تغییر نام خیابان «ناز» به «شیخ نمر»
ظهر امروز اعضای شورای شهر به تغییر نام خیابان ناز به نام شیخ نمر رای مثبت دادند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
ظهر امروز اعضای شورای شهر به تغییر نام خیابان ناز به نام شیخ نمر رای مثبت دادند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
تغییر نام خیابان «ناز» به «شیخ نمر»
ظهر امروز اعضای شورای شهر به تغییر نام خیابان ناز به نام شیخ نمر رای مثبت دادند.
به گزارش ایسنا ظهر امروز در دویست و هشتاد و پنجمین جلسه رسمی شورای چهارم شهر تهران اعضای شورا به تغییر نام خیابان ناز واقع در منطقه یک به نام شیخ نمر رأی مثبت دادهاند؛ این در حالیست که تغییر نام کوچه کمال واقع در محدوده منطقه هشت و همچنین تغییر نام خیابان اسفراینی به جلسه بعد موکول شد.
شیخ نمر فقیه شیعه عربستانی بود که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۲۰۱۲ بازداشت شد و در روز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ از سوی دادگاه جنایی عربستان سعودی به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، به «اعدام با شمشیر و به صلیب کشیده شدن در انظار عمومی» محکوم و در دوم ژانویه ۲۰۱۶ اعدام شد.
@Tavaana_TavaanaTech
ظهر امروز اعضای شورای شهر به تغییر نام خیابان ناز به نام شیخ نمر رای مثبت دادند.
به گزارش ایسنا ظهر امروز در دویست و هشتاد و پنجمین جلسه رسمی شورای چهارم شهر تهران اعضای شورا به تغییر نام خیابان ناز واقع در منطقه یک به نام شیخ نمر رأی مثبت دادهاند؛ این در حالیست که تغییر نام کوچه کمال واقع در محدوده منطقه هشت و همچنین تغییر نام خیابان اسفراینی به جلسه بعد موکول شد.
شیخ نمر فقیه شیعه عربستانی بود که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۲۰۱۲ بازداشت شد و در روز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ از سوی دادگاه جنایی عربستان سعودی به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، به «اعدام با شمشیر و به صلیب کشیده شدن در انظار عمومی» محکوم و در دوم ژانویه ۲۰۱۶ اعدام شد.
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته محمدجواد اکبرین درباره سخنان دیروز رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران:
آقای خامنهای در دیدار امروزش با امامان مساجد تهران: «در اوایل فتنه به یکی از سران فتنه گفتم شما در ظاهر با نظام هستید و به گفتهی خودتان در حال اعتراض انتخاباتی هستید اما بدانید که مدیریت این جریان به دست بیگانگان میافتد و آنها با استفاده از کار شما، اصل نظام را هدف میگیرند. آنها (البته اگر با نگاه خوشبینانه به ماجرا بنگریم) حرف اینجانب را نفهمیدند و وارد شدند و همه دیدند که چگونه انتخابات، بهانهای برای حمله و نفی اصل نظام شد. برخی میگویند یک حرفی آنموقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده میشود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته میشود».
•پینوشت:
احتمالا آقای خامنهای نمیداند که جملهی «آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته میشود» تا چه اندازه بیمایه است؛ اگر چنین باشد همهی کسانی که در پوشش تفسیر سخنان رهبری و با شعار دفاع از او هر کاری میکنند و هر چیزی مینویسند او باید موضع بگیرد وگرنه به حساب او گذاشته میشود. اگر اینطور باشد خیلی چیزها (که فعلا شرم دارم از مثالزدن) به حسابش میرود که بعید میدانم حضرتش راضی باشند!
اما از این که بگذریم گمان نمیکنم آقای خامنهای نداند که چقدر زشت است ششسال مُدام دربارهی کسانی حرف بزند که حقپاسخ و دفاع را از آنها سلب کرده و بدون محاکمه و مراعات الفبای دادرسی زندانیشان کرده است. اتفاقا او بهتر از هر کسی میداند که چرا مجبور است به هر بهانهای و در هر جمعی ادعاهایش دربارهی هشتادوهشت را تکرار کند و حتی از پیشنمازهای مساجد تهران هم نگذرد. در پیروزی رهبران جنبش سبز همین بس که آنها در سکوتشان هم سربلندند و بینیاز از تکرار.
