کلاس و کتاب توانا
6.93K subscribers
332 photos
373 videos
720 files
560 links
Download Telegram
Trial of Hamid Nouri-2.pdf
3.6 MB
جنایت مومنانه، اثر نیره انصاری، بخش دوم

کتاب پیش رو، نگاهی عمیق به تجربه تاریخی دادگاه حمید نوری است. نیره انصاری – حقوق‌دان، متخصص حقوق بین‌الملل، نویسنده و فعال حقوق بشر – تلاش کرده است علاوه بر پرداختن به اطلاعات تاریخی-حقوقی درباره محاکمات بین‌المللی، جرایم قابل تعقیب، صلاحیت دادگاه، اصول عمومی حقوق کیفری، به پرونده حمید نوری و دادگاه تاریخی او پرداخته است.

این کتاب که در ۳ بخش منتشر می‌شود. را به رایگان دانلود کنید و بخوانید.
https://tavaana.org/hamid_nouri_trial/

#حمید_نوری #کشتار۶۷ #دادخواهی #خاوران #کتاب_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۴ (کتاب شنیداری)

آن صبح پنج‌شنبه، ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳، قاضی‌ها از رخت‌کن‌شان گذشتند و به سوی جایگاه داوری رفتند. همه بپا‌خاستند. کوبش، سرپرست هیئت دادرسان، در وسط نشست و دست‌یار و منشی‌اش در دو سوی او جای گرفتند.
دستگاه دادگستری آلمان نهادی سخت‌گیر بود که از حاشیه و پیرایه می‌پرهیخت. کسانی را که به دنبال آوازه و افتخار بودند نومید می‌کرد و تنها فروتنی و سخت‌کوشی را پاداش می‌داد. دادرسان چون در انتصاب‌شان ملاحظات سیاسی نقشی نداشت، از نفوذهای بیرونی هم کمتر آسیب می‌دیدند. قاضی بودن حرفه‌ای بود که پس از به پایان بردن رشته‌ی حقوق برگزیده بودند. ارزیابی آنها از سوی همتایانشان انجام می‌گرفت و پیشرفت‌شان در گرو شایستگی آنها بود که برپایه‌ی معیارهای استوار شده از سوی همان همتایان سنجیده می‌شد. دادرس شدن در گمنامی‌اش به کشیشی می‌مانست، و در خشک‌نهادی‌اش به نظامی‌گری.
هیئت منصفه جایی در دادگاهِ قاضی کوبش نداشت. سرنوشت دادرسی به گرد‌هم‌آیی اتفاقی چند ناخبره گره نخورده بود. بیم آن نیز نبود که تصمیم‌گیری درباره پرونده به دوش کسانی باشد که توانایی دریافت و ارزیابی داده‌ها را به‌درستی ندارند. هیچ چیزی نمی‌توانست یک گروه کارآشنا را سردرگم کند یا به اشتباه بیندازد. در نتیجه، هیچ مدرکی کنار گذاشته نمی‌شد. پنج قاضی که آن روز صبح به دادگاه درآمدند برای بازی کردن نقش داور میان دو گروه هماورد نیامده بودند. جایی که دادستان بازرسی بی‌طرف است، هماوردی میان دو دسته بی‌جاست. این دادرسان در هفته‌های گذشته پرونده را با دقت خوانده بودند و حال برای طرح کردن پرسش‌هایشان آمده بودند، تا در پایان حکم نهایی را صادر کنند. آنها رسیدگی به پرونده را نه به شیوه‌ی دادرسی‌های معمول، بلکه به روانی یک گفت‌وگو پیش می‌بردند. به میان حرف هم پریدن و درخواست بازرسیدگی، حتی از سوی متهمان، که در دادرسی‌های دیگر ناسزا شمرده می‌شوند، در دادگاهی که کوبش و گروهش می‌گرداندند، تا آنجا که می‌شد روا بود.
هنگامی‌ که همه در جای خود نشستند، سردادرس روندی را که در هر نشست دنبال می‌کرد، انجام داد. به سمت میکروفون‌اش خم شد و اعلام کرد: "امروز ما رسیدگی به پرونده شماره 2StE2/93 را آغاز می‌کنیم."

