Forwarded from درج زیرنویس
هوک: غنیسازی ایران نگران کننده است
نماینده آمریکا در امور ایران بار دیگر مدعی شد ایران بهدنبال سلاح هستهای است و گفت، نباید به تهران این اجازه را داد.
برایان هوک از کشورها خواست «تحریمهایی علیه برنامه هستهای و موشکی ایران، حمایت مالی آن از فعالیتهای تروریستی و تسلیح نمایندگان در منطقه خاورمیانه وضع کنند.»
هوک همچنین دعوت روحانی به پیوستن کشورها به «ابتکار صلح هرمز» را «مضحک» خواند و گفت، کسی آن را جدی نمیگیرد.
نماینده آمریکا در امور ایران بار دیگر مدعی شد ایران بهدنبال سلاح هستهای است و گفت، نباید به تهران این اجازه را داد.
برایان هوک از کشورها خواست «تحریمهایی علیه برنامه هستهای و موشکی ایران، حمایت مالی آن از فعالیتهای تروریستی و تسلیح نمایندگان در منطقه خاورمیانه وضع کنند.»
هوک همچنین دعوت روحانی به پیوستن کشورها به «ابتکار صلح هرمز» را «مضحک» خواند و گفت، کسی آن را جدی نمیگیرد.
Forwarded from درج زیرنویس
افزایش شمار جانباختگان قیام شیعە در عراق
کمیساریای عالی حقوق بشر در عراق، اعلام کرد از زمان آغاز قیام مردمی در عراق از اول اکتبر گذشته تا هشتم نوامبر (دیروز)، ۲۸۳ نفر کشته و بیش از ۱۳ هزار نفر زخمی شدهاند.
دولت عراق به صراحت اعلام کرده است نیروهای امنیتی این کشور، اجازه تیراندازی به سوی معترضان را ندارند.
کمیساریای عالی حقوق بشر در عراق، اعلام کرد از زمان آغاز قیام مردمی در عراق از اول اکتبر گذشته تا هشتم نوامبر (دیروز)، ۲۸۳ نفر کشته و بیش از ۱۳ هزار نفر زخمی شدهاند.
دولت عراق به صراحت اعلام کرده است نیروهای امنیتی این کشور، اجازه تیراندازی به سوی معترضان را ندارند.
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
1⃣قسمت اول
فدرالیسم از ریشه لاتین فویْدوس (به لاتین: foedus) یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها ( ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسیبین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند.
از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای "تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک" را «فدرالیسم» گویند.
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکلگیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون آلمان یا ایالات متحد آمریکا) یا طی شکلگیری مجدد، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی (چون عراقیها یا روسیها) به این صورت شکل گرفتهاند.
در حقیقت "" تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است.""
بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاماً فدرالیسم محسوب نمیشود.
سیستم حکومتی فدرالِ پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ایلها و اقلیتهای استقلالطلب جهت آسانسازی شکلگیری کشوری جدید یا پایداری و جلوگیری از تجزیه عرضه گردیدهاست.
■ "فدرالیسم اروپایی" در مقابل "فدرالیسم آمریکایی"
● در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقهای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر اتحادیه اروپا توسعه یابد.
فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفتهاست.
یکی از مهمترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی وینستون چرچیل در شهر زوریخ در سال ۱۹۴۶ بود.
● در ایالات متحده آمریکا، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت.
زمانی که پیشنویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد.
در حالی که ضد فدرالیستها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیفتر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانهٔ یک طیف سیاسی بین کنفدراسیون و یک دولت متحد واقع شده است.
قانون اساسی ایالات متحده، به عنوان یک واکنش به قانون کنفدراسیون نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود.
بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای ایالات کنفدراسیون آمریکا از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد.
بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک "حکومت مرکزی قدرتمند" و در مقابل "کنفدراسیون سابق" شکل میگرفت.
در مقابل، اروپا بحثها پیرامون فدرالیسم بیشتر حول محور یک "حکومت مرکزی ضعیفتر" در برابر "دولت واحد" شکل میگرفت.
در کانادا فدرالیسم نوعاً در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شدهاند.
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک با بوسنی و هرزه گوین.
عموماً دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد.
در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملاً یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شدهاست .
ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد.
ادامه⏬
1⃣قسمت اول
فدرالیسم از ریشه لاتین فویْدوس (به لاتین: foedus) یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها ( ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسیبین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند.
از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای "تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک" را «فدرالیسم» گویند.
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکلگیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون آلمان یا ایالات متحد آمریکا) یا طی شکلگیری مجدد، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی (چون عراقیها یا روسیها) به این صورت شکل گرفتهاند.
در حقیقت "" تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است.""
بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاماً فدرالیسم محسوب نمیشود.
سیستم حکومتی فدرالِ پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ایلها و اقلیتهای استقلالطلب جهت آسانسازی شکلگیری کشوری جدید یا پایداری و جلوگیری از تجزیه عرضه گردیدهاست.
■ "فدرالیسم اروپایی" در مقابل "فدرالیسم آمریکایی"
● در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقهای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر اتحادیه اروپا توسعه یابد.
فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفتهاست.
یکی از مهمترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی وینستون چرچیل در شهر زوریخ در سال ۱۹۴۶ بود.
● در ایالات متحده آمریکا، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت.
زمانی که پیشنویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد.
در حالی که ضد فدرالیستها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیفتر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانهٔ یک طیف سیاسی بین کنفدراسیون و یک دولت متحد واقع شده است.
قانون اساسی ایالات متحده، به عنوان یک واکنش به قانون کنفدراسیون نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود.
بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای ایالات کنفدراسیون آمریکا از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد.
بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک "حکومت مرکزی قدرتمند" و در مقابل "کنفدراسیون سابق" شکل میگرفت.
در مقابل، اروپا بحثها پیرامون فدرالیسم بیشتر حول محور یک "حکومت مرکزی ضعیفتر" در برابر "دولت واحد" شکل میگرفت.
در کانادا فدرالیسم نوعاً در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شدهاند.
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک با بوسنی و هرزه گوین.
عموماً دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد.
در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملاً یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شدهاست .
ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
2⃣ قسمت دوم
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکهٔ بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند.
بعضی از فرقههای مسیحیت بر اساس اصول فدرالیسم سازماندهی میشوند. در این کلیساها این امر به عنوان نظریهٔ فدرالیسم دینی یا الهی شناخته میشود.
■ نمونههای فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد.
دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمیگیرند. بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند. به این گروه از دولتهای فدرال، دولتهای "فدرال ملی" گفته میشود. بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت به وجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند. تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به تقسیمات جغرافیایی (Distribute Geographical) دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار یا خودگردان نامگذاری شدهاند.
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت میشناسند، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند. این گونه دولتهای فدرال را دولتهای "فدرال قومی" مینامند. دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونههایی از این دولتها هستند.
■ ایالات متحده
فدرالیسم در ایالات متحده رابطهای در حال تکامل میان دولتهای ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت آمریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافتهاست. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر میکند.
دولت مرکزی قدرتهای تصریح شده خاصی را دارا است که قدرتهایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفتهاند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی میباشد. به علاوه مادهای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا میکند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرتهای مشخص شدهاش تصویب نماید و در آن قدرتهای دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شدهاست.
حزب فدرالیست ایالات متحده در مقابل حزب جمهوری خواهان دموکرات وجود داشت که شامل چهرههای قدرتمندی از قبیل توماس جفرسون بود.
● جمهوری خواهان دموکرات اساساً باور داشتند که:
قوه مقننه قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.قوه مجریه قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد. یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیسجمهور به قدرت برسد؛ ولی از سوی دیگر فدرالها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آنهایی که در شمار نیامدهاند به آسانی نادیده گرفته میشوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشدهاند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاهها تصمیم میگیرد.
بعد از جنگ داخلی آمریکا، تأثیر دولت مرکزی بر زندگی مردم و مقدار ارتباط آن با دولتهای ایالتی به شدت افزایش یافت. این امر به دلیل نیاز به تنظیم مقرراتی برای مشاغل و صنایعی که در محدوده مرزهای کشور وجود داشتند، تلاش برای حفظ حقوق مدنی، و مقررات خدمات اجتماعی بود. دولت مرکزی تا زمانی که دادگاه عالی قانون ضد تراست شرمن را تصویب نکرد، هیچ قدرت جدید قابل توجهی را به دست نیاورد.
