تارهای بیکوک و
کمانِ بادِ ولنگار
باران را
گو بیآهنگ ببار!
غبارآلوده، از جهان
تصویری باژگونه در آبگینهی بیقرار
باران را
گو بیمقصود ببار!
لبخندِ بیصدای صد هزار حباب
در فرار
باران را
گو به ریشخند ببار!
چون تارها کشیده و کمانکشِ باد آزمودهتر شود
و نجوای بیکوک به ملال انجامد،
باران را رها کن و
خاک را بگذار
تا با همه گلویش
سبز بخواند
باران را اکنون
گو بازیگوشانه ببار!
#احمد_شاملو
کمانِ بادِ ولنگار
باران را
گو بیآهنگ ببار!
غبارآلوده، از جهان
تصویری باژگونه در آبگینهی بیقرار
باران را
گو بیمقصود ببار!
لبخندِ بیصدای صد هزار حباب
در فرار
باران را
گو به ریشخند ببار!
چون تارها کشیده و کمانکشِ باد آزمودهتر شود
و نجوای بیکوک به ملال انجامد،
باران را رها کن و
خاک را بگذار
تا با همه گلویش
سبز بخواند
باران را اکنون
گو بازیگوشانه ببار!
#احمد_شاملو
با چشمها
ز حیرتِ این صبحِ نابهجای
خشکیده بر دریچهٔ خورشید چارتاق
بر تارکِ سپیدهٔ این روزِ پا به زای،
دستانِ بستهام را
آزاد کردم از
زنجیرهایِ خواب...
#احمد_شاملو
#زادروز_۲۱آذر
ز حیرتِ این صبحِ نابهجای
خشکیده بر دریچهٔ خورشید چارتاق
بر تارکِ سپیدهٔ این روزِ پا به زای،
دستانِ بستهام را
آزاد کردم از
زنجیرهایِ خواب...
#احمد_شاملو
#زادروز_۲۱آذر