اخیرا چشمم به مقالهای در یک مجله معتبر روانشناسی افتاد. این مقاله چنین نتیجه گرفته بود که درمانگرانی که رفتاردرمانی شناختی یا CBT ارائه میدهند -از جمله باتجربهترین درمانگران- دائما از تکنیکهای CBT که در دستورالعملهای درمان توصیف شدهاند عدول میکنند. نویسندگان مقاله نوشته بودند: «تنها نیمی از متخصصین بالینی که ادعای استفاده از CBT را دارند، رویکردی که حتی نزدیک به CBT باشد به کار میبرند».
یافتههای این پژوهش جای تعجب نداشت. اگر متخصصین بالینی باتجربه، مانند خریداری که تلاش دارد طریقه کاربرد محصولی را سرهم کند، مبتدیانه از دستورالعملهای دفترچه راهنما پیروی نمایند، کیفیتی اساسی از دست خواهد رفت. آنچه نظر من را جلب کرد نتیجهگیری نویسندگان بود مبنی بر این که متخصصین بالینی را بایستی برای تبعیت از مداخلات CBT آموزش داد تا «بهترین شانس بهبود را برای بیماران فراهم کنند».
این مطالعه به نتیجهی درمان نپرداخته بود، بنابراین نویسندگان در واقع اصلاً نمیدانستند که کدام درمانگران موثر هستند و کدام بیماران بهتر شدند. آنها بدون هیچ گونه شواهد صرفا اعلام کردند که انحراف از دستورالعملهای درمان به معنای درمان بدتر است. و این فرضیه -که در مقابل شواهد علمی واقعی دوامی ندارد- از میان انگشتان داوران و دبیران «شواهد-محور» یک مجله پژوهشی معتبر لغزیده و قصر در رفته بود. آنها احتمالا هرگز نگاه دوبارهای به آن نینداخته بودند.
«آیا شواهدی برای درمانهای مبتنی بر شواهد وجود دارد؟»
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/ttsUR5
یافتههای این پژوهش جای تعجب نداشت. اگر متخصصین بالینی باتجربه، مانند خریداری که تلاش دارد طریقه کاربرد محصولی را سرهم کند، مبتدیانه از دستورالعملهای دفترچه راهنما پیروی نمایند، کیفیتی اساسی از دست خواهد رفت. آنچه نظر من را جلب کرد نتیجهگیری نویسندگان بود مبنی بر این که متخصصین بالینی را بایستی برای تبعیت از مداخلات CBT آموزش داد تا «بهترین شانس بهبود را برای بیماران فراهم کنند».
این مطالعه به نتیجهی درمان نپرداخته بود، بنابراین نویسندگان در واقع اصلاً نمیدانستند که کدام درمانگران موثر هستند و کدام بیماران بهتر شدند. آنها بدون هیچ گونه شواهد صرفا اعلام کردند که انحراف از دستورالعملهای درمان به معنای درمان بدتر است. و این فرضیه -که در مقابل شواهد علمی واقعی دوامی ندارد- از میان انگشتان داوران و دبیران «شواهد-محور» یک مجله پژوهشی معتبر لغزیده و قصر در رفته بود. آنها احتمالا هرگز نگاه دوبارهای به آن نینداخته بودند.
«آیا شواهدی برای درمانهای مبتنی بر شواهد وجود دارد؟»
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/ttsUR5
گروه روانکاوی تداعی
آیا شواهدی برای درمان های مبتنی بر شواهد وجود دارد؟
هیچ یافتهی پژوهشی هرگز نشان نداد که CBT مبتنی بر راهنما اثربخشتر از درمان تحلیلی است. این پژوهشها بیشتر مواقع صرفاً در محیطهای پژوهشی انجام گرفته بود.
وقتی الیور ساکس، عصبشناس و نویسندهی معروف، بچهمدرسهای بود یکی از معلمانش روی برگه گزارشش نوشت: «ساکس مرزها را میشکند، اگر کولاک نکند». نظر تیزبینانهای بود. «کولاک کردن» کاری بود که ساکس در کل زندگیاش انجام داد. بچهای که آنقدر با وسایل آزمایشگاهی اسباببازی ور میرفت که خانه پر از دود میشد. پسر جوانی که خودش را با مواد خفه میکرد؛ اوایل برای آزمایش و تفنن و بعدتر به خاطر اعتیاد؛ شنای تفریحیاش چند ساعت شنا در آبهای مواج بود؛ با موتورسیکلت عرض یک قاره را طی کرد؛ در ورزش به آنجا رسید که رکورد وزنهبرداری کالیفرنیا را بزند. خودش میگوید «از آنجا که کنترل درونی نداشتم. باید از خارج کنترل میشدم». برای ساکس به عنوان مردی همجنسگرا که در انگلستان بعد از جنگ بزرگ شده بود سکس خطرناک بود و به همین خاطر در این مورد احتیاط میکرد. اما بعد از یک عیاشی با مردی جوانتر به مناسبت شب تولد ۴۰ سالگیاش، تا ۳۵ سال بعد سکس نداشت. درواقع او حتی در کف نفس هم کولاک کرد.
