اشعار فاخر آئینی (فارسی و عربی)
295 subscribers
14 photos
2 links
کیفیت را مقدم بر کمّیت می‌دانیم. امید آنکه این تفکر ، برای نوکران اهل بیت (علیهم‌السلام) فرهنگ شود.
Download Telegram
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃
🍃

امام اوست...




قسم به خالقِ بيچون و صدرِ بدرِ اَنام
که بعدِ سيّدِ کونين، حیدر است امام


امام اوست، به حکم خدا و قولِ رسول
که مستحقّ امامت بُوَد، به نصّ کلام


امام اوست، که قائم بُوَد به حجّتِ خويش
چراغِ عاريت از ديگری نگيرد وام


امام اوست که بخشيد سر، به روزِ مصاف
بدان اميد، که بيگانه را برآيد کام


امام اوست که قرصِ خور از اشارت او
به جای فرضِ پسین بازگشت از رهِ شام


امام اوست که انگشتری به سائل داد
نهاد مُهرِ رضا بر لب و نخورد طعام


امام اوست، که داند رموزِ منطق طير
نه آنکه رهزن مردم شود، به دانه و دام


امام اوست، که دست بريده کرد دُرست
نه آنکه کرد، به صد حيله وصله بر اندام


امام اوست، که خلقِ جهان غلامِ وی‌اند
نه آنکه از هوس افتد، به زير بار غلام


تو ايکه اهل حسد را امام می‌دانی
گشای چشم بصيرت، اگر نه‌ای سرسام


کدام از آن دو سه در حلّ مشکلاتِ یکی
به علم و فضل و هنر داد خصم را الزام؟


کدام از آن دو سه بيگانه، در طريقِ صواب
نهاده‌اند به انصاف و آشنائی گام؟


کدام از آن دو سه یک روز در مصاف و نبرد
به قصدِ دشمن دین، برفروخت برقِ حسام؟


من آن امام نخواهم، که بهرِ باغ فدک
کُند ز حرص، به فرزند مصطفی اِبرام


من آن امام نخواهم، که آتش افروزد
بر آستانۀ کهفِ انام و صدرِ کرام


حديثِ عایشه بگذار و، بیعتِ اجماع
چه اعتبار به قول زن و تعصّب عام؟!


خسی اگر بگُزينند، ناکسان از جهل
مطيع او نتوان شد، به اعتقادِ عوام


ميانۀ حق و باطل، چگونه فرق کند؟
مقلّدی که نداند، حلال را ز حرام


چه خيزد از دو سه نااهل، در علفزاری؟
يکی گسسته مهار و يکی فکنده لجام


اسير چاه طبيعت، کجا خبر دارد؟
که مُبطلات کدام است و واجبات کدام


در آن زمان که خلافت به دستِ ايشان بود
مدار کار شريعت نداشت هیچ نظام


دو روزه مهلتِ ايّامِ این سيه‌بختان
ز اقتضای زمان بود و، گردِش ايّام


هزار شُکر، که این اعتبارِ بی‌بنياد
چو عمرِ کوتهِ دون همّتان، نداشت دوام


زند معاويه در آتشِ جهنّم سر
چو ذوالفقارِ علی، سر برآورَد ز نيام


به مبدعی که مُسمّا به اسم الله است
به نورِ معرفتِ ذوالجلال و الاکرام


به گوهرِ صدفِ کائنات، يعنی دل
به انبيای کرام و به اوليای عظام


که در حريم دلم داشت بامداد ازل
فروغِ روشنیِ مهرِ اهل بيت، مقام

#فغانی از ازل آورده، مِهر حيدر و آل
به خود نساخته از بهر التفاتِ عوام


سفينۀ دلم از مدح شاه، پُر گهر است
گواهِ حال، بدين علم، عالمِ عَلاّم


به طوفِ کعبۀ اسلام، تا چو اهل صفا
کبوتران حريم حرم، کنند مقام،


شکسته باد دلِ خارجی چو طرّۀ دال
خمیده باد قدِ ناصبی چو حلقۀ لام




#بابافغانی_شیرازی
#قصیده #فضائل #امیرالمؤمنین
#مطاعن #تبری #سقیفه
🍃
🍃
🍃@Shere_Fakher110
🍃🍃
🍃🍃🍃
بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای

که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست

هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد

بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست

اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است

نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست

دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار

همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست

اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار

مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست!

کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد

به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست

برادرند به صورت، ولیک در معنا

همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست



#ملک‌الشعرای_صبوری
#فضائل #امیرالمؤمنین
#سقیفه #تبری #مطاعن

@Shere_Fakher110
دهم به بانگ رسا این شعار و مفتخرم:
که یار حیدر کرار و دشمن عمرم

بدیهی‌ای چو تبرّا ـ به فرض ـ اگر نظری‌است
خموش باش و مرا واگذار با نظرم

چه سان شریک شوم در عقیده با قومی
که نیست جز جهتِ قبله، شرکتی دگرم؟!

کجای مذهب من با بنی سقیفه یکیست؟!
معاد، عدل، امامت، خدا، پیامبرم؟!

اگر شباهتِ ظاهر ملاکِ دوستی است
ـ سخن صریح بگویم و یا که درگذرم؟ ـ

برو رفاقت بوزینه برگزین تا من
وجوه مشترکش با بنی‌بشر شمرم

مرا معاشرتش جز وبال و نکبت نیست
برادری که بود عاقِ مادر و پدرم

در آفتابِ قیامت سرم گداخته به
که بالِ شب پره‌گان سایه افکنَد به سرم

در این معامله‌ام با کسی مجامله نیست
تشیعِ عمری را به نیم جو نخرم

من و مصالحۀ خون فاطمه؟! هیهات
وگر چنین کنم، این ننگ را کجا ببرم؟

تقیه‌ای که کند مضمحل، تشیع را
تقیه نیست؛ خدارا مدار برحذرم

تو عاقلانه شماری اگر ز بهر علاج
چنان فراوان دارو خورم که جان سپرم؟

و یا به وقت هَرَس ـ کز برای اصلاح است ـ
شکوفه و ثمر و شاخ و ساقه را ببُرم؟

تقیه بهر صیانت بود نه بهر زوال
دلیلِ شرع و خرد، دو گواهِ معتبرم

چو غنچه بسته‌زبانی بس است، وقت آمد
که پرده از دل خونین دگر چو گل بدرم

شکایتی‌است به عنوان یک بشر دارم
نه طبل تفرقه می‌کوبم و نه فتنه‌گرم

سقیفه در بشریت فکند شعلۀ کین
کجا توانمش از یاد برد اگر بشرم؟

چو بست فتنۀ آنان، درِ مدینۀ علم
چو همگنان به تمنای علم، دربدرم

چرا به جرمِ مسلمانی ای مسلمانان
جریحِ طعنۀ اهل دیار باخترم؟

چرا پیمبر رحمت شده نماد عذاب؟
ـ کز این جسارت از او شرمناک و معتذرم ـ

چراست داغ خشونت به جبهۀ اسلام؟
اگر تو بیخبری من نه چون تو بیخبرم

کدام سنگدلی اهل آن ممالک را
بکشت و گفت نمایندۀ پیامبرم؟!

کدام علم ستیزی کتابسوزی کرد
که علم، ناله‌زنان گفت سوخت بال و پرم؟

کدام بدسیَری نام وحی، «هذیان» کرد؟
گواهِ صدق، تواریخ باشد و سیَرم

اگرچه وجهِ نزاعم حطام دنیا نیست
وگرچه بر سر دین با سقیفه کینه‌ورم،

تصرفی که عمر کرد در غنائم فُرس
مرا بس است اگر خود نه عاری از هنرم

به جای علمِ مجسم نشست و گفت: از علم
ز پیرزالِ پسِ پرده بی نصیب ترم

هرآنچه کرد و تواش نام کرده‌ای «خدمت»
خیانت است و دگر هیچ، هرچه می‌نگرم

من ار عمارتِ مغصوبه را کنم آباد
خود این عمل چه شماری تو؟ عیب یا هنرم؟

به خون فاطمه سوگند روز حکم و حساب
ز هرکه بگذرم، از آن دو تن نمی‌گذرم

بخوان وعیدِ «مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون»*
تو مهربان‌تری از کردگارِ مهروَرم؟

کنون منم که به امّید آن وعیدِ اکید
مدام دیده به راه امام منتظرم

سرم به منقبت شاه لافتاست بلند
اگرچه راست نگردد ز معصیت کمرم

زهی ز فیض غلامی آن امیر بیان
کنون به ملک معانی خدیو تاجورم

نگر به نظم بدیعم، که چون به رشته کشید
مطوّلاتِ معانی، بیان مختصرم

ایا شهی که درِ شهر علم، غیر تو نیست
نگاه دار و حوالت مکن به هیچ درم

◻️◽️▫️


* السجدة/۲۲



#قصیده #تبری
#سقیفه #مطاعن


@Shere_Fakher110
#خشت_کج_سقیفه




واُقسِمُ ما سَنَّ الضّلالَ سِوَی الاُلی

علی أُمّةِ المختارِ بَغیاً تَخَلَّفُوا

فَیَومَ عَدَوا بَغیاً علی دارِ فاطمٍ

اَتَت جُندُهُم بالغاضریّةِ تَزحَفُ

وقتلُ ابنِها مِن یومِ رُضَّت ضُلوعُها

ومِن هَتکِها هتكُ الفَواطِمِ یُعرَفُ

ومِن یومِ قادوا حیدرَ الطُّهرَ قد غَدَوا

بِهِنَّ اُساری شأنهُنّ التّلهُّفُ




#حضرت_زهرا #عربی #سید_حیدر_حلی
#مرثیه #مصیبت_کوچه #مصیبت_عاشورا #اسارت #تبری #مطاعن

@Shere_Fakher110
بخشی از غدیریه مرحوم #ملک‌الشعرای_صبوری (پدر ملک الشعرای بهار)🔻




بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای

که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست

هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد

بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست

اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است

نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست

دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار

همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست

اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار

مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست!

کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد

به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست

برادرند به صورت، ولیک در معنا

همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست



#فضائل #امیرالمؤمنین
#غدیر #سقیفه
#تبری #مطاعن

@Shere_Fakher110
هوای مرتضی دانی که را نیست؟
هرا آن کس را که مادر پارسا نیست

اگر اصلش درست و پاک باشد
دلش را میل با پاکان چرا نیست؟!

خطای مادر اندر وی اثر کرد
صواب است اینکه می‌گویم، خطا نیست

سلونی با اقیلونی برابر!!
همی دانم تو را شرم از خدا نیست



#ملا_حسن_کاشی
#تبری #مطاعن

@Shere_Fakher110
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک
کند ز ظلم به فرزند مصطفی ابرام

من آن امیر نخواهم که آتش افروزد
بر آستانه‌ی کهف انام و صدر کرام

من آن امام نخواهم که در خلا و ملا
برند تا به ابد مردمش به لعنت نام

قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع
چه اعتبار به قول زن و تعصب عام



#بابافغانی_شیرازی
#تبری #مطاعن #فدک

@Shere_Fakher110
أصبحتُ جَمَّ بَلابِلِ الصّدرِ
وأبِیتُ منطویاً علی الجمرِ

إن بُحتُ یوماً طُلّ فیه دمي
ولئن کتمتُ یضق به صدري

مما جَناه علی أبي حسنٍ
عمرٌ وصاحبُه ابوبکرِ

جعلوك رابعَهم أباحسنٍ
ظلموا وربِّ الشّفع والوترِ

وعلی الخلافة سابَقوك وما
سبقوك في أُحدٍ ولا بدرِ

غمّت مصیبتُك الهدی فغَدَا الـ
إسلامُ لا یدري بما یدري



#دیك_الجن_الحمصي #عربی
#امیرالمؤمنین #اول_مظلوم
#تبری #مطاعن #ابوبکر #عمر

@Shere_Fakher110
زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش
به من مگوی که او مادر است و من پسرش!

ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را
که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟

خدا که خار ، کنارِ گل آفریده به باغ
عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش

از او ستاند مدالش، علی که نفسِ نبی‌است
اگر به فرض، نبی کرده بود مفتخرش

به غیرِ موکبِ او در قفای مرکب او
شتر که دید هزاران مریدِ گاو و خرش؟!

به حکم «حربک حربی» که مصطفی فرمود
جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش

اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست
بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش


بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود
حواله کرد نبی با امامِ منتظرش

قبولیِ عمل انبیا به حبّ علیست
از آن ضعیفه چه گویی و فضل و کرّ و فَرَش؟!

اگر «علیٌّ خیر البشر» فرو خواندی
دگر ز یاد مبر «من أبی فقد کفر»ش


کسی که زخم زبان زد به مادرم زهرا
ـ تو و عقیدۀ تو ـ من نمی‌شوم پسرش



#عایشه #مطاعن

@Shere_Fakher110
دهم به بانگ رسا این شعار و مفتخرم:
که یار حیدر کرار و دشمن عمرم

بدیهی‌ای چو تبرّا ـ به فرض ـ اگر نظری‌است
خموش باش و مرا واگذار با نظرم

چه سان شریک شوم در عقیده با قومی
که نیست جز جهتِ قبله، شرکتی دگرم؟!

کجای مذهب من با بنی سقیفه یکیست؟!
معاد، عدل، امامت، خدا، پیامبرم؟!

اگر شباهتِ ظاهر ملاکِ دوستی است
ـ سخن صریح بگویم و یا که درگذرم؟ ـ

برو رفاقت بوزینه برگزین تا من
وجوه مشترکش با بنی‌بشر شمرم

مرا معاشرتش جز وبال و نکبت نیست
برادری که بود عاقِ مادر و پدرم

در آفتابِ قیامت سرم گداخته به
که بالِ شب پره‌گان سایه افکنَد به سرم

در این معامله‌ام با کسی مجامله نیست
تشیعِ عمری را به نیم جو نخرم

من و مصالحۀ خون فاطمه؟! هیهات
وگر چنین کنم، این ننگ را کجا ببرم؟

تقیه‌ای که کند مضمحل، تشیع را
تقیه نیست؛ خدارا مدار برحذرم

تو عاقلانه شماری اگر ز بهر علاج
چنان فراوان دارو خورم که جان سپرم؟

و یا به وقت هَرَس ـ کز برای اصلاح است ـ
شکوفه و ثمر و شاخ و ساقه را ببُرم؟

تقیه بهر صیانت بود نه بهر زوال
دلیلِ شرع و خرد، دو گواهِ معتبرم

چو غنچه بسته زبانی بس است، وقت آمد
که پرده از دل خونین دگر چو گل بدرم

شکایتی‌است به عنوان یک بشر دارم
نه طبل تفرقه می‌کوبم و نه فتنه‌گرم

سقیفه در بشریت فکند شعلۀ کین
کجا توانمش از یاد برد اگر بشرم؟

چو بست فتنۀ آنان، درِ مدینۀ علم
چو همگنان به تمنای علم، دربدرم

چرا به جرمِ مسلمانی ای مسلمانان
جریحِ طعنۀ اهل دیار باخترم؟

چرا پیمبر رحمت شده نماد عذاب؟
ـ کز این جسارت از او شرمناک و معتذرم ـ

چراست داغ خشونت به جبهۀ اسلام؟
اگر تو بیخبری من نه چون تو بیخبرم

کدام سنگدلی اهل آن ممالک را
بکشت و گفت نمایندۀ پیامبرم؟!

کدام علم ستیزی کتابسوزی کرد
که علم، ناله‌زنان گفت سوخت بال و پرم؟

کدام بدسیَری نام وحی، «هذیان» کرد؟
گواهِ صدق، تواریخ باشد و سیَرم

اگرچه وجهِ نزاعم حطام دنیا نیست
وگرچه بر سر دین با سقیفه کینه‌ورم،

تصرفی که عمر کرد در غنائم فُرس
مرا بس است اگر خود نه عاری از هنرم

به جای علمِ مجسم نشست و گفت: از علم
ز پیرزالِ پسِ پرده بی نصیب ترم

هرآنچه کرد و تواش نام کرده‌ای «خدمت»
خیانت است و دگر هیچ، هرچه می‌نگرم

من ار عمارتِ مغصوبه را کنم آباد
خود این عمل چه شماری تو؟ عیب یا هنرم؟

به خون فاطمه سوگند روز حکم و حساب
ز هرکه بگذرم، از آن دو تن نمی‌گذرم

بخوان وعیدِ «مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون»*
تو مهربان‌تری از کردگارِ مهروَرم؟

کنون منم که به امّید آن وعیدِ اکید
مدام دیده به راه امام منتظرم

سرم به منقبت شاه لافتاست بلند
اگرچه راست نگردد ز معصیت کمرم

زهی ز فیض غلامی آن امیر بیان
کنون به ملک معانی خدیو تاجورم

نگر به نظم بدیعم، که چون به رشته کشید
مطوّلاتِ معانی، بیان مختصرم

ایا شهی که درِ شهر علم، غیر تو نیست
نگاه دار و حوالت مکن به هیچ درم

◻️◽️▫️


* السجدة/۲۲


#تبری #مطاعن #وحدت

@Shere_Fakher110
قصیده بی‌نظیر استاد بزرگ قرن دهم ، #بابافغانی_شیرازی در #فضائل مولای متقیان #امیرالمؤمنین
و #تبری از غاصبان خلافت و بیان #مطاعن #ابوبکر و #عمر لعنة‌الله‌علیهماوعلی‌أتباعهما

@Shere_Fakher110
بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای
که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست

هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد
بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست

اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است
نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست

دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار
همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست

اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار
مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست!

کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد
به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست

برادرند به صورت، ولیک در معنا
همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست


#ملک‌الشعرای_صبوری
#فضائل #امیرالمؤمنین
#تبری #مطاعن

@Shere_Fakher110
#خشت_کج_سقیفه



تاکید ناصر خسرو قباديانی شاعر پارسی گوی قرن ۵ به نقش ابوبکر در شهادت امام حسین علیه السلام🔻

وی در قسمتی از قصیده ۱۹۷ دیوان خود می‌گوید:


تو چون بتی گزیدی کز رنج و شرّ آن بت
برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟

آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر،
از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین

لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را ز اوّل، بت نخستین

لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه #فدک را
بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین

لعنت کنم بر آن بت #کو کرد و #شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین




#ناصرخسرو   #تبری  #مطاعن
#حضرت_زهرا #امام_حسین

@Shere_Fakher110
أَیُبتَزُّ إرثُ ابنَةِ الطَّیِّبِیـ
ـنَ صَوناً لِمُلكِ بَنِي العَاهِرَه؟!

وَیُنبَذُ جَهراً وَصَاةُ النَّبِيِّ؟!
فَیَا بُؤسَ لِلأُمَّةِ الفَاجِرَه



#رحیق #عربی
#مطاعن #سقیفه #فدک

@Shere_Fakher110
🔹تطبیقات اصولی در عقائد🔹




قیل صِفهُ ، فقلتُ: مفعولُ ثان

استُه یُستباحُ کلَّ زمان

فَهْو فیهٖ حقیقةٌ صفةُ «المفـ

ـعول» حقّاً علی جمیع المباني



#تبری #عربی
#مطاعن

@Shere_Fakher110
🔻صاحب غار یا صاحب عار🔻



بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای
که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست

هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد
بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست

اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است
نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست

دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار
همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست!!

اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار
مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست!


کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد
به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست

برادرند به صورت، ولیک در معنا
همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست



#ملک‌الشعراء_صبوری
#تبری  #مطاعن

@Shere_Fakher110