بايد باور کنيم تنهایی
تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست
روزهای خسته‌ای که در خلوت خانه پير میشوی
و سال‌هايی که ثانيه به ثانيه از سر گذشته است.
تازه پی ميبريم
که تنهايی تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست؛
دير آمدن،
دير آمدن...
-چارلز بوکوفسکی
تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست
روزهای خسته‌ای که در خلوت خانه پير میشوی
و سال‌هايی که ثانيه به ثانيه از سر گذشته است.
تازه پی ميبريم
که تنهايی تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست؛
دير آمدن،
دير آمدن...
-چارلز بوکوفسکی
تاثیری که تو ، تو زندگی من داری؟
اینجوریه که هرجا کم میارم میگم الان وقتش نیست،
الان باید بجنگی،الان باید خودتو آپدیت کنی،
الان باید خودتو جمع و جور کنی و سرپا باشی!
تو دیگه شدی دلیلی برایِ ادامه دادن،
برای کم نیاوردن،برای جنگیدن و رسیدن.
چون من فکر میکنم آدمی که عاشق میشه باید
هر لحظه تلاش کنه ،
یه کسی بشه و هدف داشته باشه تو زندگیش.
اینجوریه که هرجا کم میارم میگم الان وقتش نیست،
الان باید بجنگی،الان باید خودتو آپدیت کنی،
الان باید خودتو جمع و جور کنی و سرپا باشی!
تو دیگه شدی دلیلی برایِ ادامه دادن،
برای کم نیاوردن،برای جنگیدن و رسیدن.
چون من فکر میکنم آدمی که عاشق میشه باید
هر لحظه تلاش کنه ،
یه کسی بشه و هدف داشته باشه تو زندگیش.
می‌پرسی
کدامین احساس در عشق شگفت‌انگیز است؟
می‌گویم:اَمنیت
اینکه حس کنی کسی
"قلبت" را تنگ در آغوش می‌گیرد!
نه دستانت را...
-أدهم شرقاوی
کدامین احساس در عشق شگفت‌انگیز است؟
می‌گویم:اَمنیت
اینکه حس کنی کسی
"قلبت" را تنگ در آغوش می‌گیرد!
نه دستانت را...
-أدهم شرقاوی
من نمیدونم این خوبه یا بد
ولی همه مون یاد گرفتیم میگیم بابت کارهایی که
کردیم پشیمون نیستیم
مگه میشه پشیمون نبود؟
من خودم کلی تصمیم اشتباه تو زندگیم داشتم که
هر بار یادشون میوفتم به خودم لعنت میفرستم
اگه بعضی از اون تصمیما رو نمیگرفتم،
الان وضعیت بهتری داشتم.
مگه میشه پشیمون نبود؟!
ولی همه مون یاد گرفتیم میگیم بابت کارهایی که
کردیم پشیمون نیستیم
مگه میشه پشیمون نبود؟
من خودم کلی تصمیم اشتباه تو زندگیم داشتم که
هر بار یادشون میوفتم به خودم لعنت میفرستم
اگه بعضی از اون تصمیما رو نمیگرفتم،
الان وضعیت بهتری داشتم.
مگه میشه پشیمون نبود؟!
میشه بغلم کنی؟
لطفا
لطفا
لطفا.
من حس میکنم یه چیزی داره مشت میزنه به قفسه سینم.
حس سرگیجه شدید دارم.
تپش قلبم رو حس میکنم
انگار بدنم یخ زده
نمیدونم چمه.
اما میدونم یکم دیگه ادامه پیدا کنه آرزوی مرگمو میکنم.
میشه
از همین پشت گوشی
بغلم کنی؟
چون میدونم
هیچوقت قرار نیست
یه آغوش گرم واقعی داشته باشم.
لطفا
لطفا
لطفا.
من حس میکنم یه چیزی داره مشت میزنه به قفسه سینم.
حس سرگیجه شدید دارم.
تپش قلبم رو حس میکنم
انگار بدنم یخ زده
نمیدونم چمه.
اما میدونم یکم دیگه ادامه پیدا کنه آرزوی مرگمو میکنم.
میشه
از همین پشت گوشی
بغلم کنی؟
چون میدونم
هیچوقت قرار نیست
یه آغوش گرم واقعی داشته باشم.
به درک که حرفای منو نمیفهمید
به درک که نمیخواید درک کنید چی داره بهم میگذره.
من تو همین اتاقم تنها میمونم
زانوهای خودم برام بهترین آغوشن
درو دیوار اتاقم بهترین گوش شنوای من هستن.
اما شما؟
شما یه روز متوجه میشید که دیگه از این اتاق صدایی نمیاد
و وقتی واردش میشید
فقط بوی یه جسدو حس میکنید.
همین.
حتی نمیتونید بفهمید چقدر درد کشید.
به درک که نمیخواید درک کنید چی داره بهم میگذره.
من تو همین اتاقم تنها میمونم
زانوهای خودم برام بهترین آغوشن
درو دیوار اتاقم بهترین گوش شنوای من هستن.
اما شما؟
شما یه روز متوجه میشید که دیگه از این اتاق صدایی نمیاد
و وقتی واردش میشید
فقط بوی یه جسدو حس میکنید.
همین.
حتی نمیتونید بفهمید چقدر درد کشید.
مطمئن باش که این روز ها هر کسی از مشکلی غیر قابل
درک رنج می‌برد،
زندگی تشکیل شده از بلاهایی پی در پی،
که به قلبِ انسان مشت می‌کوبد اما وظیفه در همین‌جاست؛"باید ادامه دهیم"
-ژرژ ساند
درک رنج می‌برد،
زندگی تشکیل شده از بلاهایی پی در پی،
که به قلبِ انسان مشت می‌کوبد اما وظیفه در همین‌جاست؛"باید ادامه دهیم"
-ژرژ ساند
من بدونِ تو یه پرنده ام که بالش شکسته و لونه ای
نداره که توش آروم بگیره...
خودتو از من نگیر،من تنها تر از اونیم که فکرشو میکنی
بذارم نزدیکت بمونم،
بذار مرهم بشی برای زخمام،
بذار منم نزدیکت باشم که بتونم ازت مراقبت کنم.
درسته که خسته و شکسته‌م ولی باور کن میتونم
از تو مراقبت کنم
باور برای مراقبت از تو همه‌ی جون و وجودمو میذارم
بیا یه این بار رو به هم فرصت بدیم...
نداره که توش آروم بگیره...
خودتو از من نگیر،من تنها تر از اونیم که فکرشو میکنی
بذارم نزدیکت بمونم،
بذار مرهم بشی برای زخمام،
بذار منم نزدیکت باشم که بتونم ازت مراقبت کنم.
درسته که خسته و شکسته‌م ولی باور کن میتونم
از تو مراقبت کنم
باور برای مراقبت از تو همه‌ی جون و وجودمو میذارم
بیا یه این بار رو به هم فرصت بدیم...