شورای بازنشستگان ایران
Photo
⛔️در یک روز دستکم ۱۷ کولبر کشته و زخمی شدند
در فاصله ۲۴ ساعت دستکم ۱۷ کولبر در استانهای کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی، انفجار مین و سرمازدگی کشته و زخمی شدند.
به گزارش کولبرنیوز تنها در مرز نوسود ۱۳ کولبر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی زخمی شدند. کولبرنیوز نام ۱۰ نفر از آنها را احسان نظری، رضا نظری، متین حسینی، محمد محمودی، محمد یوسفی، یاسین (نام خانودگی نامشخص)، امید شمسی، سامان رستمی، شیرکو حبیبی و غلامرضا فیضی اعلام کرده است.
همچنین سهشنبه هفتم فروردینماه نیروهای هنگ مرزی جمهوری اسلامی در نوار مرزی بانه، با شلیک به سمت کولبران، یک کولبر به نام جبار نادری، ۳۷ ساله و اهل مریوان را از ناحیه پا مجروح کردند.
روز سهشنبه در نوار مرزی سردشت نیز دو کولبر به نامهای رئوف احمدی ۳۹ ساله و جبار احمدزاده ۲۸ ساله بر اثر انفجار مین در کوهستان بُلفَت در نوارمرزی سردشت مجروح شدند. همچنین پیکر سعید سلوسی کولبری که پنجم فروردینماه ۱۴۰۳ حین کولبری مفقود شده بود چهارشنبه هشتم فروردینماه پس از دو روز جستوجو پیدا شد. او بر اثر سرمازدگی جان باخت.
کولبرنیوز افزوده است که شامگاه دوشنبه ششم فروردینماه ۱۴۰۳ نیز نیروهای مرزبانی عراق (حرسالحدود) در مرز بیاره اقلیم کردستان و نوسود ۱۲ کولبر را بازداشت کردند. براساس آمار کولبرنیوز از ابتدای سال تا ششم فروردینماه ۱۴۰۳ در مجموع ۱۰ کولبر کشته و زخمی شدند. در سال ۱۴۰۲ شمار کشته و زخمیشدگان کولبر در نوارمرزی کردستان ۹۰ درصد افزایش داشت.
🔺کولبری، سوختبری و شغل های پر خطر و مرگ افرین، محصول اختلاس، فساد و رانت هزار فامیل!
@Shbazneshasteganir
در فاصله ۲۴ ساعت دستکم ۱۷ کولبر در استانهای کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی، انفجار مین و سرمازدگی کشته و زخمی شدند.
به گزارش کولبرنیوز تنها در مرز نوسود ۱۳ کولبر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی زخمی شدند. کولبرنیوز نام ۱۰ نفر از آنها را احسان نظری، رضا نظری، متین حسینی، محمد محمودی، محمد یوسفی، یاسین (نام خانودگی نامشخص)، امید شمسی، سامان رستمی، شیرکو حبیبی و غلامرضا فیضی اعلام کرده است.
همچنین سهشنبه هفتم فروردینماه نیروهای هنگ مرزی جمهوری اسلامی در نوار مرزی بانه، با شلیک به سمت کولبران، یک کولبر به نام جبار نادری، ۳۷ ساله و اهل مریوان را از ناحیه پا مجروح کردند.
روز سهشنبه در نوار مرزی سردشت نیز دو کولبر به نامهای رئوف احمدی ۳۹ ساله و جبار احمدزاده ۲۸ ساله بر اثر انفجار مین در کوهستان بُلفَت در نوارمرزی سردشت مجروح شدند. همچنین پیکر سعید سلوسی کولبری که پنجم فروردینماه ۱۴۰۳ حین کولبری مفقود شده بود چهارشنبه هشتم فروردینماه پس از دو روز جستوجو پیدا شد. او بر اثر سرمازدگی جان باخت.
کولبرنیوز افزوده است که شامگاه دوشنبه ششم فروردینماه ۱۴۰۳ نیز نیروهای مرزبانی عراق (حرسالحدود) در مرز بیاره اقلیم کردستان و نوسود ۱۲ کولبر را بازداشت کردند. براساس آمار کولبرنیوز از ابتدای سال تا ششم فروردینماه ۱۴۰۳ در مجموع ۱۰ کولبر کشته و زخمی شدند. در سال ۱۴۰۲ شمار کشته و زخمیشدگان کولبر در نوارمرزی کردستان ۹۰ درصد افزایش داشت.
🔺کولبری، سوختبری و شغل های پر خطر و مرگ افرین، محصول اختلاس، فساد و رانت هزار فامیل!
@Shbazneshasteganir
مالیات بر ارزش افزوده رسما ۱۰ درصد شد
برای جبران ناترازی افزایش حقوق بازنشستگان.
تامین حق و حقوق بازنشستگان از جیب مردم از جمله خودشان!!
صندوق های بازنشستگی را دولت های رنگارنگ غارت کرده تاوانش را مردم باید بدهند.
تنها بخشی از این افزایش را بشکلی ناقص و محدود به بازنشستگان اختصاص میدهند و بقیه را دولت به جیب میزند و نه برای یکبار بلکه برای همیشه از این افزایش سود میبرد.
اونوقت پُز هم میدن که حقوق بازنشستگان را همسانسازی کردیم! این حقه بازی ست، نه همسانسازی که بازنشستگان در تجمعاتشان شعار میدهند:
اجرای همسانسازی، بدون حقه بازی
@Shbazneshasteganir
برای جبران ناترازی افزایش حقوق بازنشستگان.
تامین حق و حقوق بازنشستگان از جیب مردم از جمله خودشان!!
صندوق های بازنشستگی را دولت های رنگارنگ غارت کرده تاوانش را مردم باید بدهند.
تنها بخشی از این افزایش را بشکلی ناقص و محدود به بازنشستگان اختصاص میدهند و بقیه را دولت به جیب میزند و نه برای یکبار بلکه برای همیشه از این افزایش سود میبرد.
اونوقت پُز هم میدن که حقوق بازنشستگان را همسانسازی کردیم! این حقه بازی ست، نه همسانسازی که بازنشستگان در تجمعاتشان شعار میدهند:
اجرای همسانسازی، بدون حقه بازی
@Shbazneshasteganir
✍یک بازنشسته:
افزایش نگوییم، به نسبت تورم سالهاست که حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد کاهش حقوق داریم.
درود دوستان عزیز کدام افزایش؟!
سفره ما امسال حدود ۳۰درصد نسبت به سال گذشته کوچکترشده البته اگرتورم اعلامی بانک مرکزی راقبول کنیم ولی بازار را اگر در نظر بگیریم حدود ۲۰۰درصد سفره مان کوچکتر شده عزیزان پس نگویید افزایش ۲۰درصدی بگویید کاهش حقوق ۳۰درصدی ممنون ازتوجه تان
@Shbazneshasteganir
افزایش نگوییم، به نسبت تورم سالهاست که حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد کاهش حقوق داریم.
درود دوستان عزیز کدام افزایش؟!
سفره ما امسال حدود ۳۰درصد نسبت به سال گذشته کوچکترشده البته اگرتورم اعلامی بانک مرکزی راقبول کنیم ولی بازار را اگر در نظر بگیریم حدود ۲۰۰درصد سفره مان کوچکتر شده عزیزان پس نگویید افزایش ۲۰درصدی بگویید کاهش حقوق ۳۰درصدی ممنون ازتوجه تان
@Shbazneshasteganir
نظام قضایی جمهوری اسلامی به گونهای سیستماتیک خشونت بر زنان را باز تولید میکند.دراین نظام قانون نه تنها مانع خشونت ورزی مردسالارانه بر زنان و جامعه کوییر نیست که خود بخشی از ساختار تولید و مجری آنست.
ماده قانونِ مجازات،به مردان این اجازه را میدهد که همسران و دختران و فرزندان کوییر خود را بکشند
"آمران به معروف و ناهیان از منکر"را به خشونت بر زنان میگمارد و برای مخالفت با حجاب اجباری، مجازاتهای غیرقانونی تعیین میکند
مقررات وضع شده برای خانواده را به شکلی سیستماتیک و با هدایت رسانه و آموزش و به سمت سلسله مراتبی کردن خانواده و فرودست سازی زنان میبرد.
و بستر لازم برای تولید خشونت را فراهم میکند، مدرسهها، دانشگاهها، مساجد و بدین ترتیب به روشنی نظام جمهوری اسلامی عامل و پناهگاه خشونتگران میشود.
فعالان و نهادهای حقوق بشری ضمن حمایت از یکتا ناصر، زن بازیگری که جریان دادخواهی اش را به نزدمردم و مادران و زنان آورد، سیستم زن ستیز قضایی و حکومتی ج.ا را محکوم میکنیم و با روایت گری از خشونتهای خانگی خودمان به این زنجیره همبستگی علیه مردسالاری سیستماتیک و غصب فرزندان میپیوندیم
#عاتکه_رجبی
@Shbazneshasteganir
ماده قانونِ مجازات،به مردان این اجازه را میدهد که همسران و دختران و فرزندان کوییر خود را بکشند
"آمران به معروف و ناهیان از منکر"را به خشونت بر زنان میگمارد و برای مخالفت با حجاب اجباری، مجازاتهای غیرقانونی تعیین میکند
مقررات وضع شده برای خانواده را به شکلی سیستماتیک و با هدایت رسانه و آموزش و به سمت سلسله مراتبی کردن خانواده و فرودست سازی زنان میبرد.
و بستر لازم برای تولید خشونت را فراهم میکند، مدرسهها، دانشگاهها، مساجد و بدین ترتیب به روشنی نظام جمهوری اسلامی عامل و پناهگاه خشونتگران میشود.
فعالان و نهادهای حقوق بشری ضمن حمایت از یکتا ناصر، زن بازیگری که جریان دادخواهی اش را به نزدمردم و مادران و زنان آورد، سیستم زن ستیز قضایی و حکومتی ج.ا را محکوم میکنیم و با روایت گری از خشونتهای خانگی خودمان به این زنجیره همبستگی علیه مردسالاری سیستماتیک و غصب فرزندان میپیوندیم
#عاتکه_رجبی
@Shbazneshasteganir
💢نوروز خونین و کشته شدن نزدیک بر ۶۰۰ نفر از مسافران نوروزی تاکنون
روز پنجشنبه ۹ نفر در یک تصادف رانندگی در شمال شرقی ایران جان باختند که مرگبارترین حادثه از آغاز تعطیلات نوروزی بوده است. خبرگزاری ایرنا به نقل از اورژانس گزارش داد که این حادثه در استان سمنان، با برخورد دو خودرو و آتش گرفتن آنها رخ داده است.
#جاده_خودرو_غیراستاندارد
@Shbazneshasteganir
روز پنجشنبه ۹ نفر در یک تصادف رانندگی در شمال شرقی ایران جان باختند که مرگبارترین حادثه از آغاز تعطیلات نوروزی بوده است. خبرگزاری ایرنا به نقل از اورژانس گزارش داد که این حادثه در استان سمنان، با برخورد دو خودرو و آتش گرفتن آنها رخ داده است.
#جاده_خودرو_غیراستاندارد
@Shbazneshasteganir
مرگ مشکوک سارا تبریزی، زندانی سیاسی سابق پس از احضار به وزارت اطلاعات
پیکر #سارا_تبریزی، زندانی سیاسی سابق، روز پنجم فروردین در منزل پدریاش در تهران پیدا شد. این زن ۲۰ ساله در هفتههای پایانی زندگی از سوی ماموران امنیتی زیر فشار روانی سنگین قرار گرفته بود. او چهارم فروردین به وزارت اطلاعات احضار شده بود.
پیکر این زندانی سیاسی سابق روز دوشنبه ششم فروردین در شهرک اسکمان در استان تهران تشییع و به خاک سپرده شد.
بر اساس اعلامیه ترحیم سارا تبریزی، قرار است مراسم ختم او روز پنجشنبه ۹ فروردین در مسجد «صاحبالزمان» شهرک اسکمان برگزار شود.
سارا تبریزی روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲ در حالی که قصد سفر به انگلیس داشت، همراه یک شهروند دیگر به دست ماموران امنیتی در فرودگاه بینالمللی «خمینی» تهران بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
سارا تبریزی پس از حدود ۱۰ روز و با پایان بازجوییها، با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان اوین آزاد شد.
سارا سه روز ابتدایی بازداشت خود را در سلول انفرادی بهسر برد و پس از آنکه به دلیل استرس تنها بودن در انفرادی، دچار ضربان قلب بالا و فشار خون بالا شد، ابتدا به بهداری بند ۲۰۹ اوین و پس از آن به سلولی سه نفره در بازداشتگاه این نهاد امنیتی منتقل شد.
یک منبع نزدیک به خانواده تبریزی درباره ایام بازجویی او گفت: «سارا پس از آزادی به دوستانش گفته بود در اتاق بازجویی تهدید شده در صورت همکاری نکردن با ماموران، دوباره به سلول تکنفره منتقل میشود و محتویات خصوصی گوشی تلفن همراهش را به صورت عمومی نشر میدهند تا به دست خانوادهاش برسد.»
به گفته این منبع آگاه، تبریزی به دنبال این موضوع متحمل فشار روحی و روانی زیادی شده بود.
او بار دیگر در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۲ احضار و این بار پس از چند ساعت بازجویی، به بند زنان زندان اوین منتقل شد. بعد از چند روز، مبلغ وثیقه او از یک میلیارد تومان به دو میلیارد تومان افزایش یافت و نهایتا در تاریخ ۲۵ دی ماه ۱۴۰۲، با تودیع قرار وثیقه تعیین شده، به صورت موقت و تا زمان صدور حکم از زندان آزاد شد.
او مدتی بعد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری، با اتهاماتی از جمله «توهین به علی خامنهای، استفاده از اوراق مجعول و گذرنامه متعلق به دیگری» محاکمه و به حبس تعلیقی محکوم شد.
سارا پس از آن در چند نوبت، طی تماسهای تلفنی که از سوی نیروهای امنیتی با او گرفته شد، تهدید شد که اگر با وزارت اطلاعات همکاری نکند، مدارک و گفتوگوهای شخصیاش به صورت علنی و در فضای مجازی افشا خواهند شد.
این زندانی سیاسی سابق آخرین بار در روز چهارم فروردین با دریافت احضاریهای برای روز پنجم فروردین ۱۴۰۲ به وزارت اطلاعات احضار شد و پیکرش روز یکشنبه پنجم فروردین، پس از احضار به این نهاد امنیتی، در منزل پدریاش در تهران پیدا شد.
سازمان پزشکی قانونی در گزارش اولیه خود که با حضور ماموران امنیتی به خانواده سارا تبریزی تحویل داده شد، دلیل فوت او را «خوردن قرص» اعلام کرده است.
مسئولان حکومتی درباره افرادی که بهطور مشکوک در زندانها و بازداشتگاهها یا اندکی پس از آزادی فوت میکنند، همواره ادعای «خودکشی» را پیش میکشند. ادعایی که از سوی افکار عمومی رد شده و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با عباراتی کنایهآمیز چون «خودکشی شد»، به آن واکنش نشان میدهند.
یک منبع نزدیک به خانواده تبریزی گفت: «خانواده هیچ پوکه قرصی کنار پیکر او یا در اتاقش پیدا نکردند و هنوز نمیدانند او از ترس احضار دوباره به وزارت اطلاعات قرص خورده و خودکشی کرده یا سنگکوب کرده یا ماموران او را کشتهاند و قربانی قتل حکومتی شده است.»
این منبع آگاه تاکید کرد سارا در هفتههای پایانی زندگیاش از سوی ماموران وزارت اطلاعات تحت فشار روحی و روانی سنگینی قرار داشت.
او پس از احضار آخر خود گفته بود بهشدت ترسیده و به هیچ وجه خود را به اداره اطلاعات معرفی نخواهد کرد.
تا زمان تنظیم این گزارش، مقامهای قضایی درباره این جریان اظهار نظری نکرده و واکنشی نشان ندادهاند.
در ۴۵ سال اخیر، شمار قابل توجهی از زندانیان سیاسی و جرایم عمومی در زندانها، اندکی پس از آزادی خودکشی کردهاند و برخی هم با مرگهای مشکوک از دنیا رفتهاند.
اخبار مربوط به جان باختن برخی از آنان که شناختهشدهتر بودند، به رسانهها درز پیدا کرد و برخی دیگر که شهرتی نداشتند در سکوت خبری به خاک سپرده شدند.
@Shbazneshasteganir
پیکر #سارا_تبریزی، زندانی سیاسی سابق، روز پنجم فروردین در منزل پدریاش در تهران پیدا شد. این زن ۲۰ ساله در هفتههای پایانی زندگی از سوی ماموران امنیتی زیر فشار روانی سنگین قرار گرفته بود. او چهارم فروردین به وزارت اطلاعات احضار شده بود.
پیکر این زندانی سیاسی سابق روز دوشنبه ششم فروردین در شهرک اسکمان در استان تهران تشییع و به خاک سپرده شد.
بر اساس اعلامیه ترحیم سارا تبریزی، قرار است مراسم ختم او روز پنجشنبه ۹ فروردین در مسجد «صاحبالزمان» شهرک اسکمان برگزار شود.
سارا تبریزی روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲ در حالی که قصد سفر به انگلیس داشت، همراه یک شهروند دیگر به دست ماموران امنیتی در فرودگاه بینالمللی «خمینی» تهران بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
سارا تبریزی پس از حدود ۱۰ روز و با پایان بازجوییها، با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان اوین آزاد شد.
سارا سه روز ابتدایی بازداشت خود را در سلول انفرادی بهسر برد و پس از آنکه به دلیل استرس تنها بودن در انفرادی، دچار ضربان قلب بالا و فشار خون بالا شد، ابتدا به بهداری بند ۲۰۹ اوین و پس از آن به سلولی سه نفره در بازداشتگاه این نهاد امنیتی منتقل شد.
یک منبع نزدیک به خانواده تبریزی درباره ایام بازجویی او گفت: «سارا پس از آزادی به دوستانش گفته بود در اتاق بازجویی تهدید شده در صورت همکاری نکردن با ماموران، دوباره به سلول تکنفره منتقل میشود و محتویات خصوصی گوشی تلفن همراهش را به صورت عمومی نشر میدهند تا به دست خانوادهاش برسد.»
به گفته این منبع آگاه، تبریزی به دنبال این موضوع متحمل فشار روحی و روانی زیادی شده بود.
او بار دیگر در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۲ احضار و این بار پس از چند ساعت بازجویی، به بند زنان زندان اوین منتقل شد. بعد از چند روز، مبلغ وثیقه او از یک میلیارد تومان به دو میلیارد تومان افزایش یافت و نهایتا در تاریخ ۲۵ دی ماه ۱۴۰۲، با تودیع قرار وثیقه تعیین شده، به صورت موقت و تا زمان صدور حکم از زندان آزاد شد.
او مدتی بعد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری، با اتهاماتی از جمله «توهین به علی خامنهای، استفاده از اوراق مجعول و گذرنامه متعلق به دیگری» محاکمه و به حبس تعلیقی محکوم شد.
سارا پس از آن در چند نوبت، طی تماسهای تلفنی که از سوی نیروهای امنیتی با او گرفته شد، تهدید شد که اگر با وزارت اطلاعات همکاری نکند، مدارک و گفتوگوهای شخصیاش به صورت علنی و در فضای مجازی افشا خواهند شد.
این زندانی سیاسی سابق آخرین بار در روز چهارم فروردین با دریافت احضاریهای برای روز پنجم فروردین ۱۴۰۲ به وزارت اطلاعات احضار شد و پیکرش روز یکشنبه پنجم فروردین، پس از احضار به این نهاد امنیتی، در منزل پدریاش در تهران پیدا شد.
سازمان پزشکی قانونی در گزارش اولیه خود که با حضور ماموران امنیتی به خانواده سارا تبریزی تحویل داده شد، دلیل فوت او را «خوردن قرص» اعلام کرده است.
مسئولان حکومتی درباره افرادی که بهطور مشکوک در زندانها و بازداشتگاهها یا اندکی پس از آزادی فوت میکنند، همواره ادعای «خودکشی» را پیش میکشند. ادعایی که از سوی افکار عمومی رد شده و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با عباراتی کنایهآمیز چون «خودکشی شد»، به آن واکنش نشان میدهند.
یک منبع نزدیک به خانواده تبریزی گفت: «خانواده هیچ پوکه قرصی کنار پیکر او یا در اتاقش پیدا نکردند و هنوز نمیدانند او از ترس احضار دوباره به وزارت اطلاعات قرص خورده و خودکشی کرده یا سنگکوب کرده یا ماموران او را کشتهاند و قربانی قتل حکومتی شده است.»
این منبع آگاه تاکید کرد سارا در هفتههای پایانی زندگیاش از سوی ماموران وزارت اطلاعات تحت فشار روحی و روانی سنگینی قرار داشت.
او پس از احضار آخر خود گفته بود بهشدت ترسیده و به هیچ وجه خود را به اداره اطلاعات معرفی نخواهد کرد.
تا زمان تنظیم این گزارش، مقامهای قضایی درباره این جریان اظهار نظری نکرده و واکنشی نشان ندادهاند.
در ۴۵ سال اخیر، شمار قابل توجهی از زندانیان سیاسی و جرایم عمومی در زندانها، اندکی پس از آزادی خودکشی کردهاند و برخی هم با مرگهای مشکوک از دنیا رفتهاند.
اخبار مربوط به جان باختن برخی از آنان که شناختهشدهتر بودند، به رسانهها درز پیدا کرد و برخی دیگر که شهرتی نداشتند در سکوت خبری به خاک سپرده شدند.
@Shbazneshasteganir
⭕ عیدی دادگاه کیفری و دادگاه انقلاب شهرستان ارومیه و هیأت تخلفات اداری آموزش و پرورش به یک معلم و فعال صنفی
پرداخت ۱۵ میلیون تومان جریمۀ نقدی و ضبط گوشی به نفع دولت!!!
۳ ماه زندان
بازنشستگی اجباری با ۲۷ سال سابقه خدمت.
آقای کریم بستانچی معلم و فعال صنفی که پیشتر ( اسفندماه ۱۴۰۲) با رأی هیت تخلفات اداری آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی به بانشستگی اجباری با تقلیل یک گروه محکوم شده بود ، در احکامی جداگانه از سوی دادگاه انقلاب شهر ارومیه به اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای معاند به ۳ ماه حبس تعزیری و از سوی دیگر با رأی دادگاه کیفری شعبه ۱۱۰ شهر ارومیه به دلیل آنچه که به نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در فضای مجازی متهم شده بود به پرداخت ۱۵ میلیون جریمه نقدی و ضبط گوشی مویایل به نفع دولت محکوم شد ...
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
نه سرکوب، نه تهدید، دیگر اثر ندارد
@Shbazneshasteganir
پرداخت ۱۵ میلیون تومان جریمۀ نقدی و ضبط گوشی به نفع دولت!!!
۳ ماه زندان
بازنشستگی اجباری با ۲۷ سال سابقه خدمت.
آقای کریم بستانچی معلم و فعال صنفی که پیشتر ( اسفندماه ۱۴۰۲) با رأی هیت تخلفات اداری آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی به بانشستگی اجباری با تقلیل یک گروه محکوم شده بود ، در احکامی جداگانه از سوی دادگاه انقلاب شهر ارومیه به اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای معاند به ۳ ماه حبس تعزیری و از سوی دیگر با رأی دادگاه کیفری شعبه ۱۱۰ شهر ارومیه به دلیل آنچه که به نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در فضای مجازی متهم شده بود به پرداخت ۱۵ میلیون جریمه نقدی و ضبط گوشی مویایل به نفع دولت محکوم شد ...
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
نه سرکوب، نه تهدید، دیگر اثر ندارد
@Shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
فرونشست زمین؛ بمب ساعتی‼️ @Shbazneshasteganir
تالابها، آبهای زیرزمینی و خاک ایران قربانی مدیریت منابع آب
خانم لیدی شیل انگلیسی که دوقرن پیش به ايران سفر کرده بود، در جایی از سفرنامه اش به وضعیت آبیاری غرقابی در ایران اشاره کرده و میگوید در ايران آبیاری به شیوه درست صورت نگرفته و بخش زیادی از آب هدر می رود و و با توجه به خشکی سرزمینی ، او از این مسأله شگفت زده میشود و توضيح میدهد که در انگلستان قرن 19 با وجود این که آب فراوان است اما به سیستم ابیاری توجه می شود.
نکته ای که یک خانم انگلیسی درباری در قرن 19 میدید، اما تاکنون ایرانیان در هیچ سطحی ندیده اند یا نمیخواستند ببینند.از قضا همین خود را به کوچه علی چپ زدن باعث نابودی آبهای زیرزمینی شده است و عجیب تر اين که طی 150سال اخیر هم با وجود اینکه از دهه 60 زنگ خطر کم آبی نواخته شد و از دهه 80 زنگ خطر فرونشست؛ باز کسی به فکر آبهای زیرزمینی نبود و نیست!!
هر تابستان چه حجمی از خربزه، هندوانه و گوجه و خیار با قیمت بسیار ارزان عرضه شده و مشتری هم ندارد و حتی خوراک دام هم نمی شود؟
این هم به کنار در استانهای کم آب و در خطر فرونشستی چون فارس و اصفهان با آبهای زیرزمینی برنج می کارند!! یا حقآبه تالابها را دزدیده و خرج کشاورزی می کنند و بعد وا اسفا سر میدهند که بختگان خشک شد، گاوخونی خشک شد، پریشان و دریاچه ارومیه خشک شد..
و وقتی باران می بارد و به لطف باران تالابها اندکی جان میگیرند؛ با غرور خبر از آبگیری تالابها و دریاچه ها می دهند و هرکه ندادند فکر می کند از مدیریت حکمرانان است که این اتفاق افتاده است!!!
حکمرانانی که سالهاست از اجرایی کردن طرحهایی مثل الگوی کشت و کنتور گذاری عاجز بوده و فقط به جاهای بي قدرتان اقدام کرده اند. و البته این اقدامات برای بسیاری از دشتهای کشور نوشدارو بعد مرگ سهراب است. کارشناسان بسیاری درباره مرگ آبخوانهای کشور و مخاطرات قریب الوقوع فرونشست هشدار داده و میدهند اما هیچ اقدام مشخصی درباره این مخاطرات صورت نگرفته و سدسازی و انتقال آب همچنان اصلی ترین سیاست وزرات نیرو است.
وزارت نیرو از یک سو متولی تولید انرژی کشور است و اعتبارات هنگفتی صرف تامین انرژی و آب می کند، از سوی دیگر درحالی وزارت نیرو تکلیف محافظت از آبهای زیرزمینی دارد که با سدسازی و خشکاندن رودخانه ها در کنار عوامل دیگر موجب تضعیف و انهدام آبخوانها شده است !!
برای این که بدانیم وزارت نیرو تا جه حد برای محافظت از آبخوانها و آبهای زیرزمینی اقدام موثر انجام داده است خوب است اعداد اعتبارات اختصاص یافته به سدسازی و انتقال آب را با آبخوانها مقایسه کنیم.
/مهتا بذرافکن
فرو نشست زمین؛ بمب ساعتی
@Shbazneshasteganir
خانم لیدی شیل انگلیسی که دوقرن پیش به ايران سفر کرده بود، در جایی از سفرنامه اش به وضعیت آبیاری غرقابی در ایران اشاره کرده و میگوید در ايران آبیاری به شیوه درست صورت نگرفته و بخش زیادی از آب هدر می رود و و با توجه به خشکی سرزمینی ، او از این مسأله شگفت زده میشود و توضيح میدهد که در انگلستان قرن 19 با وجود این که آب فراوان است اما به سیستم ابیاری توجه می شود.
نکته ای که یک خانم انگلیسی درباری در قرن 19 میدید، اما تاکنون ایرانیان در هیچ سطحی ندیده اند یا نمیخواستند ببینند.از قضا همین خود را به کوچه علی چپ زدن باعث نابودی آبهای زیرزمینی شده است و عجیب تر اين که طی 150سال اخیر هم با وجود اینکه از دهه 60 زنگ خطر کم آبی نواخته شد و از دهه 80 زنگ خطر فرونشست؛ باز کسی به فکر آبهای زیرزمینی نبود و نیست!!
هر تابستان چه حجمی از خربزه، هندوانه و گوجه و خیار با قیمت بسیار ارزان عرضه شده و مشتری هم ندارد و حتی خوراک دام هم نمی شود؟
این هم به کنار در استانهای کم آب و در خطر فرونشستی چون فارس و اصفهان با آبهای زیرزمینی برنج می کارند!! یا حقآبه تالابها را دزدیده و خرج کشاورزی می کنند و بعد وا اسفا سر میدهند که بختگان خشک شد، گاوخونی خشک شد، پریشان و دریاچه ارومیه خشک شد..
