ویزای آمریکا و کانادا هستند ولی سفارت کانادا و آمریکا نداره؟ و این روزها در آستانه ۱۳ آبان که شهر پر از بیلبوردهای ضد آمریکایی هست... من به این فکر میکنم که آیا من و نسل من امثال خانم ابتکار رو که در قضیهی اشغال سفارت آمریکا حضور داشتند و حالا پسر خودشون ساکن آمریکاست میتونیم ببخشیم؟ به این فکر میکنم که حقیقتاً همه گرفتاریهای ما از کیست؟ حقیقتاً من باید فریاد نابودی ماهها تلاش، زمان، هزینه، برنامهریزی و کار شبانهروزی رو بر سر چه کسی بکشم؟ و حقیقتاً کِی یه روزِ خوب خواهد آمد؟!»
نامه دریافتی از یکی از همراهان آموزشکده توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ ساعت ۸:۳۰ به وقت گرجستان وقت سفارت آمریکا جهت اخذ ویزای دانشجویی داشتم. رأس ساعت ۸ وارد سفارت شدم. کارمند سفارت بعد از چک کردن پاسپورتم مدارکی مبنی بر سکونت در گرجستان خواست. نداشتم! من شهروند موقت یا دائم گرجی نبودم! صرفاً به دلیل عدم آزاد بودن وقت سفارت آمریکا در دوبی، ترکیه و ارمنستان بهناچار از گرجستان وقت گرفته بودم. قبول نکردند. گفتند اونچه که در فرم من اومده گزینهی Regular هست که نشون میده من شهروند گرجی هستم و اگر اینطور نیست من باید گزینهی Non-Citizen رو انتخاب میکردم. به هتل برگشتم و با آژانس مسافرتی که برای من وقت گرفته بودند بهسختی تماس گرفتم و پیگیر شدم. کاشف به عمل اومد که مشکل از سایت سفارت آمریکا در گرجستان بوده که از اول اکتبر آپدیت و این گزینه در اون تفکیک شده. در تاریخ ۱۰ سپتامیر که من از سفارت وقت گرفتم اصلاً این گزینه قابلیت تغییر نداشته. دوباره به سفارت برگشتم. جلوی در سفارت بهکلی مانع ورود من شدند و من بیشتر از دو ساعت زیر بارون جلوی در سفارت منتظر موندم. چندین بار کارمندای سفارت رفت و آمد کردند و گفتند که من باید از اول پول واریز کنم و وقت بگیرم و وقتی پافشاری من رو مبنی بر اینکه این مشکل از طرف سایت بوده نه شخصِ من دیدند در نهایت یک کارت به من دادند و با تأسف گفتند که با شماره تلفن روی کارت تماس بگیرم و این مساله رو مطرح کنم. دوباره به هتل برگشتم و این کار رو انجام دادم. شخصی که تلفنی با من صحبت کرد پذیرفت که مشکل از سایت بوده و گفت که ظرف ۲۴ یا ۴۸ ساعت آینده از طریق ایمیل وقت جدید به من اعلام میشه. تمام روزِ بعد رو به انتظار ایمیل توی هتل موندم اما هیچ ایمیلی نگرفتم. با خانمی که مترجم فارسی به روسی بود تماس گرفتم تا از اون در مورد روند کار سفارت بپرسم بلکه از استرسم کم بشه. اون خانم بهم گفت امروز جلوی در سفارت منتظر تو بودن که بری و این بار بهت اجازهی ورود بِدَن. فردای اون روز دوباره ساعت ۸ صبح جلوی در سفارت حاضر شدم... باز هم بیشتر از یک ساعت مانع ورود من شدند و گفتند که منتظر بمونم... بعد از انتظار طولانی و تماس با کنسول، در نهایت اعلام کردند که امروز فقط با درخواست کنندگان مهاجرت دائم مصاحبه میکنند و من باید برم و فردا مجدد مراجعه کنم... ساعت ۸ صبح فردا جلوی در سفارت بودم... بالاخره به من اجازهی ورود دادند... خانم کنسول یک مصاحبه یک دقیقهای با من داشتند و بدون خواستن هیچ مدارکی در لحظه من رو ریجکت کردند...خیلی ایرانیهای دیگه هم ریجکت شدن... خیلیها هم مدتهاست در انتظار جواب سفارت هستند... این رو به استناد خبری میگم که تاریخ اول آبان در سایت آخرین خبر قرار گرفته بود... چه چیزی میتونه دلیل این مساله باشه؟ چه چیزی میتونه دلیل سه روز موندنِ من پشت در سفارت باشه؟ از جایی شنیدم که سایت سفارت آمریکا در گرجستان دقیقاً گزینهی Regular و Non-Citizen رو به خاطر تفکیک ایرانیها اضافه کرده...
