سرخط
Photo
🔴 سرکوب جامعهی بهایی با شدت ادامه دارد؛
صدور حکم ٩ سال حبس برای کیوان رحیمیان و انتقال مینا کرمی و نوشین مصباح جهت تحمل حبس به زندان
کیوان رحیمیان، ۵٨ ساله، مترجم و از اعضای جامعهی بهایی که هم اکنون در زندان اوین محبوس است، توسط شعبهی ١۵ دادگاه انقلاب به اتهامات «فعالیت آموزشی و یا تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» مجموعا به ٩ سال حبس تعزیری، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است. در صورت تایید این حکم مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس در خصوص وی اجرایی خواهد بود. او اواخر تیرماه سال جاری در تهران بازداشت شد و طی این مدت در اوایل آذر به منظور شرکت در مراسم درگذشت مادرش به مرخصی کوتاه مدت اعزام و دوباره به زندان اوین بازگشت. او دانشآموختهی روانشناسی و از اساتید دانشگاه غیررسمی بهاییان است و پیش از این نیز سابقهی بازداشت و تحمل حبس (از ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶) را داشته است.
از سوی دیگر مینا کرمی، ساکن شیراز و از اعضای جامعهی بهایی، ۲۴ بهمن در یکی از خیابانهای این شهر جهت اجرای حکم ۵ سال حبس بازداشت و به زندان عادلآباد این شهر منتقل شد. مینا کرمی سال گذشته توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب شیراز به اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» به ۵ سال حبس تعزیری، ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، ۲ سال منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه و ۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود و چندی بعد این حکم عینا توسط دادگاه تجدید نظر تایید شده بود.
و باز هم از سوی دیگر، نوشین مصباح، از اعضای جامعهی بهایی و ساکن مشهد، ۲۳ بهمن پس از مراجعه به اجرای احکام دادسرای مشهد بازداشت و جهت تحمل محکومیت یک سالهی خود به زندان وکیلآباد این شهر منتقل شد شد. او پیشتر توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب مشهد به اتهامات «عضویت در گروه با هدف بر هم زدن نظم و امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» مجموعا به ۳ سال و ۸ ماه حبس محکوم شده بود که در دادگاه تجدید نظر او از اتهام فعالیت تلیغی علیه نظام تبرئه شد و حکم حبسش برای اتهام عضویت در گروه به یک سال کاهش پیدا کرد.
#جامعه_بهایی
#سرکوب_بهاییان
#کیوان_رحیمیان
#مینا_کرمی
#نوشین_مصباح
#زندانی_عقیدتی
#زندان_اوین
#زندان_عادلآباد
#زندان_وکیلآباد
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
صدور حکم ٩ سال حبس برای کیوان رحیمیان و انتقال مینا کرمی و نوشین مصباح جهت تحمل حبس به زندان
کیوان رحیمیان، ۵٨ ساله، مترجم و از اعضای جامعهی بهایی که هم اکنون در زندان اوین محبوس است، توسط شعبهی ١۵ دادگاه انقلاب به اتهامات «فعالیت آموزشی و یا تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» مجموعا به ٩ سال حبس تعزیری، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است. در صورت تایید این حکم مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس در خصوص وی اجرایی خواهد بود. او اواخر تیرماه سال جاری در تهران بازداشت شد و طی این مدت در اوایل آذر به منظور شرکت در مراسم درگذشت مادرش به مرخصی کوتاه مدت اعزام و دوباره به زندان اوین بازگشت. او دانشآموختهی روانشناسی و از اساتید دانشگاه غیررسمی بهاییان است و پیش از این نیز سابقهی بازداشت و تحمل حبس (از ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶) را داشته است.
از سوی دیگر مینا کرمی، ساکن شیراز و از اعضای جامعهی بهایی، ۲۴ بهمن در یکی از خیابانهای این شهر جهت اجرای حکم ۵ سال حبس بازداشت و به زندان عادلآباد این شهر منتقل شد. مینا کرمی سال گذشته توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب شیراز به اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» به ۵ سال حبس تعزیری، ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، ۲ سال منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه و ۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود و چندی بعد این حکم عینا توسط دادگاه تجدید نظر تایید شده بود.
و باز هم از سوی دیگر، نوشین مصباح، از اعضای جامعهی بهایی و ساکن مشهد، ۲۳ بهمن پس از مراجعه به اجرای احکام دادسرای مشهد بازداشت و جهت تحمل محکومیت یک سالهی خود به زندان وکیلآباد این شهر منتقل شد شد. او پیشتر توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب مشهد به اتهامات «عضویت در گروه با هدف بر هم زدن نظم و امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» مجموعا به ۳ سال و ۸ ماه حبس محکوم شده بود که در دادگاه تجدید نظر او از اتهام فعالیت تلیغی علیه نظام تبرئه شد و حکم حبسش برای اتهام عضویت در گروه به یک سال کاهش پیدا کرد.
#جامعه_بهایی
#سرکوب_بهاییان
#کیوان_رحیمیان
#مینا_کرمی
#نوشین_مصباح
#زندانی_عقیدتی
#زندان_اوین
#زندان_عادلآباد
#زندان_وکیلآباد
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
🔴 محکومیت رضا زارعکار به ۵ سال یک ماه حبس در دادگاه تجدیدنظر
رضا زارعکار، اهل شهرستان ساوجبلاغ استان البرز که پیشتر به اتهامات «توهین به مقدسات اسلام» و «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۸ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود، محکومیتش توسط شعبهی ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان به ۵ سال و یک ماه حبس کاهش یافت. با اعمال مادهی ۱۳۴ قانون مجازات، مجازات اشد یعنی ۳ سال و یک ماه در خصوص وی اجرایی خواهد بود. او در اواخر اسفند سال گذشته بازداشت و در فروردین امسال با قرار تامین کیفری آزاد شده بود. مصادیق اتهامات مطرح شده علیه او، نوشتن مطالبی در شبکههای اجتماعی ذکر شده است.