منبع:کانال تلگرام سحام نیوز درباره نظر این فعال سیاسی شما چه فکر می کنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
آقای خامنهای در دیدار امروزش با امامان مساجد تهران: «در اوایل فتنه به یکی از سران فتنه گفتم شما در ظاهر با نظام هستید و به گفتهی خودتان در حال اعتراض انتخاباتی هستید اما بدانید که مدیریت این جریان به دست بیگانگان میافتد و آنها با استفاده از کار شما، اصل نظام را هدف میگیرند. آنها (البته اگر با نگاه خوشبینانه به ماجرا بنگریم) حرف اینجانب را نفهمیدند و وارد شدند و همه دیدند که چگونه انتخابات، بهانهای برای حمله و نفی اصل نظام شد. برخی میگویند یک حرفی آنموقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده میشود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته میشود».
•پینوشت:
احتمالا آقای خامنهای نمیداند که جملهی «آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته میشود» تا چه اندازه بیمایه است؛ اگر چنین باشد همهی کسانی که در پوشش تفسیر سخنان رهبری و با شعار دفاع از او هر کاری میکنند و هر چیزی مینویسند او باید موضع بگیرد وگرنه به حساب او گذاشته میشود. اگر اینطور باشد خیلی چیزها (که فعلا شرم دارم از مثالزدن) به حسابش میرود که بعید میدانم حضرتش راضی باشند!
اما از این که بگذریم گمان نمیکنم آقای خامنهای نداند که چقدر زشت است ششسال مُدام دربارهی کسانی حرف بزند که حقپاسخ و دفاع را از آنها سلب کرده و بدون محاکمه و مراعات الفبای دادرسی زندانیشان کرده است. اتفاقا او بهتر از هر کسی میداند که چرا مجبور است به هر بهانهای و در هر جمعی ادعاهایش دربارهی هشتادوهشت را تکرار کند و حتی از پیشنمازهای مساجد تهران هم نگذرد. در پیروزی رهبران جنبش سبز همین بس که آنها در سکوتشان هم سربلندند و بینیاز از تکرار.
منبع:کانال تلگرام سحام نیوز درباره نظر این فعال سیاسی شما چه فکر می کنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همنوازی زیبای خواهران دبیرزاده
از اینستاگرام مهرناز دبیرزاده
چه زییا می نوازند.چقدر جامعه ما تشنه موسیقی و شادی و زیبایی است.
http://ow.ly/5HrH303vMXP
https://goo.gl/iWIAIH
@Tavaana_TavaanaTech
از اینستاگرام مهرناز دبیرزاده
چه زییا می نوازند.چقدر جامعه ما تشنه موسیقی و شادی و زیبایی است.
http://ow.ly/5HrH303vMXP
https://goo.gl/iWIAIH
@Tavaana_TavaanaTech
سی دختر و پسر با پلاکارد "دوچرخه سواری بانوان شرعی و قانونی است"، در خیابان های تهران رکاب زدند.
منبع: توییتر رورشاک
کتاب کنش های کوچک ایستادگی را بخوانید:
https://goo.gl/meeP0A
@Tavaana_TavaanaTech
منبع: توییتر رورشاک
کتاب کنش های کوچک ایستادگی را بخوانید:
https://goo.gl/meeP0A
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطع درختان جنگل گلستان
قطع غیر مجاز درختان جنگل گلستان همچنان از سوی افراد سودجو ادامه دارد.
خبرگزاری مهر
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/eOGQ303r7Ud
@Tavaana_TavaanaTech
قطع غیر مجاز درختان جنگل گلستان همچنان از سوی افراد سودجو ادامه دارد.
خبرگزاری مهر
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/eOGQ303r7Ud
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ریشخند ۱۹: فاجعه حماسه اولین مدال #المپیک #زنان برنامه طنز علیرضا رضایی https://tavaana.org/fa/Rishkhand19 @Tavaana_TavaanaTech
تقدیر امروز آیت الله خامنه ای از "بانوان ورزشکاری که نشانه افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند" و "بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید"، در حالی بیان شد که حضور زنان ایرانی در رقابت های جهانی، در گذشته با مخالفت مکرر گروهی از روحانیون ارشد محافظه کار مواجه شده بود.
از قضا یکی از موضوعات این مخالفت را، حمل پرچم ایران از سوی ورزشکاران زن در مراسم افتتاحیه المپیک تشکیل می داده؛ اقدامی که هرچند نوعی تصمیم تبلیغاتیِ دولتی بوده، اما در همین حد هم از سوی عده ای تحمل نشده است. به عنوان نمونه، به دنبال پرچمداری هما حسنی، قایقران ایرانی، در المپیک سال ۲۰۰۸ پکن، احمد علم الهدی در خطبه های نمازجمعه مشهد این کار را "جنگ با ارزش ها و آماده سازی مردم برای فرج امام زمان"، "سرپیچی از فرمایشات معصومان" و "حرکتی تند و ضد ارزشی" توصیف کرده بود.
