This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تنها ویدیویی زیبا از نواختن پیانو در میان انبوهی از یخ نیست. نواختن این پیانو برای جنبشیست که به آب شدن یخهای شمالگان (ناحیه پیرامون قطب شمال) معترض است.
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه سالمرگ نصرت رحمانی، شاعر کوچه و بازار
نصرت رحمانی در دهم اسفند سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد. در مدرسه پست و تلگراف و تلفن درس خواند. مدتی در رادیو مشغول بود و روزنامهنگاری هم کرد. با مجلههای «فردوسی»، «تهران مصور»، «سپیده و سیاه» و «امید ایران» همکاری داشت و مسئول صفحههای شعر مجله «زن روز» شد. از آغاز دهه ۲۰ سرودن شعر را آغاز کرد و در دهه ۳۰ به مرز شهرت رسید.
علاوه بر سرودن شعر گهگاه داستاننویسی میکرد و با نام مستعار لولی و ترمه در مجلات هفتگی مطالب خود را انتشار میداد. رحمانی از نخستین شاعران عصر ماست که زبان مردم کوچه و بازار را وارد شعر کرد. او سالهای آخر عمر خود را در رشت زندگی کرد و در روز جمعه ۲۷ خرداد سال ۱۳۷۹ دیده از جهان فرو بست.
ای سنگفرش راه که شبهای بیسحر
تک بوسههای پای مرا نوش کردهای
ای سنگفرش راه که در تلخی سکوت
آواز گامهای مرا گوش کردهای
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد
جز من که سالهاست کنار تو ماندهام
بر روی سنگهای تو با پای خسته ...، آه
عمری بخیره پیکر خود را کشاندم
ای سنگفرش هیچ در این تیره شام ژرف
آواز آشنای کسی را شنیدهای؟
در جستجوی او به کجا تن کشم، دگر
ای سنگفرش گم شدهام را ندیدهای؟
@Tavaana_TavaanaTech
نصرت رحمانی در دهم اسفند سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد. در مدرسه پست و تلگراف و تلفن درس خواند. مدتی در رادیو مشغول بود و روزنامهنگاری هم کرد. با مجلههای «فردوسی»، «تهران مصور»، «سپیده و سیاه» و «امید ایران» همکاری داشت و مسئول صفحههای شعر مجله «زن روز» شد. از آغاز دهه ۲۰ سرودن شعر را آغاز کرد و در دهه ۳۰ به مرز شهرت رسید.
علاوه بر سرودن شعر گهگاه داستاننویسی میکرد و با نام مستعار لولی و ترمه در مجلات هفتگی مطالب خود را انتشار میداد. رحمانی از نخستین شاعران عصر ماست که زبان مردم کوچه و بازار را وارد شعر کرد. او سالهای آخر عمر خود را در رشت زندگی کرد و در روز جمعه ۲۷ خرداد سال ۱۳۷۹ دیده از جهان فرو بست.
ای سنگفرش راه که شبهای بیسحر
تک بوسههای پای مرا نوش کردهای
ای سنگفرش راه که در تلخی سکوت
آواز گامهای مرا گوش کردهای
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد
جز من که سالهاست کنار تو ماندهام
بر روی سنگهای تو با پای خسته ...، آه
عمری بخیره پیکر خود را کشاندم
ای سنگفرش هیچ در این تیره شام ژرف
آواز آشنای کسی را شنیدهای؟
در جستجوی او به کجا تن کشم، دگر
ای سنگفرش گم شدهام را ندیدهای؟
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
در اینستاگرام تواناتک،علاوه بر دسترسی به مطالب آموزشی و اخبار #تکنولوژی می توانید سوال های فنی تان را هم بپرسید
ایمیل tech@tavaana.org هم پاسخگوی سوالات
http://instagram.com/tavaantech
@tavaanatech
ایمیل tech@tavaana.org هم پاسخگوی سوالات
http://instagram.com/tavaantech
@tavaanatech
تیر خلاص به جنگلهای جنوب #کرمانشاه
«متاسفانه از جنگلهای جنوب کرمانشاه خبرهای ناگواری میرسد ... و عرض متوسط خط عبور لوله گاز، به بیش از ۶۰ متر رسیده است. در حالیکه میتوان با عرضی معادل هشت متر هم این کار را انجام داد. تلختر آنکه این حرکت شرمآور را دارد وزارتخانهای انجام میدهد که اخیرا جایزه ملی #محیط_زیست را هم ربوده!
به نظرم آقای مهندس جلالوندی باید به سرعت وارد ماجرا شود و اجازه ادامه این تخریب باورنکردنی را که از دو روز پیش در نواحی جنوبی استان شروع شده، ندهد. بیچاره #زاگرس که اگر آتش یا ریزگردی هم به سراغش نیاید؛ اگر در زیراشکوبش دیمزار راه نیانداخته و اجازه زادآوری طبیعی را از او نگیرند؛ اگر دام و سگهای گله فراوان، آرامش زیستمندان ارزشمندش را نربایند؛ اگر #زغالسازان اجازه دهند که نفسی بگیرد؛ اگر #قاچاقچیان #چوب و زمینخواران را بتوان مهار کرد و اگر صمغگیری و گلازنی و کتزنی، رمقی برایش بنهد؛ دست آخر شرکت گاز یا سدسازها میآیند و تیر خلاص را شلیک میکنند! چرا؟ به راستی چگونه در دولتی محیط زیستی چنین اتفاقاتی در سکوت باید تحمل شود؟
چنین تخریبی واقعا باورکردنی نیست. چرا همکاران من در اداره کل محیط زیست کرمانشاه سکوت کردهاند؟»
متن را محمد درویش، کارشناس در کانال تلگرام خود نوشته و منتشر کرده است.
