من صدات زدم
کلی داد زدم و ازت خواستم نگام کنی
ببینی تو چه کثافتی گیر کردم و دارم دستو پا میزنم
ببینی چجوری خوردم زمین و گِلی شدم،
چجوری زخمی شدم و نیاز به کمکت دارم.
اما فایده داشت؟نه!
تو رفتی،پشت سرتو هم نگاه نکردی.
من موندم با یه تنِ زخمی و یه روحِ پاره پاره.

تو هیچوقت نمیفهمی با منو زندگیم چیکارکردی.
هیچوقت قرار نیست به خودت بیای و بخوای بفهمی که چیکار کردی،چطوری نابودم کردی.
وقتی هم بفهمی دیگه دیر شده،
دیگه نمیتونی جبران کنی
اصلا جبران شدنی نیست.
تو هیچجوره نمیتونی روزهای خوبی که میتونستم
داشته باشم ولی تو به لجن کشیدی‌ رو بهم برگردونی...

پلی کنید و از شنیدنش لذت ببرید:))))
@shiyareMaqzam

راستشو بخوای دیگه باور نمیکنم قراره یکی بیاد و بمونه
حس میکنم قرار نیست هیچوقت این اتفاق بی‌افته
آدما عوض میشن
یهو حرفای قشنگ قشنگشونو فراموش میکنن
یهو یادشون میره که قول داده بودن همیشه باشن
آره
دیگه موندن کسی رو باور نمیکنم
حرفای کسی رو هم باور نمیکنم
هیچکس مثل حرفاش نیست
هیچکس…

دلیلش را نمی‌دانم،
‏اما هر چه هست،
‏فکر کردن به تو ‏حالِ مرا خوب میکند...
‏-احمد عارف

تو شور و اشتیاقِ زندگیمی.
نمیدونم اگه روزی مطمئن شم شانسی برایِ حضورت
کنارم ، تو زندگیم ندارم چه بلایی سرم میاد...
نمیگم زندگی برام تموم میشه،
ولی مطمئن باش بی معنی میشه.
دیگه تلاشی برایِ سرپا موندن نمیکنم و میذارم
همونجور که خوردم زمین و پهن شدم کف آسفالت
زندگی راه خودشو بره تا به تهش برسه،
دیگه تلاشی برای بلند شدن نمیکنم.
دیگه مثل قبل نمیخندم،
سعی نمیکنم یاد بگیرم با آدما ارتباط بگیرم که
حرف زدن با تو هم برام راحت تر شه.
دیگه به بهونه‌ی به چشمِ تو اومدن سعی نمیکنم
خودمو بکشم بالا و بهترینِ خودم باشم
تلاشی برایِ زندگیم نمیکنم و میشم یه جنازه‌!
یه جنازه‌ که هنوز نفس میکشه.

روزای خوب کی قراره خودشونو نشون بدن؟
عمرمون رفت،وقتمون رفت،
دیگه حالِ نفس کشیدن هم برامون نمونده.
لباسامون کف اتاق پرته،صورتمون رنگ پریده‌ست،
هر روز سردرد و تنگی نفس.
لب پرتگاهیم و هر لحظه ممکنه یه سنگ زیر پامون
لیز بخوره و با سر پرت شیم ته دره.
واقعا می‌ارزه تجربه‌ی این روزای‌ پر از تنش و استرس؟

تو مال جاده های بی انتهایی 
نه این هوای سرد و بی روح و خالی...
@shiyareMaqzam

من تو خودم غرق شدم
تو سیاهی وجودم غرق شدم و دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
دیگه قرصای دکتر جواب نیست
دیگه خواب جواب نیست
من تو همین سیاهی میمیرم
و تو؟
تو هم فکر میکنی حال من داره خوب میشه
فکر میکنی همه چی داره درست میشه
فکر میکنی من دیگه به خودکشی فکر نمیکنم
منم میذارم با همین روند پیش بره
حتی نمیذارم بفهمی خیلی وقته که زنده نیستم.

قبول نداری خیلی معرکه است که از شرِ همه چیز
و همه کس خلاص شوی و بروی جایی که
هیچ‌ کس تو را نشناسد؟
گاهی دلم میخواهد همین کار را بکنم...
-هاروکی موراکامی

کاش صبح که بیدار میشم همه‌ی این روزا خواب باشه
این روزای پر از تنش،استرس،تنهایی،دلتنگی،بیخوابی،
این روزهای پر از سردرد و لرزشِ دستو و تپشِ قلب،
روزایی که توش هزار بار مرگ میاد جلو چشمام
فقط کابوس باشه.
فقط یه کابوس باشه و دیگه تجربه‌ش نکنم.
دوست دارم صبح که شد تو آغوشِ تو چشم باز کنم
بدونِ اینکه نگران اتفاقاتی که تو طول روز میوفته
باشم،
بدونِ اینکه کل روزو استرس بکشم.

چون خیلی قشنگه:))

تو مپندار که از عشقِ تو دل برگیرم،
یا به جای تو کسی جویم و در بر گیرم،
بعدِ صد سال اگر بر سرِ خاکم گذری،
پاره سازم کفن و زندگی از سر گیرم...
-جلال عضد