#رضا_زارعکار
#ساوجبلاغ
#البرز
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
رضا زارعکار، اهل شهرستان ساوجبلاغ استان البرز که پیشتر به اتهامات «توهین به مقدسات اسلام» و «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۸ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود، محکومیتش توسط شعبهی ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان به ۵ سال و یک ماه حبس کاهش یافت. با اعمال مادهی ۱۳۴ قانون مجازات، مجازات اشد یعنی ۳ سال و یک ماه در خصوص وی اجرایی خواهد بود. او در اواخر اسفند سال گذشته بازداشت و در فروردین امسال با قرار تامین کیفری آزاد شده بود. مصادیق اتهامات مطرح شده علیه او، نوشتن مطالبی در شبکههای اجتماعی ذکر شده است.
#رضا_زارعکار
#ساوجبلاغ
#البرز
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 ویدئوی بالا که اخیرا در شبکههای اجتماعی منتشر شده، منتسب به روز گذشته در تهران است که زنی به دلیل حجاب توسط ماموران وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و بازداشت میشود. جمهوری اسلامی ماههاست که با راههای مختلفی چون ثبت تصاویر زنان بدون حجاب، تهدیدهای پیامکی، صدور احکام و جلوگیری از ورود زنان بدون حجاب به مکانهای اداری و خدماتی، تلاش کرد که دستاوردهای قیام ژینا را بازپس بگیرد اما زنان با وجود همهی این هزینهها، همچنان به مقاومت رومزهی خود در برابر حجاب اجباری ادامه دادند. جمهوری اسلامی اکنون با گمان آرام گرفتن خیابانها، ونهای بینام و نشان گشت ارشاد خود را دوباره به تعدد در خیابانها پهن کرده است که این مقاومت را بشکند.
پیشتر دربارهی موردی مشابه نوشته بودیم «همانهایی که در آن شبهای پرشکوه «روسری سوزان» جرات آفتابی شدن در کوچه و خیابان را نداشتند، حالا دوباره قدارهکشی میکنند و در روز روشن، به معنای واقعی کلمه، آدم میدزدند. قیام ژینا اگر فقط یک درس برای ما داشت، آن درس ضرورت سازمانیابی از پایین و بسیج عمومی بود. مدتهاست که میدانیم جمهوری اسلامی یک قدم عقب نخواهد نشست، مدتهاست که میدانیم نجاتدهنده نه در گور خفته، نه آن سوی مرز نشسته. اگر برندهی مطلق این جنگ نابرابر نباشیم، تک به تک کشته خواهیم شد. فکر کردن به راهکارهای عملی مبارزه برای پوشش اختیاری در سطح محلات، در هر آنجایی که دستمان میرسد، میتواند و باید هدفی برای سازمانیابی باشد».
#حجاب_اجباری
#گشت_جلاد
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
پیشتر دربارهی موردی مشابه نوشته بودیم «همانهایی که در آن شبهای پرشکوه «روسری سوزان» جرات آفتابی شدن در کوچه و خیابان را نداشتند، حالا دوباره قدارهکشی میکنند و در روز روشن، به معنای واقعی کلمه، آدم میدزدند. قیام ژینا اگر فقط یک درس برای ما داشت، آن درس ضرورت سازمانیابی از پایین و بسیج عمومی بود. مدتهاست که میدانیم جمهوری اسلامی یک قدم عقب نخواهد نشست، مدتهاست که میدانیم نجاتدهنده نه در گور خفته، نه آن سوی مرز نشسته. اگر برندهی مطلق این جنگ نابرابر نباشیم، تک به تک کشته خواهیم شد. فکر کردن به راهکارهای عملی مبارزه برای پوشش اختیاری در سطح محلات، در هر آنجایی که دستمان میرسد، میتواند و باید هدفی برای سازمانیابی باشد».
#حجاب_اجباری
#گشت_جلاد
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
🔴 بازداشت محمدرضا کارگر پیشهمقدم، وکیل دادگستری در کرج
محمدرضا کارگر پیشهمقدم، وکیل دادگستری در کرج روز گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و یکی از بازداشتگاههای امنیتی این شهر منتقل شده است. یک منبع مطلع به هرانا گفته است که او ظهر 25 بهمن در حالی که در حال مراجعه به محل کار خود بوده در یکی از خیابانهای شهر بازداشت شده است. اعضای خانوادهی او نیز به شرق گفتهاند برای پیگیری موضوع به دادسرا مراجعه کردند، اما با وجود تایید بازداشت او، پاسخی در خصوص دلایل بازداشتش ارائه نکردند. محمدرضا کارگر پیشهمقدم، اخیر وکلات تعدادی بازداشتشدگان مراسم یادبود مهرشاد شهیدینژاد، از شهدای قیام ژینا در اراک، را بر عهده گرفته بود.
بازداشت او در وضعیتی صورت گرفته است که حدود یک هفته پیش نیز، یک وکیل دادگستری دیگر در کرج به نام #طاهر_نقوی بازداشت شده بود.
#محمدرضا_کارگر_پیشه_مقدم
#بازداشت_وکلا
#کرج
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
محمدرضا کارگر پیشهمقدم، وکیل دادگستری در کرج روز گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و یکی از بازداشتگاههای امنیتی این شهر منتقل شده است. یک منبع مطلع به هرانا گفته است که او ظهر 25 بهمن در حالی که در حال مراجعه به محل کار خود بوده در یکی از خیابانهای شهر بازداشت شده است. اعضای خانوادهی او نیز به شرق گفتهاند برای پیگیری موضوع به دادسرا مراجعه کردند، اما با وجود تایید بازداشت او، پاسخی در خصوص دلایل بازداشتش ارائه نکردند. محمدرضا کارگر پیشهمقدم، اخیر وکلات تعدادی بازداشتشدگان مراسم یادبود مهرشاد شهیدینژاد، از شهدای قیام ژینا در اراک، را بر عهده گرفته بود.
بازداشت او در وضعیتی صورت گرفته است که حدود یک هفته پیش نیز، یک وکیل دادگستری دیگر در کرج به نام #طاهر_نقوی بازداشت شده بود.
#محمدرضا_کارگر_پیشه_مقدم
#بازداشت_وکلا
#کرج
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بیانیهی دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاههای کل کشور در حمایت از #آرمیتا_پاویر
اکنون یک سال و نیم از آن روز گرم تابستان در ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ که خون پاک مهسا باعث جوش و خروش میان مردم شد میگذرد؛ بیش از یک سال است که دانشگاه در خط اول مبارزه با ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی با وجود تمام سرکوبها و تهدیدها و تحدیدها به مسیر خود ادامه میدهد و همین مقاومت باعث شده تا نهادهای امنیتی خارج از دانشگاهها عزم خود را برای تهی کردن هر چه بیشتر دانشگاهها از دانشجویان شریف و آزاده و آگاه جزم کنند.
یک سال و نیم است که دانشجویان زیادی در ایران طعم زندان و تعلیق و اخراج و انواع محرومیتها را چشیدهاند و این روال همچنان ادامه دارد.
خبری که این روزها نه تنها جامعه دانشجویی بلکه ایران را متاثر کرده مربوط به یکی از همان دانشجویان شریفی است که به رسم شرافت و نوعدوستی نتوانست در برابر قتل حکومتی مهسا امینی سکوت کند و از همان روزهای ابتدایی خیزش در دانشگاه مدنی تبریز همگام با دیگر دانشجویان این سرزمین صدای اعتراض خود را به گوش رساند؛ آرمیتا پاویر دانشجوی شجاع و مبارزی است که در این مدت به انحای مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته است: بازداشت همراه با خشونت در آبان ماه ۱۴۰۱ در نزدیکی دانشگاه که ۴۰ روز به طول انجامید؛ بازداشت مجدد در تیر ماه ۱۴۰۲ و نهایتا بازداشت در شهریور ۱۴۰۲ و انتقال او به زندان مرکزی تبریز که از آن زمان تا کنون همچنان زندانی است و در یکی از بیدادگاههای جمهوری اسلامی به دلیل دفاع از حقانیت و انسانیت به دو سال حبس محکوم شد، این تنها بخشی از آزارهای صورت گرفته در قبال او است.
آرمیتا پاویر در طول دوران بازداشت چندین بار به دلیل رفتار غیرقانونی مسئولان زندان و شرایط سختی که بر او تحمیل شده بود دست به اعتصاب غذا زد و اکنون نیز بیش از دو هفته است که چنان عرصه را بر خود تنگ دیده که تصمیم گرفته دست از جان عزیز و باارزشش بشوید و با زندگی خود به جنگ آن نامروتان برود، آرمیتا بیش از دو هفته است که لب به غذا نزده و در برابر فشارها برای شکستن اعتصاب غذایش گفته است: «بیمارستان نمیروم و به هزار و یک دلیل اعتصابم را نخواهم شکست. تحت هیچ شرایطی گردن خم نخواهم کرد و برای مردن هم آمادهام.»
در برابر پافشاری آرمیتا برای ادامه اعتصاب غذایش مسئولان زندان او را تهدید کردهاند که به بیمارستان روانی منتقلش خواهند کرد؛ مجنونسازی رویهای است که جمهوری اسلامی سالهاست از آن برای پروندهسازی علیه زندانیان سیاسی استفاده میکند و گویا این بار قصد کرده اراده و جسارت آرمیتا را با این تهدید در هم شکند.
ما جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل در دانشگاههای سراسر ایران که خود مورد ظلم این حکومت قرار گرفتهایم، هشدار میدهیم که ادامهی سرکوب و فشار بر دانشجویان و علیالخصوص آرمیتا پاویر میتواند منجر به نتایج زیانباری شود که دود آن بیش از هر کسی به چشم نظام خواهد رفت، ما توصیه میکنیم که مسئولان قضایی در تبریز چشمان خود را باز کرده و پیش از آنکه دیر شود به خواستههای به حق و قانونی آرمیتا پاویر که همان دادرسی عادلانه و منصفانه است جامهی عمل بپوشانند و حق آزادی را که از او سلب شده به او بازگردانند.
از کانال «اطلاعرسانی دانشجویان محروم از تحصیل»
@daneshjouayanemahroum
@sarkhatism
اکنون یک سال و نیم از آن روز گرم تابستان در ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ که خون پاک مهسا باعث جوش و خروش میان مردم شد میگذرد؛ بیش از یک سال است که دانشگاه در خط اول مبارزه با ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی با وجود تمام سرکوبها و تهدیدها و تحدیدها به مسیر خود ادامه میدهد و همین مقاومت باعث شده تا نهادهای امنیتی خارج از دانشگاهها عزم خود را برای تهی کردن هر چه بیشتر دانشگاهها از دانشجویان شریف و آزاده و آگاه جزم کنند.
یک سال و نیم است که دانشجویان زیادی در ایران طعم زندان و تعلیق و اخراج و انواع محرومیتها را چشیدهاند و این روال همچنان ادامه دارد.
خبری که این روزها نه تنها جامعه دانشجویی بلکه ایران را متاثر کرده مربوط به یکی از همان دانشجویان شریفی است که به رسم شرافت و نوعدوستی نتوانست در برابر قتل حکومتی مهسا امینی سکوت کند و از همان روزهای ابتدایی خیزش در دانشگاه مدنی تبریز همگام با دیگر دانشجویان این سرزمین صدای اعتراض خود را به گوش رساند؛ آرمیتا پاویر دانشجوی شجاع و مبارزی است که در این مدت به انحای مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته است: بازداشت همراه با خشونت در آبان ماه ۱۴۰۱ در نزدیکی دانشگاه که ۴۰ روز به طول انجامید؛ بازداشت مجدد در تیر ماه ۱۴۰۲ و نهایتا بازداشت در شهریور ۱۴۰۲ و انتقال او به زندان مرکزی تبریز که از آن زمان تا کنون همچنان زندانی است و در یکی از بیدادگاههای جمهوری اسلامی به دلیل دفاع از حقانیت و انسانیت به دو سال حبس محکوم شد، این تنها بخشی از آزارهای صورت گرفته در قبال او است.
آرمیتا پاویر در طول دوران بازداشت چندین بار به دلیل رفتار غیرقانونی مسئولان زندان و شرایط سختی که بر او تحمیل شده بود دست به اعتصاب غذا زد و اکنون نیز بیش از دو هفته است که چنان عرصه را بر خود تنگ دیده که تصمیم گرفته دست از جان عزیز و باارزشش بشوید و با زندگی خود به جنگ آن نامروتان برود، آرمیتا بیش از دو هفته است که لب به غذا نزده و در برابر فشارها برای شکستن اعتصاب غذایش گفته است: «بیمارستان نمیروم و به هزار و یک دلیل اعتصابم را نخواهم شکست. تحت هیچ شرایطی گردن خم نخواهم کرد و برای مردن هم آمادهام.»
در برابر پافشاری آرمیتا برای ادامه اعتصاب غذایش مسئولان زندان او را تهدید کردهاند که به بیمارستان روانی منتقلش خواهند کرد؛ مجنونسازی رویهای است که جمهوری اسلامی سالهاست از آن برای پروندهسازی علیه زندانیان سیاسی استفاده میکند و گویا این بار قصد کرده اراده و جسارت آرمیتا را با این تهدید در هم شکند.
ما جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل در دانشگاههای سراسر ایران که خود مورد ظلم این حکومت قرار گرفتهایم، هشدار میدهیم که ادامهی سرکوب و فشار بر دانشجویان و علیالخصوص آرمیتا پاویر میتواند منجر به نتایج زیانباری شود که دود آن بیش از هر کسی به چشم نظام خواهد رفت، ما توصیه میکنیم که مسئولان قضایی در تبریز چشمان خود را باز کرده و پیش از آنکه دیر شود به خواستههای به حق و قانونی آرمیتا پاویر که همان دادرسی عادلانه و منصفانه است جامهی عمل بپوشانند و حق آزادی را که از او سلب شده به او بازگردانند.
از کانال «اطلاعرسانی دانشجویان محروم از تحصیل»
@daneshjouayanemahroum
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 استثمار در شهر کتاب قائمشهر
در مجموعه #تجارب_استثمار، پیشتر دو روایت از شهر کتاب مرکزی و یک روایت از شهر کتاب هفت حوض در تهران را منتشر کرده بودیم. حالا روایتی از شهر کتاب قائمشهر را به دستمان رسیده است که یکی از دهها شعبهی این مکان «فرهنگی» در سطح کشور است. ضرورت بازخوانی و مواجهه با تک تک این تجارب از آن حیث ضروری است که الگوی ثابت بهرهکشی را در مکانهای مختلف را عیان میکند. در مجموع تفاوت چندانی نمیکند که فرد کارگر کاشیسازی باشد یا فروشنده کتاب و در اصل تلاش کارفرما برای کسب بیشترین میزان سود از طریق بهرهکشی از نیروی کار تعییری حاصل نمیشود. اما آنچه مشخصا در تجارب استثمار مکانهای فرهنگی مانند کتابفروشیها و کافتهکتابها بیشتر به چشم میآید، تحقیر دوچندان کارگر برای پیشبرد «مشتریمداری» مدنظر این مکانهاست. چون مشتریان این مکانها، مصرفکنندگان کالاهای فرهنگی محسوب میشوند، کارگر شاغل در آن باید هرچه مایهی شخصیت دارند، خرج تکریم ارباب رجوع کنند. نیروی کار این مکانها بر خلاف تصوراتی که پیش از مشغول به کار شدنشان دارند، تشخص و کرامت انسانیشان بیش از «مکانهای غیرفرهنگی» لگدمال میشود. در ادامه روایت یک از یاران #همراه_سرخط از کار در این مکانهای فرهنگی را با هم میخوانیم:
«از اول اسفند ۹۵ در شهرکتاب شروع به کار کردم.
ساعتی ۲هزار تومان به ما حقوق میدادند و طبیعتا از بیمه هم خبری نبود. حقوق ما از ۴۰۰هزار تومان بیشتر نمیشد.
جلوی مشتری تحقیر میشدم، اجازه نشستن نداشتم، نظافت میکردم و برخوردها بسیار تحقیرآمیز بود. خیلی شبها با گریه برمیگشتم خونه و....
روزهای اول از کارم راضی بودند. ازم حتی تعریف هم میکردند که کارت خوبه.
تا اینکه مسئول بخش کتاب عوض شد و آدمی که مدام از من تعریف میکرد یهو تبدیل شد به منتقد من. و چون مسئول جدید از من خوشش نمیاومد خیلی راحت بهم گفتن دیگه نیا.
و دوست نزدیک یکی از کارکنان که برادرش دوست مدیریت بود جایگزین من شد.
بعد از من یکی یکی بچهها به دلایل مختلف از اون مجموعه رفتند.
و شهرکتاب تمام نیروهای خوبش رو از دست داد.
تا سال گذشته که به علت بدهیهای زیاد تقریبا نیمه تعطیل بود و محصول جدیدی به فروشگاه اضافه نشد و قفسهها تقریبا خالی بودند. الان هم بسته است تا اطلاع ثانوی...»
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#شهر_کتاب
#قائمشهر
@sarkhatism
در مجموعه #تجارب_استثمار، پیشتر دو روایت از شهر کتاب مرکزی و یک روایت از شهر کتاب هفت حوض در تهران را منتشر کرده بودیم. حالا روایتی از شهر کتاب قائمشهر را به دستمان رسیده است که یکی از دهها شعبهی این مکان «فرهنگی» در سطح کشور است. ضرورت بازخوانی و مواجهه با تک تک این تجارب از آن حیث ضروری است که الگوی ثابت بهرهکشی را در مکانهای مختلف را عیان میکند. در مجموع تفاوت چندانی نمیکند که فرد کارگر کاشیسازی باشد یا فروشنده کتاب و در اصل تلاش کارفرما برای کسب بیشترین میزان سود از طریق بهرهکشی از نیروی کار تعییری حاصل نمیشود. اما آنچه مشخصا در تجارب استثمار مکانهای فرهنگی مانند کتابفروشیها و کافتهکتابها بیشتر به چشم میآید، تحقیر دوچندان کارگر برای پیشبرد «مشتریمداری» مدنظر این مکانهاست. چون مشتریان این مکانها، مصرفکنندگان کالاهای فرهنگی محسوب میشوند، کارگر شاغل در آن باید هرچه مایهی شخصیت دارند، خرج تکریم ارباب رجوع کنند. نیروی کار این مکانها بر خلاف تصوراتی که پیش از مشغول به کار شدنشان دارند، تشخص و کرامت انسانیشان بیش از «مکانهای غیرفرهنگی» لگدمال میشود. در ادامه روایت یک از یاران #همراه_سرخط از کار در این مکانهای فرهنگی را با هم میخوانیم:
«از اول اسفند ۹۵ در شهرکتاب شروع به کار کردم.
ساعتی ۲هزار تومان به ما حقوق میدادند و طبیعتا از بیمه هم خبری نبود. حقوق ما از ۴۰۰هزار تومان بیشتر نمیشد.
جلوی مشتری تحقیر میشدم، اجازه نشستن نداشتم، نظافت میکردم و برخوردها بسیار تحقیرآمیز بود. خیلی شبها با گریه برمیگشتم خونه و....
روزهای اول از کارم راضی بودند. ازم حتی تعریف هم میکردند که کارت خوبه.
تا اینکه مسئول بخش کتاب عوض شد و آدمی که مدام از من تعریف میکرد یهو تبدیل شد به منتقد من. و چون مسئول جدید از من خوشش نمیاومد خیلی راحت بهم گفتن دیگه نیا.
و دوست نزدیک یکی از کارکنان که برادرش دوست مدیریت بود جایگزین من شد.
بعد از من یکی یکی بچهها به دلایل مختلف از اون مجموعه رفتند.
و شهرکتاب تمام نیروهای خوبش رو از دست داد.
تا سال گذشته که به علت بدهیهای زیاد تقریبا نیمه تعطیل بود و محصول جدیدی به فروشگاه اضافه نشد و قفسهها تقریبا خالی بودند. الان هم بسته است تا اطلاع ثانوی...»
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#شهر_کتاب
#قائمشهر
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 اعتراض دانشجویان دانشگاه فرهنگیان چابهار؛ اتوبوس و خوابگاه نداریم!
به گزارش رسانک؛ دانشجویان دانشگاه فرهنگیان چابهار در اعتراض به عدم تخصیص سرویس رفتوآمد تجمع اعتراضی برگزار کردند. دانشجویان معترض میگویند: "در حالی که برای راهیان نور اتوبوس در دسترس است، مسئولان سرویس اتوبوس به آنها نمیدهند."
علاوه بر این، این دانشگاه بهعنوان یکی از شعب دانشگاه فرهنگیان زاهدان نه خوابگاه دارد، نه ساختمان آموزشی و کلاسهای آموزشی آنها در دانشگاه بینالمللی برگزار میشود. همچنین دانشجویان در خوابگاه دانشگاه دریانوردی ساکن هستند. در چنین شرایطی آنها برای حملونقل بین ساختمانهای مختلف دانشگاه ناگزیر به صرف هزینه شخصی و استفاده از وسایل نقلیه ای چون اسنپ هستند.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، مسئولان دانشگاه فرهنگیان در واکنش به اعتراض دانشجویان چون همیشه به زور، تهدید برای معرفی به حراست و برخورد انضباطی متوسل شدهاند! دانشگاه فرهنگیان بهعنوان نهاد آموزشی وزارت آموزشوپرورش از بودجه دولتی برخوردار است اما سهم دانشجویان آن همچمون دانشآنوزان معلمان از این بودجه یک هیچ بزرگ است!
#دانشگاه_فرهنگیان_چابهار
#دانشگاه_فرهنگیان
#چابهار
#سیستان_و_بلوچستان
#دانشگاه_زنده_است
@sarkhatism
به گزارش رسانک؛ دانشجویان دانشگاه فرهنگیان چابهار در اعتراض به عدم تخصیص سرویس رفتوآمد تجمع اعتراضی برگزار کردند. دانشجویان معترض میگویند: "در حالی که برای راهیان نور اتوبوس در دسترس است، مسئولان سرویس اتوبوس به آنها نمیدهند."
علاوه بر این، این دانشگاه بهعنوان یکی از شعب دانشگاه فرهنگیان زاهدان نه خوابگاه دارد، نه ساختمان آموزشی و کلاسهای آموزشی آنها در دانشگاه بینالمللی برگزار میشود. همچنین دانشجویان در خوابگاه دانشگاه دریانوردی ساکن هستند. در چنین شرایطی آنها برای حملونقل بین ساختمانهای مختلف دانشگاه ناگزیر به صرف هزینه شخصی و استفاده از وسایل نقلیه ای چون اسنپ هستند.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، مسئولان دانشگاه فرهنگیان در واکنش به اعتراض دانشجویان چون همیشه به زور، تهدید برای معرفی به حراست و برخورد انضباطی متوسل شدهاند! دانشگاه فرهنگیان بهعنوان نهاد آموزشی وزارت آموزشوپرورش از بودجه دولتی برخوردار است اما سهم دانشجویان آن همچمون دانشآنوزان معلمان از این بودجه یک هیچ بزرگ است!
#دانشگاه_فرهنگیان_چابهار
#دانشگاه_فرهنگیان
#چابهار
#سیستان_و_بلوچستان
#دانشگاه_زنده_است
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 محکومیت مرضیه فارسی و فروغ تقیپور به ۱۵ سال حبس
مرضیه فارسی، از اعضای خانوادههای دادخواه دهه ۶۰ و فروغ تقیپور، فرزند یکی از زندانیان دهه ۶۰ که به اتهام بغی بازداشت شده بودند، بهصورت غیابی توسط ایمان افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
مصداق اتهامی این دو زندانی دادخواه دهه ۶۰، عضویت در سازمان مجاهدین خلق است. آنها پیشتر (اسفند ۱۳۹۸) نیز بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شده بودند و اسفند سال گذشته از زندان آزاد شدند.
بر اساس ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، فردی که متهم به بغی است و "باغی شناخته شود، در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می گردند." بر اساس ماده ۲۸۸ نیز "هرگاه اعضای گروه باغی، قبل از درگیری و استفاده از سلاح، دستگیر شوند، چنانچه سازمان و مرکزیت آن وجود داشته باشد به حبس تعزیری درجه سه و در صورتی که سازمان و مرکزیت آن از بین رفته باشد به حبس تعزیری درجه پنج محکوم می شوند."
#مرضیه_فارسی
#فروغ_تقی_پور
#بغی
#اعدام
@sarkhatism
مرضیه فارسی، از اعضای خانوادههای دادخواه دهه ۶۰ و فروغ تقیپور، فرزند یکی از زندانیان دهه ۶۰ که به اتهام بغی بازداشت شده بودند، بهصورت غیابی توسط ایمان افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
مصداق اتهامی این دو زندانی دادخواه دهه ۶۰، عضویت در سازمان مجاهدین خلق است. آنها پیشتر (اسفند ۱۳۹۸) نیز بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شده بودند و اسفند سال گذشته از زندان آزاد شدند.
بر اساس ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، فردی که متهم به بغی است و "باغی شناخته شود، در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می گردند." بر اساس ماده ۲۸۸ نیز "هرگاه اعضای گروه باغی، قبل از درگیری و استفاده از سلاح، دستگیر شوند، چنانچه سازمان و مرکزیت آن وجود داشته باشد به حبس تعزیری درجه سه و در صورتی که سازمان و مرکزیت آن از بین رفته باشد به حبس تعزیری درجه پنج محکوم می شوند."
#مرضیه_فارسی
#فروغ_تقی_پور
#بغی
#اعدام
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 قشونکشی یگان ویژه در خیابانهای زاهدان
امروز، ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
#زاهدان
#دزاپ
#جمعه_خونین
#اعدام_بلوچها
#کشتار_بلوچها
@sarkhatism
امروز، ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
#زاهدان
#دزاپ
#جمعه_خونین
#اعدام_بلوچها
#کشتار_بلوچها
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 افق کوروش؛ نمونهای از استثمار کارگران فروشگاههای زنجیرهای هلدینگ گلرنگ
فروشگاههای زنجیرهای "افق کوروش" یکی از زیرمجموعههای گروه سرمایهگذاری کوروش، متعلق به هلدینگ صنعتی گلرنگ است که طی سالهای اخیر بهواسطه روابط مالکان (خانواده فضلی) آن با مسئولان جمهوری اسلامی در حال بلعیدن کسبوکارها از صنایع پایه تا آنلاین و استارتاپهاست! پولپاشیهای این هیولای وحشی و غارتگر در میان اهالی رسانه، از یکسو سبب انتشار بازنمایی موفقیتهای این گروه صنعتی و زیرمجموعههای ریز درشت آن و از سوی دیگر، پنهان ماندن رنج بیش از ۲۰ هزار کارگر فعال در فروشگاهها، شرکتها و کارخانههای زیر مجموعه آن شده است.
خواندن روایت یکی از یاران #همراه_سرخط که از کارگران سابق فروشگاه افق کوروش است، میتواند سندی برای حقیقت پشت پرده فروشگاههای زنجیرهای زیرمجموعه گلرنگ، ازجمله: هایپر فامیلی، گندم طلایی، اُکالا (اُمارکت و اُبیزینس)، هستی پارسل، سورنا، اسپات و دارتیل باشد. حقیقت پولشویی، انحصاری کردن صنایع غذایی و حذف خردهفروشیها از طریق توسعه برند ذیل یک گروه صنعتی، طبیعیسازی فرودستی سرمایه انسانی، فساد مالی گسترده مالکان گلرنگ که نهتنها شریک مالی مسئولان جمهوری اسلامی هستند بلکه به سبب حضور در ساختار نظامی این حکومت مجری سرکوب کارگران نیز بودهاند.
🔺غارت دستمزد کارگر به اسم دوره آزمایشی
به روایت کارگر سابق این فزوشگاه زنجیرهای، "مرخصی گرفتن توی افق کوروش بر اساس قوانین اداره کار نیست، وقتی که میخوای استخدام بشی بیست روز اول آزمایشی هست و در صورت استخدام، پول این بیست روز بهت داده نمیشه، اضافهکاریها اگر از یه حدی بیشتر بشه سوخت میشه، وقتی بار میاد اگر توی ساعت کاریت نباشه باید بیای و کمک کنی تا بارها خالی بشن...
🔺 مرخصی زایمان یا ترک کار!
از سیستم اداریش نگم که یاد روزهای بدی میافتم، توی سیستم اداریش هیچ کس کار نمیکنه همه دزدن، سیستم دزدپرور هست، واسه یه استعلاجی زایمان کاری به سرت میارن که از زاییدن پشیمون بشی از نفسی که توی این سیستم میکشی ... کاری کردن که مرخصی زایمان من خراب بشه، با وجود اینکه تمام مدارک بیمهای درست بوده و مرخصیها توی ادارهی بیمه ثبت شده بوده، برام ترک کار زدن و باعث شدن که نتونم از مرخصی زایمانم استفاده کنم، در حالی که شعبه بعد از شروع مرخصیهام تعطیل شده بود.
🔺افق کوروش؛ جمهوری اسلامی کوچک
افق کوروش سیستمی شبیه به جمهوری اسلامی هست، دزدی اساسیترین رکنش هست (یاد رفسنجانی افتادم که گفت بذارید ببرن حالا مگه این یه ذره به کجا بر میخوره) یادم میاد توی شعبهای که کار میکردم یه آقایی تازه استخدام شده بود و هر روز به اشکال مختلف دزدی میکرد. مثلن روغنها رو با چند تا کارت مختلف که مال خودش بود میخرید و میاورد بیرون و به صورت آزاد میداد به رستورانها (همون موقعی که روغن نایاب شد)، بعدها فهمیدیم که شده رئیس یه منطقه، در افق کوروش باید دزد باشی تا سمت بگیری، اینجوری خود سیستم هم راحتتر به پولشوییهاش میرسه ، قطعن افق کوروش یکی از منابع بزرگ پولشویی هست، فقط کافیه تعداد شعبههای فرانچایزشون رو ضرب در میانگین پنج نفر در هر شعبه کنید و ضرب در نه میلیون حقوق تا متوجه بشید چه پول عظیمی توی این هولدینگ جابجا میشه. افق کوروش قطعن یک ارگانه توی کشور، ارگانی وابسته به بالاترین مرجع، ارگانی شبیه شرکتهای مشابه مثل جامبو"
🔺 عادیسازی ۱۲ ساعت کار روزانه!
یکی از مستندات بهرهکشی از نیروی کار در این فروشگاه زنجیرهای، امتیاز نسبتا پایینی است که کارجویان بعد از جلسه مصاحبه با مدیران این مجموعه در سایتهای کاریابی ثبت کردهاند. بهعبارتی افق کوروش برای کارجویان نامحبوب است!
علاوه بر این، در بخش فرصتهای شغلی سایت خود مدعی شدهاند که دستمزد کارگران فروشگاه بیش از وزارت کار است که با تجربه نگارنده روایت در تضاد است و گواهی بر دروغگویی مدیران آن و فریبکاری تیم HR آنهاست. یکی از مصادیق استثمار در صفحه فرصتهای شغلی، در نظر گرفتن ۱۲ ساعت کاری روزانه ( ۹ صبح تا ۹ شب) برای پیکها یا سفیران آن است.
نکته مهم و اساسی درباره آنچه در نمونه افق کوروش در حال وقوع است، وسعت و تعدد فروشگاههای زنجیرهای و برندهای متنوع گلرنگ است که میتواند به افزایش استثمار سرمایه انسانی، طبیعیسازی آن و تبدیل شدن استثمار به یک رویه عرفی منجر شود.
#تجارب_استثمار
#روایت_استثمار
#تجربه_استثمار
#افق_کوروش
#کوروش
#گلرنگ
#گروه_صنعتی_گلرنگ
#اکالا
@sarkhatism
فروشگاههای زنجیرهای "افق کوروش" یکی از زیرمجموعههای گروه سرمایهگذاری کوروش، متعلق به هلدینگ صنعتی گلرنگ است که طی سالهای اخیر بهواسطه روابط مالکان (خانواده فضلی) آن با مسئولان جمهوری اسلامی در حال بلعیدن کسبوکارها از صنایع پایه تا آنلاین و استارتاپهاست! پولپاشیهای این هیولای وحشی و غارتگر در میان اهالی رسانه، از یکسو سبب انتشار بازنمایی موفقیتهای این گروه صنعتی و زیرمجموعههای ریز درشت آن و از سوی دیگر، پنهان ماندن رنج بیش از ۲۰ هزار کارگر فعال در فروشگاهها، شرکتها و کارخانههای زیر مجموعه آن شده است.
خواندن روایت یکی از یاران #همراه_سرخط که از کارگران سابق فروشگاه افق کوروش است، میتواند سندی برای حقیقت پشت پرده فروشگاههای زنجیرهای زیرمجموعه گلرنگ، ازجمله: هایپر فامیلی، گندم طلایی، اُکالا (اُمارکت و اُبیزینس)، هستی پارسل، سورنا، اسپات و دارتیل باشد. حقیقت پولشویی، انحصاری کردن صنایع غذایی و حذف خردهفروشیها از طریق توسعه برند ذیل یک گروه صنعتی، طبیعیسازی فرودستی سرمایه انسانی، فساد مالی گسترده مالکان گلرنگ که نهتنها شریک مالی مسئولان جمهوری اسلامی هستند بلکه به سبب حضور در ساختار نظامی این حکومت مجری سرکوب کارگران نیز بودهاند.
🔺غارت دستمزد کارگر به اسم دوره آزمایشی
به روایت کارگر سابق این فزوشگاه زنجیرهای، "مرخصی گرفتن توی افق کوروش بر اساس قوانین اداره کار نیست، وقتی که میخوای استخدام بشی بیست روز اول آزمایشی هست و در صورت استخدام، پول این بیست روز بهت داده نمیشه، اضافهکاریها اگر از یه حدی بیشتر بشه سوخت میشه، وقتی بار میاد اگر توی ساعت کاریت نباشه باید بیای و کمک کنی تا بارها خالی بشن...
🔺 مرخصی زایمان یا ترک کار!
از سیستم اداریش نگم که یاد روزهای بدی میافتم، توی سیستم اداریش هیچ کس کار نمیکنه همه دزدن، سیستم دزدپرور هست، واسه یه استعلاجی زایمان کاری به سرت میارن که از زاییدن پشیمون بشی از نفسی که توی این سیستم میکشی ... کاری کردن که مرخصی زایمان من خراب بشه، با وجود اینکه تمام مدارک بیمهای درست بوده و مرخصیها توی ادارهی بیمه ثبت شده بوده، برام ترک کار زدن و باعث شدن که نتونم از مرخصی زایمانم استفاده کنم، در حالی که شعبه بعد از شروع مرخصیهام تعطیل شده بود.
🔺افق کوروش؛ جمهوری اسلامی کوچک
افق کوروش سیستمی شبیه به جمهوری اسلامی هست، دزدی اساسیترین رکنش هست (یاد رفسنجانی افتادم که گفت بذارید ببرن حالا مگه این یه ذره به کجا بر میخوره) یادم میاد توی شعبهای که کار میکردم یه آقایی تازه استخدام شده بود و هر روز به اشکال مختلف دزدی میکرد. مثلن روغنها رو با چند تا کارت مختلف که مال خودش بود میخرید و میاورد بیرون و به صورت آزاد میداد به رستورانها (همون موقعی که روغن نایاب شد)، بعدها فهمیدیم که شده رئیس یه منطقه، در افق کوروش باید دزد باشی تا سمت بگیری، اینجوری خود سیستم هم راحتتر به پولشوییهاش میرسه ، قطعن افق کوروش یکی از منابع بزرگ پولشویی هست، فقط کافیه تعداد شعبههای فرانچایزشون رو ضرب در میانگین پنج نفر در هر شعبه کنید و ضرب در نه میلیون حقوق تا متوجه بشید چه پول عظیمی توی این هولدینگ جابجا میشه. افق کوروش قطعن یک ارگانه توی کشور، ارگانی وابسته به بالاترین مرجع، ارگانی شبیه شرکتهای مشابه مثل جامبو"
🔺 عادیسازی ۱۲ ساعت کار روزانه!
یکی از مستندات بهرهکشی از نیروی کار در این فروشگاه زنجیرهای، امتیاز نسبتا پایینی است که کارجویان بعد از جلسه مصاحبه با مدیران این مجموعه در سایتهای کاریابی ثبت کردهاند. بهعبارتی افق کوروش برای کارجویان نامحبوب است!
علاوه بر این، در بخش فرصتهای شغلی سایت خود مدعی شدهاند که دستمزد کارگران فروشگاه بیش از وزارت کار است که با تجربه نگارنده روایت در تضاد است و گواهی بر دروغگویی مدیران آن و فریبکاری تیم HR آنهاست. یکی از مصادیق استثمار در صفحه فرصتهای شغلی، در نظر گرفتن ۱۲ ساعت کاری روزانه ( ۹ صبح تا ۹ شب) برای پیکها یا سفیران آن است.
نکته مهم و اساسی درباره آنچه در نمونه افق کوروش در حال وقوع است، وسعت و تعدد فروشگاههای زنجیرهای و برندهای متنوع گلرنگ است که میتواند به افزایش استثمار سرمایه انسانی، طبیعیسازی آن و تبدیل شدن استثمار به یک رویه عرفی منجر شود.
#تجارب_استثمار
#روایت_استثمار
#تجربه_استثمار
#افق_کوروش
#کوروش
#گلرنگ
#گروه_صنعتی_گلرنگ
#اکالا
@sarkhatism