قابل توجه اینکه صفحه اینستاگرامی همین روحانی، امسال نه تنها در مقابل پرچمداری زنان موضع نگرفته، که "مقام قهرمانی المپیک ۲۰۱۶" را به کیمیا علیزاده تبریک گفته و لازم دیده "شایعه" مخالفت او با خانم علیزاده را تکذیب کند: "آیت الله علم الهدی تاکنون هیچ اظهارنظری در خصوص شما نداشتهاند و اظهارات منتسب به ایشان که در فضای مجازی در حال انتشار است، کذب محض میباشد". توضیحی که در ادامه، ظاهرا موضع آقای علمالهدی در مورد حضورهای بعدی زنان در میادین جهانی را هم مشخص کرده است: "به امید پیروزی های بعدی".
کسب مدل المپیک ریو از سوی دختر تکواندوکار ایرانی در شرایطی مورد تمجید کسانی چون آقایان خامنه ای و علم الهدی قرار گرفته، که دو سال پیش، اعتراض آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید نسبت به مدال آوری دختران در ورزش های رزمی، به تیتر برجسته رسانههای اصولگرای ایران تبدیل شده بود. عبدالله جوادی آملی بعد از موفقیت های کاراتهکاران زن در مسابقات آسیایی ۲۰۱۴ گفته بود: "کمال زن در مادر شدن است... فضیلت زن در این نیست که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد."
بعید است نظر روحانیونی چون آیت الله جوادی آملی در مورد مدال آوری زنان در ورزش های رزمی یا سایر رشته های ورزشی تغییر کرده باشد. حتی نمی توان مطمئن بود که امثال آقای علم الهدی، به گونه ای تغییر موضع داده باشند که مهمترین موضوع قابل ذکر در ارتباط با حضور زنان در المپیک را، تمجید از موفقیت یک دختر رزمیکار بدانند. مهمتر اینکه، هیچ نشانه ای وجود ندارد که تغییر نسبی در لحن برخی روحانیون – ولو ارشد– به معنی کاهش تبعیضهای موجود علیه زنان ورزشکار ایران باشد.
با وجود همه اینها، احتمالا یک چیز قابل انکار نیست: اینکه زنان ورزشکار ایرانی، با موفقیت های جهانی خود، به تدریج "هزینه" انکار یا نادیده گرفتن قابلیتهایشان در جامعه مردسالار را بالا بردهاند.
به نظر معنی دار می رسد که احمد علم الهدی، که زمانی در خطبه های نماز جمعه، حضور بین المللی زنان ورزشکار را "جنگ با ارزش ها" می دانست، اکنون لاجرم از تریبونی کاملا متفاوت – اینستاگرام– به دختری که "کسانی را زده و برای ما مدال آورده" توضیح می دهد که به محضر این قهرمان ملی جسارتی نکرده است.
از تلگرام حسین باستانی
نظر شما چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
از قضا یکی از موضوعات این مخالفت را، حمل پرچم ایران از سوی ورزشکاران زن در مراسم افتتاحیه المپیک تشکیل می داده؛ اقدامی که هرچند نوعی تصمیم تبلیغاتیِ دولتی بوده، اما در همین حد هم از سوی عده ای تحمل نشده است. به عنوان نمونه، به دنبال پرچمداری هما حسنی، قایقران ایرانی، در المپیک سال ۲۰۰۸ پکن، احمد علم الهدی در خطبه های نمازجمعه مشهد این کار را "جنگ با ارزش ها و آماده سازی مردم برای فرج امام زمان"، "سرپیچی از فرمایشات معصومان" و "حرکتی تند و ضد ارزشی" توصیف کرده بود.
قابل توجه اینکه صفحه اینستاگرامی همین روحانی، امسال نه تنها در مقابل پرچمداری زنان موضع نگرفته، که "مقام قهرمانی المپیک ۲۰۱۶" را به کیمیا علیزاده تبریک گفته و لازم دیده "شایعه" مخالفت او با خانم علیزاده را تکذیب کند: "آیت الله علم الهدی تاکنون هیچ اظهارنظری در خصوص شما نداشتهاند و اظهارات منتسب به ایشان که در فضای مجازی در حال انتشار است، کذب محض میباشد". توضیحی که در ادامه، ظاهرا موضع آقای علمالهدی در مورد حضورهای بعدی زنان در میادین جهانی را هم مشخص کرده است: "به امید پیروزی های بعدی".
