👊نافرمانیهای مدنی ایرانیان 👊
608 subscribers
1.47K photos
1.72K videos
53 files
2.13K links
#توسعه_و_مدنیت_ایرانیان
تارنما:
www.nafarmani.net
یوتیوب:
https://www.youtube.com/snidc1
تلگرام:
@SNIDC1
اینستاگرام:
https://instagram.com/snidc1و snidc2 و idacm1و idacm2
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
سخنگوی جنبش توسعه و مدنیت ایران :
@snidciranian
Download Telegram
Forwarded from کانال رسمی مسعود آذر (M Azar)
‌پسر با پدر گفت روزی چنین
چه کردید با مرز ایرانزمین

یکی دین گرفتید از تازیان
سپردید کشور به بیگانگان

همه هستی نسل ما باختید
به چنگال ضحّاک انداختید

به من ازتو زین خاک میراث کو
به جز مرگ و خون ارزش و پاس کو

همه خانه داریم و بی خانه ایم
که در خانه ی خود چو بیگانه ایم

مرا زندگی کردن از یاد رفت
ترا مهر فرزند بر باد رفت

چهل قرن فرهنگ و آیین ما
در آتش شد از دین ننگین ما

چه حس و چه روح و دلی داشتید
که دروازه بر دشمن افراشتید

کنون بس ز گُلها سر انداختند
هم از مام میهن قفس ساختند

سر ِ عشق بر دار آویختند
به سینه بسی مرگ دل ریختند

شما خویش را عقل کُل خوانده اید
ز دیوانگان هم عقب مانده اید

به گیتی چو ما نیست دیوانه ای
که بر سر زند خاک بیگانه ای

نه امّا دگر ما چو ما نیستیم
بدانید ما چون شما نیستیم

نتازند دیگر درین سرزمین
نگیرند ما را نفس بیش ازین

که ما یادگاران ِ آهنگریم
مباد آنکه از حقّ خود بگذریم

شما آنچه کردید غم بود و درد
بدانید ما آن نخواهیم کرد

بدانید ما دیده خواهیم شست
نیاکان ز تاریخ خواهیم جُست

اجازه به کس کِی دهیم این زمان
که هندی بکارد درین باستان

وزان پس بتازد به ما روز و شب
شبیخون بر آرَد وجب تا وجب

ولایت کجا دست ِ باطل دهیم
به فرزند خود نام قاتل دهیم

به آنان که جانی صفت زاده اند
به نابودی اجدادِ ما داده اند

بسی تن عرب شد درین سال سی
ازین پس نجوییم جز پارسی

نداریم اینباره حقّی چنان
که نابود سازیم آیندگان

چگونه شویم اندرین غم سهیم
جگر گوشه گان را جهنّم دهیم

مرا مادرم دوش در گوش گفت
که تا زنده هستی نبایست خُفت

به یغما همه هستی ات برده اند
وزین بیش ایرانت آزرده اند

به مُلک ِ تو دشمن نوازی کنند
به نامِ خدا مُرده سازی کنند

رد ِ قفل و زنجیر بر دست و پاست
کنون نازنین خانه شیطانسراست

چنین گر بمانَد ترا آب و خاک
گریزد ز دستت تن و روح پاک

گلستانسرایت چو زندان شود
در آن حبس و کُشتار آسان شود

چنانت بکوبند بر سر همی
نخیزد دگر زین سرا رستمی

ازین بوم و برزن یکی آریا
نمانَد برای نمونه به جا

ز میهن زبان دری بر کَنند
عرب را کیان تاج بر سر زنند

شبانگه شبیخون به حافظ برند
بجایش امامزاده بس گسترند

ببندند دانشکده بیشمار
مساجد گشایند صد ها هزار

همه ثروت ِ ملًی خانه را
ببخشند دستان بیگانه را

بسی مُهر ِ باطل به آرَش کِشند
خِرَد خانه ها را به آتش کشند

اگر هوش ات از تو گریزان شود
دو صد نسل بعد ازتو ویران شود

نهان گردد آیین مهر آوری
ز کشور گریزد همی داوری

پسر را به مادر ستمگر کنند
پدر را چو فرزند پر پر کنند

نشینند زان پس سر هر گذر
به شمشیر تازی برآرند سر

به هر کوچه میدان و منبر زنند
به دستور الله شان سر زنند

بزودی چنین واعظان لجن