ادامه⏬
2⃣ قسمت دوم
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکهٔ بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند.
بعضی از فرقههای مسیحیت بر اساس اصول فدرالیسم سازماندهی میشوند. در این کلیساها این امر به عنوان نظریهٔ فدرالیسم دینی یا الهی شناخته میشود.
■ نمونههای فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد.
دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمیگیرند. بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند. به این گروه از دولتهای فدرال، دولتهای "فدرال ملی" گفته میشود. بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت به وجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند. تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به تقسیمات جغرافیایی (Distribute Geographical) دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار یا خودگردان نامگذاری شدهاند.
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت میشناسند، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند. این گونه دولتهای فدرال را دولتهای "فدرال قومی" مینامند. دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونههایی از این دولتها هستند.
■ ایالات متحده
فدرالیسم در ایالات متحده رابطهای در حال تکامل میان دولتهای ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت آمریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافتهاست. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر میکند.
دولت مرکزی قدرتهای تصریح شده خاصی را دارا است که قدرتهایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفتهاند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی میباشد. به علاوه مادهای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا میکند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرتهای مشخص شدهاش تصویب نماید و در آن قدرتهای دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شدهاست.
حزب فدرالیست ایالات متحده در مقابل حزب جمهوری خواهان دموکرات وجود داشت که شامل چهرههای قدرتمندی از قبیل توماس جفرسون بود.
● جمهوری خواهان دموکرات اساساً باور داشتند که:
قوه مقننه قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.قوه مجریه قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد. یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیسجمهور به قدرت برسد؛ ولی از سوی دیگر فدرالها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آنهایی که در شمار نیامدهاند به آسانی نادیده گرفته میشوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشدهاند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاهها تصمیم میگیرد.
بعد از جنگ داخلی آمریکا، تأثیر دولت مرکزی بر زندگی مردم و مقدار ارتباط آن با دولتهای ایالتی به شدت افزایش یافت. این امر به دلیل نیاز به تنظیم مقرراتی برای مشاغل و صنایعی که در محدوده مرزهای کشور وجود داشتند، تلاش برای حفظ حقوق مدنی، و مقررات خدمات اجتماعی بود. دولت مرکزی تا زمانی که دادگاه عالی قانون ضد تراست شرمن را تصویب نکرد، هیچ قدرت جدید قابل توجهی را به دست نیاورد.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
3⃣قسمت سوم
از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی ایالات متحده، مطابق مادهٔ تجاری قانون اساسی، هیچ قانون مصوب فدرالی که قدرت کنگره را افزایش میداد، لغو و باطل نکرد.
بیشتر اقدامات دولت مرکزی میتواند بعضی حمایتها را در بین قدرتهای تصریح شده پیدا کند، مانند: مادهٔ تجاری قانون اساسی، که اعمال آن به وسیلهٔ دادگاه عالی در سالهای اخیر مضیق شدهاست.
در سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی قانون اسلحهٔ آزاد در محدودهٔ مدارس را در رأی لوپز لغو کرد و همچنین بخش جبران خسارت مدنی را در قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۴ در پروندهٔ ایالات متحده علیه موریسون لغو کرد.
اخیراً مادهٔ تجارت قانون اساسی به گونهای مورد تفسیر قرار گرفت که منجر به قانونی شدن ماریجوانا در رأی صادره در پروندهٔ گنزالز در مقابل ریچ شد.
فدرالیسم دوگانه تأکید میکند که دولت مرکزی و دولتهای ایالتی با هم برابر و مساوی هستند.
اگرچه در دوران جنگ داخلی آمریکا دادگاههای ملی اغلب دولت مرکزی را به عنوان قاضی نهاییِ منازعات خویش بر اساس اصول فدرالیسم دوگانه تفسیر میکردند، ایجاد دولتهای بومی آمریکایی که جدا و متمایز از دولت مرکزی و ایالتی بودند، برخی قدرتهای محدود حکومتی را اعمال میکردند که این نیز ناشی از همان مفهوم فدرالیسم دوگانه است.
■ فدرالیسم در اروپا
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا.
آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند، بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند.
فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت.
آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش میدید. همانطوریکه در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا "سوسیالیسم ملی" باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولتهای فدرال چه بودهاست؛ بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرالها و دموکراتهای سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند.
از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاریطلبی در ایرلند، در نظر گرفته شدهاست و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شدهاست.
■ اتحادیهٔ اروپا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چندین جنبش شروع به کار کرد که به دفاع از فدراسیون اروپا میپرداختند، جنبشهایی از قبیل "اتحادیهٔ فدرالیستهای اروپایی" یا "جنبش اروپایی" ایجاد شده در سال ۱۹۴۸.
آن سازمانها در پروسهٔ وحدت اروپا تأثیرگذار بوده؛ اما هرگز قطعی و تعیینکننده نبودند. اگرچه فدرالیسم در هر دوی پیشنویسهای معاهدهٔ ماستریخ و معاهدهٔ ایجاد یک قانون اساسی برای اروپا مورد اشاره قرار گرفت ولی هرگز به وسیلهٔ نمایندگان کشورهای عضو تصویب نشد.
قویترین مدافعان فدرالیسم اروپایی، آلمان، ایتالیا، بلژیک و لوکزامبورگ بودند. در حالی که آنهایی که به لحاظ تاریخی بیشترین مخالفت را داشتند فرانسه و انگلستان بودند.
سایر کشورها که هرگز بهطور خاص برای معنای ویژه ای از حکومت در اروپا مبارزه نکردند به عنوان طرفدار فدرالیسم برشمرده شدند. بعضی به عنوان کشورهای همراه و همکار اتحادیه در نظر گرفته شدند از قبیل: اسپانیا، پرتغال، یونان و مجارستان.
■ استرالیا
در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد.
قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند.
در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رأی دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترکالمنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده آمریکا است.
ادامه⏬
3⃣قسمت سوم
از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی ایالات متحده، مطابق مادهٔ تجاری قانون اساسی، هیچ قانون مصوب فدرالی که قدرت کنگره را افزایش میداد، لغو و باطل نکرد.
بیشتر اقدامات دولت مرکزی میتواند بعضی حمایتها را در بین قدرتهای تصریح شده پیدا کند، مانند: مادهٔ تجاری قانون اساسی، که اعمال آن به وسیلهٔ دادگاه عالی در سالهای اخیر مضیق شدهاست.
در سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی قانون اسلحهٔ آزاد در محدودهٔ مدارس را در رأی لوپز لغو کرد و همچنین بخش جبران خسارت مدنی را در قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۴ در پروندهٔ ایالات متحده علیه موریسون لغو کرد.
اخیراً مادهٔ تجارت قانون اساسی به گونهای مورد تفسیر قرار گرفت که منجر به قانونی شدن ماریجوانا در رأی صادره در پروندهٔ گنزالز در مقابل ریچ شد.
فدرالیسم دوگانه تأکید میکند که دولت مرکزی و دولتهای ایالتی با هم برابر و مساوی هستند.
اگرچه در دوران جنگ داخلی آمریکا دادگاههای ملی اغلب دولت مرکزی را به عنوان قاضی نهاییِ منازعات خویش بر اساس اصول فدرالیسم دوگانه تفسیر میکردند، ایجاد دولتهای بومی آمریکایی که جدا و متمایز از دولت مرکزی و ایالتی بودند، برخی قدرتهای محدود حکومتی را اعمال میکردند که این نیز ناشی از همان مفهوم فدرالیسم دوگانه است.
■ فدرالیسم در اروپا
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا.
آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند، بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند.
فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت.
آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش میدید. همانطوریکه در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا "سوسیالیسم ملی" باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولتهای فدرال چه بودهاست؛ بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرالها و دموکراتهای سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند.
از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاریطلبی در ایرلند، در نظر گرفته شدهاست و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شدهاست.
■ اتحادیهٔ اروپا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چندین جنبش شروع به کار کرد که به دفاع از فدراسیون اروپا میپرداختند، جنبشهایی از قبیل "اتحادیهٔ فدرالیستهای اروپایی" یا "جنبش اروپایی" ایجاد شده در سال ۱۹۴۸.