کسب مدل المپیک ریو از سوی دختر تکواندوکار ایرانی در شرایطی مورد تمجید کسانی چون آقایان خامنه ای و علم الهدی قرار گرفته، که دو سال پیش، اعتراض آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید نسبت به مدال آوری دختران در ورزش های رزمی، به تیتر برجسته رسانههای اصولگرای ایران تبدیل شده بود. عبدالله جوادی آملی بعد از موفقیت های کاراتهکاران زن در مسابقات آسیایی ۲۰۱۴ گفته بود: "کمال زن در مادر شدن است... فضیلت زن در این نیست که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد."
بعید است نظر روحانیونی چون آیت الله جوادی آملی در مورد مدال آوری زنان در ورزش های رزمی یا سایر رشته های ورزشی تغییر کرده باشد. حتی نمی توان مطمئن بود که امثال آقای علم الهدی، به گونه ای تغییر موضع داده باشند که مهمترین موضوع قابل ذکر در ارتباط با حضور زنان در المپیک را، تمجید از موفقیت یک دختر رزمیکار بدانند. مهمتر اینکه، هیچ نشانه ای وجود ندارد که تغییر نسبی در لحن برخی روحانیون – ولو ارشد– به معنی کاهش تبعیضهای موجود علیه زنان ورزشکار ایران باشد.
با وجود همه اینها، احتمالا یک چیز قابل انکار نیست: اینکه زنان ورزشکار ایرانی، با موفقیت های جهانی خود، به تدریج "هزینه" انکار یا نادیده گرفتن قابلیتهایشان در جامعه مردسالار را بالا بردهاند.
به نظر معنی دار می رسد که احمد علم الهدی، که زمانی در خطبه های نماز جمعه، حضور بین المللی زنان ورزشکار را "جنگ با ارزش ها" می دانست، اکنون لاجرم از تریبونی کاملا متفاوت – اینستاگرام– به دختری که "کسانی را زده و برای ما مدال آورده" توضیح می دهد که به محضر این قهرمان ملی جسارتی نکرده است.
از تلگرام حسین باستانی
نظر شما چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
آیت الله علم الهدی: تو کنسرت میخواهی، مشهدی نباش، برو یک شهر دیگر زندگی کن. نظر شما در مورد این سخنان چیست؟ @Tavaana_TavaanaTech
مطلبی از کانال تلگرام "آخوند علیه آخوند" که گویا توسط جمعی طلبه اداره می شود و به نقد روحانیون حکومتی می پردازد، این مطلب توسط همراهان توانا برایمان ارسال شده:
«مراجع تقلیدی که محافظان دین هستند؛ چرا لب از سخن بسته اند؟!»
سید احمد علم الهدی چند سال پیش، برای اولین بار با استناد به یک حدیث جعلی و بدون سند، ادعا کرد که حد فاصل کوه های هزار مسجد تا بینالود یعنی تمامی دشت مشهد، جزو حریم امام رضاست و سپس این طور نتیجه گیری کرد که همان طور که نمی توان در حرم امام رضا کنسرت برگزار کرد؛ پس در کل محدوده دشت مشهد نیز نباید چنین کاری صورت گیرد!
حدیث مورد استناد وی این بود: «بین الجبلین روضة من ریاض الجنة» (هیچ گونه سند معتبری برای این جمله یافت نشده است!)
اما چند نکته:
1: سید احمد علم الهدی یک حدیث مجعول و فاقد سند را به امامان دین نسبت داده است. وی یا از بی سند بودن این حدیث ساختگی مطلع بوده یا نه؟ اگر مطلع نبوده؛ دانش وی محل تردید و انکار است و شایسته این جایگاه نیست! و اگر مطلع بوده که این حدیث فاقد سند معتبر است؛ پس یک دروغ را به امامان دین نسبت داده است و تقوایش زیر سوال می رود!
2: عالمان شریعت و مراجع تقلید که نگاهبانان دین هستند چرا سکوت کرده اند؟ چرا در مقابل تحریف و بدعتی که سید احمد علم الهدی ایجاد کرده لب فرو بسته اند؟! چرا ناصر مکارم شیرازی که سید علی اصغر غروی را به خاطر آن مقاله محکم و مستندش، به زندان انداخت؛ در مقابل سید احمد علم الهدی سکوت کرده است؟!
3: من این سکوت را نشانه ای از بیماری تفکر دینی عالمان شریعت می دانم. ظاهرا ایشان معتقدند که هدف وسیله را توجیه می کند. زیرا به خاطر محدود کردن کنسرت ها، ترجیح داده اند که یک امام جمعه کم سواد و دانش، با استناد به یک حدیث نامعتبر چنین آشوب و تنشی در کشور راه بیندازد.
4: وقتی که نظر بی پایه یک واعظ دینی، بر مطالبه مشروع چندین میلیون نفر ترجیح داده می شود؛ چرا از مردم سالاری دینی سخن گفته می شود؟! این وضعیت چزی جز استبداد و دیکتاتوری است؟!
https://telegram.me/Akhoondha
نظر شما چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
«مراجع تقلیدی که محافظان دین هستند؛ چرا لب از سخن بسته اند؟!»
سید احمد علم الهدی چند سال پیش، برای اولین بار با استناد به یک حدیث جعلی و بدون سند، ادعا کرد که حد فاصل کوه های هزار مسجد تا بینالود یعنی تمامی دشت مشهد، جزو حریم امام رضاست و سپس این طور نتیجه گیری کرد که همان طور که نمی توان در حرم امام رضا کنسرت برگزار کرد؛ پس در کل محدوده دشت مشهد نیز نباید چنین کاری صورت گیرد!
حدیث مورد استناد وی این بود: «بین الجبلین روضة من ریاض الجنة» (هیچ گونه سند معتبری برای این جمله یافت نشده است!)
اما چند نکته:
1: سید احمد علم الهدی یک حدیث مجعول و فاقد سند را به امامان دین نسبت داده است. وی یا از بی سند بودن این حدیث ساختگی مطلع بوده یا نه؟ اگر مطلع نبوده؛ دانش وی محل تردید و انکار است و شایسته این جایگاه نیست! و اگر مطلع بوده که این حدیث فاقد سند معتبر است؛ پس یک دروغ را به امامان دین نسبت داده است و تقوایش زیر سوال می رود!
2: عالمان شریعت و مراجع تقلید که نگاهبانان دین هستند چرا سکوت کرده اند؟ چرا در مقابل تحریف و بدعتی که سید احمد علم الهدی ایجاد کرده لب فرو بسته اند؟! چرا ناصر مکارم شیرازی که سید علی اصغر غروی را به خاطر آن مقاله محکم و مستندش، به زندان انداخت؛ در مقابل سید احمد علم الهدی سکوت کرده است؟!
3: من این سکوت را نشانه ای از بیماری تفکر دینی عالمان شریعت می دانم. ظاهرا ایشان معتقدند که هدف وسیله را توجیه می کند. زیرا به خاطر محدود کردن کنسرت ها، ترجیح داده اند که یک امام جمعه کم سواد و دانش، با استناد به یک حدیث نامعتبر چنین آشوب و تنشی در کشور راه بیندازد.
4: وقتی که نظر بی پایه یک واعظ دینی، بر مطالبه مشروع چندین میلیون نفر ترجیح داده می شود؛ چرا از مردم سالاری دینی سخن گفته می شود؟! این وضعیت چزی جز استبداد و دیکتاتوری است؟!
https://telegram.me/Akhoondha
نظر شما چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
از توییتر فرانک
Faranak__: t.co/PTN8WchlSj
آقای #وزیربهداشت، کجای این جمله نوشته که مایلم اعضای بدنم را فقط به #ایرانی ها اهدا کنم؟
@Tavaana_TavaanaTech
Faranak__: t.co/PTN8WchlSj
آقای #وزیربهداشت، کجای این جمله نوشته که مایلم اعضای بدنم را فقط به #ایرانی ها اهدا کنم؟
@Tavaana_TavaanaTech
محمد حیدری موسیقیدان وآهنگساز برجسته و مشهور درگذشت.
محمد حیدری (زادهٔ دی ۱۳۱۶ در تهران)، ردیف دان، آهنگساز و نوازنده سنتور ایرانی مقیم آمریکا بود. از معروفترین آثار او، ترانه های او "قلبم گرفت" ، "سوغاتی"، "بهار بهار" با صدای هایده و "بیا بنویسیم" با صدای مهستی است.
او آهنگسازی بسیاری از ترانه های هایده، مهستی، معین، گلپا و بسیاری خواننده های دیگر را انجام داده بود.
محمد حیدری در دی ماه ۱۳۱۶ در تهران متولد گردید. وی در سن ۱۳ سالگی مقدمات نوازندگی سنتور را از استاد ابولحسن صبا فرا گرفت. مدتی نیز از تجربیات عبداله دوامی و محمد ایرانی مجرد بهره برد. از سال ۱۳۳۴ به مدت یک سال با ارکستر شماره یک هنرهای زیبا به سرپرستی ابوالحسن صبا همکاری داشت و از ۱۳۳۶ با گروه دیگری در اداره هنرهای زیبا به سرپرستی نصرتاله گلپایگانی همکاری داشت. از همین دوران تا سال ۱۳۵۷ برنامههای متعددی در داخل و خارج کشور اجرا کرد.
محمد حیدری از سال ۱۳۴۰ نیز به تدریس در هنرستان موسیقی ملی و کلاسهای شبانه هنرستان اشتغال داشت. وی توانست شاگردان چیرهدستی را به موسیقی ایرانی معرفی کند. او سرپرستی «گروه نوازندگان» را نیز عهده دار بود و همراه با نوازندگان و خوانندگان مختلف، برنامههایی را نیز در رادیو به اجرا درآورد.
اسماعیل واثقی که از شاگردان حیدری بوده است و اکنون یکی از نوازندگان برجسته سنتور است در مورد استاد خود چنین میگوید: «سنتور ایران به حیدری بدهکار است.»
محمد حیدری پس از انقلاب به آمریکا مهاجرت نمود و فعالیت هنری خود را در زمینههای ساخت ترانه، تدریس و نوازندگی سنتور ادامه داد.
یادش را گرامی میداریم.
@Tavaana_TavaanaTech
محمد حیدری (زادهٔ دی ۱۳۱۶ در تهران)، ردیف دان، آهنگساز و نوازنده سنتور ایرانی مقیم آمریکا بود. از معروفترین آثار او، ترانه های او "قلبم گرفت" ، "سوغاتی"، "بهار بهار" با صدای هایده و "بیا بنویسیم" با صدای مهستی است.
او آهنگسازی بسیاری از ترانه های هایده، مهستی، معین، گلپا و بسیاری خواننده های دیگر را انجام داده بود.
محمد حیدری در دی ماه ۱۳۱۶ در تهران متولد گردید. وی در سن ۱۳ سالگی مقدمات نوازندگی سنتور را از استاد ابولحسن صبا فرا گرفت. مدتی نیز از تجربیات عبداله دوامی و محمد ایرانی مجرد بهره برد. از سال ۱۳۳۴ به مدت یک سال با ارکستر شماره یک هنرهای زیبا به سرپرستی ابوالحسن صبا همکاری داشت و از ۱۳۳۶ با گروه دیگری در اداره هنرهای زیبا به سرپرستی نصرتاله گلپایگانی همکاری داشت. از همین دوران تا سال ۱۳۵۷ برنامههای متعددی در داخل و خارج کشور اجرا کرد.
محمد حیدری از سال ۱۳۴۰ نیز به تدریس در هنرستان موسیقی ملی و کلاسهای شبانه هنرستان اشتغال داشت. وی توانست شاگردان چیرهدستی را به موسیقی ایرانی معرفی کند. او سرپرستی «گروه نوازندگان» را نیز عهده دار بود و همراه با نوازندگان و خوانندگان مختلف، برنامههایی را نیز در رادیو به اجرا درآورد.
اسماعیل واثقی که از شاگردان حیدری بوده است و اکنون یکی از نوازندگان برجسته سنتور است در مورد استاد خود چنین میگوید: «سنتور ایران به حیدری بدهکار است.»
محمد حیدری پس از انقلاب به آمریکا مهاجرت نمود و فعالیت هنری خود را در زمینههای ساخت ترانه، تدریس و نوازندگی سنتور ادامه داد.
یادش را گرامی میداریم.
@Tavaana_TavaanaTech
کاتالینا والنسیا رکابزن کلمبیایی که گفته میشود همسر سفیر سوئد در ایران است.
یکی از رکابزنانی که با این پلاکارد از انقلاب به ولیعصر رکاب زد: دوچرخه سواری بانوان شرعی و قانونی است.
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از رکابزنانی که با این پلاکارد از انقلاب به ولیعصر رکاب زد: دوچرخه سواری بانوان شرعی و قانونی است.
@Tavaana_TavaanaTech
بعد از چند روز؛ اطفای حریق جنگل های کردستان(مریوان) بدون هیچ امکاناتی و فقط با تکیه بر همت مردمانش و شاخ و برگ خود درختان.
