در قیامت کآفرینش خیمه بر محشر زنند
سکّۀ دولت به نام آل پیغمبر زنند
تشنگان وادی ایمان چو در کوثر رسند
از شعف دست طلب در دامن حیدر زنند
شهسواران در رکابِ راکبِ دلدل روند
خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند
هر که او چون حلقه نبوَد بر در حیدر مقیم
رهروان راه دین، چون حلقهاش بر در زنند
ره به منزل برد هر کو مذهب حیدر گرفت
آب حیوان یافت آنکو خضر را رهبر گرفت
#خواجوی_کرمانی #فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
سکّۀ دولت به نام آل پیغمبر زنند
تشنگان وادی ایمان چو در کوثر رسند
از شعف دست طلب در دامن حیدر زنند
شهسواران در رکابِ راکبِ دلدل روند
خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند
هر که او چون حلقه نبوَد بر در حیدر مقیم
رهروان راه دین، چون حلقهاش بر در زنند
ره به منزل برد هر کو مذهب حیدر گرفت
آب حیوان یافت آنکو خضر را رهبر گرفت
#خواجوی_کرمانی #فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
قصیده بینظیر استاد بزرگ قرن دهم ، #بابافغانی_شیرازی در #فضائل مولای متقیان #امیرالمؤمنین
و #تبری از غاصبان خلافت و بیان #مطاعن #ابوبکر و #عمر لعنةاللهعلیهماوعلیأتباعهما
@Shere_Fakher110
و #تبری از غاصبان خلافت و بیان #مطاعن #ابوبکر و #عمر لعنةاللهعلیهماوعلیأتباعهما
@Shere_Fakher110
ای خواب به چشمی که نمیخفت بیا
ای خنده به غنچهای که نشکفت بیا
دیوار و درِ کوفه زبان شد که بمان
امّا ز جنان، فاطمه میگفت: بیا...
#علی_انسانی #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
ای خنده به غنچهای که نشکفت بیا
دیوار و درِ کوفه زبان شد که بمان
امّا ز جنان، فاطمه میگفت: بیا...
#علی_انسانی #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
طبیبا وا مکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را
طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را
طبیبا نسخه ننویسی که باید
اجل بر چیند امشب بسترم را
ببند آنگونه فرقم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد بود شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را
درود زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
#غلامرضا_سازگار #شهادت_مولا
#مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
مسوزان قلب زینب دخترم را
طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را
طبیبا نسخه ننویسی که باید
اجل بر چیند امشب بسترم را
ببند آنگونه فرقم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد بود شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را
درود زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
#غلامرضا_سازگار #شهادت_مولا
#مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
هنگام فلق که آن شبِ غاسق رفت
خونین به هوای یارِ خود، عاشق رفت
تقدیر چنین بود که اندر شب قدر
قرآنِ خموش آمد و ناطق رفت...
#قیصر_امینپور #شهادت_مولا
#مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
خونین به هوای یارِ خود، عاشق رفت
تقدیر چنین بود که اندر شب قدر
قرآنِ خموش آمد و ناطق رفت...
#قیصر_امینپور #شهادت_مولا
#مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
#شهادت_مولا
شب وصل است و رسیدهاست ز ره، دلدارش
«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش»
چاه و ویرانه و نخلستان پرسند ز هم
چه شد آهِ سحر و نغمهٔ استغفارش؟
شب گذشتهاست ، یتیمان علی جمع کنید
بستری را که گرفتهاست شفا بیمارش
بعد سی سال دعایش به اجابت برسید
جان برون آمده با نالهٔ آتشبارش*
زخمِ سر در غم او پردهدری کرد، ارنه
خون دل خورد همه عمر و نکرد اظهارش
بیزبان خواست یکی محرم راز و، چو نیافت
در دلِ شب به دلِ چاه سپرد اسرارش
آخر این با که توان گفت که یک مرد غیور
نتوانست حمایت کند از دلدارش!
عوضِ هر سخنی ، گفت: بیا فضه بیا
کار من نیست... تو بگشای گره از کارش
🔻
زیر لب زمزمهای دارد اگر گوش کنید
چیست؟ نجوای دلی غمزده با غمخوارش:
آمدم کوفه، نبینم دگر آن منزل را
که تو فریاد زدی بین در و دیوارش
حال با پای خودت آمدهای ای گل من
چه گلی؟!... لالهصفت داغ به دو رخسارش
دیده بر روی پیمبر به چه رو باز کنم؟
فاطمه بود امانت، من امانتدارش
اینک ای کوفه علی نیز امانت به تو داد
هان مبادا بکشانی به سر بازارش...
==============
* نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
#رحیق #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
شب وصل است و رسیدهاست ز ره، دلدارش
«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش»
چاه و ویرانه و نخلستان پرسند ز هم
چه شد آهِ سحر و نغمهٔ استغفارش؟
شب گذشتهاست ، یتیمان علی جمع کنید
بستری را که گرفتهاست شفا بیمارش
بعد سی سال دعایش به اجابت برسید
جان برون آمده با نالهٔ آتشبارش*
زخمِ سر در غم او پردهدری کرد، ارنه
خون دل خورد همه عمر و نکرد اظهارش
بیزبان خواست یکی محرم راز و، چو نیافت
در دلِ شب به دلِ چاه سپرد اسرارش
آخر این با که توان گفت که یک مرد غیور
نتوانست حمایت کند از دلدارش!
عوضِ هر سخنی ، گفت: بیا فضه بیا
کار من نیست... تو بگشای گره از کارش
🔻
زیر لب زمزمهای دارد اگر گوش کنید
چیست؟ نجوای دلی غمزده با غمخوارش:
آمدم کوفه، نبینم دگر آن منزل را
که تو فریاد زدی بین در و دیوارش
حال با پای خودت آمدهای ای گل من
چه گلی؟!... لالهصفت داغ به دو رخسارش
دیده بر روی پیمبر به چه رو باز کنم؟
فاطمه بود امانت، من امانتدارش
اینک ای کوفه علی نیز امانت به تو داد
هان مبادا بکشانی به سر بازارش...
==============
* نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
#رحیق #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
آن حاکمی که یادِ فقیران کشورش
ناخفته سیر، یک شب از آن خشک نان، یکیست
شاهی که داشت شوق یتیمی، رعیتش
تا باشدش چو او پدری مهربان، یکیست
آن محورِ ثباتِ عوالم که در عزاش
رفت از قرار، ارض و سما هردوان، یکیست
آن مایۀ فراغت جانها که در غمش
از ساکنان چرخ برآمد فغان، یکیست
آن اسوۀ فتوت و رادی که میکند
با قاتلش معاملۀ میهمان، یکیست...
#رحیق #فضائل #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
ناخفته سیر، یک شب از آن خشک نان، یکیست
شاهی که داشت شوق یتیمی، رعیتش
تا باشدش چو او پدری مهربان، یکیست
آن محورِ ثباتِ عوالم که در عزاش
رفت از قرار، ارض و سما هردوان، یکیست
آن مایۀ فراغت جانها که در غمش
از ساکنان چرخ برآمد فغان، یکیست
آن اسوۀ فتوت و رادی که میکند
با قاتلش معاملۀ میهمان، یکیست...
#رحیق #فضائل #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
#شهادت_مولا
کنار من، صدفِ دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی، شرر نکنید
ازآن خرابه که شبها گذرگهِ من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
ز کوچهای که گرفتند راه مادرتان
تمام عمر، شما هم چو من گذر نکنید
#مرثیه #امیرالمؤمنین
#علی_انسانی
@Shere_Fakher110
کنار من، صدفِ دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی، شرر نکنید
ازآن خرابه که شبها گذرگهِ من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
ز کوچهای که گرفتند راه مادرتان
تمام عمر، شما هم چو من گذر نکنید
#مرثیه #امیرالمؤمنین
#علی_انسانی
@Shere_Fakher110
#ابن_سنان_الخفاجي المتوفى ٤٦٦:
إن يحسُدوك على علوِّك عنهمُ
فدليلُ كلِّ فضيلةٍ حُسّادُها
يا أمةً كفرتْ وفي أفواهِها الـ
قرآنُ فيه ضلالُها ورشادُها
أعَلَى المنابرِ تُعلِنونَ بسبّهِ
وبسيفهِ نُصِبتْ لكم أعوادُها؟!
تلك الضغائنُ بينكم بدريةٌ
قُتِلَ الحسينُ وما خَبَتْ أحقادُها
واللهِ لولا تيمُها وعديُّها
فَرِقَ الخلافَ يزيدُها وزيادُها
ضَرَبَتْكُمُ في كربلاءَ صوارمٌ
يومَ السقيفةِ مُزِّقَتْ أغمادُها
#عربی #امیرالمؤمنین
#اول_مظلوم #خشت_کج_سقیفه
@Shere_Fakher110
إن يحسُدوك على علوِّك عنهمُ
فدليلُ كلِّ فضيلةٍ حُسّادُها
يا أمةً كفرتْ وفي أفواهِها الـ
قرآنُ فيه ضلالُها ورشادُها
أعَلَى المنابرِ تُعلِنونَ بسبّهِ
وبسيفهِ نُصِبتْ لكم أعوادُها؟!
تلك الضغائنُ بينكم بدريةٌ
قُتِلَ الحسينُ وما خَبَتْ أحقادُها
واللهِ لولا تيمُها وعديُّها
فَرِقَ الخلافَ يزيدُها وزيادُها
ضَرَبَتْكُمُ في كربلاءَ صوارمٌ
يومَ السقيفةِ مُزِّقَتْ أغمادُها
#عربی #امیرالمؤمنین
#اول_مظلوم #خشت_کج_سقیفه
@Shere_Fakher110
لبِ بت، گر به تصدیق کمالش #یاعلی گوید
به نوری آشنا گردد که آرد کعبه ایمانش
به کعبه، پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید
عقیقه جز ذبیح الله نپْسندند قربانش
#فضائل #امیرالمؤمنین
#بیدل_دهلوی
@Shere_Fakher110
به نوری آشنا گردد که آرد کعبه ایمانش
به کعبه، پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید
عقیقه جز ذبیح الله نپْسندند قربانش
#فضائل #امیرالمؤمنین
#بیدل_دهلوی
@Shere_Fakher110
وَعَلَى الأُفْقِ مِن دِماء الشّهيدَيـْ
ـنِ عَليٍّ وَنَجلِهِ شاهدانِ
فَهُما في أواخِرِ اللّيلِ فَجْرا
نِ وَفِي أُولَياتِهِ شَفَقانِ
#أبوالعلاء_المعري #عربی
#امیرالمؤمنین #امام_حسین
@Shere_Fakher110
ـنِ عَليٍّ وَنَجلِهِ شاهدانِ
فَهُما في أواخِرِ اللّيلِ فَجْرا
نِ وَفِي أُولَياتِهِ شَفَقانِ
#أبوالعلاء_المعري #عربی
#امیرالمؤمنین #امام_حسین
@Shere_Fakher110
بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای
که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست
هرآنکه روی خدا را به چشم میخواهد
بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست
اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است
نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست
دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار
همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست
اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار
مگس نهاده همان نقطهای که بر سر اوست!
کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد
به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست
برادرند به صورت، ولیک در معنا
همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست
#ملکالشعرای_صبوری
#فضائل #امیرالمؤمنین
#تبری #مطاعن
@Shere_Fakher110
که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست
هرآنکه روی خدا را به چشم میخواهد
بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست
اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است
نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست
دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار
همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست
اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار
مگس نهاده همان نقطهای که بر سر اوست!
کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد
به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست
برادرند به صورت، ولیک در معنا
همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست
#ملکالشعرای_صبوری
#فضائل #امیرالمؤمنین
#تبری #مطاعن
@Shere_Fakher110
💠 حقی که پامال شد...
✨هنَّادُ بْنُ السَّرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِ فِي الْمَنَامِ فَقَالَ لِي: يَا هَنَّادُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ! قَالَ: أَنْشِدْنِي قَوْلَ الْكُمَيْت:
🔸و يَوْمَ الدَّوْحِ دَوْحِ غَدِيرِ خُمٍ
أَبَانَ لَنَا الْوَلايَةَ لَوْ أُطِيعَا
وَ لَكِنَّ الرِّجَالَ تَبَايَعُوهَا
فَلَمْ أَرَ مِثْلَهَا أَمْراً شَنِيعاً
↩️ قالَ: فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ لِي: خُذْ إِلَيْكَ يَا هَنَّادُ. فَقُلْتُ: هَاتِ يَا سَيِّدِي فَقَالَ علیه السلام🔻
🔸و لَمْ أَرَ مِثْلَ ذاكَ الْيَوْمِ يَوْماً
وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا...
📌هنّاد بن سری میگوید:
امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب زیارت کردم؛ به من فرمود ای هنّاد!
عرض کردم: امر بفرمایید یاامیرالمؤمنین!
فرمود: برایم بخوان شعر کمیت را که میگوید:
🔸روز غدیر.. روزی بود که پیامبر، ندای ولایتِ ما را به گوش همگان رسانید..
اما آن جماعت، حق ما را مصادره کردند..
و چنان فاجعهای به بار آوردند که نظیرش را سراغ ندارم!
↩️ من حسب الامر حضرت شروع کردم به خواندن شعر کمیت؛
تا این دو بیت تمام شد، فرمود:
این بیت را هم اضافه کن:
🔸نه روزی به مبارکی و بزرگیِ روز #غدیر سراغ دارم،
و نه حقّی که با چنان عظمت پایمال گردد!
📗بحارالانوار، ج۲۶ ص۲۳۰
#اول_مظلوم #امیرالمؤمنین
#خشت_کج_سقیفه
#وحدت #تبری
@Shere_Fakher110
✨هنَّادُ بْنُ السَّرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِ فِي الْمَنَامِ فَقَالَ لِي: يَا هَنَّادُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ! قَالَ: أَنْشِدْنِي قَوْلَ الْكُمَيْت:
🔸و يَوْمَ الدَّوْحِ دَوْحِ غَدِيرِ خُمٍ
أَبَانَ لَنَا الْوَلايَةَ لَوْ أُطِيعَا
وَ لَكِنَّ الرِّجَالَ تَبَايَعُوهَا
فَلَمْ أَرَ مِثْلَهَا أَمْراً شَنِيعاً
↩️ قالَ: فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ لِي: خُذْ إِلَيْكَ يَا هَنَّادُ. فَقُلْتُ: هَاتِ يَا سَيِّدِي فَقَالَ علیه السلام🔻
🔸و لَمْ أَرَ مِثْلَ ذاكَ الْيَوْمِ يَوْماً
وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا...
📌هنّاد بن سری میگوید:
امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب زیارت کردم؛ به من فرمود ای هنّاد!
عرض کردم: امر بفرمایید یاامیرالمؤمنین!
فرمود: برایم بخوان شعر کمیت را که میگوید:
🔸روز غدیر.. روزی بود که پیامبر، ندای ولایتِ ما را به گوش همگان رسانید..
اما آن جماعت، حق ما را مصادره کردند..
و چنان فاجعهای به بار آوردند که نظیرش را سراغ ندارم!
↩️ من حسب الامر حضرت شروع کردم به خواندن شعر کمیت؛
تا این دو بیت تمام شد، فرمود:
این بیت را هم اضافه کن:
🔸نه روزی به مبارکی و بزرگیِ روز #غدیر سراغ دارم،
و نه حقّی که با چنان عظمت پایمال گردد!
📗بحارالانوار، ج۲۶ ص۲۳۰
#اول_مظلوم #امیرالمؤمنین
#خشت_کج_سقیفه
#وحدت #تبری
@Shere_Fakher110
يا يومَ (خُمٍّ) قد خَلُدتَ دَويَّا
يومٌ بهِ أعلى العليُّ عليَّا
هوَ ذا أميرُ المؤمنينَ فبادِرُوا
واصغُوا لهُ فهو اﻹمامُ وَصيَّا
#غدیر #فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
يومٌ بهِ أعلى العليُّ عليَّا
هوَ ذا أميرُ المؤمنينَ فبادِرُوا
واصغُوا لهُ فهو اﻹمامُ وَصيَّا
#غدیر #فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
گر ز بحر فيض تو برداشتی يک قطره آب
تاقيامت گوهر رخشنده باريدی سحاب
در نقابت خلق ديدند و خدايت خواندهاند
خود خدا داند چه خوانندت چو برگيری نقاب!
#فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
تاقيامت گوهر رخشنده باريدی سحاب
در نقابت خلق ديدند و خدايت خواندهاند
خود خدا داند چه خوانندت چو برگيری نقاب!
#فضائل #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
ای ماهِ چارده، چه بلند است جای تو!
گویی نشسته هفت فلک زیر پای تو
بر بامِ آن خدیوِ همایون چو بَر شدی
خورشید راست غبطه به فرّ همای تو
از خاک آن حرم کنی ار التماسِ نور
خورشید بی مضایقه گردد گدای تو
ای چرخ، پیش مرقد شمسِ ولا، یکیست
مهرِ تو، زهرۀ تو، مهِ تو، سُهای تو
ای بدر! آفتابِ اُحُد را چو ذرّه باش
تا در سپهرِ حُسن دهد اعتلای تو
کن سجده بر مزارِ ولینعمتی که هست
از یمنِ او، وجودِ تو و روشنای تو
در بقعۀ منورهاش نیک کن نظر
تا دانی از کجا شده تابان ضیای تو
شمس الضحا در آن دل خاک آرمیده است
گر پرتوی از او نکنی وام، وای تو
از زحمتِ کَلَف شوی آسوده، رخ بسای
بر خاک او، که نیست جز آنجا، شفای تو
در پیشِ نیّرِ ازل از خویش دم مزن
ورنه فلک بخندد از این ادعای تو
پایین بیا و بوسه بزن خاکِ شاه را
بر قبّه جا مکن که نه آنجاست جای تو
گر جز برای رُفتنِ گنبد برآمدی
حقا که جز محاق نباشد سزای تو
*
باری، سلام ما برسان و بگو: شها
تا چند بی نصیب بمانَد گدای تو؟!
دستی پیِ شفاعتم از آستین برآر
ای آنکه هست عینِ اجابت، دعای تو
گر حاجتم نگشته مقدر، مرا چه باک
کی میجهد قَدَر ز کمندِ قضای تو؟!
این عبدِ تنگ حوصله مپسند تا شود
نومید از عنایت بی انتهای تو
گر نیست جز به معجزه سامان کار من
بسم اللَّـه! این تو و یدِ معجزنمای تو
یک سال بیش رفت و سگِ پاشکستهای
بردوختهاست دیده به دست عطای تو
بیگانهوار از در خویشم مران که من
خود بودهام ز روز الست آشنای تو
گفتم من این دعا به زبانی که لایزال
گردیده در دهان به ثنا و رثای تو
بر درگهت نشسته جهانی، #رحیق هم
تا زین میانه با که بُوَد اعتنای تو
#قصیده #فضائل #امیرالمؤمنین
#زیارت #حرم #نجف
@Shere_Fakher110
گویی نشسته هفت فلک زیر پای تو
بر بامِ آن خدیوِ همایون چو بَر شدی
خورشید راست غبطه به فرّ همای تو
از خاک آن حرم کنی ار التماسِ نور
خورشید بی مضایقه گردد گدای تو
ای چرخ، پیش مرقد شمسِ ولا، یکیست
مهرِ تو، زهرۀ تو، مهِ تو، سُهای تو
ای بدر! آفتابِ اُحُد را چو ذرّه باش
تا در سپهرِ حُسن دهد اعتلای تو
کن سجده بر مزارِ ولینعمتی که هست
از یمنِ او، وجودِ تو و روشنای تو
در بقعۀ منورهاش نیک کن نظر
تا دانی از کجا شده تابان ضیای تو
شمس الضحا در آن دل خاک آرمیده است
گر پرتوی از او نکنی وام، وای تو
از زحمتِ کَلَف شوی آسوده، رخ بسای
بر خاک او، که نیست جز آنجا، شفای تو
در پیشِ نیّرِ ازل از خویش دم مزن
ورنه فلک بخندد از این ادعای تو
پایین بیا و بوسه بزن خاکِ شاه را
بر قبّه جا مکن که نه آنجاست جای تو
گر جز برای رُفتنِ گنبد برآمدی
حقا که جز محاق نباشد سزای تو
*
باری، سلام ما برسان و بگو: شها
تا چند بی نصیب بمانَد گدای تو؟!
دستی پیِ شفاعتم از آستین برآر
ای آنکه هست عینِ اجابت، دعای تو
گر حاجتم نگشته مقدر، مرا چه باک
کی میجهد قَدَر ز کمندِ قضای تو؟!
این عبدِ تنگ حوصله مپسند تا شود
نومید از عنایت بی انتهای تو
گر نیست جز به معجزه سامان کار من
بسم اللَّـه! این تو و یدِ معجزنمای تو
یک سال بیش رفت و سگِ پاشکستهای
بردوختهاست دیده به دست عطای تو
بیگانهوار از در خویشم مران که من
خود بودهام ز روز الست آشنای تو
گفتم من این دعا به زبانی که لایزال
گردیده در دهان به ثنا و رثای تو
بر درگهت نشسته جهانی، #رحیق هم
تا زین میانه با که بُوَد اعتنای تو
#قصیده #فضائل #امیرالمؤمنین
#زیارت #حرم #نجف
@Shere_Fakher110
وامی از قرآن صامت، برای ستایش قرآن ناطق:
أبا حسنٍ أنت عینُ الإله
علی الخلقِ والاُذنُ الواعیه
تَراهم وتسمعُ نجواهمُ
فهَل عنك تَعزُبُ مِن خافیه؟!
وأنت مُدیرُ رَحَی الکائنات
وقطبٌ لأفلاکها الجاریه
فإن شئتَ تَشفَعُ یومَ الحساب
وإن شئتَ تَسفَعُ بالنّاصیه
وأنت الّذی اُمَمُ الأنبیاء
تَوَلَّتْكَ في الأعْصُرِ الخالیه
وکُلُّ الخلائقِ یومَ النُّشور
لَدَیْك إذا حُشِرَتْ جاثیه
فَمَنْ بِك قد تَمَّ إیمانُه
فَبُشْراهُ في عِیشَةٍ راضیه
بِحَوضِك یُسقَی ومِن بعدِ ذا
یُساقُ إلی جَنّةٍ عالیه
وأمّا الّذین تَولَّوا سِواك
فما همْ مِن الفِرقَةِ النّاجیه
یَجیئونَ لِلحَشرِ سُودَ الوُجوه
یُساقونَ دَعّاً إلی الهاویه.
▫️▫️▫️
📗ادب الطّف ج۸ ص۱۰۵
#سید_جعفر_حلی #عربی
#فضائل #امیرالمؤمنین
#تبری
@Shere_Fakher110
أبا حسنٍ أنت عینُ الإله
علی الخلقِ والاُذنُ الواعیه
تَراهم وتسمعُ نجواهمُ
فهَل عنك تَعزُبُ مِن خافیه؟!
وأنت مُدیرُ رَحَی الکائنات
وقطبٌ لأفلاکها الجاریه
فإن شئتَ تَشفَعُ یومَ الحساب
وإن شئتَ تَسفَعُ بالنّاصیه
وأنت الّذی اُمَمُ الأنبیاء
تَوَلَّتْكَ في الأعْصُرِ الخالیه
وکُلُّ الخلائقِ یومَ النُّشور
لَدَیْك إذا حُشِرَتْ جاثیه
فَمَنْ بِك قد تَمَّ إیمانُه
فَبُشْراهُ في عِیشَةٍ راضیه
بِحَوضِك یُسقَی ومِن بعدِ ذا
یُساقُ إلی جَنّةٍ عالیه
وأمّا الّذین تَولَّوا سِواك
فما همْ مِن الفِرقَةِ النّاجیه
یَجیئونَ لِلحَشرِ سُودَ الوُجوه
یُساقونَ دَعّاً إلی الهاویه.
▫️▫️▫️
📗ادب الطّف ج۸ ص۱۰۵
#سید_جعفر_حلی #عربی
#فضائل #امیرالمؤمنین
#تبری
@Shere_Fakher110
#شهادت_مولا
شب وصل است و رسیدهاست ز ره، دلدارش
«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش»
چاه و ویرانه و نخلستان پرسند ز هم
چه شد آهِ سحر و نغمهٔ استغفارش؟
شب گذشتهاست ، یتیمان علی جمع کنید
بستری را که گرفتهاست شفا بیمارش
بعد سی سال دعایش به اجابت برسید
جان برون آمده با نالهٔ آتشبارش*
زخمِ سر در غم او پردهدری کرد، ارنه
خون دل خورد همه عمر و نکرد اظهارش
بیزبان خواست یکی محرم راز و، چو نیافت
در دلِ شب به دلِ چاه سپرد اسرارش
آخر این با که توان گفت که یک مرد غیور
نتوانست حمایت کند از دلدارش!
عوضِ هر سخنی ، گفت: بیا فضه بیا
کار من نیست... تو بگشای گره از کارش
🔻
زیر لب زمزمهای دارد اگر گوش کنید
چیست؟ نجوای دلی غمزده با غمخوارش:
آمدم کوفه، نبینم دگر آن منزل را
که تو فریاد زدی بین در و دیوارش
حال با پای خودت آمدهای ای گل من
چه گلی؟!... لالهصفت داغ به دو رخسارش
دیده بر روی پیمبر به چه رو باز کنم؟
فاطمه بود امانت، من امانتدارش
اینک ای کوفه علی نیز امانت به تو داد
هان مبادا بکشانی به سر بازارش...
==============
* نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
#رحیق #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
شب وصل است و رسیدهاست ز ره، دلدارش
«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش»
چاه و ویرانه و نخلستان پرسند ز هم
چه شد آهِ سحر و نغمهٔ استغفارش؟
شب گذشتهاست ، یتیمان علی جمع کنید
بستری را که گرفتهاست شفا بیمارش
بعد سی سال دعایش به اجابت برسید
جان برون آمده با نالهٔ آتشبارش*
زخمِ سر در غم او پردهدری کرد، ارنه
خون دل خورد همه عمر و نکرد اظهارش
بیزبان خواست یکی محرم راز و، چو نیافت
در دلِ شب به دلِ چاه سپرد اسرارش
آخر این با که توان گفت که یک مرد غیور
نتوانست حمایت کند از دلدارش!
عوضِ هر سخنی ، گفت: بیا فضه بیا
کار من نیست... تو بگشای گره از کارش
🔻
زیر لب زمزمهای دارد اگر گوش کنید
چیست؟ نجوای دلی غمزده با غمخوارش:
آمدم کوفه، نبینم دگر آن منزل را
که تو فریاد زدی بین در و دیوارش
حال با پای خودت آمدهای ای گل من
چه گلی؟!... لالهصفت داغ به دو رخسارش
دیده بر روی پیمبر به چه رو باز کنم؟
فاطمه بود امانت، من امانتدارش
اینک ای کوفه علی نیز امانت به تو داد
هان مبادا بکشانی به سر بازارش...
==============
* نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
#رحیق #مرثیه #امیرالمؤمنین
@Shere_Fakher110
آیینهی کبریا علی بود
مرآت خدانما علی بود
پیری که به بر نمود تشریف
از خلعت «هل اتی» علی بود
شاهی که به سر نهاد دیهیم
از افسر «إنّما»، علی بود
هر نامه که شد فرود از حق
در مدحت مرتضی علی بود
هر جلوه که کرد چهرهی دوست
بر خاطر اولیا، علی بود
هر نامه که از خدایْ جبریل
آورد به مصطفی علی بود
یک حرف بس است اگر کسی هست
در خانه، که حرف «با» علی بود
آن نقطهی «با» که پیش یکتا
پشتش به دعا دوتا، علی بود
آن کس که به نام اوست «بسمل»
بر مصحف إصطفا، علی بود
با ختم رسل عیان و، پنهان
با سایر انبیا، علی بود
دستی که به جود، کشتی نوح
آورد به استوا، علی بود
آن کو به خلیلْ نار نمرود
بنمود گل و گیا، علی بود
آن حرف ندا که گفت یونس
در ظلمت بحر، یا علی بود
آن کس که به دستش از دل حوت
ذوالنّون بشد رها، علی بود
آن کس که عصا به دست موسی
بنمود چو اژدها، علی بود
کام همه را روا علی بود
درد همه را دوا علی بود
بر دوش نبی که برتر از عرش
آن کس که نمود جا، علی بود
آن کش به احد نمود احمد
از «نادعلی» ندا ، علی بود
مقصود ز طوف حجّ و عمره
وز کعبه و از منا ، علی بود
مطلوب ز رکن و زمزم و حجر
از مروه و از صفا، علی بود
شایستهی «هل اتی» علی بود
زیبندهی «لافتی» علی بود
آن پردهفکن که پرده برداشت
از «لو کُشِفَ الغِطا»، علی بود
بر موضع خاتم نبوّت
آن کس که نهاد پا، علی بود
مجموعهی ماسوی علی بود
أنموذج ماورا علی بود
هم اول و مبتدا علی بود
هم غایت و منتهی علی بود
گر پرده ز چهره برفکندی
گفتی همه کس خدا علی بود
بی پرده بگو علی خدا نیست
لیكن ز خدای هم جدا نیست
#فضائل #امیرالمؤمنین
#میرزا_حبیب_خراسانی
@Shere_Fakher110
مرآت خدانما علی بود
پیری که به بر نمود تشریف
از خلعت «هل اتی» علی بود
شاهی که به سر نهاد دیهیم
از افسر «إنّما»، علی بود
هر نامه که شد فرود از حق
در مدحت مرتضی علی بود
هر جلوه که کرد چهرهی دوست
بر خاطر اولیا، علی بود
هر نامه که از خدایْ جبریل
آورد به مصطفی علی بود
یک حرف بس است اگر کسی هست
در خانه، که حرف «با» علی بود
آن نقطهی «با» که پیش یکتا
پشتش به دعا دوتا، علی بود
آن کس که به نام اوست «بسمل»
بر مصحف إصطفا، علی بود
با ختم رسل عیان و، پنهان
با سایر انبیا، علی بود
دستی که به جود، کشتی نوح
آورد به استوا، علی بود
آن کو به خلیلْ نار نمرود
بنمود گل و گیا، علی بود
آن حرف ندا که گفت یونس
در ظلمت بحر، یا علی بود
آن کس که به دستش از دل حوت
ذوالنّون بشد رها، علی بود
آن کس که عصا به دست موسی
بنمود چو اژدها، علی بود
کام همه را روا علی بود
درد همه را دوا علی بود
بر دوش نبی که برتر از عرش
آن کس که نمود جا، علی بود
آن کش به احد نمود احمد
از «نادعلی» ندا ، علی بود
مقصود ز طوف حجّ و عمره
وز کعبه و از منا ، علی بود
مطلوب ز رکن و زمزم و حجر
از مروه و از صفا، علی بود
شایستهی «هل اتی» علی بود
زیبندهی «لافتی» علی بود
آن پردهفکن که پرده برداشت
از «لو کُشِفَ الغِطا»، علی بود
بر موضع خاتم نبوّت
آن کس که نهاد پا، علی بود
مجموعهی ماسوی علی بود
أنموذج ماورا علی بود
هم اول و مبتدا علی بود
هم غایت و منتهی علی بود
گر پرده ز چهره برفکندی
گفتی همه کس خدا علی بود
بی پرده بگو علی خدا نیست
لیكن ز خدای هم جدا نیست
#فضائل #امیرالمؤمنین
#میرزا_حبیب_خراسانی
@Shere_Fakher110
این پایه که عقل و هنرش نام نهادند
سرمایۀ فتح و ظفرش نام نهادند
دیدم همه بی دانشی و بیخبری بود
از شعبده علم و خبرش نام نهادند
خودبینی و کبر و حسد و عجب و ریا بود
دانشوری و فضل و فرش نام نهادند
بر خاک فتاد از مه و از مهر، فروغی
این بیخردان سیم و زرش نام نهادند
خون شد دل خورشید ز بی برگیِ این خاک
از عشوه عقیق و گهرش نام نهادند
راز دل افلاک به یک مشت گل و خاک
بنهفته به صورت بشرش نام نهادند
گه یوسف و یعقوب، گهی شیث و گه ایوب
گه نوح و گهی بوالبشرش نام نهادند
گه خواجۀ لولاک، گهی خسرو افلاک
گه بابِ شبیر و شبرش نام نهادند
خواندند گهی خواجۀ هر منعم و درویش
گه خالقِ هر خیر و شرش نام نهادند
القصه که از تابش رخسار علی بود
یک جلوه که شمس و قمرش نام نهادند
یک نقطۀ تاریک حجاب رخ او شد
از خلق دو عالم، عمرش نام نهادند
زاده ز دمش آدم و او زاده ز آدم
گاهی پدر و گه پسرش نام نهادند
از زلف و رخ او به دلِ چرخ، خیالی
تابید که شام و سحرش نام نهادند
#امیرالمؤمنین
#میرزا_حبیب_خراسانی
#فضائل #مطاعن #تبری
@Shere_Fakher110
سرمایۀ فتح و ظفرش نام نهادند
دیدم همه بی دانشی و بیخبری بود
از شعبده علم و خبرش نام نهادند
خودبینی و کبر و حسد و عجب و ریا بود
دانشوری و فضل و فرش نام نهادند
بر خاک فتاد از مه و از مهر، فروغی
این بیخردان سیم و زرش نام نهادند
خون شد دل خورشید ز بی برگیِ این خاک
از عشوه عقیق و گهرش نام نهادند
راز دل افلاک به یک مشت گل و خاک
بنهفته به صورت بشرش نام نهادند
گه یوسف و یعقوب، گهی شیث و گه ایوب
گه نوح و گهی بوالبشرش نام نهادند
گه خواجۀ لولاک، گهی خسرو افلاک
گه بابِ شبیر و شبرش نام نهادند
خواندند گهی خواجۀ هر منعم و درویش
گه خالقِ هر خیر و شرش نام نهادند
القصه که از تابش رخسار علی بود
یک جلوه که شمس و قمرش نام نهادند
یک نقطۀ تاریک حجاب رخ او شد
از خلق دو عالم، عمرش نام نهادند
زاده ز دمش آدم و او زاده ز آدم
گاهی پدر و گه پسرش نام نهادند
از زلف و رخ او به دلِ چرخ، خیالی
تابید که شام و سحرش نام نهادند
#امیرالمؤمنین
#میرزا_حبیب_خراسانی
#فضائل #مطاعن #تبری
@Shere_Fakher110