Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 دانش آموزان کرمانی قربانی سیاست های تبلیغاتی آموزش و پرورش
در حالیکه ۲۰ دانش آموز در حادثه تروریستی کرمان جان خود را از دست داده اند ، رسانه ها قبل از برگزاری مراسم از برگزاری اردوهای دانش آموزی با عنوان زایر بهشت در کرمان خبر داده بودند .
علاوه بر این دو روز قبل از برگزاری مراسم در کرمان ، اداره کل آموزش و پرورش این استان از تعطیلی همه مدارس در همه مقاطع این استان در روز سالگرد خبر داده بود .
مستنداتی که به کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران رسیده است ، نشان می دهد که حضور اکثر دانش آموز جانباخته با برنامه ریزی مدارس و اداره آموزش و پرورش ، و بدون حضور اولیا آنها انجام شده است .
#کرمان
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار ، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
در حالیکه ۲۰ دانش آموز در حادثه تروریستی کرمان جان خود را از دست داده اند ، رسانه ها قبل از برگزاری مراسم از برگزاری اردوهای دانش آموزی با عنوان زایر بهشت در کرمان خبر داده بودند .
علاوه بر این دو روز قبل از برگزاری مراسم در کرمان ، اداره کل آموزش و پرورش این استان از تعطیلی همه مدارس در همه مقاطع این استان در روز سالگرد خبر داده بود .
مستنداتی که به کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران رسیده است ، نشان می دهد که حضور اکثر دانش آموز جانباخته با برنامه ریزی مدارس و اداره آموزش و پرورش ، و بدون حضور اولیا آنها انجام شده است .
#کرمان
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار ، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 تجمع کارگران فولاد پارس هفتتپه
امروز ۱۶ دیماه، کارگران فولاد پارس در شهرک صنعتی هفتتپه در اعتراض به نازل بودن سطح دستمزدههای ، عدم پرداخت حق بیمه از سوی کارفرما و همچنین عدم وجود امنیت شغلی در مقابل فرمانداری شوش دست به تجمع زده بود. کارگران این مجتمع چهارشنبهی هفتهی گذشته نیز با مطالبات مشابه دست به تجمع زده بودند. حدود ۱۵۰ نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند که به گفتهی کارگران، حقوق ماهانهشان کفاف ۱۰ روز زندگی را نیز نمیدهد. اعتصاب اخیر گروه ملی فولاد و پیروزی نسبی آن به کارگران دیگر شرکتهای فولادی منطقه نیز امکان بازپسگیری حق خودشان را یادآور کرده است.
#فولاد_پارس_هفت_تپه
#شوش
#اعتراضات_کارگری
#طبقه_کارگر
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
امروز ۱۶ دیماه، کارگران فولاد پارس در شهرک صنعتی هفتتپه در اعتراض به نازل بودن سطح دستمزدههای ، عدم پرداخت حق بیمه از سوی کارفرما و همچنین عدم وجود امنیت شغلی در مقابل فرمانداری شوش دست به تجمع زده بود. کارگران این مجتمع چهارشنبهی هفتهی گذشته نیز با مطالبات مشابه دست به تجمع زده بودند. حدود ۱۵۰ نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند که به گفتهی کارگران، حقوق ماهانهشان کفاف ۱۰ روز زندگی را نیز نمیدهد. اعتصاب اخیر گروه ملی فولاد و پیروزی نسبی آن به کارگران دیگر شرکتهای فولادی منطقه نیز امکان بازپسگیری حق خودشان را یادآور کرده است.
#فولاد_پارس_هفت_تپه
#شوش
#اعتراضات_کارگری
#طبقه_کارگر
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 مادر توکلی (ربابه کلباسی) آخرین بازمانده از نسل مادران دادخواه در دو حاکمیت پهلوی و جمهوریاسلامی، درگذشت
از «بیدارزنی»
مادر توکلی، پس از مقاومت، ایستادگی و فریاد دادخواهی در دو رژیم استبدادی، روز پنج دیماه سال جاری در مشهد درگذشت.
حمید توکلی فرزند وی همراه با سعید آریان (داماد و همسر شهین توکلی) از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، در اسفند ۱۳۵۰ پس از مدت کوتاهی از دستگیری، اعدام شدند. پیش از آن شهین توکلی فرزند دیگر وی، در روز سوم خرداد ۱۳۵۰ همزمان با جانبختن رفیق فدایی، «امیر پرویز پویان» در تهران دستگیر شد. او در دادگاه، به پنج سال حبس محکوم شد. حبسی که بنا به شرایط سیاسی کشور، تمدید میشد. در سال ۱۳۵۵، سیمین توکلی، دختر کوچکتر مادر توکلی و از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، توسط ماموران ساواک در خیابان به ضرب گلوله جان سپرد.
پس از ۶ سال و نیم تحمل حبس شهین توکلی و پس از روی کار آمدن حاکمیت جمهوری اسلامی، وی مجددا در سال ۱۳۶۱ بازداشت و تا ۱۳۶۵ در زندان مشهد محبوس شد.
شهین توکلی که در زندان نیز دادخواهی خانواده و پیگیری وضعیت تنها فرزند خود و سعید آریان (صمد) را عهدهدار بود، مابقی عمر را با تبعات آثار شکنجه، سل و بیماریهای قلبی در مشهد بهسر کرد. او تا مهر ۱۴۰۰ که در قید حیات بود، همواره از دادخواهان استوار جنبش دادخواهی ایران بود.
مادر توکلی که مصائب اعدام و زندان فرزندان و داماد خود را بهدوش میکشید، در تمامی سالهای گذشته، درب منزلش بهروی دادخواهان خاوران و خانوادههای جانباختگان و مبارزان علیه استبداد، گشوده بود.
درگذشت مادر توکلی، بهعنوان آخرین نسل از مادران دادخواه هر دو حاکمیت پهلوی و جمهوریاسلامی، اگرچه دردناک اما حاوی میراثی از دادخواهی است.
مادر توکلی، نظیر مادر شایگان (فاطمه سعیدی) و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که دادخواه فرزندان خود در حاکمیت پهلوی و یا نظیر دیگر مادران در هر دو حکومت پهلوی و جمهوریاسلامی بودند، مشعلدار جنبشی هستند که پیروی از آن لازمه و اساس مبارزهی مستمر با هر نوع شکلی از استبداد، ارتجاع و خفقان است.
دادخواهی نه یک رویهی شخصی و مختص خانوادههای مبارزان و جانباختگان، بلکه وظیفهای عمومی است، رویهای که گستردگی و اتحاد حول آن، خود، زایشگر آزادی، دستیابی به حق تعیین سرنوشت و ایمان و باور به انقلاب مداوم است. وضعیتی که هیچ استبدادی به امر مطلقه بدل نشده و هیچ جنایتی با سرکوب دولتی و نظامی، در خفا نماند. از همینرو، دادخواهی، اساس مبارزهای مستمر برای تحقق عدالت و آزادی است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
@sarkhatism
از «بیدارزنی»
مادر توکلی، پس از مقاومت، ایستادگی و فریاد دادخواهی در دو رژیم استبدادی، روز پنج دیماه سال جاری در مشهد درگذشت.
حمید توکلی فرزند وی همراه با سعید آریان (داماد و همسر شهین توکلی) از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، در اسفند ۱۳۵۰ پس از مدت کوتاهی از دستگیری، اعدام شدند. پیش از آن شهین توکلی فرزند دیگر وی، در روز سوم خرداد ۱۳۵۰ همزمان با جانبختن رفیق فدایی، «امیر پرویز پویان» در تهران دستگیر شد. او در دادگاه، به پنج سال حبس محکوم شد. حبسی که بنا به شرایط سیاسی کشور، تمدید میشد. در سال ۱۳۵۵، سیمین توکلی، دختر کوچکتر مادر توکلی و از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، توسط ماموران ساواک در خیابان به ضرب گلوله جان سپرد.
پس از ۶ سال و نیم تحمل حبس شهین توکلی و پس از روی کار آمدن حاکمیت جمهوری اسلامی، وی مجددا در سال ۱۳۶۱ بازداشت و تا ۱۳۶۵ در زندان مشهد محبوس شد.
شهین توکلی که در زندان نیز دادخواهی خانواده و پیگیری وضعیت تنها فرزند خود و سعید آریان (صمد) را عهدهدار بود، مابقی عمر را با تبعات آثار شکنجه، سل و بیماریهای قلبی در مشهد بهسر کرد. او تا مهر ۱۴۰۰ که در قید حیات بود، همواره از دادخواهان استوار جنبش دادخواهی ایران بود.
مادر توکلی که مصائب اعدام و زندان فرزندان و داماد خود را بهدوش میکشید، در تمامی سالهای گذشته، درب منزلش بهروی دادخواهان خاوران و خانوادههای جانباختگان و مبارزان علیه استبداد، گشوده بود.
درگذشت مادر توکلی، بهعنوان آخرین نسل از مادران دادخواه هر دو حاکمیت پهلوی و جمهوریاسلامی، اگرچه دردناک اما حاوی میراثی از دادخواهی است.
مادر توکلی، نظیر مادر شایگان (فاطمه سعیدی) و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که دادخواه فرزندان خود در حاکمیت پهلوی و یا نظیر دیگر مادران در هر دو حکومت پهلوی و جمهوریاسلامی بودند، مشعلدار جنبشی هستند که پیروی از آن لازمه و اساس مبارزهی مستمر با هر نوع شکلی از استبداد، ارتجاع و خفقان است.
دادخواهی نه یک رویهی شخصی و مختص خانوادههای مبارزان و جانباختگان، بلکه وظیفهای عمومی است، رویهای که گستردگی و اتحاد حول آن، خود، زایشگر آزادی، دستیابی به حق تعیین سرنوشت و ایمان و باور به انقلاب مداوم است. وضعیتی که هیچ استبدادی به امر مطلقه بدل نشده و هیچ جنایتی با سرکوب دولتی و نظامی، در خفا نماند. از همینرو، دادخواهی، اساس مبارزهای مستمر برای تحقق عدالت و آزادی است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
@sarkhatism
🔴 فرزانه برزهکار، مادر شهید عرفان رضایی به حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی محکوم شد
فرزانه برزهکار، مادر عرفان رضایی نوایی از شهدای قیام ژینا، توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب آمل به اتهامات «تبلیغ علیه نظام و اهانت به رهبری» مجموعا به 2 سال زندان محکوم شده که حکم حبس صادره به مدت دو سال به تعلیق درآمده است. او همچنین توسط شعبهی ۱۰۶ دادگاه کیفری دو آمل به اتهامات «نشر اکاذیب رایانهای و انتشار تصاویر مبتذل و بدون حجاب در فضای مجازی» در مجموع به ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی و یک سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است.
عرفان رضایی نوایی، ۲۱ ساله و اهل آمل، در تاریخ ۳۰ شهریور سال گذشته در جریان قیام ژینا به ضرب گلولهی ماموران جمهوری اسلامی کشته شد. او یکی از دو جوانی بود که در ویدئوی معروف همان روز در آمل، بنر خامنهای در میدان ۱۷ شهریور این شهر را پاره کردند.
#فرزانه_برزه_کار
#عرفان_رضایی
#قیام_ژینا
#خانوادههای_دادخواه
#جمهوری_جنایت
@sarkhatism
فرزانه برزهکار، مادر عرفان رضایی نوایی از شهدای قیام ژینا، توسط شعبهی اول دادگاه انقلاب آمل به اتهامات «تبلیغ علیه نظام و اهانت به رهبری» مجموعا به 2 سال زندان محکوم شده که حکم حبس صادره به مدت دو سال به تعلیق درآمده است. او همچنین توسط شعبهی ۱۰۶ دادگاه کیفری دو آمل به اتهامات «نشر اکاذیب رایانهای و انتشار تصاویر مبتذل و بدون حجاب در فضای مجازی» در مجموع به ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی و یک سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است.
عرفان رضایی نوایی، ۲۱ ساله و اهل آمل، در تاریخ ۳۰ شهریور سال گذشته در جریان قیام ژینا به ضرب گلولهی ماموران جمهوری اسلامی کشته شد. او یکی از دو جوانی بود که در ویدئوی معروف همان روز در آمل، بنر خامنهای در میدان ۱۷ شهریور این شهر را پاره کردند.
#فرزانه_برزه_کار
#عرفان_رضایی
#قیام_ژینا
#خانوادههای_دادخواه
#جمهوری_جنایت
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 گرامی باد یاد بکتاش آبتین، ستمکشتهی راه آزادی
پیش از ظهر ۱۸ دیماه ۱۴۰۰، قلب پرشور بکتاش آبتین از تپش ایستاد. زندانبانان حکومت که در بیاعتنایی به جان و سلامت زندانیان، کارکشتهاند، اینبار نیز پس از ابتلای مجدد آبتین به کرونا، بهرغم علائم آشکار بیماری، با اخلال عامدانه در روند درمان او، «جنایت عمدی» دیگری را کلید زدند؛ آبتین را پس از چندین روز سرگردانی میان بند و بهداری شبانه به بیمارستان طالقانی بردند، به تخت بیمارستان زنجیر کردند، در بیخبری مطلق جامعه او را شبانهروز آزار دادند و سرانجام جسم نیمهجانش را به خانواده سپردند. کار از کار گذشته بود و چنانکه خودش، بریده بریده، در روزهای آخر بر زبان میآورد در آن مهلکه مرگ را پیش چشمانش آورده بودند.
بکتاش آبتین آزادیخواه و آزاداندیش بود. در برابر سرکوب و ستم، سکوت و مصالحه نمیشناخت. کانون نویسندگان ایران را پرچمدار آزادیخواهی میدانست و عضو پایدار کانون بود. مبارزه را فضیلت میشناخت و از همین رو ایستاد و جان بر سر آرمانهای خود نهاد. هم او که پیش از زندان در پیامی گفته بود:
«امروز به اندازهی کافی شاعر خوب، فیلمساز خوب، هنرمند خوب داریم. چیزی که کم داریم این است که یک سری آدم بایستند و مبارزه کنند»
اکنون دو سال از قتل حکومتی آبتین گذشته است. او خود نبود تا جنبش آزادیخواهانهی مردم را ببیند. او نبود تا دلاوری زنان را بستاید و همچون همیشه دوشادوش مردم به جان آمده بایستد. نبود تا در برابر جنایت و سرکوب حاکمیت همراه یاران کانونیاش باشد و بانگ آزادیخواهی برآورد. اما عزم و آرمان آبتین در یاد و آثارش ماندگار است و در قلب مردم آزادیخواه زنده میماند.
گرامیداشت یاد آبتین، پاسداشت پایداری و ایستادگی است، پاسداشت آنان که چشم بر آزادیکشی نمیبندند و جانشان را نیز در راه تحقق آزادی دریغ نمیکنند. اکنون که حکومت به ضرب و زور، گرد یأس میپراکند و سایهی سنگین خفقان را بر سر و سامان مردم میگستراند، اکنون که صدای دادخواهان را خفه میکند تا مگر دادخواهی به محاق رود، کانون نویسندگان ایران یاد بکتاش را به یاد همهی ستمکشتگان راه آزادی؛ همچون محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و ... گره میزند و به بانگ بلند اعلام میکند که دادخواه جان جوان پرپر شدهی آبتین است و تا روشن شدن تمامی ابعاد این جنایت و محاکمهی عاملان و مقصران آن از پا نمینشیند.
روز دوشنبه ۱۸ دی ساعت ۱۵ در گورستان امامزاده عبدالله شهرری در کنار خانواده و دیگر دوستداران بکتاش آبتین مزار او را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۶ دی ۱۴۰۲
#بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#جمهوری_جنایت
@kanoon_nevisandegane_iran
@sarkhatism
پیش از ظهر ۱۸ دیماه ۱۴۰۰، قلب پرشور بکتاش آبتین از تپش ایستاد. زندانبانان حکومت که در بیاعتنایی به جان و سلامت زندانیان، کارکشتهاند، اینبار نیز پس از ابتلای مجدد آبتین به کرونا، بهرغم علائم آشکار بیماری، با اخلال عامدانه در روند درمان او، «جنایت عمدی» دیگری را کلید زدند؛ آبتین را پس از چندین روز سرگردانی میان بند و بهداری شبانه به بیمارستان طالقانی بردند، به تخت بیمارستان زنجیر کردند، در بیخبری مطلق جامعه او را شبانهروز آزار دادند و سرانجام جسم نیمهجانش را به خانواده سپردند. کار از کار گذشته بود و چنانکه خودش، بریده بریده، در روزهای آخر بر زبان میآورد در آن مهلکه مرگ را پیش چشمانش آورده بودند.
بکتاش آبتین آزادیخواه و آزاداندیش بود. در برابر سرکوب و ستم، سکوت و مصالحه نمیشناخت. کانون نویسندگان ایران را پرچمدار آزادیخواهی میدانست و عضو پایدار کانون بود. مبارزه را فضیلت میشناخت و از همین رو ایستاد و جان بر سر آرمانهای خود نهاد. هم او که پیش از زندان در پیامی گفته بود:
«امروز به اندازهی کافی شاعر خوب، فیلمساز خوب، هنرمند خوب داریم. چیزی که کم داریم این است که یک سری آدم بایستند و مبارزه کنند»
اکنون دو سال از قتل حکومتی آبتین گذشته است. او خود نبود تا جنبش آزادیخواهانهی مردم را ببیند. او نبود تا دلاوری زنان را بستاید و همچون همیشه دوشادوش مردم به جان آمده بایستد. نبود تا در برابر جنایت و سرکوب حاکمیت همراه یاران کانونیاش باشد و بانگ آزادیخواهی برآورد. اما عزم و آرمان آبتین در یاد و آثارش ماندگار است و در قلب مردم آزادیخواه زنده میماند.
گرامیداشت یاد آبتین، پاسداشت پایداری و ایستادگی است، پاسداشت آنان که چشم بر آزادیکشی نمیبندند و جانشان را نیز در راه تحقق آزادی دریغ نمیکنند. اکنون که حکومت به ضرب و زور، گرد یأس میپراکند و سایهی سنگین خفقان را بر سر و سامان مردم میگستراند، اکنون که صدای دادخواهان را خفه میکند تا مگر دادخواهی به محاق رود، کانون نویسندگان ایران یاد بکتاش را به یاد همهی ستمکشتگان راه آزادی؛ همچون محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و ... گره میزند و به بانگ بلند اعلام میکند که دادخواه جان جوان پرپر شدهی آبتین است و تا روشن شدن تمامی ابعاد این جنایت و محاکمهی عاملان و مقصران آن از پا نمینشیند.
روز دوشنبه ۱۸ دی ساعت ۱۵ در گورستان امامزاده عبدالله شهرری در کنار خانواده و دیگر دوستداران بکتاش آبتین مزار او را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۶ دی ۱۴۰۲
#بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#جمهوری_جنایت
@kanoon_nevisandegane_iran
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 زنکشیها ادامه دارد؛ یک زن کارگر توسط شوهرش کشته شد
یکی از یاران #همراه_سرخط به ما اطلاع داده که یکی از زنان کارگر کارخانهی نساجی تاراریس آریا (شهرک شکوهیه قم) با نام خانوادگی آرزومندی (نام کوچکش را نمیدانیم) توسط شوهرش خفه شده و به قتل رسیده است. او مادر سه فرزند نیز بوده است.
هرچند از جزئیات این قتل بیاطلاعیم، اما جزئیات آن هرآنچه باشد نمیتوانیم به سیاق مسئولان جمهوری اسلامی و رسانههای رسمی آن را به «اختلافات خانوادگی» تقلیل دهیم. طبق گزارش منابع حقوق بشری، طی سال ۲۰۲۳ میلادی دستکم ۱۲۲ زن توسط افراد نزدیک به خود (عمدتا همسر) در شهرهای مختلف کشور به قتل رسیدند. این حجم از جنایت و دیگر اشکال خشونت بر زنان* محصول سالها تعمیق مناسبات مردسالارانه و البته قوانینی است که راه را بر اعمال این خشونتها هموار میکند. قوانین اسلامی حاکم نقش عمدهای در تشدید انواع این خشونتهای افسارگسیخته دارند، اما از یادنبریم که قوانین تبعیضآمیز برعلیه زنان* تنها ذیل فقه اسلامی نمیگنجد. طبق گزارش ۲۰۲۳ سازمان ملل، ۸۶ درصد زنان جهان (بیش از ۴ زن از هر ۵ زن) در کشورهایی زندگی میکنند که هنوز قوانینی برای ترویج، اجرا و نظارت بر برابری و عدم تبعیض بر اساس جنسیت در آن وجود ندارد و بیشک جمهوری اسلامی نیز در زمرهی سردمداران دولتهای ضد زن* میگنجد. البته همانطور که پیشتر نیز گفته بودیم، منظور از عدم وجود حمایتهای قانونی، مجازات کم برای این دسته از جنایات نیست که اکنون مطالبهی افزایش اعدام و قصاص از حکومت اعدامِ جمهوری اسلامی داشته باشیم، بلکه منظور قوانین حمایتیای است که جلوی اعمال اشکال مختلف ستم بر زنان* را بگیرد و بیش از پیش جایگاه فرادست مردان را تثبیت نکند. چندی پیش به دنبال قتل جولیا چکتین، زن جوان ایتالیایی به دست دوستپسر سابقش، خواهر او ضمن اشاره به نقش دولت و سیستم قضایی ایتالیا در تداوم زنکشی و فرهنگ تجاوز، خواهان مسئولیتپذیری همه کسانی شد که از این قوانین به شکل مستقیم و غیرمستقیم سود میبرند و گفت قاتل یک «هیولا» نیست، بلکه «یک پسر عادی جامعهی مردسالار» است. برای مقابله با این دست جنایات، قطعا اولین گام مبارزه با قوانین اسلامی ضد زن* حاکم است، اما برای از بین رفتن کامل آن راهی جز خشک کردن ریشههای جامعهی مردسالاری وجود ندارد.
#زن_کشی
#قتل_ناموسی
#مردسالاری
@sarkhatism
یکی از یاران #همراه_سرخط به ما اطلاع داده که یکی از زنان کارگر کارخانهی نساجی تاراریس آریا (شهرک شکوهیه قم) با نام خانوادگی آرزومندی (نام کوچکش را نمیدانیم) توسط شوهرش خفه شده و به قتل رسیده است. او مادر سه فرزند نیز بوده است.
هرچند از جزئیات این قتل بیاطلاعیم، اما جزئیات آن هرآنچه باشد نمیتوانیم به سیاق مسئولان جمهوری اسلامی و رسانههای رسمی آن را به «اختلافات خانوادگی» تقلیل دهیم. طبق گزارش منابع حقوق بشری، طی سال ۲۰۲۳ میلادی دستکم ۱۲۲ زن توسط افراد نزدیک به خود (عمدتا همسر) در شهرهای مختلف کشور به قتل رسیدند. این حجم از جنایت و دیگر اشکال خشونت بر زنان* محصول سالها تعمیق مناسبات مردسالارانه و البته قوانینی است که راه را بر اعمال این خشونتها هموار میکند. قوانین اسلامی حاکم نقش عمدهای در تشدید انواع این خشونتهای افسارگسیخته دارند، اما از یادنبریم که قوانین تبعیضآمیز برعلیه زنان* تنها ذیل فقه اسلامی نمیگنجد. طبق گزارش ۲۰۲۳ سازمان ملل، ۸۶ درصد زنان جهان (بیش از ۴ زن از هر ۵ زن) در کشورهایی زندگی میکنند که هنوز قوانینی برای ترویج، اجرا و نظارت بر برابری و عدم تبعیض بر اساس جنسیت در آن وجود ندارد و بیشک جمهوری اسلامی نیز در زمرهی سردمداران دولتهای ضد زن* میگنجد. البته همانطور که پیشتر نیز گفته بودیم، منظور از عدم وجود حمایتهای قانونی، مجازات کم برای این دسته از جنایات نیست که اکنون مطالبهی افزایش اعدام و قصاص از حکومت اعدامِ جمهوری اسلامی داشته باشیم، بلکه منظور قوانین حمایتیای است که جلوی اعمال اشکال مختلف ستم بر زنان* را بگیرد و بیش از پیش جایگاه فرادست مردان را تثبیت نکند. چندی پیش به دنبال قتل جولیا چکتین، زن جوان ایتالیایی به دست دوستپسر سابقش، خواهر او ضمن اشاره به نقش دولت و سیستم قضایی ایتالیا در تداوم زنکشی و فرهنگ تجاوز، خواهان مسئولیتپذیری همه کسانی شد که از این قوانین به شکل مستقیم و غیرمستقیم سود میبرند و گفت قاتل یک «هیولا» نیست، بلکه «یک پسر عادی جامعهی مردسالار» است. برای مقابله با این دست جنایات، قطعا اولین گام مبارزه با قوانین اسلامی ضد زن* حاکم است، اما برای از بین رفتن کامل آن راهی جز خشک کردن ریشههای جامعهی مردسالاری وجود ندارد.
#زن_کشی
#قتل_ناموسی
#مردسالاری
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بلوچها در صف نخست «پاسخ سخت»
منابع بلوچ گزارش دادند که صبح امروز، ماموران جمهوری اسلامی با یورش به منطقه مجدیه ۲۹ و ۳۱ زاهدان اقدام به تیراندازی هوای کرده و چهار نفر از جمله یک نوجوان ۱۵ ساله را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردند. گفته شده دیگر بازداشتشدگان نیز زیر ۲۰ سال هستند و تا به این لحظه اطلاعی از هویت و وضعیت آنان وجود ندارد. این در حالی است که روز پنجشنبه ۱۴ دی نیز «الهداد سنجرزهی» اهل روستای خیرآباد (از توابع ایرانشهر) در ایست بازرسی ماهان استان کردمان بازداشت شده است. یک منبع مطلع به کمپین فعالین بلوچ گفته «الهداد به همراه عموی خود جهت درمان به کرمان رفتند و در مسیر بازگشت در ایست و بازرسی ماهان توسط نیروهای نظامی از اتوبوس پیاده و بازداشت شده است. بازداشت او به همراه خشونت، فحاشی توسط ماموران و ضرب و شتم بوده است». تا به این لحظه از اتهامات او نیز اطلاعی در دسترس نیست.
سابقهی جمهوری اسلامی در موارد مشابه نشان داده است کاری جز پیدا کردن گردنی برای طناب دارش نمیکند و چه بهتر که گردنی از بیصدایان باشد. آنچنان که در حادثهی شاهچراغ نیز با پروندهسازی دروغین دو کارگر افغانستانی به نامهای #نعیم_هاشم_قتالی و #محمد_رامز_رشیدی را اعدام کرد و کمتر صدایی نیز به مخالفت با آن بلند شد. حالا نیز وزارت اطلاعات از بازداشت دستکم ۹ تن از «شبکه پشتیبانی مهاجمان» در شش استان کشور، بدون اشاره به هویت آنان خبر داده است و باید از هماکنون نگران تمامی بازداشتشدگان این روزها باشیم.
#الهداد_سنجرزهی
#بلوچستان
#کرمان
#جمهوری_جنایت
@sakhatism
منابع بلوچ گزارش دادند که صبح امروز، ماموران جمهوری اسلامی با یورش به منطقه مجدیه ۲۹ و ۳۱ زاهدان اقدام به تیراندازی هوای کرده و چهار نفر از جمله یک نوجوان ۱۵ ساله را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردند. گفته شده دیگر بازداشتشدگان نیز زیر ۲۰ سال هستند و تا به این لحظه اطلاعی از هویت و وضعیت آنان وجود ندارد. این در حالی است که روز پنجشنبه ۱۴ دی نیز «الهداد سنجرزهی» اهل روستای خیرآباد (از توابع ایرانشهر) در ایست بازرسی ماهان استان کردمان بازداشت شده است. یک منبع مطلع به کمپین فعالین بلوچ گفته «الهداد به همراه عموی خود جهت درمان به کرمان رفتند و در مسیر بازگشت در ایست و بازرسی ماهان توسط نیروهای نظامی از اتوبوس پیاده و بازداشت شده است. بازداشت او به همراه خشونت، فحاشی توسط ماموران و ضرب و شتم بوده است». تا به این لحظه از اتهامات او نیز اطلاعی در دسترس نیست.
سابقهی جمهوری اسلامی در موارد مشابه نشان داده است کاری جز پیدا کردن گردنی برای طناب دارش نمیکند و چه بهتر که گردنی از بیصدایان باشد. آنچنان که در حادثهی شاهچراغ نیز با پروندهسازی دروغین دو کارگر افغانستانی به نامهای #نعیم_هاشم_قتالی و #محمد_رامز_رشیدی را اعدام کرد و کمتر صدایی نیز به مخالفت با آن بلند شد. حالا نیز وزارت اطلاعات از بازداشت دستکم ۹ تن از «شبکه پشتیبانی مهاجمان» در شش استان کشور، بدون اشاره به هویت آنان خبر داده است و باید از هماکنون نگران تمامی بازداشتشدگان این روزها باشیم.
#الهداد_سنجرزهی
#بلوچستان
#کرمان
#جمهوری_جنایت
@sakhatism
Forwarded from منجنیق
🔴 علیه بنیادهای مادی کودکهمسری
هرچه از عمق فاجعه بگوییم، اندک است.
کودکی را از دنیای کودکی و نوجوانیاش پرت میکنند به زندگی زناشویی، تمام هستی او را به یکباره دزدیده و ظلمی هرروزه را به جسم و جان و زندگیاش تحمیل میکنند. کودکی که باید بازی کند، آرامش داشته باشد، تجربه کند، مرحله به مرحله رشد کند و بیاموزد، پا به مناسباتی میگذارد که پیوسته آزار و اذیت است.
کودکهمسری را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد، اما مثل هر معضل اجتماعی دیگری، رد پای طبقهی اقتصادی، فقر، محرومیت و ستم جنسی در تمام موارد کودکهمسری مشاهده میشود. در سالهای منتهی به سال ۹۸ آمار کودکهمسری در بین دختران روندی کاهشی داشته، اما بعد از آن، هر سال با افزایشی چشمگیر روبهرو بودهایم. سالهایی که در آن بخاطر تشدید فشارهای اقتصادی و شکاف هرچه بیشتر طبقاتی، قیام گرسنگان و مدتی بعد قیام تشنگان رقم خورد. سالی که پاندمی کرونا آغاز شد و افزایش نرخ بیکاری و خروج زنان از بازار کار، ترک تحصیل دختران و زنانهتر شدن فقر را شاهد بودیم. کودکهمسری و فقر چنان در هم تنیده شدهاند که میتوان گفت از اولین پیامدهای بحرانهای اقتصادی خروج دختران از خانواده و مدرسه به اسم ازدواج است.
در میان تمامی این بحرانها که با زیست و معیشت روزانهی طبقهی فرودست و تحت ستم گره خورده، جمهوری اسلامی با طرح جوانی جمعیت، شرایط را برای ازدواج کودکان و دختران کمسن و سال مهیاتر هم کرده است.
با ممنوعیت آموزش روشهای پیشگیری از بارداری، با جرمانگاری فروش وسایل جلوگیری از بارداری و کنترل بیشتر و شدیدتر روی قوانین مربوط به سقط جنین، زنان را از حق بر بدنشان بیش از پیش محروم کرده و دخترانی را در سایهی فقر، بیصدا و بیپناه به ازدواج وا میدارند که در فقدان آموزش و امکانات، مجبور به بارداری و زایمان شده و مورد آزارهای مختلفی چون کودکآزاری جنسی، کودکآزاری فیزیکی و کودکآزاری عاطفی قرار میگیرند. بارداری و زایمان، تنها یکی از نمودهای عینی این ستم هرروزه به کودکان متاهل است. آنجایی که کودکی ۱۱ ساله زایمان میکند و به علت بیماری، همراه نوزادش در بخش کودکان بیمارستان بستری میشود. آنجایی که سال گذشته ۱۳۹۲ کودک زیر ۱۵ سال مادر شدند. کودکانی که باید عهدهدار بزرگ کردن کودکی دیگر شوند.
اما حتی اگر این ازدواجها (بخوانید تجاوز شرعی و قانونی) منجر به بارداری نشود؛ رنج کار خانگی، ترک تحصیل، دور شدن از همسالان، خشونتهای خانگی و چرخهای از مشکلات را در پی دارد که انتهای آن با وجود قوانین مبتنی بر شریعت که اختیار جان کودک را به پدر و بعد از ازدواج، اختیار زندگی او را به شوهر میدهد، گاهی با مرگ و قتلشان تمام میشود. راضیه، تروسکه، ریحانه، سمیرا و بسیار زن قربانی کودکهمسری، اینگونه زندگی و جانشان گرفته شده است.
اما باید تاکید داشت که لزومن منع ازدواج کودکان به شکل قانونی قرار نیست پدیدهها و مسایل اجتماعی اینچنینی، از جمله کودکهمسری، کار کودکان و... را از میان بردارد. همانطور که غیرقانونی بودن ازدواج کودکان در برخی از کشورهای اروپایی به ظاهر کودکهمسری را برچیده اما مناسبات اجتماعی نابرابر تناقضات را محو نکرده بلکه آنها را به شکل دیگری درمیآورد، مانند قاچاق و تنفروشی کودکان. پس با تغییر قوانین، مناسبات نابرابر میان انسانها ازبین نخواهد رفت بلکه یک ستم یا ستمی آشکار تبدیل به ستمی سیستماتیک و پنهان میشود.
از این رو باید از ازدواج کودکان جلوگیری شود، زیرا حق هر کودکی است تا در رفاه و امنیت رشد کند و پرورش یابد و ما این امر را ممکن نمیدانیم مگر با نابودی و دگرگون ساختن بنیادی وضعیت اجتماعی که خودش بنیان این ستمها و تناقضات است و بر این باوریم، رشد و خلاقیت و تکامل انسانی در بستر جامعهای سوسیالیستی که بر پایهی برابری و رفاه است، میسر خواهد شد.
دی ۱۴۰۲
هستهی اخگران-کمیتهی غیبی نسوان
#منجنیق
#اخگران
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
هرچه از عمق فاجعه بگوییم، اندک است.
کودکی را از دنیای کودکی و نوجوانیاش پرت میکنند به زندگی زناشویی، تمام هستی او را به یکباره دزدیده و ظلمی هرروزه را به جسم و جان و زندگیاش تحمیل میکنند. کودکی که باید بازی کند، آرامش داشته باشد، تجربه کند، مرحله به مرحله رشد کند و بیاموزد، پا به مناسباتی میگذارد که پیوسته آزار و اذیت است.
کودکهمسری را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد، اما مثل هر معضل اجتماعی دیگری، رد پای طبقهی اقتصادی، فقر، محرومیت و ستم جنسی در تمام موارد کودکهمسری مشاهده میشود. در سالهای منتهی به سال ۹۸ آمار کودکهمسری در بین دختران روندی کاهشی داشته، اما بعد از آن، هر سال با افزایشی چشمگیر روبهرو بودهایم. سالهایی که در آن بخاطر تشدید فشارهای اقتصادی و شکاف هرچه بیشتر طبقاتی، قیام گرسنگان و مدتی بعد قیام تشنگان رقم خورد. سالی که پاندمی کرونا آغاز شد و افزایش نرخ بیکاری و خروج زنان از بازار کار، ترک تحصیل دختران و زنانهتر شدن فقر را شاهد بودیم. کودکهمسری و فقر چنان در هم تنیده شدهاند که میتوان گفت از اولین پیامدهای بحرانهای اقتصادی خروج دختران از خانواده و مدرسه به اسم ازدواج است.
در میان تمامی این بحرانها که با زیست و معیشت روزانهی طبقهی فرودست و تحت ستم گره خورده، جمهوری اسلامی با طرح جوانی جمعیت، شرایط را برای ازدواج کودکان و دختران کمسن و سال مهیاتر هم کرده است.
با ممنوعیت آموزش روشهای پیشگیری از بارداری، با جرمانگاری فروش وسایل جلوگیری از بارداری و کنترل بیشتر و شدیدتر روی قوانین مربوط به سقط جنین، زنان را از حق بر بدنشان بیش از پیش محروم کرده و دخترانی را در سایهی فقر، بیصدا و بیپناه به ازدواج وا میدارند که در فقدان آموزش و امکانات، مجبور به بارداری و زایمان شده و مورد آزارهای مختلفی چون کودکآزاری جنسی، کودکآزاری فیزیکی و کودکآزاری عاطفی قرار میگیرند. بارداری و زایمان، تنها یکی از نمودهای عینی این ستم هرروزه به کودکان متاهل است. آنجایی که کودکی ۱۱ ساله زایمان میکند و به علت بیماری، همراه نوزادش در بخش کودکان بیمارستان بستری میشود. آنجایی که سال گذشته ۱۳۹۲ کودک زیر ۱۵ سال مادر شدند. کودکانی که باید عهدهدار بزرگ کردن کودکی دیگر شوند.
اما حتی اگر این ازدواجها (بخوانید تجاوز شرعی و قانونی) منجر به بارداری نشود؛ رنج کار خانگی، ترک تحصیل، دور شدن از همسالان، خشونتهای خانگی و چرخهای از مشکلات را در پی دارد که انتهای آن با وجود قوانین مبتنی بر شریعت که اختیار جان کودک را به پدر و بعد از ازدواج، اختیار زندگی او را به شوهر میدهد، گاهی با مرگ و قتلشان تمام میشود. راضیه، تروسکه، ریحانه، سمیرا و بسیار زن قربانی کودکهمسری، اینگونه زندگی و جانشان گرفته شده است.
اما باید تاکید داشت که لزومن منع ازدواج کودکان به شکل قانونی قرار نیست پدیدهها و مسایل اجتماعی اینچنینی، از جمله کودکهمسری، کار کودکان و... را از میان بردارد. همانطور که غیرقانونی بودن ازدواج کودکان در برخی از کشورهای اروپایی به ظاهر کودکهمسری را برچیده اما مناسبات اجتماعی نابرابر تناقضات را محو نکرده بلکه آنها را به شکل دیگری درمیآورد، مانند قاچاق و تنفروشی کودکان. پس با تغییر قوانین، مناسبات نابرابر میان انسانها ازبین نخواهد رفت بلکه یک ستم یا ستمی آشکار تبدیل به ستمی سیستماتیک و پنهان میشود.
از این رو باید از ازدواج کودکان جلوگیری شود، زیرا حق هر کودکی است تا در رفاه و امنیت رشد کند و پرورش یابد و ما این امر را ممکن نمیدانیم مگر با نابودی و دگرگون ساختن بنیادی وضعیت اجتماعی که خودش بنیان این ستمها و تناقضات است و بر این باوریم، رشد و خلاقیت و تکامل انسانی در بستر جامعهای سوسیالیستی که بر پایهی برابری و رفاه است، میسر خواهد شد.
دی ۱۴۰۲
هستهی اخگران-کمیتهی غیبی نسوان
#منجنیق
#اخگران
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
🔴 توفان توییتری برای حسن خلخالزرد
یکشنبه ۱۷ دی
ساعت ۲۰:۳۰
حسن خلخالزرد، کارگر پیک موتوری ۳۱ سالهی اهل گالیکش استان گلستان، از اوایل مهرماه سال جاری در بازداشت است و به اتهاماتی چون «سب النبی» متهم شده که میتواند منجر به صدور حکم اعدام برای وی شود.
#حسن_خلخال_زرد
#جمهوری_اعدام
#نه_به_اعدام
#گالیکش
@sarkhatism
یکشنبه ۱۷ دی
ساعت ۲۰:۳۰
حسن خلخالزرد، کارگر پیک موتوری ۳۱ سالهی اهل گالیکش استان گلستان، از اوایل مهرماه سال جاری در بازداشت است و به اتهاماتی چون «سب النبی» متهم شده که میتواند منجر به صدور حکم اعدام برای وی شود.
#حسن_خلخال_زرد
#جمهوری_اعدام
#نه_به_اعدام
#گالیکش
@sarkhatism
🔴 محکومیت چهار تن در تهران به بیش از ۲۲ سال و نیم حبس تعزیری
آزاد پیکریفر، علیرضا قاضلی و آرش (زمان) اسماعیلی که اواخر شهریور سال جاری در تهران بازداشت شده بودند و هماکنون نیز در زندان اوین محبوساند، توسط شعبهی ۲۵ دادگاه انقلاب تهران در مجموع به ۱۸ سال و ۳ ماه حبس و ۲ سال تبعید برای هریک محکوم شدند؛ طبق حکم دادگاه آزاد پیکریفر به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» جمعا به ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید، علیرضا فاضلی به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» جمعا به ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید و آرش اسماعیلی به اتهام «اجتماعی و تبانی، تبلیغ علیه نظام و حمل و نگهداری گاز اشکآور جمعا به ۶ سال و ۳ ماه حبس تعزیری و ۲ سال تبعید محکوم شدند. پیشتر نیز در ارتباط با همین پرونده، مهناز طراح، زندانی محبوس در زندان اوین، توسط همین شعبه به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
#آزاد_پیکری_فر
#علیرضا_فاضلی
#آرش_اسماعیلی
#مهناز_طراح
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
آزاد پیکریفر، علیرضا قاضلی و آرش (زمان) اسماعیلی که اواخر شهریور سال جاری در تهران بازداشت شده بودند و هماکنون نیز در زندان اوین محبوساند، توسط شعبهی ۲۵ دادگاه انقلاب تهران در مجموع به ۱۸ سال و ۳ ماه حبس و ۲ سال تبعید برای هریک محکوم شدند؛ طبق حکم دادگاه آزاد پیکریفر به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» جمعا به ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید، علیرضا فاضلی به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» جمعا به ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید و آرش اسماعیلی به اتهام «اجتماعی و تبانی، تبلیغ علیه نظام و حمل و نگهداری گاز اشکآور جمعا به ۶ سال و ۳ ماه حبس تعزیری و ۲ سال تبعید محکوم شدند. پیشتر نیز در ارتباط با همین پرونده، مهناز طراح، زندانی محبوس در زندان اوین، توسط همین شعبه به اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
#آزاد_پیکری_فر
#علیرضا_فاضلی
#آرش_اسماعیلی
#مهناز_طراح
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 استثمار پشتیبانان در کانون فرهنگی آموزشی قلمچی
کانون قلمچی را همه میشناسیم. یکی از اصلیترین بازوهای مافیای کنکور که به همراه گاج اصلیترین سهم از گردش مالی موسسات آموزشی کنکور دارد که به گفتهی وزیر آموزش پرورش چیزی حدود ۷۰ هزارمیلیارد در سال برآورد میشود. بررسی این امپراتوری مالی خود مبحثی جداگانه است و اما تنها بدانیم که قلمچی در ۵۴۴ شهر کشور نمایندگی دارد و به طبع در این نمایندگیها افرادی نیز به عنوان پشتیبان مشغول به کار هستند که البته آمار دقیقی از تعداد آنان وجود ندارد. کانون قلمچی در آگهی استخدام پشتیبان در سایت خود صحبتی از مبلغ دریافتی آنان نمیکند و تنها نوشته «بخش مهم درآمد پشتیبان از طریق تدریس در کلاس رفع اشکال پس از پایان آزمون و پشتیبانی ویژه و تدریس به دانش آموزان در روزهای دیگر تامین میشود». این بدان معناست که قلمچی از همان ابتدا با افتخار میگوید که برای بخش بزرگی از وظایف پشتیبان که شامل تماس تلفنی با دانشآموزان و اولیا، بررسی دفتر برنامهریزی و کتاب خودآموزی و معرفی منابع میشود، عملا دستمزدی چندانی پرداخت نخواهد کرد. تجربهی استثماری که در ادامه میخوانیم، مربوط به یکی از یارانمان است که در سالیان گذشته در کانون قلمچی پشتیبان بوده. روایتی از استثمار و بیگاری که البته هماکنون نیز به همان سبک و سیاق ادامه دارد:
بنده سال ۹۴ در کانون قلم چی با انگیزهی کار پاره وقت در دوران دانشجویی در سن ۱۹ سالگی پشتیبان تحصیلی پایه چهارم دبیرستان شدم (بدون بیمه). هر پشتیبان حدود ۶۰ دانشآموز داشت و حقوق ماهانهی ما تماما بستگی به عملکرد دانشآموزانمان داشت. این یعنی حضور هر دانشآموز در سر جلسه آزمون، حضور دانشآموز در جلسات مشاوره، حضور والدین به همراه دانشآموز در جلسهی مشاوره، به مراه اوردن دفتر برنامهریزی دانشآموز در جلسه، به همراه آوردن دفتر خودآموز در سر جلسه و....
تمام اینها در صورتیکه هر ۶۰ دانشآموز حضور داشتند و عملکرد مثبت داشتند، حقوق ماکسیمم ۲۲۰ الی ۲۴۰ تومان بود که آن زمان فکر میکنم چیزی حدود یک چهارم حقوق کار بود که البته کار ما پاره وقت محسوب میشد. هزینه رفت و آمد و هزینه تماس هر هفته در میان با دانشآموز و تماس یک بار در ماه با والدین نیز با خودمان بود و تقریبا اجازه مرخصی نداشتیم. همهی اینها به کنار و با حقوق کم کنار میآمدیم، اما وقتی دانشآموزان به علتهای مختلف امتحانات مدرسه و غیره و یا سر جلسه غایب بودند، نه تنها از حقوق ما کسر میشد، بلکه مواخذه شدید میشدیم و در جلسات (در حضور سایر همکاران) ما را توبیخ کرده و به تنبلی و تلاش نداشتن متهم میکردند و هر بار که نزدیک به سال تحصیلی جدید میشدیم ما را تهدید به اخراج میکردند.
چند باری هم برای اذیت کردن بنده و یک سری همکار دیگر، دانشآموزانی که غیبت میکردند یا خانوادهای با مشکل اخلاقی داشتند را از لیست پشتیبانی دیگر جابجا کرده و به لیست ما جایگزین میکردند ولی ما حق اعتراض نداشتیم چون تازه کار بودیم و بی زبان!! در کل تجربه تلخی بود که خوشبختانه پس از یک سال، من و همکار دیگرم استعفا دادیم و خودمان را راحت کردیم اما هنوز که به آن زمان فکر میکنم در عجبم که چطور هیچ قانونی جلوی این کانون به اصطلاح تحصیلی را نگرفته است و همچنان با حقوق اندک، مردم را بردهی خود میکنند!»
#قلمچی
#موسسات_کنکوری
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
کانون قلمچی را همه میشناسیم. یکی از اصلیترین بازوهای مافیای کنکور که به همراه گاج اصلیترین سهم از گردش مالی موسسات آموزشی کنکور دارد که به گفتهی وزیر آموزش پرورش چیزی حدود ۷۰ هزارمیلیارد در سال برآورد میشود. بررسی این امپراتوری مالی خود مبحثی جداگانه است و اما تنها بدانیم که قلمچی در ۵۴۴ شهر کشور نمایندگی دارد و به طبع در این نمایندگیها افرادی نیز به عنوان پشتیبان مشغول به کار هستند که البته آمار دقیقی از تعداد آنان وجود ندارد. کانون قلمچی در آگهی استخدام پشتیبان در سایت خود صحبتی از مبلغ دریافتی آنان نمیکند و تنها نوشته «بخش مهم درآمد پشتیبان از طریق تدریس در کلاس رفع اشکال پس از پایان آزمون و پشتیبانی ویژه و تدریس به دانش آموزان در روزهای دیگر تامین میشود». این بدان معناست که قلمچی از همان ابتدا با افتخار میگوید که برای بخش بزرگی از وظایف پشتیبان که شامل تماس تلفنی با دانشآموزان و اولیا، بررسی دفتر برنامهریزی و کتاب خودآموزی و معرفی منابع میشود، عملا دستمزدی چندانی پرداخت نخواهد کرد. تجربهی استثماری که در ادامه میخوانیم، مربوط به یکی از یارانمان است که در سالیان گذشته در کانون قلمچی پشتیبان بوده. روایتی از استثمار و بیگاری که البته هماکنون نیز به همان سبک و سیاق ادامه دارد:
بنده سال ۹۴ در کانون قلم چی با انگیزهی کار پاره وقت در دوران دانشجویی در سن ۱۹ سالگی پشتیبان تحصیلی پایه چهارم دبیرستان شدم (بدون بیمه). هر پشتیبان حدود ۶۰ دانشآموز داشت و حقوق ماهانهی ما تماما بستگی به عملکرد دانشآموزانمان داشت. این یعنی حضور هر دانشآموز در سر جلسه آزمون، حضور دانشآموز در جلسات مشاوره، حضور والدین به همراه دانشآموز در جلسهی مشاوره، به مراه اوردن دفتر برنامهریزی دانشآموز در جلسه، به همراه آوردن دفتر خودآموز در سر جلسه و....
تمام اینها در صورتیکه هر ۶۰ دانشآموز حضور داشتند و عملکرد مثبت داشتند، حقوق ماکسیمم ۲۲۰ الی ۲۴۰ تومان بود که آن زمان فکر میکنم چیزی حدود یک چهارم حقوق کار بود که البته کار ما پاره وقت محسوب میشد. هزینه رفت و آمد و هزینه تماس هر هفته در میان با دانشآموز و تماس یک بار در ماه با والدین نیز با خودمان بود و تقریبا اجازه مرخصی نداشتیم. همهی اینها به کنار و با حقوق کم کنار میآمدیم، اما وقتی دانشآموزان به علتهای مختلف امتحانات مدرسه و غیره و یا سر جلسه غایب بودند، نه تنها از حقوق ما کسر میشد، بلکه مواخذه شدید میشدیم و در جلسات (در حضور سایر همکاران) ما را توبیخ کرده و به تنبلی و تلاش نداشتن متهم میکردند و هر بار که نزدیک به سال تحصیلی جدید میشدیم ما را تهدید به اخراج میکردند.
چند باری هم برای اذیت کردن بنده و یک سری همکار دیگر، دانشآموزانی که غیبت میکردند یا خانوادهای با مشکل اخلاقی داشتند را از لیست پشتیبانی دیگر جابجا کرده و به لیست ما جایگزین میکردند ولی ما حق اعتراض نداشتیم چون تازه کار بودیم و بی زبان!! در کل تجربه تلخی بود که خوشبختانه پس از یک سال، من و همکار دیگرم استعفا دادیم و خودمان را راحت کردیم اما هنوز که به آن زمان فکر میکنم در عجبم که چطور هیچ قانونی جلوی این کانون به اصطلاح تحصیلی را نگرفته است و همچنان با حقوق اندک، مردم را بردهی خود میکنند!»
#قلمچی
#موسسات_کنکوری
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تجمع کشاورزان در ایلام
امروز ۱۶ دی، جمعی از کشاورزان شهرستان چرداول استان ایلام در اعتراض کمبود سوخت برای تراکتورهایشان مقابل ساختمان بخشداری دست به تجمع زدند.
#اعتراضات_کشاورزان
#چرداول
#ایلام
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
امروز ۱۶ دی، جمعی از کشاورزان شهرستان چرداول استان ایلام در اعتراض کمبود سوخت برای تراکتورهایشان مقابل ساختمان بخشداری دست به تجمع زدند.
#اعتراضات_کشاورزان
#چرداول
#ایلام
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism