شورای بازنشستگان ایران
4.53K subscribers
17.1K photos
8.89K videos
50 files
1.71K links
شورا را باید زندگی کرد!
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شعر_شب

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم

به عهد گل زبان سوسن آزاد بگشاییم
که ما خود درد این خون‌خوردن خاموش می‌دانیم

جمال سرخ گل در غنچه پنهان است ای بلبل
سرودی خوش بخوان کز مژده ی صبحش بخندانیم

گلی کز خنده اش گیتی بهشت عدن خواهد شد
ز رنگ و بوی او رمزی به گوش دل فروخوانیم

سحر کز باغ پیروزی نسیم آرزو خیزد
چه پرچم های گلگون کاندر آن شادی برقصانیم

الا ای ساحل امید سعی عاشقان دریاب
که ما کشتی درین توفان به سودای تو می رانیم

شقایق خوش رهی در پرده ی خون می زند، سایه
چه بی راهیم اگر همخوانی این نغمه نتوانیم

#هوشنگ_ابتهاج


🍁🌴🌷🌿🌿🌷🌴🍁
@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌿🌿🌿
#شعر_شب

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم

به عهد گل زبان سوسن آزاد بگشاییم
که ما خود درد این خون‌خوردن خاموش می‌دانیم

جمال سرخ گل در غنچه پنهان است ای بلبل
سرودی خوش بخوان کز مژده ی صبحش بخندانیم

#هوشنک_ابتهاج


🌴🍁🌿🎼..🎼🌿🍁🌴
@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"آفتابکاران جنگل"

سرود "آفتابکاران جنگل" ، که اکثر ما آن‌را با نام "سر اومد زمستون" شناخته و به‌جا می‌آوریم ـ اگر یادتان باشد ، همان اوائل انقلاب، در مجموعه‌ای با عنوان "شراره‌های آفتاب" نشر عمومی یافت. خواننده و گروه کُری ناشناس در ضبطی خانگی بر ملودی ترانه‌ای فلکلوریک و قدیمی #ارمنی آن را اجرا کرده بودند.
اصل آهنگ از ترانۀ "ساری سیرون یار" (یار زیبای کوهستانی) به زبان ارمنی است که اول‌بار با صدای #لوسیک_کوشیان (Lusik Kochian) خوانندهٔ فولکلور ارمنستان اجرا شده است.
ولی شعر آن به زبان فارسی در همدلی با واقعۀ سیاهکل و "آفتابکاران جنگل" سروده شده بود.

#شعر_زنده_یاد_سعید_سلطانپور.

بمناسبت سالروز 31 خرداد 1360- زندان اوین


@Shbazneshasteganir
هان، آغاز پاییز است

با هجوم رگبار
که از فراز خیابان می گذرد.


با ریزش برگ رنگ‌رنگ
که از بلندای بید میریزد


خیابان و اینهمه رنگ
که با رقص و سرود ما در آمیزد

هان‌،پاییزمان که بهاران شود

#شعر_زندگی


شورای بازنشستگان ایران


@Shbazneshasteganir
من انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را
به یاد دارم كه در غروب آن‌ها
در خیابان
از تنهایی گریستیم
ما نه آواره بودیم، نه غریب
امّا
این بعد از ظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت
می‌گفتند از كودكی به ما كه زمان باز نمی‌گردد
امّا نمی‌دانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز می‌گشتند!

#شعر - #احمدرضا_احمدی.
●●
پ.ن : غروب جمعه حتی در تهران که  نسبت به اینجا( #برازجان ) امکانات بیشتری دارد،هم بسیار دلگیر است،
غروب جمعه در برازجان به ندرت آدمی میبینم ،اکثر ساکنین اینجا به روستا،کوهستان و باغشهری های اطراف می روند ،چون نسبت به اینجا کمتر گرم هستند.
معمولا غروب جمعه من می مانم و این سگهای نازنین بی خانمان...
با هم نهار و شام می خوریم،
درد دل می کنیم...
حتی دنیای سگها هم طبقاتی است!
سگهایی در تهران دیدم که هزینه یک هفته آنها از هزینه یک ماه کل خانواده ما بیشتر است،اما این سگها را که سگ ولگرد می خوانند را کمتر کسی دوست دارد ...
من خیلی دوستشان دارم
همدم تنهایی هایم در تبعید...

سهیل عربی

@Shbazneshasteganir