برنامه امروز مدرسه طبیعت ساوان در پارک چیتگر☘☘
کارگاه:
درست کردن لواشک با آلو 😋
بازی ها :
_تکمیل کردن حوضچه اردک ها
_کفن و دفن یک قمری
_نقاشی و خطاطی
_به جستجوی خرگوش بودن
_بازی با اردک ها و کبک ها
_درست کردن آتش
_آب و گِل بازی
_کافی شاپ گِلی کودکان
_و.............
🌸🌼
#مدرسه_طبیعت_ساوان
#пяε
@Savan_Nature_School
کارگاه:
درست کردن لواشک با آلو 😋
بازی ها :
_تکمیل کردن حوضچه اردک ها
_کفن و دفن یک قمری
_نقاشی و خطاطی
_به جستجوی خرگوش بودن
_بازی با اردک ها و کبک ها
_درست کردن آتش
_آب و گِل بازی
_کافی شاپ گِلی کودکان
_و.............
🌸🌼
#مدرسه_طبیعت_ساوان
#пяε
@Savan_Nature_School
Forwarded from نوج🌱
آیا مدرسه طبیعت بازگشت به عقب و نوعی انسان گریزی ست؟
قبل از پاسخ، بیایید به این بیاندیشیم که چرا اساسا این سؤال در ذهن شکل می گیرد. موضوع ما موضوع "حس" است. حس به عنوان اولین و مهمترین سرمایه و آورده ای که کودک انسان هنگام تولد بدان مجهز است. بازگشت به طبیعت گریز از انسانیت نیست، بلکه اتفاقا بستری ست برای درک حس موجود در طبیعت و ازقضا راهی برای نزدیک شدن به جنبه های مهم و فراموش شده ی انسانیت. آن جنبه هایی که تنها با کشف ارتباط انسان با محیط قابل احیاست.
موضوع خیلی ساده است. و ای بسا چون ساده است، درک آن دشوار گشته: اساسا "هنر" کجا و چگونه در انسان شکل گرفت؟ اصولا "علم" چیست و چگونه اقسام گوناگونش کشف و ثبت شد؟ یکی بگوید "خلاقیت" کی و کجا و بر اساس چه ضروریاتی در انسان شکل گرفت؟ و همینطور دیگر جنبه های وجودی انسان. پاسخ همه ی این "کجا"ها آیا جایی جز "طبیعت" است؟ جواب تمام این "چگونه"ها آیا چیزی جز "ضرورت حل مسایل فی مابین انسان و محیط زندگی اش برای زنده ماندن و ادامه حیات نسلی" می باشد؟ پاسخ همه ی این "چیست"ها آیا غیر از "کشف ارتباط میان پدیده های حاضر در محیط پیرامونی انسان" است؟
در تمام گزاره های بالا، یکی از کلیدواژه ها "ارتباط" است. ارتباط انسان با محیط و با همسایگانش در محیط. راستی، وقتی صحبت از انسان می کنیم، داریم از کی حرف می زنیم؟ برای یافتن پاسخ این سؤال باید ورای حافظه کوتاه مدت تاریخ برویم. در حافظه بلندمدت تاریخ انسان، کِی دیده اید کودکان و نوجوانان را و به طور کلی انسان را گوشه ای جمع کنند و "علم"، "هنر"، "خلاقیت" و... یادشان بدهند؟! نکند فکر می کنیم اینی که ما هستیم با آنهایی که در حافظه بلندمدت تاریخ می بینیم خیلی فرق دارد؟! خیر. ما همانقدر "انسان"ایم که آنها. همان خصوصیات و همان امیال. همان تهاجم ها و همان انتقام ها. همان ترس ها و همان آرزوها. یک قلم اش را برایتان مثال بزنم: "جنگ"؛ این مفهوم آشنای تمام ادوار حیات. این نقطه تاریک و دردناک حافظه ی تاریخ بشر. آیا زرورق تمدن و فرهنگ توانسته این نقطه را پاک کند؟ کافیست همان جایی که در تاریخ ایستاده ایم، برگردیم و نگاهی به جهان قرن 21 بیاندازیم.
از این نقطه ی سیاه و دردناک تاریخ بگذریم و به دنبال کودکان در حافظه ی بلندمدت تاریخ انسان بگردیم. ببینیم آنها چگونه علم و هنر و خلاقیت و هرگونه مهارت جسمی و ذهنی دیگر را فرا می گرفته اند. کلاس و درس و مشق و معلمی می بینید؟ کِی و کجا می توانید آنها را ساعتهای متمادی در حال نشستن و گوش دادن بیابید؟ پس چه می بینید؟ آیا جز "تجربه ی دلخواهانه و آزادانه" و "ارتباط با محیط زندگی" می بینید؟
آری، اگر می خواهید بدانید این همه اختراع و اکتشاف و ابداع و فرهنگ چگونه به ما ارث رسیده، به دنبال ضریب هوشی دانشمندان و نوابغ نگردید، در جستجوی کودکان در حافظه ی بلندمدت تاریخ تکامل انسان باشید. آن معلم ازلی و ابدی را بازشناسید و بر دستانش بوسه زنید. هم او که همیشه به "ما" آموخت. هم او که دیری ست فرزندان این دیار با او غریبه اند: تجربه. و آن مدرسه ی محبوب و همیشگی را پیدا کنید و دیوارها را به احترامش بردارید تا فرزندانمان بعد از این تعطیلات طولانی به آن بازگردند: مدرسه طبیعت... مدرسه ی زندگی، مدرسه ای بی سقف و سطح و حد و حساب. هرکجا می خواهد باشد. جنگل، دریا، کویر، شهر، رودخانه. هرکجا که خاک است و آب است و درخت و رابطه. آری هرکجا که قفسی شکسته شده و چراغهای رابطه روشن اند.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
قبل از پاسخ، بیایید به این بیاندیشیم که چرا اساسا این سؤال در ذهن شکل می گیرد. موضوع ما موضوع "حس" است. حس به عنوان اولین و مهمترین سرمایه و آورده ای که کودک انسان هنگام تولد بدان مجهز است. بازگشت به طبیعت گریز از انسانیت نیست، بلکه اتفاقا بستری ست برای درک حس موجود در طبیعت و ازقضا راهی برای نزدیک شدن به جنبه های مهم و فراموش شده ی انسانیت. آن جنبه هایی که تنها با کشف ارتباط انسان با محیط قابل احیاست.
موضوع خیلی ساده است. و ای بسا چون ساده است، درک آن دشوار گشته: اساسا "هنر" کجا و چگونه در انسان شکل گرفت؟ اصولا "علم" چیست و چگونه اقسام گوناگونش کشف و ثبت شد؟ یکی بگوید "خلاقیت" کی و کجا و بر اساس چه ضروریاتی در انسان شکل گرفت؟ و همینطور دیگر جنبه های وجودی انسان. پاسخ همه ی این "کجا"ها آیا جایی جز "طبیعت" است؟ جواب تمام این "چگونه"ها آیا چیزی جز "ضرورت حل مسایل فی مابین انسان و محیط زندگی اش برای زنده ماندن و ادامه حیات نسلی" می باشد؟ پاسخ همه ی این "چیست"ها آیا غیر از "کشف ارتباط میان پدیده های حاضر در محیط پیرامونی انسان" است؟
در تمام گزاره های بالا، یکی از کلیدواژه ها "ارتباط" است. ارتباط انسان با محیط و با همسایگانش در محیط. راستی، وقتی صحبت از انسان می کنیم، داریم از کی حرف می زنیم؟ برای یافتن پاسخ این سؤال باید ورای حافظه کوتاه مدت تاریخ برویم. در حافظه بلندمدت تاریخ انسان، کِی دیده اید کودکان و نوجوانان را و به طور کلی انسان را گوشه ای جمع کنند و "علم"، "هنر"، "خلاقیت" و... یادشان بدهند؟! نکند فکر می کنیم اینی که ما هستیم با آنهایی که در حافظه بلندمدت تاریخ می بینیم خیلی فرق دارد؟! خیر. ما همانقدر "انسان"ایم که آنها. همان خصوصیات و همان امیال. همان تهاجم ها و همان انتقام ها. همان ترس ها و همان آرزوها. یک قلم اش را برایتان مثال بزنم: "جنگ"؛ این مفهوم آشنای تمام ادوار حیات. این نقطه تاریک و دردناک حافظه ی تاریخ بشر. آیا زرورق تمدن و فرهنگ توانسته این نقطه را پاک کند؟ کافیست همان جایی که در تاریخ ایستاده ایم، برگردیم و نگاهی به جهان قرن 21 بیاندازیم.
از این نقطه ی سیاه و دردناک تاریخ بگذریم و به دنبال کودکان در حافظه ی بلندمدت تاریخ انسان بگردیم. ببینیم آنها چگونه علم و هنر و خلاقیت و هرگونه مهارت جسمی و ذهنی دیگر را فرا می گرفته اند. کلاس و درس و مشق و معلمی می بینید؟ کِی و کجا می توانید آنها را ساعتهای متمادی در حال نشستن و گوش دادن بیابید؟ پس چه می بینید؟ آیا جز "تجربه ی دلخواهانه و آزادانه" و "ارتباط با محیط زندگی" می بینید؟
آری، اگر می خواهید بدانید این همه اختراع و اکتشاف و ابداع و فرهنگ چگونه به ما ارث رسیده، به دنبال ضریب هوشی دانشمندان و نوابغ نگردید، در جستجوی کودکان در حافظه ی بلندمدت تاریخ تکامل انسان باشید. آن معلم ازلی و ابدی را بازشناسید و بر دستانش بوسه زنید. هم او که همیشه به "ما" آموخت. هم او که دیری ست فرزندان این دیار با او غریبه اند: تجربه. و آن مدرسه ی محبوب و همیشگی را پیدا کنید و دیوارها را به احترامش بردارید تا فرزندانمان بعد از این تعطیلات طولانی به آن بازگردند: مدرسه طبیعت... مدرسه ی زندگی، مدرسه ای بی سقف و سطح و حد و حساب. هرکجا می خواهد باشد. جنگل، دریا، کویر، شهر، رودخانه. هرکجا که خاک است و آب است و درخت و رابطه. آری هرکجا که قفسی شکسته شده و چراغهای رابطه روشن اند.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
Forwarded from کوچار
منتظر دیدار شما عزیزان در غرفهی مدارس طبیعت هستیم.
یازدهمین نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران، سالن هجده
#مدرسه_طبیعت
@KoocharNatureSchool
یازدهمین نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران، سالن هجده
#مدرسه_طبیعت
@KoocharNatureSchool
به دو عکس پایین خوب نگاه کنید:
عکس سمت چپ کودکی من هست 2.5 ساله.
عکس سمت راست کودک من هست 2.5 ساله.
امروز که به عکس کودکی ام و تاریخ آن نگاه کردم ومتوجه همسنی اش با کودک امروز خودم شدم، وحشتزده شدم!
آخر اینجا من مرغی داشتم که دوستم بود و در باغی که داشتیم، آزادانه وقت می گذراندم و بازی می کردم، والدی تمام وقت بالای سرم نبود که مثل دوربین تمام رفتارهای من را نظاره کند و البته این لحظه ضبط شده و چه خوب ضبط شده که امروز تلنگری برای من و دیگران باشد...
در این عکس من با لیوان اسباب بازی قرمزم از جوی، آب میخوردم درحالی که لیوان بزرگ دیگری در دست داشتم تا با آن به مرغم آب بدهم، تلالؤ خورشید بر موهایم، آن را به رنگ مرغم ، حنایی کرده، گویی من نیز جزئی از طبیعت هستم.
و در عکس دیگر، کودک من دربهترین حالت ، در چهار دیواری خانه با اسباب بازیهایش بازی می کند و هیچ رفتاری از او بر من پوشیده نیست وهیچ نشانی از تجربه ی آزادانه در طبیعت در اینجا نیست.
امروز دلم برای کودکم سوخت...
برای تمام کودکان سرزمینم ،
که امروز در چهار دیواری آپارتمان ودوربین تمام وقت والدین اسیر شده اند.
ما که آزادانه کودکی کردیم، در حیاط، در باغ، در کوچه، اکنون شرایط زندگی ، نوع نگرش و رفتارهای ما، آزادی ،سرخوشی و خلاقیت حقیقی را از کودکان ستانده است.
"مدرسه ی طبیعت " امروزه پاسخی است به معضل چهاردیواری آپارتمان، تنهایی کودکان و نظاره ی تمام وقت والدین.
اما مدرسه طبیعت تنها یک مکان برای ساعتهایی خاص نیست.مدرسه طبیعت یک شیوه و مکتب است که باید از آن بیاموزیم ودر رویه رفتاری خودمان تغییراتی ایجاد کنیم.
ما امروز تبدیل به والدهایی امر ونهی کننده، برنامه ریز ومخل تجربه وحس کودکان شده ایم.
نسل ما که همیشه شکایت از اصرار والدهایمان برای دکتر ومهندس شدنمان می کنیم، اکنون به نحو دیگری خواسته های خود را به کودکان تحمیل می کنیم. ما فرصت تجربه کردن واشتباه کردن به کودک نمی دهیم.
ما فرصت فکرکردن وجواب پیداکردن به کودک نمی دهیم وهمیشه کاملترین پاسخها را دراختیار کودک قرار می دهیم.
ما فرصت خلوت کردن و نظاره نشدن به کودک نمی دهیم.
ما خانه،نظم و مقرراتش را به تجربه ی کودکمان ارجحیت می دهیم وبه بهانه خلاقیت و آموزش، تمام وقت کودک را با کلاس های متعدد پرمی کنیم وخلاقیتی که از درون خودش جاری است سرکوب می کنیم.
بیایید همگی به مکتب مدرسه طبیعت بپیوندیم و از آن حمایت کنیم، تجربه ی آزادانه ی کودکی را به کودکانمان بازگردانیم وحق کودک بودن را از آنها نستانیم.
زینب ولیان تسهیلگر
#مدرسه_طبیعت_چکاوه_شاهرود
@chakavenatureschool☘☘
http://s9.picofile.com/file/8318012592/IMG_20180129_160944_1.jpg
عکس سمت چپ کودکی من هست 2.5 ساله.
عکس سمت راست کودک من هست 2.5 ساله.
امروز که به عکس کودکی ام و تاریخ آن نگاه کردم ومتوجه همسنی اش با کودک امروز خودم شدم، وحشتزده شدم!
آخر اینجا من مرغی داشتم که دوستم بود و در باغی که داشتیم، آزادانه وقت می گذراندم و بازی می کردم، والدی تمام وقت بالای سرم نبود که مثل دوربین تمام رفتارهای من را نظاره کند و البته این لحظه ضبط شده و چه خوب ضبط شده که امروز تلنگری برای من و دیگران باشد...
در این عکس من با لیوان اسباب بازی قرمزم از جوی، آب میخوردم درحالی که لیوان بزرگ دیگری در دست داشتم تا با آن به مرغم آب بدهم، تلالؤ خورشید بر موهایم، آن را به رنگ مرغم ، حنایی کرده، گویی من نیز جزئی از طبیعت هستم.
و در عکس دیگر، کودک من دربهترین حالت ، در چهار دیواری خانه با اسباب بازیهایش بازی می کند و هیچ رفتاری از او بر من پوشیده نیست وهیچ نشانی از تجربه ی آزادانه در طبیعت در اینجا نیست.
امروز دلم برای کودکم سوخت...
برای تمام کودکان سرزمینم ،
که امروز در چهار دیواری آپارتمان ودوربین تمام وقت والدین اسیر شده اند.
ما که آزادانه کودکی کردیم، در حیاط، در باغ، در کوچه، اکنون شرایط زندگی ، نوع نگرش و رفتارهای ما، آزادی ،سرخوشی و خلاقیت حقیقی را از کودکان ستانده است.
"مدرسه ی طبیعت " امروزه پاسخی است به معضل چهاردیواری آپارتمان، تنهایی کودکان و نظاره ی تمام وقت والدین.
اما مدرسه طبیعت تنها یک مکان برای ساعتهایی خاص نیست.مدرسه طبیعت یک شیوه و مکتب است که باید از آن بیاموزیم ودر رویه رفتاری خودمان تغییراتی ایجاد کنیم.
ما امروز تبدیل به والدهایی امر ونهی کننده، برنامه ریز ومخل تجربه وحس کودکان شده ایم.
نسل ما که همیشه شکایت از اصرار والدهایمان برای دکتر ومهندس شدنمان می کنیم، اکنون به نحو دیگری خواسته های خود را به کودکان تحمیل می کنیم. ما فرصت تجربه کردن واشتباه کردن به کودک نمی دهیم.