سایت

یوتیوب

کست‌باکس

ساندکلاد

نوشتاری

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۴ (کتاب شنیداری)

آن صبح پنج‌شنبه، ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳، قاضی‌ها از رخت‌کن‌شان گذشتند و به سوی جایگاه داوری رفتند. همه بپا‌خاستند. کوبش، سرپرست هیئت دادرسان، در وسط نشست و دست‌یار و منشی‌اش در دو سوی او جای گرفتند.
دستگاه دادگستری آلمان نهادی سخت‌گیر بود که از حاشیه و پیرایه می‌پرهیخت. کسانی را که به دنبال آوازه و افتخار بودند نومید می‌کرد و تنها فروتنی و سخت‌کوشی را پاداش می‌داد. دادرسان چون در انتصاب‌شان ملاحظات سیاسی نقشی نداشت، از نفوذهای بیرونی هم کمتر آسیب می‌دیدند. قاضی بودن حرفه‌ای بود که پس از به پایان بردن رشته‌ی حقوق برگزیده بودند. ارزیابی آنها از سوی همتایانشان انجام می‌گرفت و پیشرفت‌شان در گرو شایستگی آنها بود که برپایه‌ی معیارهای استوار شده از سوی همان همتایان سنجیده می‌شد. دادرس شدن در گمنامی‌اش به کشیشی می‌مانست، و در خشک‌نهادی‌اش به نظامی‌گری.
هیئت منصفه جایی در دادگاهِ قاضی کوبش نداشت. سرنوشت دادرسی به گرد‌هم‌آیی اتفاقی چند ناخبره گره نخورده بود. بیم آن نیز نبود که تصمیم‌گیری درباره پرونده به دوش کسانی باشد که توانایی دریافت و ارزیابی داده‌ها را به‌درستی ندارند. هیچ چیزی نمی‌توانست یک گروه کارآشنا را سردرگم کند یا به اشتباه بیندازد. در نتیجه، هیچ مدرکی کنار گذاشته نمی‌شد. پنج قاضی که آن روز صبح به دادگاه درآمدند برای بازی کردن نقش داور میان دو گروه هماورد نیامده بودند. جایی که دادستان بازرسی بی‌طرف است، هماوردی میان دو دسته بی‌جاست. این دادرسان در هفته‌های گذشته پرونده را با دقت خوانده بودند و حال برای طرح کردن پرسش‌هایشان آمده بودند، تا در پایان حکم نهایی را صادر کنند. آنها رسیدگی به پرونده را نه به شیوه‌ی دادرسی‌های معمول، بلکه به روانی یک گفت‌وگو پیش می‌بردند. به میان حرف هم پریدن و درخواست بازرسیدگی، حتی از سوی متهمان، که در دادرسی‌های دیگر ناسزا شمرده می‌شوند، در دادگاهی که کوبش و گروهش می‌گرداندند، تا آنجا که می‌شد روا بود.
هنگامی‌ که همه در جای خود نشستند، سردادرس روندی را که در هر نشست دنبال می‌کرد، انجام داد. به سمت میکروفون‌اش خم شد و اعلام کرد: "امروز ما رسیدگی به پرونده شماره 2StE2/93 را آغاز می‌کنیم."

