✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹تعریف استحاله و الزام رفرم در رژیم ولایتفقیه
✅در بهمن1377 كه دود و دم استحالهطلبی در ریاست جمهوری آخوند خاتمی بالا گرفته بود، ناگزیر به تعریف كلمه استحاله پرداختیم و گفتیم:
«كلمه استحاله یعنی دگرگونی و از چیزی به چیز دیگر تبدیلشدن.
از لحاظ فقهی و شرعیات، این دگرگونی اسباب تطهیر و پاككننده هم هست یعنی شئ نجس و ناپاك(مانند سگ مردهیی كه پس از سالیان در نمكزار به نمك تبدیل شده باشد) بر اثر استحاله و تغییر بنیادین و ماهوی، پاك میشود.
اما از نظر سیاسی، كلمه استحاله را مترادف با رفرم و اصلاحپذیری بهكار میبریم…
- حال اگر بشود یك شئ قراضه و فرسوده را بهنحوی تعمیر و اصلاح كرد كه حداقل كاركردهای مطلوب را داشته باشد، كدام عقل سالم میتواند مخالف تعمیركردن و اصلاح آن باشد؟
بر این اساس اگر بشود یك رژیم را هم طوری اصلاح كرد كه با منافع اساسی مردم حداقل سازگاری را داشته باشد، در این صورت بنا را بر اصلاح آن میگذاریم، نه بر دورانداختن و براندازی.
- اما الزام استحاله رژیم آخوندی مشخصاً كنارگذاشتن و از دور خارجكردن بالفعل ولایتفقیه است. یعنی دستكم برای پرش از مادون سرمایهداری به سرمایهداری میباید ولیفقیه بالفعل كنار زده بشود. فراموش نكنیم كه در رژیم ولایت و سلطنت مطلقه فقیه، مهاركردن هیولای ولایت بهمثابه خنثیسازی و سپس دفع و كنارزدن آن است.
بنابراین، در جنگ جناحهای رژیم، پیشرفت جریان استحالهطلب به اینمعنی است كه خاتمی باید خامنهای (یعنی ولیفقیه و همهكاره رژیم) را بالفعل از دور خارج كند.
اگر بتواند این اخراج را محضری و قانونی بكند، یعنی قانون اساسی را عوض كند، كمال مطلوبش است. اگر هم نتواند، دستكم باید در عمل و بالفعل، دست ولیفقیه را كوتاه كند تا دیگر نتواند همهكاره باشد و حرف آخر را بزند.
اما كسی كه میگوید استحاله واقعی نیست، مضمون حرفش این است كه جریان شبهبورژوایی استحالهطلب نمیتواند ولیفقیه را با اختیارات گستردهیی كه دارد كنار بزند. چرا؟ چون شورای نگهبان دست اوست، نیروهای مسلح دست اوست، انواع و اقسام بنیادها دست اوست، قوه قضاییه دست اوست، بنیاد بهاصطلاح مستضعفان دست اوست، و خلاصه، قدرت بلامنازع سیاسی و اقتصادی و مذهبی و قانونی است، سیاستهای نظام را تعیین میكند و ناظر بر اجرای آنهاست. جنگ و صلح را او اعلان میكند. رئیس رادیو و تلویزیون را او منصوب میكند و…
- ملاحظه میكنید كه فرق حرف ما با استحالهطلبان در این است كه آنها بهجای راهحل، سراب نشان میدهند و با توهمپراكنی حول خاتمی میخواهند رژیم را در تمامیتش حفظ و از سرنگونی در امان نگهدارند».
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹تعریف استحاله و الزام رفرم در رژیم ولایتفقیه
✅در بهمن1377 كه دود و دم استحالهطلبی در ریاست جمهوری آخوند خاتمی بالا گرفته بود، ناگزیر به تعریف كلمه استحاله پرداختیم و گفتیم:
«كلمه استحاله یعنی دگرگونی و از چیزی به چیز دیگر تبدیلشدن.
از لحاظ فقهی و شرعیات، این دگرگونی اسباب تطهیر و پاككننده هم هست یعنی شئ نجس و ناپاك(مانند سگ مردهیی كه پس از سالیان در نمكزار به نمك تبدیل شده باشد) بر اثر استحاله و تغییر بنیادین و ماهوی، پاك میشود.
اما از نظر سیاسی، كلمه استحاله را مترادف با رفرم و اصلاحپذیری بهكار میبریم…
- حال اگر بشود یك شئ قراضه و فرسوده را بهنحوی تعمیر و اصلاح كرد كه حداقل كاركردهای مطلوب را داشته باشد، كدام عقل سالم میتواند مخالف تعمیركردن و اصلاح آن باشد؟
بر این اساس اگر بشود یك رژیم را هم طوری اصلاح كرد كه با منافع اساسی مردم حداقل سازگاری را داشته باشد، در این صورت بنا را بر اصلاح آن میگذاریم، نه بر دورانداختن و براندازی.
- اما الزام استحاله رژیم آخوندی مشخصاً كنارگذاشتن و از دور خارجكردن بالفعل ولایتفقیه است. یعنی دستكم برای پرش از مادون سرمایهداری به سرمایهداری میباید ولیفقیه بالفعل كنار زده بشود. فراموش نكنیم كه در رژیم ولایت و سلطنت مطلقه فقیه، مهاركردن هیولای ولایت بهمثابه خنثیسازی و سپس دفع و كنارزدن آن است.
بنابراین، در جنگ جناحهای رژیم، پیشرفت جریان استحالهطلب به اینمعنی است كه خاتمی باید خامنهای (یعنی ولیفقیه و همهكاره رژیم) را بالفعل از دور خارج كند.
اگر بتواند این اخراج را محضری و قانونی بكند، یعنی قانون اساسی را عوض كند، كمال مطلوبش است. اگر هم نتواند، دستكم باید در عمل و بالفعل، دست ولیفقیه را كوتاه كند تا دیگر نتواند همهكاره باشد و حرف آخر را بزند.
اما كسی كه میگوید استحاله واقعی نیست، مضمون حرفش این است كه جریان شبهبورژوایی استحالهطلب نمیتواند ولیفقیه را با اختیارات گستردهیی كه دارد كنار بزند. چرا؟ چون شورای نگهبان دست اوست، نیروهای مسلح دست اوست، انواع و اقسام بنیادها دست اوست، قوه قضاییه دست اوست، بنیاد بهاصطلاح مستضعفان دست اوست، و خلاصه، قدرت بلامنازع سیاسی و اقتصادی و مذهبی و قانونی است، سیاستهای نظام را تعیین میكند و ناظر بر اجرای آنهاست. جنگ و صلح را او اعلان میكند. رئیس رادیو و تلویزیون را او منصوب میكند و…
- ملاحظه میكنید كه فرق حرف ما با استحالهطلبان در این است كه آنها بهجای راهحل، سراب نشان میدهند و با توهمپراكنی حول خاتمی میخواهند رژیم را در تمامیتش حفظ و از سرنگونی در امان نگهدارند».
@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉تعریف استحاله و الزام رفرم در رژیم ولایتفقیه
@Strategy_gh
فایل صوتی:
🔉تعریف استحاله و الزام رفرم در رژیم ولایتفقیه
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹تعریف و معیار تشخیص اصلاحطلبان واقعی
✅شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه 25فروردین1378حقایق بسیار مهمی را با مردم ایران در میان گذاشت كه برخی از آنها را عمداً با شمارهبندی جدید نقل میكنم تا معنی و تعریف و شاخص و الزام اصلاحطلبی واقعی كه همانا حذف ولایتفقیه یا دست كم خلع ید از او و برگزاری انتخابات آزاد بر اساس اصل حاكمیت مردم است، برجسته شود:
یكم- در سال 77ماهیت و نقش خاتمی، كه از این پیشتر توسط شورای ملی مقاومت خاطرنشان شده بود، بیش از پیش آشكار شد و به اثبات رسید كه این آخوند فریبكار هرگز اهل اصلاحات و ایجاد رفرم نبوده و نیست.
خاتمی كه بهعنوان دستپرورده و شاگرد بهشتی مورد توجه و عنایت ویژه محافل استعماری است. بارها به صراحت اعلام كرده كه به ولایت خامنهای وفادار است و آن را «منتسب به وحی» میداند، حال آن كه لازمه رفرم در نظام جبار مذهبی حاكم بر كشور، حذف ولایتفقیه یا دستكم خلع ید عملی از ولیفقیه است.
دوم- بر همگان ثابت شده است كه این نظام، به دلیل تضاد آشتیناپذیرش با حاكمیت مردم و حقوق شهروندان، اراده و ظرفیت رفرم، گشایش، اصلاح و استحاله ندارد. بنابراین گسستگیهای ناشی از دوره پایانی این رژیم، نشانه گشایش و استحاله نیست. تحولات و رویدادهای دوره ریاستجمهوری خاتمی هم نشان داده كه باند او نه میخواهد و نه میتواند به رفرم سیاسی دست بزند. هدف واقعی این باند چیزی جز طولانیتركردن عمر همین رژیم پیرامون «عمود خیمه نظام» نیست.
سوم- خاتمی، لاجوردی را «خدمتگزار مردم» و صیاد شیرازی را «سرباز فداكار اسلام و فرزند برومند ایران» مینامد؛ در تمامی زمینههای اساسی سرسپردگی خود را به ولایت خامنهای اعلام میكند و بر قتلهای سیاسی و كشتار نویسندگان و روشنفكران سرپوش میگذارد.
چهارم- همچنانكه مسئول شورا به كرات اعلام كرده است، اگر آخوندهای حاكم بر ایران و همدستانشان و همه آنهایی كه به این رژیم نامشروع چشم دوختهاند، منكر حمایت اكثریت عظیم مردم ایران از این مقاومت هستند، میتوانند بخت رژیم را در برابر شورای ملی مقاومت ایران در یك انتخابات آزاد برای ریاستجمهوری، بر اساس اصل حاكمیت ملت(و نه ولایتفقیه) یا در انتخابات مؤسسان، با تضمینهای كافی و تحتنظر ملل متحد، به آزمایش بگذارند. بنابراین باز هم تكرار میكنیم كه این مقاومت خونبار توان و ظرفیت آن را هم دارد كه برای اثبات مشروعیت خود و تعیینتكلیف نهایی با دشمن، به هر نوع آزمایش مسالمتآمیز از قبیل همهپرسی یا انتخابات آزاد با تضمینهای محكم بینالمللی تن دهد تا عدم مشروعیت رژیم ضدبشری را در تمامیتش به همگان اثبات كند.
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹تعریف و معیار تشخیص اصلاحطلبان واقعی
✅شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه 25فروردین1378حقایق بسیار مهمی را با مردم ایران در میان گذاشت كه برخی از آنها را عمداً با شمارهبندی جدید نقل میكنم تا معنی و تعریف و شاخص و الزام اصلاحطلبی واقعی كه همانا حذف ولایتفقیه یا دست كم خلع ید از او و برگزاری انتخابات آزاد بر اساس اصل حاكمیت مردم است، برجسته شود:
یكم- در سال 77ماهیت و نقش خاتمی، كه از این پیشتر توسط شورای ملی مقاومت خاطرنشان شده بود، بیش از پیش آشكار شد و به اثبات رسید كه این آخوند فریبكار هرگز اهل اصلاحات و ایجاد رفرم نبوده و نیست.
خاتمی كه بهعنوان دستپرورده و شاگرد بهشتی مورد توجه و عنایت ویژه محافل استعماری است. بارها به صراحت اعلام كرده كه به ولایت خامنهای وفادار است و آن را «منتسب به وحی» میداند، حال آن كه لازمه رفرم در نظام جبار مذهبی حاكم بر كشور، حذف ولایتفقیه یا دستكم خلع ید عملی از ولیفقیه است.
دوم- بر همگان ثابت شده است كه این نظام، به دلیل تضاد آشتیناپذیرش با حاكمیت مردم و حقوق شهروندان، اراده و ظرفیت رفرم، گشایش، اصلاح و استحاله ندارد. بنابراین گسستگیهای ناشی از دوره پایانی این رژیم، نشانه گشایش و استحاله نیست. تحولات و رویدادهای دوره ریاستجمهوری خاتمی هم نشان داده كه باند او نه میخواهد و نه میتواند به رفرم سیاسی دست بزند. هدف واقعی این باند چیزی جز طولانیتركردن عمر همین رژیم پیرامون «عمود خیمه نظام» نیست.
سوم- خاتمی، لاجوردی را «خدمتگزار مردم» و صیاد شیرازی را «سرباز فداكار اسلام و فرزند برومند ایران» مینامد؛ در تمامی زمینههای اساسی سرسپردگی خود را به ولایت خامنهای اعلام میكند و بر قتلهای سیاسی و كشتار نویسندگان و روشنفكران سرپوش میگذارد.
چهارم- همچنانكه مسئول شورا به كرات اعلام كرده است، اگر آخوندهای حاكم بر ایران و همدستانشان و همه آنهایی كه به این رژیم نامشروع چشم دوختهاند، منكر حمایت اكثریت عظیم مردم ایران از این مقاومت هستند، میتوانند بخت رژیم را در برابر شورای ملی مقاومت ایران در یك انتخابات آزاد برای ریاستجمهوری، بر اساس اصل حاكمیت ملت(و نه ولایتفقیه) یا در انتخابات مؤسسان، با تضمینهای كافی و تحتنظر ملل متحد، به آزمایش بگذارند. بنابراین باز هم تكرار میكنیم كه این مقاومت خونبار توان و ظرفیت آن را هم دارد كه برای اثبات مشروعیت خود و تعیینتكلیف نهایی با دشمن، به هر نوع آزمایش مسالمتآمیز از قبیل همهپرسی یا انتخابات آزاد با تضمینهای محكم بینالمللی تن دهد تا عدم مشروعیت رژیم ضدبشری را در تمامیتش به همگان اثبات كند.
@Strategy_gh
✅پنجم- شورای ملی مقاومت ایران معیار تشخیص استحالهطلبان قلابی از اصلاحطلبان واقعی را تحمیلكردن انتخابات آزاد بر اساس اصل حاكمیت مردم به رژیم میداند. پس خاتمی یا هر كس دیگری كه مدعی اصلاحطلبی است، باید در سرلوحه برنامه خود بر نفی ولایت فقیه و ضرورت برگزاری انتخابات آزاد تكیه كند. كسانی كه با شیادی، اعتراضهای سیاسی و حركات نظامی جنبش مقاومت را همسویی با «انصار حزبالله» و در جهت تقویت جناح غالب رژیم اعلام میكنند، رذیلانه در پی كتمان همین حقیقتاند.
ششم- بنا بر همه تجارب جهانی، رفرم و اصلاح واقعی در هماهنگی با اپوزیسیون انقلابی و با تكیه به این نیرو صورت میگیرد. رفرمیست واقعی، در مبارزه علیه استبداد مذهبی، با شورای ملی مقاومت همسوست. وگرنه ادعای اصلاحطلبی، گشایش یا طلب «جامعه مدنی» حرفی پوچ و ادعایی میانتهی خواهد بود.
هفتم- آخوند خاتمی هم اگر رفرمیست واقعی میبود میتوانست از حركات سیاسی و نظامی جنبش مقاومت و حركات رادیكال مردمی، بهترین استفاده را برای كنارزدن ولایتفقیه و پیشبردن اصلاحات ببرد.
هشتم- اما فرصتطلبان و فرومایگان دنیای سیاست با مخدوشكردن مرز بین رفرمیستهای قلابی و اصلاحطلبان واقعی و با جازدن خاتمی بهعنوان اصلاحطلب، این ادعای سخیف را مطرح میكنند كه گویا جنبش مقاومت بازنده اول تحقق یك رفرم سیاسی است و به اینخاطر دست به مبارزه انقلابی زده است. در حالی كه مقاومت ایران كه برای خواستهای اساسی مردم ایران یعنی استقلال، آزادی، دموكراسی، پیشرفت، صلح و عدالت مبارزه میكند، از رفرم و اصلاح و هرگونه گشایش سیاسی استقبال میكند و با ایمان به حقانیت راهی كه انتخاب كرده است، برنده اول چنین روندی خواهد بود كه لاجرم به سرنگونی رژیم استبداد مذهبی منتهی میشود.
نهم- خواست مقدم و عاجل مردم ایران آزادی و حاكمیت مردمی است و این جز از طریق طرد كامل رژیم ولایتفقیه و تمامی دستهبندیها و باندهای درونی آن صورت نخواهد گرفت. این خواست به همانگونه كه در بیانیه ملی ایرانیان آمده است، «خط قرمز پیكار آزادی به شمار میرود. عبور از این خط قرمز كه حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاكمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگه مخالفان رژیم خارج و به ورطه خیانت میكشاند».
دهم- بیانیه ملی ایرانیان، كه مصوبه شورای ملی مقاومت ایران است، از ارزشمندترین سندها و مصوبات مقاومت شمرده میشود كه یكایك حروف و كلمات آن با رنج و خون شهیدان و رزم پیگیر و استوار رزمآوران و اعضا و پشتیبانان این مقاومت سرشته شده است. از اینرو بیانیه ملی، كه با مرزبندیهای اساسی خود هویت سیاسی ایرانیان میهندوست و آزادیخواه را تعریف و مشخص كرده است، معیار تشخیص دوست از دشمن و مبنای قابل اتكای تنظیم رابطه با همه افراد و جریانهای سیاسی و جذب و دفع نیروهاست.
@Strategy_gh
ششم- بنا بر همه تجارب جهانی، رفرم و اصلاح واقعی در هماهنگی با اپوزیسیون انقلابی و با تكیه به این نیرو صورت میگیرد. رفرمیست واقعی، در مبارزه علیه استبداد مذهبی، با شورای ملی مقاومت همسوست. وگرنه ادعای اصلاحطلبی، گشایش یا طلب «جامعه مدنی» حرفی پوچ و ادعایی میانتهی خواهد بود.
هفتم- آخوند خاتمی هم اگر رفرمیست واقعی میبود میتوانست از حركات سیاسی و نظامی جنبش مقاومت و حركات رادیكال مردمی، بهترین استفاده را برای كنارزدن ولایتفقیه و پیشبردن اصلاحات ببرد.
هشتم- اما فرصتطلبان و فرومایگان دنیای سیاست با مخدوشكردن مرز بین رفرمیستهای قلابی و اصلاحطلبان واقعی و با جازدن خاتمی بهعنوان اصلاحطلب، این ادعای سخیف را مطرح میكنند كه گویا جنبش مقاومت بازنده اول تحقق یك رفرم سیاسی است و به اینخاطر دست به مبارزه انقلابی زده است. در حالی كه مقاومت ایران كه برای خواستهای اساسی مردم ایران یعنی استقلال، آزادی، دموكراسی، پیشرفت، صلح و عدالت مبارزه میكند، از رفرم و اصلاح و هرگونه گشایش سیاسی استقبال میكند و با ایمان به حقانیت راهی كه انتخاب كرده است، برنده اول چنین روندی خواهد بود كه لاجرم به سرنگونی رژیم استبداد مذهبی منتهی میشود.
نهم- خواست مقدم و عاجل مردم ایران آزادی و حاكمیت مردمی است و این جز از طریق طرد كامل رژیم ولایتفقیه و تمامی دستهبندیها و باندهای درونی آن صورت نخواهد گرفت. این خواست به همانگونه كه در بیانیه ملی ایرانیان آمده است، «خط قرمز پیكار آزادی به شمار میرود. عبور از این خط قرمز كه حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاكمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگه مخالفان رژیم خارج و به ورطه خیانت میكشاند».
دهم- بیانیه ملی ایرانیان، كه مصوبه شورای ملی مقاومت ایران است، از ارزشمندترین سندها و مصوبات مقاومت شمرده میشود كه یكایك حروف و كلمات آن با رنج و خون شهیدان و رزم پیگیر و استوار رزمآوران و اعضا و پشتیبانان این مقاومت سرشته شده است. از اینرو بیانیه ملی، كه با مرزبندیهای اساسی خود هویت سیاسی ایرانیان میهندوست و آزادیخواه را تعریف و مشخص كرده است، معیار تشخیص دوست از دشمن و مبنای قابل اتكای تنظیم رابطه با همه افراد و جریانهای سیاسی و جذب و دفع نیروهاست.
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹اگر خاتمی در برابر ولیفقیه میایستاد
✅راستی اگر با همین شاخص و معیاری كه در مورد اصلاحطلبان واقعی گفتیم، خاتمی در 8سال ریاست جمهوری، در رأس بوروكراسی عظیمالجثه دولتی در ایران، با دریایی از امكانات، درصدد نفی ولایتفقیه یا خلع ید و كوتاهكردن دست آن بود، چه میشد؟
اگر «هرگونه سخنی از تغییر قانون اساسی» رژیم ولایتفقیه را «خیانت به ملت ایران» نمیدانست، اگر از برگزاری انتخابات آزاد دفاع میكرد و اگر تمام هم و غم خود را برای لیستگذاری و بمباران و انهدام نیروی محوری اپوزیسیون، آن هم با میلیاردها دلار رشوه، صرف نمیكرد، چه میشد؟
جواب بهسادگی این است: صرفنظر از گذشته ننگیناش، صرفنظر از همه جنایتهایی كه مرتكب شده بود، صرفنظر از مسئولیتش در قتلعام زندانیان سیاسی و صرفنظر از شراكت و تبلیغ برای فرستادن 450هزار دانشآموز زیر 18سال به جبهههای جنگ ضدمیهنی در مقام رئیس ستاد تبلیغات جنگ، كه خودشان اكنون میگویند 36هزار نفر از آن دانشآموزان در میدانهای مین یا بهطرق دیگر قربانی شدند، بله صرفنظر از همه اینها:
اولاًـ میتوانست خط اصلاحات واقعی را با استفاده از همه امكانات بالفعل و بالقوه داخلی و بینالمللی پیش ببرد.
ثانیاًـ میتوانست توده مردم را بسیج كند، به میدان بیاورد و پیشروی خود را تضمین كند. اما همه دیدند كه بهعكس، قیام دانشجویان در تیر1378 را كه بهترین فرصت بود، جریان انحرافی خواند. راه سركوب آن را هموار كرد و با ولیفقیه همدست شد.
ثالثاًـ به هرمیزان كه از ولایتفقیه فاصله میگرفت و در مقابل ولیفقیه میایستاد، شورای ملی مقاومت، همین مجاهدین خلق و همین خلق ستمدیده، بدون هرگونه چشمداشت به اضعاف به حمایت و تقویت او میشتافتند. تجربهیی كه سیسال پیش در ریاست جمهوری بنی صدر همگان بهچشم دیدند.
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹اگر خاتمی در برابر ولیفقیه میایستاد
✅راستی اگر با همین شاخص و معیاری كه در مورد اصلاحطلبان واقعی گفتیم، خاتمی در 8سال ریاست جمهوری، در رأس بوروكراسی عظیمالجثه دولتی در ایران، با دریایی از امكانات، درصدد نفی ولایتفقیه یا خلع ید و كوتاهكردن دست آن بود، چه میشد؟
اگر «هرگونه سخنی از تغییر قانون اساسی» رژیم ولایتفقیه را «خیانت به ملت ایران» نمیدانست، اگر از برگزاری انتخابات آزاد دفاع میكرد و اگر تمام هم و غم خود را برای لیستگذاری و بمباران و انهدام نیروی محوری اپوزیسیون، آن هم با میلیاردها دلار رشوه، صرف نمیكرد، چه میشد؟
جواب بهسادگی این است: صرفنظر از گذشته ننگیناش، صرفنظر از همه جنایتهایی كه مرتكب شده بود، صرفنظر از مسئولیتش در قتلعام زندانیان سیاسی و صرفنظر از شراكت و تبلیغ برای فرستادن 450هزار دانشآموز زیر 18سال به جبهههای جنگ ضدمیهنی در مقام رئیس ستاد تبلیغات جنگ، كه خودشان اكنون میگویند 36هزار نفر از آن دانشآموزان در میدانهای مین یا بهطرق دیگر قربانی شدند، بله صرفنظر از همه اینها:
اولاًـ میتوانست خط اصلاحات واقعی را با استفاده از همه امكانات بالفعل و بالقوه داخلی و بینالمللی پیش ببرد.
ثانیاًـ میتوانست توده مردم را بسیج كند، به میدان بیاورد و پیشروی خود را تضمین كند. اما همه دیدند كه بهعكس، قیام دانشجویان در تیر1378 را كه بهترین فرصت بود، جریان انحرافی خواند. راه سركوب آن را هموار كرد و با ولیفقیه همدست شد.
ثالثاًـ به هرمیزان كه از ولایتفقیه فاصله میگرفت و در مقابل ولیفقیه میایستاد، شورای ملی مقاومت، همین مجاهدین خلق و همین خلق ستمدیده، بدون هرگونه چشمداشت به اضعاف به حمایت و تقویت او میشتافتند. تجربهیی كه سیسال پیش در ریاست جمهوری بنی صدر همگان بهچشم دیدند.
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸مجاهدین و ریاست جمهوری بنی صدر
✅همکاری بنی صدر با وزارت اطلاعات
✅يادآوري ميكنم درحاليكه مجاهدين و پشتيبانان آنها، نخستين انتخابات رياست جمهوري رژيم را تحريم كردند، اما باز هم به اميد مسالمت و براي اصلاح اين رژيم يا دستكم آزمايشي ديگر در همين مسير، در حمايت و تقويت بنيصدر، صميمانه و صادقانه از چيزي فروگذار نكردند. براي بنيصدر، چه در مقام رئيسجمهور و چه بعد از عزل او توسط خميني، تا پاي جان مايه گذاشتند. اما افسوس كه عاقبت به ورطه خيانت درغلتيد و نشريهاش هم در خارجه، طابقالنعلبالنعل، به رلهكننده اطلاعات آخوندها عليه مجاهدين تبديل شد.
عكس ملاقاتهاي او با ماموران پيشاني سياه اطلاعات آخوندها بعد از شبهكودتاي 17ژوئن در فرانسه، شهادتدادن در برابر سرويس اطلاعات فرانسه عليه مريم، شركت در 2دادگاه مأموران اطلاعات آخوندها در فرانسه براي شكايت و شهادتدادن دروغين عليه مجاهدين و ارتزاق ننگين از فيلترينگ و سانسور اينترنتي كه تجهيزات و آموزش آن را گرداننده نشريه بنيصدر براي مأموران وزارت اطلاعات كه به آلمان ميآمدند، تأمين ميكرد، بهراستي منزجركننده است. آن هم براي كسيكه مدعي آزادي بيان است و روزگاري در كنار مقاومت ايران بود و از 30تير سال1360 تا پايان سال1362 در جايگاه رئيسجمهور شوراي ملي مقاومت قرارداشت. علاوه بر اين، ملتزم به حفظ حرمت اين جايگاه بود، چرا كه «مشروعيت خود را تماماً از مقاومت عادلانه مردم ايران عليه رژيم ارتجاعي خميني و خونبهاي رشيدترين فرزندان مجاهد و مبارز اين ميهن عليه ديكتاتوري و وابستگي كسب ميكند»(ماده 2 فصل اول- برنامه شوراي ملي مقاومت و دولت موقت جمهوري دموكراتيك اسلامي ايران).
شگفتا كه مجاهدين جان او را از چنگال خميني و لاجوردي و از ندامت تلويزيوني نجات دادند. وقتي كه او در تهران به پايگاه ما آمد، من اشرف را موظف كردم كه اگر حملهيي براي دستگيري بنيصدر صورت بگيرد، پاسداران خميني ابتدا بايد از روي جسد او و طفل شيرخوارش و جسد تمام برادران و خواهرانمان كه در اين پايگاه بودند، بگذرند… اما بنيصدر پس از 17ژوئن، فرصت را براي خنجرزدن به مريم كه در زندان فرانسه بود و براي خنجرزدن به مجاهدين، با پيكرهاي سوخته در خارجه و پايگاههاي بمبارانشده در عراق، از دست نداد.
بهراستي كه همخطي و اشتراك عمل با مزدوران اطلاعات آخوندي و سرويس ذيربط فرانسوي عليه مريم و اقامتگاه رئيسجمهور برگزيده مقاومت و پناهندگان مجاهدين، با آن همه پروندهسازي و احكام اخراج و تبعيد، زشتترين و شنيعترين كار است. بهويژه كه رژيم و مزدورانش بهصراحت ميگويند كه در فرانسه هم خواستار بستن مقر شوراي ملي مقاومت ايران و اقامتگاه رئيسجمهور برگزيده آن و تكرار همان جنايتها و فشار و سركوبي هستند كه در قرارگاه اشرف از طريق دولت عراق انجام شد.
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔸مجاهدین و ریاست جمهوری بنی صدر
✅همکاری بنی صدر با وزارت اطلاعات
✅يادآوري ميكنم درحاليكه مجاهدين و پشتيبانان آنها، نخستين انتخابات رياست جمهوري رژيم را تحريم كردند، اما باز هم به اميد مسالمت و براي اصلاح اين رژيم يا دستكم آزمايشي ديگر در همين مسير، در حمايت و تقويت بنيصدر، صميمانه و صادقانه از چيزي فروگذار نكردند. براي بنيصدر، چه در مقام رئيسجمهور و چه بعد از عزل او توسط خميني، تا پاي جان مايه گذاشتند. اما افسوس كه عاقبت به ورطه خيانت درغلتيد و نشريهاش هم در خارجه، طابقالنعلبالنعل، به رلهكننده اطلاعات آخوندها عليه مجاهدين تبديل شد.
عكس ملاقاتهاي او با ماموران پيشاني سياه اطلاعات آخوندها بعد از شبهكودتاي 17ژوئن در فرانسه، شهادتدادن در برابر سرويس اطلاعات فرانسه عليه مريم، شركت در 2دادگاه مأموران اطلاعات آخوندها در فرانسه براي شكايت و شهادتدادن دروغين عليه مجاهدين و ارتزاق ننگين از فيلترينگ و سانسور اينترنتي كه تجهيزات و آموزش آن را گرداننده نشريه بنيصدر براي مأموران وزارت اطلاعات كه به آلمان ميآمدند، تأمين ميكرد، بهراستي منزجركننده است. آن هم براي كسيكه مدعي آزادي بيان است و روزگاري در كنار مقاومت ايران بود و از 30تير سال1360 تا پايان سال1362 در جايگاه رئيسجمهور شوراي ملي مقاومت قرارداشت. علاوه بر اين، ملتزم به حفظ حرمت اين جايگاه بود، چرا كه «مشروعيت خود را تماماً از مقاومت عادلانه مردم ايران عليه رژيم ارتجاعي خميني و خونبهاي رشيدترين فرزندان مجاهد و مبارز اين ميهن عليه ديكتاتوري و وابستگي كسب ميكند»(ماده 2 فصل اول- برنامه شوراي ملي مقاومت و دولت موقت جمهوري دموكراتيك اسلامي ايران).
شگفتا كه مجاهدين جان او را از چنگال خميني و لاجوردي و از ندامت تلويزيوني نجات دادند. وقتي كه او در تهران به پايگاه ما آمد، من اشرف را موظف كردم كه اگر حملهيي براي دستگيري بنيصدر صورت بگيرد، پاسداران خميني ابتدا بايد از روي جسد او و طفل شيرخوارش و جسد تمام برادران و خواهرانمان كه در اين پايگاه بودند، بگذرند… اما بنيصدر پس از 17ژوئن، فرصت را براي خنجرزدن به مريم كه در زندان فرانسه بود و براي خنجرزدن به مجاهدين، با پيكرهاي سوخته در خارجه و پايگاههاي بمبارانشده در عراق، از دست نداد.
بهراستي كه همخطي و اشتراك عمل با مزدوران اطلاعات آخوندي و سرويس ذيربط فرانسوي عليه مريم و اقامتگاه رئيسجمهور برگزيده مقاومت و پناهندگان مجاهدين، با آن همه پروندهسازي و احكام اخراج و تبعيد، زشتترين و شنيعترين كار است. بهويژه كه رژيم و مزدورانش بهصراحت ميگويند كه در فرانسه هم خواستار بستن مقر شوراي ملي مقاومت ايران و اقامتگاه رئيسجمهور برگزيده آن و تكرار همان جنايتها و فشار و سركوبي هستند كه در قرارگاه اشرف از طريق دولت عراق انجام شد.
@Strategy_gh
نشریه مجاهد؛ اردیبهشت ۱۳۸۷
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
نشریه مجاهد؛ اردیبهشت ۱۳۸۷
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
نشریه مجاهد؛ اردیبهشت ۱۳۸۷
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
نشریه مجاهد؛ اردیبهشت ۱۳۸۷
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
نشریه مجاهد؛ اردیبهشت ۱۳۸۷
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh
همدستی بنی صدر و شرکابا وزارت اطلاعات وارتزاق ننگین از فیلترینگ و سانسور اینترنتی
@Strategy_gh