🔺موشک "یمنی" در تل آویو!
امروز انصار الله یمن یک موشک بالستیک با برد 2000 کیلومتر به سمت تل آویو شلیک کرده که با عبور از عربستان و اردن به 6 کیلومتری فرودگاه بن گوریون اصابت کرده و به گفته منابع عبری موجب آتش سوزی گسترده شده است.
تحلیلگران نظامی اسرائیل در شوک عبور این موشک از سامانههای پیشرفته پیکان 3 و متحدان اسرائیل در حال تحلیل و تجزیه واقعه هستند و ارتش نیز دستور داده تا تحقیقاتی درباره علت "تاخیر" در کشف و رهگیری این موشک انجام شود؛ این که ناشی از خطای فنی بوده یا رادارگریزی موشک.
یمنیها توانایی ساخت موشکهای بالستیک در این سطح را ندارند و میتوان گفت که ایران «حاضرِ غائب» در این حمله است. احتمالا هدف اولیه بر هم زدن محاسبات اسرائیل در جبهه شمالی در سایه افزایش تحرکات علیه حزب الله باشد و باید دید در این باره تا چه اندازه موثر خواهد بود.
همچنین احتمالا شلیک این موشک پیش درآمدی سنجشی (عبور از چند لایه پدافندی) برای پاسخ به ترور هنیه باشد.
اما انصار الله وارد فاز جدیدی از درگیری شده که در صورت تداوم، آثار ژئوپلیتیک آن خواسته یا ناخواسته فراتر از جنگ غزه است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
امروز انصار الله یمن یک موشک بالستیک با برد 2000 کیلومتر به سمت تل آویو شلیک کرده که با عبور از عربستان و اردن به 6 کیلومتری فرودگاه بن گوریون اصابت کرده و به گفته منابع عبری موجب آتش سوزی گسترده شده است.
تحلیلگران نظامی اسرائیل در شوک عبور این موشک از سامانههای پیشرفته پیکان 3 و متحدان اسرائیل در حال تحلیل و تجزیه واقعه هستند و ارتش نیز دستور داده تا تحقیقاتی درباره علت "تاخیر" در کشف و رهگیری این موشک انجام شود؛ این که ناشی از خطای فنی بوده یا رادارگریزی موشک.
یمنیها توانایی ساخت موشکهای بالستیک در این سطح را ندارند و میتوان گفت که ایران «حاضرِ غائب» در این حمله است. احتمالا هدف اولیه بر هم زدن محاسبات اسرائیل در جبهه شمالی در سایه افزایش تحرکات علیه حزب الله باشد و باید دید در این باره تا چه اندازه موثر خواهد بود.
همچنین احتمالا شلیک این موشک پیش درآمدی سنجشی (عبور از چند لایه پدافندی) برای پاسخ به ترور هنیه باشد.
اما انصار الله وارد فاز جدیدی از درگیری شده که در صورت تداوم، آثار ژئوپلیتیک آن خواسته یا ناخواسته فراتر از جنگ غزه است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺اتحادیه اسلامی از تئوری تا عمل!
رئیس جمهور ایران در سفر به عراق ایده نسخه اسلامی اتحادیه اروپا را مطرح کرد. البته رئیس دولت اصلاحات برای اولین بار در سال 81 طی سفری به مالزی پیشنهاد تشکیل اتحادیه دول اسلامی را مطرح کرده بود.
این پیشنهاد در ظاهر جذاب و دلنشین است و برخی نیز از وزارت خارجه خواستهاند که تشکیل اتحادیه اسلامی دارای بازار مشترک، پول واحد و نیروی نظامی مشترک را دنبال کند.
اما واقعیت این که این ایده در شرایط کنونی قابلیت اجرا ندارد و به جای دنبال کردن چنین ایدهای آرمانی بهتر است که سراغ ایدهها و اهداف واقعبینانه رفت. تجربه شعارهای مشابه از چهار دهه و اندی قبل همانند وحدت اسلامی نیز سنجه خوبی در این زمینه است.
در این تردیدی نیست که دنیای اسلام به مراتب ظرفیتهای بالقوه بیشتر از اتحادیه اروپا در زمان تشکیل این اتحادیه دارد؛ اما در مقابل نیز با چالشها و موانع بالفعل بیشتر از اروپا روبرو است که اجازه عینیت یافتن آن ظرفیتها را نمیدهد.
اتحادیه اسلامی برونداد ارتقا یافته از سطحی پیشرفته از روابط و همکاری جمعی میان دول اسلامی است، اما اکنون آیا اولا چنین سطح پیشرفتهای از مناسبات و همکاری، چه دو جانبه میان قدرتهای اسلامی رقیب، چه جمعی در قالب سازمان همکاری اسلامی وجود دارد؟ وقتی هنوز غالبا تنش و نزاع ماهیت روابط بین الاسلامی به ویژه در منطقه را تشکیل میدهد؛ تا جایی که بعضا با میانجیگری دول کمونیستی به سطحی از روابط تن میدهند و در سازمان همکاری اسلامی نیز حداقلِ حداقلِ همکاری آن هم در مسائلی مانند قضیه فلسطین که سطحی از اشتراک نظر درباره آن وجود دارد، صورت نمیگیرد؛ آن وقت آیا برداشتن مرزها، راهاندازی اتحادیهای با پارامترهای پول، بازار، ارتش مشترک امکانپذیر است؟
پیش درآمد تشکیل چنین اتحادیهای با مشخصات فوق وجود سطحی مطلوب از سه مولفه درک، انگیزه و منافع تعریف شده مشترک در سطوح مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و... است و صرفا عنوان دینی مشترک نمیتواند خالق چنین اتحادیهای باشد.
همان سطح مطلوب از سه عامل مذکور نیز زمانی شکل میگیرد که حداقل روابطی نزدیک و حسنه میان کشورهای اسلامی و به ویژه قدرتهای اسلامی بزرگ وجود داشته باشد؛ اما آیا چنین است؟
جدا از فاصله زیاد میان کشورهای اسلامی در توسعه اقتصادی، سه بستر پیشگفته فعلا وجود ندارد. برای ارزیابی این وضعیت نیازی نیست که آنها را در 57 کشوری اسلامی مورد سنجش قرار دهیم، بلکه کافی است که نگاهی به 4 قدرت بزرگ اسلامی در همین خاورمیانه بیندازیم؛ ایران، عربستان، مصر و ترکیه.
هر کدام از این قدرتها تقریبا یک بلوک عربی و اسلامی را رهبری میکنند؛ البته تا حدود زیادی داستان مصر متفاوت است و امروزه بیشتر تابع است تا متبوع. سه قدرت و به عبارتی سه بلوک دیگر هر کدام پروژه منطقهای مستقل و خاص خود را دارند که در نفطه مقابل یکدیگرند و غالبا نه جنبه رقابتی بلکه حذفی دارند و بیاعتمادی حداکثری هم وجود دارد.
دریافت و تلقی این قدرتها و متحدانشان از یکدیگر نشانگر نبود بستر معرفتی قابل قبولی برای تشکیل چنین اتحادیهای است.
مثلا دریافت طرفهای مقابل ایران در منطقه این است که تهران برای تشکیل هلال شیعی و سلطه بر منطقه میکوشد و تلقی تهران نیز این است که این کشورها عموما ارتجاعی و عمله آمریکا و... هستند.
بلوکهای عربی و اسلامی مقابل ایران با وجود شکاف و رقابتهای درونی، عموما سیاست خارجی خود را بر پایه اتحاد با دنیای غرب و آمریکا قرار دادهاند و بین المللی شدن اقتصاد آنها، غالبا برای این کشورها منافع اقتصادی تنگاتنگی با دنیای غیر اسلامی را رقم زده است که کار با اقتصاد تحریمی ایران را در جهت معکوس این منافع میداند. همین شیخنشینهای خلیج فارس به حضور آمریکا در منطقه به عنوان یک فرصت و ضرورت موازنهساز مینگرند، اما ایران سیاست خود را بر مدار خصومت با آمریکا تعریف کرده و حضور آن را تهدید و خروجش را فرصت میداند.
وقتی 57 کشور اسلامی عاجز از حداقل همکاری مشترک در قالب همان سازمان همکاری اسلامی برای رفع محاصره غذایی و دارویی از مردم غزه است؛ تو خود حد مفصل بخوان از این مجمل! حالا موانع خارجی تشکیل چنین اتحادیهای بماند.
البته صرفا مانع شکاف ایرانی عربی مطرح نیست؛ بلکه فعلا حتی امکان تشکیل اتحادیه اسلامی شیعی و یا اتحادیه اسلامی سنی نیز وجود ندارد.
در دنیای عرب نیز که از منظر دین، مذهب و قومیت عموما اشتراک دارند، نسخههای قومی و منطقهای کوچکتر از اتحادیه اسلامی همچون اتحادیه عرب و حتی شورای همکاری خلیج فارس عملا الگوهای شکست خوردهای هستند؛ البته وضعیت شورای همکاری تا حدودی متفاوت است.
از این رو، فعلا بهتر است تمرکز مصروف ارتقای همکاری دو جانبه، تقویت سازمان همکاری اسلامی، تنشزدایی در منطقه و خلق منافع مشترک شود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
رئیس جمهور ایران در سفر به عراق ایده نسخه اسلامی اتحادیه اروپا را مطرح کرد. البته رئیس دولت اصلاحات برای اولین بار در سال 81 طی سفری به مالزی پیشنهاد تشکیل اتحادیه دول اسلامی را مطرح کرده بود.
این پیشنهاد در ظاهر جذاب و دلنشین است و برخی نیز از وزارت خارجه خواستهاند که تشکیل اتحادیه اسلامی دارای بازار مشترک، پول واحد و نیروی نظامی مشترک را دنبال کند.
اما واقعیت این که این ایده در شرایط کنونی قابلیت اجرا ندارد و به جای دنبال کردن چنین ایدهای آرمانی بهتر است که سراغ ایدهها و اهداف واقعبینانه رفت. تجربه شعارهای مشابه از چهار دهه و اندی قبل همانند وحدت اسلامی نیز سنجه خوبی در این زمینه است.
در این تردیدی نیست که دنیای اسلام به مراتب ظرفیتهای بالقوه بیشتر از اتحادیه اروپا در زمان تشکیل این اتحادیه دارد؛ اما در مقابل نیز با چالشها و موانع بالفعل بیشتر از اروپا روبرو است که اجازه عینیت یافتن آن ظرفیتها را نمیدهد.
