.
بنشین تا نگاهت کنم
دارم شعری به قداست چشمانت، می خوانم!
از مژگانی، که عشق را ردیف کرده اند!
در صف آرایی سیّالی ممتد
چون #گل یاسی، که
شب و روز، باز و بسته می شود!
و عطر ایوان را مست از زندگی می کند!
بر چهار پایه ای ، که
خیال تو بر آن نشسته
#عرفان_یزدانی
#درود به شما
گرامیانم
تابش زرنگار خورشید بر خرمن زندگيتان تابان باد
🌷🌱
@Ssahebdeelan
بنشین تا نگاهت کنم
دارم شعری به قداست چشمانت، می خوانم!
از مژگانی، که عشق را ردیف کرده اند!
در صف آرایی سیّالی ممتد
چون #گل یاسی، که
شب و روز، باز و بسته می شود!
و عطر ایوان را مست از زندگی می کند!
بر چهار پایه ای ، که
خیال تو بر آن نشسته
#عرفان_یزدانی
#درود به شما
گرامیانم
تابش زرنگار خورشید بر خرمن زندگيتان تابان باد
🌷🌱
@Ssahebdeelan
فردا، رأس آمدنت
طلوع خواهد کرد، خورشید!
و باز من بیدار خواهم شد
به صبح سلام خواهم کرد
و صبحانه ام،
دیدن گل لبخندی ست ملیح،
از تو در آینه!
بگذار،
عزیز دلم فردا از راه برسد
من،
تمام عشق را
برایت هدیه خواهم آورد!
با #گل های یاسی، که
در باغچه کاشته ای ...
#عرفان_یزدانی
شبتون بخير
طلوع خواهد کرد، خورشید!
و باز من بیدار خواهم شد
به صبح سلام خواهم کرد
و صبحانه ام،
دیدن گل لبخندی ست ملیح،
از تو در آینه!
بگذار،
عزیز دلم فردا از راه برسد
من،
تمام عشق را
برایت هدیه خواهم آورد!
با #گل های یاسی، که
در باغچه کاشته ای ...
#عرفان_یزدانی
شبتون بخير