✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹قیام 30خرداد
✅چندروز بعد خمینی مجدداً به صحنه آمد و با تهدید و خط ونشانكشیدن بیشتر گفت كه لازم نیست به دیدن من بیایید، من خدمت میرسم!
سپس توقیف الباقی روزنامهها و عزل رئیسجمهور رژیم، كه مورد حمایت مجاهدین بود، صورت گرفت و رژیم بهصورت خلص، یكپایه و ارتجاعی گردید. خمینی حاكمیت ارتجاعی مطلقه خود را به تمام و كمال مستقر كرد و دیگر هرگونه امید برای اصلاحپذیری رژیمش همراه با آخرین قطرههای آزادیهای سیاسی، بیشكاف و علیالاطلاق از بین رفت.
در آستانه 30خرداد، علاوه بر آن همه شهید، ما بدون اینكه حتی یك گلوله شلیك كردهباشیم، چندهزار زندانی شلاقخورده داشتیم. در نمایشهای جمعه، در رادیو و تلویزیون و مطبوعات رژیم، در مجلس ارتجاع و حتی در جلسات هیأت دولت و در سخنرانیهای خمینی در جماران، همه میدیدند و میشنیدند كه شعار اصلی مرگ بر مجاهدین بود.
خمینی میگفت خودشان خودشان را شكنجه میكنند و رسانههای او بهصورت شبانهروزی از هیچ لجنپراكنی به ما فروگذار نمیكردند. آنها از فساد درونی مجاهدین، وضعیت زنان و مردانشان و از وابستگیشان در آنواحد به آمریكا، شوروی، اسرائیل و عراق، داستانها بههم میبافتند.
بگذارید روز 30خرداد را ـ بازهم از همان كتاب كه گفتمـ بخوانم: «در روز 30خرداد، جمعیت زیادی در بسیاری از شهرها ظاهر شد، بهخصوص در تهران، تبریز، رشت، آمل، قائمشهر، گرگان، بابلسر، زنجان، كرج، اراك، اصفهان، بیرجند، اهواز و كرمان. در تظاهرات تهران بیشاز 500هزار نفر مصمم شركتكرده بودند. اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبكه رادیو و تلویزیون پخش میشد. حامیان دولت به مردم توصیه میكردند كه در خانههایشان بمانند. بهعنوان مثال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از جوانان خواست كه جان خود را بهخاطر لیبرالیسم و كاپیتالیسم ازدست ندهند. آخوندهای عالیرتبه اعلام كردند كه تظاهركنندگان بدون توجه به سنشان به عنوان “محارب با خدا“ محسوب میشوند و درنتیجه در همان محل اعدام میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با كامیونها آورده شده بودند تا خیابانهای اصلی را ببندند. به پاسداران دستور شلیك داده شده بود. تنها در محدوده دانشگاه تهران 50تن كشته، 200تن زخمی و 1000نفر دستگیر شدند. این فراتر از همه درگیریهای انقلاب اسلامی بود. مسئول زندان اوین(لاجوردی) با خوشحالی اعلام كرد كه جوخههای اعدام 23تظاهركننده، ازجمله چند دختر نوجوان، را اعدام كردهاند. دوران ترور آغاز شده بود»(از همان كتاب).
بله، این هم از «سال قانون و برادری و عطوفت» در قاموس خمینی!
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹قیام 30خرداد
✅چندروز بعد خمینی مجدداً به صحنه آمد و با تهدید و خط ونشانكشیدن بیشتر گفت كه لازم نیست به دیدن من بیایید، من خدمت میرسم!
سپس توقیف الباقی روزنامهها و عزل رئیسجمهور رژیم، كه مورد حمایت مجاهدین بود، صورت گرفت و رژیم بهصورت خلص، یكپایه و ارتجاعی گردید. خمینی حاكمیت ارتجاعی مطلقه خود را به تمام و كمال مستقر كرد و دیگر هرگونه امید برای اصلاحپذیری رژیمش همراه با آخرین قطرههای آزادیهای سیاسی، بیشكاف و علیالاطلاق از بین رفت.
در آستانه 30خرداد، علاوه بر آن همه شهید، ما بدون اینكه حتی یك گلوله شلیك كردهباشیم، چندهزار زندانی شلاقخورده داشتیم. در نمایشهای جمعه، در رادیو و تلویزیون و مطبوعات رژیم، در مجلس ارتجاع و حتی در جلسات هیأت دولت و در سخنرانیهای خمینی در جماران، همه میدیدند و میشنیدند كه شعار اصلی مرگ بر مجاهدین بود.
خمینی میگفت خودشان خودشان را شكنجه میكنند و رسانههای او بهصورت شبانهروزی از هیچ لجنپراكنی به ما فروگذار نمیكردند. آنها از فساد درونی مجاهدین، وضعیت زنان و مردانشان و از وابستگیشان در آنواحد به آمریكا، شوروی، اسرائیل و عراق، داستانها بههم میبافتند.
بگذارید روز 30خرداد را ـ بازهم از همان كتاب كه گفتمـ بخوانم: «در روز 30خرداد، جمعیت زیادی در بسیاری از شهرها ظاهر شد، بهخصوص در تهران، تبریز، رشت، آمل، قائمشهر، گرگان، بابلسر، زنجان، كرج، اراك، اصفهان، بیرجند، اهواز و كرمان. در تظاهرات تهران بیشاز 500هزار نفر مصمم شركتكرده بودند. اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبكه رادیو و تلویزیون پخش میشد. حامیان دولت به مردم توصیه میكردند كه در خانههایشان بمانند. بهعنوان مثال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از جوانان خواست كه جان خود را بهخاطر لیبرالیسم و كاپیتالیسم ازدست ندهند. آخوندهای عالیرتبه اعلام كردند كه تظاهركنندگان بدون توجه به سنشان به عنوان “محارب با خدا“ محسوب میشوند و درنتیجه در همان محل اعدام میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با كامیونها آورده شده بودند تا خیابانهای اصلی را ببندند. به پاسداران دستور شلیك داده شده بود. تنها در محدوده دانشگاه تهران 50تن كشته، 200تن زخمی و 1000نفر دستگیر شدند. این فراتر از همه درگیریهای انقلاب اسلامی بود. مسئول زندان اوین(لاجوردی) با خوشحالی اعلام كرد كه جوخههای اعدام 23تظاهركننده، ازجمله چند دختر نوجوان، را اعدام كردهاند. دوران ترور آغاز شده بود»(از همان كتاب).
بله، این هم از «سال قانون و برادری و عطوفت» در قاموس خمینی!
@Strategy_gh
✅در سرفصل 30خرداد سال1360 زمان تصمیمگیری قطعی فرارسیده بود. در برابر ارتجاع مهیب و قهاری كه میرفت خود را یكپارچه و یكپایه كند و سلطنت مطلقه فقیه را مستقر سازد، دیگر جای مانور و تحرك سیاسی باقی نمانده بود. یا باید تسلیم میشدیم و به «حیات خفیف و خائنانه» رضا میدادیم و مانند حزب توده در كودتای 28مرداد، بهمسئولیتمان پشت میكردیم و در تاریخ ایران نفرین میشدیم، یا میباید دست از همهچیز میشستیم و، ولو با سنگینترین بهای خونین و با الهام از سیدالشهدا حسینبن علی(ع) ـ بهطرزی عاشوراگونه از شرف خود و خلق در زنجیرمان نگاهبانی میكردیم و سرفراز میماندیم، و ما این راه را برگزیدیم. هیهات مناالذله!
از آن پس، 30خرداد، با همه درخشش و سرخفامیاش، حدفاصلی شد و شاخصی برای دموكراسی و دیكتاتوری و سرمشقی برای آنچه باید كرد. البته اضداد مقاومت ایران، همه وادادگان و وارفتگان و كسانی كه در ابتدا یا انتهای حرفهایشان، دیكتاتوری دینی را بر این مقاومت ترجیح میدهند و این مقاومت را بهسود آخوندهای خونآشام تخطئه میكنند، كماكان حق! دارند از 30خرداد الگویی برای آنچه هرگز نباید كرد ترسیم و تصویر كنند، اما مردم و تاریخ ایران قضاوت خود را دارند.
فكر میكنم پس از 28سال، قیام 30خرداد 1388 و سلسله زنجیر خیزشهایی كه تا قیام عاشورا در 6دیماه 1388 یك نقطه عطف تاریخی را تصویر كرد، از همین قضاوت نشان دارد.
یكبار به خمینی و دربار آخوندی هشدار دادم كار را به آنجا نرسانند كه مجبور شویم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله جواب بدهیم.
سالها بعد سركردگان رژیم در این باره بسیاری نكات گفتند كه من فقط سه نمونه را نقل میكنم اما مسئولیت حرفها و برچسب تروریستی آنها را بهخودشان وامیگذارم:
ـ موسوی تبریزی دادستان خون آشام خمینی گفت:
«در همان شهریور سال60 كه من پس از شهید قدوسی در سمت دادستانی انقلاب قرارگرفتم 640 نفر تنها در تهران به دست منافقان ترور شدند»(خبرگزاری ایسنا).
ـ رئیس اداره بدنام اطلاعات رژیم در بروجرد در مورد وقایع بعد از 30خرداد سال1360 در این شهر اعلام كرد:
«در سال1359 به دلیل فضای مساعد سیاسی بروجرد، مركزیت تشكیلات منافقین از لرستان و همدان به بروجرد منتقل شد. اعضای این گروهك توانسته بودند در آن زمان عدهیی از جوانان را اغفال كنند و بیش از 229 اقدام نظامی… از آنها گزارش شده بود. وی افزود: شهرستان بروجرد ازجمله شهرهایی است كه بیشتر دانشآموزان و دانشجویان آن چادری هستند»(خبرگزاری رسمی رژیم- 3آذر1379).
ـ یكبار هم در همین اواخر، سفیر رژیم در عراق(پاسدار كاظمی قمی) گفت:
«در مقاطعی در كشور در یك روز نزدیك به 200ترور داشتیم و ایران توانست چنین فضاهایی را كنترل كند»(خبرگزاری ایسنا- 10/2/85).
@Strategy_gh
از آن پس، 30خرداد، با همه درخشش و سرخفامیاش، حدفاصلی شد و شاخصی برای دموكراسی و دیكتاتوری و سرمشقی برای آنچه باید كرد. البته اضداد مقاومت ایران، همه وادادگان و وارفتگان و كسانی كه در ابتدا یا انتهای حرفهایشان، دیكتاتوری دینی را بر این مقاومت ترجیح میدهند و این مقاومت را بهسود آخوندهای خونآشام تخطئه میكنند، كماكان حق! دارند از 30خرداد الگویی برای آنچه هرگز نباید كرد ترسیم و تصویر كنند، اما مردم و تاریخ ایران قضاوت خود را دارند.
فكر میكنم پس از 28سال، قیام 30خرداد 1388 و سلسله زنجیر خیزشهایی كه تا قیام عاشورا در 6دیماه 1388 یك نقطه عطف تاریخی را تصویر كرد، از همین قضاوت نشان دارد.
یكبار به خمینی و دربار آخوندی هشدار دادم كار را به آنجا نرسانند كه مجبور شویم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله جواب بدهیم.
سالها بعد سركردگان رژیم در این باره بسیاری نكات گفتند كه من فقط سه نمونه را نقل میكنم اما مسئولیت حرفها و برچسب تروریستی آنها را بهخودشان وامیگذارم:
ـ موسوی تبریزی دادستان خون آشام خمینی گفت:
«در همان شهریور سال60 كه من پس از شهید قدوسی در سمت دادستانی انقلاب قرارگرفتم 640 نفر تنها در تهران به دست منافقان ترور شدند»(خبرگزاری ایسنا).
ـ رئیس اداره بدنام اطلاعات رژیم در بروجرد در مورد وقایع بعد از 30خرداد سال1360 در این شهر اعلام كرد:
«در سال1359 به دلیل فضای مساعد سیاسی بروجرد، مركزیت تشكیلات منافقین از لرستان و همدان به بروجرد منتقل شد. اعضای این گروهك توانسته بودند در آن زمان عدهیی از جوانان را اغفال كنند و بیش از 229 اقدام نظامی… از آنها گزارش شده بود. وی افزود: شهرستان بروجرد ازجمله شهرهایی است كه بیشتر دانشآموزان و دانشجویان آن چادری هستند»(خبرگزاری رسمی رژیم- 3آذر1379).
ـ یكبار هم در همین اواخر، سفیر رژیم در عراق(پاسدار كاظمی قمی) گفت:
«در مقاطعی در كشور در یك روز نزدیك به 200ترور داشتیم و ایران توانست چنین فضاهایی را كنترل كند»(خبرگزاری ایسنا- 10/2/85).
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹فصل سوم : اصلاحات و سوابق آن در رژیم ولایت فقیه
✅چه خوب بود اگر خمینی پدرطالقانی را پس نمیزد و ریاست جمهوری ایشان را میپذیرفت. اما حتی ما بهدرستی نفهمیدیم چه شد كه آقای طالقانی سه ماهونیم پس از اینكه ما او را نامزد ریاست جمهوری كردیم، بهطور ناگهانی درگذشت. من دلیلی ندارم كه بگویم این درگذشت مشكوك است. اما توده مردم در آن زمان شعار میدادند «بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو كشتی».
در هر حال، پدرطالقانی كه در آبان57 از زندان آزاد شده بود، در بیرون زندان فقط 10ماهونیم بهسربرد و هر روز هم از جانب دارودسته خمینی تحت فشار و در معرض جنگ اعصاب و بحران قرارداشت.
رفتار خمینی با آیتالله طالقانی، مفسر بزرگ قرآن، كه دیگر نمیشد به او هم برچسب التقاطی و منافق زد، نشان داد كه رژیم خمینی ظرفیت اصلاحشدن ندارد. هركس اندك آشنایی با قران و تفسیر داشته باشد، میداند كه خمینی در تفسیر قران نه فقط به گردپای پدرطالقانی هم نمیرسید، بلكه سراپا غرق در منطق صوری و اسلوب اسكولاستیكی و جهانبینی قرون وسطایی بود. تنها نقطهقوت خمینی مبارزهجویی او در زمان شاه البته از موضع مادون سرمایهداری بود. مطلعان میدانند كه خمینی بعد از كودتای ننگین سال1332، همكاسه كاشانی و سپهبد زاهدی بود كه اعدام مصدق را میخواستند. خمینی تا زمان فوت آقای بروجردی بزرگ در ابتدای1340، «حاجآقا روحالله» نامیده میشد. سپس در جریان «انقلاب سفید» كه شاه برای حفظ رژیمش به اصلاحات ارضی و شركت زنان در انتخابات روی آورد، به مخالفت برخاست. قدعلمكردن او در برابر كاپیتولاسیون بودكه شهرت و مقبولیت او را به اوج رساند. پس از 15خرداد 1342 شاه قصد دستگیری و زندانیكردن او را داشت. اما سهتن از مراجع شناختهشده آن زمان(شریعتمداری و میلانی و مرعشی) بهاتفاق گروه دیگری از روحانیان شناختهشده از تبریز و سایر نقاط در شهرری در جوار حرم شاه عبدالعظیم جمع شدند و گویا اعلامیهیی صادر كردند كه مضمون آن ارتقای «حاجآقا روحالله» به رتبه آیتاللهی و مرجعیت بود تا خمینی بدینوسیله از پیگیرد و دستگیری مصونیت پیدا كند. هرچند خمینی در منتهای ناجوانمردی حتی شریعتمداری را هم كه باعث نجات او شدهبود، تحمل نكرد و به رذیلانهترین صورت، كاری را كه شاه نكرده بود انجام داد و آیتالله شریعتمداری را در عین كهولت و بیماری و كبر سن، حبس خانگی كرد و به تلویزیون كشاند.
راستی كه خمینی به هیچكس وفا نكرد. حتی از اعدام قطبزاده هم كه در هواپیمایی كه از فرانسه به تهران آمد، در كنارش نشسته بود، صرفنظر نكرد. یكی از زندانیان دهه60 نقل میكرد كه وقتی قطبزاده را نیمهشب برای اعدام میبردند، چندین بار شعار درود بر مجاهدین داده بود…
عزل بازرگان اولین نخستوزیر خمینی كه خودش دولت و نخستوزیری او را به امام زمان منسوب میكرد، عزل بنیصدر اولین رئیسجمهور رژیم كه خودش میگفت نویسنده اصل ولایتفقیه در خبرگان بوده، و سپس عزل منتظری جانشین اعلامشده خمینی، جای تردید باقی نگذاشت كه رژیم ولایتفقیه هیچگونه قابلیت استحاله و اصلاح ندارد. گفته بودیم كه افعی هرگز كبوتر نمیزاید.
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹فصل سوم : اصلاحات و سوابق آن در رژیم ولایت فقیه
✅چه خوب بود اگر خمینی پدرطالقانی را پس نمیزد و ریاست جمهوری ایشان را میپذیرفت. اما حتی ما بهدرستی نفهمیدیم چه شد كه آقای طالقانی سه ماهونیم پس از اینكه ما او را نامزد ریاست جمهوری كردیم، بهطور ناگهانی درگذشت. من دلیلی ندارم كه بگویم این درگذشت مشكوك است. اما توده مردم در آن زمان شعار میدادند «بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو كشتی».
در هر حال، پدرطالقانی كه در آبان57 از زندان آزاد شده بود، در بیرون زندان فقط 10ماهونیم بهسربرد و هر روز هم از جانب دارودسته خمینی تحت فشار و در معرض جنگ اعصاب و بحران قرارداشت.
رفتار خمینی با آیتالله طالقانی، مفسر بزرگ قرآن، كه دیگر نمیشد به او هم برچسب التقاطی و منافق زد، نشان داد كه رژیم خمینی ظرفیت اصلاحشدن ندارد. هركس اندك آشنایی با قران و تفسیر داشته باشد، میداند كه خمینی در تفسیر قران نه فقط به گردپای پدرطالقانی هم نمیرسید، بلكه سراپا غرق در منطق صوری و اسلوب اسكولاستیكی و جهانبینی قرون وسطایی بود. تنها نقطهقوت خمینی مبارزهجویی او در زمان شاه البته از موضع مادون سرمایهداری بود. مطلعان میدانند كه خمینی بعد از كودتای ننگین سال1332، همكاسه كاشانی و سپهبد زاهدی بود كه اعدام مصدق را میخواستند. خمینی تا زمان فوت آقای بروجردی بزرگ در ابتدای1340، «حاجآقا روحالله» نامیده میشد. سپس در جریان «انقلاب سفید» كه شاه برای حفظ رژیمش به اصلاحات ارضی و شركت زنان در انتخابات روی آورد، به مخالفت برخاست. قدعلمكردن او در برابر كاپیتولاسیون بودكه شهرت و مقبولیت او را به اوج رساند. پس از 15خرداد 1342 شاه قصد دستگیری و زندانیكردن او را داشت. اما سهتن از مراجع شناختهشده آن زمان(شریعتمداری و میلانی و مرعشی) بهاتفاق گروه دیگری از روحانیان شناختهشده از تبریز و سایر نقاط در شهرری در جوار حرم شاه عبدالعظیم جمع شدند و گویا اعلامیهیی صادر كردند كه مضمون آن ارتقای «حاجآقا روحالله» به رتبه آیتاللهی و مرجعیت بود تا خمینی بدینوسیله از پیگیرد و دستگیری مصونیت پیدا كند. هرچند خمینی در منتهای ناجوانمردی حتی شریعتمداری را هم كه باعث نجات او شدهبود، تحمل نكرد و به رذیلانهترین صورت، كاری را كه شاه نكرده بود انجام داد و آیتالله شریعتمداری را در عین كهولت و بیماری و كبر سن، حبس خانگی كرد و به تلویزیون كشاند.
راستی كه خمینی به هیچكس وفا نكرد. حتی از اعدام قطبزاده هم كه در هواپیمایی كه از فرانسه به تهران آمد، در كنارش نشسته بود، صرفنظر نكرد. یكی از زندانیان دهه60 نقل میكرد كه وقتی قطبزاده را نیمهشب برای اعدام میبردند، چندین بار شعار درود بر مجاهدین داده بود…
عزل بازرگان اولین نخستوزیر خمینی كه خودش دولت و نخستوزیری او را به امام زمان منسوب میكرد، عزل بنیصدر اولین رئیسجمهور رژیم كه خودش میگفت نویسنده اصل ولایتفقیه در خبرگان بوده، و سپس عزل منتظری جانشین اعلامشده خمینی، جای تردید باقی نگذاشت كه رژیم ولایتفقیه هیچگونه قابلیت استحاله و اصلاح ندارد. گفته بودیم كه افعی هرگز كبوتر نمیزاید.
@Strategy_gh
Audio
⚜️ #استراتژی_قیام_و_سرنگونی ⚜️
فایل صوتی:
🔉فصل سوم : اصلاحات و سوابق آن در رژیم ولایت فقیه
@Strategy_gh
فایل صوتی:
🔉فصل سوم : اصلاحات و سوابق آن در رژیم ولایت فقیه
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹اصلاحات خمینی و حكم هشت مادهیی
✅یكسالونیم پس از 30خرداد1360 كه سركوب و شكنجه و اعدام(گاه صدها اعدام و تیر خلاص فقط در یك شب) آبرو و حیثیتی برای رژیم باقینگذاشته بود و برخی دستههای درونی رژیم و حتی منتظری جانشین رسمی خمینی هم بهستوه آمده بودند، خمینی در 24آذر1361 یك حكم 8مادهیی خطاب به قوهقضاییه و تمام ارگانهای رژیم صادر كرد. این حركت در آن زمان سروصدای زیادی بهپا كرد و به آغاز رفرم و اصلاحات در رژیم خمینی تعبیر شد، هرچند كه خمینی، در سراپای همین حكم، مجاهدین و هر فرد و گروه برانداز را مستثنی كرده بود.
مهمترین نكات حكم 8 مادهیی خمینی بهشرح زیر بود:
«ـ رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها با بیطرفی كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشیهای جاهلانه كه گاهی از تندروها نقل میشود.
ـ احدی حق ندارد با مردم رفتار غیراسلامی داشته باشد.
ـ هیچكس حق ندارد كسی را بدون حكم قاضی كه از روی موازین شرعیه باید باشد، توقیف كند یا احضار نماید.
ـ هیچكس حق ندارد در مال كسی دخل و تصرف كند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حكم حاكم شرع.
ـ هیچكس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل كار كسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا كسی را جلب كند یا به نام كشف جرم یا ارتكاب گناه تعقیب و مراقبت نماید یا نسبت به فردی اهانت نموده یا به تلفن یا نوار ضبطصوت دیگری به نام كشف جرم یا كشف مركز گناه گوش كند و یا برای كشف گناه، شنود بگذارد.
ـ آن چه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غیرمواردی است كه در رابطه با توطئهها و گروهكهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است كه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و افساد فیالارض اجتماع میكنند و محارب خدا و رسول میباشند، كه با آنان در هرنقطه كه باشند و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشكدهها و دیگر مراكز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط كامل باید عمل شود.
ـ اگر برای كشف خانههای تیمی و مراكز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل كار كسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا كنند.
ـ هیچیك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمی صادر نمایند كه به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشتهباشند به منازل یا محلهای كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئههای دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی است.
ـ جناب حجتالاسلام آقای موسوی اردبیلی، رئیس دیوانعالی كشور و جناب آقای نخستوزیر(میرحسین موسوی) موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند.
ـ باید ملت از این پس كه در حال استقرار و سازندگی است، احساس آرامش و امنیت نمایند و آسودهخاطر و مطمئن از همه جهات به كارهای خویش ادامه دهند».
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹اصلاحات خمینی و حكم هشت مادهیی
✅یكسالونیم پس از 30خرداد1360 كه سركوب و شكنجه و اعدام(گاه صدها اعدام و تیر خلاص فقط در یك شب) آبرو و حیثیتی برای رژیم باقینگذاشته بود و برخی دستههای درونی رژیم و حتی منتظری جانشین رسمی خمینی هم بهستوه آمده بودند، خمینی در 24آذر1361 یك حكم 8مادهیی خطاب به قوهقضاییه و تمام ارگانهای رژیم صادر كرد. این حركت در آن زمان سروصدای زیادی بهپا كرد و به آغاز رفرم و اصلاحات در رژیم خمینی تعبیر شد، هرچند كه خمینی، در سراپای همین حكم، مجاهدین و هر فرد و گروه برانداز را مستثنی كرده بود.
مهمترین نكات حكم 8 مادهیی خمینی بهشرح زیر بود:
«ـ رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها با بیطرفی كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشیهای جاهلانه كه گاهی از تندروها نقل میشود.
ـ احدی حق ندارد با مردم رفتار غیراسلامی داشته باشد.
ـ هیچكس حق ندارد كسی را بدون حكم قاضی كه از روی موازین شرعیه باید باشد، توقیف كند یا احضار نماید.
ـ هیچكس حق ندارد در مال كسی دخل و تصرف كند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حكم حاكم شرع.
ـ هیچكس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل كار كسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا كسی را جلب كند یا به نام كشف جرم یا ارتكاب گناه تعقیب و مراقبت نماید یا نسبت به فردی اهانت نموده یا به تلفن یا نوار ضبطصوت دیگری به نام كشف جرم یا كشف مركز گناه گوش كند و یا برای كشف گناه، شنود بگذارد.
ـ آن چه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غیرمواردی است كه در رابطه با توطئهها و گروهكهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است كه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و افساد فیالارض اجتماع میكنند و محارب خدا و رسول میباشند، كه با آنان در هرنقطه كه باشند و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشكدهها و دیگر مراكز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط كامل باید عمل شود.
ـ اگر برای كشف خانههای تیمی و مراكز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل كار كسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا كنند.
ـ هیچیك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمی صادر نمایند كه به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشتهباشند به منازل یا محلهای كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئههای دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی است.
ـ جناب حجتالاسلام آقای موسوی اردبیلی، رئیس دیوانعالی كشور و جناب آقای نخستوزیر(میرحسین موسوی) موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند.
ـ باید ملت از این پس كه در حال استقرار و سازندگی است، احساس آرامش و امنیت نمایند و آسودهخاطر و مطمئن از همه جهات به كارهای خویش ادامه دهند».
@Strategy_gh
✍️سند متنی:
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹موضع مجاهدین
✅مجاهدین در همان زمان «دعوی رفرم! در اوج خفقان بازگشتناپذیر» از سوی ولیفقیه ارتجاع را بهسخره گرفتند.
سرمقاله نشریه مجاهد بهتاریخ 9دی1361 در اینباره نوشت:
«ـ مشكل مردم و انقلاب ایران با رژیم خمینی از همان روز نخست، نه در بدعملی این یا آن پاسدار یا حاكم ضدشرعی بلكه در بنیاد رهبری غاصبانه خمینی و رژیم قرون وسطایی، ضدبشری و دجالگونه اوست… پس مشكل رژیم یك مشكل سیاسی مربوط به حاكمیت و قدرت حاكم است و لاغیر…
ـ در شرایطی كه بهگفته ناطق نوری وزیر كشور رژیم تنها در آبانماه 1600نفر فقط در تهران به اتهام هواداری از مجاهدین دستگیر شدهاند… خطر “رفرم“ برای آنهایی كه آب از سر رژیمشان گذشته در این است كه بهقول توكویل (نویسنده و متفكر سیاسی فرانسوی قرن نوزدهم) دستزدن به رفرم، همانا دستزدن به انقلاب(بهمعنی واژگونی) میباشد و بهناگهان همه رشتههای دیكتاتوری را پنبه میكند.
«- اگر خمینی تظاهرات اواخر شهریور و اوایل مهر60 را با قساوت بیحد و حصر و غیرقابلتصور، سركوب نمیكرد از جرقه حریق برمیخاست.
- این رژیم نه امكان رفرم دارد و نه آلترناتیوی در داخلش شانس وجود دارد.
- بنابراین، جای این دارد كه به خمینی بگوییم، تو مسأله مردم را حل كن، مسأله مجاهدین پیشكش و از این بابت هیچ غم مخور! زیرا چنانچه فیالواقع بتوانی به درد مردم برسی، مجاهدین هر كه باشند و به هر پایهیی هم رسیده باشند، خودبهخود دیگر موضوعیتی نخواهند داشت. اما وای بر تو اگر همچنانكه تاكنون در سركوب و خفقان افزودهای، باز هم به آن ادامه بدهی…»
27سال پیش، سرمقاله «مجاهد» با قطعه زیر از جمعبندی سال اول مقاومت از قول خود من، اینچنین خاتمه مییافت:
«... به خمینی باید گفت: مگر تو مدعی نیستی كه همه امت پشت سر تو هستند؟ مگر به قول دجالانه خودت، همه نیروهای معنوی كائنات را هم پشت سر خودت نداری؟ مگر بر اساس دعاوی كذب خودت، خدا و پیغمبر و اسلام و ملتهای اسلام و امام زمان و امثالهم را پشت سرت نداری؟ مگر رهبر مستضعفان جهان نیستی؟
مگر پایه طبقاتی مكفی(به قول برخی مدعیان) نداری؟
مگر توان بسیج بهاندازه كافی نداری؟
گیریم كه توان سازماندهی و قدرت تاكتیكی و همه این چیزها را هم داری، خوب، باركالله! بنابراین، از ماده و معنا كه چیزی كم نداری!
پس بیزحمت، یك مرحمتی بفرما و به قصد شستوشوی چهره رذل و پلید خودت هم كهشده، سر مشك دیكتاتوریات را بازكن و از شكنجه و اعدام دستبردار…
خوب، كسی كه چنان پایههایی دارد، دیگر چرا میترسد؟ مگر از پاریس، یك جمبوجت حامل خبرنگار و مفسر و تحلیلگر با خودش نبرد به ایران؟ حالا چطور شد كه همه خبرنگاران جهان، جاسوس شدند!؟
خوب تو كه میگویی ساواك 36میلیونی داری، پس ترس از جاسوس دیگر چرا؟ بگذارید بیایند ببینند…
خوب، مگر ما یك “گروهكی“ بیش نیستیم؟! خودت 24ساعته داری میگویی… خوب چه خبر است؟ اینقدر فشار برای چی؟ اینقدر كشتار برای چی؟ اینقدر شكنجه و دار و اعدام برای چی؟ مگر دنیا نگفت و نمیگوید كه زندانهایت را بازكن ببینیم؟ خوب بپذیر. اگر شكنجه نیست، بگو آقا بیایید ببینید. اگر دستبریدن و پابریدن نیست، بگو آقا بیایید ببینید. دیگر چه لزومی هست كه مجروح را از تخت بیمارستان ببری اعدام بكنی؟ دیگر چه لزومی هست كه زن باردار را اعدام بكنی؟
خوب، اقلا بگذارید وضع حمل كند. دوماه، سهماه، چهارماه، مهلت بده تا بچه را بهدنیا بیاورد و بعد بكش…!»
@Strategy_gh
⚜️استراتژی قیام و سرنگونی⚜️
🔹موضع مجاهدین
✅مجاهدین در همان زمان «دعوی رفرم! در اوج خفقان بازگشتناپذیر» از سوی ولیفقیه ارتجاع را بهسخره گرفتند.
سرمقاله نشریه مجاهد بهتاریخ 9دی1361 در اینباره نوشت:
«ـ مشكل مردم و انقلاب ایران با رژیم خمینی از همان روز نخست، نه در بدعملی این یا آن پاسدار یا حاكم ضدشرعی بلكه در بنیاد رهبری غاصبانه خمینی و رژیم قرون وسطایی، ضدبشری و دجالگونه اوست… پس مشكل رژیم یك مشكل سیاسی مربوط به حاكمیت و قدرت حاكم است و لاغیر…
ـ در شرایطی كه بهگفته ناطق نوری وزیر كشور رژیم تنها در آبانماه 1600نفر فقط در تهران به اتهام هواداری از مجاهدین دستگیر شدهاند… خطر “رفرم“ برای آنهایی كه آب از سر رژیمشان گذشته در این است كه بهقول توكویل (نویسنده و متفكر سیاسی فرانسوی قرن نوزدهم) دستزدن به رفرم، همانا دستزدن به انقلاب(بهمعنی واژگونی) میباشد و بهناگهان همه رشتههای دیكتاتوری را پنبه میكند.
«- اگر خمینی تظاهرات اواخر شهریور و اوایل مهر60 را با قساوت بیحد و حصر و غیرقابلتصور، سركوب نمیكرد از جرقه حریق برمیخاست.
- این رژیم نه امكان رفرم دارد و نه آلترناتیوی در داخلش شانس وجود دارد.
- بنابراین، جای این دارد كه به خمینی بگوییم، تو مسأله مردم را حل كن، مسأله مجاهدین پیشكش و از این بابت هیچ غم مخور! زیرا چنانچه فیالواقع بتوانی به درد مردم برسی، مجاهدین هر كه باشند و به هر پایهیی هم رسیده باشند، خودبهخود دیگر موضوعیتی نخواهند داشت. اما وای بر تو اگر همچنانكه تاكنون در سركوب و خفقان افزودهای، باز هم به آن ادامه بدهی…»
27سال پیش، سرمقاله «مجاهد» با قطعه زیر از جمعبندی سال اول مقاومت از قول خود من، اینچنین خاتمه مییافت:
«... به خمینی باید گفت: مگر تو مدعی نیستی كه همه امت پشت سر تو هستند؟ مگر به قول دجالانه خودت، همه نیروهای معنوی كائنات را هم پشت سر خودت نداری؟ مگر بر اساس دعاوی كذب خودت، خدا و پیغمبر و اسلام و ملتهای اسلام و امام زمان و امثالهم را پشت سرت نداری؟ مگر رهبر مستضعفان جهان نیستی؟
مگر پایه طبقاتی مكفی(به قول برخی مدعیان) نداری؟
مگر توان بسیج بهاندازه كافی نداری؟
گیریم كه توان سازماندهی و قدرت تاكتیكی و همه این چیزها را هم داری، خوب، باركالله! بنابراین، از ماده و معنا كه چیزی كم نداری!
پس بیزحمت، یك مرحمتی بفرما و به قصد شستوشوی چهره رذل و پلید خودت هم كهشده، سر مشك دیكتاتوریات را بازكن و از شكنجه و اعدام دستبردار…
خوب، كسی كه چنان پایههایی دارد، دیگر چرا میترسد؟ مگر از پاریس، یك جمبوجت حامل خبرنگار و مفسر و تحلیلگر با خودش نبرد به ایران؟ حالا چطور شد كه همه خبرنگاران جهان، جاسوس شدند!؟
خوب تو كه میگویی ساواك 36میلیونی داری، پس ترس از جاسوس دیگر چرا؟ بگذارید بیایند ببینند…
خوب، مگر ما یك “گروهكی“ بیش نیستیم؟! خودت 24ساعته داری میگویی… خوب چه خبر است؟ اینقدر فشار برای چی؟ اینقدر كشتار برای چی؟ اینقدر شكنجه و دار و اعدام برای چی؟ مگر دنیا نگفت و نمیگوید كه زندانهایت را بازكن ببینیم؟ خوب بپذیر. اگر شكنجه نیست، بگو آقا بیایید ببینید. اگر دستبریدن و پابریدن نیست، بگو آقا بیایید ببینید. دیگر چه لزومی هست كه مجروح را از تخت بیمارستان ببری اعدام بكنی؟ دیگر چه لزومی هست كه زن باردار را اعدام بكنی؟
خوب، اقلا بگذارید وضع حمل كند. دوماه، سهماه، چهارماه، مهلت بده تا بچه را بهدنیا بیاورد و بعد بكش…!»
@Strategy_gh