آن سازمانها در پروسهٔ وحدت اروپا تأثیرگذار بوده؛ اما هرگز قطعی و تعیینکننده نبودند. اگرچه فدرالیسم در هر دوی پیشنویسهای معاهدهٔ ماستریخ و معاهدهٔ ایجاد یک قانون اساسی برای اروپا مورد اشاره قرار گرفت ولی هرگز به وسیلهٔ نمایندگان کشورهای عضو تصویب نشد.
قویترین مدافعان فدرالیسم اروپایی، آلمان، ایتالیا، بلژیک و لوکزامبورگ بودند. در حالی که آنهایی که به لحاظ تاریخی بیشترین مخالفت را داشتند فرانسه و انگلستان بودند.
سایر کشورها که هرگز بهطور خاص برای معنای ویژه ای از حکومت در اروپا مبارزه نکردند به عنوان طرفدار فدرالیسم برشمرده شدند. بعضی به عنوان کشورهای همراه و همکار اتحادیه در نظر گرفته شدند از قبیل: اسپانیا، پرتغال، یونان و مجارستان.
■ استرالیا
در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد.
قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند.
در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رأی دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترکالمنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده آمریکا است.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
4⃣قسمت چهارم
■ کانادا
در کانادا دولتهای مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفتهاند و رابطهای متقابل با حکومت مرکزی دارند.
در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولتهای استانی کشور توصیف شدهاست.
طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی آمریکای شمالی شناخته میشد)، قدرتهای خاص قانونگذاری به نهادهای مختلف واگذار شده است.
بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی میدهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرتهای منطقهای واگذار میکند. دیگر قدرتهایی که بهطور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفتهاند در صلاحیت دولت مرکزی قرار میگیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بودهاست. حوزههای رقابتی میان دولت مرکزی و دولتهای ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی میباشند.
■ هند
ایالات کشور هند که توسط احزاب گوناگون اداره میشوند
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایهای است. جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح میکند که در هر مورد تعیین میکند چه لایهای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده میکند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارنمیباشند.
■ فدرالیسم نا متقارن
یک بعد بحثبرانگیز فدرالیسم هند این است که بر خلاف بسیاری اشکال دیگر فدرالیسم، نامتقارن است.
مادهٔ ۳۷۰ قانون اساسی هند مقررات مخصوصی را برای ایالت جامو و کشمیر به عنوان سند الحاق هر کدام ایجاد کردهاست.
مادهٔ ۳۷۱ مقررات خاصی را برای ایالات اندرا پرادش، اروناچال پرادش، آسام، گوا، میزورام، مانیپور، ناگالند و سیکیم به عنوان سند الحاق یا استقلال هر کدام تعیین کردهاست.
همچنین یک جنبهٔ دیگر فدرالیسم هند، نظام قواعد ریاست جمهوری این کشور است. وقتی که هیچ حزبی نتواند در یک منطقه دولت تشکیل دهد یا اغتشاشات خشونتآمیزی در هر یک از ایالات وجود داشته باشد، حکومت مرکزی از طریق فرماندار منصوب خود، ادارهٔ امور حکومتی آن منطقه را برای زمان مشخصی به عهده میگیرد.
■ سیاستهای ائتلافی
برخلاف قانون اساسی، هند اکنون یک فدراسیون چند زبانه است.
هند یک سیستم چند حزبی با تعلقات سیاسی گوناگون دارد که غالباً بر اساس زبان، منطقه و طبقات اجتماعی، نیازمند سیاستهای ائتلافی به خصوص در سطح یک اتحادیه است. سیاستهای ائتلافی تعادلی را قوهٔ مقننه ایجاد کردهاند.
● روسیه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره میشد، آغاز گردید.
روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید.
در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روزافزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
■ مثالهای دیگر
برخی از کشورها نیز نظامی کم و بیش مانند مثالهای یاد شده در بالا دارند نظیر: استرالیا، برزیل، کلمبیا، ونزوئلا و بلژیک
● بوسنی و هرزه گوین:
دارای فدرالیسم دو بخشی.
● عراق سیستم فدرال خود را در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب کرد و رسماً به منطقهٔ کردستان به عنوان اولین منطقه فدرال رسمیت بخشید که اکنون دارای چهار استان به نامهای هه ولیر، دهوک، سلیمانی و هه له بجه میباشد.
● نمونههای تاریخی از فدرالیسم چکسلواکی تا این که جمهوریهای چک و اسلواکی در سال ۱۹۹۳ از هم جدا شدند.
● جمهوری فدرال یوگسلاوی که در سال ۲۰۰۶ با اعلام استقلال مونتنگرو رسماً از بین رفت.
قانون اساسی ۱۹۶۰ قبرس بر همین اساس بود؛ اما اتحاد یونانیها و ترکها به سرانجام نرسید.
●جمهوری متحد تانزانیا: شامل زنگبار و تانگانیکا
● جمهوری فدرال کامرون بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۲
ادامه⏬
4⃣قسمت چهارم
■ کانادا
در کانادا دولتهای مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفتهاند و رابطهای متقابل با حکومت مرکزی دارند.
در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولتهای استانی کشور توصیف شدهاست.
طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی آمریکای شمالی شناخته میشد)، قدرتهای خاص قانونگذاری به نهادهای مختلف واگذار شده است.
بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی میدهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرتهای منطقهای واگذار میکند. دیگر قدرتهایی که بهطور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفتهاند در صلاحیت دولت مرکزی قرار میگیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بودهاست. حوزههای رقابتی میان دولت مرکزی و دولتهای ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی میباشند.
■ هند
ایالات کشور هند که توسط احزاب گوناگون اداره میشوند
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایهای است. جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح میکند که در هر مورد تعیین میکند چه لایهای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده میکند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارنمیباشند.
■ فدرالیسم نا متقارن
یک بعد بحثبرانگیز فدرالیسم هند این است که بر خلاف بسیاری اشکال دیگر فدرالیسم، نامتقارن است.
مادهٔ ۳۷۰ قانون اساسی هند مقررات مخصوصی را برای ایالت جامو و کشمیر به عنوان سند الحاق هر کدام ایجاد کردهاست.
مادهٔ ۳۷۱ مقررات خاصی را برای ایالات اندرا پرادش، اروناچال پرادش، آسام، گوا، میزورام، مانیپور، ناگالند و سیکیم به عنوان سند الحاق یا استقلال هر کدام تعیین کردهاست.
همچنین یک جنبهٔ دیگر فدرالیسم هند، نظام قواعد ریاست جمهوری این کشور است. وقتی که هیچ حزبی نتواند در یک منطقه دولت تشکیل دهد یا اغتشاشات خشونتآمیزی در هر یک از ایالات وجود داشته باشد، حکومت مرکزی از طریق فرماندار منصوب خود، ادارهٔ امور حکومتی آن منطقه را برای زمان مشخصی به عهده میگیرد.
■ سیاستهای ائتلافی
برخلاف قانون اساسی، هند اکنون یک فدراسیون چند زبانه است.
هند یک سیستم چند حزبی با تعلقات سیاسی گوناگون دارد که غالباً بر اساس زبان، منطقه و طبقات اجتماعی، نیازمند سیاستهای ائتلافی به خصوص در سطح یک اتحادیه است. سیاستهای ائتلافی تعادلی را قوهٔ مقننه ایجاد کردهاند.
● روسیه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره میشد، آغاز گردید.
روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید.
در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روزافزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
■ مثالهای دیگر
برخی از کشورها نیز نظامی کم و بیش مانند مثالهای یاد شده در بالا دارند نظیر: استرالیا، برزیل، کلمبیا، ونزوئلا و بلژیک
● بوسنی و هرزه گوین:
دارای فدرالیسم دو بخشی.
● عراق سیستم فدرال خود را در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب کرد و رسماً به منطقهٔ کردستان به عنوان اولین منطقه فدرال رسمیت بخشید که اکنون دارای چهار استان به نامهای هه ولیر، دهوک، سلیمانی و هه له بجه میباشد.
● نمونههای تاریخی از فدرالیسم چکسلواکی تا این که جمهوریهای چک و اسلواکی در سال ۱۹۹۳ از هم جدا شدند.
● جمهوری فدرال یوگسلاوی که در سال ۲۰۰۶ با اعلام استقلال مونتنگرو رسماً از بین رفت.
قانون اساسی ۱۹۶۰ قبرس بر همین اساس بود؛ اما اتحاد یونانیها و ترکها به سرانجام نرسید.
●جمهوری متحد تانزانیا: شامل زنگبار و تانگانیکا
● جمهوری فدرال کامرون بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۲
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
5⃣قسمت پنجم
■ بخشهای قدرت
در یک فدراسیون معمولاً تقسیم قدرت میان دولتهای مرکزی و منطقهای در قانون اساسی مورد اشاره قرار میگیرد. این گونه است که حق خودمختاری ایالات عضو معمولاً از طریق قانون اساسی مورد حمایت قرار میگیرد. ایالات عضو هم چنین قانون اساسی خود را دارا هستند که ممکن است آن را به گونهای که مناسب میدانند اصلاح کنند، اگرچه در صورت مغایرت با قانون اساسی فدرال معمولاً قانون اساسی فدرال اولویت دارد.
تقریباً در همهٔ فدراسیونها دولت مرکزی در زمینهٔ سیاست خارجی و دفاع ملی قدرت دارد. این تقسیم قدرت از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است. قانون اساسی آلمان و ایالات متحده مقرر میدارند که همهٔ قدرتهایی که به صورت اختصاصی به دولت مرکزی اعطا نشدهاست، متعلق به ایالات است. از طرف دیگر قانون اساسی برخی از کشورها مانند کانادا و هند قدرتهایی که کشور صراحتاً به دولتهای منطقهای اعطا نکرده را متعلق به دولت مرکزی میدانند. در قانون اساسی استرالیا، مشابه با نظام ایالات متحده، قدرت قانونگذاری دربارهٔ موضوعات خاصی که مدیریت آنها برای ایالات سخت به نظر میآید (مثلاً ثروت عمومی) به حکومت مرکزی اختصاص دارد؛ بنابراین سایر حوزههای مسئولیت برای دولتهای ایالتی باقی میماند.
طبق قواعد تقسیم قدرت در اتحادیهٔ اروپا در معاهده لیسبون، قدرتهایی که نه انحصاراً در صلاحیت کشورهای اروپایی است و نه بین اتحادیهٔ اروپا و کشورها تقسیم شدهاست برای کشورهای عضو اتحادیه باقی میماند.
وقتی که ایالات یک کشور فدرال صلاحیت برابر دارند نظام فدرال متقارن در آن کشور برقرار است؛ ولی فدرالیسم نامتقارن مربوط به کشورهایی است که قدرت ایالات در آنها با یکدیگر غیریکسان است یا بعضی از آنها استقلال بیشتری نسبت به سایرین دارند و این امر اغلب در مکانهایی وقوع مییابد که در یک منطقه یا مناطقی خاص از آنها تمایز فرهنگی زیادی وجود دارد، ماننداسپانیا.
این امر شایع است که طی تحول تاریخی یک فدراسیون، انتقال تدریجی قدرت از ایالات دارای صلاحیت به دولت مرکزی صورت میگیرد؛ بنابراین دولت مرکزی قدرتهایی اضافی به دست میآورد که گاهی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده چنین ملاحظهای در نظر گرفته میشود. اکتساب قدرتهای اضافی توسط حکومت مرکزی ممکن است از طریق اصلاحات رسمی قانون اساسی یا به سادگی از طریق موسع کردن تفسیر قدرتهای ذکر شده در قانون اساسی که توسط دادگاهها به دولت اعطا شده، صورت پذیرد.
معمولاً یک فدراسیون در دو سطح شکل میگیرد. یکی دولت مرکزی و دیگری دولت مناطق (ایالات، استانها و قلمروها) کشور برزیل یک استثناء است؛ زیرا قانون اساسی سال ۱۹۸۸ آن مقرر داشت که شهرداریها به عنوان سازمانهای سیاسی مستقل، یک فدراسیون سه جانبه شامل اتحادیه، ایالات و شهرداریها را ایجاد میکنند. مکزیک یک مثال میانه است که در آن شهرداریها استقلال کامل را توسط قانون اساسی فدرال کسب کردهاند و وجود آنها به عنوان سازمانهای مستقل به وسیلهٔ دولت فدرال مورد حمایت قرار گرفته و قانون اساسی ایالات نمیتواند آن را لغو کند. افزون بر این قانون اساسی فدرال مشخص کردهاست که چه قدرتها و صلاحیتهایی انحصاراً به شهرداریها تعلق دارد و مربوط به ایالات تشکیل دهنده نیست. اگرچه شهرداریها یک مجمع قانونگذاری منتخب ندارند.
ادامه⏬
5⃣قسمت پنجم
■ بخشهای قدرت
در یک فدراسیون معمولاً تقسیم قدرت میان دولتهای مرکزی و منطقهای در قانون اساسی مورد اشاره قرار میگیرد. این گونه است که حق خودمختاری ایالات عضو معمولاً از طریق قانون اساسی مورد حمایت قرار میگیرد. ایالات عضو هم چنین قانون اساسی خود را دارا هستند که ممکن است آن را به گونهای که مناسب میدانند اصلاح کنند، اگرچه در صورت مغایرت با قانون اساسی فدرال معمولاً قانون اساسی فدرال اولویت دارد.
تقریباً در همهٔ فدراسیونها دولت مرکزی در زمینهٔ سیاست خارجی و دفاع ملی قدرت دارد. این تقسیم قدرت از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است. قانون اساسی آلمان و ایالات متحده مقرر میدارند که همهٔ قدرتهایی که به صورت اختصاصی به دولت مرکزی اعطا نشدهاست، متعلق به ایالات است. از طرف دیگر قانون اساسی برخی از کشورها مانند کانادا و هند قدرتهایی که کشور صراحتاً به دولتهای منطقهای اعطا نکرده را متعلق به دولت مرکزی میدانند. در قانون اساسی استرالیا، مشابه با نظام ایالات متحده، قدرت قانونگذاری دربارهٔ موضوعات خاصی که مدیریت آنها برای ایالات سخت به نظر میآید (مثلاً ثروت عمومی) به حکومت مرکزی اختصاص دارد؛ بنابراین سایر حوزههای مسئولیت برای دولتهای ایالتی باقی میماند.
طبق قواعد تقسیم قدرت در اتحادیهٔ اروپا در معاهده لیسبون، قدرتهایی که نه انحصاراً در صلاحیت کشورهای اروپایی است و نه بین اتحادیهٔ اروپا و کشورها تقسیم شدهاست برای کشورهای عضو اتحادیه باقی میماند.
وقتی که ایالات یک کشور فدرال صلاحیت برابر دارند نظام فدرال متقارن در آن کشور برقرار است؛ ولی فدرالیسم نامتقارن مربوط به کشورهایی است که قدرت ایالات در آنها با یکدیگر غیریکسان است یا بعضی از آنها استقلال بیشتری نسبت به سایرین دارند و این امر اغلب در مکانهایی وقوع مییابد که در یک منطقه یا مناطقی خاص از آنها تمایز فرهنگی زیادی وجود دارد، ماننداسپانیا.
این امر شایع است که طی تحول تاریخی یک فدراسیون، انتقال تدریجی قدرت از ایالات دارای صلاحیت به دولت مرکزی صورت میگیرد؛ بنابراین دولت مرکزی قدرتهایی اضافی به دست میآورد که گاهی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده چنین ملاحظهای در نظر گرفته میشود. اکتساب قدرتهای اضافی توسط حکومت مرکزی ممکن است از طریق اصلاحات رسمی قانون اساسی یا به سادگی از طریق موسع کردن تفسیر قدرتهای ذکر شده در قانون اساسی که توسط دادگاهها به دولت اعطا شده، صورت پذیرد.
