بیدار شو ای دیده..که ایمن نتوان بود...
زین سیل دمادم که درین منزل خواب است...
سبز است در و دشت..؛ بیا تا نگذاریم...
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است!
#حافظ
درودی جانانه نثار دوستان جان . پگاهتان سرشار از رحمت دادار ......
دل به دل دلدار نامی و نامدار می سپاریم و دمساز و همرازبا هستی زندگی می کنیم در انبوه ذوق و شوق و زیباییها......
🌷🌱
@Ssahebdeelan
زین سیل دمادم که درین منزل خواب است...
سبز است در و دشت..؛ بیا تا نگذاریم...
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است!
#حافظ
درودی جانانه نثار دوستان جان . پگاهتان سرشار از رحمت دادار ......
دل به دل دلدار نامی و نامدار می سپاریم و دمساز و همرازبا هستی زندگی می کنیم در انبوه ذوق و شوق و زیباییها......
🌷🌱
@Ssahebdeelan
تو را هر صبح من
در خنده های روشن ِخورشید می بینم
و در رقصیدن ِگلهای شاد
از نغمه های باد...
تو همراه چکاوکهای عاشق
روی پرچینهای پشت ِباغ می خوانی!
و بوی گیسوانت می تراود، نرم
از جنگلهای باران خورده ی گیلان
و هر روز از خیالم
می شوی مهمان ِآغوشم!
برایم شعر میخوانی
و من را می بری تا بیکران ِ لذت ِ پرواز...
از این شوق و
از این موسیقی ِجاری شده
از چشم ِتو تا عمق ِجانم
غرق رویایم...
تو عشق ناب و دلخواهی
تو خورشیدی که
جایت در حصارِ سینه محفوظ است ...!
#م.شیرانی(طلوع)
در خنده های روشن ِخورشید می بینم
و در رقصیدن ِگلهای شاد
از نغمه های باد...
تو همراه چکاوکهای عاشق
روی پرچینهای پشت ِباغ می خوانی!
و بوی گیسوانت می تراود، نرم
از جنگلهای باران خورده ی گیلان
و هر روز از خیالم
می شوی مهمان ِآغوشم!
برایم شعر میخوانی
و من را می بری تا بیکران ِ لذت ِ پرواز...
از این شوق و
از این موسیقی ِجاری شده
از چشم ِتو تا عمق ِجانم
غرق رویایم...
تو عشق ناب و دلخواهی
تو خورشیدی که
جایت در حصارِ سینه محفوظ است ...!
#م.شیرانی(طلوع)
های بانو
خواب دیدم در کوچه ها
رازهایم را میفروشند…لبخند میخرند
راست است که میگویند لبخند در خواب شگون ندارد؟
پا برهنه تا کجا دویده ای که این همه گل شکفته است؟
من و تیر چراغ برق دردمان یکیست!
شب که میشود
سرمان تاریک…دلمان پر نور
صبح که میشود
سرمان سنگین…دلمان خاموش!
پیچک نگاهم، دزدانه تا پشت پنجره ی اتاق تو بالا امده!
#کیکاووس_یاکیده
🌱🌷
خواب دیدم در کوچه ها
رازهایم را میفروشند…لبخند میخرند
راست است که میگویند لبخند در خواب شگون ندارد؟
پا برهنه تا کجا دویده ای که این همه گل شکفته است؟
من و تیر چراغ برق دردمان یکیست!
شب که میشود
سرمان تاریک…دلمان پر نور
صبح که میشود
سرمان سنگین…دلمان خاموش!
پیچک نگاهم، دزدانه تا پشت پنجره ی اتاق تو بالا امده!
#کیکاووس_یاکیده
🌱🌷
دریافتم که سعادت زمینی به قد و قامت انسان دوخته شده است. سعادت پرندهای نادر نیست که گاهی در آسمانش بجوییم و زمانی در ذهنمان. سعادت پرندهای دستآموز است که در حیاط خانههایمان یافت میشود.
📕 گزارش به خاک یونان
✍🏽 #نيكوس_كازانتزاكيس
🌱🌷
📕 گزارش به خاک یونان
✍🏽 #نيكوس_كازانتزاكيس
🌱🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفتاب از مناره ی چشمان تو،
تا گنبد نیلی صبح بالا آمده!
تو اتّفاق قشنگ منی!
سپیده از پشت نگاهت پیداست
ای صدایت نیلی!
روز عاشقانه ای ست، از نفس های مُکرّرم
برخیز علاقه ی من!
دوست داشتنت، کار دستِ دلم داده است ...
#عرفان_یزدانی
🌱🌷
@Ssahebdeelan
تا گنبد نیلی صبح بالا آمده!
تو اتّفاق قشنگ منی!
سپیده از پشت نگاهت پیداست
ای صدایت نیلی!
روز عاشقانه ای ست، از نفس های مُکرّرم
برخیز علاقه ی من!
دوست داشتنت، کار دستِ دلم داده است ...
#عرفان_یزدانی
🌱🌷
@Ssahebdeelan
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
#سهراب_سپهری
🌷🌱
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
#سهراب_سپهری
🌷🌱
آن قدیم قدیم ها همه چیز واقعی تر بود. زنگ میزدیم خانه ی هم و جوابِ چه خبر ها این بود که ملالی نیست ؛ جز دردِ دوری شما ... واقعا دلتنگ میشدیم و برایش کاری میکردیم. نمیگذاشتیم بماند کپک بزند. تلفن را که جواب نمیدادند میرفتیم دمِ درشان ،بالاخره ول کنِ ماجرا نبودیم تا اصل حالِ همدیگر را بفهمیم. شش هفت نفری قد و نیم قد جا میشدیم در ماشین که برویم سفر ؛ بعد هفت هشت ساعت میخکوب مینشستیم و آب از آب تکان نمیخورد. دوست داشتن را در سیب و هلو به قسمت های مساوی تقسیم میکردیم و هیچ کس بی نصیب نمیماند. حالا هیچ چیز راضی کننده نیست ؛ نه احوالپرسی ها نه رفت و آمد ها نه زنگ هایی که اصلِ حالِ آدم برایشان مهم باشد... ملال هم تا دلمان بخواهد هست. یک چیزمان کم است و خیلی چیزهایمان را اضافه آورده ایم. کِش میآید دلتنگی هایمان ، نبودن هایمان .. و هیچ کاری از دستمان برنمیآید. ما همدیگر را کم آورده ایم و خودمان را زیاد. قدیم ها آدم خودش را تقسیم میکرد هیچ قسمتی زمین نمیماند ،همه هم از پس قسمتِ خودشان برمیآمدند. الان است که مانده ایم روی دستِ خودمان .. نه میبرندمان و نه خودشان میآیند .. همدیگر را بلد نیستیم یا اصلا نمیخواهیم یاد بگیریم. چهارتا آدمِ بی سواد در دوست داشتن ، در بغل کردن ، در دلم برایت تنگ شده ؛ میخواهم ببینمت ، جمع شده ایم دورِ هم و نه رفتنمان رفتن است نه ماندنمان ماندن .. کاش تا زمین گیر نشده ایم کسی بیاید که ما را بلد باشد. بداند مثلا بینِ سطر هشتم تا پانزدهممان بغض داریم و حول و حوش سطرِ نوزده تا سی و یک دو خودمان هم نمیفهمیم حالمان را .. فقط .. کاش کسی بیاید خواندنمان را بلد باشد .. همین
#مریم_قهرمانلو
#مریم_قهرمانلو
صبح یعنی
تو بیایی به کنارت بِنِشینم
با لب از گندمِ رویَت
به خَفا خوشه بچینم ..
قلم از نامِ تو رقصان شده
گلواژه ی هستی
صبح یعنی
جز تو مه رویِ نگارم چه ببینم ...
#مسلم_خزایی
صبح شد زندگی در می زند...مهربانی، شوق، شادی پشت در منتظر است...باز کن پنجره را که خداوند ز شوقِ من و تو می خندد...
🌷🌱
@Ssahebdeelan
تو بیایی به کنارت بِنِشینم
با لب از گندمِ رویَت
به خَفا خوشه بچینم ..
قلم از نامِ تو رقصان شده
گلواژه ی هستی
صبح یعنی
جز تو مه رویِ نگارم چه ببینم ...
#مسلم_خزایی
صبح شد زندگی در می زند...مهربانی، شوق، شادی پشت در منتظر است...باز کن پنجره را که خداوند ز شوقِ من و تو می خندد...
🌷🌱
@Ssahebdeelan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روییده است
شکوفه های نور
روی پیراهن خورشید.
چشم سپیده بیدار است
گل های رز😍
میراند کابوس سیاهی را
روزی نو
نسیمی نو
و پرنده ای
که در پیشواز طلوعی نو
نغمه ی صبح را
پشت پنجره ی زندگی می خواند.
پنجره را باز کنیم
و در موسیقی صبح
از لبخند
بر لبان مهربانی
تصنیفِ عشق بسازیم ...
#محبوبه_حسننژاد
امروز روز من است
خورشید درخشانتراست از هر روز
گنجشکان سرودِ بودن سر دادهاند
و من آمادهام برای آغازی دوباره
پس زندگی را زندگی خواهم کرد...!
@Ssahebdeelan
شکوفه های نور
روی پیراهن خورشید.
چشم سپیده بیدار است
گل های رز😍
میراند کابوس سیاهی را
روزی نو
نسیمی نو
و پرنده ای
که در پیشواز طلوعی نو
نغمه ی صبح را
پشت پنجره ی زندگی می خواند.
پنجره را باز کنیم
و در موسیقی صبح
از لبخند
بر لبان مهربانی
تصنیفِ عشق بسازیم ...
#محبوبه_حسننژاد
امروز روز من است
خورشید درخشانتراست از هر روز
گنجشکان سرودِ بودن سر دادهاند
و من آمادهام برای آغازی دوباره
پس زندگی را زندگی خواهم کرد...!
@Ssahebdeelan
خودت اعتبارِ خودت باش و جوری زندگی کن که در "همسر یا فرزندِ فلانی" تعریف نشوی! بگذار اسم و رسمت، معرف و اعتبار تو باشند، نه خویشاوندیها و پسوندها و پیشوندها...
برای دیگران اعتبار باش، ولی از دیگران اعتبار نگیر! چشمهای باش که میجوشد، رودی باش که میخروشد، نه برکهای که بدون چشمه و رودخانه، خالیست و به هیچ کار نمیآید.
#نرگس_صرافیان_طوفان
برای دیگران اعتبار باش، ولی از دیگران اعتبار نگیر! چشمهای باش که میجوشد، رودی باش که میخروشد، نه برکهای که بدون چشمه و رودخانه، خالیست و به هیچ کار نمیآید.
#نرگس_صرافیان_طوفان
امروز آدم دیگری هستم و دنیای من دنیای دیگری است. باز برادروار با همهی جهان آمیختهام. با همهی تباهی و مرگی که در من است و ای بسا که هر لحظه قلبم خاموش شود، به وسعت و توانایی جهانم. دگرگونی حالات من از قطبی به قطبی دیگر است با هیجانی که مثل طوفان مرا میپیچد و درهم میریزد. و تازه هیچ چیز خاصی پیش نیامده است که از دیروز تا امروز زیرورو شدهام. فقط امروز به پیشنهاد...ت نیم ساعتی با هم نشستیم و قهوهای خوردیم و صحبتی کردیم و من به یاد این شعر بودم که میگوید:« فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل/ چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن».
شاهرخ مسکوب
در حال و هوای جوانی/ صفحه ۲۰۸
شاهرخ مسکوب
در حال و هوای جوانی/ صفحه ۲۰۸
صُبـــــح یعنی به تمنای ِ
دو چشم نابت پای سجاده دعا
به اذان نفست پایِ محراب وصال
سجده یِ شکر دو چشمت بکنیم
#هما_کشتگر
سلامی چو بوی خوش آشنایی پیشکش طبع طناز شما حضرات جان.....
دو چشم نابت پای سجاده دعا
به اذان نفست پایِ محراب وصال
سجده یِ شکر دو چشمت بکنیم
#هما_کشتگر
سلامی چو بوی خوش آشنایی پیشکش طبع طناز شما حضرات جان.....
مامان همیشه برای من دعا میکند. یک روز که خیلی گرفتار بودم به مامانم گفتم: میخوام زنگ بزنم بگم بابا برام دعا کنه، مامانا از بس دعا میکنن، گوشهای خدا عادت کرده و زیاد توجهی بهش نمیکنه، ولی باباها خیلی کم پیش میاد دعا کنن و وقتی دعا کنن خدا میگه: عه! داره دعا میکنه؟ بذار برم ببینم چی میگه...
مامان هیچ چیز نگفت و سکوت کرد.
چند ساعت بعد، مشکلم به شکل معجزهآسایی حل شد، در حالی که هنوز زنگ نزدهبودم به بابا!
به مامان زنگ زدم و گفتم: مامان انصافا در این فاصلهی کوتاه، چه کردی که معجزه شد؟
- گفت: هیچی! به خدا گفتم: من همین دعا کردن از دستم بر میاد، نذار بچهم از دعای من و مهربونی تو ناامید بشه، بذار اگر به دعا کردنه، خودم واسهش کافی باشم... همین!
و من ایمان آوردم که خدا از دریچهی قلب مادران به ما نگاه میکند.
#نرگسصرافیانطوفان
مامان هیچ چیز نگفت و سکوت کرد.
چند ساعت بعد، مشکلم به شکل معجزهآسایی حل شد، در حالی که هنوز زنگ نزدهبودم به بابا!
به مامان زنگ زدم و گفتم: مامان انصافا در این فاصلهی کوتاه، چه کردی که معجزه شد؟
- گفت: هیچی! به خدا گفتم: من همین دعا کردن از دستم بر میاد، نذار بچهم از دعای من و مهربونی تو ناامید بشه، بذار اگر به دعا کردنه، خودم واسهش کافی باشم... همین!
و من ایمان آوردم که خدا از دریچهی قلب مادران به ما نگاه میکند.
#نرگسصرافیانطوفان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
🎹غزال ناظرفصیحی
🪕پریسا کاشفی
🪘سیاووش ناظرفصیحی
🎤 آقایان ناظر فصیحی
🎬دربند…خرداد۱۴۰۳
@Ssahebdeelan
🎹غزال ناظرفصیحی
🪕پریسا کاشفی
🪘سیاووش ناظرفصیحی
🎤 آقایان ناظر فصیحی
🎬دربند…خرداد۱۴۰۳
@Ssahebdeelan
چشمانت را بگشا
تا صبح
از روزنه ی الماس چشمانت
طلوع کند
و نگاهت
بر تن خسته ام
گرمایی باشد برای آغاز یک روز زیبا
#سمانه_جلالی
طلوعی دیگر
وتلاطم انوار
زرین بر دوستان عزیز
تابان باد،،،،
🌷🍃🌸
تا صبح
از روزنه ی الماس چشمانت
طلوع کند
و نگاهت
بر تن خسته ام
گرمایی باشد برای آغاز یک روز زیبا
#سمانه_جلالی
طلوعی دیگر
وتلاطم انوار
زرین بر دوستان عزیز
تابان باد،،،،
🌷🍃🌸