اتحادیه اسلامی برونداد ارتقا یافته از سطحی پیشرفته از روابط و همکاری جمعی میان دول اسلامی است، اما اکنون آیا اولا چنین سطح پیشرفتهای از مناسبات و همکاری، چه دو جانبه میان قدرتهای اسلامی رقیب، چه جمعی در قالب سازمان همکاری اسلامی وجود دارد؟ وقتی هنوز غالبا تنش و نزاع ماهیت روابط بین الاسلامی به ویژه در منطقه را تشکیل میدهد؛ تا جایی که بعضا با میانجیگری دول کمونیستی به سطحی از روابط تن میدهند و در سازمان همکاری اسلامی نیز حداقلِ حداقلِ همکاری آن هم در مسائلی مانند قضیه فلسطین که سطحی از اشتراک نظر درباره آن وجود دارد، صورت نمیگیرد؛ آن وقت آیا برداشتن مرزها، راهاندازی اتحادیهای با پارامترهای پول، بازار، ارتش مشترک امکانپذیر است؟
پیش درآمد تشکیل چنین اتحادیهای با مشخصات فوق وجود سطحی مطلوب از سه مولفه درک، انگیزه و منافع تعریف شده مشترک در سطوح مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و... است و صرفا عنوان دینی مشترک نمیتواند خالق چنین اتحادیهای باشد.
همان سطح مطلوب از سه عامل مذکور نیز زمانی شکل میگیرد که حداقل روابطی نزدیک و حسنه میان کشورهای اسلامی و به ویژه قدرتهای اسلامی بزرگ وجود داشته باشد؛ اما آیا چنین است؟
جدا از فاصله زیاد میان کشورهای اسلامی در توسعه اقتصادی، سه بستر پیشگفته فعلا وجود ندارد. برای ارزیابی این وضعیت نیازی نیست که آنها را در 57 کشوری اسلامی مورد سنجش قرار دهیم، بلکه کافی است که نگاهی به 4 قدرت بزرگ اسلامی در همین خاورمیانه بیندازیم؛ ایران، عربستان، مصر و ترکیه.
هر کدام از این قدرتها تقریبا یک بلوک عربی و اسلامی را رهبری میکنند؛ البته تا حدود زیادی داستان مصر متفاوت است و امروزه بیشتر تابع است تا متبوع. سه قدرت و به عبارتی سه بلوک دیگر هر کدام پروژه منطقهای مستقل و خاص خود را دارند که در نفطه مقابل یکدیگرند و غالبا نه جنبه رقابتی بلکه حذفی دارند و بیاعتمادی حداکثری هم وجود دارد.
دریافت و تلقی این قدرتها و متحدانشان از یکدیگر نشانگر نبود بستر معرفتی قابل قبولی برای تشکیل چنین اتحادیهای است.
مثلا دریافت طرفهای مقابل ایران در منطقه این است که تهران برای تشکیل هلال شیعی و سلطه بر منطقه میکوشد و تلقی تهران نیز این است که این کشورها عموما ارتجاعی و عمله آمریکا و... هستند.
بلوکهای عربی و اسلامی مقابل ایران با وجود شکاف و رقابتهای درونی، عموما سیاست خارجی خود را بر پایه اتحاد با دنیای غرب و آمریکا قرار دادهاند و بین المللی شدن اقتصاد آنها، غالبا برای این کشورها منافع اقتصادی تنگاتنگی با دنیای غیر اسلامی را رقم زده است که کار با اقتصاد تحریمی ایران را در جهت معکوس این منافع میداند. همین شیخنشینهای خلیج فارس به حضور آمریکا در منطقه به عنوان یک فرصت و ضرورت موازنهساز مینگرند، اما ایران سیاست خود را بر مدار خصومت با آمریکا تعریف کرده و حضور آن را تهدید و خروجش را فرصت میداند.
وقتی 57 کشور اسلامی عاجز از حداقل همکاری مشترک در قالب همان سازمان همکاری اسلامی برای رفع محاصره غذایی و دارویی از مردم غزه است؛ تو خود حد مفصل بخوان از این مجمل! حالا موانع خارجی تشکیل چنین اتحادیهای بماند.
البته صرفا مانع شکاف ایرانی عربی مطرح نیست؛ بلکه فعلا حتی امکان تشکیل اتحادیه اسلامی شیعی و یا اتحادیه اسلامی سنی نیز وجود ندارد.
در دنیای عرب نیز که از منظر دین، مذهب و قومیت عموما اشتراک دارند، نسخههای قومی و منطقهای کوچکتر از اتحادیه اسلامی همچون اتحادیه عرب و حتی شورای همکاری خلیج فارس عملا الگوهای شکست خوردهای هستند؛ البته وضعیت شورای همکاری تا حدودی متفاوت است.
از این رو، فعلا بهتر است تمرکز مصروف ارتقای همکاری دو جانبه، تقویت سازمان همکاری اسلامی، تنشزدایی در منطقه و خلق منافع مشترک شود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺اسرائیل و حزب الله؛ به سوی جنگ؟
بعد از نزدیک به یک سال درگیری میان حزب الله و اسرائیل در دامنهای محدود در امتداد جنگ غزه، به نظر میرسد که تنش نظامی میان دو طرف رو به فزونی، گستردگی و دگرگونی است.
نتانیاهو بر خلاف رویه گذشته خود در مخالفت با حمله گسترده به حزب الله، اخیرا نسبت به آن متمایل شده و سر آن هم با وزیر دفاع خود یواو گالانت اختلاف نظر دارد. جالب این جاست که در همان اوایل جنگ غزه، گالانت پس از حملات حزب الله، پیشنهاد جنگ علیه آن را مطرح کرد، اما نتانیاهو نپذیرفت و اکنون مساله معکوس شده است.
تصمیم نتانیاهو دلایل متعددی دارد. یکی از آنها بهانه کردن مخالفت گالانت با گسترش حملات علیه حزب الله برای برکناری اوست.
دو نفر اختلافات شدیدی با هم دارند که جنبه شخصی هم پیدا کرده است و صرفا شیوه مواجهه با حزب الله نیست، بلکه شامل طیف وسیعی از موضوعات از تمایل گالانت به انعقاد توافق با حماس و عقب نشینی از نوار غزه گرفته تا مساله خدمت نظامی حریدیمها و غیره است.
در این میان، اکثریت جامعه اسرائیلی، نتانیاهو را به سوء مدیریت منازعه با حزب الله متهم کرده و اخیرا هم اطیافی از مخالفان امثال بنی گانتز به جرگه موافقان عملیات گسترده علیه حزب الله پیوستهاند. نتانیاهو میخواهد با بهرهبرداری از همین فضا، گالانت را برکنار کند؛ اما در عین حال بعید نیست به علت نگرانیاش از پیامدهای داخلی حذف گالانت دوباره دست نگه دارد.
به نظر میرسد که برخی نهادهای امنیتی نیز بر خلاف تمایل آنها برای پایان جنگ غزه و امضای توافق مبادله گروگانها، با انجام عملیات گسترده علیه حزب الله موافق هستند.
اما تصمیم احتمالی برای انتقال ثقل نظامی به شمال در حالی است که دیگر تداوم جنگ با آن شدت و حدت در غزه به دلایل عدیدهای چندان میسر نیست. هم این که ارتش اسرائیل جز استفاده از بمب اتم هر کاری را که میخواست انجام داد، اما قفل شدگی وضعیت به قوت خود باقی است؛ هم این که نتانیاهو پس از کشته شدن 6 اسیر اسرائیلی و تبعات آن در جامعه اسرائیل، از بیم کشته شدن اسرای بیشتر با مشکل مواجه شده است. با وجودی که همچنان آمار قربانیان روزانه فلسطینیها بالاست، اما اسرائیل به ویژه از حملات زمینی تا حدودی کاسته و دوباره به تشدید محاصره و سختگیری شدید در ورود کمکها به ویژه به شمال نوار غزه و طرحهای ابتدای جنگ برای تخلیه این منطقه روی آورده است.
در کل، این گونه پیداست که دولت نتانیاهو میخواهد عملیات نظامی گسترده علیه حزب الله آغاز کند که فعلا سطح و دامنه آن روشن نیست. تحلیلگران اسرائیلی عملیات گسترده را به معنای به شروع جنگ گسترده نمیدانند و آمریکا هم طی موضعی اعلامی گفته است که چنین عملیاتی ممکن است به جنگ بینجامد و حتی ایران در آن مشارکت کند. اما جنگ منطقهای با مشارکت ایران چندان محتمل نیست.
در صورت شروع این عملیات در جبهه شمالی زیاد محتمل نیست که اسرائیل ابتدا همانند جنگ غزه با حملاتی همه جانبه شروع کند؛ به این معنا که از جنوب لبنان تا بیروت را تحت آتش گسترده قرار دهد. اسرائیلیها احتمالا از کشاندن دامنه آتش به بیروت پرهیز کنند تا در مقابل شهرهای بزرگ به ویژه تل آویو از دایره آتش موشکی حزب الله دور بماند. اسرائیل ظاهرا بر این باور است که حزب الله به خاطر خارج ماندن بیروت از شمولیت آتش از گسترش جدی حملات موشکی خود به ابن شهرها خودداری میکند. اما به احتمال زیاد، اسرائیل در عملیات احتمالی بر مناطق گستردهای در جنوب لبنان متمرکز شود و آنها را تحت آتش سنگین خود قرار دهد.
هدفی که اسرائیل برای این عملیات تعریف کرده است، بازگشت آوارگان اسرائیلی به شهرکهای خود در شمال است؛ به این معنا که با فشار شدید نظامی، حزب الله را مجبور به گسستن پیوند خود با جبهه غزه و به تبع آن توقف حملات به شهرکهای اسرائیلی کند.
یحتمل اهداف دیگری نیز همچون تضعیف شدید قدرت نظامی حزب الله و دور کردن آن از مرز و چه بسا تبدیل جنوب لبنان به زمین سوختهای در راستای همان راهبرد احیای بازدارندگی دنبال میشود و بعید نیست که اسرائیل به دنبال ایجاد معادلات میدانی جدیدی نیز در نوار مرزی لبنان باشد.
حالا ابتدا باید دید که عملیات گستردهای که اسرائیل از آن سخن میگوید، در صورت شروع، در چه سطحی است و اگر اسرائیل طرح حمله شدید و گسترده منهای بیروت را با هدف کنترل واکنش طرف مقابل و فاقد تاثیر کردن آن اجرا کند، در مقابل حزب الله در برابر این معادله اسرائیلی چکار خواهد کرد و سطح آتش را تا کجا افزایش میدهد. در کل، تحولات این جبهه در حال ورود به مرحله بسیار حساس، خطرناک و لب مرز جنگی گسترده است.
اما در صورت شروع حمله گسترده در شمال، باید دید در سایه آن، اسرائیل قفل مذاکرات برای توافق با حماس را میشکند یا به این بن بست همچنان ادامه میدهد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
بعد از نزدیک به یک سال درگیری میان حزب الله و اسرائیل در دامنهای محدود در امتداد جنگ غزه، به نظر میرسد که تنش نظامی میان دو طرف رو به فزونی، گستردگی و دگرگونی است.
نتانیاهو بر خلاف رویه گذشته خود در مخالفت با حمله گسترده به حزب الله، اخیرا نسبت به آن متمایل شده و سر آن هم با وزیر دفاع خود یواو گالانت اختلاف نظر دارد. جالب این جاست که در همان اوایل جنگ غزه، گالانت پس از حملات حزب الله، پیشنهاد جنگ علیه آن را مطرح کرد، اما نتانیاهو نپذیرفت و اکنون مساله معکوس شده است.
تصمیم نتانیاهو دلایل متعددی دارد. یکی از آنها بهانه کردن مخالفت گالانت با گسترش حملات علیه حزب الله برای برکناری اوست.
دو نفر اختلافات شدیدی با هم دارند که جنبه شخصی هم پیدا کرده است و صرفا شیوه مواجهه با حزب الله نیست، بلکه شامل طیف وسیعی از موضوعات از تمایل گالانت به انعقاد توافق با حماس و عقب نشینی از نوار غزه گرفته تا مساله خدمت نظامی حریدیمها و غیره است.
در این میان، اکثریت جامعه اسرائیلی، نتانیاهو را به سوء مدیریت منازعه با حزب الله متهم کرده و اخیرا هم اطیافی از مخالفان امثال بنی گانتز به جرگه موافقان عملیات گسترده علیه حزب الله پیوستهاند. نتانیاهو میخواهد با بهرهبرداری از همین فضا، گالانت را برکنار کند؛ اما در عین حال بعید نیست به علت نگرانیاش از پیامدهای داخلی حذف گالانت دوباره دست نگه دارد.
به نظر میرسد که برخی نهادهای امنیتی نیز بر خلاف تمایل آنها برای پایان جنگ غزه و امضای توافق مبادله گروگانها، با انجام عملیات گسترده علیه حزب الله موافق هستند.
اما تصمیم احتمالی برای انتقال ثقل نظامی به شمال در حالی است که دیگر تداوم جنگ با آن شدت و حدت در غزه به دلایل عدیدهای چندان میسر نیست. هم این که ارتش اسرائیل جز استفاده از بمب اتم هر کاری را که میخواست انجام داد، اما قفل شدگی وضعیت به قوت خود باقی است؛ هم این که نتانیاهو پس از کشته شدن 6 اسیر اسرائیلی و تبعات آن در جامعه اسرائیل، از بیم کشته شدن اسرای بیشتر با مشکل مواجه شده است. با وجودی که همچنان آمار قربانیان روزانه فلسطینیها بالاست، اما اسرائیل به ویژه از حملات زمینی تا حدودی کاسته و دوباره به تشدید محاصره و سختگیری شدید در ورود کمکها به ویژه به شمال نوار غزه و طرحهای ابتدای جنگ برای تخلیه این منطقه روی آورده است.
در کل، این گونه پیداست که دولت نتانیاهو میخواهد عملیات نظامی گسترده علیه حزب الله آغاز کند که فعلا سطح و دامنه آن روشن نیست. تحلیلگران اسرائیلی عملیات گسترده را به معنای به شروع جنگ گسترده نمیدانند و آمریکا هم طی موضعی اعلامی گفته است که چنین عملیاتی ممکن است به جنگ بینجامد و حتی ایران در آن مشارکت کند. اما جنگ منطقهای با مشارکت ایران چندان محتمل نیست.
در صورت شروع این عملیات در جبهه شمالی زیاد محتمل نیست که اسرائیل ابتدا همانند جنگ غزه با حملاتی همه جانبه شروع کند؛ به این معنا که از جنوب لبنان تا بیروت را تحت آتش گسترده قرار دهد. اسرائیلیها احتمالا از کشاندن دامنه آتش به بیروت پرهیز کنند تا در مقابل شهرهای بزرگ به ویژه تل آویو از دایره آتش موشکی حزب الله دور بماند. اسرائیل ظاهرا بر این باور است که حزب الله به خاطر خارج ماندن بیروت از شمولیت آتش از گسترش جدی حملات موشکی خود به ابن شهرها خودداری میکند. اما به احتمال زیاد، اسرائیل در عملیات احتمالی بر مناطق گستردهای در جنوب لبنان متمرکز شود و آنها را تحت آتش سنگین خود قرار دهد.
هدفی که اسرائیل برای این عملیات تعریف کرده است، بازگشت آوارگان اسرائیلی به شهرکهای خود در شمال است؛ به این معنا که با فشار شدید نظامی، حزب الله را مجبور به گسستن پیوند خود با جبهه غزه و به تبع آن توقف حملات به شهرکهای اسرائیلی کند.
یحتمل اهداف دیگری نیز همچون تضعیف شدید قدرت نظامی حزب الله و دور کردن آن از مرز و چه بسا تبدیل جنوب لبنان به زمین سوختهای در راستای همان راهبرد احیای بازدارندگی دنبال میشود و بعید نیست که اسرائیل به دنبال ایجاد معادلات میدانی جدیدی نیز در نوار مرزی لبنان باشد.
حالا ابتدا باید دید که عملیات گستردهای که اسرائیل از آن سخن میگوید، در صورت شروع، در چه سطحی است و اگر اسرائیل طرح حمله شدید و گسترده منهای بیروت را با هدف کنترل واکنش طرف مقابل و فاقد تاثیر کردن آن اجرا کند، در مقابل حزب الله در برابر این معادله اسرائیلی چکار خواهد کرد و سطح آتش را تا کجا افزایش میدهد. در کل، تحولات این جبهه در حال ورود به مرحله بسیار حساس، خطرناک و لب مرز جنگی گسترده است.
اما در صورت شروع حمله گسترده در شمال، باید دید در سایه آن، اسرائیل قفل مذاکرات برای توافق با حماس را میشکند یا به این بن بست همچنان ادامه میدهد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺درباره حمله سایبری به حزب الله!
عصر امروز اسرائیل با نفوذ به سیستم ارتباطی حزب الله و منفجر کردن دستگاههای ارتباطی پیجر در مناطق مختلفی از لبنان موجب زخمی شدن تعداد زیادی از نیروها و اعضای آن شده است که آمارها متناقض است و هنوز تعداد دقیق مشخص نیست.
این حمله گسترده سایبری منعکس کننده ورود درگیری میان اسرائیل و حزب الله به مرحلهای بسیار حساس و خطرناک است.
احتمالا اسرائیل به این حمله به عنوان فرصتی امنیتی برای شناسایی نیروها پس از زخمی شدن و جمعآوری اطلاعات از شبکه ارتباطی حزب الله نگاه میکند.
اما در عین حال، تلاش برای مختل کردن این شبکه در این سطح، میتواند مقدمه شروع عملیات گستردهای باشد که منابع اسرائیلی از چند روز قبل درباره آن سخن میگویند و در یادداشت قبلی نیز مفصلا به آن اشاره شد.
در صورت شروع چنین حمله گستردهای، حمله زمینی نیز بعید نیست اما بعید است که وسیع باشد و احتمالا بیشتر در همان محدوده مرزی متمرکز باشد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
عصر امروز اسرائیل با نفوذ به سیستم ارتباطی حزب الله و منفجر کردن دستگاههای ارتباطی پیجر در مناطق مختلفی از لبنان موجب زخمی شدن تعداد زیادی از نیروها و اعضای آن شده است که آمارها متناقض است و هنوز تعداد دقیق مشخص نیست.
این حمله گسترده سایبری منعکس کننده ورود درگیری میان اسرائیل و حزب الله به مرحلهای بسیار حساس و خطرناک است.
احتمالا اسرائیل به این حمله به عنوان فرصتی امنیتی برای شناسایی نیروها پس از زخمی شدن و جمعآوری اطلاعات از شبکه ارتباطی حزب الله نگاه میکند.
اما در عین حال، تلاش برای مختل کردن این شبکه در این سطح، میتواند مقدمه شروع عملیات گستردهای باشد که منابع اسرائیلی از چند روز قبل درباره آن سخن میگویند و در یادداشت قبلی نیز مفصلا به آن اشاره شد.
در صورت شروع چنین حمله گستردهای، حمله زمینی نیز بعید نیست اما بعید است که وسیع باشد و احتمالا بیشتر در همان محدوده مرزی متمرکز باشد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺بزرگترین حمله سایبری یا خرابکاری؟!
عملیات گسترده و پیچیده امنیتی عصر امروز اسرائیل علیه حزب الله لبنان را هم میتوان بزرگترین عملیات هدفمند برای ترور دسته جمعی و نیز پرتلفاتترین حمله چه سایبری چه خرابکارانه نامید؛ به این معنا که تاکنون سابقه نداشته است که در حملهای از این دست هزاران نفر به این شکل زخمی شوند.
به گفته وزیر بهداشت لبنان تاکنون 2750 نفر زخمی و 8 نفر دیگر از جمله یک دختربچه نیز کشتهاند. منابع دیگری هم تعداد مجروحان را بیش از 4 هزار نفر برآورده کردهاند. نظر به تصاویر منتشر شده در رسانهها و فضای مجازی، تقریبا همه کسانی که در لبنان از پیجر خاصی (که نوع آن فعلا مشخص نیست) استفاده میکردند، مشمول این حمله بزرگ قرار گرفتهاند.
این افراد هم به گفته وزیر کشور لبنان صرفا اعضای حزب الله نیستند، بلکه برخی شهروندان عادی از جمله برخی کارکنان مراکز درمانی نیز از سیستم ارتباطی پیجر استفاده میکنند. اما استفاده نیروهای حزب الله به علت امن بودن ارتباط از طریق این سیستمهای ارتباطی قدیمی بیشتر بوده است. زخمی شدن سفیر ایران به علت انفجار پیجر نشان میدهد که در سطوح مختلفی چه از جانب محافظان چه خود اشخاص از آن استفاده میشده است.
