Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔆«نوروز»خوانی/ ۶
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب ششم: هاتف مزینانی ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمردهاند و با زبان خویش، از آن سخن گفتهاند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفتهاند: «نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این رو است که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام دادهاند و ششمین روز را مقدس شمردهاند.»
چه افسانهٔ زیبایی؛ زیباتر از واقعیت!
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب ششم: هاتف مزینانی ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمردهاند و با زبان خویش، از آن سخن گفتهاند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفتهاند: «نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این رو است که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام دادهاند و ششمین روز را مقدس شمردهاند.»
چه افسانهٔ زیبایی؛ زیباتر از واقعیت!
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔆«نوروز»خوانی/ ۷
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب هفتم: پریسا شایسته ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 اسلام که همهٔ رنگهای قومیت را زدود و سنتها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانهای استوار، از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیرخم، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد.
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب هفتم: پریسا شایسته ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 اسلام که همهٔ رنگهای قومیت را زدود و سنتها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانهای استوار، از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیرخم، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد.
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔆«نوروز»خوانی/ ۸
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب هشتم: نرگس شیخانصاری ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 نوروز ـ این پیری که غبار قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است ـ در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش میشنیده است؛ پس از آن، در کنار آتشکدههای زرتشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمهٔ اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشاش میخواندهاند؛ از آن پس، با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل میکردهاند و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی، او را جان میبخشند و در همهٔ این چهرههای گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همهٔ قرنها و با همهٔ نسلها و همهٔ اجداد ما ـ از اکنون تا روزگار افسانهای جمشید باستانی ـ زیسته است و با همهمان بوده است...
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب هشتم: نرگس شیخانصاری ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 نوروز ـ این پیری که غبار قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است ـ در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش میشنیده است؛ پس از آن، در کنار آتشکدههای زرتشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمهٔ اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشاش میخواندهاند؛ از آن پس، با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل میکردهاند و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی، او را جان میبخشند و در همهٔ این چهرههای گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همهٔ قرنها و با همهٔ نسلها و همهٔ اجداد ما ـ از اکنون تا روزگار افسانهای جمشید باستانی ـ زیسته است و با همهمان بوده است...
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔆«نوروز»خوانی/ ۹
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب نهم: جاوید جهانی ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 و ما در این لحظه، در این نخستین لحظات آغاز آفرینش، نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر میافروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگزدهٔ قرون تهی میگذریم و در همهٔ نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا میشده است، با همهٔ زنان و مردانی که خون آنان در رگهایمان میدود و روح آنان در دلهایمان میزند شرکت میکنیم و بدین گونه، «بودن خویش» را، به عنوان یک ملت در تند باد ریشهبرانداز زمانها و آشوب گسیختنها و دگرگون شدنها خلود میبخشیم...
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ـــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
ــ خوانش بخشی از کتاب «کویر» اثر علی شریعتی ــ
ــ راوی شب نهم: جاوید جهانی ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🔆 و ما در این لحظه، در این نخستین لحظات آغاز آفرینش، نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر میافروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگزدهٔ قرون تهی میگذریم و در همهٔ نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا میشده است، با همهٔ زنان و مردانی که خون آنان در رگهایمان میدود و روح آنان در دلهایمان میزند شرکت میکنیم و بدین گونه، «بودن خویش» را، به عنوان یک ملت در تند باد ریشهبرانداز زمانها و آشوب گسیختنها و دگرگون شدنها خلود میبخشیم...
📌متن کامل در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=5123
ـــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی از آلبوم «ماهی برای سال نو» اثر اردوان کامکار
تصویرسازی: فرهاد آرام راد (از کتاب «نوروز»، نشر شمشاد، ۱۳۹۷)
#بهار
#نوروز
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔷🔆شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#یاد_استاد
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#یاد_استاد
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
Telegraph
شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
سوسن شریعتی منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷ شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.…
🔷🔆"شناخت نامه استاد محمد تقی شریعتی" نام کتابی است که در بهار ۱۴۰۰، به کوشش سید خلیل حسینی عطار و توسط انتشارات سپید ه باوران راهی بازار کتاب شده است. وجه ممیزه این کتاب ، معرفی استاد محمد تقی شریعتی این بار از نمای نزدیک است و میدان دادن به خاطرات فرزندان، شاگردان او در دبیرستان های مشهد دهه بیست و سی ، دوستداران جوان او در کانون نشر حقایق اسلامی و... نیز همراهانی که طی نیم قرن همراه و همقدم استاد دین و تساهل بودند.
#یاد_استاد
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
#یاد_استاد
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆به صداقت شما نمره دادم
🖋رمضانعلی شاکری
