صاحبدلان
13.5K subscribers
32.9K photos
2.99K videos
56 files
2.39K links
Download Telegram
.
شبتون بخیر
امیدوارم به زودی به یه نحوی قند تو دلتون آب بشه..😍
من از دنیا چند وجب
زمین مهربانی می‌خواهم
تا زیر سقف آسمانش
دانه‌های درشت محبت
بین آدمهایش دست به دست شود !
پنجره‌ای که رو به چشم‌انداز عشق باز شود
و هیچ‌کس در ریه‌های زندگی‌اش
هوای بی‌احساسی جریان نداشته باشد !
من از این دنیا یک مشت امنیت می‌خواهم
برای احساساتی که از ترس زخمی شدن
در لاک خودشان فرو رفته‌اند.... !

#نازیلا_زارع
شب خوش
به نور
یقین برو
تا راه بر تو
کوتاه گردد...

#خرقانی
Farangis
Emadram
امان از شب...

#عماد_رام
پرودگارا در این شب دل انگیز
آنچه را که بیصدا از قلب عزیزانم
گذر کرده در تقدیرشان قرار ده
تا لذتی دو چندان را
برایشان به ارمغان بیاورد

شبتون بي غم
در پناه نور و عشق الهی باشید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیدار شو ای دیده..که ایمن نتوان بود...
زین سیل دمادم که درین منزل خواب است...

سبز است در و دشت..؛ بیا تا نگذاریم...
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است!

#حافظ

درودی جانانه نثار دوستان جان . پگاهتان سرشار از رحمت دادار ......
دل به دل دلدار نامی و نامدار می سپاریم و دمساز و همرازبا هستی زندگی می کنیم در انبوه ذوق و شوق و زیباییها......
🌷🌱
@Ssahebdeelan
تو را هر صبح من
در خنده های روشن ِخورشید می بینم
و در رقصیدن ِگل‌های شاد
از نغمه های باد...

تو همراه چکاوکهای عاشق
روی پرچین‌های پشت ِباغ می خوانی!
و بوی گیسوانت می تراود، نرم
از جنگل‌های باران خورده ی گیلان
و هر روز از خیالم
می شوی مهمان ِآغوشم!
برایم شعر می‌خوانی
و من را می بری تا بیکران ِ لذت ِ پرواز...

از این شوق و
از این موسیقی ِجاری شده
از چشم ِتو تا عمق ِجانم
غرق رویایم...

تو عشق ناب و دلخواهی
تو خورشیدی که
جایت در حصارِ سینه محفوظ است ...!

.شیرانی(طلوع)
های بانو
خواب دیدم در کوچه ها
رازهایم را میفروشند…لبخند میخرند
راست است که میگویند لبخند در خواب شگون ندارد؟
پا برهنه تا کجا دویده ای که این همه گل شکفته است؟
من و تیر چراغ برق دردمان یکیست!
شب که میشود
سرمان تاریک…دلمان پر نور
صبح که میشود
سرمان سنگین…دلمان خاموش!
پیچک نگاهم، دزدانه تا پشت پنجره ی اتاق تو بالا امده!

#کیکاووس_یاکیده

🌱🌷
دریافتم که سعادت زمینی به قد و قامت انسان دوخته شده است. سعادت پرنده‌ای نادر نیست که گاهی در آسمانش بجوییم و زمانی در ذهنمان. سعادت پرنده‌ای دست‌آموز است که در حیاط خانه‌هایمان یافت می‌شود.

📕 گزارش به خاک یونان
✍🏽 #نيكوس_كازانتزاكيس


🌱🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفتاب از مناره ی چشمان تو،
تا گنبد نیلی صبح بالا آمده!
تو اتّفاق قشنگ منی!
سپیده از پشت نگاهت پیداست
ای صدایت نیلی!
روز عاشقانه ای ست، از نفس های مُکرّرم
برخیز علاقه ی من!
دوست داشتنت، کار دستِ دلم داده است ...


#عرفان_یزدانی

🌱🌷
@Ssahebdeelan
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.

#سهراب_سپهری


🌷🌱
آن قدیم قدیم ها همه چیز واقعی تر بود. زنگ می‌زدیم خانه ی هم و جوابِ چه خبر ها این بود که ملالی نیست ؛ جز دردِ دوری شما ... واقعا دلتنگ میشدیم و برایش کاری میکردیم. نمی‌گذاشتیم بماند کپک بزند. تلفن را که جواب نمی‌دادند میرفتیم دمِ درشان ،بالاخره ول کنِ ماجرا نبودیم تا اصل حالِ همدیگر را بفهمیم. شش هفت نفری قد و نیم قد جا میشدیم در ماشین که برویم سفر ؛ بعد هفت هشت ساعت میخکوب مینشستیم و آب از آب تکان نمیخورد. دوست داشتن را در سیب و هلو به قسمت های مساوی تقسیم میکردیم و هیچ کس بی نصیب نمی‌ماند. حالا هیچ چیز راضی کننده نیست ؛ نه احوالپرسی ها نه رفت و آمد ها نه زنگ هایی که اصلِ حالِ آدم برایشان مهم باشد... ملال هم تا دلمان بخواهد هست. یک چیزمان کم است و خیلی چیزهایمان را اضافه آورده ایم. کِش می‌آید دلتنگی هایمان ، نبودن هایمان .. و هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید. ما همدیگر را کم آورده ایم و خودمان را زیاد. قدیم ها آدم خودش را تقسیم میکرد هیچ قسمتی زمین نمی‌ماند ،همه هم از پس قسمتِ خودشان برمی‌آمدند. الان است که مانده ایم روی دستِ خودمان .. نه می‌برندمان و نه خودشان می‌آیند .. همدیگر را بلد نیستیم یا اصلا نمیخواهیم یاد بگیریم. چهارتا آدمِ بی سواد در دوست داشتن ، در بغل کردن ، در دلم برایت تنگ شده ؛ میخواهم ببینمت ، جمع شده ایم دورِ هم و نه رفتنمان رفتن است نه ماندنمان ماندن .. کاش تا زمین گیر نشده ایم کسی بیاید که ما را بلد باشد. بداند مثلا بینِ سطر هشتم تا پانزدهممان بغض داریم و حول و حوش سطرِ نوزده تا سی و یک دو خودمان هم نمیفهمیم حالمان را .. فقط .. کاش کسی بیاید خواندنمان را بلد باشد .. همین

#مریم_قهرمانلو
تصنیف " صبح "
سالار عقیلی
تصنیف صبح
سالار عقیلی
صبح یعنی
تو بیایی به کنارت بِنِشینم
با لب از گندمِ رویَت
به خَفا خوشه بچینم ..

قلم از نامِ تو رقصان شده
گلواژه ی هستی
صبح یعنی
جز تو مه رویِ نگارم چه ببینم ...

#مسلم_خزایی

صبح شد زندگی در می زند...مهربانی، شوق، شادی پشت در منتظر است...باز کن پنجره را که خداوند ز شوقِ من و تو می خندد...

🌷🌱
@Ssahebdeelan