همچنین برخی منابع خبری از زخمی شدن تعدادی از نیروهای حزب الله در سوریه نیز بر اثر انفجار همین پیجرها خبر میدهند.
هنوز جزئیات این حمله پیچیده روشن نیست؛ این که واقعا این حادثه بزرگ ناشی از نفوذ و حمله سایبری بوده است یا یک خرابکاری. برخی منابع خبری آوردهاند که سیستمهای ارتباطی منفجر شده حاوی مواد منفجرهای بودهاند.
بنده متخصص حوزه سایبری نیستم، اما احتمال دوم بیشتر است و به نظر میرسد که پیجرهای وارداتی به لبنان که هنوز مشخص نیست از چه کشوری منتقل شدهاند، طی یک برنامهریزی پیچیده قبلی بمبگذاری شده و در لحظه مشخصی از راه دور منفجر شدهاند.
از این جهت عامل خرابکاری محتملتر است که اتفاقا در نوار غزه هم بعضا از سیستمهای ارتباطی بیسیمی استفاده میشود، اما تا به امروز نه در این جنگ نه در سالهای گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است و اگر منفجر کردن این ادوات ارتباطی کلاسیکی در این سطح گسترده از طریق حمله سایبری متمرکز و منفجر کردن باطری به این شکل امکانپذیر باشد که تا به امروز باید موارد زیادی از این دست در همین غزه اتفاق میافتاد.
اما اگر انفجار پیجرها واقعا به علت کار گذاشته شدن مواد منفجره از قبل بوده باشد، پس احتمال این که ادوات یا برنامهای در این دستگاهها برای شنود کار گذاشته شده باشد نیز وجود دارد. در صورت صحت آن، این پرسش کلیدی مطرح میشود که آیا اسرائیل از این طریق در طول جنگ کنونی، شبکه ارتباطی حزب الله را شنود میکرده است؟ این که آیا شناسایی مکان اقامت فواد شکر فرمانده عالی رتبه نظامی حزب الله پس از چند دهه تعقیب از این طریق رخ داده است؟ هچنین آیا شناسایی مکان و سپس ترور صالح العاروری معاون رئیس دفتر سیاسی حماس در بیروت در ژانویه گذشته با این مساله مرتبط است؟
آیا حمله پیشدستانهای که اسرائیل در حدود یک ماه قبل به مواضع حزب الله اندکی قبل از شروع حمله در پاسخ به ترور فرمانده خود انجام داد، معطوف به لو رفتن برنامه زمانی و عملیاتی این حمله از طریق شنود همین پیجرها بوده است؟
سوالات بیشمار دیگری نیز مطرح است؛ از جمله این که چه تعداد از نیروهای حزب الله به ویژه در پایگاهها و مواضع خود در خطوط درگیری در حمله امروز هدف این عملیات قرار گرفته و زخمی شدهاند؟ اگر این عدد بالا باشد و در کنار آن عمليات جایگزینی این سیستم ارتباطی هم میتواند توان رزمی حزب الله چه در پاسخ به این حمله چه مقابله با حمله گسترده نظامی تحت تاثیر خود قرار دهد. و این که تاکید اسرائیل بر انجام عملیات گسترده نظامی علیه حزب الله تا چه اندازه به این مساله مربوط است؟
اما در صورت صحت بمبگذاری قبلی در پیجرها، چگونگی اطلاع اسرائیل از تصمیم حزب الله برای خرید این محموله و سفارش آن از کشور مبدا نیز داستان دیگری است و نقش مزدوران آن را برجسته میکند.
اما ارتباط آمریکا با عملیاتی اینچنین پیچیده و بزرگ بعید است که صرفا در سطح اطلاع پیشینی از آن باشد و احتمال مشارکت نیز زیاد است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
عملیات گسترده و پیچیده امنیتی عصر امروز اسرائیل علیه حزب الله لبنان را هم میتوان بزرگترین عملیات هدفمند برای ترور دسته جمعی و نیز پرتلفاتترین حمله چه سایبری چه خرابکارانه نامید؛ به این معنا که تاکنون سابقه نداشته است که در حملهای از این دست هزاران نفر به این شکل زخمی شوند.
به گفته وزیر بهداشت لبنان تاکنون 2750 نفر زخمی و 8 نفر دیگر از جمله یک دختربچه نیز کشتهاند. منابع دیگری هم تعداد مجروحان را بیش از 4 هزار نفر برآورده کردهاند. نظر به تصاویر منتشر شده در رسانهها و فضای مجازی، تقریبا همه کسانی که در لبنان از پیجر خاصی (که نوع آن فعلا مشخص نیست) استفاده میکردند، مشمول این حمله بزرگ قرار گرفتهاند.
این افراد هم به گفته وزیر کشور لبنان صرفا اعضای حزب الله نیستند، بلکه برخی شهروندان عادی از جمله برخی کارکنان مراکز درمانی نیز از سیستم ارتباطی پیجر استفاده میکنند. اما استفاده نیروهای حزب الله به علت امن بودن ارتباط از طریق این سیستمهای ارتباطی قدیمی بیشتر بوده است. زخمی شدن سفیر ایران به علت انفجار پیجر نشان میدهد که در سطوح مختلفی چه از جانب محافظان چه خود اشخاص از آن استفاده میشده است.
همچنین برخی منابع خبری از زخمی شدن تعدادی از نیروهای حزب الله در سوریه نیز بر اثر انفجار همین پیجرها خبر میدهند.
هنوز جزئیات این حمله پیچیده روشن نیست؛ این که واقعا این حادثه بزرگ ناشی از نفوذ و حمله سایبری بوده است یا یک خرابکاری. برخی منابع خبری آوردهاند که سیستمهای ارتباطی منفجر شده حاوی مواد منفجرهای بودهاند.
بنده متخصص حوزه سایبری نیستم، اما احتمال دوم بیشتر است و به نظر میرسد که پیجرهای وارداتی به لبنان که هنوز مشخص نیست از چه کشوری منتقل شدهاند، طی یک برنامهریزی پیچیده قبلی بمبگذاری شده و در لحظه مشخصی از راه دور منفجر شدهاند.
از این جهت عامل خرابکاری محتملتر است که اتفاقا در نوار غزه هم بعضا از سیستمهای ارتباطی بیسیمی استفاده میشود، اما تا به امروز نه در این جنگ نه در سالهای گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است و اگر منفجر کردن این ادوات ارتباطی کلاسیکی در این سطح گسترده از طریق حمله سایبری متمرکز و منفجر کردن باطری به این شکل امکانپذیر باشد که تا به امروز باید موارد زیادی از این دست در همین غزه اتفاق میافتاد.
اما اگر انفجار پیجرها واقعا به علت کار گذاشته شدن مواد منفجره از قبل بوده باشد، پس احتمال این که ادوات یا برنامهای در این دستگاهها برای شنود کار گذاشته شده باشد نیز وجود دارد. در صورت صحت آن، این پرسش کلیدی مطرح میشود که آیا اسرائیل از این طریق در طول جنگ کنونی، شبکه ارتباطی حزب الله را شنود میکرده است؟ این که آیا شناسایی مکان اقامت فواد شکر فرمانده عالی رتبه نظامی حزب الله پس از چند دهه تعقیب از این طریق رخ داده است؟ هچنین آیا شناسایی مکان و سپس ترور صالح العاروری معاون رئیس دفتر سیاسی حماس در بیروت در ژانویه گذشته با این مساله مرتبط است؟
آیا حمله پیشدستانهای که اسرائیل در حدود یک ماه قبل به مواضع حزب الله اندکی قبل از شروع حمله در پاسخ به ترور فرمانده خود انجام داد، معطوف به لو رفتن برنامه زمانی و عملیاتی این حمله از طریق شنود همین پیجرها بوده است؟
سوالات بیشمار دیگری نیز مطرح است؛ از جمله این که چه تعداد از نیروهای حزب الله به ویژه در پایگاهها و مواضع خود در خطوط درگیری در حمله امروز هدف این عملیات قرار گرفته و زخمی شدهاند؟ اگر این عدد بالا باشد و در کنار آن عمليات جایگزینی این سیستم ارتباطی هم میتواند توان رزمی حزب الله چه در پاسخ به این حمله چه مقابله با حمله گسترده نظامی تحت تاثیر خود قرار دهد. و این که تاکید اسرائیل بر انجام عملیات گسترده نظامی علیه حزب الله تا چه اندازه به این مساله مربوط است؟
اما در صورت صحت بمبگذاری قبلی در پیجرها، چگونگی اطلاع اسرائیل از تصمیم حزب الله برای خرید این محموله و سفارش آن از کشور مبدا نیز داستان دیگری است و نقش مزدوران آن را برجسته میکند.
اما ارتباط آمریکا با عملیاتی اینچنین پیچیده و بزرگ بعید است که صرفا در سطح اطلاع پیشینی از آن باشد و احتمال مشارکت نیز زیاد است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺خرابکاری بیسابقه و چند نکته!
همه شواهد و قراین نشان میدهد که انفجار پیجرهای حزب الله در لبنان و سوریه یک خرابکاری گسترده بوده و موساد از قبل از تصمیم حزب الله برای تغییر سیستمهای ارتباطی و خرید این محموله اطلاع داشته است و قبل از رسیدن پیجرهای دارای نام تجاری شرکت تایوانی «Gold Apollo» به لبنان 20 گرم ماده منفجره در آنها کار گذاشته است.
وزارت اقتصاد تایوان اعلام کرده است که تغییرات در این دستگاهها ترجیحا پس از صادرات آنها رخ داده و هیچ گونه صادرات مستقیمی نیز به لبنان در کار نبوده است. با توجه به شرایط حساس لبنان، بعید هم هست که خود حزب الله از لبنان مستقیما درخواست خرید این محموله را داده باشد.
رئیس شرکت گلد آپولو هم گفته پیجرها را شرکت اروپایی «بی ای سی» که مجوز استفاده از نام تجاری گلد آپولو را داشته، ساخته است.
اکنون این پرسشها مطرح است که آیا واقعا پیجرها در مبدا و کارخانه با همکاری شرکت تایوانی یا اروپایی دست کاری شدهاند؟ یا این که پس از خروج از کارخانه و در مسیر این اتفاق افتاده است؟ و این که کجا؟ و در چه کشوری؟ و طرفهای غیر اسرائیلی دخیل در این ماجرا و سوالاتی دیگر.
به هر حال، عملیات دیروز یک عملیات ترکیبی خرابکاری، نفوذی و سایبری بوده است.
اما این کل داستان نیست. رسانه آمریکایی المانیتور نوشته است که قرار بود اسرائیل این سیستمها را در صورت شروع جنگی همه جانبه منفجر کند، اما آنچه باعث شد که تصمیم خود را تغییر دهد و دیروز اقدام به این کار کند، سوء ظن دو تن از نیروهای حزب الله نسبت به وجود یک شیء مشکوک در این پیجرها بوده است. اما اطلاع اسرائیل از مشکوک شدن دو نیروی حزب الله به پیجرها هم این گمانه را تقویت میکند که ممکن است اسرائیل در کنار مواد منفجره، ادوات شنود نیز کار گذاشته باشد که در یادداشت دیروز به آن اشاره شد.
پیجرها و جنگ گسترده
انفجار پیجرها در این سطح دست کمی از یک جنگ همه جانبه ندارد، اما شیوه تعامل اسرائیل پس از عملیات دیروز نشان میدهد که دستکم «فعلا» تصمیمی برای راه اندازی جنگ گسترده به معنای متعارف آن اتخاذ نکرده است. در یادداشت دیروز نیز گفته شد که عملیات گسترده نظامی که اسرائیل از برنامهریزی برای آن علیه حزب الله سخن میگوید، به معنای جنگ همه جانبه نیست و در لب مرز این جنگ است. نوع رفتار اسرائیل از دیروز هم موید این مساله است و در واقع اگر تصمیم به جنگ فراگیر بود، متعاقب انفجار پیجرها و وارد آوردن این شوک و ضربه امنیتی نظامی و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای حزب الله (یعنی خارج شدن آنها از قابلیت نظامی و عملیاتی) بهترین فرصت برای راهاندازی یک جنگ همه جانبه بود که سریعا با بمبارانهای گسترده و فراگیر شروع شود.
اما این اتفاق نیفتاد و در آینده نزدیک هم بعید است که این تصمیم اتخاذ شود؛ مگر این که تحولات میدانی خاصی آن را تحمیل کند و این امر هم بعید نیست.
با این حال، اما به نظر میرسد که عملیات گستردهای که اسرائیلیها از آن سخن میگویند و انتقال ثقل نظامی به شمال عملا شروع شده است و در روزها و هفتههای آتی حملات هوایی به احتمال زیاد شدت مییابد و وقوع یک حمله زمینی نیز در مرحلهای مشخص در آینده بعید نیست؛ اما احتمالا محدود بوده و بعید است وسیع باشد؛ بلکه عملیاتی زمینی در همان منطقه مرزی با هدف دور کردن نیروهای حزب الله خواهد بود.
اما دلیل این که اسرائیل همچنان از جنگ همه جانبهای علیه حزب الله در لبنان مشابه آنچه در غزه روی میدهد خودداری میکند، به نظر میرسد نگرانی از توانمندی موشکی حزب الله است که احتمالا فعلا مانع آن شده است که اسرائیل ابتدا به ساکن جنگ همه جانبهای به راه بیندازد. واقعیت هم این است که اگر این مانع نبود، تاکنون لبنان را با حملات هوایی سنگین شخم زده بود.
اما اسرائیل تلاش میکند با کمترین تلفات، کاربست موثرترین تاکتیکها و شیوههای عملیاتی و استفاده حداکثری از مزیتهای امنیتی خود، همان اهدافی را که در یک جنگ فراگیر تعریف میشود، در سطحی قابل قبول با عملیات ترکیبی گسترده نظامی و امنیتی و.. با هدف خلق معادلات بازدارنده جدید به دست آورد.
به همین علت نیز در همین عملیات گسترده در چارچوب انتقال ثقل نظامی به شمال، اگر هم دامنه آتش به شکل وسیعی تغییر کند، باز احتمالا بر همان منطقه جنوب لبنان متمرکز شود و از گسترش آن به بیروت پرهیز کند تا شهرهای بزرگ خود و در راس آنها تل آویو در دایره حملات موشکی احتمالی حزب الله قرار نگیرد و این گونه، این جنگ را با کمترین تلفات و هزینهها در این سطح پیش ببرد.
البته این وضعیت هم نشانگر آن است که توازن وحشت در سطحی مشخص به دلیل آسیب جدی وارد شده به بازدارندگی طرف لبنانی مختل شده است.
به هر حال دیروز صبح نیز قبل از انفجار پیجرها گفته شد تنش نظامی میان دو طرف رو به فزونی و گستردگی و دگرگونی است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
همه شواهد و قراین نشان میدهد که انفجار پیجرهای حزب الله در لبنان و سوریه یک خرابکاری گسترده بوده و موساد از قبل از تصمیم حزب الله برای تغییر سیستمهای ارتباطی و خرید این محموله اطلاع داشته است و قبل از رسیدن پیجرهای دارای نام تجاری شرکت تایوانی «Gold Apollo» به لبنان 20 گرم ماده منفجره در آنها کار گذاشته است.
وزارت اقتصاد تایوان اعلام کرده است که تغییرات در این دستگاهها ترجیحا پس از صادرات آنها رخ داده و هیچ گونه صادرات مستقیمی نیز به لبنان در کار نبوده است. با توجه به شرایط حساس لبنان، بعید هم هست که خود حزب الله از لبنان مستقیما درخواست خرید این محموله را داده باشد.
رئیس شرکت گلد آپولو هم گفته پیجرها را شرکت اروپایی «بی ای سی» که مجوز استفاده از نام تجاری گلد آپولو را داشته، ساخته است.
اکنون این پرسشها مطرح است که آیا واقعا پیجرها در مبدا و کارخانه با همکاری شرکت تایوانی یا اروپایی دست کاری شدهاند؟ یا این که پس از خروج از کارخانه و در مسیر این اتفاق افتاده است؟ و این که کجا؟ و در چه کشوری؟ و طرفهای غیر اسرائیلی دخیل در این ماجرا و سوالاتی دیگر.
به هر حال، عملیات دیروز یک عملیات ترکیبی خرابکاری، نفوذی و سایبری بوده است.
اما این کل داستان نیست. رسانه آمریکایی المانیتور نوشته است که قرار بود اسرائیل این سیستمها را در صورت شروع جنگی همه جانبه منفجر کند، اما آنچه باعث شد که تصمیم خود را تغییر دهد و دیروز اقدام به این کار کند، سوء ظن دو تن از نیروهای حزب الله نسبت به وجود یک شیء مشکوک در این پیجرها بوده است. اما اطلاع اسرائیل از مشکوک شدن دو نیروی حزب الله به پیجرها هم این گمانه را تقویت میکند که ممکن است اسرائیل در کنار مواد منفجره، ادوات شنود نیز کار گذاشته باشد که در یادداشت دیروز به آن اشاره شد.
پیجرها و جنگ گسترده
انفجار پیجرها در این سطح دست کمی از یک جنگ همه جانبه ندارد، اما شیوه تعامل اسرائیل پس از عملیات دیروز نشان میدهد که دستکم «فعلا» تصمیمی برای راه اندازی جنگ گسترده به معنای متعارف آن اتخاذ نکرده است. در یادداشت دیروز نیز گفته شد که عملیات گسترده نظامی که اسرائیل از برنامهریزی برای آن علیه حزب الله سخن میگوید، به معنای جنگ همه جانبه نیست و در لب مرز این جنگ است. نوع رفتار اسرائیل از دیروز هم موید این مساله است و در واقع اگر تصمیم به جنگ فراگیر بود، متعاقب انفجار پیجرها و وارد آوردن این شوک و ضربه امنیتی نظامی و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای حزب الله (یعنی خارج شدن آنها از قابلیت نظامی و عملیاتی) بهترین فرصت برای راهاندازی یک جنگ همه جانبه بود که سریعا با بمبارانهای گسترده و فراگیر شروع شود.
اما این اتفاق نیفتاد و در آینده نزدیک هم بعید است که این تصمیم اتخاذ شود؛ مگر این که تحولات میدانی خاصی آن را تحمیل کند و این امر هم بعید نیست.
با این حال، اما به نظر میرسد که عملیات گستردهای که اسرائیلیها از آن سخن میگویند و انتقال ثقل نظامی به شمال عملا شروع شده است و در روزها و هفتههای آتی حملات هوایی به احتمال زیاد شدت مییابد و وقوع یک حمله زمینی نیز در مرحلهای مشخص در آینده بعید نیست؛ اما احتمالا محدود بوده و بعید است وسیع باشد؛ بلکه عملیاتی زمینی در همان منطقه مرزی با هدف دور کردن نیروهای حزب الله خواهد بود.
اما دلیل این که اسرائیل همچنان از جنگ همه جانبهای علیه حزب الله در لبنان مشابه آنچه در غزه روی میدهد خودداری میکند، به نظر میرسد نگرانی از توانمندی موشکی حزب الله است که احتمالا فعلا مانع آن شده است که اسرائیل ابتدا به ساکن جنگ همه جانبهای به راه بیندازد. واقعیت هم این است که اگر این مانع نبود، تاکنون لبنان را با حملات هوایی سنگین شخم زده بود.
اما اسرائیل تلاش میکند با کمترین تلفات، کاربست موثرترین تاکتیکها و شیوههای عملیاتی و استفاده حداکثری از مزیتهای امنیتی خود، همان اهدافی را که در یک جنگ فراگیر تعریف میشود، در سطحی قابل قبول با عملیات ترکیبی گسترده نظامی و امنیتی و.. با هدف خلق معادلات بازدارنده جدید به دست آورد.
به همین علت نیز در همین عملیات گسترده در چارچوب انتقال ثقل نظامی به شمال، اگر هم دامنه آتش به شکل وسیعی تغییر کند، باز احتمالا بر همان منطقه جنوب لبنان متمرکز شود و از گسترش آن به بیروت پرهیز کند تا شهرهای بزرگ خود و در راس آنها تل آویو در دایره حملات موشکی احتمالی حزب الله قرار نگیرد و این گونه، این جنگ را با کمترین تلفات و هزینهها در این سطح پیش ببرد.
البته این وضعیت هم نشانگر آن است که توازن وحشت در سطحی مشخص به دلیل آسیب جدی وارد شده به بازدارندگی طرف لبنانی مختل شده است.
به هر حال دیروز صبح نیز قبل از انفجار پیجرها گفته شد تنش نظامی میان دو طرف رو به فزونی و گستردگی و دگرگونی است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺موج جدید انفجارها در لبنان!
24 ساعت بعد از عملیات امنیتی گسترده دیروز اسرائیل در لبنان و در حالی که ناظران منتظر سخنرانی فردای سید حسن نصر الله و اطلاع از واکنش او و چگونگی پاسخ حزب الله به این حادثه بودند، دقایقی قبل بیسیمهای دستی حزب الله از نوع واکی تاکی آیکوم منفجر شدند. به گفته وزارت بهداشت لبنان تاکنون 300 نفر در انفجارهای جدید زخمی و 9 نفر هم کشته شدهاند. این آمار هم اولیه و افزایشی است. این انفجارها در ضاحیه جنوبی بیروت، جنوب لبنان به ویژه صیدا و بقاع رخ داده است.
هر چند فعلا تعداد مجروحان این انفجارها در مقایسه با دیروز پایین است و علت نیز احتمالا استفاده کمتر از این نوع بی سیمها در مقایسه با دستگاههای پیجر است، اما حجم انفجارها شدیدتر بوده و از این رو شاید آمار قربانیان انفجارهای امروز بیشتر ولی آمار مجروحان کمتر از دیروز باشد.
انفجارهای امروز موجب آتش سوزی برخی خودروها و منازل مسکونی هم شده و علت آن هم ظاهرا حجم بزرگتر این نوع بیسیمها نسبت به دستگاههای پیجر است که به احتمال زیاد مواد منفجره بیشتری در آنها کار گذاشته شده است.
بنا به گزارش الجزیره، بیسیمهای منفجر شده هم صرفا در اختیار نیروهای حزب الله نبوده است، بلکه این نوع دستگاهها از جانب اورژانس در جنوب لبنان و همچنین نهادهای مدنی دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرد و محل کار یا منازل برخی کارکنان اوژانس منفجر شده است.
تکرار انفجار دستگاههای ارتباطی در لبنان ظرف 24 ساعت نشان میدهد که با خرابکاری و عملیات امنیتی زنجیرهای بسیار پیچیده و گسترده در لبنان مواجه هستیم که هدف اساسی آن نابودی شبکه ارتباطی حزب الله و به تبع آن از کار انداختن مرکز کنترل و فرماندهی نظامی آن در بحبوحه این جنگ است؛ اما در عین حال نیز این انفجارها به علت کاربرد این دستگاههای ارتباطی از جانب تعداد زیادی از نهادهای مدنی لبنان از جمله مراکز درمانی و اورژانس باعث نگرانی گسترده در لبنان شده و عملا سیستم اداری و خدماتی برخی نهادهای این کشور را مختل و با مشکل مواجه کرده و میکند.
انفجارهای زنجیرهای در شبکه ارتباطی حزب الله در این شرایط جنگی بسیار حساس، چالشها و مشکلات زیادی را فراروی آن در بازسازی ساماندهی مجدد این شبکه و کنترل پیامدهای آن قرار میدهد. هم اکنون هر نوع دستگاه ارتباطی در لبنان به عنوان یک تهدید امنیتی و مشکوک به کارگذاری مواد منفجره در آن است و همین خود ایجاد جایگزینی امن را به امری بسیار چالشی و زمانبر تبدیل میکند. همچنین این وضعیت امنیتی خطرناک و پیچیده، معمولا مولّد موجی از نگرانی و سوء ظن امنیتی نسبت به شبکه نفوذ و مزدوران است و همین خود بر چالشها و مشکلات میافزاید و غلبه سریع بر آنها را پیچیدهتر میکند.
این انفجارهای متوالی بیانگر این است که اسرائیل کلا در حال تغییر قواعد درگیری متعارف با حزب الله در یک سال اخیر بوده و وارد مرحلهای جدیدی شده و در این راستا هم باید منتظر اتفاقات سلسلهوار بعدی ماند.
به احتمال زیاد، اسرائیل در حال رصد و برآورد نتایج و تاثیرات این عملیاتها بر سیستم کنترل و فرماندهی و توان رزمی حزبالله برای اجرای پلانهای بعدی راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است. ساعات، روزها و هفتههای آینده سرنوشتساز است.
در این میان، اما حزب الله امروز با از سرگیری حملات موشکی خود در جنوب لبنان قبل از انفجارهای جدید و شلیک تعدادی کاتیوشا به پایگاه تیپ حرمون 810 احتمالا تلاش کرده است که این پیام را به اسرائیل برساند که انفجارهای دیروز تاثیری خاص بر توان رزمی آن نگذاشته است. با این حال، تاکید کرده است که این حملات در چارچوب واکنش به جنگ غزه است و پاسخی به انفجار پیجرها نیست. با وجود تهدیدهای امروز رئیس شورای اجرایی حزب الله، ناظران منتظر سخنرانی فردای دبیر کل حزب الله هستند. البته بعید هم نیست در نتیجه اتفاقات امروز به تعویق بیفتد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
24 ساعت بعد از عملیات امنیتی گسترده دیروز اسرائیل در لبنان و در حالی که ناظران منتظر سخنرانی فردای سید حسن نصر الله و اطلاع از واکنش او و چگونگی پاسخ حزب الله به این حادثه بودند، دقایقی قبل بیسیمهای دستی حزب الله از نوع واکی تاکی آیکوم منفجر شدند. به گفته وزارت بهداشت لبنان تاکنون 300 نفر در انفجارهای جدید زخمی و 9 نفر هم کشته شدهاند. این آمار هم اولیه و افزایشی است. این انفجارها در ضاحیه جنوبی بیروت، جنوب لبنان به ویژه صیدا و بقاع رخ داده است.
هر چند فعلا تعداد مجروحان این انفجارها در مقایسه با دیروز پایین است و علت نیز احتمالا استفاده کمتر از این نوع بی سیمها در مقایسه با دستگاههای پیجر است، اما حجم انفجارها شدیدتر بوده و از این رو شاید آمار قربانیان انفجارهای امروز بیشتر ولی آمار مجروحان کمتر از دیروز باشد.
انفجارهای امروز موجب آتش سوزی برخی خودروها و منازل مسکونی هم شده و علت آن هم ظاهرا حجم بزرگتر این نوع بیسیمها نسبت به دستگاههای پیجر است که به احتمال زیاد مواد منفجره بیشتری در آنها کار گذاشته شده است.
بنا به گزارش الجزیره، بیسیمهای منفجر شده هم صرفا در اختیار نیروهای حزب الله نبوده است، بلکه این نوع دستگاهها از جانب اورژانس در جنوب لبنان و همچنین نهادهای مدنی دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرد و محل کار یا منازل برخی کارکنان اوژانس منفجر شده است.
تکرار انفجار دستگاههای ارتباطی در لبنان ظرف 24 ساعت نشان میدهد که با خرابکاری و عملیات امنیتی زنجیرهای بسیار پیچیده و گسترده در لبنان مواجه هستیم که هدف اساسی آن نابودی شبکه ارتباطی حزب الله و به تبع آن از کار انداختن مرکز کنترل و فرماندهی نظامی آن در بحبوحه این جنگ است؛ اما در عین حال نیز این انفجارها به علت کاربرد این دستگاههای ارتباطی از جانب تعداد زیادی از نهادهای مدنی لبنان از جمله مراکز درمانی و اورژانس باعث نگرانی گسترده در لبنان شده و عملا سیستم اداری و خدماتی برخی نهادهای این کشور را مختل و با مشکل مواجه کرده و میکند.
انفجارهای زنجیرهای در شبکه ارتباطی حزب الله در این شرایط جنگی بسیار حساس، چالشها و مشکلات زیادی را فراروی آن در بازسازی ساماندهی مجدد این شبکه و کنترل پیامدهای آن قرار میدهد. هم اکنون هر نوع دستگاه ارتباطی در لبنان به عنوان یک تهدید امنیتی و مشکوک به کارگذاری مواد منفجره در آن است و همین خود ایجاد جایگزینی امن را به امری بسیار چالشی و زمانبر تبدیل میکند. همچنین این وضعیت امنیتی خطرناک و پیچیده، معمولا مولّد موجی از نگرانی و سوء ظن امنیتی نسبت به شبکه نفوذ و مزدوران است و همین خود بر چالشها و مشکلات میافزاید و غلبه سریع بر آنها را پیچیدهتر میکند.
این انفجارهای متوالی بیانگر این است که اسرائیل کلا در حال تغییر قواعد درگیری متعارف با حزب الله در یک سال اخیر بوده و وارد مرحلهای جدیدی شده و در این راستا هم باید منتظر اتفاقات سلسلهوار بعدی ماند.
به احتمال زیاد، اسرائیل در حال رصد و برآورد نتایج و تاثیرات این عملیاتها بر سیستم کنترل و فرماندهی و توان رزمی حزبالله برای اجرای پلانهای بعدی راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است. ساعات، روزها و هفتههای آینده سرنوشتساز است.
در این میان، اما حزب الله امروز با از سرگیری حملات موشکی خود در جنوب لبنان قبل از انفجارهای جدید و شلیک تعدادی کاتیوشا به پایگاه تیپ حرمون 810 احتمالا تلاش کرده است که این پیام را به اسرائیل برساند که انفجارهای دیروز تاثیری خاص بر توان رزمی آن نگذاشته است. با این حال، تاکید کرده است که این حملات در چارچوب واکنش به جنگ غزه است و پاسخی به انفجار پیجرها نیست. با وجود تهدیدهای امروز رئیس شورای اجرایی حزب الله، ناظران منتظر سخنرانی فردای دبیر کل حزب الله هستند. البته بعید هم نیست در نتیجه اتفاقات امروز به تعویق بیفتد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺جنگِ محدود امّا ...!
اسرائیل دیشب یک روز پس از شبیخون به زیر ساخت ارتباطی حزب الله، و بعد از سخنرانی سید حسن نصر الله موج سنگینی از حملات هوایی را در جنوب لبنان شروع کرد.
رهبر حزب الله ضمن توصیف انفجارهای سه شنبه و چهارشنبه به حملهای بیسابقه و ضربهای سنگین بر رد خواسته اسرائیل مبنی بر توقف حملات فرسایشی و قطع ارتباط با جبهه غزه برای بازگشت اسرائیلیها به شهرکهای خود در شمال تاکید کرد.
دبیر کل حزب الله هر چند انفجارها را نوعی اعلان جنگ خواند و بر آمادگی نیروهای خود تاکید کرد، اما سقف تهدیدات را تا سر حد کاربرد ادبیات جنگی بالا نبرد و کوتاه گفت که پاسخ به انفجارها «سخت و شدید» خواهد بود. این نشان میدهد که حزب الله همچنان تمایلی به وقوع جنگ فراگیر ندارد.
در مقابل نیز «تا این لحظه» حملات سنگین اسرائیل و ماهیت و جغرافیای اهداف نیز نشانگر شروع جنگی همه جانبه نیست. این حملات همچنان در همان جغرافیای درگیری یک سال اخیر و علیه اهداف نظامی حزب الله است.
با این حال، تشدید حملات و انفجارها خود نوعی جنگ است؛ اما همچنان جنگی محدود و بیانگر تحول کمّی در حملات است و تحولی کیفی به معنای حمله کلاسیک به زیرساختهای مدنی و کشتار غیرنظامیان مانند غزه و گسترش جغرافیای درگیری "هنوز" رخ نداده است.
آنچه تاکنون مانع این تحول کیفی شده، نگرانی اسرائیل از اقدام مشابه حزبالله در حمله گسترده به اهداف غیرنظامی و زیرساختهاست. احتمالا اسرائیل با این حملات هوایی سنگین میخواهد ابتدا آن مانع را بردارد و زیرساختهای موشکی حزب الله در منطقه جنوب را به شکل موثری از بین ببرد. سپس همان فاز تحول کیفی و راهبرد "سرزمین سوخته" را کلید بزند.
در این وضع، اگر حزبالله بتواند در همین ابتدای جنگ محدود، زیرساخت موشکی و پهپادی خود را حفظ و با حملات نامتعارف سنگین، خسارت جدی به شمال اسرائیل وارد کند، میتواند مانع اسرائیل در گذار به تحول کیفی از بیم تحولی مشابه در حملات طرف لبنانی شود. در غیر این صورت، میتوان انتظار پیشروی تدریجی و کیفی اسرائیل در حملات خود را داشت.
در برتری تکنولوژیک و نظامی اسرائیل شکی نیست. با همین برتری در جنگهای برق آسا در طول دهههای نخست تاسیس خود، ارتشهای عربی را در جنگهای کلاسیک و متعارف ضربه فنی و مجبور به ترک مخاصمه کرد.
پس از پایان عصر جنگهای کلاسیک اسرائیل، از دهه هشتاد میلادی نبردهای نامتقارن شروع شده که برتری تکنولوژی نظامی به تنهایی تعیین کننده و پایان دهنده به این نوع جنگها نیست که ابعاد فرسایشی درازدامنی پیدا کردهاند.نمونه آن جنگ غزه است که در آستانه یک سالگی است؛ اما هنوز ادامه دارد و به طولانیترین جنگ تاریخ اسرائیل و البته فرسایشی تبدیل شده و این برتری، نابودی طرف نامتعارف را رقم نزده؛ طرفی که نقطه قوت بنیادیاش در نامتعارف بودن است و استقبال سید حسن نصرالله از هر گونه حمله زمینی اسرائیل به لبنان نیز از این جهت است.
اما نقطه ضعفی که در طرفهای نامتعارف اسرائیل در غزه و جنوب لبنان از دو دهه قبل پدیدار شده، تبدیل شدن تدریجی حماس و حزب الله به حکمرانانی شبه دولتی است که آن هم مولود طبیعی سلطه بر جغرافیای مشخصی است و همین نیز ملاحظات و محاسبات متفاوتی را بر آنها تحمیل کرده است. البته اگر این سلطه ژئوگرافیک هم نبود، نمیتوانستند به این قدرت نامتعارف دست یابند. طوفان الاقصای حماس در واقع نوعی عبور از ملاحظات شبه دولتی بود؛ اما این محاسبات همچنان حزبالله را از کاربست جدی قدرت نامتعارف خود در جنگ کنونی بازداشته است. طرف مقابل هم با بهرهبرداری از این وضعیت و کاربست مزیتهای امنیتی و جنگافزاری خود، دستاوردهای «تاکتیکی» اخیر را رقم زده و از این طریق میخواهد معادلات و موازنهها را دگرگون کند.
با این حال، هر چه جنگ محدود اسرائیل در جبهه شمالی گسترش بیشتری یابد، حزب الله نیز دیر یا زود ناچار به عبور از آن ملاحظات و ورود به یک نبرد کاملا نامتعارف خواهد شد.
تجربه یک سال جنگ غزه نشان میدهد که این جنگ موجب تضعیف جدی توانمندیهای حکمرانی طرف نامتعارف شده؛ اما در پایان دادن به آن ناکام بوده و به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، به محض خروج نیروهای اسرائیلی از هر منطقه، نیروهای حماس در عرض ۱۵ دقیقه آن منطقه را دوباره به دست میگیرند. بن بست اصلی اسرائیل در غزه همین است که پس از یک سال جنگ، قادر به حذف حماس و ایجاد جایگزینی برای آن نیست. در جنوب لبنان هم این تجربه آسانتر قابل تکرار است.
در هر صورت، چه جنگ در جبهه شمالی محدود بماند چه به جنگی همه جانبه تبدیل شود، زیاد محتمل نیست که هدف تعریف شده در بازگرداندن ساکنان شهرکهای تخلیه شده محقق شود؛ مگر این که اسرائیل کل توان موشکی و پهپادی حزب الله را نابود کند که این امر نیز در سایه خطوط پشتیبانی حزب الله امکانپذیر نیست و بن بست جنگ تعمیق مییابد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
اسرائیل دیشب یک روز پس از شبیخون به زیر ساخت ارتباطی حزب الله، و بعد از سخنرانی سید حسن نصر الله موج سنگینی از حملات هوایی را در جنوب لبنان شروع کرد.
رهبر حزب الله ضمن توصیف انفجارهای سه شنبه و چهارشنبه به حملهای بیسابقه و ضربهای سنگین بر رد خواسته اسرائیل مبنی بر توقف حملات فرسایشی و قطع ارتباط با جبهه غزه برای بازگشت اسرائیلیها به شهرکهای خود در شمال تاکید کرد.
دبیر کل حزب الله هر چند انفجارها را نوعی اعلان جنگ خواند و بر آمادگی نیروهای خود تاکید کرد، اما سقف تهدیدات را تا سر حد کاربرد ادبیات جنگی بالا نبرد و کوتاه گفت که پاسخ به انفجارها «سخت و شدید» خواهد بود. این نشان میدهد که حزب الله همچنان تمایلی به وقوع جنگ فراگیر ندارد.
در مقابل نیز «تا این لحظه» حملات سنگین اسرائیل و ماهیت و جغرافیای اهداف نیز نشانگر شروع جنگی همه جانبه نیست. این حملات همچنان در همان جغرافیای درگیری یک سال اخیر و علیه اهداف نظامی حزب الله است.
با این حال، تشدید حملات و انفجارها خود نوعی جنگ است؛ اما همچنان جنگی محدود و بیانگر تحول کمّی در حملات است و تحولی کیفی به معنای حمله کلاسیک به زیرساختهای مدنی و کشتار غیرنظامیان مانند غزه و گسترش جغرافیای درگیری "هنوز" رخ نداده است.
آنچه تاکنون مانع این تحول کیفی شده، نگرانی اسرائیل از اقدام مشابه حزبالله در حمله گسترده به اهداف غیرنظامی و زیرساختهاست. احتمالا اسرائیل با این حملات هوایی سنگین میخواهد ابتدا آن مانع را بردارد و زیرساختهای موشکی حزب الله در منطقه جنوب را به شکل موثری از بین ببرد. سپس همان فاز تحول کیفی و راهبرد "سرزمین سوخته" را کلید بزند.
در این وضع، اگر حزبالله بتواند در همین ابتدای جنگ محدود، زیرساخت موشکی و پهپادی خود را حفظ و با حملات نامتعارف سنگین، خسارت جدی به شمال اسرائیل وارد کند، میتواند مانع اسرائیل در گذار به تحول کیفی از بیم تحولی مشابه در حملات طرف لبنانی شود. در غیر این صورت، میتوان انتظار پیشروی تدریجی و کیفی اسرائیل در حملات خود را داشت.
در برتری تکنولوژیک و نظامی اسرائیل شکی نیست. با همین برتری در جنگهای برق آسا در طول دهههای نخست تاسیس خود، ارتشهای عربی را در جنگهای کلاسیک و متعارف ضربه فنی و مجبور به ترک مخاصمه کرد.
پس از پایان عصر جنگهای کلاسیک اسرائیل، از دهه هشتاد میلادی نبردهای نامتقارن شروع شده که برتری تکنولوژی نظامی به تنهایی تعیین کننده و پایان دهنده به این نوع جنگها نیست که ابعاد فرسایشی درازدامنی پیدا کردهاند.نمونه آن جنگ غزه است که در آستانه یک سالگی است؛ اما هنوز ادامه دارد و به طولانیترین جنگ تاریخ اسرائیل و البته فرسایشی تبدیل شده و این برتری، نابودی طرف نامتعارف را رقم نزده؛ طرفی که نقطه قوت بنیادیاش در نامتعارف بودن است و استقبال سید حسن نصرالله از هر گونه حمله زمینی اسرائیل به لبنان نیز از این جهت است.
اما نقطه ضعفی که در طرفهای نامتعارف اسرائیل در غزه و جنوب لبنان از دو دهه قبل پدیدار شده، تبدیل شدن تدریجی حماس و حزب الله به حکمرانانی شبه دولتی است که آن هم مولود طبیعی سلطه بر جغرافیای مشخصی است و همین نیز ملاحظات و محاسبات متفاوتی را بر آنها تحمیل کرده است. البته اگر این سلطه ژئوگرافیک هم نبود، نمیتوانستند به این قدرت نامتعارف دست یابند. طوفان الاقصای حماس در واقع نوعی عبور از ملاحظات شبه دولتی بود؛ اما این محاسبات همچنان حزبالله را از کاربست جدی قدرت نامتعارف خود در جنگ کنونی بازداشته است. طرف مقابل هم با بهرهبرداری از این وضعیت و کاربست مزیتهای امنیتی و جنگافزاری خود، دستاوردهای «تاکتیکی» اخیر را رقم زده و از این طریق میخواهد معادلات و موازنهها را دگرگون کند.
با این حال، هر چه جنگ محدود اسرائیل در جبهه شمالی گسترش بیشتری یابد، حزب الله نیز دیر یا زود ناچار به عبور از آن ملاحظات و ورود به یک نبرد کاملا نامتعارف خواهد شد.
تجربه یک سال جنگ غزه نشان میدهد که این جنگ موجب تضعیف جدی توانمندیهای حکمرانی طرف نامتعارف شده؛ اما در پایان دادن به آن ناکام بوده و به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، به محض خروج نیروهای اسرائیلی از هر منطقه، نیروهای حماس در عرض ۱۵ دقیقه آن منطقه را دوباره به دست میگیرند. بن بست اصلی اسرائیل در غزه همین است که پس از یک سال جنگ، قادر به حذف حماس و ایجاد جایگزینی برای آن نیست. در جنوب لبنان هم این تجربه آسانتر قابل تکرار است.
در هر صورت، چه جنگ در جبهه شمالی محدود بماند چه به جنگی همه جانبه تبدیل شود، زیاد محتمل نیست که هدف تعریف شده در بازگرداندن ساکنان شهرکهای تخلیه شده محقق شود؛ مگر این که اسرائیل کل توان موشکی و پهپادی حزب الله را نابود کند که این امر نیز در سایه خطوط پشتیبانی حزب الله امکانپذیر نیست و بن بست جنگ تعمیق مییابد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺سومین ترور در بیروت!
اسرائیل امروز حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه حزبالله انجام داده که هدف آن ترور ابراهیم عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بوده است. هنوز حزبالله بیانیه رسمی درباره این حمله صادر نکرده است.
همچنین گفته میشود که فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله در جلسهای با تعدادی دیگر از فرماندهان نیروی الرضوان بوده که هدف این حمله قرار گرفته است.
هر چند حضور این تعداد فرمانده حزبالله در یک مکان واحد در این وضعیت جنگی و پس از انفجار پیجرها و بیسیمها یک اشتباه امنیتی بزرگ است، این پرسش کانونی نیز مطرح شده است که چرا از قبل ترتیبات امنیتی پیچیدهای برای چنین مواقعی همچون احداث تونلهای عمیق مانند غزه در ضاحیه برای چنین نشستهای حساسی لحاظ نشده است.
حمله امروز به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزبالله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و در صورت صحت ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزبالله است.
از این رو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزبالله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزبالله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد و نیز تاکیدی بر این است که پاسخ به دو ترور قبلی در سطحی بازدارنده برای جلوگیری از تکرار ترورها نبوده است.
مساله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزبالله را ترور کند و عماد مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق ترور شد، اما در جنگ غیر فراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تل آویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟
به نظر میرسد که حزبالله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیر قابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست. از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یک ساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با درک نگرانی طرف مقابل نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزبالله منتقل کند.
اکنون حزبالله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از این که با وضعیت پیش آمده تا چه اندازه چنین پاسخی هم اکنون میسر است، اما انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمام عیاری شود که حزبالله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید؛ در حالی که به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزبالله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال این که موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وا میداشت.
شرایط و لحظات خطیر و حساسی است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
اسرائیل امروز حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه حزبالله انجام داده که هدف آن ترور ابراهیم عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بوده است. هنوز حزبالله بیانیه رسمی درباره این حمله صادر نکرده است.
همچنین گفته میشود که فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله در جلسهای با تعدادی دیگر از فرماندهان نیروی الرضوان بوده که هدف این حمله قرار گرفته است.
هر چند حضور این تعداد فرمانده حزبالله در یک مکان واحد در این وضعیت جنگی و پس از انفجار پیجرها و بیسیمها یک اشتباه امنیتی بزرگ است، این پرسش کانونی نیز مطرح شده است که چرا از قبل ترتیبات امنیتی پیچیدهای برای چنین مواقعی همچون احداث تونلهای عمیق مانند غزه در ضاحیه برای چنین نشستهای حساسی لحاظ نشده است.
حمله امروز به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزبالله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و در صورت صحت ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزبالله است.
از این رو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزبالله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزبالله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد و نیز تاکیدی بر این است که پاسخ به دو ترور قبلی در سطحی بازدارنده برای جلوگیری از تکرار ترورها نبوده است.
مساله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزبالله را ترور کند و عماد مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق ترور شد، اما در جنگ غیر فراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تل آویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟
به نظر میرسد که حزبالله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیر قابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست. از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یک ساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با درک نگرانی طرف مقابل نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزبالله منتقل کند.
اکنون حزبالله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از این که با وضعیت پیش آمده تا چه اندازه چنین پاسخی هم اکنون میسر است، اما انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمام عیاری شود که حزبالله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید؛ در حالی که به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزبالله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال این که موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وا میداشت.
شرایط و لحظات خطیر و حساسی است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺برتری تکنولوژیک یا سمّی کردن چاه؟!
در این چند روز، شبیخون انفجار پیجرها و بیسیمها در لبنان در سه شنبه و چهارشنبه هفته گذشته، به برتری اسرائیل در فناوری و جنگ الکترونیک و غیره نسبت داده شده است. شکی در این نیست که اسرائیل در فناوری نظامی و امنیتی دست برتر را دارد و ماهیت جنگها نیز دگرگون شده است.
اما واقعیت این است که انفجار پیجرها و بیسیمها صرفا محصول برتری اسرائیل در فناوریهای پیشرفته و جنگ افزارهای نوین نبود. کارگذاری مواد منفجره در باطری این سیستمها (و احتمالا ادوات شنود و ...نیز) و منفجر کردن همزمان آنها به برخورداری از فناوری برتر و مهارت تکنولوژیک بالا نیاز ندارد، بلکه این امر در درجه نخست مولود وجود یک حفره و خلا امنیتی است؛ از چگونگی اطلاع اسرائیل از تصمیم حزب الله برای خرید این دستگاهها و سفارش خرید گرفته تا تحویل و توزیع و ...
بدون رخنه و نفوذ، کاربست صرف فناورهای نوین جنگ و هوش مصنوعی در ابعاد مختلف به ویژه در عملیاتهای امنیتی چندان موفقیت آمیز نیست و نتیجه آن بیشتر حملات و عملیاتهای کور خواهد بود. به عنوان مثال، رمز موفقیت عملیات اف 35 دیروز در ترور تعدادی از فرماندهان حزب الله اطلاعات دقیقی است که جاسوس یا جاسوسان از لبنان درباره این نشست سری به اسرائیل مخابره کردند و متعاقب آن، اسرائیل سریعا تصمیم گرفت و حمله انجام شد؛ بدون چنین اطلاعاتی این ترور نمیتوانست رخ دهد. در قضیه پیجرها و بیسیمها نیز مساله اساسی همین است و این خرابکاری گسترده در دستگاههای ارتباطی هم بدون نقش عامل سنتی و انسانی امکانپذیر نبود.
عامل دیگر وجود حد اعلایی از جسارت و قساوت اسرائیل است که میداند صرفا نیروهای حزب الله در لبنان از پیجرها استفاده نمیکنند، بلکه بعضا از دانشآموزان تا نیروهای امداد و درمان از آن به عنوان یک وسیله ارتباطی معمولی استفاده میکردند. با این حال، در آنها مواد منفجره کار گذاشت؛ مانند همان شیوههای سنتی ناجوانمردانه در برخی جنگهای تاریخ مثل سمی کردن آب چاه و مواد غذایی. البته واقعا این حضیض اخلاقی اسرائیل هم با این کشتار تاریخی «هدفمند» نوزادان و کودکان غزه جای شگفتی ندارد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
در این چند روز، شبیخون انفجار پیجرها و بیسیمها در لبنان در سه شنبه و چهارشنبه هفته گذشته، به برتری اسرائیل در فناوری و جنگ الکترونیک و غیره نسبت داده شده است. شکی در این نیست که اسرائیل در فناوری نظامی و امنیتی دست برتر را دارد و ماهیت جنگها نیز دگرگون شده است.
اما واقعیت این است که انفجار پیجرها و بیسیمها صرفا محصول برتری اسرائیل در فناوریهای پیشرفته و جنگ افزارهای نوین نبود. کارگذاری مواد منفجره در باطری این سیستمها (و احتمالا ادوات شنود و ...نیز) و منفجر کردن همزمان آنها به برخورداری از فناوری برتر و مهارت تکنولوژیک بالا نیاز ندارد، بلکه این امر در درجه نخست مولود وجود یک حفره و خلا امنیتی است؛ از چگونگی اطلاع اسرائیل از تصمیم حزب الله برای خرید این دستگاهها و سفارش خرید گرفته تا تحویل و توزیع و ...
بدون رخنه و نفوذ، کاربست صرف فناورهای نوین جنگ و هوش مصنوعی در ابعاد مختلف به ویژه در عملیاتهای امنیتی چندان موفقیت آمیز نیست و نتیجه آن بیشتر حملات و عملیاتهای کور خواهد بود. به عنوان مثال، رمز موفقیت عملیات اف 35 دیروز در ترور تعدادی از فرماندهان حزب الله اطلاعات دقیقی است که جاسوس یا جاسوسان از لبنان درباره این نشست سری به اسرائیل مخابره کردند و متعاقب آن، اسرائیل سریعا تصمیم گرفت و حمله انجام شد؛ بدون چنین اطلاعاتی این ترور نمیتوانست رخ دهد. در قضیه پیجرها و بیسیمها نیز مساله اساسی همین است و این خرابکاری گسترده در دستگاههای ارتباطی هم بدون نقش عامل سنتی و انسانی امکانپذیر نبود.
عامل دیگر وجود حد اعلایی از جسارت و قساوت اسرائیل است که میداند صرفا نیروهای حزب الله در لبنان از پیجرها استفاده نمیکنند، بلکه بعضا از دانشآموزان تا نیروهای امداد و درمان از آن به عنوان یک وسیله ارتباطی معمولی استفاده میکردند. با این حال، در آنها مواد منفجره کار گذاشت؛ مانند همان شیوههای سنتی ناجوانمردانه در برخی جنگهای تاریخ مثل سمی کردن آب چاه و مواد غذایی. البته واقعا این حضیض اخلاقی اسرائیل هم با این کشتار تاریخی «هدفمند» نوزادان و کودکان غزه جای شگفتی ندارد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari