دانشآموزان بازمانده از تحصیل در سال ۱۴۰۲ بودجهای ندارند!
معاون وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه در بودجه سال ۱۴۰۲ اعتباری برای جذب بازماندگان از تحصیل اختصاص نیافته است، گفت: سرانه دانشآموزی به ازای هر دانشآموز روزانه ۲ هزار تومان است.
کانال صنفی معلمان ایران
#آموزش_حق_عمومی
@shbazneshasteganir
معاون وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه در بودجه سال ۱۴۰۲ اعتباری برای جذب بازماندگان از تحصیل اختصاص نیافته است، گفت: سرانه دانشآموزی به ازای هر دانشآموز روزانه ۲ هزار تومان است.
کانال صنفی معلمان ایران
#آموزش_حق_عمومی
@shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱
تجمع اعتراضی خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام در مقابل ساختمان حوزه ریاست قوه قضاییه
آنها خواستار #لغوحکم_اعدام عزیزان خود شدند.
#قیام_علیه_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
تجمع اعتراضی خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام در مقابل ساختمان حوزه ریاست قوه قضاییه
آنها خواستار #لغوحکم_اعدام عزیزان خود شدند.
#قیام_علیه_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
عجیب و باورنکردنی
🔺نفیسه آزاد جامعهشناس:
این یکی از عجیبترین تفویض اختیاراتی است که شنیده یا حتی تصور کردهاید.
🔺 دادنِ اختیارِ فروش، واگذاری، تغییر کاربری همه اموالِ دولت به تیمی هفت نفره به ریاست آقای مخبر.
🔺همه قوانینِ مرتبط ملغی شده و هر شخص یا سازمانی مقاومت کند پرونده قضایی برایش تشکیل میشود
🔺آقایان مخبر، بذرپاش، میرکاظمی، خاندوزی، وحیدی، منتظری و پشمچی اعضا این هیئت هستند و همه کار میتوانند بکنند از قیمتگذاری تا واگذاری و برای همه اقداماتی که ذیل این کمیته انجام میدهند از تعقیبِ قضایی مصون هستند
عجیب و باورنکردنی!
#تاراج_اموال_عمومی
@shbazneshasteganir
🔺نفیسه آزاد جامعهشناس:
این یکی از عجیبترین تفویض اختیاراتی است که شنیده یا حتی تصور کردهاید.
🔺 دادنِ اختیارِ فروش، واگذاری، تغییر کاربری همه اموالِ دولت به تیمی هفت نفره به ریاست آقای مخبر.
🔺همه قوانینِ مرتبط ملغی شده و هر شخص یا سازمانی مقاومت کند پرونده قضایی برایش تشکیل میشود
🔺آقایان مخبر، بذرپاش، میرکاظمی، خاندوزی، وحیدی، منتظری و پشمچی اعضا این هیئت هستند و همه کار میتوانند بکنند از قیمتگذاری تا واگذاری و برای همه اقداماتی که ذیل این کمیته انجام میدهند از تعقیبِ قضایی مصون هستند
عجیب و باورنکردنی!
#تاراج_اموال_عمومی
@shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸مردم درمانده و وحشت زده ی شهر و روستاهای #خوی هنگام #زلزله و بعد از وقوع زلزله در اوج هوای سرد زمستان!
بنا به اخبار رسمی تاکنون سه نفر فوتی و صدها نفر مصدوم بدنبال داشته ست.
ستاد بحران، نیز بر عکس نامش ،طبق معمول هیچگاه چنین حوادثی را به موقع و اورژانسی آنچنان پوشش نداده ست که مردم خسارت دیده، بطور درست درمانی در هوای سرد و غیرقابل تحمل در اسرع وقت ، سر و سامان بگیرند، تجربه زلزله ها و سیل های قبلی و ناکارآمدی و سومدیریت ها و رها شدن مردم آسیب دیده، فراموش نشده ست!
#برای_آوار_فلاکت
@shbazneshasteganir
بنا به اخبار رسمی تاکنون سه نفر فوتی و صدها نفر مصدوم بدنبال داشته ست.
ستاد بحران، نیز بر عکس نامش ،طبق معمول هیچگاه چنین حوادثی را به موقع و اورژانسی آنچنان پوشش نداده ست که مردم خسارت دیده، بطور درست درمانی در هوای سرد و غیرقابل تحمل در اسرع وقت ، سر و سامان بگیرند، تجربه زلزله ها و سیل های قبلی و ناکارآمدی و سومدیریت ها و رها شدن مردم آسیب دیده، فراموش نشده ست!
#برای_آوار_فلاکت
@shbazneshasteganir
تصادف وانت حامل کارگران فصلی شوش: یک کارگر کشته شد، ۱۱ کارگر مصدوم شدند
عصر شنبه هشتم بهمن ماه وانت حامل کارگران فصلی کشاورزی در محور شوشــاندیمشک واژگون شد. عارف شهرانی، سخنگوی اورژانس پیشبیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی اهواز گفت که در این حادثه ۱۲ کارگر مصدوم و کشته شدند. به گفته او یکی از کارگران فصلی در دم کشته شد و ۱۱ کارگر دیگر که مصدوم شده بودند به بیمارستان منتقل شدند. بهمن سال گذشته نیز حادثهای مشابه برای کارگران فصلی در شوش رخ داد که بر اثر آن ۱۱ کارگر مصدوم شدند. در سه ماه اخیر نرخ حوادث کار در ایران افزایش چشمگیری داشته است و رسانهها کمتر روزی است که از جان باختن یا مصدوم شدن کارگران خبر ندهند. با این حال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مدعی است که حوادث کاری کاهش یافته است. این وزارتخانه شمار کارگران جانباخته بر اثر حوادث کار در سال ۱۴۰۰ را کمتر از ۸۰۰ نفر در ۱۳ هزار حادثه کاری گزارش کرده است. سازمان پزشکی قانونی اما بیش از ۲۸ هزار حادثه کاری را ثبت و بررسی کرده است. کارگران فصلی معمولا بدون قرارداد و بیمه و به صورت روزمزد با دستمزد حداقلی کار میکنند.
پانوشت: استفاده از وانت (که برای حمل و نقل بار و کالا ساخته شده) برای جابجایی کارگران، نشان از بی توجهی و کم ارزش دانستن جان کارگران دارد.
در این مناسبات نیروی کار ارزانترین کالا و جان کارگر کم ارزش ست.
این مناسبات وارونه باید واژگون شود.