و وقتی باران می بارد و به لطف باران تالابها اندکی جان میگیرند؛ با غرور خبر از آبگیری تالابها و دریاچه ها می دهند و هرکه ندادند فکر می کند از مدیریت حکمرانان است که این اتفاق افتاده است!!!
حکمرانانی که سالهاست از اجرایی کردن طرحهایی مثل الگوی کشت و کنتور گذاری عاجز بوده و فقط به جاهای بي قدرتان اقدام کرده اند. و البته این اقدامات برای بسیاری از دشتهای کشور نوشدارو بعد مرگ سهراب است. کارشناسان بسیاری درباره مرگ آبخوانهای کشور و مخاطرات قریب الوقوع فرونشست هشدار داده و میدهند اما هیچ اقدام مشخصی درباره این مخاطرات صورت نگرفته و سدسازی و انتقال آب همچنان اصلی ترین سیاست وزرات نیرو است.
وزارت نیرو از یک سو متولی تولید انرژی کشور است و اعتبارات هنگفتی صرف تامین انرژی و آب می کند، از سوی دیگر درحالی وزارت نیرو تکلیف محافظت از آبهای زیرزمینی دارد که با سدسازی و خشکاندن رودخانه ها در کنار عوامل دیگر موجب تضعیف و انهدام آبخوانها شده است !!
برای این که بدانیم وزارت نیرو تا جه حد برای محافظت از آبخوانها و آبهای زیرزمینی اقدام موثر انجام داده است خوب است اعداد اعتبارات اختصاص یافته به سدسازی و انتقال آب را با آبخوانها مقایسه کنیم.
/مهتا بذرافکن
فرو نشست زمین؛ بمب ساعتی
@Shbazneshasteganir
باز هم زنکُشی؛ یک زن جوان توسط همسرش در جویبار به قتل رسید
بنا به گزارش ههنگاو، یک زن جوان، توسط همسر خود در شهر جویبار از توابع استان مازندران به قتل رسید. انگیزه متهم تا این لحظه به طور دقیق مشخص نیست.
#جنایت_خانگی
#مردسالاری
#قوانین_ضد_زن
@Shbazneshasteganir
بنا به گزارش ههنگاو، یک زن جوان، توسط همسر خود در شهر جویبار از توابع استان مازندران به قتل رسید. انگیزه متهم تا این لحظه به طور دقیق مشخص نیست.
#جنایت_خانگی
#مردسالاری
#قوانین_ضد_زن
@Shbazneshasteganir
#جشن_نوروزی
#ایلام : کلیپی زیبا از مراسم نوروزی ۸ فروردین ۴۰۳، سه راهی کارزان ، علیرغم فشار و تهدید نیروهای امنیتی با حضور پرشور هزاران نفر به صورت خودجوش
#شادی_رفاه_حق_ماست
@Shbazneshasteganir
#ایلام : کلیپی زیبا از مراسم نوروزی ۸ فروردین ۴۰۳، سه راهی کارزان ، علیرغم فشار و تهدید نیروهای امنیتی با حضور پرشور هزاران نفر به صورت خودجوش
#شادی_رفاه_حق_ماست
@Shbazneshasteganir
نظر بر خبر کانون نویسندگان ایران پیرامون احکام ظالمانه فعالین حقوق زنان گیلان
در خبرها آمده است: «شعبه ۳ دادگاه انقلاب رشت زهره دادرس، فعال حقوق زنان را به اتهام تشکیل گروه غیر قانونی به ۶ سال و یک روز حبس و به اتهام اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت کشور به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرده است. همچنین فروغ سمیعنیا ، سارا جهانی، متین یزدانی، یاسمین حشدری، شیوا شاهسیا، نگین رضایی، زهرا دادرس و آزاده چاوشیان به اتهام اجتماع و تبانی، هر کدام به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس و به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی هر کدام به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری محکوم شدند. این دادگاه همچنین جلوه جواهری و هومن طاهری را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است». یعنی ۱۱ تن از کنشگران جنبش زنان مجموعا به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدهاند.
در ایران صدور حکمهایی چنین نه موجب شگفتی کسی میشود، نه مایهی هراس. حالی که بیانگر سرکوبی مزمن و عمیق است. این جامعهای است که دههی خونبار ۶۰ را پشت سر گذاشته و شاهد بوده است که چگونه فرزندانش، در قد و قامت جوان و نوجوان، حتی برای خواندن و نگه داشتن نشریه یا هواداری از فلان سازمان سیاسی اعدام شدهاند؛ شاهد مقابلهی خونین حاکمیت حتی با اعتراضهای ساده و مسالمتآمیزش بوده است؛ دههها به چشم خود دیده است که حکم هزاران سال حبس به انبوه هر دم فزایندهی منتقدان و معترضان و مخالفان تحمیل شده است؛ میداند این رویهای تازه در حیات حاکمیت نیست بل چهل و چند سال است که ادامه دارد. پس شگفتی برای چه؟ شگفتی زمانی دست میدهد که واقعهای فراتر از تجربهها رخ میدهد و با سطح انتظارات مردم منطبق نیست. انتظار مردم از حاکمان اما دیگر منطبق با واقعیت آنان شده است؛ منطبق بر حقیقت وجودی سرکوبگران. تغییر انتظارات، بخشی از تغییر در روان اجتماعی مردم است از این رو محاکماتی نظیر آنچه به تازگی در گیلان انجام شده کسی را به حیرت نمیاندازد. اگر چیزی در این میان مایهی شگفتی (به ویژه نزد حاکمان) است پاپس نکشیدن جنبش اعتراضی از خواستههایش است؛ سرکوبهایی چنان بیرحمانه لابد باید سکون و سکوتی با خود میآورد؛ اما نیاورد! واقعی شدن انتطارات لابد باید هراس میآورد؛ اما نیاورد! ترس و سکون نیاورد یک نمودش همین صدور حکم بیش از ۶۰ سال زندان برای یازده تن از کنشگران جنبش زنان در گیلان است. این گونه محاکمهها در یک سالو نیم اخیر افزایش چشمگیر داشته است و پس از این نیز ادامه خواهد داشت. سبب این افزایش نیز چیزی نیست جز جنبش «زن، زندگی، آزادی» که هنوز زیر پوست جامعه جریان و غلیان دارد؛ چیزی نیست جز آن که مردم همچنان به اشکال مختلف از حق آزادی بیان خود دفاع میکنند. این یازده تن بخشی از جنبشی هستند که صدهزاران «مادر قمی» را، ناشناس، در خود جای داده است و در میان دارد. هم از این رو است که ناشگفتی به معنای بیاعتنایی نیست و کنشگران «محکوم»شده زیر چتر حمایت مردم قرار خواهند گرفت.