🔆یکی از خاطراتی که خیلی جالب است، این است که وقتی ایشان دبیر کلاس چهارم دبیرستان شاهرضا شده بودند، به محض اینکه وارد کلاس میشوند، بچههای تودهای دانسته و نداسته، تحت تأثیر آن جو، هو میکنند. استاد همینطور میایستند و وقتی آنها هوشان تمام میشود، مینشینند. وقتی سر و صداها میخوابد، میفرمایند: آقایان! معلوم میشود که شما نمیخواهید من بیایم سر کلاس. من هم حرفی ندارم، اما من یک توصیه به شما دارم؛ الآن این درس تعلیمات دینی جزو برنامهٔ شما هست، نمیخواهید نمرهٔ قبولی بگیرید که بروید کلاس پنجم؟ گفتند: بله. استاد میفرمایند: پس منهای جنبههای عقیدتی و اساساً نه برای تعلیمات دینی، بلکه برای اینکه نمره بگیرید و بروید کلاس بالا باید این درس را یاد بگیرید، و خلاصه، درس را ادامه دادند. در همین کلاس، یک روز ایشان میخواستند امتحان قوه بگیرند _ که حالا به آن میانترم میگویند _ وقتی سؤالات را پخش کرده بودند، یکی از سرجنبانهای کلاس که خیلی داد و فریاد میکرد، از اول تا آخر ورقه، جوابهای خیلی نامناسب داده بود و جملاتی از قبیل: دین افیون تودهها است و کلماتی که کمونیستها مینویسند، نوشته بود و اسم خودش را هم روی ورقه نوشته بود. وقتی استاد اوراق را تصحیح میکنند، نمرهٔ آن دانشآموز را ۱۰ میدهند. روز بعد که استاد برای تدریس میایند، آن شخص میآید جلو و میگوید: آقا من سر تا پای ورقه، همه را خلاف نوشتم، چرا شما به من نمرهٔ ۱۰ دادید؟ استاد گفتند: شما همه را خلاف نوشتید، ولی من ۱۰ را به عنوان صداقت به شما دادم، برای آنکه در قلبتان هر چه بود، گفتید. این صداقت شما از نظر اخلاقی خیلی قابل توجه است. همین آدم بعدها از بهترین افراد در کانون شد.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋رمضانعلی شاکری
🔆یکی از خاطراتی که خیلی جالب است، این است که وقتی ایشان دبیر کلاس چهارم دبیرستان شاهرضا شده بودند، به محض اینکه وارد کلاس میشوند، بچههای تودهای دانسته و نداسته، تحت تأثیر آن جو، هو میکنند. استاد همینطور میایستند و وقتی آنها هوشان تمام میشود، مینشینند. وقتی سر و صداها میخوابد، میفرمایند: آقایان! معلوم میشود که شما نمیخواهید من بیایم سر کلاس. من هم حرفی ندارم، اما من یک توصیه به شما دارم؛ الآن این درس تعلیمات دینی جزو برنامهٔ شما هست، نمیخواهید نمرهٔ قبولی بگیرید که بروید کلاس پنجم؟ گفتند: بله. استاد میفرمایند: پس منهای جنبههای عقیدتی و اساساً نه برای تعلیمات دینی، بلکه برای اینکه نمره بگیرید و بروید کلاس بالا باید این درس را یاد بگیرید، و خلاصه، درس را ادامه دادند. در همین کلاس، یک روز ایشان میخواستند امتحان قوه بگیرند _ که حالا به آن میانترم میگویند _ وقتی سؤالات را پخش کرده بودند، یکی از سرجنبانهای کلاس که خیلی داد و فریاد میکرد، از اول تا آخر ورقه، جوابهای خیلی نامناسب داده بود و جملاتی از قبیل: دین افیون تودهها است و کلماتی که کمونیستها مینویسند، نوشته بود و اسم خودش را هم روی ورقه نوشته بود. وقتی استاد اوراق را تصحیح میکنند، نمرهٔ آن دانشآموز را ۱۰ میدهند. روز بعد که استاد برای تدریس میایند، آن شخص میآید جلو و میگوید: آقا من سر تا پای ورقه، همه را خلاف نوشتم، چرا شما به من نمرهٔ ۱۰ دادید؟ استاد گفتند: شما همه را خلاف نوشتید، ولی من ۱۰ را به عنوان صداقت به شما دادم، برای آنکه در قلبتان هر چه بود، گفتید. این صداقت شما از نظر اخلاقی خیلی قابل توجه است. همین آدم بعدها از بهترین افراد در کانون شد.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆در کلاس درس استاد شریعتی
🖋مهدی ممکن
🔆به دبیرستان راه یافته بودم، و به اقتضای سن کنجکاو. شهر بزرگ نبود. میشد همه جا سر کشید؛ بازار دین همه جا پر رونق و کالای آن متنوع و فراوان، عرضهکنندگان آن هم نوعاً افراد با انگیزه و دلسوز بودند، به آنچه تبلیغ میکردند «یقین» داشتند؛ در برخورد با یک مشتری به سن و سال من مسؤولانه رفتار میکردند، نگران بودند مبادا بابی (بهایی) شوم و یا به بلشویکی روآورم یا نااهل گردم. و لامذهب و بینماز و ... مدتی یک روحانی به نام شیخ محمود که فرد زاهدی بود اصرار داشت از دبیرستان دست بردارم و پر مدرسه نواب به تحصیل علوم دینی بپردازم، مشابه همین اصرار را شیخ سلمان داشت که به مدرسه خیرات خان بروم که استدلال مینمود که علوم جدید به دین انسان شبهه وارد میسازد. مرز بیدینی از دبیرستان شروع میشد به همین جهت بسیاری از رفتن فرزندشان به دبیرستان جلو میگرفتند.
🔆سه سال سیکل اول طی شد، در سیکل دوم استاد شریعتی به عنوان دبیر ادبیات عربی معرفی شدند؛ در اولین ساعات، پس از معارفهٔ مختصر و بدون حضور و غیاب که هیچگاه انجام نمیدادند؛ با نام خداوند جان و خرد، کلاس را با این پرسش آغاز کردند که آیا کسی سورهٔ والعصر را میتواند از حفظ بخواند؟! یک نفر دست بلند کرد و با اشارهٔ دست استاد سوره را بدون غلط خواند و تلاش کرد کلمات حتماً از مخرج ادا شود! پرسیدند: معنی آن را میدانید؟ نمیدانست؛ آنگاه خود استاد ضمن ترجمهٔ سوره، به شرح مبسوطی از علت نزول سوره و توضیح اینکه چرا قرآن به زمان سوگند یاد کرده است و انسان چرا با از دست دادن زمان زیانکار است و ... پرداختند.
آن روز کلاس خاتمه یافت. بدون اینکه از درس از درس عربی سخنی به میان آید. در کلاس هفتهٔ بعد، استاد شاگردان را آزاد گذاشتند تا اگر کسی در مورد مطالب نوبت قبل پرسشی دارد طرح نماید؛ چند سؤال شد و مباحث تا پایان کلاس به درازا انجامید؛ اظهارنظر همکلاسان نشان میداد که انتخاب سورهٔ عصر، برای طرح در اولین کلاس، بسیار حساب شده بود و این پیام که زمان را بیهوده از دست ندهند، عموماً دریافته بودند. جلسهٔ سوم را استاد با سورهٔ انشراح آغاز کرد تا مانند قبل تا پایان ساعت ادامه یافت؛ کلاس هفتهٔ بعد با سورهٔ تکاثر و هفتهٔ بعد با سورهٔ ماعون و بعد با سورهٔ علق و به تدریج سورههای بزرگتر، و چون شرح هر سوره همیشه با توضیح حوادث منجر به نزول آن همراه بود و تازگی داشت، شاگردان کلاس را جذب میکرد و همه مشتاق ادامه بودند.
🔆سال تحصیلی به نیمه رسیده بود و همچنان از درس عربی در کلاس خبری نبود. طبعاً برای شاگردان این پرسش مطرح بود که تکلیف درس عربی چه میشود؟ تا بالاخره استاد، خود به سخن آمد و روزی در پایان کلاس چنین گفت: شما با این یک ساعت درس عربی در هفته، عربیدان نمیشوید؛ برای نمرهٔ امتحان هم نگران نباشید، چون میتوانید با مطالعهٔ کتاب درسی مربوطه نمرهٔ خود را تضمین کنید؛ من ترجیح میدهم بیشتر اوقات کلاس با همین مباحثی که تاکنون جریان داشته ادامه یابد. علت آن را در آینده در خواهید یافت.
🔆بدین ترتیب آن سال به پایان رسید؛ سال بعد استاد، کلاس درس عربی را بر روال سابق شروع کردند؛ ضمن اینکه برای اولین بار سخن از نهجالبلاغه و مباحث آن به میان آوردند. نام نهجالبلاغه آن زمان نه تنها برای همکلاسان ناآشنا بود، بلکه بیشتر محافل مذهبی آن روز مشهد، چنان با آن بیگانه بودند که گویی در فرهنگ و معارف اسلامی هیچ جایی نداشته است!
با وجود اینکه متن نهجالبلاغه سنگین و مشکل بود، استاد اصرار داشتند دانشآموزان تا آنجا که میتواند با آن آشنا شوند. فرازهایی از بعضی خطبهها را برگزیده و ضمن توضیح و شرح آنها، توصیه میکردند که محصلین آنها را حفظ نمایند؛ از آن جمله فرازهای خطبهٔ قاصعه که غالباً در مذمت جهل و تعصب و تحجر ایراد شده است و همچنین خطبههایی که موضوع آنها به خوارج و موضعگیری آنها در جنگ صفین و عواقب آن که به نهروان انجامید، و استاد در هر فرصت توضیحاتی در مورد آنها میدادند.
🔆در گفته و سلوک استاد شریعتی در کلاس، همواره آثار نگرانی و دغدغه به چشم میخورد، اما نه از آن جهت که محصلین بابی شوند یا بلشویک یا لامذهب و نااهل ... ، ریشهٔ اصلی درد ایشان همان چیزی بود که بعدها زندهیاد فرزندش تحت عنوان «مذهب علیه مذهب» تصویر کرد. بهتدریج به اشتباه خود پی برده بودم و فهمیدم که تابلوی «کانون نشر حقایق اسلامی» در کوچه چهارباغ، تابلوی فروشگاهی معمولی نیست و کالایی که آنجا عرضه میشود، از نوع دیگر است، مشتری شده بودم و سعی میکردم جلسهای از دست نرود که زیانکار باشم: قسم به زمان که انسانها در زیانکاریند مگر ...
📌ادامه در لینک زیر
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3v1jsC9
🖋مهدی ممکن
🔆به دبیرستان راه یافته بودم، و به اقتضای سن کنجکاو. شهر بزرگ نبود. میشد همه جا سر کشید؛ بازار دین همه جا پر رونق و کالای آن متنوع و فراوان، عرضهکنندگان آن هم نوعاً افراد با انگیزه و دلسوز بودند، به آنچه تبلیغ میکردند «یقین» داشتند؛ در برخورد با یک مشتری به سن و سال من مسؤولانه رفتار میکردند، نگران بودند مبادا بابی (بهایی) شوم و یا به بلشویکی روآورم یا نااهل گردم. و لامذهب و بینماز و ... مدتی یک روحانی به نام شیخ محمود که فرد زاهدی بود اصرار داشت از دبیرستان دست بردارم و پر مدرسه نواب به تحصیل علوم دینی بپردازم، مشابه همین اصرار را شیخ سلمان داشت که به مدرسه خیرات خان بروم که استدلال مینمود که علوم جدید به دین انسان شبهه وارد میسازد. مرز بیدینی از دبیرستان شروع میشد به همین جهت بسیاری از رفتن فرزندشان به دبیرستان جلو میگرفتند.
🔆سه سال سیکل اول طی شد، در سیکل دوم استاد شریعتی به عنوان دبیر ادبیات عربی معرفی شدند؛ در اولین ساعات، پس از معارفهٔ مختصر و بدون حضور و غیاب که هیچگاه انجام نمیدادند؛ با نام خداوند جان و خرد، کلاس را با این پرسش آغاز کردند که آیا کسی سورهٔ والعصر را میتواند از حفظ بخواند؟! یک نفر دست بلند کرد و با اشارهٔ دست استاد سوره را بدون غلط خواند و تلاش کرد کلمات حتماً از مخرج ادا شود! پرسیدند: معنی آن را میدانید؟ نمیدانست؛ آنگاه خود استاد ضمن ترجمهٔ سوره، به شرح مبسوطی از علت نزول سوره و توضیح اینکه چرا قرآن به زمان سوگند یاد کرده است و انسان چرا با از دست دادن زمان زیانکار است و ... پرداختند.
آن روز کلاس خاتمه یافت. بدون اینکه از درس از درس عربی سخنی به میان آید. در کلاس هفتهٔ بعد، استاد شاگردان را آزاد گذاشتند تا اگر کسی در مورد مطالب نوبت قبل پرسشی دارد طرح نماید؛ چند سؤال شد و مباحث تا پایان کلاس به درازا انجامید؛ اظهارنظر همکلاسان نشان میداد که انتخاب سورهٔ عصر، برای طرح در اولین کلاس، بسیار حساب شده بود و این پیام که زمان را بیهوده از دست ندهند، عموماً دریافته بودند. جلسهٔ سوم را استاد با سورهٔ انشراح آغاز کرد تا مانند قبل تا پایان ساعت ادامه یافت؛ کلاس هفتهٔ بعد با سورهٔ تکاثر و هفتهٔ بعد با سورهٔ ماعون و بعد با سورهٔ علق و به تدریج سورههای بزرگتر، و چون شرح هر سوره همیشه با توضیح حوادث منجر به نزول آن همراه بود و تازگی داشت، شاگردان کلاس را جذب میکرد و همه مشتاق ادامه بودند.
🔆سال تحصیلی به نیمه رسیده بود و همچنان از درس عربی در کلاس خبری نبود. طبعاً برای شاگردان این پرسش مطرح بود که تکلیف درس عربی چه میشود؟ تا بالاخره استاد، خود به سخن آمد و روزی در پایان کلاس چنین گفت: شما با این یک ساعت درس عربی در هفته، عربیدان نمیشوید؛ برای نمرهٔ امتحان هم نگران نباشید، چون میتوانید با مطالعهٔ کتاب درسی مربوطه نمرهٔ خود را تضمین کنید؛ من ترجیح میدهم بیشتر اوقات کلاس با همین مباحثی که تاکنون جریان داشته ادامه یابد. علت آن را در آینده در خواهید یافت.
🔆بدین ترتیب آن سال به پایان رسید؛ سال بعد استاد، کلاس درس عربی را بر روال سابق شروع کردند؛ ضمن اینکه برای اولین بار سخن از نهجالبلاغه و مباحث آن به میان آوردند. نام نهجالبلاغه آن زمان نه تنها برای همکلاسان ناآشنا بود، بلکه بیشتر محافل مذهبی آن روز مشهد، چنان با آن بیگانه بودند که گویی در فرهنگ و معارف اسلامی هیچ جایی نداشته است!
با وجود اینکه متن نهجالبلاغه سنگین و مشکل بود، استاد اصرار داشتند دانشآموزان تا آنجا که میتواند با آن آشنا شوند. فرازهایی از بعضی خطبهها را برگزیده و ضمن توضیح و شرح آنها، توصیه میکردند که محصلین آنها را حفظ نمایند؛ از آن جمله فرازهای خطبهٔ قاصعه که غالباً در مذمت جهل و تعصب و تحجر ایراد شده است و همچنین خطبههایی که موضوع آنها به خوارج و موضعگیری آنها در جنگ صفین و عواقب آن که به نهروان انجامید، و استاد در هر فرصت توضیحاتی در مورد آنها میدادند.
🔆در گفته و سلوک استاد شریعتی در کلاس، همواره آثار نگرانی و دغدغه به چشم میخورد، اما نه از آن جهت که محصلین بابی شوند یا بلشویک یا لامذهب و نااهل ... ، ریشهٔ اصلی درد ایشان همان چیزی بود که بعدها زندهیاد فرزندش تحت عنوان «مذهب علیه مذهب» تصویر کرد. بهتدریج به اشتباه خود پی برده بودم و فهمیدم که تابلوی «کانون نشر حقایق اسلامی» در کوچه چهارباغ، تابلوی فروشگاهی معمولی نیست و کالایی که آنجا عرضه میشود، از نوع دیگر است، مشتری شده بودم و سعی میکردم جلسهای از دست نرود که زیانکار باشم: قسم به زمان که انسانها در زیانکاریند مگر ...
📌ادامه در لینک زیر
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3v1jsC9
Telegraph
در کلاس درس استاد شریعتی
مهدی ممکن به دبیرستان راه یافته بودم، و به اقتضای سن کنجکاو. شهر بزرگ نبود. میشد همه جا سر کشید؛ بازار دین همه جا پر رونق و کالای آن متنوع و فراوان، عرضهکنندگان آن هم نوعاً افراد با انگیزه و دلسوز بودند، به آنچه تبلیغ میکردند «یقین» داشتند؛ در برخورد با…
🔷🔆معلم اول من
🖋خسرو منصوریان
🔆آشنایی من با استاد دلیل و انگیزهاش محیط فرهنگی بود. من پدرِ بسیار روشنفکری داشتم. پدر من کتابفروش نبود، ولی برادرم کتابفروش بود. من وقتی میخواهم پدرم را به عنوان یک روشنفکر معرفی بکنم، برخی از کارهای متعهدانهٔ او در ذهنم میآید، نه بدین جهت که پدر من است. مادر من معلم قرآن بود و طبیعی است که یک کسی که مادرش آنچنان بوده که بچهاش شاگرد قرآنش است و پدری دارد که این قدر صمیمی است، با چه الگوی شخصیتی روبهرو است. او ما را مجبور به خواندن نماز نمیکرد، من یک بار از پدرم به خاطر نماز و روزه و امثال آن کتک نخوردم. او راه خودش را میرفت. من در حقیقت از پدرم الگوبرداری کردم و با برادرم همانندسازی کردم. لذا به خصوص بعد از ۲۸ مرداد که نهضت مقاومت ملی تشکیل شد و استاد شریعتی و دکتر شریعتی و دیگر دوستان ما به آن پیوستند و بعضاً دستگیر شدند، اصلاً این جو محیط را چنان داغ و ملموس کرده بود که ما را کشانید به سمت اینکه چه کار کنیم و ببینیم اینها که در مبارزه هستند، چه میخواهند.
🔆 شما توجه کنید، برای یک بچهٔ ۱۳-۱۴ ساله چه محلی از اعراب هست که برای خودش خط فکری انتخاب کند. صادقانه بگویم، من تنها محصل مدرسهٔ بالغ بر ۴۰۰ نفری بودم که بعد از ظهرهای جمعه میرفتم کانون نشر حقایق اسلامی پای درس استاد شریعتی. در طول یک هفته با خودم میگفتم: خسرو تو در روز جمعه که میروی کانون که استاد شریعتی تفسیر قرآن میگویند، اگر یک لحظه چشمت را از دو لب استاد برداری، آن روز را از دست دادهای، آن جلسه را از دست دادهای، وای به حالت. وقتی به کانون میروی، از موقعی که ایشان بسماللّه میگویند تا موقعی که سخنرانی تمام میشود و مردم صلوات میفرستند، چشمت را از دو لب استاد برنداری. همهٔ هفته این شهد شراب مست کنندهٔ آیاتی که استاد شریعتی تفسیر میکنند، تو را مدهوش میکند. من این را به خوبی از چهارده سالگی خودم به خاطر دارم.
ما در ایام محرم به روضهخوانی و سینهزنی میرفتیم و به حرم هم میرفتیم، ولی میدیدیم نه، هیچکدام این جذابیت را ندارد. این بود که ما پایبند کانون نشر حقایق شدیم. بعد از آن هم دو-سه بار دستگیر شدم و زندان رفتم، شکنجه شدم، در سلول انفرادی بودم، و در بازجوییهای مختلف، جزء اولین سؤالاتی که میپرسیدند این بود که تو از کی وارد مبارزه شدی و معلم اول تو چه کسی بوده؟ میگفتم: معلم اول من استاد محمد تقی شریعتی بود و مهندس مهدی بازرگان بود. در این جا این را هم بگویم: به نظر من معلم علی شریعتی هم مهندس بازرگان بود، کما اینکه وقتی میخواهد برود فرانسه، پدرش استاد شریعتی، دست علی را میگیرد، میبرد پیش مهندس مهدی بازرگان و میگوید: شما بگویید او چه بخواند و راهنماییاش کنید و نظرتان را بگویید. پس او را به عنوان معلم قبولش دارد.
_ کانون در آن زمان شاخهٔ دانش آموزی نداشت؛ یعنی فکر نکنید کانون سازمان منسجمی بود. ما بیشتر در حاشیه بودیم. در این زمینه اگر بخواهیم چیزی بگوییم، باید کلید را به مرحوم دکتر کاظم سامی بدهیم، برای اینکه او مشهدی بود و جاما را داشت و دوستان مشهدی و دوستان کانون ما اکثریت قریب به اتفاقشان عضو جاما بودند؛ و چه _ آنهایی که مشهد ماندند و چه آنهایی که به تهران آمدند، جامایی بودند. طبیعتاً خود من و امثال من جلساتی با سر گروههای جاماییمان داشتیم.
🔆در یک عاشورا و تاسوعایی که مثلاً مسجد ملاحیدر، هیئت ابوالفضلیهای سراب و هیئتهای دیگر، دسته راه میانداختند و جمعیت را میبردند حرم، کانون نشر حقایق اسلامی هم یک دسته راه انداخت، ولی این دسته در حقیقت یک تفاوتی با سایر دستهها داشت و از آن جریدهها و علامتهای آنچنانی و آن آهنهایی که خم میشود و از این نوع چیزها و قمهزنی و قفل آویزان کردن و غیره، نه تنها نداشت، بلکه آدمها هم لخت نمیشدند سینه بزنند _ والحمدللّه بعد از انقلاب این مسئله تعدیل شد _ و شعارهایی که کانون داشت، شعارهای نویی بود. من به خوبی یادم است که یکی از برجستهترین شعارهایی که روی پلاکارد نوشته شده بود و حمل میشد، این فرمایش امام حسین بود: هیهات منّا الذّلّه، یا اینکه اگر دین نداری، آزادمرد باش. چنین مراسمی تا آن روز در مشهد و فضای سنتی مشهد وجود خارجی نداشت و این ابتکارش مال استاد شریعتی است.
📌ادامه در لینک زیر
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3Exq3rf
🖋خسرو منصوریان
🔆آشنایی من با استاد دلیل و انگیزهاش محیط فرهنگی بود. من پدرِ بسیار روشنفکری داشتم. پدر من کتابفروش نبود، ولی برادرم کتابفروش بود. من وقتی میخواهم پدرم را به عنوان یک روشنفکر معرفی بکنم، برخی از کارهای متعهدانهٔ او در ذهنم میآید، نه بدین جهت که پدر من است. مادر من معلم قرآن بود و طبیعی است که یک کسی که مادرش آنچنان بوده که بچهاش شاگرد قرآنش است و پدری دارد که این قدر صمیمی است، با چه الگوی شخصیتی روبهرو است. او ما را مجبور به خواندن نماز نمیکرد، من یک بار از پدرم به خاطر نماز و روزه و امثال آن کتک نخوردم. او راه خودش را میرفت. من در حقیقت از پدرم الگوبرداری کردم و با برادرم همانندسازی کردم. لذا به خصوص بعد از ۲۸ مرداد که نهضت مقاومت ملی تشکیل شد و استاد شریعتی و دکتر شریعتی و دیگر دوستان ما به آن پیوستند و بعضاً دستگیر شدند، اصلاً این جو محیط را چنان داغ و ملموس کرده بود که ما را کشانید به سمت اینکه چه کار کنیم و ببینیم اینها که در مبارزه هستند، چه میخواهند.
🔆 شما توجه کنید، برای یک بچهٔ ۱۳-۱۴ ساله چه محلی از اعراب هست که برای خودش خط فکری انتخاب کند. صادقانه بگویم، من تنها محصل مدرسهٔ بالغ بر ۴۰۰ نفری بودم که بعد از ظهرهای جمعه میرفتم کانون نشر حقایق اسلامی پای درس استاد شریعتی. در طول یک هفته با خودم میگفتم: خسرو تو در روز جمعه که میروی کانون که استاد شریعتی تفسیر قرآن میگویند، اگر یک لحظه چشمت را از دو لب استاد برداری، آن روز را از دست دادهای، آن جلسه را از دست دادهای، وای به حالت. وقتی به کانون میروی، از موقعی که ایشان بسماللّه میگویند تا موقعی که سخنرانی تمام میشود و مردم صلوات میفرستند، چشمت را از دو لب استاد برنداری. همهٔ هفته این شهد شراب مست کنندهٔ آیاتی که استاد شریعتی تفسیر میکنند، تو را مدهوش میکند. من این را به خوبی از چهارده سالگی خودم به خاطر دارم.
ما در ایام محرم به روضهخوانی و سینهزنی میرفتیم و به حرم هم میرفتیم، ولی میدیدیم نه، هیچکدام این جذابیت را ندارد. این بود که ما پایبند کانون نشر حقایق شدیم. بعد از آن هم دو-سه بار دستگیر شدم و زندان رفتم، شکنجه شدم، در سلول انفرادی بودم، و در بازجوییهای مختلف، جزء اولین سؤالاتی که میپرسیدند این بود که تو از کی وارد مبارزه شدی و معلم اول تو چه کسی بوده؟ میگفتم: معلم اول من استاد محمد تقی شریعتی بود و مهندس مهدی بازرگان بود. در این جا این را هم بگویم: به نظر من معلم علی شریعتی هم مهندس بازرگان بود، کما اینکه وقتی میخواهد برود فرانسه، پدرش استاد شریعتی، دست علی را میگیرد، میبرد پیش مهندس مهدی بازرگان و میگوید: شما بگویید او چه بخواند و راهنماییاش کنید و نظرتان را بگویید. پس او را به عنوان معلم قبولش دارد.