#برای_آوار_فلاکت
@shbazneshasteganir
عصر شنبه هشتم بهمن ماه وانت حامل کارگران فصلی کشاورزی در محور شوشــاندیمشک واژگون شد. عارف شهرانی، سخنگوی اورژانس پیشبیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی اهواز گفت که در این حادثه ۱۲ کارگر مصدوم و کشته شدند. به گفته او یکی از کارگران فصلی در دم کشته شد و ۱۱ کارگر دیگر که مصدوم شده بودند به بیمارستان منتقل شدند. بهمن سال گذشته نیز حادثهای مشابه برای کارگران فصلی در شوش رخ داد که بر اثر آن ۱۱ کارگر مصدوم شدند. در سه ماه اخیر نرخ حوادث کار در ایران افزایش چشمگیری داشته است و رسانهها کمتر روزی است که از جان باختن یا مصدوم شدن کارگران خبر ندهند. با این حال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مدعی است که حوادث کاری کاهش یافته است. این وزارتخانه شمار کارگران جانباخته بر اثر حوادث کار در سال ۱۴۰۰ را کمتر از ۸۰۰ نفر در ۱۳ هزار حادثه کاری گزارش کرده است. سازمان پزشکی قانونی اما بیش از ۲۸ هزار حادثه کاری را ثبت و بررسی کرده است. کارگران فصلی معمولا بدون قرارداد و بیمه و به صورت روزمزد با دستمزد حداقلی کار میکنند.
پانوشت: استفاده از وانت (که برای حمل و نقل بار و کالا ساخته شده) برای جابجایی کارگران، نشان از بی توجهی و کم ارزش دانستن جان کارگران دارد.
در این مناسبات نیروی کار ارزانترین کالا و جان کارگر کم ارزش ست.
این مناسبات وارونه باید واژگون شود.
#برای_آوار_فلاکت
@shbazneshasteganir
Radiozamaneh
اخبار روز
رادیو زمانه صدای کسانی است که از آنها کمتر میشنویم: زنان، جوانان، اقلیتهای قومی و دینی و جنسیتی، تحلیلگران مستقل در سیاست، متخصصانِ علوم، منتقدانِ فرهنگی، متفکران مستقل دانشگاهی، بلاگنویسان حرفهای، کنشگرانِ مدنی، روشنفکرانِ درگیر در گفتگوها و مناظرهها…
چرا حتی خودخواه ترین افراد هم باید نسبت به گسترش «فقر» حساس باشند؟
1- زندگیهای هدر رفته
فقر به معنای هدر رفتن زندگی افرادی است که اگر قادر به بهرهبرداری کامل از توانمندیهای بالقوهی خود بودند، به شکوفایی میرسیدند و جامعه را نیز از میوههای استعداد خود بهرهمند میکردند.
2- نقش مخرب اجتماعی
فقرا، نه تنها از استعدادهای نهفته خویش برای ارتقاء زندگی خود، خانواده، و جامعه استفاده نمیکنند، بلکه بالاجبار و از سر ناچاری، بعضاً با درگیر شدن در فعالیتهای مخربی چون تکدیگری سازمانیافته، اعتیاد، خودفروشی، سرقت، و سایر فعالیتهای مجرمانه به سلامت جامعه آسیب میزنند.
3- گسترش بیماریها
افراد فقیر مستعد انواع بیماریها هستند که علاوه بر خود و اطرافیان، میتوانند تمام جامعه را نیز تحت تأثیر قرار دهند. مثلا بیماریهایی چون ایدز و مالاریا در کشورهای فقیر آفریقایی شیوع بیشتری دارد و عدم آگاهی و توجه فقرا نسبت به سلامتی خود، باعث تهدید سلامت در سطح جهانی میشود.
4- سوء استفاده سیاسی
شرایط سخت زندگی و ناامیدی موجود در جوامع فقیر، راه را برای مدعیان حمایت و نجات باز میکند.
بنابراین، جوامع فقیر بستر مناسبی برای گسترش عقاید افراطی سیاسی هستند. به عنوان نمونه، مشاهده میکنیم که القاعده و طالبان پیروان خود را در فقیرنشینترین مناطق مناطق اسلامی جستجو میکنند
5- منافع کسبوکارها از توسعه مناطق فقیرنشین
برندهای صنعتی بزرگ جهان از فقرا برای تولید محصولشان استفاده میکنند و این کار به خاطر پایین آمدن هزینه نهایی و سود بیشتر است.
6- بحران مهاجرت
امروزه، در بسیاری از کشورهای دنیا، ساکنان شهرهای بزرگ با معضل هجوم گسترده افراد کمدرآمد از روستاها و شهرهای کوچک مواجه هستند؛ پدیدهای که تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را ایجاد نموده است. همچنین بسیاری از ساکنان کشورهای پیشرفته، از هزینههای اقتصادی و اجتماعی مهاجرانی که به امید یافتن زندگی بهتر، به طور قانونی یا غیرقانونی از مناطق فقیرنشین به این کشورها کوچ کردهاند رنج میبرند.
▪️بنابراین واقعیت آن است که عوارض ناشی از گسترش فقر، میتواند به افراد غیرفقیر نیز آسیب وارد کند. در نتیجه علاوه بر مسؤولیتهای اخلاقی و انسانی در قبال فقر، حتی با در نظر گرفتن خودخواهانهترین نگرشها نیز، همه ما موظف به تلاش برای ریشهکن کردن پدیدهی شوم «فقر» هستیم.
فیلیپ کاتلر
@shbazneshasteganir
1- زندگیهای هدر رفته
فقر به معنای هدر رفتن زندگی افرادی است که اگر قادر به بهرهبرداری کامل از توانمندیهای بالقوهی خود بودند، به شکوفایی میرسیدند و جامعه را نیز از میوههای استعداد خود بهرهمند میکردند.
2- نقش مخرب اجتماعی
فقرا، نه تنها از استعدادهای نهفته خویش برای ارتقاء زندگی خود، خانواده، و جامعه استفاده نمیکنند، بلکه بالاجبار و از سر ناچاری، بعضاً با درگیر شدن در فعالیتهای مخربی چون تکدیگری سازمانیافته، اعتیاد، خودفروشی، سرقت، و سایر فعالیتهای مجرمانه به سلامت جامعه آسیب میزنند.
3- گسترش بیماریها
افراد فقیر مستعد انواع بیماریها هستند که علاوه بر خود و اطرافیان، میتوانند تمام جامعه را نیز تحت تأثیر قرار دهند. مثلا بیماریهایی چون ایدز و مالاریا در کشورهای فقیر آفریقایی شیوع بیشتری دارد و عدم آگاهی و توجه فقرا نسبت به سلامتی خود، باعث تهدید سلامت در سطح جهانی میشود.
4- سوء استفاده سیاسی
شرایط سخت زندگی و ناامیدی موجود در جوامع فقیر، راه را برای مدعیان حمایت و نجات باز میکند.
بنابراین، جوامع فقیر بستر مناسبی برای گسترش عقاید افراطی سیاسی هستند. به عنوان نمونه، مشاهده میکنیم که القاعده و طالبان پیروان خود را در فقیرنشینترین مناطق مناطق اسلامی جستجو میکنند
5- منافع کسبوکارها از توسعه مناطق فقیرنشین
برندهای صنعتی بزرگ جهان از فقرا برای تولید محصولشان استفاده میکنند و این کار به خاطر پایین آمدن هزینه نهایی و سود بیشتر است.
6- بحران مهاجرت
امروزه، در بسیاری از کشورهای دنیا، ساکنان شهرهای بزرگ با معضل هجوم گسترده افراد کمدرآمد از روستاها و شهرهای کوچک مواجه هستند؛ پدیدهای که تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را ایجاد نموده است. همچنین بسیاری از ساکنان کشورهای پیشرفته، از هزینههای اقتصادی و اجتماعی مهاجرانی که به امید یافتن زندگی بهتر، به طور قانونی یا غیرقانونی از مناطق فقیرنشین به این کشورها کوچ کردهاند رنج میبرند.
▪️بنابراین واقعیت آن است که عوارض ناشی از گسترش فقر، میتواند به افراد غیرفقیر نیز آسیب وارد کند. در نتیجه علاوه بر مسؤولیتهای اخلاقی و انسانی در قبال فقر، حتی با در نظر گرفتن خودخواهانهترین نگرشها نیز، همه ما موظف به تلاش برای ریشهکن کردن پدیدهی شوم «فقر» هستیم.
فیلیپ کاتلر
@shbazneshasteganir
https://telegra.ph/یک-روز-برفی-جلوی-زندان-در-کنار-خانوادهی-بازداشتشدگان-01-29-2
یک روز برفی جلوی #زندان در کنار خانوادهی بازداشتشدگان
✍مهدیس فخاری
وقتی برف میبارد آدم به چه چیز فکر میکند؟ کشاورز به محصولش. نجار به چوبهایش. رانندهای که باید بزند به دل جاده به ماشینش، به ترافیک و راهها. آنکه باید از خانه به سمت مدرسه و دانشگاه و محل کار برود، به مسیری که باید طی کند. آنکه کسی را در زندان دارد، به زندانیاش. به اینکه او هم برف را میبیند؟ با سرمای هوا چه میکند؟ آیا سلول و بند به اندازهی کافی گرم است؟ آیا اصلاً سلولش پنجره دارد که از بارش برف خبردار شود؟ اما شاید کمتر کسی به آدمهایی فکر میکند که در این سرما پشت دیوارهای زندان منتظر خبری، ملاقاتی یا نور امیدی از طرف عزیز دربندشان هستند. وقتی برف میبارد شاید کمتر کسی حواسش به خانوادهی زندانیان و بازداشتشدگان باشد.
با دونفر از دوستانم قرار گذاشته بودیم که صبح یکی از روزها برویم جلوی زندان اوین و کنار خانوادهی دوست دربندمان باشیم تا با دیدن ما کمی دلگرم شوند و بدانند که به فکرشان هستیم و فراموش نشدهاند. میخواستیم اگر کاری داشتند، انجام دهیم و به کسانی که پشت درها به انتظار ایستادهاند چای داغی برسانیم و لقمهای. اما روز قرار، برف شروع به باریدن کرد. به هم پیام دادیم که برویم؟ نرویم؟ یا بگذاریم هوا که بهتر شد برویم؟ دوستم گفت اتفاقاً الان باید رفت. الان که رفتن سخت است ولی خانوادهها تنها هستند. این شد که با ماشین به سمت اوین حرکت کردیم.
دوستم در یکی از تجمعات خیابانی دستگیر شده بود. وقتی که داشته روی دیوار شعار مینوشته. دو هفتهی اول خانوادهاش همهجا را گشته بودند و نمیدانستند که کجا بازداشت است. شانس آورده بودند که یکی از دوستانش شاهد دستگیریاش بوده، وگرنه شاید کارشان به گشتن سردخانهها هم میکشید...
@shbazneshasteganir
ادامه مطلب👇👇👇
یک روز برفی جلوی #زندان در کنار خانوادهی بازداشتشدگان
✍مهدیس فخاری
وقتی برف میبارد آدم به چه چیز فکر میکند؟ کشاورز به محصولش. نجار به چوبهایش. رانندهای که باید بزند به دل جاده به ماشینش، به ترافیک و راهها. آنکه باید از خانه به سمت مدرسه و دانشگاه و محل کار برود، به مسیری که باید طی کند. آنکه کسی را در زندان دارد، به زندانیاش. به اینکه او هم برف را میبیند؟ با سرمای هوا چه میکند؟ آیا سلول و بند به اندازهی کافی گرم است؟ آیا اصلاً سلولش پنجره دارد که از بارش برف خبردار شود؟ اما شاید کمتر کسی به آدمهایی فکر میکند که در این سرما پشت دیوارهای زندان منتظر خبری، ملاقاتی یا نور امیدی از طرف عزیز دربندشان هستند. وقتی برف میبارد شاید کمتر کسی حواسش به خانوادهی زندانیان و بازداشتشدگان باشد.
با دونفر از دوستانم قرار گذاشته بودیم که صبح یکی از روزها برویم جلوی زندان اوین و کنار خانوادهی دوست دربندمان باشیم تا با دیدن ما کمی دلگرم شوند و بدانند که به فکرشان هستیم و فراموش نشدهاند. میخواستیم اگر کاری داشتند، انجام دهیم و به کسانی که پشت درها به انتظار ایستادهاند چای داغی برسانیم و لقمهای. اما روز قرار، برف شروع به باریدن کرد. به هم پیام دادیم که برویم؟ نرویم؟ یا بگذاریم هوا که بهتر شد برویم؟ دوستم گفت اتفاقاً الان باید رفت. الان که رفتن سخت است ولی خانوادهها تنها هستند. این شد که با ماشین به سمت اوین حرکت کردیم.
دوستم در یکی از تجمعات خیابانی دستگیر شده بود. وقتی که داشته روی دیوار شعار مینوشته. دو هفتهی اول خانوادهاش همهجا را گشته بودند و نمیدانستند که کجا بازداشت است. شانس آورده بودند که یکی از دوستانش شاهد دستگیریاش بوده، وگرنه شاید کارشان به گشتن سردخانهها هم میکشید...
@shbazneshasteganir
ادامه مطلب👇👇👇
Telegraph
یک روز برفی جلوی زندان در کنار خانوادهی بازداشتشدگان
یک روز برفی جلوی زندان در کنار خانوادهی بازداشتشدگان ✍️مهدیس فخاری وقتی برف میبارد آدم به چه چیز فکر میکند؟ کشاورز به محصولش. نجار به چوبهایش. رانندهای که باید بزند به دل جاده به ماشینش، به ترافیک و راهها. آنکه باید از خانه به سمت مدرسه و دانشگاه و…
#سروناز_احمدی
شیش سال زندان گرفتم تو دادگاه بدوی. میارزید.