این بازداشتها، محاکمهها و صدور حکمهای ظالمانه بخشی از سرکوب هر روزه است؛ اما با وجود رنجها و ستمهایی که بر فعالان عرصههای گوناگون و خانوادههایشان تحمیل میکند قادر نیست جلوی عزم مردمی را بگیرد که اراده کردهاند از حق آزادی بیان خود، از حق خود در بازتعریف سرنوشتشان استفاده کنند.
#لغو_احکام_فله_ای_علیه_فعالین
@Shbazneshasteganir
در خبرها آمده است: «شعبه ۳ دادگاه انقلاب رشت زهره دادرس، فعال حقوق زنان را به اتهام تشکیل گروه غیر قانونی به ۶ سال و یک روز حبس و به اتهام اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت کشور به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرده است. همچنین فروغ سمیعنیا ، سارا جهانی، متین یزدانی، یاسمین حشدری، شیوا شاهسیا، نگین رضایی، زهرا دادرس و آزاده چاوشیان به اتهام اجتماع و تبانی، هر کدام به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس و به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی هر کدام به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری محکوم شدند. این دادگاه همچنین جلوه جواهری و هومن طاهری را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است». یعنی ۱۱ تن از کنشگران جنبش زنان مجموعا به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدهاند.
در ایران صدور حکمهایی چنین نه موجب شگفتی کسی میشود، نه مایهی هراس. حالی که بیانگر سرکوبی مزمن و عمیق است. این جامعهای است که دههی خونبار ۶۰ را پشت سر گذاشته و شاهد بوده است که چگونه فرزندانش، در قد و قامت جوان و نوجوان، حتی برای خواندن و نگه داشتن نشریه یا هواداری از فلان سازمان سیاسی اعدام شدهاند؛ شاهد مقابلهی خونین حاکمیت حتی با اعتراضهای ساده و مسالمتآمیزش بوده است؛ دههها به چشم خود دیده است که حکم هزاران سال حبس به انبوه هر دم فزایندهی منتقدان و معترضان و مخالفان تحمیل شده است؛ میداند این رویهای تازه در حیات حاکمیت نیست بل چهل و چند سال است که ادامه دارد. پس شگفتی برای چه؟ شگفتی زمانی دست میدهد که واقعهای فراتر از تجربهها رخ میدهد و با سطح انتظارات مردم منطبق نیست. انتظار مردم از حاکمان اما دیگر منطبق با واقعیت آنان شده است؛ منطبق بر حقیقت وجودی سرکوبگران. تغییر انتظارات، بخشی از تغییر در روان اجتماعی مردم است از این رو محاکماتی نظیر آنچه به تازگی در گیلان انجام شده کسی را به حیرت نمیاندازد. اگر چیزی در این میان مایهی شگفتی (به ویژه نزد حاکمان) است پاپس نکشیدن جنبش اعتراضی از خواستههایش است؛ سرکوبهایی چنان بیرحمانه لابد باید سکون و سکوتی با خود میآورد؛ اما نیاورد! واقعی شدن انتطارات لابد باید هراس میآورد؛ اما نیاورد! ترس و سکون نیاورد یک نمودش همین صدور حکم بیش از ۶۰ سال زندان برای یازده تن از کنشگران جنبش زنان در گیلان است. این گونه محاکمهها در یک سالو نیم اخیر افزایش چشمگیر داشته است و پس از این نیز ادامه خواهد داشت. سبب این افزایش نیز چیزی نیست جز جنبش «زن، زندگی، آزادی» که هنوز زیر پوست جامعه جریان و غلیان دارد؛ چیزی نیست جز آن که مردم همچنان به اشکال مختلف از حق آزادی بیان خود دفاع میکنند. این یازده تن بخشی از جنبشی هستند که صدهزاران «مادر قمی» را، ناشناس، در خود جای داده است و در میان دارد. هم از این رو است که ناشگفتی به معنای بیاعتنایی نیست و کنشگران «محکوم»شده زیر چتر حمایت مردم قرار خواهند گرفت.
این بازداشتها، محاکمهها و صدور حکمهای ظالمانه بخشی از سرکوب هر روزه است؛ اما با وجود رنجها و ستمهایی که بر فعالان عرصههای گوناگون و خانوادههایشان تحمیل میکند قادر نیست جلوی عزم مردمی را بگیرد که اراده کردهاند از حق آزادی بیان خود، از حق خود در بازتعریف سرنوشتشان استفاده کنند.
#لغو_احکام_فله_ای_علیه_فعالین
@Shbazneshasteganir
بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هنه گاه، روز چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳، مراسم نوروز در شهر کارزان استان ایلام علیرغم فشار و تهدید مداوم نهادهای امنیتی، با حضور بیش از ۵۰ هزار نفر برگزار شد.
#فشارهای_امنیتی
#جلوگیری_ازشادی
@Shbazneshasteganir
#فشارهای_امنیتی
#جلوگیری_ازشادی
@Shbazneshasteganir
طالبان چهار نفر از اعضای یک خانواده را در کابل بازداشت کردند
۸صبح، کابل: منابع میگویند که جنگجویان طالبان سه دختر معترض را همراه با برادرشان در شهر کابل بازداشت کردهاند.
منابع میگویند که این چهار تن شام روز چهارشنبه، ۸ حمل از خانهایشان در منطقه دشت برچی شهر کابل بازداشت شدهاند.
این سه دختر #آزاده، #نادیه و #الهه و برادرشان نیز #یحیی_رضایی نام دارد.
منابع میافزایند که نادیه و الهه زیر سن هستند.
به گفته منابع، پیگیریهای وابستهگان این چهار تن نشان میدهد که آنها در حوزههای سیزدهم، هژدهم و در وزارت داخله طالبان نبوده و محل نگهداری آنان تا کنون مشخص نیست.
در همین حال، نزدیکان این چهار تن نیز بازداشتشان توسط طالبان را تایید کردهاند.
دلیل مشخص بازداشت این افراد روشن نیست و طالبان در این مورد چیزی نگفتهاند.
بازداشت خشونت آمیز دختران معترض توسط طالبان در نقاط مختلف کشور تازگی ندارد.
این گروه پیش از این نیز دختران زیادی را به دلیل اعتراض علیه سیاستهایشان بازداشت کردهاند.
#ننگ_برطالبان_و_حامیانش
@Shbazneshasteganir
۸صبح، کابل: منابع میگویند که جنگجویان طالبان سه دختر معترض را همراه با برادرشان در شهر کابل بازداشت کردهاند.
منابع میگویند که این چهار تن شام روز چهارشنبه، ۸ حمل از خانهایشان در منطقه دشت برچی شهر کابل بازداشت شدهاند.
این سه دختر #آزاده، #نادیه و #الهه و برادرشان نیز #یحیی_رضایی نام دارد.
منابع میافزایند که نادیه و الهه زیر سن هستند.
به گفته منابع، پیگیریهای وابستهگان این چهار تن نشان میدهد که آنها در حوزههای سیزدهم، هژدهم و در وزارت داخله طالبان نبوده و محل نگهداری آنان تا کنون مشخص نیست.
در همین حال، نزدیکان این چهار تن نیز بازداشتشان توسط طالبان را تایید کردهاند.
دلیل مشخص بازداشت این افراد روشن نیست و طالبان در این مورد چیزی نگفتهاند.
بازداشت خشونت آمیز دختران معترض توسط طالبان در نقاط مختلف کشور تازگی ندارد.
این گروه پیش از این نیز دختران زیادی را به دلیل اعتراض علیه سیاستهایشان بازداشت کردهاند.
#ننگ_برطالبان_و_حامیانش
@Shbazneshasteganir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سیل در استان یزد تاکنون ۲ کشته و شماری زخمی!
تفت (استان یزد): سیل ویرانگر در شهرستان «تفت»، به ویژه در روستای «طزرجان»، زیان های سنگینی بر جای گذاشته و زندگی مردم را آشفته کرده است.
تاکنون دستکم ۲ تن در سیل «طزرجان» جان باخته و شمار دیگری زخمی شده اند.
نبود سامانه های کارآمد کنترل آب، فرسودگی سازه های فاضلاب شهری و روستایی، و سست بنیادی خیابان ها و ساختمان ها، سبب می شوند که دقایقی بارندگی، آمد و رفت شهری و زندگی مردم را پریشان کرده، به جان و دارایی مردم آسیب رساند!
@Shbazneshasteganir
تفت (استان یزد): سیل ویرانگر در شهرستان «تفت»، به ویژه در روستای «طزرجان»، زیان های سنگینی بر جای گذاشته و زندگی مردم را آشفته کرده است.
تاکنون دستکم ۲ تن در سیل «طزرجان» جان باخته و شمار دیگری زخمی شده اند.
نبود سامانه های کارآمد کنترل آب، فرسودگی سازه های فاضلاب شهری و روستایی، و سست بنیادی خیابان ها و ساختمان ها، سبب می شوند که دقایقی بارندگی، آمد و رفت شهری و زندگی مردم را پریشان کرده، به جان و دارایی مردم آسیب رساند!
@Shbazneshasteganir
تجمع اعتراضی کارکنان شرکت فلاتقاره لاوان
امروز جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ کارکنان شرکت نفت فلات قاره ایران منطقه عملیاتی لاوان با تجمع خود خواستار رسیدگی عاجل به مطالبات به حق خود شدند.
این کارگران مهمترین خواستههای خود را به این ترتیب عنوان کردند:
حذف سقف حقوق،
اصلاح کف حقوق،
حذف محدودیت بر حق سنوات،
اجرای کامل ماده ده قانون نفت، پرداخت بک-پی ماده ده،
عدم تفکیک مشاغل در مناطق عملیاتی و توقف دستاندازی به صندوق بازنشستگی نفت.
آنها افزودند: در ماههای اخیر بارها اعتراض کردهایم اما گویا گوش شنوایی در وزارت نفت برای شنیدن خواستههای ما نیست.
@Shbazneshasteganir
امروز جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ کارکنان شرکت نفت فلات قاره ایران منطقه عملیاتی لاوان با تجمع خود خواستار رسیدگی عاجل به مطالبات به حق خود شدند.
این کارگران مهمترین خواستههای خود را به این ترتیب عنوان کردند:
حذف سقف حقوق،
اصلاح کف حقوق،
حذف محدودیت بر حق سنوات،
اجرای کامل ماده ده قانون نفت، پرداخت بک-پی ماده ده،
عدم تفکیک مشاغل در مناطق عملیاتی و توقف دستاندازی به صندوق بازنشستگی نفت.
آنها افزودند: در ماههای اخیر بارها اعتراض کردهایم اما گویا گوش شنوایی در وزارت نفت برای شنیدن خواستههای ما نیست.
@Shbazneshasteganir