_ کانون در آن زمان شاخهٔ دانش آموزی نداشت؛ یعنی فکر نکنید کانون سازمان منسجمی بود. ما بیشتر در حاشیه بودیم. در این زمینه اگر بخواهیم چیزی بگوییم، باید کلید را به مرحوم دکتر کاظم سامی بدهیم، برای اینکه او مشهدی بود و جاما را داشت و دوستان مشهدی و دوستان کانون ما اکثریت قریب به اتفاقشان عضو جاما بودند؛ و چه _ آنهایی که مشهد ماندند و چه آنهایی که به تهران آمدند، جامایی بودند. طبیعتاً خود من و امثال من جلساتی با سر گروههای جاماییمان داشتیم.
🔆در یک عاشورا و تاسوعایی که مثلاً مسجد ملاحیدر، هیئت ابوالفضلیهای سراب و هیئتهای دیگر، دسته راه میانداختند و جمعیت را میبردند حرم، کانون نشر حقایق اسلامی هم یک دسته راه انداخت، ولی این دسته در حقیقت یک تفاوتی با سایر دستهها داشت و از آن جریدهها و علامتهای آنچنانی و آن آهنهایی که خم میشود و از این نوع چیزها و قمهزنی و قفل آویزان کردن و غیره، نه تنها نداشت، بلکه آدمها هم لخت نمیشدند سینه بزنند _ والحمدللّه بعد از انقلاب این مسئله تعدیل شد _ و شعارهایی که کانون داشت، شعارهای نویی بود. من به خوبی یادم است که یکی از برجستهترین شعارهایی که روی پلاکارد نوشته شده بود و حمل میشد، این فرمایش امام حسین بود: هیهات منّا الذّلّه، یا اینکه اگر دین نداری، آزادمرد باش. چنین مراسمی تا آن روز در مشهد و فضای سنتی مشهد وجود خارجی نداشت و این ابتکارش مال استاد شریعتی است.
📌ادامه در لینک زیر
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3Exq3rf
Telegraph
معلم اول من
خسرو منصوریان آشنایی من با استاد دلیل و انگیزهاش محیط فرهنگی بود. من پدرِ بسیار روشنفکری داشتم. پدر من کتابفروش نبود، ولی برادرم کتابفروش بود. من وقتی میخواهم پدرم را به عنوان یک روشنفکر معرفی بکنم، برخی از کارهای متعهدانهٔ او در ذهنم میآید، نه بدین جهت…
Forwarded from ایران فردا
🔴 خوانشی مدنی از متن!
▪️ به مناسبت 31 فروردین
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 31 فروردین 1366)
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#طالقانی
#طباطبایی
#ایران_فردا
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
https://t.me/iranfardamag
▪️ به مناسبت 31 فروردین
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 31 فروردین 1366)
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#طالقانی
#طباطبایی
#ایران_فردا
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 خوانشی مدنی از متن!
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی ( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 3۱ فروردین ۱۳۶۶) 🔸 مسعود میری @iranfardamag 🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن…
🔷🔆آن کلام سحرآمیز
🖋خسرو منصوریان
🔆در سالهای آخر دهه 1330 دانشآموز مقطع دبیرستان بودم و در این زمان به کانون نشر حقایق اسلامی میرفتم. عصرهای جمعه استاد شریعتی تفسیر قرآن میگفتند و آقای خامنهای هم همراه آقای هاشمینژاد بعضا در این جلسات شرکت میکردند. نحوه استدلال و سخن استاد شریعتی آنچنان بود که پیش از آن-که به کانون بروم با خودم عهد میکردم که مبادا دو چشمم را از لب استاد شریعتی لحظهای بگیرم که اگر چنین میشد رشته سخن را گم میکردم. سخن سحرآمیز ایشان، تفسیر بهروز از قرآن و پاسخگویی به سوألات آن ایام خطیر آن هم با توجه به فعالیت شدید حزب توده، سبب میشد تا کانون نشر حقایق اسلامی تنها امید ما مشهدیها باشد تا بتوانیم با کلام قرآن آشنا شویم و بدین طریق خودمان را در برابر طوفان سهمگینی که از هر سو به طرف نسل جوان میآمد حفظ کنیم. جلسات تفسیر قرآن استاد شریعتی سازنده شخصیت ملی و دینی شخص من بود و هر آنچه که اکنون دارم محصول تشنگی شدیدی است که آن سالها برای شنیدن یک تفسیر نوین از قرآن داشتم و آن را از استاد شریعتی دریافت کردم. همچنین دوستانی که من در آن ایام در کانون نشر حقایق اسلامی یافتم، به سرمایههای اجتماعی جامعه ما در آینده تبدیل شدند نظیر آقای طاهر احمدزاده که خدا رحمتشان کند یا از دوستانی که هماکنون در قید حیات هستند، حاجآقای رحیمیان، آقای حکیمی، دکتر تاجالدینی و دکتر سرجمعی.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋خسرو منصوریان
🔆در سالهای آخر دهه 1330 دانشآموز مقطع دبیرستان بودم و در این زمان به کانون نشر حقایق اسلامی میرفتم. عصرهای جمعه استاد شریعتی تفسیر قرآن میگفتند و آقای خامنهای هم همراه آقای هاشمینژاد بعضا در این جلسات شرکت میکردند. نحوه استدلال و سخن استاد شریعتی آنچنان بود که پیش از آن-که به کانون بروم با خودم عهد میکردم که مبادا دو چشمم را از لب استاد شریعتی لحظهای بگیرم که اگر چنین میشد رشته سخن را گم میکردم. سخن سحرآمیز ایشان، تفسیر بهروز از قرآن و پاسخگویی به سوألات آن ایام خطیر آن هم با توجه به فعالیت شدید حزب توده، سبب میشد تا کانون نشر حقایق اسلامی تنها امید ما مشهدیها باشد تا بتوانیم با کلام قرآن آشنا شویم و بدین طریق خودمان را در برابر طوفان سهمگینی که از هر سو به طرف نسل جوان میآمد حفظ کنیم. جلسات تفسیر قرآن استاد شریعتی سازنده شخصیت ملی و دینی شخص من بود و هر آنچه که اکنون دارم محصول تشنگی شدیدی است که آن سالها برای شنیدن یک تفسیر نوین از قرآن داشتم و آن را از استاد شریعتی دریافت کردم. همچنین دوستانی که من در آن ایام در کانون نشر حقایق اسلامی یافتم، به سرمایههای اجتماعی جامعه ما در آینده تبدیل شدند نظیر آقای طاهر احمدزاده که خدا رحمتشان کند یا از دوستانی که هماکنون در قید حیات هستند، حاجآقای رحیمیان، آقای حکیمی، دکتر تاجالدینی و دکتر سرجمعی.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆در دبیرستان ابنیمین
🖋عبدالکریم شریعتی مزینانی
🔆دائی دکتر شریعتی آقای احمد امینی که اکنون ساکن سبزوار است میگفت که آقای احمد ایزدپناه، کارمند معاونت بهداشتی استان خراسان نقل میکرد که ما در دبیرستان ابنیمین مشهد مشغول تحصیل بودیم. ناظم آن دبیرستان مرحوم استاد شریعتی بود. یک روز بچههای دبیرستان را همراه با دو مستخدم برای گردش علمی به کارخانه قند آبکوه بردند. ما ضمن خروج از کارخانه جیبهامان را پر از شکر کردیم که در خارج کارخانه استفاده کنیم. غافل از اینکه مستخدمها را استاد شریعتی برای کنترل ما فرستاده بود. وقتی از کارخانه خارج شدیم جلو درب خروجی، دیدیم قبلاً یک کیسه خالی آنجا گذاشتهاند برای تخلیهٔ جیب ما. به مدرسه که رفتیم مستخدمین گزارش کارشان را دادند استاد همه را به صف کرد. چوب و فلک آماده شد. من وقتی وضع را اینطور دیدم گفتم پسر استاد در آن گردش با ما بود. منظور دکتر علی شریعتی بود. استاد گفت فرقی نمیکند «علی» را هم بیاورید. خلاصه من و دکتر با هم فلک شدیم. استاد هم ما را چوب باران کرد. این مسئله گذشت تا اینکه در این اواخر، حوالی سالهای قبل از انقلاب بود. شبی استاد در مسجدالنبی واقع در خیابان کوهسنگی سخنرانی داشتند. پای سخن ایشان بودم تا سخنرانی تمام شد. خدمت ایشان رسیدم. گفتم استاد مرا میشناسید؟ فرمود درست بهجا نمیآورم. عینک را برداشتند و گفتند ایزدپناه نیستی؟ گفتم چرا. گفتم استاد یادتان هست برای شکرها ما را فلک کردید _ البته با لهجهٔ شوخی _ استاد یادش آمد و تصدیق کرد. دیدم استاد جورابهایشان را بیرون میآورد و میگوید من حاضرم قصاص شوم. من شرمنده شدم و دست ایشان را بوسیدم. گفتم استاد من زنده شده دست شما هستم. مقصود از نقل این داستان این است که روحیه ایمان و عدالت و تواضع و فروتنی ایشان روشن شود.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋عبدالکریم شریعتی مزینانی
🔆دائی دکتر شریعتی آقای احمد امینی که اکنون ساکن سبزوار است میگفت که آقای احمد ایزدپناه، کارمند معاونت بهداشتی استان خراسان نقل میکرد که ما در دبیرستان ابنیمین مشهد مشغول تحصیل بودیم. ناظم آن دبیرستان مرحوم استاد شریعتی بود. یک روز بچههای دبیرستان را همراه با دو مستخدم برای گردش علمی به کارخانه قند آبکوه بردند. ما ضمن خروج از کارخانه جیبهامان را پر از شکر کردیم که در خارج کارخانه استفاده کنیم. غافل از اینکه مستخدمها را استاد شریعتی برای کنترل ما فرستاده بود. وقتی از کارخانه خارج شدیم جلو درب خروجی، دیدیم قبلاً یک کیسه خالی آنجا گذاشتهاند برای تخلیهٔ جیب ما. به مدرسه که رفتیم مستخدمین گزارش کارشان را دادند استاد همه را به صف کرد. چوب و فلک آماده شد. من وقتی وضع را اینطور دیدم گفتم پسر استاد در آن گردش با ما بود. منظور دکتر علی شریعتی بود. استاد گفت فرقی نمیکند «علی» را هم بیاورید. خلاصه من و دکتر با هم فلک شدیم. استاد هم ما را چوب باران کرد. این مسئله گذشت تا اینکه در این اواخر، حوالی سالهای قبل از انقلاب بود. شبی استاد در مسجدالنبی واقع در خیابان کوهسنگی سخنرانی داشتند. پای سخن ایشان بودم تا سخنرانی تمام شد. خدمت ایشان رسیدم. گفتم استاد مرا میشناسید؟ فرمود درست بهجا نمیآورم. عینک را برداشتند و گفتند ایزدپناه نیستی؟ گفتم چرا. گفتم استاد یادتان هست برای شکرها ما را فلک کردید _ البته با لهجهٔ شوخی _ استاد یادش آمد و تصدیق کرد. دیدم استاد جورابهایشان را بیرون میآورد و میگوید من حاضرم قصاص شوم. من شرمنده شدم و دست ایشان را بوسیدم. گفتم استاد من زنده شده دست شما هستم. مقصود از نقل این داستان این است که روحیه ایمان و عدالت و تواضع و فروتنی ایشان روشن شود.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆رشته الهیات دانشگاه فردوسی مشهد
🖋محمدرضا عطایی
🔆به نظرم میرسد که در سالهای بین ۱۳۳۵ تا ۴۰ ما در حوزه مقدمات را خوانده بودیم و سطح اولیه را میخواندیم. به تعبیر امروز، در آن زمان دو جا بود که شهرت داشت به اینکه مسائل مذهبی را به سبک روز میشد استفاده کرد و این دو جا تبلیغات مفیدی داشتند: یکی کانون نشر حقایق اسلامی در چهار باغ قدیم مشهد بود که مؤسس و بنیانگذار آن، مرحوم استاد محمد تقی شریعتی بودند و یکی هم سازمان تبلیغات بود که البته وسعت کاریاش در حد کانون نشر حقایق اسلامی نبود. در کانون، جلسات مستمر برقرار بود و عدهٔ زیادی از فضلا به آنجا اقبال داشتند، ما هم گاهی به آنجا میرفتیم و استفاده میکردیم.
🔆بعدها که دانشکدهٔ معقول و منقول تأسیس شد، ما هم جزء اولین دانشجوهای آنجا شدیم. از جمله دروسی که داشتیم، دو واحد تفسیر در خدمت استاد محمدتقی شریعتی بود که واقعاً خوش بیان بودند و با حافظهٔ قویای که داشتند، ما هیچوقت ندیدیم که از روی نوشتاری چیزی بفرمایند، هنوز هم نوشتههایی از بیانات ایشان را که املا میکردند، داریم. گاهی هم به همان سبک حوزوی و طلبگی، ایراد و اشکال میکردیم و ایشان با کمال بزرگواری جواب اشکالاتی را که مطرح میشد، میدادند. حتی آن اشکالات و جوابهای ایشان را در یادداشتهای شخصیمان داریم. بنده لااقل دو ترم در خدمت ایشان تلمذ کردم و با توجه به بیان استاد و دقتهایی که در مسائل داشتند، خیلی خوب از ایشان استفاده کردم.
🔆وقتی به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و دبیر دبیرستانهای مشهد بودم، یادم میآید که در سال ۴۸یا ۴۹، کنگرهای از طرف دبیران دینی مشهد تشکیل شد که دو سه سخنران دعوت کردند. در بین متدینین آن روز مشهد، از امثال استاد در این جلسات از ایشان دعوت میشد، و از تهران هم استاد شهید مطهری را دعوت میکردند که ایشان هم تشریف میآوردند. از جمله خاطرات شیرینی که از این جلسات دارم، این است که استاد مطهری شرط کرده بودند که در آن جلسه، زن بیحجاب نباشد و واقعاً هم خانمهایی که به عنوان دبیران دینی شرکت کرده بودند، محجّبه بودند. وزیر فرهنگ وقت، خانم پارسا، وقتی آمده بود جلسه را به اصطلاح افتتاح کند، بنده از قضا آن ساعت نبودم. یک نگاهی کرده بود به صف خانمها و گفته بود: اینها کی هستند؟ گفته بودند: اینها دبیر هستند. گفته بود: متأسفم که هنوز خانمهای باحجاب و با چادر در جلسات فرهنگیها میبینم، و خلاصه، خوشبختانه زود جلسه را ترک کرده بود.
🔆در جلساتی که استاد شهید مطهری و همینطور استاد محمدتقی شریعتی تشریف میآوردند، یادم هست که ما دبیران با تمام وجود استفاده میکردیم. در آن زمان، ایشان یکی از تألیفات خود را که در حاشیهاش یادداشتی به نام هر یک از دبیران نوشته بودند، به ما مرحمت کردند و بنده خط و امضای ایشان را هنوز دارم. ما همچنین از کتابهای دیگر ایشان که واقعاً مفید بودند، استفاده میکردیم. از استاد مطهری در آن زمان، کتابهای زیادی چاپ نشده بود. ایشان در یکی از آن جلسات، یک کتاب خودشان را رایگان به ما دادند و ما از آن جلسه خاطراتی داریم ...
