پان گیلک ها با نژادستیزی نسب به پارس ها و تبری ها خود را بالا دست تر میدانند.
از کی تا حالا از رودسر تا علی آباد و گرگان گیلک شدند؟
پان گیلک ها میخواهند ۳ تا ۵میلیون(حداقل صحبت کنندگان تبری) تبری هایی که در گلستان و مازندران و بخش های شمالی سمنان و تهران و حتی بخشی های شرقی گیلان(رودسر) را گیلک بنامند.
در صورتی که گویش کنندگان تبری حتی بیشتر از گیلک ها هستند.
گیلک و تبری و پارس و لر و کرد همه ایرانی اند و گرامی اما این توهین به یک قوم ایرانی است که مثلا کُرد را بگویی لُر یا لُر را بگویی کرد.
درست است ریشه شمالی زبان ها تقریبا از یک ریشه است ولی هر چیزی برای خود تفکیک استانداردی دارد.
حزب دموکراتیک کاسپین و پان گیلک ها یک مشت تجزیه طلب و دشمن اصلی مردم گیلان و مازندران هستند!!
آشکارا باید با این احزاب وابسته به بیگانه ها و تجزیه طلبان مبارزه کرد.
زیر نظر ایده های ایرانشهری
@taporestangilak_ariyaea
از کی تا حالا از رودسر تا علی آباد و گرگان گیلک شدند؟
پان گیلک ها میخواهند ۳ تا ۵میلیون(حداقل صحبت کنندگان تبری) تبری هایی که در گلستان و مازندران و بخش های شمالی سمنان و تهران و حتی بخشی های شرقی گیلان(رودسر) را گیلک بنامند.
در صورتی که گویش کنندگان تبری حتی بیشتر از گیلک ها هستند.
گیلک و تبری و پارس و لر و کرد همه ایرانی اند و گرامی اما این توهین به یک قوم ایرانی است که مثلا کُرد را بگویی لُر یا لُر را بگویی کرد.
درست است ریشه شمالی زبان ها تقریبا از یک ریشه است ولی هر چیزی برای خود تفکیک استانداردی دارد.
حزب دموکراتیک کاسپین و پان گیلک ها یک مشت تجزیه طلب و دشمن اصلی مردم گیلان و مازندران هستند!!
آشکارا باید با این احزاب وابسته به بیگانه ها و تجزیه طلبان مبارزه کرد.
زیر نظر ایده های ایرانشهری
@taporestangilak_ariyaea
تجزیه و فروپاشی #پادوسپانان
دنباله نوشته پیشین:
در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ ملک کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن ملک کاووس و ملک اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. ملک کاووس با حکام قرهقویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که ملک کاووس به کمک زمامداران #گیلان در آن جنگ پیروز شد. #ملک_اسکندر نیز در زندان #کاووس اسیر شد. کاووس نیز با این شرط که اسکندر هیچ وقت به سرزمینش تجاوز نکند، او را بخشید و آزاد کرد. مدتی گذشت و دوستداران ملک اسکندر با این بهانه که از خشم ملک کاووس میترسند و مردم منطقه از وی تنفر دارند، از زمامداران گیلان درخواست کمک کردند و قول همکاری گرفتند؛ ولی ملک کاووس حاضر نبود که رستمدار را تحویل ملک اسکندر دهد؛ بنابراین چون نمیتوانست با ملک اسکندر مقابله کند فرار کرد و اسکندر رستمدار را برگرفت. مدتی اینگونه گذشت و دوباره ملک کاووس علیه برادرش لشکرکشی نمود. این بار ملک اسکندر تصمیم گرفت با آشتی کار را به اتمام به پایان رساند ملک کاووس باز هم علیه اسکندر شورید ولی نتیجهای نداشت زیرا ملک اسکندر حامیان بسیاری داشت. سرانجام در محرم سنه ۸۷۱ هجری دو برادر بار دیگر صلح نمودند ولی نه ماه و چهارده روز بعد ملک کاووس وفات یافت. از این به بعد حکام پادوسبانی در دو شاخه نور و کُجور حکومت کردند. اما این پادشاهان اقتدار کافی را نداشتند و این باعث شد از مرگ کاووس تا پایان انقراض پادوسبانیان ۱۳۵سال حکومت پادوسبانیان بسیار کوچک و بیتاثیر باشد. در آخر سلسله #پادوسبانیان در سال ۱۰۰۶ هجری قمری از سوی #شاهعباس_صفوی نابود شد.
#خاندان_پادوسبانی_پس_از_فروپاشی
پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان خاندان پادوسبانی گوشهنشین شدند و در سرزمینشان مثل دیگر عوام به دامپروری و کشاورزی پرداختند ولی هیچگاه اصالت خود را فراموش نکردند و هنوز هم مردم این خاندان شجرهنامه پدرانشان را در دست دارند و فرزندان خود را به نام شاهان پادوسبانی مینامند یکی از معروفترین افراد این خاندان که پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان مطرح گردید، نیما یوشیج بود. وی در ابتدا علی نام داشت ولی سپس نامش را به اسم یکی از شاهان #پادوسبانی #نیما گذاشت.
منابع
۱)تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار
۲)ایرانیکا (انگلیسی)
@taporestangilak_ariyaea
دنباله نوشته پیشین:
در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ ملک کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن ملک کاووس و ملک اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. ملک کاووس با حکام قرهقویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که ملک کاووس به کمک زمامداران #گیلان در آن جنگ پیروز شد. #ملک_اسکندر نیز در زندان #کاووس اسیر شد. کاووس نیز با این شرط که اسکندر هیچ وقت به سرزمینش تجاوز نکند، او را بخشید و آزاد کرد. مدتی گذشت و دوستداران ملک اسکندر با این بهانه که از خشم ملک کاووس میترسند و مردم منطقه از وی تنفر دارند، از زمامداران گیلان درخواست کمک کردند و قول همکاری گرفتند؛ ولی ملک کاووس حاضر نبود که رستمدار را تحویل ملک اسکندر دهد؛ بنابراین چون نمیتوانست با ملک اسکندر مقابله کند فرار کرد و اسکندر رستمدار را برگرفت. مدتی اینگونه گذشت و دوباره ملک کاووس علیه برادرش لشکرکشی نمود. این بار ملک اسکندر تصمیم گرفت با آشتی کار را به اتمام به پایان رساند ملک کاووس باز هم علیه اسکندر شورید ولی نتیجهای نداشت زیرا ملک اسکندر حامیان بسیاری داشت. سرانجام در محرم سنه ۸۷۱ هجری دو برادر بار دیگر صلح نمودند ولی نه ماه و چهارده روز بعد ملک کاووس وفات یافت. از این به بعد حکام پادوسبانی در دو شاخه نور و کُجور حکومت کردند. اما این پادشاهان اقتدار کافی را نداشتند و این باعث شد از مرگ کاووس تا پایان انقراض پادوسبانیان ۱۳۵سال حکومت پادوسبانیان بسیار کوچک و بیتاثیر باشد. در آخر سلسله #پادوسبانیان در سال ۱۰۰۶ هجری قمری از سوی #شاهعباس_صفوی نابود شد.
#خاندان_پادوسبانی_پس_از_فروپاشی
پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان خاندان پادوسبانی گوشهنشین شدند و در سرزمینشان مثل دیگر عوام به دامپروری و کشاورزی پرداختند ولی هیچگاه اصالت خود را فراموش نکردند و هنوز هم مردم این خاندان شجرهنامه پدرانشان را در دست دارند و فرزندان خود را به نام شاهان پادوسبانی مینامند یکی از معروفترین افراد این خاندان که پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان مطرح گردید، نیما یوشیج بود. وی در ابتدا علی نام داشت ولی سپس نامش را به اسم یکی از شاهان #پادوسبانی #نیما گذاشت.
منابع
۱)تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار
۲)ایرانیکا (انگلیسی)
@taporestangilak_ariyaea
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
#کمان_رستم
درخت گردوی با 13 قرن حیات در شهر #بزرگترین_باغ_گردوی_جهان در شهر #شهمیرزاد استان #سمنان مقاوم سازی شده و در راه ثبت آثار معنوی است. این #درخت_گردو_کهن سال به شکل #کمان در آمده است.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
درخت گردوی با 13 قرن حیات در شهر #بزرگترین_باغ_گردوی_جهان در شهر #شهمیرزاد استان #سمنان مقاوم سازی شده و در راه ثبت آثار معنوی است. این #درخت_گردو_کهن سال به شکل #کمان در آمده است.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سلسلههای #ساسانیتبار_تبرستان
#قارنوندیان
ابتدای شاهی این سلسله در طبرستان از زمان انوشیروان خسرو اول پسر کیقباد بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبهٔ اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه راوارث به خانواده او مخصوص گردانید.به تخت نشستن قارن درمازندران را مبدأ گاهشماری تبریمیدانند.قارن و فرزندانش در کوهستانهای شهریار کوه وکوه قارن فرمانروایی میکردند، به همین دلیل آنهارا اجرشاه یا ملکالجبال مینامیدند. هجوم ارتش اعراب مسلمان به ایران وسپس روی کار آمدن عباسیان وامویان، اعراب فشارهای بسیاری به طبرستان اعمال کردند تا شاید دریچهای برای فتح این بلاد بیابند ولی بیاثر بود یکی از حکومتهایی که درمقابل اعراب مقاومت مینمود خاندانآلقارنوندیان بود.این سلسله بارها با عباسیان جنگید یا به صورت گفتگو به مناظره پرداخت ولی مشکلی از طرفین حل نمیشد.یکی از شاهان بزرگ قارنوندی وندادهرمز نام دارد.وی حدود ۵۰سال تلاش کردتا بتواند عباسیان را نرم و راضی نماید.وی، توسط مترجمی که زبان مازندرانی را به عربی ترجمه میکرد، با خلیفه عباسی «مأمون» ارتباط برقرار میکرد. از دیگر بزرگان این خاندان مازیار است. وی جلوی گسترش اسلام در طبرستان را گرفت و با سخنانش در مقابل خلیفه رابطهٔ عباسیان را با خاندانش پایمال کرد وی همزمان با بابکخرمدین در آذربایجان علیه حکومت وقت قیام کرد و یک بار دستگیر شد و به زندان فرستاده شد ولی پس از آزادی دوباره به مخالفت پرداخت و سرانجام در سال ۸۳۹ میلادی، درحالی که ۳۵۱ سال از تأسیس سلسله قارنوندیان میگذشت، مازیار با لشکرکشیهای عظیم عباسیان به قتل رسید.
#آلدابویه
پس از مرگ گاوباره پسرانش حکومتش نصف کردند و دابویه که فرزند بزرگتر بود در سال ۶۸۱ میلادی به حکومت گیلان و جنوب طبرستان (کوهستانهای البرز و ساریکنونی) رسید. آلدابویه در زمان مهدی عباسی توسط وی برچیده شد.
#پادوسبانیان
این سلسله توسط پادوسبان یکم، که برادر دابویه محسوب میشد، همزمان با آلدابویه تأسیس گردید و با توجه به کوچک بودنش عمر بسیاری کرد و دومین سلسله بلند جهان، پس از دودمان یاماتو در ژاپن، محسوب میشود. البته قلمرو این حکام فقط رویان و کجور و لاریجان ختم میشد.
#باوندیان
قباد یکم سه پسر داشت، که کاووس ارشد بود، فرزند دوم ژم که از یک چشم نابینا بود و پسر سوم او خسرو نام داشت. کاووس تربیت یافتهٔ مزدکیان (دینی که در آن دوران رشد یافت) بود. قباد خصالی که شایسته پادشاهان است در خسرو جمع میدید؛ بنابراین فرزند کوچک خود را، بر پسر ارشد یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد و همین امر تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه که در آغاز به آن گرویده بود، بهطور وضوح آشکار میکند. در سال ۵۳۱ میلادی، در هنگام مرگ پدر، کاووس فرمانروای طبرستان بود. موبدان زرتشتی از پسر کوچکتر قباد، انوشیروان که سخت ضدمزدکی بود، پشتیبانی کردند و سرانجام خسرو انوشیروان در سنه۵۳۱ میلادی، بر تخت شاهی نشست.
یکی از ذریّه کاووس، باو نام داشت که پسر شاپور و نوهٔ کاووس به حساب میآمد.وی در رکاب خسرو پرویز، چند بار به پیکاررفت واز توجه شاه برخوردارشد سپس به حکومت طبرستان و آذربایجان منصوب گشت. چونشیرویه بر تخت نشست، او را به شهراستخر تبعیدکرد.وی در آتشکده آن سامان گوشه عزلت گزید تا آن که آذرمیدخت اورا به سپهسالاری برگزید.اما باو نپذیرفت تا نوبت به یزدگرد رسید و باو، این بار به درخواست شاه نزد وی رفت.
پس از شکست سپاه ایران از اعراب، باو در راهخراسان از یزدگرد اجازه گرفت که به طبرستان رود و پس از زیارت آتشکده کوسان، در گرگان به وی بپیوند. باوْ در آن جا خبر قتل یزدگرد را شنید و سر بتراشید و در آتشکده مقام گرفت.
باو چندی بعد به درخواست مردم از حملات ترکان به تنگ آمده بودند، با این شرط که «مردان ولایت و زنان به بندگی او و فرزندانش را خط دهند»[۱۵] بیرون آمد و با بسیج سپاه توانست مهاجمان را از آن سامان براند و دولتی محلی تأسیس کند. وی پس از پانزده سال حکومت، سرانجام در ۶۰هجری قمری برابر ۶۸۰ میلادی توسط «آذر ولاش»، که مدعی حکومت بود، کشته شد و ولاش بر جای او نشست. از باو پسری به، نام سرخاب، بجا مانده بود که مادرش از ترس دشمنان او را به دیه دزا (دزدانکنار) برد و در خانه باغبانی به صورت ناشناس ادامه زندگی داد، خسرو (یکی از سپاهیان باو) بهطور اتفاقی آنها را دید و شناخت و باخود به کولا (روستای پایین کولا در۶کیلومتری ساریکنونی) برد، مردم آن آبادی (کولا) که از دوست داران پدرش باو بودند این کودک هشت ساله را مورد حمایت قرار داده و باهماهنگی اهالی کوه قارن بر ولاش شبیخون زدند و انتقام سختی از اوگرفتند.
از آن پس باوندیان تاسال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت وکم حادثه ای داشتندوبا آمدن آل زیاروکشتن شهریاربن دارا این دودمان متلاشی شد.
@taporestangilak_ariyaea
#قارنوندیان
ابتدای شاهی این سلسله در طبرستان از زمان انوشیروان خسرو اول پسر کیقباد بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبهٔ اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه راوارث به خانواده او مخصوص گردانید.به تخت نشستن قارن درمازندران را مبدأ گاهشماری تبریمیدانند.قارن و فرزندانش در کوهستانهای شهریار کوه وکوه قارن فرمانروایی میکردند، به همین دلیل آنهارا اجرشاه یا ملکالجبال مینامیدند. هجوم ارتش اعراب مسلمان به ایران وسپس روی کار آمدن عباسیان وامویان، اعراب فشارهای بسیاری به طبرستان اعمال کردند تا شاید دریچهای برای فتح این بلاد بیابند ولی بیاثر بود یکی از حکومتهایی که درمقابل اعراب مقاومت مینمود خاندانآلقارنوندیان بود.این سلسله بارها با عباسیان جنگید یا به صورت گفتگو به مناظره پرداخت ولی مشکلی از طرفین حل نمیشد.یکی از شاهان بزرگ قارنوندی وندادهرمز نام دارد.وی حدود ۵۰سال تلاش کردتا بتواند عباسیان را نرم و راضی نماید.وی، توسط مترجمی که زبان مازندرانی را به عربی ترجمه میکرد، با خلیفه عباسی «مأمون» ارتباط برقرار میکرد. از دیگر بزرگان این خاندان مازیار است. وی جلوی گسترش اسلام در طبرستان را گرفت و با سخنانش در مقابل خلیفه رابطهٔ عباسیان را با خاندانش پایمال کرد وی همزمان با بابکخرمدین در آذربایجان علیه حکومت وقت قیام کرد و یک بار دستگیر شد و به زندان فرستاده شد ولی پس از آزادی دوباره به مخالفت پرداخت و سرانجام در سال ۸۳۹ میلادی، درحالی که ۳۵۱ سال از تأسیس سلسله قارنوندیان میگذشت، مازیار با لشکرکشیهای عظیم عباسیان به قتل رسید.
#آلدابویه
پس از مرگ گاوباره پسرانش حکومتش نصف کردند و دابویه که فرزند بزرگتر بود در سال ۶۸۱ میلادی به حکومت گیلان و جنوب طبرستان (کوهستانهای البرز و ساریکنونی) رسید. آلدابویه در زمان مهدی عباسی توسط وی برچیده شد.
#پادوسبانیان
این سلسله توسط پادوسبان یکم، که برادر دابویه محسوب میشد، همزمان با آلدابویه تأسیس گردید و با توجه به کوچک بودنش عمر بسیاری کرد و دومین سلسله بلند جهان، پس از دودمان یاماتو در ژاپن، محسوب میشود. البته قلمرو این حکام فقط رویان و کجور و لاریجان ختم میشد.
#باوندیان
قباد یکم سه پسر داشت، که کاووس ارشد بود، فرزند دوم ژم که از یک چشم نابینا بود و پسر سوم او خسرو نام داشت. کاووس تربیت یافتهٔ مزدکیان (دینی که در آن دوران رشد یافت) بود. قباد خصالی که شایسته پادشاهان است در خسرو جمع میدید؛ بنابراین فرزند کوچک خود را، بر پسر ارشد یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد و همین امر تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه که در آغاز به آن گرویده بود، بهطور وضوح آشکار میکند. در سال ۵۳۱ میلادی، در هنگام مرگ پدر، کاووس فرمانروای طبرستان بود. موبدان زرتشتی از پسر کوچکتر قباد، انوشیروان که سخت ضدمزدکی بود، پشتیبانی کردند و سرانجام خسرو انوشیروان در سنه۵۳۱ میلادی، بر تخت شاهی نشست.
یکی از ذریّه کاووس، باو نام داشت که پسر شاپور و نوهٔ کاووس به حساب میآمد.وی در رکاب خسرو پرویز، چند بار به پیکاررفت واز توجه شاه برخوردارشد سپس به حکومت طبرستان و آذربایجان منصوب گشت. چونشیرویه بر تخت نشست، او را به شهراستخر تبعیدکرد.وی در آتشکده آن سامان گوشه عزلت گزید تا آن که آذرمیدخت اورا به سپهسالاری برگزید.اما باو نپذیرفت تا نوبت به یزدگرد رسید و باو، این بار به درخواست شاه نزد وی رفت.
پس از شکست سپاه ایران از اعراب، باو در راهخراسان از یزدگرد اجازه گرفت که به طبرستان رود و پس از زیارت آتشکده کوسان، در گرگان به وی بپیوند. باوْ در آن جا خبر قتل یزدگرد را شنید و سر بتراشید و در آتشکده مقام گرفت.
باو چندی بعد به درخواست مردم از حملات ترکان به تنگ آمده بودند، با این شرط که «مردان ولایت و زنان به بندگی او و فرزندانش را خط دهند»[۱۵] بیرون آمد و با بسیج سپاه توانست مهاجمان را از آن سامان براند و دولتی محلی تأسیس کند. وی پس از پانزده سال حکومت، سرانجام در ۶۰هجری قمری برابر ۶۸۰ میلادی توسط «آذر ولاش»، که مدعی حکومت بود، کشته شد و ولاش بر جای او نشست. از باو پسری به، نام سرخاب، بجا مانده بود که مادرش از ترس دشمنان او را به دیه دزا (دزدانکنار) برد و در خانه باغبانی به صورت ناشناس ادامه زندگی داد، خسرو (یکی از سپاهیان باو) بهطور اتفاقی آنها را دید و شناخت و باخود به کولا (روستای پایین کولا در۶کیلومتری ساریکنونی) برد، مردم آن آبادی (کولا) که از دوست داران پدرش باو بودند این کودک هشت ساله را مورد حمایت قرار داده و باهماهنگی اهالی کوه قارن بر ولاش شبیخون زدند و انتقام سختی از اوگرفتند.
از آن پس باوندیان تاسال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت وکم حادثه ای داشتندوبا آمدن آل زیاروکشتن شهریاربن دارا این دودمان متلاشی شد.
@taporestangilak_ariyaea
دنباله پست پیشین:
از آن پس باوندیان تا سال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت و کمحادثهای داشتند؛ ولی در این سال با تأسیس و رشد سلسله زیاریان رقیبی در سطح منطقه برای باوندیان بهوجود آمد. سرانجام شاهان زیاری در سنه ۱۰۰۰میلادی مطابق با ۳۹۷هجری قمری با کشتن شهریار بن دارا این دودمان را متلاشی کردند؛ ولی خاندان باوندی از بین نرفت و در سال ۴۶۶هجری مصادف با ۱۱۱۳میلادی دوباره باوندیان به رهبری حسام الدوله شهریار بن قارن بن سرخاب بن شهریار بر مسند قدرت نشستند؛ ولی بههمینجا ختم نشد و سپس دوباره در سال ۶۰۶هجری با حمله مغول و قتل شمسالملوک رستم یکبار دیگر هم باوندیان فروپاشید و خاندان باوندی به کوهستان پناهنده شدند.
سپس در ۶۳۵هجری یکبار دیگر باوندیان موفق به سرپا نگهداشتن حکومتشان شدند و شخصی به نام اردشیر بن کینخوار، که شاعران و مورخان بسیاری از جنگآوری وی تعریف میکنند، به رهبری باوندیان رسید؛ ولی باز هم در سال ۷۵۰هجری مصادف با ۱۳۴۹میلادی از سلسلهٔ نو بنیادی به نام جلاویان شکست خوردند و متلاشی شدند. مورخان و کار شناسان مسائل تاریخی سلسله باوندیان را به سه دسته تقسیم کردند:
از حکومت باو تا دارا را شاخه کیوسیه نامیدند و همانطور که خواندید این سلسله در۳۹۷ هجری توسط زیاریان نابود شد.از شروع حکومت حسامالدوله شهریار تا تصرف مازندران توسط مغلان را شاخهٔ جدیدی به ناماسپهبدیه میدانند.و شاخهٔ آخر با به حکومت رسیدن اردشیر کینخوار شروع و با مرگ فخرالدوله حسن در ۷۵۰ هجری به پایان میرسد شاخه کینخواریه مینامند.
@taporestangilak_ariyaea
از آن پس باوندیان تا سال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت و کمحادثهای داشتند؛ ولی در این سال با تأسیس و رشد سلسله زیاریان رقیبی در سطح منطقه برای باوندیان بهوجود آمد. سرانجام شاهان زیاری در سنه ۱۰۰۰میلادی مطابق با ۳۹۷هجری قمری با کشتن شهریار بن دارا این دودمان را متلاشی کردند؛ ولی خاندان باوندی از بین نرفت و در سال ۴۶۶هجری مصادف با ۱۱۱۳میلادی دوباره باوندیان به رهبری حسام الدوله شهریار بن قارن بن سرخاب بن شهریار بر مسند قدرت نشستند؛ ولی بههمینجا ختم نشد و سپس دوباره در سال ۶۰۶هجری با حمله مغول و قتل شمسالملوک رستم یکبار دیگر هم باوندیان فروپاشید و خاندان باوندی به کوهستان پناهنده شدند.
سپس در ۶۳۵هجری یکبار دیگر باوندیان موفق به سرپا نگهداشتن حکومتشان شدند و شخصی به نام اردشیر بن کینخوار، که شاعران و مورخان بسیاری از جنگآوری وی تعریف میکنند، به رهبری باوندیان رسید؛ ولی باز هم در سال ۷۵۰هجری مصادف با ۱۳۴۹میلادی از سلسلهٔ نو بنیادی به نام جلاویان شکست خوردند و متلاشی شدند. مورخان و کار شناسان مسائل تاریخی سلسله باوندیان را به سه دسته تقسیم کردند:
از حکومت باو تا دارا را شاخه کیوسیه نامیدند و همانطور که خواندید این سلسله در۳۹۷ هجری توسط زیاریان نابود شد.از شروع حکومت حسامالدوله شهریار تا تصرف مازندران توسط مغلان را شاخهٔ جدیدی به ناماسپهبدیه میدانند.و شاخهٔ آخر با به حکومت رسیدن اردشیر کینخوار شروع و با مرگ فخرالدوله حسن در ۷۵۰ هجری به پایان میرسد شاخه کینخواریه مینامند.
@taporestangilak_ariyaea
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
#خنده برای #تندرستی :
#استرس را کم میکند
#خلاقیت را افزایش میدهد
#احساس_درد را کاهش میدهد
#سیستم_ایمنی را تقویت میکند
از #مشکلات_قلبی جلوگیری میکند
#حافظه_کوتاه مدت را تقویت میکند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#استرس را کم میکند
#خلاقیت را افزایش میدهد
#احساس_درد را کاهش میدهد
#سیستم_ایمنی را تقویت میکند
از #مشکلات_قلبی جلوگیری میکند
#حافظه_کوتاه مدت را تقویت میکند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#زیاریان
#زیاریان یا #آل_زیار خاندانی از منطقه #دیلمان بودند که توانستند به حکومت #ایران برسند. در غرب و مرکز ایران دو سلسله از دیلمیان به نام #آل زیار (۳۱۶ ه.ق) و #آل_بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته بودند، نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا خارج کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی #گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند، حکومت #بغداد را به آنها واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. در واقع، بعد از حکومت نیمهمستقل طاهریان و پس ازصفاریان و در ایام امارت امرای #سامانی در ماوراءالنهر، خانوادههای دیلمی در وسعتی کمتر از #تبرستان و سپس در وسعتی بیشتر از #گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانوادهها به نام دیلمیان شهرت یافتهاست.
شهرهای اصفهان، گرگان، ری و آمل را به پایتخت برگزیدن و دین اسلام داشتند #مرداویج_زیاری (آغازین) #وشمگیرگیلانشاه (واپسین)حکمران آل زیار بودند.
درسال۹۳۱ پایه گزاری شد و در۱۰۹۰فروپاشید.
زیاریان یک سلسله بود که ابتدا مذهب زیدی داشت و از مناطق ساحلی دریای مازندران سر برآورد. آنان ابتدا درگیلان و تبرستان و گرگان حکومت میکردند. زیاریان هم جزو مردم کوهنشینی بودند که رسیدنشان به قدرت «بسط دیلمی» تاریخ ایران را شکل داد. پس از افول اقتدار مستقیم خلافت در شمال غرب ایران و ظهور قدرتهای محلی چون حکام ساجد آذربایجان بسیاری از سران کوهنشین بدل به سربازانی جویای نام شده و در خلاء قدرت مدعی حکومت شدند. موفقترین آنها سه بویی دیلمی بودند.
#مرداویج بن زیار بنیانگذار زیاریان مدعی بود از یک خاندان سلطنتی پیش از اسلام دیلمی ریشه میگیرد. او نخست به علویان تبرستان و سپس به اسفار بن شیرویه سردار گیلی خدمت میکرد.
@taporestangilak_ariyaea
#زیاریان یا #آل_زیار خاندانی از منطقه #دیلمان بودند که توانستند به حکومت #ایران برسند. در غرب و مرکز ایران دو سلسله از دیلمیان به نام #آل زیار (۳۱۶ ه.ق) و #آل_بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته بودند، نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا خارج کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی #گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند، حکومت #بغداد را به آنها واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. در واقع، بعد از حکومت نیمهمستقل طاهریان و پس ازصفاریان و در ایام امارت امرای #سامانی در ماوراءالنهر، خانوادههای دیلمی در وسعتی کمتر از #تبرستان و سپس در وسعتی بیشتر از #گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانوادهها به نام دیلمیان شهرت یافتهاست.
شهرهای اصفهان، گرگان، ری و آمل را به پایتخت برگزیدن و دین اسلام داشتند #مرداویج_زیاری (آغازین) #وشمگیرگیلانشاه (واپسین)حکمران آل زیار بودند.
درسال۹۳۱ پایه گزاری شد و در۱۰۹۰فروپاشید.
زیاریان یک سلسله بود که ابتدا مذهب زیدی داشت و از مناطق ساحلی دریای مازندران سر برآورد. آنان ابتدا درگیلان و تبرستان و گرگان حکومت میکردند. زیاریان هم جزو مردم کوهنشینی بودند که رسیدنشان به قدرت «بسط دیلمی» تاریخ ایران را شکل داد. پس از افول اقتدار مستقیم خلافت در شمال غرب ایران و ظهور قدرتهای محلی چون حکام ساجد آذربایجان بسیاری از سران کوهنشین بدل به سربازانی جویای نام شده و در خلاء قدرت مدعی حکومت شدند. موفقترین آنها سه بویی دیلمی بودند.
#مرداویج بن زیار بنیانگذار زیاریان مدعی بود از یک خاندان سلطنتی پیش از اسلام دیلمی ریشه میگیرد. او نخست به علویان تبرستان و سپس به اسفار بن شیرویه سردار گیلی خدمت میکرد.
@taporestangilak_ariyaea
#ایرانشهر، یعنی #سرزمین_ایرانیان و به طور کلی، ایدهای است که همزمان با روی کار آمدن #ساسانیان آشکار شد. به نظر من، نخست، #ایرانی بودن و سرزمینی که آنها در آن زندگی میکردند ـ که از نظر دینی، عموما #زرتشتی بود ـ که #ایرانشهر نامیده میشد؛ در قرن ششم هجری این دیدگاه تغییر کرده بود و یک #یهودی، #مسیحی و یا #مسلمان_ایرانی، شهروند #ایرانشهر به حساب میآمد. این حقیقت را منابع قانونی آن زمان یعنی #مادیان هزار دادستان نشان میدهد که در مقابل قانون شاه (دادشاه) هر کسی که به آن اطاعت میکرد، میتوانست قسمتی از این سرزمین و به معنای دیگر، #شهروند_ایرانشهر باشد. در حقیقت با عبور از عصر دیدگاههای مذهبی #ساسانیان و پا فراتر نهادن از دیدگاه #ایرانی به مثابه یک زرتشتی، توانستند #ایران و #ایده_ایرانشهر را نجات دهند و پس از فروپاشی این سلسله، همچنان مفهوم #ایرانشهر، توانست که پایدار بماند و به حیات خود تداوم فرهنگی و سیاسی ببخشد.
#تورج_دریایی
از کانال #نوروز با ویرایش
@jolgeshomali
@taporestangilak_ariyaea
#تورج_دریایی
از کانال #نوروز با ویرایش
@jolgeshomali
@taporestangilak_ariyaea
امیران آل زیار
#مردآویج
اسفار پسر شیرویه، هرچند ابتدا با سامانیان همراه بود، اما در آخر کار بر آنان شورید. او چندین جنگ با ماکان بن کاکی کرد و او را شکست داد. اسفار مردی خونریز و غیر مسلمان بود. او به تدریج گرگان، طبرستان، قزوین، ری، قم،کاشان و خراسان را به تصرف خود درآورد. اسفارفرماندهی سپاه خود را به یکی از بزرگان ولایت، یعنی #مرد_آویچ پسر #زیار، سپرد ولی خود با طغیان سربازان روبهرو گردید و در طالقان به قتل رسید (۳۱۶ ه.ق).
قلمرو حکومت مرد آویچ علاوه بر #مازندران و و قسمتی از #گیلان، به شهرهای ری، قم و کرج و ابهر و بالاخره همدانرسید. حتی سپاه خود را به حدود دینور نیز فرستاد (۳۱۹ ه.ق). مرد آویچ، اصفهان را فتح کرد و خیال حمله به بغدادرا داشت. وی به زبان آورده بود که من شاهنشاهی #ساسانی را برمیگردانم و قصد داشت که #مدائن را پایتخت قرار دهد. او پس از آن که مراسم جشن سده را در #اصفهان بر پای داشت، به علت اختلافی که میان غلامان ترک و دیلماو پیش آمده بود، در ۳۲۳ هجری به دست غلامان ترک در حمام کشته شد.
@taporestangilak_ariyaea
#مردآویج
اسفار پسر شیرویه، هرچند ابتدا با سامانیان همراه بود، اما در آخر کار بر آنان شورید. او چندین جنگ با ماکان بن کاکی کرد و او را شکست داد. اسفار مردی خونریز و غیر مسلمان بود. او به تدریج گرگان، طبرستان، قزوین، ری، قم،کاشان و خراسان را به تصرف خود درآورد. اسفارفرماندهی سپاه خود را به یکی از بزرگان ولایت، یعنی #مرد_آویچ پسر #زیار، سپرد ولی خود با طغیان سربازان روبهرو گردید و در طالقان به قتل رسید (۳۱۶ ه.ق).
قلمرو حکومت مرد آویچ علاوه بر #مازندران و و قسمتی از #گیلان، به شهرهای ری، قم و کرج و ابهر و بالاخره همدانرسید. حتی سپاه خود را به حدود دینور نیز فرستاد (۳۱۹ ه.ق). مرد آویچ، اصفهان را فتح کرد و خیال حمله به بغدادرا داشت. وی به زبان آورده بود که من شاهنشاهی #ساسانی را برمیگردانم و قصد داشت که #مدائن را پایتخت قرار دهد. او پس از آن که مراسم جشن سده را در #اصفهان بر پای داشت، به علت اختلافی که میان غلامان ترک و دیلماو پیش آمده بود، در ۳۲۳ هجری به دست غلامان ترک در حمام کشته شد.
@taporestangilak_ariyaea
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آواز زیبای #مازنی
از بانوی آواز #ایران
بانو : #دلکش
نام آواز: #ربابه_جان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
از بانوی آواز #ایران
بانو : #دلکش
نام آواز: #ربابه_جان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
امیران آل زیار: بخش دوم
#وشمگیر
پس از #مردآویچ، گروهی از یاران او برادرش #وشمگیر را
از #مازندران به #اصفهان و #ری احضار کردند که حکومت را به او بسپارند، اما چنانکه خواهیم دید، حکومت ولایتهای عمده دیگر به دست آل بویه افتاد و این خانواده بعضی نواحی قلمرو حکومت خود را به حوالی مرزهای ایران در عصر ساسانی رساندند. در این مدت، وشمگیر تنها به حکومت گرگان و قسمتی از مازندران اکتفا کرد (۳۲۳ تا ۳۵۷ ه.ق). جنگهای او با آل بویه، به شکست انجامید و تقاضای کمک از نوح بن نصر سامانی نیز بینتیجه ماند. وشمگیر در حالی که آماده نبرد با آل بویه میشد، در حین شکار، مورد حمله گرازی قرار گرفت و کشته شد (اول محرم ۳۵۷ ه.ق).
#بیستون و #قابوس
بهستون (بیستون) با برادرش قابوس بر سر جانشینی وشمگیر رقابت داشت و نهایتاً در این رقابت پیروز شد ولی مدتی بعد در ۳۶۶ هجری درگذشت و تعداد زیادی از فرماندهان و لشکریان زیاری، قابوس را به پادشاهی برگزیدند. قابوس دو دوره حکومت کرد. دورهٔ نخست به آرامی گذشت، اما بعد از مرگ رکنالدوله، فرمانروای آلبویه، سرزمینهای تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله، مویدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. فخرالدوله در رقابت شکست خورده و به قابوس پناه برد. قابوس از تسلیم فخرالدوله به برادرانش امتناع کرد و میان آنها جنگی درگرفت که قابوس و فخرالدوله شکست خوردند و به خراسان پناه بردند.
#قابوس قریب ۱۸ سال از حکومت محروم بود و در پناه دربار دیگر شاهان میزیست؛ اما با مرگ عضدالدوله و تضعیف آلبویه، وی با کمک یاران طبری و دیلمی خود، توانست مجدد بر تخت بنشیند. قابوس تا سال ۴۰۳ هجری حکومت کرد و بر دامنهٔ متصرفات خود از سوی مغرب افزود و گرگان، چالوس و رویان و دیلم را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و برخی قلاع قومس را فتح نمود. وی مردی ادیب و شاعر و خوشنویس بود و اشعاری را به فارسی و عربی میسرود و دربارش به مرکزی برای حمایت از دانشمندان بدل شدهبود. بعد از قابوس، فرزندش منوچهربه حکومت رسید و کسانی که برای قتل پدرش توطئه کردهبودند، را اسیر کرد و آنها را کشت. آرامگاه قابوس دربرج گنبد قابوس است، که در زمان حیات، به دستور خودش ساخته شدهبود.
@taporestangilak_ariyaea
#وشمگیر
پس از #مردآویچ، گروهی از یاران او برادرش #وشمگیر را
از #مازندران به #اصفهان و #ری احضار کردند که حکومت را به او بسپارند، اما چنانکه خواهیم دید، حکومت ولایتهای عمده دیگر به دست آل بویه افتاد و این خانواده بعضی نواحی قلمرو حکومت خود را به حوالی مرزهای ایران در عصر ساسانی رساندند. در این مدت، وشمگیر تنها به حکومت گرگان و قسمتی از مازندران اکتفا کرد (۳۲۳ تا ۳۵۷ ه.ق). جنگهای او با آل بویه، به شکست انجامید و تقاضای کمک از نوح بن نصر سامانی نیز بینتیجه ماند. وشمگیر در حالی که آماده نبرد با آل بویه میشد، در حین شکار، مورد حمله گرازی قرار گرفت و کشته شد (اول محرم ۳۵۷ ه.ق).
#بیستون و #قابوس
بهستون (بیستون) با برادرش قابوس بر سر جانشینی وشمگیر رقابت داشت و نهایتاً در این رقابت پیروز شد ولی مدتی بعد در ۳۶۶ هجری درگذشت و تعداد زیادی از فرماندهان و لشکریان زیاری، قابوس را به پادشاهی برگزیدند. قابوس دو دوره حکومت کرد. دورهٔ نخست به آرامی گذشت، اما بعد از مرگ رکنالدوله، فرمانروای آلبویه، سرزمینهای تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله، مویدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. فخرالدوله در رقابت شکست خورده و به قابوس پناه برد. قابوس از تسلیم فخرالدوله به برادرانش امتناع کرد و میان آنها جنگی درگرفت که قابوس و فخرالدوله شکست خوردند و به خراسان پناه بردند.
#قابوس قریب ۱۸ سال از حکومت محروم بود و در پناه دربار دیگر شاهان میزیست؛ اما با مرگ عضدالدوله و تضعیف آلبویه، وی با کمک یاران طبری و دیلمی خود، توانست مجدد بر تخت بنشیند. قابوس تا سال ۴۰۳ هجری حکومت کرد و بر دامنهٔ متصرفات خود از سوی مغرب افزود و گرگان، چالوس و رویان و دیلم را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و برخی قلاع قومس را فتح نمود. وی مردی ادیب و شاعر و خوشنویس بود و اشعاری را به فارسی و عربی میسرود و دربارش به مرکزی برای حمایت از دانشمندان بدل شدهبود. بعد از قابوس، فرزندش منوچهربه حکومت رسید و کسانی که برای قتل پدرش توطئه کردهبودند، را اسیر کرد و آنها را کشت. آرامگاه قابوس دربرج گنبد قابوس است، که در زمان حیات، به دستور خودش ساخته شدهبود.
@taporestangilak_ariyaea
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
.
📜🕯🖋 بزرگترین کتیبهی جهان باستان
✅ سنگنبشتهی بیستون داریوش بزرگ با قدمت ۲۵۲۰ سال بزرگترین سنگنبشتهی برجای مانده از جهان باستان است که به سه زبان پارسی باستان(۴۱۴ سطر در ۵ ستون)، ایلامی (۵۹۳ سطر در ۸ ستون) و بابلی (۱۱۳سطر) نوشته شده است.
🔸 با خوانش بخش پارسی باستان این سنگنبشته در اوایل قرن ۱۹ میلادی، برای اولین بار در جهان خط میخی رمزگشایی شد.
🆔 @Ir_Bahman
📜🕯🖋 بزرگترین کتیبهی جهان باستان
✅ سنگنبشتهی بیستون داریوش بزرگ با قدمت ۲۵۲۰ سال بزرگترین سنگنبشتهی برجای مانده از جهان باستان است که به سه زبان پارسی باستان(۴۱۴ سطر در ۵ ستون)، ایلامی (۵۹۳ سطر در ۸ ستون) و بابلی (۱۱۳سطر) نوشته شده است.
🔸 با خوانش بخش پارسی باستان این سنگنبشته در اوایل قرن ۱۹ میلادی، برای اولین بار در جهان خط میخی رمزگشایی شد.
🆔 @Ir_Bahman
آل زیار دولت محلی پیرو #سامانیان:
#وشمگیر پیش از مرگ مرداویج، از جانب او فرمانروای ری بود. وشمگیر در ابتدای حکومت علاوه بر گرگان، طبرستان وگیلان بر نواحی مرکزی ایران شامل ناحیه جبال و نیزخوزستان حکومت میکرد و برای مدتی بر #آذربایجان نیز سلطه یافت. با این حال، وی دچار درگیری با #سامانیان و #بوییان شد. سامانیان که بر خراسان بزرگ و شرق ایران حکمرانی میکردند درصدد بودند نواحی طبرستان، گرگان و ری را به قلمرو خود ملحق کنند. از سوی دیگر بوییان نیز که در فارس مستقر بودند میخواستند ناحیه جبال و غرب ایران را تصرف کنند. وشمگیر جنگهای بسیاری خصوصاً با بوییان داشت که بیشتر حالت دفاعی و حفظ حدود طبرستان و گرگان را داشتند. بوییان نیز با سماجت برای تسخیر سرزمینهای اندک وشمگیر میجنگیدند. وشمگیر در نبرد ری در سال ۳۲۹ قمری شکست خورد با این شکست سرزمینهای ری و اصفهان را از دست داد و تنها منطقهٔ #گرگان و #تبرستان در قلمرو او باقی ماند. البته در همین مناطق نیز با شورشهای مکرر امرای محلی و رهبران علویان طبرستان مواجه بود.
وشمگیر سپس مجبور شد تبعیت از #سامانیان را بپذیرد. بدین ترتیب آل زیار بدل به یک دولت محلی تابع سامانیان شد. دلیل تغییر موضع سامانیان در برابر وشمگیر ترس از قدرت یافتن بوییان بود. سامانیان سعی میکردند بوییان را سرگرم مبارزه با وشمگیر کنند، تا از دست اندازی به مرزهای خراسان فارغ باشند. به عبارتی دولت زیاری دیوار حایلی بین دو دودمان دیگر بود. بدین جهت وشمگیر تا پایان زندگیش با پشتیبانی سامانیان در حال دفاع در برابر بوییان بود و طبرستان و گرگان بارها بین این دو دست به دست شد. وشمگیر برای در امان ماندن از این جنگها حتی حاضر شد با خلیفه عباسی رابطه برقرار کند. او به واسطهٔ سامانیان از خلیفه خواست که وساطت کند و از بوییان بخواهد که از تعرض به سرزمینهایش دست بردارند. وی سرانجام در روز اول محرم ۳۵۷ هجری در ۵حالی که مشغول آماده شدن برای یکی دیگر از اینگونه نبردها بود، توسط یک گراز کشته شد.
@taporestangilak_ariyaea
#وشمگیر پیش از مرگ مرداویج، از جانب او فرمانروای ری بود. وشمگیر در ابتدای حکومت علاوه بر گرگان، طبرستان وگیلان بر نواحی مرکزی ایران شامل ناحیه جبال و نیزخوزستان حکومت میکرد و برای مدتی بر #آذربایجان نیز سلطه یافت. با این حال، وی دچار درگیری با #سامانیان و #بوییان شد. سامانیان که بر خراسان بزرگ و شرق ایران حکمرانی میکردند درصدد بودند نواحی طبرستان، گرگان و ری را به قلمرو خود ملحق کنند. از سوی دیگر بوییان نیز که در فارس مستقر بودند میخواستند ناحیه جبال و غرب ایران را تصرف کنند. وشمگیر جنگهای بسیاری خصوصاً با بوییان داشت که بیشتر حالت دفاعی و حفظ حدود طبرستان و گرگان را داشتند. بوییان نیز با سماجت برای تسخیر سرزمینهای اندک وشمگیر میجنگیدند. وشمگیر در نبرد ری در سال ۳۲۹ قمری شکست خورد با این شکست سرزمینهای ری و اصفهان را از دست داد و تنها منطقهٔ #گرگان و #تبرستان در قلمرو او باقی ماند. البته در همین مناطق نیز با شورشهای مکرر امرای محلی و رهبران علویان طبرستان مواجه بود.
وشمگیر سپس مجبور شد تبعیت از #سامانیان را بپذیرد. بدین ترتیب آل زیار بدل به یک دولت محلی تابع سامانیان شد. دلیل تغییر موضع سامانیان در برابر وشمگیر ترس از قدرت یافتن بوییان بود. سامانیان سعی میکردند بوییان را سرگرم مبارزه با وشمگیر کنند، تا از دست اندازی به مرزهای خراسان فارغ باشند. به عبارتی دولت زیاری دیوار حایلی بین دو دودمان دیگر بود. بدین جهت وشمگیر تا پایان زندگیش با پشتیبانی سامانیان در حال دفاع در برابر بوییان بود و طبرستان و گرگان بارها بین این دو دست به دست شد. وشمگیر برای در امان ماندن از این جنگها حتی حاضر شد با خلیفه عباسی رابطه برقرار کند. او به واسطهٔ سامانیان از خلیفه خواست که وساطت کند و از بوییان بخواهد که از تعرض به سرزمینهایش دست بردارند. وی سرانجام در روز اول محرم ۳۵۷ هجری در ۵حالی که مشغول آماده شدن برای یکی دیگر از اینگونه نبردها بود، توسط یک گراز کشته شد.
@taporestangilak_ariyaea
فرمانروایان #ساسانی در #شمال_ایران
#آل_بویه
یکی از دودمانهای پس از اسلام در ایران
آل بویه یا بوییان یا بویگان (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) از دودمانهای دیلمی زیدی مذهب شیعه پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی میکردند و از دیلم در لاهیجان گیلانبرخاسته بودند.
پایتخت بوئیان شیراز - ری - بغداد و زبانهای عربی (رسمی) و پارسی وگیلکی رایج بود
بوییان دودمانی از دیلمیان بودند و به زبانی ایرانی بسیار شبیه به زبان گیلکان صحبت میکردند.سرزمین بوییاندیلمستان بود.در مورد تبار خاندان بویه در میان دانشمندان و تاریخنگاران دیدگاههای گوناگون وجود دارد، صابی در کتاب تاجی آوردهاست که نسب بویه به #بهرام_گور منتهی میگردد و بعضی گفتهاند که بویه از نسل دیلم بن ضبه بودهاست و ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم آوردهاست که پادشاهان آل بویه خود را از فرزندان #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی میدانند و میگویند که در آغاز تهاجم اعراب مسلمان بعضی از اولاد #یزدگرد به #گیلان رفته و درآنجا ساکن شدند. و در کل #دیلمیان_ایرانیتبار بودند.
طبق کتابهای تاریخ بختیاری و تاریخ ایران و همچنین به گفته تاریخ شناسان تبار و ریشهٔ مردم بختیاری به همین سلسله آل بویه میرسد. عزالدوله بختیار که فرزندمعزالدوله یکی از شاهان آل بویه میباشد طبق کتاب تاریخ بختیاری جد بزرگ ایل بزرگ بختیاری میباشد.
@taporestangilak_ariyaea
#آل_بویه
یکی از دودمانهای پس از اسلام در ایران
آل بویه یا بوییان یا بویگان (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) از دودمانهای دیلمی زیدی مذهب شیعه پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی میکردند و از دیلم در لاهیجان گیلانبرخاسته بودند.
پایتخت بوئیان شیراز - ری - بغداد و زبانهای عربی (رسمی) و پارسی وگیلکی رایج بود
بوییان دودمانی از دیلمیان بودند و به زبانی ایرانی بسیار شبیه به زبان گیلکان صحبت میکردند.سرزمین بوییاندیلمستان بود.در مورد تبار خاندان بویه در میان دانشمندان و تاریخنگاران دیدگاههای گوناگون وجود دارد، صابی در کتاب تاجی آوردهاست که نسب بویه به #بهرام_گور منتهی میگردد و بعضی گفتهاند که بویه از نسل دیلم بن ضبه بودهاست و ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم آوردهاست که پادشاهان آل بویه خود را از فرزندان #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی میدانند و میگویند که در آغاز تهاجم اعراب مسلمان بعضی از اولاد #یزدگرد به #گیلان رفته و درآنجا ساکن شدند. و در کل #دیلمیان_ایرانیتبار بودند.
طبق کتابهای تاریخ بختیاری و تاریخ ایران و همچنین به گفته تاریخ شناسان تبار و ریشهٔ مردم بختیاری به همین سلسله آل بویه میرسد. عزالدوله بختیار که فرزندمعزالدوله یکی از شاهان آل بویه میباشد طبق کتاب تاریخ بختیاری جد بزرگ ایل بزرگ بختیاری میباشد.
@taporestangilak_ariyaea
Forwarded from اخبار سری و محرمانه
💢 شاهکاری دیگر از بانو سیمین بهبهانی
ما امت بيچاره و در بند نمازيم،
دنبال خرافات و سوی قبله درازيم،
رفته است ز ياد همگی ايزد دانا،
با سنگ سياهی همه در راز و نيازيم!!
از علم گذشتيم و ز دانش ببريديم،
دنبال روايات عرب های حجازيم،
کشتند به کوفه عربی رابه قساوت،
ما سينه زنان درتب و در سوز و گدازيم!!!
افتاده به چاهی عربی بدو تولد،
هر روز سر چاه بدنبال نيازيم!!
گويند حلال است زنا با زن کافر،
علاف حلاليت خوکيم و گرازيم!!!
محروم ز ديدار زن و صحبت آنيم،
با شير و شتر حال نمودن، مجازيم!
با صيغه و تزوير گرفتند نجابت،
ما درپی مهريه و عقديم و جهازيم!!
باطل شود "ارکان ديانت" همه با.گوز! !
تقصير من و توست، چو ما منبع گازيم!!!
رفتن به خلا تابع فتوای امام است،
در مذهب ما، ما همگی گله غازيم!!!
از ياد ببرديم همه، غيرت و همت،
بيچاره و درمانده نذريم و نيازيم!!!
بردند همه ثروت ما را به چپاول،
ما امت فقريم و همه دست درازيم!!!
اين امت بيچاره اگر عقل و خرد داشت،
میشد که دوباره وطن از پايه بسازيم...
( اشتراک گذاری سهم هر ایرانی )
📵 @faryad_3
ما امت بيچاره و در بند نمازيم،
دنبال خرافات و سوی قبله درازيم،
رفته است ز ياد همگی ايزد دانا،
با سنگ سياهی همه در راز و نيازيم!!
از علم گذشتيم و ز دانش ببريديم،
دنبال روايات عرب های حجازيم،
کشتند به کوفه عربی رابه قساوت،
ما سينه زنان درتب و در سوز و گدازيم!!!
افتاده به چاهی عربی بدو تولد،
هر روز سر چاه بدنبال نيازيم!!
گويند حلال است زنا با زن کافر،
علاف حلاليت خوکيم و گرازيم!!!
محروم ز ديدار زن و صحبت آنيم،
با شير و شتر حال نمودن، مجازيم!
با صيغه و تزوير گرفتند نجابت،
ما درپی مهريه و عقديم و جهازيم!!
باطل شود "ارکان ديانت" همه با.گوز! !
تقصير من و توست، چو ما منبع گازيم!!!
رفتن به خلا تابع فتوای امام است،
در مذهب ما، ما همگی گله غازيم!!!
از ياد ببرديم همه، غيرت و همت،
بيچاره و درمانده نذريم و نيازيم!!!
بردند همه ثروت ما را به چپاول،
ما امت فقريم و همه دست درازيم!!!
اين امت بيچاره اگر عقل و خرد داشت،
میشد که دوباره وطن از پايه بسازيم...
( اشتراک گذاری سهم هر ایرانی )
📵 @faryad_3