سایت

یوتیوب

کست‌باکس

ساندکلاد

نوشتاری

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۵ (کتاب شنیداری)

عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوران‌دار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطره‌های نشست و برخاست‌هاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعه‌ی خیانت او بی‌پایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلی‌هاشان، به هم می‌گفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بی‌گناهی جمعی‌شان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانه‌ی دیگری بر گناه‌کاری‌اش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان می‌نگریست و از دیگران کناره می‌جست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بی‌خیالی گام برمی‌داشت. تالار به گونه‌ای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گام‌های آدم‌ها بر کف‌پوش به گوش می‌خورد. سکوت پیش‌درآمدِ ورود به صحنه‌ی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازمانده‌ی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"


https://tavaana.org/assassins_turquoise15/

در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۵ (کتاب شنیداری)

عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوران‌دار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطره‌های نشست و برخاست‌هاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعه‌ی خیانت او بی‌پایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلی‌هاشان، به هم می‌گفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بی‌گناهی جمعی‌شان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانه‌ی دیگری بر گناه‌کاری‌اش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان می‌نگریست و از دیگران کناره می‌جست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بی‌خیالی گام برمی‌داشت. تالار به گونه‌ای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گام‌های آدم‌ها بر کف‌پوش به گوش می‌خورد. سکوت پیش‌درآمدِ ورود به صحنه‌ی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازمانده‌ی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"


https://tavaana.org/assassins_turquoise15/

در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نامه‌هایی از زندان: تفتیش عقاید

حکومت تمامیت‌خواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی‌ همواره از رنگارنگی دینی و یا جریان‌ها و باور‌های فکری متفاوت، وحشت داشته‌ است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل می‌بیند. به همین دلیل است که در تمام این سال‌ها به طور مداوم شاهد سرکوب جریان‌های فکری، نگرش‌ها و اقلیت‌های مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.

در این بخش از مجموعه «نامه‌هایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامه‌هایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقش‌بندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را می‌شنویم.

این بخش تقدیم می‌شود به تمام آن‌ها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرین‌شان را از دست دادند.

https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e

#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
نامه‌هایی از زندان: تفتیش عقاید

حکومت تمامیت‌خواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی‌ همواره از رنگارنگی دینی و یا جریان‌ها و باور‌های فکری متفاوت، وحشت داشته‌ است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل می‌بیند. به همین دلیل است که در تمام این سال‌ها به طور مداوم شاهد سرکوب جریان‌های فکری، نگرش‌ها و اقلیت‌های مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.

در این بخش از مجموعه «نامه‌هایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامه‌هایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقش‌بندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را می‌شنویم.

این بخش تقدیم می‌شود به تمام آن‌ها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرین‌شان را از دست دادند.

https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e

#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۶ (کتاب شنیداری)

"تقصیر آن ماهی بود. لحظه‌ای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن می‌گفت و می‌گریست.
"مادر جان، آنچه خورده‌اید، هرچه کرده‌اید یا نکرده‌اید، نمی‌توانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژه‌ی کشتار را در جمله‌اش به کار نبرد.
"مردم به من می‌گفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. می‌گفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچه‌ام باهوش می‌شود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معده‌ام هی وول خورد. چه تلواسه‌ای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچه‌ی معمولی می‌شد و الان هم زنده بود...
"

https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۶ (کتاب شنیداری)

"تقصیر آن ماهی بود. لحظه‌ای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن می‌گفت و می‌گریست.
"مادر جان، آنچه خورده‌اید، هرچه کرده‌اید یا نکرده‌اید، نمی‌توانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژه‌ی کشتار را در جمله‌اش به کار نبرد.
"مردم به من می‌گفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. می‌گفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچه‌ام باهوش می‌شود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معده‌ام هی وول خورد. چه تلواسه‌ای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچه‌ی معمولی می‌شد و الان هم زنده بود...
"

https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
جنایت مؤمنانه، اثر نیره انصاری
بخش سوم