... حقیقتاً اگر من یک ایرانی نبودم یا اگر در ایران سفارت آمریکا وجود داشت قطعاً من اون شرایط سخت رو هرگز تجربه نمیکردم. توی اون شرایط به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که چرا من باید ایرانی باشم؟ چرا باید شهروند کشوری باشم که سالانه تعداد زیادی از مردمش متقاضی ویزای آمریکا و کانادا هستند ولی سفارت کانادا و آمریکا نداره؟ و این روزها در آستانه ۱۳ آبان که شهر پر از بیلبوردهای ضد آمریکایی هست... من به این فکر میکنم که آیا من و نسل من امثال خانم ابتکار رو که در قضیهی اشغال سفارت آمریکا حضور داشتند و حالا پسر خودشون ساکن آمریکاست میتونیم ببخشیم؟ به این فکر میکنم که حقیقتاً همه گرفتاریهای ما از کیست؟ حقیقتاً من باید فریاد نابودی ماهها تلاش، زمان، هزینه، برنامهریزی و کار شبانهروزی رو بر سر چه کسی بکشم؟ و حقیقتاً کِی یه روزِ خوب خواهد آمد؟!»
نامه دریافتی از یکی از همراهان آموزشکده توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی و آموزش استفاده از مرورگر اپرا
https://tech.tavaana.org/fa/OperaVideo
سوالات خود را از طریق ایمیل tech@tavaana.org از تواناتک بپرسید.
@tavaanatech
https://tech.tavaana.org/fa/OperaVideo
سوالات خود را از طریق ایمیل tech@tavaana.org از تواناتک بپرسید.
@tavaanatech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
معرفی و آموزش استفاده از مرورگر اپرا
در این برنامه شما را با مرورگر اپرا آشنا میکنیم. اپرا یک مرورگر رایگان و امن است که هنگام گشت و گذار در اینترنت، شما را از شر هکرها و ویروسها و بدافزارها در امان نگاه میدارد. شما میتوانید در اپرا همه تبلیغات را بلاک کنید و هیچوقت با تبلیغات مزاحم روبهرو نشوید.
اما ویژگی خیلی بارزی که شاید از همه موارد قبلی برای کاربران ایرانی مهمتر باشد، افزودن ویپیان مجانی و نامحدود به این مرورگر است که در آخرین نسخه اپرا اضافه شده و برای همه به راحتی قابل استفاده است.
در تواناتک ببینید:
https://tech.tavaana.org/fa/OperaVideo
سوالات خود را از طریق ایمیل tech@tavaana.org از تواناتک بپرسید.
@tavaanatech
در این برنامه شما را با مرورگر اپرا آشنا میکنیم. اپرا یک مرورگر رایگان و امن است که هنگام گشت و گذار در اینترنت، شما را از شر هکرها و ویروسها و بدافزارها در امان نگاه میدارد. شما میتوانید در اپرا همه تبلیغات را بلاک کنید و هیچوقت با تبلیغات مزاحم روبهرو نشوید.
اما ویژگی خیلی بارزی که شاید از همه موارد قبلی برای کاربران ایرانی مهمتر باشد، افزودن ویپیان مجانی و نامحدود به این مرورگر است که در آخرین نسخه اپرا اضافه شده و برای همه به راحتی قابل استفاده است.
در تواناتک ببینید:
https://tech.tavaana.org/fa/OperaVideo
سوالات خود را از طریق ایمیل tech@tavaana.org از تواناتک بپرسید.
@tavaanatech
tech.tavaana.org
معرفی و آموزش مرورگر اپرا
در این برنامه سحر شما را با مرورگر اپرا آشنا میکند. اپرا یک مرورگر رایگان و امن است که هنگام گشت و گذار در اینترنت، شما را از شر هکرها و ویروسها و بدافزارها در امان نگاه میدارد. شما میتوانید در اپرا همه تبلیغات را بلاک کنید و هیچوقت با تبلیغات مزاحم…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد کارگر وبلاگنویسی که در اوین کشته شد
https://telegram.me/Tavaana_TavaanaTech/14998
با انتشار این ویدئو رسانه گوهر عشقی این مادر داغدار شویم.
@Tavaana_TavaanaTech
https://telegram.me/Tavaana_TavaanaTech/14998
با انتشار این ویدئو رسانه گوهر عشقی این مادر داغدار شویم.
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
سالگرد کارگر وبلاگنویسی که در اوین کشته شد https://telegram.me/Tavaana_TavaanaTech/14998 با انتشار این ویدئو رسانه گوهر عشقی این مادر داغدار شویم. @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کارگر وبلاگنویسی که در اوین کشته شد
بازخوانی آخرین نامه ستار بهشتی: "تهدید میکنند اطلاعرسانی نکنید وگرنه دهانتان را میبندیم"
ستار بهشتی، کارگر و وبلاگنویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد تا نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی، علاوه بر وبلاگنویسی، با اسامی مستعار در شبکههای اجتماعی مطالبی را در مخالفت با حکومت ایران منتشر میکرد. او بعد از چندین بار احضار و تهدید به بازداشت، روز نهم آبان ماه ۱۳۹۱ توسط مأموران پلیس فتا در منزلش در رباطکریم دستگیر شد و ماموران بعد از چهار روز، در ۱۳ آبان، خبر جان باختنش را به خانوادهاش دادند. او چند روز بعد تحت نظر نیروهای امنیتی و با حضور حداقلی اعضای خانوادهاش به خاک سپرده شد.
ستار پیش از بازداشت در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:
«دیروز بنده را تهدید کردند به مادرت بگو بهزودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمیبندی؟. میگویم: کاری انجام نمیدهم که لازم به بستن دهانم باشد، میگویند: وراجی زیاد میکنی، میگویم: چیزی که میبینم ومی شنوم را مینویسم. میگویند: هر کاری بخواهیم میکنیم هر رفتاری را انجام میدهیم، شما باید خفه شوید و اطلاعرسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد، بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده!».
متن کامل آخرین پست ستار بهشتی را اینجا بخوانید:http://bit.ly/1iAr8C3
ستار بهشتی اگر گمنام نبود، زنده بود؟
http://bit.ly/1E78mca
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
http://bit.ly/1wKDTMV
ویدیو: رسانه گوهر عشقي مي شويم
https://goo.gl/VsAzBp
@Tavaana_TavaanaTech
بازخوانی آخرین نامه ستار بهشتی: "تهدید میکنند اطلاعرسانی نکنید وگرنه دهانتان را میبندیم"
ستار بهشتی، کارگر و وبلاگنویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد تا نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی، علاوه بر وبلاگنویسی، با اسامی مستعار در شبکههای اجتماعی مطالبی را در مخالفت با حکومت ایران منتشر میکرد. او بعد از چندین بار احضار و تهدید به بازداشت، روز نهم آبان ماه ۱۳۹۱ توسط مأموران پلیس فتا در منزلش در رباطکریم دستگیر شد و ماموران بعد از چهار روز، در ۱۳ آبان، خبر جان باختنش را به خانوادهاش دادند. او چند روز بعد تحت نظر نیروهای امنیتی و با حضور حداقلی اعضای خانوادهاش به خاک سپرده شد.
ستار پیش از بازداشت در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:
«دیروز بنده را تهدید کردند به مادرت بگو بهزودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمیبندی؟. میگویم: کاری انجام نمیدهم که لازم به بستن دهانم باشد، میگویند: وراجی زیاد میکنی، میگویم: چیزی که میبینم ومی شنوم را مینویسم. میگویند: هر کاری بخواهیم میکنیم هر رفتاری را انجام میدهیم، شما باید خفه شوید و اطلاعرسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد، بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده!».
متن کامل آخرین پست ستار بهشتی را اینجا بخوانید:http://bit.ly/1iAr8C3
ستار بهشتی اگر گمنام نبود، زنده بود؟
http://bit.ly/1E78mca
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
http://bit.ly/1wKDTMV
ویدیو: رسانه گوهر عشقي مي شويم
https://goo.gl/VsAzBp
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تک نوازی سنتور زنده یاد حسین ملک
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
تک نوازی سنتور زنده یاد حسین ملک @Tavaana_TavaanaTech
سالروز درگذشت حسین ملک، نوازنده سنتور
حسين ملک، در ۱۶ تيرماه ۱۳۰۴ در دروازهدولت تهران به دنیا آمد. ملک از همان کودکی و سن کم و تحت تاثیر داییهای خود که اهل موسیقی بودند به موسیقی علاقهمند شد. دو برادر دیگر حسین، اسدالله و عبداالله نیز نوازندگان شناخته شدهای شدند. حسين به سنتور، اسدالله به ويولون،عبدالله ملک ضرب را به عنوان ساز اختصاصی خود انتخاب کردند و هر سه در این سازها نوازندگان توانایی شدند.حسين ملک از سن هشت سالگی براي فراگيری سنتور نزد حبيب سماعی، استاد برجسته سنتور میرود. استاد بعدی ملک پس از سماعی استاد ابوالحسن صبا است.
حسين ملک غير از سماعی و ابوالحسن خان صبا، از مكتب استادان بزرگی همچون نور علیخان برومند، شكرالله خان قهرمانی، ركنالدينخان مختاری، حسين ياحقی، ابراهيم منصوری و دكتر بروكشلی استفاده كرده و به همراه قمرالملوک وزيری دستگاههای اصفهان و ابوعطا را به صورتی كاملا نو اجرا میکنند.
ملک در سال ۱۳۲۰ به رادیو می رود و در ارکستر صبا، سلونوازی میکند که این همکاری تا مردادماه ۱۳۳۲ تداوم مییابد و پس از تاسیس تلویزیون ایران، ملک اولین سلیست تلویزیون میشود. ملک علاوه بر اینها همکاری خود با وزارت فرهنگ را نیز آغاز میکند و علاوه بر نوازندگی به تعمیر و ساختن ساز برای برنامههای مختلف این وزارتخانه مبادرت میورزد.
حسین ملک شروع به ساخت سنتور بر اساس اصولی که صحیح میدانسته میکند و سنتورهای ساخته شده ملک با استقبال فراوانی روبهرو میشود اما همچنان نواقصی نیز داشته است که ملک در نوازندگی با آن دچار مشکل میشد. ملک برای برطرفکردن نواقص سیستم نوازندگی و نتخوانی سنتور را تغییر داد و یک خرک به سیمهای سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نتخوانی، نوازندگی و کوککردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک که زیر نظر صبا، ساختن ویولون و سنتور و ویولون سل را نزد آراکلیان فرا گرفته بود در این کارگاه شروع به ساختن سنتور روی اصول صحیح می شود به طوری که سنتورهای ساخته شده وی با استقبال روبرو میشود ولی باز هم سنتور دارای نواقصی بود که بعدها ملک را با مشکلاتی روبرو ساخت ، ملک ناچارا سیستم نوازندگی و نت خوانی این ساز را تغییراتی داد و آن این بود که یک خرک به سیم های سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نت خوانی، نوازندگی و کوک کردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک در برنامههای تلوزیونی با خوانندگانی نظیر احمد ابراهیمی و احمد سالمی کار کرده و جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرتهای زیادی به کشورهای پاکستان، هندوستان، افغانستان، مصر، امارات، کویت، عربستان، بحرین، تونس، اردن، ترکیه، تایلند، سنگاپور، چین، کره جنوبی، شوروی، ژاپن ، فیلیپین، هلند، بلژیک، دانمارک، فنلاند، آمریکا، فرانسه ( همراه با دکتر برکشلی و احمد عبادی )، اسپانیا (همراه با اسدالله ملک ) – برنده جایزه اول مدال یاپالونا- ایتالیا ( در شهر ونیز – برنده مدال اول موسیقی این شهر) انجام میدهد.
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب خاک میکشد.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
حسين ملک، در ۱۶ تيرماه ۱۳۰۴ در دروازهدولت تهران به دنیا آمد. ملک از همان کودکی و سن کم و تحت تاثیر داییهای خود که اهل موسیقی بودند به موسیقی علاقهمند شد. دو برادر دیگر حسین، اسدالله و عبداالله نیز نوازندگان شناخته شدهای شدند. حسين به سنتور، اسدالله به ويولون،عبدالله ملک ضرب را به عنوان ساز اختصاصی خود انتخاب کردند و هر سه در این سازها نوازندگان توانایی شدند.حسين ملک از سن هشت سالگی براي فراگيری سنتور نزد حبيب سماعی، استاد برجسته سنتور میرود. استاد بعدی ملک پس از سماعی استاد ابوالحسن صبا است.
حسين ملک غير از سماعی و ابوالحسن خان صبا، از مكتب استادان بزرگی همچون نور علیخان برومند، شكرالله خان قهرمانی، ركنالدينخان مختاری، حسين ياحقی، ابراهيم منصوری و دكتر بروكشلی استفاده كرده و به همراه قمرالملوک وزيری دستگاههای اصفهان و ابوعطا را به صورتی كاملا نو اجرا میکنند.
ملک در سال ۱۳۲۰ به رادیو می رود و در ارکستر صبا، سلونوازی میکند که این همکاری تا مردادماه ۱۳۳۲ تداوم مییابد و پس از تاسیس تلویزیون ایران، ملک اولین سلیست تلویزیون میشود. ملک علاوه بر اینها همکاری خود با وزارت فرهنگ را نیز آغاز میکند و علاوه بر نوازندگی به تعمیر و ساختن ساز برای برنامههای مختلف این وزارتخانه مبادرت میورزد.
حسین ملک شروع به ساخت سنتور بر اساس اصولی که صحیح میدانسته میکند و سنتورهای ساخته شده ملک با استقبال فراوانی روبهرو میشود اما همچنان نواقصی نیز داشته است که ملک در نوازندگی با آن دچار مشکل میشد. ملک برای برطرفکردن نواقص سیستم نوازندگی و نتخوانی سنتور را تغییر داد و یک خرک به سیمهای سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نتخوانی، نوازندگی و کوککردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک که زیر نظر صبا، ساختن ویولون و سنتور و ویولون سل را نزد آراکلیان فرا گرفته بود در این کارگاه شروع به ساختن سنتور روی اصول صحیح می شود به طوری که سنتورهای ساخته شده وی با استقبال روبرو میشود ولی باز هم سنتور دارای نواقصی بود که بعدها ملک را با مشکلاتی روبرو ساخت ، ملک ناچارا سیستم نوازندگی و نت خوانی این ساز را تغییراتی داد و آن این بود که یک خرک به سیم های سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نت خوانی، نوازندگی و کوک کردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک در برنامههای تلوزیونی با خوانندگانی نظیر احمد ابراهیمی و احمد سالمی کار کرده و جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرتهای زیادی به کشورهای پاکستان، هندوستان، افغانستان، مصر، امارات، کویت، عربستان، بحرین، تونس، اردن، ترکیه، تایلند، سنگاپور، چین، کره جنوبی، شوروی، ژاپن ، فیلیپین، هلند، بلژیک، دانمارک، فنلاند، آمریکا، فرانسه ( همراه با دکتر برکشلی و احمد عبادی )، اسپانیا (همراه با اسدالله ملک ) – برنده جایزه اول مدال یاپالونا- ایتالیا ( در شهر ونیز – برنده مدال اول موسیقی این شهر) انجام میدهد.
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب خاک میکشد.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
هنرش نیز بگو...
از خیابان انقلاب میگذشتم، دیدم نمای بعضی از ساختمانهای قدیمی به طرزی غیرعادی تمیز و برق افتادهاند و تجدید رنگآمیزی شدهاند. دقت بیشتر معلومم کرد که جلوی برخی دیگر از ساختمانهای قدیمی هم داربست برپا کردهاند برای همین کار. و چه کار خوبی! ساختمانهای قدیمی خیابانهای این قسمت از شهر، یادگارهای معماری دوران نوزایی تهران، بهخصوص در دهههای بیست و سی هستند. ساده و زیبا. یادگارهای زمانی که تهران این قدر شلوغ نشده بود.
در دهههای اخیر، نمای این ساختمانها کثیف و دلگیر شده و غبار سالها بر آنها نشسته بود. (لکههای روی شیشهٔ ماشین من، البته یادگار باران پریشب است!). حالا انگار شهرداری یا نهاد دیگری به مالکان و مدیران این ساختمانها دستور روشویی و رنگآمیزی داده. چه کار خوبی! ممنون
هوشنگ گلمکانی،سردبیر ماهنامهٔ «فیلم»
https://goo.gl/32cXcC
@Tavaana_TavaanaTech
از خیابان انقلاب میگذشتم، دیدم نمای بعضی از ساختمانهای قدیمی به طرزی غیرعادی تمیز و برق افتادهاند و تجدید رنگآمیزی شدهاند. دقت بیشتر معلومم کرد که جلوی برخی دیگر از ساختمانهای قدیمی هم داربست برپا کردهاند برای همین کار. و چه کار خوبی! ساختمانهای قدیمی خیابانهای این قسمت از شهر، یادگارهای معماری دوران نوزایی تهران، بهخصوص در دهههای بیست و سی هستند. ساده و زیبا. یادگارهای زمانی که تهران این قدر شلوغ نشده بود.
در دهههای اخیر، نمای این ساختمانها کثیف و دلگیر شده و غبار سالها بر آنها نشسته بود. (لکههای روی شیشهٔ ماشین من، البته یادگار باران پریشب است!). حالا انگار شهرداری یا نهاد دیگری به مالکان و مدیران این ساختمانها دستور روشویی و رنگآمیزی داده. چه کار خوبی! ممنون
هوشنگ گلمکانی،سردبیر ماهنامهٔ «فیلم»
https://goo.gl/32cXcC
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
هنرش نیز بگو... از خیابان انقلاب میگذشتم، دیدم نمای بعضی از ساختمانهای قدیمی به طرزی غیرعادی تمیز و برقافتادهاند و تجدید رنگآمیزی شدهاند. دقت بیشتر معلومم کرد که جلوی برخی دیگر از ساختمانهای قدیمی هم داربست برپا کردهاند برای همین کار. و چه کار خوبی!…
آموزشکده توانا
به آتش کشیده شدن کاخ سفید توسط انگلیسیها @Tavaana_TavaanaTech 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به آتش کشیده شدن کاخ سفید توسط انگلیسیها
پرده اول: زمانی نه چندان دور یعنی ۲۰۲ سال پیش، جنگ ۱۸۱۲ بین ایالات متحده و امپراتوری بریتانیا روی داد. محدودیتهای تجاری، زندانی شدن ملوانان آمریکایی توسط نیروی دریایی بریتانیا و ادامه مسائل بعد از استقلال و همچنین امکان الحاق کانادا به ایالات متحده، آمریکاییها را به اعلان جنگ علیه بریتانیا ترغیب کرد. در بحبوحه این جنگ بریتانیاییها درگیر جنگ با ناپلئون و فرانسه در اروپا بودند. در جریان این جنگ واشنگتن به اشغال نیروهای بریتانیا درآمد و قسمتهایی از این شهر و از جمله کاخ سفید به آتش کشیده شد. سرخپوستان آمریکا نیز به یاری انگلستان بر ضد آمریکا جنگیدند. این جنگ با شکست انگلستان و سرخپوستان، از آمریکا به پایان رسید.
پرده دوم: ۲۰۰ سال بعد در کاخ سفید ایالات متحده، دیوید کامرون خطاب به باراک اوباما میگوید: درحالی که اینجا ایستادهام کمی خجالت میکشم که دویست سال پیش اجداد من سعی کردند این کاخ را نابود کنند (خنده اوباما و حضار)، اکنون که نگاه میکنم میبینم که شما در محافظت از اینجا کمی بهتر عمل کردهاید. واضحه که این بار انگلیسیها رو دست کم نگرفتید!
پرده سوم: بعد از ۲۰۰ سال که رابطه مستعمره-ارباب تبدیل به رابطه ارباب-ارباب شده است، ملت و دولتهای دو کشور میتوانند به همین راحتی، گذشته خونبار نزدیک خود را فراموش کنند و با فرهنگی که نگاهش به آینده است و نه به گذشته (امپراطوری و افتخارات گذشته) با دیپلماسی خنده، از اجداد جنگ طلب خود حتی خجالت هم بکشند. بماند که سیاست پیچ و خمها و زیر و بمهای خود را دارد و این را همه می دانیم.
پرده چهارم: برای من جای سئوال است در ایران چه ساز و کاری ست که هویتها و فرهنگها هر جا به "حقخواهی" برای نجات آنچه از آنها در حال احتضار باقی مانده وارد میدان میشوند، سریع و با یک اشاره به ۲۵۰۰ یا ۱۰۰۰ یا ۱۴۰۰ سال پیش حواله داده میشوند؟ این گیر کردن "نگاه به گذشته" و حب و بغضهای تاریخی در فرهنگ ایران و نفیِ وضعیت و نیازهای حال چه میوهای برای درخت خشکیده فرهنگ و سیاست ایران خواهد داشت؟
نظر شما درباره این نوشته از هماهان آموزشکده توانا چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
پرده اول: زمانی نه چندان دور یعنی ۲۰۲ سال پیش، جنگ ۱۸۱۲ بین ایالات متحده و امپراتوری بریتانیا روی داد. محدودیتهای تجاری، زندانی شدن ملوانان آمریکایی توسط نیروی دریایی بریتانیا و ادامه مسائل بعد از استقلال و همچنین امکان الحاق کانادا به ایالات متحده، آمریکاییها را به اعلان جنگ علیه بریتانیا ترغیب کرد. در بحبوحه این جنگ بریتانیاییها درگیر جنگ با ناپلئون و فرانسه در اروپا بودند. در جریان این جنگ واشنگتن به اشغال نیروهای بریتانیا درآمد و قسمتهایی از این شهر و از جمله کاخ سفید به آتش کشیده شد. سرخپوستان آمریکا نیز به یاری انگلستان بر ضد آمریکا جنگیدند. این جنگ با شکست انگلستان و سرخپوستان، از آمریکا به پایان رسید.
پرده دوم: ۲۰۰ سال بعد در کاخ سفید ایالات متحده، دیوید کامرون خطاب به باراک اوباما میگوید: درحالی که اینجا ایستادهام کمی خجالت میکشم که دویست سال پیش اجداد من سعی کردند این کاخ را نابود کنند (خنده اوباما و حضار)، اکنون که نگاه میکنم میبینم که شما در محافظت از اینجا کمی بهتر عمل کردهاید. واضحه که این بار انگلیسیها رو دست کم نگرفتید!
پرده سوم: بعد از ۲۰۰ سال که رابطه مستعمره-ارباب تبدیل به رابطه ارباب-ارباب شده است، ملت و دولتهای دو کشور میتوانند به همین راحتی، گذشته خونبار نزدیک خود را فراموش کنند و با فرهنگی که نگاهش به آینده است و نه به گذشته (امپراطوری و افتخارات گذشته) با دیپلماسی خنده، از اجداد جنگ طلب خود حتی خجالت هم بکشند. بماند که سیاست پیچ و خمها و زیر و بمهای خود را دارد و این را همه می دانیم.
پرده چهارم: برای من جای سئوال است در ایران چه ساز و کاری ست که هویتها و فرهنگها هر جا به "حقخواهی" برای نجات آنچه از آنها در حال احتضار باقی مانده وارد میدان میشوند، سریع و با یک اشاره به ۲۵۰۰ یا ۱۰۰۰ یا ۱۴۰۰ سال پیش حواله داده میشوند؟ این گیر کردن "نگاه به گذشته" و حب و بغضهای تاریخی در فرهنگ ایران و نفیِ وضعیت و نیازهای حال چه میوهای برای درخت خشکیده فرهنگ و سیاست ایران خواهد داشت؟
نظر شما درباره این نوشته از هماهان آموزشکده توانا چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
Forwarded from آموزشکده توانا
#نعمتالله_آغاسی، #هنرمند کوچه و بازار
به موسیقیشان میگویند «موسیقی #کوچهوبازاری». اوج این نوع موسیقی دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی است. این موسیقی ظاهرا محبوب قشر متوسط به پائین جامعه ایران بود اما قشر متوسط به بالا هم آن را گوش میکردند و فقط اعتراف نمیکردند که به این نوع موسیقی هم گوش میکنند چرا که آن را دون شان خود میدانستند.
برخی میگویند باید سند ششدانگ این نوع موسیقی را به نام «نعمتالله آغاسی» زد. ۲۹ تیرماه که گذشت ۷۷ سال از تولد این خواننده مشهور کوچهوبازاری گذشت.
نعمتالله آزموده با نام هنری آغاسی، ۲۹ تیرماه ۱۳۱۸ در شهر آبادان به دنیا آمد. پدر او اصفهانی و مادرش دزفولی بود.
پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی فعالیت این نوع خوانندگان کوچهوبازاری متوقف شد. این نوع #موسیقی حتا به شکل زیر زمینی نیز به حیات خود ادامه نداد و کمتر خوانندهای تلاش کرد به این سبک بخواند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان چاپ لسآنجلس میگوید که عمر هنری خوانندگان کوچهوبازاری در همان لالهزار پایان میگرفت اما آغاسی این چارچوب را شکست و توانست از لالهزار فراتر برود و شنوندگانی خارج از محدوده مخاطبان همیشگی موسیقی کوچهوبازاری بیابد.
مهدی ذکایی در گفتوگو با بیبیسی رمز موفقیت آغاسی را سادگی کارهای آغاسی میداند:
«آغاسی حرف دل مردم را می زد، حرف دل عاشقان ساده و بی ريای کوچه و بازار را که خيلی کم حرفهايشان را کسی شنيده بود. خيلی ساده حرف می زد، خيلی ساده می خواند و خيلی ساده روی صحنه بود.»
مهدی ذکائی ادامه میدهد که آغاسی قادر بود به راحتی با مخاطبانش ارتباط برقرار کند. به نحوی که با گذشتن چند دقيقه از برنامه او و با خواندن نخستين آهنگش، مردم را به روی صحنه میکشيد يا خود به ميان آنها میرفت. به گفته او، شايد برای نخستين بار بود که خواننده ای با ميکروفون به ميان مردم می رفت و آهنگ می خواند: «مردم در آواز خواندن او شريک میشدند.»
آغاسی در اواخر زندگیاش چند بار برای اجرای برنامه به ارج از کشور رفت و کنسرتهایی در شهرهای اروپایی و آمریکا برگزار کرد.
او یک بار پس از انقلاب اسلامی به مناسبت یکی از اعیاد مذهبی اجازه یافت تا به تئاتر پارس در لالهزار برود و برنامه اجرا کند و آواز بخواند. استقبال از او بینظیر بود و این استقبال موجب شد که بار دیگر جلوی خواندن او را بگیرند و اجازه ندهند که برنامه اجرا کند.
نعمتالله آغاسی روز شنبه چهاردهم آبانماه ۱۳۸۴ بر اثر سکته مغزی و در سن ۶۶ سالگی در شهر کرج درگذشت و در گورستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/4nCusw
@Tavaana_TavaanaTech
به موسیقیشان میگویند «موسیقی #کوچهوبازاری». اوج این نوع موسیقی دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی است. این موسیقی ظاهرا محبوب قشر متوسط به پائین جامعه ایران بود اما قشر متوسط به بالا هم آن را گوش میکردند و فقط اعتراف نمیکردند که به این نوع موسیقی هم گوش میکنند چرا که آن را دون شان خود میدانستند.
برخی میگویند باید سند ششدانگ این نوع موسیقی را به نام «نعمتالله آغاسی» زد. ۲۹ تیرماه که گذشت ۷۷ سال از تولد این خواننده مشهور کوچهوبازاری گذشت.
نعمتالله آزموده با نام هنری آغاسی، ۲۹ تیرماه ۱۳۱۸ در شهر آبادان به دنیا آمد. پدر او اصفهانی و مادرش دزفولی بود.
پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی فعالیت این نوع خوانندگان کوچهوبازاری متوقف شد. این نوع #موسیقی حتا به شکل زیر زمینی نیز به حیات خود ادامه نداد و کمتر خوانندهای تلاش کرد به این سبک بخواند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان چاپ لسآنجلس میگوید که عمر هنری خوانندگان کوچهوبازاری در همان لالهزار پایان میگرفت اما آغاسی این چارچوب را شکست و توانست از لالهزار فراتر برود و شنوندگانی خارج از محدوده مخاطبان همیشگی موسیقی کوچهوبازاری بیابد.
مهدی ذکایی در گفتوگو با بیبیسی رمز موفقیت آغاسی را سادگی کارهای آغاسی میداند:
«آغاسی حرف دل مردم را می زد، حرف دل عاشقان ساده و بی ريای کوچه و بازار را که خيلی کم حرفهايشان را کسی شنيده بود. خيلی ساده حرف می زد، خيلی ساده می خواند و خيلی ساده روی صحنه بود.»
مهدی ذکائی ادامه میدهد که آغاسی قادر بود به راحتی با مخاطبانش ارتباط برقرار کند. به نحوی که با گذشتن چند دقيقه از برنامه او و با خواندن نخستين آهنگش، مردم را به روی صحنه میکشيد يا خود به ميان آنها میرفت. به گفته او، شايد برای نخستين بار بود که خواننده ای با ميکروفون به ميان مردم می رفت و آهنگ می خواند: «مردم در آواز خواندن او شريک میشدند.»
آغاسی در اواخر زندگیاش چند بار برای اجرای برنامه به ارج از کشور رفت و کنسرتهایی در شهرهای اروپایی و آمریکا برگزار کرد.
او یک بار پس از انقلاب اسلامی به مناسبت یکی از اعیاد مذهبی اجازه یافت تا به تئاتر پارس در لالهزار برود و برنامه اجرا کند و آواز بخواند. استقبال از او بینظیر بود و این استقبال موجب شد که بار دیگر جلوی خواندن او را بگیرند و اجازه ندهند که برنامه اجرا کند.
نعمتالله آغاسی روز شنبه چهاردهم آبانماه ۱۳۸۴ بر اثر سکته مغزی و در سن ۶۶ سالگی در شهر کرج درگذشت و در گورستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/4nCusw
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
نعمتالله آغاسی؛ هنرمند کوچه و بازار
به موسیقیشان میگویند «موسیقی کوچهوبازاری». اوج این نوع موسیقی دهه سی و چهل خورشیدی است. این موسیقی ظاهرا محبوب قشر متوسط به پایین جامعه ایران بود اما قشر متوسط به بالا هم آن را گوش میکردند و
Forwarded from بشکن Beshkan
برای دریافت فیلترشکنهای امن، رایگان و سریع عضو خبرنامه بشکن شوید تا همیشه جدیدترین فیلترشکنها را در اینباکس خود داشته باشید: http://goo.gl/A7DbzA
سوالات فنی خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
سوالات فنی خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
آموزشکده توانا
«به یاد بنان» با صدای «سروش فیروزیان» و تنظیم «مجید درخشانی» @Tavaana_TavaanaTech
«به یاد بنان» منتشر شد
با صدای «سروش فیروزیان» و تنظیم «مجید درخشانی»
مجید درخشانی در یادداشتی کوتاه درباره این اثر چنین نگاشته است: «خیلی وقت بود جای شنیدنِ قطعه ای با حس و حال و فضای موسیقی اصیل و زیبای قدیم در میانِ سیل انبوهِ قطعات فرّار و تکنیکال و پر سر و صدای امروز، خالی بود!
بازسازیِ قطعه ای زیبا و پر احساس، از دلِ بهترین و طلایی ترین دوره ی تاریخ موسیقیِ مان: دوره ی بنان!
ولی متاسفانه امروزه که فضای رایج در موسیقی دارد به سمت فرهنگی نادرست از بکارگیری تکنیک و سرعت، و نیز تنظیمات نامانوس و ناملموس می رود، حضور چنین آثاری میتواند نقطه ی عطف و امیدی برای فضای امروز شنیده هایمان باشد.»
به گزارش تارنمای «موسیقی ایرانیان»، قطعه ی «به یاد بنان»، اثریست که موسیقی کلام آن را «حسینعلی ملاح» ساخته و تنظیم و موسیقی میانی آن بر عهده ی «مجید درخشانی» است. شعر انتخاب شده برای این قطعه نیز از سروده های «اسماعیل نواب صفا» است. در این اثر، «علیرضا دریایی»، «امین گلستانی» و «عارف پیوندی» همکاری داشته اند و مراحل ضبط آن در استودیو «عالمتاب» انجام گرفته است.
«سید وحید حسینی» کارگردان قطعه ی «به یاد بنان»، «محدثه گلچین عارفی» تدوینگر، «نفیسه افشاری» مجری طرح، «هادی شلالوند» تصویر بردار و «علیرضا نکو لعل تک» صدابردار و ترکیب کننده ی صدا، بوده اند.
لینک تماشای آنلاین و یا دانلود ویدیو در از طریق سایت «بیپ تونز»
(https://goo.gl/68avD6)
منبع خبر:
https://goo.gl/dV7QXB
@Tavaana_TavaanaTech
با صدای «سروش فیروزیان» و تنظیم «مجید درخشانی»
مجید درخشانی در یادداشتی کوتاه درباره این اثر چنین نگاشته است: «خیلی وقت بود جای شنیدنِ قطعه ای با حس و حال و فضای موسیقی اصیل و زیبای قدیم در میانِ سیل انبوهِ قطعات فرّار و تکنیکال و پر سر و صدای امروز، خالی بود!
بازسازیِ قطعه ای زیبا و پر احساس، از دلِ بهترین و طلایی ترین دوره ی تاریخ موسیقیِ مان: دوره ی بنان!
ولی متاسفانه امروزه که فضای رایج در موسیقی دارد به سمت فرهنگی نادرست از بکارگیری تکنیک و سرعت، و نیز تنظیمات نامانوس و ناملموس می رود، حضور چنین آثاری میتواند نقطه ی عطف و امیدی برای فضای امروز شنیده هایمان باشد.»
به گزارش تارنمای «موسیقی ایرانیان»، قطعه ی «به یاد بنان»، اثریست که موسیقی کلام آن را «حسینعلی ملاح» ساخته و تنظیم و موسیقی میانی آن بر عهده ی «مجید درخشانی» است. شعر انتخاب شده برای این قطعه نیز از سروده های «اسماعیل نواب صفا» است. در این اثر، «علیرضا دریایی»، «امین گلستانی» و «عارف پیوندی» همکاری داشته اند و مراحل ضبط آن در استودیو «عالمتاب» انجام گرفته است.
«سید وحید حسینی» کارگردان قطعه ی «به یاد بنان»، «محدثه گلچین عارفی» تدوینگر، «نفیسه افشاری» مجری طرح، «هادی شلالوند» تصویر بردار و «علیرضا نکو لعل تک» صدابردار و ترکیب کننده ی صدا، بوده اند.
لینک تماشای آنلاین و یا دانلود ویدیو در از طریق سایت «بیپ تونز»
(https://goo.gl/68avD6)
منبع خبر:
https://goo.gl/dV7QXB
@Tavaana_TavaanaTech
بیپ تونز، مرجع خرید و دانلود آهنگ جدید و موسیقی ایرانی و خارجی - beeptunes
آهنگ موزیک ویدئو به یاد بنان از آلبوم موزیک ویدئوهای مجید درخشانی مجید درخشانی
دانلود آهنگ موزیک ویدئو به یاد بنان از آلبوم موزیک ویدئوهای مجید درخشانی مجید درخشانی در بیپ تونز، مرجع خرید و دانلود آهنگ جدید و موسیقی ایرانی و خارجی