اَلْا یران بنامند نام وطن

نگه کن سراپای ایرانزمین
چه آمد سر پرچم راستین

کجا شد سرود خوشاهنگ ما
همه تازیانیست فرهنگ ما

به دلها دگر عشق تعطیل شد
به ما دین بیگانه تحمیل شد

بسی اسمها را ز مذهب زدند
بسی دُخت کورش سمیّه شدند

حکومت عرب شیخ و دولت عرب
بکارند تخم ِ عرب هر وجب

چو خواهی که مانَد ز ایران نژاد
سر ِ شیخ بر دار باید نهاد

وگر نه چنین بگذرد روزگار
که جایی نمانَد ز ما یادگار

دریغ است ایران اَلْا یران شود
مَلَخ جای بلبل فراوان شود

شما را چو نیست اختیاری به جان
نکارید فرزند در این جهان

اگر من در آینده گشتم پدر
گذارم کمانگیر نام پسر

بخوانم به گوش دلش پند خویش
که گوید به نوبه به فرزند خویش

که گر یک به یک تن به تن جان دهیم
از آن به که کشور به دزدان دهیم

بیا دست در دست یاران کنیم
وطن را سراسر گلستان کنیم

مسعود آذر
@azar_massoud
👍1
Forwarded from کانال رسمی مسعود آذر (M Azar)
چنین گفت آذر

بیا تا ترا گویم از راستی
که آگه شوی زین خرد کاستی

تو یا پند مارا چو گوهر بگیر
ویا اینکه در تنگدستی بمیر

برین پند اندیشه میبایدت
وزین راستی پیشه میبایدت

گشا چشم و گوش ودل و هوش را
مده بر خرافات آغوش را

ترا گر خرد نیست در زندگی
کنی زندگی در سرافکندگی

نگر از تو بر من درین روزگار
جز از ننگ و پستی چه آمد به بار

همینان که فرمان دهندت بدان
هم آواره بودند و هم گشنگان

چه پیش آمدت کز سرایی بلند
به پستی ترا سرنگون ساختند

بتاراج بردند آزادی ات
مزاران گشودند بر شادی ات

گهی با زیارت گهی با شفا
چپاول کنندت بنام خدا

خرافه بتو بافتند و چرند
که دارو ندارت به یکجا برند

امام زمان گر بپا کرده اند
ترا برده و خود خدا کرده اند

بتو مذهب شیعه انداختند
ز پردیس تو دوزخی ساختند

حسینی که اینان بتو داده اند
چرا خویش از خود نزاییده اند

امانت گرفتتدش از کربلا
که ایران شود بلکه تازی سرا

به خاک و گِل امروز بنشاندنت
نگر با حسین ات چه چرخاندنت

کنون روی دریایی از دُر و زر
بکش خاک نادانی ات را به سر

زمانی سرای تو شاهانه بود
سرای بزرگان فرزانه بود

یکی بود یکتا بهشت برین
که نامیده شد مرز ایرانزمین

نیاکان برای تو جان باختند
گلستان ز ایران ما ساختند

که تو بی سرو پا شبانی کنی
چو آدم در آن زندگانی کنی

تو این خانه را خشک و تر سوختی
به آئین بیگانه بفروختی

دگر مرگ بر این و بر آن مکن
به خویش ات نگر خویش کتمان مکن

نباشد بجز تو ترا دشمنی
نداری بجز خویش اهریمنی

از آن روز میهن چو آمد پدید
به ما آنچه بگذشت از ما رسید

ز پیشین در ایران ما دشمنان
نبودند مشتی جز ایرانیان

همانان که اجداد نشناختند
که کشور به دین عرب باختند

ترا گفتم از راستی ها سخن
چو خواهی رها گردی از اهرمن

چه بهتر که در خود کنی جستجو
خرافات خود را دهی شستشو

هرآنکو ندارد خرد اندکی
نداند ره رستگاری یکی

نداری تو گر مهر بر میهنت
چه خوش تا نباشد سرت بر تنت

آذر مسعود
@azar_massoud
👍1
قتل عقیل کشاورز، سندی روشن از قساوت و ناتوانی جمهوری اسلامی است. خامنه‌ای و رژیمش، انتقام شکست سنگین و درماندگی آشکار اطلاعاتی-امنیتی خود در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل را با سناریوسازی دروغین و با قتل جوانان بی‌گناه ایرانی می‌گیرند.

