در‌بینِ‌شیارهایِ‌مَغزم.
117K subscribers
2.59K photos
132 videos
34 files
95 links
"من‌راه‌رفتم‌توشیاربین‌دونیم‌کُره‌ی‌مغزم
هوا‌اونجا‌عالی‌بودامروز،خیس‌‌از‌سیاهی.
Download Telegram
آدما واقعا حقیرن
باور کنید که حقیرن،هیچوقت از مغزی که دارن
استفاده نمیکنن و جایی که نباید حرفی که نبایدو میزنن
همیشه‌‌ی خدا سرشون رو تنشون سنگینی میکنه و
فرو می‌کننش تو زندگیت
با یه حرکت میتونن خودشونو از چشمت بندازن،
و کاری کنن احترام و ارزشی که براشون قائل بودی
تبدیل بشه به نفرت و حس بد
ادعای همه چیز دانی میکنن و تو موضوعی که حتی
اندازه سر سوزن در موردش چیزی‌ نمیدونن و
چیزی بارشون نیست نظر میدن و عین دارکوب
مغزتو سوراخ میکنن.
آدما حقیرن.خیلی حقیرن.
ولی یه روز بالاخره زخم هات جوونه میزنن..
آی زندگی؛
این‌ها نفس کشیدن نیست!
نفس کشیدن نیست،
نفس کشیدن نیست،
ما از مرگ خالی و پر میشویم.
-گروس عبدالملکیان
نه بخشیدنِ تو و نه نبخشیدنِ تو،
هیچکدوم اعتمادِ از دست رفته‌ی من نسبت به آدما
و عمری که از من بردی رو بهم برنمیگردونن
ولی خب من نمیتونم ببخشمت.
تو بخش بزرگی از زندگی من بودی،
من واقعا برات ارزش و احترام قائل بودم،
ولی تو خرابش کردی و من هیچوقت نمیتونم
فراموش کنم تو چجوری منو زیر پاهات له کردی.
تو بخشی از طبیعتی.
من از نهایتِ شب حرف می‌زنم،
من از نهایتِ تاریکی،
و از نهایت شبِ حرف می‌زنم!
اگر به خانه‌ی من آمدی
برایِ من ای مهربان،
چراغ بیاور.
و یک دریچه که از آن
به ازدحامِ کوچه‌ی خوشبخت بنگرم...
-فروغ فرخزاد
سلام
حالت خوبه؟
امروز اومده بودم ببینمت ولی تو نیومدی
خیلی منتظرت موندما،خیلی...
چشمم به در خشک شد،جونم به لب رسید،
ولی تو نیومدی.
نمیدونم چندین بار با صدای پاهای یکی
دلم ریخت که شاید تو باشی،
نمیدونم چندصد بار ساعتو نگاه کردم،
اینم نمیدونم که این چندمین بار بود تو این
چند ماه که به هر دری زدم واسه دیدنت،
انگار همه‌ی درا قفله،
مغزمم قفل کرده ولی حقیقتا خسته نشدم،
هنوز میتونم کوچه هارو گز کنم واسه دیدنت،
هنوز میتونم برای چند دقیقه دیدنت خیابونای
این شهرو بالا پایین کنم.
از دور میبوسمت غریبِ آشنایِ من...
Koja Boodi
Mohsen Chavoshi
منو یادت بیار ،
هر جا تو تنهایی زمین خوردی...
@ShiyareMaqzam
و اما چیزی که اذیتم میکرد بی خبری از دلیلِ
غمگین بودنت نبود
این بود که من به عنوان هیچ کسی،
جایی تو زندگیت نداشتم که بخوام باهات صحبت کنم
و تلاش کنم برایِ بهتر شدنِ احوالت!
میدونی چی میگم؟
میدونی چقدر این اذیتم میکنه که وقتی غمگینی
نمیتونم اونی باشم که باهات حرف‌ میزنه و حالتو
خوب میکنه؟
بیا باهم بریم،دور شیم، فرار کنیم از اینجا...
بايد باور کنيم تنهایی
تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست
روزهای خسته‌ای که در خلوت خانه پير میشوی
و سال‌هايی که ثانيه به ثانيه از سر گذشته است.
تازه پی ميبريم
که تنهايی تلخ‌ترين بلای بودن نيست
چيزهای بدتری هم هست؛
دير آمدن،
دير آمدن...
-چارلز بوکوفسکی