🔷🔆قلم توتم من است.
🖋علی شریعتی
🔆...قلم توتم من است، توتم ماست. به قلمم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند، به رشحهی خونی که از زبانش میتراود سوگند، به ضجههای دردی که از سینهاش برمیآید سوگند... که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، به دست زورش تسلیم نمیکنم، به کیسهی زرش نمیبخشم، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم. دستم را قلم میکنم و قلمم را از دست نميگذارم. چشمهایم را کور میکنم، گوشهایم را کر میکنم، پاهایم را میشکنم، انگشتانم را بندبند میبرم، سینهام را میشکافم، قلبم را میکشم، حتی زبانم را میبرم و لبم را میدوزم...اما قلمم را به بیگانه نمیدهم.
به جان او سوگند که جانم را فدیهاش میکنم، اسماعیلم را قربانیاش میکنم. به خون سیاه او سوگند که در غدیر خون سرخم غوطه میخورم. به فرمان او، هرجا مرا بخواند، هرجا مرا براند، هرچه از من بخواهد، در طاعتش درنگ نمیکنم.
قلم توتم من است، امانت روحالقدس من است، ودیعهی مریم پاک من است، صلیب مقدس من است. در وفای او اسیر قیصر نمیشوم، زرخرید یهود نمیشوم، تسلیم فریسیان نمیشوم. بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار میخم کوبند، تا او که استوانهی حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد، تا خدا ببیند که به نامجويي بر قلمم بالا نرفتهام، تا خلق بداند که به کامجويي بر سفرهی گوشت حرام توتمم ننشستهام، تا زور بداند، زر بداند و تزویر بداند که امانت خدا را فرعونیان نمیتوانند از من گرفت، ودیعهی عشق را قارونیان نمیتوانند از من خرید و یادگار رسالت را بلعمیان نمیتوانند از من ربود...
...هر کسی را، هر قبیلهای را توتمی است. توتم من، توتم قبیلهی من قلم است.
🔆قلم زبان خداست، قلم امانت آدم است. قلم ودیعهی عشق است. هر کسی را توتمی است.
و قلم توتم من است.
و قلم توتم ماست.
📌مشهد، 1347
( توتم پرستی-علی شریعتی. م.آ. ۱۳)
#توتم
#قلم
#نویسنده
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆طرح: فرهاد آرام راد
🖋علی شریعتی
🔆...قلم توتم من است، توتم ماست. به قلمم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند، به رشحهی خونی که از زبانش میتراود سوگند، به ضجههای دردی که از سینهاش برمیآید سوگند... که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، به دست زورش تسلیم نمیکنم، به کیسهی زرش نمیبخشم، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم. دستم را قلم میکنم و قلمم را از دست نميگذارم. چشمهایم را کور میکنم، گوشهایم را کر میکنم، پاهایم را میشکنم، انگشتانم را بندبند میبرم، سینهام را میشکافم، قلبم را میکشم، حتی زبانم را میبرم و لبم را میدوزم...اما قلمم را به بیگانه نمیدهم.
به جان او سوگند که جانم را فدیهاش میکنم، اسماعیلم را قربانیاش میکنم. به خون سیاه او سوگند که در غدیر خون سرخم غوطه میخورم. به فرمان او، هرجا مرا بخواند، هرجا مرا براند، هرچه از من بخواهد، در طاعتش درنگ نمیکنم.
قلم توتم من است، امانت روحالقدس من است، ودیعهی مریم پاک من است، صلیب مقدس من است. در وفای او اسیر قیصر نمیشوم، زرخرید یهود نمیشوم، تسلیم فریسیان نمیشوم. بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار میخم کوبند، تا او که استوانهی حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد، تا خدا ببیند که به نامجويي بر قلمم بالا نرفتهام، تا خلق بداند که به کامجويي بر سفرهی گوشت حرام توتمم ننشستهام، تا زور بداند، زر بداند و تزویر بداند که امانت خدا را فرعونیان نمیتوانند از من گرفت، ودیعهی عشق را قارونیان نمیتوانند از من خرید و یادگار رسالت را بلعمیان نمیتوانند از من ربود...
...هر کسی را، هر قبیلهای را توتمی است. توتم من، توتم قبیلهی من قلم است.
🔆قلم زبان خداست، قلم امانت آدم است. قلم ودیعهی عشق است. هر کسی را توتمی است.
و قلم توتم من است.
و قلم توتم ماست.
📌مشهد، 1347
( توتم پرستی-علی شریعتی. م.آ. ۱۳)
#توتم
#قلم
#نویسنده
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆طرح: فرهاد آرام راد
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی
📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند
🔅باحضور:
🎙هاشم آقاجری
🎙مسعود پدرام
🎙علیرضا رجائی
🎙حسین رفیعی
🎙احمد زید آبادی
🎙احسان شریعتی
🎙محمود عمرانی
🎙محمد جواد غلامرضا کاشی
🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲
⏱ساعت: ۸ شب به وقت ایران
🏛 کلاب سمپوزیوم شریعتی
🔹🔸لینک اتاق برنامه: مردم، انقلاب و شریعتی
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند
🔅باحضور:
🎙هاشم آقاجری
🎙مسعود پدرام
🎙علیرضا رجائی
🎙حسین رفیعی
🎙احمد زید آبادی
🎙احسان شریعتی
🎙محمود عمرانی
🎙محمد جواد غلامرضا کاشی
🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲
⏱ساعت: ۸ شب به وقت ایران
🏛 کلاب سمپوزیوم شریعتی
🔹🔸لینک اتاق برنامه: مردم، انقلاب و شریعتی
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔷🗒شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
🖋سوسن شریعتی
🔹منبع : مجله شهروند
🔸تاریخ: بهمن ۱۳۸۶
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/34Gs2LS
🖋سوسن شریعتی
🔹منبع : مجله شهروند
🔸تاریخ: بهمن ۱۳۸۶
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/34Gs2LS
Telegraph
شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
سوسن شریعتی منبع : مجله شهروند تاریخ: بهمن ۱۳۸۶ آیا شریعتی انقلابی بود ؟ به کدام معنا انقلابی بود ؟ در روش ؟در اهداف؟ در تفکر؟ معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم.…
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت اول )
🖋احسان شریعتی
🔆اصل معنای انقلاب را بنده البته بعد از این چهل سال که هیچ، تا چهل دههٔ دیگر هم قبول دارم. معنای انقلاب (و نه خود کلمه که در اصل و در قرآن بهمعنای ارتجاع است)، در یک کلمه «گسست» است و «نه» گفتن به وضع موجود و نشاندهندهٔ نارضایتی و انتظار تغییر بهسمت وضع مطلوبتر و البته معنای اینهمه این نیست که موفقیتش همیشه تضمین است (مانند بهار عرب). انقلاب ایران که علیه نظام استبدادی وابسته بهراه افتاد، در تداوم انقلابهای پیشین -مشروطه، نهضت ملی، و جنبشهای منطقهای- خط مستمر و زنجیرهوای را مییابیم، با این تفاوت که حضور یکپارچه و گسترده مردم، دیگر انقلابات را در مقایسه با این انقلاب بیشتر شبیه جنگ داخلی بوده است! مشارکت اکثریت مطلق در انقلاب به آن وجهی استثنایی داده است. واقعیت این است که جایگاه رهبری انقلاب که در آغاز تضمینی برای تودهای شدن جنبش مینمود، در خلأ نیروهای سیاسی متشکل، از رهبریت معنوی به رهبری عملی بدل میشود. نفوذ وسیع و گسترده در جامعه – متکی بر شبکه روحانیت- و تشخیص لحظهٔ تعیینکنندهٔ سرنوشتساز و بازگشتناپذیر در ۲۲ بهمن، رهبری آ…خمینی را بلامنازع ساخت. پس ازآن وارد فاز جدیدی شدیم و مواجه با توطئههای جدید، مانند نفوذ ضد-انقلاب در انقلاب (شبهه). هنگامیکه قدرتها دیدند شاه و نظام ۲۵۰۰ساله شاهی دارد قطعا برمیافتد، این سوال برایشان مطرح شد که چه نیرویی جانشین میشود. مثلا عنوان شد که بهجای سلطنت روحانیت بنشیند (خط امثال حزب بقایی و..)، از آنجا وارد پروسهٔ تجدید تولید مناسبات سابق میشویم و طبقهٔ حاکم قبلی تجدیدسازمان میکند. نقطه منفی تجربهٔ انقلاب ۵۷ سرعت تحولات یا جا-به-جایی سریع قدرت بود. ولی تجربه انقلاب از ۵۶ تا ۵۸ و حتی تا ۶۰ تجربهای مثبت و بالنده بود. بهتعبیر شریعتی بیشترین اتفاقات فرهنگی و رشد نبوغ و هنر و..، در همین سال هایی می افتد که بر دیوار استبداد شکاف میافتد: در مشروطیت، در نهضت ملی، در انقلاب؛ آزادی بیان و نشر و کنشگری و تشکلیابی.
🔆پس نفس انقلاب را مثبت مییابیم اما همراه با تجربهٔ شبههآلود گذشته و سرنوشتی نامعلوم بعدی. برای متفکری مثل شریعتی که بهدنبال انقلاب همهجانبهٔ وجودی و فکری -بعثت- بود و نه صرفا یک انقلاب سیاسی معطوف به قدرت و تغییر رژیمها و جابجایی سریع هیئتهای حاکم و دولتها طبعا نمیتوانست تحول اساسی و نهایی باشد. در این صورت میتوان تصور کرد که فاصله می گرفت و خط و مشی خاص خود را تعقیب می کرد. اما مردم در واقع بیشتر تحت تاثیر ادبیات شریعتی بودند تا اندیشهٔ او. و در همین معنا از سوی مردم لقب «معلم انقلاب» میگیرد. از همینرو بهجز لحظات آغازین انقلاب، میراث شریعتی در نظام برآمده از انقلاب بتدریج تصفیه و کنار گذاشته میشود و با برچسب هایی چون «التقاطی» یا «منهایی»(منهای روحانیت) حذف میشود و لذا، در دههٔ شصت با حذف گفتمان شریعتی روبرو میشویم.
🔆برای فهم نقش شریعتی در انقلاب ایران ما باید تجربه انقلاب را از سویی تبارشناسی و از دیگرسو دوره بندی کنیم تا خوانشی چندصدایی از آن ممکن گردد. البته ارزیابی دستآوردهای انقلاب هم –مثبت یا منفی- فقط در پرتو زمانی بلندمدت ممکن است. به یک معنا مرگ انقلاب هنوز اعلام نشده و با تفکیک دورهها تا ۲۲ بهمن و پس از آنرا میتوان جدا کرد، چون «شیفت پارادایمی» صورت گرفته است. جوانان و روشنفکران وطبقات متوسطه شهری دردوره اول نهضت نقش تعیینکننده داشتند و مخاطب اصلی و پیشقراول محسوب میشدند. این طیف خواهان دموکراسی و عدالت اجتماعی و رشد وتوسعه عمومی بودو عموما زیرتأثیر اندیشههای روشنفکران. همسویی سیاسی با «روحانیت مبارز» هم البته در نهضت عمومی پذیرفته شده بود، بیآنکه معنایش همدلی با تزهای «تئوکراتیک» باشد. در فاز بعدی اما بتدریج روحانیت سنتی هژمونی تام را بهدست گرفت (برغم ناشناخته بودن اولیه تز ولایی در اسلام فقاهتی). روشنفکران باید با تفکیک دورهها روشن کنند که مردم در آغاز چه میخواستند و چه تغییرات بعدی بهمرور زمان در این خواستهها و مطالبات و شعارها و گفتمان بهوجود آمد. روشنفکر باید خطوط و مرزها را روشن و تفکیک کند. انقلاب ایران مبتنی بر گذشتهای بوده و آیندهای دارد که بیتردید نوستالژی گذشته نخواهد بود: بهسمت یک «جمهوری» بهمعنای متعارف (دموکراسی نمایندگی معطوف به دموکراسی مشارکتی) میرویم: نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه پس.
#انقلاب
#مردم
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت اول )
🖋احسان شریعتی
🔆اصل معنای انقلاب را بنده البته بعد از این چهل سال که هیچ، تا چهل دههٔ دیگر هم قبول دارم. معنای انقلاب (و نه خود کلمه که در اصل و در قرآن بهمعنای ارتجاع است)، در یک کلمه «گسست» است و «نه» گفتن به وضع موجود و نشاندهندهٔ نارضایتی و انتظار تغییر بهسمت وضع مطلوبتر و البته معنای اینهمه این نیست که موفقیتش همیشه تضمین است (مانند بهار عرب). انقلاب ایران که علیه نظام استبدادی وابسته بهراه افتاد، در تداوم انقلابهای پیشین -مشروطه، نهضت ملی، و جنبشهای منطقهای- خط مستمر و زنجیرهوای را مییابیم، با این تفاوت که حضور یکپارچه و گسترده مردم، دیگر انقلابات را در مقایسه با این انقلاب بیشتر شبیه جنگ داخلی بوده است! مشارکت اکثریت مطلق در انقلاب به آن وجهی استثنایی داده است. واقعیت این است که جایگاه رهبری انقلاب که در آغاز تضمینی برای تودهای شدن جنبش مینمود، در خلأ نیروهای سیاسی متشکل، از رهبریت معنوی به رهبری عملی بدل میشود. نفوذ وسیع و گسترده در جامعه – متکی بر شبکه روحانیت- و تشخیص لحظهٔ تعیینکنندهٔ سرنوشتساز و بازگشتناپذیر در ۲۲ بهمن، رهبری آ…خمینی را بلامنازع ساخت. پس ازآن وارد فاز جدیدی شدیم و مواجه با توطئههای جدید، مانند نفوذ ضد-انقلاب در انقلاب (شبهه). هنگامیکه قدرتها دیدند شاه و نظام ۲۵۰۰ساله شاهی دارد قطعا برمیافتد، این سوال برایشان مطرح شد که چه نیرویی جانشین میشود. مثلا عنوان شد که بهجای سلطنت روحانیت بنشیند (خط امثال حزب بقایی و..)، از آنجا وارد پروسهٔ تجدید تولید مناسبات سابق میشویم و طبقهٔ حاکم قبلی تجدیدسازمان میکند. نقطه منفی تجربهٔ انقلاب ۵۷ سرعت تحولات یا جا-به-جایی سریع قدرت بود. ولی تجربه انقلاب از ۵۶ تا ۵۸ و حتی تا ۶۰ تجربهای مثبت و بالنده بود. بهتعبیر شریعتی بیشترین اتفاقات فرهنگی و رشد نبوغ و هنر و..، در همین سال هایی می افتد که بر دیوار استبداد شکاف میافتد: در مشروطیت، در نهضت ملی، در انقلاب؛ آزادی بیان و نشر و کنشگری و تشکلیابی.
🔆پس نفس انقلاب را مثبت مییابیم اما همراه با تجربهٔ شبههآلود گذشته و سرنوشتی نامعلوم بعدی. برای متفکری مثل شریعتی که بهدنبال انقلاب همهجانبهٔ وجودی و فکری -بعثت- بود و نه صرفا یک انقلاب سیاسی معطوف به قدرت و تغییر رژیمها و جابجایی سریع هیئتهای حاکم و دولتها طبعا نمیتوانست تحول اساسی و نهایی باشد. در این صورت میتوان تصور کرد که فاصله می گرفت و خط و مشی خاص خود را تعقیب می کرد. اما مردم در واقع بیشتر تحت تاثیر ادبیات شریعتی بودند تا اندیشهٔ او. و در همین معنا از سوی مردم لقب «معلم انقلاب» میگیرد. از همینرو بهجز لحظات آغازین انقلاب، میراث شریعتی در نظام برآمده از انقلاب بتدریج تصفیه و کنار گذاشته میشود و با برچسب هایی چون «التقاطی» یا «منهایی»(منهای روحانیت) حذف میشود و لذا، در دههٔ شصت با حذف گفتمان شریعتی روبرو میشویم.
🔆برای فهم نقش شریعتی در انقلاب ایران ما باید تجربه انقلاب را از سویی تبارشناسی و از دیگرسو دوره بندی کنیم تا خوانشی چندصدایی از آن ممکن گردد. البته ارزیابی دستآوردهای انقلاب هم –مثبت یا منفی- فقط در پرتو زمانی بلندمدت ممکن است. به یک معنا مرگ انقلاب هنوز اعلام نشده و با تفکیک دورهها تا ۲۲ بهمن و پس از آنرا میتوان جدا کرد، چون «شیفت پارادایمی» صورت گرفته است. جوانان و روشنفکران وطبقات متوسطه شهری دردوره اول نهضت نقش تعیینکننده داشتند و مخاطب اصلی و پیشقراول محسوب میشدند. این طیف خواهان دموکراسی و عدالت اجتماعی و رشد وتوسعه عمومی بودو عموما زیرتأثیر اندیشههای روشنفکران. همسویی سیاسی با «روحانیت مبارز» هم البته در نهضت عمومی پذیرفته شده بود، بیآنکه معنایش همدلی با تزهای «تئوکراتیک» باشد. در فاز بعدی اما بتدریج روحانیت سنتی هژمونی تام را بهدست گرفت (برغم ناشناخته بودن اولیه تز ولایی در اسلام فقاهتی). روشنفکران باید با تفکیک دورهها روشن کنند که مردم در آغاز چه میخواستند و چه تغییرات بعدی بهمرور زمان در این خواستهها و مطالبات و شعارها و گفتمان بهوجود آمد. روشنفکر باید خطوط و مرزها را روشن و تفکیک کند. انقلاب ایران مبتنی بر گذشتهای بوده و آیندهای دارد که بیتردید نوستالژی گذشته نخواهد بود: بهسمت یک «جمهوری» بهمعنای متعارف (دموکراسی نمایندگی معطوف به دموکراسی مشارکتی) میرویم: نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه پس.
#انقلاب
#مردم
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت دوم)
🖋علی قاسمی
🔆انقلاب در برخی جوامع ناموزون اجتناب ناپذیراست. جامعه موزون جامعه ای است که میان زیر ساخت ها و روساخت های آن در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توازن وجود داشته باشد؛ نیروهای مولدش با روابط تولیدش، نظام اجتماعی اش با نظام سیاسی اش..سازگار باشد. در جوامعی که این ناموزونی را بازتولید می کنند انقلاب اجتناب ناپذیر است و در آستانه بحران قرار می گیرند. ایران از زمان مشروطیت و به دنبالش با کودتای بیست و هشت مرداد دستخوش بحران مشروعیت و در پی اش با اصلاحات ارضی دستخوش تغییرات ساختاری در نظام اقتصادی، سیاسی و دگرگونی در بافت طبقاتی جامعه شد و نظام را وارد بحران کرد. بعد از دهه چهل و به خصوص از سال 1352 رشد طبقه متوسط شهر نشین و درآمدهای نفتی که با خود حجم زیادی ازسرمایه را وارد جامعه کرد این بحران را به نقطه جوش رساند و بی تردید انقلاب را اجتناب ناپذیرساخت. من معتقدم مبنا درون است و آنچه موجب تحول در ساختار می شود، قبل از هر چیز بیماری ساختار است. ساختار تاریخی بیمار هنگامی که با بیماری های ادواری ترکیب می شود ناگهانی سر می زند که نامش انقلاب است.
🔆جایگاه شریعتی در انقلاب: از دهه چهل جریانات با مشی حزبی، مشی چریکی، مشی سیاسی و مشی فرهنگی وارد فضای ایران می شوند و هر کدام جایی را اشغال می کنند. اینکه می گویند انقلاب زاییده مثلث «خشم»(خمینی-شریعتی-مجاهدین) بود به نظر من کلی گویی است. باید از طول و عرض تاثیر گفتاری این سه گانه ای که آیت الله بهشتی به کار برده سخن گفت و به کلی گویی بسنده نکرد؛ نقش رهبری استراتژیک، فکری و تاکتیکی هر یک توضیح لازم دارد. گفتن «خشم» چیزی را روشن نمی کند و باید سهم هر کدام را توضیح داد.( و البته کار ساده ای هم نیست به دلیل کمبود اطلاعات میدانی دقیق و…)تردیدی نیست که گفتار شریعتی گفتاری است انقلابی و دعوتی به رهایی؛ به شدن و نه بودن اما خودش نسبت به این تحول دستخوش نوعی دوگانگی است: از یک سو نفی می کند و دعوت می کند به تغییر و از سوی دیگر می خواهد ترمز کند؛ از یک سو لوتر می خواهد باشد و از سوی دیگر روسو. او یک نقش مضاعف دوگانه دارد. او خواهان انقلاباتی است که باید بر روی پاهایش راه رود و از همین رو از انقلاب آگاهی بخش سخن می گوید(قبل از یک انقلاب رهایی بخش) از انقلابی تمام عیار؛ انقلابی ناب و با خاستگاهی بی خدشه [ فعلا به این کار نداریم که چنین تقدم و تآخری ممکن است یا خیر؟] اما از سیاهگل به بعد تحت تاثیر چگالی گفتمان چریکی قرار می گیرد. از دوره سیاهگل زبان او رادیکال می شود. از سال 49 تا زمان دستگیری در سال 1352، در آثار شریعتی همین رادیکالیزه شدن را می بینیم: متد هندسی( در مقایسه با «روش شناخت اسلام»)، چه باید کرد؟ از کجا آغاز کنیم؟ عمدتا دغدغه اصلی کادر سازی است و طراحی جنسی از آگاهی ایدئولوژیک که به کار سوژه فعال سیاسی می اید. در کتاب «شیعه یک حزب تمام»، حتی رویکرد حزبی دارد؛ سازماندهی کردن نیروهایی که وارد تاریخ می شوند. درهمین اثر است که از استراتژی های سیاسی ائمه سخن می گوید و حتی برای دعای امام سجاد شأن استراتژیک قائل می شود و از آن دعوتی می سازد برای رهایی. معنای رویکرد استراتژیک معلوم است: بسیج نیرو، تکان دادن قدرت مسلط، داشتن تکیه گاه اجتماعی، حل عمده ترین تضاد بر اساس عمده ترین نیرو و غیره. اما واقعیت این است که شریعتی، علی رغم ماهیت اندیشه اش خود استراتژی نداشت. از همین رو باید بین ماهیت اندیشه او و کارکردش تفاوت قائل شد. درست است که نقدهای جدی ای دارد به نهادهایی چون روحانیت و استحمار و…. اما نفس مخالفت با امری معنایش این نیست که از لحاظ کارکردی هم می تواند مانع شود. متأسفانه همین اتفاق برای اندیشه شریعتی افتاده است و از لحاظ کارکرد و درتعادل قدرت توانسته است به پروژه های دیگر سودرسان باشد و حتی در دام استراتژیهای رقیب قرار بگیرد. زمانی اندیشه ضد استحماری می تواند کاربرداستراتژیک داشته باشد که اول پایگاههای و پیوندگاههایش روشن باشد. در گفتار شریعتی این موقعیت را نمی بینیم . در بعد کلان ضد استحمار است اما در عرصه استراتژیک نتوانسته در صحنه نیروها را سمت و سو دهد. علت پراکندگی موقعیت طرفداران شریعتی پس از انقلاب همین است.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
📌ادامه متن در لینک زیر
https://bit.ly/34HUzAO
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت دوم)
🖋علی قاسمی
🔆انقلاب در برخی جوامع ناموزون اجتناب ناپذیراست. جامعه موزون جامعه ای است که میان زیر ساخت ها و روساخت های آن در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توازن وجود داشته باشد؛ نیروهای مولدش با روابط تولیدش، نظام اجتماعی اش با نظام سیاسی اش..سازگار باشد. در جوامعی که این ناموزونی را بازتولید می کنند انقلاب اجتناب ناپذیر است و در آستانه بحران قرار می گیرند. ایران از زمان مشروطیت و به دنبالش با کودتای بیست و هشت مرداد دستخوش بحران مشروعیت و در پی اش با اصلاحات ارضی دستخوش تغییرات ساختاری در نظام اقتصادی، سیاسی و دگرگونی در بافت طبقاتی جامعه شد و نظام را وارد بحران کرد. بعد از دهه چهل و به خصوص از سال 1352 رشد طبقه متوسط شهر نشین و درآمدهای نفتی که با خود حجم زیادی ازسرمایه را وارد جامعه کرد این بحران را به نقطه جوش رساند و بی تردید انقلاب را اجتناب ناپذیرساخت. من معتقدم مبنا درون است و آنچه موجب تحول در ساختار می شود، قبل از هر چیز بیماری ساختار است. ساختار تاریخی بیمار هنگامی که با بیماری های ادواری ترکیب می شود ناگهانی سر می زند که نامش انقلاب است.
🔆جایگاه شریعتی در انقلاب: از دهه چهل جریانات با مشی حزبی، مشی چریکی، مشی سیاسی و مشی فرهنگی وارد فضای ایران می شوند و هر کدام جایی را اشغال می کنند. اینکه می گویند انقلاب زاییده مثلث «خشم»(خمینی-شریعتی-مجاهدین) بود به نظر من کلی گویی است. باید از طول و عرض تاثیر گفتاری این سه گانه ای که آیت الله بهشتی به کار برده سخن گفت و به کلی گویی بسنده نکرد؛ نقش رهبری استراتژیک، فکری و تاکتیکی هر یک توضیح لازم دارد. گفتن «خشم» چیزی را روشن نمی کند و باید سهم هر کدام را توضیح داد.( و البته کار ساده ای هم نیست به دلیل کمبود اطلاعات میدانی دقیق و…)تردیدی نیست که گفتار شریعتی گفتاری است انقلابی و دعوتی به رهایی؛ به شدن و نه بودن اما خودش نسبت به این تحول دستخوش نوعی دوگانگی است: از یک سو نفی می کند و دعوت می کند به تغییر و از سوی دیگر می خواهد ترمز کند؛ از یک سو لوتر می خواهد باشد و از سوی دیگر روسو. او یک نقش مضاعف دوگانه دارد. او خواهان انقلاباتی است که باید بر روی پاهایش راه رود و از همین رو از انقلاب آگاهی بخش سخن می گوید(قبل از یک انقلاب رهایی بخش) از انقلابی تمام عیار؛ انقلابی ناب و با خاستگاهی بی خدشه [ فعلا به این کار نداریم که چنین تقدم و تآخری ممکن است یا خیر؟] اما از سیاهگل به بعد تحت تاثیر چگالی گفتمان چریکی قرار می گیرد. از دوره سیاهگل زبان او رادیکال می شود. از سال 49 تا زمان دستگیری در سال 1352، در آثار شریعتی همین رادیکالیزه شدن را می بینیم: متد هندسی( در مقایسه با «روش شناخت اسلام»)، چه باید کرد؟ از کجا آغاز کنیم؟ عمدتا دغدغه اصلی کادر سازی است و طراحی جنسی از آگاهی ایدئولوژیک که به کار سوژه فعال سیاسی می اید. در کتاب «شیعه یک حزب تمام»، حتی رویکرد حزبی دارد؛ سازماندهی کردن نیروهایی که وارد تاریخ می شوند. درهمین اثر است که از استراتژی های سیاسی ائمه سخن می گوید و حتی برای دعای امام سجاد شأن استراتژیک قائل می شود و از آن دعوتی می سازد برای رهایی. معنای رویکرد استراتژیک معلوم است: بسیج نیرو، تکان دادن قدرت مسلط، داشتن تکیه گاه اجتماعی، حل عمده ترین تضاد بر اساس عمده ترین نیرو و غیره. اما واقعیت این است که شریعتی، علی رغم ماهیت اندیشه اش خود استراتژی نداشت. از همین رو باید بین ماهیت اندیشه او و کارکردش تفاوت قائل شد. درست است که نقدهای جدی ای دارد به نهادهایی چون روحانیت و استحمار و…. اما نفس مخالفت با امری معنایش این نیست که از لحاظ کارکردی هم می تواند مانع شود. متأسفانه همین اتفاق برای اندیشه شریعتی افتاده است و از لحاظ کارکرد و درتعادل قدرت توانسته است به پروژه های دیگر سودرسان باشد و حتی در دام استراتژیهای رقیب قرار بگیرد. زمانی اندیشه ضد استحماری می تواند کاربرداستراتژیک داشته باشد که اول پایگاههای و پیوندگاههایش روشن باشد. در گفتار شریعتی این موقعیت را نمی بینیم . در بعد کلان ضد استحمار است اما در عرصه استراتژیک نتوانسته در صحنه نیروها را سمت و سو دهد. علت پراکندگی موقعیت طرفداران شریعتی پس از انقلاب همین است.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
📌ادامه متن در لینک زیر
https://bit.ly/34HUzAO
🆔 @Shariati_SCF
Telegraph
نشست جایگاه شریعتی در انقلاب ایران
«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می…
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت سوم)
🎙احمد زید آبادی
🔆«...انقلابی که در سال 57 روی داد احتمالا در سال 57 اجتناب ناپذیر بود. البته تحولات وقتی اجتناب ناپذیر می شوند که شما قدم ها را از قبل برداشته باشید. شاید اگر از 28 مرداد جریان روشنفکری در صدد نفی مشروعیت کامل حکومت بر نمی آمد انقلاب 57 هم اجتناب ناپذیر و یا امری ضروروی نمی شد. در انقلاب ایران هم نیروهای زیادی شرکت کردند ولی نهایتا دو نیرو در انقلاب بودند که دارای نفوذ و از طرف دیگر دارای تشکیلات بودند. یکی آیت الله خمینی که به دلیل وجود سازمان روحانیت و نفوذ شبکه ای و خوشه ای آن در سراسر کشور به شکل سازمان سنتی توانست قوی عمل کند و نیروی دیگر که به شکل سازمانی شانسی داشت سازمان مجاهدین بود. بقیه، گروههای کوچک و افراد منفردی بودند که در واقع عملا ناخواسته به یکی از این دو نیرو تا مقطع انقلاب یاری رساندند و هنگامی هم که میان این دو تنش به وجود آمد این گروههای کوچک و منفرد پراکنده شدند و محلی از اعراب نداشتند. صف کشی میان نوعی رادیکالیزم چپ گرایانه اسلامی توتالیتر یعنی سازمان مجاهدین با نوعی نگاه فقاهتی- انقلابی به رهبری آیت الله خمینی صورت گرفت که نهایتاً این دیدگاه فقاهتی-انقلابی بود که پیروز شد. عملا شکل دیگری هم متصور نبود چون هیچ کدام از دو طرف عملا به توازن قدرت برای بقای متقابل اعتقادی نداشت. در روزهای انقلاب ما که بچه بودیم و در این دم و دستگاهها می چرخیدیم و حرف ها را گوش می کردیم می دیدیم که هیچ کس دموکراسی را به این مفهومی که امروزما می فهمیم و تعریف میکنیم نه تعریف می کرد و نه قبول داشت. انقلاب دو وجه اصلی چپ گرایانه داشت یکی نگاه رادیکال عدالت طلبانه داخلی که همه سعی می کردند خودشات را ضد سرمایه داری وضد فئودال معرفی کنند و یکی نگاه ضد امپریالیستی .همه فکر می کردند حقانیت از این حرف ها بلند می شود و مسابقه ای در این مورد برقرار بود. آیت الله خمینی هم این مفاهیم را اسلامیزه کرد؛ مفاهیمی چون امپریالیسم را به استکبار و جامعه بی طبقه را به جنگ فقر و غنی و کوخ نشینان و مستضعفین و غیره تبدیل کرد و بدین ترتیب این مفاهیم را از انحصار نیروهای چپ مارکسیست یا اسلامی خارج کرد و از آن خود کرد. با این حساب روندی پیش آمد و همان نظمی شکل گرفت که چهل سال مستقر است. من البته همه این تجربه چهل ساله را یک سره منفی نمی بینم. بر خلاف آنچه که این یکی دو-سه ساله مد شده، تا همین اخیراً اغلب گروهها و افراد می خواستند بگویند در انقلاب سهیم بوده اند و امروزه از آن اعلام برائت می کنند. ما ایرانی ها عادت داریم در هر برهه ای تاریخ را از نو بنویسیم.
📌ادامه در لینک زیر
https://bit.ly/3GyXvgl
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت سوم)
🎙احمد زید آبادی
🔆«...انقلابی که در سال 57 روی داد احتمالا در سال 57 اجتناب ناپذیر بود. البته تحولات وقتی اجتناب ناپذیر می شوند که شما قدم ها را از قبل برداشته باشید. شاید اگر از 28 مرداد جریان روشنفکری در صدد نفی مشروعیت کامل حکومت بر نمی آمد انقلاب 57 هم اجتناب ناپذیر و یا امری ضروروی نمی شد. در انقلاب ایران هم نیروهای زیادی شرکت کردند ولی نهایتا دو نیرو در انقلاب بودند که دارای نفوذ و از طرف دیگر دارای تشکیلات بودند. یکی آیت الله خمینی که به دلیل وجود سازمان روحانیت و نفوذ شبکه ای و خوشه ای آن در سراسر کشور به شکل سازمان سنتی توانست قوی عمل کند و نیروی دیگر که به شکل سازمانی شانسی داشت سازمان مجاهدین بود. بقیه، گروههای کوچک و افراد منفردی بودند که در واقع عملا ناخواسته به یکی از این دو نیرو تا مقطع انقلاب یاری رساندند و هنگامی هم که میان این دو تنش به وجود آمد این گروههای کوچک و منفرد پراکنده شدند و محلی از اعراب نداشتند. صف کشی میان نوعی رادیکالیزم چپ گرایانه اسلامی توتالیتر یعنی سازمان مجاهدین با نوعی نگاه فقاهتی- انقلابی به رهبری آیت الله خمینی صورت گرفت که نهایتاً این دیدگاه فقاهتی-انقلابی بود که پیروز شد. عملا شکل دیگری هم متصور نبود چون هیچ کدام از دو طرف عملا به توازن قدرت برای بقای متقابل اعتقادی نداشت. در روزهای انقلاب ما که بچه بودیم و در این دم و دستگاهها می چرخیدیم و حرف ها را گوش می کردیم می دیدیم که هیچ کس دموکراسی را به این مفهومی که امروزما می فهمیم و تعریف میکنیم نه تعریف می کرد و نه قبول داشت. انقلاب دو وجه اصلی چپ گرایانه داشت یکی نگاه رادیکال عدالت طلبانه داخلی که همه سعی می کردند خودشات را ضد سرمایه داری وضد فئودال معرفی کنند و یکی نگاه ضد امپریالیستی .همه فکر می کردند حقانیت از این حرف ها بلند می شود و مسابقه ای در این مورد برقرار بود. آیت الله خمینی هم این مفاهیم را اسلامیزه کرد؛ مفاهیمی چون امپریالیسم را به استکبار و جامعه بی طبقه را به جنگ فقر و غنی و کوخ نشینان و مستضعفین و غیره تبدیل کرد و بدین ترتیب این مفاهیم را از انحصار نیروهای چپ مارکسیست یا اسلامی خارج کرد و از آن خود کرد. با این حساب روندی پیش آمد و همان نظمی شکل گرفت که چهل سال مستقر است. من البته همه این تجربه چهل ساله را یک سره منفی نمی بینم. بر خلاف آنچه که این یکی دو-سه ساله مد شده، تا همین اخیراً اغلب گروهها و افراد می خواستند بگویند در انقلاب سهیم بوده اند و امروزه از آن اعلام برائت می کنند. ما ایرانی ها عادت داریم در هر برهه ای تاریخ را از نو بنویسیم.