در هرصورت، استاد محمدتقی شریعتی، به خصوص در بین فرهنگیها، یک حسن شهرتی داشتند و جلساتی که تشکیل میدادند، از هر قشر و طبقه، اگر مشکل مذهبی داشتند، مراجعه میکردند. زمانی هم که در دانشگاه فردوسی مشهد، رشتهٔ الهیات تأسیس شد، ما جزو دانشجوهای دورهٔ اول الهیات بودیم که از ایشان برای تدریس دعوت شده بود. استاد دیگری هم از جمله مرحوم آقای زاهدی، در آنجا تدریس داشتند. بنده که رشتهام معقول بود، متأسفانه از استاد شریعتی کمتر استفاده کردم، ولی با این حال در طول دو دهه که در کلاسهای آزاد ایشان شرکت کردیم، اطلاعات خوبی به ما دادند و ما همیشه از ایشان به نیکی یاد میکنیم و برای ایشان طلب مغفرت میکنیم تا خداوند اساتید بزرگوار ما را بیامرزد و همهٔ آنها را انشاءاللّه رحمت کند.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋محمدرضا عطایی
🔆به نظرم میرسد که در سالهای بین ۱۳۳۵ تا ۴۰ ما در حوزه مقدمات را خوانده بودیم و سطح اولیه را میخواندیم. به تعبیر امروز، در آن زمان دو جا بود که شهرت داشت به اینکه مسائل مذهبی را به سبک روز میشد استفاده کرد و این دو جا تبلیغات مفیدی داشتند: یکی کانون نشر حقایق اسلامی در چهار باغ قدیم مشهد بود که مؤسس و بنیانگذار آن، مرحوم استاد محمد تقی شریعتی بودند و یکی هم سازمان تبلیغات بود که البته وسعت کاریاش در حد کانون نشر حقایق اسلامی نبود. در کانون، جلسات مستمر برقرار بود و عدهٔ زیادی از فضلا به آنجا اقبال داشتند، ما هم گاهی به آنجا میرفتیم و استفاده میکردیم.
🔆بعدها که دانشکدهٔ معقول و منقول تأسیس شد، ما هم جزء اولین دانشجوهای آنجا شدیم. از جمله دروسی که داشتیم، دو واحد تفسیر در خدمت استاد محمدتقی شریعتی بود که واقعاً خوش بیان بودند و با حافظهٔ قویای که داشتند، ما هیچوقت ندیدیم که از روی نوشتاری چیزی بفرمایند، هنوز هم نوشتههایی از بیانات ایشان را که املا میکردند، داریم. گاهی هم به همان سبک حوزوی و طلبگی، ایراد و اشکال میکردیم و ایشان با کمال بزرگواری جواب اشکالاتی را که مطرح میشد، میدادند. حتی آن اشکالات و جوابهای ایشان را در یادداشتهای شخصیمان داریم. بنده لااقل دو ترم در خدمت ایشان تلمذ کردم و با توجه به بیان استاد و دقتهایی که در مسائل داشتند، خیلی خوب از ایشان استفاده کردم.
🔆وقتی به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و دبیر دبیرستانهای مشهد بودم، یادم میآید که در سال ۴۸یا ۴۹، کنگرهای از طرف دبیران دینی مشهد تشکیل شد که دو سه سخنران دعوت کردند. در بین متدینین آن روز مشهد، از امثال استاد در این جلسات از ایشان دعوت میشد، و از تهران هم استاد شهید مطهری را دعوت میکردند که ایشان هم تشریف میآوردند. از جمله خاطرات شیرینی که از این جلسات دارم، این است که استاد مطهری شرط کرده بودند که در آن جلسه، زن بیحجاب نباشد و واقعاً هم خانمهایی که به عنوان دبیران دینی شرکت کرده بودند، محجّبه بودند. وزیر فرهنگ وقت، خانم پارسا، وقتی آمده بود جلسه را به اصطلاح افتتاح کند، بنده از قضا آن ساعت نبودم. یک نگاهی کرده بود به صف خانمها و گفته بود: اینها کی هستند؟ گفته بودند: اینها دبیر هستند. گفته بود: متأسفم که هنوز خانمهای باحجاب و با چادر در جلسات فرهنگیها میبینم، و خلاصه، خوشبختانه زود جلسه را ترک کرده بود.
🔆در جلساتی که استاد شهید مطهری و همینطور استاد محمدتقی شریعتی تشریف میآوردند، یادم هست که ما دبیران با تمام وجود استفاده میکردیم. در آن زمان، ایشان یکی از تألیفات خود را که در حاشیهاش یادداشتی به نام هر یک از دبیران نوشته بودند، به ما مرحمت کردند و بنده خط و امضای ایشان را هنوز دارم. ما همچنین از کتابهای دیگر ایشان که واقعاً مفید بودند، استفاده میکردیم. از استاد مطهری در آن زمان، کتابهای زیادی چاپ نشده بود. ایشان در یکی از آن جلسات، یک کتاب خودشان را رایگان به ما دادند و ما از آن جلسه خاطراتی داریم ...
در هرصورت، استاد محمدتقی شریعتی، به خصوص در بین فرهنگیها، یک حسن شهرتی داشتند و جلساتی که تشکیل میدادند، از هر قشر و طبقه، اگر مشکل مذهبی داشتند، مراجعه میکردند. زمانی هم که در دانشگاه فردوسی مشهد، رشتهٔ الهیات تأسیس شد، ما جزو دانشجوهای دورهٔ اول الهیات بودیم که از ایشان برای تدریس دعوت شده بود. استاد دیگری هم از جمله مرحوم آقای زاهدی، در آنجا تدریس داشتند. بنده که رشتهام معقول بود، متأسفانه از استاد شریعتی کمتر استفاده کردم، ولی با این حال در طول دو دهه که در کلاسهای آزاد ایشان شرکت کردیم، اطلاعات خوبی به ما دادند و ما همیشه از ایشان به نیکی یاد میکنیم و برای ایشان طلب مغفرت میکنیم تا خداوند اساتید بزرگوار ما را بیامرزد و همهٔ آنها را انشاءاللّه رحمت کند.
#یاد_استاد
#آموزگار_دین_تساهل
#محمد_تقی_شریعتی
#سی_پنجمین_سالیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بهزودی در رسانههای مجازی بنیاد فرهنگی شریعتی منتشر میشود:
مجموعه سخنرانیهای همایش
شریعتی: دیروز، امروز، فردا
خرداد ۱۳۸۶/ حسینیه ارشاد
🔹 بنیاد شریعتی بنا دارد مجموعهای از آرشیوهای صوتی - تصویری خود را که طی سالهای متمادی از مراسمهای یادبود و نشستهای پژوهشی پیرامون اندیشهها و پروژه شریعتی (در مراکز فرهنگی و دانشگاهی) فراهم آمده، به شکل تسلسلی در اختیار عموم قرار دهد. اهمیت این نشستها نه تنها در این است که تنوع نگاهها و تفاسیر از آثار شریعتی را طی دههها نشان میدهد که در شکلی کلانتر، موقعیت روشنفکری دینی و تحولات گفتمانی این طیف را نیز روشن میسازد.
🔹 اولین سلسله نشستهایی که عرضه خواهد شد، سمینار سیامین سالگرد شهادت شریعتی تحت عنوان «شریعتی: دیروز، امروز، فردا» است که در حسینیه ارشاد و در خرداد ۱۳۸۶ برگزار شده است.
🔹 این نشست سه روزه با سخنرانیهای آقایان دکتر میناچی، استاد طاهر احمدزاده، آقای یوسفی اشکوری ، استاد علی طهماسبی آغاز شد و با سخنرانیهای آقایان احسان شریعتی، علیرضا رجایی، سعید مدنی و محمد اسفندیاری پایان یافت. طی این دو روز، پانلهای هفتگانه درباره شریعتی و جامعه شناسی، شریعتی و راز معنا، شریعتی و بازخوانی اسلام، شریعتی تئوریها و راهبردهای اجتماعی، شریعتی و فلسفه سیاسی، شریعتی، زبان، حقیقت و معنا، ما و شریعتی با حضور چهرههای فرهنگی، دانشگاهی و مدنی برگزار شد.
