بی عشق عبور از دل طوفان نتوان کرد
بی یار سفر از غم و باران نتوان کرد
در معرکه عشق نیاز است به مردی
رندانه گذر از دل خوبان نتوان کرد
#مولانا
در این دنیا
دو چیز بهترینند
زندگی کردن ازسرشوق
و خندیدن از ته دل
از صمیم قلب
هر دو را براتون از
خـداوند مهربان خواستارم
عزيزان شبتون به قشنگی ماه شب چهارده👌
@Ssahebdeelan
بی یار سفر از غم و باران نتوان کرد
در معرکه عشق نیاز است به مردی
رندانه گذر از دل خوبان نتوان کرد
#مولانا
در این دنیا
دو چیز بهترینند
زندگی کردن ازسرشوق
و خندیدن از ته دل
از صمیم قلب
هر دو را براتون از
خـداوند مهربان خواستارم
عزيزان شبتون به قشنگی ماه شب چهارده👌
@Ssahebdeelan
شب
از سایهها و
غریوِ دریا سرشار است
زیباتر شبی براى دوستداشتن
با چشمانِ تو
مرا به الماسِ ستارهها نیازى نیست!
#احمد_شاملو
#عزيزان شبتون در آرامش
@Ssahebdeelan
از سایهها و
غریوِ دریا سرشار است
زیباتر شبی براى دوستداشتن
با چشمانِ تو
مرا به الماسِ ستارهها نیازى نیست!
#احمد_شاملو
#عزيزان شبتون در آرامش
@Ssahebdeelan
مناجات شبانه
خــــــدای مــــهربان!
مهربانیت همانند امواج دریا پیدر پی
ساحل وجودم را در بر میگیرد
و به دستِ قدرت تو ،
تمام تیرهای بلا شکسته می شود...
تو هر زمان با من و در کنار من بوده ایی
من در "گهواره ی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
پس ای "خدای "مهربانم...
به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظه هایت ،
وجود زمینیَ ام را ملکوتی گردان...
تا آنچه تو میخواهی باشم
و از آنچه من هستم "رها" شوم ،
که تو....
بی نیاز و من "غرق" نیازم...
دکلمه و اجرا:🎤
#مدرس_زاده
خــــــدای مــــهربان!
مهربانیت همانند امواج دریا پیدر پی
ساحل وجودم را در بر میگیرد
و به دستِ قدرت تو ،
تمام تیرهای بلا شکسته می شود...
تو هر زمان با من و در کنار من بوده ایی
من در "گهواره ی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
پس ای "خدای "مهربانم...
به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظه هایت ،
وجود زمینیَ ام را ملکوتی گردان...
تا آنچه تو میخواهی باشم
و از آنچه من هستم "رها" شوم ،
که تو....
بی نیاز و من "غرق" نیازم...
دکلمه و اجرا:🎤
#مدرس_زاده
Telegram
attach 📎
هر صبح که می آید
به انتظار بیدار شدنت آرام و قرار ندارم ؛ تا چشم باز کنی و زندگی را برایم دوباره از نو بسازی ...
درست مثل آفتابگردان ها ؛ که هر روز صبح از شوق دیدار با خورشید سر از پا نمی شناسند تا غرق در زیبایی و شکفتن شوند...
#مهسا_سجاد
@Ssahebdeelan
به انتظار بیدار شدنت آرام و قرار ندارم ؛ تا چشم باز کنی و زندگی را برایم دوباره از نو بسازی ...
درست مثل آفتابگردان ها ؛ که هر روز صبح از شوق دیدار با خورشید سر از پا نمی شناسند تا غرق در زیبایی و شکفتن شوند...
#مهسا_سجاد
@Ssahebdeelan
صبـحِ امیـد و
پـرتوِ دیدار و بـزمِ مهـــر
ای دل بیا که این همه،
اجرِ وفای توست
#هوشنگ_ابتهاج
ســــــــــــلام
مهربانان
صبحتان سرشار از عشق
پروانه ای به شادی دردشـت شقايقتان درپرواز
وامروزتان مزین بهـــــانه های دلپذیر
هفته اي سرشار از موفقيت براتون ارزومندم🍃
@Ssahebdeelan
پـرتوِ دیدار و بـزمِ مهـــر
ای دل بیا که این همه،
اجرِ وفای توست
#هوشنگ_ابتهاج
ســــــــــــلام
مهربانان
صبحتان سرشار از عشق
پروانه ای به شادی دردشـت شقايقتان درپرواز
وامروزتان مزین بهـــــانه های دلپذیر
هفته اي سرشار از موفقيت براتون ارزومندم🍃
@Ssahebdeelan
#صبح
همان سلامی ست
که تو بر شمعدانی ها میکنی؛
یا باغچه ای را در فراق باران،لبریز مهربانی؛
صبح
همان لبخند توست
که دوباره مرا به بهشت میخواند...
#احسان_سروری
@Ssahebdeelan
همان سلامی ست
که تو بر شمعدانی ها میکنی؛
یا باغچه ای را در فراق باران،لبریز مهربانی؛
صبح
همان لبخند توست
که دوباره مرا به بهشت میخواند...
#احسان_سروری
@Ssahebdeelan
روی پنجره اتاق کوچکم
یک گلدان شمعدانی ویک کتاب حافظ همیشه
نفس میکشند،،
ومن هر صبح یک ورق از غزل ِ
حافظ را به تبرک می خوانم و
گیسوان شمعدانی را شانه ونوازش میکنم
شمعدانی ام هم به شنیدن غزل
عادت کرده وهر صبح
چشم در چشم حافظ سبز و سبز می خندد....
#گلی_دختر_شاليزار
روزتون به غزلخواني مهر🍃
@Ssahebdeelan
یک گلدان شمعدانی ویک کتاب حافظ همیشه
نفس میکشند،،
ومن هر صبح یک ورق از غزل ِ
حافظ را به تبرک می خوانم و
گیسوان شمعدانی را شانه ونوازش میکنم
شمعدانی ام هم به شنیدن غزل
عادت کرده وهر صبح
چشم در چشم حافظ سبز و سبز می خندد....
#گلی_دختر_شاليزار
روزتون به غزلخواني مهر🍃
@Ssahebdeelan
یا رب این بوی که امروز به ما میآید
ز سراپرده اسرار خدا میآید
🍃
بوستان را کرمش خلعت نو میپوشد
خستگان را ز دواخانه دوا میآید
مولانای_جان
صبحتان شاد 🍃
@Ssahebdeelan
ز سراپرده اسرار خدا میآید
🍃
بوستان را کرمش خلعت نو میپوشد
خستگان را ز دواخانه دوا میآید
مولانای_جان
صبحتان شاد 🍃
@Ssahebdeelan
میخواهم عاشق شوم
تا پایان دهم
پلیس را... مرزها را... بیرقها را
زبانها را... رنگها را... نژادها را.
محبوب من !
میخواهم تنها برای یک روز
دنیا را بگردانم
تا جمهوری احساس را بنا کنم.
#نزار_قبانی
@Ssahebdeelan
تا پایان دهم
پلیس را... مرزها را... بیرقها را
زبانها را... رنگها را... نژادها را.
محبوب من !
میخواهم تنها برای یک روز
دنیا را بگردانم
تا جمهوری احساس را بنا کنم.
#نزار_قبانی
@Ssahebdeelan
چند سال پیش از حنا نوشته بودم که یک روز صبح با چشمهای پفکرده و خیس آمد شرکت. بعد رفت توی بغل منشی و گفت که با دوستپسرش بعد از هشت سال به هم زده است. آب دماغش را هم مالاند به لباس منشی. بعد هم گفت که من بعد از جورج، دیگر آدم سابق نمیشوم. زندگیاش را به دو قسمت پیشاجورج و پساجورج تقسیم کرده بود. منشیمان که میخواست هر چه زودتر اشک حنا را بند بیاورد تا پیراهنش بیشتر به گند کشیده نشود، بهش گفت که به نبودنش عادت میکنی، برو صورتت رو بشور تا قهوه برات بریزم. که خب، درست گفته بود. حنا به نبودن جورج عادت کرد. خاصیت آدم همین عادت کردن است.
سالها بعد خود حنا هم به همین موضوع رسید. یک بار توی مهمانی برایمان گفت که آنقدر به نبودن جورج عادت کرده است که حالا کمکم دوباره میتواند به مردها با چشم خریدار نگاه کند و به پیشنهادشان فکر کند. اما جورج را فراموش نمیکند. بعد ماجرای پدربزرگش را گفت که سرباز جنگ ویتنام بوده است. اینکه یک روز غافلگیر شدهاند و ویتنامیها گردانشان را قلع و قمع کردهاند. پدربزرگش هم سر همان غافلگیری یک پایش را از دست داده است. زندگی پدربزرگش هم به دو قسمت قبل و بعد از فقدان پایش تقسیم شده بود. بعد از سالها به نبودنِ پا عادت کرده است ولی فراموشش نکرده است. عادت کرده چون زندگی ادامه دارد ولی فراموش نمیکند چون زنده است.
مثالش کاملا درست بود. از دست دادن آدمهای زندگی، مثل رفتن روی مین و از دست دادن دست و پا است. آدم زنده میماند و به نداشتنشان عادت میکند و حتی با یک پا فوتبال هم بازی میکند. اما فراموش نمیکند. جای خالی، فراموشنشدنی است. درست مثل همین اتفاقی که بعد از زدن هواپیما رخ داد. آرام آرام همهمان عادت میکنیم. به نبودن آن آدمها. حتی خود شرکت هواپیمایی هم به نبودن یکی از هواپیماهایش عادت میکند. زنِ خلبان هم حتما کم کم عادت میکند که بدون شوهرش دخترهایش را بزرگ کند. بازماندگان هم کمکم عادت میکنند که صبحها تنهایی بیدار بشوند و شبها هم بالشت را بغل کنند و بخوابند. اینها همه سربازهایی هستند که غافلگیر شدهاند و گردانشان را بستهاند به تیر و هر کدامشان دست یا پایی را از دست دادهاند. عادت میکنند اما فراموش نمیکنند. عادت هیچ ربطی به فراموشی ندارد. عادت میکنیم چون زندگی ادامه دارد ولی فراموش نمیکنیم چون زندهایم. فراموشی فقط با مرگ محقق میشود. مردن تنها راه شرافتمندانه برای فراموشی است. ایننبودنها نسیانناپذیرند.
#فهیم_عطار
@Ssahebdeelan
سالها بعد خود حنا هم به همین موضوع رسید. یک بار توی مهمانی برایمان گفت که آنقدر به نبودن جورج عادت کرده است که حالا کمکم دوباره میتواند به مردها با چشم خریدار نگاه کند و به پیشنهادشان فکر کند. اما جورج را فراموش نمیکند. بعد ماجرای پدربزرگش را گفت که سرباز جنگ ویتنام بوده است. اینکه یک روز غافلگیر شدهاند و ویتنامیها گردانشان را قلع و قمع کردهاند. پدربزرگش هم سر همان غافلگیری یک پایش را از دست داده است. زندگی پدربزرگش هم به دو قسمت قبل و بعد از فقدان پایش تقسیم شده بود. بعد از سالها به نبودنِ پا عادت کرده است ولی فراموشش نکرده است. عادت کرده چون زندگی ادامه دارد ولی فراموش نمیکند چون زنده است.
مثالش کاملا درست بود. از دست دادن آدمهای زندگی، مثل رفتن روی مین و از دست دادن دست و پا است. آدم زنده میماند و به نداشتنشان عادت میکند و حتی با یک پا فوتبال هم بازی میکند. اما فراموش نمیکند. جای خالی، فراموشنشدنی است. درست مثل همین اتفاقی که بعد از زدن هواپیما رخ داد. آرام آرام همهمان عادت میکنیم. به نبودن آن آدمها. حتی خود شرکت هواپیمایی هم به نبودن یکی از هواپیماهایش عادت میکند. زنِ خلبان هم حتما کم کم عادت میکند که بدون شوهرش دخترهایش را بزرگ کند. بازماندگان هم کمکم عادت میکنند که صبحها تنهایی بیدار بشوند و شبها هم بالشت را بغل کنند و بخوابند. اینها همه سربازهایی هستند که غافلگیر شدهاند و گردانشان را بستهاند به تیر و هر کدامشان دست یا پایی را از دست دادهاند. عادت میکنند اما فراموش نمیکنند. عادت هیچ ربطی به فراموشی ندارد. عادت میکنیم چون زندگی ادامه دارد ولی فراموش نمیکنیم چون زندهایم. فراموشی فقط با مرگ محقق میشود. مردن تنها راه شرافتمندانه برای فراموشی است. ایننبودنها نسیانناپذیرند.
#فهیم_عطار
@Ssahebdeelan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@Ssahebdeelan
انسان ها را باور کن
ابرها را،
باد ها را،
کتاب ها را دوست بدار
دردِ شاخه ی خشکیده را دریاب
و دردِ ستاره ای را که خاموش می شود.
و درد جانوری مجروح را
اما بیش از همه
درد انسان ها را دریاب
بگذار طبیعتِ غنی شادمانت کند
بگذار نور و تاریکی شادیت بخشند
بگذار چهار فصل به وجدت آورند
اما بیش از همه
بگذار انسان ها شادمانت کنند....
#ناظم_حکمت
انسان ها را باور کن
ابرها را،
باد ها را،
کتاب ها را دوست بدار
دردِ شاخه ی خشکیده را دریاب
و دردِ ستاره ای را که خاموش می شود.
و درد جانوری مجروح را
اما بیش از همه
درد انسان ها را دریاب
بگذار طبیعتِ غنی شادمانت کند
بگذار نور و تاریکی شادیت بخشند
بگذار چهار فصل به وجدت آورند
اما بیش از همه
بگذار انسان ها شادمانت کنند....
#ناظم_حکمت
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوته ای از برف، که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود
#شمس_لنگرودی
@Ssahebdeelan
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوته ای از برف، که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود
#شمس_لنگرودی
@Ssahebdeelan
.
ما شقایقِ کوهستان هایِ وطنمان را دوست داریم
و هر که را
که تابِ این آتش رویان را
در سینه دارد
ما شقایق ها را دوست داریم
و روییدن و بالیدنشان را
و به شبانگاهی چنین
پاسداری شان را
گرد آمده ایم
ما گل ها را دوست داریم
و نه تنها
گلها ی گلخانه را
که گلهای وحشی خوشبو را هم
و آزادیِ گفتنِ کلامِ عطر آگینِ دوست داشتن را
هر که گلی می پسندد
و هر که گیاهی
و هر که رویش جاودانه ی جان را
باور دارد
با ما در این برخاستن یگانه است
و ما برخاسته ایم
تا
بیگانگی را باطل کنیم
با ترانه ی مهر
و در برابر آن که چیدنِ گلها را، داسِ درو به دست دارد
با کینه ی مادران
جدایی را همچنان
سنگ بر سنگ می نهند
و اینک دیواری است ،
بگذار بر این دیوار
مرغِ من بنشیند
و دست تو
او را کریمانه دانه بخشد
و دیوار
پله ای باشد
برآمدن ما را
چه در بالا
یک آسمان
به چشمانِ ما نگاه می کند
و در پایین
گهواره و گورِ ماست
که بر آن
همواره شقایقی سوزان می روید...
#سیاوش_کسرایی
@Ssahebdeelan
ما شقایقِ کوهستان هایِ وطنمان را دوست داریم
و هر که را
که تابِ این آتش رویان را
در سینه دارد
ما شقایق ها را دوست داریم
و روییدن و بالیدنشان را
و به شبانگاهی چنین
پاسداری شان را
گرد آمده ایم
ما گل ها را دوست داریم
و نه تنها
گلها ی گلخانه را
که گلهای وحشی خوشبو را هم
و آزادیِ گفتنِ کلامِ عطر آگینِ دوست داشتن را
هر که گلی می پسندد
و هر که گیاهی
و هر که رویش جاودانه ی جان را
باور دارد
با ما در این برخاستن یگانه است
و ما برخاسته ایم
تا
بیگانگی را باطل کنیم
با ترانه ی مهر
و در برابر آن که چیدنِ گلها را، داسِ درو به دست دارد
با کینه ی مادران
جدایی را همچنان
سنگ بر سنگ می نهند
و اینک دیواری است ،
بگذار بر این دیوار
مرغِ من بنشیند
و دست تو
او را کریمانه دانه بخشد
و دیوار
پله ای باشد
برآمدن ما را
چه در بالا
یک آسمان
به چشمانِ ما نگاه می کند
و در پایین
گهواره و گورِ ماست
که بر آن
همواره شقایقی سوزان می روید...
#سیاوش_کسرایی
@Ssahebdeelan
Parandeh
Shahram Nazeri
"پرنده"
پرنده بی پر و پرواز و نغمه خاموشی است
پرنده فاصله ی بالهای پرواز است
پرنده خواستن آسمان درون دل است
پرنده طعمه گرفتن ز قله های بلند...
آواز #شهرام_ناظری
آهنگ #نوید_دهقان
شعر #ساوش_کسرایی
پرنده بی پر و پرواز و نغمه خاموشی است
پرنده فاصله ی بالهای پرواز است
پرنده خواستن آسمان درون دل است
پرنده طعمه گرفتن ز قله های بلند...
آواز #شهرام_ناظری
آهنگ #نوید_دهقان
شعر #ساوش_کسرایی
به چه مانند کنم
سحر چشمانت را
از کدامین نقش فلک
به کدامین راه پر ز ستاره
که به شب که به من مینگری
از تمام فاصله ها تویی زیبا
مدام میخندی
چشمکی میزنی و
باز چشم میبندی
دل من پر ز غزل از تومیخواند
دل تو به کدام شیطنتی؟
پرم از جغرافیای بودنت
پر کن تنم را به نگاهی،
یا به ماندنت
من شبیه سروی در سرما
نه بهار میشناسم نه زمستان نگاهت
تو کم یاب ترین واژه ی خواستنی
من تو رابا دوری
من تو را
من تورا
با خدا هم قسمت نمیکنم
به چه مانند کنم
دست گرم دیوانه ات را
به چه مانند کنم تپش این،
قلب آشفته ی بد ریتمم
که مدام میخواند
نام تو را بر لب و جان
من حضورم همه جا،
تو و ایمان تو و قلب تو است
به چه مانند کنم
بوسه های نفسگیرت
پی یک نبض بلند یک کوه
در آرام ترین جای یک آسمان باز
که مدام میخواند عشق بی پایانت
من چه دور و من چه نزدیک
با قلب تو میرقصم
با خنده ی تو جان میدهم.
#رویاجزایری
@Ssahebdeelan
سحر چشمانت را
از کدامین نقش فلک
به کدامین راه پر ز ستاره
که به شب که به من مینگری
از تمام فاصله ها تویی زیبا
مدام میخندی
چشمکی میزنی و
باز چشم میبندی
دل من پر ز غزل از تومیخواند
دل تو به کدام شیطنتی؟
پرم از جغرافیای بودنت
پر کن تنم را به نگاهی،
یا به ماندنت
من شبیه سروی در سرما
نه بهار میشناسم نه زمستان نگاهت
تو کم یاب ترین واژه ی خواستنی
من تو رابا دوری
من تو را
من تورا
با خدا هم قسمت نمیکنم
به چه مانند کنم
دست گرم دیوانه ات را
به چه مانند کنم تپش این،
قلب آشفته ی بد ریتمم
که مدام میخواند
نام تو را بر لب و جان
من حضورم همه جا،
تو و ایمان تو و قلب تو است
به چه مانند کنم
بوسه های نفسگیرت
پی یک نبض بلند یک کوه
در آرام ترین جای یک آسمان باز
که مدام میخواند عشق بی پایانت
من چه دور و من چه نزدیک
با قلب تو میرقصم
با خنده ی تو جان میدهم.
#رویاجزایری
@Ssahebdeelan
♥️
براے بانـــوان ســرزمیــن مــن:
ما زنها گاهے دلــمان لــــڪ ميزند براے يــــــڪ صبــح بخير خانومے،
براے يـــڪ قوس زير بغل ڪه بخزيــمـ درونــــش وبوسه اے ڪه بر روے موهايـــــمان بنشيند.
براے يـــــڪ پيامـ وســــط روز ڪه بخوانيمـ و دلــــمان قنــــج بزند .
براے يـــــڪ بوسه بے هـوا وســـــــــط ڪارهای خانه.
براے يـــڪ شاخه گل ڪــه بے هيـــــچ دليل و مناسبتے از در خونه يهو به ما ســــ لامـ ڪند.
براے ،، خيلے ڪارهاے ڪـوچـڪے ڪه از خوشے ما را به عـرش مے رساند و دلگرمـ ميشویـمـ از بودن در ڪنار مردے ڪـه؛ مردانگے را خوب بلد اســـــت.
گاهے مــرد بودن سـخــت ترين ڪار دنيا ميـشود، چون مــردها عادت به ريــــزه ڪارے ندارند و ما زنها از بد روزگار ريــزبيـــن هستيــمـ..
@Ssahebdeelan
براے بانـــوان ســرزمیــن مــن:
ما زنها گاهے دلــمان لــــڪ ميزند براے يــــــڪ صبــح بخير خانومے،
براے يـــڪ قوس زير بغل ڪه بخزيــمـ درونــــش وبوسه اے ڪه بر روے موهايـــــمان بنشيند.
براے يـــــڪ پيامـ وســــط روز ڪه بخوانيمـ و دلــــمان قنــــج بزند .
براے يـــــڪ بوسه بے هـوا وســـــــــط ڪارهای خانه.
براے يـــڪ شاخه گل ڪــه بے هيـــــچ دليل و مناسبتے از در خونه يهو به ما ســــ لامـ ڪند.
براے ،، خيلے ڪارهاے ڪـوچـڪے ڪه از خوشے ما را به عـرش مے رساند و دلگرمـ ميشویـمـ از بودن در ڪنار مردے ڪـه؛ مردانگے را خوب بلد اســـــت.
گاهے مــرد بودن سـخــت ترين ڪار دنيا ميـشود، چون مــردها عادت به ريــــزه ڪارے ندارند و ما زنها از بد روزگار ريــزبيـــن هستيــمـ..
@Ssahebdeelan