📌ادامه در لینک زیر
https://bit.ly/3GyXvgl
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegraph
نشست جایگاه شریعتی در انقلاب ایران ( قسمت سوم)
«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می…
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت چهارم)
🎙آرمان ذاکری
🔆توده همیشه واجد دوسویگی است. این دو سویگی را در ادبیات شریعتی هم می توان ردیابی کرد. در تفکیکی که بین مردم و عوام در رای شریعتی قابل رویت است. ما وقتی روند منجر به انقلاب را بعد از کودتای 28 مرداد نگاه می کنیم (خلأ بعد از کودتا، شکست جبهه ملی و بالا آمدن اسلام سیاسی) همین دوسویگی را میبینیم. از یک سو شاهد رشد پایگاه آیت الله بروجردی و نوعی اسلام سنتی هستیم و از سوی دیگر اسلام سیاسی. آمارها از رشد تعداد طلاب می گویند(از 700- 800 نفر در دهه بیست می رسد به هفت-هشت هزار در ابتدای دهه 40 و در فاصله 12ساله می رسد به 33 هزار نفر به نقل از محمد باقر نجفی در کتاب «صدایی که شنیده نشد» که به همت محسن گودرزی و عباس عبدی منتشر شده است). این گزارشها متعلق به سال 53 است که نشان می دهد در فاصله 42-53 تیراژ کتب مذهبی چندین برابرشده و به پرتیرازترینها تبدیل شده است. ( با تیراژهای بالا نظیر 700 هزار و 490 هزار و در صدر آن مفاتیح و رسالههای عملیه). دادههای گزارش محمدباقرنجفی از نیروی عظیم مذهبی در سال 1353 می گوید و می گویند علی اسدی و مجید تهرانیان که این طرح پژوهشی را برای صدا و سیمای آن زمان انجام میدهند از شکافی می گویند که میان سیاستگذاری های فرهنگی پهلوی و مسیر فرهنگی جامعه افتاده و توصیه می کنند که بهتر است در تلویزیون مثلا تعزیه پخش شود. بنابراین شواهد نشان می دهد ما به ازای قدرت گیری شکلی از اسلام سیاسی، رشد اسلام سنتی را هم داریم که در هراس از مدرنیته در حال تکوین است. طیفی از آدم ها که به دنبال اصلاحات ارضی به شهر آمده اند و حاشیه نشین شهری شدهاند و عمدتا در کنار ساکنان سنتی شهرها، دلبسته اسلام سنتیاند. این روند بر خلاف حرف آصف بیات پیش روی آرام نبوده است و توصیف او بخشهایی از واقعیت را میپوشاند.(در کشوری با 51.7 درصد بی سواد مطلق بیسواد مطلق و فقط 1.6 درصد دارای تحصیلات عالی در سال 1355).طبیعی است که از هیچ، هیچ هیچچیز در نمی اید. شبکه روحانیون است دارد نیرو می گیرد. مخاطبشان کیست؟بی تردید همین اقشار که به موازات مخاطبان امثال شریعتی و دیگر روشنفکران وارد میدان سیاست می شود. در نتیجه باید مخاطبان اسلام سنتی و اسلام سیاسی را جداگانه تحلیل کنیم. شاید طنز قضیه آن باشد که حتی بسیاری از روشنفکران هم حتی چشم بر بسیاری از سخنان روحانیون در صف کشی با مارکسیزم و یا سینما و زنان بی حجاب و…می بستند و سخنان علیه سینما و بیحجابی را به نوعی مبارزه با فرهنگ ابتدال و….می دانستند و یا با آن همراه میشدند یا در برابرش سکوت میکردند. به هر حال در آن دوره هم با سوژه های محافظه کار مواجهیم و هم با نیروهای مترقی. در نتیجه ما از تجربه انقلاب باید بیاموززیم و بپرسیم مردمی که به خیابان می آیند کدام مردم اند؟ مردم اند یا عوام؟ خیابان می تواند در تسخیر نیروهای عوام قرار بگیرد یا نیروهای مردم.باید مرزبندی را مشخص کرد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت چهارم)
🎙آرمان ذاکری
🔆توده همیشه واجد دوسویگی است. این دو سویگی را در ادبیات شریعتی هم می توان ردیابی کرد. در تفکیکی که بین مردم و عوام در رای شریعتی قابل رویت است. ما وقتی روند منجر به انقلاب را بعد از کودتای 28 مرداد نگاه می کنیم (خلأ بعد از کودتا، شکست جبهه ملی و بالا آمدن اسلام سیاسی) همین دوسویگی را میبینیم. از یک سو شاهد رشد پایگاه آیت الله بروجردی و نوعی اسلام سنتی هستیم و از سوی دیگر اسلام سیاسی. آمارها از رشد تعداد طلاب می گویند(از 700- 800 نفر در دهه بیست می رسد به هفت-هشت هزار در ابتدای دهه 40 و در فاصله 12ساله می رسد به 33 هزار نفر به نقل از محمد باقر نجفی در کتاب «صدایی که شنیده نشد» که به همت محسن گودرزی و عباس عبدی منتشر شده است). این گزارشها متعلق به سال 53 است که نشان می دهد در فاصله 42-53 تیراژ کتب مذهبی چندین برابرشده و به پرتیرازترینها تبدیل شده است. ( با تیراژهای بالا نظیر 700 هزار و 490 هزار و در صدر آن مفاتیح و رسالههای عملیه). دادههای گزارش محمدباقرنجفی از نیروی عظیم مذهبی در سال 1353 می گوید و می گویند علی اسدی و مجید تهرانیان که این طرح پژوهشی را برای صدا و سیمای آن زمان انجام میدهند از شکافی می گویند که میان سیاستگذاری های فرهنگی پهلوی و مسیر فرهنگی جامعه افتاده و توصیه می کنند که بهتر است در تلویزیون مثلا تعزیه پخش شود. بنابراین شواهد نشان می دهد ما به ازای قدرت گیری شکلی از اسلام سیاسی، رشد اسلام سنتی را هم داریم که در هراس از مدرنیته در حال تکوین است. طیفی از آدم ها که به دنبال اصلاحات ارضی به شهر آمده اند و حاشیه نشین شهری شدهاند و عمدتا در کنار ساکنان سنتی شهرها، دلبسته اسلام سنتیاند. این روند بر خلاف حرف آصف بیات پیش روی آرام نبوده است و توصیف او بخشهایی از واقعیت را میپوشاند.(در کشوری با 51.7 درصد بی سواد مطلق بیسواد مطلق و فقط 1.6 درصد دارای تحصیلات عالی در سال 1355).طبیعی است که از هیچ، هیچ هیچچیز در نمی اید. شبکه روحانیون است دارد نیرو می گیرد. مخاطبشان کیست؟بی تردید همین اقشار که به موازات مخاطبان امثال شریعتی و دیگر روشنفکران وارد میدان سیاست می شود. در نتیجه باید مخاطبان اسلام سنتی و اسلام سیاسی را جداگانه تحلیل کنیم. شاید طنز قضیه آن باشد که حتی بسیاری از روشنفکران هم حتی چشم بر بسیاری از سخنان روحانیون در صف کشی با مارکسیزم و یا سینما و زنان بی حجاب و…می بستند و سخنان علیه سینما و بیحجابی را به نوعی مبارزه با فرهنگ ابتدال و….می دانستند و یا با آن همراه میشدند یا در برابرش سکوت میکردند. به هر حال در آن دوره هم با سوژه های محافظه کار مواجهیم و هم با نیروهای مترقی. در نتیجه ما از تجربه انقلاب باید بیاموززیم و بپرسیم مردمی که به خیابان می آیند کدام مردم اند؟ مردم اند یا عوام؟ خیابان می تواند در تسخیر نیروهای عوام قرار بگیرد یا نیروهای مردم.باید مرزبندی را مشخص کرد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت پنجم )
🎙غلامرضا کاشی:
🔆ما با نتایج تلخ یک انقلاب مواجهیم و هر سال که میگذرد با منطقی رادیکالتر به نقد آن میپردازیم. تلاش میکنیم از آن تبری بجوییم و حساب خودمان را جدا کنیم. اما تصور میکنم از حیث تاریخی در بدترین موقعیت قضاوت قرار گرفتهایم. باید فاصله بگیریم واز نقش تاریخی انقلاب بپرسیم. با انقلاب موافق یا مخالف باشیم، تردید نباید کرد که تحولات جامعه ایرانی را تا چندین سده دیگر همچنان باید تحت تاثیر آن انقلاب موضوع داوری قرار داد. گری سیک در مورد انقلاب ایران همین داوری را دارد. او اظهار میکند همانطور که هنوز هم باید تحولات جامعه فرانسه را در پرتو انقلاب آن مطالعه کرد، در خصوص انقلاب ایران نیز باید صبور بود و به تحولات بعدی نظر کرد.
🔆اتفاقی که در ایران افتاد- یعنی سیاسی شدن دین- منحصر به ایران نبود. از دهه پنجاه به بعد تقریبا هم در یهودیت وهم در مسسیحیت و…دین به حوزه سیاست برگشت. هابرماس در توضیح ظهور بنیاد گرایی از این بازگشت صحبت می کند. می خواهد بنیاد مدرنیته را از این زاویه بازخوانی کند و این پرسش که جای مذهب در مدرنیته کجاست؟ هابرماس می گوید از آنجا که مذهبی ها همیشه دیگر ی بوده اند باید منتظراین واکنش می شدیم که دیر یا زود بیایند و در و پیکر مدرنیته را بکنند و بگویند جای ما کجاست؟ مدرنیته از همان آغاز، جدال مستمر برای سوژه شدن بود. مدرنیته سوژه تازه میساخت و میدان جدالی تازه برای به رسمیت شناخته شدن گشوده می شد. در بدو امر، مدرن عبارت بود از: مرد، اروپایی، سفید پوست، ثروتمند و….اندک-اندک سیاهان جای خود را درمدرنیته جستجو کردند، سپس زنان به عنوان سوژه مدرن جای خود را پیدا می کنند (تا نیمه قرن بیستم در بعضی از کشورهای اروپایی هنوز زنان حق رأی نداشتند) و بعد فرودستان و….؛ مدرنیته به این ترتیب پیش می رود و حاشیه-متن می سازد و حاشیه ها به متن هجوم می برند تا به منزله سوژه شناخته شوند. سوژه مدرن پیشترها تعلقی به ادیان نداشت. در دهه پنجاه، دینداران در همه عالم برخاستند تا جایشان در مدرنیته شناسایی بشود. در ایران و در این منطقه صداهای مختلفی برخاست که به رغم تفاوتهای عظیم شان، یک سوال داشتند و آن این بود که دینداران جایشان در مدرنیته کجاست؟ من فکر می کنم انقلاب ایران پاسخی به این سوال بزرگ بود. تا زمانی که مدرنیته پاسخی به این سوال ندهد که جای دینداران کجاست این جدال ادامه دارد. به شکل دموکراتیک یا خشن. انقلاب ایران به نظر من تلاشی بود برای پاسخ گرفتن این سوال که ما دینداران می خواهیم مدرن هم باشیم و مدرنیته باید میدان خودش را گسترده تر کند. جمهوری اسلامی یکی از امکان های ممکن این انقلاب است. امروز پروژه جمهوری اسلامی زمین خورده ولی این سوال هنوز برقرار است و مدرنیته باید به نفع دینداران خودش را بازخوانی کند و دینداران هم باید برای حل این سوال خودشان جا داشته باشند. من تصور می کنم میدان سخنی که شریعتی درانداخت امروز و با تجربه جمهوری اسلامی مجددا می تواند مطرح شود. هنوز آن سوال و آن میدان گشوده است. به این معنا من تصور می کنم انقلاب ایران یکی از اشکال متنوع خواست به رسمیت شناخته شدن بود. امروزه یکی از این امکانات در این تجربه تاریخی سوخته ولی یکی دیگر از آنها شریعتی است که می شود به آن اندیشید.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت پنجم )
🎙غلامرضا کاشی:
🔆ما با نتایج تلخ یک انقلاب مواجهیم و هر سال که میگذرد با منطقی رادیکالتر به نقد آن میپردازیم. تلاش میکنیم از آن تبری بجوییم و حساب خودمان را جدا کنیم. اما تصور میکنم از حیث تاریخی در بدترین موقعیت قضاوت قرار گرفتهایم. باید فاصله بگیریم واز نقش تاریخی انقلاب بپرسیم. با انقلاب موافق یا مخالف باشیم، تردید نباید کرد که تحولات جامعه ایرانی را تا چندین سده دیگر همچنان باید تحت تاثیر آن انقلاب موضوع داوری قرار داد. گری سیک در مورد انقلاب ایران همین داوری را دارد. او اظهار میکند همانطور که هنوز هم باید تحولات جامعه فرانسه را در پرتو انقلاب آن مطالعه کرد، در خصوص انقلاب ایران نیز باید صبور بود و به تحولات بعدی نظر کرد.
🔆اتفاقی که در ایران افتاد- یعنی سیاسی شدن دین- منحصر به ایران نبود. از دهه پنجاه به بعد تقریبا هم در یهودیت وهم در مسسیحیت و…دین به حوزه سیاست برگشت. هابرماس در توضیح ظهور بنیاد گرایی از این بازگشت صحبت می کند. می خواهد بنیاد مدرنیته را از این زاویه بازخوانی کند و این پرسش که جای مذهب در مدرنیته کجاست؟ هابرماس می گوید از آنجا که مذهبی ها همیشه دیگر ی بوده اند باید منتظراین واکنش می شدیم که دیر یا زود بیایند و در و پیکر مدرنیته را بکنند و بگویند جای ما کجاست؟ مدرنیته از همان آغاز، جدال مستمر برای سوژه شدن بود. مدرنیته سوژه تازه میساخت و میدان جدالی تازه برای به رسمیت شناخته شدن گشوده می شد. در بدو امر، مدرن عبارت بود از: مرد، اروپایی، سفید پوست، ثروتمند و….اندک-اندک سیاهان جای خود را درمدرنیته جستجو کردند، سپس زنان به عنوان سوژه مدرن جای خود را پیدا می کنند (تا نیمه قرن بیستم در بعضی از کشورهای اروپایی هنوز زنان حق رأی نداشتند) و بعد فرودستان و….؛ مدرنیته به این ترتیب پیش می رود و حاشیه-متن می سازد و حاشیه ها به متن هجوم می برند تا به منزله سوژه شناخته شوند. سوژه مدرن پیشترها تعلقی به ادیان نداشت. در دهه پنجاه، دینداران در همه عالم برخاستند تا جایشان در مدرنیته شناسایی بشود. در ایران و در این منطقه صداهای مختلفی برخاست که به رغم تفاوتهای عظیم شان، یک سوال داشتند و آن این بود که دینداران جایشان در مدرنیته کجاست؟ من فکر می کنم انقلاب ایران پاسخی به این سوال بزرگ بود. تا زمانی که مدرنیته پاسخی به این سوال ندهد که جای دینداران کجاست این جدال ادامه دارد. به شکل دموکراتیک یا خشن. انقلاب ایران به نظر من تلاشی بود برای پاسخ گرفتن این سوال که ما دینداران می خواهیم مدرن هم باشیم و مدرنیته باید میدان خودش را گسترده تر کند. جمهوری اسلامی یکی از امکان های ممکن این انقلاب است. امروز پروژه جمهوری اسلامی زمین خورده ولی این سوال هنوز برقرار است و مدرنیته باید به نفع دینداران خودش را بازخوانی کند و دینداران هم باید برای حل این سوال خودشان جا داشته باشند. من تصور می کنم میدان سخنی که شریعتی درانداخت امروز و با تجربه جمهوری اسلامی مجددا می تواند مطرح شود. هنوز آن سوال و آن میدان گشوده است. به این معنا من تصور می کنم انقلاب ایران یکی از اشکال متنوع خواست به رسمیت شناخته شدن بود. امروزه یکی از این امکانات در این تجربه تاریخی سوخته ولی یکی دیگر از آنها شریعتی است که می شود به آن اندیشید.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت ششم)
🎙نرگس سوری:
🔆در مورد تجربه انقلاب در ایران سعی دارم با توجه به بحثی که توکویل در دموکراسی در آمریکا دارد، تحلیلی داشته باشم. توکویل در دموکراسی در آمریکا تجربه انقلاب دموکراسی در فرانسه و آمریکا را با هم مقایسه و این پرسش اساسی را طرح میکند که چرا دموکراسی در جامعه آمریکا ثبات و دوام بیشتری در قیاس با جامعه فرانسه داشت؟ او با ارجاع به تجربه جامعه فرانسه که به زعم او در آنجا دموکراسی به مثابه طفلی بدون سرپرست رشد یافت، تاکید میکند توسعه نهادهای دموکراتیک مستلزم ایجاد تحول در اعتقادات، عادات و باورهای مردم است زیرا در غیر این صورت انقلاب دموکراسی تنها در وجوه مادی اجتماع تاثیر میگذارد و تنشهایی بار میآورد که نمیتوان از آن پرهیز کرد؛ چنانچه نتیجه انقلاب فرانسه این شد که از دل آن نوعی استبداد مضاعف سربرآورد. بنابراین اگر سیر قطعی و حتمی جوامع کنونی به سوی دموکراتیزه شدن میرود و افراد در جوامع به مرحلهای رسیدهاند که میتوانند با هم برابر باشند و به تعبیر دیگر خواست برابری به جزء لاینفک مطالبات سیاسی تبدیل شده است تناقضات و آسیبهایی در نظام سیاسی پدید میآید که ایجاد روحیه و اخلاق دموکراتیک راهحل گذر از آنها محسوب میشود. انقلاب دموکراسی در آمریکا دقیقاً به همین دلیل ثبات بیشتری نسبت به فرانسه داشت. چراکه در آمریکا جدای از تأثیری که شرایط طبیعی و قانون در ثبات دموکراسی داشته، علت اصلی تداوم دموکراسی را میبایست در اخلاقیات و عاداتی جستجو کرد که مؤید این نهاد دموکراتیک بودند. به عبارت دیگر در آمریکا برخلاف فرانسه ما با یک دموکراسی هدایت شده و تعلیمی رو به رو هستیم که ثبات آن را به دنبال آورده است. این منطق تحلیل در مورد انقلاب مشروطه و تا حدی انقلاب 57 تا حدی قابل کاربست است. در مشروطه ما شاهد استقرار کالبدی نظامی سیاسی تحت عنوان مشروطه هستیم بدون اینکه اتیک و اتوس سیاسی مردم جامعه پا به پای آن تغییر کرده باشد. نتیجه این میشود که مشابه تحلیل توکویل از انقلاب فرانسه ما شاهد این هستیم که مشروطه در ایران زیست کوتاهمدتی را تجربه میکند و از دل استقرار شتابزده مشروطه در ایران مجدداً استبداد سربرمیآورد. این مسئلهای بود که در همان زمان روشنفکرانی مانند آخوندزاده و علمایی مانند ثقهالاسلام تبریزی تشخیص داده بودند. مبنی بر اینکه استقرار مشروطه جز به واسطه فرایندی تدریجی و جز از طریق تربیت سیاسی مردم میسر نخواهد شد؛ به همین دلیل مسئله “آموزش و تعلیم” دال اصلی بحث آنها را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر انقلاب صرفا نباید تحولی سیاسی در نظر گرفته شود بلکه در عین حال باید امری اجتماعی و فرهنگی تلقی شود. مشابه این مسئله را شریعتی هم در بحث از انقلاب مطرح میکند. او در کتاب بازگشت به خویشتن به نقد تجربه انقلاب مشروطه میپردازد و آن را انقلابی زودرس میداند که تربیت سیاسی مردم حلقه مفقوده آن محسوب میشود. به همین دلیل شریعتی در جایی به نقد انقلابهای زدورس میپردازد و در برابر از نوعی انقلاب تدریجی با سویهای فرهنگی-اجتماعی دفاع میکند. به نظر من پروژه انقلاب تدریجی شریعتی پروژه ناتمامی است که باید بدان التفات داشت. بنابراین با توجه به تجربه تاریخ معاصر ایران، باید گفت “انقلاب دائم” به معنای نوعی انقلاب تدریجی ضرورت طرح مجدد دارد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
(قسمت ششم)
🎙نرگس سوری:
🔆در مورد تجربه انقلاب در ایران سعی دارم با توجه به بحثی که توکویل در دموکراسی در آمریکا دارد، تحلیلی داشته باشم. توکویل در دموکراسی در آمریکا تجربه انقلاب دموکراسی در فرانسه و آمریکا را با هم مقایسه و این پرسش اساسی را طرح میکند که چرا دموکراسی در جامعه آمریکا ثبات و دوام بیشتری در قیاس با جامعه فرانسه داشت؟ او با ارجاع به تجربه جامعه فرانسه که به زعم او در آنجا دموکراسی به مثابه طفلی بدون سرپرست رشد یافت، تاکید میکند توسعه نهادهای دموکراتیک مستلزم ایجاد تحول در اعتقادات، عادات و باورهای مردم است زیرا در غیر این صورت انقلاب دموکراسی تنها در وجوه مادی اجتماع تاثیر میگذارد و تنشهایی بار میآورد که نمیتوان از آن پرهیز کرد؛ چنانچه نتیجه انقلاب فرانسه این شد که از دل آن نوعی استبداد مضاعف سربرآورد. بنابراین اگر سیر قطعی و حتمی جوامع کنونی به سوی دموکراتیزه شدن میرود و افراد در جوامع به مرحلهای رسیدهاند که میتوانند با هم برابر باشند و به تعبیر دیگر خواست برابری به جزء لاینفک مطالبات سیاسی تبدیل شده است تناقضات و آسیبهایی در نظام سیاسی پدید میآید که ایجاد روحیه و اخلاق دموکراتیک راهحل گذر از آنها محسوب میشود. انقلاب دموکراسی در آمریکا دقیقاً به همین دلیل ثبات بیشتری نسبت به فرانسه داشت. چراکه در آمریکا جدای از تأثیری که شرایط طبیعی و قانون در ثبات دموکراسی داشته، علت اصلی تداوم دموکراسی را میبایست در اخلاقیات و عاداتی جستجو کرد که مؤید این نهاد دموکراتیک بودند. به عبارت دیگر در آمریکا برخلاف فرانسه ما با یک دموکراسی هدایت شده و تعلیمی رو به رو هستیم که ثبات آن را به دنبال آورده است. این منطق تحلیل در مورد انقلاب مشروطه و تا حدی انقلاب 57 تا حدی قابل کاربست است. در مشروطه ما شاهد استقرار کالبدی نظامی سیاسی تحت عنوان مشروطه هستیم بدون اینکه اتیک و اتوس سیاسی مردم جامعه پا به پای آن تغییر کرده باشد. نتیجه این میشود که مشابه تحلیل توکویل از انقلاب فرانسه ما شاهد این هستیم که مشروطه در ایران زیست کوتاهمدتی را تجربه میکند و از دل استقرار شتابزده مشروطه در ایران مجدداً استبداد سربرمیآورد. این مسئلهای بود که در همان زمان روشنفکرانی مانند آخوندزاده و علمایی مانند ثقهالاسلام تبریزی تشخیص داده بودند. مبنی بر اینکه استقرار مشروطه جز به واسطه فرایندی تدریجی و جز از طریق تربیت سیاسی مردم میسر نخواهد شد؛ به همین دلیل مسئله “آموزش و تعلیم” دال اصلی بحث آنها را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر انقلاب صرفا نباید تحولی سیاسی در نظر گرفته شود بلکه در عین حال باید امری اجتماعی و فرهنگی تلقی شود. مشابه این مسئله را شریعتی هم در بحث از انقلاب مطرح میکند. او در کتاب بازگشت به خویشتن به نقد تجربه انقلاب مشروطه میپردازد و آن را انقلابی زودرس میداند که تربیت سیاسی مردم حلقه مفقوده آن محسوب میشود. به همین دلیل شریعتی در جایی به نقد انقلابهای زدورس میپردازد و در برابر از نوعی انقلاب تدریجی با سویهای فرهنگی-اجتماعی دفاع میکند. به نظر من پروژه انقلاب تدریجی شریعتی پروژه ناتمامی است که باید بدان التفات داشت. بنابراین با توجه به تجربه تاریخ معاصر ایران، باید گفت “انقلاب دائم” به معنای نوعی انقلاب تدریجی ضرورت طرح مجدد دارد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
هاشم آقاجری:
🔆در این شرایط حرف زدن از موضوع انقلاب دشوار است. در فضایی هستیم که به گمان من روانشناسی شکست بر آن حاکم است. من دیروز در نشستی بودم که بعضا دوستان انقلابی مبارز قبل از انقلاب بودند. همان حرف های«رسانه ها»ی فارسی زبان آن سو را تکرار می کردند. مثلا اینکه « انقلاب را آمریکا کرد».
🔆دو بحث دارد خلط می شود: یک بحث نسبت شریعتی و انقلاب 57 است و یک بحث «نو شریعتی و انقلاب»؛ بحث سومی هم هست در باره اساسا معنا و مفهوم انقلاب. در فرمایشات همه یک مفروضه ای است و آن فهم انقلاب است بر اساس «تز توطئه» و ان توطئه انقلابیون است: انقلابیون نشسته اند و توطئه کرده ند و انقلاب کرده اند؛ سلطنت طلبان هم به توطئه دیگری نسبت می دهند: به کارتر و خارجی…. اینها همگی نگاهی است که انقلاب را تقلیل می دهد به پدیده ای ولنتاریستی. گفتن «اگر» و «شاید» و… هم از همین رو است. تعبیر انقلاب زودرس هم از همین رو بی معنا است. اگر انقلاب پدیده ای است که اساسا بنیادهایش ساختاری است و به همین دلیل است که در کشورهای مختلف به شکل متفاوت سر می زند. فرق این ها در این نیست که در فرانسه یک عده تصمیم گرفتند انقلاب کنند ولی در انگلستان چنین تصمیمی نگرفتند. خیر! اگر پدیده را تاریخی –ساختاری بگیرند آن موقع عاملیت انسانی را هم البته می توان دید. انقلاب زودرس پارادوکس است. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما تصمیم گرفتیم قبل از اینکه میوه برسد آن را بچینیم. همینطور است تعبیر «انقلاب بر اساس آگاهی»؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه باید تلاش کنیم اول آگاه کنیم و بعد انقلاب؟ به همین خاطر است که متاسفانه با این گفتار خودزنانه ای که من از اصلاح طلبان فراوان می شنوم (ابراهیم یزدی در خاطراتش گفته)و امروزه دیگران هم می گویند به این نتیجه می رسند که «انقلاب جهل علیه ظلم» بوده است. انگار در یک نقطه ارشمیدوسی نشستی و تعیین می کنی مرز علم و جهل را ! ممکن است بیست سال دیگر همین داوری را راجع به شما بکنند. جهل و علم، صفر و صد که نیست. مردمی که انقلاب کردند متناسب با آن سطح آگاهی ای که داشتند عمل کردند و امروز هم متناسب با این سطح آگاهی خودشان انقلاب خواهند کرد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه در لینک زیر
https://bit.ly/3HGxwVP
هاشم آقاجری:
🔆در این شرایط حرف زدن از موضوع انقلاب دشوار است. در فضایی هستیم که به گمان من روانشناسی شکست بر آن حاکم است. من دیروز در نشستی بودم که بعضا دوستان انقلابی مبارز قبل از انقلاب بودند. همان حرف های«رسانه ها»ی فارسی زبان آن سو را تکرار می کردند. مثلا اینکه « انقلاب را آمریکا کرد».
🔆دو بحث دارد خلط می شود: یک بحث نسبت شریعتی و انقلاب 57 است و یک بحث «نو شریعتی و انقلاب»؛ بحث سومی هم هست در باره اساسا معنا و مفهوم انقلاب. در فرمایشات همه یک مفروضه ای است و آن فهم انقلاب است بر اساس «تز توطئه» و ان توطئه انقلابیون است: انقلابیون نشسته اند و توطئه کرده ند و انقلاب کرده اند؛ سلطنت طلبان هم به توطئه دیگری نسبت می دهند: به کارتر و خارجی…. اینها همگی نگاهی است که انقلاب را تقلیل می دهد به پدیده ای ولنتاریستی. گفتن «اگر» و «شاید» و… هم از همین رو است. تعبیر انقلاب زودرس هم از همین رو بی معنا است. اگر انقلاب پدیده ای است که اساسا بنیادهایش ساختاری است و به همین دلیل است که در کشورهای مختلف به شکل متفاوت سر می زند. فرق این ها در این نیست که در فرانسه یک عده تصمیم گرفتند انقلاب کنند ولی در انگلستان چنین تصمیمی نگرفتند. خیر! اگر پدیده را تاریخی –ساختاری بگیرند آن موقع عاملیت انسانی را هم البته می توان دید. انقلاب زودرس پارادوکس است. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما تصمیم گرفتیم قبل از اینکه میوه برسد آن را بچینیم. همینطور است تعبیر «انقلاب بر اساس آگاهی»؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه باید تلاش کنیم اول آگاه کنیم و بعد انقلاب؟ به همین خاطر است که متاسفانه با این گفتار خودزنانه ای که من از اصلاح طلبان فراوان می شنوم (ابراهیم یزدی در خاطراتش گفته)و امروزه دیگران هم می گویند به این نتیجه می رسند که «انقلاب جهل علیه ظلم» بوده است. انگار در یک نقطه ارشمیدوسی نشستی و تعیین می کنی مرز علم و جهل را ! ممکن است بیست سال دیگر همین داوری را راجع به شما بکنند. جهل و علم، صفر و صد که نیست. مردمی که انقلاب کردند متناسب با آن سطح آگاهی ای که داشتند عمل کردند و امروز هم متناسب با این سطح آگاهی خودشان انقلاب خواهند کرد.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه در لینک زیر
https://bit.ly/3HGxwVP
Telegraph
«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» قسمت هفتم
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر…
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر می کند:
(قسمت هشتم )
🎙سوسن شریعتی:
🔆*انقلاب خوب است یا بد ؟ در دویستمین سالگرد انقلاب فرانسه، میان فرانسوی ها و انگلیسی ها بحثی راه افتاد انگلیسی ها مباهات می کردند به اینکه هردستآوردی که شما فرانسوی با انقلاب به دست آوردید ما صد سال قبل از شما به یمن رفرم به دست آورده ایم: پارلمان، محدود کردن قدرت شاه، مذهب، انقلاب صنعتی و این همه بدون خشونت و آن هم صد سال قبل. چرا؟ به هزاران دلیل فرهنگی، به گام های قبلی و از جمله رفرم دینی: یکی از دلایلش می تواند این باشد که کشورهایی که زود پروتستان شدند احتیاجی به تجربیات رادیکال و خشن برای تغییر پیدا نکردند. پروتستان ها وارد گفتگو با مدرنیته شدند و جامعه گفتگویی به الگوی سکولاریزه کشورهای اسکاندیناو در مقایسه با کشورهای کاتولیک رسید. انقلاب مه 68 هم همینطور: در فرانسه 4-5 کشته داد، در اسپانیای فرانکو خشونت سر گرفت؛ در آلمان بادر مانهف شکل یافت، در ایتالیا بریگاد سرخ و در انگلستان جنبش موسیقیایی و سبک زندگی و…
تفاوت ها بر می گردد به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جوامع و اینکه چه کشوری تغییر را میزبانی می کند. هنوز هم این بحث است و بر سر آن اجماعی نیست . اینکه انقلاب ها می شوند و یا اکتورها انجام میدهند؟
🔆*بحث دوم بر می گردد به شریعتی. شریعتی چه اعتقادی به انقلاب داشت؟ می خواست یا نه؟ معلم آگاهی بود یا امید؟ اگر چه می گوید وارد کردن تضادها به وجدان مردم خود موجب تغییر و اعتراض می شود اما نهایتا خود منتقد تغییرات ناگهانی رادیکال بدون پشتوانه است و می شنویم که می گوید من همه انقلابات زودرس را محکوم می کنم. شریعتی دراین سال ها به دلیل نگاهی که به تغییرات رادیکال و بدون پشتوانه فکری و بسترسازی دارد در اقلیت قرار می گیرد و در فاصله 52-54 توسط نیروهای جوان طرفدار جریانات چریکی-البته همان طیف تغییر ایدئولوژی داده درون سازمان- بایکوت می شود؛ در اقلیت قرار می گیرد و در نقد «انقلابی که با سر راه می رود» در همان سال 1354 می نویسد. اما موضوع امروز ما این هم نیست.
*موضوع این است که شریعتی و اندیشه هایش در انقلاب ایران نقش داشت. (مثلا گفته می شود که هفتاد درصد پرسشنامه های ورودی حزب جمهوری اسلامی از سوی کسانی پر شده که خود را متاثر از شریعتی معرفی کرده اند.)، آثار او به تیراژ صدهزار رسید و داده هایی از این دست. بر سر برداشت انقلابی از آثار شریعتی تردیدی نیست؛ برداشتی انقلابی و در نسبت با اضلاع دیگر انقلاب. شریعتی ای که در آغاز انقلاب شناخته شده است البته بخشی از اندیشه های او است؛ شریعتی نصفه نیمه کاره ای که به شکل مشروط صرف می شود با دیگری: با رهبریت انقلاب، با مجاهد، با مطهری و…. موضوع سهم شریعتی در انقلاب ایران است. چه سهمی و چه مقداری است؟ تردیدی نیست که همان بخشی از اندیشه های شریعتی که در آن سال ها به گوش رسیده منجر به تجربه ای اجتماعی شده است و آن بدل کردن رعیت است به شهروند. مقاله ای در مورد کامو می خواندم با این عنوان: «عاصی یا انقلابی؟»همین تعبیر را در باره شریعتی هم می شود به کار برد؟ عاصی یا انقلابی؟ شریعتی انسانی است« نه» گو، عصیانگر است در برابر اشکال سه گانه سلطه؛ انقلاب به مثابه ایستادن در برابر سلطه، در این نگاه در نتیجه تجربه مبارکی است. بر سر این تعریف از تجربه انقلاب گمان کنم اجماع وجود دارد. اما ارزیابی بیلان این تجربه ایستادن در برابر سلطه را هم باید بر اساس شاخص زمان کوتاه مدت، بلند مدت ارزیابی کرد. انقلاب فرانسه در کوتاه مدت، با اولین کشتار و سرکوب مدرن آغاز شد، انقلابی خشن، ضد روحانی، ضد دیگری ولی در دراز مدت از آن به عنوان انقلاب حقوق بشری، لیبرالی و جمهوری خواه یاد می شود. در فرانسه 17 سال بعد از انقلاب بار دیگر سلطنت برگشت. تا زمانی که بالاخره در سال 1870 برای همیشه جمهوری تثبیت شود سه دفعه سلطنت آمد و رفت . 1817- 1830-1848 و بعد هم با کمون پاریس که بساط سلطنت و امپراطوری بر چیده شد. بازگشت های نوستالژیک پس از همه انقلابات اتفاق می افتد. باز در مورد انقلاب ایران این نوستالژی به نظر می اید با تآخیر سر زده.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌مطالعه کامل متن در لینک زیر
https://bit.ly/3HJ9UQb
(قسمت هشتم )
🎙سوسن شریعتی:
🔆*انقلاب خوب است یا بد ؟ در دویستمین سالگرد انقلاب فرانسه، میان فرانسوی ها و انگلیسی ها بحثی راه افتاد انگلیسی ها مباهات می کردند به اینکه هردستآوردی که شما فرانسوی با انقلاب به دست آوردید ما صد سال قبل از شما به یمن رفرم به دست آورده ایم: پارلمان، محدود کردن قدرت شاه، مذهب، انقلاب صنعتی و این همه بدون خشونت و آن هم صد سال قبل. چرا؟ به هزاران دلیل فرهنگی، به گام های قبلی و از جمله رفرم دینی: یکی از دلایلش می تواند این باشد که کشورهایی که زود پروتستان شدند احتیاجی به تجربیات رادیکال و خشن برای تغییر پیدا نکردند. پروتستان ها وارد گفتگو با مدرنیته شدند و جامعه گفتگویی به الگوی سکولاریزه کشورهای اسکاندیناو در مقایسه با کشورهای کاتولیک رسید. انقلاب مه 68 هم همینطور: در فرانسه 4-5 کشته داد، در اسپانیای فرانکو خشونت سر گرفت؛ در آلمان بادر مانهف شکل یافت، در ایتالیا بریگاد سرخ و در انگلستان جنبش موسیقیایی و سبک زندگی و…
تفاوت ها بر می گردد به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جوامع و اینکه چه کشوری تغییر را میزبانی می کند. هنوز هم این بحث است و بر سر آن اجماعی نیست . اینکه انقلاب ها می شوند و یا اکتورها انجام میدهند؟
🔆*بحث دوم بر می گردد به شریعتی. شریعتی چه اعتقادی به انقلاب داشت؟ می خواست یا نه؟ معلم آگاهی بود یا امید؟ اگر چه می گوید وارد کردن تضادها به وجدان مردم خود موجب تغییر و اعتراض می شود اما نهایتا خود منتقد تغییرات ناگهانی رادیکال بدون پشتوانه است و می شنویم که می گوید من همه انقلابات زودرس را محکوم می کنم. شریعتی دراین سال ها به دلیل نگاهی که به تغییرات رادیکال و بدون پشتوانه فکری و بسترسازی دارد در اقلیت قرار می گیرد و در فاصله 52-54 توسط نیروهای جوان طرفدار جریانات چریکی-البته همان طیف تغییر ایدئولوژی داده درون سازمان- بایکوت می شود؛ در اقلیت قرار می گیرد و در نقد «انقلابی که با سر راه می رود» در همان سال 1354 می نویسد. اما موضوع امروز ما این هم نیست.
*موضوع این است که شریعتی و اندیشه هایش در انقلاب ایران نقش داشت. (مثلا گفته می شود که هفتاد درصد پرسشنامه های ورودی حزب جمهوری اسلامی از سوی کسانی پر شده که خود را متاثر از شریعتی معرفی کرده اند.)، آثار او به تیراژ صدهزار رسید و داده هایی از این دست. بر سر برداشت انقلابی از آثار شریعتی تردیدی نیست؛ برداشتی انقلابی و در نسبت با اضلاع دیگر انقلاب. شریعتی ای که در آغاز انقلاب شناخته شده است البته بخشی از اندیشه های او است؛ شریعتی نصفه نیمه کاره ای که به شکل مشروط صرف می شود با دیگری: با رهبریت انقلاب، با مجاهد، با مطهری و…. موضوع سهم شریعتی در انقلاب ایران است. چه سهمی و چه مقداری است؟ تردیدی نیست که همان بخشی از اندیشه های شریعتی که در آن سال ها به گوش رسیده منجر به تجربه ای اجتماعی شده است و آن بدل کردن رعیت است به شهروند. مقاله ای در مورد کامو می خواندم با این عنوان: «عاصی یا انقلابی؟»همین تعبیر را در باره شریعتی هم می شود به کار برد؟ عاصی یا انقلابی؟ شریعتی انسانی است« نه» گو، عصیانگر است در برابر اشکال سه گانه سلطه؛ انقلاب به مثابه ایستادن در برابر سلطه، در این نگاه در نتیجه تجربه مبارکی است. بر سر این تعریف از تجربه انقلاب گمان کنم اجماع وجود دارد. اما ارزیابی بیلان این تجربه ایستادن در برابر سلطه را هم باید بر اساس شاخص زمان کوتاه مدت، بلند مدت ارزیابی کرد. انقلاب فرانسه در کوتاه مدت، با اولین کشتار و سرکوب مدرن آغاز شد، انقلابی خشن، ضد روحانی، ضد دیگری ولی در دراز مدت از آن به عنوان انقلاب حقوق بشری، لیبرالی و جمهوری خواه یاد می شود. در فرانسه 17 سال بعد از انقلاب بار دیگر سلطنت برگشت. تا زمانی که بالاخره در سال 1870 برای همیشه جمهوری تثبیت شود سه دفعه سلطنت آمد و رفت . 1817- 1830-1848 و بعد هم با کمون پاریس که بساط سلطنت و امپراطوری بر چیده شد. بازگشت های نوستالژیک پس از همه انقلابات اتفاق می افتد. باز در مورد انقلاب ایران این نوستالژی به نظر می اید با تآخیر سر زده.
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌مطالعه کامل متن در لینک زیر
https://bit.ly/3HJ9UQb
Telegraph
جایگاه شریعتی در انقلاب ایران (قسمت هشتم)
🔷🔸«جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» موضوع نشستی در بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی در بهمن ۹۷ بوده است. در این نشست تعدادی از شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و دانشگاهی پیرامون نسبت شریعتی و لحظات متعدد انقلاب ایران سخن گفتند. بنیاد شریعتی برش هایی از این نشست را باز نشر…
🔷🖋علی شریعتی:
🔆«...در راه حل های اجتماعی نباید به کوتاه ترین راه اندیشید بلکه باید به درست ترین راه فکر کرد.»
📌رابطه روشنفکر با جامعه-م.آ. 20- ص500
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆«...در راه حل های اجتماعی نباید به کوتاه ترین راه اندیشید بلکه باید به درست ترین راه فکر کرد.»
📌رابطه روشنفکر با جامعه-م.آ. 20- ص500
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مردم، انقلاب و شریعتی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🔅باحضور: 🎙هاشم آقاجری 🎙مسعود پدرام 🎙علیرضا رجائی 🎙حسین رفیعی 🎙احمد زید آبادی 🎙احسان شریعتی 🎙محمود عمرانی 🎙محمد جواد غلامرضا کاشی 🔆زمان: جمعه ۲۲ بهمن۱۴۰۰/ ۱۱ فوریه ۲۰۲۲ ⏱ساعت:…
🔷🖋علی شریعتی :
🔆« …بزرگترین فاجعه وقتی است که زور جامه تقوا و تقدس می پوشد.»
📌م.آ. 15 (تاریخ و شناخت ادیان .ج۲) ص 196
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆« …بزرگترین فاجعه وقتی است که زور جامه تقوا و تقدس می پوشد.»
📌م.آ. 15 (تاریخ و شناخت ادیان .ج۲) ص 196
#مردم
#انقلاب
#شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆در برابر سرنوشت
🔸سومین یادمان پوران شریعت رضوی
📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند
🎙 باحضور:
🔸مژگان احمدزاده 🔸ناهید توسلی
🔸نیره توکلی 🔸 زهرا رحیمی
🔸طاهره رحیمیان 🔸 مریم رسولیان
🔸امیر رضایی 🔸 رقیه زارع پور
🔸فیروزه صابر 🔸 روئین عطوفت
🔸فاطمه فرهنگ خواه 🔸 فاطمه گوارایی
🔸محمدمحمدی اردهالی 🔸مینومرتاض لنگرودی
🔸عباس مرادی 🔸رباب مزینانی
🔸فاطمه مقدم 🔸 آذر منصوری
🔸الهه امیر انتظام 🔸 مونا شریعتی
🔸سوسن شریعتی 🔸 سارا شریعتی
🔆زمان: پنج شنبه ۲۸ بهمن۱۴۰۰/ ۱۷ فوریه ۲۰۲۲
⏱ساعت: ۲۱ به وقت ایران
🏛 کلاب سمپوزیوم شریعتی
🔹🔸لینک اتاق برنامه: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#سومین_یادمان
#پوران_شریعت_رضوی
#در_برابر_سرنوشت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔸سومین یادمان پوران شریعت رضوی
📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند
🎙 باحضور:
🔸مژگان احمدزاده 🔸ناهید توسلی
🔸نیره توکلی 🔸 زهرا رحیمی
🔸طاهره رحیمیان 🔸 مریم رسولیان
🔸امیر رضایی 🔸 رقیه زارع پور
🔸فیروزه صابر 🔸 روئین عطوفت
🔸فاطمه فرهنگ خواه 🔸 فاطمه گوارایی
🔸محمدمحمدی اردهالی 🔸مینومرتاض لنگرودی
🔸عباس مرادی 🔸رباب مزینانی
🔸فاطمه مقدم 🔸 آذر منصوری
🔸الهه امیر انتظام 🔸 مونا شریعتی
🔸سوسن شریعتی 🔸 سارا شریعتی
🔆زمان: پنج شنبه ۲۸ بهمن۱۴۰۰/ ۱۷ فوریه ۲۰۲۲
⏱ساعت: ۲۱ به وقت ایران
🏛 کلاب سمپوزیوم شریعتی
🔹🔸لینک اتاق برنامه: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#سومین_یادمان
#پوران_شریعت_رضوی
#در_برابر_سرنوشت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔷🔆سالشمار زندگی پوران شریعت رضوی( ۱)
📌۱۳۱۳-تولد پوران شریعت رضوی در مشهد
📌۱۳۲۰_شهادت برادر، طوفان شریعت رضوی در جبهه های غرب ایران در حمله متفقین.
📌۱۳۲۸ـ پایان تحصیلات ابتدایی در دبستان ایراندخت
📌آذر ۱۳۳۲:شهادت برادر، آذر شریعت رضوی در دانشکده فنی دانشگاه تهران در پی حمله نیروهای گارد شاهنشاهی به دانشگاه، دو روز قبل از ورود نیکسون.