#جنگل
@Tavaana_TavaanaTech
«متاسفانه از جنگلهای جنوب کرمانشاه خبرهای ناگواری میرسد ... و عرض متوسط خط عبور لوله گاز، به بیش از ۶۰ متر رسیده است. در حالیکه میتوان با عرضی معادل هشت متر هم این کار را انجام داد. تلختر آنکه این حرکت شرمآور را دارد وزارتخانهای انجام میدهد که اخیرا جایزه ملی #محیط_زیست را هم ربوده!
به نظرم آقای مهندس جلالوندی باید به سرعت وارد ماجرا شود و اجازه ادامه این تخریب باورنکردنی را که از دو روز پیش در نواحی جنوبی استان شروع شده، ندهد. بیچاره #زاگرس که اگر آتش یا ریزگردی هم به سراغش نیاید؛ اگر در زیراشکوبش دیمزار راه نیانداخته و اجازه زادآوری طبیعی را از او نگیرند؛ اگر دام و سگهای گله فراوان، آرامش زیستمندان ارزشمندش را نربایند؛ اگر #زغالسازان اجازه دهند که نفسی بگیرد؛ اگر #قاچاقچیان #چوب و زمینخواران را بتوان مهار کرد و اگر صمغگیری و گلازنی و کتزنی، رمقی برایش بنهد؛ دست آخر شرکت گاز یا سدسازها میآیند و تیر خلاص را شلیک میکنند! چرا؟ به راستی چگونه در دولتی محیط زیستی چنین اتفاقاتی در سکوت باید تحمل شود؟
چنین تخریبی واقعا باورکردنی نیست. چرا همکاران من در اداره کل محیط زیست کرمانشاه سکوت کردهاند؟»
متن را محمد درویش، کارشناس در کانال تلگرام خود نوشته و منتشر کرده است.
#جنگل
@Tavaana_TavaanaTech
زندگی دوگانه زنان در ترکیه
زندگی زنان در ترکیه پر از تناقض است. زنان ترک در سال ۱۹۳۴ و قبلتر از بسیاری همتایانشان در اروپا دارای حق رأی شدند و نسبت به دیگر زنان مسلمان در گوشه و کنار دنیا زندگی اجتماعیتر و فعالتری دارند، آنقدر که این مسئله و این تفاوت سبک زندگی زنان ترک همیشه زبانزد جهانگردان خارجی بوده است. اما زندگی به عنوان یک زن در ترکیه روی دیگری نیز دارد و آن خشونت خانگی و قتلهای ناموسی است.
در دوران حکومت «بولنت اجویت» نیز ترکیه جایی مناسب برای زنان نبود. در سال ۲۰۰۱ ترکیه مقام ۸۱ را در میان ۱۷۵ کشور از نظر توسعه مربوط به زنان، به دست آورد. این شاخص که به وضعیت زنان از نظر بهداشتی، آموزش و درآمد میپردازد نه تنها ترکیه را پس از کشورهای اروپایی قرار داد بلکه این کشور در مقایسه با بسیاری از کشورهای مسلمان دیگر، از جمله عربستان، لبنان، اردن، تونس، نیز در جایگاه پایینتری قرار داشت. در شاخص #توانمندسازی_زنان نیز وضع ترکیه بهتر نبود و در میان هفتاد کشور دنیا رتبه ۶۶ را از آن خود کرد که باز از بسیاری از کشورهای درحال توسعه و مسلمان افریقایی و آسیایی در مرتبه نازلتری قرار داشت. در دوران پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، در حدود ده درصد زنان ترکیه در خانوادههای چند همسری زندگی میکردند (علیرغم ممنوعیت چند همسری بر اساس قانون سال ۱۹۲۶) و هر ساله به طور میانگین دویست نفر از زنان ترک بر اثر قتلهای ناموسی جان خود را از دست میدادند. حتی دولت قبلی در ماه جولای ۲۰۰۱ قانونی را تصویب کرده بود که به موجب آن زنانی که در رشته پرستاری تحصیل میکردند پیش از ورود به دانشگاه میبایست تست بکارت میدادند!