معمولاً یک فدراسیون در دو سطح شکل میگیرد. یکی دولت مرکزی و دیگری دولت مناطق (ایالات، استانها و قلمروها) کشور برزیل یک استثناء است؛ زیرا قانون اساسی سال ۱۹۸۸ آن مقرر داشت که شهرداریها به عنوان سازمانهای سیاسی مستقل، یک فدراسیون سه جانبه شامل اتحادیه، ایالات و شهرداریها را ایجاد میکنند. مکزیک یک مثال میانه است که در آن شهرداریها استقلال کامل را توسط قانون اساسی فدرال کسب کردهاند و وجود آنها به عنوان سازمانهای مستقل به وسیلهٔ دولت فدرال مورد حمایت قرار گرفته و قانون اساسی ایالات نمیتواند آن را لغو کند. افزون بر این قانون اساسی فدرال مشخص کردهاست که چه قدرتها و صلاحیتهایی انحصاراً به شهرداریها تعلق دارد و مربوط به ایالات تشکیل دهنده نیست. اگرچه شهرداریها یک مجمع قانونگذاری منتخب ندارند.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
6⃣ قسمت ششم
■ نهادهای حکومتی
ساختار بیشتر دولتهای فدرال ساز و کارهایی را برای حفاظت از حقوق ایالات تشکیل دهنده ایجاد میکند. یک روش که به عنوان فدرالیسم درون ایالتی شناخته میشود این است که مستقیماً به دولتهای ایالات تشکیل دهنده در نهادهای سیاسی نمایندگی داده میشود. جایی که یک فدراسیون قوه مقننه دو مجلسی دارد مجلس اعیان اغلب نمایندهٔ ایالات تشکیل دهندهاست در حالی که مجلس عوامبه نمایندگی از مردم یک ملت به عنوان یک کل اقدام میکند. یک مجلس اعیان فدرال ممکن است بر اساس یک طرح تقسیم خاص به وجود آمدهباشد. منظور از تقسیم فرایند تخصیص قدرتهای سیاسی مجموعهای از رایدهندگان به نمایندگان خویش در بدنهٔ حکومت است. همان گونه که در مورد مجلس سنای ایالات متحده و استرالیا صادق است، جایی که هر ایالت تعداد برابری از سناتورها را به عنوان نماینده، صرف نظر از جمعیت هر ایالت، به سنا میفرستد. به علاوه، اعضای یک مجلس اعیان ممکن است مستقیماً توسط دولت یا قوهٔ مقننهٔ ایالات تشکیل دهنده انتخاب شوند.
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً بهطور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب میشود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسیها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
فدراسیونها اغلب روشهای خاصی برای اصلاح قانون اساسی فدرال دارند، همچنین به عنوان نتیجهٔ ساختار فدرال یک کشور، وقوع این امر قطعی است، که حالت خودمختاری ایالات نمیتواند بدون رضایت ایشان لغو شود. یک اصلاحیهٔ قانون اساسی ایالات متحده باید توسط سه چهارم قوهٔ مقننهٔ هر ایالت تصویب شود تا ضمانت اجرایی بیابد. در همهپرسیها برای اصلاح قانون اساسی استرالیا و سوئیس نیاز است که هر پیشنهاد نه تنها توسط اکثریت غالب رایدهندگان یک ملت به عنوان یک کل بلکه با اکثریت جداگانه در هر یک از اکثر ایالات یا مناطق تأیید شود. در استرالیا این پیش نیاز به عنوان اکثریت دوبرابر شناخته میشود.
بعضی از قانون اساسیهای فدرال هم چنین مقرر میدارند که اصلاحات خاص قانون اساسی نمیتواند بدون رضایت متفقالقول همهٔ ایالات یا ایالات خاصی اتفاق بیفتد. قانون اساسی ایالات متحده مقرر میدارد که هیچ ایالتی ممکن نیست از نمایندگی مساوی در مجلس سنا بدون رضایت خویش محروم شود. در استرالیا اگر یک اصلاحیهٔ پیشنهادی بهطور مخصوص مربوط به یک یا چند ایالت باشد، باید در یک همهپرسی که در هر یک از آن ایالات برگزار میشود، تأیید شود. هر اصلاحیهای بر قانون اساسی کانادا به رضایت متفقالقول ایالتها احتیاج دارد. قانون اساسی آلمان مقرر میدارد که هیچ اصلاحاتی در مواردی که نظام فدرال را لغو میکنند، قابل پذیرش نیست.
پایان .
◀️ پ ن:
مطالب برگرفته از دایره المعارف عمومی اینترنتی وبکی پدیا می باشد که توسط آگاهان عمومی این مطلب نگارش و دارای نقاط جالب توجه و مفید برای شناسایی و درک کلی از سیستم ساختار سیاسی فدرالیسم می باشد . بلحاظ عمومی بودن ساده و قابل فهم عموم می باشد .
نکته قابل توجه اینکه اصل فدرالیسم زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد بر این باشد که مناطق مختلف مجزا را که یا اساسا مجزا بوده و هرگز یکپارچگی نداشتند یا مناطق متحد سابق در اثر حوادثی از هم جدا شده اند و میخواهند متحد شوند و قدرت مرکزی قدرتمندی تشکیل دهند، بکار گرفته شده و هدف از آن ایجاد یک قدرت مرکزی مقتدر متشکل از قدرت مناطقی که در قالب فدرال به هم پیوند خورده اند و همانطور که در متن گفته شده "هرکز تجربه ایی مشاهده نشده است که یک کشور متحد و یکپارچه به فدرالیسم نیازمند باشد و به آن فکر کند ."
لذا کسانی که از فدرالیسم به ایران صحبت می کنند ابتدا باید مناطق و کشورهایی که از کشور فعلی ابران مجزا هستند و قصد دارند با ان همگرا و یکپارچه شوند را معرفی کنند، تا اصل فدرالیسم قابل گفتگو باشد.
مثلا مناطقی که از ایران جدا شده اند بخش هایی از افغانستان و کشور های فعلی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و بحرین و بخش هایی از آرارات و عراق هستند که اگر مایل به پیوستن به ایران باشند، میشود آنها را بعنوان ایالتهایی مجزا در قالب فدرال در نظر گرفت .
مثلا ایالت فعلی ایران با هشتاد میلیون جمعیت، با ایالت جدید آذربایجان باکو و ارمنستان و گرجستان و بحرین و هرات می تواند به یک کشور فدرالی با شش ایالت در نظر گرفت .
اما ایران یکمارچه کنونی که حداقل شش قرن از دوره صفوی یک کشور واحد هست و قبل از اعراب هم بمدت حداقل ده قرن بصورت یک امپراطوری مقتدر و متشکل و یکپارچه بوده ایت، طرح فدرالیسم به آن محلی از اعراب ندارد و حاکی از عدم شناخت ماهیت سیستم فدرالیسم می باشد.
وحود برخی مشکلات مدیریتی در اداره کشور دلیل موجهی برای طرح مساله فدرالیسم نمی تواند باشد و راه حلهای آن مشکلات قطعا روش های مدیریتی و تامین قوانین لازم برای حل آنها هست .
6⃣ قسمت ششم
■ نهادهای حکومتی
ساختار بیشتر دولتهای فدرال ساز و کارهایی را برای حفاظت از حقوق ایالات تشکیل دهنده ایجاد میکند. یک روش که به عنوان فدرالیسم درون ایالتی شناخته میشود این است که مستقیماً به دولتهای ایالات تشکیل دهنده در نهادهای سیاسی نمایندگی داده میشود. جایی که یک فدراسیون قوه مقننه دو مجلسی دارد مجلس اعیان اغلب نمایندهٔ ایالات تشکیل دهندهاست در حالی که مجلس عوامبه نمایندگی از مردم یک ملت به عنوان یک کل اقدام میکند. یک مجلس اعیان فدرال ممکن است بر اساس یک طرح تقسیم خاص به وجود آمدهباشد. منظور از تقسیم فرایند تخصیص قدرتهای سیاسی مجموعهای از رایدهندگان به نمایندگان خویش در بدنهٔ حکومت است. همان گونه که در مورد مجلس سنای ایالات متحده و استرالیا صادق است، جایی که هر ایالت تعداد برابری از سناتورها را به عنوان نماینده، صرف نظر از جمعیت هر ایالت، به سنا میفرستد. به علاوه، اعضای یک مجلس اعیان ممکن است مستقیماً توسط دولت یا قوهٔ مقننهٔ ایالات تشکیل دهنده انتخاب شوند.
