شاهنامه فردوسی بزرگ
#داستان_پادشاهی_کیکاووس بخش بیست و هشتم 👇👇: «به کوشش دانیال کلانتری» (ادامه خان پنجم) رستم رو به اولاد، پهلوان اسیرشدهی مازندرانی کرد و گفت: اگر بر سر راستی باشی و سخن دروغ نگویی و مرا به جایگاه دیوانی چون پولادغندی و بید و سپید رهنمون شوی، و همچنین…
#داستان_پادشاهی_کیکاووس بخش بیست و نهم 👇👇:
«به کوشش مهربانو فروزان»
...آنسوي رود سرزمين «بزگوشان» و «نرم پايان» تا سيصد فرسنگ گسترده است و از آن پس تا شاه نشين مازندران باز فرسنگ هاي دراز و دشوار در پيش است.
شاه مازندران را هزاران هزاران سوار است، همه با سلاح و آراسته. تنها هزارو دويست پيل جنگي دارد. تو تنهائي و اگر از پولاد هم باشي ميسائي.»
خوان ششم: جنگ با ارژنگ ديو
چون نيمه اي از شب گذشت از سوي مازندران خروش برآمد و به هرگوشه شمعي روشن شد و آتش افروخته گرديد.
تهمتن از اولاد پرسيد «آنجا که از چپ و راست آتش افروخته شد کجاست؟» اولاد گفت «آنجا آغاز کشور مازندران است و ديوان نگهبان درآن جاي دارند و آنجا که درختي سر به آسمان کشيده خيمه ارژنگ ديو است که هر زمان بانگ و غريو برمي آورد.»
رستم چون از جايگاه ارژنگ ديو آگاه شد برآسود و بخفت. چون بامداد برآمد اولاد را بردرخت بست وگرز نياي خود سام را برگرفت و مغفر خسروي را بر سرگذاشت و رو به خيمه ارژنگ ديو آورد.
«به کوشش مهربانو فروزان»
...آنسوي رود سرزمين «بزگوشان» و «نرم پايان» تا سيصد فرسنگ گسترده است و از آن پس تا شاه نشين مازندران باز فرسنگ هاي دراز و دشوار در پيش است.
شاه مازندران را هزاران هزاران سوار است، همه با سلاح و آراسته. تنها هزارو دويست پيل جنگي دارد. تو تنهائي و اگر از پولاد هم باشي ميسائي.»
خوان ششم: جنگ با ارژنگ ديو
چون نيمه اي از شب گذشت از سوي مازندران خروش برآمد و به هرگوشه شمعي روشن شد و آتش افروخته گرديد.
تهمتن از اولاد پرسيد «آنجا که از چپ و راست آتش افروخته شد کجاست؟» اولاد گفت «آنجا آغاز کشور مازندران است و ديوان نگهبان درآن جاي دارند و آنجا که درختي سر به آسمان کشيده خيمه ارژنگ ديو است که هر زمان بانگ و غريو برمي آورد.»
رستم چون از جايگاه ارژنگ ديو آگاه شد برآسود و بخفت. چون بامداد برآمد اولاد را بردرخت بست وگرز نياي خود سام را برگرفت و مغفر خسروي را بر سرگذاشت و رو به خيمه ارژنگ ديو آورد.
#پادشاهی_کیکاووس
بخش بیست و نهم
وزان رویِ بزگوش تا نرم پای
چو فرسنگ سیصد کشیده سرای
ز بزگوش تا شاه مازندران
رهی زشت و فرسنگهای گران
پراگنده در پادشاهی سوار
همانا که هستند سیصدهزار
ز پیلان جنگی هزار و دویست
کزیشان به شهر اندرون جای نیست
نتابی تو تنها و گر ز آهنی
بسایدت سوهان آهرمنی
چنان لشکری با سلیح و درم
نبینی ازیشان یکی را دژم
بخندید رستم ز گفتار اوی
بدو گفت اگر با منی راه جوی
ببینی کزین یک تنِ پیلتن
چه آید بران نامدار انجمن
به نیروی یزدان پیروزگر
به بخت و به شمشیر تیز و هنر
چو بینند تاو بر و یال من
به جنگ اندرون زخم گوپال من
بدرّد پی و پوستشان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب
ازان سو کجا هست کاووس کی
مرا راه بنمای و بردار پی
نیاسود تیره شب و پاک روز
همی راند تا پیش کوه اسپروز
بدانجا که کاووس لشکر کشید
ز دیوان جادو بدو بد رسید
چو یک نیمه بگذشت از تیره شب
خروش آمد از دشت و بانگ جلب
به مازندران آتش افروختند
به هر جای شمعی همی سوختند
تهمتن به اولاد گفت آن کجاست
که آتش برآمد همی چپ و راست
در شهر مازندران است گفت
که از شب دو بهره نیارند خفت
بدان جایگه باشد ارژنگ دیو
که هزمان برآید خروش و غریو
بخفت آن زمان رستم جنگجوی
چو خورشید تابنده بنمود روی
بپیچید اولاد را بر درخت
به خمّ کمندش درآویخت سخت
به زین اندر افگند گرز نیا
همی رفت یکدل پر از کیمیا
بخش بیست و نهم
وزان رویِ بزگوش تا نرم پای
چو فرسنگ سیصد کشیده سرای
ز بزگوش تا شاه مازندران
رهی زشت و فرسنگهای گران
پراگنده در پادشاهی سوار
همانا که هستند سیصدهزار
ز پیلان جنگی هزار و دویست
کزیشان به شهر اندرون جای نیست
نتابی تو تنها و گر ز آهنی
بسایدت سوهان آهرمنی
چنان لشکری با سلیح و درم
نبینی ازیشان یکی را دژم
بخندید رستم ز گفتار اوی
بدو گفت اگر با منی راه جوی
ببینی کزین یک تنِ پیلتن
چه آید بران نامدار انجمن
به نیروی یزدان پیروزگر
به بخت و به شمشیر تیز و هنر
چو بینند تاو بر و یال من
به جنگ اندرون زخم گوپال من
بدرّد پی و پوستشان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب
ازان سو کجا هست کاووس کی
مرا راه بنمای و بردار پی
نیاسود تیره شب و پاک روز
همی راند تا پیش کوه اسپروز
بدانجا که کاووس لشکر کشید
ز دیوان جادو بدو بد رسید
چو یک نیمه بگذشت از تیره شب
خروش آمد از دشت و بانگ جلب
به مازندران آتش افروختند
به هر جای شمعی همی سوختند
تهمتن به اولاد گفت آن کجاست
که آتش برآمد همی چپ و راست
در شهر مازندران است گفت
که از شب دو بهره نیارند خفت
بدان جایگه باشد ارژنگ دیو
که هزمان برآید خروش و غریو
بخفت آن زمان رستم جنگجوی
چو خورشید تابنده بنمود روی
بپیچید اولاد را بر درخت
به خمّ کمندش درآویخت سخت
به زین اندر افگند گرز نیا
همی رفت یکدل پر از کیمیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفت خان رستم (خان ششم)
کاری از انجمن فردوسی ، شاهنامه و شاهنامه خوانی «بخش نهم»
کاری از انجمن فردوسی ، شاهنامه و شاهنامه خوانی «بخش نهم»
20120506112534-5138-78.pdf
706.8 KB
مقاله " هفت خوان پهلوان"
#مقاله
#هفت_خان
دکتر سجاد آیدنلو
نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی؛ دانشگاه شهید با هنر کرمان؛ ادب و زبان فارسی؛ دوره جدید؛ شماره ۲۶؛ زمستان ۸۸
https://t.me/ShaahNameFerdosi
#مقاله
#هفت_خان
دکتر سجاد آیدنلو
نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی؛ دانشگاه شهید با هنر کرمان؛ ادب و زبان فارسی؛ دوره جدید؛ شماره ۲۶؛ زمستان ۸۸
https://t.me/ShaahNameFerdosi
✅هفت خان پهلوان"بخش نخست"
نوشته: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
#هفت_خوان
☸ پیشگفتار
🔷در روایت های حماسی هند و اروپایی و در نمونه های معدودی غیر از هند و اروپایی در سرگذشت یلان طرح داستانی متفاوتی دیده می شود که طبق آن پهلوان برای رسیدن به مقصودی معین چندین دشواری یا خطر را پس پشت می نهند که شمار این مراحل دشوار و خطر خیز در گزارشهای گوناگون این مضمون متفاوت است.
🔶 این طرح و بنمایه مشهور داستانی، الگوی هفت/چند خان و معروفترین مصادیق آن هفت خانهای رستم و اسفندیار است، در شاهنامه رستم برای رهانیدن کاووس و پهلوانان ایران از بند دیو سپید به مازندران می رود و با ۱-شیر ۲-بیابان خشک ۳-اژدها ۴-زن جادو ۵-اولاد ۶-ارژنگ دیو ۷-دیو سپید رویارو می شود.
🔷 و اسفندیار برای اینکه خواهرانش را از رویین دژ ارجاسب تورانی بیرون بیاورد تا رسیدن به دژ ۱-گرگان ۲-شیران ۳-اژدها ۴-زن جادو ۵-سیمرغ را می کشد و از ۶-برف و سرما و ۷-رود پر آب می گذرد، درباره پیشینه و اصالت داستانی این دو روایت میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد.
🔶 گروهی از پژوهشگران همچون اشپیگل، مارکورات، ماسه ،هانزن و دکتر خالقی مطلق هفت خان اسفندیار را تقلیدی از داستان هفت خان رستم دانسته اند، و در مقابل پژوهشگرانی همچون نولدکه، آرتور کریستن سن هفت خان رستم را بر گرفته از روایت پهلوانی اسفندیار دانسته اند.
🔷اما با توجه به نمودهای داستانی گوناگون این مضمون در روایت ایرانی و غیر ایرانی _ که در ادامه مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد_ بنظر می رسد که گذشتن از خطرها برای دستیابی به هدف یک بنمایه حماسی هند و اروپایی است که تجلیات داستانی آن بصورت هفت خان رستم، هفت خان اسفندیار و بعضی داستانهای دیگر_بدون اینکه لزوما به تقلید یکی از دیگری قائل باشیم_ظاهر شده است.
🔶الگوی داستانی هفت خان/ چند خان احتمالا بر سنت تشرف یا آشنا سازی پهلوان/قهرمان مبتنی است که طی آن پهلوان نوبالغ با تحمل آزمونهای سخت و پیروزی در برابر خطرهای هولناک بلوغ پهلوانی خویش را نشان می دهد و در واقع به قهرمان کامل و مقبول جامعه و قبیله یا به تعبیر روایت های ایرانی (جهان پهلوانی) می رسد/ مشرف می شود
🔷صرف نظر از ساخت و صورت داستانی این بنمایه کهن که پهلوان برای رفتن به جایی یا رهایی کس/کسانی از بند و گرفتاری از چند مرحله خطرناک عبور می کند در تحلیل اساطیری آیین این سفر پر مخاطره و مرحله گذار و تکمیل شخصیت پهلوان است گویی که یل جوان پیش از گذشتن از آزمون هفت/چندخان هنوز خام و نابالغ است
🔶 و شاید از همین روی برای بسیاری از پهلوانان و دلاوران نامدار،داستان یا آزمون چند خان_با اهداف و صورتهای روایی گوناگون_پرداخته اند تا تشخص و موقعیت جهان پهلوانی آنها تثبیت شود. اساسا مطابق سنتهای بسیار کهن رایج در میان مردمان هند و اروپایی، هر پهلوان ناگزیر بوده است که بعد از برنا شدن هفت خان داشته باشد آن هم بر مبنای الگوی از پیش پرداخته دیرین،.
نوشته: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
#هفت_خوان
☸ پیشگفتار
🔷در روایت های حماسی هند و اروپایی و در نمونه های معدودی غیر از هند و اروپایی در سرگذشت یلان طرح داستانی متفاوتی دیده می شود که طبق آن پهلوان برای رسیدن به مقصودی معین چندین دشواری یا خطر را پس پشت می نهند که شمار این مراحل دشوار و خطر خیز در گزارشهای گوناگون این مضمون متفاوت است.
🔶 این طرح و بنمایه مشهور داستانی، الگوی هفت/چند خان و معروفترین مصادیق آن هفت خانهای رستم و اسفندیار است، در شاهنامه رستم برای رهانیدن کاووس و پهلوانان ایران از بند دیو سپید به مازندران می رود و با ۱-شیر ۲-بیابان خشک ۳-اژدها ۴-زن جادو ۵-اولاد ۶-ارژنگ دیو ۷-دیو سپید رویارو می شود.
🔷 و اسفندیار برای اینکه خواهرانش را از رویین دژ ارجاسب تورانی بیرون بیاورد تا رسیدن به دژ ۱-گرگان ۲-شیران ۳-اژدها ۴-زن جادو ۵-سیمرغ را می کشد و از ۶-برف و سرما و ۷-رود پر آب می گذرد، درباره پیشینه و اصالت داستانی این دو روایت میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد.
🔶 گروهی از پژوهشگران همچون اشپیگل، مارکورات، ماسه ،هانزن و دکتر خالقی مطلق هفت خان اسفندیار را تقلیدی از داستان هفت خان رستم دانسته اند، و در مقابل پژوهشگرانی همچون نولدکه، آرتور کریستن سن هفت خان رستم را بر گرفته از روایت پهلوانی اسفندیار دانسته اند.
🔷اما با توجه به نمودهای داستانی گوناگون این مضمون در روایت ایرانی و غیر ایرانی _ که در ادامه مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد_ بنظر می رسد که گذشتن از خطرها برای دستیابی به هدف یک بنمایه حماسی هند و اروپایی است که تجلیات داستانی آن بصورت هفت خان رستم، هفت خان اسفندیار و بعضی داستانهای دیگر_بدون اینکه لزوما به تقلید یکی از دیگری قائل باشیم_ظاهر شده است.
🔶الگوی داستانی هفت خان/ چند خان احتمالا بر سنت تشرف یا آشنا سازی پهلوان/قهرمان مبتنی است که طی آن پهلوان نوبالغ با تحمل آزمونهای سخت و پیروزی در برابر خطرهای هولناک بلوغ پهلوانی خویش را نشان می دهد و در واقع به قهرمان کامل و مقبول جامعه و قبیله یا به تعبیر روایت های ایرانی (جهان پهلوانی) می رسد/ مشرف می شود
🔷صرف نظر از ساخت و صورت داستانی این بنمایه کهن که پهلوان برای رفتن به جایی یا رهایی کس/کسانی از بند و گرفتاری از چند مرحله خطرناک عبور می کند در تحلیل اساطیری آیین این سفر پر مخاطره و مرحله گذار و تکمیل شخصیت پهلوان است گویی که یل جوان پیش از گذشتن از آزمون هفت/چندخان هنوز خام و نابالغ است
🔶 و شاید از همین روی برای بسیاری از پهلوانان و دلاوران نامدار،داستان یا آزمون چند خان_با اهداف و صورتهای روایی گوناگون_پرداخته اند تا تشخص و موقعیت جهان پهلوانی آنها تثبیت شود. اساسا مطابق سنتهای بسیار کهن رایج در میان مردمان هند و اروپایی، هر پهلوان ناگزیر بوده است که بعد از برنا شدن هفت خان داشته باشد آن هم بر مبنای الگوی از پیش پرداخته دیرین،.
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅هفت خان پهلوان"بخش نخست" نوشته: دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان #هفت_خوان ☸ پیشگفتار 🔷در روایت های حماسی هند و اروپایی و در نمونه های معدودی غیر از هند و اروپایی در سرگذشت یلان طرح داستانی متفاوتی دیده می شود که طبق آن پهلوان برای رسیدن به مقصودی معین چندین…
✅هفت خان پهلوان "بخش دوم"
نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
⏪نمونه های هفت چند خان در روایت های ایرانی:
🔷در داستانهای پهلوانی ایرانی غیر از دو نمونه شناخته شده این مضمون (هفت خان رستم و اسفندیار)، فرامرز دوبار از چند خان می گذرد. در فرامرز نامه چاپ سنگی هند او بسان پدرش رستم هفت خان(۱-کشتن شیران ۲-کشتن گرگها ۳-نبرد با نره غول ۴-عبور از بیابان گرم ۵-رهایی از برف و یخبندان ۶-افکندن کرگدن غول پیکر ۷-کشتن اژدها)دارد.
🔶در فرامرز نامه ۱۶۰۰بیتی که متن منقح آن چاپ شده است-گزارشی که از مراحل رسیدن فرامرز به جایگاه کید هندی ارائه شده که صورت دیگری ازاین بنمایه-این بار شش مرحله است: ۱-بیابان بیراه و بد ۲-رویارویی با نوشدار دلیر در شهر نیکنور۳-زمینی تیره به طول شصت فرسنگ ۴-سرزمین آزاد سنج با سپاهی جنگاور و گرد ۵-پتیاره ای به نام سنور ۶-برهمن گنبد نشین.
🔷در شهریار نامه( منسوب به عثمان مختاری) شهریار، فرزند برزو و نبیره رستم برای نجات دلارام از دست مضراب دیو، ده دشواری را پشت سر می گذاردکه در منظومه با نام (نه بیشه) از آنها یاد شده که عبارت است از: ۱- نبرد بافیلان ۲-نبرد کرگدنها ۳-نبرد با اژدها ۴-گذشتن از وادی موران پیل اندام ۵-کشتن شیران ۶-جنگ با غولان ۷-نبرد بازنگیان ۸-نبردبا بوزینگان ۹-نبرد با دیو سگسار ۱۰-گرفتن مضراب دیو
🔶همای در مسیر لشکر کشی به روم از پنج خان می گذرد و به ترتیب شیر ،زن جادو و پتیاره ای دریایی را می کشد و پس از عبور از بیابان خشک و ویران با بطریق باژخواه رو به رو می شود.
🔷در جهانگیرنامه رستم برای بار دوم چند خان دارد و برای رفتن به مغرب زمین این پنج منزل صعب را طی میکند:۱-کشتن هفتاد شیر ۲-عبور از کوه ۳- کشتن اژدها ۴-کشتن ده هزار کشف ۵-گذشتن از بیابان خشک و تفته.
🔶هفت خان بهمن برای رسیدن به دخمه رستم و نیاکانش برخلاف تقریبا همه روایت های این بنمایه، آرام و بدون خونریزی است و بهمن جز از مرحله دوم از سایر خانها با مصالحه و پرهیز از جنگ می گذرد. این مراحل چنین است:
۱- کوه بلور که با انعکاس پرتوی خورشید حتی پرندگان را هم می سوزاند ۲-کوه زنبوران۳-دریای ژرف،موج خیز و پر از مار و ماهی و نهنگ ۴- کوه سگساران ۵- کوه جادوگران۶- جزیره دوال پایان ۷- جزیره گلیم گوشان.
🔷سام در راه بهشت شداد با: ۱-دیو رهدار ۲-سگساران ۳-نیمه تنان و تنبل جادو ۴-سمندان دیو ۵-دره پر آتش، برخورد می کند.
🔶در منظومه جمشید و خورشید، جمشید برای رسیدن به معشوقش شش خان(۱-عبور از منزلگاه پریان ۲-کشتن اژدها ۳-نبرد با اکوان دیو ۴-ملاقات با راهب ۵-شکستن کشتی و گرفتاری در دریا ۶- ماندن در بیشه) دارد.
🔷جهانبخش پسر فرامرز در طومار هفت لشکر برای بیرون آوردن رخش از طلسم مرجان جادو به هفت خان (۱-نبرد با هژبر ۲-کشتن گرازان ۳-عبور از بیابان۴-کشتن پتیاره نیمه دیو و نیمه غول ۵-رویارویی با زنگیان آدم خوار ۶-شکستن طلسم تور ۷-افکندن دوگرگ) می رود
🔶 و در اسکندرنامه منسوب به منوچهرخان حکیم اشاره بسیار کوتاه و گذرایی به هفت خطر و منزل دشوار (دربند) شده است که باید برای رسیدن به ملک ختا از آنها گذشت و یکی از این منازل، زمهریر(معادل و مشابه برف و سرما و یخبندان در هفت خانهای اسفندیار و فرامرز) است.
نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
⏪نمونه های هفت چند خان در روایت های ایرانی:
🔷در داستانهای پهلوانی ایرانی غیر از دو نمونه شناخته شده این مضمون (هفت خان رستم و اسفندیار)، فرامرز دوبار از چند خان می گذرد. در فرامرز نامه چاپ سنگی هند او بسان پدرش رستم هفت خان(۱-کشتن شیران ۲-کشتن گرگها ۳-نبرد با نره غول ۴-عبور از بیابان گرم ۵-رهایی از برف و یخبندان ۶-افکندن کرگدن غول پیکر ۷-کشتن اژدها)دارد.
🔶در فرامرز نامه ۱۶۰۰بیتی که متن منقح آن چاپ شده است-گزارشی که از مراحل رسیدن فرامرز به جایگاه کید هندی ارائه شده که صورت دیگری ازاین بنمایه-این بار شش مرحله است: ۱-بیابان بیراه و بد ۲-رویارویی با نوشدار دلیر در شهر نیکنور۳-زمینی تیره به طول شصت فرسنگ ۴-سرزمین آزاد سنج با سپاهی جنگاور و گرد ۵-پتیاره ای به نام سنور ۶-برهمن گنبد نشین.
🔷در شهریار نامه( منسوب به عثمان مختاری) شهریار، فرزند برزو و نبیره رستم برای نجات دلارام از دست مضراب دیو، ده دشواری را پشت سر می گذاردکه در منظومه با نام (نه بیشه) از آنها یاد شده که عبارت است از: ۱- نبرد بافیلان ۲-نبرد کرگدنها ۳-نبرد با اژدها ۴-گذشتن از وادی موران پیل اندام ۵-کشتن شیران ۶-جنگ با غولان ۷-نبرد بازنگیان ۸-نبردبا بوزینگان ۹-نبرد با دیو سگسار ۱۰-گرفتن مضراب دیو
🔶همای در مسیر لشکر کشی به روم از پنج خان می گذرد و به ترتیب شیر ،زن جادو و پتیاره ای دریایی را می کشد و پس از عبور از بیابان خشک و ویران با بطریق باژخواه رو به رو می شود.
🔷در جهانگیرنامه رستم برای بار دوم چند خان دارد و برای رفتن به مغرب زمین این پنج منزل صعب را طی میکند:۱-کشتن هفتاد شیر ۲-عبور از کوه ۳- کشتن اژدها ۴-کشتن ده هزار کشف ۵-گذشتن از بیابان خشک و تفته.
🔶هفت خان بهمن برای رسیدن به دخمه رستم و نیاکانش برخلاف تقریبا همه روایت های این بنمایه، آرام و بدون خونریزی است و بهمن جز از مرحله دوم از سایر خانها با مصالحه و پرهیز از جنگ می گذرد. این مراحل چنین است:
۱- کوه بلور که با انعکاس پرتوی خورشید حتی پرندگان را هم می سوزاند ۲-کوه زنبوران۳-دریای ژرف،موج خیز و پر از مار و ماهی و نهنگ ۴- کوه سگساران ۵- کوه جادوگران۶- جزیره دوال پایان ۷- جزیره گلیم گوشان.
🔷سام در راه بهشت شداد با: ۱-دیو رهدار ۲-سگساران ۳-نیمه تنان و تنبل جادو ۴-سمندان دیو ۵-دره پر آتش، برخورد می کند.
🔶در منظومه جمشید و خورشید، جمشید برای رسیدن به معشوقش شش خان(۱-عبور از منزلگاه پریان ۲-کشتن اژدها ۳-نبرد با اکوان دیو ۴-ملاقات با راهب ۵-شکستن کشتی و گرفتاری در دریا ۶- ماندن در بیشه) دارد.
🔷جهانبخش پسر فرامرز در طومار هفت لشکر برای بیرون آوردن رخش از طلسم مرجان جادو به هفت خان (۱-نبرد با هژبر ۲-کشتن گرازان ۳-عبور از بیابان۴-کشتن پتیاره نیمه دیو و نیمه غول ۵-رویارویی با زنگیان آدم خوار ۶-شکستن طلسم تور ۷-افکندن دوگرگ) می رود
🔶 و در اسکندرنامه منسوب به منوچهرخان حکیم اشاره بسیار کوتاه و گذرایی به هفت خطر و منزل دشوار (دربند) شده است که باید برای رسیدن به ملک ختا از آنها گذشت و یکی از این منازل، زمهریر(معادل و مشابه برف و سرما و یخبندان در هفت خانهای اسفندیار و فرامرز) است.
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅هفت خان پهلوان "بخش دوم" نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان ⏪نمونه های هفت چند خان در روایت های ایرانی: 🔷در داستانهای پهلوانی ایرانی غیر از دو نمونه شناخته شده این مضمون (هفت خان رستم و اسفندیار)، فرامرز دوبار از چند خان می گذرد. در فرامرز نامه چاپ سنگی…
✅هفت خان پهلوان "بخش سوم"
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷 در سنت داستانی پهلوانی ایران که الگوی هفت/چند خان- با تغییر شمارش خانها - به یلان نامدار و گمنام گوناگونی نسبت داده شده. جای شگفتی است که گرشاسب یکی از دو نمونه مثالی پهلوانان ایرانی و یگانه جهان پهلوان روایت های حماسی و اسطوره ای تا پیش از ظهور رستم در شاهنامه، هفت/چند خان ندارد
🔶 و شاید تنها بتوان عبور پیروزمندانه او را از میان خطرهایی که جادوگران ضحاک در راه رفتن وی به نبرد اژدها به وجود می آورند ،هشت خان یا به تعبیری دقیقتر هشت طلسم بسیار کوتاه این پهلوان در گرشاسب نامه دانست:
ز تاریکی و آتش و باد و ابر / ز غول و دژم دیو و ز شیر و ببر
نشد هیچ از آن کُند شیر دلیر / گذشت از میان همچو غرنده شیر ( گرشاسپ نامه )
🔷 یکی از پژوهشگران با ارجاع به پنج نبرد سهمناک گرشاسب در بندهشن (۱-کشتن اژدها ۲-کشتن گندرو دیو۳- نبرد با هفت تن از راهزنان غول آسا۴- رام کردن دیو ویرانگر ۵-کشتن مرغ کمک) این را بازتاب الگوی هفت خان در سرگذشت گرشاسب دانسته اند.
🔶ولیکن باید توجه داشت که در روایت های مبتنی بر بنمایه هفت/چند خان، حوادث و دشواریها به ترتیب و در قالب یک داستان ویژه، مستقل گونه و دارای هدف و مقصدی مشخص برای پهلوان پیش می آید (گذشتن پهلوان از مراحل پر خطر پیاپی برای رسیدن به جایی یا رهانیدن کسی یا چیزی) و اگر همه یا مهمترین نبردهای یک پهلوان در طول سرگذشت داستانی او استخراج و طبقه بندی شود،
🔷شاید بتوان برای همه دلاوران داستانهای ایرانی از گرشاسب تا حسین کرد شبستری هفت/چند خان ساخت که هرگز درست و پذیرفتنی نیست و فقط روایت های که در قالب طرح داستانی یاد شده می گنجد مصداقی از بنمایه هفت / چند خان خواهد بود.
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷 در سنت داستانی پهلوانی ایران که الگوی هفت/چند خان- با تغییر شمارش خانها - به یلان نامدار و گمنام گوناگونی نسبت داده شده. جای شگفتی است که گرشاسب یکی از دو نمونه مثالی پهلوانان ایرانی و یگانه جهان پهلوان روایت های حماسی و اسطوره ای تا پیش از ظهور رستم در شاهنامه، هفت/چند خان ندارد
🔶 و شاید تنها بتوان عبور پیروزمندانه او را از میان خطرهایی که جادوگران ضحاک در راه رفتن وی به نبرد اژدها به وجود می آورند ،هشت خان یا به تعبیری دقیقتر هشت طلسم بسیار کوتاه این پهلوان در گرشاسب نامه دانست:
ز تاریکی و آتش و باد و ابر / ز غول و دژم دیو و ز شیر و ببر
نشد هیچ از آن کُند شیر دلیر / گذشت از میان همچو غرنده شیر ( گرشاسپ نامه )
🔷 یکی از پژوهشگران با ارجاع به پنج نبرد سهمناک گرشاسب در بندهشن (۱-کشتن اژدها ۲-کشتن گندرو دیو۳- نبرد با هفت تن از راهزنان غول آسا۴- رام کردن دیو ویرانگر ۵-کشتن مرغ کمک) این را بازتاب الگوی هفت خان در سرگذشت گرشاسب دانسته اند.
🔶ولیکن باید توجه داشت که در روایت های مبتنی بر بنمایه هفت/چند خان، حوادث و دشواریها به ترتیب و در قالب یک داستان ویژه، مستقل گونه و دارای هدف و مقصدی مشخص برای پهلوان پیش می آید (گذشتن پهلوان از مراحل پر خطر پیاپی برای رسیدن به جایی یا رهانیدن کسی یا چیزی) و اگر همه یا مهمترین نبردهای یک پهلوان در طول سرگذشت داستانی او استخراج و طبقه بندی شود،
🔷شاید بتوان برای همه دلاوران داستانهای ایرانی از گرشاسب تا حسین کرد شبستری هفت/چند خان ساخت که هرگز درست و پذیرفتنی نیست و فقط روایت های که در قالب طرح داستانی یاد شده می گنجد مصداقی از بنمایه هفت / چند خان خواهد بود.
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅هفت خان پهلوان "بخش سوم" نوشته دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان 🔷 در سنت داستانی پهلوانی ایران که الگوی هفت/چند خان- با تغییر شمارش خانها - به یلان نامدار و گمنام گوناگونی نسبت داده شده. جای شگفتی است که گرشاسب یکی از دو نمونه مثالی پهلوانان ایرانی و یگانه جهان…
✅ هفت خان پهلوان " بخش چهارم"
نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
تحلیل هفت/چند خان ها:
🔷درباره شکل داستانی هفت/چند خان در منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه (فرامرزنامه، بهمن نامه و شهریار نامه) اگر بسان برخی محققان شاهنامه و ایرانشناسان_در بحث از دو هفت خان رستم و اسفندیار_به موضوع اصالت وتقلیدی می پردازیم،
🔶باید گفت که چون طرح کلی عبور پهلوانان از مراحل و آزمونهای دشوار یک الگوی آیینی و باستانی هند و اروپایی است و از سوی دیگر غالب منظومه های پهلوانی مستند بر منبع/منابع مکتوبند بر خلاف تصور احتمالی نمی توان ضرورتا و با قاطعیت تقلید از دو داستان هفت خان شاهنامه مطرح کرد
🔷 و ممکن است بعضی از این روایات اصیل و مبتنی بر همان سنت حماسی-اساطیری کهن باشد که همچون مآخذ شاهنامه در منبع/منابع این آثار راه یافته است. در این بین شاید پنج خان رستم به دلایلی مانند انتساب مجدد چند خان به او، ساخت عامیانه جهانگیرنامه و تاخر این منظومه نسبت به متون دیگر (این قرینه درباره سام نامه هم قابل ذکر است) تقلیدی از هفت خان شاهنامه باشد.
🔶دقت در ساختار مراحل خانهای پهلوان در روایتهای ایرانی نشان می دهد که داستان پردازان افزون بر استفاده از عناصر اصیل و اساطیری (مانند اژدها،دیو،سیمرغ،سگساران و...) برای ساختن خطرها ودشواریهای پیش روی دلاور، هم به یاری قوه خیال-و یا مطابق باورهای آن روزگاران- از عجایب المخلوقات افسانه ای(پتیارگان،موران پیل پیکر،نره غول...)به عنوان موانع سهمناک و زیانکار یاد کرده اند
🔷و هم جانوران بلایا و سختی هایی که در دوره ایجاد و رواج اینگونه داستانها برای راویان، شنوندگان و خوانندگان آنها شر و زیان تلقی می شده است(مثلا شیر، گرگ، بوزینه، بیابانهای گرم، برف و یخبندان، دریاهای ژرف و...)
🔶به سخنی دیگر بر اساس این اصل که داستانهای حماسی و پهلوانی هرگز از ویژگی ها و معتقدات و اوضاع زمان تکوین یا نقل و رواج شفاهی آنها بی بهره نیست، برخی از موانع و مهالک روایات هفت/چندخان نیز یقینا باز تاب ضعف و عجز ها و ترس و بیم های پردازندگان آن داستانها بوده است
🔷 و آنها که مثلا از خطر گرگ و شیر در امان نبوده و کشتگاه خود را در معرض یورش گرازها می دیده اند و رویارویی با برف و سرمای سوزان و طی دریاهای ژرف و بیابانهای تفته و بی پایان برایشان بسیار دشوار و مرگبار بوده است ،جهان پهلوان آرمانی خود را کسی دانسته اند که بتواند همه این خطرها را از میان بر دارد و پشت پس نهد،
🔶 لذا پهلوان در هفت/چند خان گرگ و شیر و گراز می افکند و از بیابان و رود و دریا می گذرد و برف و سرما بر او کارگر نیست. پر تکرار ترین دشواریهای داستانهای ایرانی هفت/چند خان دیو و شیر و اژدها است و سپس رویارویی با بلاهای طبیعی و از بین آنها بیش از همه گذشتن از بیابان گرم وخشک.
🔷در برخی از صورتهای داستان مضمون هفت/ چند خان پهلوان برای رسیدن به مقصد مورد نظر خویش با دو یا سه راه رو به رو می شود که یک یا دو تا از آنها بی خطر و طولانی و دیگری کوتاه و دشوار گذراست
🔶 و پهلوان از آنجا که باید از عهده آزمون بلوغ و تشرف بر آید راه کوتاه و پرخطر را که همان مسیر هفت /چند خان است بر می گزیند.در شاهنامه این ویژگی در هر دو هفت خان رستم و اسفندیار دیده می شود، از میان دیگر روایات شهریار از میان راه های شش و دو ماهه و کوتاهتر راه پر شیر و دیو و جادو را انتخاب می کندو رستم نیز در جهانگیر نامه راه خطر خیز سخت را در شش مرحله پشت سر می نهد
نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
تحلیل هفت/چند خان ها:
🔷درباره شکل داستانی هفت/چند خان در منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه (فرامرزنامه، بهمن نامه و شهریار نامه) اگر بسان برخی محققان شاهنامه و ایرانشناسان_در بحث از دو هفت خان رستم و اسفندیار_به موضوع اصالت وتقلیدی می پردازیم،
🔶باید گفت که چون طرح کلی عبور پهلوانان از مراحل و آزمونهای دشوار یک الگوی آیینی و باستانی هند و اروپایی است و از سوی دیگر غالب منظومه های پهلوانی مستند بر منبع/منابع مکتوبند بر خلاف تصور احتمالی نمی توان ضرورتا و با قاطعیت تقلید از دو داستان هفت خان شاهنامه مطرح کرد
🔷 و ممکن است بعضی از این روایات اصیل و مبتنی بر همان سنت حماسی-اساطیری کهن باشد که همچون مآخذ شاهنامه در منبع/منابع این آثار راه یافته است. در این بین شاید پنج خان رستم به دلایلی مانند انتساب مجدد چند خان به او، ساخت عامیانه جهانگیرنامه و تاخر این منظومه نسبت به متون دیگر (این قرینه درباره سام نامه هم قابل ذکر است) تقلیدی از هفت خان شاهنامه باشد.
🔶دقت در ساختار مراحل خانهای پهلوان در روایتهای ایرانی نشان می دهد که داستان پردازان افزون بر استفاده از عناصر اصیل و اساطیری (مانند اژدها،دیو،سیمرغ،سگساران و...) برای ساختن خطرها ودشواریهای پیش روی دلاور، هم به یاری قوه خیال-و یا مطابق باورهای آن روزگاران- از عجایب المخلوقات افسانه ای(پتیارگان،موران پیل پیکر،نره غول...)به عنوان موانع سهمناک و زیانکار یاد کرده اند
🔷و هم جانوران بلایا و سختی هایی که در دوره ایجاد و رواج اینگونه داستانها برای راویان، شنوندگان و خوانندگان آنها شر و زیان تلقی می شده است(مثلا شیر، گرگ، بوزینه، بیابانهای گرم، برف و یخبندان، دریاهای ژرف و...)
🔶به سخنی دیگر بر اساس این اصل که داستانهای حماسی و پهلوانی هرگز از ویژگی ها و معتقدات و اوضاع زمان تکوین یا نقل و رواج شفاهی آنها بی بهره نیست، برخی از موانع و مهالک روایات هفت/چندخان نیز یقینا باز تاب ضعف و عجز ها و ترس و بیم های پردازندگان آن داستانها بوده است
🔷 و آنها که مثلا از خطر گرگ و شیر در امان نبوده و کشتگاه خود را در معرض یورش گرازها می دیده اند و رویارویی با برف و سرمای سوزان و طی دریاهای ژرف و بیابانهای تفته و بی پایان برایشان بسیار دشوار و مرگبار بوده است ،جهان پهلوان آرمانی خود را کسی دانسته اند که بتواند همه این خطرها را از میان بر دارد و پشت پس نهد،
🔶 لذا پهلوان در هفت/چند خان گرگ و شیر و گراز می افکند و از بیابان و رود و دریا می گذرد و برف و سرما بر او کارگر نیست. پر تکرار ترین دشواریهای داستانهای ایرانی هفت/چند خان دیو و شیر و اژدها است و سپس رویارویی با بلاهای طبیعی و از بین آنها بیش از همه گذشتن از بیابان گرم وخشک.
🔷در برخی از صورتهای داستان مضمون هفت/ چند خان پهلوان برای رسیدن به مقصد مورد نظر خویش با دو یا سه راه رو به رو می شود که یک یا دو تا از آنها بی خطر و طولانی و دیگری کوتاه و دشوار گذراست
🔶 و پهلوان از آنجا که باید از عهده آزمون بلوغ و تشرف بر آید راه کوتاه و پرخطر را که همان مسیر هفت /چند خان است بر می گزیند.در شاهنامه این ویژگی در هر دو هفت خان رستم و اسفندیار دیده می شود، از میان دیگر روایات شهریار از میان راه های شش و دو ماهه و کوتاهتر راه پر شیر و دیو و جادو را انتخاب می کندو رستم نیز در جهانگیر نامه راه خطر خیز سخت را در شش مرحله پشت سر می نهد
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅ هفت خان پهلوان " بخش چهارم" نویسنده: دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان تحلیل هفت/چند خان ها: 🔷درباره شکل داستانی هفت/چند خان در منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه (فرامرزنامه، بهمن نامه و شهریار نامه) اگر بسان برخی محققان شاهنامه و ایرانشناسان_در بحث از دو هفت…
✅هفتخان پهلوان "بخش پنجم"
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷موضوع دیگر در روایات ایرانی این بنمایه، بودن راهنما و همراه برای پهلوان در مسیر هفت/چند خان است.اولاد راهنمای رستم در هفت خان شاهنامه است و گرگسار و سپاه ایران همراه اسفندیارند. در شهریارنامه جمهور رفیق راه نه بیشه است و قیس نیز یاور همای است چنانکه علاوه برهمکاری در غلبه بر بعضی دشواریها خطر خان پنجم را نیز او خود به تنهایی از میان برمی دارد. آزاد مهر همراه رستم در پنج خان جهانگیرنامه است و جمشید نیز به رهنمونی مهراب از شش مرحله می گذرد.
🔶آیا این موضوع با مضمون حماسی اساطیری وجود دوست و دستیار برای پهلوان در اژدها کشی-که گویا بنمایه هند و اروپایی کهنی است و در روایات عامیانه هم آمده ارتباط دارد و می تواند صورت دیگری از آن باشد؟
🔷نکته ظریفی که در داستانهای ایرانی هفت/چند خان به نظر می رسد این است که در بعضی از روایات همچون هفت خانهای رستم واسفندیار در شاهنامه، بیشه های شهریار در شهریار نامه و پنج خان رستم در جهانگیر نامه پهلوان در خان سوم با اژدها روبه رو می شود و چون این کار در چند داستان تکرار شده است این پرسش را پیش می آورد که آیا میان اژدها و عدد سه رابطه ای هست
🔶 و چرا باید پهلوان در دشواری و آزمون سوم با اژدها رویارو شود؟ اگر این تکرار اتفاقی نباشد شاید از آن روی بوده که در سنتهای هند و اروپایی و نمادشناسی اعداد در معتقدات برخی اقوام، سه را نماد نرینگی می پنداشته اند و چون احتمالا اژدها نیز پتیاره ای مذکر دانسته شده-و این در بنمایه دخترخواهی و دختر ربایی او بیشتر نمایان است-غالبا در خان سوم در برابر پهلوان ظاهر می شود.
🔷الگوی هفت/چند خان در روایات پهلوانی غیر ایرانی نیز نمونه های گوناگونی دارد و معروفترین شاهد آن دوازده خان هرکول (۱.شیرنمئا ۲.هودرای لرنا(هیولایی که مار آبی با پیکر سگ بود) ۳.ماده گوزن کرونیا ۴.گراز ارومانتوس ۵.رُفتن اصطبلهای آتو گتاس ۶.پرندگان استومفالوس ۷.گاوکرت ۸.مادیانهای دیومدس ۹. کمربند آمازون ۱۰.گله گروئون ۱۱.سیبهای زرین هسپر یدس ۱۲.زفتن به جهان زیرین برای گرفتن کربروس)است.
🔶در اساطیر و حماسه های یونان چند خان های دیگری هم وجود دارد از آن جمله بلورفون در ایلیاد در چهار آزمون سخت (۱.کشتن عفریت اهریمنی ۲.نبرد جان فرسا با سولیم ها ۳.غلبه برآمازون های جنگجو ۴.کشتن دلیر ترین جنگاوران لیسی)موفق می شود
🔷 و ادیسه و همراهانش هنگام بازگشت به ایتاکا با هشت خطر و دشواری (۱.خوردن ملاحان، میوه درخت فراموشی را ۲.زندانی شدن در غار غول یک چشم ۳.گرفتاری در طوفان۴.سنگ باران شدن از سوی ساکنان سرزمین لستریگون ها ۵.مقابله به جادوی کیرکه ۶.عبور ازجزیره سیرنه ها ۷.گذر از تنگه صخره های متحرک ۸.کین خواهی پوسیدون/پوزوئیدون) رویارو می شوند.
🔶تزه پهلوان آتنی هم در مسیر عزیمت به زادگاه خویش از هفت خان (۱.چیرگی بر پریفیتیس راهزن ۲.کشتن سینیس ۳.کشتن اسکایرون راهزن ۴.افکندن گراز کرومونی ۵.کشتی گرفتن با کرکوان ۶.کشتن پرو کریستیس بدنام ۷.غلبه بر گاو ماراتن درآتن)می گذرد.
🔶در داستانهای ایرلندی، کوچولین به سفری می رود که بر پایه الگوی هفت/ چند خان است و پنج منزل دشوار دارد (۱.دشت بیراه ۲.پل دشوار گذر ۳.پریدن به بالای درخت ۴.نبرد با آیف ملکه آمازون ها ۵.کشتن پیرزن)دارد. ظاهرا بگدا گسرخان پهلوان مغولی نیز دارای هفت خانی مشابه رستم است.
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷موضوع دیگر در روایات ایرانی این بنمایه، بودن راهنما و همراه برای پهلوان در مسیر هفت/چند خان است.اولاد راهنمای رستم در هفت خان شاهنامه است و گرگسار و سپاه ایران همراه اسفندیارند. در شهریارنامه جمهور رفیق راه نه بیشه است و قیس نیز یاور همای است چنانکه علاوه برهمکاری در غلبه بر بعضی دشواریها خطر خان پنجم را نیز او خود به تنهایی از میان برمی دارد. آزاد مهر همراه رستم در پنج خان جهانگیرنامه است و جمشید نیز به رهنمونی مهراب از شش مرحله می گذرد.
🔶آیا این موضوع با مضمون حماسی اساطیری وجود دوست و دستیار برای پهلوان در اژدها کشی-که گویا بنمایه هند و اروپایی کهنی است و در روایات عامیانه هم آمده ارتباط دارد و می تواند صورت دیگری از آن باشد؟
🔷نکته ظریفی که در داستانهای ایرانی هفت/چند خان به نظر می رسد این است که در بعضی از روایات همچون هفت خانهای رستم واسفندیار در شاهنامه، بیشه های شهریار در شهریار نامه و پنج خان رستم در جهانگیر نامه پهلوان در خان سوم با اژدها روبه رو می شود و چون این کار در چند داستان تکرار شده است این پرسش را پیش می آورد که آیا میان اژدها و عدد سه رابطه ای هست
🔶 و چرا باید پهلوان در دشواری و آزمون سوم با اژدها رویارو شود؟ اگر این تکرار اتفاقی نباشد شاید از آن روی بوده که در سنتهای هند و اروپایی و نمادشناسی اعداد در معتقدات برخی اقوام، سه را نماد نرینگی می پنداشته اند و چون احتمالا اژدها نیز پتیاره ای مذکر دانسته شده-و این در بنمایه دخترخواهی و دختر ربایی او بیشتر نمایان است-غالبا در خان سوم در برابر پهلوان ظاهر می شود.
🔷الگوی هفت/چند خان در روایات پهلوانی غیر ایرانی نیز نمونه های گوناگونی دارد و معروفترین شاهد آن دوازده خان هرکول (۱.شیرنمئا ۲.هودرای لرنا(هیولایی که مار آبی با پیکر سگ بود) ۳.ماده گوزن کرونیا ۴.گراز ارومانتوس ۵.رُفتن اصطبلهای آتو گتاس ۶.پرندگان استومفالوس ۷.گاوکرت ۸.مادیانهای دیومدس ۹. کمربند آمازون ۱۰.گله گروئون ۱۱.سیبهای زرین هسپر یدس ۱۲.زفتن به جهان زیرین برای گرفتن کربروس)است.
🔶در اساطیر و حماسه های یونان چند خان های دیگری هم وجود دارد از آن جمله بلورفون در ایلیاد در چهار آزمون سخت (۱.کشتن عفریت اهریمنی ۲.نبرد جان فرسا با سولیم ها ۳.غلبه برآمازون های جنگجو ۴.کشتن دلیر ترین جنگاوران لیسی)موفق می شود
🔷 و ادیسه و همراهانش هنگام بازگشت به ایتاکا با هشت خطر و دشواری (۱.خوردن ملاحان، میوه درخت فراموشی را ۲.زندانی شدن در غار غول یک چشم ۳.گرفتاری در طوفان۴.سنگ باران شدن از سوی ساکنان سرزمین لستریگون ها ۵.مقابله به جادوی کیرکه ۶.عبور ازجزیره سیرنه ها ۷.گذر از تنگه صخره های متحرک ۸.کین خواهی پوسیدون/پوزوئیدون) رویارو می شوند.
🔶تزه پهلوان آتنی هم در مسیر عزیمت به زادگاه خویش از هفت خان (۱.چیرگی بر پریفیتیس راهزن ۲.کشتن سینیس ۳.کشتن اسکایرون راهزن ۴.افکندن گراز کرومونی ۵.کشتی گرفتن با کرکوان ۶.کشتن پرو کریستیس بدنام ۷.غلبه بر گاو ماراتن درآتن)می گذرد.
🔶در داستانهای ایرلندی، کوچولین به سفری می رود که بر پایه الگوی هفت/ چند خان است و پنج منزل دشوار دارد (۱.دشت بیراه ۲.پل دشوار گذر ۳.پریدن به بالای درخت ۴.نبرد با آیف ملکه آمازون ها ۵.کشتن پیرزن)دارد. ظاهرا بگدا گسرخان پهلوان مغولی نیز دارای هفت خانی مشابه رستم است.
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅هفتخان پهلوان "بخش پنجم" نوشته دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان 🔷موضوع دیگر در روایات ایرانی این بنمایه، بودن راهنما و همراه برای پهلوان در مسیر هفت/چند خان است.اولاد راهنمای رستم در هفت خان شاهنامه است و گرگسار و سپاه ایران همراه اسفندیارند. در شهریارنامه جمهور…
✅هفت خان پهلوان "بخش ششم"
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷هفت خوان یا هفت خان؟ درباره هفت خان موضوع درخور بحث دیگری که باید بدان پرداخت، چگونگی املای این ترکیب حماسی اساطیری است که به دو صورت هفت خان و هفت خوان نوشته می شود و در میان محققان مصداق <گروهی این گروهی آن پسندند>شده است و شاید بنابر همین ملاحظات فرهنگستان هر دو وجه خان و خوان را در این ترکیب درست دانسته و پیشنهاد کرده است.
🔶الگا دیوید سن که صورت هفت خوان را بر می گزیند در توضیح این وجه نوشته است: هفت خوان پهلوانی مانند رستم صرفا شرح سختیهای او نیست، هفت وعده غذا و هفت ضیافت است که مطلوبترین مناسبت است. برای بازگو کردن این سختی های هفتگانه، عبارت هفت خوان... لفظا به معنای هفت وعده یا هفت ضیافت است.
🔷از گذشتگان نیز محمدحسین بن خلف تبریزی مولف برهان قاطع پس از توضیحی کوتاه درباره هفت خان رستم در توجیه املای خوان آورده که<آن را هفتخوان عجم نیز گویند سبب آنکه از هر منزلی می گذشت به شکرانه آن ضیافت و مهمانی می کرد.
🔶اینکه هفت مرحله دشوار و خطر خیز پهلوان که الگوی آزمون بلوغ و تشرف دلاور نوبرناست با عنوانی نامیده شود که علت نامگذاری آن با بزم و خورد و نوش مرتبط باشد نه تنها پذیرفتی نیست بلکه به دلیل باژ گونگی و تضاد در نامگذاری تا حدودی نیز مضحک می نماید
🔷 ضمن اینکه براساس چنین تسمیه و توجیهی نمودهای دیگر این بنمایه (پنج خان-ده خان و...) و خود هفت خان رستم در شاهنامه که در آن بر خلاف داستان اسفندیار _ و نه چنان که در برهان قاطع به اشتباه آمده - رستم ، اثری از بزم و باده نیست، توضیحی نخواهد داشت
🔶 و این شاید از آن روی است که جانبداران املای <هفت خوان> فقط به دو روایت مشهور این مضمون در شاهنامه ،آن هم ظاهرا بیشتر، داستان اسفندیار- توجه وتحلیل اساطیری-آیینی و نیز صورتهای داستانی دیگر آن را در ادب پهلوانی ایران از نظر دور داشته اند.
🔷از توضیحات دیوید سن در جاهای دیگر نوشته اش ظاهرا چنین بر می آید که او خوان را در ترکیب این نام بیشتر با سفره مجلسی که راوی ،داستانهای هفت خوان را در آنجا می خوانده است مرتبط می داند
و مقصود نهایی وی استفاده از این توضیح و علت نامگذاری به نفع فرضیه معروف و جنجال برانگیزش یعنی شفاهی بودن مآخذ داستانهای شاهنامه است که البته به استناد دلایل استوار و متعدد مبنای معتبر علمی ندارد.
🔶ثعالبی در سر نویس داستانهای هفت خان اسفندیار این ترکیب را به صورت هفت خان نوشته و چون بنظر دکتر خالقی مطلق مآخذ او در نقل این روایت شاهنامه ابو منصوری بوده است می توان احتمال داد که وی املا را از منبع خویش گرفته و در نتیجه شاید در شاهنامه ابو منصوری هم املای ترکیب هفت خان بوده است،
🔷از پانزده دستنویس معتبر شاهنامه که مبنای تصحیح دکتر خالقی بوده است فقط نسخه بریتانیا(۸۹۱ هجری) در سرنویس خان چهارم رستم و نسخه بریتانیا(۸۴۱ هجری) در سه بیت از داستان هفت خان اسفندیار به صورت هفت خان آورده اند و سایر دست نویسها و نیز دو نسخه سعدلو و دایره المعارف بزرگ اسلامی و حاشیه ظفرنامه در عنوان هر دو داستان و متن روایت اسفندیار آن را با املای خوان نوشته اند .
🔶منتها برخی از این نسخ- از جمله کهن ترین آنها فلورانس(۶۱۴ هجری) در سرنویس شماری از خان های رستم و اسفندیار، کلمه منزل را آورده اند که معادل خان است. بنداری نیز در بخش هفت خان اسفندیار چند بار این ترکیب را به شکل هفتخوان نوشته است و از اینجا می توان گفت که شاید املای دست نویس اساس ترجمه او هم که قدیمی تر از نسخ فعلا شناخته شده بوده همین وجه بوده است.
🔷به استناد ضبط غالب نسخه های کهن و معتبر شاهنامه (هفت خوان) و توجه به این نکته که بسیار بعید می نماید کاتبان/خوانندگان همه آنها به اتفاق ،ضبط مادر نسخه خویش را از خان به خوان گردانیده باشند.
🔶 این حدس قابل طرح است که احتمالا فردوسی یا کاتب احتمالی او نیز ترکیب را با املای هفت خوان نوشته اند و همین صورت به واسطه نسخ به دست نویسهای مهمی که ما امروز در اختیار داریم راه یافته است.
🔷 در نسخه شناسی شاهنامه این موضوع که سرنویسهای داستانها و بخش های مختلف شاهنامه از خود فردوسی است یا بعدها کاتبان یا خوانندگان افزوده اند به قطع و یقین روشن نیست اما اگر فرض کنیم که عنوان گزاریها در اصل از خود فردوسی است که سپستر نساخ و خوانندگان شاهنامه در آن دست برده اند،
🔶این پرسش پیش می آید که چرا او برغم اینکه شش مرحله از هفت خان رستم را طبق نسخه فلورانس با عنوان منزل معادل خوان نامیده و نیز برخلاف ضبط احتمالی اصلی ترین مآخذ خویش شاهنامه ابو منصوری در متن شاهنامه و ضمن ابیات نام داستان را هفت خوان نوشته است؟
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷هفت خوان یا هفت خان؟ درباره هفت خان موضوع درخور بحث دیگری که باید بدان پرداخت، چگونگی املای این ترکیب حماسی اساطیری است که به دو صورت هفت خان و هفت خوان نوشته می شود و در میان محققان مصداق <گروهی این گروهی آن پسندند>شده است و شاید بنابر همین ملاحظات فرهنگستان هر دو وجه خان و خوان را در این ترکیب درست دانسته و پیشنهاد کرده است.
🔶الگا دیوید سن که صورت هفت خوان را بر می گزیند در توضیح این وجه نوشته است: هفت خوان پهلوانی مانند رستم صرفا شرح سختیهای او نیست، هفت وعده غذا و هفت ضیافت است که مطلوبترین مناسبت است. برای بازگو کردن این سختی های هفتگانه، عبارت هفت خوان... لفظا به معنای هفت وعده یا هفت ضیافت است.
🔷از گذشتگان نیز محمدحسین بن خلف تبریزی مولف برهان قاطع پس از توضیحی کوتاه درباره هفت خان رستم در توجیه املای خوان آورده که<آن را هفتخوان عجم نیز گویند سبب آنکه از هر منزلی می گذشت به شکرانه آن ضیافت و مهمانی می کرد.
🔶اینکه هفت مرحله دشوار و خطر خیز پهلوان که الگوی آزمون بلوغ و تشرف دلاور نوبرناست با عنوانی نامیده شود که علت نامگذاری آن با بزم و خورد و نوش مرتبط باشد نه تنها پذیرفتی نیست بلکه به دلیل باژ گونگی و تضاد در نامگذاری تا حدودی نیز مضحک می نماید
🔷 ضمن اینکه براساس چنین تسمیه و توجیهی نمودهای دیگر این بنمایه (پنج خان-ده خان و...) و خود هفت خان رستم در شاهنامه که در آن بر خلاف داستان اسفندیار _ و نه چنان که در برهان قاطع به اشتباه آمده - رستم ، اثری از بزم و باده نیست، توضیحی نخواهد داشت
🔶 و این شاید از آن روی است که جانبداران املای <هفت خوان> فقط به دو روایت مشهور این مضمون در شاهنامه ،آن هم ظاهرا بیشتر، داستان اسفندیار- توجه وتحلیل اساطیری-آیینی و نیز صورتهای داستانی دیگر آن را در ادب پهلوانی ایران از نظر دور داشته اند.
🔷از توضیحات دیوید سن در جاهای دیگر نوشته اش ظاهرا چنین بر می آید که او خوان را در ترکیب این نام بیشتر با سفره مجلسی که راوی ،داستانهای هفت خوان را در آنجا می خوانده است مرتبط می داند
و مقصود نهایی وی استفاده از این توضیح و علت نامگذاری به نفع فرضیه معروف و جنجال برانگیزش یعنی شفاهی بودن مآخذ داستانهای شاهنامه است که البته به استناد دلایل استوار و متعدد مبنای معتبر علمی ندارد.
🔶ثعالبی در سر نویس داستانهای هفت خان اسفندیار این ترکیب را به صورت هفت خان نوشته و چون بنظر دکتر خالقی مطلق مآخذ او در نقل این روایت شاهنامه ابو منصوری بوده است می توان احتمال داد که وی املا را از منبع خویش گرفته و در نتیجه شاید در شاهنامه ابو منصوری هم املای ترکیب هفت خان بوده است،
🔷از پانزده دستنویس معتبر شاهنامه که مبنای تصحیح دکتر خالقی بوده است فقط نسخه بریتانیا(۸۹۱ هجری) در سرنویس خان چهارم رستم و نسخه بریتانیا(۸۴۱ هجری) در سه بیت از داستان هفت خان اسفندیار به صورت هفت خان آورده اند و سایر دست نویسها و نیز دو نسخه سعدلو و دایره المعارف بزرگ اسلامی و حاشیه ظفرنامه در عنوان هر دو داستان و متن روایت اسفندیار آن را با املای خوان نوشته اند .
🔶منتها برخی از این نسخ- از جمله کهن ترین آنها فلورانس(۶۱۴ هجری) در سرنویس شماری از خان های رستم و اسفندیار، کلمه منزل را آورده اند که معادل خان است. بنداری نیز در بخش هفت خان اسفندیار چند بار این ترکیب را به شکل هفتخوان نوشته است و از اینجا می توان گفت که شاید املای دست نویس اساس ترجمه او هم که قدیمی تر از نسخ فعلا شناخته شده بوده همین وجه بوده است.
🔷به استناد ضبط غالب نسخه های کهن و معتبر شاهنامه (هفت خوان) و توجه به این نکته که بسیار بعید می نماید کاتبان/خوانندگان همه آنها به اتفاق ،ضبط مادر نسخه خویش را از خان به خوان گردانیده باشند.
🔶 این حدس قابل طرح است که احتمالا فردوسی یا کاتب احتمالی او نیز ترکیب را با املای هفت خوان نوشته اند و همین صورت به واسطه نسخ به دست نویسهای مهمی که ما امروز در اختیار داریم راه یافته است.
🔷 در نسخه شناسی شاهنامه این موضوع که سرنویسهای داستانها و بخش های مختلف شاهنامه از خود فردوسی است یا بعدها کاتبان یا خوانندگان افزوده اند به قطع و یقین روشن نیست اما اگر فرض کنیم که عنوان گزاریها در اصل از خود فردوسی است که سپستر نساخ و خوانندگان شاهنامه در آن دست برده اند،
🔶این پرسش پیش می آید که چرا او برغم اینکه شش مرحله از هفت خان رستم را طبق نسخه فلورانس با عنوان منزل معادل خوان نامیده و نیز برخلاف ضبط احتمالی اصلی ترین مآخذ خویش شاهنامه ابو منصوری در متن شاهنامه و ضمن ابیات نام داستان را هفت خوان نوشته است؟
شاهنامه فردوسی بزرگ
✅هفت خان پهلوان "بخش ششم" نوشته دکتر سجاد آیدنلو #هفت_خان 🔷هفت خوان یا هفت خان؟ درباره هفت خان موضوع درخور بحث دیگری که باید بدان پرداخت، چگونگی املای این ترکیب حماسی اساطیری است که به دو صورت هفت خان و هفت خوان نوشته می شود و در میان محققان مصداق <گروهی…
✅هفت خان پهلوان"بخش پایانی"
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷در روزگار فردوسی<و> در واژه خوان تلفظ می شده است بر این اساس آیا او برای غنای بیشتر موسیقی قافیه-که از ویژگی های مهم قوافی شاهنامه است- خان را خوان نوشته تا با قافیه های مصرع دوم (جوان، خوان، مخوان، بخوان) همخوانتر باشد و به عبارتی دیگر، در این مورد املای کلمه را فدای موسیقی قافیه کرده است؟
🔶اگر این گمان درست باشد چنین کاری (رعایت تلفظ خوان در محل قافیه) در همه بیت های شاهنامه عمومیت ندارد و فردوسی یکبار مخوان را با زبان هم قافیه کرده است و بار دیگر خان را با رخان:
گوان خان تو اکوان دیوش مخوان
نه بر پهلوانی بگردد زبان
چو بشست موبد نهادند خوان
ز موبد بپالود رنگ رخان
🔶در هر حال بعد از شاهنامه به احتمال بسیار، زیر تاثیر دست نویسهای گوناگون آن در متون ادبی (مانند دیوان خاقانی) و تاریخی عموما همان صورت هفت خوان آمده است و این را باید املای سنتی ترکیب شمرد، ولی امروز با توجه به ساختار و قصد داستانی روایات الگوی هفت/چند خان،که طی کردن چند مرحله و منزل است
🔷 کهن ترین وجه املای آن در شاهنامه ابومنصوری(هفت خان) و در کار نبردن ملاحظات موسیقیایی از آن نوع که محتملا در نگارش فردوسی موثر بوده است بهتر و دقیقتر این است که برخلاف سنت ادبی و تاریخی به شکل هفت خان نوشته شود،
🔶 یادآوری این نکته مهم ضروری است که اگر بپذیریم فردوسی ترکیب مورد بحث را هفت خوان/haft-x`an می نوشته و می خوانده ، چون هدف تصحیح علمی-انتقادی شاهنامه ، رسیدن به ضبط ها و قرائتهای اصیل خود فردوسی- ولو احیانا نادرست است
🔷 پیشنهاد می شود که در متن مصحح شاهنامه املای هفت خوان حفظ و در یادداشتها و تعلیقات ،توضیح لازم درباره صورت درست آن (هفت خان) و دلیل ترجیح این وجه(هفت خوان) در متن آورده شود.
نتیجه:
🔷از مجموع این مباحث می توان نتیجه گرفت که مضمون (گذشتن پهلوان از چند دشواری برای رسیدن به مقصودی مشخص ) یکی از بنمایه های حماسی اساطیری معروف در روایات پهلوانی ایرانی و غیر ایرانی است که باز تابهای روایی گوناگون آن ضمن اینکه گزارش داستانی از آیین تشرف و آشناسازی نوجوان بالغ در نظام زندگی کهن و قبیله ای مانند جوامع باستانی است
🔶 در مراحل و دشواریهای متعدد خود (خانها) معتقدات ،انگاره ها و حتی هراسها و دغدعه های بشر باستان و نیز بخشی از معیارهای جنگجو/پهلوان مطلوب در نظر او نشان می دهد.
روایات بنمایه هفت/چند خان چون از داستانهای مورد علاقه خوانندگان و شنوندگان متون حماسی بوده هم در فرهنگ ایران و هم در ادبیات دیگر ملتها دستمایه تفسیر و حتی تآویلات گوناگون عامیانه ،تاریخی،عرفانی،نجومی و... قرار گرفته است
🔷 و بیگمان به استقصای کاملتر در منابع بیشتر هم بر دامنه و نوع این استنباط های مردم پسند افزوده خواهد شد و هم داستانهای دیگری از این مضمون مشهور به دست خواهد آمد که بررسی دقیق آنها احتمالا تحلیل ها ،دریافتها و مشترکات تازه ای را درباره هفت خان پهلوان عیان می کند.
پایان
نوشته دکتر سجاد آیدنلو
#هفت_خان
🔷در روزگار فردوسی<و> در واژه خوان تلفظ می شده است بر این اساس آیا او برای غنای بیشتر موسیقی قافیه-که از ویژگی های مهم قوافی شاهنامه است- خان را خوان نوشته تا با قافیه های مصرع دوم (جوان، خوان، مخوان، بخوان) همخوانتر باشد و به عبارتی دیگر، در این مورد املای کلمه را فدای موسیقی قافیه کرده است؟
🔶اگر این گمان درست باشد چنین کاری (رعایت تلفظ خوان در محل قافیه) در همه بیت های شاهنامه عمومیت ندارد و فردوسی یکبار مخوان را با زبان هم قافیه کرده است و بار دیگر خان را با رخان:
گوان خان تو اکوان دیوش مخوان
نه بر پهلوانی بگردد زبان
چو بشست موبد نهادند خوان
ز موبد بپالود رنگ رخان
🔶در هر حال بعد از شاهنامه به احتمال بسیار، زیر تاثیر دست نویسهای گوناگون آن در متون ادبی (مانند دیوان خاقانی) و تاریخی عموما همان صورت هفت خوان آمده است و این را باید املای سنتی ترکیب شمرد، ولی امروز با توجه به ساختار و قصد داستانی روایات الگوی هفت/چند خان،که طی کردن چند مرحله و منزل است
🔷 کهن ترین وجه املای آن در شاهنامه ابومنصوری(هفت خان) و در کار نبردن ملاحظات موسیقیایی از آن نوع که محتملا در نگارش فردوسی موثر بوده است بهتر و دقیقتر این است که برخلاف سنت ادبی و تاریخی به شکل هفت خان نوشته شود،
🔶 یادآوری این نکته مهم ضروری است که اگر بپذیریم فردوسی ترکیب مورد بحث را هفت خوان/haft-x`an می نوشته و می خوانده ، چون هدف تصحیح علمی-انتقادی شاهنامه ، رسیدن به ضبط ها و قرائتهای اصیل خود فردوسی- ولو احیانا نادرست است
🔷 پیشنهاد می شود که در متن مصحح شاهنامه املای هفت خوان حفظ و در یادداشتها و تعلیقات ،توضیح لازم درباره صورت درست آن (هفت خان) و دلیل ترجیح این وجه(هفت خوان) در متن آورده شود.
نتیجه:
🔷از مجموع این مباحث می توان نتیجه گرفت که مضمون (گذشتن پهلوان از چند دشواری برای رسیدن به مقصودی مشخص ) یکی از بنمایه های حماسی اساطیری معروف در روایات پهلوانی ایرانی و غیر ایرانی است که باز تابهای روایی گوناگون آن ضمن اینکه گزارش داستانی از آیین تشرف و آشناسازی نوجوان بالغ در نظام زندگی کهن و قبیله ای مانند جوامع باستانی است
🔶 در مراحل و دشواریهای متعدد خود (خانها) معتقدات ،انگاره ها و حتی هراسها و دغدعه های بشر باستان و نیز بخشی از معیارهای جنگجو/پهلوان مطلوب در نظر او نشان می دهد.
روایات بنمایه هفت/چند خان چون از داستانهای مورد علاقه خوانندگان و شنوندگان متون حماسی بوده هم در فرهنگ ایران و هم در ادبیات دیگر ملتها دستمایه تفسیر و حتی تآویلات گوناگون عامیانه ،تاریخی،عرفانی،نجومی و... قرار گرفته است
🔷 و بیگمان به استقصای کاملتر در منابع بیشتر هم بر دامنه و نوع این استنباط های مردم پسند افزوده خواهد شد و هم داستانهای دیگری از این مضمون مشهور به دست خواهد آمد که بررسی دقیق آنها احتمالا تحلیل ها ،دریافتها و مشترکات تازه ای را درباره هفت خان پهلوان عیان می کند.
پایان
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
📜🕯🖋 ایشون خانم منیژه صحراگرد هستند، مادر شهید علی احمدی از روستای بنهگز در تنگستان استان بوشهر
🔸 تقریبا هر روز میروند و عکس پسرشان و شهدای دیگر در بلوار را تمیز میکنند.
🔸 بعد یک سری بیخاصیت برای دو تا رای بیشتر، مسخرهبازی قومی و قبیلهای راه میاندازند و بین ملت ایران دیوارکشی میکنند.
🆔 @Ir_Bahman
🔸 تقریبا هر روز میروند و عکس پسرشان و شهدای دیگر در بلوار را تمیز میکنند.
🔸 بعد یک سری بیخاصیت برای دو تا رای بیشتر، مسخرهبازی قومی و قبیلهای راه میاندازند و بین ملت ایران دیوارکشی میکنند.
🆔 @Ir_Bahman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در همهی عهد و عتیق و جدید، نام شش غیریهودی وجود دارد که همگی ایرانی اند. اهمیت #کوروش_بزرگ در تورات بیش از حضرت #موسی است، چرا که از موسی به عنوان بندهی خدا نام برده شده، درحالیکه از کوروش به عنوان مسیح.
یهودیان در کنیسههای سراسر گیتی کوروش را هر شنبه میستایند.
هیچ نیرویی نخواهد توانست مهر او را از قلب فرزندانش بزداید ، درود بر پدر تاجدارمان کوروش بزرگ🔥❤️
#ایران_بزرگ_فرهنگی
@ShaahNameFerdosi
یهودیان در کنیسههای سراسر گیتی کوروش را هر شنبه میستایند.
هیچ نیرویی نخواهد توانست مهر او را از قلب فرزندانش بزداید ، درود بر پدر تاجدارمان کوروش بزرگ🔥❤️
#ایران_بزرگ_فرهنگی
@ShaahNameFerdosi
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
.
.
📜🕯🖋 نوبتی هم باشد، نوبت نظامی است
🔸 بعد از فارابی، ابن سینا و مولوی و... اکنون نوبت نظامی است که در توهم تُرک بودن، بلعیده شود.
🔸 پرژهای مشترک از طرف دولت باکو و ترکیه
🔸 چند روز پیش در دانشگاه آتاترک ترکیه جمع شدند و نظامی را هم تُرک کردند.
🔸 ماندهام با اشعارش چکار خواهند کرد:
همه عالم تنست و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
🆔 @Ir_Bahman
.
📜🕯🖋 نوبتی هم باشد، نوبت نظامی است
🔸 بعد از فارابی، ابن سینا و مولوی و... اکنون نوبت نظامی است که در توهم تُرک بودن، بلعیده شود.
🔸 پرژهای مشترک از طرف دولت باکو و ترکیه
🔸 چند روز پیش در دانشگاه آتاترک ترکیه جمع شدند و نظامی را هم تُرک کردند.
🔸 ماندهام با اشعارش چکار خواهند کرد:
همه عالم تنست و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
🆔 @Ir_Bahman
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ساعاتی پیش، لندن
⚽️ قبل از بازی انگلیس و ایتالیا
🔸 هواداران انگلیسی در حال به گند کشیدن شهر لندن ( جالبه هنوز نه باختن و نه بردن)
🔸 یک هزارم این اتفاق در ایران میافتاد، الان تلویزیون بیبیسی فارسی یقه کوروش بزرگ را برای بیفرهنگی ایرانیان گرفته بود و با چند مهمان پلشت به تاریخ و فرهنگ و هویت تاریخی ایران حملهور شده بودند و یه سری ایرانی هم در حال تحقیر ایران و ایرانی و خودزنی بودند.
🆔 @Ir_Bahman
⚽️ قبل از بازی انگلیس و ایتالیا
🔸 هواداران انگلیسی در حال به گند کشیدن شهر لندن ( جالبه هنوز نه باختن و نه بردن)
🔸 یک هزارم این اتفاق در ایران میافتاد، الان تلویزیون بیبیسی فارسی یقه کوروش بزرگ را برای بیفرهنگی ایرانیان گرفته بود و با چند مهمان پلشت به تاریخ و فرهنگ و هویت تاریخی ایران حملهور شده بودند و یه سری ایرانی هم در حال تحقیر ایران و ایرانی و خودزنی بودند.
🆔 @Ir_Bahman