کشتار و اعدام دسته‌جمعی شهروندان مخالف جمهوری اسلامی، نمونه‌ای آشکار از موارد نقض حقوق بشر است. اقدامی که حاصل سرکوب، محاکمه و مجازات‌های خطرناک و بی‌رحمانه‌ای است که حکومت بر آنان اعمال کرد. سال‌ها بعد، تلاش‌های فراوان فعالان حقوق بشر منجر به محاکمه‌ یکی از عوامل این جنایت در دادگاهی در سوئد شد؛ «حمید نوری (عباسی)»، متهم به مشارکت و معاونت در قتل عمد، شکنجه و جرایم جنگی نسبت به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۱ که این مشارکت و معاونت او در همکاری با اعضای موسوم به «هیئت مرگ» (متشکل از «ابراهیم رئیسی ، مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری، محمد مقیسه بوده است. . این هیئت به استناد فتوای «روح‌الله خمینی» در فروردین ۱۳۶۷ مبنی بر اعدام زندانیانی سیاسی که بر سر موضع خود باقی بوده‌اند، اقدام به کشتار وحشیانه هزاران زندانی سیاسی مخالف جمهوری اسلامی کرد. با این حال دادگاه حمید نوری، برخلاف دادگاه‌های چنددقیقه‌ای جمهوری اسلامی با رعایت تمام موازین دادرسی عادلانه برگزار شد.

کتاب پیش رو، نگاهی عمیق به این تجربه تاریخی است. نیره انصاری – حقوق‌دان، متخصص حقوق بین‌الملل، نویسنده و فعال حقوق بشر – تلاش کرده است علاوه بر پرداختن به اطلاعات تاریخی-حقوقی درباره محاکمات بین‌المللی، جرایم قابل تعقیب، صلاحیت دادگاه، اصول عمومی حقوق کیفری، به پرونده حمید نوری و دادگاه تاریخی او پرداخته است.

این کتاب که در سه بخش منتشر می‌شود. را به رایگان دانلود کنید و بخوانید.
پیش از این بخش‌های اول و دوم منتشر شده‌اند.

https://tavaana.org/hamid_nouri_trial/

بخش اول:
https://t.me/Tavaana/2057
بخش دوم:
https://t.me/Tavaana/2074


#حمید_نوری #کشتار۶۷ #خاوران #دهه_شصت #اعدام #کتاب_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Trial of Hamid Nouri-3.pdf
3.6 MB
جنایت مؤمنانه، اثر نیره انصاری
بخش سوم

کشتار و اعدام دسته‌جمعی شهروندان مخالف جمهوری اسلامی، نمونه‌ای آشکار از موارد نقض حقوق بشر است. اقدامی که حاصل سرکوب، محاکمه و مجازات‌های خطرناک و بی‌رحمانه‌ای است که حکومت بر آنان اعمال کرد. سال‌ها بعد، تلاش‌های فراوان فعالان حقوق بشر منجر به محاکمه‌ یکی از عوامل این جنایت در دادگاهی در سوئد شد؛ «حمید نوری (عباسی)»، متهم به مشارکت و معاونت در قتل عمد، شکنجه و جرایم جنگی نسبت به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۱ که این مشارکت و معاونت او در همکاری با اعضای موسوم به «هیئت مرگ» (متشکل از «ابراهیم رئیسی ، مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری، محمد مقیسه بوده است. . این هیئت به استناد فتوای «روح‌الله خمینی» در فروردین ۱۳۶۷ مبنی بر اعدام زندانیانی سیاسی که بر سر موضع خود باقی بوده‌اند، اقدام به کشتار وحشیانه هزاران زندانی سیاسی مخالف جمهوری اسلامی کرد. با این حال دادگاه حمید نوری، برخلاف دادگاه‌های چنددقیقه‌ای جمهوری اسلامی با رعایت تمام موازین دادرسی عادلانه برگزار شد.

کتاب پیش رو، نگاهی عمیق به این تجربه تاریخی است. نیره انصاری – حقوق‌دان، متخصص حقوق بین‌الملل، نویسنده و فعال حقوق بشر – تلاش کرده است علاوه بر پرداختن به اطلاعات تاریخی-حقوقی درباره محاکمات بین‌المللی، جرایم قابل تعقیب، صلاحیت دادگاه، اصول عمومی حقوق کیفری، به پرونده حمید نوری و دادگاه تاریخی او پرداخته است.

این کتاب که در سه بخش منتشر می‌شود. را به رایگان دانلود کنید و بخوانید.
پیش از این بخش‌های اول و دوم منتشر شده‌اند.

https://tavaana.org/hamid_nouri_trial/

بخش اول:
https://t.me/Tavaana/2057
بخش دوم:
https://t.me/Tavaana/2074


#حمید_نوری #کشتار۶۷ #خاوران #دهه_شصت #اعدام #کتاب_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۷ (کتاب شنیداری)

وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفق‌ترین فرزندان‌شان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زاده‌ی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانه‌‌ای پُر‌رونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانواده‌ای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درس‌های برادرش از پنجره‌ی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شب‌ها به گنبد فیروزه‌ای مسجد محله‌ می‌نگریست و دعا می‌کرد، تابستان‌ها را در حوزه‌ی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته می‌گذراند. از جوان‌ترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجویی‌اش با تحصیل‌کرده‌های مذهبی می‌نشست و برمی‌خاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگان‌ها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدی‌اش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسه‌ی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقه‌ی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک می‌ریخت. خمینی از تبعید بازمی‌گشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمی‌اش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پله‌های پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگ‌ترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابسته‌ی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابسته‌ی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار می‌گرفت و برای آنها در مخفی‌گاه‌هایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بسته‌های پول می‌گذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسوی‌ها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.



https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۷ (کتاب شنیداری)

وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفق‌ترین فرزندان‌شان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زاده‌ی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانه‌‌ای پُر‌رونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانواده‌ای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درس‌های برادرش از پنجره‌ی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شب‌ها به گنبد فیروزه‌ای مسجد محله‌ می‌نگریست و دعا می‌کرد، تابستان‌ها را در حوزه‌ی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته می‌گذراند. از جوان‌ترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجویی‌اش با تحصیل‌کرده‌های مذهبی می‌نشست و برمی‌خاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگان‌ها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدی‌اش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسه‌ی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقه‌ی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک می‌ریخت. خمینی از تبعید بازمی‌گشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمی‌اش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پله‌های پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگ‌ترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابسته‌ی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابسته‌ی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار می‌گرفت و برای آنها در مخفی‌گاه‌هایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بسته‌های پول می‌گذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسوی‌ها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.



https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
دوره آنلاین و رایگان «غلبه بر چالش‌های نمایندگی حقوقی»، سه‌شنبه دوم خرداد ۱۴۰۲ / ۲۳ مه آغاز می‌شود.
جلسه‌های دوره سه‌شنبه و پنجشنبه هر هفته برگزار می‌شود.
اگر وکیل هستید و پرونده‌های حقوق بشری را وکالت می‌کنید، اگر مدافع حقوق بشر یا کنشگر مدنی و سیاسی هستید این دوره برای شما طراحی شده است.
برای شرکت در این دوره حتما از طریق فرم، ثبت نام کنید و عضو کانال تلگرامی آن شوید.

فرم ثبت‌نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSezPmv1x48hMJqgjcKRaiS0gFMGFSNa9jSj8Q5sW-EnKKE7qQ/viewform?usp=sf_link

کانال تلگرام دوره:
https://t.me/LegalRepresentation

#وکالت #حقوق_زندانی #حقوق_بشر #دوره_آموزشی #کلاس_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۸ (کتاب شنیداری)

یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما می‌خواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش می‌آمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجه‌ی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با اداره‌ی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی می‌کند، قدم خواهند زد. آنها می‌خواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانه‌اش برای پیاده‌روی، بکشند."

بریتانیایی‌ها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانه‌شان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانه‌هایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه می‌زدند. ساعت هشت صبح دست‌گیر شدند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise18/

در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۸ (کتاب شنیداری)

یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما می‌خواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش می‌آمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجه‌ی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با اداره‌ی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی می‌کند، قدم خواهند زد. آنها می‌خواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانه‌اش برای پیاده‌روی، بکشند."