به احساس تعلق به یه جمع بزرگ قدرتمند که در تلاشه سرنوشتش رو دست خودش بگیره میارزه.
کامیار یک سال به حکمای قبلیش اضافه شد و خب دوباره به قول بچههای افغانستانی جگرخون شدم.
ضمنا هنوزم جوونم و عاشق و عین بچگیام میخندم. جور دیگهای نمیتونم باشم. و هنوزم فکر میکنم گرامیداشت زندگی عنصر ضروری مقاومت است.
#کامیار_فکور
#سروناز_احمدی
#جای_فعالین_زندان_نیست
@shbazneshasteganir
شیش سال زندان گرفتم تو دادگاه بدوی. میارزید.
به احساس تعلق به یه جمع بزرگ قدرتمند که در تلاشه سرنوشتش رو دست خودش بگیره میارزه.
کامیار یک سال به حکمای قبلیش اضافه شد و خب دوباره به قول بچههای افغانستانی جگرخون شدم.
ضمنا هنوزم جوونم و عاشق و عین بچگیام میخندم. جور دیگهای نمیتونم باشم. و هنوزم فکر میکنم گرامیداشت زندگی عنصر ضروری مقاومت است.
#کامیار_فکور
#سروناز_احمدی
#جای_فعالین_زندان_نیست
@shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
#فانیا_فنه_لون _ اردوگاه آشویتس
یادداشت روز:
نزهت بادی
#فانیا_فنهلون تا قبل از اسارتش در #اردوگاه_آشویتس، یک هنرمند سرشناس و محبوب است و جز به هنرش نمیاندیشد. تا اینکه بهخاطر یهودی بودن به اردوگاه رانده میشود و در چند قدمی اتاق گاز، به خاطر هنرش نجات مییابد. در اردوگاه، گروه کنسرتی از زنان زندانی شکل گرفته است که برای افسران آلمانی آهنگ مینوازند.
فانیا به عنوان خواننده و آهنگساز امکان حضور در گروه و نجات از مرگ را مییابد. با وجودی که زن جوان دیگری را با بردن به گروه از مرگ میرهاند اما از اینکه مجبور است در مقابل افسران آلمانی آواز بخواند و از هنرش برای سرگرم کردن آنها استفاده کند، احساس شرمساری دارد. زنی که رهبر گروه ارکستر است، به او میگوید: "ما هنرمندیم و کار دیگری به جز هنر از ما برنمیآید و دلیلی برای شرمندگی وجود ندارد." اما وقتی افسر آلمانی در تحسین هنرش به فانیا میگوید: "صدای شما به ما کمک میکند تا وظایف دشوارمون را بهتر انجام دهیم"، فانیا بهتر از هر کسی میداند که وظایف دشوار افسران آلمانی، کشتن همکیشان و هموطنانش در اتاقهای گاز است و خودش را در حال همدستی با جنایتکارانی میبیند که از آنها بیزار است. یکی از زنان که برای سیر کردن شکمش با نگهبانان آلمانی رابطه جنسی برقرار میکند، از سوی فانیا و زنان دیگر گروه سرزنش میشود و او در جوابشان از حقیقت تلخی پرده برمیدارد و میگوید "بهتره نظر بقیه زندانیها را درباره خودتان بپرسید. شما هم در جبهه دشمن هستید و با من فرقی ندارید." حکایت این روزهای ما شبیه همان دوره هولناکی است که فانیا از سر میگذراند. دورهای که هنوز بعضیها میتوانند فقط به هنرشان فکر کنند، درحالیکه هموطنانشان چشمشان را از دست دادهاند، کشته شدهاند و یا در انتظار اعدامند. در جایی از فیلم، فانیا و گروه کنسرت در لحظه ورود افراد تازه به اردوگاه مشغول نواختن هستند و وقتی یکی از زنان از جلوی گروه عبور میکند، آب دهان به صورت او میاندازد. فانیا به رهبر ارکستر میگوید "تابحال اینقدر مورد نفرت نبودم، من به نفرت عادت ندارم". این را زنی میگوید که در جوار اتاق گاز میکوشد تا کرامت انسانیاش را برای حفظ جانش نفروشد. آنهایی که این روزها با هنرشان، فیلمشان، بازیشان به جمهوری اسلامی کمک میکنند تا وظایف دشوارش را بهتر انجام بدهد، چقدر مورد نفرت خواهند بود؟
#هنربند_سلبریتی
#زن_زندگی_آزادی.
@shbazneshasteganir
نزهت بادی
#فانیا_فنهلون تا قبل از اسارتش در #اردوگاه_آشویتس، یک هنرمند سرشناس و محبوب است و جز به هنرش نمیاندیشد. تا اینکه بهخاطر یهودی بودن به اردوگاه رانده میشود و در چند قدمی اتاق گاز، به خاطر هنرش نجات مییابد. در اردوگاه، گروه کنسرتی از زنان زندانی شکل گرفته است که برای افسران آلمانی آهنگ مینوازند.
فانیا به عنوان خواننده و آهنگساز امکان حضور در گروه و نجات از مرگ را مییابد. با وجودی که زن جوان دیگری را با بردن به گروه از مرگ میرهاند اما از اینکه مجبور است در مقابل افسران آلمانی آواز بخواند و از هنرش برای سرگرم کردن آنها استفاده کند، احساس شرمساری دارد. زنی که رهبر گروه ارکستر است، به او میگوید: "ما هنرمندیم و کار دیگری به جز هنر از ما برنمیآید و دلیلی برای شرمندگی وجود ندارد." اما وقتی افسر آلمانی در تحسین هنرش به فانیا میگوید: "صدای شما به ما کمک میکند تا وظایف دشوارمون را بهتر انجام دهیم"، فانیا بهتر از هر کسی میداند که وظایف دشوار افسران آلمانی، کشتن همکیشان و هموطنانش در اتاقهای گاز است و خودش را در حال همدستی با جنایتکارانی میبیند که از آنها بیزار است. یکی از زنان که برای سیر کردن شکمش با نگهبانان آلمانی رابطه جنسی برقرار میکند، از سوی فانیا و زنان دیگر گروه سرزنش میشود و او در جوابشان از حقیقت تلخی پرده برمیدارد و میگوید "بهتره نظر بقیه زندانیها را درباره خودتان بپرسید. شما هم در جبهه دشمن هستید و با من فرقی ندارید." حکایت این روزهای ما شبیه همان دوره هولناکی است که فانیا از سر میگذراند. دورهای که هنوز بعضیها میتوانند فقط به هنرشان فکر کنند، درحالیکه هموطنانشان چشمشان را از دست دادهاند، کشته شدهاند و یا در انتظار اعدامند. در جایی از فیلم، فانیا و گروه کنسرت در لحظه ورود افراد تازه به اردوگاه مشغول نواختن هستند و وقتی یکی از زنان از جلوی گروه عبور میکند، آب دهان به صورت او میاندازد. فانیا به رهبر ارکستر میگوید "تابحال اینقدر مورد نفرت نبودم، من به نفرت عادت ندارم". این را زنی میگوید که در جوار اتاق گاز میکوشد تا کرامت انسانیاش را برای حفظ جانش نفروشد. آنهایی که این روزها با هنرشان، فیلمشان، بازیشان به جمهوری اسلامی کمک میکنند تا وظایف دشوارش را بهتر انجام بدهد، چقدر مورد نفرت خواهند بود؟
#هنربند_سلبریتی
#زن_زندگی_آزادی.
