استراتژی قیام
1.43K subscribers
907 photos
1.53K videos
23 files
1.61K links
🔸آموزش‌های مسعود رجوی برای نسل جوان
پیام‌ها و سخنرانی‌ها

ادمین تماس:
@Yasser_2022
اینستاگرام
instagram.com/strategyghiam
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
🔹فصل هشتم
🔸جبهه خلق و استراتژي سرنگوني

@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️

🔹فصل هشتم
🔸جبهه خلق و استراتژي سرنگوني

بر اساس آنچه تاكنون گفتيم، از 30خرداد1360، استراتژي جبهه خلق، تغيير و سرنگوني رژيم ولايت فقيه براي آزادي و جايگزين كردن حاكميت جمهور مردم، يعني توده مردم ايران است.
فصل مشترك جبهه خلق، تعارض و تضاد آشتي ناپذير با ديكتاتوري ولايت فقيه و غصب حاكميت مردم ايران است. استراتژي سرنگوني از همين جا حقانيت و ضرورت پيدا ميكند.
از اين روست كه از 30خرداد سال60 تا همين امروز، از اين اصل بنيادين در هيچ شرايطي كوتاه نيامده و پيوسته بر آن تأكيد كردهايم.
رژيم ولايت فقيه حاكميت مردم را در جريان انقلاب مردم ايران برضد ديكتاتوري سلطنتي، ربوده و آن را با شرك و ارتجاع، به مايملك خداگونه و انحصاري خود تبديل كرده است. حق حاكميت مردم ايران را غصب كرده است. «ولايت» و حكومت و حاكميت آن،مطلقاً نامشروع و سراپا باطل است.
خواست مقدم و عاجل مردم ايران، آزادي و حاكميت مردم است و اين جز از طريق سرنگوني رژيم ولايت فقيه به دست نمي آيد. نفي كامل رژيم ولايت فقيه، مرز متمايز و خط قرمز پيكار آزادي مردم ايران، معيار تشخيص دوست از دشمن، مبناي تنظيم رابطه با همه افراد و جريانهاي سياسي و شاخص جذب و دفع نيروهاست. هويت سياسي ايرانيان ميهن دوست و آزاديخواه بر همين اساس تعريف و مشخص ميشود.
بنابراين «جبهه خلق» يا «جبهه مردم ايران»، به معني علمي، دربرگيرنده تمام طبقات و اقشار و جريانها و نيروها و افراد ايراني است كه خواستار تغيير و سرنگوني ديكتاتوري ولايت فقيه و برقراري دموكراسي و در يك كلام، خواستار حاكميت جمهور مردم ايران هستند.
«جبهه خلق» يا «جبهه مردم ايران»، دربرگيرنده مجموعه نيروهايي است كه به طور مشترك تحت ستم و سركوب رژيم ضدبشري ولايت فقيه قرار دارند و به همين خاطر ميتوانند به طور مشترك و همبسته و متحد در سرنگوني اين رژيم شركت و آن را محقق كنند.
معيار عمده براي شناخت و تعيين اعضا و اجزاي «جبهه خلق» يا «جبهه مردم ايران» در برابر رژيم ولايت فقيه، منافع مشخص عيني آنها، پيشرفت جامعه و توانايي آنها براي شركت در به انجام رساندن وظيفه سرنگوني است.
سرنگوني اين رژيم، وظيفه هر ايراني آزاديخواه و ميهن پرست و هويت سياسي هر نيروي ملي و انقلابي و مردمي است.
براي همسويي و اشتراك و اتحاد عمل در همين خصوص، شوراي ملي مقاومت ايران طرح «جبهه همبستگي ملي براي سرنگوني استبداد مذهبي» را ارائه كرده است.
همچنان كه در بيانيه ملي ايرانيان يادآوري شده:
«بعد از جنگ جهاني دوم، اغلب كشورهاي جهان، نازيسم و فاشيسم را مرام هايي ضدبشر شناختند و در قوانين خود هرگونه تبليغ و ترويج آنها را جرم و مستوجب كيفر اعلام كردند»(بيانيه ملي ايرانيان).
اكنون پس از 30سال تجربه، هر ايراني آگاه و آزاديخواه به روشني ميداند كه ولايت فقيه، از نظر ماهيت جنايتهايش در مورد مردم ايران، بسا فراتر از آن مرامهاي ضدبشر رفته است.
كلمات ضدخلق و ضدخلقي، ضدمردم و ضدمردمي، از همين جا و در تضاد با آزادي و حاكميت مردم معنا و مفهوم پيدا ميكند. در زمان شاه با ديكتاتوري سلطنتي مي جنگيديم و اكنون طرف جنگ ما و مردم ما استبداد مذهبي، همين رژيم ولايت فقيه، است. به همين خاطر شالوده شوراي ملي مقاومت ايران از روز نخست، «نه شاه، نه شيخ» بوده است. نفي ديكتاتوري لازمه برقراري دموكراسي و اثبات حاكميت مردم است.

@Strategy_gh
«انقلاب دموكراتيك» آن روي سكه استراتژي سرنگوني براي آزادي و حاكميت مردم ايران در اين مرحله تاريخي است.
«انقلاب» را قبلاً دگرگوني جهشوار و تكاملي از طريق سقوط طبقه حاكم و انهدام نهادها و روابط مربوط به آن توسط تودههاي مردم تعريف كرديم.
«دموكراتيك» به معني «مردمسالارانه»، برگرفته از كلمه «دموكراسي» يك واژه يوناني، مركب از كلمه «دموس» به معني مردم و «كراسي» به معني حكومت است كه آن را به فارسي، «مردمسالاري» ترجمه ميكنند.
اكنون روشن ميشود كه همه مدافعان ديكتاتوري، بالاخص مدافعان و مأموران و قدارهبندان و قلمزنان و مداحان و روضه خوانان رژيم ولايت فقيه و اصل ولايت فقيه كه عصاره و «عمود خيمه» استبداد مذهبي و قانون اساسي آن است از جبهه خلق خارج و در جبهه ضد مردم ايران قرارميگيرند. همچنين همه خيانتكاراني كه به جاي سرنگوني اين رژيم درصدد سربريدن و نابودي و متلاشي كردن اشرف و مجاهدين هستند، هر كس و در هر كجا و تحت هر عنوان و پوششي كه باشد، ادامه و امتداد همين رژيم در داخل يا خارج كشور است.
از آنجا كه استراتژي نفي و سرنگوني ولايت فقيه، حقانيت و ضرورت دارد و مهمترين و بالاترين اصل و فصل مشترك جبهه خلق است، شوراي ملي مقاومت، طبق ماده1 اساسنامهاش، از همان سال1360 «براي سرنگوني رژيم خميني و استقرار دولت موقت تشكيل شده است».
ـ طبق ماده1 برنامه شورا، دولت موقت «اساسا وظيفه انتقال “حاكميت“ به مردم ايران و مستقر ساختن حاكميت جديد ملي ومردمي را به عهده دارد».\
ـ طبق ماده3 برنامه شورا، «پس از خلع يد و سلب حاكميت از رژيم ضدخلقي خميني، كه حياتيترين حق مشروع مردم ايران يعني “حق حاكميت مردم“ را غصب نموده» است، اين دولت بايد «حداكثر تا 6ماه» «مجلس مؤسسان و قانونگذاري ملي» را «از طريق انتخابات آزاد، با رأي عمومي، مستقيم، مساوي و مخفي» با «هرگونه نظارت و تضمين لازم» تشكيل بدهد و بلافاصله استعفاي خود را به اين مجلس تقديم كند.
نخستين وظيفه مجلس مؤسسان و قانونگذاري ملي، «تدوين قانون اساسي و تعيين نظام جمهوري جديد» است.
ـ طبق ماده5 برنامه شورا،
«كليه مقامات، مسئوليتها و نهادهاي دوران انتقال، صرفاً جنبه موقتي داشته و فقط تا استقرار مقامات، مسئوليتها و نهادهاي جديد بر طبق قانون اساسي جديد معتبر است».
ـ علاوه بر اين، شوراي ملي مقاومت براي رفع هرگونه سوءتفاهم پيرامون موقعيت و اختيارات خود پس از سرنگوني رژيم ولايت فقيه، با صراحت و به اتفاق آرا اعلام كرده است:
«هيچيك از مصوبات شوراي ملي مقاومت، بخشي از قانون اساسي نظام جمهوري آينده كشور كه توسط مجلس مؤسسان و قانونگذاري ملي تدوين خواهد شد تلقي نميشود».


@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉🔹فصل هشتم
🔸جبهه خلق و استراتژي سرنگوني


@Strategy_gh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
🔸استقبال از هرگونه فاصله گرفتن از ديكتاتوري
🔹و بازگشت به جبهه مردم ايران


@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸استقبال از هرگونه فاصله گرفتن از ديكتاتوري
🔹و بازگشت به جبهه مردم ايران
ما از خروج از جبهه خلق و تغيير آشكار يا بالفعل تضاد اصلي عليه مقاومت ايران و عليه مجاهدين و اشرف، كه به سود ديكتاتوري ولايت فقيه است، متنفريم.
گرايشهاي اپورتونيستي و كمرنگشدن مرزبنديها و خطوط قرمز در قبال تماميت رژيم و مدافعان و همسويان آن را محكوم ميكنيم.
از بارزشدن خصايص اپورتونيستي و زدن زيرآب مقاومت تمامعيار در برابر اين رژيم، منزجريم.
در مرحله بلوغ اپورتونيسم و بروز ماهيتهاي ارتجاعي، هم جبهه گي آشكار يا بالفعل با ولايت فقيه را غيرقابل قبول و غيرقابلتحمل ميدانيم.
اما دقيقاً به خاطر جديت و ايستادگيمان در همين مواضع، به طور مضاعف، از هرگونه فاصله گرفتن از استبداد و وابستگي و مخصوصاً فاصله گرفتن از ولايت فقيه و رژيم ش و پشت كردن به آن و نهايتاً از بازگشت به جبهه خلق، استقبال و حمايت ميكنيم. اين هم نه يك امر دلبخواه، بلكه يك وظيفه ملي و ميهني و انقلابي، بر اساس همان تعاريف و شاخصها و معيارهايي است كه در اثبات صداقت نسبت به استراتژي سرنگوني و مباني آن، بحث كرديم.
وقتي آيتالله منتظري كه در اعلميت او بر سايرين جاي ترديد نبود، به عدم صلاحيت و عزل خامنه اي از ولايت جائرانه اش حكم داد، من در 19تير همين امسال، خاضعانه اين حكم را «شايان تقدير» خواندم و يادآوري كردم:
«بالاترين سرمايه دنيوي و اخروي منتظري در پيشگاه خدا و خلق همانا عزل او توسط خميني دجال از منصب جانشيني، به خاطر اعتراض به قتل عام زندانيان مجاهد است».
در عين حال با صراحت به استحضار رساندم:
«جاي آن دارد كه آقاي منتظري كه اكنون در 87سالگي به سرميبرد، براي خير دنيا و آخرت خود و جبران مافات، قبل از ممات، تمامي حق و حقيقت را خالصانه و لوجه الله با مردم ايران در ميان بگذارد. حق و حقيقت همانا غصب حاكميت حقوق مردم ايران و سرقت انقلاب ضدسلطنتي تحت عنوان ولايت فقيه است. لكه ننگ و رژيمي كه بايد بالكل از تاريخ ايران و از دامن مطهر اسلام علوي زدوده شود…
اميدواريم كه آقاي منتظري در همين رابطه، هرگونه “ترس از مخلوق“ و كفار و مشركان آزادي و حقوق ملت ايران از قبيل خامنه اي و احمدينژاد را به كناري بگذارد و به اين وسيله دين خود را به ايران و اسلام و به ويژه به ائمه تشيع، ادا كند. در راستاي اداي همين وظيفه، براي او آرزوي سلامت و توفيق و طول عمر ميكنم».
در 13تير همين امسال گزارش کميته صيانت از آراي موسوي با ذكر موارد جديدي از دجالگري و تقلبات نجومي در انتخابات رژيم آخوندي منتشر شد. در اين گزارش از جمله فاش شده بود كه وزارت كشور و 25 استاندار نظامي آن در مجموع 22تا32 ميليون برگه رأي مازاد بر نياز، مورد استفاده قرارداده اند و علاوه بر آن در اتاق «تجميع آراء»، كه همان تاريكخانه وزارت كشور نظام باشد، هر طور خواسته اند رقم سازي كردهاند.
در همان روز سيزدهم تير، ولي فقيه ارتجاع در ارگان اخص خود (كيهان آخوندي)، موسوي را به ارتكاب «جنايت»، انجام «مأموريت ديكته شده بيروني» و ايفاي نقش «ستون پنجم» دشمن متهم كرد كه يا بايد «توبه» كند و «عذر تقصير» بخواهد يا «مجازات قطعي (را) به جرم قتل انسانهاي بيگناه، برپايي آشوب و بلوا، اجيركردن اراذل و اوباش براي تعرض به جان و مال و ناموس مردم، همكاري آشكار با بيگانگان و ايفاي نقش ستون پنجم آمريكا» بپذيرد.
من بلادرنگ، اعلام كردم كه به دور از هرگونه «نكوهش و بستانكاري» از موسوي، «وظيفه و اصول ما اقتضا ميكند كه در برابر ياوهها و تهديدها و تيغ كشي پررذيلت سردمدار ولايت»، نكات زير را خاطرنشان كنيم:
«1- محكومكردن هرگونه تعرض و ستمي كه بر موسوي و خانواده و اطرافيان او در چارچوب همين رژيم جريان دارد. همچنين اخطار به رژيم در مورد محاكمه و مجازات وي با تأكيد بر اينكه مسئوليت هرگونه تعرض، دستگيري يا اقدام تروريستي برعهده شخص خامنه اي است.
2- هشدار نسبت به امنيت و سلامت آقاي موسوي و درخواست از دبيركل و شوراي امنيت ملل متحد براي اعزام بلادرنگ يك هيأت نظارت بين المللي به تهران در همين خصوص و واداركردن رژيم به ابطال انتخابات نامشروع و پذيرش انتخابات آزاد تحت نظر ملل متحد بر اساس حق حاكميت مردم ايران.
3- فراخوان به سازمان ملل متحد، به كميسيون حقيقت ياب بينالمللي، به حقوق دانان و سازمانهاي جهاني مدافع حقوق بشر، و به همه دولت هايي كه نتيجه انتخابات قلابي در ايران را به رسميت نشناخته اند؛ براي ارجاع پرونده اين انتخابات و سركوب مردم ايران و كشتار بيگناهان به شوراي امنيت سازمان ملل متحد.
بيگمان بازگشودن پرونده انتخابات ايران در شوراي امنيت، در خدمت صلح جهاني است. زيرا به ممانعت از تسليح اتمي و صدور تروريسم و دستاندازي فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران به عراق و لبنان و فلسطين هم منجر ميشود».


@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉🔹فصل هشتم
🔸استقبال از هرگونه فاصله گرفتن از ديكتاتوري



@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️

🔸اندرز و پيشنهاد به خبرگان
یک هفته بعد، من از اينهم فراتر رفتم و در 20تير در يك موضعگيري علني به «رياست و اعضاي خبرگان نظام» كه رفسنجاني رئيس آن است اندرز و پيشنهاد دادم:
«با سلام به آقاياني كه در خبرگان رهبري جلوس فرموده و به پاسداري از جوهره و جانمايه نظام ولايت فقيه اشتغال داريد. مخاطب قراردادن حضرات براي اينجانب بسيار دردناك و پرصعوبت است چرا كه مجلس خبرگان در اين رژيم،نماد غصب و سرقت حق حاكميت مردم ايران و از اينرو مصداق بارز مغضوب عليهم از جانب خلق و خالق است. ليكن اميد است در بحبوحه قيام ملت، برخي آقايان صداي انقلاب نوين مردم را شنيده باشند.
مطمئناً همه حضرات در شرايط و سن و سالي هستيد كه مانند حقير به ياد ميآوريد كه مجلس خبرگان، از اساس محصول خيانت خميني به مردم ايران و خلف وعده او درباره تشكيل مجلس مؤسسان با انتخاب آزاد ملت ايران است.
از جانب مردم ايران و نسل انقلاب (انقلاب ضدسلطنتي) كه خميني را به قدرت رساند و براي او فرش خون گسترد سخن ميگويم، از جانب محكومان به اعدام، از جانب شكنجه شدگان، از جانب زندانيان سياسي و همه آنها كه حاصل رنج و خونشان براي آزادي را خميني ربود و ولايتش را در نهادي نامشروع به نام خبرگان، نهادينه كرد.
اما هدف از تحرير اين سطور، طعن و لعن نيست. هدف من يك اندرز و دو پيشنهاد است، هرچند بيم آن دارم كه به مصداق آيه شريفه “لا تحبّونَ النَّاصحينَ” نصحيت كنندگان را خوش نداريد. با اين همه، از بابت اتمام حجت و ثبت در سينه تاريخ، به عنوان اندرز درباره “استبداد زير پرده دين“ كه تعبير پدرطالقاني است، به عرض ميرسانم: باوركنيد كه آب از سر اين رژيم و سلطنت مطلقه ديني، همچون سلطنت شاهنشاهي، گذشته و بهتر است آقايان در فكر كاستن از بار تقصيرات خود در محضر عدل الهي و پيشگاه ملت ايران باشند و بدنامي و نفرت و انزجاربيشتر به جان نخرند. پيشنهاد اين است كه: با توجه به حكم اخير آقاي منتظري درباره عزل تلويحي خامنه اي، كه تالي تلو حجاج بن يوسف در روزگار ماست ، براي ممانعت از خونريزي و بغي و فساد هر چه بيشتر از سوي نامبرده:
اولاًـ با تشكيل جلسه فوقالعاده خبرگان، خامنه اي را بركنار و موقتاً آقاي منتظري را كه اَعلَم همه شمايان است، جايگزين كنيد تا مقدمات انتخابات آزاد تحت نظارت بينالمللي براساس اصل حاكميت مردم ايران فراهم شود.
ثانياًـ پس از اتخاذ اين تصميم، بلادرنگ مجلس خبرگان را منحل كنيد و آن را از دامان خود و روحانيت معاصر بزداييد.
همه شما به خوبي ميدانيد كه براساس معيارها و قانون خودتان، خامنه اي هرگز و هيچگاه در سطح و جايگاه مرجعيت و ولايت نبوده است. موسوي اردبيلي در نماز جمعه دوم تيرماه 1368، سه هفته پس از مرگ خميني، به صراحت خاطرنشان كرد، علت انتخاب خامنه اي به عنوان ولي فقيه از سوي خبرگان، ترس از مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي ايران و مبادرت كردن آنها به عمليات ديگري مانند فروغ جاويدان بوده است. او گفت: «دوستان ميترسيدند و ميلرزيدند، دشمنان هم خيلي اميدوار بودند به چنين روزي» كه همه مسئولين نظام به زودي «تكه و پاره شوند».
رفسنجاني هم در نماز جمعه هفتم آذر1376 درباره عنوان مرجعيت براي خامنه اي تصريح كرد:
«شماها همه يادتان است كه دوراني كه (بحث) مرجعيت بود من سخنراني نكردم. درباره مرجعيت ايشان هيچ نگفتم و هيچكس از من چيزي نشنيده. شايد هم باعث تعجب شماها باشد كه چرا فلاني حرف نميزند. خيلي ها هم از من ميپرسيدند، ولي من نخواستم بگويم چرا؟ …
من ميدانستم ايشان راضي نيست مرجع بشود. يقين داشتم كه ايشان مخالف است».
فضيحت به حدي بود كه خامنهاي سرانجام از دعوي مرجعيت عقب نشست و به معرفي خود به عنوان مرجع شيعيان خارج از ايران اكتفا كرد و به خواندن “درس خارج“ روي آورد…
اما اگر آقايان درباره جايگزيني موقت منتظري، از اين نظر مشكل داشته باشند كه با حرف صريح خميني مبني بر فقدان طاقت و لياقت و ساده لوحي منتظري، چه بايد كرد؟ و بهخصوص اگر نامه خميني به منتظري در ششم فروردين1368 را راهبند ميدانيد كه نوشته بود منتظري در “هيچ كار سياسي“ نبايد دخالت كند؛ توجه شما را به نامه 8فروردين1368 خود خميني جلب ميكنم كه نوشته است:
«در اسلام، مصلحت نظام، مقدم بر هرچيز است»!
ملاحظه ميفرماييد كه در شريعت خميني هيچ چيزي مانع آنچه شما بخواهيد براي نجات خود انجام بدهيد، وجود ندارد. با آرزوي توفيق براي پذيرش رأي و حاكميت مردم ايران و جلب رضايت خلق و خالق».

@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉🔹اندرز و پيشنهاد به خبرگان



@Strategy_gh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
🔸توصیف کروبی با همان توصیف منتظری از قتل عام
۶۷

@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️

🔸توصیف کروبی با همان توصیف منتظری
همچنين وقتي كه كروبي هم به تنگ آمد و 21سال بعد از منتظري و با همان توصيف منتظري پس از قتل عام زندانيان در سال 1367 نوشت:
«اتفاقي در زندانها رخ داده است كه چنانچه حتي اگر يك مورد نيز صدق داشته باشد، فاجعه يي است… كه روي بسياري از حكومت هاي ديكتاتور از جمله رژيم ستم شاهي را سفيد خواهد كرد».
در 18مرداد نوشتم:
«اي كاش كه آقايان منتظري و كروبي و ديگراني كه از اين پس به آنان ميپيوندند، از سي سال پيش نسبت به همين شقاوتها و شناعت ها بيدار و هشيار شده بودند. افسوس… اما باز هم دير نيست و بني بشر براي جبران مافات تا لحظه وفات فرصت و امكان بازگشت دارد. توبوا إلَى اللَّه تَوبَةً نَّصوحًا. به خدا و خلق باز گرديد و توبه بازگشت نا پذير نصوح به جاي آوريد.
آخر در زندانها و شكنجه گاه هاي خميني و لاجوردي و در واحدهاي مسكوني قزلحصار از اول همين بساط بود.
فتواي خون كشيدن از زندانيان قبل از اعدام براي جبهه هاي جنگ ضدميهني را به ياد داريد؟ فتواي تجاوز به دختران قبل از اعدام براي اينكه به بهشت نروند را به ياد داريد؟
گمان ميكنيد پاسدار شكنجه گر احمدي نژاد يا پاسدار شكنجه گر حسين شريعتمداري از كجا و طي چه پروسه يي به قعر جنايت و رذيلت و وقاحت درغلتيدند؟ بسياري شاهدان، هنوز حي و حاضرند هر چند كه هزاران و هزاران تن ديگر از آنان تيرباران يا به دار كشيده شدند.
نگاهي هم به صحنه هاي جنايت دست آموزان رژيم ولايت در اشرف بيندازيد. باور كنيد كه ميليونها نفر در سراسر جهان به خود لرزيدند، اشك ريختند و خونشان به جوش آمده است. در عين حال در برابر پايداري شگفت فرزندان رشيد ايران براي آزادي، سر تعظيم فرود ميآورند و به حتميت پيروزي مردم ايران يقين ميكنند».
من در همين پيام خاطرنشان كردم:
«واضح است كه تا همين جا هم كه كروبي قدم برداشته، بهاي سنگيني دارد. تا همين جا هم شايسته و ارزشمند است و خدا از معاصي كبيره در خدمت به يزيديان و فرعون و طاغوتهاي عمامه دار زمان مانند خميني و خامنه اي، ميكاهد. اين البته به رابطه او و هركس ديگر، با آفريدگارش برميگردد. آنچه من ميخواهم با آرزوي در امان ماندن كروبي از گزند خامنه اي و دژخيمان و جلادانش بگويم، تنها يك نكته است. نه فقط به او، بلكه خطاب به همه آنهايي كه در درون يا حاشيه همين رژيم به ستوه آمده و از كثرت و غلظت فاجعه ها و ستم اكنون به خود ميلرزند.
چه خوب كه بخشي از حقيقت تكاندهنده را بيان ميكنيد و به همين ميزان نزد خلق و خالق مأجوريد. اما باوركنيد كه خانه از پاي بست ويران است و خشت ولايت از روز اول كج و برخلاف رأي و حاكميت ملت و با خنجر و خيانت نسبت به انقلاب ضدسلطنتي كار گذاشته شده است.
جرثومه و امالفساد، همين رژيم ولايت و حاكميت آخونديست. در اوين يا كهريزك يا هزاران زندان و شكنجه گاه و خانه هاي امن اطلاعات و سپاه هيچ فرقي نميكند. از كوزه همان برون تراود كه در اوست. دادگاهها و تبليغات و اتهامات و برچسب هاي اين رژيم، از ابتدا، همين بود. كدام كلمه بود كه خميني آن را ذبح نكرده باشد؟ مگر نميگفت كه مجاهدين خرمنهاي روستاييان را آتش ميزنند؟ مگر به تناوب نمي گفت جاسوس شوروي و عامل آمريكا و اسرائيل و بعث عراق هستند؟
بله، اين رژيم، همان است كه بود. تنها راه، آزادي و حاكميت مردم است. اين تمامي حقيقت است.
به خدا سوگند كه در بيان اين حقيقت بهاندازه دانه ارزني هم، منفعت شخصي يا گروهي را در نظر ندارم. با اشرفيان خون فشان و با اشرفنشانان در ايران و سراسر جهان، براي چادر زدن در خاوران هم اعلام آمادگي و ثبت نام كردهايم. اگر خواستار آسودگي و خلاصي خود و رهاشدن مردم ايران از اين همه ظلم و ستم هستيد، اين تمامي حقيقت است. تنها راه، آزادي و حاكميت مردم ايران است.
درست به همين دليل، به خاطر عصمت جسم و جان، و روح و روان مردم ايران، و همان پسران، و همان دختران، و به خاطر سعادت و حق حاكميت يك خلق در محنت و زنجير، با تمام وجود فرياد بزنيد:
مرگ بر ديكتاتور

@Strategy_gh
مرگ بر ديكتاتور
مرگ بر خامنهاي
حكومت آخوندي، سرنگون، سرنگون، سرنگون».
اما متأسفانه بعد از قيام عاشورا و راديكالشدن اوضاع، كروبي هم چهار روز بعد از موسوي، عيناً با همان الگو، براي درامانماندن از تيغ آخته ولايت، به خواسته اصلي خامنهاي كه با قاضي صلواتياش در پي زمينهسازي براي اعدامها بود تن داد و گفت:
«با دست خودشان بهزور دلسوزان را به مجاهدين وصل ميکنند و يک سازمان مرده منافقصفت را زنده ميکنند».
كروبي گمان كرد به اين وسيله توپ را به زمين باند غالب مياندازد در حاليكه في الواقع به دروازه خودش شليك كرد!
البته آقاي كروبي يك چيز را واقعاً درست ميگويد، نبايد فرق «دلسوزان» رژيم ولايت فقيه را با مجاهديني كه ميخواهند ريش و ريشه اين رژيم را بسوزانند، ناديده گرفت!
كروبي همچنين به باند غالب ايراد گرفت كه «منتقدان خود را منافق مينامند». و افزود:
«خدايا تو شاهد باش که چگونه يک جدال سياسي را به يک جنگ مذهبي تبديل کردند».
به نظر من حاج آقا كروبي درست ميگويد. اين ولي فقيه است كه در تنگناي قيام به آنجا رسيده كه منتقد و به گفته لاريجاني «برادر همسفر و همسفره» خودش را هم حالا به مجاهدين مي چسباند و ادعا ميكند كه موسوي و كروبي راه مجاهدين را ميروند. هر چقدر هم ما تكذيب ميكنيم فايده ندارد!
به خصوص در مورد تبديل «جدال سياسي» به «جنگ مذهبي» هم، من به حرف حاج آقا كروبي اكتفا ميكنم و ميگويم: خدايا تو شاهد باش كه از روز اول هم در رژيم ولايت به انحصارطلبي و استبداد ديني و تمام جرم و جنايتهاي سياسي لباس دين و جنگ مذهبي پوشاندند. بر مجاهدين نام منافقين گذاشتند. جنگ هشت ساله ضدميهني را هم كه از روز اول با دست برداشتن از صدور ارتجاع و تروريسم، قابلاجتناب بود و به خصوص بعد از عقب نشيني نيروهاي عراقي در خرداد1361، ديگر هيچ عذر و بهانه يي براي ادامهدادن آن وجود نداشت، شش سال ديگر با صدها هزار كشته و ميليونها آواره و معلول و مجروح و با بيش از 700ميليارد دلار هزينه و خسارت اضافه براي ملت ايران ادامه دادند. به آن لباس «دفاع مقدس» پوشاندند، نعره هاي «قدس قدس از طريق كربلا» سردادند. براي روحيه دادن به پاسداران و بسيجي ها انبوهي امام زمان قلابي بر روي اسب سفيد، به جبهه ها فرستادند و هزاران كليد حلبي بهشت توزيع كردند. البته امام ملعون، در عين دريافت كلت و كيك و انجيل از آقاي ريگان و دريافت سلاحهاي اسرائيلي، خودشان فرمودند كه: «صلح با صدام دفن اسلام است». البته در سال1365 هم كه خودشان آن را «سال تعيين سرنوشت» اعلام نمودند، از طريق رفسنجاني به صراحت اعلام كردند كه آمادگي دارند با هر حكومت ديگري در عراق ولو كاملاًً «آمريكايي» باشد، قرارداد صلح امضا كنند.
تعجب من فقط از فراموش كاري آقاي كروبي است كه شايد هم سهواً باشد والله اَعلَم!
آخر مگر يادتان رفته است كه امام ملعون، خودشان به لسان و قلم نامبارك گفتند و نوشتند كه آنچه بر همه چيز اولويت دارد حفظ نظام است و دين و شريعت و بقيه چيزها فرع است. براي همين چنانكه شما هم فرمودهايد مصلحت نظام هميشه در پوشاندن لباس مذهبي بر جنگ و جدال سياسي بوده است و تازگي ندارد. حالا هرچقدر هم شما قسم و آيه بخوريد كه دلسوزتر هستيد و ميخواهيد نظام را اصلاح كنيد، اينها باور نميكنند! فقط يك اشكال مختصر در محاسبات سياسي جنابعالي به چشم ميخورد كه عنايت نداريد. «فضولتاً»! عرض ميكنم كه «اصلاح» اين نظام، در باب «اسقاط» صرف ميشود! از دود و دم هشتساله آقاي خاتمي در باب آرايش و اصلاح نظام عبرت بگيريد و اجازه بدهيد از قول رودكي اضافه كنم:
آن كه نامخت از گذشت روزگار نيز ناموزد ز هيچ آموزگار

@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉🔹توصیف کروبی با همان توصیف منتظری از قتل عام ۶۷



@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️


🔹از مهندس بازرگان ياد بگيريد!
اگر موسوي و كروبي و امثال ايشان باور كنند كه قصد بدي درباره آنان ندارم، ميخواهم دوباره از بازرگان ياد كنم، شايد اينان ياد بگيرند. هرچند كه به خواست و انتخاب و اراده خودشان مربوط است.
يكي از نقاط مثبت بازرگان به عنوان نماينده تتمه بورژوازي ايران در دولت و مجلس خميني، اين بود كه برخلاف آخوندها و حتي همين آقايان موسوي و كروبي، حرفها را نمي پيچاند. رك و روشن و صريح ميگفت كه: من انقلابي نيستم، اگر بولدوزر ميخواهيد، من «فولكس واگن» هستم!
صريح ميگفت كه:
تا استقرار نظام جديد به همان نظام قبلي، ولي بدون شاه و سلطنت، عمل ميكند و خارج از آن وظيفه يي براي خودش قائل نيست.
هيچوقت هم برخلاف آخوندها از استكبار و استكبارستيزي حرفي نزد و صرفاً استبداد را هدف قرار ميداد.
يكبار با طنز جالبي در سخنراني درگذشت پدر طالقاني گفت:
نميدانم چرا براي پيغمبر يك صلوات ولي براي امام خميني سه صلوات ميفرستند؟!
در مورد مجلس رژيم هم گفت كه:
تا نمايندگانش را از «
شير امامت» نگيرند، مجلس نخواهد شد!
درباره استفاده هاي عوامفريبانه مرتجعين از مفهوم شهادت هم گفت:
«تا وقتي كه نوشيدن شربت شهادت مجاني است، اوضاع به همين ترتيب باقي خواهد ماند»!
مهمترين نكته اما، در همين اواخر صراحت بازرگان در اذعان به دو حقيقت بود:
ـ يكي اينكه بيرودربايستي ميگفت:
«ما موافقين غيرحاكم رژيم هستيم».
ـ نكته ديگر، همچنانكه در فصول قبلي هم اشاره كردم اين بود كه با صراحت بر «حيات خفيف خائنانه» در اين رژيم انگشت ميگذاشت.
حالا من ميخواهم به طورمشخص به سخنراني او بعد از 5مهر در مجلس رژيم بپردازم تا هركس كه ميخواهد درس و عبرت بگيرد.

@Strategy_gh