سرخط
9.36K subscribers
21.7K photos
16.7K videos
346 files
1.21K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
زنده باد حق تعیین سرنوشت ملت‌های ستمدیده!

این روزها بازار ائتلاف نیروهای نیابتی برای #مصادره‌ی_انقلاب و محروم کردن مردم ایران از دخالت مستقیم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه گرم است. ما این نوع ائتلاف‌ها را چیزی جز «تجمع دزدها برای غارت ایران و ائتلاف بر سَر ناکام گذاشتن دستاوردهای انقلاب» نمیدانیم. این نیروهای #فرصت‌طلب در همه جا بر حفظ تمامیت ارضی کشور و حفظ حاکمیت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران تأکید می‌کنند. نئوفاشیست‌های سلطنت و راست‌گرایان تحت نام وحدت و یک ملت (اُمت) واحد -یک دین واحد، یک ایدئولوژی واحد، یک زبان واحد، یک جنسیت غالب- هر گونه کثرت قومیتی-ملیتی و حقوق دمکراتیک اکثریت مردم ایران را ناچیز و کم‌بها می‌شمارند و می‌خواهند به صورت شبان-رمگی بر مردم یا به عبارتی دیگر بر #رعیت ها حکمرانی کنند. سوال اینجاست، آیا در صورت به قدرت رسیدن این #ائتلاف_ضد_مردمی که ناسیونالیسم عظمت‌طلب ایرانی را نمایندگی می‌کند بار دیگر خواست دمکراتیک و برحقِ ملت‌های تحت ستم برای تعیین سرنوشت خویش با محاصره‌ی اقتصادی، سرکوب، لشکرکشی نظامی و کشتار مردم روبرو نخواهد شد؟
#اپوزسیون_راست_مرکزگرا با زیر پا گذاشتن «حق ملل در تعیین سرنوشت خویش» عملا حقوق دمکراتیک ملل ستمدیده را زیر پا می‌گذارد و همان اصول نیم‌بند دمکراسی بورژوایی را هم به نفع تداوم یکصدسال #دیکتاتوری_پهلوی و #استبداد_رژیم_اسلامی گردن می‌زند. ما فراموش نمی‌کنیم که جمهوری اسلامی هم با اسمِ رمزِ «تجزیه طلبی» خیابان‌های #جوانرود و #بوکان را غرقِ خون کرد و #جمعه‌ی_خونین_زاهدان را رقم زد. اکنون، نقاب از چهره‌ی رهبرانِ احزابِ #ناسیونالیسم_کورد نیز افتاده است، آنها حاضرند گدامنشانه مسئله‌ی رفع ستم ملی و حق تعیین سرنوشت مردم کوردستان را در ازای کسب تکه‌ای از کیک قدرت قربانی کنند. آقایان سراسیمه در رقابت برای رفتن به زیرِ پرچمِ #تمامیت_خواهی و ائتلافِ خودکامگان از یکدیگر سبقت می‌گیرند تا از قافله‌ی تقسیم قدرت از بالای سَر مردم جا نمانند. عالیجنابان بورژوا با هدف #سهم_خواهی از مرتجعینِ مرکزگرا کلِ مبارزات و جانفشانی‌های #مردم_کوردستان را لگدمال می‌کنند و نانشان را به #خون_جانباختگان می‌زنند. تمام تلاش فرصت‌طلبان بر سر آن است که خود را رهبران خود‌خوانده‌ی کردستان جا بزنند و ضمن نشستن بر میز مذاکره -بخوانید معامله- بجای مردم تصمیم بگیرند و مبارزات زنان و‌ مردان شهرهای کردستان را با چند کرسی در مجلس ستمگران تاخت بزنند. «شتر در خواب بیند پنبه دانه!» در مقابل، ما خواهان حاکمیت مستقیم زنان و مردان مبارز و مردم ستمدیده بر سرنوشت جامعه هستیم و از گسترش دمکراسی در همه‌ی عرصه‌ها و ضمانتِ تمام و کمالِ حقوقِ توده‌های ستمدیده با پرچم #دمکراسی_کارگری دفاع می‌کنیم.
برچیدن ستم بر مبنای ملیت یکی از ملزومات #همزیستی_برابری‌خواهانه و پایان دادن به تبعیض بر اساس مرکز-پیرامون است. مسکوت گذاشتن یا نادیده گرفتن هر شکلی از ستم در جامعه‌ی طبقاتی موجب تفرقه در صفوف زحمتکشان و ستمدیدگان خواهد شد. تنها از طریق دفاع پیگیر از تمامی حقوق دمکراتیک توده‌های ستمدیده است که راه برای وحدت راستین کارگران و‌ اکثریت مردم ایران در راستای سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه‌داری و استقرار #حاکمیت_شوراهای_مردمی هموار می‌شود. رفقای انقلابی ما در #مهاباد، #تبریز و #بلوچستان بارها شعار سر دادند که همبستگی و مبارزه‌ی متحدِ مردمِ زحمتکش برای #رفع_ستم_ملی یکی از ارکان مهم تحقق آرمانِ #آزادی_و_برابری است: کورد، بلوچ، آذری/آزادی، برابری

زنده باد همبستگی ملتهای تحت ستم
زنده باد سوسیالیسم
جمعی از جوانان انقلابی محلات مریوان
1 بهمن  1401
#زن_زندگی_آزادی
#تجمع_دزدها
#سازماندهی_شبکه‌ای
#تشکل_سازمان_چاره‌ی_زحمتکشان
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان
#مرگ_بر_طالبان_چه__کابل_چه_تهران
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_و_برابری
#مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر

@JavananeEnghlabe
Forwarded from نقد
▫️ ژانوس مدرن

نوشته‌ی: تام نیرن
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

5 فوریه 2023

🔸 نظریه‌ی ناسیونالیسم نشان از ناکامی تاریخی بزرگ مارکسیسم دارد. مارکسیسم ناکامی‌های دیگری نیز داشته که برخی از آن‌ها بیش‌تر بررسی شده است: کمبودهای مارکسیسم درباره‌ی امپریالیسم، دولت، گرایش نزولی نرخ سود و بینوایی فزاینده‌ی توده‌ها بی‌گمان میدان‌های نبردی قدیمی هستند. اما هیچ‌یک از این‌ کمبودها به اندازه‌ی معضل ناسیونالیسم چه در نظریه و چه در پراتیک سیاسی مهم و بنیادی نبوده‌اند. در واقع، سایر سنت‌های اندیشه‌ی غربی نیز بهتر عمل نکرده‌اند. ایده‌آلیسم، تاریخ‌باوری آلمانی، لیبرالیسم، داروینیسم اجتماعی و جامعه‌شناسی مدرن نیز در این زمینه به همان اندازه‌ی مارکسیسم به زانو در آمده‌اند. اما این نمی‌تواند تسلای خاطری برای مارکسیست‌ها باشد. ادعاهای علمی و اهمیت سیاسی ایده‌های مارکسیست‌ها بسیار بزرگ‌تر از چنین رقبایی‌ است و ناگزیر احساس می‌کنیم که آن‌ها می‌بایست از پس این پدیده‌ی مرکزی و گریزناپذیر تاریخ مدرن برمی‌آمدند.

🔸 اگر باور داشته باشیم که این «ناکامی» اساساً ناکامی مفهومی و سوبژکتیو است، وسوسه می‌شویم که دست مساعدت گذشته‌نگر را وام بگیریم. این رویه با قدرت تمام به وجه‌ عبادی مارکسیست‌ها متوسل می‌شود...اما احترام واقعی به پیشینیان ‌ما این است که بی‌فایده‌گی این مناسک و شعایر را به رسمیت بشناسیم. «ناکامی» آن‌ها ابداً مفهومی یا سوبژکتیو نبود. هیچ میزان کپی‌کاری این ناکامی را جبران نمی‌کند. واقعیت این است که اگر آنان نتوانستند نظریه‌ا‌ی نسبتاً خوب درباره‌ی ناسیونالیسم تدوین کنند، کس‌ دیگری هم نمی‌توانست یا نکرد. توسعه‌ی تاریخی در آن زمان مصالح لازم را برای تدوین چنین «نظریه‌ای» پدید نیاورده بود. زمان برای آن نظریه یا برای آن‌ها مساعد نبود. زمان حتی برای دو نسل دیگرِ ترومای بعد از ۱۹۱۴ مساعد نبود. هرگز چیز رسوایی‌آوری در این واقعیت برای ماتریالیسم تاریخی نیست، گرچه طبعاً برای «مارکسیسم» به معنای چشم‌ خدا (God’s-eye) مهلک است.

🔸 از سویی، به زحمت می‌توان مانع از آن شد که ناسیونالیسم هم‌چون پدیده‌ا‌ی مطلوبی، بسان نیرویی اخلاقی و از لحاظ سیاسی مثبت در تاریخ مدرن، جلوه‌گر نشود. ناسیونالیسمْ ایدئولوژی کشورهای ضعیف و کم‌تر توسعه‌یافته در مبارزه برای آزادی خود از ستم بیگانه بوده است. به این معنا ناسیونالیسم از زمان جنگ‌های یونان و لاتینی- آمریکایی تا پیکار متأخر در هندوچینْ جنبه‌ای از پیشرفت به نظر می‌رسد. اما از سوی دیگر به خوبی می‌دانیم که این اصطلاح به نحو نمونه‌واری به تاریخ فاشیسم ایتالیا و دولت نظامی ژاپن در دهه‌ی ۱۹۳۰، به فعالیت‌ها و شخصیت‌های ژنرال دوگل، ژنرال امین و شاه ایران نیز اطلاق می‌شود.

🔸 وظیفه‌ی نظریه‌ی ناسیونالیسم ــ متفاوت و متمایز از ترفندی برای زیستی تناقض‌مند ــ باید هر دو شاخه‌ی این دوراهه را شامل شود. این نظریه باید پدیده را در کل ببیند، به نحوی که بر فراز این سویه‌های «ایجابی» و «سلبی» سربرفرازد. فقط به این طریق می‌توان امیدوار بود که از چشم‌اندازی غالباً اخلاقی‌ درباره‌ی آن می‌گریزیم و دست‌کم به دیدگاه تاریخی بهتر و بی‌طرفانه‌تری از آن برسیم. نمی‌گویم نظریه‌ای «علمی» چرا که این اصطلاح دستخوش سوءاستفاده‌های ایدئولوژیک فراوانی بوده است. بنابراین لازم است این پدیده را در چارچوب تبیینی بزرگ‌تری قرار دهیم، چارچوبی که از این تناقض‌ها سر درمی‌آورد.

🔹 در این مقاله می‌خوانیم:

▪️ ایده‌های متداول ناسیونالیسم
▪️ بیماری‌های توسعه
▪️ فانتزی مام‌شهری
▪️ توسل ضروری به پوپولیسم
▪️ نظریه‌ی ضدامپریالیستی
▪️ ناسیونالیسم و امر خردستیز
▪️ ناآگاهی جمعی
▪️ پیروزی‌های ملت بر طبقه
▪️ تضاد مسلط
▪️ ناسیونالیسم و فلسفه
▪️ فرشته‌ی تاریخ

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3oA


#تام_نیرن #حسن_مرتضوی
#ناسیونالیسم
#مارکسیسم‏ ‏


👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
Forwarded from نقد
▫️ رد یا پذیرش ناسیونالیسم
▫️ بحثی درباره‌ی مبارزات مارکس و انگلس با
ناسیونالیسم در دهه‌های 1840 تا 1880

29 مارس 2022

نوشته‌ی: میخال کاسپرژاک
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

🔸 رابطه‌ی مارکسیسم و ناسیونالیسم آشفته است. مارکسیسم ضمن آن‌که از لحاظ نظری می‌کوشید تا ناسیونالیسم را هم‌چون محصول گذرای سرمایه‌داری رد کند، در عمل اغلب از جاذبه‌اش بهره‌برداری و از مجموعه‌ی گسترده‌ی نهادی ناسیونالیسم استفاده کرده است. گفت‌وشنود دشوار و پردست‌اندازِ این دو پیکربندی ایدئولوژیک تا حد زیادی ریشه در کارل مارکس و فردریش انگلس دارد که از ارائه‌ی اظهارنظری قطعی در‌باره‌ی مسئله‌ی ملیّت غفلت کردند. مقاله‌ی کنونی سیر تحول مفهوم‌بندی مسئله‌ی ملیّت را از نظر مارکسیسم دنبال می‌کند: تغییری آهسته از رد آشکار ناسیونالیسم به پذیرش ویژگی‌های ترقی‌خواهانه و پیچیدگی‌ها، گونه‌گونی‌ها و تأثیرات آن. ما در این مقاله به بازارزیابی دیدگاه‌های مارکس و انگلس درباره‌ی مسئله‌ی ملیّت می‌پردازیم که از انکار صریح تا پذیرش و کاربرد محدودِ آن گسترده است. این مطالعه پس از شناسایی عواملی که درک آنان را از مسئله‌ی ملیّت شکل داد، تحلیلی را از تکامل این نگرش‌ها از دهه‌ی 1840 تا 1860 ارائه می‌دهد. هدف ما این است که نشان دهیم چگونه احکام نظری مارکس و انگلس به تمایلشان برای کنش‌گری آغشته بود. نظراتشان انعطاف‌ناپذیر نبود، بلکه در واکنش به شرایط متغیر در اواسط سده‌ی نوزدهم تکامل یافت.

🔸 آیا مارکس و انگلس بسیاری از پیچیدگی‌های ناسیونالیسم را درک کردند؟ مسلماً آنان نیز مانند اغلب معاصران روشنفکرشان این پیچیدگی‌ها را درک نکردند. با این همه، چنان‌که در ادامه‌ی مطلب روشن خواهد شد، آنان قدرت ناسیونالیسم را تشخیص دادند. آنان به قدرت نهادهای متعدد دولت، نیروی بسیج ملت برای هدفی مشخص و میان‌کنش توده‌ها و نخبگان اذعان داشتند. هدف مطالعه‌ی حاضر سه‌گانه است: یکم، ارائه‌ی بینشی درباره‌ی تاریخ‌نگاری موجود درباره‌ی رویکرد مارکس و انگلس به ناسیونالیسم. دوم، شناسایی معیارهای خاصی که درکشان را از ناسیونالیسم مشخص می‌کند. و سرانجام، ترسیم سه مرحله از تحول اندیشه‌ی آنان درباره‌ی ناسیونالیسم.

🔸 تحولات 1848 نتوانسته بود به هیچ یک از اهدافی که مارکس و انگلس متصور بودند دست یابد: نه ایتالیا متحد شده بود نه آلمان. سلسله‌های سلطنت مطلقه در قدرت باقی ماندند و دموکراسی همچنان به اروپای غربی محدود بود. از اواخر دهه‌ی 1840 به بعد، مارکس و انگلس دیگر هرگز به اندازه‌ی نوشته‌های اولیه‌‌ی خود به ناسیونالیسم توجه نکردند. با این حال، نگرششان ایستا نماند، خاصه که با برخی از پرسش‌های اساسی بی‌وقفه کلنجار می‌رفتند. آیا بافتار ملی پیش‌نیازی برای آگاهی طبقاتی است؟ آیا امر ملی و اجتماعی را می‌توان به طور خودجوش در حرکت انقلابی ترکیب کرد؟ آیا ستم ملی یک ضرورت قابل‌توجیه پیشرفت تاریخی است؟ در سراسر دهه‌های 1850 و به‌ویژه از دهه‌ی 1860 به بعد، مسائل جاری و سرشت متغیر طبقه‌ی کارگر نگرش مارکس و انگلس را به ناسیونالیسم تغییر داد.

🔸 مارکس نقش سازنده‌ی ناسیونالیسم را به رسمیت شناخت: پیرامون (مثلاً ایرلند یا هند) می‌توانست به محرک تعیین‌کننده‌ی انقلاب در کلان‌شهرها (مثلاً انگلستان) تبدیل شود. مارکس و انگلس در خلال دهه‌ی 1850 معتقد بودند که انقلاب فقط در کشورهای پیشرفته‌ی اروپا برپا خواهد شد. آنان در اواخر دهه‌ی 1860 و به‌ویژه پس از شکست کمون پاریس پذیرفتند که راه‌های میان‌بر به سوسیالیسم از پیرامونْ در بافتارهای عقب‌مانده‌تر امکان‌پذیر است. مردمان توسعه‌نیافته در مستعمرات (به‌ویژه هند و چین) می‌توانند بشکه‌ی باروت انقلابی اروپا را منفجر کنند...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3ru

#میخال_کاسپرژاک #حسن_مرتضوی
#مارکس #انگلس
#ناسیونالیسم
#دولت_ملت

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from نقد
▫️ ترمیم‌پذیریِ اردوغان

7 ژوئن 2023

نوشته‌ی: جیهان توغال
ترجمه‌ی: مهرداد امامی

🔸 ترکیه در آستانه‌ی روزهای دشواری قرار دارد. رجب طیب اردوغان برای سومین مرتبه در دور دوم انتخابات در تاریخ 28 مه 2023 با کسب 52 درصد آرای مردمی بار دیگر رئیس‌جمهور شد، در حالی که نامزد مخالفان، کمال قلیچ‌داراوغلو توانست 48 درصد رأی بیاورد. اگرچه اغلب نظرسنجی‌های معتبر پیش‌بینی می‌کردند ائتلاف حاکم اسلام‌گرا-ناسیونالیست اکثریت خود را از دست خواهد داد، این ائتلاف اینک بیش از 320 کرسی از 600 صندلی پارلمانی را در اختیار دارد. و اگرچه آرای ریاست‌جمهوری قلیچ‌داراوغلو بیش از سایر رقیبان قبلی اردوغان بود، حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP) انتظارات را برآورده نکرد و در مقایسه با 30 درصد آرایی که در انتخابات محلی 2019 کسب کرده بود، توانست تنها 25 درصد آرای پارلمانی را از آنِ خود کند. مخالفان پس از یک دوره تورم غیرمعمول بالا و تلاش‌های امدادی مرتبط با زلزله‌ی فاجعه‌بار متقاعد شده بودند که زمان انتخابات به نفع آنان خواهد بود. چرا امیدهای مخالفان برباد رفت؟

🔸 دلایل نهادی واضحی برای ترمیم‌پذیری اردوغانیسم وجود دارند. دولت اردوغان سال‌ها تلاش کرد تا رسانه‌های جریان اصلی و دستگاه قضایی را به انحصار خود درآورد. زندان‌ها مملو از فعالان، روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران هستند. مخالفان کُرد، تنها نیروی غیردست‌راستی واقعاً سازمان‌یافته در کشور، شاهد جای‌گزینی شهرداران منتخب دموکراتیک خود با مقامات انتصابی از جانب دولت بوده‌اند، کسانی که حکم‌رانی دولت بر استان‌های شرقی و جنوب شرقی را تحکیم کرده‌اند. با این حال، این فقط نوک کوه یخ است. سرسختی رژیم صرفاً پیامد اقتدارگرایی آن نیست؛ محبوبیتش بسیار عمیق‌تر از آن است. برای فهم محبوبیت رژیم اردوغان باید سه عامل اساسی را درک کنیم که اغلب تحلیل‌گران و سیاست‌مداران مخالف از تصدیق آن‌ها امتناع می‌ورزند.

🔸 نخستین عامل اقتصادی است. دولت اردوغان علاوه بر استفاده از طرح‌های رفاهی برای ایجاد اعتماد در میان بخش‌های فقیرتر جمعیت، ابزارهای سرمایه‌داری دولتی را در برنامه‌ی نولیبرالی خود ادغام کرد. این آمیزه ترکیه را در مسیری نامتعارف اما هم‌چنان تاحدی پایدار نگه داشته است. رژیم اردوغان دست به بسیج صندوق‌های ثروت ملی، جای‌گزینی واردات و مشوق‌های گزینشی برای بخش‌های معیّنی مثل امنیت و صنایع دفاعی زد. هم‌چنین نرخ‌های بهره را کاهش و تولید را در صنایع دارای فناوری سطح پایین مثل صنعت ساخت‌وساز ساختمانی افزایش داد. این اقدامات در حالی که موجب ناخشنودی اقتصاددانان ارتدوکس و طبقات متخصص شد، سیطره‌ی حزب عدالت و توسعه بر کسب‌وکارهای کوچک تا متوسط‌مقیاس و سرمایه‌داران وابسته به دولت را در کنار کارگرانشان شدیدتر کرد.

🔸 عامل دوم ژئوپولیتیکی است. سیاست خارجی دولت ــ که هدف آن تثبیت ترکیه هم‌چون قدرتی بزرگ و یک واسطه‌ی مستقل بین شرق و غرب است ــ ناسیونالیسم اقتصادی آن را تکمیل می‌کند. البته در واقعیت، ترکیه فاقد زمینه‌ای مادی برای تغییر توازن قوای جهانی است. با این حال، حامیان اردوغان او را هم‌چون شاه‌نشانی قدرت‌مند و متوهم‌ترین ایدئولوگ‌ها وی را هم‌چون پیامبر امپراتوری اسلامی آتی در نظر می‌گیرند. این امر به حفظ هاله‌ی اردوغان و افزایش مشروعیت او به‌ویژه در میان پایگاه دست‌راستی حزب عدالت و توسعه کمک کرده است.

🔸 رکن سوم قدرت رژیم اردوغانْ اجتماعی-سیاسی است: توانایی آن برای سازمان‌دهی توده‌ای. حزب عدالت و توسعه دارای نمایندگان محلی قوی است و مجموعه‌ای از انجمن‌های مدنی را شامل می‌شود...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3vx


#جیهان_توغال #مهرداد_امامی
#انتخابات_ترکیه #اردوغان
#ناسیونالیسم #لیبرالیسم


👇🏽

🖋@naghd_com
سرخط
Photo
🔴 چطور به میانجی یک پایان‌نامه فاشیسم داخل و خارج عریان می‌شود

☑️ لیلا حسین‌زاده دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی انسان‌شناسی دانشگاه تهران و مبارز سیاسی از رساله‌ی ارشد خود با موضوع «هویت ملی و هویت قومی در شهر معاصر ایرانی: مطالعه‌ی موردی نقده» دفاع کرد.

☑️ در ابتدای جلسه‌ی دفاعیه او رساله‌اش را به خاطره‌ی میرجعفر پیشه‌وری (رهبر حرکت ملی آذربایجان ایران) و قاضی محمد (رهبر جمهوری مهاباد) تقدیم کرد.
همین کافی بود تا فاشیست‌های داخلی و خارجی چنان برآشوبند که حتی لباس ساده‌ی تن او را تاب نیاورند و آن را «لباس فرم کمونیستی» یا «لباس پ.ک.ک» معرفی کنند، تجزیه‌طلب بخوانندش و به آن دو مبارز برجسته‌ی دهه‌ی ۱۳۲۰ بدترین دشنام‌ها را بدهند.

☑️ نشستن هواپیمای اپوزیسیون راست و سلطنت‌طلب خارج‌نشین و جناح راست جمهوری اسلامی به محوریت روزنامه‌ی کیهان در فرودگاه فاشیسم باید معانی بسیاری را برای ما دربر داشته باشد: خط قرمز ناسیونالیسم خاک و خون.

☑️ ماجرا تا آنجا بالا گرفته که دانشگاه تهران زیر دم و دستگاه بروکراسی خودش هم می‌زند و جلسه‌ی دفاعی که با مجوز آموزش برگزار شده را «جلسه‌ی غیررسمی» می‌خواند و لیلا حسین‌زاده را بنا به حکمی صادر نشده محروم از تحصیل عنوان می‌کند.

🔺 این واقعه پیامی واضح دربر دارد: در صورت پیروزی راست حتی مردگان نیز در امان نخواهند ماند!

#لیلا_حسین‌زاده
#دانشگاه_تهران
#انسان‌شناسی
#پیشه‌وری
#قاضی‌محمد
#آذربایجان
#کوردستان
#فاشیسم
#ناسیونالیسم

@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 قرمز یا qırmız؟

ویدویی کوتاه و اما تاسفبار در شبکه های مجازی دست به دست می شود. یک مربی و یا پزشک سعی دارد به کودک تورک آذربایجانی که با گفتن کلمه qırmız بزرگ شده است، لهجه فارسی  قرمز آموزش داده شود.
در مدارس ایران، کودکان آذربایجانی تحت فشار و استرس شدید قرار دارنند که چگونه می توانند فارسی را بدون لهجه صحبت کنند. اما داشتن لهجه امری طبیعی است که در ایران به عنوان نماد تحقیر علیه سایر ملل استفاده می شود.
این ویدئو مصداق ستم بارز و تحقیری است که شامل حال غیر فارس‌زبانان تحت حاکمیت ناسیونالیتستی پان‌فارسیستی جمهوری اسلامی می‌شود.

#زبان_مادری
#قرمز
#گیرمیز
#تورک
#زبان_فارسی
#ناسیونالیسم
#پان_فارسیسم

@sarkhatism