«چرا اُلیور ساکس همیشه کولاک میکند»
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/VFDqm5
«چرا اُلیور ساکس همیشه کولاک میکند»
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/VFDqm5
گروه روانکاوی تداعی
چرا الیور ساکس همیشه کولاک میکند؟
سرگذشتنگاری جدید الیور ساکس، «در تکاپو»، بزرگداشت غنای نهفته در تجارب انسانی است. وقتی الیور ساکس، عصبشناس و نویسندهی معروف، بچهمدرسهای بود یکی از
«چگونه توماس آگدن روانکاو، خودِ واقعیاش را در داستان یافت»
متن کامل: https://goo.gl/c4MxQf
@TadaeiBlog
متن کامل: https://goo.gl/c4MxQf
@TadaeiBlog
آگدن خوشمشرب، خوشبیان و کنجکاو است. او جوانتر از 70 سال سناش به نظر میرسد. روشن است که مهارت خاصی در بهسرعت صمیمی شدن با غریبهها دارد؛ استعدادی که او را به یکی از نوآورترین و جذابترین روانکاوان نسلاش بدل کرده است. او بهندرت مصاحبه میکند، اما با صحبتهای مداومش در طول ملاقاتمان گفتگو را به سمتی کشید که کنترلش سخت بود. با اینکه او روی صندلی درمانگری نشسته بود، گویی صحبتهایش را این قاعدهی اساسی روانکاوی هدایت میکرد که بایستی مثل یک آنالیزان همهی تداعیهایش را بدون فیلتر ابراز کند. او دربارهی زندگیاش –چه حرفهای و چه شخصی- با گشودگی صحبت میکرد. در ده دقیقهی اول مصاحبهمان گفت هفتساله بود که برای اولین بار گریهی مادرش را بعد از مرگ روانکاو مادرش دید.
«چگونه توماس آگدن روانکاو، خودِ واقعیاش را در داستان یافت»
متن کامل این مصاحبهی خواندنی را اینجا ببینید: https://goo.gl/c4MxQf
«چگونه توماس آگدن روانکاو، خودِ واقعیاش را در داستان یافت»
متن کامل این مصاحبهی خواندنی را اینجا ببینید: https://goo.gl/c4MxQf
گروه روانکاوی تداعی
چگونه توماس آگدن روانکاو، خودِ واقعیاش را در داستان یافت؟
ماجرای چگونگی ورود توماس آگدن به ادبیات -جای تعجب ندارد که- با مادرش شروع میشود. سانفرانسیسکو- دکتر توماس آگدن روی صندلی درمانگریاش نشسته و من در
اکثر ما مسحور تصاویری که از فروید و دفترش دیدهایم میشویم: یک نیمکت چرمی، قالیچههای گرد و خاکی، و پیرمردی سفیدپوست، ریشو و پیپ به لب، که از بالای عینک خود به دقت نگاه میکند. شاید کاریکاتوری از یک کارتون در نیویورکر از کسی را تصور میکنید که مرموز، خارج از دسترس، و جزو از ما بهتران است. یا شاید روانکاوی را از فیلمی به خاطر میآورید که ظاهراً میتواند ذهن شما را بخواند و تمام امیدها، ترسها، شیاطین و اسرار شما را نظاره کند.
خب، خبرهای خوب در راه است – روانکاوی امروزه برای تغییر و تحول آماده است. روانکاوی دارد روز به روز بیشتر به تلاشی بدل میشود که هر دو بیمار و روانکاو در آن نقش دارند. روزهایی که روانکاوان از بالا به بیماران مینگریستند انگار که بهتر از بیماران مسایل را میدانند، سپری شدهاند. امروزه روانکاوی بیشتر شبیه گفتگویی با درمانگر است، که بیشتر مانند یک راهنما عمل میکند تا یک خدا. حال بحران دیگری وجود دارد، بحران هویت مربوط به این که چه کسی روانکاو میشود. امروزه روانکاوان شامل زنان، رنگینپوستان، دگرباشان و از فرهنگهای سراسر جهان هستند.
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/1V6hwj
خب، خبرهای خوب در راه است – روانکاوی امروزه برای تغییر و تحول آماده است. روانکاوی دارد روز به روز بیشتر به تلاشی بدل میشود که هر دو بیمار و روانکاو در آن نقش دارند. روزهایی که روانکاوان از بالا به بیماران مینگریستند انگار که بهتر از بیماران مسایل را میدانند، سپری شدهاند. امروزه روانکاوی بیشتر شبیه گفتگویی با درمانگر است، که بیشتر مانند یک راهنما عمل میکند تا یک خدا. حال بحران دیگری وجود دارد، بحران هویت مربوط به این که چه کسی روانکاو میشود. امروزه روانکاوان شامل زنان، رنگینپوستان، دگرباشان و از فرهنگهای سراسر جهان هستند.
متن کامل را اینجا بخوانید: https://goo.gl/1V6hwj
گروه روانکاوی تداعی
روانکاوی به ریشهی مشکل میرسد
روانکاوی دارد روز به روز بیشتر به تلاشی بدل میشود که هر دو بیمار و روانکاو در آن نقش دارند. روزهایی که روانکاوان از بالا به بیماران مینگریستند انگار که بهتر از بیماران مسایل را میدانند، سپری شدهاند.
«از روانکاوی کلاسیک تا روانکاوی معاصر: نقد و یکپارچهسازی»
متن کامل: https://goo.gl/jg8C8J
@TadaeiBlog
متن کامل: https://goo.gl/jg8C8J
@TadaeiBlog
این کتاب دکتر ایگل ایدههای فرویدی را به طرز ماهرانهای گرد میآورد و با روشنی و ایجاز ارائه میدهد. از آنجا که ایگل تاروپود تفکر فروید را تشخیص میدهد و به آنها وضوح مفهومی میبخشد کتاب را به صورت متن فشرده ارزشمندی از همهی نوشتههای فروید در آورده است، بدون اینکه مشکلات بغرنج ناشی از کاربست نظری و بالینی ایدههای فروید را از نظر دور بدارد. صرف این کار کتاب او را به خلاصهای ارزشمند برای هر نوع خوانش از فروید بدل میسازد. ایگل شرح میدهد که چگونه فروید کارش را بر چهار اصل محوری بنا نهاد و چطور این اصول منطق درونی پروژه فروید را آشکار میسازد:
ـ اصل ثبات
ـ اثرات بیماریزا و مجزاسازی محتواهای ذهنی
ـ واپسرانی، تعارض درونی و ناآگاه پویا
ـ نظریه رانه
«از روانکاوی کلاسیک تا روانکاوی معاصر: نقد و یکپارچهسازی»
متن کامل: https://goo.gl/jg8C8J
ـ اصل ثبات
ـ اثرات بیماریزا و مجزاسازی محتواهای ذهنی
ـ واپسرانی، تعارض درونی و ناآگاه پویا
ـ نظریه رانه
«از روانکاوی کلاسیک تا روانکاوی معاصر: نقد و یکپارچهسازی»
متن کامل: https://goo.gl/jg8C8J
گروه روانکاوی تداعی
از روانکاوی کلاسیک تا روانکاوی معاصر: نقد و یکپارچهسازی
تقریباً تمامی اختلافات نظری با نظریهی فرویدی، از آدلر و یونگ گرفته تا فیربرن، کوهات و روانکاوی ارتباطی، خط افتراق آنها با تعدیل یا رد یکی از این ایدههای بنیادی فرویدی ترسیم میشود.
تمایز بین علم و شبهعلم به عنوان مباحثهای درازمدت در فلسفه علم و روانکاوی اغلب در وسط آتش این معرکه بوده است. کارل پوپر (۱۹۶۳) استدلالی معروف مبنی بر این دارد که روانکاوی شبهعلمی است چون ابطالناپذیر است. بنا به رأی پوپر یک نظریه تنها وقتی علمی است که بتوان آن را آزمون کرده و با نتیجهای قانعکننده نشان داد که باطل است. از نقطهنظر پوپر روانکاوی از برآورده ساختن این معیار ناتوان است.
اکنون من بی خجالت و شرمندگی از نگرشی دوسوگرایانه نسبت به روانکاوی لذت میبرم. از یکسو آن را به خاطر فایده مفهومی و دامنه توضیحیاش میستایم و از دیگر سو از آن به خاطر گمانهزنیهای بیشازحدش خوشم نمیآید (یک روانکاو ممکن است این نگرش را جداسازی بنامد). به هر تقدیر من فکر میکنم که تحلیل پوپر از روانکاوی نادرست است. البته معیار ابطالپذیری پوپر از مدتها پیش زیر سؤال رفته است پس عدم موافقت من خبر جدیدی نیست اما گمان میکنم ارزش در میان گذاشتن با دیگران را دارد.
«روانکاوی و ابطالپذیری»
متن کامل: https://goo.gl/FcJgHm
اکنون من بی خجالت و شرمندگی از نگرشی دوسوگرایانه نسبت به روانکاوی لذت میبرم. از یکسو آن را به خاطر فایده مفهومی و دامنه توضیحیاش میستایم و از دیگر سو از آن به خاطر گمانهزنیهای بیشازحدش خوشم نمیآید (یک روانکاو ممکن است این نگرش را جداسازی بنامد). به هر تقدیر من فکر میکنم که تحلیل پوپر از روانکاوی نادرست است. البته معیار ابطالپذیری پوپر از مدتها پیش زیر سؤال رفته است پس عدم موافقت من خبر جدیدی نیست اما گمان میکنم ارزش در میان گذاشتن با دیگران را دارد.
«روانکاوی و ابطالپذیری»
متن کامل: https://goo.gl/FcJgHm
گروه روانکاوی تداعی
روانکاوی و ابطالپذیری
اشاره: این مقاله یکسال قبل توسط هان ماونگ منتشر شده است. ولی اکنون از روی خروجیِ سایت انتشار دهنده برداشته شده است. به احتمال نویسنده قصد دارد آن
در این بحث من تلاش خواهم کرد استدلال بیون برای این ایده را که رویا شکلی از تفکر ناآگاه است که چه خواب باشیم چه بیدار روی میدهد، تا جایی که میتوانم به بهترین شکل تشریح کنم. این بدین معناست که ما روز و شب رویا میبینیم تا یکی از عملکردهای حیاتی ذهن که پردازش تجربهی روانی است را به انجام برسانیم. ما در اندیشههای آگاه زمان بیداری، ایدهها و احساساتی که با ما توافق ندارند را سرکوب میکنیم، اما به طور مشابه در رویاها، تلاطمات هیجانی ممکن است آن قدر آزاردهنده باشند که نتوان رویایشان را دید. با این حال، پیش از آن که به خلاصه کردن مبانی مفهومی این نظریه (که رویاها شکلی از تفکر ناآگاه هستند) بپردازم، قرار دادن ایدههای بیون و انگیزهاش در زمینهای که در آن تکوین یافتهاند ضروری است.
«نظریهی رویاهای بیون»
متن کامل: https://goo.gl/PFrhkF
«نظریهی رویاهای بیون»
متن کامل: https://goo.gl/PFrhkF
گروه روانکاوی تداعی
نظریهی رویاهای بیون
قصد بیون تجدیدنظر در نظریهی روانکاوی رویاها است. فرض او این است که دانش از پارادکسها ناشی میشود. فرض ثانویه این است که علیرغم داشتن تبار متفاوت، ذهن آگاه و ناآگاه دارای شباهتهایی در خصوصیات و عملکرد هستند.
«چرا روانپزشکان نباید اطلاعات شخصیشان را با بیمارانشان در میان بگذارند؟»
متن کامل: https://goo.gl/6f8zeu
@TadaeiBlog
متن کامل: https://goo.gl/6f8zeu
@TadaeiBlog
وقتی در دانشکدهی پزشکی بودم زمان زیادی را صرف صحبت با بیماران دربارهی تجربیات مشترکمان میکردم. دربارهی دورهی بچگیمان، امیدهایمان و جاهایی که دوست داریم ببینیم صحبت میکردیم. این معاشرت با آنها برای مراقبت درمانی ضروری بود. بین بیمار و مراقبتکننده اعتماد ایجاد میکرد و آرامش را به محیط بالینی تزریق میکرد.
اما حالا که روانپزشک هستم نباید این کار را بکنم. روانپزشکها یاد میگیرند که مثل لوح سفید باشند. وقتی من و دیگر رزیدنتها از سوپروایزرها[۱] دربارهی این میپرسیم که چقدر باید زندگیمان را با بیماران در میان بگذاریم پاسخ می دهند کمش هم زیاد است. نباید بگویید کجا بزرگ شدید یا کجا زندگی میکنید. اگر بچه دارید اشاره نکنید. همسر هم همینطور.
«چرا روانپزشکان نباید اطلاعات شخصیشان را با بیمارانشان در میان بگذارند؟»
متن کامل: https://goo.gl/6f8zeu
اما حالا که روانپزشک هستم نباید این کار را بکنم. روانپزشکها یاد میگیرند که مثل لوح سفید باشند. وقتی من و دیگر رزیدنتها از سوپروایزرها[۱] دربارهی این میپرسیم که چقدر باید زندگیمان را با بیماران در میان بگذاریم پاسخ می دهند کمش هم زیاد است. نباید بگویید کجا بزرگ شدید یا کجا زندگی میکنید. اگر بچه دارید اشاره نکنید. همسر هم همینطور.
«چرا روانپزشکان نباید اطلاعات شخصیشان را با بیمارانشان در میان بگذارند؟»
متن کامل: https://goo.gl/6f8zeu
گروه روانکاوی تداعی
چرا روانپزشکان نباید اطلاعات شخصیشان را با بیمارانشان در میان بگذارند؟
چرا روانپزشکان نباید اطلاعات شخصیشان را با بیمارانشان در میان بگذارند؟ وقتی در دانشکدهی پزشکی بودم زمان زیادی را صرف صحبت با بیماران دربارهی تجربیات
در این مقاله، شدلر به قویترین فراتحلیلهای انجام شده از نظر روششناسی در سالهای اخیر، میپردازد. این پژوهشها از کارآیی بالای روانکاوی در کاهش علایم روانی بیماری و افزایش توانمندیهای شخصی و اجتماعی حکایت میکنند. نکته قابل توجه این است که با فاصله گرفتن از اتمام درمان، دستاوردهای درمانی روانکاوی افزایش مییابد ولی دستاوردهای سایر رویکردها از جمله درمانهای دارای پشتوانه تجربی، میل به کاهش دارند.
«کارایی رواندرمانی تحلیلی»
متن کامل: https://goo.gl/J6omfB
«کارایی رواندرمانی تحلیلی»
متن کامل: https://goo.gl/J6omfB
گروه روانکاوی تداعی
کارایی رواندرمانی تحلیلی
شدلر در این مقاله به مرور فراتحلیلهای انجام شده برای بررسی کارآیی درمان روانپویشی در مقایسه با رویکردهای دیگر میپردازد. به طور خلاصه شدلر نتیجه میگیرد که شواهد تجربی از کارآیی درمان روانپویشی حمایت میکند.
«رویاها به ما کمک میکنند که با جهان درونی خود ارتباط برقرار کنیم.»
متن کامل: https://goo.gl/VNHzs5
@TadaeiBlog
متن کامل: https://goo.gl/VNHzs5
@TadaeiBlog
۴ نوامبر، ۱۱۸امین سالگرد انتشار کتاب زیگموند فروید به نام تفسیر رویا است، شاهکاری از او که اهمیت رویاها در زندگی روزمرهی ما را به ارمغان آورد. فروید به ما آموخت که تصاویر رویا میتوانند به ما کمک کنند تا بر افکار، احساسات و آرزوهایمان تمرکز و با آنها ارتباط برقرار کنیم. امروزه، فرهنگ ما به طور گستردهای از دنیای درونی به سوی دنیای بیرونی فیلم، ویدئو و دنیای مجازی بر انواع دستگاههای «هوشمند» روی برگردانده است. تصاویر رویا در مقایسه با تصاویری که میتوان در دستگاههای خود داشت، کمرنگ میشوند. اما تمرکز بیش از حد بر دنیای خارجی باعث شده است که انسانها ارتباط مهمی را با خودشان از دست بدهند. بیش از یک قرن بعد، آیا اثر فروید مرتبط باقی میماند؟ ارزش تفسیر رویا در زندگی معاصر چیست؟
«رویاها به ما کمک میکنند که با جهان درونی خود ارتباط برقرار کنیم.»
متن کامل: https://goo.gl/VNHzs5
«رویاها به ما کمک میکنند که با جهان درونی خود ارتباط برقرار کنیم.»
متن کامل: https://goo.gl/VNHzs5
گروه روانکاوی تداعی
رؤیاها به ما کمک میکنند که با جهان درونی خود ارتباط برقرار کنیم.
پنج پرسش که به شما کمک میکنند معنایی برای رؤیاهای خودتان بیابید. ۴ نوامبر، ۱۲۲امین سالگرد انتشار کتاب زیگموند فروید به نام تأویل رؤیاها است، شاهکاری از