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً بهطور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب میشود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسیها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
فدراسیونها اغلب روشهای خاصی برای اصلاح قانون اساسی فدرال دارند، همچنین به عنوان نتیجهٔ ساختار فدرال یک کشور، وقوع این امر قطعی است، که حالت خودمختاری ایالات نمیتواند بدون رضایت ایشان لغو شود. یک اصلاحیهٔ قانون اساسی ایالات متحده باید توسط سه چهارم قوهٔ مقننهٔ هر ایالت تصویب شود تا ضمانت اجرایی بیابد. در همهپرسیها برای اصلاح قانون اساسی استرالیا و سوئیس نیاز است که هر پیشنهاد نه تنها توسط اکثریت غالب رایدهندگان یک ملت به عنوان یک کل بلکه با اکثریت جداگانه در هر یک از اکثر ایالات یا مناطق تأیید شود. در استرالیا این پیش نیاز به عنوان اکثریت دوبرابر شناخته میشود.
بعضی از قانون اساسیهای فدرال هم چنین مقرر میدارند که اصلاحات خاص قانون اساسی نمیتواند بدون رضایت متفقالقول همهٔ ایالات یا ایالات خاصی اتفاق بیفتد. قانون اساسی ایالات متحده مقرر میدارد که هیچ ایالتی ممکن نیست از نمایندگی مساوی در مجلس سنا بدون رضایت خویش محروم شود. در استرالیا اگر یک اصلاحیهٔ پیشنهادی بهطور مخصوص مربوط به یک یا چند ایالت باشد، باید در یک همهپرسی که در هر یک از آن ایالات برگزار میشود، تأیید شود. هر اصلاحیهای بر قانون اساسی کانادا به رضایت متفقالقول ایالتها احتیاج دارد. قانون اساسی آلمان مقرر میدارد که هیچ اصلاحاتی در مواردی که نظام فدرال را لغو میکنند، قابل پذیرش نیست.
پایان .
◀️ پ ن:
مطالب برگرفته از دایره المعارف عمومی اینترنتی وبکی پدیا می باشد که توسط آگاهان عمومی این مطلب نگارش و دارای نقاط جالب توجه و مفید برای شناسایی و درک کلی از سیستم ساختار سیاسی فدرالیسم می باشد . بلحاظ عمومی بودن ساده و قابل فهم عموم می باشد .
نکته قابل توجه اینکه اصل فدرالیسم زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد بر این باشد که مناطق مختلف مجزا را که یا اساسا مجزا بوده و هرگز یکپارچگی نداشتند یا مناطق متحد سابق در اثر حوادثی از هم جدا شده اند و میخواهند متحد شوند و قدرت مرکزی قدرتمندی تشکیل دهند، بکار گرفته شده و هدف از آن ایجاد یک قدرت مرکزی مقتدر متشکل از قدرت مناطقی که در قالب فدرال به هم پیوند خورده اند و همانطور که در متن گفته شده "هرکز تجربه ایی مشاهده نشده است که یک کشور متحد و یکپارچه به فدرالیسم نیازمند باشد و به آن فکر کند ."
لذا کسانی که از فدرالیسم به ایران صحبت می کنند ابتدا باید مناطق و کشورهایی که از کشور فعلی ابران مجزا هستند و قصد دارند با ان همگرا و یکپارچه شوند را معرفی کنند، تا اصل فدرالیسم قابل گفتگو باشد.
مثلا مناطقی که از ایران جدا شده اند بخش هایی از افغانستان و کشور های فعلی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و بحرین و بخش هایی از آرارات و عراق هستند که اگر مایل به پیوستن به ایران باشند، میشود آنها را بعنوان ایالتهایی مجزا در قالب فدرال در نظر گرفت .
مثلا ایالت فعلی ایران با هشتاد میلیون جمعیت، با ایالت جدید آذربایجان باکو و ارمنستان و گرجستان و بحرین و هرات می تواند به یک کشور فدرالی با شش ایالت در نظر گرفت .
اما ایران یکمارچه کنونی که حداقل شش قرن از دوره صفوی یک کشور واحد هست و قبل از اعراب هم بمدت حداقل ده قرن بصورت یک امپراطوری مقتدر و متشکل و یکپارچه بوده ایت، طرح فدرالیسم به آن محلی از اعراب ندارد و حاکی از عدم شناخت ماهیت سیستم فدرالیسم می باشد.
وحود برخی مشکلات مدیریتی در اداره کشور دلیل موجهی برای طرح مساله فدرالیسم نمی تواند باشد و راه حلهای آن مشکلات قطعا روش های مدیریتی و تامین قوانین لازم برای حل آنها هست .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 کاظم جلالی اگر بعنوان سفیر راهی روسیه نمیشد؛ به جرم قاچاق دستگیر میشد
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی باز هم بازداشت شد
⚜ گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی سابق، ساعتی پیش توسط نیروهای به اصطلاح امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
⚜ بازداشت خانم ایرایی بدون ارائه حکم صورت گرفته است.
🔻 وی پیشتر به همراه آتنا دائمی، کنشگر مدنی زندانی در اوین در ارتباط با پرونده ای که در دوران حبس علیه آنان گشوده شده بود به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری دیگر و ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه ها و احزاب محکوم شده بود.
🔻 حکم صادره در مرحله تجدید نظر نیز بدون تشکیل جلسه دادگاه تائید شده بود.
منبع:هرانا
◀️ پ ن :
ظاهرا تعدادی اراذل و اوباش و لات و لوط در سازمانهای اطلاعاتی نسبت به آزادی این افراد عقده ایی شده اند و هرکاری دوست دارند میکنند و کسی هم جلودارشان نیست و هیچ قانونی بر آنها وجود نداره
البته قانونی هم وجود نداره ار حقوق مردم و شهروندان کشور حمایت بکنه .
یک عده اوباش و آدمربا در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی جا خشک کرده اند و به بهانه های واهی آدم می دزدن و به مکان های نامعلوم میبرن و معلوم نیست در این مکان های نامعلوم چه بلائی سر مردم کشور میارن چه منافعی رو کسب می کنند .
بعد رئیسی نشسته از مبارزه با فساد صحبت میکنه .
فسادی بالاتر از این بی قانونی های اوباشان و شارلاتانهای جا خشک کرده در سازمان های اطلاعاتی وجود داره ؟
⚜ گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی سابق، ساعتی پیش توسط نیروهای به اصطلاح امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
⚜ بازداشت خانم ایرایی بدون ارائه حکم صورت گرفته است.
🔻 وی پیشتر به همراه آتنا دائمی، کنشگر مدنی زندانی در اوین در ارتباط با پرونده ای که در دوران حبس علیه آنان گشوده شده بود به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری دیگر و ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه ها و احزاب محکوم شده بود.
🔻 حکم صادره در مرحله تجدید نظر نیز بدون تشکیل جلسه دادگاه تائید شده بود.
منبع:هرانا
◀️ پ ن :
ظاهرا تعدادی اراذل و اوباش و لات و لوط در سازمانهای اطلاعاتی نسبت به آزادی این افراد عقده ایی شده اند و هرکاری دوست دارند میکنند و کسی هم جلودارشان نیست و هیچ قانونی بر آنها وجود نداره
البته قانونی هم وجود نداره ار حقوق مردم و شهروندان کشور حمایت بکنه .
یک عده اوباش و آدمربا در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی جا خشک کرده اند و به بهانه های واهی آدم می دزدن و به مکان های نامعلوم میبرن و معلوم نیست در این مکان های نامعلوم چه بلائی سر مردم کشور میارن چه منافعی رو کسب می کنند .
بعد رئیسی نشسته از مبارزه با فساد صحبت میکنه .
فسادی بالاتر از این بی قانونی های اوباشان و شارلاتانهای جا خشک کرده در سازمان های اطلاعاتی وجود داره ؟
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 صحنه هایی از حملات ضدبشری حشدالشعبی عراق که فقط از دست ناخلفان و بی پدران زنازاده و اوباشان و لات های عقده ایی و مریض روانی و بی بر سروپا برمی آید، به ملت معترض عراق در بصره انجام می شود .
ملت عراق مانند ملت ایران و لبنان به ماهیت ذات خبیث این افراد پی برده و متوجه شده اند تا اسلحه از دست این جنایتکاران آدمکش گرفته نشود عراق و ایران و لبنان و خاورمیانه روی آرامش و آسایش نخواهد دید و احدی از شر این فاسدان آدمکش در امان نخواهد بود و به همین دلیل مطالبه اصلی آنها قطع دست رژیم آخوندی حامی و پدرخوانده این جنایتکاران از کشورشان هستند .
آنها که در ایران پای صندوق رفته و بین بد و بدتر انتخاب کرده اند، در ریخته شدن این خون ها شریک هستند و دستشان الوده این خون های ریخته شده است و برای پاک کردن وجود خود از این شراکت شرم آور در جنایت علیه بشریت، باید احساس مسئولیت کرده و همصدا با ملت مظلوم و حق طلب عراق به خیابان آمده و قدرت و اعتباری را که به دست این دیوانگان زنگی داده اند را پس بگیرند تا این خون ریزی ها تمام شود .
وگرنه این گلوله ها گلوی تک تک ملتها و افراد حق طلب خاورمیانه را خواهد درید و به کسی رحم نخواهد کرد زیرا این زنازادگان با رحم و شفقت و انسانیت بیگانه اند و کسی را صاحب حق نمی دانند .
این عناصر فاسد توسط ابر جنایتکاران سپاه پاسداران برای آدمکشی آموزش و سازماندهی شده اند و برایشان فرق نمی کند طرف مقابل چه کسی باشد. تا هستند یا باید بندگی و بردگی شان را بکنید یا شما را می کشند .
تنها راه حل قیام سراسری ملت های متحد خاورمیانه بر علیه این آدمکشان جنایتکار هست .
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_آدمکشی
#کمپین_منطقه_ایی_مبارزه_با_فساد
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_تروریسم
#کمپین_منطقه_ای_مبارزه_با_حکومت_دینی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_جمهوری_اسلامی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_گلوبالیسم
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_برای_سکولاردمکراسی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_برای_استقلال_کشورها
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_دخالت_در_امور_همسایگان
#جمهوری_اسلامی_دشمن_مشترک_ملتهای_خاورمیانه
#کمپین_خاورمیانه_ایی_ملتگرایی
#جمهوری_اسلامی_مزدور_گلوبالیستهای_سلطه_گر
#جمهوری_اسلامی_حامی_تروریسم
#جمهوری_اسلامی_منشا_فساد
#جمهوری_اسلامی_باید_برود
#قیام_ملت_عراق
#قیام_ملت_لبنان
#قیام_ملت_سوریه
#قیام_ملت_ایران
ملت عراق مانند ملت ایران و لبنان به ماهیت ذات خبیث این افراد پی برده و متوجه شده اند تا اسلحه از دست این جنایتکاران آدمکش گرفته نشود عراق و ایران و لبنان و خاورمیانه روی آرامش و آسایش نخواهد دید و احدی از شر این فاسدان آدمکش در امان نخواهد بود و به همین دلیل مطالبه اصلی آنها قطع دست رژیم آخوندی حامی و پدرخوانده این جنایتکاران از کشورشان هستند .
آنها که در ایران پای صندوق رفته و بین بد و بدتر انتخاب کرده اند، در ریخته شدن این خون ها شریک هستند و دستشان الوده این خون های ریخته شده است و برای پاک کردن وجود خود از این شراکت شرم آور در جنایت علیه بشریت، باید احساس مسئولیت کرده و همصدا با ملت مظلوم و حق طلب عراق به خیابان آمده و قدرت و اعتباری را که به دست این دیوانگان زنگی داده اند را پس بگیرند تا این خون ریزی ها تمام شود .
وگرنه این گلوله ها گلوی تک تک ملتها و افراد حق طلب خاورمیانه را خواهد درید و به کسی رحم نخواهد کرد زیرا این زنازادگان با رحم و شفقت و انسانیت بیگانه اند و کسی را صاحب حق نمی دانند .
این عناصر فاسد توسط ابر جنایتکاران سپاه پاسداران برای آدمکشی آموزش و سازماندهی شده اند و برایشان فرق نمی کند طرف مقابل چه کسی باشد. تا هستند یا باید بندگی و بردگی شان را بکنید یا شما را می کشند .
تنها راه حل قیام سراسری ملت های متحد خاورمیانه بر علیه این آدمکشان جنایتکار هست .
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_آدمکشی
#کمپین_منطقه_ایی_مبارزه_با_فساد
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_تروریسم
#کمپین_منطقه_ای_مبارزه_با_حکومت_دینی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_جمهوری_اسلامی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_گلوبالیسم
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_برای_سکولاردمکراسی
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_برای_استقلال_کشورها
#کمپین_خاورمیانه_ایی_مبارزه_با_دخالت_در_امور_همسایگان
#جمهوری_اسلامی_دشمن_مشترک_ملتهای_خاورمیانه
#کمپین_خاورمیانه_ایی_ملتگرایی
#جمهوری_اسلامی_مزدور_گلوبالیستهای_سلطه_گر
#جمهوری_اسلامی_حامی_تروریسم
#جمهوری_اسلامی_منشا_فساد
#جمهوری_اسلامی_باید_برود
#قیام_ملت_عراق
#قیام_ملت_لبنان
#قیام_ملت_سوریه
#قیام_ملت_ایران
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 کاظم جلالی اگر بعنوان سفیر راهی روسیه نمیشد؛ به جرم قاچاق دستگیر میشد
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from درج زیرنویس
تک تیراندازهای #سپاه_تروریست_پاسداران که از روی قایق به سوی #قیام کنندگان شلیک می کنند جمعه ۱۷ آبان ۹۸
Forwarded from درج زیرنویس
🔴عملکرد رانندگان تُکتُک را به زنبورهای یک کندو تشبیه کرده که به صورت منظم، به یاری تظاهرکنندگان می شتابند.
عالی....
عالی....
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
بیپناهی هممیهنان زلزلهزده در هوای سرد و به ویژه در روستاها و مناطق کوهستانی آذربایجان بسیار نگرانم کرده است. از ملت ایران میخواهم که یکبار دیگر #همبستگی_ملی را به رخ بکشند و از هم میهنانم خواهش میکنم که چون گذشته مقدم بر کمک های دولتی به یاری مصیبت زدگان بشتابند. با خانوادههای داغدار جانباختگان همدردی میکنم.
پاینده #ایران.
#رضا_پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
پاینده #ایران.
#رضا_پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
Forwarded from Fox News
#فاکس_نیوز
🔻نمونه اولیه سلاح لیزری ضد پهپاد با موفقیت در نیروی هوایی آمریکا تست شد...
@FoxNews_Chanel
🔻نمونه اولیه سلاح لیزری ضد پهپاد با موفقیت در نیروی هوایی آمریکا تست شد...
@FoxNews_Chanel
Forwarded from Fox News
#فاکس_نیوز
🔻جمهوری اسلامی پس از افزایش سطح غنیسازی اورانیوم به 5 درصد تهدید کرد که از NPT خارج میشویم و میتوانیم سطح غنیسازی را 20 یا 60 درصد برسانیم
@FoxNews_Chanel
🔻جمهوری اسلامی پس از افزایش سطح غنیسازی اورانیوم به 5 درصد تهدید کرد که از NPT خارج میشویم و میتوانیم سطح غنیسازی را 20 یا 60 درصد برسانیم
@FoxNews_Chanel
Forwarded from پیوند نگار
📌با درود به همراهان و هم میهنان گرامی،
خبرنامه ی هفتگی نهاد مردمی منتهی به 8نوامبر 2019 برابر با 17 ابانماه پیشکش شما میهن پرستان🌺
#ایران_را_پس_میگیریم
لینک مستقیم:
http://nahademardomi.net/html/newsletter08nov.htm
کانال تلگرام:
https://t.me/joinchat/AAAAAEOS50NRyFp1FNWIRQ
خبرنامه ی هفتگی نهاد مردمی منتهی به 8نوامبر 2019 برابر با 17 ابانماه پیشکش شما میهن پرستان🌺
#ایران_را_پس_میگیریم
لینک مستقیم:
http://nahademardomi.net/html/newsletter08nov.htm
کانال تلگرام:
https://t.me/joinchat/AAAAAEOS50NRyFp1FNWIRQ
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 ️شکاف بر سر فساد ناشی از خامنەای در حزب اللە لبنان!
🔻 #صبحی_طفیلی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان، خامنهای را بزرگترین حامی فساد در عراق و لبنان دانست
🔻 شیخ صبحی طفیلی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان خامنهای را «بزرگترین حامی فساد در لبنان و عراق » معرفی کرد و طی پیامی ویدئویی گفت: «آیا خجالتآور نیست آنرا که خواهان عدالت است، عامل خارجی و آنرا که در خیابانها کشته میشود مزدور مینامی؟».