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
➖
تیزر شماره ۱
موسیقی انتخابی: بخشی از قطعهی کنسرتینو برای سنتور و ارکستر اثر حسین دهلوی
مجموعه سخنرانیهای همایش
شریعتی: دیروز، امروز، فردا
خرداد ۱۳۸۶/ حسینیه ارشاد
🔹 بنیاد شریعتی بنا دارد مجموعهای از آرشیوهای صوتی - تصویری خود را که طی سالهای متمادی از مراسمهای یادبود و نشستهای پژوهشی پیرامون اندیشهها و پروژه شریعتی (در مراکز فرهنگی و دانشگاهی) فراهم آمده، به شکل تسلسلی در اختیار عموم قرار دهد. اهمیت این نشستها نه تنها در این است که تنوع نگاهها و تفاسیر از آثار شریعتی را طی دههها نشان میدهد که در شکلی کلانتر، موقعیت روشنفکری دینی و تحولات گفتمانی این طیف را نیز روشن میسازد.
🔹 اولین سلسله نشستهایی که عرضه خواهد شد، سمینار سیامین سالگرد شهادت شریعتی تحت عنوان «شریعتی: دیروز، امروز، فردا» است که در حسینیه ارشاد و در خرداد ۱۳۸۶ برگزار شده است.
🔹 این نشست سه روزه با سخنرانیهای آقایان دکتر میناچی، استاد طاهر احمدزاده، آقای یوسفی اشکوری ، استاد علی طهماسبی آغاز شد و با سخنرانیهای آقایان احسان شریعتی، علیرضا رجایی، سعید مدنی و محمد اسفندیاری پایان یافت. طی این دو روز، پانلهای هفتگانه درباره شریعتی و جامعه شناسی، شریعتی و راز معنا، شریعتی و بازخوانی اسلام، شریعتی تئوریها و راهبردهای اجتماعی، شریعتی و فلسفه سیاسی، شریعتی، زبان، حقیقت و معنا، ما و شریعتی با حضور چهرههای فرهنگی، دانشگاهی و مدنی برگزار شد.
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
➖
تیزر شماره ۱
موسیقی انتخابی: بخشی از قطعهی کنسرتینو برای سنتور و ارکستر اثر حسین دهلوی
بهزودی در رسانههای مجازی بنیاد فرهنگی شریعتی منتشر میشود:
مجموعه سخنرانیهای همایش
شریعتی: دیروز، امروز، فردا
خرداد ۱۳۸۶/ حسینیه ارشاد
🔹 بنیاد شریعتی بنا دارد مجموعهای از آرشیوهای صوتی - تصویری خود را که طی سالهای متمادی از مراسمهای یادبود و نشستهای پژوهشی پیرامون اندیشهها و پروژه شریعتی (در مراکز فرهنگی و دانشگاهی) فراهم آمده، به شکل تسلسلی در اختیار عموم قرار دهد. اهمیت این نشستها نه تنها در این است که تنوع نگاهها و تفاسیر از آثار شریعتی را طی دههها نشان میدهد که در شکلی کلانتر، موقعیت روشنفکری دینی و تحولات گفتمانی این طیف را نیز روشن میسازد.
🔹 اولین سلسله نشستهایی که عرضه خواهد شد، سمینار سیامین سالگرد شهادت شریعتی تحت عنوان «شریعتی: دیروز، امروز، فردا» است که در حسینیه ارشاد و در خرداد ۱۳۸۶ برگزار شده است.
🔹 این نشست سه روزه با سخنرانیهای آقایان دکتر میناچی، استاد طاهر احمدزاده، آقای یوسفی اشکوری ، استاد علی طهماسبی آغاز شد و با سخنرانیهای آقایان احسان شریعتی، علیرضا رجایی، سعید مدنی و محمد اسفندیاری پایان یافت. طی این دو روز، پانلهای هفتگانه درباره شریعتی و جامعه شناسی، شریعتی و راز معنا، شریعتی و بازخوانی اسلام، شریعتی تئوریها و راهبردهای اجتماعی، شریعتی و فلسفه سیاسی، شریعتی، زبان، حقیقت و معنا، ما و شریعتی با حضور چهرههای فرهنگی، دانشگاهی و مدنی برگزار شد.
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
➖
تیزر شماره ۲
موسیقی انتخابی: بخشی از قطعهی کنسرتینو برای سنتور و ارکستر اثر حسین دهلوی
مجموعه سخنرانیهای همایش
شریعتی: دیروز، امروز، فردا
خرداد ۱۳۸۶/ حسینیه ارشاد
🔹 بنیاد شریعتی بنا دارد مجموعهای از آرشیوهای صوتی - تصویری خود را که طی سالهای متمادی از مراسمهای یادبود و نشستهای پژوهشی پیرامون اندیشهها و پروژه شریعتی (در مراکز فرهنگی و دانشگاهی) فراهم آمده، به شکل تسلسلی در اختیار عموم قرار دهد. اهمیت این نشستها نه تنها در این است که تنوع نگاهها و تفاسیر از آثار شریعتی را طی دههها نشان میدهد که در شکلی کلانتر، موقعیت روشنفکری دینی و تحولات گفتمانی این طیف را نیز روشن میسازد.
🔹 اولین سلسله نشستهایی که عرضه خواهد شد، سمینار سیامین سالگرد شهادت شریعتی تحت عنوان «شریعتی: دیروز، امروز، فردا» است که در حسینیه ارشاد و در خرداد ۱۳۸۶ برگزار شده است.
🔹 این نشست سه روزه با سخنرانیهای آقایان دکتر میناچی، استاد طاهر احمدزاده، آقای یوسفی اشکوری ، استاد علی طهماسبی آغاز شد و با سخنرانیهای آقایان احسان شریعتی، علیرضا رجایی، سعید مدنی و محمد اسفندیاری پایان یافت. طی این دو روز، پانلهای هفتگانه درباره شریعتی و جامعه شناسی، شریعتی و راز معنا، شریعتی و بازخوانی اسلام، شریعتی تئوریها و راهبردهای اجتماعی، شریعتی و فلسفه سیاسی، شریعتی، زبان، حقیقت و معنا، ما و شریعتی با حضور چهرههای فرهنگی، دانشگاهی و مدنی برگزار شد.
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
➖
تیزر شماره ۲
موسیقی انتخابی: بخشی از قطعهی کنسرتینو برای سنتور و ارکستر اثر حسین دهلوی
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۱/ محمود عمرانی
۲/ خسرو آذربایجانی
۳/ ناصر میناچی
۴/ طاهر احمدزاده
۵/ حسن یوسفی اشکوری
۶/ علی طهماسبی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۱/ محمود عمرانی
۲/ خسرو آذربایجانی
۳/ ناصر میناچی
۴/ طاهر احمدزاده
۵/ حسن یوسفی اشکوری
۶/ علی طهماسبی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا (۱)
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۱/ محمود عمرانی
عضو دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی
مجری مراسم
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۱/ محمود عمرانی
عضو دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی
مجری مراسم
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا (۲)
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۲/ خسرو آذربایجانی
دبیر سمینار
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۲/ خسرو آذربایجانی
دبیر سمینار
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا (۳)
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۳/ ناصر میناچی
مدیر حسینیه ارشاد
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۳/ ناصر میناچی
مدیر حسینیه ارشاد
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا (۴)
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۴/ طاهر احمدزاده
مسئول کانون نشر حقایق اسلامی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۴/ طاهر احمدزاده
مسئول کانون نشر حقایق اسلامی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا (۵)
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۵/ حسن یوسفی اشکوری
مسئول دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی اول/ سخنرانیهای افتتاحیه سمینار
۵/ حسن یوسفی اشکوری
مسئول دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#چهل_پنجمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF