🔴 اعتصاب کارگران معدن سونگون
در آذربایجان شرقی
صبح امروز سه‌شنبه ۱۳ مهر کارگران معدن شرکت‌های پیمانکاری معدن مس سونگون واقع در استان آذربایجان شرقی در اعتراض به سطح پائین دستمزد و شرایط کار ناامن دست به اعتصاب زدند.
این کارگران با قراردادهای موقت کار می‌کنند و در ازای کار در شرایط دشوار ۵ تا ۷ میلیون حقوق می‌گیرند. شمار کارگران اعتصابی حدود ۵۰۰ نفر است. آنها از طریق شرکت‌های پیمانکاری آجین، ندا، مبین، نوآوران و زحل در معدن مس کار می‌کنند.
اعتراض کارگران به‌ویژه کارگران پیمانی معدن سونگون به کمی دستمزد، شرایط نامناسب کار و سایر مطالبات صنفی سابقه‌دار است. کارگران پیمانی این معدن روز ۲۷ تیر از خواست کارفرما مبنی بر امضای قرارداد سفید سر باز زدند و اعتصاب کردند.
این معدن واقع در شهر ورزقان است و ورزقان بزرگترین معدن مس ایران را داشته و دربرگیرنده ۳۰ تا ۴۰ درصد ذخایره مس کشور است.
#اعتصاب_کارگران_معدن
#معدن_سونگون
#ورزقان
@sarkhatism
در آذربایجان شرقی
صبح امروز سه‌شنبه ۱۳ مهر کارگران معدن شرکت‌های پیمانکاری معدن مس سونگون واقع در استان آذربایجان شرقی در اعتراض به سطح پائین دستمزد و شرایط کار ناامن دست به اعتصاب زدند.
این کارگران با قراردادهای موقت کار می‌کنند و در ازای کار در شرایط دشوار ۵ تا ۷ میلیون حقوق می‌گیرند. شمار کارگران اعتصابی حدود ۵۰۰ نفر است. آنها از طریق شرکت‌های پیمانکاری آجین، ندا، مبین، نوآوران و زحل در معدن مس کار می‌کنند.
اعتراض کارگران به‌ویژه کارگران پیمانی معدن سونگون به کمی دستمزد، شرایط نامناسب کار و سایر مطالبات صنفی سابقه‌دار است. کارگران پیمانی این معدن روز ۲۷ تیر از خواست کارفرما مبنی بر امضای قرارداد سفید سر باز زدند و اعتصاب کردند.
این معدن واقع در شهر ورزقان است و ورزقان بزرگترین معدن مس ایران را داشته و دربرگیرنده ۳۰ تا ۴۰ درصد ذخایره مس کشور است.
#اعتصاب_کارگران_معدن
#معدن_سونگون
#ورزقان
@sarkhatism
🔴 از هفت‌تپه تا ورزقان، زحمتکشان در خیابان
🚩 امروز دومین روزی است که کارگران معدن مس سونگون در ورزقان اعتصاب کرده‌اند. اعتصاب آنها اعتصابی مداوم است به این معنا که محل کار خود را ترک نمی‌کنند و با زدن چادر در محیط کار در همان منطقه مانده‌اند. خواست اصلی آنها افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار است.
🚩 امروز هم‌چنین نهمین روز از دور جدید اعتصاب کارگران هفت‌تپه است، اعتصابی که مانند دوره‌های پیشین روزهای اول در محوطه‌ی شرکت آغاز شد، در روزهای بعد با اعتصاب‌شکنان، مدیران بازمانده از دوران قبلی که در مقابل اعتصاب کارشکنی می‌کردند و جاسوسان شورای اسلامی کار ادامه یافت و از دو روز پیش برای چندمین بار طی چند سال اخیر به خیابان‌های شوش کشیده شده است. خواست کارگران اعتصابی هفت‌تپه روشن است و به خوبی می‌دانند مسئولان حکومتی دارند با وقت‌کشی از یک‌سو و رها کردن هفت‌تپه از سوی دیگر شرایطی را فراهم می‌کنند که بتوانند هفت‌تپه را دوباره به یک بخش خصوصی دیگر واگذار کنند.
از ورزقان در شمال غربی ایران تا هفت‌تپه در جنوب غربی اعتصاب زحمتکشان و طبقه‌ی کارگر ادامه دارد.
#اعتصاب_کارگری
#مبارزه_طبقاتی
@sarkhatism
🚩 امروز دومین روزی است که کارگران معدن مس سونگون در ورزقان اعتصاب کرده‌اند. اعتصاب آنها اعتصابی مداوم است به این معنا که محل کار خود را ترک نمی‌کنند و با زدن چادر در محیط کار در همان منطقه مانده‌اند. خواست اصلی آنها افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار است.
🚩 امروز هم‌چنین نهمین روز از دور جدید اعتصاب کارگران هفت‌تپه است، اعتصابی که مانند دوره‌های پیشین روزهای اول در محوطه‌ی شرکت آغاز شد، در روزهای بعد با اعتصاب‌شکنان، مدیران بازمانده از دوران قبلی که در مقابل اعتصاب کارشکنی می‌کردند و جاسوسان شورای اسلامی کار ادامه یافت و از دو روز پیش برای چندمین بار طی چند سال اخیر به خیابان‌های شوش کشیده شده است. خواست کارگران اعتصابی هفت‌تپه روشن است و به خوبی می‌دانند مسئولان حکومتی دارند با وقت‌کشی از یک‌سو و رها کردن هفت‌تپه از سوی دیگر شرایطی را فراهم می‌کنند که بتوانند هفت‌تپه را دوباره به یک بخش خصوصی دیگر واگذار کنند.
از ورزقان در شمال غربی ایران تا هفت‌تپه در جنوب غربی اعتصاب زحمتکشان و طبقه‌ی کارگر ادامه دارد.
#اعتصاب_کارگری
#مبارزه_طبقاتی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 یادِ محمد جراحی یاد باد
«راه ما یکی بود. خواسته ما یکی بود. ما شریک اموال نبودیم، شریک اهداف بودیم»
اینها حرف‌های محمد جراحی کارگر کمونیست و مبارزی است که در تاریخ ۱۳ مهر ۹۶ مدت کوتاهی بعد از آزادی از زندان درگذشت. او که در زندان به سرطان تیروئید مبتلا شد و مسئولان زندان تا مدت‌ها از درمان او جلوگیری کردند، در واقع در راهی کشته شد که خود می‌گفت آگاهانه در آن پا گذاشته است.
این عضو سندیکای چندین بار به دلیل مبارزات کارگری بازداشت و به زندان محکوم شد. آخرین محکومیت او پنج سال زندان بود که توسط دادگاه انقلاب تبریز صادر شد و همه پنج سال را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان مرکزی تبریز گذراند.
محمد جراحی در زندان به بیماری سرطان مبتلا شد. در سال ۹۲ او در نامه‌ای از زندان خطاب به تشکل‌های کارگری جهان نوشت:
«من محمد جراحی، كارگر زندانی و عضو كميته پيگيری ايجاد تشكل های كارگری هستم...در زندان دچار بيماری غده‌ی خوش‌خيم تيروييد شدم. هنگام مراجعه به بيمارستان با دستبند به دست و زنجير به پا چنان از توهين و بدرفتاری زندانبان و ماموران همراه اذيت و آزار شدم كه ديگر راضی به مراجعه به بيمارستان نيستم... من يک كارگرم و كليه‌ی فعاليت‌هایم در جهت تشكيل سنديكا و ديگر تشكل‌های كارگری بوده است... من يک كارگرم و تا ايجاد تشكل‌ها و سنديكا فعاليت خواهم كرد.»
محمد جراحی از قهرمانان گمنام جامعه‌ی ماست. از آنهایی که نام بزرگشان زیر سایه‌ی قهرمانان جعلی و مبارزان رسانه‌ساخته دیده نمی‌شوند اما تا آخرین لحظه‌ی حیات بر آرمان خودشان پافشاری می‌کنند و تاوان آن را با تمام هستی خودشان می‌دهند. او را به عنوان سرمشق به یاد می‌آوریم در روزهایی که تنها صدای آن کسی شنیده می‌شود که بلندتر از همه هیاهو کند.
محمد جراحی رفیق و همرزم شاهرخ زمانی کارگر کمونیست بود که او نیز در سال ۱۳۹۴ در زندان رجایی‌شهر کرج در حالی کشته شد که بیش از چهار سال بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد.
اهدافی که طبقه کارگر ایران پیش رو دارد از راهی می‌گذرد که محمد جراحی و دیگر رهبران طبقه کارگر پیش از این به ما نشان داده‌اند.
@sarkhatism
«راه ما یکی بود. خواسته ما یکی بود. ما شریک اموال نبودیم، شریک اهداف بودیم»
اینها حرف‌های محمد جراحی کارگر کمونیست و مبارزی است که در تاریخ ۱۳ مهر ۹۶ مدت کوتاهی بعد از آزادی از زندان درگذشت. او که در زندان به سرطان تیروئید مبتلا شد و مسئولان زندان تا مدت‌ها از درمان او جلوگیری کردند، در واقع در راهی کشته شد که خود می‌گفت آگاهانه در آن پا گذاشته است.
این عضو سندیکای چندین بار به دلیل مبارزات کارگری بازداشت و به زندان محکوم شد. آخرین محکومیت او پنج سال زندان بود که توسط دادگاه انقلاب تبریز صادر شد و همه پنج سال را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان مرکزی تبریز گذراند.
محمد جراحی در زندان به بیماری سرطان مبتلا شد. در سال ۹۲ او در نامه‌ای از زندان خطاب به تشکل‌های کارگری جهان نوشت:
«من محمد جراحی، كارگر زندانی و عضو كميته پيگيری ايجاد تشكل های كارگری هستم...در زندان دچار بيماری غده‌ی خوش‌خيم تيروييد شدم. هنگام مراجعه به بيمارستان با دستبند به دست و زنجير به پا چنان از توهين و بدرفتاری زندانبان و ماموران همراه اذيت و آزار شدم كه ديگر راضی به مراجعه به بيمارستان نيستم... من يک كارگرم و كليه‌ی فعاليت‌هایم در جهت تشكيل سنديكا و ديگر تشكل‌های كارگری بوده است... من يک كارگرم و تا ايجاد تشكل‌ها و سنديكا فعاليت خواهم كرد.»
محمد جراحی از قهرمانان گمنام جامعه‌ی ماست. از آنهایی که نام بزرگشان زیر سایه‌ی قهرمانان جعلی و مبارزان رسانه‌ساخته دیده نمی‌شوند اما تا آخرین لحظه‌ی حیات بر آرمان خودشان پافشاری می‌کنند و تاوان آن را با تمام هستی خودشان می‌دهند. او را به عنوان سرمشق به یاد می‌آوریم در روزهایی که تنها صدای آن کسی شنیده می‌شود که بلندتر از همه هیاهو کند.
محمد جراحی رفیق و همرزم شاهرخ زمانی کارگر کمونیست بود که او نیز در سال ۱۳۹۴ در زندان رجایی‌شهر کرج در حالی کشته شد که بیش از چهار سال بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد.
اهدافی که طبقه کارگر ایران پیش رو دارد از راهی می‌گذرد که محمد جراحی و دیگر رهبران طبقه کارگر پیش از این به ما نشان داده‌اند.
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 طبقه‌ی خون‌آشام و چریدن در خونابه
تصاویر فقر و فلاکت عمومی را دیده‌اید این روزها؟ بدن‌های رنجوری که به دلیل سوءتغذیه و بیماری در حال مرگ تدریجی‌اند؟ خبری از افزایش بهای کالاهای ضروری و حقوق‌های عقب‌افتاده و بیکاری وسیع دارید؟ می‌دانید چند هزار نفر، چندصد هزار نفر، چند میلیون نفر نمی‌توانند در ماه یک تکه گوشت، یک میوه‌ی مقوی، یک غذای مناسب بخورند؟ می‌دانید چند درصد دانش‌آموزان به دلیل فقر و نداری در حال ترک تحصیلند؟ می‌دانید چند میلون نفر از کمترین امکانات بهداشتی بهره‌ای نمی‌برند؟ بدن‌های خمیده در سلط زباله‌ها را دیده‌اید؟
در همین وضعیت، در وضعیتی که جان مردم در زور نداری و بی‌چیزی دارد در می‌رود هستند طبقه‌ی خون‌آشام بی‌همه‌چیزی که پارتی‌های بزرگ می‌گیرند، در خانه‌باغ‌های وسیع و دور اتوموبیل‌های کلکسیونی میلیاردی‌شان بطری شامپاین فرنگی باز می‌کنند. طبقه‌ی خون‌آشام در غارت عمومی بی‌چیزشدگان و فقرا شریک و صاحب منافعند. آنها که در این وضعیت می‌توانند با تم «گتسبی بزرگ» یا به زبان خودشان «گریت گتسبی» پارتی بگیرند، نمایش بدهند، دهان گشادشان را به خنده باز کنند، بدن‌های پروارشان را به سبک فرنگی تکان بدهند و نان تلیت‌شده در خون به دهان بگذارند در تمام این غارت و ستم سهم دارند. آنها حتی زالو نیستند که زالو خون می‌مکد اما خون مکیدن آن ارزش درمانی دارد. اینها طبقه‌ی خون‌آشامند. دراکولاهای صاحب سرمایه بر سر سفره‌ای که از خون مردم محروم آکنده شده است.
#انگل_ها
#مزه_خون_نمی_دهد؟
@sarkhatism
تصاویر فقر و فلاکت عمومی را دیده‌اید این روزها؟ بدن‌های رنجوری که به دلیل سوءتغذیه و بیماری در حال مرگ تدریجی‌اند؟ خبری از افزایش بهای کالاهای ضروری و حقوق‌های عقب‌افتاده و بیکاری وسیع دارید؟ می‌دانید چند هزار نفر، چندصد هزار نفر، چند میلیون نفر نمی‌توانند در ماه یک تکه گوشت، یک میوه‌ی مقوی، یک غذای مناسب بخورند؟ می‌دانید چند درصد دانش‌آموزان به دلیل فقر و نداری در حال ترک تحصیلند؟ می‌دانید چند میلون نفر از کمترین امکانات بهداشتی بهره‌ای نمی‌برند؟ بدن‌های خمیده در سلط زباله‌ها را دیده‌اید؟
در همین وضعیت، در وضعیتی که جان مردم در زور نداری و بی‌چیزی دارد در می‌رود هستند طبقه‌ی خون‌آشام بی‌همه‌چیزی که پارتی‌های بزرگ می‌گیرند، در خانه‌باغ‌های وسیع و دور اتوموبیل‌های کلکسیونی میلیاردی‌شان بطری شامپاین فرنگی باز می‌کنند. طبقه‌ی خون‌آشام در غارت عمومی بی‌چیزشدگان و فقرا شریک و صاحب منافعند. آنها که در این وضعیت می‌توانند با تم «گتسبی بزرگ» یا به زبان خودشان «گریت گتسبی» پارتی بگیرند، نمایش بدهند، دهان گشادشان را به خنده باز کنند، بدن‌های پروارشان را به سبک فرنگی تکان بدهند و نان تلیت‌شده در خون به دهان بگذارند در تمام این غارت و ستم سهم دارند. آنها حتی زالو نیستند که زالو خون می‌مکد اما خون مکیدن آن ارزش درمانی دارد. اینها طبقه‌ی خون‌آشامند. دراکولاهای صاحب سرمایه بر سر سفره‌ای که از خون مردم محروم آکنده شده است.
#انگل_ها
#مزه_خون_نمی_دهد؟
@sarkhatism
🔴 تجمع معترضین به خشونت علیه زنان در سنندج
چند روز بعد از فاجعه‌ی سوزانده شدن فائزه ملکی‌نیا، دختر نوجوانی که توسط پدرش به آتش کشیده شد و جان سپرد، تعدادی از اهالی سنندج در مقابل دادگستری این شهر تجمع کردند و خواهان تجدیدنظر در قوانینی شدند که به چنین پدرانی امکان می‌دهد بدون هراس از برخورد قانونی جان فرزندانشان را بگیرند. آنها هم‌چنین خواهان رسیدگی شفاف و علنی به پرونده‌ی پدر-قاتلِ فائزه ملکی‌نیا شدند.
بسیاری از کاربران فضای مجازی به درستی به این تناقض اشاره کردند که مطابق قوانین سخت‌گیرانه در ایران، که به تازگی بندهای ارتجاعی‌ای هم به آن افزوده شده، تصمیم در مورد ادامه‌ی بارداری که از حقوق ابتدایی یک مادر است، به بهانه‌ی حفظ «جان» جنین ممنوع است اما همان جنین بعد از تولد و بزرگ شدن می‌تواند توسط پدر به فجیع‌ترین شکل ممکن، از جمله سر بریدن با داس یا سوزاندن در آتش، کشته شود و قانون مجازاتی را برای پدر در نظر نگیرد.
@sarkhatism
چند روز بعد از فاجعه‌ی سوزانده شدن فائزه ملکی‌نیا، دختر نوجوانی که توسط پدرش به آتش کشیده شد و جان سپرد، تعدادی از اهالی سنندج در مقابل دادگستری این شهر تجمع کردند و خواهان تجدیدنظر در قوانینی شدند که به چنین پدرانی امکان می‌دهد بدون هراس از برخورد قانونی جان فرزندانشان را بگیرند. آنها هم‌چنین خواهان رسیدگی شفاف و علنی به پرونده‌ی پدر-قاتلِ فائزه ملکی‌نیا شدند.
بسیاری از کاربران فضای مجازی به درستی به این تناقض اشاره کردند که مطابق قوانین سخت‌گیرانه در ایران، که به تازگی بندهای ارتجاعی‌ای هم به آن افزوده شده، تصمیم در مورد ادامه‌ی بارداری که از حقوق ابتدایی یک مادر است، به بهانه‌ی حفظ «جان» جنین ممنوع است اما همان جنین بعد از تولد و بزرگ شدن می‌تواند توسط پدر به فجیع‌ترین شکل ممکن، از جمله سر بریدن با داس یا سوزاندن در آتش، کشته شود و قانون مجازاتی را برای پدر در نظر نگیرد.
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 چه چیزی خشونت است؟
تنها سه ساعت بعد از انتشار پستی با عنوان «طبقه‌ی خون‌آشام و چریدن در خونابه» این پست توسط اینستاگرام به دلیل آنچه «آزار و قلدری» نامیده شده است، حذف شد.
این چندمین بار است برای ما در سرخط این اتفاق روی می‌دهد. پیش از این هم پست‌هایی با مضمون افشای کثافت طبقه‌ی دارا و سرمایه‌داری یا پست‌هایی در دفاع از مبارزه‌ی خلق فلسطین توسط اینستاگرام حذف شده و حتی در مواردی حساب کاربری ما برای چند روز از دسترسمان خارج شده بود.
در اینستاگرام ده‌ها پیج وجود دارد که شبانه‌روز مشغول ترویج لجن و تعفن نظم مسلط هستند. از پیج‌های مروج زن‌آزاری و خشونت‌های سادیستیک علیه زنان تا پیج‌های مدافع غارت و چپاول، روزانه هزاران پست در اینستاگرام در دفاع از نژادپرستی و فاشیسم به زبان‌های مختلف تولید و پست می‌شود اما هیچ‌کدام برای مدیران اینستاگرام مصداق «آزار و قلدری» نیستند اما کافی است به حریم مقدس سرمایه نزدیک شوید تا سپاه پاسداران سلامت کامیونیتی از راه برسند و پست را حذف کنند. فعالیت قهرمانانه‌ی مدافعان سرمایه نیز البته بی‌اثر نیست. در موارد قبلی، در جریان عکس‌هایی که مغزهای متعفن طراحان مد و فشن با مردم فرودست گرفته بودند نیز عکاس عکس‌ها با ادعای مالکیت معنوی اثر جلوی دهان ما را گرفت. مدافعان آزادی تا جایی که تنها بهره‌کشی آزاد باشد، مدافعان حرف زدن همه تا جایی که صدای فقرا به گوش نرسد، اینها که امروز پست‌های ما را ریپورت می‌کنند مشکلی با بهره‌کشی و فلاکت ندارند، آنها تنها ناراحتند که سهم آنها از غارت و چپاول داده نشده است، به همین دلیل هم «فقط» جمهوری اسلامی را مقصر می‌دانند و اگر به جای جمهوری اسلامی سرمایه‌دارها و غارتگران کراواتی حاکم بودند همین الان در ارتش سایبری نام‌نویسی می‌کردند چنان‌که بدون استخدام رسمی هم دارند همان وظیفه را به انجام می‌رسانند.
در هر صورت مدافعان نظم مسلط بهره‌کشانه یک‌بار دیگر صدای ما را خفه کردند، دستشان را دور گلوی ما پیچاندند و در دفاع از «آزادی غارت» حق «آزادی بیان» ما را نقض کردند. اما آن پست حذف‌شده هم‌چنان در کانال تلگرام ما در دسترس است و همان‌طور که قبلا نیز گفته‌ایم کسانی که می‌خواهند پست‌های ما را به‌رغم سانسوری که به طور دائم در اینستاگرام علیه ما اعمال می‌شود دنبال کنند، می‌توانند از طریق لینک موجود در قسمت بیوگرافی به کانال تلگرام ما بپیوندند.
#نه_به_سانسور
#نه_به_غارت
@sarkhatism
تنها سه ساعت بعد از انتشار پستی با عنوان «طبقه‌ی خون‌آشام و چریدن در خونابه» این پست توسط اینستاگرام به دلیل آنچه «آزار و قلدری» نامیده شده است، حذف شد.
این چندمین بار است برای ما در سرخط این اتفاق روی می‌دهد. پیش از این هم پست‌هایی با مضمون افشای کثافت طبقه‌ی دارا و سرمایه‌داری یا پست‌هایی در دفاع از مبارزه‌ی خلق فلسطین توسط اینستاگرام حذف شده و حتی در مواردی حساب کاربری ما برای چند روز از دسترسمان خارج شده بود.
در اینستاگرام ده‌ها پیج وجود دارد که شبانه‌روز مشغول ترویج لجن و تعفن نظم مسلط هستند. از پیج‌های مروج زن‌آزاری و خشونت‌های سادیستیک علیه زنان تا پیج‌های مدافع غارت و چپاول، روزانه هزاران پست در اینستاگرام در دفاع از نژادپرستی و فاشیسم به زبان‌های مختلف تولید و پست می‌شود اما هیچ‌کدام برای مدیران اینستاگرام مصداق «آزار و قلدری» نیستند اما کافی است به حریم مقدس سرمایه نزدیک شوید تا سپاه پاسداران سلامت کامیونیتی از راه برسند و پست را حذف کنند. فعالیت قهرمانانه‌ی مدافعان سرمایه نیز البته بی‌اثر نیست. در موارد قبلی، در جریان عکس‌هایی که مغزهای متعفن طراحان مد و فشن با مردم فرودست گرفته بودند نیز عکاس عکس‌ها با ادعای مالکیت معنوی اثر جلوی دهان ما را گرفت. مدافعان آزادی تا جایی که تنها بهره‌کشی آزاد باشد، مدافعان حرف زدن همه تا جایی که صدای فقرا به گوش نرسد، اینها که امروز پست‌های ما را ریپورت می‌کنند مشکلی با بهره‌کشی و فلاکت ندارند، آنها تنها ناراحتند که سهم آنها از غارت و چپاول داده نشده است، به همین دلیل هم «فقط» جمهوری اسلامی را مقصر می‌دانند و اگر به جای جمهوری اسلامی سرمایه‌دارها و غارتگران کراواتی حاکم بودند همین الان در ارتش سایبری نام‌نویسی می‌کردند چنان‌که بدون استخدام رسمی هم دارند همان وظیفه را به انجام می‌رسانند.
در هر صورت مدافعان نظم مسلط بهره‌کشانه یک‌بار دیگر صدای ما را خفه کردند، دستشان را دور گلوی ما پیچاندند و در دفاع از «آزادی غارت» حق «آزادی بیان» ما را نقض کردند. اما آن پست حذف‌شده هم‌چنان در کانال تلگرام ما در دسترس است و همان‌طور که قبلا نیز گفته‌ایم کسانی که می‌خواهند پست‌های ما را به‌رغم سانسوری که به طور دائم در اینستاگرام علیه ما اعمال می‌شود دنبال کنند، می‌توانند از طریق لینک موجود در قسمت بیوگرافی به کانال تلگرام ما بپیوندند.
#نه_به_سانسور
#نه_به_غارت
@sarkhatism
🔴 تجمع برای دفاع از معلم زندانی
امروز چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ جمعی از دوستان و خانواده‌ی عزیز قاسم‌زاده، سخنگوی بازداشت‌شده‌ی کانون صنفی فرهنگیان ایران در دفاع از این معلم زندانی و برای پیگیری وضعیت او در مقابل ساختمان دادگستری تجمع کردند.
علی‌رغم شش ساعت انتظار دادستان نه با هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌ی قاسم‌زاده دیدار کرد و نه پاسخی به آنها داد.
چند روز است که هیچ خبر جدیدی از این معلم زندانی در دست نیست و کسی از وضعیت او خبر ندارد.
#سرکوب_روزمره
@sarkhatism
امروز چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ جمعی از دوستان و خانواده‌ی عزیز قاسم‌زاده، سخنگوی بازداشت‌شده‌ی کانون صنفی فرهنگیان ایران در دفاع از این معلم زندانی و برای پیگیری وضعیت او در مقابل ساختمان دادگستری تجمع کردند.
علی‌رغم شش ساعت انتظار دادستان نه با هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌ی قاسم‌زاده دیدار کرد و نه پاسخی به آنها داد.
چند روز است که هیچ خبر جدیدی از این معلم زندانی در دست نیست و کسی از وضعیت او خبر ندارد.
#سرکوب_روزمره
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 حراج کتاب در خانه‌ی شاعر
کاظم سادات اشکوری می‌گوید چون در هشتاد و سه سالگی توان کارگری ندارد، ناچار است از روی فقر کتابخانه‌اش رو بفروشد تا «چهار روز دیگر» زنده بماند.
شاعر و پژوهشگری که ۶۵ سال است قلم می‌زند و نزدیک به پنجاه کتاب در حوزه‌ی ادبیات و مردم‌شناسی دارد که البته برخی از آنها مجوز انتشار نگرفته‌اند در گفتگویی گفته است: «۴۱ سال است از حقوق مادی و بیمه محروم شده‌ام. قبلا دو سه کتاب درمی‌آوردم و چندرغاز حق تألیف می‌دادند و هفت _ هشت کتاب ویرایش می‌کردم تا چیزی دستم بیاید. الان اینها تعطیل شده، هر روز هم که می‌روی چهار قلم وسیله بخری، می‌بینی قیمت‌ها چندبرابر شده است. این مسأله بزرگی است. من اهل این کشورم و همه عمرم را در این کشور گذرانده‌ام. ۸۳ سالم است و نمی‌توانم بروم کارگری کنم.»
سادات اشکوری در این گفتگو تاکید کرده است: «من توقعی از کسی و آقایان وزارت ارشاد ندارم زیرا اگر قرار بود کاری کنند، در این ۴۱ سال می‌کردند. توقعی ندارم. چه بسا این توقع را داشته باشم بیایند و کتابخانه من را بخرند. معامله می‌کنم، کتابخانه‌ای دارم که می‌فروشم تا چهار روز دیگر اگر زنده باشم، بتوانم زندگی کنم.»
@sarkhatism
کاظم سادات اشکوری می‌گوید چون در هشتاد و سه سالگی توان کارگری ندارد، ناچار است از روی فقر کتابخانه‌اش رو بفروشد تا «چهار روز دیگر» زنده بماند.
شاعر و پژوهشگری که ۶۵ سال است قلم می‌زند و نزدیک به پنجاه کتاب در حوزه‌ی ادبیات و مردم‌شناسی دارد که البته برخی از آنها مجوز انتشار نگرفته‌اند در گفتگویی گفته است: «۴۱ سال است از حقوق مادی و بیمه محروم شده‌ام. قبلا دو سه کتاب درمی‌آوردم و چندرغاز حق تألیف می‌دادند و هفت _ هشت کتاب ویرایش می‌کردم تا چیزی دستم بیاید. الان اینها تعطیل شده، هر روز هم که می‌روی چهار قلم وسیله بخری، می‌بینی قیمت‌ها چندبرابر شده است. این مسأله بزرگی است. من اهل این کشورم و همه عمرم را در این کشور گذرانده‌ام. ۸۳ سالم است و نمی‌توانم بروم کارگری کنم.»
سادات اشکوری در این گفتگو تاکید کرده است: «من توقعی از کسی و آقایان وزارت ارشاد ندارم زیرا اگر قرار بود کاری کنند، در این ۴۱ سال می‌کردند. توقعی ندارم. چه بسا این توقع را داشته باشم بیایند و کتابخانه من را بخرند. معامله می‌کنم، کتابخانه‌ای دارم که می‌فروشم تا چهار روز دیگر اگر زنده باشم، بتوانم زندگی کنم.»
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 ضریح حرم مهم‌تر است یا مردم!؟
آستان قدس رضوی، محدوده اطراف آرامگاه امام هشتم شیعیان را به بهانه رعایت پروتکل‌های بهداشتی بسته است، در حالیکه بخش‌های دیگر این مکان زیارتی باز است و جمعیت با تراکم بالایی در کنار هم به انجام مناسک مشغول اند.
هدف از این نحوه مدیریت چیست؟
در یک کلام می‌توان گفت "نمایش" رعایت پروتکل‌های بهداشتی دوران پاندمی. یکی از دلایل اصلی شیوع گسترده کرونا در موج پنجم آن برگزادی مراسم عزاداری محرم بوده است، طی هفته‌‌های اخیر نیز جمعیت چند ۱۰۰ هزار نفری برای حضور در پیاده‌روی اربعین راهی کشور عراق شدند که بنا به اظهارات مقامات وزارت بهداشت بیش از ۱۰۰ تن از آنها "کرونا" را برای مردم به سوغات آورده‌اند!
طی ۲ سال گذشته، مسئولان جمهوری اسلامی بارها اثبات کرده اند، در دوگانه اپیدمی کرونا و کشتار و به‌جا آوردن مناسکی که با ایدئولوژی‌اش گره کور خورده است، دومی را برگزیده است. عدم جلوگیری از برگزاری کارناوال محرم و صفر، برپایی تکیه‌ها و ایستگاه‌های صلواتی، پیاده‌روی اربعین، هیات‌ها و بازگشایی امکان زیارتی و حتی تجمع مخالفان تزریق واکسن و کمپین‌های انتخاباتی را می‌توان ذیل آنها قرار داد.
از این رو، مهار این چند زائر معتقد به شفابخشی حرم و ضریح نه‌تنها افتخاری برای جمهوری اسلامی محسوب نمی‌شود بلکه گواهی است بر کاستی‌‌های نظام تربیتی جمهوری اسلامی و باور به ترویج خرافه در میان سیاستگذران آن.
@sarkhatism
آستان قدس رضوی، محدوده اطراف آرامگاه امام هشتم شیعیان را به بهانه رعایت پروتکل‌های بهداشتی بسته است، در حالیکه بخش‌های دیگر این مکان زیارتی باز است و جمعیت با تراکم بالایی در کنار هم به انجام مناسک مشغول اند.
هدف از این نحوه مدیریت چیست؟
در یک کلام می‌توان گفت "نمایش" رعایت پروتکل‌های بهداشتی دوران پاندمی. یکی از دلایل اصلی شیوع گسترده کرونا در موج پنجم آن برگزادی مراسم عزاداری محرم بوده است، طی هفته‌‌های اخیر نیز جمعیت چند ۱۰۰ هزار نفری برای حضور در پیاده‌روی اربعین راهی کشور عراق شدند که بنا به اظهارات مقامات وزارت بهداشت بیش از ۱۰۰ تن از آنها "کرونا" را برای مردم به سوغات آورده‌اند!
طی ۲ سال گذشته، مسئولان جمهوری اسلامی بارها اثبات کرده اند، در دوگانه اپیدمی کرونا و کشتار و به‌جا آوردن مناسکی که با ایدئولوژی‌اش گره کور خورده است، دومی را برگزیده است. عدم جلوگیری از برگزاری کارناوال محرم و صفر، برپایی تکیه‌ها و ایستگاه‌های صلواتی، پیاده‌روی اربعین، هیات‌ها و بازگشایی امکان زیارتی و حتی تجمع مخالفان تزریق واکسن و کمپین‌های انتخاباتی را می‌توان ذیل آنها قرار داد.
از این رو، مهار این چند زائر معتقد به شفابخشی حرم و ضریح نه‌تنها افتخاری برای جمهوری اسلامی محسوب نمی‌شود بلکه گواهی است بر کاستی‌‌های نظام تربیتی جمهوری اسلامی و باور به ترویج خرافه در میان سیاستگذران آن.
@sarkhatism