📌۱۳۲۸-۱۳۳۴ ـ تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم در دبیرستان فروغ و نوباوگان
📌۱۳۳۵-۱۳۳۴ ـ دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (رشته تحصیلی زبان خارجه ـ فرانسه)
📌۱۳۳۷-۱۳۳۵ ـ اخذ لیسانس ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات مشهد. آغاز تدریس در دبیرستان شاهدخت مشهد
📌۱۳۴۲-۱۳۳۸(۱۹۶۳) ـ اخذ دکترای ادبیات فارسی از دانشکده سوربن پاریس (در باره گلستان سعدی- راهنمای تز: پروفسور لازار)
📌۱۳۵۰-۱۳۴۳- از سر گیری تدریس و دبیری در دبیرستان های مشهد( دبیرستان های ارض اقدس – انوشیروان دادگر و رفعت با مدرک دکتری)
📌۱۳۵۳-۱۳۵۰-انتقال به تهران و معلمی در مدارس راهنمایی در ناحیه سیزده تهران – نواب
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌۱۳۱۳-تولد پوران شریعت رضوی در مشهد
📌۱۳۲۰_شهادت برادر، طوفان شریعت رضوی در جبهه های غرب ایران در حمله متفقین.
📌۱۳۲۸ـ پایان تحصیلات ابتدایی در دبستان ایراندخت
📌آذر ۱۳۳۲:شهادت برادر، آذر شریعت رضوی در دانشکده فنی دانشگاه تهران در پی حمله نیروهای گارد شاهنشاهی به دانشگاه، دو روز قبل از ورود نیکسون.
📌۱۳۲۸-۱۳۳۴ ـ تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم در دبیرستان فروغ و نوباوگان
📌۱۳۳۵-۱۳۳۴ ـ دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (رشته تحصیلی زبان خارجه ـ فرانسه)
📌۱۳۳۷-۱۳۳۵ ـ اخذ لیسانس ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات مشهد. آغاز تدریس در دبیرستان شاهدخت مشهد
📌۱۳۴۲-۱۳۳۸(۱۹۶۳) ـ اخذ دکترای ادبیات فارسی از دانشکده سوربن پاریس (در باره گلستان سعدی- راهنمای تز: پروفسور لازار)
📌۱۳۵۰-۱۳۴۳- از سر گیری تدریس و دبیری در دبیرستان های مشهد( دبیرستان های ارض اقدس – انوشیروان دادگر و رفعت با مدرک دکتری)
📌۱۳۵۳-۱۳۵۰-انتقال به تهران و معلمی در مدارس راهنمایی در ناحیه سیزده تهران – نواب
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆در برابر سرنوشت 🔸سومین یادمان پوران شریعت رضوی 📌بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند 🎙 باحضور: 🔸مژگان احمدزاده 🔸ناهید توسلی 🔸نیره توکلی 🔸 زهرا رحیمی 🔸طاهره رحیمیان 🔸 مریم رسولیان 🔸امیر رضایی 🔸 رقیه…
🔷🔆سالشمار زندگی پوران شریعت رضوی (۲)
📌۱۳۵۹-۱۳۵۳- راهنمای تعلیماتی در دبستان ها و مدارس راهنمایی ناحیه13
📌۱۳۵۷-۱۳۵۶-حضور در جلسات هیئت نظارت بر چاپ آثار شریعتی با مدیریت محمدرضا حکیمی
📌۱۳۵۸-۱۳۵۷- عضویت در هسته اولیه تاسیس هلال احمر پس از انقلاب/ ساخت و ساز مدرسه
📌۱۳۵۸-شرکت در جلسات گروه اقامه (جمعیت دفاع از قانون اساسی)
📌۱۳۵۸-عهده دار شدن مسئولیت«دفتر تدوین آثار شریعتی»
📌۱۳۵۸ ـ ۱۳۶۲ ـ تعلیق شغلی به مدت ۴ سال
📌۱۳۶۲-بازنشستگی
📌۱۳۸۴-۱۳۵۸-چاپ 36 جلد مجموعه آثار شریعتی
📌۱۳۷۳-نوشتن و چاپ کتاب «طرحی از زندگی»
📌۱۳۷۷-تأسیس موسسه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی مزینانی و آغاز فعالیت نشر
📌۱۳۸۲-چاپ کتاب «طرحی از زندگی» جلد دوم
📌۱۳۹۷-۱۳۸۹- مشارکت و مساعدت در پروژه های ساخت و ساز مدارس در خراسان رضوی توسط موسسه یاوری و نیز تداوم نظارت بر چاپ آثار شریعتی.
📌۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ـ درگذشت
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌۱۳۵۹-۱۳۵۳- راهنمای تعلیماتی در دبستان ها و مدارس راهنمایی ناحیه13
📌۱۳۵۷-۱۳۵۶-حضور در جلسات هیئت نظارت بر چاپ آثار شریعتی با مدیریت محمدرضا حکیمی
📌۱۳۵۸-۱۳۵۷- عضویت در هسته اولیه تاسیس هلال احمر پس از انقلاب/ ساخت و ساز مدرسه
📌۱۳۵۸-شرکت در جلسات گروه اقامه (جمعیت دفاع از قانون اساسی)
📌۱۳۵۸-عهده دار شدن مسئولیت«دفتر تدوین آثار شریعتی»
📌۱۳۵۸ ـ ۱۳۶۲ ـ تعلیق شغلی به مدت ۴ سال
📌۱۳۶۲-بازنشستگی
📌۱۳۸۴-۱۳۵۸-چاپ 36 جلد مجموعه آثار شریعتی
📌۱۳۷۳-نوشتن و چاپ کتاب «طرحی از زندگی»
📌۱۳۷۷-تأسیس موسسه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی مزینانی و آغاز فعالیت نشر
📌۱۳۸۲-چاپ کتاب «طرحی از زندگی» جلد دوم
📌۱۳۹۷-۱۳۸۹- مشارکت و مساعدت در پروژه های ساخت و ساز مدارس در خراسان رضوی توسط موسسه یاوری و نیز تداوم نظارت بر چاپ آثار شریعتی.
📌۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ـ درگذشت
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔷🔆سالهای آموزگاری
🔆پوران شریعترضوی از سال ۱۳۳۷ همزمان با اخذ مدرک لیسانس ادبیات از دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به استخدام فرهنگ در آمده و تدریس در دبستان شاهدخت مشهد را آغاز میکند. پس از بازگشت از فرانسه (۱۳۴۳) علیرغم دریافت مدرک دکتری در ادبیات تطبیقی به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد (ارض اقدس، رفعت، انوشیروان دادگر) مشغول میشود. در سال ۱۳۵۲ و به دنبال انتقال یافتن به تهران پوران شریعترضوی به عنوان راهنمای تعلیماتی در ناحیه ۱۳ شهر تهران (مناطق جنوبی شهر) در استخدام فرهنگ میماند و پس از پیروزی انقلاب، به دنبال ۴ سال تعلیق اداری سرانجام در سال ۱۳۶۲ بازنشسته میشود.
🔷🔸لینک اتاق برنامه: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆پوران شریعترضوی از سال ۱۳۳۷ همزمان با اخذ مدرک لیسانس ادبیات از دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به استخدام فرهنگ در آمده و تدریس در دبستان شاهدخت مشهد را آغاز میکند. پس از بازگشت از فرانسه (۱۳۴۳) علیرغم دریافت مدرک دکتری در ادبیات تطبیقی به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد (ارض اقدس، رفعت، انوشیروان دادگر) مشغول میشود. در سال ۱۳۵۲ و به دنبال انتقال یافتن به تهران پوران شریعترضوی به عنوان راهنمای تعلیماتی در ناحیه ۱۳ شهر تهران (مناطق جنوبی شهر) در استخدام فرهنگ میماند و پس از پیروزی انقلاب، به دنبال ۴ سال تعلیق اداری سرانجام در سال ۱۳۶۲ بازنشسته میشود.
🔷🔸لینک اتاق برنامه: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🎙پوران شریعت رضوی:
🔆فرهنگ استبدادي ، نمی تواند سازندگي داشته باشد. معلم فرهنگ استبدادي خود در زير يوغ استعمار است. خودش آگاهي ندارد که بتواند شاگردش را بسازد. مادر و پدري که در يک فرهنگ منحط تربيت يافتهاند نميتوانند فرزندشان را از نظر اخلاقي بسازند. در واقع ديکتاتوري وضعي را به وجود ميآورد که هر کدام از افراد فرهنگ استبدادي ،خود يک ديکتاتور کوچک ميشوند.
📌 سخنرانی در ساری 1358
🔹🔸لینک اتاق برنامه کلاب هاوس: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆فرهنگ استبدادي ، نمی تواند سازندگي داشته باشد. معلم فرهنگ استبدادي خود در زير يوغ استعمار است. خودش آگاهي ندارد که بتواند شاگردش را بسازد. مادر و پدري که در يک فرهنگ منحط تربيت يافتهاند نميتوانند فرزندشان را از نظر اخلاقي بسازند. در واقع ديکتاتوري وضعي را به وجود ميآورد که هر کدام از افراد فرهنگ استبدادي ،خود يک ديکتاتور کوچک ميشوند.
📌 سخنرانی در ساری 1358
🔹🔸لینک اتاق برنامه کلاب هاوس: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🎙پوران شریعت رضوی
🔷🔆از متن «ما» و مسئله حجاب
📌(سخنرانی در مدرسه بهار در اصفهان-1358)
🔆ما بايد« سنت و عادات» جامعه را از« مذهب» تفکيک کنيم و از يکديگر تشخيص دهيم. اگر اين قدرت تشخيص را کسب نکنیم آن مذهب تحميقي ای را که استعمار بر ما تحميل ميکند خواهیم پذیرفت. تا امروز «سنن» را با مذهب اشتباه کرده اند و باز هم ميکنند.
🔆 هنوز که شش ماه از انقلاب نگذشته اما هرجا که ميروي ميبيني مسئله حجاب است و ميپرسند نظر شما درباره حجاب چيست؟ همين ديشب که ميآمدم اولين سوال اين بود که نظر شما در باره حجاب چيست؟ . هيچ کس نمي پرسد که 5000 زن بيکار شده اند اينها تکليفشان چيست در حکومت اسلامي؟ 2000 زن خودفروش خانه هايشان مصادره شده و الان بي خانه شده اند تکليفشان چيست؟ هيچ کس از اینها سوال نمي کند اما ميپرسد نظر شما درباره حجاب چيست؟
🔹🔸لینک اتاق برنامه کلاب هاوس: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
🔷🔆از متن «ما» و مسئله حجاب
📌(سخنرانی در مدرسه بهار در اصفهان-1358)
🔆ما بايد« سنت و عادات» جامعه را از« مذهب» تفکيک کنيم و از يکديگر تشخيص دهيم. اگر اين قدرت تشخيص را کسب نکنیم آن مذهب تحميقي ای را که استعمار بر ما تحميل ميکند خواهیم پذیرفت. تا امروز «سنن» را با مذهب اشتباه کرده اند و باز هم ميکنند.
🔆 هنوز که شش ماه از انقلاب نگذشته اما هرجا که ميروي ميبيني مسئله حجاب است و ميپرسند نظر شما درباره حجاب چيست؟ همين ديشب که ميآمدم اولين سوال اين بود که نظر شما در باره حجاب چيست؟ . هيچ کس نمي پرسد که 5000 زن بيکار شده اند اينها تکليفشان چيست در حکومت اسلامي؟ 2000 زن خودفروش خانه هايشان مصادره شده و الان بي خانه شده اند تکليفشان چيست؟ هيچ کس از اینها سوال نمي کند اما ميپرسد نظر شما درباره حجاب چيست؟
🔹🔸لینک اتاق برنامه کلاب هاوس: سومین یادمان پوران شریعت رضوی
#با_یاد_پوران
#سومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF