حالا سامسونگیها قبل از این که از حرص تبدیل به انرژی بشن چشماشونو ببندن، نفس عمیق بکشن و برن توی هپی پلیسشون، مثلا فکر کنن یه گوشی دستشون گرفتن و بعد از دو ثانیه دستشون داغ نشده.
یه بار یه سامسونگی با دوستاش میره رستوران شیرینی گوشی جدیدش رو بده، غذا سفارش میدن، بعد از یه ربع پا میشه بره، گارسون میگه چی شده؟ سامسونگیه جواب میده گوشیم قدیمی شده دیگه جواب نمیده میرم یکی دیگه بخرم.
Forwarded from 𝘤𝘭𝘢𝘳𝘢.
یه بار یه آیفونیه سی درصد شارژ داشت میخواست اسنپ بگیره گوشیش خامو-
یه بار یه سامسونگی گوشیش فول شارژ بود، به ایفونی بغل دستش گفت گوشیتو میدی من باهاش اسمس بدم؟
Forwarded from 𝘤𝘭𝘢𝘳𝘢.
یه بار یه آیفونیه یه عکس از ماه میفرسته برای پارتنرش که بگه ماه آسمونمی، پارتنرش بهش میگه چرا از تیر چراغ برق عکس فرستادی.
Stuff
یه بار یه آیفونیه یه عکس از ماه میفرسته برای پارتنرش که بگه ماه آسمونمی، پارتنرش بهش میگه چرا از تیر چراغ برق عکس فرستادی.
بعد ایفونیه عکسو نگاه میکنه میبینه توی عکسش یکی یه سامسونگ دستش بوده.
یعنی میدونم هرکس تواناییهاش یک اندازه ست ولی کاش اندازهٔ تواناییهای من یکم بیشتر بود.
Forwarded from 𝘤𝘭𝘢𝘳𝘢.
@samestuff :
بچهها گوشی فقط آیفون. یه سامسونگیه میخواست اسمس بده نتونست ایخهیهی. رابرت پتینسون باعث میشه که. رابرت بیا بغلم. لاو لنگوئج من لمس کردن آدمهاست. بچهها آیفون. اطفال نه. کاش بچهها خفه شن. فکر میکردم برم کورس اطفال نظرم عوض میشه ولی نه. تمنا هستم. بچهها یه خبر خوب، هنوز لفت نداده.
بچهها گوشی فقط آیفون. یه سامسونگیه میخواست اسمس بده نتونست ایخهیهی. رابرت پتینسون باعث میشه که. رابرت بیا بغلم. لاو لنگوئج من لمس کردن آدمهاست. بچهها آیفون. اطفال نه. کاش بچهها خفه شن. فکر میکردم برم کورس اطفال نظرم عوض میشه ولی نه. تمنا هستم. بچهها یه خبر خوب، هنوز لفت نداده.
بچهها وقتی سوال گوگولی میپرسم یا ناشناس میذارم: 😒
بچهها وقتی از قتل حرف میزنم: 😃
بچهها وقتی از قتل حرف میزنم: 😃