با روی کار آمدن دولت اردوغان بوی بهبود وضعیت زنان به مشام میرسید، این دولت در سالهای آغازین قوانینی از تصویب گذراند که به موجب آن خشونت خانگی جرم تلقی شد و فرد خاطی مورد محاکمه قرار میگرفت، تجاوز در زندگی زناشویی مورد شناسایی قرار گرفت، بسیاری از قوانین پدرسالارانه اصلاح شدند و #حق_زن بر بدن و #جنسیت خود به رسمیت شناخته شد. گرچه این قوانین، قوانینی مترقی دیده میشدند و امید میرفت وضعیت #زنان در ترکیه بهبود یابد، اما واقعیت اینطور نبود. در واقع طبق آمار رسمی وزارت دادگستری #ترکیه در فاصله زمانی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ نرخ #خشونت_خانگی در این کشور ۱۴۰۰ درصد افزایش داشت و در همین فاصله زمانی در حدود هفت هزار #زن به دلایل #ناموسی به قتل رسیدند.
ادامه مقاله را از طریق لینک بخوانید:
https://goo.gl/f6NkeD
@Tavaana_TavaanaTech
زندگی زنان در ترکیه پر از تناقض است. زنان ترک در سال ۱۹۳۴ و قبلتر از بسیاری همتایانشان در اروپا دارای حق رأی شدند و نسبت به دیگر زنان مسلمان در گوشه و کنار دنیا زندگی اجتماعیتر و فعالتری دارند، آنقدر که این مسئله و این تفاوت سبک زندگی زنان ترک همیشه زبانزد جهانگردان خارجی بوده است. اما زندگی به عنوان یک زن در ترکیه روی دیگری نیز دارد و آن خشونت خانگی و قتلهای ناموسی است.
در دوران حکومت «بولنت اجویت» نیز ترکیه جایی مناسب برای زنان نبود. در سال ۲۰۰۱ ترکیه مقام ۸۱ را در میان ۱۷۵ کشور از نظر توسعه مربوط به زنان، به دست آورد. این شاخص که به وضعیت زنان از نظر بهداشتی، آموزش و درآمد میپردازد نه تنها ترکیه را پس از کشورهای اروپایی قرار داد بلکه این کشور در مقایسه با بسیاری از کشورهای مسلمان دیگر، از جمله عربستان، لبنان، اردن، تونس، نیز در جایگاه پایینتری قرار داشت. در شاخص #توانمندسازی_زنان نیز وضع ترکیه بهتر نبود و در میان هفتاد کشور دنیا رتبه ۶۶ را از آن خود کرد که باز از بسیاری از کشورهای درحال توسعه و مسلمان افریقایی و آسیایی در مرتبه نازلتری قرار داشت. در دوران پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، در حدود ده درصد زنان ترکیه در خانوادههای چند همسری زندگی میکردند (علیرغم ممنوعیت چند همسری بر اساس قانون سال ۱۹۲۶) و هر ساله به طور میانگین دویست نفر از زنان ترک بر اثر قتلهای ناموسی جان خود را از دست میدادند. حتی دولت قبلی در ماه جولای ۲۰۰۱ قانونی را تصویب کرده بود که به موجب آن زنانی که در رشته پرستاری تحصیل میکردند پیش از ورود به دانشگاه میبایست تست بکارت میدادند!
با روی کار آمدن دولت اردوغان بوی بهبود وضعیت زنان به مشام میرسید، این دولت در سالهای آغازین قوانینی از تصویب گذراند که به موجب آن خشونت خانگی جرم تلقی شد و فرد خاطی مورد محاکمه قرار میگرفت، تجاوز در زندگی زناشویی مورد شناسایی قرار گرفت، بسیاری از قوانین پدرسالارانه اصلاح شدند و #حق_زن بر بدن و #جنسیت خود به رسمیت شناخته شد. گرچه این قوانین، قوانینی مترقی دیده میشدند و امید میرفت وضعیت #زنان در ترکیه بهبود یابد، اما واقعیت اینطور نبود. در واقع طبق آمار رسمی وزارت دادگستری #ترکیه در فاصله زمانی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ نرخ #خشونت_خانگی در این کشور ۱۴۰۰ درصد افزایش داشت و در همین فاصله زمانی در حدود هفت هزار #زن به دلایل #ناموسی به قتل رسیدند.
ادامه مقاله را از طریق لینک بخوانید:
https://goo.gl/f6NkeD
@Tavaana_TavaanaTech
رفتار ضداجتماعی در شبکههای اجتماعی
انسان گرگ انسان؟
آیا شبکههای اجتماعی کارکردهای ضداجتماعی خلق کردهاند؟ اگر چنین است، چرا؟ یا به عبارتی، چرا گسترهٔ رفتارهای ضداجتماعی در شبکههای اجتماعی بسیار بالاست؟ آیا شبکههای اجتماعی بالذات به گسترش چنین رفتارهایی کمک میکنند؟
به نظر اول باید چند مصداق برای رفتار ضداجتماعی برشمرد. رفتار ضد اجتماعی، رفتار و رویکردی خلافِ عرف به دیگران است که به انسجام جمعی ضربه میزند. مثلاً نظرهای راستگرایانه، ملیگرایانه، و نژادپرستانه مدتهاست که [بیشتر] در بخش اروپایی و آمریکایی شبکههای اجتماعی در کامنتها و پستها قابل رصد است. زیر پستهای اکثر رسانههای غربی در فیسبوک، توئیتر و... میتوان حضور قابل توجهی از این گفتمان را حس کرد. احتمالاً در همین راستا، نمود چنین گفتمانی را میتوان در رأی (بخش قابل توجهی از) افراد به ترامپ در آمریکا، حزب آلترناتیو در آلمان، جبهه ملی در فرانسه، حزب آزادی در اتریش، حزب قانون و عدالت در لهستان، حزب مردم در دانمارک، و غیره جستجو کرد.
پلیس بریتانیا در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که نیمی از تماسهای مردمی با پلیس به علتِ گزارش تعرض و رفتار ضداجتماعی، مربوط به جرائم شبکههای اجتماعی (عمدتاً فیسبوک و توئیتر) بوده است.
در فضای مجازی فارسی هم موارد رفتار ضداجتماعی کم نیست. مواردی که ما به شخصه هر روز با آن مواجه هستیم: از حمله به صفحات افراد ایرانی و غیرایرانی صاحب شهرت گرفته تا کامنتهای پر از فحاشی و اهانت در صفحات عمومی این شبکهها، از درگیریها با دیگر ملتها (بخصوص همسایه) تا درگیریهایی که بین افراد وابسته به قومیتهای حاضر در مرزهای ایران، گاهی علیه همدیگر (مثلاً کشاکشهای گاه و بیگاه تورکهای ایرانی و کردها)، و گاهی علیه مرکرنشینانِ مرکزگرا (عربها، تورکها، و... علیه آنچه "فارسها" می خوانند).
از طرفی دیگر، سه فقره از اخیرترین مواردی که منجر به انعکاسی جهانی شد: اول، قتل نماینده پارلمان بریتانیا "جو کاکس" که به گزارش گاردین به طور مرتب در شبکههای اجتماعی مورد تهدید و توهین قرار میگرفت. دوم، زد و خوردهای کم سابقه در جام ملتهای اروپا در فرانسه که مدتها بود در شبکههای اجتماعی به صورت کلامی در جریان بود. سوم، حمله به کلوب همجنسگرایان در فلوریدا که نه تنها مدت هاست در شبکههای اجتماعی جریان دارد (برای مثال میتوانید کامنتهای اهالی ایران و افغانستان را در ذیل خبرهای این رویداد در فیسبوک بخوانید – یا حتی نظرات دیگر محافظه کاران مذهبی درباب دگرباشان در کشورهای مختلف)، بلکه شخص قاتل نیز به تواتر چنین مطالبی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بود.
اینکه چه عواملِ روانشناختی باعث میشود افراد در شبکههای اجتماعی، بدون تردید، شرم، و مانع، رفتار ضد اجتماعی نشان دهند محل بحث من نیست. اینکه تفاوت رفتارِ ضداجتماعیِ «کلامی-نوشتاری» با چنین رفتاری به صورتِ «غیرکلامی» چیست نیز با اینکه مورد علاقه من است اما اینجا محلی برای پرداخت ندارد.
نکته مهم تفاوتِ تواتر و گسترهٔ رفتار ضداجتماعی در واقعیت غیرمجازی با شبکههای مجازی است (البته هر روز این تفکیک دشوارتر میشود). چرا همان افرادی که مثلاً در فیسبوک در اروپا یا ایران علیه قومیتها و نژادهای دیگر نفرت میپراکنند، در واقعیت غیرمجازی در این محیطها به این حد و گستره دیده و شنیده نمیشوند؟ چرا وقتی در اکثر ایالتهای آمریکا، اکثریت جمهوریخواهان به ترامپ رای میدهند، هرگز حملاتی (غیرکلامی-نوشتاری) در چنین گسترهای علیه مسلمانان یا لاتین تبارها رخ نداده است؟
ادامه در پست بعدی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
انسان گرگ انسان؟
آیا شبکههای اجتماعی کارکردهای ضداجتماعی خلق کردهاند؟ اگر چنین است، چرا؟ یا به عبارتی، چرا گسترهٔ رفتارهای ضداجتماعی در شبکههای اجتماعی بسیار بالاست؟ آیا شبکههای اجتماعی بالذات به گسترش چنین رفتارهایی کمک میکنند؟
به نظر اول باید چند مصداق برای رفتار ضداجتماعی برشمرد. رفتار ضد اجتماعی، رفتار و رویکردی خلافِ عرف به دیگران است که به انسجام جمعی ضربه میزند. مثلاً نظرهای راستگرایانه، ملیگرایانه، و نژادپرستانه مدتهاست که [بیشتر] در بخش اروپایی و آمریکایی شبکههای اجتماعی در کامنتها و پستها قابل رصد است. زیر پستهای اکثر رسانههای غربی در فیسبوک، توئیتر و... میتوان حضور قابل توجهی از این گفتمان را حس کرد. احتمالاً در همین راستا، نمود چنین گفتمانی را میتوان در رأی (بخش قابل توجهی از) افراد به ترامپ در آمریکا، حزب آلترناتیو در آلمان، جبهه ملی در فرانسه، حزب آزادی در اتریش، حزب قانون و عدالت در لهستان، حزب مردم در دانمارک، و غیره جستجو کرد.
پلیس بریتانیا در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که نیمی از تماسهای مردمی با پلیس به علتِ گزارش تعرض و رفتار ضداجتماعی، مربوط به جرائم شبکههای اجتماعی (عمدتاً فیسبوک و توئیتر) بوده است.
در فضای مجازی فارسی هم موارد رفتار ضداجتماعی کم نیست. مواردی که ما به شخصه هر روز با آن مواجه هستیم: از حمله به صفحات افراد ایرانی و غیرایرانی صاحب شهرت گرفته تا کامنتهای پر از فحاشی و اهانت در صفحات عمومی این شبکهها، از درگیریها با دیگر ملتها (بخصوص همسایه) تا درگیریهایی که بین افراد وابسته به قومیتهای حاضر در مرزهای ایران، گاهی علیه همدیگر (مثلاً کشاکشهای گاه و بیگاه تورکهای ایرانی و کردها)، و گاهی علیه مرکرنشینانِ مرکزگرا (عربها، تورکها، و... علیه آنچه "فارسها" می خوانند).
از طرفی دیگر، سه فقره از اخیرترین مواردی که منجر به انعکاسی جهانی شد: اول، قتل نماینده پارلمان بریتانیا "جو کاکس" که به گزارش گاردین به طور مرتب در شبکههای اجتماعی مورد تهدید و توهین قرار میگرفت. دوم، زد و خوردهای کم سابقه در جام ملتهای اروپا در فرانسه که مدتها بود در شبکههای اجتماعی به صورت کلامی در جریان بود. سوم، حمله به کلوب همجنسگرایان در فلوریدا که نه تنها مدت هاست در شبکههای اجتماعی جریان دارد (برای مثال میتوانید کامنتهای اهالی ایران و افغانستان را در ذیل خبرهای این رویداد در فیسبوک بخوانید – یا حتی نظرات دیگر محافظه کاران مذهبی درباب دگرباشان در کشورهای مختلف)، بلکه شخص قاتل نیز به تواتر چنین مطالبی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بود.
اینکه چه عواملِ روانشناختی باعث میشود افراد در شبکههای اجتماعی، بدون تردید، شرم، و مانع، رفتار ضد اجتماعی نشان دهند محل بحث من نیست. اینکه تفاوت رفتارِ ضداجتماعیِ «کلامی-نوشتاری» با چنین رفتاری به صورتِ «غیرکلامی» چیست نیز با اینکه مورد علاقه من است اما اینجا محلی برای پرداخت ندارد.
نکته مهم تفاوتِ تواتر و گسترهٔ رفتار ضداجتماعی در واقعیت غیرمجازی با شبکههای مجازی است (البته هر روز این تفکیک دشوارتر میشود). چرا همان افرادی که مثلاً در فیسبوک در اروپا یا ایران علیه قومیتها و نژادهای دیگر نفرت میپراکنند، در واقعیت غیرمجازی در این محیطها به این حد و گستره دیده و شنیده نمیشوند؟ چرا وقتی در اکثر ایالتهای آمریکا، اکثریت جمهوریخواهان به ترامپ رای میدهند، هرگز حملاتی (غیرکلامی-نوشتاری) در چنین گسترهای علیه مسلمانان یا لاتین تبارها رخ نداده است؟
ادامه در پست بعدی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به نظر من، پاسخ در مکانیزمهای «مراقبت و تنبیه» است. سازوکارهای کنترلی که جوامع در طول تاریخ بشر به آنها دست یافتهاند. تاریخ بشر مشحون از صحنههایی تاریک از سبعیت و تخریب (خویش) است. چنین سازوکارهایی، جوامع بشری را پلیسی کردهاند تا افراد ملزم به زندگی در درون قراردادهای اجتماعی شوند. نهادهایی در جامعه اختصاص یافتهاند تا افراد را "تربیت" کرده و مضارِ رفتارهای ضداجتماعی را آموزش دهند. نهادهایی رفتارهای ضداجتماعی را رصد میکنند و نهادهایی نیز با هرگونه رفتار ضداجتماعی رصد شده برخورد میکنند.
به طور خلاصه، شبکههای اجتماعی فاقد این سازوکار (و نهادهای) پلیسی هستند. چنین فقدانی، کاربران انسانیِ آنها را در وضعیتی شبه-طبیعی قرار داده تا «گرگ-انسان»ها جولان دهند. پس احتمالاً کم کم بشر، قراردادهایی درباب این شبکههای تدوین خواهد کرد و نهادهای «مراقبت و تنبیه» برپا خواهد کرد (اخیراً فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و مایکروسافت مسئولیتِ [برخورد با] مطالب منتشر شده در این شبکه ها را پذیرفتهاند.
من تعمداً از لفظ «پلیسی شدن» استفاده میکنم. زیرا برایم بسیار غمانگیز است که – به ظاهر- تنها راه برخورد با رفتارهای ضداجتماعی «مراقبت و تنبیه» است. همچنین، اسفبار است که تجربههای «آزادی آموزشکده توانا:
ِ خود-انگیخته»ی بشر همیشه شکست میخورند. همیشه، خیلی زود، آزادی دود میشود، به هوا می رود، و ابرهای مراقبت و کنترل را شکل میدهد.
نوشته رضا عرب دانشجوی رشته زبانشناسی دانشگاه ورشو
از کانال تلگرامی فیلدوست
https://telegram.me/philldoost
وبلاگ نویسنده:
https://philldoost.wordpress.com/
@Tavaana_TavaanaTech
به طور خلاصه، شبکههای اجتماعی فاقد این سازوکار (و نهادهای) پلیسی هستند. چنین فقدانی، کاربران انسانیِ آنها را در وضعیتی شبه-طبیعی قرار داده تا «گرگ-انسان»ها جولان دهند. پس احتمالاً کم کم بشر، قراردادهایی درباب این شبکههای تدوین خواهد کرد و نهادهای «مراقبت و تنبیه» برپا خواهد کرد (اخیراً فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و مایکروسافت مسئولیتِ [برخورد با] مطالب منتشر شده در این شبکه ها را پذیرفتهاند.
من تعمداً از لفظ «پلیسی شدن» استفاده میکنم. زیرا برایم بسیار غمانگیز است که – به ظاهر- تنها راه برخورد با رفتارهای ضداجتماعی «مراقبت و تنبیه» است. همچنین، اسفبار است که تجربههای «آزادی آموزشکده توانا:
ِ خود-انگیخته»ی بشر همیشه شکست میخورند. همیشه، خیلی زود، آزادی دود میشود، به هوا می رود، و ابرهای مراقبت و کنترل را شکل میدهد.
نوشته رضا عرب دانشجوی رشته زبانشناسی دانشگاه ورشو
از کانال تلگرامی فیلدوست
https://telegram.me/philldoost
وبلاگ نویسنده:
https://philldoost.wordpress.com/
@Tavaana_TavaanaTech
مصاحبه سایت زیتون با دکتر کاظم علمداری
به بهانه انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به بهانه انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مصاحبه سایت زیتون با دکتر کاظم علمداری
به بهانه انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا
در پی انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا، سایت زیتون مصاحبهای داشته است با نویسنده کتاب، دکتر کاظم علمداری، جامعهشناس معاصر که در بخش عمدهای از آثارش به بحث جامعهشناسی توسعه پرداخته است.
زیتون انگیزه اصلی این گفتگو را خرق عادتی تلقی کرده است که علمداری در این کتاب در مقایسه با دیگر آثارش داشته و به تعبیری سعی کرده است در پژوهش خود از هرگونه ورود نظری – انتقادی به اندیشه متفکران دغدغهمند جامعهی مدنی اجتناب کند.
بخشی از گفتههای دکتر کاظم علمداری از این قرار است:
«این کتاب در فرمت آموزشی (Textbook) نوشته شده است، که بشود در کلاسها هم از آن استفاده کرد. دو دلیل برای کاربرد این فرمت بگویم. نخست کمبود کتاب آموزشی درباره جامعه مدنی به زبان فارسی، و دوم درخواست آموزشکده توانا، که تمرکزش روی آموزش جنبههای مختف جامعه مدنی، از جمله آموزش نظریهها و انتقال تجارب جوامع دیگر است. توجه داشته باشیم که در کلاسهای درس٬ دانشجو انتظار کسب دانش و اطلاعات مربوط به موضوع درس را دارد، نه فراگرفتن تزی از نویسنده کتاب مورد استفاده . این اصل در این کتاب رعایت شده است. اما اجازه بدهید که من در باره سه نوع نگارش کتاب در علوم اجتماعی توضیح مختصری بدهم.
نوع نخست، نویسنده تزی را مطرح میکند و برای اثبات آن گذشته از استدلالهای عقل پسند، فاکت و فیگور، و آمار و ارقام همراه میکند تا مخاطب را قانع کند. کتاب اول من «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت» در این فرمت نوشته شده است. به نظر من طرح پرسش در این نوع نگارش حیاتی است. من نه تنها عنوان کتاب را درشکل یک پرسش کلان انتخاب کردهام، بلکه وقتی شما صفحه اول کتاب را باز میکنید با پرسشی که یک واقعیت تاریخی را در شکل مقایسه میان ایران و غرب بیان میکند، روبرو میشوید. این پرسشها ذهن کنجکاو مخاطب را تحریک و آماده میکند که پاسخ شما را بخواند. تجربه خود من این بوده که وقتی فردی برای اولین بارعنوان کتاب من را از من میشنود، بلافاصله میپرسد که میتوانید درچند جمله بگوئید چرا …؟ با آن پرسش که عنوان کتاب است او مشتاق دانستن و پاسخ میشود. شما از دو کتاب من که عنوان آنها با چرا … شروع میشود و پرسشی است نام بردهاید. کتاب دیگری از من به انگلیسی نیز با عنوان “چرا خاورمیانه عقب ماند” هم اینگونه است. کلا من این روش را مفید و مؤثر میدانم و در مقالاتم هم استفاده کردهام و در تمام موارد با تز یا تزهایی همراه کردهام.
نوع دوم، نویسنده از نظریات دیگران برای اثبات نظرخودش و یا برای پاسخدان، یا توضیح پدیدههای اجتماعی استفاده میکند. نمونه این کار٬ مقالهای است که من با عنوان «بازبینی رابطه مذهب و توسعه: مقایسه اسلام و مسیحیت…» به انگلیسی نوشتم، که به فارسی هم ترجمه شده است، دراین مقاله من تز معروف ماکس وبر، جامعهشناس برجسته آلمانی، یا برداشت دیگران از نظرماکس وبر، در ارتباط با نقش مذهب درپیشرفت و عقب ماندگی جوامع را چالش کردهام.
میدانید که کتاب معروف ماکس وبر «اخلاق پروتستانیسم، و روحیه سرمایه داری» توضیحی است در باره نقش مذهب پروتستانت، نه البته مسحیت بطور کلی، در رشد مناسبات سرمایه داری درغرب. در مقاله خود، من سرمایه داری به عنوان موتور پیشرفت غرب را پذیرفتهام، اما رابطه مستقیم مذهب با پیشرفت و عقب ماندگی را چالش کردهام. زیرا، آن روی سکه این تز میتواند این باشد که اسلام عامل عقب ماندگی جوامع مسلمان بوده است. من با توجه به این اصل که مذهب بخشی از جامعه است، نه برعکس، این نظریه را نقد کردهام و توضیح دادهام که با تغییر جامعه، مذهب نیز تغییر میکند. با دگرگونیهای جامعه، همه نهادهای آن، از جمله نهاد دین تغییر میکند. اگر جامعه به جلو برود، دین هم خود را در دورهای با آن منطبق میکند، اگر جامعه به عقب کشیده شود، دین اصلاح نشده هم، که پدیدهای مربوط به گذشته است، استعداد دارد که خود را با آن عقب ماندگی منطبق کند و یا کمک کند که جامعه عقبتر برود، و عقب ماندگی نهادینه بشود. نمونه بارز این دومی افغانستان و پاکستان و بخشی خود ایران است، و نمونه اولی دنیای غرب است، که با پیدایش تمدن مدرن، مسیحیت نیز، البته با مقاومت صد ساله، ناچار شد خود را با شرایط جدید منطبق کند و خود را اصلاح و مدرن کند، تا پیروان خود را از دست ندهد. این مقالۀ انتقادی من از قضا بسیار پرخواننده شد، به طوری که به مدت ۵ سال متوالی جزوه پنجاه مقاله پر خواننده مجله بود و در سال ۲۰۰۵ مقام دوم را کسب کرد.»
مصاحبه را از طریق لینک در زیتون بخوانید.
http://zeitoons.com/11396
کتاب را به رایگان دانلود و مطالعه کنید:
https://goo.gl/rxzLtE
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به بهانه انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا
در پی انتشار کتاب «جامعه مدنی: گفتارها، زمینهها و تجربهها» از سوی توانا، سایت زیتون مصاحبهای داشته است با نویسنده کتاب، دکتر کاظم علمداری، جامعهشناس معاصر که در بخش عمدهای از آثارش به بحث جامعهشناسی توسعه پرداخته است.
زیتون انگیزه اصلی این گفتگو را خرق عادتی تلقی کرده است که علمداری در این کتاب در مقایسه با دیگر آثارش داشته و به تعبیری سعی کرده است در پژوهش خود از هرگونه ورود نظری – انتقادی به اندیشه متفکران دغدغهمند جامعهی مدنی اجتناب کند.
بخشی از گفتههای دکتر کاظم علمداری از این قرار است:
«این کتاب در فرمت آموزشی (Textbook) نوشته شده است، که بشود در کلاسها هم از آن استفاده کرد. دو دلیل برای کاربرد این فرمت بگویم. نخست کمبود کتاب آموزشی درباره جامعه مدنی به زبان فارسی، و دوم درخواست آموزشکده توانا، که تمرکزش روی آموزش جنبههای مختف جامعه مدنی، از جمله آموزش نظریهها و انتقال تجارب جوامع دیگر است. توجه داشته باشیم که در کلاسهای درس٬ دانشجو انتظار کسب دانش و اطلاعات مربوط به موضوع درس را دارد، نه فراگرفتن تزی از نویسنده کتاب مورد استفاده . این اصل در این کتاب رعایت شده است. اما اجازه بدهید که من در باره سه نوع نگارش کتاب در علوم اجتماعی توضیح مختصری بدهم.
نوع نخست، نویسنده تزی را مطرح میکند و برای اثبات آن گذشته از استدلالهای عقل پسند، فاکت و فیگور، و آمار و ارقام همراه میکند تا مخاطب را قانع کند. کتاب اول من «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت» در این فرمت نوشته شده است. به نظر من طرح پرسش در این نوع نگارش حیاتی است. من نه تنها عنوان کتاب را درشکل یک پرسش کلان انتخاب کردهام، بلکه وقتی شما صفحه اول کتاب را باز میکنید با پرسشی که یک واقعیت تاریخی را در شکل مقایسه میان ایران و غرب بیان میکند، روبرو میشوید. این پرسشها ذهن کنجکاو مخاطب را تحریک و آماده میکند که پاسخ شما را بخواند. تجربه خود من این بوده که وقتی فردی برای اولین بارعنوان کتاب من را از من میشنود، بلافاصله میپرسد که میتوانید درچند جمله بگوئید چرا …؟ با آن پرسش که عنوان کتاب است او مشتاق دانستن و پاسخ میشود. شما از دو کتاب من که عنوان آنها با چرا … شروع میشود و پرسشی است نام بردهاید. کتاب دیگری از من به انگلیسی نیز با عنوان “چرا خاورمیانه عقب ماند” هم اینگونه است. کلا من این روش را مفید و مؤثر میدانم و در مقالاتم هم استفاده کردهام و در تمام موارد با تز یا تزهایی همراه کردهام.