مرداد 1395
@Tavaana_TavaanaTech
مرداد 1395
@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت محمد رحمانیان ستایش جوانی جاودانی بهرام بیضایی
مورد عجیب بهرام بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مورد عجیب بهرام بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یادداشتی در ستایش جوانی جاودانی بهرام بیضایی
مورد عجیب بهرام بیضایی
...یکصد سال بعد، در غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماهِ سالِ 1495 هجری شمسی، وقتی همه ی ما، از نگارنده ی این سطور گرفته تا روزنامهنگار و خوانندگانِ احتمالیِ این یادداشت، از قید و بندِ حیات رها شدهایم، ارواح تعدادی از ما بر سَرِ صحنه ی فیلمبرداری نسخه ی تازهای از فیلم «مسافران» احضار شدهاند. اصلاً خیال کنید پنجشنبه شبی است و ارواح مردگان آزادند به سیر و سیاحت و گشت و گذار. و ما در این شبِ جمعهی کوتاه مرداد ماه، سرکشی به صحنه ی فیلمبرداری را بر دید و بازدید نوادگان و نوادگان نوادگان خویش ترجیح دادهایم. قرار است سکانس پایانی مسافران، فیلمبرداری شود و ما که صد و بیست سی سالِ قبل بارها این فیلم را دیدهایم، میدانیم در این صحنه قرار است از میانِ جمع، ناگهان عدهای از جا برخیزند و سویی را نشان دهند و سپس از درِ تالارِ خانه مردگان وارد شوند. دوربین میچرخد و اینبار به جای مهتاب و دو پسرکانش، و نیز حشمت و راننده و زرینکلا، کسان دیگری به درون میآیند. آینه در دستِ علی حاتمی و عباس کیارستمی است. و پشتِ سرشان سهراب شهیدثالث و جلال مقدم و فرخ غفاری و فریدون گُله و ساموئل خاچیکیان و خیلیهای دیگر... ما ارواح، با دیدنِ مردگان نسخه ی جدید مسافران، از آنجا که نه انگشتِ حیرت درست و حسابی داریم و نه دهان، در سکوت تنها تماشا میکنیم. مردگان صورتشان میدرخشد. عروس لبخند میزند و مادربزرگ پَس نمیافتد. در چهره ی هیچکس ناباوری نیست جز ما ارواحِ یکصدساله. همه علامت را دریافتهاند؛ چرا که آینه میدرخشد و همه در نورِ آن قرار گرفتهاند. ستوانِ جوانی به احترام کلاهش را از سر برمیدارد. کیارستمی لبخند میزد و به شهید ثالث میگوید به سلامتی زندگی! علی حاتمی خوشحال است که همه ی آداب عزا بهدرستی انجام شده است. خاچکیان به همه شک دارد . فریدون گله به یاد مهرگیاهش می افتد . جلال مقدم به فرار مردگان از تله ی مرگ می اندیشد.زنان کِل میکشند و مردان دست میزنند. آینه از مقابلِ ما ارواح میگذرد. در آینه ما به جای خود پسربچه ی فیلمِ یک اتفاق ساده را میبینیم و سوزنبانِ طبیعتِ بیجان را. حسنکچل و باباشمل و مجید ظروفچی را. پسرکِ مسافر و برادرانِ احمدپور و حسین سبزیان را. با خود میگوییم اسپشیالافکت در این صدساله چقدر پیشرفت کرده، اما ارواح هیچچیز اگر نداشته باشند «تهدل» دارند و ما ته دلمان میدانیم هیچ جلوه ی ویژهای در کار نیست. این جلوه ی رُخ دوست است تابیده بر ارواحِ ما. عروس - که خیلی شبیه به مژده شمسایی ست - جلو میآید و میداند که حالا دیگر اوست که باید آینه را نگه دارد. صدای خانم بزرگ میآید که میگوید: آمدند! به شما گفتم که در راهند! صدای کارگردان جوان میآید که میگوید: بُرّ! ما ارواح به هم نگاه میکنیم. یکی توضیح میدهد بُرّ همان کات است و ما اگر نفسمان نبریده بود میتوانستیم نفسی بهراحتی بکشیم. کارگردانِ جوان به سوی ما بازمیگردد. بهرام بیضایی است با همان شمایلی که در عکسهای پشتِ صحنه ی رگبار از او دیده بودیم. آرام و سبکبال قدم برمیدارد و سوت میزند. نکاتی را به عروس و مادربزرگ و داماد - که از حمید امجد خوش قیافه تر نیست - یادآوری میکند و میگوید: دوباره میگیریم!... کارگردانهای آینه به دست میگویند: ما خوب بودیم؟ و بیضایی چشمانش برق میزند: شما همیشه خوبید!... و ما ارواح اگر چشم داشتیم و اشک، دلمان میخواست تا قیامت گریه کنیم.
منبع: فیسبوک محمد رحمانیان
@Tavaana_TavaanaTech
مورد عجیب بهرام بیضایی
...یکصد سال بعد، در غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماهِ سالِ 1495 هجری شمسی، وقتی همه ی ما، از نگارنده ی این سطور گرفته تا روزنامهنگار و خوانندگانِ احتمالیِ این یادداشت، از قید و بندِ حیات رها شدهایم، ارواح تعدادی از ما بر سَرِ صحنه ی فیلمبرداری نسخه ی تازهای از فیلم «مسافران» احضار شدهاند. اصلاً خیال کنید پنجشنبه شبی است و ارواح مردگان آزادند به سیر و سیاحت و گشت و گذار. و ما در این شبِ جمعهی کوتاه مرداد ماه، سرکشی به صحنه ی فیلمبرداری را بر دید و بازدید نوادگان و نوادگان نوادگان خویش ترجیح دادهایم. قرار است سکانس پایانی مسافران، فیلمبرداری شود و ما که صد و بیست سی سالِ قبل بارها این فیلم را دیدهایم، میدانیم در این صحنه قرار است از میانِ جمع، ناگهان عدهای از جا برخیزند و سویی را نشان دهند و سپس از درِ تالارِ خانه مردگان وارد شوند. دوربین میچرخد و اینبار به جای مهتاب و دو پسرکانش، و نیز حشمت و راننده و زرینکلا، کسان دیگری به درون میآیند. آینه در دستِ علی حاتمی و عباس کیارستمی است. و پشتِ سرشان سهراب شهیدثالث و جلال مقدم و فرخ غفاری و فریدون گُله و ساموئل خاچیکیان و خیلیهای دیگر... ما ارواح، با دیدنِ مردگان نسخه ی جدید مسافران، از آنجا که نه انگشتِ حیرت درست و حسابی داریم و نه دهان، در سکوت تنها تماشا میکنیم. مردگان صورتشان میدرخشد. عروس لبخند میزند و مادربزرگ پَس نمیافتد. در چهره ی هیچکس ناباوری نیست جز ما ارواحِ یکصدساله. همه علامت را دریافتهاند؛ چرا که آینه میدرخشد و همه در نورِ آن قرار گرفتهاند. ستوانِ جوانی به احترام کلاهش را از سر برمیدارد. کیارستمی لبخند میزد و به شهید ثالث میگوید به سلامتی زندگی! علی حاتمی خوشحال است که همه ی آداب عزا بهدرستی انجام شده است. خاچکیان به همه شک دارد . فریدون گله به یاد مهرگیاهش می افتد . جلال مقدم به فرار مردگان از تله ی مرگ می اندیشد.زنان کِل میکشند و مردان دست میزنند. آینه از مقابلِ ما ارواح میگذرد. در آینه ما به جای خود پسربچه ی فیلمِ یک اتفاق ساده را میبینیم و سوزنبانِ طبیعتِ بیجان را. حسنکچل و باباشمل و مجید ظروفچی را. پسرکِ مسافر و برادرانِ احمدپور و حسین سبزیان را. با خود میگوییم اسپشیالافکت در این صدساله چقدر پیشرفت کرده، اما ارواح هیچچیز اگر نداشته باشند «تهدل» دارند و ما ته دلمان میدانیم هیچ جلوه ی ویژهای در کار نیست. این جلوه ی رُخ دوست است تابیده بر ارواحِ ما. عروس - که خیلی شبیه به مژده شمسایی ست - جلو میآید و میداند که حالا دیگر اوست که باید آینه را نگه دارد. صدای خانم بزرگ میآید که میگوید: آمدند! به شما گفتم که در راهند! صدای کارگردان جوان میآید که میگوید: بُرّ! ما ارواح به هم نگاه میکنیم. یکی توضیح میدهد بُرّ همان کات است و ما اگر نفسمان نبریده بود میتوانستیم نفسی بهراحتی بکشیم. کارگردانِ جوان به سوی ما بازمیگردد. بهرام بیضایی است با همان شمایلی که در عکسهای پشتِ صحنه ی رگبار از او دیده بودیم. آرام و سبکبال قدم برمیدارد و سوت میزند. نکاتی را به عروس و مادربزرگ و داماد - که از حمید امجد خوش قیافه تر نیست - یادآوری میکند و میگوید: دوباره میگیریم!... کارگردانهای آینه به دست میگویند: ما خوب بودیم؟ و بیضایی چشمانش برق میزند: شما همیشه خوبید!... و ما ارواح اگر چشم داشتیم و اشک، دلمان میخواست تا قیامت گریه کنیم.
منبع: فیسبوک محمد رحمانیان
@Tavaana_TavaanaTech