بریتانیایی‌ها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانه‌شان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانه‌هایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه می‌زدند. ساعت هشت صبح دست‌گیر شدند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise18/

در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غلبه بر چالش‌های نمایندگی حقوقی
جلسه نخست: حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی

در
این جلسه به حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی می‌پردازیم. همچنین میثاق‌های بین‌المللی‌ای که ایران درباره این موضوع، پذیرفته را با هم بررسی می‌کنیم. در نهایت هم آن‌ها را با قوانین موجود در ایران مقایسه می‌کنیم.

https://tavaana.org/legal-representation-1/

در یوتیوب ببینید

در کست‌باکس بشنوید

در ساندکلاد بشنوید

فرم ثبت‌نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSezPmv1x48hMJqgjcKRaiS0gFMGFSNa9jSj8Q5sW-EnKKE7qQ/viewform?usp=sf_link

کانال تلگرام دوره:
https://t.me/LegalRepresentation

#یاری_حقوقی_توانا
کلاس و کتاب توانا
غلبه بر چالش‌های نمایندگی حقوقی جلسه نخست: حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی در این جلسه به حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی می‌پردازیم. همچنین میثاق‌های بین‌المللی‌ای که ایران درباره این موضوع، پذیرفته را…
جلسه اول غلبه بر چالش‌های نمایندگی حقوقی
غلبه بر چالش‌های نمایندگی حقوقی
جلسه نخست: حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی

در
این جلسه به حق دسترسی به خدمات وکیل در قوانین ایران و اسناد بین‌المللی می‌پردازیم. همچنین میثاق‌های بین‌المللی‌ای که ایران درباره این موضوع، پذیرفته را با هم بررسی می‌کنیم. در نهایت هم آن‌ها را با قوانین موجود در ایران مقایسه می‌کنیم.

https://tavaana.org/legal-representation-1/

در یوتیوب ببینید

در کست‌باکس بشنوید

در ساندکلاد بشنوید

فرم ثبت‌نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSezPmv1x48hMJqgjcKRaiS0gFMGFSNa9jSj8Q5sW-EnKKE7qQ/viewform?usp=sf_link

کانال تلگرام دوره:
https://t.me/LegalRepresentation

#یاری_حقوقی_توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۹ (کتاب شنیداری)

در سپیده‌دم ۱۰ آوریل، تمامی خیابان‌هایی را که به دادگاه موابیت می‌رسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تک‌تیراندازها بر تمام بام‌های دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروه‌های دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت می‌زدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنج‌دیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشه‌ی چهارراهی که دادگاه را در برمی‌گرفت می‌گشتند و خود را برای تظاهرات آماده می‌ساختند. محاکمه‌ای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان می‌گرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاه‌پوش، با رخشان‌ترین لبخندش رخ می‌نمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی می‌کرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی می‌داد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیب‌پذیر نبود، زن جوان چهارده ساله‌‌ی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشه‌ی تنهایی مادرِ خستگی‌ناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوسته‌ی حضور مادرش از گران‌جانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"

https://tavaana.org/assassins_turquoise19/

در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۹ (کتاب شنیداری)

در سپیده‌دم ۱۰ آوریل، تمامی خیابان‌هایی را که به دادگاه موابیت می‌رسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تک‌تیراندازها بر تمام بام‌های دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروه‌های دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت می‌زدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنج‌دیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشه‌ی چهارراهی که دادگاه را در برمی‌گرفت می‌گشتند و خود را برای تظاهرات آماده می‌ساختند. محاکمه‌ای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان می‌گرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاه‌پوش، با رخشان‌ترین لبخندش رخ می‌نمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی می‌کرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی می‌داد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیب‌پذیر نبود، زن جوان چهارده ساله‌‌ی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشه‌ی تنهایی مادرِ خستگی‌ناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوسته‌ی حضور مادرش از گران‌جانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"

https://tavaana.org/assassins_turquoise19/

در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
صفحه گفت‌وشنود، متعلق به آموزشکده تواناست و تازه راه‌اندازی شده است، لطفا دنبال کنید:

@Dialogue1402