بزرگترین ترس این رژیم از مردم ایران و خیزش بزرگ ملی‌‌شان است، و اراده ملت ایران، قوی‌تر از ارعاب و سرکوب جمهوری اسلامی است.

با خانواده داغدار عقیل کشاورز از صمیم قلب هم‌دردی می‌کنم و به آنان و همه خانواده‌های دادخواه اطمینان می‌دهم که بساط ظلم خامنه‌ای و رژیمش به دست ملت ایران برچیده خواهد شد و آمران و عاملان این جنایات، بی‌تردید حساب پس خواهند داد.

@OfficialRezaPahlavi
💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایرانیان باستان شب چله  را با گردهمایی خانوادگی گرامی می‌داشتند تا پیوندهای اجتماعی برقرار بماند. نماد پیروزی نور بر تاریکی ، زایش خورشید و پیوند شاهان با ملت .
در چنین شبی ( شب چله )  شاهنشاه با شهبانو فرح ازدواج کردند و این نشانگر اهمیت جشن های ایرانی ست .


#شاهنشاه_آریامهر
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است

@Paykan_Iranshahr 🏹
یلدا یادآور زایش نور در ظلمت شب است؛ باوری ریشه‌دار که تاریکی پایدار نمانده و نخواهد ماند.

با پاسداشت جشن‌های ملی در دل سختی‌ها، هویت ایرانی‌مان را زنده نگه می‌داریم، چرا که باور داریم پایان این شب سیه سپید خواهد بود و نور ایران بر تاریکی جمهوری اسلامی پیروز خواهد شد. سختی‌ها به پایان خواهد رسید و شکوه، آزادی و رفاه دوباره به سرزمین ما باز خواهد گشت.

شب یلدا بر شما، ملت عزیز و سربلند ایران، فرخنده باد.

@OfficialRezaPahlavi
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴علی زرکش کنشگر سیاسی پادشاهیخواه:
جوانی را کشتند چون جاوید شاه گفتید.
جوانی را کشتند چون از فرهنگ ما می‌ترسند.
عقیل و خانواده اش امشب مهمان خانه های ما هستند.
می‌دانیم که نور برتاریکی پیروز است.

#شب_چله
#شب_یلدا
#عقیل_کشاورز
#جاویدشاه
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#گارد_جاویدان_ایران
#پیوند_شاه_و_ملت  
#همکاری_ملی
#نبردباتاریکی
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است 
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
#ایران
لینک یوتیوب:
https://youtube.com/shorts/6RhMTDUaxN0
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💖 شب یلدا بر تمام ایرانیان ، پارسی زبانان و دوستداران تمدن و فرهنگ ایران در سراسر گیتی خجسته باد .

#یلدا_خجسته❤️
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است

@Paykan_Iranshahr 🏹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با آرزوی یلدایی سرشار از نور و امید برای هم‌میهنانم، در ایران وسراسر جهان و پیروزی نور بر تاریکی.
1
Forwarded from کانال رسمی مسعود آذر (M Azar)
‍‍ بیا بشنو از من سخنهای زر 
که گویم ترا داستانی دگر 

وزان دل به هوش و خرد باز کن
گشا چشم و اندیشه آغاز کن

دهی گوش جان گر به اندرز من
جواهر بیابی بجای  سخن 

به خویش ات نگر گو خدای تو کیست
که زو هرچه بینی بجز از تو نیست

خدایی که بر تو شناسانده اند
نه دیدند او را نه زو خوانده اند

ترا خوش ندادند از وی نشان 
که چیزی ندانند  زین کهکشان

به سود خود آنچه ره آور شدند 
همانگونه خشت خدا را زدند 

تجارت نمودند بر بام  او
دکانها گشودند  با  نام  او

چنان شد سرانجام یک یک ز ما 
که ما بنده گشتیم و آنان  خدا

تو گویی خدایت  جهان آفرید
وزاو هرچه برجاست  آمد  پدید

بیاراست صدها هزاران جهان
هزاران هزاران هزار آسمان

 وزین بیکران کهکشانهای سرد 
یکی پشگلی چون زمین زنده کرد

بهشتی به نیکو گران  هدیه  داد 
جهنم بنا کرد  بر بد  نهاد

برین تپّه ی کوچک ناشمار 
فرستاد پیغمبران صد هزار 

وزان پس کشید از همه کار دست
ترا بر سرت چون نگهبان نشست

خدایی که شد خالق کهکشان 
نیازش نماز تو شد این میان

که گر نیک او را ستایش کنی
به خاک افتی و بس نیایش کنی

گرسنه شدی جوجه قربان کند 
همه درد های تو  درمان کند

نشیند کنار تو شب تا سحر 
کند همچو مادر  ترا خشک و تر

که گفتت ترا آنکه  دندان دهد
تو کاری مکن کو ترا نان دهد

خدا را گر اینگونه  پنداشتی
گمانم که در سر  پهن  داشتی

خدایی که نامیده شد کردگار
نباشد جز از مشتی ابر و بخار 

ندارد ز رفتار دنیا خبر 
نه رخسار دارد نه گوش و نه سر

مپندار او را ز هفت آسمان 
که آدم فرستاد بر آدمان

خدایت نداده ست هیچ ات مدد
مدد گو ز انسان چه سان آیدت

خودش کو ندارد ز خویش اش نشان
نشان کی دهندت ترا آدمان

براین خواب بی انتها دل مبند 
که هرگز ز خوابت نگردی بلند

هرآنکو شود متکی بر خدای 
به زانوی خویش اش نخیزد ز جای

مبر سر به سوی نزاییده ای
مرنجان دو دیده به نادیده ای 

چنین گوید آذر سخنهای زر 
اگر نا گرفتی ز یادت مبر

که دست آخراز گردش روزگار 
ز گوساله جز گاو ناید به بار 

آذر
@azar_massoud
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴هامره مرادی قصه گو و فعال محیط زیست  پادشاهیخواه:

آخرین شب چله دور از خانه  آرزوی هر آزادیخواهیست .
نور بر تاریکی پیروز است و خجسته باد یلدا بیاد یلدای آقافضلی متهمی که هرگز اظهار پشیمانی نکرد .
غمها و کاستی‌های وطن با نابودی رژیم آخوندی تمام می شود . به امید آزادی پاینده ایران و ایرانی و جاوید شاه.
https://www.instagram.com/hameremoradi

#شب_چله
#شب_یلدا
#جاویدشاه
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#گارد_جاویدان_ایران
#پیوند_شاه_و_ملت  
#همکاری_ملی
#نبردباتاریکی
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است 
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
#ایران
لینک یوتیوب:
https://youtube.com/shorts/to_PUdzui6s
👍1
Forwarded from کانال رسمی مسعود آذر (M Azar)
چلاق و رجز خوان و الدنگ و پست
تو ای بی سروپای تازی پرست

تو ای اهرمن زاد ِ میهن فروش
سخن دارمت به سپاری بگوش

فرا آورم روزگاری ترا
که مرگت کنی آرزو بارها

برونت کشانم ازین مرز و بوم
جهانی رهانم ز کردار ِ شوم

رسد تا ز اسلام ِ ناپارسان
درین مرز چشمی نیابد نشان

چوسیمرغ زادان ره آورشوند
به کشور رهایی دلاور شوند

کنون هرچه خواهی توباخانه کن
بر و بام ِ این خانه ویرانه کن

یکایک سوا کن بگیر و ببند
گهی با خرافه گهی با چرند

گهی آشکارا خور و گه نهان
ز خون ِ زن و مردِ این باستان

ترا با سپاه ِکلانت چه باک
بخوابان جگرگوشگان را به خاک

بنام خداوندک ِ تازیان
جدا کن تن ِمردمان را زجان

همه دار و نادار ِاین خانه را
ببخشای دستان ِ بیگانه را

خرَد خانه بربند و مسجد گشای
به مشتی خرَد خفته شو رهنمای

به میدان زگلهای ما بیشمار
بگیر و بیاویز بر چوب ِدار

بترسانمان از امام ِزمان
بده نان ِ مارا به بیگانگان

کنون گوی وچوگان چو دردست ِتست
زمان و مکان هردو سر مست ِتست

زمانت برآید چنان بی خبر
که بینی بسی کاوه در هر گذر

مپندار کُشتی به نام خدا
که مانَد سرانجام ِ تو بی جزا

کمی گر فریب ِترا خورده اند
گمانت که ایرانیان مرده اند

یکی زنده مانَد ز کورش پسر
یکی روز ِ خوش را نبینی دگر

به سال ِ هزاران چو ایران رسید
نگردد به سی سال و چل ناپدید

چو از ره رسد نوبت ِجنگ ِما
رهایی کجا یابی از چنگ ِما

برآید چوخورشید ازپشت شیر
کشانم ترا از بلندی به زیر

بدان تا که ایران مرا میهن است
بلند آسمان جایگاه ِ من است

چو ایران فلک هیچ مادر نزاد
نباشد چو ایران جهان هم مباد

آذر
@massoud_azar
Forwarded from کانال رسمی مسعود آذر (M Azar)
‍‍ بهمن پنجاه و هفت

چو هم میهنان را خرد تیره گشت
به مرز گهر تیرگی چیره گشت
ازین خانه راندند شاه شهان
نشاندند دشمن به تخت کیان

زدل مهر میهن برانداختند
به آئین بیگانه دل باختند
به بهمن در آن سال پنجاه و هفت
چو دیو آمد آزادی از خانه رفت

بد اندیشگان مرد دولت شدند
نگهبان زندان ملت شدند
ز بهمن بپا شد سرافکندگی
زد و بند و کشتار و شرمندگی

زن و کودک و مرد و پیر و جوان
گشودند دروازه بر دشمنان
وزان مام میهن چو ویرانه شد
سرای زد و بند بیگانه شد

گدا آمدند و گرفتند جان
به یکشب خدایان شدند این ددان
گلوی پسر برسر دار شد
پدر سوی مادر تبر دار شد

تبر خون ما را درین خانه ریخت
بهایش به انبار ِ بیگانه ریخت
گرفتند و بردند و بستند پر
نیامد به جز مرگ ِ یاران خبر

خدایی که اینان به ما داده اند
قفس دارد و هم کمان و کمند
قفس را نشان کرد بر بردگان
کمند و کمانرا بر آزادگان

به هر زندگی کزسر ِ بردگی ست
دلیرانه مردن به از زندگی ست
از آنروز من زندگانی کنم
که زنده نمانَد یکی دشمنم

نباشد رهی جز بپا خاستن
بپا خاستن همزمان تن به تن
که فردا سراسر درین بوم و بر
نیابی ز ما رفته رفته اثر

عربنامه ای را گرفتیم دست
سپردیم کشور به تازی پرست
کنون سفره بر دیو آراستیم
ز فرزند ِ خود نانِ شب کاستیم

روا کِی شود مِهر ِ دشمن ترا
سزا کِی دهد جز شکستن ترا
سرای تو در خاک ِ بیگانه نیست
جزین خانه مارا دگر خانه نیست

عرب ملکِ غزه کجا من کجا
فلسطین کجا عشق میهن کجا
هزاران چو لبنان و چون آن و این
فدای یکی خشت ِ ایرانزمین

که اینان بسی پارسان کُشته اند
خدا کُشته و خود خدا گشته اند
چنان قصّه خواندند در گوش ما
که درخواب ِصد ساله شد هوش ما

به سود ِ بقای نظامی پلید
امام و امامزاده آمد پدید
بسی نام ها را ز مذهب زدند
بسی دُخت ِ کورش سمیّه شدند

هدف جز فروشِ وطن هیچ نیست
نگر کاینهمه آیت الله چیست
نسوزد بر اسلام دلهایشان
که در سر تجارت بوَد کارشان

بیا تا چو آهنگران خاک را
جهنّم بسازیم ضحّاک را
فریدون ز ره آوریم این زمان
که دزدی نماند درین باستان

زمان شد که لشکرزخویش آوریم
ز ناپارسان سینه ها بردریم
زنیم آنچنان سر ز اشغالگر
که بر شانه یادی نمانَد ز سر

نژادی ندیدم همانند خویش
که بر دین دهد جان فرزند خویش
چنان خون ِ مادر بریزد بسی
به تازی پرستی رسد هر کسی

به سر آنچه آمد ز ویرانگران
نشاید ز سر با گذشت ِ زمان
نه هرگز فراموش خواهیم کرد
نه هرگز بداریم دست از نبرد

به دل گر دهی مِهر ِ میهن کمی
به تاریخ هرگز نمیری دمی
مرا نیست زین گفته خوشتر به یاد
چو ایران نباشد ... جهان هم مباد
......
آذر
@azar_massoud