صاحبدلان
11.5K subscribers
32.8K photos
2.97K videos
56 files
2.39K links
Download Telegram
دنیا خیلی کوچکتر از این حرف هاست عزیزم؛

شاید روزی حوالی دلمشغولی هایمان،
با نفس های بازمانده درگلو،
پشت پیچ خیابانی در تاکسی نشسته باشی،
هوا بارانی باشد و خیابان پر از بوی نم احساس،
از هیاهوی خاطراتت سرگیجه بگیری.
سر بگذاری روی شیشه و به صدای گوینده ی رادیو گوش بدهی؛
اعلام می کند تا دو روز دیگر هوا ابری ست!
درست همان لحظه، کرایه تاکسی ات را بی هوا به راننده بدهی، میانه ی راه
پیاده شوی...

در ناکجا آباد خیال هایت، ایستاده باشی،
از خط عابر پیاده عبور کنی،
بروی انتهای کوچه ای بن بست،
آخرین مغازه
میان کتاب های قدیمی، سر همان میز همیشه گی...
کنج تنهایی ت بنشینی
رو به رویت دو فنجان دم نوش سیب و بِه باشد، که پیرمرد کتاب فروش
به دلخواه آرامش  لبخندت، برایت آورده...
به رو به رو زل بزنی
به چشم های من؛...

نفس بکشیم بی هوا لحظه هایمان را،
بی مقدمه لبخند بزنیم،
از سال های رفته بگوییم، از لحظه ی آشنایی تا آخرین دیدار،
خاطراتمان را زیر ورو کنیم..
ناگهان بی هوا دختر و پسری باهم وارد شوند
و کتاب اشراف زادگان دلباخته را بگیرند و با ذوق بروند...

شاید با نگاهشان، مست شویم
نم اشکی نگاهمان را تار کند...

آخرین اهنگ  روی دور تکرار، به ابتدا رسید
بدون خداحافظی، کتاب فروشی را
ترک کنیم.
زیر بارانی که ادامه دارد
در میان شلوغی شهر، در هوای منفی عشق،
در سکوت پیاده رو ها را قدم بزنیم...
بدون لبخند، گرفتن شماره تماس
خداحافظی کنیم، برویم هر کداممان
یک گوشه ی دنیا....

فقط می دانی
دردش این است
ما تا به حال همدیگر را ندیده ایم
برای دیوانه گی هایمان
لبخند نداشته ایم...

تنهایی
سر یک میز نشسته ایم
بدون آنکه در چشم های هم زل بزنیم
برای هم شعر بخوانیم
بدون آنکه صدای هم را ببوسیم
دستان یکدیگر را به آغوش بکشیم

دردش اینجاست
دنیا کوچکتر از این حرف هاست عزیزم...

#زینب_سادات_حسينی (ترنّم)
چشمه‌ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته‌یی در پیراهن

از انسانی که تویی
قصه‌ها می‌توانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.

#احمد_شاملو
سلام...

سلام بر تو که چشم تو گاهواره روز
سلام بر تو که دست تو آشیانه مهر

سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
سلام بر تو که از نور داشتی پیغام...

#هوشنگ_ابتهاج

دوستان عزيز
قاب صبحتان فرحبخش از زندگی . ...
🌸🍃🌷
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو بجز سخن دل نشان دوست

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آن که شنید از دهان دوست

ای یار آشنا علم کاروان کجاست
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست

گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار
ما سر فدای پای رسالت رسان دوست

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمی‌رسد که بگیرم عنان دوست

رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کند مگر دل نامهربان دوست

گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست

گر آستین دوست بیفتد به دست من
چندان که زنده‌ام سر من و آستان دوست

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست

بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد
وان کیست در جهان که بگیرد مکان دوست

#سعدی
دوست خوبم روزت به زیبایی نقش و نگار آرزوهای ناب...
خدا را عاشقانه در آغوش بگير و لبخند بزن
و بگو من امروز، روز بسیار زیبایی در پیش دارم...
🌸🍃🌷
صبح ،
از چمن زار روز
یک سبد مهربانی چید

خرامان و پر ترانه
شانه زد ،
گیسوان‌ مست ومدهوش بید

از فنجان طلایی خورشید
عشق،
جرعه جرعه لبریز شد

دوباره،
قصه ی ساده ی زندگی
با کلام گرم آفتاب ،
طلوع مهر کرد

#افسانه_کامکار

صبحتون بارقه ایی از برکت و خلقت خوشترین لحظات
🌸🍃🌷
بیا و سلام نسترن‌ها را بیاور
بیا و بہ دامن سپید زمستان
یڪ سبد نور بپاش
از خواب قاصدڪ خبر بده
بڪَو ڪہ سنجاقڪ‌ها در ڪدام برڪہ
صورت ماه را بوسیدند ؟
از نڪَاه نڪَران افق رد شو
و پشت سرد ڪوهستان را
با مهربانی ڪَرم ڪن

ببین چہ بال بالی می‌زند
پرستوے خیال
براے صبح صنوبر
و بازار انتظار چقدر داغ است
پس بیا
بیا و آفتابت را
بہ حجره‌ے چشم‌هایم بیاور....

؟؟
صبحتان بهشت
🌷🍃🌸
Shegefta
Shahram Mirjalali
بردمیدن صبح پرشوکت امروزتون ب میمنت و خجستگی
اصلا ،
بی خیال آدینه و خلوت عاشقانه

اینجا ،
صدای دقیقه های دل
رفته تا قله ی قاف دلتنگی

حجم چشم انتظاری ،
هوار شده بر گنبد کبود آسمان

مه غلیظ خاطرات
مخفی کرده جاذبه ی مهتاب را

فقط ،
ای کاش
آن جا که تویی
قدح‌ پاک دلت
پر باشد از باده ی ناب عشق

#افسانه_ڪامڪار
جمعه تون _عاشقانه
درخت كوچك من
به باد عاشق بود
به باد بی‌سامان

#فروغ_فرخزاد


8 دی زادروز «فروغ فرخزاد» گرامیباد


@Ssahebdeelan
سلام ماهی ها
سلام ماهی ها...
سلام قرمزها، سبزها، طلایی ها
به من بگویید آیا در آن اتاق بلور
که مثل مردمک چشم مرده ها سرد است و مثل آخر شبهای شهر، بسته و خلوت
صدای نی لبکی را شنیده اید
که از دیار پریهای ترس و تنهایی
به سوی اعتماد آجری خوابگاه ها
و لای لای کوکی ساعتها
و هسته های شیشه ای نور
پیش می آید؟

و همچنان که پیش می آید
ستاره های اکلیلی
از آسمان به خاک می افتند
و قلبهای کوچک بازیگوش
از حس گریه می ترکند.

#فروغ_فرخزاد‌


@Ssahebdeelan
Audio
Forough Farrokhzad [Reticence.ir]
بیش از این‌ها
آره آری بیش از این‌ها...

شعر و صدای #فروغ_فرخزاد
آه ای زندگی منم که هنوز
با همه پوچی از تو لبریزم
نه به فکرم که رشته پاره کنم
نه بر آنم که از تو بگریزم
همه ذرات جسم خاکی من
از تو، ای شعر گرم، در سوزند
آسمانهای صاف را مانند
که لبالب ز بادهء روزند
با هزاران جوانه می خواند
بوتهء نسترن سرود ترا
هر نسیمی که می وزد در باغ
می رساند به او درود ترا
من ترا در تو جستجو کردم
نه در آن خوابهای رویایی
در دو دست تو سخت کاویدم
پر شدم، پر شدم، ز زیبائی
پر شدم از ترانه های سیاه
پر شدم از ترانه های سپید
از هزاران شراره های نیاز
از هزاران جرقه های امید
حیف از آن روزها که من با خشم
به تو چون دشمنی نظر کردم
پوچ پنداشتم فریب ترا
ز تو ماندم، ترا هدر کردم
غافل از آن که تو بجائی و من
همچو آبی روان که در گذرم
گمشده در غبار شوم زوال
ره تاریک مرگ می سپرم
آه، ای زندگی من آینه ام
از تو چشمم پر از نگاه شود
ورنه گر مرگ من بنگرد در من
روی آئینه ام سیاه شود
عاشقم، عاشق ستارهء صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هر چه نام تست بر آن
می مکم با وجود تشنهء خویش
خون سوزان لحظه های ترا
آنچنان از تو کام می گیرم
تا بخشم آورم خدای ترا

#فروغ_فرخزاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدی‌های من به‌خاطر بدی كردن نيست. به‌خاطر احساس شديد خوبی‌های بی‌حاصل است.
می‌خواهم به اعماق زمين برسم. عشق من آن‌جاست، در آنجايی كه دانه‌ها سبز می‌شوند و ريشه‌ها به‌هم می‌رسند و آفرينش، در ميان پوسيدگی، خود را ادامه می‌دهد. گویی‌ بدن من يك شكل موقتی و زودگذر آن است.
می‌خواهم به اصلش برسم. می‌خواهم قلبم را مثل يك ميوه‌‌ی رسيده به همه‌ی شاخه‌های درختان آويزان كنم.

#فروغ فرخزاد
‏۸ دی زادروز

@Ssahebdeelan
«تمامِ عشق،
تقدیم به کسانی که از شدت خوب بودنشان احساس کردیم خدا دوستمان دارد…!»•🤍🌱••

صبح زیباتون بخیر آدینه بکامتون