🔻 طفیلی خطاب به خامنه ای گفت، «تو خود را ولیفقیه مسلمین، نه فقط ایران، بلکه همه جهان میدانی. آیا ولیفقیه، گرسنگان را میکشد و از جنایتکاران و فاسدین حمایت میکند؟...، افراد مسلح تو تابهحال ۲۵۰نفر را در عراق بهقتل رسانده و بیش از ۱۱هزار تن را مجروح کردهاند، همچنانکه ما را در لبنان کشتند....دیروز شاهد بودیم که جماعت تو خیمههای افراد بیگناه در کربلا را سوزاندند. ما تابهحال برای خیمههای حسین گریه میکردیم. بهنظر میرسد باز هم شاهد صحنه کربلا، اما به شکل دیگری هستیم.»
🔻 #صبحی_طفیلی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان، خامنهای را بزرگترین حامی فساد در عراق و لبنان دانست
🔻 شیخ صبحی طفیلی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان خامنهای را «بزرگترین حامی فساد در لبنان و عراق » معرفی کرد و طی پیامی ویدئویی گفت: «آیا خجالتآور نیست آنرا که خواهان عدالت است، عامل خارجی و آنرا که در خیابانها کشته میشود مزدور مینامی؟».
🔻 طفیلی خطاب به خامنه ای گفت، «تو خود را ولیفقیه مسلمین، نه فقط ایران، بلکه همه جهان میدانی. آیا ولیفقیه، گرسنگان را میکشد و از جنایتکاران و فاسدین حمایت میکند؟...، افراد مسلح تو تابهحال ۲۵۰نفر را در عراق بهقتل رسانده و بیش از ۱۱هزار تن را مجروح کردهاند، همچنانکه ما را در لبنان کشتند....دیروز شاهد بودیم که جماعت تو خیمههای افراد بیگناه در کربلا را سوزاندند. ما تابهحال برای خیمههای حسین گریه میکردیم. بهنظر میرسد باز هم شاهد صحنه کربلا، اما به شکل دیگری هستیم.»
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
⭕" بگذارید عراق به زندگی عادی برگردد"
عادل عبدالمهدی، نخست وزیرعراق روز شنبه ۱۸ آبان (۹ نوامبر) گفت با اینکه تظاهراتها برای پیشبرد اصلاحات مهم هستند ولی باید اجازه داد زندگی در این کشور به حالت عادی برگردد.
به گزارش رویترز، عبدالمهدی در بیانیهای گفت: «گردهماییهای اعتراضآمیز تاثیر داشتهاند و برای اعمال فشار بر دولت و گروههای سیاسی کمک میکنند تا اصلاحات و تغییر به وجود آید. اما تظاهرکنندگان باید اجازه دهند کشور به حال عادی برگردد تا خواستههای مشروع آنها محقق شود.»
نخستوزیر عراق در این بیانیه همچنین افزود که دولت اصلاحاتی در شیوه انتخابات را طی "روزهای آینده" اعلام خواهد کرد.
◀️ پ ن :
مردم میگن میخوان کل رژیم عوض بشه این میگه اجازه بدین دولت اصلاحات انحام بدهد .
این فریب همه حکومت های سلطه گر است .
کسی که مشروعیت خواست مردم را تعیین میکند خود مردم هستند، نه حکومت .
حکومت چیزی است که بابد مردم تعیین کنند و وقتی نخواستند باید تسلیم خواست مردم باشد وگرنه دیکتاتوری است و دیکتاتوی نامشروع هست و نظرش هم بی ارزش هست .
پس اگر دولت بخواهد به رای مردم عمل بکند و خواست مردم را رفتار بکند باید کل ساختار حکومت را کنار گذاشته و هر آنچه را مردم میخواهد عملی کند؛ نه اینکه از آنها بخواهد بروند خانه هایشان تا وضع عادی شود و این ها هرچه خواستند بعدا بکنند و معترضان را یکی یکی دستگیر و سر به نیست کنند .
مردم اگر بدون کنار زدن حاکمان فعلی به خانه برگردند باید منتظر دستگیری ها و ترورهای گسترده حکومت فعلی باشند .
این امر در فردای ایران هم هست .
وقتی به خیابان آمدند باید تا کنار زدن کامل حاکمیت میدان را خالی نکنند . وگرنه فعالان اجتماعی قربانی خواهند شد و وضع دیکتاتور بدتر از قبل خواهد شد .
مانند زمانی که مردم ایران به خیابان آمدند و رهبر آمد گریه کرد و گفت "جسم علیلی دارم" وقتی مردم به خانه برگشتند دیکتاتوری قوی تر سرکوب کرد و کشتار و ترور را گسترش داد .
عادل عبدالمهدی، نخست وزیرعراق روز شنبه ۱۸ آبان (۹ نوامبر) گفت با اینکه تظاهراتها برای پیشبرد اصلاحات مهم هستند ولی باید اجازه داد زندگی در این کشور به حالت عادی برگردد.
به گزارش رویترز، عبدالمهدی در بیانیهای گفت: «گردهماییهای اعتراضآمیز تاثیر داشتهاند و برای اعمال فشار بر دولت و گروههای سیاسی کمک میکنند تا اصلاحات و تغییر به وجود آید. اما تظاهرکنندگان باید اجازه دهند کشور به حال عادی برگردد تا خواستههای مشروع آنها محقق شود.»
نخستوزیر عراق در این بیانیه همچنین افزود که دولت اصلاحاتی در شیوه انتخابات را طی "روزهای آینده" اعلام خواهد کرد.
◀️ پ ن :
مردم میگن میخوان کل رژیم عوض بشه این میگه اجازه بدین دولت اصلاحات انحام بدهد .
این فریب همه حکومت های سلطه گر است .
کسی که مشروعیت خواست مردم را تعیین میکند خود مردم هستند، نه حکومت .
حکومت چیزی است که بابد مردم تعیین کنند و وقتی نخواستند باید تسلیم خواست مردم باشد وگرنه دیکتاتوری است و دیکتاتوی نامشروع هست و نظرش هم بی ارزش هست .
پس اگر دولت بخواهد به رای مردم عمل بکند و خواست مردم را رفتار بکند باید کل ساختار حکومت را کنار گذاشته و هر آنچه را مردم میخواهد عملی کند؛ نه اینکه از آنها بخواهد بروند خانه هایشان تا وضع عادی شود و این ها هرچه خواستند بعدا بکنند و معترضان را یکی یکی دستگیر و سر به نیست کنند .
مردم اگر بدون کنار زدن حاکمان فعلی به خانه برگردند باید منتظر دستگیری ها و ترورهای گسترده حکومت فعلی باشند .
این امر در فردای ایران هم هست .
وقتی به خیابان آمدند باید تا کنار زدن کامل حاکمیت میدان را خالی نکنند . وگرنه فعالان اجتماعی قربانی خواهند شد و وضع دیکتاتور بدتر از قبل خواهد شد .
مانند زمانی که مردم ایران به خیابان آمدند و رهبر آمد گریه کرد و گفت "جسم علیلی دارم" وقتی مردم به خانه برگشتند دیکتاتوری قوی تر سرکوب کرد و کشتار و ترور را گسترش داد .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from 🔷️بسوی آزادی / To freedom🔷️
❌❌❌❌بخشی از سیستم مخابرات تھران ھک شدە است!
بنا بە گزارش دریافتی از تھران، مرکز شھید حق شناس منطقە ٢٢، شھرک گلستان و منطقە پنج پایتخت سیستم مخابرات ھک شدە است. مقامات جمھوری اسلامی برای جلوگیری از پخش خبر ھک شدن سیستم مخابرات و ضعف مدیریتی خود اعلام کردەاند کە مشکل در مخابرات بدلیل نپرداختن بدھی است! در حالیکە علت این اختلال ھک شدن سیستم مخابراتی در بخشھایی از تھران است.
بنا بە گزارش دریافتی از تھران، مرکز شھید حق شناس منطقە ٢٢، شھرک گلستان و منطقە پنج پایتخت سیستم مخابرات ھک شدە است. مقامات جمھوری اسلامی برای جلوگیری از پخش خبر ھک شدن سیستم مخابرات و ضعف مدیریتی خود اعلام کردەاند کە مشکل در مخابرات بدلیل نپرداختن بدھی است! در حالیکە علت این اختلال ھک شدن سیستم مخابراتی در بخشھایی از تھران است.