@shbazneshasteganir
در ایران، زندگی اکثریت مردم نرمال نیست و در واقعیت فاجعه بار است، مصیبتهایی مانند سیل و زلزله این وضعیت را بشدت وخیم تر کرده و برگشت به شرایط قبل را غیر ممکن تر میکند. فاجعه ای روی فاجعه دیگر.
#زلزله_خوی
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
#زلزله_خوی
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
برخورد امنیتی ماموران حکومت با زلزلهزدگان خوی
نعیمه دوستدار، روزنامهنگار و فعال مدنی: «وضعیت امدادرسانی هنگام وقوع حوادث طبیعی در ایران بسیار اسفناک است»
مردم شهرستان خوی دیشب را در سرمای زیر صفر چطور گذرانده اند؟
بلایای «طبیعی»، غیر طبیعی ست. بلای عمدی و بی توجهی ست. در این سیستم انسان رها شده.
دردناک تر اینکه انسانهایی که میخوان کمک کنند راهی برای این کمک کردن ندارن.گوئی راه کمک کردن را مسدود کرده اند تا خود نیز که مسئولیت اصلی را بگردن دارن، غیرمسئولانه رها کنند.
سرما و دربدری و گرسنگی و ازهم پاشیدن شیرازه زندگی بسیار سخت است. پرت شدن انسان به ورطه نابودی ست.
این نه نظم جامعه مدنی، که بی نظمی و بربریت است.
#زلزله_خوی
#سرمای_زیر_صفر
شورای بازنشستگان ایران
@shbazneshasteganir
نعیمه دوستدار، روزنامهنگار و فعال مدنی: «وضعیت امدادرسانی هنگام وقوع حوادث طبیعی در ایران بسیار اسفناک است»
مردم شهرستان خوی دیشب را در سرمای زیر صفر چطور گذرانده اند؟
بلایای «طبیعی»، غیر طبیعی ست. بلای عمدی و بی توجهی ست. در این سیستم انسان رها شده.
دردناک تر اینکه انسانهایی که میخوان کمک کنند راهی برای این کمک کردن ندارن.گوئی راه کمک کردن را مسدود کرده اند تا خود نیز که مسئولیت اصلی را بگردن دارن، غیرمسئولانه رها کنند.
سرما و دربدری و گرسنگی و ازهم پاشیدن شیرازه زندگی بسیار سخت است. پرت شدن انسان به ورطه نابودی ست.
این نه نظم جامعه مدنی، که بی نظمی و بربریت است.
#زلزله_خوی
#سرمای_زیر_صفر
شورای بازنشستگان ایران
@shbazneshasteganir
📌 چوب حراج به اموال عمومی
سیاست کارگران چیست؟
دولت میگوید بودجه کم دارد. حکم حکومتی آمده اموال عمومی را بفروش و کسر بودجه را تامین کن. یک جمع ۷ نفره هم در مورد نحوه فروش و تعیین قیمت و واگذاری تصمیم می گیرد. جالب است این جمع از پیش مصونیت قضایی گرفتند. یعنی کسی نمیتونه فردا شکایت کنه که مثلا حاجی فلانی از اسدبیگی ها رشوه گرفت و زیر قیمت و نصفه قیمت و اصلا مفت شرکت را واگذار کرد.
خصوصی سازی برای ما کارگران هفت تپه و هپکو و آذرابی و بسیاری دیگر معادل خون دلهای زیاد و بیکاری و ورشکستگی و مصیبت بوده است. اونوقتها عده ای انتقاد داشتند که این خصوصی سازی «واقعی» نبوده و مثلا شرکتهای واگذار شده به سرمایه داران بخش خصوصی منتقل نشده بلکه به کس و کار مقامات و سپاهی ها واگذار شده و «خودمونی سازی» بوده است. اینبار جایی برای این نق زدن درون خانوادگی هم باقی نگذاشتند.
سوال اینه که چه کسانی قرار است بخرند و ببرند؟ چرا از قبل مصونیت قضایی به واگذار کنندگان دادند؟ اصلا سرمایه داری هست که جرات داشته باشد در این اوضاع از دولتی اموال بخره که حتی در درون حکومت رسمیت ندارد تا چه رسد میان مردم؟ «خریداران» یا مفت بران حکومتی ها هستند. خودش یکبار به اسم دولت و یکبار به اسم خریدار بخش خصوصی دست بدست میکند. در این وسط هم تا دلتان بخواد کارگر بیکار میشه، حقوق و مزایای کارگران شرکتهای خصوصی شده کمتر و هاپولی میشود و این وسط عده ای تازه بدوران رسیده حسابی پروار میشن.
واگذاری ها یک چراغ سبز هم هست که شاید دور از چشم بماند. این اقدام یک پیام به بانک جهانی و نهادهای مربوطه است که بفکر جانشین برای جمهوری اسلامی نباشید چرا که ما در خصوصی سازی از هرکس دیگر جلوتریم. راه بیایید تیکه امنیت را هم حل می کنیم.
به هر حال اهداف واگذاری ها هرچه باشد، دودش توی چشم کارگر میره و فقرش نصیب مردمی میشه که برای نان شب محتاج اند. آیا باید کارگران در مقابل این تاراج اموال عمومی بایستند؟ چگونه؟
دولت اموالی ندارد. اموال عمومی به مردم تعلق دارد نه دولت. دولت دارد دزدی می کند و این دزدی را قانونی جلوه میدهد. دولت مال مردم را بین خودشان تقسیم میکند و اسمش را خصوصی سازی گذاشته است. در شرایط بی ثبات امروز، بزرگترین اشتباه است اگر ما کارگران بین خصوصی و دولتی مانور بدیم. سیاست درست در شرایط امروز اینست که بگوییم دولت حق دست درازی و دست اندازی به اموال عمومی را ندارد، واگذاری در میان نهادها و افراد حکومتی و فامیلهای حکومتی یعنی دزدی سازمانیافته. حرف زدن از «اجرای درست خصوصی سازی» هم بحث انحرافی است و تنها یک غارت و دزدی آشکار را شکلی قانونی و طبیعی میدهد. اگر اموال عمومی است پس حق استفاده و اختیارش هم عمومی باید باشد نه دولتی. نظر شما چیست؟
کانال مستقل کارگران هفت تپه/ پیام همکار
@shbazneshasteganir
سیاست کارگران چیست؟
دولت میگوید بودجه کم دارد. حکم حکومتی آمده اموال عمومی را بفروش و کسر بودجه را تامین کن. یک جمع ۷ نفره هم در مورد نحوه فروش و تعیین قیمت و واگذاری تصمیم می گیرد. جالب است این جمع از پیش مصونیت قضایی گرفتند. یعنی کسی نمیتونه فردا شکایت کنه که مثلا حاجی فلانی از اسدبیگی ها رشوه گرفت و زیر قیمت و نصفه قیمت و اصلا مفت شرکت را واگذار کرد.
خصوصی سازی برای ما کارگران هفت تپه و هپکو و آذرابی و بسیاری دیگر معادل خون دلهای زیاد و بیکاری و ورشکستگی و مصیبت بوده است. اونوقتها عده ای انتقاد داشتند که این خصوصی سازی «واقعی» نبوده و مثلا شرکتهای واگذار شده به سرمایه داران بخش خصوصی منتقل نشده بلکه به کس و کار مقامات و سپاهی ها واگذار شده و «خودمونی سازی» بوده است. اینبار جایی برای این نق زدن درون خانوادگی هم باقی نگذاشتند.
سوال اینه که چه کسانی قرار است بخرند و ببرند؟ چرا از قبل مصونیت قضایی به واگذار کنندگان دادند؟ اصلا سرمایه داری هست که جرات داشته باشد در این اوضاع از دولتی اموال بخره که حتی در درون حکومت رسمیت ندارد تا چه رسد میان مردم؟ «خریداران» یا مفت بران حکومتی ها هستند. خودش یکبار به اسم دولت و یکبار به اسم خریدار بخش خصوصی دست بدست میکند. در این وسط هم تا دلتان بخواد کارگر بیکار میشه، حقوق و مزایای کارگران شرکتهای خصوصی شده کمتر و هاپولی میشود و این وسط عده ای تازه بدوران رسیده حسابی پروار میشن.
واگذاری ها یک چراغ سبز هم هست که شاید دور از چشم بماند. این اقدام یک پیام به بانک جهانی و نهادهای مربوطه است که بفکر جانشین برای جمهوری اسلامی نباشید چرا که ما در خصوصی سازی از هرکس دیگر جلوتریم. راه بیایید تیکه امنیت را هم حل می کنیم.
به هر حال اهداف واگذاری ها هرچه باشد، دودش توی چشم کارگر میره و فقرش نصیب مردمی میشه که برای نان شب محتاج اند. آیا باید کارگران در مقابل این تاراج اموال عمومی بایستند؟ چگونه؟
دولت اموالی ندارد. اموال عمومی به مردم تعلق دارد نه دولت. دولت دارد دزدی می کند و این دزدی را قانونی جلوه میدهد. دولت مال مردم را بین خودشان تقسیم میکند و اسمش را خصوصی سازی گذاشته است. در شرایط بی ثبات امروز، بزرگترین اشتباه است اگر ما کارگران بین خصوصی و دولتی مانور بدیم. سیاست درست در شرایط امروز اینست که بگوییم دولت حق دست درازی و دست اندازی به اموال عمومی را ندارد، واگذاری در میان نهادها و افراد حکومتی و فامیلهای حکومتی یعنی دزدی سازمانیافته. حرف زدن از «اجرای درست خصوصی سازی» هم بحث انحرافی است و تنها یک غارت و دزدی آشکار را شکلی قانونی و طبیعی میدهد. اگر اموال عمومی است پس حق استفاده و اختیارش هم عمومی باید باشد نه دولتی. نظر شما چیست؟
کانال مستقل کارگران هفت تپه/ پیام همکار
@shbazneshasteganir
خاطره ای از سوئیت:
برام دعا کن داداش!
من هم اجرایی هستم!
لیوان نایلونی _ یک بار مصرف چای را از دریچه ی روی درب سلول به دستم داد و این جملات را گفت؛ وقتی گفت من هم اجرایی هستم، لیوان چای در دستم ترکید و چای داغ دستم و جملاتش قلبم را سوزاند.
از تعجب، خشم و اندوه ، خشکم زد،
خواستم بپرسم، اجرایی هستم یعنی چه، که پاسداربند( زندانبان) سرش فریاد کشید :
مگه نگفتم با این امنیتیه حرف نزن!
این ( من) جرمش سیاسیه ، برامون دردسر میشه ...
داشت می رفت باز زیر لب گفت:
فقط برام دعا کن...
دنیا داشت دور سرم می چرخید، صداش توی گوشم می پیچید:
من هم اجرایی هستم !
چشمم به نوشته های روی دیوارهای سلول افتاد:
بدرود زندگی ، چهارشنبه اجراست...
آخرین روزهای حبس، فردا میرم بالا چوبه و بعدش کلا آزادم، از زندگی از زجرهای بی پایان، لعنت به پایین شهر، لعنت به دعوا...
از زندان تهران بزرگ تا اینجا با چشم بند آوردنم، تازه چند دقیقه پیش از روی نوشته روی لباس سرباز فهمیدم اینجا زندان رجایی شهر( گوهردشت) است،
موقعی داشتن می انداختنم توی ماشین، دستم را از پشت خیلی پیچاند و صدای شکستنش را شنیدم، تا صبح از درد خوابم نبرد، از صدای ناله ها و شیونهای زندانی ها فهمیدم که اینجا بندی است که اجرایی ها را در آن محبوس می کنند، نزدیکای اذان صبح بود که دیدم چند نفر را با غل و زنجیر می کشند، آنها را برای اجرای حکم اعدام می بردند،
در شیفت جدید، یکی از مراقب ها آشنا بود،وقتی در زندان تهران بزرگ بودم او در آنجا افسر نگهبان بود ، از او پرسیدم، مگر قانون اسلام این نیست که در محرم و صفر نباید کسی اعدام شود ؟؟
لبخند تلخی زد و گفت: توی این مملکت قانون فقط یه شوخیه! خود من را از تهران بزرگ به دلیل مبارزه با باندهای مواد مخدر به اینجا تبعید کردند، مثل خودت، تو با یک شیوه جنگیدی و من با شیوه دیگر، ولی هر دو به یک جا تبعید شدیم، تهران بزرگ شکنجه گاه بود، اینجا کشتار گاه...
فردای آن روز ، دوباره مرد مهربان آمد و همان جملات را تکرار کرد:
برام دعا کن ، من هم اجرایی هستم...
بهش گفتم آخه چرا؟ تو اصلا به قاتلا شبیه نیستی!
گفت نود درصد قاتل ها ناخواسته قاتل میشن!
من دست فروش بودم، در دوران کرونا کاسبی داغونتر شد،
صاحب خانه چند بار اومد برای کرایه، هی گفتم هفته بعد ...
یک بار خیلی عصبانی شد و شروع کرد داد زدن،
هی بهش گفتم آبرو دارم صبر کن،
هی داد زد...
اومدم جلوی دهنشو بگیرم
ترسید
عقب عقب رفت
از پله ها افتاد
ضربه مغزی شد...
■
داشتم بهش می گفتم خب وکیل بگیر ، بگو عمدی نبوده ،اصلا شماره شاکیتو بده ، من از اینجا در بیام بتونم تلفن بزنم ، میگم چند نفر برن ازش رضایت بگیرن، دیه رو قسطی کنیم...
که زندان بان داد زد سرش
با این حرف نزن!!!!
رفت.
رفت و دیگه نیامد،
از فرداش یک خدماتی دیگه جاش اومد.
بعد از اون نگهبانی که از تهران بزرگ می شناختمش پرسیدم اون خدماتی قبلی چی شد؟
گفت حکمش اجرا شد بنده خدا....
#سهیل_عربی
#دریچه
@shbazneshasteganir
برام دعا کن داداش!
من هم اجرایی هستم!
لیوان نایلونی _ یک بار مصرف چای را از دریچه ی روی درب سلول به دستم داد و این جملات را گفت؛ وقتی گفت من هم اجرایی هستم، لیوان چای در دستم ترکید و چای داغ دستم و جملاتش قلبم را سوزاند.
از تعجب، خشم و اندوه ، خشکم زد،
خواستم بپرسم، اجرایی هستم یعنی چه، که پاسداربند( زندانبان) سرش فریاد کشید :
مگه نگفتم با این امنیتیه حرف نزن!
این ( من) جرمش سیاسیه ، برامون دردسر میشه ...
داشت می رفت باز زیر لب گفت:
فقط برام دعا کن...
دنیا داشت دور سرم می چرخید، صداش توی گوشم می پیچید:
من هم اجرایی هستم !
چشمم به نوشته های روی دیوارهای سلول افتاد:
بدرود زندگی ، چهارشنبه اجراست...
آخرین روزهای حبس، فردا میرم بالا چوبه و بعدش کلا آزادم، از زندگی از زجرهای بی پایان، لعنت به پایین شهر، لعنت به دعوا...
از زندان تهران بزرگ تا اینجا با چشم بند آوردنم، تازه چند دقیقه پیش از روی نوشته روی لباس سرباز فهمیدم اینجا زندان رجایی شهر( گوهردشت) است،
موقعی داشتن می انداختنم توی ماشین، دستم را از پشت خیلی پیچاند و صدای شکستنش را شنیدم، تا صبح از درد خوابم نبرد، از صدای ناله ها و شیونهای زندانی ها فهمیدم که اینجا بندی است که اجرایی ها را در آن محبوس می کنند، نزدیکای اذان صبح بود که دیدم چند نفر را با غل و زنجیر می کشند، آنها را برای اجرای حکم اعدام می بردند،
در شیفت جدید، یکی از مراقب ها آشنا بود،وقتی در زندان تهران بزرگ بودم او در آنجا افسر نگهبان بود ، از او پرسیدم، مگر قانون اسلام این نیست که در محرم و صفر نباید کسی اعدام شود ؟؟
لبخند تلخی زد و گفت: توی این مملکت قانون فقط یه شوخیه! خود من را از تهران بزرگ به دلیل مبارزه با باندهای مواد مخدر به اینجا تبعید کردند، مثل خودت، تو با یک شیوه جنگیدی و من با شیوه دیگر، ولی هر دو به یک جا تبعید شدیم، تهران بزرگ شکنجه گاه بود، اینجا کشتار گاه...
فردای آن روز ، دوباره مرد مهربان آمد و همان جملات را تکرار کرد:
برام دعا کن ، من هم اجرایی هستم...
بهش گفتم آخه چرا؟ تو اصلا به قاتلا شبیه نیستی!
گفت نود درصد قاتل ها ناخواسته قاتل میشن!
من دست فروش بودم، در دوران کرونا کاسبی داغونتر شد،
صاحب خانه چند بار اومد برای کرایه، هی گفتم هفته بعد ...
یک بار خیلی عصبانی شد و شروع کرد داد زدن،
هی بهش گفتم آبرو دارم صبر کن،
هی داد زد...
اومدم جلوی دهنشو بگیرم
ترسید
عقب عقب رفت
از پله ها افتاد
ضربه مغزی شد...
■
داشتم بهش می گفتم خب وکیل بگیر ، بگو عمدی نبوده ،اصلا شماره شاکیتو بده ، من از اینجا در بیام بتونم تلفن بزنم ، میگم چند نفر برن ازش رضایت بگیرن، دیه رو قسطی کنیم...
که زندان بان داد زد سرش
با این حرف نزن!!!!
رفت.
رفت و دیگه نیامد،
از فرداش یک خدماتی دیگه جاش اومد.
بعد از اون نگهبانی که از تهران بزرگ می شناختمش پرسیدم اون خدماتی قبلی چی شد؟
گفت حکمش اجرا شد بنده خدا....
#سهیل_عربی
#دریچه
@shbazneshasteganir
آرمیتا عباسی؛ «دختر آبرنگی» و نسلی که قربانی خشونت سازمانیافته حکومتی است
دادگاه آرمیتا عباسی در حالی برگزار شد که تنها یک شب قبل از آن با ورود وکیل تعیینی به پرونده موافقت شد. از آرمیتا عباسی، معترض ۲۰ سالهای که به «دختر آبرنگی» معروف شد چه میدانیم؟
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/751488/&rhash=0ceb6994783a68
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
@shbazneshasteganir
دادگاه آرمیتا عباسی در حالی برگزار شد که تنها یک شب قبل از آن با ورود وکیل تعیینی به پرونده موافقت شد. از آرمیتا عباسی، معترض ۲۰ سالهای که به «دختر آبرنگی» معروف شد چه میدانیم؟
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/751488/&rhash=0ceb6994783a68
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
@shbazneshasteganir
t.me
آرمیتا عباسی؛ «دختر آبرنگی» و نسلی که قربانی خشونت سازمانیافته حکومتی است
دادگاه آرمیتا عباسی در حالی برگزار شد که تنها یک شب قبل از با ورود وکیل تعیینی به پرونده موافقت شد. از آرمیتا عیاسی، معترض ۲۰ سالهای که به «دختر آبرنگی» معروف شد جه میدانیم؟
«آغوش رایگان» و کمی نان برای من
حجاب و حوزه و ایمان برای تو
یک زندگی ساده ی دنیا برای من
باغ بهشت و روضه ی رضوان برای تو!
@shbazneshasteganir
حجاب و حوزه و ایمان برای تو
یک زندگی ساده ی دنیا برای من
باغ بهشت و روضه ی رضوان برای تو!
@shbazneshasteganir
✅ نباید بدهی دولت به صندوقهای بیمهای سنگین شود
ما میگوییم اصلا نباید بدهی داشته باشد
مهدی عیسیزاده (رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی):
🔸️ما در کنار کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، فراکسیون بازنشستگان کشور را برای ۱۸ صندوق بازنشستگی راه اندازی کردهایم تا بتوانیم مطالبهگر بازنشستگان باشیم. این کمیسیون تریبون و صدای بازنشستگان است و مسائل بازنشستگی و بیمهای آنان را پیگیری میکند.
ما میگوییم که بدون حضور مستقیم بازنشستگان آب از آب تکان نمیخورد
🔸صندوقهای بازنشستگی باید خودکفا شوند؛ باید با تدبیر، برنامهریزی و نوآوری صندوقها را به سمت خودکفایی سوق دهیم. ما مطالبات صندوقها را پیگیری میکنیم و اشرافیت خوبی بر آنها داریم؛ نباید بدهی دولت به صندوقهای بیمهای سنگین شود.
مامیگوییم که صندوقها متعلق به بازنشستگانند و لاغیر!
#قیام_سراسری_علیه_بیدادفقروستم
#فقط_کف_خیابون_بدست_میادحقمون
@shbazneshasteganir
ما میگوییم اصلا نباید بدهی داشته باشد
مهدی عیسیزاده (رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی):
🔸️ما در کنار کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، فراکسیون بازنشستگان کشور را برای ۱۸ صندوق بازنشستگی راه اندازی کردهایم تا بتوانیم مطالبهگر بازنشستگان باشیم. این کمیسیون تریبون و صدای بازنشستگان است و مسائل بازنشستگی و بیمهای آنان را پیگیری میکند.
ما میگوییم که بدون حضور مستقیم بازنشستگان آب از آب تکان نمیخورد
🔸صندوقهای بازنشستگی باید خودکفا شوند؛ باید با تدبیر، برنامهریزی و نوآوری صندوقها را به سمت خودکفایی سوق دهیم. ما مطالبات صندوقها را پیگیری میکنیم و اشرافیت خوبی بر آنها داریم؛ نباید بدهی دولت به صندوقهای بیمهای سنگین شود.
مامیگوییم که صندوقها متعلق به بازنشستگانند و لاغیر!
#قیام_سراسری_علیه_بیدادفقروستم
#فقط_کف_خیابون_بدست_میادحقمون
@shbazneshasteganir
#غارتگران_سیری_ناپذیر
پیشنهاد طنز روزنامه شرق به هیات فروش اموال عمومی!
«برای دانشگاه تهران مشتری هست! بخشی را برای تالار عروسی، بخشی را برای کافیشاپ و فودکورت و تمام محوطه داخلی را برای فروش مستقیم صنایع خانگی و کارآفرینیهای کوچک زودبازده، بخش دیگری هم به فروش پایاننامه و رسالههای دکتری اختصاص میدهند و واقعا درآمدزاست.
شاید بتوان با مشتری مذاکره کرد تا بخشی از پیادهرو داخل دانشگاه را هم به فروش کتابهای نایاب و کمیاب اختصاص دهد و با این اقدام، ترافیک سنگین محدوده میدان انقلاب هم حل میشود و خودش یک دستاورد میشود برای شهرداری تهران در دل دستاورد بزرگ دولت در مولدسازی!» /روزنامه شرق
#برای_اقتصاد_دستوری
#زن_زندگی_آزدی
@shbazneshasteganir
پیشنهاد طنز روزنامه شرق به هیات فروش اموال عمومی!
«برای دانشگاه تهران مشتری هست! بخشی را برای تالار عروسی، بخشی را برای کافیشاپ و فودکورت و تمام محوطه داخلی را برای فروش مستقیم صنایع خانگی و کارآفرینیهای کوچک زودبازده، بخش دیگری هم به فروش پایاننامه و رسالههای دکتری اختصاص میدهند و واقعا درآمدزاست.
شاید بتوان با مشتری مذاکره کرد تا بخشی از پیادهرو داخل دانشگاه را هم به فروش کتابهای نایاب و کمیاب اختصاص دهد و با این اقدام، ترافیک سنگین محدوده میدان انقلاب هم حل میشود و خودش یک دستاورد میشود برای شهرداری تهران در دل دستاورد بزرگ دولت در مولدسازی!» /روزنامه شرق
#برای_اقتصاد_دستوری
#زن_زندگی_آزدی
@shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تناسبِ جرم و مجازات در ایران:
«اگر مسئولِ بازداشتگاهی باشی که در آنجا بدترین شکنجهها علیه بازداشتیها انجام شود؛ مردی باشی که سرِ زنت را از تنش جدا کنی و در شهر بچرخانی؛ پدری باشی که سرِ دخترت را بریده باشی؛ مربیِ مدرسهیِ فوتبالی باشی و به تعدادِ زیادی از کودکان تعرض و تجاوز کنی؛ مجازاتت کمتر از رقصیدن در شهر است»!!
۲۱ سال زندان برای زوج بلاگر بخاطر رقص در میدان آزادی!
بنابر گزارش منابع مستقل، #آستیاژ_حقیقی و #امیرمحمد_احمدی، هرکدام به ۱۰ سال و نیم زندان و در مجموع به ۲۱ سال زندان محکوم شدند! این زوج بلاگر پس از انتشار ویدئوی رقص در میدان آزادی بازداشت شده بودند. قاضی صلواتی علاوه بر صدور ۲۲ سال حکم زندان هریک را به ۲ سال ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.
#برای_توی_کوچه_رقصیدن
#برای_احساس_آرامش
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
«اگر مسئولِ بازداشتگاهی باشی که در آنجا بدترین شکنجهها علیه بازداشتیها انجام شود؛ مردی باشی که سرِ زنت را از تنش جدا کنی و در شهر بچرخانی؛ پدری باشی که سرِ دخترت را بریده باشی؛ مربیِ مدرسهیِ فوتبالی باشی و به تعدادِ زیادی از کودکان تعرض و تجاوز کنی؛ مجازاتت کمتر از رقصیدن در شهر است»!!
۲۱ سال زندان برای زوج بلاگر بخاطر رقص در میدان آزادی!
بنابر گزارش منابع مستقل، #آستیاژ_حقیقی و #امیرمحمد_احمدی، هرکدام به ۱۰ سال و نیم زندان و در مجموع به ۲۱ سال زندان محکوم شدند! این زوج بلاگر پس از انتشار ویدئوی رقص در میدان آزادی بازداشت شده بودند. قاضی صلواتی علاوه بر صدور ۲۲ سال حکم زندان هریک را به ۲ سال ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.
#برای_توی_کوچه_رقصیدن
#برای_احساس_آرامش
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir