Forwarded from مجتبی لشکربلوکی
🔲⭕️مدام نگوییم: «ایرانیها فلان هستند!»
مجتبی لشکربلوکی
تا همین چند وقت پیش؛
▫️ملت با چوب و سنگ، سگ و گربهها را میزدند؛ ولی الان انجمن برای نگهداریشان ايجاد شده.
▫️اگر کسی که پشت فرمان کمربند میبست را مسخره میکردیم؛ ولی الان تا ماشین را روشن میکنیم ناخودآگاه اول کمربندمان را میبندیم.
▫️اگر خانمی متارکه میکرد با نگاه سنگینمان اذیتش میکردیم؛ ولی الان به تصمیمش احترام میگذاریم!
▫️اگر کسی نظر مخالفی داشت، غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است! [حتی اگر ناراحت شویم دستکم خوددارتر شدهایم.]
▫️تا چند وقت پیش و در روزهای تعطیل، پارکها و جنگلها تبدیل میشدند به سفرهای از زبالهها؛ اما الان برخی از مردم [نه همه] علاوه بر زبالههای خود زبالههای دیگران را نیز جمع میکنند.
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم! شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ایدهآل برسیم؛ اما همین که آغاز کردیم خیلی خوب است.
مرتب نگوییم ایرانیها فلان هستند! ایران یعنی من، یعنی تو.
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، اما با مهربانی؛ نه با نگاهِ از بالا به پایین و با لحنی که: «تو بیفرهنگی و من بافرهنگ» (نویسنده: نامعلوم)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
نتوانستم نویسنده اصلی را بیابم، اما میخواهم چند نکتهای به آن بیافزایم.
با نگاه به سالهای دور، متوجه میشوم فرهنگ ما مبتنی بر پدرسالاری، بزرگسالاری و معلمسالاری بود. همه اینها با تمام تفاوتهایشان، در یک چیز مشترک بودند. اینکه یک نفر فکر میکند، یک نفر حکم میراند و بقیه «فقط» اطاعت میکنند. تعریف آدم خوب در گذشته آدم مطیع بود؛ آدمی که در نهایت کارمند میشد.
اصلا قرار نبود ما فکر کنیم! پدر به جای ما تصمیم میگرفت که چه رشتهای بخوانیم، با چه کسی ازدواج کنیم، شیخ و بزرگ قبیله تصمیم میگرفت که چه کسی باید چه کاری کند و حتی چه عقیدهای داشته باشد. معلم بود که ...
ما در طول این سالها بسیاری از عقاید و رفتارهای اشتباه را به مرور کنار گذاشتهایم. فهمیدهایم که قرار نیست همه دکتر و مهندس شوند. بیزنس من یا کارآفرین شدن هم مسیر دیگری است.
در طول این سالها، معلمان محدودتر شدهاند. پدرها منطقیتر و محتوای درسها تعاملیتر شدهاند. نسل جدید جسورتر، خلاقتر، نقادتر و عاقلتر از ماست و به راحتی هر چیزی را نمی پذیرد. این اصلا چیز کمی نیست! این آغاز ماجراست.
این را مدیون چه کسانی هستیم؟
مدیون اولینها!
▫️مدیون اولین کسی که به کارتن خواب هم به دید یک انسان نگاه کرد و او را عوضیِ مفنگیِ معتاد خطاب نکرد.
▫️مدیون اولین کسی که به جای لگد زدن به گربه برایش غذا گذاشت [البته با رعایت ملاحظات بهداشت جمعی].
▫️مدیون اولین نفری که نه تنها زباله خودش که زباله دیگران را جمع کرد.
▫️مدیون اولین مدیر مدرسهای که با معلم زورگوی مدرسه درگیر شد و او را اخراج کرد.
▫️مدیون اولین معلمی که به ما آموخت حرف دیگران را خوب بشنویم، حتی اگر آن را قبول نمیکنیم.
▫️مدیون اولین پدر و مادری که پشت بچهشان ایستادند و گفتند که اگر میخواهی پزشکی انتخاب نکنی، نکن و برو به عشقت عکاسی برس.
▫️مدیون اولین خانوادهای که گفت نظر دخترمان شرط است و به جای او تصمیم نمیگیریم.
این آدمها برای اولین بار کاری کردند متفاوت. پس از آن، کمکم فهمیدیم که اوه! میشود جور دیگری هم فکر کرد، تصمیم گرفت و زندگی کرد. اینها قهرمانهای ناشناخته این سرزمین اند.
ما چه میتوانیم انجام دهیم؟
هر کسی میتواند یک معلم/مبارز/خطشکن باشد. چگونه؟ آنچه خوب است، آنچه منطقی است را به دیگران بیاموزد و خسته نشود. فرهنگ در طول سالها شکل گرفته است و با یک بار گفتن و نشان دادن تغییر نمیکند. مطمئنا فرهنگ پدرسالاری و قبیلهسالاری با سریال «پدرسالار» و فیلم «عروس آتش» تغییر نکرد اما آن کارگردانان در این مبارزه نقش داشتهاند.
اگر اولین نبودیم؛ اولین ها (پیشروها) را حمایت کنیم. ظرفیت رشد یک جامعه مرتبط است با دادن امکان متفاوت بودن.
عجالتا در تنگنای کنونی، ما چهار مسیر در توسعه داریم (لینک) که پیش روی ما باز است. (اول: نیلوفرآبی یعنی خلق توسعههای کوچک، محلی و محدود، دوم: نتوکراسی یعنی حل مسائل ملی از طریق شبکهسازی، سوم: مشق شب یعنی تدوین و تفاهم پیشنویش طرحها، برنامهها و قانونها برای روزی که پنجرهای باز شود و چهارم: تربیت نسل یعنی تربیت نسلی توسعه آفرین، آگاه، توانمند و آینده ساز).
استراتژی چهارم را دست کم نگیریم. برتراند راسل زمانی گفته بود: «از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید و نه انسان، تولیدمثل را هر جانوری بلد است!» میخواهم توصیه کنم به تفاوت تولید مثل و تولید نسل (استراتژی چهارم توسعه) بیشتر بیاندیشیم.
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
تا همین چند وقت پیش؛
▫️ملت با چوب و سنگ، سگ و گربهها را میزدند؛ ولی الان انجمن برای نگهداریشان ايجاد شده.
▫️اگر کسی که پشت فرمان کمربند میبست را مسخره میکردیم؛ ولی الان تا ماشین را روشن میکنیم ناخودآگاه اول کمربندمان را میبندیم.
▫️اگر خانمی متارکه میکرد با نگاه سنگینمان اذیتش میکردیم؛ ولی الان به تصمیمش احترام میگذاریم!
▫️اگر کسی نظر مخالفی داشت، غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است! [حتی اگر ناراحت شویم دستکم خوددارتر شدهایم.]
▫️تا چند وقت پیش و در روزهای تعطیل، پارکها و جنگلها تبدیل میشدند به سفرهای از زبالهها؛ اما الان برخی از مردم [نه همه] علاوه بر زبالههای خود زبالههای دیگران را نیز جمع میکنند.
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم! شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ایدهآل برسیم؛ اما همین که آغاز کردیم خیلی خوب است.
مرتب نگوییم ایرانیها فلان هستند! ایران یعنی من، یعنی تو.
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، اما با مهربانی؛ نه با نگاهِ از بالا به پایین و با لحنی که: «تو بیفرهنگی و من بافرهنگ» (نویسنده: نامعلوم)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
نتوانستم نویسنده اصلی را بیابم، اما میخواهم چند نکتهای به آن بیافزایم.
با نگاه به سالهای دور، متوجه میشوم فرهنگ ما مبتنی بر پدرسالاری، بزرگسالاری و معلمسالاری بود. همه اینها با تمام تفاوتهایشان، در یک چیز مشترک بودند. اینکه یک نفر فکر میکند، یک نفر حکم میراند و بقیه «فقط» اطاعت میکنند. تعریف آدم خوب در گذشته آدم مطیع بود؛ آدمی که در نهایت کارمند میشد.
اصلا قرار نبود ما فکر کنیم! پدر به جای ما تصمیم میگرفت که چه رشتهای بخوانیم، با چه کسی ازدواج کنیم، شیخ و بزرگ قبیله تصمیم میگرفت که چه کسی باید چه کاری کند و حتی چه عقیدهای داشته باشد. معلم بود که ...
ما در طول این سالها بسیاری از عقاید و رفتارهای اشتباه را به مرور کنار گذاشتهایم. فهمیدهایم که قرار نیست همه دکتر و مهندس شوند. بیزنس من یا کارآفرین شدن هم مسیر دیگری است.
در طول این سالها، معلمان محدودتر شدهاند. پدرها منطقیتر و محتوای درسها تعاملیتر شدهاند. نسل جدید جسورتر، خلاقتر، نقادتر و عاقلتر از ماست و به راحتی هر چیزی را نمی پذیرد. این اصلا چیز کمی نیست! این آغاز ماجراست.
این را مدیون چه کسانی هستیم؟
مدیون اولینها!
▫️مدیون اولین کسی که به کارتن خواب هم به دید یک انسان نگاه کرد و او را عوضیِ مفنگیِ معتاد خطاب نکرد.
▫️مدیون اولین کسی که به جای لگد زدن به گربه برایش غذا گذاشت [البته با رعایت ملاحظات بهداشت جمعی].
▫️مدیون اولین نفری که نه تنها زباله خودش که زباله دیگران را جمع کرد.
▫️مدیون اولین مدیر مدرسهای که با معلم زورگوی مدرسه درگیر شد و او را اخراج کرد.
▫️مدیون اولین معلمی که به ما آموخت حرف دیگران را خوب بشنویم، حتی اگر آن را قبول نمیکنیم.
▫️مدیون اولین پدر و مادری که پشت بچهشان ایستادند و گفتند که اگر میخواهی پزشکی انتخاب نکنی، نکن و برو به عشقت عکاسی برس.
▫️مدیون اولین خانوادهای که گفت نظر دخترمان شرط است و به جای او تصمیم نمیگیریم.
این آدمها برای اولین بار کاری کردند متفاوت. پس از آن، کمکم فهمیدیم که اوه! میشود جور دیگری هم فکر کرد، تصمیم گرفت و زندگی کرد. اینها قهرمانهای ناشناخته این سرزمین اند.
ما چه میتوانیم انجام دهیم؟
هر کسی میتواند یک معلم/مبارز/خطشکن باشد. چگونه؟ آنچه خوب است، آنچه منطقی است را به دیگران بیاموزد و خسته نشود. فرهنگ در طول سالها شکل گرفته است و با یک بار گفتن و نشان دادن تغییر نمیکند. مطمئنا فرهنگ پدرسالاری و قبیلهسالاری با سریال «پدرسالار» و فیلم «عروس آتش» تغییر نکرد اما آن کارگردانان در این مبارزه نقش داشتهاند.
اگر اولین نبودیم؛ اولین ها (پیشروها) را حمایت کنیم. ظرفیت رشد یک جامعه مرتبط است با دادن امکان متفاوت بودن.
عجالتا در تنگنای کنونی، ما چهار مسیر در توسعه داریم (لینک) که پیش روی ما باز است. (اول: نیلوفرآبی یعنی خلق توسعههای کوچک، محلی و محدود، دوم: نتوکراسی یعنی حل مسائل ملی از طریق شبکهسازی، سوم: مشق شب یعنی تدوین و تفاهم پیشنویش طرحها، برنامهها و قانونها برای روزی که پنجرهای باز شود و چهارم: تربیت نسل یعنی تربیت نسلی توسعه آفرین، آگاه، توانمند و آینده ساز).
استراتژی چهارم را دست کم نگیریم. برتراند راسل زمانی گفته بود: «از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید و نه انسان، تولیدمثل را هر جانوری بلد است!» میخواهم توصیه کنم به تفاوت تولید مثل و تولید نسل (استراتژی چهارم توسعه) بیشتر بیاندیشیم.
@Dr_Lashkarbolouki
Forwarded from محمد درویش
🟢آیا رازی وجود دارد؟🟢
📚 @darvishnameh
1️⃣ زندگی یگانه ضیافتی است که همه مهمانانش بدون کارت دعوت و بدون اختیار در آن حضور یافتهاند! چگونه میتوان و باید از چنین ضیافتی لذت برد؟ و آیا اصولاً لذت بردن در شرایطی که تو در آفرینشش، نقشی نداشتهای ممکن و خردمندانه است؟ آنقدر که بخواهی آدمهای جدیدی را به این بازی یا ضیافت وارد کنی؟
2️⃣ میگویند: کسانی که به زندگی دیگران نور میبخشند، دست منبسط نور همواره روی شانه آنهاست و روزی خورشید خواهند شد. حضور بیواسطه در طبیعت با مجال درنگ در جزییاتش و آگاهی از اینکه مقصد چیزی جز توهم مسافری در راه مانده نیست، میتواند به این نورافشانی کمک کند ...
3️⃣ زیستمندانی که میکوشند نور زندگی دیگری شوند، حتی اگر در تاریکترین و دلگیرترین حالِ خود باشند، مصداق بارز رفاقت، خرد و عشقند و در طبیعت این مجال فراهم است تا با چنین موجوداتی از نزدیک دمخور شوی ...
4️⃣ طبیعت مثل یک همسفر خوب میمونه؛ همسفری که اگر بختت آنقدر بلند باشد که او را بیابی، آنگاه دیگر دوست نداری به مقصد برسی! و پیوسته دنبال راهی طولانیتر میگردی تا این همسفری هرگز پایان نگیرد، دنبال طولانیترین راههای عالم که تمامشدن را اصلاً بلد نیستند ...
5️⃣ از ساعت بیست فردا - دوشنبه، بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ - به همت موسسه آموزگارا میکوشم تا در هشت جلسه برخط به مدت ۱۲ ساعت در هشت هفته، حاصل حضور سی و ششسالهام در صحنه طبیعت ایران را با شما هموطنان جانم به اشتراک نهم و البته پذیرای پرسشها و تجربیات شما هم باشم. برای ثبتنام از این لینک میتوانید استفاده کنید و به جمع ۶۲ نفری بپیوندید که تاکنون ثبتنام کردهاند:
https://amozegara.com/product/tabiat
#شادزیستن_با_طبیعت
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محمد_درویش
📚 @darvishnameh
1️⃣ زندگی یگانه ضیافتی است که همه مهمانانش بدون کارت دعوت و بدون اختیار در آن حضور یافتهاند! چگونه میتوان و باید از چنین ضیافتی لذت برد؟ و آیا اصولاً لذت بردن در شرایطی که تو در آفرینشش، نقشی نداشتهای ممکن و خردمندانه است؟ آنقدر که بخواهی آدمهای جدیدی را به این بازی یا ضیافت وارد کنی؟
2️⃣ میگویند: کسانی که به زندگی دیگران نور میبخشند، دست منبسط نور همواره روی شانه آنهاست و روزی خورشید خواهند شد. حضور بیواسطه در طبیعت با مجال درنگ در جزییاتش و آگاهی از اینکه مقصد چیزی جز توهم مسافری در راه مانده نیست، میتواند به این نورافشانی کمک کند ...
3️⃣ زیستمندانی که میکوشند نور زندگی دیگری شوند، حتی اگر در تاریکترین و دلگیرترین حالِ خود باشند، مصداق بارز رفاقت، خرد و عشقند و در طبیعت این مجال فراهم است تا با چنین موجوداتی از نزدیک دمخور شوی ...
4️⃣ طبیعت مثل یک همسفر خوب میمونه؛ همسفری که اگر بختت آنقدر بلند باشد که او را بیابی، آنگاه دیگر دوست نداری به مقصد برسی! و پیوسته دنبال راهی طولانیتر میگردی تا این همسفری هرگز پایان نگیرد، دنبال طولانیترین راههای عالم که تمامشدن را اصلاً بلد نیستند ...
5️⃣ از ساعت بیست فردا - دوشنبه، بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ - به همت موسسه آموزگارا میکوشم تا در هشت جلسه برخط به مدت ۱۲ ساعت در هشت هفته، حاصل حضور سی و ششسالهام در صحنه طبیعت ایران را با شما هموطنان جانم به اشتراک نهم و البته پذیرای پرسشها و تجربیات شما هم باشم. برای ثبتنام از این لینک میتوانید استفاده کنید و به جمع ۶۲ نفری بپیوندید که تاکنون ثبتنام کردهاند:
https://amozegara.com/product/tabiat
#شادزیستن_با_طبیعت
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محمد_درویش
آموزگارا
طبیعت و رازهای شادمانه زیستن | محمد درویش
طبیعت و رازهای شادمانه زیستن محمد درویش آموزگارا برگزار میکند. @amozegara.ir مهندس محمد درویش…
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
🟢آیا رازی وجود دارد؟🟢 📚 @darvishnameh 1️⃣ زندگی یگانه ضیافتی است که همه مهمانانش بدون کارت دعوت و بدون اختیار در آن حضور یافتهاند! چگونه میتوان و باید از چنین ضیافتی لذت برد؟ و آیا اصولاً لذت بردن در شرایطی که تو در آفرینشش، نقشی نداشتهای ممکن و خردمندانه…
به همه آنان که می خواهند زندگی را از دریچه ای بدیع و منور نگاه کنند، پیشنهاد می کنم در این دوره شرکت کنند.
مهندس محمد درویش، از شایستگان پیشگام وطن است که رازهای ناگفته ی بسیاری دارد که با فهم هر رازش، می توان زندگی ای دگری ساخت...
زندگی ای که در هر لحظه اش، بهانه هایی برای سرکردن زمستان یافتنی اند.
@sopskf
مهندس محمد درویش، از شایستگان پیشگام وطن است که رازهای ناگفته ی بسیاری دارد که با فهم هر رازش، می توان زندگی ای دگری ساخت...
زندگی ای که در هر لحظه اش، بهانه هایی برای سرکردن زمستان یافتنی اند.
@sopskf
Forwarded from ایرانِ پایدار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رؤیای ملّی
رؤیای ملّی محسن رنانی
✅ «...اتفاقا وقتی تيغ ناکامیها و خنجر واقعيتها به استخوان میساید است كه نياز به اميد به تحقق رويای مشترک، بيشتر موضوعيت پيدا میکند. ما همواره از اميد به چيزی حرف می زنيم كه نيست؛ چيزی كه معلوم است كه نيست اما ما میخواهیم و فكر میکنيم كه میشود و كه میبايد كه باشد.» (عبدالله گیویان)
✅ مجموعهٔ ايران پایدار، روز چهارشنبه ۲۴ خردادماه در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان، میزبان «محسن رنانی»، استاد گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان و از اقتصاددانان برجستهٔ ایرانی بود.
رنانی در بخش پایانی برنامه، به بیان رؤیای ملّی خود پرداخت؛ که میتوانید آن را در این فایل مشاهده نمایید.
نسخهٔ کامل برنامه به زودی منتشر خواهد شد.
#ایران_پایدار
#روایت_ایران
#مهستان
#محسن_رنانی
⭕️ ایرانِ پایدار، بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی، بنیانی برای پایداری ایران.
https://t.me/iranepaydar_official
رؤیای ملّی محسن رنانی
✅ «...اتفاقا وقتی تيغ ناکامیها و خنجر واقعيتها به استخوان میساید است كه نياز به اميد به تحقق رويای مشترک، بيشتر موضوعيت پيدا میکند. ما همواره از اميد به چيزی حرف می زنيم كه نيست؛ چيزی كه معلوم است كه نيست اما ما میخواهیم و فكر میکنيم كه میشود و كه میبايد كه باشد.» (عبدالله گیویان)
✅ مجموعهٔ ايران پایدار، روز چهارشنبه ۲۴ خردادماه در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان، میزبان «محسن رنانی»، استاد گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان و از اقتصاددانان برجستهٔ ایرانی بود.
رنانی در بخش پایانی برنامه، به بیان رؤیای ملّی خود پرداخت؛ که میتوانید آن را در این فایل مشاهده نمایید.
نسخهٔ کامل برنامه به زودی منتشر خواهد شد.
#ایران_پایدار
#روایت_ایران
#مهستان
#محسن_رنانی
⭕️ ایرانِ پایدار، بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی، بنیانی برای پایداری ایران.
https://t.me/iranepaydar_official
Forwarded from بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک (Raouf Azari)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم درخت گردو
روایتی از بمباران شیمیایی سردشت(هفتم تیرماه ۱۳۶۶) و روح سرگردان ملی -مام قادر مولانپور[نماد مظلومیت سردشت]- و روزگاران رنجِ تحمیلی...
تاریخ را تورق می کنیم تا راه های عبور از رنچ را نه در پی گنج بیرونی، بلکه به قصد کشف الماس و مروارید درون، بسازیم...
راهی باید ساخت و گنجی باید یافت و چه گنجی، ارزشمندتر از گنج درون...
بباید یافت و نشاید باخت!
❤🌹❤
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#نامهربانیهای_بزرگ
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#مهربانی_های_کوچک
#دکتر_محسن_رنانی
#روح_سرگردان_ملی
#مام_قادر_مولانپور
#محمدحسین_مهدویان
#فیلم_درخت_گردو
#رنج_تاریخی
#عبور_از_رنج
#قطب_الدین_صادقی
#گنج_درون
#ساختن_راه_بدیع
#صلح_ورزی
#توسعه
@sopskf
روایتی از بمباران شیمیایی سردشت(هفتم تیرماه ۱۳۶۶) و روح سرگردان ملی -مام قادر مولانپور[نماد مظلومیت سردشت]- و روزگاران رنجِ تحمیلی...
تاریخ را تورق می کنیم تا راه های عبور از رنچ را نه در پی گنج بیرونی، بلکه به قصد کشف الماس و مروارید درون، بسازیم...
راهی باید ساخت و گنجی باید یافت و چه گنجی، ارزشمندتر از گنج درون...
بباید یافت و نشاید باخت!
❤🌹❤
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#نامهربانیهای_بزرگ
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#مهربانی_های_کوچک
#دکتر_محسن_رنانی
#روح_سرگردان_ملی
#مام_قادر_مولانپور
#محمدحسین_مهدویان
#فیلم_درخت_گردو
#رنج_تاریخی
#عبور_از_رنج
#قطب_الدین_صادقی
#گنج_درون
#ساختن_راه_بدیع
#صلح_ورزی
#توسعه
@sopskf
داستان لوگویی که نماد شد
https://t.me/Sopskf/5950
گاهی وقت ها، یک تصویر، کتابی و تاریخی و دنیایی پیام منتقل می کند و در این بین، لوگوها، همواره ترکیبی اند از آنچه برنامه ریزی می شود تا در نگاه اول فهمیده شود.
لوگوی مناسبتی هفتم تیر، یک از این دست تصاویری ترکیبی است که فحوای نهفته در آن، با هنرنمایی ذهنی خلاق، داستانی است پرمغز...
می پرسم چه شد که به این تصویر رسیدید؟
می گوید:"راستش، پیشنهاد اولیه، از طرف هیٲت کوهنوردی و برای همایش مناسبتی هفتم تیر در منطقه سەری گۆمێ(سال نود و سه) طرح شد که ماحصل، تلاشی چندساعته، آنی شد که عبارات کاربستی در متن لوگو، معرف آنست.
بعدها. خبر دادند که لوگوی طراحی شده با کاراکترهای کاربردی اینجانب، مورد تٲیید بزرگان قوم، قرار نگرفته و نیازمند اصلاح است که مجالی نشد و لوگویی به ظاهر لوگو، از طراحی دگر جایگزین شد.
اما همان سال در برنامه های جنبی هفتم تیرماه، شاهد درج لوگویی به ظاهر مشابه اما به غایت دستکاری شده را بر روی تیشرت های برخی شهروندان یافتم که تعجبم برانگیخت ولی دیگر کار از کار گذشته بود.
چند سالی بگذشت و هر سال، لوگویی و هر فصل سالگردی تغییری که نهایت بر این اراده استوارم ساخت تا مجدد دست به کارشوم و لوگویی ویژه، بیافرینم که باز مبنا، همان لوگوی آماده شده برای همایش کوهنوردی با جرح و تعدیل و اصلاحاتی کلی شد ولی الهام بخشی آن لوگو، فراموش نشدنی است.
اینک آن لوگو که با کاراکترهای تاریکی و روشنایی، آشتی، امید و ایمان به تغییر و در کل، گره زمین مزین است، نماد هفتم تیر و سالیاد آن فاجعه تراژدیک اما با طعم امید و برخاستن است...
امید که پشت هر اتفاق نامیمون و نا مبارکی، چنین پیامدی دل انگیز و راهبرانه خلق شود، بلکه روزگاران مان، کمی بهتر از امروز شود.
اما بدانیم که سیروان باباآغایی، همان طراح خلاق و خوش فکری است که اینک تولیت کتابخانه عمومی شهر را در چند مغازه استیجاری بر عهده دارد و پیشا فارغ التحصیلی در ارشد کتابداری دانشگاه علامه نیز دستی بر کاغذ می لغزاند و تصاویر ناب و راهبرانه، طراحی می کرد.
درودش باد که آشتی و امید و روشنایی، خمیرمایه همت و تلاشش است
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#نامهربانیهای_بزرگ
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#مهربانی_های_کوچک
#تصویرگری
#لوگوی_سالگرد
#پیام_صلح_و_مهربانی
#سیروان_باباآغایی
@sopskf
https://t.me/Sopskf/5950
گاهی وقت ها، یک تصویر، کتابی و تاریخی و دنیایی پیام منتقل می کند و در این بین، لوگوها، همواره ترکیبی اند از آنچه برنامه ریزی می شود تا در نگاه اول فهمیده شود.
لوگوی مناسبتی هفتم تیر، یک از این دست تصاویری ترکیبی است که فحوای نهفته در آن، با هنرنمایی ذهنی خلاق، داستانی است پرمغز...
می پرسم چه شد که به این تصویر رسیدید؟
می گوید:"راستش، پیشنهاد اولیه، از طرف هیٲت کوهنوردی و برای همایش مناسبتی هفتم تیر در منطقه سەری گۆمێ(سال نود و سه) طرح شد که ماحصل، تلاشی چندساعته، آنی شد که عبارات کاربستی در متن لوگو، معرف آنست.
بعدها. خبر دادند که لوگوی طراحی شده با کاراکترهای کاربردی اینجانب، مورد تٲیید بزرگان قوم، قرار نگرفته و نیازمند اصلاح است که مجالی نشد و لوگویی به ظاهر لوگو، از طراحی دگر جایگزین شد.
اما همان سال در برنامه های جنبی هفتم تیرماه، شاهد درج لوگویی به ظاهر مشابه اما به غایت دستکاری شده را بر روی تیشرت های برخی شهروندان یافتم که تعجبم برانگیخت ولی دیگر کار از کار گذشته بود.
چند سالی بگذشت و هر سال، لوگویی و هر فصل سالگردی تغییری که نهایت بر این اراده استوارم ساخت تا مجدد دست به کارشوم و لوگویی ویژه، بیافرینم که باز مبنا، همان لوگوی آماده شده برای همایش کوهنوردی با جرح و تعدیل و اصلاحاتی کلی شد ولی الهام بخشی آن لوگو، فراموش نشدنی است.
اینک آن لوگو که با کاراکترهای تاریکی و روشنایی، آشتی، امید و ایمان به تغییر و در کل، گره زمین مزین است، نماد هفتم تیر و سالیاد آن فاجعه تراژدیک اما با طعم امید و برخاستن است...
امید که پشت هر اتفاق نامیمون و نا مبارکی، چنین پیامدی دل انگیز و راهبرانه خلق شود، بلکه روزگاران مان، کمی بهتر از امروز شود.
اما بدانیم که سیروان باباآغایی، همان طراح خلاق و خوش فکری است که اینک تولیت کتابخانه عمومی شهر را در چند مغازه استیجاری بر عهده دارد و پیشا فارغ التحصیلی در ارشد کتابداری دانشگاه علامه نیز دستی بر کاغذ می لغزاند و تصاویر ناب و راهبرانه، طراحی می کرد.
درودش باد که آشتی و امید و روشنایی، خمیرمایه همت و تلاشش است
🌹❤🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#نامهربانیهای_بزرگ
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#مهربانی_های_کوچک
#تصویرگری
#لوگوی_سالگرد
#پیام_صلح_و_مهربانی
#سیروان_باباآغایی
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
میزگرد چالش ها و چشم اندازهای توسعه سردشت
(به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی هفتم تیرماه ۱۳۶۶)
----
https://t.me/Sopskf/5952
سردشت، عنوان محدوده جغرافیایی
است در شمال غرب کشور و جنوبی ترین نقطه آذربایجان غربی که از شمال به پیرانشهر و شمال شرق به مهاباد و بوکان و از شرق نیز هم مرز با بانه و از غرب و جنوب غرب نیز، ۱۱۴ کیلومتر مرز مشترک با اقلیم کوردستان عراق دارد.
درسده سیزدهم قمری، خورشیدپاشا
نماینده دولت عثمانی که مٲمور تعیین سرحدات عثمانی و ایران بوده، مردم سردشت را در مسجد جامع جمع کرده و از آنان می طلبد تا تابعیت دولت عثمانی را بپذیرند و سردشت، جزو سرحدات آن دولت بشود ولی طبق مستندات موجود، مردم سردشت نمی پذیرند و معتمدان سردشت، طی نامه مورخ
چهاردهم رمضان ۱۲۶٨
از وزارت خارجه وقت درخواست ورود به موضوع و دفاع از کیان ملی و وطنی ایران می کنند.(سردشت در آیینه اسناد تاریخی، ص ۴۳)
این موضع گیری شهروندان سردشت در کنار همه سال های مرزداری برای ایران، ویژه در سال های بی ثباتی حکومت مرکزی در دوره های گذشته و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله و تجربه ده ها و صدها بار حملات زمینی، هوایی، توپخانه ای، خمپاره ای، کاتیوشایی و... نشان از پایداری و استقامت مردمان این شهر و عِرق و علاقه شان به وطن و پاسداری از حریم میهن دارد.
هفتم تیرماه ۱۳۶۶ و بمباران شیمیایی رژیم بعث، قطع یقین تاوان مقاومت و سرسختی ای این مردمان در حراست از مرزهای این جغرافیا بود که متٲسفانه درهمه آن سال های پسافاجعه، هنوز که هنوز است، پس از حدود چهاردهه، سردشت، هیچگاه به قَدر قیمت پرداختی، توجه ندید و اقبال نیافت و دلگزا که؛
سه سرمایه عظیم آن، یعنی؛
جوانان،
آب
و
جنگل بلوطش نیز، قربانی کم توجهی(کولبری و مهاجرت)، طمع انتقال و حِقد انتفاع شد!
شکی نیست اگر شایستگان این خاکِ پاک و متولیان آن، قصدپایداری این سرزمین و حفظ کیان آن و عزت شهروندانش دارند، لاجرم باید که به قدر وسع و امکان، در برنامه ریزی کلان و بودجه های ملی و سیاستگزاری های راهبردی، این نقاط استراتژیک وطن را ببینند و به تناسب جانفشانی و هزینه ای که تقبل کرده اند، آسیب ها بکاوند و راهکارها پیشنهاد و خدمات گسیل دارند.
می دانیم که پایداری یک سرزمین، درگروِ استواری شهروندان آن در مسیر پایداری و نیز اهتمام متولیان به حقوق رادمردان در طریق مسئولیت پذیری است و می طلبد که در سیاستگزاری ها و استراتژی گزینی های کلان ملی، پنجره ای و فایلی ویژه برای پرداخت به موضوع گشوده شود.
انجمن علمی مطالعات صلح ایران و بنیاد[م]توسعه صلح و مهربانی با همکاری خانه امکان، با اشراف بر فراموش شدگی جان نثاری های چند ده هزار نفری آن سامان
و
همت شهروندان و کنشگران سبزاندیش و صلح ورز سردشت در صلح سازی، برآنند تا "چالش ها و چشم اندازهای توسعه سردشت" را
با تٲکید بر سالگردبمباران شیمیایی آن شهر و فرصت های نهفته در آن را با حضور اساتیدی ناب و صاحب تجربه و تخصص، واکاوی وضمن آن، راه های برون رفت از ایستایی و حرکت در مسیر پویایی را جست و جو نمایند، بلکه خردلی از ایثار مردمان آن دیار را پاسخگو و زخمی از جغرافیای وطن در راستای پایداری را مرهم بوده و در ترویج گفتمان صلح، توسعه و ترویج مؤثرتر آن،
راهکارهای بدیع بگشایند.
محورها و راهبرها:
۱-دکتر محسن رنانی
(سردشت، روح سرگردان ملی و ظرفیت توسعه ای آن)
۲-دکتر قطب الدین صادقی
(هنر گذر از رنج ها، شاه کلید توسعه)
۳-دکتر نعمت ا... فاضلی
(انسان، زبان و گفتمان توسعه)
۴-دکتر علی صاحبی
(سردشت، روان، جهان و گفتمان صلح و توسعه)
۵-مهندس محمد درویش
(محیط زیست، فرصت ها و توسعه)
۶.مهندس ابوالفضل میرقاسمی
(روستا، گردشگری و توسعه)
۷-دکتر آمال موسوی
(کارآفرینی اجتماعی و توسعه پایدار)
همچنین با تجربه کاوی ویژه ی
توسعه هیروشیما[ژاپن] توسط دکتر محمد رضا اسلامی
و
حلبچه توسط مامۆستا کامیل عبدالقادر
و حضور رؤسای انجمن هایِ
+ دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت،
+قربانیان حلبچه،
+انجمن علمی مطالعات صلح ایران
+ انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی،
+کانون تکرا
+شبكه فعالان فرهنگ صلح
و نیز جمعی از کنشگران مدنی، صلح و محیط زیست
تسهیلگر:
رئوف آذری
(تجربه کاوی صلح و توسعه)
چهارشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۰ الی ۱۲ شب
لینک ورود به نشست:
http://b2n.ir/peace
لینک پشتیبان در پلتفرم teams
(نیازمند نصب اپلیکشن روی گوشی+فیلتر شکن خاموش )👇
https://teams.microsoft.com/l/meetup-join/19%3a8ATLcdWwM-_oXU20acB8Pjz9cppI8bhRVB1TOuaPbAY1%40thread.tacv2/1687578478591?context=%7b%22Tid%22%3a%226c1d4152-39d0-44ca-88d9-b8d6ddca0708%22%2c%22Oid%22%3a%22bb1a9511-cf35-4fb0-ab60-00928e18ff22%22%7d
(به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی هفتم تیرماه ۱۳۶۶)
----
https://t.me/Sopskf/5952
سردشت، عنوان محدوده جغرافیایی
است در شمال غرب کشور و جنوبی ترین نقطه آذربایجان غربی که از شمال به پیرانشهر و شمال شرق به مهاباد و بوکان و از شرق نیز هم مرز با بانه و از غرب و جنوب غرب نیز، ۱۱۴ کیلومتر مرز مشترک با اقلیم کوردستان عراق دارد.
درسده سیزدهم قمری، خورشیدپاشا
نماینده دولت عثمانی که مٲمور تعیین سرحدات عثمانی و ایران بوده، مردم سردشت را در مسجد جامع جمع کرده و از آنان می طلبد تا تابعیت دولت عثمانی را بپذیرند و سردشت، جزو سرحدات آن دولت بشود ولی طبق مستندات موجود، مردم سردشت نمی پذیرند و معتمدان سردشت، طی نامه مورخ
چهاردهم رمضان ۱۲۶٨
از وزارت خارجه وقت درخواست ورود به موضوع و دفاع از کیان ملی و وطنی ایران می کنند.(سردشت در آیینه اسناد تاریخی، ص ۴۳)
این موضع گیری شهروندان سردشت در کنار همه سال های مرزداری برای ایران، ویژه در سال های بی ثباتی حکومت مرکزی در دوره های گذشته و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله و تجربه ده ها و صدها بار حملات زمینی، هوایی، توپخانه ای، خمپاره ای، کاتیوشایی و... نشان از پایداری و استقامت مردمان این شهر و عِرق و علاقه شان به وطن و پاسداری از حریم میهن دارد.
هفتم تیرماه ۱۳۶۶ و بمباران شیمیایی رژیم بعث، قطع یقین تاوان مقاومت و سرسختی ای این مردمان در حراست از مرزهای این جغرافیا بود که متٲسفانه درهمه آن سال های پسافاجعه، هنوز که هنوز است، پس از حدود چهاردهه، سردشت، هیچگاه به قَدر قیمت پرداختی، توجه ندید و اقبال نیافت و دلگزا که؛
سه سرمایه عظیم آن، یعنی؛
جوانان،
آب
و
جنگل بلوطش نیز، قربانی کم توجهی(کولبری و مهاجرت)، طمع انتقال و حِقد انتفاع شد!
شکی نیست اگر شایستگان این خاکِ پاک و متولیان آن، قصدپایداری این سرزمین و حفظ کیان آن و عزت شهروندانش دارند، لاجرم باید که به قدر وسع و امکان، در برنامه ریزی کلان و بودجه های ملی و سیاستگزاری های راهبردی، این نقاط استراتژیک وطن را ببینند و به تناسب جانفشانی و هزینه ای که تقبل کرده اند، آسیب ها بکاوند و راهکارها پیشنهاد و خدمات گسیل دارند.
می دانیم که پایداری یک سرزمین، درگروِ استواری شهروندان آن در مسیر پایداری و نیز اهتمام متولیان به حقوق رادمردان در طریق مسئولیت پذیری است و می طلبد که در سیاستگزاری ها و استراتژی گزینی های کلان ملی، پنجره ای و فایلی ویژه برای پرداخت به موضوع گشوده شود.
انجمن علمی مطالعات صلح ایران و بنیاد[م]توسعه صلح و مهربانی با همکاری خانه امکان، با اشراف بر فراموش شدگی جان نثاری های چند ده هزار نفری آن سامان
و
همت شهروندان و کنشگران سبزاندیش و صلح ورز سردشت در صلح سازی، برآنند تا "چالش ها و چشم اندازهای توسعه سردشت" را
با تٲکید بر سالگردبمباران شیمیایی آن شهر و فرصت های نهفته در آن را با حضور اساتیدی ناب و صاحب تجربه و تخصص، واکاوی وضمن آن، راه های برون رفت از ایستایی و حرکت در مسیر پویایی را جست و جو نمایند، بلکه خردلی از ایثار مردمان آن دیار را پاسخگو و زخمی از جغرافیای وطن در راستای پایداری را مرهم بوده و در ترویج گفتمان صلح، توسعه و ترویج مؤثرتر آن،
راهکارهای بدیع بگشایند.
محورها و راهبرها:
۱-دکتر محسن رنانی
(سردشت، روح سرگردان ملی و ظرفیت توسعه ای آن)
۲-دکتر قطب الدین صادقی
(هنر گذر از رنج ها، شاه کلید توسعه)
۳-دکتر نعمت ا... فاضلی
(انسان، زبان و گفتمان توسعه)
۴-دکتر علی صاحبی
(سردشت، روان، جهان و گفتمان صلح و توسعه)
۵-مهندس محمد درویش
(محیط زیست، فرصت ها و توسعه)
۶.مهندس ابوالفضل میرقاسمی
(روستا، گردشگری و توسعه)
۷-دکتر آمال موسوی
(کارآفرینی اجتماعی و توسعه پایدار)
همچنین با تجربه کاوی ویژه ی
توسعه هیروشیما[ژاپن] توسط دکتر محمد رضا اسلامی
و
حلبچه توسط مامۆستا کامیل عبدالقادر
و حضور رؤسای انجمن هایِ
+ دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت،
+قربانیان حلبچه،
+انجمن علمی مطالعات صلح ایران
+ انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی،
+کانون تکرا
+شبكه فعالان فرهنگ صلح
و نیز جمعی از کنشگران مدنی، صلح و محیط زیست
تسهیلگر:
رئوف آذری
(تجربه کاوی صلح و توسعه)
چهارشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۰ الی ۱۲ شب
لینک ورود به نشست:
http://b2n.ir/peace
لینک پشتیبان در پلتفرم teams
(نیازمند نصب اپلیکشن روی گوشی+فیلتر شکن خاموش )👇
https://teams.microsoft.com/l/meetup-join/19%3a8ATLcdWwM-_oXU20acB8Pjz9cppI8bhRVB1TOuaPbAY1%40thread.tacv2/1687578478591?context=%7b%22Tid%22%3a%226c1d4152-39d0-44ca-88d9-b8d6ddca0708%22%2c%22Oid%22%3a%22bb1a9511-cf35-4fb0-ab60-00928e18ff22%22%7d
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زامی ساڕێژ نەکراوی سەردەشت
محەمەد فازل شەوکەتی- جۆزەردانی ١٤٠٢
بە بۆنەی سی و شەشەمین ساڵیادی کیمیابارانی شاری سەردەشت
شاری سەردەشت یەکێکە لە شارە کوردنشینەکانی پارێزگای ئازەربایجانی ڕۆژئاوا ، هەر لە یەکەم ڕۆژەکانی شۆڕشەوە لە ساڵی ١٣٥٧دا، ئاوارەبوون و وژەی گووللە و گرمەی تۆپ و هاڕەی فڕۆکە جەنگییەکان بۆ خەڵکی سەردەشت ئاسایی و سروشتی بوو. خەڵکی سەردەشت هەر لە سەرەتای شۆڕشەوە لەگەڵ ئەو هەلومەرجە ژیاون و هەموو ڕۆژێک فڕۆکە جەنگییەکانی ئێرانی و عێراقی بەسەر ئاسمانی سەردەشتدا تێدەپەڕین و بە ڕاکێت و بۆمبی جۆراوجۆر خەڵات کراون . سەردەشت لە ڕۆژی ٧ی پووشپەڕی ١٣٦٦ (١٩٨٧) کاتژمێر ٤:١٥ی پاشنیوەڕۆ خڕایە بەر پەلاماری چەندین بۆمبی کیمیایی. لەو کاتەدا ژمارەی دانیشتوانی شاری سەردەشت زیاتر لە ١٢هەزار کەس بوو و لە ئەنجامی ئەو بۆردومانە ، ٦٧%ی خەڵکەکە بەرکەوتەی گازی خەردەل بوون.
بەپێی ڕاپۆرتەکان، زیاتر لە ٤٠٠ کۆمپانیای بەرهەمهێنانی مادەی کیمیایی پاڵپشتی عێراقیان کردووە بۆ ئامێرە کیمیاییەکان و زۆربەیان خەڵکی ئەڵمانیا و ئینگلتەرا بوون، ئەمە لە دۆخێکدایە کە ئەڵمانیا تاکە وڵاتە کە ڕێککەوتننامەی ژنێڤی واژۆ کردووە !؟لە ٧ی پووشپەڕی ١3٦٦دا سەردەشت بە چوار بۆمبی گازی خەردەلی ٢٥٠ کیلۆی بۆردومان کرا و بەو هۆیەوە زۆرترلە هەشت هەزار کەس بریندار بوون. سووتانی توندی پێست و تێکچوونی چاو و کێشەی هەناسەدان کاریگەری لاوەکی باوی بەرکەوتنی ئەم چەکانەن.
بەپێی پرۆتۆکۆڵی پەیماننامەی ژنێڤ (قەدەغەکردنی نێودەوڵەتی بەکارهێنانی چەکی کیمیایی) لە ساڵی ١٩٢٥، هێرشی ئاسمانی بۆ سەر ناوچە شارییەکان قەدەغەیە و کردارەکەی لە بازنەی کوشتنی بەکۆمەڵ و جینۆسایدی فیزیکیدا جێگیرکراوە. به ڵام له کاتی شەڕی عێراق له دژی ئێران، چەکی کیمیایی له دژی خەڵکی بێتاوانی سەڕدەشت به کارهێنرا. بە بەکارهێنانی ئەو گازە کیمیاییانەی کە لە هێرشە ئاسمانییەکانی ڕژێمی عێراق بۆ سەر شاری سەردەشت بە گازی خەردەل بەکارهێنراون، تاوانی دژ بە مرۆڤایەتی ئەنجامدا و سەردەشت نازناوی یەکەمین شاری مەدەنی جیهانی بەدەستهێنا کە کیمیاباران کراوە، شاری سەردەشت لە میژووی شەڕ و کێشەو ئاژاوەکانی جیهانی دا یەکەمین شارە بدرێتە بەر بۆمبی کیمیایی.
بەگوێرەی ڕاپۆرتی ئەنجومونی پشتیوانی پزیشکی قوربانیانی شەڕی کیمیایی ئێران ، لانیکەم چوار هەزار و ٥٠٠ کەس لە دانیشتووانی شاری سەردەشت بریندار بوون، سەرۆکی ئەوکات ئاماری قوربانییە کیمیاییەکانی سەردەشتی بە ٨ هەزار و ٢٥ کەس ڕاگەیاند . واتە ٦٧٪ خەڵکی شاری سەردەشت بە هۆی گازی خەردەل بریندار بوون.
دکتۆر عەبباس فروتەن لە کاتی کیمیابارانی لە شاری سەردەشت ئامادەبووە و لەکتێبێبەکەی خۆیدا ، باسی یادەوەرییەکانی ئەو ڕۆژانەی شاری سەردەشتی نوسیوە و ئاماژەی پێکردوە کە لەو ڕۆژەدا هەشت هەزار و ٢٤ کەس بەر مادەی کیمیایی کەوتوون و وردەکارییەکانی ئەم ئامارەش لە کتێبەکەیدا باسکراوە. ڕۆژێک دوای بۆردومانی کیمیایی شاری سەردەشت، دکتۆر ویلایەتی، وەزیری دەرەوەی ئەو کاتی ئێران، لە ئامارێکدا کە پێشکەشی نەتەوە یەکگرتووەکانی کردبوو، ئاماری چوار هەزار قوربانیی کیمیایی لە بۆردومانی سەردەشتی لەو ڕۆژەدا ڕاگەیاند.
دوای 4 دەیە لە بۆردومانی کیمیایی شاری سەردەشت، هێشتا ژمارەی وردی جانبازانی کیمیایی ئەم شارە لەلایەن بەرپرسانی ئێرانی بەفەرمی دیاری نەکراوە و ئێستا زیاتر لە ١٣ هەزار کەس بانگەشەی برینداربوونی کیمیایی دەکەن، چەندین ساڵە لەگەڵ ئازار و مەینەتی ئەم نەخۆشییە دەژین،بەڵام بەهۆی نەبوونی بەڵگە، ناتوانن پێگەی جانبازانی کیمیاییە کانیان بسەلمێنن ، ئەگەرچی "شارەزایەکی سەربازی دەتوانێت بە ئاسانی تیژڕەوی لەناوچوونی بۆمبێکی کیمیایی دیاری بکات، کە خۆی دەتوانێت بەڵگەی زیانی کیمیایی بێت، بەڵام ئەم بابەتە تائێستا لە سەردەشت لەبەرچاو نەگیرا. لە ماوەی سێزدە قۆناغی کۆمیسیۆنی پزیشکیدا، تەنیا هەزار و ٥٠٠ کەسی برینداری کیمیاوی تۆمارکراون و لەلایەن بونیادی شەهیدوە خزمەتگوزاریان بۆ دابینکراوە.
بەپێی لێکۆڵینەوە زانستییەکان گازی خەردەل کاریگەری درەنگ خایەنی لەسەر پێست و چاو و سییەکان هەیە. کاریگەرییە سەرەکییە درێژخایەنەکانی گازی خەردەل لە سەر جەستەی قوربانیانی سەردەشت بە شێوەیەکی سەرەکی لە کۆئەندامی هەناسەدان، چاو و پێستدا دەردەکەون. چاو هەستیارترین ئەندامە بەرامبەر بە گازی خەردەل، لە جەستەی هەندێک کەسی برینداردا، ساڵانێکی زۆر دوای چاکبوونەوەی برینەکانی سەرەتای پێست کە بەهۆی گازی خەردەلەوە دروست دەبن، پەڵەی پێست بە ڕەنگی ڕەنگاوڕەنگ، کاڵ یان هەردووکی دەمێنێتەوە، کاریگەرییە تێکدەرەکانی گازی خەردەل لە درێژخایەندا، لەگەڵ کاریگەری لەسەر ئەندامە جیاوازەکان ئاڵۆزی جیاوازی لێکەوتووەتەوە.
محەمەد فازل شەوکەتی- جۆزەردانی ١٤٠٢
بە بۆنەی سی و شەشەمین ساڵیادی کیمیابارانی شاری سەردەشت
شاری سەردەشت یەکێکە لە شارە کوردنشینەکانی پارێزگای ئازەربایجانی ڕۆژئاوا ، هەر لە یەکەم ڕۆژەکانی شۆڕشەوە لە ساڵی ١٣٥٧دا، ئاوارەبوون و وژەی گووللە و گرمەی تۆپ و هاڕەی فڕۆکە جەنگییەکان بۆ خەڵکی سەردەشت ئاسایی و سروشتی بوو. خەڵکی سەردەشت هەر لە سەرەتای شۆڕشەوە لەگەڵ ئەو هەلومەرجە ژیاون و هەموو ڕۆژێک فڕۆکە جەنگییەکانی ئێرانی و عێراقی بەسەر ئاسمانی سەردەشتدا تێدەپەڕین و بە ڕاکێت و بۆمبی جۆراوجۆر خەڵات کراون . سەردەشت لە ڕۆژی ٧ی پووشپەڕی ١٣٦٦ (١٩٨٧) کاتژمێر ٤:١٥ی پاشنیوەڕۆ خڕایە بەر پەلاماری چەندین بۆمبی کیمیایی. لەو کاتەدا ژمارەی دانیشتوانی شاری سەردەشت زیاتر لە ١٢هەزار کەس بوو و لە ئەنجامی ئەو بۆردومانە ، ٦٧%ی خەڵکەکە بەرکەوتەی گازی خەردەل بوون.
بەپێی ڕاپۆرتەکان، زیاتر لە ٤٠٠ کۆمپانیای بەرهەمهێنانی مادەی کیمیایی پاڵپشتی عێراقیان کردووە بۆ ئامێرە کیمیاییەکان و زۆربەیان خەڵکی ئەڵمانیا و ئینگلتەرا بوون، ئەمە لە دۆخێکدایە کە ئەڵمانیا تاکە وڵاتە کە ڕێککەوتننامەی ژنێڤی واژۆ کردووە !؟لە ٧ی پووشپەڕی ١3٦٦دا سەردەشت بە چوار بۆمبی گازی خەردەلی ٢٥٠ کیلۆی بۆردومان کرا و بەو هۆیەوە زۆرترلە هەشت هەزار کەس بریندار بوون. سووتانی توندی پێست و تێکچوونی چاو و کێشەی هەناسەدان کاریگەری لاوەکی باوی بەرکەوتنی ئەم چەکانەن.
بەپێی پرۆتۆکۆڵی پەیماننامەی ژنێڤ (قەدەغەکردنی نێودەوڵەتی بەکارهێنانی چەکی کیمیایی) لە ساڵی ١٩٢٥، هێرشی ئاسمانی بۆ سەر ناوچە شارییەکان قەدەغەیە و کردارەکەی لە بازنەی کوشتنی بەکۆمەڵ و جینۆسایدی فیزیکیدا جێگیرکراوە. به ڵام له کاتی شەڕی عێراق له دژی ئێران، چەکی کیمیایی له دژی خەڵکی بێتاوانی سەڕدەشت به کارهێنرا. بە بەکارهێنانی ئەو گازە کیمیاییانەی کە لە هێرشە ئاسمانییەکانی ڕژێمی عێراق بۆ سەر شاری سەردەشت بە گازی خەردەل بەکارهێنراون، تاوانی دژ بە مرۆڤایەتی ئەنجامدا و سەردەشت نازناوی یەکەمین شاری مەدەنی جیهانی بەدەستهێنا کە کیمیاباران کراوە، شاری سەردەشت لە میژووی شەڕ و کێشەو ئاژاوەکانی جیهانی دا یەکەمین شارە بدرێتە بەر بۆمبی کیمیایی.
بەگوێرەی ڕاپۆرتی ئەنجومونی پشتیوانی پزیشکی قوربانیانی شەڕی کیمیایی ئێران ، لانیکەم چوار هەزار و ٥٠٠ کەس لە دانیشتووانی شاری سەردەشت بریندار بوون، سەرۆکی ئەوکات ئاماری قوربانییە کیمیاییەکانی سەردەشتی بە ٨ هەزار و ٢٥ کەس ڕاگەیاند . واتە ٦٧٪ خەڵکی شاری سەردەشت بە هۆی گازی خەردەل بریندار بوون.
دکتۆر عەبباس فروتەن لە کاتی کیمیابارانی لە شاری سەردەشت ئامادەبووە و لەکتێبێبەکەی خۆیدا ، باسی یادەوەرییەکانی ئەو ڕۆژانەی شاری سەردەشتی نوسیوە و ئاماژەی پێکردوە کە لەو ڕۆژەدا هەشت هەزار و ٢٤ کەس بەر مادەی کیمیایی کەوتوون و وردەکارییەکانی ئەم ئامارەش لە کتێبەکەیدا باسکراوە. ڕۆژێک دوای بۆردومانی کیمیایی شاری سەردەشت، دکتۆر ویلایەتی، وەزیری دەرەوەی ئەو کاتی ئێران، لە ئامارێکدا کە پێشکەشی نەتەوە یەکگرتووەکانی کردبوو، ئاماری چوار هەزار قوربانیی کیمیایی لە بۆردومانی سەردەشتی لەو ڕۆژەدا ڕاگەیاند.
دوای 4 دەیە لە بۆردومانی کیمیایی شاری سەردەشت، هێشتا ژمارەی وردی جانبازانی کیمیایی ئەم شارە لەلایەن بەرپرسانی ئێرانی بەفەرمی دیاری نەکراوە و ئێستا زیاتر لە ١٣ هەزار کەس بانگەشەی برینداربوونی کیمیایی دەکەن، چەندین ساڵە لەگەڵ ئازار و مەینەتی ئەم نەخۆشییە دەژین،بەڵام بەهۆی نەبوونی بەڵگە، ناتوانن پێگەی جانبازانی کیمیاییە کانیان بسەلمێنن ، ئەگەرچی "شارەزایەکی سەربازی دەتوانێت بە ئاسانی تیژڕەوی لەناوچوونی بۆمبێکی کیمیایی دیاری بکات، کە خۆی دەتوانێت بەڵگەی زیانی کیمیایی بێت، بەڵام ئەم بابەتە تائێستا لە سەردەشت لەبەرچاو نەگیرا. لە ماوەی سێزدە قۆناغی کۆمیسیۆنی پزیشکیدا، تەنیا هەزار و ٥٠٠ کەسی برینداری کیمیاوی تۆمارکراون و لەلایەن بونیادی شەهیدوە خزمەتگوزاریان بۆ دابینکراوە.
بەپێی لێکۆڵینەوە زانستییەکان گازی خەردەل کاریگەری درەنگ خایەنی لەسەر پێست و چاو و سییەکان هەیە. کاریگەرییە سەرەکییە درێژخایەنەکانی گازی خەردەل لە سەر جەستەی قوربانیانی سەردەشت بە شێوەیەکی سەرەکی لە کۆئەندامی هەناسەدان، چاو و پێستدا دەردەکەون. چاو هەستیارترین ئەندامە بەرامبەر بە گازی خەردەل، لە جەستەی هەندێک کەسی برینداردا، ساڵانێکی زۆر دوای چاکبوونەوەی برینەکانی سەرەتای پێست کە بەهۆی گازی خەردەلەوە دروست دەبن، پەڵەی پێست بە ڕەنگی ڕەنگاوڕەنگ، کاڵ یان هەردووکی دەمێنێتەوە، کاریگەرییە تێکدەرەکانی گازی خەردەل لە درێژخایەندا، لەگەڵ کاریگەری لەسەر ئەندامە جیاوازەکان ئاڵۆزی جیاوازی لێکەوتووەتەوە.
گازی خەردەل لە ساڵی ٢٠٠٤دا لەسەر نەزۆکی پیاوان لە نێو قوربانیانی کیمیایی شاری سەردەشتدا ڕاپۆرت کراوە، لە ئەنجامی برینداربوونی بە گازی خەردەل، کاریگەری درێژخایەنی وەک کۆکە، دەنگە دەنگ، قورگ ئێشە، هەناسەبڕکێ، هەناسە تەنگی لەسەر قوربانیانی شاری سەردەشت ماوەتەوە. کۆکە و لاوازی جەستەیی دیارترین کاریگەری لاوەکیی قوربانیانی کیمیایی سەردەشتن، لە حاڵەتە سەختەکاندا کاریگەری گازی خەردەل لەسەر پێست دەبێتە هۆی دروستبوونی وەرەم. تایبەتمەندی دووەم یەکسەر دەرناکەوێت، بەڵکو لە درێژخایەندا ڕوودەدات و پەیوەستە بە چڕبوونەوە و ماوەی بەرکەوتن لەگەڵ ئەم مادەیە، بەپێی توێژینەوە زانستییەکان دڵەڕاوکێ و فشارە دەروونییەکان و حاڵەتە دەمارییەکان خورانی پێستی قوربانیانی کیمیایی زیاتر دەکەن. دوای چەند دەیەیەک، ئەو گرفتە دەروونی و جەستەییانەی کە بەهۆی بەکارهێنانی گازی خەردەلەوە دروست دەبن، تا ئێستاش لە نێو خەڵکی شاری سەردەشتدا دەبینرێن. هەروەها بەرکەوتنی گازە کیمیاییەکان بووەتە هۆی ئاڵۆزیی توند و درێژخایەن لە قوربانیانی چەکی کیمیاییدا. لێکۆڵینەوەکان دەریانخستووە کە کاریگەرییە درێژخایەنەکانی زیانی کیمیایی بە دروستکردنی سنووردارکردن لە بواری جەستەیی، کۆمەڵایەتی و دەروونیدا بووەتە هۆی کەمبوونەوەی کوالیتی ژیانی قوربانیانی کیمیایی برینداری سەردەشت.
هەرچەندە ئەم تاوانە لەلایەن سوپای ڕژێمی بەعسی عێراقەوە ئەنجامدراوە، بەڵام ئەنجامی لێکۆڵینەوەکان دەریدەخەن کە قولایی ئەم کارەساتە زۆربەی بە هۆی نەبوونی پلان و بەڕێوەبردنی لاواز پێش قەیران - لە کاتی قەیران و دوای قەیران، شوێنی نادروستی شوێنە خزمەتگوزارییەکان ،قەرەنتینەنەکردنی ئەو شوێنەی کە بۆمبی کیمیایی لێی دراوە گرنگترین هۆکارن بۆ تێکچوونی دۆخەکە و زیادکردنی زیانی گیانی وزیانەکانی مرۆڤ. وە ئەم مەسەلەیە دوو هێندە بەرپرسیارێتی حکومەت لەبەردەم خەڵکدا زیاددەکات!!!چونکە زۆربەی ئەو زیانانەی بەر خەڵک کەوت دەگەرێتەوە بۆ خراپی بەڕێوەبردنی دامودەزگاکان لە کاتی ڕووداوەکەدا!؟
لە زۆرێک لە وڵاتانی جیهان کە هێرش کرابێتە سەر خەڵکی سڤیل ، ئەم باباەتە بۆتە دەرفەتێک و بۆەتە هۆی گەشەسەندنی ئەو شارانە، بۆ نموونە هێرۆشیما و ناگازاکی، بەڵام بەراوردکردنی سەردەشت نەک لەگەڵ ناگازاکی بەڵکو لەگەڵ زۆرێک لە شارەکانی ئێران، دواکەوتوویی ئەم شارە دەردەخات،هیچ خزمەتگوزاێکی ئەوتۆ بۆ سەردەشت نەکراوە!
سی و شەش ساڵ بەسەر تاوانی ڕژێمی سەدام لە دژی خەڵکی بێ دیفاعی شاری سەردەشت تێدەپەڕێت، شاری سەردەشت یەکەم شاری نیشتەجێبوونە لە جیهاندا کە کیمیاباران کراوە. تاوانێکی جەرگبڕ کە کاردانەوەی جیهانی هەبوو! هەموو ڕۆژنامەکان و میدیای گشتیەکانی ئێران لەسەر قوڵایی ئەم تاوانە نووسیان و داوایان لە جیهان کرد کە لە بەرانبەر ئەم کارەساتە بێدەنگ نەبن! بەڵام لە ناو خۆدا تا ئێستا کەمتر لە بیست لەسەدی قوربانیانی کیمیایی لەلایەن بونیادی شەهید و جانبازان وەک جانباز تۆمارنەکراون، لە سوودەکانی پشتیوانی بەهرەمەندند نەبوون! باقی قوربانییەکان، دوای ٣٦ ساڵ، نەک هەر بەفەرمی وەک قوربانی تۆمارنەکراون، بەڵکوو هیچ پاڵپشتی و ئاسانکارییەکیان وەرنەگرتووە، خزمەتگوزاری دەرمانی و پزیشکییان نییە و ئەمەش جێگەی داخە و سەرسوڕهێنەرە. سی و شەش ساڵ بەسەر ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتییە تێدەپەڕێت، بەرپرسانی ئێران سەدان بەرنامەی تەلەفزیۆنییان لەو بارەوە ئامادە و پەخشیان کردووە، لە ئاستی جیهاندا دەسکەوتی زۆریان لەم پێناوانە بەدەستهێناوە، بەڵام تا ئێستا هیچ خزمەتگوزارێکی ئەوتۆ پزیشکی و ریفاهی بۆ قوربانیانی ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتیە دابین نەکراوە!؟ سەدان لەو بریندارانە ڕۆژانە ڕووبەڕووی مەرگ بوونەتەوە، نە خۆیان و نە بنەماڵەکانیان هەرگیز سوود و ئیمتیازاتی یاسایی ئەم کارەسات بەکار نەهێناوە، ڕەنگە لە 36 شەش ساڵی داهاتو حکومەت بڕیاری بەدواداچوونی جددی بدات بۆ داواکارییەکانی خەڵکی سەردەشت، کە ئە کات هیچ کەسێک لە برینداران و قوربانیانی ئەم تاوانە بە زیندووی نەمابنەوە!؟
ئەگەڕ ئەو تاوانه دژە مرۆڤایەتیە له هەڕ شوێنێکی دیکەی جیهان ڕوویدابایه پاڵپشتی ئاژەڵ و گیا و تەنانەت سروشت دەکرا، بەڵام بەداخەوه له ئێراندا جگه له دروشم هیچ کردەوەیەکی دیکه بەدی نەهاتووه ! ڕەنگە ئەمەش لەبەر ئەوە بێت کە ئەو کەسانەی لەم ناوچەیەدا دەژین خوێنیان سووکترە لە بەشەکانی تری ئێران!؟
ئەو بێتەفاوەتییەی پشتگوێخستنەی کە بەڕێوەنەران و کاربەدەستانی حکومەتەکانی پێشووی ئێران بەسەر خەڵکی ستەملێکراوی سەردەشتدا ئەنجامدراوە، لە تاوانی سەدام کەمتر نییە، شلبوونەوە و بەدواداچوون نەکردن لەلایەن حکومەتەکانی پێشووەوە ئەوە دەردەخات کە حکومەتەکانی پێشوو ناڕازی نین لەم تاوانە بەرامبەر بە خەڵکی ستەملێکراوی سەردەشت! ئەگەڕ ئەم تاوانه دژ بە مرۆڤایەتیه بۆ ئەوان گرنگ بوایه ، بیریان له چارەسەڕ دەکردەوه بۆ مەڕگی خامۆش و وردەوردەی شاری سەڕدەشت و ڕێوشوێنی کردەو یییان
هەرچەندە ئەم تاوانە لەلایەن سوپای ڕژێمی بەعسی عێراقەوە ئەنجامدراوە، بەڵام ئەنجامی لێکۆڵینەوەکان دەریدەخەن کە قولایی ئەم کارەساتە زۆربەی بە هۆی نەبوونی پلان و بەڕێوەبردنی لاواز پێش قەیران - لە کاتی قەیران و دوای قەیران، شوێنی نادروستی شوێنە خزمەتگوزارییەکان ،قەرەنتینەنەکردنی ئەو شوێنەی کە بۆمبی کیمیایی لێی دراوە گرنگترین هۆکارن بۆ تێکچوونی دۆخەکە و زیادکردنی زیانی گیانی وزیانەکانی مرۆڤ. وە ئەم مەسەلەیە دوو هێندە بەرپرسیارێتی حکومەت لەبەردەم خەڵکدا زیاددەکات!!!چونکە زۆربەی ئەو زیانانەی بەر خەڵک کەوت دەگەرێتەوە بۆ خراپی بەڕێوەبردنی دامودەزگاکان لە کاتی ڕووداوەکەدا!؟
لە زۆرێک لە وڵاتانی جیهان کە هێرش کرابێتە سەر خەڵکی سڤیل ، ئەم باباەتە بۆتە دەرفەتێک و بۆەتە هۆی گەشەسەندنی ئەو شارانە، بۆ نموونە هێرۆشیما و ناگازاکی، بەڵام بەراوردکردنی سەردەشت نەک لەگەڵ ناگازاکی بەڵکو لەگەڵ زۆرێک لە شارەکانی ئێران، دواکەوتوویی ئەم شارە دەردەخات،هیچ خزمەتگوزاێکی ئەوتۆ بۆ سەردەشت نەکراوە!
سی و شەش ساڵ بەسەر تاوانی ڕژێمی سەدام لە دژی خەڵکی بێ دیفاعی شاری سەردەشت تێدەپەڕێت، شاری سەردەشت یەکەم شاری نیشتەجێبوونە لە جیهاندا کە کیمیاباران کراوە. تاوانێکی جەرگبڕ کە کاردانەوەی جیهانی هەبوو! هەموو ڕۆژنامەکان و میدیای گشتیەکانی ئێران لەسەر قوڵایی ئەم تاوانە نووسیان و داوایان لە جیهان کرد کە لە بەرانبەر ئەم کارەساتە بێدەنگ نەبن! بەڵام لە ناو خۆدا تا ئێستا کەمتر لە بیست لەسەدی قوربانیانی کیمیایی لەلایەن بونیادی شەهید و جانبازان وەک جانباز تۆمارنەکراون، لە سوودەکانی پشتیوانی بەهرەمەندند نەبوون! باقی قوربانییەکان، دوای ٣٦ ساڵ، نەک هەر بەفەرمی وەک قوربانی تۆمارنەکراون، بەڵکوو هیچ پاڵپشتی و ئاسانکارییەکیان وەرنەگرتووە، خزمەتگوزاری دەرمانی و پزیشکییان نییە و ئەمەش جێگەی داخە و سەرسوڕهێنەرە. سی و شەش ساڵ بەسەر ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتییە تێدەپەڕێت، بەرپرسانی ئێران سەدان بەرنامەی تەلەفزیۆنییان لەو بارەوە ئامادە و پەخشیان کردووە، لە ئاستی جیهاندا دەسکەوتی زۆریان لەم پێناوانە بەدەستهێناوە، بەڵام تا ئێستا هیچ خزمەتگوزارێکی ئەوتۆ پزیشکی و ریفاهی بۆ قوربانیانی ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتیە دابین نەکراوە!؟ سەدان لەو بریندارانە ڕۆژانە ڕووبەڕووی مەرگ بوونەتەوە، نە خۆیان و نە بنەماڵەکانیان هەرگیز سوود و ئیمتیازاتی یاسایی ئەم کارەسات بەکار نەهێناوە، ڕەنگە لە 36 شەش ساڵی داهاتو حکومەت بڕیاری بەدواداچوونی جددی بدات بۆ داواکارییەکانی خەڵکی سەردەشت، کە ئە کات هیچ کەسێک لە برینداران و قوربانیانی ئەم تاوانە بە زیندووی نەمابنەوە!؟
ئەگەڕ ئەو تاوانه دژە مرۆڤایەتیە له هەڕ شوێنێکی دیکەی جیهان ڕوویدابایه پاڵپشتی ئاژەڵ و گیا و تەنانەت سروشت دەکرا، بەڵام بەداخەوه له ئێراندا جگه له دروشم هیچ کردەوەیەکی دیکه بەدی نەهاتووه ! ڕەنگە ئەمەش لەبەر ئەوە بێت کە ئەو کەسانەی لەم ناوچەیەدا دەژین خوێنیان سووکترە لە بەشەکانی تری ئێران!؟
ئەو بێتەفاوەتییەی پشتگوێخستنەی کە بەڕێوەنەران و کاربەدەستانی حکومەتەکانی پێشووی ئێران بەسەر خەڵکی ستەملێکراوی سەردەشتدا ئەنجامدراوە، لە تاوانی سەدام کەمتر نییە، شلبوونەوە و بەدواداچوون نەکردن لەلایەن حکومەتەکانی پێشووەوە ئەوە دەردەخات کە حکومەتەکانی پێشوو ناڕازی نین لەم تاوانە بەرامبەر بە خەڵکی ستەملێکراوی سەردەشت! ئەگەڕ ئەم تاوانه دژ بە مرۆڤایەتیه بۆ ئەوان گرنگ بوایه ، بیریان له چارەسەڕ دەکردەوه بۆ مەڕگی خامۆش و وردەوردەی شاری سەڕدەشت و ڕێوشوێنی کردەو یییان
دەگرته بەڕ!لە لایەکی ترەوە خەڵک لەم هەموو ناعەدالەتیانە بێزار بووە و ساڵ لە دوای ساڵ کەمتر و کەمتر لە مەراسیمەکانی ساڵیادی ئەم کارەساتە ئامادە دەبن، وەک هەموو بابەتەکانی لەم ئەپارێزگایە ئەم مەراسیمانە بە سیاسی کراون و ڕێکخراوەکان پارەی حکومەتیان پێدراوە و گاڵتە و سووکایەتی بە شعووری خەڵک دەکەن ! وە ئەو بڕە پارەیەی ساڵانە بۆ ئاهەنگگێڕان بۆ ئەو ڕۆژە تەرخان دەکرێت، لەناو زەلکاوی ڕێکارە کارگێڕییەکاندا بێسەروشوێن ديبێت! ئایا کاتی ئەوە نەهاتووە ئاوێکی پاک بەسەر دەستی خەڵکی سەردەشتدا بڕژێنرێت، یان دادپەروەری بۆ قەرەبووکردنەوەی ئەو ٣٦ ساڵەی کەمتەرخەمییە بکرێت، یان کەیسەکە دابخەن و خەیالی خەڵک ئاسوودە و ئارام بکەن، و ڕوونی بکەنەوە کە ناتانهەوێت هیچ هەنگاوێک لەم بارەیەوە بگرنەبەر!؟
لە کۆتاییدا لێخۆشبوونی هەتاهەتایی بۆ شەهیدان و شیفا و خۆڕاگری بۆ جانبازانی ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتییە لە یەزدانی میری مەزن داوا دەکەم.
https://t.me/Sopskf/5958
مەهاباد - محەمەد فازل شەوکەتی- حوزەیرانی ١٤٠٢
---
*وەرگیراو لە لاپەڕەی فەیسبووکی نوسەری هێژا
@sopskf
لە کۆتاییدا لێخۆشبوونی هەتاهەتایی بۆ شەهیدان و شیفا و خۆڕاگری بۆ جانبازانی ئەم تاوانە دژە مرۆڤایەتییە لە یەزدانی میری مەزن داوا دەکەم.
https://t.me/Sopskf/5958
مەهاباد - محەمەد فازل شەوکەتی- حوزەیرانی ١٤٠٢
---
*وەرگیراو لە لاپەڕەی فەیسبووکی نوسەری هێژا
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
به نام خداوند مهربان و مهرورز
در منع مرثیه خوانی
✍صلاح قاسمیانی
دانش آموخته دکترای حقوق
در آستانه ی سالروز فاجعه ی بمباران شیمیایی سردشت در هفتم تیرماه هر ساله ی این مصیبت فراموش نشدنی، هرچند داغ دل، تازه می شود ولی باید از مرثیه سرایی گذر کرد و نوایی دگر سر داد. زندگی آدمیان بر مدار دوگانه ی خوشی ها و ناخوشی ها می چرخد و ترکیبی از غم و شادی،حیات ما را در برگرفته است. زندگی نمی تواند یکسره در شادی و خوشی خلاصه گردد یا آن که همواره در غم و اندوه سپری گردد.یک زیست متوازن، نیاز مبرم به این هر دو بال حیات دارد؛ آن چنان که پیامبر جان فرمود :زندگی در نوسان است.بدون شک دائمی بودن غلبه ی حال ناخوشی، آدمی را از پا در می آورد و افسرده و رنجور وناتوانش می سازد؛ بنابر این در سر جمع زندگی، باید حال خوب و سرور و شادی بر غم و اندوه پیشی گیرد.
به تعبیر قرآنی، خمیر مایه زندگی رنج است؛ "لقد خلقنا الانسان فی کبد" رنج، همزاد آدمی است، رنج ها،آدمی را به سان فولاد در کوره های زندگی آبدیده می کنند. زندگی بدون رنج میسر نمی شود و برای عبور از گردنه های زندگی، چاره ای جز تحمل این رنج و درد وجود ندارد. این گنجی است که او را به اوج می رساند. ثمره ی رنج پختگی و کمال هست. آدمی برای" شدن" نیاز به رنج دارد و طبیعی است این رنج، درد دارد و تحمل درد بدون آه و ناله، امکان نداردو لازم است که آدمی بخروشد و فریاد سر دهد و خویشتن را از درد هایی که بدان آبستن شده است، رهایی بخشد. برای عبور از بحران ها، طبیعی است آدمی در تنگناهای زندگی و در زمان فاجعه و مصیبت ها،اندوهش را سر دهد و ناله ها کند و در ابراز درد خویش را با صدای بلند فغان سر دهد اما تبدیل این سوز و ناله ی درون که در کوتاه مدت،ضروری و طبیعی است به یک نوای دائمی و دراز مدت یا حتی میان مدت، بهره ای جز خودخوری و فرسایش روح وروان نخواهد داشت و در واقع،یک نوع مرگ خودخواسته و نه توقف، بلکه پیمودن سیر قهقرایی است، باید این واقعیت را دریافت که گردش روزگار با فراز و فرودهایش چه ناملایمات و ناخوشی ها و در عین حال چه سرور و شادی هایی که ندارد ولی باید اندازه نگاه داشت و به وادی افراط و تفریط در نیافتاد.
درک رنج آدمی به معنای انفعال و پذیرش سرنوشت جبری زندگی نبوده و نیست ؛ هرگز قرار نیست آدمی تسلیم شود، چاره ای جز آن نیست که آدمی در مقابله ی با ظلم و ستم حاکمان مستبد، جان ومالش را هم بدهد؛ چه باک، اگر ضحاک های زمانه به منظور خوردن خون آدمیان، جان از مبارزان بستانند و یا در راه آزادی به اسارت برده شوند؛ راهی به جز مبارزه نیست و مبارزه هم هزینه دارد و مجانی نمی شود.صدامیان بمب به دست، کار خود می کنند،جان می ستانند، خفه می کنند، بمبارانت می کنندولی هرگز نباید ازپای نشت و تسلیم شد!
مرگ نلسون ماندلا اسطوره ی صلح و نماد خشونت پرهیزی، گرچه بسیار تلخ بود ولی مردمانش شادی می کردند چراکه باور داشتند ماندلا پرواز کرده و با عروجش به نیکی جاودان، دست یافته است و لذا باید با رقص و شادمانی، جنازه اش را بدرقه کرد؛ البته در مرگ گل های پرپرشده و نفس بریدگان و مصدومان بی قرار سردشتی هرگز نمی توان شادمان بود؛ اما اطمینان دارم بعد از گذشت دهه ها از آن فاجعه ی اندوهبار، مرثیه خوانی های ما جز خودخوری و افسردگی و رنجوری ثمر دیگری ندارد . به یقین،آنان که جان به جان آفرین تسلیم کردند با همه دردها و الم ها و نفس های بریده نیز نمی خواهند حتی در درون قبرهای شان، نظاره گر تداوم غم و اندوه و مرثیه خوانی ما باشند!
بازخوانی تاریخ اروپا وبه ویژه آلمان درس آموز است؛ ثمره ی دو جنگ جهانی اول و دوم در قلب آن دیار، سیلاب های خونینی بود که ویرانی کلی زیرساختها ، تورم افسارگیسخته و فلاکت بی سابقه در مقیاس تاریخی برای آنان را در پی داشت و آلمان از همه ی آنها ویرانه تر بود ولی نه جنگ و آثار وحشتناکش و نه شکست و تجزیه آن کشور باعث نشد که آلمانی ها، زانوی غم در بغل گیرند و افسوس گذشته ی باشکوه شان را بخورند بلکه از این دو شکست پیاپی در این دو جنگ ویران گر جهانی به سوی پیروزی پل زدند و با همت بی نظیر خویش از همه و به ویژه پیروزشدگان جنگ، جلو زدند و قدرت اول اروپا شدند، سردشت ما و کشورمان در حال حاضر، نیاز مبرم به کنشگرانی دارد که با استفاده شبکه های ارتباطی، باب گفتگو را بگشایندو همت ها را جزم کنند تا با بیداری از خواب گران جهان سومی ، جامعه مدنی را رونق بخشند تا با همدلی صاحبان سرمایه و وجمع کردن نیروهای جوان و تازه نفس در جهت پیشرفت و آبادانی منطقه، دولتمردان را به چالش کشیده و آنان را به پاسخگویی وادارند. ما در درجه ی اول و بیش از آ ن گه نیاز به پول، سرمایه ،دولت ، نفت و مرز و ...
در منع مرثیه خوانی
✍صلاح قاسمیانی
دانش آموخته دکترای حقوق
در آستانه ی سالروز فاجعه ی بمباران شیمیایی سردشت در هفتم تیرماه هر ساله ی این مصیبت فراموش نشدنی، هرچند داغ دل، تازه می شود ولی باید از مرثیه سرایی گذر کرد و نوایی دگر سر داد. زندگی آدمیان بر مدار دوگانه ی خوشی ها و ناخوشی ها می چرخد و ترکیبی از غم و شادی،حیات ما را در برگرفته است. زندگی نمی تواند یکسره در شادی و خوشی خلاصه گردد یا آن که همواره در غم و اندوه سپری گردد.یک زیست متوازن، نیاز مبرم به این هر دو بال حیات دارد؛ آن چنان که پیامبر جان فرمود :زندگی در نوسان است.بدون شک دائمی بودن غلبه ی حال ناخوشی، آدمی را از پا در می آورد و افسرده و رنجور وناتوانش می سازد؛ بنابر این در سر جمع زندگی، باید حال خوب و سرور و شادی بر غم و اندوه پیشی گیرد.
به تعبیر قرآنی، خمیر مایه زندگی رنج است؛ "لقد خلقنا الانسان فی کبد" رنج، همزاد آدمی است، رنج ها،آدمی را به سان فولاد در کوره های زندگی آبدیده می کنند. زندگی بدون رنج میسر نمی شود و برای عبور از گردنه های زندگی، چاره ای جز تحمل این رنج و درد وجود ندارد. این گنجی است که او را به اوج می رساند. ثمره ی رنج پختگی و کمال هست. آدمی برای" شدن" نیاز به رنج دارد و طبیعی است این رنج، درد دارد و تحمل درد بدون آه و ناله، امکان نداردو لازم است که آدمی بخروشد و فریاد سر دهد و خویشتن را از درد هایی که بدان آبستن شده است، رهایی بخشد. برای عبور از بحران ها، طبیعی است آدمی در تنگناهای زندگی و در زمان فاجعه و مصیبت ها،اندوهش را سر دهد و ناله ها کند و در ابراز درد خویش را با صدای بلند فغان سر دهد اما تبدیل این سوز و ناله ی درون که در کوتاه مدت،ضروری و طبیعی است به یک نوای دائمی و دراز مدت یا حتی میان مدت، بهره ای جز خودخوری و فرسایش روح وروان نخواهد داشت و در واقع،یک نوع مرگ خودخواسته و نه توقف، بلکه پیمودن سیر قهقرایی است، باید این واقعیت را دریافت که گردش روزگار با فراز و فرودهایش چه ناملایمات و ناخوشی ها و در عین حال چه سرور و شادی هایی که ندارد ولی باید اندازه نگاه داشت و به وادی افراط و تفریط در نیافتاد.
درک رنج آدمی به معنای انفعال و پذیرش سرنوشت جبری زندگی نبوده و نیست ؛ هرگز قرار نیست آدمی تسلیم شود، چاره ای جز آن نیست که آدمی در مقابله ی با ظلم و ستم حاکمان مستبد، جان ومالش را هم بدهد؛ چه باک، اگر ضحاک های زمانه به منظور خوردن خون آدمیان، جان از مبارزان بستانند و یا در راه آزادی به اسارت برده شوند؛ راهی به جز مبارزه نیست و مبارزه هم هزینه دارد و مجانی نمی شود.صدامیان بمب به دست، کار خود می کنند،جان می ستانند، خفه می کنند، بمبارانت می کنندولی هرگز نباید ازپای نشت و تسلیم شد!
مرگ نلسون ماندلا اسطوره ی صلح و نماد خشونت پرهیزی، گرچه بسیار تلخ بود ولی مردمانش شادی می کردند چراکه باور داشتند ماندلا پرواز کرده و با عروجش به نیکی جاودان، دست یافته است و لذا باید با رقص و شادمانی، جنازه اش را بدرقه کرد؛ البته در مرگ گل های پرپرشده و نفس بریدگان و مصدومان بی قرار سردشتی هرگز نمی توان شادمان بود؛ اما اطمینان دارم بعد از گذشت دهه ها از آن فاجعه ی اندوهبار، مرثیه خوانی های ما جز خودخوری و افسردگی و رنجوری ثمر دیگری ندارد . به یقین،آنان که جان به جان آفرین تسلیم کردند با همه دردها و الم ها و نفس های بریده نیز نمی خواهند حتی در درون قبرهای شان، نظاره گر تداوم غم و اندوه و مرثیه خوانی ما باشند!
بازخوانی تاریخ اروپا وبه ویژه آلمان درس آموز است؛ ثمره ی دو جنگ جهانی اول و دوم در قلب آن دیار، سیلاب های خونینی بود که ویرانی کلی زیرساختها ، تورم افسارگیسخته و فلاکت بی سابقه در مقیاس تاریخی برای آنان را در پی داشت و آلمان از همه ی آنها ویرانه تر بود ولی نه جنگ و آثار وحشتناکش و نه شکست و تجزیه آن کشور باعث نشد که آلمانی ها، زانوی غم در بغل گیرند و افسوس گذشته ی باشکوه شان را بخورند بلکه از این دو شکست پیاپی در این دو جنگ ویران گر جهانی به سوی پیروزی پل زدند و با همت بی نظیر خویش از همه و به ویژه پیروزشدگان جنگ، جلو زدند و قدرت اول اروپا شدند، سردشت ما و کشورمان در حال حاضر، نیاز مبرم به کنشگرانی دارد که با استفاده شبکه های ارتباطی، باب گفتگو را بگشایندو همت ها را جزم کنند تا با بیداری از خواب گران جهان سومی ، جامعه مدنی را رونق بخشند تا با همدلی صاحبان سرمایه و وجمع کردن نیروهای جوان و تازه نفس در جهت پیشرفت و آبادانی منطقه، دولتمردان را به چالش کشیده و آنان را به پاسخگویی وادارند. ما در درجه ی اول و بیش از آ ن گه نیاز به پول، سرمایه ،دولت ، نفت و مرز و ...