نوع دوم، نویسنده از نظریات دیگران برای اثبات نظرخودش و یا برای پاسخدان، یا توضیح پدیدههای اجتماعی استفاده میکند. نمونه این کار٬ مقالهای است که من با عنوان «بازبینی رابطه مذهب و توسعه: مقایسه اسلام و مسیحیت…» به انگلیسی نوشتم، که به فارسی هم ترجمه شده است، دراین مقاله من تز معروف ماکس وبر، جامعهشناس برجسته آلمانی، یا برداشت دیگران از نظرماکس وبر، در ارتباط با نقش مذهب درپیشرفت و عقب ماندگی جوامع را چالش کردهام.
میدانید که کتاب معروف ماکس وبر «اخلاق پروتستانیسم، و روحیه سرمایه داری» توضیحی است در باره نقش مذهب پروتستانت، نه البته مسحیت بطور کلی، در رشد مناسبات سرمایه داری درغرب. در مقاله خود، من سرمایه داری به عنوان موتور پیشرفت غرب را پذیرفتهام، اما رابطه مستقیم مذهب با پیشرفت و عقب ماندگی را چالش کردهام. زیرا، آن روی سکه این تز میتواند این باشد که اسلام عامل عقب ماندگی جوامع مسلمان بوده است. من با توجه به این اصل که مذهب بخشی از جامعه است، نه برعکس، این نظریه را نقد کردهام و توضیح دادهام که با تغییر جامعه، مذهب نیز تغییر میکند. با دگرگونیهای جامعه، همه نهادهای آن، از جمله نهاد دین تغییر میکند. اگر جامعه به جلو برود، دین هم خود را در دورهای با آن منطبق میکند، اگر جامعه به عقب کشیده شود، دین اصلاح نشده هم، که پدیدهای مربوط به گذشته است، استعداد دارد که خود را با آن عقب ماندگی منطبق کند و یا کمک کند که جامعه عقبتر برود، و عقب ماندگی نهادینه بشود. نمونه بارز این دومی افغانستان و پاکستان و بخشی خود ایران است، و نمونه اولی دنیای غرب است، که با پیدایش تمدن مدرن، مسیحیت نیز، البته با مقاومت صد ساله، ناچار شد خود را با شرایط جدید منطبق کند و خود را اصلاح و مدرن کند، تا پیروان خود را از دست ندهد. این مقالۀ انتقادی من از قضا بسیار پرخواننده شد، به طوری که به مدت ۵ سال متوالی جزوه پنجاه مقاله پر خواننده مجله بود و در سال ۲۰۰۵ مقام دوم را کسب کرد.»
مصاحبه را از طریق لینک در زیتون بخوانید.
http://zeitoons.com/11396
کتاب را به رایگان دانلود و مطالعه کنید:
https://goo.gl/rxzLtE
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Zeitoons
جامعهی مدنی و دشمنان بومیاش
جامعهی مدنی و دشمنان بومیاش | سایت مستقل تحلیلی خبری
Forwarded from آموزشکده توانا
جامعه_مدنی_گفتارها،_زمینهها_و_تجربه.pdf
4.7 MB
پست اینستاگرامی پرستو صالحی جنجال آفرید
موجی از واکنشهای مثبت و منفی از سوی دنبالکنندگان پرستو صالحی، بازیگر، با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش برانگیخته شد
@Tavaana_TavaanaTech
موجی از واکنشهای مثبت و منفی از سوی دنبالکنندگان پرستو صالحی، بازیگر، با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش برانگیخته شد
@Tavaana_TavaanaTech
پست اینستاگرامی پرستو صالحی جنجال آفرید
موجی از واکنشهای مثبت و منفی از سوی دنبالکنندگان پرستو صالحی، بازیگر، با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش برانگیخته شد.
او پس از انتقاد برخی از کاربران مجبور به حذف پست خود شد.
نظر شما چیست؟ آیا در این عکس مسئلهای میبینید؟ وجود سگ، این موجود مهربان زمین در کنار سجاده چه مشکلی بر میانگیزد؟
@Tavaana_TavaanaTech
موجی از واکنشهای مثبت و منفی از سوی دنبالکنندگان پرستو صالحی، بازیگر، با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش برانگیخته شد.
او پس از انتقاد برخی از کاربران مجبور به حذف پست خود شد.
نظر شما چیست؟ آیا در این عکس مسئلهای میبینید؟ وجود سگ، این موجود مهربان زمین در کنار سجاده چه مشکلی بر میانگیزد؟
@Tavaana_TavaanaTech