✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸اولین روز عضویت من در سازمان
✅در ارديبهشت سال46 در دانشگاه تهران، تظاهرات اعتراض به شهريه شروع شد و منهم خودم را قاطي كردم. چند روز كه گذشت، يك شب كه به كوي دانشگاه برگشتم، يادداشت همان «رابط» را ديدم كه از زير در داخل اتاق انداختهبود و ميگفت كه امروز سهبار به دنبال من آمده و نبودم و فرداظهر در ميدان فوزيه در انتظارم است.
روز بعد 6-7ساعت راه رفتيم و قدم زديم و او ميخواست مرا قانع كند كه توي تظاهرات زياد خودم را نشان ندهم تا شناسايي نشوم. ولي من قانع نميشدم. آخرسر گفت پس چنددقيقه صبركن، من بايد زنگي بزنم و برگردم. احساس كردم ناگفتهيي دارد و شايد ميخواهد از كسي اجازه بگيرد. مدتي بعد برگشت و با لحني كه بسيار جدي شدهبود، موضوع «سازمان» را با من درميانگذاشت. از اين لحظه بهبعد ديگر هيچ چيز يادم نيست، فقط ميدانم كه انگار بالدرآوردهباشم. احساسم اين بود كه همان چيزي را كه ميخواستم و براي آن دعا ميكردم خدا پذيرفته است.
فقط يك سؤال كردم كه آيا «مهندس»بازرگان و آقاي طالقاني هم هستند؟
او كه خودش هم نميدانست، گفت: ببين، از حالا بهبعد ديگر يك عضو «سازمان» از اين سؤالها نميكند، تو اصلاً چكارداري كه كي هست و كي نيست…؟
ديدم كه واقعاً درست ميگويد و ديگر از اين سؤالها نكردم. اما از آن لحظه بهبعد همهچيز يكمرتبه عوض شد. انگار به راهي«پرستاره» كشاندهشدم و در «زورقي» نشستم «ز عاجها، ز ابرها، بلورها» تا امروز كه نزديك 43سال است بهاي آن چه رنجها، چه خونها، و چه فراقها و شكنجههاست.
اكنون بهطور نسبي معني اين آيه قرآن را ميفهمم كه چرا خدا از روز اول بهروندگان اين راه، بيهيچ پردهپوشي، گفتهاست: پيوسته در دار و ندار و در جانهاي خود بهآزمايش كشيده ميشويد، از آنان كه دعاوی مشابه خودتان دارند و قبل از شما به آنها كتاب دادهشده و از منكران راه اذيت و آزار بسيار خواهيد ديد، اما اگر پايداري كنيد، اگر دچار انحراف نشويد و پرهيزكار باقي بمانيد، اين نقش تعيينكننده خواهد داشت.
لَتبلَونَّ في أَموَالكم وَأَنفسكم وَلَتَسمَعنَّ منَ الَّذينَ أوتوا الكتَابَ من قَبلكم وَمنَ الَّذينَ أَشرَكوا أَذًي كَثيرًا وَإن تَصبروا وَتَتَّقوا فَإنَّ ذَلكَ من عَزم الأمور
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸اولین روز عضویت من در سازمان
✅در ارديبهشت سال46 در دانشگاه تهران، تظاهرات اعتراض به شهريه شروع شد و منهم خودم را قاطي كردم. چند روز كه گذشت، يك شب كه به كوي دانشگاه برگشتم، يادداشت همان «رابط» را ديدم كه از زير در داخل اتاق انداختهبود و ميگفت كه امروز سهبار به دنبال من آمده و نبودم و فرداظهر در ميدان فوزيه در انتظارم است.
روز بعد 6-7ساعت راه رفتيم و قدم زديم و او ميخواست مرا قانع كند كه توي تظاهرات زياد خودم را نشان ندهم تا شناسايي نشوم. ولي من قانع نميشدم. آخرسر گفت پس چنددقيقه صبركن، من بايد زنگي بزنم و برگردم. احساس كردم ناگفتهيي دارد و شايد ميخواهد از كسي اجازه بگيرد. مدتي بعد برگشت و با لحني كه بسيار جدي شدهبود، موضوع «سازمان» را با من درميانگذاشت. از اين لحظه بهبعد ديگر هيچ چيز يادم نيست، فقط ميدانم كه انگار بالدرآوردهباشم. احساسم اين بود كه همان چيزي را كه ميخواستم و براي آن دعا ميكردم خدا پذيرفته است.
فقط يك سؤال كردم كه آيا «مهندس»بازرگان و آقاي طالقاني هم هستند؟
او كه خودش هم نميدانست، گفت: ببين، از حالا بهبعد ديگر يك عضو «سازمان» از اين سؤالها نميكند، تو اصلاً چكارداري كه كي هست و كي نيست…؟
ديدم كه واقعاً درست ميگويد و ديگر از اين سؤالها نكردم. اما از آن لحظه بهبعد همهچيز يكمرتبه عوض شد. انگار به راهي«پرستاره» كشاندهشدم و در «زورقي» نشستم «ز عاجها، ز ابرها، بلورها» تا امروز كه نزديك 43سال است بهاي آن چه رنجها، چه خونها، و چه فراقها و شكنجههاست.
اكنون بهطور نسبي معني اين آيه قرآن را ميفهمم كه چرا خدا از روز اول بهروندگان اين راه، بيهيچ پردهپوشي، گفتهاست: پيوسته در دار و ندار و در جانهاي خود بهآزمايش كشيده ميشويد، از آنان كه دعاوی مشابه خودتان دارند و قبل از شما به آنها كتاب دادهشده و از منكران راه اذيت و آزار بسيار خواهيد ديد، اما اگر پايداري كنيد، اگر دچار انحراف نشويد و پرهيزكار باقي بمانيد، اين نقش تعيينكننده خواهد داشت.
لَتبلَونَّ في أَموَالكم وَأَنفسكم وَلَتَسمَعنَّ منَ الَّذينَ أوتوا الكتَابَ من قَبلكم وَمنَ الَّذينَ أَشرَكوا أَذًي كَثيرًا وَإن تَصبروا وَتَتَّقوا فَإنَّ ذَلكَ من عَزم الأمور
@Strategy_gh
Forwarded from استراتژی قیام
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸درس اول
✅اولین آموزش ما در سازمان مجاهدین مقالهیی بود تحت عنوان «مبارزه چیست؟»
پاسخ این بود كه مبارزه قبل از هر چیز یك علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندیهایش آموخت وگرنه اظهارنظركردن بیحساب و كتاب، موضعگیری دیمی یا عكسالعملی راه بهجایی نمیبرد.
مانند علم طب، كه البته هركسی میتواند در مورد هر بیماری و عارضهیی اظهارنظر كند. میتواند دارو و درمانی را تجویز كند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفتسال پزشكی بخواند. طبیب متخصص، بسته بهنوع تخصص، چندسال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربهاندوزی عملی است.
كسی كه پزشكی نخوانده و تخصص لازم را ندارد، چه بسا بیماری را تشخیص ندهد یا تشخیص او سراپا اشتباه باشد. چیزی را بزرگ كند و چیزی را كه خطرناك است نادیده بگیرد. در هر قدم در معرض این است كه دچار اشتباه شود و تشخیصی بدهد كه مشابه او را دیده اما در واقع مشابه نیست و چیز دیگری است. پزشكان متخصص به تشخیص فردی خودشان هم اكتفا نمیكنند بلكه در موارد خطرناك شورای پزشكی است كه تعیین تكلیف میكند.
میبینید، بهمحض اینكه موضوع خطیر و حساسی مانند جراحی قلب یا مغز یا جراحیكردن یك غدة سرطانی مطرح میشود، آنوقت دیگر همه میدانند كه همینطوری نمیشود دارو و درمان تجویز كرد یا به جراحی پرداخت. طبیب متخصص خودش هم بهسادگی دستبهكار نمیشود، ابتدا انواع و اقسام آزمایشها و عكسبرداری را انجام میدهد. بارها معاینه میكند. قبل از عمل جراحی آمادهسازیهای همهجانبه آن را انجام میدهد و بعد از آن هم بیمار را تحت نظر دارد و بسته به وضعیت تدابیر و درمانهای مختلف را بهكار میگیرد.
تازه اینها همه برای مراقبت از جان یك بیمار است، چه رسد به جامعه با همه پیچیدگیها و مشكلات و طرفهای متعدد و مختلف و خون و خونریزی و شكنجه و سركوب…
هرچند كه بهعمد سادهسازی و مقایسه میكنم اما میخواهم بگویم كه مبارزه هم مثل علوم پزشكی، نفرات حرفهیی و سازمان كار تخصصی خود را میخواهد. آیا كسی میتواند بدون اینكه دانشجوی حرفهیی پزشكی باشد، دكتر بشود؟ خیر. دانشجوی غیرحرفهیی طب مفهومی ندارد و از او طبیب متخصص ساخته نمیشود. مگر میشود كه اگر من دانشجوی پزشكی هستم، هرازگاهی كه وقت كردم، سری به دانشكده بزنم و كتابی را ورق بزنم و بعد بتوانم دكتر حاذقی بشوم؟ نه، این نمیشود.
بنابراین مبارزه سیاسی، یك علم است، افراد حرفهیی و سازمان كار حرفهیی خودش را میخواهد تا بههدف مورد نظر دستپیداكند. بهعنوان مثال یك وقت هست كه ما فقط میخواهیم یك مقاله انتقادی بنویسیم، یا یك نشریه منتشر كنیم، یا در انتخاباتی در فضای دموكراتیك شركت كنیم. اما یك وقت هست كه میخواهیم رژیم ولایت فقیه را سرنگون كنیم. در این صورت همهچیز فرق میكند از افرادش تا آموزش و آمادهسازی آنها، از نوع و جنس تشكیلاتش تا مناسبات اعضای این تشكیلات با یكدیگر برای انجام این ماموریت، از شعارها و برنامهشان گرفته تا آلترناتیو و استراتژی و تاكتیكهایی كه ارایه میدهند…
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸درس اول
✅اولین آموزش ما در سازمان مجاهدین مقالهیی بود تحت عنوان «مبارزه چیست؟»
پاسخ این بود كه مبارزه قبل از هر چیز یك علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندیهایش آموخت وگرنه اظهارنظركردن بیحساب و كتاب، موضعگیری دیمی یا عكسالعملی راه بهجایی نمیبرد.
مانند علم طب، كه البته هركسی میتواند در مورد هر بیماری و عارضهیی اظهارنظر كند. میتواند دارو و درمانی را تجویز كند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفتسال پزشكی بخواند. طبیب متخصص، بسته بهنوع تخصص، چندسال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربهاندوزی عملی است.
كسی كه پزشكی نخوانده و تخصص لازم را ندارد، چه بسا بیماری را تشخیص ندهد یا تشخیص او سراپا اشتباه باشد. چیزی را بزرگ كند و چیزی را كه خطرناك است نادیده بگیرد. در هر قدم در معرض این است كه دچار اشتباه شود و تشخیصی بدهد كه مشابه او را دیده اما در واقع مشابه نیست و چیز دیگری است. پزشكان متخصص به تشخیص فردی خودشان هم اكتفا نمیكنند بلكه در موارد خطرناك شورای پزشكی است كه تعیین تكلیف میكند.
میبینید، بهمحض اینكه موضوع خطیر و حساسی مانند جراحی قلب یا مغز یا جراحیكردن یك غدة سرطانی مطرح میشود، آنوقت دیگر همه میدانند كه همینطوری نمیشود دارو و درمان تجویز كرد یا به جراحی پرداخت. طبیب متخصص خودش هم بهسادگی دستبهكار نمیشود، ابتدا انواع و اقسام آزمایشها و عكسبرداری را انجام میدهد. بارها معاینه میكند. قبل از عمل جراحی آمادهسازیهای همهجانبه آن را انجام میدهد و بعد از آن هم بیمار را تحت نظر دارد و بسته به وضعیت تدابیر و درمانهای مختلف را بهكار میگیرد.
تازه اینها همه برای مراقبت از جان یك بیمار است، چه رسد به جامعه با همه پیچیدگیها و مشكلات و طرفهای متعدد و مختلف و خون و خونریزی و شكنجه و سركوب…
هرچند كه بهعمد سادهسازی و مقایسه میكنم اما میخواهم بگویم كه مبارزه هم مثل علوم پزشكی، نفرات حرفهیی و سازمان كار تخصصی خود را میخواهد. آیا كسی میتواند بدون اینكه دانشجوی حرفهیی پزشكی باشد، دكتر بشود؟ خیر. دانشجوی غیرحرفهیی طب مفهومی ندارد و از او طبیب متخصص ساخته نمیشود. مگر میشود كه اگر من دانشجوی پزشكی هستم، هرازگاهی كه وقت كردم، سری به دانشكده بزنم و كتابی را ورق بزنم و بعد بتوانم دكتر حاذقی بشوم؟ نه، این نمیشود.
بنابراین مبارزه سیاسی، یك علم است، افراد حرفهیی و سازمان كار حرفهیی خودش را میخواهد تا بههدف مورد نظر دستپیداكند. بهعنوان مثال یك وقت هست كه ما فقط میخواهیم یك مقاله انتقادی بنویسیم، یا یك نشریه منتشر كنیم، یا در انتخاباتی در فضای دموكراتیك شركت كنیم. اما یك وقت هست كه میخواهیم رژیم ولایت فقیه را سرنگون كنیم. در این صورت همهچیز فرق میكند از افرادش تا آموزش و آمادهسازی آنها، از نوع و جنس تشكیلاتش تا مناسبات اعضای این تشكیلات با یكدیگر برای انجام این ماموریت، از شعارها و برنامهشان گرفته تا آلترناتیو و استراتژی و تاكتیكهایی كه ارایه میدهند…
@Strategy_gh
Forwarded from استراتژی قیام
Audio
Forwarded from استراتژی قیام
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸شناسایی دشمن
✅برای سرنگونكردن رژیم ولایت فقیه، قبل از هرچیز باید آن را شناخت و تعریف كرد و كاركردها و خصوصیات ویژه آنرا دریافت. اگر این كار را نكنیم معلوم نیست چگونه باید با او برخورد كرد؟
حالا در نظر بگیرید كه با یك آدم مرضداری مواجه هستیم كه ادعا دارد:
ـ سالمترین و آزادترین و با ثباتترین و «انقلابیترین فرد جهان است، آیتالله خمینی»!
ـ قولنج «اسلام» گرفته و میگوید فقط دردش، اسلام است!
ـ مستمر جیغهای ضداستكباری و ضدامپریالیستی میكشد و هر كس را كه به سراغش میآید، یا خردهیی بر او میگیرد متهم میكند كه عامل آمریكاست.
ـ سالها نعره «قدس قدس از طریق كربلا» سر میدهد اما سر از «ایرانگیت» در میآورد!
ـ میگوید «اقتصاد مال خر است» اما در همان سال اول بازاریهای باند او بالاترین سود نامشروع تاریخ ایران را بهمبلغ 120میلیارد تومان بهپول آن زمان یعنی بیش از 12میلیارد دلار بالا میكشند.
ـ بهنحوی مافوق تصور، دروغ میگوید، تقلب میكند، و همه كلمات و مفاهیم را از انقلاب و مستضعفین گرفته تا انقلاب فرهنگی و دفاع مقدس و انتخابات، قلب و واژگونه میكند. آنقدر كه حتی همسفرها و همسفرههای قبلی خودش هم میگویند بین 22تا32میلیون برگه رأی مازاد بر نیاز در انتخاباتش چاپ زده است.
ـ از زیرزمین ادارات تا مساجد و طلبهخانهها را به زندان و شكنجهگاه تبدیل میكند.
ـ بسا فراتر از هر دیوانهیی كه در دیوانهخانههای زمین و زمان یافت شود، میگوید: دارای ولایت مطلقه «بر دنیاست و آنچه در دنیاست، اعم از موجودات زمینی و آسمانی و جمادات و نباتات و آنچه كه بهنحوی بهزندگی جمعی و انفرادی انسانها ارتباط دارد».
هر كس را هم كه این را قبول نداشته باشد، از هم می درد و میكشد و قتلعام میكند.
هرازگاهی هم یك نفر از جنس و سنخ خودش میآید كه او را «مدره» و «اصلاح» كند، اما بعد معلوم میشود كه یارومثل خاتمی نوع «آرایش»شده خودش بوده است.
تو را به خدا بدون اینكه برچسب بزنید و مبالغه كنید، «نه یك كلمه بیشتر و نه یك كلمه كمتر» به ما بگویید كه این چه موجودی و چه رژیمی است و چه نام دارد؟
بله، این رژیم خمینی است، رژیم ولایت فقیه است.
27سال پیش، در جمعبندی نخستین سال مقاومت در تابستان سال1361 در مورد این رژیم مطالبی گفتهایم كه تلاش میكنم خلاصه آن را برایتان بگویم.
به پشت جلد این كتاب نگاه كنید نوشته است:
«صرفنظر از پیامها و ابعاد اخص ایدئولوژیك مجاهدین، فقط بهذكر این نكته قناعت میكنم كه وقتی مقاومت ما پیروز شود، یكی از بزرگترین موانع انقلابات معاصر و بلكه مهمترین عامل انحراف و اضمحلال آنان كه همانا تجاوز به حریم مقدس ”آزادی“ تحت انواع و اقسام بهانهها است ازمیان برداشتهمیشود. آری، اگر در انسانشناسی توحیدی، كرامت بنینوع ما نهایتا در ”اختیار و آزادی“ اوست، احیای مقوله آزادی همانا احیای بشریت و انقلابات مغلوب است».
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸شناسایی دشمن
✅برای سرنگونكردن رژیم ولایت فقیه، قبل از هرچیز باید آن را شناخت و تعریف كرد و كاركردها و خصوصیات ویژه آنرا دریافت. اگر این كار را نكنیم معلوم نیست چگونه باید با او برخورد كرد؟
حالا در نظر بگیرید كه با یك آدم مرضداری مواجه هستیم كه ادعا دارد:
ـ سالمترین و آزادترین و با ثباتترین و «انقلابیترین فرد جهان است، آیتالله خمینی»!
ـ قولنج «اسلام» گرفته و میگوید فقط دردش، اسلام است!
ـ مستمر جیغهای ضداستكباری و ضدامپریالیستی میكشد و هر كس را كه به سراغش میآید، یا خردهیی بر او میگیرد متهم میكند كه عامل آمریكاست.
ـ سالها نعره «قدس قدس از طریق كربلا» سر میدهد اما سر از «ایرانگیت» در میآورد!
ـ میگوید «اقتصاد مال خر است» اما در همان سال اول بازاریهای باند او بالاترین سود نامشروع تاریخ ایران را بهمبلغ 120میلیارد تومان بهپول آن زمان یعنی بیش از 12میلیارد دلار بالا میكشند.
ـ بهنحوی مافوق تصور، دروغ میگوید، تقلب میكند، و همه كلمات و مفاهیم را از انقلاب و مستضعفین گرفته تا انقلاب فرهنگی و دفاع مقدس و انتخابات، قلب و واژگونه میكند. آنقدر كه حتی همسفرها و همسفرههای قبلی خودش هم میگویند بین 22تا32میلیون برگه رأی مازاد بر نیاز در انتخاباتش چاپ زده است.
ـ از زیرزمین ادارات تا مساجد و طلبهخانهها را به زندان و شكنجهگاه تبدیل میكند.
ـ بسا فراتر از هر دیوانهیی كه در دیوانهخانههای زمین و زمان یافت شود، میگوید: دارای ولایت مطلقه «بر دنیاست و آنچه در دنیاست، اعم از موجودات زمینی و آسمانی و جمادات و نباتات و آنچه كه بهنحوی بهزندگی جمعی و انفرادی انسانها ارتباط دارد».
هر كس را هم كه این را قبول نداشته باشد، از هم می درد و میكشد و قتلعام میكند.
هرازگاهی هم یك نفر از جنس و سنخ خودش میآید كه او را «مدره» و «اصلاح» كند، اما بعد معلوم میشود كه یارومثل خاتمی نوع «آرایش»شده خودش بوده است.
تو را به خدا بدون اینكه برچسب بزنید و مبالغه كنید، «نه یك كلمه بیشتر و نه یك كلمه كمتر» به ما بگویید كه این چه موجودی و چه رژیمی است و چه نام دارد؟
بله، این رژیم خمینی است، رژیم ولایت فقیه است.
27سال پیش، در جمعبندی نخستین سال مقاومت در تابستان سال1361 در مورد این رژیم مطالبی گفتهایم كه تلاش میكنم خلاصه آن را برایتان بگویم.
به پشت جلد این كتاب نگاه كنید نوشته است:
«صرفنظر از پیامها و ابعاد اخص ایدئولوژیك مجاهدین، فقط بهذكر این نكته قناعت میكنم كه وقتی مقاومت ما پیروز شود، یكی از بزرگترین موانع انقلابات معاصر و بلكه مهمترین عامل انحراف و اضمحلال آنان كه همانا تجاوز به حریم مقدس ”آزادی“ تحت انواع و اقسام بهانهها است ازمیان برداشتهمیشود. آری، اگر در انسانشناسی توحیدی، كرامت بنینوع ما نهایتا در ”اختیار و آزادی“ اوست، احیای مقوله آزادی همانا احیای بشریت و انقلابات مغلوب است».
@Strategy_gh
Forwarded from استراتژی قیام
Audio
Forwarded from استراتژی قیام
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸ویژگی تاریخی و طبقاتی رژیم
✅ما از همان روز بهقدرترسیدن خمینی، پایگاه طبقاتی او را خردهبورژوازی سنتی و رژیمش را بهلحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میكردیم.
از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه خمینی، نیروهای عقبمانده و بیرونكشیدهشده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با صبغه خشكاندیشانه، متظاهر و ریاكارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی كه سالیان سال در بند و بهزنجیر كشیدهشده و حالا آزاد شدهباشد.
سابقه تاریخی این دارودسته كه خودشان هم پنهان نمیكنند، به امثال كاشانی و مشروعهخواهانی نظیر شیخ فضلالله نوری میرسد. یعنی همان جریان تاریخی كه در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده- نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل كیانوری با اجداد مرتجعین امروزی علیه مجاهدین، علیه مشروطهخواهان و علیه آزادیخواهان متحد بودند. یعنی آنها همیشه یك جریان و در یك طرف طیف بودند. ما و اجداد مبارزاتیمان صرفنظر از پایة طبقاتی و چتر ایدئولوژیكیخاصمان نظیر مصدق، كوچكخان، ستارخان، باقرخان و مجاهدین صدر مشروطه و همه آزادیخواهان آن دوره، در طرف دیگر طیف قرارداشتهایم.
پس این یك رژیم ارتجاعی، كهنه، روبهعقب، واپسگرا، ازدورخارج و ضدتاریخی است.
فعلاً بر روی محور فلسفی از تبیین آن درمیگذریم و بهتشریح موقعیت اقتصادی-اجتماعی و به جایگاه سیاسی آن كه لاجرم ناشی از موقعیت اقتصادی-اجتماعی آن است اكتفا میكنیم.
فعلاً به كمدی-درام تناقض سر و بدنه آن هم از لحاظ سیاسی و از لحاظ اقتصادی- اجتماعی كاری نداریم كه میخواهد یك سر مادون سرمایهداری بهنام ولایت فقیه را با انواع سریشمها به بدنه مناسبات سرمایهداری بچسباند و تحمیل كند.
منظور من این است كه بتوانیم هر چه سادهتر كلمه ارتجاع و ارتجاعی را تعریف كنیم تا روشن باشد كه هدف برچسبزدن نیست.
بهلحاظ تاریخی، برخی طبقات و نیروها مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًً بردهداری و فئودالیسم عمرشان سرآمده و هیچ عنصر نو و مترقی در آنها نیست و دیگر مطلقاً كهنه، نفیشده و ارتجاعی یعنی متعلق بهگذشتهاند. در مثَل، میتوان آنها را به یك ارگانیسم و بدن مرده در مقابل ارگانیسم زنده توصیف كرد. این نیروها در یك نظام اجتماعی معین، در ارتباط با سهمی كه از ثروت اجتماعی میبرند و نقشی كه در سازمان اجتماعی كار دارند و مالكیتهایی كه از آن برخوردارند، مناسباتی را به نفع خودشان و برای خودشان برقرار میكنند. برخی فقط بهرهكشی میكنند، برخی فقط مورد بهرهكشی قرار میگیرند و برخی موضع دوگانه دارند.
این طبقات و نیروها در یك دوره معین تاریخی متولد میشوند، سپس مراحل كمی وكیفی رشد خود را طی میكنند و سرانجام به نفع نیروی نوتر نفی میشوند و میدان خالی میكنند. وقتی یك صورتبندی اقتصادی و اجتماعی نتواند از پس نیازهای روزافزون جامعه انسانی بر بیاید و حركت بهجانب مدارج بالاتر تكاملی را تامین كند، دیگر كهنه، ارتجاعی و متعلق بهگذشته است و «روابطی» را كه ایجاد نموده و مدافع آن است مثل زنجیر به دست و پای حركت جامعه میپیچد.
واضح است كه نیروهای كهنه و میرا بهسادگی از میدان خارج نمیشوند و بهخاطر حفظ مناسبات بهرهكشانه خود تا مدتها هر چه از دستشان برمیآید، انجام میدهند.
در بحث اقتصادی- اجتماعی فعلاً به همین میزان اكتفا میكنیم. منظور این بود كه روشن باشد بنا بر دیالكتیك اجتماعی برخی اقشار و طبقات در حال زوال و رو به نفی و برخی در حال رشد و رو بهاثبات هستند. كما اینكه امروز دیگر از رژیم بردهداری یا رژیم فئودالی خبری نیست.
بنابراین بحث ما، مشخصاً بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد رژیم ولایت فقیه است.
این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست.
این رژیم پسرونده و پسبرنده است، پیشبرنده نیست.
میرنده است، بالنده نیست.
كهنه است، نو و پاسخگوی شرایط و اوضاع و مقتضیات جامعه ایران نیست.
این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنانكه گفتیم از اعماق تاریخ و از درون عقبماندهترین نیروها سر برداشت.
این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیك هم نداشت و ملغمهیی از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یك منحنی فرضی تاریخی آنرا بهعقب برگردانیم، همچنانكه خمینی خودش در كشفالاسرار نوشته بود، هیچگاه با حاكمان جائر در تعارض ماهوی نیست. در انقلاب مشروطه با شیخ فضلالله است. در روز عاشورا در طرف یزید و ابن زیاد قرار میگیرد. در بدر و احد، در خدمت سران مرتجع قریش است. تردید نكنید كه در زمان نمرود، ابراهیم را هم به آتش میكشد.
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸ویژگی تاریخی و طبقاتی رژیم
✅ما از همان روز بهقدرترسیدن خمینی، پایگاه طبقاتی او را خردهبورژوازی سنتی و رژیمش را بهلحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میكردیم.
از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه خمینی، نیروهای عقبمانده و بیرونكشیدهشده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با صبغه خشكاندیشانه، متظاهر و ریاكارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی كه سالیان سال در بند و بهزنجیر كشیدهشده و حالا آزاد شدهباشد.
سابقه تاریخی این دارودسته كه خودشان هم پنهان نمیكنند، به امثال كاشانی و مشروعهخواهانی نظیر شیخ فضلالله نوری میرسد. یعنی همان جریان تاریخی كه در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده- نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل كیانوری با اجداد مرتجعین امروزی علیه مجاهدین، علیه مشروطهخواهان و علیه آزادیخواهان متحد بودند. یعنی آنها همیشه یك جریان و در یك طرف طیف بودند. ما و اجداد مبارزاتیمان صرفنظر از پایة طبقاتی و چتر ایدئولوژیكیخاصمان نظیر مصدق، كوچكخان، ستارخان، باقرخان و مجاهدین صدر مشروطه و همه آزادیخواهان آن دوره، در طرف دیگر طیف قرارداشتهایم.
پس این یك رژیم ارتجاعی، كهنه، روبهعقب، واپسگرا، ازدورخارج و ضدتاریخی است.
فعلاً بر روی محور فلسفی از تبیین آن درمیگذریم و بهتشریح موقعیت اقتصادی-اجتماعی و به جایگاه سیاسی آن كه لاجرم ناشی از موقعیت اقتصادی-اجتماعی آن است اكتفا میكنیم.
فعلاً به كمدی-درام تناقض سر و بدنه آن هم از لحاظ سیاسی و از لحاظ اقتصادی- اجتماعی كاری نداریم كه میخواهد یك سر مادون سرمایهداری بهنام ولایت فقیه را با انواع سریشمها به بدنه مناسبات سرمایهداری بچسباند و تحمیل كند.
منظور من این است كه بتوانیم هر چه سادهتر كلمه ارتجاع و ارتجاعی را تعریف كنیم تا روشن باشد كه هدف برچسبزدن نیست.
بهلحاظ تاریخی، برخی طبقات و نیروها مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًً بردهداری و فئودالیسم عمرشان سرآمده و هیچ عنصر نو و مترقی در آنها نیست و دیگر مطلقاً كهنه، نفیشده و ارتجاعی یعنی متعلق بهگذشتهاند. در مثَل، میتوان آنها را به یك ارگانیسم و بدن مرده در مقابل ارگانیسم زنده توصیف كرد. این نیروها در یك نظام اجتماعی معین، در ارتباط با سهمی كه از ثروت اجتماعی میبرند و نقشی كه در سازمان اجتماعی كار دارند و مالكیتهایی كه از آن برخوردارند، مناسباتی را به نفع خودشان و برای خودشان برقرار میكنند. برخی فقط بهرهكشی میكنند، برخی فقط مورد بهرهكشی قرار میگیرند و برخی موضع دوگانه دارند.
این طبقات و نیروها در یك دوره معین تاریخی متولد میشوند، سپس مراحل كمی وكیفی رشد خود را طی میكنند و سرانجام به نفع نیروی نوتر نفی میشوند و میدان خالی میكنند. وقتی یك صورتبندی اقتصادی و اجتماعی نتواند از پس نیازهای روزافزون جامعه انسانی بر بیاید و حركت بهجانب مدارج بالاتر تكاملی را تامین كند، دیگر كهنه، ارتجاعی و متعلق بهگذشته است و «روابطی» را كه ایجاد نموده و مدافع آن است مثل زنجیر به دست و پای حركت جامعه میپیچد.
واضح است كه نیروهای كهنه و میرا بهسادگی از میدان خارج نمیشوند و بهخاطر حفظ مناسبات بهرهكشانه خود تا مدتها هر چه از دستشان برمیآید، انجام میدهند.
در بحث اقتصادی- اجتماعی فعلاً به همین میزان اكتفا میكنیم. منظور این بود كه روشن باشد بنا بر دیالكتیك اجتماعی برخی اقشار و طبقات در حال زوال و رو به نفی و برخی در حال رشد و رو بهاثبات هستند. كما اینكه امروز دیگر از رژیم بردهداری یا رژیم فئودالی خبری نیست.
بنابراین بحث ما، مشخصاً بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد رژیم ولایت فقیه است.
این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست.
این رژیم پسرونده و پسبرنده است، پیشبرنده نیست.
میرنده است، بالنده نیست.
كهنه است، نو و پاسخگوی شرایط و اوضاع و مقتضیات جامعه ایران نیست.
این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنانكه گفتیم از اعماق تاریخ و از درون عقبماندهترین نیروها سر برداشت.
این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیك هم نداشت و ملغمهیی از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یك منحنی فرضی تاریخی آنرا بهعقب برگردانیم، همچنانكه خمینی خودش در كشفالاسرار نوشته بود، هیچگاه با حاكمان جائر در تعارض ماهوی نیست. در انقلاب مشروطه با شیخ فضلالله است. در روز عاشورا در طرف یزید و ابن زیاد قرار میگیرد. در بدر و احد، در خدمت سران مرتجع قریش است. تردید نكنید كه در زمان نمرود، ابراهیم را هم به آتش میكشد.
Forwarded from استراتژی قیام
اكنون به سراغ مشروعیت خمینی و رژیمش میرویم كه بهطور مقطعی مبتنی بر رأی مردم ایران بود. از روز 30خرداد1360، مشروعیت مقطعی سیاسی خود را هم از دست داده و از جبهه خلق بهكلی خارج شده است. بههمینخاطر هرگز و هیچگاه حاضر نبوده و نیست كه به انتخابات آزاد، بدون صافیهای شناختهشده از قبیل شورای نگهبان ارتجاع و تاریكخانههای «تجمیع آرا» حتی در درون خودش، تن بدهد.
این رژیم بر ضد حاكمیت جمهور مردم ایران است. بههمینخاطر باید سرنگون گردد. راه دیگری جز استراتژی سرنگونی وجود ندارد. جز این، هر چه هست، موهوم و غیرواقعی و بازیدادن و سردواندن است.
این رژیم بر ضد حاكمیت جمهور مردم ایران است. بههمینخاطر باید سرنگون گردد. راه دیگری جز استراتژی سرنگونی وجود ندارد. جز این، هر چه هست، موهوم و غیرواقعی و بازیدادن و سردواندن است.
Forwarded from استراتژی قیام
Audio
Forwarded from استراتژی قیام
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸 آیا این رژیم امکان رفرم دارد؟
✅ «آیا این رژیم، امكان رفرم دارد یا خیر؟ جواب ما این است كه مطلقا نه. یعنی این رژیم، آب از سرش گذشته، امكان هیچ نوع سروساماندادن موضعی بهكار خودش هم ندارد. اینطور نیست كه اگر جوخههای اعدام و حاكمین ضدشرعی و كمیتههای ضداسلامی و امثالهم را جمع بكند، بتواند سرپا بایستد. نه، این غیرممكن است.
ضمناً معنای این پاسخ منفی ما به امكان رفرم، این است كه رژیم آلترناتیوی در داخل خودش ندارد. یكی از فرضیات این است كه: ”خوب اگر كار به خمینی و به رژیمش زیاد سخت بشود، میآید و آدمهای چندآب شستهتری رااز قبیل بعضی از آنهایی كه هنوز بهامیدهای كاذبی در داخل مجلسش بیتوته كردهاند، درحالیكه این مجلس، صدبار ناحقتر از مجلس شاه است روی كار میآورد“. یعنی اشكالی نمیبینند كه خمینی، جانورهای خونآشام كنونی را با یك تیپهای قدری نرمتر عوض كرده و به امورش سروسامان بدهد. مثلاًً میگویند: همانطور كه شاه آمد هویدا را كنار گذاشت، نصیری را كنار گذاشت… و یك عده دیگر را آورد، خمینی هم بیاید یك قدری به این ترتیب، عمر خودش را طولانی كند.
اما ما به این فرض، پاسخ منفی میدهیم. آنقدر قضیه برای ما مسجل است كه رژیم امكان رفرم ندارد كه از قضا خیلی خوشمان میآید رفرم بكند. برای اینكه در چنین شرایطی، همانطور كه گفتم، همین كه سركیسه ولایت سفیانی خمینی شل شد، تماما پاره خواهد شد. و خمینی هم دقیقا این نكته را میداند. دقیقا میداندكه فیالمثل اگر تظاهرات اواخر شهریور و اوایل مهرماه در سال60 را با قساوت بیحدوحصر و غیرقابلتصور، سركوب نمیكرد، از جرقه حریق برمیخاست. بنابراین، رژیم نه امكان رفرم دارد و نه آلترناتیوی در داخلش شانس وجود دارد.
ضمن اینكه از نظر سیاسی، ما نه تنها بدمان نمیآید، خیلی هم از یك رفرم فرضی یا آلترناتیو درونی رژیم سود خواهیم برد، زیرا در فاز سقوط، این، از قضا، برای شكافبرداشتن هرچه سریعتر تور اختناق، به نفع خود ما خواهد بود. البته بعید میدانیم كه خمینی و این رژیم، با این روحیات و با این رهبریش، از این ناپرهیزیها بهسرش بزند. مگر اینكه در آخرین نفسها چارهیی جز این نبیند كه البته این هم، نَفَس خودش را هرچه زودتر در سینه پلیدش حبس خواهد كرد»
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸 آیا این رژیم امکان رفرم دارد؟
✅ «آیا این رژیم، امكان رفرم دارد یا خیر؟ جواب ما این است كه مطلقا نه. یعنی این رژیم، آب از سرش گذشته، امكان هیچ نوع سروساماندادن موضعی بهكار خودش هم ندارد. اینطور نیست كه اگر جوخههای اعدام و حاكمین ضدشرعی و كمیتههای ضداسلامی و امثالهم را جمع بكند، بتواند سرپا بایستد. نه، این غیرممكن است.
ضمناً معنای این پاسخ منفی ما به امكان رفرم، این است كه رژیم آلترناتیوی در داخل خودش ندارد. یكی از فرضیات این است كه: ”خوب اگر كار به خمینی و به رژیمش زیاد سخت بشود، میآید و آدمهای چندآب شستهتری رااز قبیل بعضی از آنهایی كه هنوز بهامیدهای كاذبی در داخل مجلسش بیتوته كردهاند، درحالیكه این مجلس، صدبار ناحقتر از مجلس شاه است روی كار میآورد“. یعنی اشكالی نمیبینند كه خمینی، جانورهای خونآشام كنونی را با یك تیپهای قدری نرمتر عوض كرده و به امورش سروسامان بدهد. مثلاًً میگویند: همانطور كه شاه آمد هویدا را كنار گذاشت، نصیری را كنار گذاشت… و یك عده دیگر را آورد، خمینی هم بیاید یك قدری به این ترتیب، عمر خودش را طولانی كند.
اما ما به این فرض، پاسخ منفی میدهیم. آنقدر قضیه برای ما مسجل است كه رژیم امكان رفرم ندارد كه از قضا خیلی خوشمان میآید رفرم بكند. برای اینكه در چنین شرایطی، همانطور كه گفتم، همین كه سركیسه ولایت سفیانی خمینی شل شد، تماما پاره خواهد شد. و خمینی هم دقیقا این نكته را میداند. دقیقا میداندكه فیالمثل اگر تظاهرات اواخر شهریور و اوایل مهرماه در سال60 را با قساوت بیحدوحصر و غیرقابلتصور، سركوب نمیكرد، از جرقه حریق برمیخاست. بنابراین، رژیم نه امكان رفرم دارد و نه آلترناتیوی در داخلش شانس وجود دارد.
ضمن اینكه از نظر سیاسی، ما نه تنها بدمان نمیآید، خیلی هم از یك رفرم فرضی یا آلترناتیو درونی رژیم سود خواهیم برد، زیرا در فاز سقوط، این، از قضا، برای شكافبرداشتن هرچه سریعتر تور اختناق، به نفع خود ما خواهد بود. البته بعید میدانیم كه خمینی و این رژیم، با این روحیات و با این رهبریش، از این ناپرهیزیها بهسرش بزند. مگر اینكه در آخرین نفسها چارهیی جز این نبیند كه البته این هم، نَفَس خودش را هرچه زودتر در سینه پلیدش حبس خواهد كرد»
@Strategy_gh
Forwarded from استراتژی قیام
Audio