ما فرصت فکرکردن وجواب پیداکردن به کودک نمی دهیم وهمیشه کاملترین پاسخها را دراختیار کودک قرار می دهیم.
ما فرصت خلوت کردن و نظاره نشدن به کودک نمی دهیم.
ما خانه،نظم و مقرراتش را به تجربه ی کودکمان ارجحیت می دهیم وبه بهانه خلاقیت و آموزش، تمام وقت کودک را با کلاس های متعدد پرمی کنیم وخلاقیتی که از درون خودش جاری است سرکوب می کنیم.
بیایید همگی به مکتب مدرسه طبیعت بپیوندیم و از آن حمایت کنیم، تجربه ی آزادانه ی کودکی را به کودکانمان بازگردانیم وحق کودک بودن را از آنها نستانیم.
زینب ولیان تسهیلگر
#مدرسه_طبیعت_چکاوه_شاهرود
@chakavenatureschool☘☘
http://s9.picofile.com/file/8318012592/IMG_20180129_160944_1.jpg
بخشی از یک گفتگو (3)
- شما فرزندتان را در کدام مدرسه ثبتنام میکنید؟
- من از زمانی که با #مدرسه_طبیعت آشنا شدم، اساساً تعریفم از مفهوم مدرسه تغییر کرد. کودک را به گونهای شناختم که همه جا و در همه حال، در کار یادگیری ست. در چنین نگاهی، ما نمیتوانیم مکان و زمان مطلق و معینی برای مدرسه تعریف کنیم. برای اویی که عین یک ماشین در حال یادگیری ست، مسخره است که بگوییم: ببین فقط بین ساعت 7 صبح تا 2 بعدازظهر و صرفاً در همین مکانی که تو را ثبت نام کردهایم می توانی درس یاد بگیری! او به این تعریف و تلقی ما از مدرسه اعتنایی نمیکند و تمام وقت با ابزارهای ذاتی یادگیریاش در حال کشف و شناخت است. درواقع برای او همه جا و هر لحظه مدرسه است.
بنابراین من معتقدم بایستی تعریفمان را از مدرسه به روز کنیم. مدرسه وسعتی دارد به مساحت شهر و مدتی دارد به درازای تمام شب ها و روزهای کودکی فرزندمان. مسؤلیت یادگیری فرزندانمان را به یک مکان مشخص در شهر واگذار نکرده، نام مدرسه به آن نداده و پرونده رشد و یادگیری آنها را به خیال خود نبندیم. اگر پدر و مادری هستیم، اتفاقاً مهمترین مسؤلیت ما، فراهم نمودن بستر یادگیری و رشد واقعی برای فرزندانمان است. باید بدانیم هر کجا که او را میبریم برایش مدرسه است. حالا این سؤال را از خود بپرسیم: آیا جامعه خبر دارد که مدرسه فرزندانش است؟ آیا شهر برای این رسالت بزرگ آماده است؟
✅پی نوشت:
اخیراً با نیایش - یکی از بچههای تیم نوجوانان مدرسه طبیعت نوج- برای واکسن سگ مدرسه، به کلینیک دامپزشکی رفتیم. او که علاقهی زیادی به حیوانات و دامپزشکی دارد، مسؤلیت رسیدگی به امور دامپزشکی حیوانات مدرسه را عهدهدار است. در لابی کلینیک منتظر بودیم تا نوبت به سگمان برسد. یکی از دامپزشکان کلینیک، که خانمی بود، آمد و روی نیمکت روبروی ما نشست و شروع کرد به وارسی کردن سگ ما. نیایش آرام به من گفت: «به نظرتون اشکالی نداره از ایشون درباره دامپزشکی سؤال کنم؟» گفتم: «نه به نظرم اشکالی نداره.»
🔸ببخشید، من میتونم یه مدت بیام اینجا برای کارآموزی؟ کار خاصی نمیکنم ها، فقط میخوام نگاه کنم. آخه من خیلی به دامپزشکی علاقه دارم. میخوام بدونم این علاقه صرفاً بخاطر علاقهم به حیووناست یا نه. و اینکه آیا میتونم از پس معاینه و جراحیشون بربیام.
🔹نمیدونم والا باید با مدیر کلینیک صحبت کنی. اما به نظر من خانمهای دامپزشک توی ایران آینده خوبی ندارن؛ نمیتونند درآمد خوبی داشته باشند. از من میشنوی یه پزشک پولدار شو و به حیوونا کمک کن اگه بهشون علاقه داری... تو بری دانشگاه همون ترم اول یه سگ زنده میارن جلوت و میگن بکشش. میتونی؟...
زیرچشمی به نیایش نگاه میکردم. چشمانش از حیرت گرد شده بود. نگاهی به من انداخت. سعی کردم با لبخندی به او کمک کنم تا خودش را جمع و جور کند. خانم دکتر به اتاق شستشو رفت و نیایش که حالا دیگر چشمانش کوچک شده و ابروهایش در هم رفته بودند آرام به من گفت: «این چی میگه؟ یعنی چی آخه؟ ولشکن من که به حرفهاش توجه نمیکنم. آخه من دوست دارم این رشته رو.» دوباره لبخندی زدم و گفتم: «نیایش، منم فکر میکنم بهتره توجه نکنی. تو کاملا مشخصه که عاشق دامپزشکی هستی و این مهمترین چیزه»
دلم میخواست به اتاقی بروم که خانم دکتر رفت و به او بگویم: هیچ میدانی در دورهای زندگی میکنیم که بچههایی که بدانند چه میخواهند و عاشق چه چیزی هستند، در اقلیتاند؟ هیچ میدانی در دورهی خشکسالی شور و انگیزه و عشق در بین نوجوانان زندگی میکنیم؟ آخر بین اینهمه نوجوان که از فرط بردگی آموزشی صورتهاشان مثل گچ سفید و بیروح است، حالا یکی هم پیدایش شده که روبروی شما نشسته و می گوید عاشق رشته شماست. آنوقت شما اینگونه او را به رگبار یخ و یأس و یاوه میگیرید؟ در دوره زمانهای که لبخند را بر صورت بچهها جراحی میکنند، یکی پیدایش شده که چشمانش برق میزند. آنوقت تو میگویی برو دنبال پول؟!
وقت آن است که جامعه از خود بپرسد چقدر برای اینکه مدرسه فرزندانش باشد، آماده است؟ چقدر برای مواجهه با پرسشها، کنجکاویها، علایق و رفتارهای ذاتی و طبیعی فرزندانش آمادگی دارد؟ من فکر می کنم این رسالت غایی تسهیلگران مدرسه طبیعت، به مثابه کنشگران اجتماعی است: مدرسه طبیعتی به وسعت یک شهر.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت
#مدرسه_طبیعتی_به_وسعت_یک_شهر
#مدرسه_طبیعت_برای_نوجوانان
@madresehtabiat
@natureschool
@noojnatureschool
@savan_nature_school
- شما فرزندتان را در کدام مدرسه ثبتنام میکنید؟
- من از زمانی که با #مدرسه_طبیعت آشنا شدم، اساساً تعریفم از مفهوم مدرسه تغییر کرد. کودک را به گونهای شناختم که همه جا و در همه حال، در کار یادگیری ست. در چنین نگاهی، ما نمیتوانیم مکان و زمان مطلق و معینی برای مدرسه تعریف کنیم. برای اویی که عین یک ماشین در حال یادگیری ست، مسخره است که بگوییم: ببین فقط بین ساعت 7 صبح تا 2 بعدازظهر و صرفاً در همین مکانی که تو را ثبت نام کردهایم می توانی درس یاد بگیری! او به این تعریف و تلقی ما از مدرسه اعتنایی نمیکند و تمام وقت با ابزارهای ذاتی یادگیریاش در حال کشف و شناخت است. درواقع برای او همه جا و هر لحظه مدرسه است.
بنابراین من معتقدم بایستی تعریفمان را از مدرسه به روز کنیم. مدرسه وسعتی دارد به مساحت شهر و مدتی دارد به درازای تمام شب ها و روزهای کودکی فرزندمان. مسؤلیت یادگیری فرزندانمان را به یک مکان مشخص در شهر واگذار نکرده، نام مدرسه به آن نداده و پرونده رشد و یادگیری آنها را به خیال خود نبندیم. اگر پدر و مادری هستیم، اتفاقاً مهمترین مسؤلیت ما، فراهم نمودن بستر یادگیری و رشد واقعی برای فرزندانمان است. باید بدانیم هر کجا که او را میبریم برایش مدرسه است. حالا این سؤال را از خود بپرسیم: آیا جامعه خبر دارد که مدرسه فرزندانش است؟ آیا شهر برای این رسالت بزرگ آماده است؟
✅پی نوشت:
اخیراً با نیایش - یکی از بچههای تیم نوجوانان مدرسه طبیعت نوج- برای واکسن سگ مدرسه، به کلینیک دامپزشکی رفتیم. او که علاقهی زیادی به حیوانات و دامپزشکی دارد، مسؤلیت رسیدگی به امور دامپزشکی حیوانات مدرسه را عهدهدار است. در لابی کلینیک منتظر بودیم تا نوبت به سگمان برسد. یکی از دامپزشکان کلینیک، که خانمی بود، آمد و روی نیمکت روبروی ما نشست و شروع کرد به وارسی کردن سگ ما. نیایش آرام به من گفت: «به نظرتون اشکالی نداره از ایشون درباره دامپزشکی سؤال کنم؟» گفتم: «نه به نظرم اشکالی نداره.»
🔸ببخشید، من میتونم یه مدت بیام اینجا برای کارآموزی؟ کار خاصی نمیکنم ها، فقط میخوام نگاه کنم. آخه من خیلی به دامپزشکی علاقه دارم. میخوام بدونم این علاقه صرفاً بخاطر علاقهم به حیووناست یا نه. و اینکه آیا میتونم از پس معاینه و جراحیشون بربیام.
🔹نمیدونم والا باید با مدیر کلینیک صحبت کنی. اما به نظر من خانمهای دامپزشک توی ایران آینده خوبی ندارن؛ نمیتونند درآمد خوبی داشته باشند. از من میشنوی یه پزشک پولدار شو و به حیوونا کمک کن اگه بهشون علاقه داری... تو بری دانشگاه همون ترم اول یه سگ زنده میارن جلوت و میگن بکشش. میتونی؟...
زیرچشمی به نیایش نگاه میکردم. چشمانش از حیرت گرد شده بود. نگاهی به من انداخت. سعی کردم با لبخندی به او کمک کنم تا خودش را جمع و جور کند. خانم دکتر به اتاق شستشو رفت و نیایش که حالا دیگر چشمانش کوچک شده و ابروهایش در هم رفته بودند آرام به من گفت: «این چی میگه؟ یعنی چی آخه؟ ولشکن من که به حرفهاش توجه نمیکنم. آخه من دوست دارم این رشته رو.» دوباره لبخندی زدم و گفتم: «نیایش، منم فکر میکنم بهتره توجه نکنی. تو کاملا مشخصه که عاشق دامپزشکی هستی و این مهمترین چیزه»
دلم میخواست به اتاقی بروم که خانم دکتر رفت و به او بگویم: هیچ میدانی در دورهای زندگی میکنیم که بچههایی که بدانند چه میخواهند و عاشق چه چیزی هستند، در اقلیتاند؟ هیچ میدانی در دورهی خشکسالی شور و انگیزه و عشق در بین نوجوانان زندگی میکنیم؟ آخر بین اینهمه نوجوان که از فرط بردگی آموزشی صورتهاشان مثل گچ سفید و بیروح است، حالا یکی هم پیدایش شده که روبروی شما نشسته و می گوید عاشق رشته شماست. آنوقت شما اینگونه او را به رگبار یخ و یأس و یاوه میگیرید؟ در دوره زمانهای که لبخند را بر صورت بچهها جراحی میکنند، یکی پیدایش شده که چشمانش برق میزند. آنوقت تو میگویی برو دنبال پول؟!
وقت آن است که جامعه از خود بپرسد چقدر برای اینکه مدرسه فرزندانش باشد، آماده است؟ چقدر برای مواجهه با پرسشها، کنجکاویها، علایق و رفتارهای ذاتی و طبیعی فرزندانش آمادگی دارد؟ من فکر می کنم این رسالت غایی تسهیلگران مدرسه طبیعت، به مثابه کنشگران اجتماعی است: مدرسه طبیعتی به وسعت یک شهر.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت
#مدرسه_طبیعتی_به_وسعت_یک_شهر
#مدرسه_طبیعت_برای_نوجوانان
@madresehtabiat
@natureschool
@noojnatureschool
@savan_nature_school
Forwarded from اتچ بات
خطاب به سازمان حفاظت محیط زیست، با احترام
آیا نوزادی که از سینهی مادرش کَنده شده و به اجبار از او دور شده باشد، در بزرگسالی از مادرش نگهداری و مراقبت خواهد کرد؟
بر اساس مطالعات زیست- روانشناسانه، انسان در دوران کودکی خود کاملا حسی- انگیزشی است. یعنی چه؟ یعنی هر محیط و پدیدهای که «حس» کودک را درگیر و هیجاناش را برانگیخته کند، او را به سمت خود کشانده یا از خود میراند و به طور کل ارتباطی حسی بین آن محیط و پدیده با کودک برقرار میشود و دیگر کودک نسبت به آن بیتفاوت و بیحس نیست. کودک ذاتاً نسبت به طبیعت گرایش دارد.
حالا همانطور که در دفتر کار یا در عرصههای طبیعی مشغول به خدمت هستید، اگر به اینترنت دسترسی دارید، جمعیت کودکان ایران را جستجو کنید. آمارها می گویند حدوداً سی درصد از جمعیت کشور زیر 18 سالاند. با تطبیق دادن با آمار دانشآموزان کشور، درمییابیم که حدوداً 18 میلیون از این جمعیت زیر 12 سالاند. یعنی طبق تعریف ملی، کودکاند.
حالا بیایید کودک را در دو فضا تصویر کنیم. تصویر اول او را در آپارتمان و نشسته مقابل تلویزیون، یا تبلت به دست در حال بازی نشان میدهد. و تصویر دوم او را در یک محیط طبیعی اطراف شهر، در حالیکه در میان دو ردیف درختان بلند بلوط و افرا در حال قدم زدن است، می نمایاند. به نظرتان کدام فضا محرکهای حسی- هیجانی بیشتری برای کودک در آستین دارد؟ آن فضایی که تا چشم کار میکند آسفالت و دیوار و ماشین و تنهایی است یا فضایی که پاییز و زمستان و بهار و تابستانش به راه است و خاک و آب و حیوان و حشرهاش سرجایشان هستند و آواز پرندگان و صدای باد و برگ اش همآوای خندههای کودکاند؟
اگر بپذیریم کودک در دورهای از رشد خود قرار دارد که برایش هر چیزی زمانی «وجود» دارد که حسی را در او به جریان بیاندازد، اگر قبول کنیم که او موجودی ست که بالذاته «مشغول» است و مستعد «بازی» و «کنجکاوی»، و برایش طبیعت صرفاٌ یک چشمانداز نبوده بلکه بستریست برای پروراندن حس و هیجاناتاش، ترجیح میدهید فرزند خود و آن 18 میلیون را را در کدام تصویر ببینید؟
آیا این را یک فرصت ارزشمند نمیدانید؟ حتی باشگاههای فوتبال هم برای خود تیمهای پایه در ردههای نونهالان، نوجوانان و جوانان دارند. مگر بخشی از رسالت آن سازمان، آموزش همگانی نیست؟ به اهمیت پشتوانهی نسلی که تردید ندارید؟ مگر محیط زیست و طبیعت ما در آینده نیاز به متخصص و پژوهشگر و محیطبان ندارد؟ از آن مهمتر، مگر شهروندان ما نبایستی امروز و آینده نسبت به محیط زیستشان احساس مسؤلیت و مراقبت داشته باشند؟ مگر اینها در حوزه عملکرد و وظایف سازمان حفاظت محیط زیست نیست؟ مگر میشود بدون عشق از چیزی محفاظت کرد؟ مگر میتوان با همایش و درس و دانشگاه جوانی که در کودکی از آغوش مادر محروم گشته را حافظ مادر کرد؟
چرا وقتی اینهمه اشتیاق و اراده و سرمایه اجتماعی برای گسترش مدرسه طبیعت در سراسر ایران وجود دارد، فرصت را مغتنم نمیشمارید و حمایت نمیکنید؟ منتظر چه هستید؟ میخواهید آن 18 میلیون شهروندی که تا مغز استخوان مستعد عاشق شدن به طبیعت و محیط زیست هستند را به حال خود رها کرده و در عین حال آینده این آب و خاک را به دست آنها بسپارید؟
پی نوشت: شاید تماشای چند ثانیه ی زیر، به شما در پاسخ به این پرسش ها کمک کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
آیا نوزادی که از سینهی مادرش کَنده شده و به اجبار از او دور شده باشد، در بزرگسالی از مادرش نگهداری و مراقبت خواهد کرد؟
بر اساس مطالعات زیست- روانشناسانه، انسان در دوران کودکی خود کاملا حسی- انگیزشی است. یعنی چه؟ یعنی هر محیط و پدیدهای که «حس» کودک را درگیر و هیجاناش را برانگیخته کند، او را به سمت خود کشانده یا از خود میراند و به طور کل ارتباطی حسی بین آن محیط و پدیده با کودک برقرار میشود و دیگر کودک نسبت به آن بیتفاوت و بیحس نیست. کودک ذاتاً نسبت به طبیعت گرایش دارد.
حالا همانطور که در دفتر کار یا در عرصههای طبیعی مشغول به خدمت هستید، اگر به اینترنت دسترسی دارید، جمعیت کودکان ایران را جستجو کنید. آمارها می گویند حدوداً سی درصد از جمعیت کشور زیر 18 سالاند. با تطبیق دادن با آمار دانشآموزان کشور، درمییابیم که حدوداً 18 میلیون از این جمعیت زیر 12 سالاند. یعنی طبق تعریف ملی، کودکاند.
حالا بیایید کودک را در دو فضا تصویر کنیم. تصویر اول او را در آپارتمان و نشسته مقابل تلویزیون، یا تبلت به دست در حال بازی نشان میدهد. و تصویر دوم او را در یک محیط طبیعی اطراف شهر، در حالیکه در میان دو ردیف درختان بلند بلوط و افرا در حال قدم زدن است، می نمایاند. به نظرتان کدام فضا محرکهای حسی- هیجانی بیشتری برای کودک در آستین دارد؟ آن فضایی که تا چشم کار میکند آسفالت و دیوار و ماشین و تنهایی است یا فضایی که پاییز و زمستان و بهار و تابستانش به راه است و خاک و آب و حیوان و حشرهاش سرجایشان هستند و آواز پرندگان و صدای باد و برگ اش همآوای خندههای کودکاند؟
اگر بپذیریم کودک در دورهای از رشد خود قرار دارد که برایش هر چیزی زمانی «وجود» دارد که حسی را در او به جریان بیاندازد، اگر قبول کنیم که او موجودی ست که بالذاته «مشغول» است و مستعد «بازی» و «کنجکاوی»، و برایش طبیعت صرفاٌ یک چشمانداز نبوده بلکه بستریست برای پروراندن حس و هیجاناتاش، ترجیح میدهید فرزند خود و آن 18 میلیون را را در کدام تصویر ببینید؟
آیا این را یک فرصت ارزشمند نمیدانید؟ حتی باشگاههای فوتبال هم برای خود تیمهای پایه در ردههای نونهالان، نوجوانان و جوانان دارند. مگر بخشی از رسالت آن سازمان، آموزش همگانی نیست؟ به اهمیت پشتوانهی نسلی که تردید ندارید؟ مگر محیط زیست و طبیعت ما در آینده نیاز به متخصص و پژوهشگر و محیطبان ندارد؟ از آن مهمتر، مگر شهروندان ما نبایستی امروز و آینده نسبت به محیط زیستشان احساس مسؤلیت و مراقبت داشته باشند؟ مگر اینها در حوزه عملکرد و وظایف سازمان حفاظت محیط زیست نیست؟ مگر میشود بدون عشق از چیزی محفاظت کرد؟ مگر میتوان با همایش و درس و دانشگاه جوانی که در کودکی از آغوش مادر محروم گشته را حافظ مادر کرد؟
چرا وقتی اینهمه اشتیاق و اراده و سرمایه اجتماعی برای گسترش مدرسه طبیعت در سراسر ایران وجود دارد، فرصت را مغتنم نمیشمارید و حمایت نمیکنید؟ منتظر چه هستید؟ میخواهید آن 18 میلیون شهروندی که تا مغز استخوان مستعد عاشق شدن به طبیعت و محیط زیست هستند را به حال خود رها کرده و در عین حال آینده این آب و خاک را به دست آنها بسپارید؟
پی نوشت: شاید تماشای چند ثانیه ی زیر، به شما در پاسخ به این پرسش ها کمک کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
Telegram
✅ عزم فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی برای حمایت از مدارس طبیعت و ترویج دوچرخهسواری!✅
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش، رییس فراکسیون خواستم برای تضمین آینده وطن از مکتب #مدرسه_طبیعت که اینک با بیمهری عیسی کلانتری در پردیسان روبرو شده و نیز از #ترویج_دوچرخهسواری و تغییر سبک زندگی ایرانیان، حمایت کند. ایشان ضمن حمایت تمامقد از این دو مطالبه، قول دادند تا این مهم را در قالب طرح در صحن بهارستان و با لحاظ عدم بار مالی برای دولت پیگیری کنند. حایز اهمیت آنکه هر دو طرح نهتنها بار مالی برای دولت ندارد، بلکه به کاهش چشمگیر هزینههای قوای مجریه و قضاییه در حوزه سلامتی شهروندان، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، کمتحرکی دانشآموزان، رفع کمبود ویتامین D، کاهش جرمخیزی و مهار تلفات انسانی در جنگ اعلامنشده بین محیطبانان و جنگلبانان از یکسو و متخلفین و شکارچیان از سوی دیگر منجرشده و افزون برآنها بیش از دومیلیون فرصت شغلی جدید هم میآفریند.
🔻از امروز شمارش معکوس برای تحقق #وعده_تابش شروع شد؛ بیاییم همه کمک کنیم تا این دو مطالبه با حمایت #قوه_مقننه محقق شده و گامی موثر در راستای #اقتصاد_مقاومتی، #سادهزیستی و تربیت مدیرانی کارآمد برای آینده ایران برداشته شود. بدینترتیب است که در شرایط تحریمهای ظالمانه ترامپ، میتوانیم سزاوارانه هم از مایملک محیطزیستی خود دفاع کرده و هم کیفیت زیستن در وطن را برای همه ایرانیان ارتقاء دهیم.
🇮🇷: https://t.me/darvishnameh
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش، رییس فراکسیون خواستم برای تضمین آینده وطن از مکتب #مدرسه_طبیعت که اینک با بیمهری عیسی کلانتری در پردیسان روبرو شده و نیز از #ترویج_دوچرخهسواری و تغییر سبک زندگی ایرانیان، حمایت کند. ایشان ضمن حمایت تمامقد از این دو مطالبه، قول دادند تا این مهم را در قالب طرح در صحن بهارستان و با لحاظ عدم بار مالی برای دولت پیگیری کنند. حایز اهمیت آنکه هر دو طرح نهتنها بار مالی برای دولت ندارد، بلکه به کاهش چشمگیر هزینههای قوای مجریه و قضاییه در حوزه سلامتی شهروندان، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، کمتحرکی دانشآموزان، رفع کمبود ویتامین D، کاهش جرمخیزی و مهار تلفات انسانی در جنگ اعلامنشده بین محیطبانان و جنگلبانان از یکسو و متخلفین و شکارچیان از سوی دیگر منجرشده و افزون برآنها بیش از دومیلیون فرصت شغلی جدید هم میآفریند.
🔻از امروز شمارش معکوس برای تحقق #وعده_تابش شروع شد؛ بیاییم همه کمک کنیم تا این دو مطالبه با حمایت #قوه_مقننه محقق شده و گامی موثر در راستای #اقتصاد_مقاومتی، #سادهزیستی و تربیت مدیرانی کارآمد برای آینده ایران برداشته شود. بدینترتیب است که در شرایط تحریمهای ظالمانه ترامپ، میتوانیم سزاوارانه هم از مایملک محیطزیستی خود دفاع کرده و هم کیفیت زیستن در وطن را برای همه ایرانیان ارتقاء دهیم.
🇮🇷: https://t.me/darvishnameh
Telegram
محمد درویش
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
Forwarded from محمد درویش
✅ دفاع تمامقد فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی از تداوم فعالیت مدارس طبیعت در ایران ✅
🇮🇷: @darvishnameh
✍ پیرو نشست ماه گذشته - ۱۶ مهر - با #محمدرضا_تابش و همکارانشان در فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی، امروز - ۲۸آبان ۹۷ - جلسه بسیار خوب و سازندهای در دفتر فراکسیون برگزار شد که نمایندگانی از دانشگاه، #بنیاد_کودکوطبیعت و سازمان حفاظت محیطزیست هم حضور داشتند. در جمعبندی این نشست، رییس فراکسیون محیطزیست ضمن قدردانی از زحماتی که تاکنون بنیانگذاران #مدرسه_طبیعت کشیدهاند، اعلام کرد از همه ابزارهای قانونی خود استفاده میکند تا نخست فعالیت مدارس طبیعت موجود با حمایت سازمان حفاظت محیطزیست ادامه یابد و در گام بعدی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میخواهد تا با حضور همه گروداران، سازوکارِ قانونیکردنِ این مکتب تربیتی ارزشمند را تبیین و ارایه دهد.
🔻گفته بودم که یا راهی خواهیم یافت و یا خواهیم ساخت. این مدارس طبیعت است که به نسل آینده وطن، مهارت زندگی، کار گروهی و عشق به طبیعت را نمیآموزد، بلکه یاد میدهد! آن هم نه با حرف، بل با فراهمکردنِ امکان مشاهده بیواسطه و آزادانه مواهب طبیعی سرزمین مادری ...
🍀منتظر خبرهایی خوشتر باشید🍀
https://t.me/darvishnameh/7748
🇮🇷: @darvishnameh
✍ پیرو نشست ماه گذشته - ۱۶ مهر - با #محمدرضا_تابش و همکارانشان در فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی، امروز - ۲۸آبان ۹۷ - جلسه بسیار خوب و سازندهای در دفتر فراکسیون برگزار شد که نمایندگانی از دانشگاه، #بنیاد_کودکوطبیعت و سازمان حفاظت محیطزیست هم حضور داشتند. در جمعبندی این نشست، رییس فراکسیون محیطزیست ضمن قدردانی از زحماتی که تاکنون بنیانگذاران #مدرسه_طبیعت کشیدهاند، اعلام کرد از همه ابزارهای قانونی خود استفاده میکند تا نخست فعالیت مدارس طبیعت موجود با حمایت سازمان حفاظت محیطزیست ادامه یابد و در گام بعدی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میخواهد تا با حضور همه گروداران، سازوکارِ قانونیکردنِ این مکتب تربیتی ارزشمند را تبیین و ارایه دهد.
🔻گفته بودم که یا راهی خواهیم یافت و یا خواهیم ساخت. این مدارس طبیعت است که به نسل آینده وطن، مهارت زندگی، کار گروهی و عشق به طبیعت را نمیآموزد، بلکه یاد میدهد! آن هم نه با حرف، بل با فراهمکردنِ امکان مشاهده بیواسطه و آزادانه مواهب طبیعی سرزمین مادری ...
🍀منتظر خبرهایی خوشتر باشید🍀
https://t.me/darvishnameh/7748
Telegram
محمد درویش
✅ عزم فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی برای حمایت از مدارس طبیعت و ترویج دوچرخهسواری! ✅
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش،…
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش،…