کنار پارک

در سرما و گرما،
بهار، تابستان ، پاییز و زمستان،
زیر آفتاب، باران، باد و برف ...
زیر رگبار متلکهای جنسی و گیرهای شهرداری ...
فقط با یک قوری_ کتری و منقل کنار پارکی ایستاده و چای می فروشد،
یک زن حدودا پنجاه ساله، با چای فروختن کنار پارک، خرج دو فرزندش را می دهد، برای همسرش که ( به دلیل ناتوانی از پرداخت بدهی_ ورشکستگی)در زندان است هم پول می فرستد و خرد خرد پول شاکی ها را پس می دهد تا همسرش آزاد شود...

داخل پارک یک آقای بیست و چهار ساله،
خوشتیپ و با کلاس،
دو کیسه در دست دارد،
خیلی مودب و متین، به کسانی که روی نیمکت‌ها نشسته اند ، می گوید:
ساندویچ خانگی دارم، با کالباس و پوره سیب زمینی ، سالم و بهداشتی‌..
خرج دانشگاهش و هزینه زندگی خودش و مادرش را اینگونه تامین می کند.
چندین متر دور تر از پارک در میدان،
چندین هیولای در کالبد بشر ، با اسلحه و باتوم ، با نگاه پر از نفرت و تهدید به مردم می گویند اگر اعتراض کنید، با گلوله و باتومهای ما طرفید.

#عکاسی_بدون_دوربین

از اوضاع شهر

#اعتراضات_سراسری
#عکاس_بی_دوربین

#عکاسی_بی_دوربین
#سهیل_عربی
خوشبختانه حالا اجناس فروشگاه، میوه و سبزیجات نسبت به گذشته عادلانه توزیع میشود البته دیگر فروشگاه انگیزه چندانی به آمدن به بند ۳۵۰ را ندارد زیرا ۱۴ نفر مانده ایم و خرید چندانی نداریم ولی در گذشته نه چندان دور در اتاقهای ۷ و ۹ شاهد اعمالی بودیم که این روزها در اتاقهای ۱ و ۲ بند ۸ تیپ ۵ کنونی میبینیم، مثل احتکار اجناس و حق خوری توسط عزیزان سبز و مدعیان اصلاح طلب.

پی نوشت؛
افرادی که نوشته های قبلی مرا مطالعه کرده اند و نظرشان را شنیده ام به سه گروه تقسیم میشوند:
گروه اول مسئولان جمهوری اسلامی هستند، مثل رؤسای زندان، بازجو و قاضیها که میگویند: ننویس دلیل در زندان بودنت نوشتن همین مطالبیست که باعث آب به آسیاب دشمن ریختن شده و تا زمانی که به نوشتن ادامه دهی به زندانهای بدتر تبعید میشوی و حتی می توانیم به “اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام” پرونده دیگر علیه تو بگشاییم.
گروه دوم افرادی هستند که علاقه چندانی به سیاست ومسایل اجتماعی وحقوق بشر ندارند، میگویند: بد نیست که می نویسی اینکه مردم میفهمند در زندان چه میگذرد خوب و آموزنده است، اما خیلی طولانی مینویسی مردم این روزها خیلی گرفتار هستند فرصت کافی و حوصله مطالعه متن های طولانی را ندارند، اگر بیشتر از یک صفحه باشد معمولا به سراغ مطلب بعدی میروند.
گروه سوم که اکثر آنها فعال سیاسی، حقوقدان، روزنامه نگار و افراد علاقه مند به مطالعه، پژوهش و نجات جهانشان هستند، معتفدتد باید با تمام جزئیات و کامل بنویسم. زیرا داشتن یک تصویر واقعی و کامل از زندان به کنشگران سیاسی و فعالان حقوق بشر کمک میکند، بتوانند به انسانهای در بند یاری دهند تا بتوانیم جرم زدایی و آسیب شناسی بهتری انجام دهیم. بدیهی است که ورود هر انسان به زندان هم به فرد، هم به خانواده او و هم به تمام جامعه و جهان آسیب میرساند و ما میتوانیم از این فاجعه که هر روز تخریبگر تر از پیش میشود جلوگیری کنیم.

من نویسنده نیستم و تمام نقدهایی که به نوشته هایم وارد شد را میپذیرم، اما ضمن اینکه تلاش به رفع ایرادها میکنم، لازم میدانم یادآوری کنم که من عکاس هستم و آنچه مینویسم نه یک متن ادبی که تلاش برای انعکاس وقایعی است که آنها را مشاهده کردم و محصول #عکاسی_بدون_دوربین و فقط به وسیله قلم وکاغذ است.

در آخر با سپاس از تمام عزیزانی که در انتشار این متنها مرا یاری نموده اند وبه زندانیان کمک کرده اند و همچنین تمام عزیزانی که وقت برای مطالعه این آثار صرف نموده اند و تلاش میکنند گره ای از مشکلات زندانیان بگشاییم قدردانی میکنم. به امید روزی که نه زندانی باشد و نه محبوسی.

پایان قسمت پنجم